ادعای کارگردان سابقا جناییساز که اخیرا از تئاتر سربرآورده⇐شریعتی معتقد بود در جامعه باید انقلاب کند/او اگر زنده بود و حاصل احتمالی نظراتش را میدید به شیر گاز متوسل نمیشد؟!
سینماروزان: محمدعلی سجادی کارگردانی که سابقه ساخت آثاری جنایی از «بازجویی یک جنایت» تا «مخمصه» و «اثیری» را در کارنامه دارد در سالهای اخیر ابتدا به سمت ساخت یک فیلم هنروتجربه با نام «تمرینی برای یک اجرا» رفت که ساختاری تله تئاترگونه داشت و اخیرا هم با اجرای نمایش «بوف نه چندان کور» به طور مستقیم تئاتر را تجربه کرده است.
به گزارش سینماروزان «بوف نه چندان کور» که خوانش سجادی از «بوف کور» صادق هدایت است باعث شده او در گفتگو با «ایلنا» مخاطب پرسشی درباره نظر علی شریعتی پیرامون صادق هدایت قرار گیرد.
او درباره این ادعای شریعتی که گفته بود «صادق هدایت نمونه انسانی است که واقعیت برایش پوچ است و هیچ. بنابراین در جستجوی گمشدهای است که خلاء وجودیش را پرکند و عبث بودن خودش را معنی بدهد» بیان داشت: شریعتی قابل احترام است و خیلیها طرفدارش هستند اما من کلا با ایدئولوژی مشکل دارم؛ ایدئولوژی یک کارکرد دارد که بالاخره به شما سمت و جهت میدهد اما در عین حال شما را میبندد. آقای شریعتی به نظر من نمیتواند صادق هدایت را درک کند؛ برای اینکه با معیار و مترهایی که خودش داشته، هدایت را میخواند و نقد میکند. طبیعی است؛ شریعتی معتقد بود در جامعه باید انقلاب کند و به تغییر اعتقاد داشت و تحت تاثیر مجموعهای از ایدئولوژیهای دهه 1960 قرار گرفته و موجی که در جهان وجود داشته و دارد و همه ما از آن متاثریم. اما اگر آقای شریعتی زنده بود و این حاصل احتمالی نظریاتش را میدید به شیر گاز متوسل نمیشد؟! با این متر و معیار نمیتوان سراغ هدایت رفت. میتوان رفت و نقدی کرد، در واقع منعی برای هیچکسی وجود ندارد. هدایت کار خودش را کرده و هرکسی میتواند هر تاویلی از آن داشته باشد.
سجادی با اشاره به نظراتی که نویسندگان درباره یکدیگر میدهند ادامه داد: متاسفم این را بگویم که در حوزه نقد و بررسی وارد دو هزار جلد تفسیر و تاویل میشویم. شعری دارم که «من مینویسم برای تو/ تو مینویسی برای من/ چه کسی ما را خواهد خواند؟» واقعیت این است که مردم دارند زندگیشان را میکنند و اینها تاثیر زیادی رویشان ندارد.
وی افزود: ما فکر میکنیم داریم کاری میکنیم. از سه حالت خارج نیست؛ یا نویسندهها و روشنفکرانی که از آنها یاد میکنید هدایت را نمیفهمند یا حسادت میکنند. چون خودشان نمیتوانند آن کار را بکنند؛ خیلیها آمدند ادای بوف کور را دربیاورند و نتوانستند. یا اینکه صادقانه نظرشان را میگویند. این حق طبیعی همه است. اما ما متاسفانه در جایی زندگی میکنیم که به ما این حق را داده که این حق را از همدیگر بگیریم.