1

تازه‌ترین حرفهای فریبرز عرب‌نیا در کانادا⇐فکر اولیه “هفت” را من به شبکه سه ارائه دادم!/”هفت” در نهایت چیزی که مد نظر من بود، نشد!/پیشنهاد بازی در “سلمان” را نپذیرفتم چون با معیارهایم هماهنگ نبود و نخواهد بود!/پیشنهاد راه اندازی کمپین سیاسی، به شوخی شبیه است!/دروغ نگوییم و منافع خود را بر منافع همگان مقدم نداریم!/تابستان آینده به ایران باز خواهم گشت!

سینماروزان/هاتف مظفری: می‌خواهم فعالیت‌های سینمایی خود را شروع کنم و شاید تابستان ۱۴۰۱ به ایران سفر کنم.

فریبرز عرب‌نیا که سالهاست در کانادا زندگی می‌کند با بیان مطلب فوق، گفت: هیچ کدام از فیلم‌نامه‌هایی را که در سالهای اخیر به من پیشنهاد شده بودند ، دوست نداشتم ولی امیدوارم اگر شرایط از نظرم پاندمی و اجتماعی همواره باشد بعد از هفت، هشت سال دوری برگردم و کارهایم را در سینما که عشق اول و آخر من است، از سر بگیرم. مجموعه قصه‌هایی را از نوشته‌های خود برای چاپ آماده دارم و اگر در سفر به ایران به این نتیجه برسم که امکان انتشار آن نیست در فضای آنلاین به اشتراک خواهم گذاشت.

عرب‌نیا با اشاره به اینکه همیشه به دنبال احرای برنامه‌ها و کارهایی بوده که فایده‌ای برای مخاطب داشته باشد، یادآوری کرد:‌ فکر اولیه برنامه “هفت” را من به شبکه سه پیشنهاد داده بودم که در لحظه آخر می‌خواستند چیزهایی را به آن تحمیل کنند. من هم گفتم که قالب کلی به این شکل تغییر می‌کند اساساً دیگر یک مجله مجله فرهنگی بی‌طرف نخواهد بود بنابراین کناره‌گیری کردم که بعد برای مجری‌گری آن به من زنگ زدند.

وی افزود: من سعی کردم در این مورد مثبت نگر باشم و آن را دهن‌کجی تلقی نکنم چون شکل کلی برنامه هفت را خودم پیشنهاد داده بودم و بعد اجرایش را به من پیشنهاد کردند که من نپذیرفتم. با این حال همکارم فریدون جیرانی خوب آن را اجرا کردند، ولی آن چیزی که مد نظر من بود، نشد. البته شاید هم همزمان دو فکر مطرح شده بود و آنچه در آن مقطع اجرا شد فکری متفاوت از ایده من بود.

بازیگر سریال «مختارنامه» یادآور شد: عوامل ساخت سریال «سلمان فارسی» به کارگردانی داود میرباقری از من برای بازی در این مجموعه دعوت کردند ولی من نپذیرفته چون با معیارها و شرایط و خواسته‌های فعلی‌اش هماهنگ نبود و نخواهد بود.

او همچنین درباره اینکه برخی مخاطبانش از او انتظار کنش سیاسی یا راه‌اندازی کمپین دارند، گفت:‌ من این نوع درخواست‌ها را بیشتر یک شوخی می‌بینم ولی به این فکر می کنم که هر کس به طور فردی چه کاری از دستش بر می‌آید تا شرایط بهتر شود؟ با اطمینان می‌گویم در هر شرایطی که پیرامون ما باشد، آنچه از عهده تک‌تک ما برمی آید این است که روی افزایش آگاهی خود و اطرافیانمان کار کنیم. ما نمی‌توانیم با خود و اطرافیان مهربان باشیم اما توقع داشته باشیم شرایط اطراف ما بهتر شود. من می‌توانم درخواست کنم هر کسی که آینده ایران و سرنوشت خودش و هموطنانش و درسطحی کلی‌تر سرنوشت مردم جهان برایش از اهمیت برخوردار است تلاش کند دو کار را رفتار روزانه خود قرار دهد؛ اینکه دروغ نگوییم و منافع خود را بر منافع همگان مقدم نداریم.

وی بیان کرده است:‌ می‌دانم در شرایطی که فساد و چپاول و تاراج تبدیل به یک رفتار همگانی می‌شود بسیار سخت است که انسان، درست رفتار کند اما واقعا از کجا باید شروع کرد؟ هر دستاوردی یک رنجی و تاوانی می‌خواهد. مطمئن هستم همین دو رفتار  بهترین مبارزه با کسانی است که برای ایران سرنوشتی مخوف و چندپارگی را آرزو می‌کنند.




تهیه کننده “مختارنامه” در گفتگو با سینماروزان بیان داشت⇐حین بازپخش “مختار…” کلی آگهی پخش میکنند ولی تاکنون دیناری برای بازپخش این سریال به عوامل نرسیده!!/دستمزدم بابت تهیه کنندگی سریال از بسیاری از بازیگران “مختار…” کمتر بود/فریبرز عرب نیا بیشترین دستمزد را بابت “مختار…” گرفت/امیدوارم سرمایه گذاری پیدا شود تا “سلمان…” را بسازیم

سینماروزان: نزدیک به یک دهه بعد از اولین رونمایی، سریال “مختارنامه” همچنان گزینه ای مهم برای پر کردن شبکه های مختلف سیما در ایام محرم است و عجبا که در این بازپخشها همچنان “مختار…” مخاطب دارد.

محمود فلاح تهیه کننده “مختارنامه” در چرایی بازپخشهای چندین باره این سریال به سینماروزان گفت: لحن حماسی سریال و بخصوص ماجرای خونخواهی امام حسین(ع) موجب شده این سریال همچنان بیننده داشته باشد و تا وقتی هم که بیننده دارد بازپخش سریال، عجیب نیست. هم من به عنوان تهیه کننده و هم داوود میرباقری به عنوان کارگردان سعی کردیم سریال جذاب وخوبی بسازیم که مخاطب پسند باشد و خوشحالیم که بعد از یک دهه همچنان “مختارنامه” مخاطب پسند باقی مانده.

محمود فلاح با اشاره به روال بازپخش محصولات تلویزیونی در دنیا بیان داشت: تا به حال دیناری برای بازپخش این سریال به من نداده اند در حالی که در همه جای دنیا رسم و قانون است که سریالی که مخاطب پسند بوده و چندین بار بازپخش شده است، باید در هر بازپخش به تهیه کننده مبلغی پرداخت شود. من اوایل که این سریال بازپخش می شد این موضوع را مطرح کردم ولی متاسفانه هیچ اقدامی نکردند و تاکنون بابت بازپخش، ریالی به من ندادند در حالی که در هر بازپخش کلی آگهی هم ابتدا و هم در میان سریال روی آنتن میرود. چرا عوامل سریال نباید از سودآوری این بازپخش سهمی داشته باشند؟؟

تهیه کننده “مختارنامه” در پاسخ به این پرسش سینماروزان که با اوضاع اقتصادی فعلی امکان دارد در آینده نزدیک سریالی مانند “مختار…” تولید شود گفت: اکنون هزینه های تولید چندین برابر شده است و تولید سریالهای فاخر به مراتب دشوارتر شده است ولی اگر سرمایه اش باشد میشود باز هم چنین سریالهای مخاطب پسندی ساخت که ماندگار باشند و مردم از دیدن به دفعات آن هم لذت ببرند.

محمود فلاح با بیان اینکه سعی کرده “مختارنامه” را با بودجه منطقی و بدون اسراف تولید کند به سینماروزان گفت: برخلاف تصور،  دستمزدم بابت تهیه کنندگی سریال از بسیاری از بازیگران کمتر بود چون وظیفه تهیه کننده هم همین است که دستمزد خوب بدهد و کار خوب و ماندگار بگیرد. به عنوان تهیه کننده اول به فکر بازی خوب و کار خوب بودم و سپس به فکر منافع خودم و همین شد که الحمدلله  کار خوبی رقم خورد.

محمود فلاح درباره بیشترین دریافتی عوامل “مختارنامه” به سینماروزان بیان داشت: بازیگران بیشترین دستمزدها را گرفتند و در میان آنها نیز فریبرز عرب نیا بیشترین دستمزد را گرفت و البته که انصافا هم با جان و دل کوشید شمایلی ماندگار از “مختار” خلق کند.

محمود فلاح با تأکید بر حل مشکلات مالی رسانه ملی برای تولید سریالهای درجه یک بیان داشت: ما تجربیاتی داریم که نباید هدر برود. باید کمبودهای مالی را مرتفع کرد تا بزرگان تلویزیون باز هم تولید کنند.  امیدوارم اگر سرمایه گذارش پیدا شود “سلمان فارسی” را بسازم تا سطحی تازه تر از تواناییهای به روز تولید در ایران را ارائه کنم.




با نگاهی به ماجرای قتل در پل مدیریت⇐«آخرین بار کی سحرو دیدی؟» در گروه زندگی اکران می‌شود+تصاویر پوستر

سینماروزان: فیلم جنایی-معمایی «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» پس از اتمام نمایش فیلم «کاتیوشا» در گروه زندگی اکران می شود .

به گزارش سینماروزان «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» که با نگاهی به ماجرای قتل 1390 در پل مدیریت، سه سال قبل به کارگردانی فرزاد موتمن تولید شد، بالاخره امسال توانست با داشتن پروانه نمایش، زمانی برای اکران عمومی بگیرد.

این فیلم در سی و چهارمین دوره از جشنواره فیلم فجر حضور داشت و در پنج رشته نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد.

فریبرز عرب‌نیا، سیامک صفری، آتیلا پسیانی، ژاله صامتی، محمدرضا غفاری، آناهیتا درگاهی، بهاران بنی احمدی ، عمار تفتی، شبنم فرشادجو، علیرضا ثانی‌فر، امیرحسین فتحی ، روشنک گرامی، مجتبی سلمانی، شیوا کریمی، بازیگران «آخرین بار کی سحر را دیدی» هستند.

در خلاصه داستان این اثر آمده : صبح است، مادری سراسیمه وارد کلانتری می‌شود و به افسر نگهبان می‌گوید دختر جوانش، سحر، دیشب به خانه بازنگشته است… .

سایر عوامل «آخرین بار کی سحر را دیدی؟ »عبارتند از:

کارگردان: فرراد موتمن ، تهیه کننده : فرزاد موتمن و سعید عصمتی ، نویسنده: امیر عربی، مدیر فیلمبرداری: بهرام بدخشانی و مرتضی غفوری، تدوین: ژیلا ایپکچی، مجری طرح: موسسه عصر تعادل پویا ، سرمایه‌گذار: سعید عصمتی، طراح صحنه: جهانگیر میرزا‌جانی، طراح چهره‌پردازی: میشا جودت، مدیر صدابرداری: رشید دانشمند، مدیر تولید: فرهاد کی‌نژاد، دستیار کارگردان: علی جناب، برنامه‌ریز: علی جناب، منشی صحنه: سعیده دلیریان، مدیر تدارکات: بهمن صمصامی‌راد .

آخرین بار کی سحرو دیدی؟
آخرین بار کی سحرو دیدی؟
آخرین بار کی سحرو دیدی؟
آخرین بار کی سحرو دیدی؟



گلایه‌های تهیه‌کننده «آخرین بار کی سحرو دیدی؟» که دو سال بعد از رونمایی همچنان پشت خط اکران است⇐اگر ایران و ایرانی را در همه ابعاد بدبخت نشان می‌دادیم هم در آن طرف بهمان حال می‌دادند و هم در این طرف!/حمایت از بخش خصوصی فقط در شعار خلاصه شده/اگر با پول فلان سازمان یا ارگان مثلا ارزشی فیلم می‌ساختیم باز هم چنین برخوردی با ما می‌شد؟/چون یک ریال از ارگانها و نهادهای متمول نگرفتیم باید پشت خط اکران بمانیم؟

سینماروزان/اشکان منصوری: آخرین ساخته سینمایی فرزاد موتمن با نام «آخرین بار کی سحرو دیدی؟» که در ساختاری معمایی ماجرای ناپدید شدن یک دختر جوان را زیر ذره بین برده بود دو سال بعد از رونمایی در جشنواره فجر هنوز فرصتی برای اکران نیافته است.

به گزارش سینماروزان البته از مدتها پیش موسسه شکوفافیلم حق پخش فیلم را در اختیار گرفته اما هنوز فیلم نتوانسته روی پرده برود. سعید عصمتی تهیه‌کننده فیلم درباره این وضعیت به سینماروزان گفت: در ابتدا باید بگویم حمایت از بخش خصوصی و مستقل در شعار خلاصه شده است و اگر شما فیلمی مستقل ساختید باید برای اکرانش توکلتان فقط و فط به به خدا باشد.

وی ادامه داد: حوزه هنری و دیگر نهادهای دولتی که دم از حمایت می زنند چه کاری جز سانسور کردن و جلوگیری از اکران فیلم بلدند و اصلا دنبال چه هستند؟! آن سینماگری که با پول فلان ارگان مثلا ارزشی و بهمان ارگان مدعی فیلم نساخته و با هزینه شخصی‌اش اثری را تولید کرده از بس حمایت نمی‌شود به اشتباه می‌افتد که اصلا چرا فیلم ساخته است. اگر با پول سازمانی ارزشی همچون اوج فیلم می ساختیم باز هم چنین برخوردی با ما می شد؟

عصمتی که پیشتر به عنوان سرمایه گذار در تولید «برف»مهدی رحمانی حضور داشت خاطرنشان ساخت: معیار ما آتش به اختیار و کار فرهنگی کردن است و این از سخنان رهبری است اما این آقایان و نهادها معکوس برداشت کرده و عمل می کنند. اگر «آخرین بار کی سحرو دیدی؟» ایران و ایرانی را در همه ابعاد بدبخت نشان می داد و در چند جشنواره خارجی حضور پیدا می کرد و جایزه می گرفت خوب بود و اکران خوب هم می گرفت و هم در آن طرف بهمان حال میدادند و هم در این طرف. حالا که چنین کارهایی نکردیم نباید حمایت شویم؟!

وی تصریح کرد: می خواهیم فیلم مدافع حرم بسازیم می گویند حمایتی وجود ندارد! اگر هم با بودجه خودمان بسازیم اکرانش با کرام الکاتبین است. همین «آخرین بار…» که کاملا با بودجه شخصی ساخته شده و با پرهیز از هر گونه سیاه جلوه دادن هم درباره یکی از معضلات امروز که ارتباط میان والدین جوان و فرزندان است سخن می گوید و هم اینکه اسباب ورود به ژانر جنایی که سالهاست در سینمای ایران فراموش شده را فراهم کرده مدتها پشت خط اکران مانده. چرا؟ چون یک ریال از ارگانها و نهادهای متمول نگرفتیم باید پشت خط اکران بمانیم؟

عصمتی با گلایه از برخی رفتارهای متظاهرانه تأکید کرد: برخی با شعار ارزشی و انقلابی می آیند و یکی دو فیلم هم با این محتوا می سازند؛ بعد که نام و نشانی پیدا کردند روند کاری و هدفشان را عوض می کنند و فیلمهای ضد ایرانی و ضدارزشی و با اهداف دیگری می سازند. این افراد بودجه ها را درو و متأسفانه در همه بخش های تولید و پس از تولید هم مورد حمایت قرار می گیرند. آیا این تناقض نیست؟

سعید عصمتی
سعید عصمتی



فریبرز عرب‌نیا بعد از مدتها در گفتگویی تفصیلی بیان کرد⇐الویتم نه سینما که زندگی پسرم است/چون پدر تك‌والد محسوب مي‌شوم،‌ بايد همه كارها را خودم انجام دهم و فرصتي غير از كارهاي پسرم «جانيار» و ورزش روزانه برايم نمي‌ماند!/به سبب رفتار نادرست وزارت ارشاد و مديرانش، با اين مديران و آن شيوه و روال ديگر کار نخواهم کرد/در شروع دولت روحاني به ايشان گفتم که تمام افتخارات سينماي ايران مربوط به «مستقل‌ها» است اما متأسفانه از هنر و هنرمند مستقل استقبالی نشد/تا يكي، دو سال آينده هم خبري از من نخواهيد شنيد!/به دنبال خانه‌تکانی روحی هستم/بهروز وثوقی اگر بنا بود در فضای سینمای این سال‌ها فعالیت کند، چندتا از فیلم‌هایش امکان اکران و حتی رسیدن به مرحله نگارش فیلم‌نامه را داشت؟/وضعيت سينمای ما شبيه رانندگي و بهداشت ماست که در هر دو زمينه اغتشاش داريم/ريشه‌ مشکلات سينماي ايران، دولتي بودن است و تاريخ ثابت کرده «سينماي دولتي» هيچ جاي دنيا رشد نكرده است/{اختلاف با حاتمی‌کیا در «چ»} به این خاطر بود که در قرارداد شرط گذاشتم جمعه‌ها در اختيار پسرم باشم و سر صحنه فيلم‌برداري نروم!

سینماروزان/فرانک آرتا: مدت‌ها بود خبري از «فريبرز عرب‌نيا»، بازيگر نقش مختار در سريال «مختارنامه»، نبود. تا اينكه چندي پيش باخبر شدم که عرب‌نيا به دليل تعطيلات تابستاني به ايران برگشته.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «شرق» همين فرصت مناسبي شد که به سراغش بروم و نحوه فعاليت‌هاي هنري‌اش را جويا شوم. او در اين گفت‌وگو به برخي از رفتارهاي غيرحرفه‌اي که در سينماي ايران رايج شده اعتراض داشت؛ مثل آوردن اسپانسر ازسوي بازيگران در فيلم‌هاي سينمايي! يا اينکه چرا فيلم‌سازان بزرگ سينماي ايران همچنان بايد براي ساخت فيلمشان اجازه بگيرند.

همين‌طور تأکيد کرد که افتخارات سينماي ايران نتيجه فعاليت‌هاي ارزشمند فيلم‌سازان «سينماي مستقل» است و اينکه هيچ‌وقت در تاريخ هنر، سينماي دولتي موفق نبوده و نيست. مشروح گفت‌وگوي «شرق» با فريبرز عرب‌نيا را بخوانيد.

بعد از بازي در سريال «مختارنامه» و کارگرداني ميني‌سريال «رنگ شب» كه در شبکه‌هاي مختلف تلويزيون پخش شد، ديگر شاهد حضور شما در تلويزيون و سينما نبوديم. علت اين غيبت چيست؟
دليل دوري من از عرصه هنر اين است كه فعلا ساكن ايران نيستم و تمام‌وقت در خدمت كارهاي پسرم هستم. به همين دليل طبق قراري كه با خودم گذاشته‌ام، احتمالا تا يكي، دو سال آينده هم خبري از من نخواهيد شنيد.
در ايران بازار كار هنري سازوكار چندان منطقي‌اي ندارد. آيا با اين غيبت از فضاي سينما و تلويزيون ايران،‌ به كارتان لطمه‌اي وارد نمي‌شود؟
براي بازيگران به طور خاص اين‌گونه نيست! بازيگر وقتي مداوم ازسوي تماشاگران ديده شود، در ذهن مي‌ماند. از قديم مي‌گويند سينما به‌شدت بي‌رحم و فراموش‌كار است. از اين نظر گفته شما كاملا درست است. دوري‌ام مي‌تواند باعث ايجاد فاصله‌اي جدي ميان من و تماشاگران شود، اما حقيقت اين است كه خوشبختانه از سال‌ها قبل برنامه‌ريزي زندگي‌ام اين‌گونه بوده که اولويت‌هايم معناي «روي بورس‌بودن» ندهد. در شرايط فعلي اولويت براي من زندگي پسرم است که امکان دارد هزينه‌اش فراموش‌شدن من باشد. هرچند از معجزات روزگار اين بود كه در پنج، شش‌سالي كه به‌واسطه بازي در «مختارنامه» از سينما دور افتاده بودم،‌ سينما در دوره فترت طولاني به‌سر مي‌برد. سالن‌هاي سينما در سيطره فيلم‌هاي سطحي بودند و بسياري از طرفداران جدي سينما از من تشکر مي‌کردند كه به اين بازار ابتذال آغشته نشدم. وقتي به سينما برگشتم، به نظرم رسيد غيبتم خيلي ضربه‌زننده نشده. نكته ديگر در مورد بازيگر به شكل كلي اين است كه بازيگران از جايي به‌بعد در خاطره جمعي مردم حك مي‌شوند و خطر فراموشي تهديدشان نمي‌كند؛ به‌عنوان‌مثال اگر جاي مرحوم شكيبايي خالي است، هيچ‌وقت ارج و قربشان كم نشده است. به دليل فوت ايشان، هيچ فيلم تازه‌اي از ايشان ديده نمي‌شود، اما از معجزات سينما اين است كه نسل فعلي كارهاي ايشان را بيشتر از بازيگران فعال و روي بورس كنوني قبول دارند.
مثل اتفاقي که براي بازيگر بزرگ سينما؛ يعني دانيل دي لوئيس، اين روزها رقم خورده. او با وجود گزيده‌کاري‌اش، ‌از دنياي بازيگري سينما خداحافظي کرد، اما هيچ‌وقت تأثيرات غيرقابل‌انکار او در تاريخ سينما فراموش نمي‌شود؟
کاملا مثال بجايي مطرح کرديد. دانيل دي لوئيس كه از بازيگران موردعلاقه من است، از دنياي بازيگري خداحافظي كرد، اما فيلم‌هايش چندباره ديده خواهد شد و به بزرگي و ارزش كارش بيشتر پي خواهند برد. مثال ديگر، باب ديلن، ‌ترانه‌سرا و آهنگ‌ساز بزرگ آمريكايي كه سال گذشته جايزه نوبل ادبيات را دريافت کرد. از سال‌ها قبل كه او به‌عنوان نابغه موسيقي شناخته مي‌شد و هنوز هم مي‌شود، از برگزاري تور و كنسرت كناره‌گيري كرد، درحالي‌که در جهان غرب چنين رفتاري يعني ازدست‌رفتن مقدار بسيار هنگفتي دلار كه قطعا خوشايند تهيه‌کنندگان و دلال‌هاي هنري نبوده و نيست. به همين دليل بعد از چندوقت دلال‌ها سراغ مدير هميشگي برنامه‌هاي او مي‌روند كه خيلي به ديلن نزديك بوده و از او درخواست مي‌كنند كه ديلن را دوباره به دنياي هنر برگرداند. چون مردم هنوز شيفته‌اش هستند و كنسرت‌هايش كاملا پيش‌فروش مي‌شده است. بعد از صحبتي چنددقيقه‌‌اي بين مدير برنامه و ديلن، مدير برنامه نزد دلال‌ها بازمي‌گردد و با خنده مي‌گويد، يك جمله گفت كه بهتر است همه‌مان پيگيري اين موضوع را فراموش كنيم. او گفت: «من تا كي بايد شاهكار خلق كنم؟ خودم ديگر خسته شده‌ام». به نظرم اينها مطالبي است که مي‌توان از تاريخ هنر درس گرفت.
به نظر شما چرا دانیل دی لوئیس در دهه ٥٠ زندگی‌اش و در اوج موفقیت صحنه را ترک می‌کند؟
مهم‌تر از این سؤال که چرا خداحافظی کرد، این است که چگونه خداحافظی کرد! حدس من این است که آخرین بازی او در سینما (که هنوز اکران نشده) بزرگ‌ترین و بی‌نقص‌ترین بازی‌اش در کارنامه هنری اوست.
کارگردان این فیلم هنوز دیده‌نشده، پل تامس اندرسن است که خود همچون دی لوئیس یک اعجوبه تمام‌عیار است که فیلم‌هایش یکی از دیگری دیدنی‌تر و به‌یادماندنی‌تر هستند.
قبل از این هم فیلم بسیار خوب و بزرگ (there will be blood) با ترجمه خوب «خون به‌پا خواهد شد»، محصول همکاری عالی و بی‌نقص این دو هنرمند بزرگ عرصه سینما بوده است که برای هردو نیز اسکار به بار آورد.
پس حدس من این است که گویی با فیلمی از دنیای سینما خداحافظی کرده که احتمالا تا سال‌ها، بلکه دهه‌ها همانندش ساخته نخواهد شد. من که شخصا بی‌صبرانه منتظر دیدن بازی آخر او در این فیلم وسوسه‌کننده هستم.
مثال دیگر آخرین بازی یک بازیگر بسیار خوب دیگر است به نام «فیلیپ سایمور هافمن» که بازی‌هایش را بسیار دوست دارم. البته او خداحافظی نکرد، بلکه از این دنیا رفت. او نیز آخرین بازی‌اش در فیلمِ یک کارگردان استاد فن بود با نام «آنتوان کور بژن»؛ یک بازی یکدست و بی‌نقص با فینالی حیرت‌انگیز و بسیار کنترل‌شده که هیچ‌گاه تأثیرش از یاد تماشاچی نخواهد رفت.
درست است که هر کدام از اين هنرمندان حروفي به الفباي تاريخ هنر افزوده‌اند و قابل حذف هم نيستند. اما آيا فکر نمي‌کنيد اوضاع در ايران کمي فرق مي‌کند؟
شايد! اما در کل مسئله همان است و مي‌شود نتيجه گرفت که هنرمندان حقيقي بخشي از خاطره ماندگار جمعي مي‌شوند. نكته دوم اينكه از جايي به بعد تكرار مكررات براي هنرمند به‌مثابه سم کشنده‌اي است. او هم احتياج به هواي تازه دارد. بنابراين من هم سعي مي‌کنم با الگوبرداري از هنرمندان حقيقي براي بازسازي خودم از اين خلأ اجباري استفاده بهينه كنم.
مي‌توان گفت در جست‌وجوي هواي تازه هستيد؟
به معنايي يك‌جور خانه‌تكاني روحي است يا بازپروري ساختار رواني و رابطه خودم با بيرون از خودم كه بخشي از آن مخاطبان هستند و بخشي دشمنان! ديدن رفتارهاي آنها در اين ماجراها درس‌هاي بزرگي به من مي‌دهد.
چطور؟
به طور مثال سال گذشته به سبب رفتار نادرست وزارت ارشاد و مديرانش در آن مقطع که موجب ازدست‌رفتن حقوق من در فيلم «گاهي» شد، اعلام کردم با اين مديران و آن شيوه و روال ديگر کار نخواهم کرد. اما گروهي در مطبوعات و شبکه‌هاي اجتماعي و مجازي با تيتر غلط نوشتند که «عرب‌نيا از دنياي بازيگري خداحافظي كرد»!
کدام نشريه رسمي يا معتبري چنين تيتري زد؟
اطلاع ندارم کدام‌يک ابتدا اين خبر نادرست را منتشر کرد. اما در مطبوعات و فضاي مجازي چندين‌بار منتشر شد و كم‌كم گسترش پيدا كرد كه حتي طرفداران من با نگراني و رنجش از من مي‌پرسيدند يا مي‌گفتند آيا از ايران رفته‌ايد كه ديگر نياييد؟! در صورتي كه هيچ‌كدام از اينها صحت نداشتند و قرار نبوده و نيست که براي هميشه از ايران بروم و بازيگري را كنار بگذارم. يا خبرنگار محترمي كه از معدود كساني است كه به سلامت حرفه‌اي ايشان ايمان دارم، از من پرسيد «واقعا حتي اگر پيشنهادهاي وسوسه‌انگيز به شما شود، مثلا اگر آقاي فرهادي هم به شما پيشنهاد كند، كار نخواهيد كرد؟» که پاسخ دادم: «حتي اگر ايشان به من پيشنهاد بازي بدهند و قرار باشد فيلم در ايران براساس سياست‌هاي چرخه اكران به نمايش عمومي در آيد، بله كار نخواهم كرد. اما اگر خارج از ايران باشد، كار خواهم كرد». بعد، بعضي‌ها در فضاي مجازي و مطبوعات حرف‌هايم را به دروغ به اين شكل منتشر کردند كه من در اين ارشاد كار نخواهم كرد مگر با آقاي فرهادي در خارج از كشور! اگر قرار بود عرب‌نيا از فرهادي يا هركس ديگر درخواست حضور در فيلمش را داشته باشد، خب به خودش مي‌گفت. تعارف هم كه نداريم. من در حدود ٣٠سالي كه فعاليت داشته‌ام حتي يك بار نشده از كارگرداني درخواست كنم که در فيلمش حضور داشته باشم. چون اصلا نگاه من به اين حيطه اين‌گونه نيست. به نظرم نقش براي يك نفر مقدر مي‌شود. كمااينكه خيلي از نقش‌ها را رد كرده‌ام و كساني ديگر آن نقش‌ها را بازي كردند كه سهمشان بود.
اما اين دشمني‌ها متأسفانه عمر و انرژي يك هنرمند را تلف مي‌کند. درحالي‌که در ايران فيلم‌سازان خوب براي اينكه هنرشان را به اثبات برسانند خيلي كارها انجام مي‌دهند كه جزء وظيفه‌شان نيست. مثل اينکه مجبورند هم کارگرداني كرده و هم خودشان سرمايه‌گذاري کنند! حتي جاي طراح صحنه لباس و تدوينگران و… هم فکر مي‌کنند. در صورتي كه در سينماي حرفه‌اي دنيا مثلا طراحان صحنه و فيلم‌برداران آپشن‌هاي ديگري را غير از آنچه از‌ آنها خواسته‌‌اند در نظر مي‌گيرند كه كارگردان سر صحنه دغدغه‌اي خارج از وظيفه‌اش نداشته باشد. به همين دليل مثلا كلينت ايستوود در اين سن‌وسال با ايده‌هاي خلاقانه همچنان فيلم‌هاي خوبي مي‌سازد. چون بي‌خودي انرژي‌اش را هدر نمي‌دهد.
همين‌طور است. چون همه چيز حرفه‌اي و تخصصي است و حيطه وظايف مشخص است و تعريف شده‌اند. به همين دليل شکوفايي فيلم‌سازان در سينماي ما با همه توانايي‌هايي که وجود دارد بيشتر شبيه رويش تک‌درخت‌هاست تا اينکه نظام‌مند باشد. به طور کلي فکر مي‌کنيد کدام‌يک از مديريت‌هاي سينمايي در اين سال‌ها موفق‌تر عمل کرده‌اند؟
معتقدم شادروان سيف‌‌الله داد در دوراني که در معاونت سينمايي حضور داشتند، موفق عمل کردند. هرچند همان زمان هم دشمن‌ها با او خصومت جدي داشتند. اما همه چيز قانونمندتر شده بود.
چون او خودش از دل سينماي حرفه‌اي آمده بود!
و البته كسي كه در رأس دولت وقت قرار داشت هم ‌ قانونمند بود. در سينماي حرفه‌اي دنيا به افراد به دليل حضور کيفي و مؤثر، خلاقيت، ‌شايستگي و توانايي‌هايشان بها مي‌دهند و نه به خاطر روابط پنهاني و گروهي. چون در سينماي حرفه‌اي، ضوابط حاکم است. با اين رويکرد آيا مي‌توانيد تصور كنيد فلان فيلم‌ساز شهير باسابقه درخشان در هاليوود براي گرفتن پروانه ساخت يا نمايش فيلمش با مدير جواني که تازه يک سال از حکم مديريتش گذشته، چانه‌زني کند؟! يا فلان بازيگر هاليوود براي ساخته‌شدن فيلمي با اسپانسر سر كار بيايد؟! اينها شوخي مبتذل و بي‌مزه‌اي هستند که فقط در ايران رايج است! چطور انتظار داريم اين سيستم ما را به سينمايي حرفه‌اي رهنمون شود؟
در کجا سراغ داريد فيلم‌سازان بزرگي مانند بيضايي،‌ تقوايي و مهرجويي بعد از سال‌ها کارکردن، بايد از مدير جوان‌تر از خود اجازه فيلم‌ساختن بگيرند؟
واقعا نمي‌دانم چه بگويم! وضعيت سينما و فرهنگ شبيه رانندگي است. گفته مي‌شود در هر كشور از وضعيت بهداشت و رانندگي مي‌توانيد به سطح فرهنگي مردم پي ببريد. ما در اين دو زمينه اغتشاش داريم.
معتقدم جنس بازي شما حماسي است. وقتي مي‌خواهيم شخصيت‌هاي ملي‌ يا مذهبي را به تصوير بكشيم، اغلب فيلم‌سازان از چنين بازيگراني در فيلم‌هايشان بهره مي‌برند. مثلا نمونه خارجي‌اش راسل کرو است و حتي در فيلم «نوح» كه با تمام ايراداتش در قالب اين نقش او را مي‌پذيريم يا بازي او در فيلم «گلادياتور» و… فکر مي‌کنم به همين دليل هم تا امروز نقش‌هاي شخصيت‌هاي مذهبي يا ملي در تلويزيون يا سينما را به شما ارجاع داده‌اند. نمونه مطرح آن نقش مختار ثقفي در سريال «مختارنامه» يا شخصيت مصطفي چمران در فيلم «چ» است. با اينکه شما براي بازيگري تعريفي از حرفه‌اي‌بودن داريد که براساس آن عمل مي‌كنيد. اما يكي از سؤالاتم درباره حضور‌تان در فيلم «چ»» است كه يك‌سري واكنش‌ها و حواشي به وجود آورد. مثلا همواره اين سؤال مطرح است مشکلتان با ابراهيم حاتمي‌كيا چه بود؟ حتي گفته مي‌شد پلان آخر فيلم را بازي نكرديد. البته آقاي حاتمي‌كيا اعتراض خود را علني کردند. اما شما همواره سكوت كرده‌ايد. حالا که کف‌هاي روي آب از بين رفته و سنگريزه‌ها قابل تماشا هستند، بگوييد ماجراي اصلي چه بود؟
البته من صلاح نمي‌ديدم كه در آن مقطع وارد جزئيات شوم. حتي جاهايي کاملا مشهود بود که درباره من دروغ گفته مي‌شود. فقط دو جا اشاره كردم به دليل اينكه مي‌ترسيدم اين دروغ‌پردازي در آن زمان باب شود كه متأسفانه شد! فرض كنيد يك خبرگزاري با تمام امكاناتش به جنگ كسي برود كه تمام حرفش اين بوده كه بايد طبق قرارداد عمل كنيد. بنده هم اسلحه روي شقيقه كسي نگذاشته بودم كه قرارداد را امضا كند. همه از مفاد قرارداد كاملا مطلع بودند.
در جريان بودم که شما عدم حضورتان در صحنه در جمعه‌ها را به اطلاع تهيه‌کننده رسانده بوديد. اما ظاهرا کارگردان نمي‌دانسته؟
نمي‌دانم ايشان خبر داشته يا نه. اما در هرصورت مفاد محيرالعقولي نبود. نه‌فقط براي فيلم «چ» براي هر كاري كه قرارداد مي‌بستم، جزء اصول مردانگي مي‌دانستم- و مي‌دانم – كه اگر شرطي دارم قبل از امضا بگويم. شرط‌هاي من هميشه روشن بوده و هستند. سال‌هاست در همه قراردادها يکي از شروطم اين بوده كه جمعه‌ها در اختيار پسرم باشم و سر صحنه فيلم‌برداري نخواهم رفت. من گفتم اگر موافق نيستيد، قرارداد نبنديد. چيز پيچيده و خلاف قانوني نبود.
وقتی کارنامه بازیگری‌تان را مرور می‌کنم، تنوع نقش زیاد است که البته رفته‌رفته گزیده‌کارتر شدید. اصولا در ابتدا معیارتان در انتخاب نقش چه بود؟ و آیا به مرور زمان تغییراتی در این معیارها به‌وجود آمده است؟
درمورد این سؤال دو نکته به ذهنم می‌رسد که فکر می‌کنم باید مورد توجه قرار گیرند.
اول اینکه من هم مثل همه بازیگرانی که کارشان برایشان جدی است، به مرور و در طول مسیر باید پخته‌تر عمل کنم. در مورد معیارها هم اول همیشه قدرت فیلم‌نامه و گروه برایم اصل است و سپس تازگی نقش و استایلش برای اینکه من وادی‌هایی تجربه‌نشده را طی کنم، اما نکته دوم که شاید اهمیتش در شرایط موجود از نکته اول هم بیشتر باشد این است که باید توجه داشته باشیم که بازیگران بعد از انقلاب و به‌خصوص ١٠، ١٢ سال اخیر به سبب شرایط خاصی که بر فضای سینما و به‌خصوص فیلم‌نامه‌نویسی و دشواری‌هایش حاکم شده، امکان طی‌کردن طبیعی مسیر بازیگری را ندارند.
 به‌عنوان‌مثال بهروز وثوقی را که از بازیگران تاریخ سینمای ایران است در نظر بگیرید. اگر بنا بود در فضای سینمای این سال‌ها فعالیت کند، چندتا از فیلم‌هایش امکان اکران و حتی رسیدن به مرحله نگارش فیلم‌نامه را داشتند؟ در آن شرایط فرضی چه کارنامه‌ای از او پیش‌رویمان بود؟ چگونه مسیر بازیگری‌اش را بررسی و تحلیل می‌کردیم؟
قصدم قضاوت و اثبات درستی و نادرستی و مقایسه سینمای فعلی و آن زمان نیست، به‌هیچ‌وجه.
می‌خواهم بگویم در شرایط فعلی امکان بازی‌کردن در فیلم‌نامه‌های گوناگون و نقش‌هایی که با جزئیات؛ از پرداخت درست تا شخصیت نوشته شده باشند بازی کند اصلا وجود ندارد
این‌روزها که از محیط حرفه‌ای سینمای ایران فاصله گرفته‌اید، در مواجهه با شیوه‌های بازیگری در ایران در مقایسه با دنیای سینما شاهد چه تحولاتی هستید؟
اصلا مقایسه درستی نیست، پس بهتر است به آن نپردازیم!
به نظر می‌رسد که گرایش به بازیگری گروهی در فیلم بیشتر شده. نظرتان دراین‌باره چیست؟
شکل بازیگری و گروه بازیگران را در هر فیلم، فیلم‌نامه و ماجراها و شخصیت‌پردازی‌ها مشخص می‌کنند، الگویی ازپیش‌تعیین‌شده موجود نیست.
درحال‌حاضر علاقه‌مند به بازیگری هستید یا کارگردانی؟
هر دو نقطه علاقه همیشگی زندگی‌ام هستند.
چطور شد که در اين گذر ميني‌سريال «رنگ شك» را براي تلويزيون کارگرداني کرديد؟
پروژه را سيمافيلم به من پيشنهاد کرد. گفتند فيلم پليسي که قبلا از شما پخش شده، خيلي توفيق داشته است و حتي جايزه برده و حالا ما فيلمي شبيه به آن خواهيم داشت. آن زمان آقاي اسلامي‌مهر، رئيس سيمافيلم بود.
درحال‌حاضر رابطه‌تان با هنر چگونه است؟ فرصتي فراهم کرديد براي مطالعه يا اينکه فعاليت هنري هم مي‌کنيد؟
من چون پدر تك‌والد محسوب مي‌شوم،‌ بايد همه كارها را خودم انجام دهم و فرصتي غير از كارهاي پسرم «جانيار» و ورزش روزانه برايم نمي‌ماند. آخر هفته فيلم‌هاي خوب روي پرده سينما را مي‌بينم. در هفته هم تا حدي كه وقت داشته باشم، موسيقي و مطالعه دارم. اخبار ايران را به هر شکل دنبال مي‌كنم. سال گذشته چند شاهكار را روي پرده سينما ديدم. خوبي سينماي هاليوود اين است كه هر سال براي هر نوع سليقه‌اي فيلم مي‌سازد. فيلم‌هاي متفاوتي در ژانرهاي گوناگون که تمام سليقه‌ها را راضي مي‌كند. ولي با وجود اين، جريان اصلي فيلم‌سازي كه اصطلاحا فيلم‌هاي پرفروش‌اند، جريان‌هاي «مستقل» را نمي‌كُشد. اين راز زنده‌بودن هاليوود است.
نکته جالب اين است که شاهديم فيلم‌هاي کم‌بنيه از نظر بودجه ولي خوب و خلاقانه  با کمپاني‌هاي بزرگ هاليوود رقابت مي‌کنند. به نظر شما دليل آن چيست؟
چندسالي است كمپاني‌هاي مستقل به شكل خيلي جدي وارد رقابت با فيلم‌هاي بزرگ شده‌اند. فيلم «منچستر كنار دريا» با چند ميليون دلار ساخته شد  ولي چندين ميليون دلار مي‌فروشد. يا فيلم «مونلايت» كه فيلمي بسيار ساده و ارزان اما درخشان است؛ آن‌قدر محكم ساخته شده که در اكران اول خود توانست چيزي حدود ١٤٠ ميليون دلار در سينماها بفروشد و جوايز معتبري مثل اسکار را هم دريافت کرد. اين نوع فيلم‌ها را کمپاني‌هاي مستقل و کوچک مي‌سازند. اما در رقابت از کمپاني‌هاي بزرگ جلو مي‌زنند.
به هر حال در سينماي حرفه‌اي دنيا قوانين ضدتراست وجود دارد و اين‌طور نيست كه مثل جايي مثلا «حوزه هنري» خودمان همه امکانات سينمايي مثل دفتر توليد و پخش و مالکيت سالن‌هاي خوب را در اختيار داشته باشند و بعد آنها به طور انحصاري و مميزانه در اختيار داشته باشند و اجازه عرض‌اندام به ديگران را ندهند؟
در شروع دوره اول دولت آقاي روحاني به ايشان گفتم که تمام افتخارات سينماي ايران مربوط به «مستقل‌ها» است. اما متأسفانه از هنر و هنرمند مستقل نه‌تنها استقبالي نمي‌شود که گويي از حضورشان احساس خطر نيز مي‌کنند. با همه اين احوال افتخارات سينماي ايران مربوط به کساني مانند مرحوم عباس كيارستمي، اصغر فرهادي،‌ امير نادري، ‌کيانوش عياري و جعفر پناهي است که همگي به عبارتي «مستقل» محسوب مي‌شوند.
و از نسل جديدتر فيلم‌سازان خوش‌فکري مثل شهرام مکري و محسن اميريوسفي؟
با وجود مشرب‌هاي فکري متفاوت، همه آنها  مستقل‌ساز هستند. البته با افتخارات آنها به خود مي‌باليم. اما براي اجرائي‌شدن پروژه‌‌هايشان تا مي‌توانيم سنگ‌اندازي مي‌كنيم؛ ‌تناقض همين است.
آیا درست است که هالیوود بخشی دارد که استعدادهای کشورهای مختلف دنیا را جذب می‌کند که بخشی از آن مربوط به سینمای ایران است؟
به این شکل نیست که تصور کنید از کشورهای مختلف استعدادها را می‌دزدند، بلکه به این شکل است که آن‌قدر حیطه فیلم‌نامه‌هایی که ساخته می‌شود گسترده است که همه ملل را در همان فیلم‌های هالیوودی می‌توانید ببینید. کشورهای خاور دور که فیلم‌ها و سینمای خاص خودشان را دارند. غیر از اینکه در فیلم‌های هالیوودی شخصیت‌هایی از ملت‌های مختلف هستند؛ فیلم‌های ملت‌ها هم هستند. مثلا بخشی از سینمای هالیوود در قالب بازار ویدئو به شکل بسیار قدرتمند در اختیار کشورهای آسیایی است یا سینمای اروپا و آمریکای‌لاتین که طرفداران و تماشاچیان همیشگی خودشان را دارند.
فکر مي‌کنيد علل و دلايل مشکلات سينماي ايران چيست؟
به دو دليل سينماي ايران رشد سالمي ندارد و به شكل سرطاني رشد مي‌كند. اول اينكه براي تقويت سينماي مستقل برنامه‌ريزي وجود ندارد. براي رشد و توسعه، اجرا و توليد برنامه‌اي درازمدت نداريم و دوم اينكه براي همه سليقه‌ها فيلم ساخته نمي‌شود. اصل همه اينها به اين نكته ريشه‌اي برمي‌گردد كه سينماي ايران دولتي است و تاريخ همواره به ما ثابت کرده که  «سينماي دولتي» هيچ جاي دنيا رشد نكرده است.




تازه‌ترین اظهارات فریبرز عرب‌نیا⇐ از نارضایتی نسبت به یک فیلم هنروتجربه‌ای به نام “گاهی” تا حکم مخدوشی که تهیه‌کننده این فیلم علیه او ارائه داده/از عقب‌گرد مدیران فعلی ارشاد تا ردّ پیشنهاد اصغر فرهادی با حضور مدیران فعلی/از دلایل عدم همکاری با “ماه تی تی” تا اثرات ویرانگر سیاست بر سینما و…

سینماروزان/دنیا خمامی: فریبرز عرب‌نیا این روزها در خارج از کشور به سر می‌برد و در هیچ پروژه سینمایی حضور ندارد. او از سینمای ایران و مدیریت بسیار ناراضی و گلایه‌مند است.

به گزارش سینماروزان بازیگر  نقش شهید چمران در فیلم سینمایی «چ» و مختار در «مختارنامه» روز اول محرم در گفت‌وگویی با «خبرآنلاین» درباره وضعیت حضور خود در سینمای ایران و همچنین بازپخش‌های چندین‌باره مجموعه «مختارنامه» و به سرانجام نرسیدن همکاری‌ دوباره‌اش با داود میرباقری سخن گفت.

این شاید اولین گفت‌وگوی مفصل فریبرز عرب‌نیا است که پس از سال‌ها پیرامون مباحث مختلف انجام شده است.

آقای عرب‌نیا، درحال حاضر مشغول چه کاری هستید؟

در حال حاضر مشغول پرداختن به امور زندگی هستم. بیشتر وقتم صرف آشپزی و خانه‌داری می‌شود و سامان دادن به کارهای جان‌یار و کمک به او در کارهایش اولویت زندگی‌ام است. اوقات فراغتم را نیز به ورزش و مطالعه می‌پردازم.

این اواخر فیلمنامه خوبی به دستتان رسیده که روی آن تامل کنید و بخواهید درباره‌اش تصمیم‌گیری کنید؟

زمانی که من بیرون از ایران هستم، تقریباً از سینما بی‌خبر می‌شوم و از طریق اینترنت و فضای مجازی پیگیر اتفاقات می‌شوم و موضوعات را دنبال می‌کنم. اما فیلمنامه‌ای با نام «هجرت» موجود هست که یکی دو سال پیش روی آن کار می‌کردم و به پیشنهاد برخی از دوستان در کشور سوئد آماده شد که موضوعی درباره  مهاجرت دارد. قرار بود این پروژه تابستان گذشته اجرایی شود که به خاطر شرایط من و قراردادم با پروژه «ماه تی‌تی» متاسفانه به سرانجام نرسید و فصلش هم گذشت. امیدوارم سال دیگر بتوانم آن را انجام بدهم.

به تازگی فیلم «گاهی» با بازی شما وارد شبکه نمایش خانگی شده است، چقدر از خروجی این کار راضی هستید؟

حقیقتش این است که از فیلم «گاهی» اصلاً راضی نیستم. خروجی کار بسیار ضعیف از آب درآمده است؛ به دو دلیل خیلی مهم: اول اینکه تهیه‌کننده و کارگردانش اشخاصی نابلد بودند! نتیجه‌اش هم می‌شود این که با وجود زحمت عوامل و انرژی که گذاشتیم، کار بسیار سطحی از آب درآمده است و ایراداتی فاحش دارد.

«آخرین بار کی سحر را دیدی» هم به زودی وارد چرخه اکران می‌شود فکر می‌کنید این فیلم می‌تواند در اکران موفق باشد؟

درباره «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» نمی‌توانم هیچ نظری بدهم چون هنوز نتیجه کار را ندیده‌ام. اما در مورد اینکه می‌تواند موفق باشد، ندیده هم می‌توانم بگویم که چرخه اکران در ایران و موفقیت در فروش فیلم به عوامل  زیادی بستگی دارد که این عوامل متاسفانه نه سینمایی و فرهنگی و نه هنری هستند. در حال حاضر تاثیرات ویرانگر سیاست است که بر روی حیات سینما سایه افکنده و روی فروش فیلم‌ها تاثیر می‌گذارد.

راستی پروسه قانونی که داشتید برای بازپس‌گیری حق و حقوقتان از فیلم‌های «آخرین بار کی سحر را دیدی» و «گاهی» طی می‌کردید به کجا رسید؟

بعد از یک سال و چندین ماه دوند‌گی در ایران و خارج از ایران نهایتاً کار به جایی رسید که خانه سینما و شورای حل اختلاف، حق را به بنده دادند. طرفین دعوا را که آقای امیر پورکیان (فیلم «گاهی») و آقایان فرزاد موتمن و سعید عصمتی(«آخرین بار کی سحر را دیدی؟!») بودند ملزم به پرداخت دیون‌شان‌ به اینجانب کردند. درنهایت وقتی کار به ارشاد رسید این وزارت‌خانه کم کاری کرد و من به حقم نرسیدم.

درهمین راستا آخرین بار با آقای فرجی صحبت کردم که قول‌هایی شنیدم مبنی بر اینکه جلوی اکران این فیلم‌ها گرفته می‌شود تا حساب‌شان را تسویه کنند، اما این اتفاق هم نیفتاد.

هردو فیلم «گاهی» و «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» اکران شد و می‌شود و متاسفانه به نظر می‌رسد ما همچنان باید از حقوق خودمان بگذریم اگرچه حق با ماست. دلیل آقایان درباره فیلم «گاهی» این بود که با حکم قوه قضاییه، حکم خانه سینما بلااثر می‌شود و نکته جالب و تاسف‌برانگیز ماجرا هم این است که آن حکمی که امیر پورکیان به ارشاد ارائه داده، یک فتوکپی بدون امضا است! دوستان در ارشاد حتی به خودشان زحمت ندادند که از او بخواهند حکم اصلی را ارائه بدهد و فقط منتظر هستند تا با کم‌ترین نشانه‌ای مسئولیت را از دوش خودشان بردارند.

به گفته حقوق‌دان‌هایی که با آنها مشورت کردم، آن حکم مشکوک و ایرادات جدی قضایی دارد. یکی از ایرادات این است که من را مجهول الآدرس اعلام کردند درحالی که از بنده سه نشانی در پرونده موجود است؛ از جمله نشانی که خانه سینما هم حکم را به آن ارسال کرده است. معلوم است که آقای پورکیان و دوستان از غیبت من استفاده کردند و ادعایی مخدوش را به قاضی‌ رساندند که این قاضی به نظر نه از سینما خبری داشته و نه از حضور من در خارج از ایران و آدرس‌هایم در کشورم.

یکی دیگر از ایرادات این است که نوشته‌اند متن به امضای فرد رسیده نه هیئت مدیره درحالی که یک هیئت، شورای حل اختلاف بوده است و… همه اینها را کنار بگذاریم ارشاد بی‌توجهی غیرمسئولانه کرده است که حتی اگر حکم درست باشد هم زمانی برای اعاده دادرسی و تجدید نظرخواهی در حکم وجود دارد و حکم هنوز قطعی نیست که آنها نسبت به این بند بی‌توجه بودند.

نمی‌دانم چطور به آموزه‌های دینی‌مان نگاهی ندارند که حتی یک کشور هم با کفر ممکن است حیات داشته باشد، اما با ظلم نه و این یک ظلم مشهود است و در این موضوع حق مسلم من خورده ‌شد. مسئولان، فیلم در چرخه اکران کم دارند و برای همین حاضر هستند هر فیلمی را اکران کنند و در این راستا با ساده‌انگاری حقوق کسانی مثل من را زیر پا می‌گذارند. در کل باید بگویم تنها بزنگاه برای رسیدن من به حقم ارشاد بود که آن هم به لطف بعضی از مدیرانش از دست رفت، این میزان از تعهد و وظیفه‌شناسی را به آنها تبریک می‌گویم و برای خود و همکارانم متاسفم.

گفته می‌شد در پروژه جدید داود میرباقری به نام «ماه تی تی» حضور خواهید داشت. اما این همکاری به نظر منتفی شد، چرا؟

من با تهیه‌کننده قرارداد منعقد کرده بودم و آماده شده بودیم که برای اقامت پسرم و تحصیلش راه‌حل‌هایی پیدا شود تا من بتوانم هفت ماه با این پروژه همراه باشم اما متاسفانه به نظرم رسید که این پروژه توان انجام تعهدات را ندارد. درنهایت با تایید حدس بنده از طرف تهیه‌کننده متوجه شدیم نه تنها قول‌هایی که به بنده داده شده که حتی بر امضاهایی که در قرارداد وجود داشت هم جای شک و شبهه بود. برای همین من ترجیح دادم دوستی‌ها حفظ شود و مشکل دیگری برایم پیش نیاید. خیلی بی‌پرده باید بگویم برای سه  فیلم آخری که کار کردم بلااستثناء دستمزدم را کامل دریافت نکردم و این انگار یک رویه عادی در سینما و تلویزیون شده است. من ترجیح دادم دوباره دچار این معضل نشوم به خاطر اینکه شکل زندگی‌ام و اقامت پسرم و تحصیلش در خارج از کشور اجازه همچنین مسائلی به من نمی‌دهد، برای همین از پروژه «ماه‌تی‌تی» جدا شدم.

هنرمندان اغلب نسبت به این موضوع که به ناحق مورد داوری و قضاوت قرار می‌گیرند گلایه می‌کنند. این گلایه ها از وقتی بیشتر شد که نشریه “یالثارات” اول نسبت به پوشش هنرمندان در جشن حافظ و حالا به سه نفر از سینماگران شاخص هتاکی و توهین کرده است ، شدت گرفت. شما به عنوان یکی از بازیگران مهم سینمای ایران در این باره واکنش یا اظهارنظری ندارید؟

نظری ندارم، اما به شکل خیلی کلی می‌توانم بگویم که متاسفانه این گردابی که هنرمندان در آن مشغول غرق شدن هستند به این دلیل است که تنها از زاویه سیاست به مسائل نگاه، و فرهنگ نادیده گرفته می‌شود. برخوردها همه سیاسی است و کنش‌ها همه براساس منافع سیاسی است. اگر کنشی انجام بشود قطعاً سیاسی است و اگر انجام نشود هم باز سیاسی است.

متاسفانه به ریشه‌ها پرداخته نمی‌شود؛ ریشه‌ها یعنی اصلاح قوانین سینمایی، یعنی ایجاد قوانین جدید در مجلس و گذراندن آن از تصویب برای همه نهادها، ریشه‌ها یعنی تعریف درستی از فرهنگ و نگاه ما به آن و اینکه اساساً چه توقعی از آن داریم. ریشه‌ها یعنی اینکه تمام فرهنگ را در مقابله با سینما و موسیقی و نابودی دیده‌ایم. مسائلی که باید از ابتدا در مدارس به بچه‌ها آموزش داده شود مثل نحوه رابطه با دیگران، رانندگی، بهداشت، نگهداری از محیط زیست، اخلاق پهلوانی و…. کاملاً نادیده گرفته می‌شود و همه چیز صرفاً از زاویه سیاست و سیاست‌زده‌گی دارد به قهقهرا می‌رود.

امیدوارم با این اتفاقات مسئولین به خودشان بیایند و کاری بکنند. این مسائل و توهین‌ها مستقیماً مرتبط با بهداشت روانی و ناهنجاری‌هایی است که اگر کمی مسئولین سیاست را کنار بگذارند و به مسائل انسانی توجه نشان بدهند شاید شاهد تغییرات مثبت باشیم. به نظرم می‌آید که در همه عرصه‌ها به خواب غفلت فرو رفته‌ایم و خیلی ارزش‌ها فراموش شده است. امیدوارم مسئولینی که همچنان با دغدغه‌مندی بدون توجه به منافع شخصی یا حزبی‌شان با صداقت دارند زحمت می‌کشند و به رضایت خالق و مخلوق فکر می‌کنند بتوانند بیشتر از قبل در کارشان موفق باشند.

به نظر شما خانه سینما با هیات مدیره جدید و سازمان سینمایی تا چه حد توانستند حقوق از دست رفته بازیگران و هنرمندان را به آنها برگردانند؟ آیا در این زمینه موفق عمل کردند؟

من یک آدم فرهنگی هستم و علاقه‌ای ندارم حرف سیاسی بزنم، اما به واسطه دغدغه‌های فرهنگی‌ام حضور ویرانگر سیاست را در این عرصه، پررنگ‌تر از هرچیزی می‌دانم. متاسفانه در زمینه فرهنگی، دولت اصلاً و به هیچ عنوان موفق نبوده و عقب‌گرد داشتیم؛ این دیگر اظهرمن‌الشمس است. بیش از هرچیز به نظر می‌رسد که همیت دولت در سیاست‌های وزارت ارشاد مورد غفلت واقع شد. امیدوارم این رویه هرچه سریعتر اصلاح شود چون تمام این مسائل ریشه فرهنگی دارد. خودخواهی‌ها، بی‌توجهی به دیگران، ظلم ، فساد و… همه و همه به خاطر فقر فرهنگی است. این انتقادات هم به معنی زیرسوال بردن دولت اقای روحانی نیست و حرف‌های من در مواجهه با مسائل فرهنگی در این دولت زده شد و شئون دیگر را زیر سوال نمی‌برم و شاید لازم باشد بگویم که من مثل دوره قبل بازهم به آقای روحانی رای خواهم داد، مگراینکه شخص بهتری نسبت به این کاندیدا پا به عرصه بگذارد.

امسال به مناسبت ایام محرم برای چندمین بار «مختارنامه» این بار در قالب تله‌فیلم‌های موضوعی از تلویزیون پخش می‌شود. پخش چندمین باره این سریال شما را خوشحال یا ناراحت می‌کند؟ از این جهت می‌پرسم ناراحت که وقتی سریالی چند بار روی آنتن برود، لوث می‌شود و حتی مخاطبان ثابت گذشته‌اش را هم از دست می‌دهد.

وقتی هنور بعد از بارها پخش می‌بینم که مخاطبین با شوق نگاه می‌کنند و بازی من و سریال هم برای‌شان تکراری نشده قطعاً باعث خوشحالی من است. اما از چند جهت هم موجب نگرانی‌ام می شود به جای اینکه بگویم ناراحت می‌شوم باید تاکید کنم که نگران می‌شوم چرا که در درجه اول این موضوع نشان دهنده این است که تولیدات خوب انجام نمی‌شود و اصطلاحاً کفگیر به ته‌ دیگ خورده است.

دومین موضوعی که نگرانم می‌کند این است که ممکن است این مجموعه به جهت تکرار زیاد به قول شما لوث شود. اما چیزی که بیشتر نگرانم می‌کند این است که بازهم نگاه سیاسی – عقیدتی بر موضوع سایه انداخته؛ نگاهی که هنر را موظف می‌داند و برایش کارکرد متصور است و آن کارکرد را هم در معنی کردن فرهنگ به صورت خیلی محدود و فقط با توجه خطوط قرمز تلویزیون و ارشاد  پیش می‌برد نه نگاه و دغدغه‌مندی فرهنگی.

وقتی به ریشه‌یابی این پدیده هم برسیم که قطعاً همگی نگران‌تر می‌شویم وقتی ندانیم این نگاه با سرنوشت کشور ما چه خواهد کرد. درنتیجه با عنوان همه این نگرانی‌ها باید بگویم امیدوارم وقتی که «مختارنامه»  نزد مردم عادی شد و  از آن استقبال نکردند این مجموعه دیگر پخش نشود.

حالا که بیشتر اوقات سال را خارج از کشور زندگی می‌کنید نگاه‌تان به سینمای ایران و جوایزی که به تازگی نصیب‌مان شده است چیست؟

از نگاه من اصلا ما سینمایی نداریم به معنای اینکه وقتی مخاطبان، فروش و تولید قابل دفاع وزین مثل تک‌ستاره‌ها می‌آیند و می‌روند این دیگر اسمش سینما نیست چون جریان نیست، اتفاق است؛ یک اتفاق نادر. اما در جریان تولید مداوم حرفه‌ای خواه ناخواه آثار قابل دفاع و وزین هم بیرون می‌آید چون در آن شرایط کارگردانان سینما با تعداد بیشتری و بازیگران و عوامل متعدد در حال اجرای فیلمنامه‌های متنوع و براساس سلیقه ها و گروه‌های سنی مختلف جامعه خواهند بود نه فقط با اهداف و جهت‌گیری‌های صرفاً حکومتی.

سینمایی که کارهای فرمایشی داشته باشد و اتفاقات تک‌ستاره‌ای، سینمای مداوم و صاحب حیات نیست. مثل بچه‌ای است که نشسته است و هرچند ماه یک بار بلند می‌شود و دوباره می نشیند؛ این کودک سالم نیست چون نشسته است، فعلاً که نشسته است امیدواریم کمی بعد کلاً ‌نخوابد.

نمی‌خواهید دوباره طبع کارگردانی‌تان را امتحان کنید و این بار فیلم سینمایی‌تان بسازید؟ پروژه «آمبولانس» که چند سال پیش خبری شده بود عملیاتی نمی‌شود؟

با صراحت اعلام می‌کنم که تا وقتی مسئولین فعلی ارشاد از وزیر تا مدیران میانی بر سرکار هستند، من دیگر در سینمای ایران کاری نخواهم کرد. از همه بیشتر هم خودم متاسف هستم اما این تنها راهی هست که برای مقابله با این اتفاقات دارم. دوستی می گفت در دوره قبل هربار به ارشاد می‌رفتی با جواب «نه» برمی‌گشتی اما در این دولت پاسخ «آره» می‌گیری اما کارت انجام نمی‌شود. این تلخ‌کامی‌اش بیشتر است. آنچه که برمن می‌رود نماد و سمبلی است از آن چیزی که برهمه ما سینماگران می‌رود. به این جهت من صرفاً به خاطر نشان دادن اعتراضم درمورد بی‌توجهی مسئولین ارشاد به حقوق هنرمندان و آینده‌شان و مصائبی که درگیرش هستند دیگر با این مدیریت کار نخواهم کرد. حتی اگر با رای دادن دوباره من به آقای روحانی دوباره همین سیاست‌ها در ارشاد باشد، باز هم پایم را به سینما نمی‌گذارم و کار نخواهم کرد. برای همه همکارانم از همین جا آرزوی موفقیت می‌کنم. امیدوارم بتوانم برای کشورم و مردم و فرهنگ ایران عزیز فردی مفید باشم.

سوالی که اینجا برای من پیش می‌آید این است که یعنی اگر نقشی بسیار خوب و وسوسه‌کننده به شما پیشنهاد شود حاضر هستید که پاسخ منفی بدهید و کار نکنید؟ یعنی اگر به طور مثال اصغر فرهادی هم به شما یک نقش خوب در فیلمش پیشنهاد بدهد شما حاضر هستید آن پیشنهاد را رد کنید؟

ببینید من باز تاکید می‌کنم که با این سیاست‌های ارشاد دیگر در سینمای ایران کار نخواهم کرد؛ یعنی تولیدی که در داخل ایران باشد و براساس قواعد وزارت ارشاد و چرخه اکران و مسائل حقوقی مرتبط با آن (از جمله شکایات) صورت بگیرد. وقتی رویه این باشد بله دیگر کار نخواهم کرد؛ البته شاید بتوان این را هم گفت که درحال حاضر دیگر کارگردانی که بخواهد این‌قدر من را وسوسه کند که در فیلمش نقشی بازی کنم وجود ندارد و تولیدات اینقدر ترغیب کننده نیستند. فقط می‌ماند همان آقای فرهادی که آن هم قطعاً اگر در یک پروسه تولید جهانی باشد صد در صد بدون فکر پاسخ مثبت خواهم گفت. اما اگر آن پروژه داخل ایران باشد و براساس فیلمنامه مصوبی ارشاد و درگیر چرخه و شورای اکران و با این مدیران باشد، بله، قطعاً خواهم گفت: نه!




بازیگر اصلی “ماه تی تی” میرباقری مشخص شد⇐امیر جدیدی به‌جای فریبرز عرب‌نیا

سینماژورنال: حدودا ده ماه پیش بود که خبر تولید سریال “ماه تی تی” برای شبکه خانگی اولین بار در سینماژورنال منتشر شد.(اینجا را بخوانید) در آن برهه زمانی صحبت بر این بود که رضا عطاران و مهناز افشار که در آن زمان به خاطر فروش بالای “نهنگ عنبر” در کانون توجه قرار داشتند نقشهای اصلی این سریال را ایفا کنند.

به گزارش سینماژورنال با این حال به مانند تمامی پروژه های سینمایی یا تلویزیونی که درصد حضور گزینه های مطلوب کارگردان 50-50 است عطاران به حضور در این سریال رضایت نداد تا داوود میرباقری به سراغ فریبرز عرب نیا برود و پیشنهاد همکاری را به او ارائه کند.

عرب نیا بنا بود نقش یک سردار ایرانی را بازی کند؛ سرداری که در دوران حمله مغول به ایران به ناگاه طلسم شده و در دوران معاصر از طلسم درمی‌آید!!!  با این حال عدم توافقات مالی سبب ساز آن شد که وی از کار کنار گذاشته شود و آن طور که “تماشاگران امروز” خبر داده حالا امیر جدیدی بازیگر جوان سینماست که جایگزین وی شده است و نقش این سردار را بازی خواهد کرد.

گویا عرب نیا برای حضور در این سریال ماهانه رقمی بین 200 تا 250 میلیون تومان را طلب کرده بود و از آنجا که شرایط تخصیص این رقم فراهم نبوده از پروژه کنار رفته و حالا امیر جدیدی جوان و باانرژی با رقمی ماهیانه حدودا بین 80 تا 100 میلیون به پروژه پیوسته است.

ساره بیات نقش مقابل جدیدی را ایفا می کند

امیر جدیدی که به تازگی “اژدها وارد میشود” با بازی او وارد شبکه نمایش خانگی شده است و البته “من” را هم روی پرده دارد، این روزها مشغول بازی در “قاتل اهلی” مسعود کیمیایی است و پس از آن شرایط همکاری با “ماه تی تی” را پیدا خواهد کرد.

نقش مقابل جدیدی در “ماه تی تی” را هم ساره بیات ایفا خواهد کرد؛ بازیگری که بعد از “جدایی نادر از سیمین” مرتب نقش زنان درمانده اجتماع به او واگذار شده و حالا شاید در نقش تازه اش ساختارشکنی کند.

تصویرسازی حمله مغول

میرباقری تصمیم دارد بخش هایی از اتفاقات دهشتناکی که در جریان حمله مغول به ایران رخ داد را با ترکیب فیلمبرداری زنده و سی.جی.آی بازسازی کند اما فضای کلی کار بیشتر در حال و هوای طنز می گذرد به خصوص زمانی که کاراکتر اصلی به روزگار معاصر می آید و مسایل اجتماعی را مطرح می کند.




رونمایی از گریم امنیتی بازيگر كيميايي در مراسم كيارستمي+عکس⇔آیا کیمیایی به دنبال رهایی از کابوس انتساب به “سعید امامی” است؟

سینماژورنال: پرویز پرستویی بازیگری که دو دهه بعد از “آژانس شیشه ای” همچنان خاطره انگیزترین کاراکترش همان “حاج کاظم” فیلم حاتمی کیاست در تازه ترین تجربه بازیگریش جلوی دوربین “قاتل اهلی” مسعود کیمیایی می‌رود.

به گزارش سینماژورنال “قاتل اهلی” داستان زندگی یک شخصیت متنفذ امنیتی را روایت می‌کند با نام “دکتر جلال سروش” و ایفای نقش این شخصیت برعهده پرویز پرستویی است.

پرستویی در مراسم تشییع عباس کیارستمی به عنوان مجری مراسم حضور داشت و همین مجری گری بود که باعث شد به گونه ای کاملا ناخواسته از گریمی که کیمیایی برای نقش امنیتی “قاتل اهلی” برایش درنظر گرفته رونمایی شود؛ گریم یک مرد میانسال جاافتاده با ریشی آنکادر شده و عینکی با فریم مشکی.

آنچه از گریم پرستویی هویداست ماهیت مثبت کاراکتری است که در ورسیون های قبلی “قانل اهلی” بنا بود یک شخصیت منفی و حتی رانتخوار باشد اما گویا با حذف فرهاد اصلانی که در پیش تولید قبلی فیلم برای همکاری با کیمیایی قرارداد سفید امضاء کرده بود شمایل شخصیت اصلی “قاتل اهلی” از منفی به مثبت استحاله پیدا کرده است.

البته این امکان هم وجود دارد که کیمیایی پایان بندی فیلم را با نوعی آشنایی زدایی به پایان ببرد؛ یعنی شخصیت مثبت خود را در نهایت با ماهیتی مخوف معرفی کند؛ روشی که البته محافظه کاری این سالیان کیمیایی بعید است اجازه آن را بدهد.

شائبه ها از “ضیافت” تا “سلطان”

به گزارش سینماژورنال این اولین بار نیست که کیمیایی به سراغ یک شخصیت متنفذ امنیتی می رود؛ او پیشتر در “ضیافت” هم یکی از کاراکترهای داستان را بر محوریت یک شخصیت متنفذ امنیتی پیش برده بود؛ کاراکتری به شدت مثبت که فریبرز عرب نیا نقشش را ایفا می کرد و البته وجود همین کاراکتر زمزمه‌هایی را درباره ماهیت سرمایه گزار این فیلم شکل داد و شائبه همکاری کیمیایی با سعید امامی را ایجاد کرد.

این شائبه ها بعدتر و با ساخت “سلطان” که در آن طعنه های تندی به شهردار وقت تهران غلامحسین کرباسچی صورت گرفته بود پررنگتر شد بخصوص که یکی از دستیاران سابق کیمیایی که بعدا کارگردان شد، نیز این شائبه‌ها را به مطبوعات کشاند با این حال کیمیایی هیچ گاه این شائبه ها را تأیید نکرد و مدام آن را تکذیب کرد و البته در گفتگوهایش آن دستیار سابق را حسابی نواخت اما شابئه‌ها همچنان باقی ماندند…

رهایی از کابوس سعید امامی؟

هیچ بعید نیست که کیمیایی تصمیم گرفته باشد در “قاتل اهلی” روند داستان و ماجراها را طوری پیش ببرد که یک بار برای همیشه از شر آن شائبه ها خلاص شود؛ اگر بر گریم کیمیایی یا “دکتر جلال سروش” و البته عینک با فریم مشکی اش دقت کنیم بیش از هر چیز این شباهت نمادین با سعید امامی است که به چشم می‌خورد!

البته شباهتی که میان چهره بازیگر قبلی کاندیداشده برای این نقش یعنی فرهاد اصلانی و سعید امامی وجود دارد هم خود می‌تواند موید این ماجرا باشد. شباهتی که البته در نهایت به همکاری منجر نشد تا این پرستویی باشد که با گریمی متفاوت ایفاگر این نقش شود.

آیا همان وسواس ذهنی برآمده از پرسشهای مکرر درباره ماجرای سعید امامی و جوابهاي تكراري او بوده که شباهتی ناخواسته را رقم زده یا آن که کیمیایی قصد دارد برای یک بار هم که شده و با تصویرسازی نمادین آن شخصیت، برای همیشه از شر کابوسهایی که به واسطه منتسب کردنش به آن شخصیت پیش آمده بود رهایی پیدا کند؟ باید منتظر ماند و دید.

به گزارش سینماژورنال تهیه کنندگی “قاتل اهلی” را منصور لشکری قوچانی برعهده دارد و امیر جدیدی، پرویز پورحسینی، حمیدرضا آذرنگ، لعیا زنگنه و پگاه آهنگرانی از دیگر بازیگران فیلم هستند.

پرویز پرستویی با گریم "قاتل اهلی"
پرویز پرستویی با گریم “قاتل اهلی” در تشییع کیارستمی/عکسها: مهدی ماهری
پرویز پرستویی با گریم "قاتل اهلی"
پرویز پرستویی با گریم “قاتل اهلی” در تشییع کیارستمی



صدور حکم خانه سینما برای شکایت فریبرز عرب‌نیا

سینماژورنال: حکم خانه سینما درباره مطالبات فریبرز عرب‌نیا از فیلم «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» اعلام شد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “ایسنا” فریبرز عرب‌نیا با تایید این خبر درباره نمایش «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» در جشنواره فیلم فجر اخیر گفت: من و همه بازیگران تلاش خود را برای موفقیت این فیلم کردیم اما از آنجایی که نتیجه را روی پرده ندیدیم، نظر خاصی درباره این فیلم نمی‌توانم، داشته باشم.

این بازیگر که گویا این روزها به خاطر شرایط تحصیلی پسرش در آمریکا به سر می‌برد درباره حواشی به وجود آمده پیرامون تعویق مطالبات مالی و ادعای تهیه‌کننده این فیلم اظهار کرد: من از طریق نماینده‌ام در خانه سینما به صورت قانونی اقدام کردم. چند روز پیش هم ایشان حکم خانه سینما درباره ادعای تهیه کننده را برای من فرستادند. از آنجایی که افراد زیادی مثل شما این سوال را از من پرسیدند و در نبود من اتهاماتی به شخص بنده وارد شده است، ترجیح می‌دهم به جای هرگونه اظهارنظر و ایجاد حاشیه صرفاً حکم خانه سینما را برای روشن شدن اذهان عمومی به دید علاقه مندان سینما و مردم عزیز رسانم.

عرب‌نیا با تاکید بر اینکه “عصمتی” اساساً از نظر قانونی حق هیچ گونه اظهارنظری ندارد و تهیه‌کننده فیلم نیست، گفت: تهیه‌کننده این فیلم فرزاد موتمن است و آقای عصمتی یکی از سرمایه‌گذاران فیلم است که به دلیل تعهدات انجام نشده‌اش فیلم چندین‌بار در طول پروژه متوقف شد اما ایشان به جای رتق و فتق امور متاسفانه دائماً مشغول تشویش اذهان است و همان‌طور که در حکم می‌بینید، ادعاهای ایشان از بنیاد در حد افترا بوده است.

در حکمی که در بند دوم رای هیات داوری خانه سینما آمده است:«شکایت متقابل آقای فرزاد موتمن تهیه‌کننده فیلم سینمایی «آخرین بار کی سحر را دیدی؟»(در مقام خواهان) مشعربر عدم انجام وظیفه آقای عرب‌نیا(در مقام خوانده) و اعلام ضرورت حضور سه روز ایشان (آقای عرب نیا) در محل فیلمبرداری به دلیل بروز عوامل غیرقابل پیش‌بینی و بارندگی مداوم،با عنایت به شهادت مکتوب شاهدان متعدد که از عوامل اجرایی این فیلم بوده و به اجمال ، بروز مشکلات عدیده فیلم و تاخیرهای پدید آمده را ناشی از سوءمدیریت تولید و دخالت مستقیم عامل غیرمسئول و بی‌تجربه‌یی به عنوان تهیه‌کننده برشمرده و در عین حال ، صبوری ، همکاری و برخورد حرفه‌یی خواهان اولیه ( آقای عرب‌نیا) را تایید کرده‌اند، ازاین رو هیات داوری ، شکایت آقای موتمن به طرفیت آقای عرب‌نیا ، را به دلیل عدم قابلیت استماع در مواردی که پرونده از لحاظ شکلی ایراد دارد،مسموع نمی‌داند و رای به رد ادعای ایشان (خواهان اخیرالذکری) نسبت به کوتاهی و قصور این بازیگر در پروژه نام‌برده می‌دهد.»

در توضیحات این حکم آمده که رای نهایی عطف به اظهارات طرفین،استدلال‌های آنان و مستند به اظهارات مکتوب مدیر فیلمبرداری پروژه بهرام بدخشانی و دیگر عوامل فیلم صادر شده است.

مدتی پیش حاشیه‌هایی برای فیلم «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» به کارگردانی فرزاد مؤتمن پیش آمد. ماجرا از گفت‌وگوی سعید عصمتی با رسانه‌ها شروع شد که این تهیه کننده مطرح کرد به خاطر فریبرز عرب‌نیا پروژه مدتی متوقف شد و در مصاحبه‌ای عنوان کرد:« اولین توقف زمانی بود که فریبرز عرب‌نیا پیش از سررسید قسط‌شان از ما پول خواست و گفت اگر پول نگیرم نمی‌آیم و ما هم قبول نکردیم، اما آقای مؤتمن نظرشان این بود که با کدخدامنشی کار را ادامه بدهیم. ما شکایتمان را از این بازیگر به خانه سینما ارائه کرده‌ایم و امیدواریم آن‌ها بر اساس قانون عمل کنند و دنبال مسائل عرفی و ریش سفیدی نباشند. عرب‌نیا در مدت قرارداد از همکاری با ما سرباز زده و اگر خانه سینما حقوق قانونی ما را تأمین نکند، شکایتمان از ایشان را به مراجع قضایی ارایه می‌دهیم.»

عرب نیا با یک توضیح کلی این ماجرا را تکذیب کرد. اما با گذشت چند روز ژاله صامتی دیگر بازیگر این فیلم در گفت‌وگویی از برخورد تهیه کننده این فیلم گله کرد. این ماجرا با حضور نیافتن عرب‌نیا در نشست خبری فیلم در جشنواره فجر ادامه پیدا کرد و تهیه کننده این اثر هم در نبود صامتی سخنانی درباره این بازیگر مطرح کرد.




بازیگر زن “قاعده تصادف” در استخدام نیروی انتظامی!!+عکس

سینماژورنال: از جمله بازیگران فیلم تحسین شده “قاعده تصادف” بهنام بهزادی، بهاران بنی احمدی بود.

به گزارش سینماژورنال این بازیگر البته که پیشتر از “قاعده تصادف” نیز در آثاری چون “اشکان انگشتر متبرک و چند داستان دیگر”  ایفای نقش کرده بود اما با بازی در “قاعده تصادف” بود که در کانون توجهات قرار گرفت.

سه سال بعد از “قاعده تصادف” حالا این بازیگر زن با تازه ترین فیلم فرزاد موتمن به جشنواره می‌آید.

این فیلم “آخرین بار کی سحرو دیدی؟” نام دارد که یک درام جنایی است و فریبرز عرب نیا، آتیلا پسیانی، سیامک صفری و ژاله صامتی دیگر بازیگران آن هستند.

بهاران بنی احمدی در این فیلم در نقش یک سروان نیروی انتظامی ظاهر شده است.

 

بهاران بنی احمدی(راست) در نمایی از "آخرین بار..."
بهاران بنی احمدی(راست) در نمایی از “آخرین بار…”



جنایت پل مدیریت زنده مى‌شود…

سینماژورنال: بعد از گذشت چهار سال از جنایتی که به جنایت پل مدیریت مشهور شد، امشب شنبه 30 آبان ماه در همین مکان قرار است این اتفاق در مقابل دوربین فیلم “آخرین بار کی سحر را دیدی؟” بازسازی و فیلمبرداری شود.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “سینما” روشنک گرامی بازیگر “قاعده تصادف” در نقش مقتول و مجتبی سلمانی در نقش قاتل در این سکانس ایفای نقش می کنند.

به جز این 23  آبان آخرین روز کار عرب نیا در فیلم “آخرین بار کی سحر را دیدی؟” بود. کار عرب نیا در این فيلم در حالی به پایان رسید که یک سکانس او حذف شد و یک سکانس مهم دیگرش باقی ماند.

ماجرا از این قرار است که مشکلاتی باعث چند توقف و طولانی شدن زمان فیلمبرداری فیلم فرزاد موتمن شد. در حالی که حدود ٦٠ روز از شروع فیلمبرداری این فیلم گذشته چندین بار کار متوقف شد. در صحبت های اولیه سرمایه گذار با عرب نیا قرار بود با ٤٥ جلسه فیلمبرداری کار عرب نیا تا ١٠ آبان به پایان برسد و عرب نیا برنامه سفرش به آمریکا را بر همین اساس تنظیم کرده بود.

عرب نیا خواستار تمدید قرارداد شد و وقتی با این درخواست موافقت نشد به آمریکا رفت

با توقف و تعویق های پیاپی عرب نیا بعد از توافق مالی با سرمایه گذار چند بار برنامه سفرش را عقب انداخت اما ٢٣ آبان  در حالی که دو سکانس با بازی او فیلمبرداری نشده بود خواستار تمدید قراردادش برای ادامه کار شد اما سازندگان فیلم با درخواست او موافقت نکردند و عرب نیا به حضورش در این پروژه پایان داد.

دو سکانسی که از عرب نیا فیلمبرداری نشده، یکی شب گردی در خیابان های تجریش است که از فیلمنامه حذف شد و دیگری حضور او در صحنه جنایت در پل مدیریت است. سکانس مهمی که فیلمبرداری نشده باقی مانده و مشخص نیست چه تصمیمی برای آن گرفته می شود.

سازندگان “آخرین بار کی سحر را دیدی؟” در تلاشند این فیلم را برای نمایش در جشنواره  فیلم فجر آماده کنند.

فریبرز عرب نیا، آتیلا پسیانی، ژاله صامتی، سیامک صفری، محمدرضا غفاری، بهاران بنی احمدی، آناهیتا درگاهی،  امیر حسین فتحی، روشنک گرامی، شیرین اسماعیلی، سحر عبدالهی بازيگران فيلم هستند.




آیا بدحسابی با عرب‌نیا باعث توقف تولید درام جنایی فرزاد موتمن شده است؟/موتمن پاسخ می‌دهد

سینماژورنال: فرزاد موتمن کارگردان تجربه گرای سینمای ایران اخیرا درگیر تولید یک درام جنایی شده است.

به گزارش سینماژورنال این درام جنایی “آخرین بار کی سحر را دیدی؟” نام دارد که تصویرسازی دراماتیکی است که از قتل یک دختر دانشجو در پل مدیریت در چهار سال قبل.

اخیرا تولید این پروژه در میانه فیلمبرداری به ناگاه متوقف شد و همین توقف تولید شایعاتی را رقم زد درباره عدم پای‌بندی تهیه‌کننده به توافقات مالی با بازیگران عامل تعطیلی پروژه شده است.

گفته می‌شد یکی از اولین بازیگرانی که به دلیل عدم پای بندی تهیه کننده به قول و قرارهای مالی از ادامه کار سرباز زده فریبرز عرب‌نیا بوده است.

فرزاد موتمن کارگردان “آخرین بار…” در بخشی از تازه‌ترین گفتگویش با “اعتماد” درباره دلایل تعطیلی این پروژه می گوید: اتفاق‌هايي افتاد كه ترجيح مي‌دهم فعلا درباره آنها سكوت كنم و اجازه بدهم كار همين‌طور پيش برود و به نتيجه برسد.

تداعی خاطرات “چ”؟

عرب‌نیا پیش از این در جریان فیلمبرداری پروژه “چ” ابراهیم حاتمی ‌یا هم به دلیل مشکلات مالی ایجاد شده رفتاری کاملا خشن و به اعتقاد برخی غیراخلاقی از خود بروز داد و در آخرین روزها از جلوی دوربین رفتن سرباز زد و همین باعث شد که حاتمی کیا برای نماهای انتهایی از بدل استفاده کند.

حالا در “آخرین بار کی سحر را دیدی؟” گویا باز هم مشکلات ناشی از عدم پرداخت به موقع اقساط دستمزدها باعث شده پرداخت دستمزدها عقب بیفتد و این امر ناراحتی عرب نیا و ممانعت وی از حضور در برابر دوربین را موجب شده است.

ژاله صامتی، سیامک صفری، آتیلا پسیانی، محمدرضا غفاری و بهاران بنی‌احمدی از دیگر بازیگران فیلمند.




توقف تولید درام ماجرایی قتل دختر دانشجو در پل مدیریت!!!/کارگردان این درام فرزاد موتمن است

سینماژورنال: فرزاد موتمن کارگردان بااخلاق ایرانی بعد از تولید فیلم کم فروش “خداحافظی طولانی” به تازگی درگیر ساخت درامی ماجرایی شده بود.

به گزارش سینماژورنال این درام ماجرایی “آخرین بار کی سحر را دیدی؟” نام دارد که فیلمبرداری آن تا نیمه هم ادامه داشته اما آن طور که “سینما” گزارش داده فیلمبرداری آن اخیرا متوقف شده است.

فریبرز عرب نیا، ژاله صامتی، سیامک صفری، آتیلا پسیانی، محمدرضا غفاری و بهاران بنی احمدی از جمله بازیگران فیلمند.

فیلمنامه‌ای برآمده از قتل دختر دانشجو در پل مدیریت

نکته جالب درباره “آخرین بار کی سحر را دیدی؟” آن است که امیر عربی فیلمنامه آن را براساس یکی از پرونده های جنایی پرسروصدای سالهای اخیر نگاشته است.

پرونده قتل یک دختر جوان به نام مهسا با ضربات متعدد چاقو توسط هم دانشگاهی اش کوشا، حوالی پل مدیریت تهران که در سال 90 رخ داد و تا زمان اعدام جوان قاتل حواشی رسانه ای فراوانی را ایجاد کرد.

حالا پروژه سینمایی برآمده از این ماجرا به دلیل عدم تحقق مطالبات مالی عوامل متوقف مانده و مشخص نیست چه زمانی ادامه یاید.




“آتقی” سریال “آینه عبرت”: با فروش لیزینگی فیات و تویوتا، فیلم می‌ساختم/در ۱۳ سال زندان فقط ۵ سال تحویل کنار خانواده بودم

سینماژورنال: جواد گلپایگانی بازیگر کاراکتر “آتقی” سریال “آینه عبرت” که بیشتر از ده سال در زندان به سر می برد بالاخره زمستان سال قبل آزاد شد.

به گزارش سینماژورنال دلیل اصلی زندانی شدن وی درگیری اش در دو ماجرای تصادف بود که یکی از آنها به قنل غیرعمد منجر شده بود.

با این حال تا تابستان سال قبل کسی چیزی از او نمیدانست تا گفتگوی یک روزنامه نگار خوش ذوق به نام پوریا ذوالفقاری با او اسباب توجهات را نسبت به او موجب شد و دیری نگذشت که نیکوکاران به یاری وی شتافتند.

گلپایگانی در یکی از تازه ترین گفتگوهایش که با معین پاکزاد در “سرنخ” انجام شده درباره کسب و کارش قبل از زندانی شدن و البته روزهای زندان صحبت کرده است.

زمان “آینه عبرت” لیزینگ خودرو داشتم

این بازیگر که قدیمی که سابقه تهیه کنندگی هم دارد درباره تجارتی که درآمد آن را خرج سینما می کرده بیان می دارد: من به هنگام تولید “آینه عبرت” یک شرکت لیزینگ خودرو داشتم و خودروهایی مثل ایسوزو، فیات و تویوتا می فروختم و درآمد همین شرکت بود که در تولید فیلم به من کمک می کرد. به گزارش سینماژورنال گلپایگانی ادامه میدهد: با این حال یک بار سر فیلم “آقای شانس” با بازی اکبر عبدی چون فیلم فروش خوبی نداشت مجبور شدم خانه ام را بفروشم و اجاره نشین شوم.

جواد گلپایگانی درباره چگونگی خلق کاراکتر “آتقی” می گوید: آن زمان شرکتم در خیابانی بود که هر روز افراد معتاد زیادی در آن رفت و آمد میکردند و تمام حرکات و رفتارهایشان را زیرنظر داشتم و برای نقشم از آن استفاده کردم.

پیرمرد 74 ساله کار دستم داد

“آتقی” سریال “آینه عبرت” با اشاره به آغاز مشکلاتش بیان می دارد: آغاز بدبختیهای من به تابستان سال 80 برمیگردد که از گلپایگان در حال بازگشت به تهران بودم که ناگهان یک پیرمرد 74 ساله از وسط جاده سردرآورد و متاسفانه با او تصادف کردم. پیرمرد جانش را از دست داد و من باید پول دیه که 70 میلیون بود را پرداخت می کردم اما چون پول نداشتم به زندان افتادم.

جواد گلپایگانی
جواد گلپایگانی در کنار محمود دینی بازیگر مقابلش در “آینه عبرت”

آمدم که رضایت بگیرم اما دوباره تصادف کردم

وی ادامه می دهد: شش ماه زندان بودم و با قید ضمانت آزاد شدم بلکه بتوانم رضایت خانواده متوفی را بگیرم اما نه تنها رضایت ندادند که بار دیگر تصادف کردم و این بار جوان دیگری را زیر گرفتم و این بار هم به پرداخت 6 میلیون دیه محکوم شدم. این گونه بود که باز هم به دلیل عدم تمکن مالی به زندان افتادم.

فقط عرب نیا، کنگرانی، رشیدی و فرحبخش به دیدنم آمدند

جواد گلپایگانی که سابقه تهیه آثاری چون “مزدوران”، “شیطان” و “شجاعان ایستاده می میرند” را دارد با اشاره به سختیهای دوران زندان اظهار می دارد: در سیزده سالی که زندان بودم فقط 5 بار سال تحویل را کنار خانواده بودم. به گزارش سینماژورنال او می افزاید: در این دوران فقط فریبرز عرب نیا، سعید کنگرانی، داوود رشیدی، حسین فرحبخش و تعدادی دوستان به سراغم آمدند و حتی مقداری پول هم برای کمک دادند که قبول نکردم.

11 بهمن گفتند آزادی

وی درباره ماجرای آزادیش می گوید: اوایل امسال بود که مصاحبه ای داشتم و همان گزارش باعث شد شرایط آزادیم فراهم شود. تا قبل از آن هیچ کس از سرنوشتی که دچارش بودم خبر نداشت اما بعد از آن مصاحبه و بازنشر آن در یک سایت سینمایی خیرین گلپایگانی در جریان قرار گرفتند و دست به کار شدند تا آزادم کنند…در نهایت غروب 11 بهمن 93 بود که گفتند وسایلت را جمع کن که آزادی.

چندین داستان در زندان نوشته ام که میخواهم آنها را بسازم

به گزارش سینماژورنال این بازیگر که چهره اش هم کاملا درهم شکسته درباره برنامه هایش برای آینده بیان می دارد: میخواهم یک تولیدی لباس راه بیندازم و شرکت لیزینگم را هم فعال کنم. چندین داستان در زندان نوشته ام که دلم میخواهد آنها را بسازم.




اختلاف حساب ۶۰۰ میلیونی عطاران و رادان!

سینماژورنال: همواره در بررسی ارزش و اهمیت بازیگران سینما، رقم فروش گیشه ای فیلمهایشان به عنوان پارامتری تعیین کننده به کار می‌رفته است.

به گزارش سینماژورنال در سینمای ایران نیز در دوره های مختلف بازیگرانی را داشته ایم که بواسطه نام خود مخاطب را به سینماها آورده اند.

هدی ایزدی روزنامه نگار باهوش و نکته سنج در گزارشی که آن را به “تماشاگران” ارائه کرده یک آمارگیری خوب درباره گیشه ای ترین بازیگران سال 93 ارائه کرده است.

جالب اینکه منطبق بر نتیجه این گزارش عطاران که سیمایش در تعریف استار نمی گنجد در طول یک سال توانسته 1 میلیارد و 600 میلون برای سینمای ایران عایدی داشته باشد و از آن سو رادان که بلحاظ چهره یک استار واقعیست 600 میلیون کمتر از عطاران سودآوری داشته است!

سینماژورنال متن کامل این گزارش را ارائه می کند:

شمردن جوجه ها در آخر پاییز

آخر سال، حکم آخر پاییز را دارد و شمردن جوجه ها؛ اگرچه سینمای ایران آنقدرها هم عریض و طویل نیست که شمردن جوجه هایش کار سختی باشد اما بد نیست در روزهای آخر اسفند 93، به حساب بازیگرها رسیدگی کنیم و ببینیم کدامیک توانسته اند در یک سال اخیر بیش از بقیه به نفع جیب سینمای ایران کار کنند.

واقعیت این است که در ایران نمی توان حساب و کتاب دقیقی از بازیگران پولساز و میزان تاثیرگذاری مالی شان در سینما، به دست داد. اما آنچه مسلم است، این است که فروش یک فیلم در گیشه، از متغیرهای زیادی پیروی می کند که یکی از مهم ترین آنها، بازیگر اصلی اثر روی پرده است. اگرچه نمی توان به طور دقیق درصد تاثیرگذاری حضور یک بازیگر در موفقیت گیشه ای یک فیلم را تعیین کرد اما این درصد به قدری هست که بتوان در رده 5 فاکتور اصلی گیشه موفق، نامش برد.

با این اوصاف در سال 93، پولسازترین بازیگرهای ایرانی چه کسانی بودند؟ کدام بازیگرها سهم بیشتری در موفقیت فیلم ها داشتند؟

پیش از خواندن، بدانید

در سال 1393، در گروه های سینمایی و اکران و نوبت های نمایش مختلف، 51 فیلم روی پرده رفته است. این تعداد فیلم شامل اکران های هنر و تجربه و حتی تک سانس ها در تک سالن ها هم می شود.

در میان این 51 فیلم، 10 فیلم هستند که بالاترین رده های جدول فروش را به خود اختصاص داده اند که به این ترتیبند: «شهر موش ها 2»، «آتش بس 2»، «طبقه حساس»، «معراجی ها»، «شیار 143»، «رد کارپت»، «خط ویژه»، «کلاشینکف»، «چ» و «آنچه مردان درباره زنان نمی دانند»؛ در این رده بندی، صدر جدول از آن «شهر موش ها 2» با رقم فروش کل 9 میلیارد و 453 میلیون تومان است. فیلمی که هیچ ستاره ای ندارد جز تعدادی عروسک و البته کوله باری از نوستالژی. بنابراین در محاسبات برای پولسازترین بازیگرهای سینمای ایران، صدر جدول فروش، نادیده گرفته خواهد شد.

لازم به ذکر است آمار ارائه شده از سیستم مکانیزه فروش سینماها  دریافت شده است. بدیهی است برای چنین گزارشی، میزان فروش کل یک فیلم در کشور، تعداد فیلم های روی پرده هر بازیگر و نقش بازیگر در فیلم به عنوان چهره اصلی یا مکمل در نظر گرفته شده است.

به همین دلیل سهم بازیگر در میزان فروش را 20 درصد از رقم کل فروش درنظر گرفته ایم در صورتی که نقش اصلی فیلم بر عهده اش بوده. همچنین سهم بازیگر از تاثیر روی فروش در صورت ایفای نقش فرعی، 10 درصد احتساب شده تا پولسازترین بازیگران سال 1393 مشخص شوند.

ضمن اینکه بازیگرانی در این گزارش مد نظر هستند که حداقل یکی از فیلم های اکران شده شان، جزو ده تای اول پرفروش سال باشد و همچنین در ده تا فیلم پرفروش سال، یکی از نقش های اصلی را ایفا کرده باشند.

1- رضا عطاران: حدود یک میلیارد و 600 میلیون

او سال 93 را خیلی خوب شروع کرد. «طبقه حساس» اثر کمال تبریزی که از اواخر اسفند 92 به عنوان گل سرسبد اکران نوروزی روی پرده رفت، عطاران را در مقام بازیگر اصلی اش داشت. فیلمی که 20 هفته روی پرده بود و در نهایت به فروش کشوری 3 میلیارد و 984 میلیون تومانی رسید و با همین رقم در رده سوم پرفروش های سال جای گرفت. اما این تازه آغاز راه عطاران در اکران بود. 5 تیرماه فیلم «رد کارپت» با بازی و کارگردانی او روی پرده رفت و 11 هفته هم در سینماها باقی ماند و دو میلیارد و 783 میلیون تومان فروخت و در رده ششم جدول پرفورش ها نشست. هنوز اکران «رد کارپت» به نیمه نرسیده بود که در میانه تابستان فیلم «کلاشینکف» به کارگردانی سعید سهیلی و البته روی پرده رفت. این فیلم هم طی 38 روز اکرانش، یک میلیارد و 896 میلیون تومان فروخت. اگر سهم 20 درصدی برای فروش هر کدام دو فیلم اول (که عطاران نقش اصلی را در آنها ایفا کرده) را از آن رضا عطاران بدانیم، رقمی حدود 800 میلیون تومان برای «طبقه حساس»، حدود 600 میلیون برای «رد کارپت» (فراموش نکنیم که تنها بازیگر و کارگردان این اثر خود عطاران بوده و در نتیجه سهم 20 درصدی از این فیلم، تقریبا بی انصافی است) به دست می آید. از سوی دیگر با توجه به نقش کوتاه و فرعی او در «کلاشینکف» سهم او از فروش را 10 درصد در نظر می گیریم و رقم حدود 200میلیون برای «کلاشینکف» به پای عطاران نوشته می شود. جمع این ارقام به یک میلیارد و 600 میلیون می رسد. عطاران، با احتساب سهم 20 درصدی، حدود 2 میلیارد سود مالی برای سینما داشته است. عطاران در سال 93 همین سه فیلم را روی پرده داشته که هر سه، در رده یک تا ده جدول پرفروش ها قرار گرفته اند. بازیگری که به علت حذف و اضافات، در جشنواره فجر همین سال، هیچ کدام از فیلم هایش به نمایش درنیامد.

2- محمدرضا شریفی نیا: حدود یک میلیارد و 100 میلیون

شریفی نیا هم در جدول فروش، دو فیلم لژنشین دارد. یکی «معراجی ها» و دیگری «آنچه مردان درباره زنان نمی دانند»؛ فیلم «معراجی ها» با رقم 3 میلیارد و 881 میلیون رده چهارم جدول فروش سال را به خود اختصاص داده و فیلم «آنچه مردان درباره زنان نمی دانند» رقم فروش یک میلیارد و 354 میلیونی اش، آن را در رده دهم جدول فروش نشاند. شریفی نیا در هر دو فیلم، نقش اصلی را ایفا کرده و سهمش از هر کدام 20 درصد احتساب می شود. 20 درصد فیلم اول حدود 800 میلیون و 20 درصد فیلم دوم حدود 280 میلیون می شود که جمع آنها رقمی حدود یک میلیارد و 100 میلیون است.

3- میترا حجار: حدود یک میلیارد و 100 میلیون تومان

حجار هم مثل شریفی نیا، دو فیلم روی پرده داشته که هر دو جزو ده تای اول سال به لحاظ فروش بوده اند. حجار در «آتش بس 2»، نقش اصلی را ایفا کرده. فیلمی که در جدول فروش دوم است و به رقم 4 میلیارد و 343 میلیون دست پیدا کرده است. 20 درصد این رقم چیزی حدود 880 میلیون تومان می شود. از سوی دیگر او در «خط ویژه» که فروش یک میلیارد و 964 میلیونی داشته و در رده هفتم پروفروش ترین های سال قرار گرفته است، یکی از نقش های مکمل را بازی کرده. 10 درصد از این رقم، حدود 200 میلیون می شود. حجار هم مانند شریفی نیا، رقمی حدود یک میلیارد و 100 میلیون تومان برای سینما گردش مالی داشته است.

4- بهرام رادان: حدود یک میلیارد

رادان در سال 93، دو فیلم را به عنوان نقش اصلی روی پرده داشته است. «آتش بس 2» و «تراژدی»؛ فیلم تهمینه میلانی حدود 90 روز روی پرده بود و توانست به رقم فروش کل 4 میلیارد و 343 میلیون دست پیدا کند و در جدول فروش سالیانه، در رده دوم و بعد از «شهر موش ها 2» قرار بگیرد. اما فیلم دیگر رادان، «تراژدی»، که اولین ساخته آزیتا موگویی به حساب می آید، چندان در گیشه ندرخشید و به رقم فروش کل حدود 320 میلیون تومانی رسید. با احتساب 20 درصد فروش «آتش بس 2»، به رقم حدود 880 میلیون تومان می رسیم. همچنین 20 درصد «تراژدی» نیز رقمی حدود 65 میلیون تومان می شود که جمع این دو حدود یک میلیارد را رقم می زند. بهرام رادان با فرمولی که تماشاگران در نظر گرفته حدود یک میلیارد به سینمای ایران کمک کرده و البته از میان دو اثر روی پرده اش، یکی در رده ده تای اول پرفورش سال قرار گرفته است.

5- اکبر عبدی: حدود 950 میلیون تومان

عبدی در میان ده فیلم پرفروش سال، فیلم «معراجی ها» ساخته مسعود ده نمکی را دارد که در رده چهارم جدول فروش نشسته و سه میلیارد و 881 میلیون تومان فروش داشته است. عبدی یکی از نقش های اصلی این کار را بازی کرده که با احتساب 20 درصد، 800 میلیون می شود. اکبر عبدی غیر از «معراجی ها» دو فیلم «خواب زده ها» و «مذاکرات مستقیم آقای عبدی» را هم در سال 93 روی پرده نمایش داشته است. فیلم «خواب زده ها» با رقم یک میلیارد و 273 میلیون در رده یازدهم جدول فروش قرار گرفته است و عبدی در آن نقشی فرعی دارد. 10 درصد از این رقم حدود 130 میلیون می شود. عبدی همچنین نقش اصلی «مذاکرات مستقیم آقای عبدی» را بازی کرده. فیلمی که حدود 14 میلیون تومان فروش داشته است و سهم 20 درصدی عبدی، حدود 3 میلیون تومان می شود. جمع کل این رقم ها به حدود 950 میلیون تومان می رسد.

6- مریلا زارعی: حدود 800 میلیون

زارعی در سالی که گذشت دو فیلم روی پرده داشت که هر دو در ده تا فیلم اول جدول فروش جای دارند. او با بازی در نقش اصلی فیلم «شیار 143» و بازی در نقشی فرعی در «چ» توانست در فیلم هایی حضور داشته باشد که پرفروش بودند. «شیار 143» با 13 هفته نمایش به رقم فروش کل دو میلیارد و 843 میلیون تومان رسید که اگر تنها 20 درصد این فروش را پای مریلا زارعی بگذاریم به رقم حدود 600 میلیون تومان می رسیم. فیلم «چ» هم به فروش یک میلیارد و 675 میلیونی رسید و از آنجا که زارعی، نقش فرعی در این فیلم ایفا می کرد، سهم ده درصدی او حدود 170 میلیون می شود. جمع این دو رقمی حدود 800 میلیون را به دست می دهد.

7- ساعد سهیلی: حدود 600 میلیون تومان

او نقش اصلی فیلم پدرش یعنی «کلاشینکف» را بر عهده داشت. فیلمی که با رقم یک میلیارد و 896 میلیون تومان در رده هشتم جدول فروش قرار گرفت. 20 درصد از این سهم حدود 400 میلیون می شود. اما این تنها فیلم امسال ساعد نبوده است. او همچنین فیلم های «متروپل»، «چند متر مکعب عشق» و «همه چیز برای فروش» را هم در اکران سال 93 داشته است. او در دو فیلم «متروپل» با فروش 473 میلیون تومانی و «همه چیز برای فروش» با رقم 76 میلیون تومانی، نقش فرعی دارد. 10 درصد فیلم اول حدود 60 میلیون و 10 درصد فیلم دوم حدود 8 میلیون تومان می شود. ساعد در فیلم «چند متر مکعب عشق» یکی از نقش های اصلی را بازی کرده است. فروش این فیلم، حدود 650 میلیون تومان بوده است و البته اکرانش هنوز ادامه دارد. 20 درصد این رقم (که طبیعتا بیشتر هم خواهد شد) 130 میلیون تومان می شود. جمع کل سهم درصدهای فروش فلیم های ساعد، حدود 600 میلیون تومان می شود.

8- فریبرز عرب نیا: حدود 350 میلیون تومان

عرب نیا از سال 89 که با «پرتقال خونی» به سینم آمد، چند سالی از سینما دور بود تا اینکه فیلم پر سر و صدای «چ» به نمایش درآمد. او نقش اصلی فیلم ابراهیم حاتمی کیا را بر عهده دارد. نقش شهید چمران که یکی از مهم ترین نقش های سال های اخیر سینمای ایران بوده است. این فیلم در اکران به رقم یک میلیارد و 675 میلیون تومان رسید و در رده نهم پرفروش های سال قرار گرفت. سهم 20 درصدی عرب نیا به عنوان نقش اصلی این فیلم حدود 350 میلیون تومان می شود. این رقم با توجه به غیبت چند ساله عرب نیا و همچنین تک فیلمه بودنش در نمایش های سال 93، رقم چشمگیری به نظر می رسد.