حداد عادل خطاب به راهیافتگان سی و ششمین المپیاد ادبی؛ اگر عاشق ایران هستید بروید ادبیات بخوانید
سینماروزان/ساناز پورغفور: آیین گشایش سی و ششمین المپیاد ملّی ادبی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزار شد.
غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در آیین گشایش سی و شمشین المپیاد ملّی ادبی گفت: این المپیاد یادگار روزگار عزیزی است از زمانی که معاون وزیر آموزش و پرورش بودم؛ سی و هفت سال پیش کنفرانسی جهانی برگزار میشد، دو نفر از کارشناسان آموزش و پرورش نیز حضور داشتند و در روند برگزاری این رویداد، در جریان برگزاری المپیاد ریاضی قرار گرفتند و از آن پس ایران نیز در این رویداد علمی بینالمللی حضور پیدا کرد و به مرور در المپیاد فیزیک، زیستشناسی، رایانه و سایر رشتهها شرکت کردیم.
او افزود: با توجه به اهمیت المپیادها، سنگ بنای المپیاد ملّی ادبیات فارسی را در کشور گذاشتیم و امروز بسیار خرسندم که آیین گشایش سی و ششمین دورۀ این رویداد در فرهنگستان زبان و ادب فارسی در حال برگزاری است.
حداد عادل در ادامه با اشاره به پیشینۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: تاکنون در ایران سه فرهنگستان زبان و ادب فارسی داشتهایم. نخستین فرهنگستان در سال ۱۳۱۴ در ایران راهاندازی شد و فعالیت آن تا سقوط رضا شاه ادامه داشت. فرهنگستان دوم در دهۀ چهل سدۀ گذشته بازسازی شد و فعالیتش تا سال ۱۳۶۱ ادامه داشت. فرهنگستان سوم نیز از شهریورماه سال ۱۳۶۹ آغاز به کار کرده است.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه از گروههای پژوهشی فرهنگستان نام برد و به شرح برخی وظایف آنان پرداخت و گفت: گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی که کار آن رصد کتابهای درسی در مدارس است و همچنین نگاهی هم به برنامههای آموزشی دانشگاهها دارد. گروه ادبیات تطبیقی، رابطۀ ادبیات فارسی را با زبان و ادبیات سایر ملّتها دنبال میکند. گروه برونمرزی شامل سابقۀ زبان و ادبیات فارسی در بیرون از مرزهای ایران، از جمله در شبهقارۀ هند، آسیای صغیر و آسیای میانه است.
او افزود: گروه تحقیقات و پژوهشهای ادبی نیز یکی از بخشهای علمی فرهنگستان است که از دستاوردهای آن باید به دانشنامۀ زبان و ادبیات فارسی اشاره کنم که در دوازده جلد و زیرنظر استاد زندهِیاد اسماعیل سعادت تدوین و در انتشارات فرهنگستان منتشر شده و یک کتاب کممانند و بسیار سودمند است که به تنهایی راهشگای بسیاری از پژوهشگران زبان و ادب فارسی است.
حداد عادل ادامه داد: گروههای دستور خط، زبانها و گویشهای ایرانی، ادبیات انقلاب اسلامی، ادبیات معاصر، تصحیح متون، زبان و رایانه و فرهنگنویسی و واژهگزینی از جمله دیگر گروههای پژوهشی فرهنگستان زبان و ادب فارسی هستند. فرهنگستان زبان و ادب فارسی کتابخانۀ بزرگی داریم که غنیترین کتابخانۀ تخصّصی در حوزۀ زبان و ادب فارسی در کشور است. همچنین در فرهنگستان ۱۰ نشریه پژوهشی نیز منتشر می کند و پذیرای مقالات و پژوهشهایی از همۀ پژوهشگران داخلی و خارجی است.
حداد عادل ادامه داد: گروه واژهگزینی مستقیماً با مفاد قانون هماهنگی دارد و فعالیت اصلی و عمدۀ آن معادلگزینی در برابر الفاظ بیگانه است و از سال ۱۳۷۴ پیوسته به این امر پرداخته است. این گروه ابتدا با واژههای بیگانۀ عمومی موجود در زبان فارسی کار خود را آغاز کرده و سپس به اصطلاحات و واژههای بیگانۀ علمی پرداخته است و تاکنون در بیش از ۹۰ حوزۀ علمی به معادلگزینی پرداخته است و در حال حاضر نیز حدود ۶۵ کارگروه تخصّصی واژهگزینی در حوزههای مختلف علوم فعال هستند.
او ادامه داد: واژهگزینی کار سادهای نیست و گاه مدتها زمان زیادی لازم است تا یک واژه تدوین و تصویب شود. در فرهنگستان زبان و ادب فارسی ما دانش واژهگزینی را تولید کردهایم و این دانش را در دورۀ کارشناسی ارشد که در فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزار میشود در اختیار دانشجویان میگذاریم و تاکنون هفت دوره در مقطع کارشناسی ارشد واژهگزینی و اصطلاحشناسی در پژوهشکدۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی دانشجو پذیرفتهایم.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامۀ این نشست به فعالیتهای انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی که تاکنون ۲۵۰ عنوان کتاب منتشر کرده، اشاره کرد.
حدادعادل با اشاره به اهمیت فرهنگ جامع زبان فارسی گفت: یکی از فعالیتهای فرهنگستان برای پاسداری از زبان فارسی، تألیف فرهنگ جامع فارسی است. از نظر جامعیّت، آخرین نسخۀ موجود در این زمینه، «لغتنامۀ دهخدا» است که ارزش آن محفوظ است، اما در دورۀ زندگی دهخدا و 70 سال پیش، دانش فرهنگنگاری در ایران به پیشرفت امروز نرسیده بود. «لغتنامۀ دهخدا» تنها فرهنگ جامع ماست و این شایسته ملتی نیست که به زبان خود افتخار میکند.
او افزود: خوشبختانه توانستیم با مدیریت دکتر علیاشرف صادقی طرح تدوین «فرهنگ جامع زبان فارسی» را آغاز کنیم. این مجموعه در شکل نهایی خود حدود 35 جلدِ 750 صفحهای خواهد بود که منطبق بر آخرین پیشرفتهای دانش فرهنگنگاری است و تاکنون سه جلد آن منتشر شده است.
او درباره دستور خطّ فارسی گفت: دستور خطّ فارسی سندی بسیار مهم برای یکدستی و استاندارد شدن خطّ فارسی است. فرهنگستان زبان و ادب فارسى، بهحکم وظیفهای که برحسب اساسنامۀ خود در پاسدارى از زبان و خطّ فارسى بر عهده دارد، از همان نخستین سالهاى تأسیس، درصدد گردآورى مجموعۀ قواعد و ضوابط خطّ فارسى و بازنگرى و تنظیم و تدوین و تصویب آنها برآمد و در این کار راه میانه را برگزید و کوشید تا در تدوین «دستور خطّ فارسى» اعتدال را رعایت کند.
حداد عادل ادامه داد: در دو دهۀ گذشته به واسطه فراگیر شدن ابزارهای ارتباطی اکترونیکی بهنوعی شاهد این بودهایم که خطّ فارسی در معرض خطر قرار گرفته است و برخی بهعمد و بهسهو با بیتوجهی به دستور خطّ فارسی، آشفتگیهایی را به نوشتار خود راه دادهاند.
او افزود: برابر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، کلیۀ اسناد کشور باید به زبان و خط فارسی باشد و این وظیفۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی است که در امر واژهگزینی و فراگیر کردن دستور خطّ فارسی در جامعه برنامهریزی و سیاستگذاری کند.
حدادعادل با اشاره کار سترگ استاد محمدعلی موّحد برای تصحیح مثنوی معنوی گفت: تا پیش از انتشار تصیحح استاد محمدعلی موّحد، هیچ کدام از استادان ایرانی این اثر را تصحیح نکرده بود وآنچه در دسترس عموم علاقهمندان بود، تصیححی بود از رینولد نیکلسون. دکتر موّحد هشت سال از وقت گرانبهای خود را صرف تصیحح این اثر ارزشمند کرد. آدمهایی چون موّحد عاشق فرهنگ، تمدن و زبان فارسی هستند و عمرشان را صرف حفظ هویت و فرهنگ ایرانی میکنند.
در ادامه این مراسم حداد عادل خطاب به دانشآموزان راهیافته به سی و ششمین المپیاد زبان و ادب فارسی گفت: اگر در وجودتان عشق به ایران و زبان و ادب فارسی احساس میکنید، بروید و زبان و ادب فارسی بخوانید و نسبت به ادامۀ تحصیل در سایر رشتههای علوم انسانی وسوسه نشوید.
او افزود: ما امروزه بیش از هر چیزی به استادان و پژوهشگرانی در حوزۀ زبان و ادب فارسی احتیاج داریم که عاشق زبان فارسی باشند و فقط به دنبال کسب مدرک و نمره نباشند. هزاران سال است که پیشینیان ما زبان فارسی را حفظ کردهاند تا زبان فارسی به ما برسد و امروز وظیفۀ ما و نسل جوان است که از این زبان مراقبت کند. نسل امروز در برابر زبان فارسی مسئول است.
ژاله آموزگار: باید شرط قبولی در دانشگاه پذیرفتهشدن در آزمون زبان فارسی باشد
در ادامه مراسم ژاله آموزگار عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: آنچه که امروز من را به شما پیوند میدهد زبان فارسی است. بدون شک ما ایرانیها باید به ادبیات فارسی ببالیم. این سخن را کسی امروز به شما میگوید که با زبان و ادبیات سایر کشورها آشناست و عمرش را صرف زبان و ادب فارسی کرده است.
او در ادامه گفت: در ایران اقوام مختلفی زندگی میکنند و هر قومی گویش خاص خود را دارد و حلقۀ اتصال همه اقوام ایرانی، زبان فارسی است. ما یک ملّت هستیم، ملّتی که از اقوام مختلف با زبانها و گویشهای مختلف دور هم جمع شدهایم.
این اسطوره پژوه ادامه داد: براساس تحقیقات قریب به ششهزار زبان در جهان وجود داشته است و بسیاری از این زبانها در گذر زمان از بین رفتهاند. زبانی که چیزی از خود ندارد سایر زبانها آن را میبلعند. اما زبان فارسی گنجینۀ عظیمی در دل خود جای داده است و هیچ زبانی یارای این را ندارد که این زبان را ببلعد. من آذری هستم اما غیرت زبان فارسی را دارم!
او گفت: زبانهای قومی همه سر جای خود ارزشمندند، کُرد باید کُردی یاد بگیرد، آذربایجانی باید ترکی یاد بگیرد. اما همه ما یک زبان مشترک داریم و آن زبانی است که فردوسی با آن شاهنامه را سروده است. ما هنوز شعرهای فردوسی را میفهمیم، برخی این را عیب میدانند و میگویند چرا زبان ما زبان کهن مانده است؟
آموزگار ادامه داد: برای اینکه وقتی فارسی دری آغاز میشود، ما دورههای مختلف را گذراندهایم. یعنی از باستان به میانه رسیدیم، یعنی وقتی فردوسی شروع به سرودن شاهنامه میکند، زبان سخته و درست است. برای اینکه زبان به اوج خود رسیده است. قدیمیترین شعرها به این زبان در گاتهها هست. به این زبان فلسفه گفته شده است. اجداد ما آدمهای اندیشمندی بودهاند؛ این نبوده که فقط اسب بتازند و بروند جایی را بگیرند.
این استاد زبانهای باستانی ادامه داد: ما همواره این زبان را سودهایم تا به زبان حال حاضر رسیدهایم. از 14 یا 16 مصّوت دورۀ اوستایی، به شش مصّوت دورۀ فعلی رسیدهایم که برخی از زبانشناسان آن را پنج مصّوت حساب میکنند؛ این یعنی زبان مطابق گوشهای ما عرضه میشود. این را باید شناخت و وقتی شناختیم، به آن علاقهمند میشویم.
او افزود: زبان فارسی مثل هر زبانی پدر و مادر دارد و زبانهای باستانی ایرانی پدر و مادر زبان فارسی هستند و مثلاً شاهنامه فرزند گاهان و یشتها است. یشتها سراسر شعر است. من برای این که ثابت کنم که ایرانیها اهل فکر بودهاند؛ چند قسمت از سختترین قسمتهای دینکرد را به فارسی ترجمه کردهام. وقتی ما ایرانیها دربارۀ هر چیزی کلمه داریم، یعنی به آن چیز فکر کردهایم.
آموزگار در ادامه سخنانش گفت: طبقه داشتن یکی از نمادهای فرهنگ داشتن است و در ایران همواره طبقات اجتماعی وجود داشته است، یعنی در این نظام، تقسیم کار وجود داشته و هر کس به فراخور قابلیتهایی که دارد کاری را برعهده میگرفته است. بر اساس این دیدگاه هیچ کس بر دیگری برتری ندارد. اما یکی از فلسفههای ایران باستان فره داشتن است. هر کس که خویشکاری یا وظیفهاش را خوب انجام دهد فره دارد.
او افزود: متأسفانۀ امروزه دربارۀ تاریخ زبان فارسی چیزی نمیگویند. جا دارد که در کتابهای درسی در تمام رشتهها دربارۀ تاریخ زبان فارسی مطالبی گنجانده شود و همچون سایر کشورها، شرط ورود به دانشگاه قبولی در آزمون زبان فارسی باشد. در فرانسه و برخی از کشورها این آزمون در سال یازدهم دبیرستان برگزار میشود.
به گفتۀ آموزگار؛ با زبان فارسی است که فردوسی، نظامی، حافظ، صائب و… به همۀ ایرانیان تعلق پیدا میکنند و تاریخ ما را یکی و به هم وصل کنند. همیشه شناخت علاقه ایجاد میکند. باید تاریخ ایران را بدون تعصب یاد بگیرید؛ آن وقت به آن علاقهمند خواهید شد. آنهایی که سنگی غیر از زبان فارسی به سینه میزنند، زبان فارسی را نمیشناسند.
او افزود: بدون اغراق می گویم، کسانی که معتقدند فردوسی زنستیز است، حتماً شاهنامه را نخواندهاند و تنها با اتکاء به بیتی که فردوسی دربارۀ سودابه سروده است، فردوسی را زنستیز میخوانند. براساس پژوهشهای ابوالفضل خطیبی این بیت، از ابیات الحاقی شاهنامه است.
آموزگار ادامه داد: وقتی من از ایران حرف میزنم منظور ایران فرهنگی فارغ از مرزهای سیاسی است، من در طول عمر آموزگاریام شاگردان بسیاری از ملّیتهای دیگر داشتهام، شاگردانی که فارغ از هر بحث سیاسی شیفتۀ زبان فارسی شدهاند.
او با انتقاد از کسانی که معتقدند زبان فارسی زبان علم نیست، گفت: بهشدت با این سخن مخالف هستم. زبان فارسی توانایی بسیار بالایی دارد و اگر چنین تواناییای نداشت، امروز برای ما نمیماند.
آموزگار در ادامه سخنانش با انتقاد از کسانی که تلاش میکنند سرهنویسی را در ایران ترویج دهند، گفت: من اعتقادی به سرهنویسی ندارم. من برای اینکه با مخاطبانم سخن بگویم، مینویسم و اگر قرار باشد مخاطبم برای فهم سخنم کلمه به کلمه به فرهنگ لغت مراجعه کند، دیگر لطف کلام من از بین میرود.
در ادامه مراسم فتحاللّه مجتبایی عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی با بیان این مطلب که همچنان دانشجو است، گفت: هرچه از عمرم میگذرد با وجود همۀ خواندهها و آموختهها به جهل و نادانی خودم بیشتر پی میبرم. امروز شما وارد صحنهای شدهاید که باید خودتان بدانید چه وظیفه سنگینی بر دوش شماست. زبان و ادبیات فارسی بزرگترین میراثی است که به شما رسیده است که باید از آن نگهداری کنید.
او افزود: ما ایرانیها باید به فرهنگ خودمان افتخار کنیم و سعی کنیم به میراث مشترکمان خدمت کنیم و چراغ زبان و ادب فارسی را روشن نگاه داریم و قدر آنچه از پیشنیامان به ما رسیده بدانیم.
هوشنگ مرادی کرمانی: داستاننویسی براساس چیزهایی که عقل جن هم به آن نمیرسد
هوشنگ مرادی کرمانی نیز خطاب به دانشآموزان راهیافته به المپیاد ادبی گفت: شما چراغهای تابان ادبیات فارسی هستید و وظیفۀ سنگینی بر دوش شما گذاشته شده است و باید تلاش کنید ضمن آموختن زبان و ادب فارسی در معرفی فرهنگ و ادبیات ملت خود در عرصۀ ملّی و بینالمللی کوشش کنید.
عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه افزود: صنعت و صنعتی شدن کمک میکند تا زندگی بشر راحتتر شود اما این هنر و ادبیات است که روح و انرژی را به زندگی هدیه میدهد. امروزه ما در دنیای بدی به سر میبریم و تخم یأس و نومیدی در جهان کاشته شده است؛ در چنین دورانی حماسهها و قصهها میتوانند به کمک بشر بیایند و نباید نسبت به آنها بیاهمیت بود.
مرادی کرمانی در ادامه سخنانش گفت: در مجموعهای اینترنتی با عنوان «تماشاخانه»، مطالبی دربارۀ داستاننویسی طرح کردهام که به صورت رایگان بر روی اینترنت بارگذاری شده است و امیدوارم برای کسانی که علاقهمند به داستاننویسی هستند سودمند باشد.
این داستاننویس در ادامه با اشاره به دورۀ آموزشیای که در رشتۀ نمایش در دوران جوانی گذرانده است، گفت: نصرت کریمی یکی از دوستان من بود او همیشه میگفت از یک کلاس هنری چهلنفره شاید تنها چهار هنرمند بیرون بیاید چون ذوق هنری را نمیشود به کسی تزریق کرد و کسی که ذوق نداشته باشد، هنرمند نمیشود.
خالق «قصههای مجید» در ادامه با زنده کردن خاطرۀ همکاری با کیومرث پوراحمد گفت: همیشه پوراحمد میگفت تو درباره چیزهایی داستان مینویسی که عقل جن هم به آن نمیرسد مثل داستان مربای شیرین. من این داستان را براساس یک اتفاق واقعی نوشتم. یک روز پسرم بیژن یک شیشه مربا خرید، اما هیچ یک نتوانستیم در آن را باز کنیم و این شیشۀ مربا برای همه ما تبدیل به یک معضل شد.
مرادی کرمانی در ادامه سخنانش استعداد را به شمش طلا تشبیه کرد و گفت تا زمانی که شما شمش طلا نداشته باشید نمیتوانید گردنبند و گوشواره درست کنید.
او در ادامه سخنانش با اشاره به اهمیت اقتباس ادبی گفت: فیلمسازان همواره به داستانهای من توجه کردهاند. فیلم محصول یک کارگروهی است و خوبی و بدی آن به همۀ گروه برمیگردد، اما داستان محصول تفکّر مشخص نویسنده است. تا به حال بیش از چهل اثر من مورد اقتباس قرار گرفته که برخی از آنها بسیار خوب بوده است و برخی دیگر نه چندان. ادبیات در تنهایی آفریده و در تنهایی خوانده میشود و قدرت ماندگاری آن از سینما بیشتر است.
مرادی کرمانی ادامه داد: بسیاری از نویسندهها معتقدند وقتی اثری براساس متن آنها ساخته میشود، کارگردان باید به متن کاملاً وفادار بماند. برخی از کارگردانها هم برای اینکه نظر من را برای کسب اجازه جلب کنند به من چنین قولی میدهند اما من معتقدم یک نویسنده از زاویۀ دید خودش اثری را نوشته است و باید کارگردان هنگام ساخت اثر براساس آن متن نظر خودش را اعمال کند. مثال سادهای میزنم من گلابی را به دست پوراحمد دادهام این اوست که با اضافه کردن چیزهایی چون شکر، آب و گلاب مربای گلابی درست کرده است.