1

علیرضا خمسه: بازی در نقش “محمودرضا خاوری”، جذاب بود!!!

سینماروزان: کمدی “ملاقات با جادوگر” با پخش فیلمیران روی پرده است و بعد از توقیف پوسترهای فیلم توسط اینستاگرام بخاطر تمسخر بن‌لادن، حالا علیرضا خمسه از ممیزی نقش یک اختلاسگر فراری در فیلم گفته!

علیرضا خمسه به خبرگزاری ایرنا گفت: کاراکتر قائدی-اختلاسگر فیلم ملاقات با جادوگر- ویژگی های شخصیتی خاوری را دارد. او هم مانند خاوری مدعی به انقلابی گری است، اما اختلاس میکند و به کانادا متواری می شود. طبعا برای من بازی در این نقش جذاب بود. بازیگری فقط ایفای نقش های شاد و شنگول نیست. مثلا بازی در نقش صدام، هیتلر و هر دیکتاتور دیگری، بسیار هیجان‌انگیز است.

وی تاکید کرد: فیلم «ملاقات با جادوگر» بعد از مدت ها توقیف به نمایش درآمد و خاطرم هست اندازه نقشی که بازی کردم بیشتر از آن چیزی است که امروز روی پرده سینما می بینیم. البته دقیقا به خاطر ندارم چه سکانس هایی را بازی کردم که امروز در نسخه نهایی نمی بینیم، اما مطمئن هستم که نقشم کوتاه و گرفتار ممیزی شده است.

خمسه افزود: بعضی از کارگردان‌ها دوست دارند نقش های جدیدی را از بازیگرانی شبیه به من بگیرند. حمید بهرامیان کارگردان ملاقات با جادوگر هم چنین کارگردانی است. او نقش یک مقام عالی‌رتبه کشور که با ریاکاری، تظاهر به انقلابی‌گری می‌کند را به من پیشنهاد کرد. نقشی کاملا جدی و متفاوت که هرگز تجربه اش را نداشتم. وقتی یک کارگردان دست به انتخاب هایی خلاف تصویری که در ذهن مردم نقش بسته، می زند در حقیقت ساختارشکنی کرده و خلاف مسیر جریان آب را رفته. وقتی فیلم را در کنار نسیم ادبی، امیرمهدی ژوله و حمید بهرامیان در سالن سینما دیدم آقای قائدی را کاملا باور کردم و به نظرم رسید این آدم می تواند علیرضا خمسه باشد!!!




دیدار و گفت‌وگو با علیرضا خمسه در «فرهنگان فرشته»

سینماروزان: دیدار و گفت‌وگو با علیرضا خمسه در «فرهنگان فرشته» عصر روز چهارشنبه، 26 مردادماه در مجموعه فرهنگان برگزار می شود.

سی‌اُمین نشست از سلسله جلسات عصر چهارشنبه‌های مجله بخارا اختصاص یافته است به دیدار و گفت‌وگو با علیرضا خمسه و بحث و بررسی درباره‌ی دو کتابِ «خمسه به روایتِ خمسه» از امید نجوان و «مأموریت آقای شادی» از علی رستگار. این نشست در ساعت شش و نیم بعدازظهر چهارشنبه بیست‌وششم مردادماه ۱۴۰۱ در خانه فرهنگان فرشته (به نشانی: خیابان فیاضی، بعد از چناران، پلاک ۵۰) برگزار می‌شود و به صورت مستقیم پخش خواهد شد. در این مراسم مسعود فروتن، توکا ملکی، علی رستگار، شروین پاشایی و علی دهباشی درباره‌ی کارنامه‌ی علیرضا خمسه و این دو کتاب که انتشارات خط‌وطرح و افراز منتشر کرده‌اند، سخن‌رانی می‌کنند.

علیرضا خمسه، بازیگر، فیلم‌نامه‌نویس، کارگردان و مجری شناخته‌شده‌ی ایرانی‌ست. کارنامه‌ی او نشان‌دهنده‌ی محبوبت خمسه بین مردم ایران است.
او فارغ‌التحصیل رشته‌ی روان‌شناسی از دانشگاه شهید بهشتی است و دوره‌های پانتومیم و حرکات بدن و بازیگری را در مدرسه‌ی ون سن، آتلیه اگوستوبوال و آتلیه سیته یونیورسیته پاریس گذرانده و به خاطر توانایی به‌خصوص‌اش  در خلق صحنه‌های کمیک توجهِ کارگردانان ایران را به خود جلب کرد.

بازیگری او در سینما با بازی در فیلم «مرگ یزدگرد» به کارگردانی بهرام بیضایی آغاز شد. علیرضا خمسه پس از تجربیات بسیار در سینما، در سال ۱۳۸۷ برای بازی در فیلم بیست به کارگردانی عبدالرضا کاهانی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.

این جمله در مورد علیرضا خمسه کاملاً درست و صادق است: همه علیرضا خمسه را می‌شناسند، من هم همین اشتباه را می‌کردم!

دیدار و گفتگو با علیرضا خمسه در خانه فرهنگان فرشته
دیدار و گفتگو با علیرضا خمسه در خانه فرهنگان فرشته




اولین حرفهای علیرضا خمسه بعد از غائله کانادا و حذف از “پایتخت۶″⇐فکر نمیکردم بیضایی آدم بزرگی باشد و علاقه ای نداشتم در “مرگ یزدگرد” بازی کنم!!/مهرجویی پیشنهاد بازی در “اجاره نشینها” را داد ولی فخرالدین انوار مخالفت کرد!!/بیش از سی سال است که منتظرم انوار بهم زنگ بزند و دلیل ممنوع الفعالیت شدنم را بگوید!!!/کیانوش عیاری شخصا اجازه بازی من در “روز باشکوه” را از انوار گرفت/بخاطر بازی بد بازیگر مقابل، بیضایی پلانهای مرا از “شاید وقتی دیگر” حذف کرد!/ “معجزه خنده” را خودم نوشتم ولی یدالله صمدی علاقه داشت آن را بسازد!/میرباقری براساس “معجزه خنده” نمایش “عشق آباد” را روی صحنه برد

سینماروزان: مدتی کوتاه بعد از غائله استندآپی که علیرضا خمسه در کانادا اجرا کرد و به دنبالش حذف قطعی از سریال “پایتخت6” خمسه در گفتگویی تفصیلی شرکت کرده و درباره همه چیز حرف زده بجز غائله استندآپ و حذف از “پایتخت6”.

علیرضا خمسه با اشاره به همکاریش با بهرام بیضایی در “مرگ یزدگرد” به “ایسنا” گفت: یک سال و نیمی که در فرانسه بودم بیش از همه چیز دسوابق تئاتری‌ام به من کمک کرد زیرا در آن‌جا همزمان با آدم‌های بزرگی آشنا شدم و با آن‌ها همکاری کردم. وقتی به ایران بازگشتم مهدی هاشمی مرا به بهرام بیضایی معرفی کرد و من فکر می‌کردم او در مقایسه با ایده‌آل‌های من آدم بزرگی نیست، به همین علت به مهدی هاشمی می‌گفتم دوست ندارم با یک آدم معمولی کارم را شروع کنم و او در جواب به من گفت حالا با یک آدم معمولی شروع کن، بعد از آن با آدم‌های بزرگتر هم کار خواهی کرد (می‌خندد). فکر می‌کردم حالا که از فرانسه آمده‌ام باید با آدم‌های درجه یک جهانی کار کنم.

خمسه ادامه داد:
من فکر می‌کردم «مرگ یزدگرد» ضعیف‌ترین کار رزومه من خواهد بود اما الان بعد از ۴۰ سال کار وقتی می‌گویند اگر بخواهی یک کار انتخاب کنی، من می‌گویم «مرگ یزدگرد»، یعنی همچنان درخشان‌ترین کار من است. جالب این است که آن را با اکراه قبول کرده بودم و اگر اصرار مهدی هاشمی نبود احتمالاً در آن بازی نمی‌کردم!!

خمسه افزود: بهرام بیضایی دو سال بعد وقتی می‌خواست فیلم «شاید وقتی دیگر را بسازد» دنبال هنرپیشه‌ای می‌گشت که پانتومیم بلد باشد و این‌گونه بود که یکی از قهرمان‌ها در استودیو تلویزیونی کار می‌کند و در بک‌گراندش یک بازیگر پانتومیم اجرا  می‌کند. پلان‌های زیادی گرفته بودند اما بهرام بیضایی بازی بازیگر مقابل را نپسندیده بود و در نهایت پلان‌های من هم حذف شد. این را دستیار کارگردان بیضایی بعدها به من گفت. در نهایت دو سال پیش که به آمریکا رفته بودم بهرام بیضایی یک کار نمایشی روی صحنه داشت و توفیق تماشای آن تئاتر و ایشان را بعد از ۴۰ سال پیدا کردم.

علیرضا خمسه خاطرنشان کرد: فیلم “مرگ یزدگرد” به دلیل بی‌حجابی بازیگران زنش نمایش پیدا نکرد و زمانی از سینما دنبال من آمدند که از من تئاتر تلویزیونی‌ای پخش شد که در آن محمدعلی کشاورز هم بازی می‌کرد و من در آن درخشیده بودم و بعد از آن آقای مهرجویی دنبال من آمد تا برای فیلم «اجاره‌نشین‌ها» بازی کنم. من بعد از «هوشیار و بیدار» بیشتر شناخته شدم و سیل پیشنهادات سینمایی بود که به من می‌شد.

خمسه با اشاره به مخالفت فخرالدین انوار با بازیش در “اجاره نشینها” بیان داشت: آن زمان آقای فخرالدین انوار معاون سینمایی بود و اجازه نمی‌داد چهره‌های تلویزیونی وارد سینما شوند، به همین دلیل ما به سینما ممنوع‌الورود بودیم. این موضوع را به هیچ‌کس اعلام نمی‌کردند اما اگر کسی می‌رفت و می‌گفت می‌خواهم از این بازیگر استفاده کنم اجازه نمی‌دادند. من این را نمی‌دانستم تا روزی که عبدالله اسکندری (گریمور) به من گفت به دفتر آقای انوار برو و بپرس چرا ممنوع‌الکار هستی؟ من وقتی رفتم با او صحبت کنم منشی به من گفت شماره‌ات را به من بده تا با شما تماس بگیریم. الان بیش از ۳۰ سال است که منتظرم زنگ بزنند.

علیرضا خمسه با اشاره به صدور مجوز بازی برای “روز باشکوه” گفت:  طلسم ممنوع الکاریم زمانی شکسته شد که آقای کیانوش عیاری برای فیلم «روز باشکوه» پیش آقای انوار می‌روند و می‌گویند من از خمسه یک چهره جدید سینمایی می‌سازم و آقای انوار هم در جواب می‌گوید اگر قول می‌دهی این اتفاق بیفتد و نقشی ماندگار باشد من این اجازه را می‌دهم. بنابراین اولین کسی که این اجازه را گرفت آقای کیانوش عیاری بود و به نظرم هم آن فیلم موفق بود.

علیرضا خمسه با اشاره به اینکه دوست داشته خودش کمدی “معجزه خنده” را بسازد بیان داشت: «معجزه خنده» طرح من و بر اساس داستان یکی از دوستان روان‌شناسم بود که سال‌ها در انگلیس تحصیل کرده بود و بعد در امین‌آباد کار می‌کرد. من هم آن‌جا با بیماران، تئاتردرمانی کار می‌کردم. حاصل آن تئاتردرمانی و بودن با دکتر نیک‌رو سبب شد در حوزه هنری فیلمنامه‌ای بنویسیم به نام «معجزه خنده» که آن را بسازیم، اما یدالله صمدی که روحش شاد دوست داشت آن را بسازد و گفتیم او آن را بسازد. او نیز فیلمنامه را به آقای داوود میرباقری داد تا دیالوگ‌نویسی آن را انجام دهد و از دل آن نمایشنامه «عشق‌آباد» هم نوشته شد که من هر دو را هم دوست داشتم.




چرا سوسن تسلیمی جواب رحمانیان را نداد؟ چرا بیضایی صدایش را به «آینه‌های روبرو» نداد؟ چرا مهدی هاشمی، داریوش فرهنگ و خمسه نپذیرفتند در نمایش رحمانیان حضور داشته باشند؟

سینماروزان: محمد رحمانیان که تنها تجربه سینمایی اش «سینمانیمکت» حتی در هنروتجربه هم توجهی برنینگیخت و همین ادامه کارش در سینما را به بن بست کشاند مدتها قبلتر از کار در سینما، تجربیات تئاتری خاص خود را هم داشت؛ تجربیاتی که از شدت پهلو زدن به آتراکسیون، مطلوب مخاطبان حرفه ای تئاتر واقع نشد و شاید همین بود که رحمانیان کوشید با به میان آوردن برخی نامهای خاص هنری ایران در کانون توجه قرار گیرد.

به گزارش سینماروزان او  در نمونه ای همچون «هامون بازان» به سراغ استفاده از وجاهت داریوش مهرجویی برای جلب مخاطب رفت و حالا چند سالیست که با روخوانی یا اجرای آثار بهرام بیضایی است که به دنبال کسب اعتبار است.

 رحمانیان بعد از روخوانی یا اجرای آثاری از بهرام بیضایی نظیر «روز واقعه»، «خاطرات هنرپیشه نقش دوم» و «مجلس ضربت زدن» چند هفته ایست که فیلمنامه «آینه های روبرو»ی بیضایی را روی صحنه برده است.

 «آینه های روبرو» که برخلاف ادعاهای رحمانیان درباره عاشقانه بودن، محصولی است درباره به قهقرا کشیده شدن جنس زن در مناسبات اجتماعی دو دوره تاریخی متفاوت، با فرمت فیلم-تئاتر روی صحنه رفته است.

رحمانیان در گفتگویی پیرامون «آینه های روبرو» از تلاشش برای جمع کردن بازیگران قدیمی بیضایی در این اجرا سخن گفته؛ تلاشی که به دلیل عدم استقبال سوسن تسلیمی، مهدی هاشمی، داریوش فرهنگ و علیرضا خمسه نتیجه نداده است.

محمد رحمانیان درباره چرایی تبدیل یک فیلمنامه به فیلم-تئاتر به «تاریخ ایرانی» بیان داشت: داستان با یک فلاش‌بک به سال ۱۳۳۵ می‌رود و بعد به دهه چهل می‌رسد و به نقطه اول برمی‌گردد. در فیلم شما این امکان را دارید که با یکسری تمهیدات سینمایی این رفت‌و‌برگشت‌ها را انجام بدهید. اما در تئا‌تر نمی‌توانستم این کار را بکنم. اینجا هر بار باید گریم بازیگران را جوان‌تر می‌کردیم. اما نمی‌شد چرا که چنین امکانی را در تئا‌تر نداریم. مگر اینکه دو بازیگر این نقش را بازی می‌کردند. یکی میانسالی و یکی جوانی را که این را هم دوست نداشتم و دلم نمی‌خواست این اتفاق بیافتد چرا که می‌دانستم بهرام بیضایی هم برای یک بازیگر این نقش‌ها را نوشته است. به طور مشخص نزهت را برای سوسن تسلیمی نوشته بود. مطمئن بودم خانم تسلیمی نقش نزهت را در ۳۱ سالگی، بین ۱۸ تا ۴۰ سالگی‌اش بازی کند. حتی تاریخ پایان متن با تاریخ تولد ۳۱ سالگی سوسن تسلیمی همزمان بود. یعنی ۱۸ بهمن ۵۹ این متن به پایان رسیده بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم که یک بازیگر این نقش را بازی کند. اینجا بود که فیلم به کمکم آمد.

رحمانیان ادامه داد: برای سوسن تسلیمی نامه نوشتم و از او خواستم که صدایشان را داشته باشیم و خواستم که بخش پایانی را بخوانند. اما متأسفانه جوابم را ندادند. برای بهرام بیضایی هم نوشتم و خواستم که این بخش پایانی را خودش بخواند اما قبول نکرد. البته  مژده شمسایی پاسخ داد که بیضایی فکر می‌کند صدایش مناسب نباشد.

رحمانیان با اشاره به اینکه علاقه داشته تمام بازیگران آثار سابق بیضایی را دور هم جمع کند ادامه داد: حیف که داریوش فرهنگ نپذیرفت که در این کار باشد...مهدی هاشمی و علیرضا خمسه نپذیرفتند که بیایند.

رحمانیان در حالی از عدم پاسخ مثبت ایفای نقش در «آینه های روبرو» از سوی امثال مهدی هاشمی و داریوش فرهنگ مواجه شده که مشخص نیست دلیل پرهیز آنها از حضور در این فیلم-تئاتر چه بوده؟ آیا آنها نسبت به نتیجه نهایی کار خوش بین نبودند؟




با بودجه سازمان ارزشی اوج⇐«پایتخت۵» در مازندران کلید خورد+۴ عکس تازه⇔کارگردان سریال پیشتر آن را «اوج پسند» خوانده بود!

سینماروزان: تصویربرداری سریال «پایتخت۵» در حالی با حمایت سازمان هنری-رسانه ای اوج در شهرستان شیرگاه استان مازندران آغاز شد که سیروس مقدم کارگردان سریال پیشتر در گفتگویی آن را «اوج پسند» خوانده بود.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان تصویربرداری این سریال با حضور عوامل اصلی و بازیگران «پایتخت۵»، صبح روز سه‌شنبه (۱۹ اردیبهشت ماه) آغاز شد؛ البته تصویربرداری نماهای بیرونی و تصاویر هوایی روز دوشنبه آغاز شده بود ولی از صبح سه شنبه بازیگران اصلی سریال نیز جلوی دوربین فرشاد گل‌سفیدی رفتند.

در نخستین روز تصویربرداری سریال «پایتخت ۵»، بخش‌های مربوط به داخل خودرو در جاده‌های حومه شهرستان شیرگاه و با حضور محسن تنابنده، احمد مهران‌فر، ریما رامین‌فر، علیرضا خمسه، نسرین نصرتی، بهرام افشاری، سارا و نیکا فرقانی ضبط شد.

سریال «پایتخت ۵» به کارگردانی سیروس مقدم و تهیه‌کنندگی الهام غفوری است که تصویربرداری این سریال در ایران و قبرس انجام خواهد شد.

عوامل سریال عبارت‌اند از:

تهیه‌کننده: الهام غفوری، کارگردان: سیروس مقدم، طراح و سرپرست نویسندگان: محسن تنابنده، نویسندگان: محسن تنابنده، امیرحسین قاسمی، بازیگران: محسن تنابنده، احمد مهران فر، علیرضا خمسه، ریما رامین فر، نسرین نصرتی، هومن حاجی عبدالهی، بهرام افشاری، سارا و نیکا فرقانی، مجتبی بلال حبشی، مصطفی بلال حبشی، سلمان خطی، مدیر تصویربرداری: فرشاد گل‌سفیدی، گروه تصویر: وحید ملک محمدی، شمس‌الدین رئیس وند، امیرحسین آردهی، رضا احمدی، حسین ارقبایی، مدیر چهره‌پردازی: مجید اسکندری، مجریان گریم: مرتضی کهزادی، محبوبه تاتلاری، ایمان خیراندیش، سروش عباسی، مدیر برنامه‌ریزی: فهیمه کمالی، دستیار اول کارگردان: مصطفی تنابنده، منشی صحنه: آسیه معصوم زاده، دستیار کارگردان: میلاد منصوری، دستیار برنامه‌ریز: امین رنجبر، طراح صحنه و لباس: آرزو غفوری، گروه لباس: نسیم غضنفر زاده، ساهره جوانمرد، گروه صحنه: جواد فاضلی، احمد عبدالهی، ‌ محمد مرادی، مشاور هنری: عباس بلوندی، مدیر صدابرداری: امیر پرتو زاده، گروه صدابرداری: پرویز جلیلی، علی میرزاد، تصویربردار پشت‌صحنه: خسرو احدزاده، مدیر تولید: محمود اتحادی ، مشاور رسانه ایی: مجتبی احمدی،دستیار تهیه: محمدرضا آهی، عکاس: نادر فوقانی، مدیر تدارکات: آرش صالحی، دستیاران تدارکات: ابوالفضل لطفی، سینه موبیل: ایمان احمدی، ایرج ابراهیمی، بدلکار: امیرحسین خنجری، حمل‌ونقل: رضا جنانی، محمدرضا عبدالله زاده، مازیار نوری، مسعود رحیمی، رضا خالقی، محصول سازمان هنری رسانه‌ای اوج.

پایتخت5
پایتخت5
پایتخت5
پایتخت5
پایتخت5
پایتخت5
پایتخت5
پایتخت5



چگونه انتخابات ۸۸ باعث توقیف یک سریال رئال-انیمیشن شد؟+عکس

سینماژورنال: انتخابات حاشیه ساز 88 سبب ساز آن گشت که برخی از آثار سینمایی مانند “خیابانهای آرام” و “گزارش یک جشن” که کاملا متأثر از فضای انتخاباتی آن سال تولید شده بودند توقیف شوند.

به گزارش سینماژورنال از آنجا که این گونه آثار بعد از انتخابات تولید شده بودند هدف گذاری مستقیمی نسبت به انتخابات داشتند و از همین رو توقیف آنها می توانست واکنشی باشد به این هدف گذاری اما این نوع توقیف درباره سریالی با نام “افسانه شهر هرت” که با مضمون کودکان ساخته شده و البته ماهها قبل از انتخابات کلید تولید آن زده شده بود چندان نمی تواند منطقی باشد.

سریال “افسانه شهر هرت” که زمینه‌ای رئال-انیمیشن دارد، شاید تنها محصول سینمایی و تلویزیونی باشد که پیش از انتخابات تولید شد اما گره خوردن تاریخ پیش بینی شده برای پخش آن با انتخابات سبب ساز توقیف آن شد!

سعید چاری نویسنده و کارگردان جوان در خرداد 86  “افسانه شهر هرت” را به تهیه کنندگی عبدالرضا صفوی و به سفارش مرکز فرهنگی-هنری صبا و برای پخش از شبکه دوم سیما در شهرک سینمایی غزالی کلید زد.  فیلمبرداری اثر بیشتر از 3 ماه طول نکشید اما زمینه فانتزی کار و نیاز به استفاده از جلوه های ویژه تصویری برای بالا بردن واقع نگاری بصری کار موجب شد تا زمان آماده شدن نسخه نهایی سریال یک سال و نیم طول بکشد.

علیرضا خمسه، جواد هاشمی، سعید پیردوست، ساعد هدایتی، جواد عابدی، شراره رخام، مجید حاجی زاده، اسدا.. یکتا، آرش میراحمدی و امیر زریوند بازیگران اصلی سریال بودند و “افسانه شهر هرت” بنا بود در 40 قسمت 30 دقیقه ای روی آنتن برود اما در همان اولین بازبینی ها دچار مشکل شد و اشارات انتخاباتی سریال باعث شد که تا همین حالا که هفت سال از زمان پایان تولید می گذرد همچنان توقیف باشد.

در شرایطی که رسانه ملی در سالهای اخیر به دلیل کمبود منابع دستش برای تولید محصول چنان که باید باز نبوده، اخیرا تلاشهایی صورت گرفته برای بازبینی مجدد سریال و شرایط پخش آن از رسانه ملی.

سریالی فانتزی که معضلات اجتماعی را نقد می کرد

سعید چاری در گفتگو با سینماژورنال با اشاره به این تلاشها بیان داشت: سریال “افسانه شهر هرت” در همان زمان تولید هم دچار سوءتفاهم شد. این سریال سوژه انتخاباتی نداشت اما به طور مستقیم معضلات جامعه را نقد می کرد و در ژانر فانتزی، دوگانه ای شکل می گرفت میان موجوداتی که از مریخ به زمین آمده بودند و آدمهای زمینی.

وی ادامه داد: مرکزیت وقایع سریال “شهر هِرت” بود و در سریال تلاش شده بود ضمن بیان معضلات با تمامی اقشار جامعه شوخی شود؛ از روزنامه نگاران حاضر در این شهر هرت گرفته تا ورزشکاران و حتی برخی مقامات شهری در فیلم ما به عنوان نماد وجود داشتند اما محصول ابدا سیاسی نبود و بیشتر درونمایه نقد اجتماعی داشت.

چاری با اشاره به دلایل ممیزی اثر گفت: تقریبا کل سریال دچار ممیزی شده بود آن هم در حالی که هیچ مکان و زمان مشخصی را برای داستان سریال مشخص نکرده بودیم و مرکزیت وقایع که “شهر هرت” نام داشت کاملا تخیلی بود و می توانست هر جای دنیا باشد.

این کارگردان که اخیرا یک کمدی با نام “فیلسوفهای احمق” را ساخته است با اشاره به درونمایه کمدی “افسانه شهر هرت” خاطرنشان ساخت: سعیمان این بود که ضمن شوخی با هر کدام از معضلات اجتماعی شرایط سرگرم سازی مخاطبان را فراهم کنیم و اصلا دلیل اینکه زمینه فانتزی را انتخاب کرده بودیم، همین بود.

افسانه شهر هرت
علیرضا خمسه در نقش “کلانتر” در “افسانه شهر هرت”

انتخابات سوءتفاهم برانگیز کلانتر در “شهر هرت”!!!

چاری با تأکید بر آن که کلیت سریالش کمترین ربطی به انتخابات 88 نداشته به سینماژورنال گفت: شاید تنها اپیزودی که مربوط می شد به انتخابات، قسمتی بود که درباره انتخاب کلانتر در “شهر هرت” صحبت می شد و البته مراحل مختلف انتخابات از ثبت نام گرفته تا تأیید صلاحیت و در نهایت جمع آوری آرا را در سریال داشتیم. اما این هم فقط جزیی بود از کلیت سریال و این را هم نباید از نظر دور داشت که سریال ما کاملا فانتزی بود.

سعید چاری درباره اینکه آیا حضور موجوداتی از مریخ در شهر هرت نبوده که مشکل ساز شده اظهار داشت: سریال ما با حضور مریخی ها در شهر هرت آغاز می شد. مریخی ها وارد شهر هرت می شوند و آن را به هم می ریزند. به هر حال همواره تقابل خوبی و بدی در بسیاری از آثار سینمایی و تلویزیونی وجود داشته و اینکه بخواهیم مریخی ها را نیز به عنوان نماد سیاسی ببینیم نه نماد دراماتیک، منطقی نیست.

سعید چاری
سعید چاری

امید برای حل مشکل سریال

وی ادامه داد: در آن زمان البته که به بهانه حساسیت زا بودن سریال جلوی پخش آن را گرفتند و حتی علیرغم سانسوری 200 دقیقه ای که بر کار وارد شد باز هم مجوز پخش صادر نشد تا اخیرا که مجددا تلاشهایی صورت گرفته برای روی آنتن فرستادن سریال.

چاری خاطرنشان ساخت: فکر می کنم اکنون و بعد از گذشت 7 سال از انتخابات زمان مناسبی باشد که این اثر روی آنتن برود بخصوص که فکر می کنم در حل برخی معضلات ارائه شده در این سریال نه تنها پیشرفت نداشته ایم که همچنان مشکلات به نوبه خود باقی است.

افسانه شهر هرت
سعید پیردوست، مجید حاجی زاده و جواد عابدی در “افسانه شهر هرت”
افسانه شهر هرت

شراره رخام در نمایی از “افسانه شهر هرت”

 




علیرضا خمسه ادعا کرد طرح اصلی “دراکولا”ی عطاران متعلق به اوست/پای حوزه هنری هم در میان است

سینماژورنال: در روزهایی که “دراکولا”ی عطاران فروش خوبی را تجربه می کند و البته هفته به هفته مخاطبانش افزایش پیدا می کنند یک ادعای عجیب درباره فیلمنامه آن طرح شده است.

به گزارش سینماژورنال این ادعا را علیرضا خمسه بازیگر باتجربه سینما و تلویزیون طرح کرده است؛ وی در خلال گفتگویی با “فیلمنت” که موضوعش چرایی عدم ورودش به کارگردانی بوده از این گفته که طرح اصلی “دراکولا” برای وی بوده و دلش می خواسته خودش آن را بسازد.

علیرضا خمسه درباره اینکه چرا وارد عرصه کارگردانی نمی شود گفت: این حرف همسر من هست که به من می گوید چرا تو تنبلی میکنی و مثل دخترهایی هستی که منتظرند خواستگار برایشان بیاد ، باید خودت بنویسی و کارگردانی کنی.

وی افزود: همیشه طرح و ایده هایی دارم ولی وقتی تنبلی عارض می شود کاری هم ساخته نمی شود و باید تنبلی را کنار بگذارم.

خمسه در پاسخ به این سوال که آیا واقعا همه ماجرا تنبلی است یا مشکلات تولید و اکران در سینما هم باعث می شود شما سمت ساخت فیلم نروید؟ گفت: هم تنبلی است و هم تا حدودی به تولید، پخش و سرمایه گذاری بخش خصوصی مرتبط میشود؛ هرچند دولت امید آمده ولی سرمایه های خصوصی از سینما فرار کرده و هر وقت این سرمایه ها باز گردد و سرمایه به سینما بیاید، امید ما هم روشن می شود.

طزح “دراکولا” را به حوزه فروختم

خمسه با اعلام این خبر که در صورت کارگردانی اولین فیلمش کمدی خواهد بود گفت: من 2 تا طرح خیلی خوب داشتم که ساخته شد و فرصت ساختن برای من سوخت؛ یکی طرح “معجزه خنده” یدالله صمدی بود و من نویسنده این کار بودم و طرحی هم به نام “دراکولا” داشتم که آقای عطاران فیلمش را ساخت!

وی در پاسخ به این سوال که آیا طرح «دراکولا»ی وی از سوی عطاران کپی شده است؟ گفت: «دراکولا» طرحی بود که من به حوزه هنری فروخته بودم و متعلق به آنها بود و من داستان طرحم را تعریف میکنم شاید همین باشد؛ ماجرا این بود که دراکولا در تابوت از انگلیس با یک کشتی به ایران می آید و  وقتی از تابوت خارج می شد حرکت می کرد و اولین قربانیش یک فرد معتاد بود و به این ترتیب خودش معتاد می شود و…

حوزه هنری رفع شبهه کند

به گزارش سینماژورنال آنچه خمسه درباره طرحش گفته بلحاظ خط کلی شباهت کامل دارد با “دراکولا”. با این حال چون وی فیلمنامه را به حوزه هنری واگذار کرده مالک اصلی حوزه بوده و این نهاد است که باید در برابر این ایجاد شبهه موضع گیری کند.




علاوه بر ساخت نسخه سینمایی، تئاتر “پایتخت” هم به کارگردانی تنابنده اجرا می‌شود

سینماژورنال: هسته اصلی تولید سریال “پایتخت” یعنی سیروس مقدم-الهام غفوری-محسن تنابنده این روزها درگیر پیش تولید سریالی با نام “علی البدل” هستند؛ سریالی که افشای خط داستانی آن توسط یکی از بازیگران گمانه زنی هایی را موجب شد درباره گرته برداری این سریال از کمدی-سیاسی”ایران برگر”.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال با این همه داستان تولید “پایتخت” تمامی ندارد و گویا بنا شده هم فیلم سینمایی آن امسال به تولید برسد و هم نمایشی براساس آن روی صحنه برود.

تولید فیلم “پایتخت” بعد از اتمام تولید “علی البدل”

الهام غفوری تهیه کننده این سریال در تازه ترین گفتگویش که با “مهر” انجام شده درباره تولید نسخه سینمایی “پایتخت” اظهار کرد: بعد از اینکه تولید سریال «علی البدل» به پایان برسد وارد تولید پروژه سینمایی «پایتخت» خواهیم شد که احتمالا پیش تولید آن حدود دو ماه طول می کشد.

کارگردانی تئاتر “پایتخت” توسط محسن تنابنده

غفوری درباره تئاتری که شنیده شده است آن هم در آینده با موضوع سریال «پایتخت» اجرا خواهد شد، گفت: در این باره صحبت هایی با بازیگران شده است اما از آنجایی که من تهیه کنندگی آن را بر عهده ندارم در جریانش نیستم.

وی ادامه داد: احتمالا محسن تنابنده کارگردانی آن را بر عهده داشته باشد چون سیروس مقدم درگیر پیش تولید سینمایی «پایتخت» خواهد بود.

آیا رایت نسخه نمایشی “پایتخت” هم واگذار شده؟

به گزارش سینماژورنال پیشتر از موافقت مدیران رسانه ملی با تولید نسخه سینمایی “پایتخت” صحبت شده بود با این حال هنوز مشخص نیست که آیا مدیران رسانه ملی که رایت “پایتخت” در اختیار آنان است با اجرای نسخه نمایشی آن هم موافقت کرده اند یا خیر.




علیرضا خمسه به همراه “وروجکها” به پردیس تیراژه می رود

سینماژورنال: عوامل فیلم “وروجکها” جمعه با تماشاگران به تماشای فیلم می نشینند.

به گزارش سینماژورنال روز جمعه نهم بهمن ماه ساعت چهار بعدازظهر، عوامل فیلم سینمایی « وروجک ها» در سینما تیراژه با تماشاگران خود به تماشای این فیلم خواهند نشست.

اکران این فیلم که از سی‌ ام دی ماه شروع شده است تاکنون با استقبال خوبی از جانب مخاطبان مواجه شده و همین موضوع عوامل این اثر را واداشته برای تشکر از مخاطبان کودک در این سالن سینمایی بی‌واسطه با آنها ارتباط برقرار کنند.

فرزاد اژدری کارگردان “وروجک‌ها” در این‌باره گفت: با وجود زمان نامناسبی که برای اکران فیلم “وروجک‌ها” در نظر گرفته شده، اما این فیلم با استقبال مخاطبان اصلی خودش یعنی کودکان مواجه شده است، برای جبران لطف این عزیزان تصمیم گرفتیم تا با حضور عوامل فیلم و با مشارکت بازیگران خردسال آن به سینماها مختلف برویم و با تماشاگران «وروجک‌ها» ارتباط برقرار کنیم.برای شروع هم سینما تیراژه را انتخاب کردیم. سینمای کودک سینمای مهجوری است و احتیاج به حمایت و پشتیبانی بیشتری دارد.

«وروجک‌ها» که از فضای شاد و فانتزی و موزیکال هم برخوردار است، روایتگر داستان زندگی خواهر و برادری به نام های ساینا و سینا است که پدر و مادرشان را با رفتارهای‌ نادرست‌شان به ستوه آورده‌اند. یک روز صبح که آنها از خواب بیدار می‌شوند در کمال تعجب پی می‌برند که پدر و مادرشان ناپدید شده‌اند. ساینا و سینا قدم در راهی می‌گذارند که مشکلات عجیب و غریبی انتظارشان را می‌کشد.

در این فیلم علیرضا خمسه، سیما تیرانداز، طوفان مهردادیان و مهدی احمدی به عنوان بازیگران اصلی جلوی دوربین رفتند و ساینا اژدری، کیمیا حسینی، ایلیا مجیدی، آرتین پشنگ، روژان تقی زاده، عسل مردی، امیرعلی خانی، آرش ادیبی و… بازیگران خردسال این اثر به شمار می‌روند.




بعد از مدتها⇐یک فانتزی-موزیکال شاد در سینماهای کشور اکران می‌شود+عکس

سینماژورنال: در سینمای ایران که بخش عمده آثار تولیدی، ملودامهای خانوادگی هستند اینکه فیلمی روی پرده برود که وامدار ژانر فانتزی باشد یک بدعت است.

به گزارش سینماژورنال “وروجکها” تازه ترین ساخته فرزاد اژدری به لحاظ استفاده از اله مانهای ژانر فانتزی در روایت می تواند بدعتی باشد در اکران سینمای ایران.

“وروجک‌ها” که در کنار مایه های فانتزی، جاذبه های موزیکال و کورکانه خود را هم دارد بناست هفته پایانی دی ماه و پس از اکران فیلم «شکاف» در گروه سینمایی ماندانا روی پرده برود.

“وروجک ها” عنوان بهترین فیلم از نگاه داوران کودک و نوجوان در جشنواره بیست و هشتم جشنواره بین المللی فیلم کودک و نوجوان را از آن خود کرد.

این فیلم در اکران های متعددی برای روانشناسان و کارشناسان و منتقدان به نمایش درآمد و همگی بر این نکته اذعان کرده اند که “وروجکها” اثری تربیتی و آموزشی است که مخاطب کودک و نوجوان از تماشای آن لذت می برد و همین موضوع باعث شد که عوامل آن نسبت به اکران موفق این فیلم امیدوار باشند.

«وروجک‌ها» که از فضای شادی هم برخوردار است روایتگر داستان زندگی خواهر و برادری به نام های ساینا و سینا است که پدر و مادرشان را با رفتار های‌ نادرست‌شان به ستوه آورده اند.

یک روز صبح که آنها از خواب بیدار می شوند در کمال تعجب پی می‌برند که پدر و مادرشان ناپدید شده‌اند.ساینا و سینا قدم در راهی می‌گذارند که مشکلات عجیب و غریبی انتظارشان را می‌کشد…

در این فیلم علیرضا خمسه، سیما تیرانداز، طوفان مهردادیان و مهدی احمدی به عنوان بازیگران اصلی جلوی دوربین رفتند و ساینا اژدری، کیمیا حسینی، ایلیا مجیدی، آرتین پشنگ، روژان تقی زاده، عسل مردی، امیرعلی خانی، آرش ادیبی . … بازیگران خردسال این اثر به شمار می‌روند.

عوامل فیلم سینمایی «وروجک‌ها» عبارتند از نویسنده و کارگردان: فرزاد اژدری، تهیه کننده: مهدی احمدی، مدیر تولید: جعفر گودرزی، مشاور فیلمنامه: مجید رضابالا، مدیر فیلمبرداری: مجتبی رحیمی، طراح صحنه و لباس: سحر گوران، طراح چهره پردازی: حسین یزدی، صداگذاری و تدوین: حامد رضی، صدابردار: بهروز عابدینی، جلوه های ویژه: امیر سحرخیز، آهنگساز: امیرسعید امیراصلانی، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: مجتبی طاهرخانی، منشی صحنه: مریم باجی، مدیر تدارکات: عباس خدادادی، عکاس و تصویربردار پشت صحنه: مهدی حیدری و نگار حسینی: مشاور رسانه

وروجکها
وروجکها



عمو پنجعلی بیار…احسان علیخانی ببر!+عکس

سینماژورنال: در میان رسانه هایی که سعی می کنند کاملا جدی و با آب و تاب فراوان به تحلیل و بررسی برنامه ها و سریالهای ماه رمضان تلویزیون بپردازند هستند رسانه هایی که با زبان طنز به محصولات رمضانی رسانه ملی می پردازند.

به گزارش سینماژورنال از جمله این رسانه های طنزپرداز “قانون” است که اخیرا در بخش طنز خود یک آگهی کاملا کمدی را به چاپ رسانیده است.

این آگهی که کاملا فانتزی است به پزشکی به نام “آبراهام خاچاگوریان” تعلق دارد؛ پزشکی که مثلا جراح زیبایی بوده و در توصیف کیفیت کار خویش آورده است: عمو پنجعلی بیار…اجسان علیخانی ببر!

بابا پنجعلی
شوخی با پنجعلی و احسان



از رفتار تند تنابنده با بازیگران تا افزایش میزان H2O در “پایتخت”

سینماژورنال/نگار حسینی: “پایتخت” جزو معدود سریال هایی بود که در طول سالها دنبالش می کردم؛ شمالی بودنم هم مزید بر علت می شد که با علاقه بیشتری سریال را پیگیری کنم.

همیشه هوش تنابنده را به خاطر شخصیت پردازی خوبش تحسین می کردم و اینکه چقدر با تسلط مردم این خطه را شناخته؛ وقتی شنیدم غصل جدید “پایتخت” ساخته می شود خوشحال شدم؛ آن قدر خوشحال که پیشنهاد تهیه این گزارش را به مجله “ایده آل” دادم.

اما از همان بد ورودم به زیراب  و حضور در پشت صحنه متوجه شدم که  “پایتخت4”  راه سه فصل گذشته را نخواهد رفت؛

رفتار تند تنابنده با اطرافیان، عدم انسجام بین اعضای گروه و… حاکی از آن بود که گرد غرّگی روح تیم  را از هم پاشیده  و آنها فکر می کنند هر چه که نام “پایتخت” را یدک می کشد باید به کام مردم خوش بیاید؛ بعد از پخش دو سه قسمت اول دست پایتختی ها  رو شد.

همه چیز برمبنای لودگی شخصیتها

آنها نتوانستند میراث دار خانواده معمولی باشند. سری چهارم “پایتخت” عملا  قصه نداشت؛ همه چیز روی لودگی شخصیت ها استوار بود. رابطه نقی و هما که برگ برنده سریال بود به رابطه پر جنجال سایر مجموعه های تلویزیونی بدل گشت.

نقی معمولی بی هیچ دلیل موجهی بیکار بود و تلاشی برای امرار معاش نمی کرد. بابا پنجعلی کاراکتر دوست داشتنی فصول قبل به یک مرد لوده تبدیل شد که به چیپ ترین شکل ممکن تن به ازدواج داد هر چقدر هم‌ که سریال پیش می رفت بر میزان عنصری به نام H2O اضافه می شد.

حتی نام سریال که “پایتخت” بود فراموش شد در شرایطی که تمام جذابیت این کار به خانه به دوشی،سفر و حس خانواده دوستی بود اما برای پیشبرد سریع کار به فیلمبرداری در زیراب اکتفا شد.

طبیعی است وقتی مغز متفکر گروه درگیر اکران اولین فیلم سینمایی اش و نگارش کار دیگری است و از نیمه راه تنها برای بازی سکانس های مربوط به خودش به شمال می رفت انگیزه ای برای خلق کاری متفاوت  نبود.

مقدم هم که به نظر می رسد به اندازه کافی اشباع شده بود. ای کاش ما قدر کاراکترهایمان را بیشتر بدانیم و صرفا برای پر کردن آنتن دست به ساخت سریال نزنیم‌.




داستان سریال بعدی گروه “پایتخت” لو رفت؛ ماجرای آب گرم یک روستای بدوی

سینماژورنال: در حالی که فصل چهارم سریال “پایتخت” آخرین روزهای پخش خود را می گذراند به تازگی کارگردان اثر از ایده ای که برای ساخت سریال بعدی اش دارد پرده برداشت.

به گزارش سینماژورنال این سریال “علی البدل” نام دارد که پیش از این بنا بود قبل از فصل چهارم “پایتخت” و برای نوروز 94 کار شود اما به دلایل مختلف کار به نتیجه نرسید.

سیروس مقدم در گفتگو با “هفت صبح” طرح داستانی این اثر را این طور لو داده است: “علی البدل” داستان یک روستای خیالیست که مجموعه ای از آدمها با تفکرات مختلف در آن زندگی میکنند. منبع درآمد مردم روستا آب گرمیست که خاصیت درمانی دارد اما با ورود یک آدم جدید به این آبادی همه چیز به هم میریزد.

اکثر بازیگران نیمه برهنه هستند

وی ادامه داده است: اجرای این طرح کار بسیار سختیست. پیدا کردن روستایی با ابن شرایط کار دشواری بود و اکثر بازیگران بخاطر حمام کردن، نیمه برهنه هستند و باید کار در تابستان فیلمبرداری شود.

این کارگردان درباره عدم تولید کار در سال قبل بیان داشت: قرار بود پارسال تابستان این پروژه را کار کنیم تا عید پخش شود ولی بخاطر تغییر و تحولات سازمان صداوسیما ممکن نشد.

مقدم اما از امیدواری برای تولید این سریال چنین گفته است: مدیریت جدید از ساخت این سریال استقبال کرد ولی بهمن ماه بود و عملا امکان ساخت این کار نبود.

تنابنده باز هم سرپرست نویسندگان است

به گزارش سینماژورنال “علی البدل” در صورت فراهم آمدن مقدمات تولید با گروه تولید “پایتخت” و البته محسن تنابنده به عنوان بازیگر و سرپرست نویسندگان ساخته خواهد شد.

الهام غفوری تهیه کننده کار خواهد بود و هسته اصلی بازیگران “پایتخت” یعنی احمد مهرانفر، علیرضا خمسه و ریما رامین فر نیز در این سریال حاضر خواهند بود.

مشابه “ایران برگر”؟!

جالب است مطابق آنچه مقدم درباره خط اصلی داستان لو داده است بخشهایی از کار شباهتهایی دارد به کمدی-سیاسی “ایران برگر” که نوروز امسال روی پرده بود و فروش خوبی هم داشت.

بخصوص دو نکته؛ اینکه کل داستان در یک روستا می گذرد و دوم وروی غریبه به روستاست که همه چیز را تغییر می دهد!




علیرضا خمسه منتقد محبوب گبرلو را بیسواد قلمداد کرد!؟

سینماژورنال: چهارمین سری «پایتخت» این ‌شب‌ها روی آنتن سیما رفته و عده ای را پای تلویزیون کشانده است.

به گزارش سینماژورنال  در عین مخاطبانی که با شوق سریال را دنبال می کنند پاره ای انتقادات هم به سریال وارد شده است. از جمله این انتقادات گاف تاریخی بزرگ سریال بود که سینماژورنال به آن اشاره کرد.

دو روز قبل یکی از منتقدانی که در زمره منتقدان محبوب محمود گبرلو و برنامه “هفت” جای می گیرد با انتقاد از  این سریال به خبرآنلاین گفته بود: همان قصه و درام نیم‌بند «پایتخت» هم دیگر وجود ندارد و سازندگان کوشیده‌اند تا صرفا از طریق لودگی شخصیت‌ها یا مکررکردن برخی عبارات، سریال را سرپا نگه دارند.

این انتقاد، تمام و کمال در شماره دیروز روزنامه “شرق” منتشر شده و جالب اینجاست شماره امروز این روزنامه حاوی گفتگویی است با علیرضا خمسه که برخلاف همیشه با بیانی تند و صریح به انتقاداتی از این دست تاخته و آن را محصول ذهن منتقدانی دانسته که بیسوادند.

خمسه این حکم کلی را نیز صادر کرده است: آنها که از “پایتخت” انتقاد می‌کنند آدمهای بیسوادی هستند که حتی قدرت تشخیص کمدی و طنز و تراژدی را ندارند!!

سینماژورنال متن کامل گفتگوی خمسه را ارائه می دهد:

‌مخاطبان پس از چهار دوره پخش پیاپی سریال پایتخت همچنان طرفدار این سریال هستند. دلیل استقبال از این سریال چیست؟
سریال پایتخت با شخصیت‌ها و قصه‌های جذاب، جای خود را در دل مخاطبان باز کرده. خرده‌داستان‌های این سریال از زندگی مردم گرفته شد‌ه و قصه زندگی معمولی آدم‌هاست که نمونه‌اش را در زندگی واقعی و در اطرافمان زیاد دیده‌ایم. چون مردم این شخصیت‌ها را در زندگی خودشان دیده‌اند، بنابراین با آن ارتباط برقرار می‌کنند و طرفدارش هستند.
‌برخی منتقدان می‌گویند این سریال بیش از اینکه طنز باشد، حاوی لودگی است. شما چه فکر می‌کنید؟
بعضی منتقدان بی‌سواد هستند؛ بسیاری از کسانی که در کسوت مترجم در رسانه‌ها کاغذ سیاه می‌کنند، سواد دراماتیک ندارند. اول ببینیم اطرافمان چند منتقد باسواد وجود دارد، بعد اگر آنها نظری دادند، درباره‌شان صحبت کنیم. گفته شده اغلب منتقدان، سودازده‌های بازیگری یا کارگردانی هستند که می‌خواستند کارگردان شوند یا بازیگر، برخی در نمونه‌هایی هم تلاش کرده‌اند فیلمی بسازند و ناموفق بوده‌اند. در ١٠ سال گذشته در تلویزیون، چه سریالی مثل پایتخت را می‌شناسید که ساخته شده و این همه با اقبال مواجه شده باشد؟ آدم‌های بی‌سوادی که حتی قدرت تشخیص کمدی و طنز و تراژدی را ندارند، می‌گویند این سریال لودگی است یا از دیگر کارهای شبیه به این سریال که کمدی اجتماعی هستند با عنوان طنز و لودگی یاد می‌کنند. نوشته‌های این دست از افراد، مصارف روزانه دارد. آنها می‌خواهند صفحه‌ای را سیاه کنند، بنابراین هیچ دوست ندارم درباره این منتقدان بی‌سواد صحبت کنم.
‌وقتی نظر برخی منتقدان را درباره این سریال می‌پرسیدم، می‌گفتند اصلا تلویزیون نمی‌بینند، یا این سریال بخصوص را تماشا نمی‌کردند. این در حالی است که اغلب مردم پیگیر این سریال هستند و آن را پسندیده‌اند. این شکاف بین عملکرد منتقدان و مردم در مواجهه با یک سریال تلویزیونی، چطور حاصل شده است؟
اینکه منتقدان یا حتی عده‌ای از مردم تلویزیون نگاه نمی‌کنند به عملکرد تلویزیون برمی‌گردد که موقعیتی ندارد که همه اقشار، برنامه‌هایش را ببینند. درباره چرایی این اتفاق، مسئولان تلویزیون باید پاسخ بدهند، اما درباره سریال پایتخت باید بگویم اساسا این سریال برای منتقدان ساخته نمی‌شود که حالا بیاییم بابت اینکه نمی‌بینند، سؤال طرح کنیم. این سریال، برای مردمی ساخته می‌شود که تلویزیون می‌بینند و سریال‌های مختلف را با هم مقایسه می‌کنند و بین سریال‌هایی که دیده‌اند، پایتخت را سریالی موفق می‌دانند؛ از لحاظ قصه و ساختار و شخصیت‌پردازی. حالا با توجه به این، باید یادآوری کنم پایتخت ادعایی ندارد که می‌خواهد جهان را فتح کند یا فرمول‌های دراماتیک جهان را جابه‌جا کند یا جامعه هدفش منتقدان هستند. این سریال، برای یک‌سری مردم زحمتکش است که می‌خواهند شب پس از فعالیت سنگین روزانه استراحت کنند و با تماشای این سریال بخندند. پایتخت دنبال انقلاب رسانه‌ای نیست، همین که مردم بتوانند دقایقی لبخندی بزنند و خستگی روزشان را از تن به در کنند، ما به هدفمان رسیده‌ایم، اما چرا برخی جبهه می‌گیرند که ما نمی‌بینیم یا می‌گویند پایتخت لودگی است؟ شاید چون عادت ندارند ببینند یک سریال به مرحله چهارم برسد. سریالی که به مرحله چندم می‌رسد، یعنی سریالی است که برای مردم و مسئولان جذاب بوده و فیدبک قابل‌قبولی داشته و این را هرکسی برنمی‌تابد. گاهی برخوردهایی هست که ریشه علمی یا هنری ندارند و بیشتر باید در حوزه روان‌شناسی فردی آنها را ریشه‌یابی کرد.
آرزو می‌کنم بقیه سریال هم موردپسند مردم قرار گیرد و همچنین امیدوارم منتقدان سریال‌ها را ببینند و با انصاف و عدالت آنها را نقد کنند، نه با عداوت.
‌حفظ راکورد نقشتان در چهار سال پیاپی دشوار نبود؟
شخصیت‌ها در این سریال، شخصیت‌هایی نمایشی هستند که حفظ راکورد آنها برای بازیگران سخت نیست. سخت‌تر، این است که شخصیت‌هایی که چهار سال موردپسند قرار گرفته‌اند، در موقعیت‌های جدید، بتوانند همان شیرینی قبل را داشته باشند. برای بازیگر حرفه‌ای، حفظ راکورد یک نقش سخت نیست. امیدوارم توانسته باشیم جذابیت شخصیت‌ها را حفظ کنیم. ناب‌بودن شخصیت‌ها، در یکی، دو سری اول، شدنی است، اما وقتی به سری سه و چهار می‌رسد، شخصیت برای تماشاگر عادی می‌شود و برای حفظ جذابیت آن باید بسیار تلاش کرد.
‌به‌نظر می‌رسد نقش «باباپنجعلی» با بازی شما، در این سریال، نقشی خنثی است و همیشه زیر سایه دیگر کاراکترها از جمله «نقی» و «ارسطو» است. موافقید؟
اگر آینه‌ای مقابل زندگی بگذارید، می‌بینید در هر خانواده یکی می‌شود پدر، یکی مادر، یکی هم پدربزرگ و یکی هم فرزند. قرار نیست همه این افراد به یک اندازه در یک خانواده اثرگذار باشند. حتی پدر و مادر هم در یک خانه میزان تأثیراتشان متفاوت است. پدربزرگی که دچار کهولت است و آلزایمر دارد مسلما نمی‌تواند به اندازه پدر خانواده جنب‌وجوش داشته باشد، پس کاراکتری که بر این اساس طراحی شود رئال است. زندگی رئال این حجم از حضور پدربزرگ را در خانواده می‌خواهد که ما آن را در کاراکتر «باباپنجعلی» می‌بینیم.
‌در دوره چهارم «پایتخت» به‌نظر می‌رسد بیشتر تکیه سازندگان، بر همان نکات جذاب کاراکترهاست تا قصه. چرا؟
یک قضیه‌ای هست که فهمش دشوار نیست. تلویزیون ما، برنامه‌ریزی‌های بلندمدت و میان‌مدت ندارد. برنامه‌ریزی‌هایش کوتاه‌مدت است. تازه ٢٠ فروردین تصمیم می‌گیرند برای ماه رمضان، «پایتخت٤» بسازند. برای همین فرصت برای ساخت و پرداخت قصه کم است. درحالی‌که مثلا اگر الان پس از اتمام این دوره به ما بگویند برای نوروز ٩٥ باید ادامه سریال را بسازیم، بسیار فرصت هست برای ساخت و پرداخت شخصیت‌ها و همین طور داستان. درحالی که ما بعد از اتمام این دوره می‌رویم و ممکن است تازه دی و بهمن به ما بگویند برای عید باید دوباره پایتخت بسازیم. آن‌وقت با آن فرصت کم دیگر نمی‌توان شاهکار خلق کرد و فقط می‌شود از شخصیت‌ها در زمان اندک استفاده بهینه داشت. اینکه چرا در این دوره خلاقیت‌های موردانتظار اتفاق نمی‌افتد، خب به این دلیل است که ما تازه اول اردیبهشت شروع به ‌کار کردیم. برای ساخت سریالی که پخش اولش ٢٨ خرداد است، کمتر از دو ماه وقت داشتیم. پس در این زمان اندک، چیزی که تابه‌حال دیده‌اید و پس از این خواهید دید شاهکار است.
‌آنچه در این سریال می‌بینیم، خواستِ صددرصد کارگردان است یا بداهه‌پردازی هم دارید؟
قصه‌ها که نوشته می‌شوند، توسط آقای تنابنده که مسئول گروه نویسندگان هستند بازخوانی می‌شود و وقتی تأیید شد، آقای تنابنده آن را توی گروه می‌آورد. همه جمع می‌شوند و متن تأییدشده را می‌خوانند و اگر اتفاقی قرار است بیفتد و بداهه‌ای اضافه شود با نظر جمع این اتفاق می‌افتد. یعنی بازیگری اگر خواست بداهه‌ای را به نقشش اضافه کند، در تمرینات، آن را مطرح می‌کند و اگر موردپسند جمع بود، آن بخش اضافه می‌شود. گاهی چیزهایی را پیشنهاد می‌دهیم که موردقبول قرار نمی‌گیرد، پس حذف می‌شود. در این گروه، افراد کاملا همدل هستند و به‌راحتی ‌نظراتشان را مطرح می‌کنند. در حضور آقای مقدم به‌عنوان کارگردان و آقای تنابنده به‌عنوان بازی‌گردان و سرپرست نویسندگان اگر پذیرفته شد، آن بداهه جزئی از کار ما می‌شود.
‌تبلیغات «تاژ» در این سریال گل‌درشت است. خودتان با حضور پررنگ این برند در داستان مشکلی ندارید؟
هم‌اکنون تلویزیون بحران جدی مالی‌ای را تجربه می‌کند. این یعنی تلویزیون به اندازه کافی بودجه ندارد برای ساخت سریال. از طرفی وظیفه‌اش ساخت سریال است. پس اسپانسر می‌گیرد. سال گذشته اسپانسر سریال «اطلس مال» بود و امسال هم «تاژ» است. مسلما وقتی شرکتی می‌آید و کل هزینه تولید یک سریال را می‌دهد، توقع ندارد گل‌های ریزی ببیند روی دامن این سریال. شما هم اگر پول یک سریال را بدهید، دوست دارید گل‌های درشتی روی دامنش باشد. پس این اصطلاح گل‌درشت، از آن اصطلاح‌هایی است که بی‌دلیل بار منفی به خود گرفته است. هرکس به اندازه‌ای که پول می‌دهد برای تبلیغ، دوست دارد گل‌هایی که می‌بیند، همان اندازه باشند.




توضیحات “ارسطو” درباره خواب “بابا پنجعلی”!+عکس

سینماژورنال: فیلمبرداری فصل چهارم سریال “پایتخت” در حالی در مازندران ادامه دارد که این سریال از اولین شب ماه مبارک رمضان روی آنتن خواهد رفت.

به گزارش سینماژورنال گروه بازیگران “پایتخت” و از جمله محسن تنابنده و احمد مهرانفر هرازگاه با انتشار تصاویری در صفحات اجتماعی خود مخاطبان را در حال و هوای سریال قرار می دهند.

تازه ترین تصویر انتشار یافته نیز مربوط میشود به صفحه اجتماعی مهرانفر که در آن درباره خواب عمیقی سخن گفته که به سراغ “بابا پنجعلی” آمده است.

هيس! پنجعلي خواب است

احمد مهرانفر درباره این خواب عمیق می نویسد: هيس! پنجعلي خواب است (خواب ليلا را مي بيند)!

وی ادامه می دهد: ناگفته نماند از خواب او سوء استفاده شده و صفحه اي در اينستاگرام به نام او ساخته شده است! از فرصت استفاده كرده و اعلام مي داريم كه علیرضا خمسه در اينستاگرام هيچ صفحه اي ندارد.

پایتخت
نمایی از “پایتخت4”



عبدالرضا کاهانی: مخالفان فیلمهایم کسانی هستند که دوست دارند فحش بدهند و البته فحش نشنوند!/از خوش‌شانسی مجید صالحی بود که “استراحت مطلق” در جشنواره اکران نشد

سینماژورنال: عبدالرضا کاهانی اگر فیلمساز نمی شد قطعا می توانست یک ژورنالیست خوب باشد.

به گزارش سینماژورنال کاهانی هوش بالایی در استفاده از کلمات برای جلب توجه مخاطبان دارد و شاید برای همین است که علیرغم مشکلات ظاهری که بر سر راه تولید و اکران فیلمهایش وجود دارد اما با همین بازی با کلمات می تواند توجهات را به خود جلب کند.

تازه ترین گفتگوی این کارگردان که با “قانون” انجام شده نیز به اندازه کافی جملاتی دارد توجه برانگیز؛

از توجیهات جالبش درباره مقادیر فراوان استفاده از فحش در آثارش گرفته تا خوش شانسی دانستن رد شدن فیلمش توسط دبیرخانه جشنواره سی و سوم فجر.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی کاهانی را ارائه می کند.

شما در نيشابور متولد شديد و تا 18 سالگي همان جا زندگي كرديد برايم جالب است بدانم نيشابور چه تاثيري بر شخصيت شما گذاشته و چه چيزي در وجود شما ساخت كه با وجود مشكلاتي كه براي اكثر فيلم‌هاي‌تان پيش  می‌آيدشما را مصمم  می‌كنددر راهروهاي وزارت ارشادآنقدربياييدو برويدتامجوزاكران فيلم‌هاي تان رابگيريد؟
آدم‌هاي زيادي درنيشابور هستندكه كاري با راهروهاي ارشادندارند( می‌خندد).تصور می‌کنم چندان فرق نمی‌كنداهل كجاباشيم.همين كه مسئله اي به رگ غيرت‌مان بربخورد كافي است تاواكنش نشان دهيم.تصميماتي كه براي فيلم‌هايم گرفته ام رفتار طبيعي يك انسان دربرابر ظل می‌بوده كه درحقش  می‌شده.اين واكنش‌ها گاهي با پيروزي همراه بوده و گاهی هم باشکست.
  تا به حال در خلوت خودتان به اين مسئله فكر كرديد كه نماينده مردم ايران در سينماي كشور هستيد و حرف همين مردم را می‌زنيد؟اصلا فكر كرده ايد كه درفيلم‌هاي‌تان براي مخاطب نسخه اي بپيچيد؟
(می خندد)مگرانتخابات است که نماینده مردم باشم.چنین ذهنیتی قطعا  می‌توانديك توهم باشد.بهتر است به این چیزها فکر نکنم.عواقب بدي خواهد داشت و ممكن است مسيرم را عوض كند.من فیلمساز را در کنارمردم می‌بینم.نسخه پيچیدن كار از ما بهتران است.تماشاگران بهترين معلمان من هستند و چيزهاي زيادي از آنها ياد  می‌گيرم و از لطف آن‌ها که پیگیر فیلم هایم هستند ممنونم.
  «استراحت مطلق»درمجموعه آثار شما فمينيستي‌ترين فيلمی‌است كه ديده ايم.خودتان اين مسئله را تاييد  می‌كنيد؟
حتما به خاطر داستان فیلم است.هيچگاه تصميم نمی‌گيرم كه مثلا فيلمی‌فمينيستي بسازم.داستان فیلم به زني  می‌پردازد كه درمانده است و قرار است روي پاي خودش بايستد. این موضوع تعابير و برداشت‌هاي فمينيستي را هم در بر می‌گیرد منتها دغدغه خودم اينها نيست.
  ما در فيلم‌هاي شما باجمعي از مردم مواجهيم و تصويري از قهرمان وضد قهرمان به معناي كلاسيكش نمی‌بينيم.يعني مجموعه‌اي از شخصيت‌ها كه در عين حال برايش ما به ازاي بيروني هم پيدا می‌شود. مثل فيلم «اسب حيوان نجيبي است» كه انگار يك جامعه كوچك ايراني را  می‌خواست نشان دهد. همواره هم می‌بینیم يكي از شخصيت‌هاي فيلم تان حالت طبيعي ندارد و دچار نوعي معلوليت يا ضعف فيزيكي و شخصيتي است.خاستگاه اين نوع شخصيت‌ها را چطور تعريف  می‌كنيد و چرا آنها را وارد ماجراي فيلم  می‌كنيد؟
وقتي ما بخواهيم صرفا با تخيلات مان كار كنيم ذهن مان قفل  می‌شودوشخصيت‌هاي فيلم تكراري  می‌شوند.بعد هرفيلمی‌كه  می‌بينيداحساس  می‌كنيد آدم هایش تكراري هستندو وقتي از سينمابيرون  می‌آييد می‌بينيدجامعه آن طور که روی پرده نمایش داده می‌شودنيست و هركسي رنگ وعقيده خودش را دارد.از وقتي اين را احساس كردم تصميم گرفتم به جاي آنكه بيشترفيلم ببينم بيشتر جامعه ام را تماشا كنم.چون در بطن جامعه،هم قصه‌هاي بهتري وجودداردوهم آدم‌هاي متنوع‌تري را  می‌شوددید.تازماني که مشاهدات وارتباطت را ازاجتماع قطع نكني  می‌تواني ايده‌هاي متنوع‌تري را براي شخصيت‌هاي جديدت خلق كني.ضمن آنكه دراين فيلم قهرمان و ضدقهرمان درقالب كلاسيكش وجودنداردچون محتوايش كلاسيك نيست.درمحتواي كلاسيك هميشه پيامی ‌به شيوه ارسطويي اش وجودداردامااينجاچيزي كه داردمطرح  می‌شودارزش نيست بلكه ضدآن است.همین باعث می‌شودکه پیام وآرمان به شیوه معمولش در فیلم‌هاي من وجود نداشته باشد.
  ماهميشه بايك طيفي ازمنتقدان مواجهيم كه به فيلم‌هاي شما حمله  می‌كنندو درتعريف فيلم،تمام شخصيت‌هاي آن را در يك قالب قرار می‌دهند و از آن يك نتيجه‌گيري منفي به مخاطب ارائه  می‌دهند.شما به عنوان مولف اثر آيا اين نوع تحليل‌ها را نتيجه  بدبيني آنها نسبت به خودتان  می‌دانيد يا خودتان هم با اين تعابير هم عقيده هستید؟
فیلمی را نمی شناسم که همه آدم‌ها دوستش داشته باشند.درموردفیلم‌هاي خودم این مسئله شدت بیشتری دارد.مخالفان فیلم‌هاي من معمولا کسانی هستند که دیدگاه‌های کاملا متفاوت بامن دارندو تحمل نگاه دیگران برایشان سخت است. مثلا شخصیت‌هاي فیلم هایم دوست دارندفحش بدهندو مخالفان فیلم هایم معمولا کسانی هستند که یا فحش دوست ندارند و یا دوست دارند خودشان فحش بدهند و البته فحش نشنوند.فکر می‌کنم بهتر است آن‌ها به مخالفت هایشان ادامه دهند و من هم به فیلم هایم. قرار نیست در این دنیای پهناور همه همدیگر را دوست داشته باشند. آن‌ها معمولا همان کسانی هستند که چون تحمل نگاه دیگران را ندارند طوری جوسازی می‌کنند که انگار مردم علاقه‌ای به تماشای فیلم هایم ندارند.نظر افراطی خود را به همه تعمیم می‌دهندو چشمان‌شان را روی واقعیت می‌بندند. آن‌ها بهتر است به دنبال آمار تماشاگران فیلم‌هاي مورد علاقه خودشان باشند و لطفا اجازه دهند من هم از استقبال تماشاگران و ارتباط خوبی که با آن‌ها دارم لذت ببرم. سينما ريشه در آزادي دارد.گمان می‌کنم به حداقل هایی از آزادی رسیده باشیم که لااقل کاری با هم نداشته باشیم.
   در فيلم‌هاي تان هميشه قشرخاصي از طبقه فرودست جامعه را در يك جغرافياي مشخص به تصوير  می‌كشيد.از اين منظر انگار علاقه اي نداريد به طبقه مرفه جامعه نزديك شويد.آيا اين مسئله  می‌تواند ريشه در دوران كودكي شما داشته باشد؟
ممکن است ارتباطي با دوران كودكي ام داشته باشد والبته ممکن است روزي زندگي يك آدم پولداربرايم مسئله بشود كه هنوز نشده است.احساس  می‌كنم طبقات ديگرجامعه بيشتر به من نزديكندو برایم سينمايي تر هستند.انگار دوربين من از پرداخت زندگي قشر مرفه فراري است.
  درمصاحبه‌اي گفته بوديد تاثيرگذارترين  فرد براي كاهاني خود كاهاني است.آيا بايددنبال كاهاني دركاراكترهاي فيلم هايش گشت؟چقدر ازخودشما درروح شخصيت‌هاي آثارتان وجود دارد؟
منظورم این بوده که دوست ندارم تحت تاثیر فیلمسازان بزرگ باشم. از آن‌ها یاد می‌گیرم اما علاقه‌مند نیستم الگویی داشته باشم. من هم شخصیتی دارم و دیدگاهی و می‌خواهم از خودم بگویم نه از دیگران.
  سينماي ايران تبديل به يك سينماي بي‌قهرمان شده است واتفاقا فيلم‌هاي شما هم قهرمان ندارداماكمبودآن احساس نمی‌شود.اين نبود قهرمان را چطوربه تصوير می‌كشيد؟
مبناي فيلم‌هاي من به طور كل خلاف هدف است.يعني آدم‌هاي فيلم‌هاي من هدفي ندارند.قهرمان اولين خصوصيتش اين است كه بايد يك هدفي داشته باشد.چرا آدم‌ها درفيلم«اسب…»سرگردانند؟چون هدفي ندارند.اين دورتسلسل كه درفيلم‌هاي من شاهدش هستيدازاين جهت است كه هدفي وجود ندارد و آدم‌ها در اين دايره گير افتاده اند.درچنين فضايي قهرمان ديگر وجود ندارد و معنايي پيدان می‌كند.
  در فيلم‌هاي‌تان ديده ايم كه آدم‌هاتحت يك اتفاق موقت دور خودشان  می‌چرخند.ولي در«استراحت مطلق»با زني مواجهيم كه هدفي دارد و كاري را می‌خواهد به سرانجام برساند.او محور ماجرا است و همه آدم‌هاي ديگر به داستان او وصل  می‌شوند.آيا اين تفكر و فضا سازي را بايد نوعي پيشرفت در آثارتان بدانيم؟
سمیراهم چندان با كاراكترهاي فیلم‌هاي قبلی تفاوت ندارد وفقط رويه ماجرا فرق  می‌كند.ريتم اين فيلم تندتر است و دارد ضد نام فيلم حركت  می‌كند.استراحت مطلق شما را ياد سكون  می‌اندازد اما فيلم سكون ندارد و ريتم فيلم ضد نامش است.نه می‌تواند پیشرفت باشد و نه پسرفت.
  ببینید در«بي خود و بي جهت»يك نقطه شروع داريم و يك نقطه پايان.در«اسب…»هم كاملا مشخص است كه پايان فيلم چه  می‌شود.امادر«استراحت مطلق»دورباطلي از زندگي افراد را نشان  می‌دهيد كه پايان نامشخصي دارد.عمدي در اين نوع پايان‌بندي داشتيد؟
در این جا فیلم با پایان شروع می‌شود. البته اگر بتوانیم اسمش را پایان بگذاریم. در هر صورت با پایانی شروع می‌شود که می‌خواهد بگوید پایان مهم نیست و این که چطور به این پایان می‌رسیم اهمیت دارد. تماشاگر بیشتر درگیر آدم‌هاي فیلم و روابط‌شان می‌شود. آدم‌هاي فیلم‌هاي من به لحاظ مضمونی، شروع نمی شوند که پایان داشته باشند.
  يك مسئله ديگر درباره شما نوع انتخاب بازيگر در آثار شماست.آيا از اين تجربه‌هاي نو نمی‌ترسيد؟كسي از مجيد صالحي انتظارچنين بازي قدرتمند و متفاوتي را نداشت.حتي بازي خوب عليرضا خمسه در فيلم «بيست» هم جزو همين انتخاب‌هاي متفاوت بازيگران در فيلم‌هاي شماست.
همه ما تصویری از هنرپیشه هادرذهن داريم.سعی می‌کنم به آن تصویرهای ذهنی کلیشه‌ای بی تفاوت باشم. آدم‌ها ابعاد مختلفی دارند و قطعا هنرپیشه‌ها هم همین طور.توانایی‌هاي متفاوت هنرپیشه‌ها را زیر نظر می‌گیرم و از بخش‌هاي غیرکلیشه‌ای آن استفاده می‌کنم. در مورد مجید صالحی هم این گونه بود. حتی در مورد کسانی که قبل از این هم با هم کار کرده ایم همین طور است.هنرپیشه زمانی هنرپیشه نیست که تکراری باشد.ازمواردخاص که درتاریخ سینما موجود است ورفته رفته به تیپ‌هاي جذاب ودوست داشتنی تبدیل شده اندبگذریم.
  با اين وجود فكر  می‌كنم اين بد شانسي مجيد صالحي بود كه فيلم در جشنواره فجر اكران نشد. 
به نظرم از خوش شانسی مجید صالحی بود. چیز ارزشمندی را از دست نداده است.
  با اين اوصاف يعني نمی‌خواهيد در دوره‌هاي بعدي جشنواره فجر شركت كنيد؟
نظرم را قبلا گفته ام. دوست دارم به اتفاقات مهم‌تری فکر کنم.
  به اعتقادمن كاهاني يك اصلاح طلب اجتماعي است واين مسئله را درفيلم هايش  می‌توان به وضوح ديد چراكه در ته ذهنش يك جرياني جاري است كه انگارخواهان اصلاح شخصيت‌هاي فيلمش است.شخصيت هايي كه بخشي از اين جامعه هستند.در«بيست»پرستويي تغييردر رفتار و روال زندگي اش را  می‌پذيرد.در اسب…»عطاران درنهايت پول هايش را  می‌بخشدو در«بي‌خودوبي جهت» جواهريان باوضع موجود كنار  می‌آيدو به پيشنهاد ديگران تن  می‌دهد.از اين منظر«استراحت مطلق»هم يك فيلم بانگاهي رو به جلواست كه تغييري را با خود به همراه دارد.نظر خود شما در اين باره چيست؟
از آدم هايي كه  می‌خواهندنشان دهندخيلي  می‌فهمند بيزارم.دوست ندارم ديگران فكر كنند كه  می‌خواهم دانسته هايم را به ديگران انتقال بدهم.به طور كل آد می‌هستم كه خيلي مغرورم و به وقتش هم خيلي متواضعم.البته اينكه كجاوجلوي چه كساني اين رفتارها را دارم هم خيلي مهم است.به همين دلايل من خودم نبايد از ديدگاهم حرف بزنم.بهتر است كه تماشاگر استنباط‌هاي خودش را داشته باشد.هركس يك وظيفه اي دارد.منتقد وظيفه اش فيلم ديدن و نقد كردن است.من وظيفه‌ام فيلم ساختن است.براي همين هرچقدر كه منظورم را توضيح بدهم تاثير درستي نخواهد داشت.چون هر كسي از هر فيلم يك تاثير  می‌پذيرد و ممكن است تاثيري كه شما گرفته ايد با ديگري متفاوت باشد.اين بخش از فيلمسازي را خيلي دوست دارم. فيلم‌هاي من حد وسط ندارد و تا حالا نشده كه بگويند فيلم‌هاي من آثار متوسطي هستند.الان درباره «استراحت‌مطلق» هم اين اتفاق افتاده و عده‌اي  می‌گويند اين فيلم بهترين اثر كاهاني است و عده‌اي هم معتقدند آشغال است.من اين را دوست دارم كه حدوسطي براي فيلم هايم وجود ندارد.اينكه ازكنار فيلم‌هاي من راحت ردن می‌شوند افتخارمن است.
  درباره پايان بندي اين فيلم هم صحبت كنيم.در اين فيلم برخلاف فيلم‌هاي ديگرتان انگار پايان فيلم رها شده است و شايد پايانش  می‌شد سقوط بيشتري داشته باشد.
شما اگر اين پايان بندي را حذف كنيددر ذهن‌تان چه اتفاقي را  می‌توانيد جايگزينش كنيد.اصلا در صورت حذف، معناي استراحت مطلق رنگ  می‌بازد.اين فيلم اصلا پايان ندارد كه بخواهد باز يابسته باشد.فيلم با پايان شروع  می‌شود.ما داريم داستان زني را روايت  می‌كنيم كه شهرستاني است و آن اتفاق اول فیلم برايش  می‌افتد و در طول فيلم بازگشايي  می‌شود كه چرا به اين نقطه رسيده است.اين فيلم كاملا نااميد‌كننده است و من به كساني كه معترضند چرا در فيلم اميدي وجود ندارد حق  می‌دهم.
  كمی‌درباره نحوه طراحي و انتخاب پوستر فيلم‌هاي تان  می‌خواهيم صحبت كنيم.چرا كه در پوستر فيل می‌مثل«اسب حيوان نجيبي است»بازيگران هم عرض يكديگر ديده  می‌شوند اما به طور مثال در پوستر فيلم «بي خودوبي جهت»كاراكترها در يك قالب عمودي قرار  می‌گيرند.آيا اين نوع طراحي را به آثار ديگرتان هم  می‌توان تعميم داد و نقش شما را در انتخاب آن پررنگ ديد؟
نقش بيشتر را طراحان هنري برعهده دارند.من اطلاعات لازم را به آنها  می‌دهم  وهمچنين بركليت كار نظارت  می‌كنم امااين‌طور نيست كه حتما از صفرتاصدپوسترها را به طور كامل خودم زيرنظر داشته باشم.اتفاقا در فيلم‌هاي قديمی‌تري كه ساخته ام  كمتر به اين بخش كار توجه  می‌كردم اما الان سعي  می‌كنم نظارت دقيق تري داشته باشم.ضمن اينكه يك سري از تصاويري را كه در جاهاي مختلف ممكن است ببينيد پوستر اصلي فيلم نيستند و هركسي بنا به استفاده اي كه از آن دارد خودش تصويري را طراحي  می‌كند.مثلا درسايتي  می‌بينيم كه بنري درمعرفي فيلم قرار  می‌گيردكه اصلاپوسترفيلم نيست.البته ماخودمان هم بنا به كاركردپوسترها درمحيط داخلي سينما يا براي اكران فيلم درجشنواره‌هاي داخلي وخارجي پوسترهاي متعددي را منتشر می‌كنيم كه طبيعتا طرح‌هاي متفاوتي را دربر می‌گيرد.
  گفتید تماشاگران را به نوعی معلم خود دانستید و فیلم را با مردم دیدید.
قبلا هم گفته ام که از واکنش‌هاي طبیعی تماشاگران، بیشترین چیزها را یاد می‌گیرم.این نه فروتنی است نه اغراق. آن‌ها بدون منت،بهتر از همه به من یاد می‌دهند که اشکال کارم کجاست.




کاراکتر فانتزی “پایتخت” در مسابقه نوروزی شبکه دوم

سینماژورنال: شبکه دوم سیما در تعطیلات نوروز مسابقه ای با عنوان “ثانیه ها” را روی آنتن می فرستد.

به گزارش سینماژورنال این مسابقه کاملا منطبق بر الگوی “مسابقه هفته”ای ساخته شده که در دهه 60 توسط منوچهر نوذری اجرا می شد.

مجری “ثانیه ها” علیرضا خمسه است و همان طور که منوچهر نوذری “مسابقه هفته” را با طنز و مطایبه اجرا می کرد خمسه هم می کوشد فضایی مفرح و طنازانه را بر مسابقه حاکم کند.

کوششهای خمسه به این منجر می شود که هرازگاه اتفاقات جالب و منحصربفردی هم در “ثانیه ها” رخ دهد.

عباس معصومی در مسابقه

به گزارش سینماژورنال یکی از این اتفاقات در یکی از قسمتهای ابتدایی این مسابقه رخ داد آن هم درست در ابتدای مسابقه یعنی زمانی که خمسه از حاضران خواست خود را معرفی کنند.

در میان حاضران پسر جوانی بود که نامش “عباس معصومی” بود و همین کافی بود تا خمسه به یاد نقش “بابا پنجعلی” در سریال “پایتخت” افتاده و در ادامه مسابقه مرتب با گویش “باباپنجعلی” از عباس معصومی سوال بپرسد.

تخیل جای خود را به واقعیت داد

عباس معصومی در سریال “پایتخت” کاراکتری فانتزی بود برآمده از تخیلات “باباپنجعلی”؛ باباپنجعلی به دلیل ابتلا به آلزایمر مرتب درباره شخصیتهایی حرف می زد که وجود خارجی نداشتند و یکی از این شخصیتهای فانتزی عباس معصومی بود.

عباس معصومیِ مسابقه “ثانیه ها” اما کاملا واقعی بود و فربه بودن اش، باعث می شد که دوز شوخیهای خمسه با او بیشتر هم بشود. به گزارش سینماژورنال البته که این جوان فربه هم اصلا از این شوخیها بدش نیامد و تا پایان حضورش در مسابقه فقط با لبخند، جواب لحن شوخ خمسه را می داد.