#بدون_قرار_قبلی؛ ملالآور و بسان تابعی ثابت با مشتقات صفر!/دلار سی تومنی و بادگلوی فندقی؟؟
سینماروزان/محمد شاکری:
-خسته کننده، ملال آور، بر مدار تابع ثابتی با مشتقات متوالی صفر
-نیم ساعت اتلاف وقت ابتدایی در اروپا؟ چرا نمیشد داستان را از ایران شروع کرد؟ فاخر یعنی اروپاگردی؟
-صابر ابر با همان میمیک #بیرویا و همان خونسردی ظاهری، اینجا هم هست
–مکث های گاه و بیگاه پگاه که مثلا معلوم کند سی سال اروپا بوده؟ سی سال زندگی در اروپا باعث لکنت زبان میشود؟
-راستی این پگاه است در این پروژه ارگانی؟ مگر مادر محترمه ننالیده بود از ویژهخواریهای ارگانی و توصیه نکرده بود به امساک و تکیه بر کَد یمین و تولید مستقل؟
-کودک ناراضی را وارد کرده که از ملال بکاهد و لابد با دگردیسی نهایی، کودک آرام گیرد
+کارگردان خودش هم وارد میشود در قامت خادم! چه بهش میاد…
–اجرا؟ شعیبی بدجوری عقب مانده؟ نه از بانی ورودش به سینما. امثال حسین دارابی،هادی حجازی فر، علی حضرتی و حتی امیرعباس ربیعی هم از شعیبی پیش افتاده اند! چرا؟ چون با تکلیفِ روشن فیلم میسازند و نه برای خوشامد هم این و هم آن! بهروز همیشه متواضع! چه کسی گفته همچنان راه رستگاری راهنمای چپ و پیچش راست است؟؟
-این شتربازی چه میگوید که از #روز_بلوا تا #بدون_قرار_قبلی را درنوردیده؟
–بودجه هنگفتی که یکطرف فارابی است و طرف دیگر تصویرشهر صرف چه شده؟ سفر اروپا؟ کرایه شتر؟ اجاره هتل در مشهد؟ کاش ریزهزینههای چنین پروژههای نیز مشمول شفاف سازی شود؟
-پیام؟ میخواهد از عواقب تندرویهای آقای سابقا اصلاحاتچی بگوید که سازندگی بیرونیاش، زندگی را ویران کرده و فرزند را بیگانه؟
–در زمانه ای که خط فقر به ده میلیون رسیده این قصه دهه هشتادی که لابد ؟ برای به خود آمدن تکنوکراتهای مسلمان اصلاحاتچی و کارگزارانی نوشته شده کارکردی دارد؟ تاثیر گذاری دارد؟
– دیگر زمانه صحبت از تقابل آخرت و دنیا گذشته و بحث محکومیت ایمان پروتستانتیزمی که به آبادانی و رونق اقتصادی می اندیشد بحث عبث و پوچی است، الان با هر ایمانی باید به فکر شکم گرسنه ها باشیم حتی شده با توزیع اینترنتی سیب زمینی و برنج و روغن!
—پرسش اول و آخر
— داستانی که فیلم برگردان آن است ، به آروغ روشنفکرنمایانه مذهبی از نوع فندقی اش نمیماند در زمانه دنیاگرایی مسئولین دهه هفتاد و اوايل هشتاد!؟
آیا امروز با دلار نزدیک به سی هزار تومن هم میشود آروغ فندقی زد؟