سینماروزان: فشارهای وارده بر احمد نجفی حین اکران «من یک ایرانیم» که در بدترین فصل اکران که میانه جشنواره باشد روی پرده رفت و خیلی زود هم از پرده پایین آمد موجب شد این سینماگر در اقدامی نمادین به گل گیری در شورای اکران مبادرت کند؛ البته نه در اصلی شورا که در فرعی آن!
به گزارش سینماروزان اقدام نجفی تازه ترین معلول از علتی به نام آشفتگی اکران در 96 بود که با محدود کردن اکران در نیمه اول و باز کردن ورودی اکران در نیمه دوم کلید خورد؛ روندی که پیشتر انتقادات ده ها سینماگر را موجب شده بود اما با بازخوردی منطقی از سوی مدیران سینما مواجه نشده بود.
احمد نجفی در گفتگو با «جوان» هم درباره ابعاد مختلف گل گیری نمادینش سخن گفته و هم طعنه های تندی را نثار منتقد گلگیری یعنی منیژه حکمت کرده که علیرغم پرکاری در دولتهای اول و دوم احمدی نژاد و تولید آثار همچون «ورود آقایان ممنوع»، «پوپک و مش ماشالله»، «صداها» و «چیزهایی هست که نمیدانی»(!) مدعی بیکاری در آن دوران شده است.
متن گفتگوی احمد نجفی را بخوانید:
آقاي نجفي ميدانيد كه عكسها و فيلم گل گرفتن در خانه سينما توسط شما الان به يكي از پربازديدترين و پربحثترين موضوعات روز تبديل شده و واكنشهاي زيادي را هم در پي داشته است؟ چه شد كه تصميم به اين كار گرفتيد؟ اعتراض شما به شوراي صنفي چيست؟ فيلم شما به هر حال اكران شد ولي خب نفروخت و استقبال از آن نشد. الان به چه چيزي اعتراض داريد؟
اعتراض من اصلاً براي فروختن يا نفروختن فيلمم نيست. اعتراض من به بيعدالتي، رانتخواري و گعدهبازي عدهاي است كه در سينما رخنه كردهاند و با مديران ارشاد زد و بند دارند. اعتراض من به تهيهكنندگان و پخشكنندگاني است كه با همدستي ارشاد در حال كاسبي هستند و دستشان با دست مديران ارشاد در يك كاسه است. من سالها سكوت كردم ولي ديگر جانم به لبم رسيده است. متأسفانه همه سكوت كردهاند و هيچ نظارتي هم روي اينها نيست. فيلمهاي خودشان را كه با بودجههاي ميلياردي ميسازند در بهترين سينماها و بهترين فصلها اكران ميكنند ولی وقتي نوبت به فيلم بقيه و خارج از آن گعده میرسد، فيلمهاي ديگران را نابود ميكنند. من يك ماه پيش هم گفتم اگر دست از اين باندبازيها برندارند ديگر نميتوانم تحمل كنم و در شوراي صنفي را گل ميگيرم كه به همين وعده هم عمل كردم.
خب چرا كسي از صنوف خانه سينما شما را در اين كار (گل گرفتن در خانه سينما) همراهي نكرد؟ فكر نميكنيد شيوه اعتراضتان كمي نامتعارف باشد؟
همه را ميترسانند. همه را ترسو و خنثي كردهاند. هر كسي با بدبختي و آوارگي فيلم توليد كرده است. يكي زير قرض رفته است. آن يكي ماشين و خانهاش را فروخته، آن يكي طلاي زن و بچهاش را فروخته است. خب ميترسند كه سرنوشت فيلمهاي آنها هم مثل فيلم من شود. بعدش من با كسي كاري ندارم. من در تمام زندگيام هميشه خودم جلو رفتهام و حقم را خودم گرفتهام و به كسي كاري نداشتهام. هيچ وقت هم در هيچ دار و دستهاي نبودهام. اتفاقاً اين اينها هستند كه يک دورهمي و گنگي راه انداختهاند. آنها به دنبال دار و دسته هستند، آنها يك اليت خاص هستند. چهار، پنج نفر اين سينما را به كثافت كشيدهاند. خودشان فيلم مصوب ميكنند، خودشان فيلم توليد ميكنند و خودشان پخشش را هم در دست دارند. جديداً هم كه ديگر پرديس ميسازند و در سينماي خودشان اكران ميكنند.
اين چهار، پنج نفري كه شما به آنها اعتراض داريد دقيقاً چه كساني هستند؟
قربان شما بروم، معلوم است. چيز پنهاني نيست. تمام كساني كه در سينما هستند اينها را ميشناسند.
خب شما مشخصاً بگوييد كه چه افرادي هستند؟
سرتيپي كه همه ايشان را به اسم آقاي مافياي سينمای ايران ميشناسند. شما ببينید اين آقا فيلمي ساخته است به اسم «آينه بغل» هنوز دو ماه نيست كه توليدش تمام شده يك هفته بعدش اكران شده است. حتي حين فيلمبرداري زمان اكرانش مشخص شده بود. شما بگوييد چطور ممكن است كه فيلمي كه هنوز توليدش در جريان است، زمان اكرانش مشخص شده! اين آقا كه با فاميلش و سه چهار نفر در يك شركت دور هم جمع شدهاند و كل سينما را قبضه كردهاند و در دست خودشان گرفتهاند. براي سينما تصميم ميگيرند. يكي نيست بگويد شما چه كاره سينما هستيد؟ نكته غمبار اين جريان همراهي ارشاد با اين جريان و دار و دسته است. اينها حتي در خود ارشاد نفوذي دارند. اينها را من به زودي اعلام ميكنم؛ آدمي كه در ارشاد براي شما كار ميكند و مرتباً اسم لايحه را ميآورد و ميگويد كه ما آييننامه داريم، تو آييننامه داري؟ تو از طرف ارشاد وظيفه داشتي كه به اينجا بيايي و حق را به حقدار بدهي اما خودت بدتر از آنها هستي.
شما براي اين ادعاها اسنادي هم داريد؟
بله كه دارم. همه را به زودي اعلام ميكنم. شما بپرسيد كه چه كسي بود كه از برادر معاون اول رئيسجمهور پول گرفت؟ چه كسي بود كه از بانك گردشگري براي توليد يك فيلم عروسكي پول ميلياردي گرفت؟
منظورتان خانم منيژه حكمت و آقاي سرتيپي است كه تهيهكننده فيلم «شهر موشهام هستند؟
بله. همين خانم كه الان به كار بنده اعتراض كرده است بايد جواب بدهد كه پول ساخت فيلمهايش را از كجا آورده است. همه ميدانند كه بانك گردشگري براي كيست و به اين خانم و دوستشان چه پول كلاني داده است. بعد الان دست پيش را گرفتهاند كه پس نيفتند.
همين چند روز پيش بود كه نزديك 125نفر از سينماگران در حمايت از اكران نشدن فيلم «عصبانی نیستم» به رئيسجمهور نامه نوشتند اما چرا كسي از شما و كارتان حمايت نكرد؟
متأسفانه دوستان ما براي بيانيه دادن و كار سياسي كردن و زدن اين جريان و آن جريان هميشه حاضرند ولي پاي عمل كه بيايد وسط يكيشان حاضر نيست كاري كند. گفتم من كاري به كسي ندارم. آدم عملگرا و مصلح هميشه تنهاست.
آقاي نجفي ايرادي كه به شما ميگيرند اين است كه شما را به مديران دوره احمدينژاد نسبت ميدهند و ميگويند، حالا كه دستتان از قدرت كوتاه شده شروع به اعتراض كردهاید؟
من در دوران احمدينژاد به دعوت آقاي شمقدري عضو شوراي عالي سينما بودم. نه من بلكه چند نفر ديگر از سينماگران تراز اول اين مملكت در اين شورا عضو بودند. اينكه من جزو شوراي عالي سينما بودم، ايراد دارد؟ آقاي شمقدري دهها كار براي سينما و صنوف سينما كرد كه اينها عرضه انجام دادن يكي از آنها را هم ندارند. شما بگوييد اينها در اين پنج سال براي سينما چه كردهاند؟ شما بگوييد جز رانتخواري و باندبازي در سينما اينها در اين مدت چه كردهاند. تمام سينما را به جان هم انداختهاند و كاري كردهاند كه كسي حتي جرئت اعتراض و نقد ندارد. اين حاصل تجربه مديريتي همينها در دهه 60 بود كه با خفقان و شلاق زدن سينماگران سينما را اداره ميكردند. حالا آمدهاند و پز روشنفكري ميدهند. يكي نيست به اينها بگويد ما هم بالاي شما را ديدیم و هم پايين شما را.