1

#محمدتقی_فهیم منتقد پیشکسوت متذکر شد: پس از انقلاب در مقام یکی از کشورهای تولیدکننده فیلم رتبه خوبی را به دست آوردیم، اما در ارتباط با مخاطب ناکام ماندیم!/مدیران دهه شصت خطای شوروی را پیش رو قرار دادند و قهرمان و قصه‌گویی را از سینما حذف کردند!/مدیران آن زمان فارابی عنوان کردند ما نیاز به مخاطب تخمه شکن نداریم!/ مسیر شوروی را با حذف مخاطب از سینما ادامه دادند!/متأسفانه نگاه سرگرم کننده به فیلم را تبدیل به یک رویکرد ضدارزش کردند تا سینما از سبد مصرفی خانواده‌ها حذف شود!/ روس‌ها در دهه‌ اخیر تلاش کردند سینمایشان را از آن مسیر غلط شوروی تغییر دهند ولی سینمای ایران با حذف قهرمان به سینمای ضدایرانی رسیده!!/ کار به جایی رسیده که قهرمانان ملی را در فیلمها، ذلیل نشان می‌دهند!/چرا شهید زرین  را در فيلم‌ ارگانی #تک‌_تیرانداز عقب‌تر از واقعیت نشان دادند؟/چرا جهان پهلوان تختی را در فيلم ارگانی #غلامرضا_تختی، یک فرد عقب‌مانده افسرده نشان دادند؟/همچنان مدیران فارابی نمی‌دانند چه فیلمی مناسب کشور است و آن کسی فیلم می‌سازد که زورش برسد!/سینمای آمریکا سینمایی شده که قهرمان میسازد؛ قهرمانی که در درجه اول با دل مخاطب کار می‌کند و مدیران ارگان‌های ما، بودجه‌ها را صرف فیلمهای بی‌مخاطب می‌کنند!

سینماروزان/مهدی فلاح صابر: پس از انقلاب در مقام یکی از کشورهای تولیدکننده رتبه خوبی را به دست آوردیم، اما در ارتباط با مخاطب ناکام ماندیم، به این دلیل که نتوانستیم با دل مخاطب پیش برویم. سینمای «دلی» دقیقاً آن سینمایی است که در ارتباط با تماشاگر توفیق کسب می‌کند.

محمدتقی فهیم منتقد باسابقه سینما با بیان مطلب فوق در جشنواره عمار گفت: در تمام این سال‌ها گفته شده است که فیلم باید با ذهن، عقل یا مغز مخاطب کار کند و سینما باید اندیشمند و دارای پیام مستقیم باشد؛ همه این حرف‌ها تا زمانی درست است که به دنبال دل مخاطب باشیم، در غیر این صورت هر تلاشی در این راستا بیهوده خواهد بود. سینما در دهه شصت، چندسالی سینمای قصه‌گو شد، فیلم‌ها قهرمان داشت و به نوعی قهرمانانش کنش‌مند بودند و نسبت به مخاطبانش احساس وظیفه می‌کردند تا بتوانند او را سرگرم کنند؛ بنابراین سرگرم کردن اولین قدم ارتباط مخاطب با فیلم است.

فهیم ادامه داد: چند سال پس از انقلاب، نگاه سرگرم کننده به فیلم تبدیل به یک رویکرد ضد ارزش شد و هر اندازه که جلوتر رفتیم، کم کم سینما از سبد مصرفی خانواده‌ها حذف شد. حتی مدیران و مجموعه‌ها و ارگان های دولتی در ارتباط دادن بودجه به پروژه‌ها به دنبال این بودند که افراد بتوانند هرچه سریع‌تر در فیلم‌ها مانیفست اعلام کنند. نتیجه این اتفاق سبب شد تا قهرمان و قصه‌گویی از سینما حذف شود.

وی افزود: زمانی که انقلاب در کشورمان صورت گرفت، مدیران همان تجربه و خطای شوروی را پیش رو قرار دادند و آن چیزی نبود جز حذف قهرمان و قصه‌گویی از سینما. این در حالی است که سینمای شوروی در دوره‌ای قدرتمندترین سینما بود، تا جایی که مکاتب مهم فیلمسازی در شوری پدید می‌آید که معروف‌ترین آن آیزنشتاین ۲۲ ساله است که با مکتب مونتاژ دنیا را تکان داد. پس از مدتی در این کشور شاهد هستیم که به دلیل بی توجهی به عنصر سرگرمی و توجه به هدف‌گذاری دل مخاطب، شوروی عملاً چندسال بعد در برابر سینمای غالب جهان عقب نشینی می‌کند.

فهیم ادامه داد: آیزنشتاین در پس این اتفاقات می‌نویسد که دیگر دوران قهرمان فردی در سینمای شوروی گذشته است، یعنی فیلمسازان به قهرمان جمعی توجه می‌کنند. دقیقاً مشابه این جمله را در دهه های شصت و هفتاد از مدیران بنیاد فارابی شنیدم که عنوان کردند ما نیاز به مخاطب «تخمه شکن» نداریم و مشابه همان مسیر شوروی را با حذف مخاطب از سینما ادامه دادند.

وی افزود: در دهه هفتاد قرار شد تا سینمای فرهیخته و فعال داشته باشیم، اما با حذف مخاطب بدترین آسیب را به سینمای ایران زدند، تا جایی که از اواسط دهه هفتاد سینمای ایران به قول قماربازان سینمای مفت باز شد و همه چیز را مجانی باخت، یعنی تولید کرد اما مصرف کننده روز به روز کاهش یافت.
این منتقد سینما گفت: در دهه اخیر روس‌ها تلاش کردند سینمای شان را از آن مسیر تغییر دهند، روس‌هایی که در مقطعی فیلمسازانش، بنیانگذار سینما در اروپا همچون سوئیس، مکزیک و حتی آلمان بودند. در آن مقطع آمریکا به موازات تصمیمات غلط این کشورها به سینمای قهرمان‌محور روی آورد و سینمایش بر دیگر کشورها غلبه شد.

وی افزود: سینمای آمریکا سینمایی است که با قهرمانانش در جهان حاکم است و در درجه اول با دل مخاطب کار می‌کند و در نهایت می‌تواند تأثیرات سیاسی و فرهنگی بگذارد تا جایی که به واسطه فیلم‌هایش بازتولید ارزش‌های آمریکایی و رویای آمریکای کند. ولی سینمای ایران با حذف قهرمان روند خوبی را طی نکرد و نمی‌کند و حتی امروز ما با سینمای حتی ضد ایرانی مواجه هستیم.

این منتقد سینما با اشاره به فیلم ارگانی #تک_تیرانداز محصول بنیاد روایت اظهار کرد: قهرمان برخی از فیلمسازان ایران، ذلیل هستند یعنی قهرمانان از خود واقعیت قهرمان عقب‌تر هستند. فیلم «تک تیرانداز» درباره شهید زرین که دو سال پیش ساخته شد، مصداق بارز این جمله است. شهید زرین در کتاب‌ها خواندیم که شخصیت بسیار جذاب و قابلیت قهرمانانه داشت، اما وقتی این شخصیت تبدیل به فیلم شد، دیگر آن قدرت قهرمان را نداشت و قهرمان عقب‌تر از واقعیت فیلم باقی ماند، در حالی که قهرمان باید یک قدم از قهرمان واقعی جلوتر باشد. اما قهرمانان سینما هرچه ساخته شده است، ده قدم عقب تر هستند و کاریزمای لازم را ندارند. در سینمای «دلی» قهرمان باید جذابیت و کاریزما داشته باشد و در سینمای ایران نمونه‌های کمی داریم که از واقعیت قهرمان‌ها جذاب‌تر و تأثیرگذارتر باشد.

وی با اشاره به فیلم ارگانی «غلامرضا تختي» که با حمایت فارابی تولید شده بود، گفت: متأسفانه  شخصیت تختی را به صورت یک فرد عقب‌مانده افسرده نشان داد. تختی در فیلم بهرام توکلی زمین تا آسمان با تختی واقعیت فرق داشت. قهرمان ملی نیازمند پشتوانه سینمای ملی است و سینمای ملی، پژوهش ملی می‌طلبد و در نهایت پژوهش نیازمند فرد متخصص نسبت به جامعه‌اش است. سالانه دولت اعتبارات کلانی را به سینمای کشور تزریق می‌کند که یک سری شارلاتان و سیاسی از آن خارج می‌شود و به قول قماربازان، مفت‌بازانی هستند که در داخل و خارج مفت می‌بازند. دلیل باخت در داخل این است که با پول مردم فیلم می‌سازند و بازتولید آن ارزش‌های مردمی نیست و دلیل باخت در خارج از کشور این است که باج می‌دهند.

فهیم در پایان عنوان کرد: امروز چرا مردم سیستان و بلوچستان باید از سینما محروم باشند؟ روش غلطی در سینمای کشور پیش گرفته شده است. امروز همچنان مدیران فارابی نمی‌دانند چه فیلمی مناسب کشور است و آن کسی فیلم می‌سازد که زورش بیشتر باشد! از یک فیلمنامه می‌توان تشخیص داد که این فیلم خوب یا بد است و این امر وجود یک فرد متخصص را می‌طلبد که ما شاهدش نیستیم. گاهی باید چندین مرتبه فیلمنامه خوانده شود تا فیلم خوب را از فیلم بد تشخیص دهیم.

محمدتقی فهیم منتقد باسابقه: عشق مدیران دهه شصت به شوروی عامل حذف مخاطب از سینما شد
محمدتقی فهیم منتقد باسابقه: عشق مدیران دهه شصت به شوروی عامل حذف مخاطب از سینما شد




ابراهیم اصغری تهیه‌کننده بیان کرد⇐مهمترین عاملی که “تک تیرانداز” را در گیشه دچار مشکل کرد، نمایش گسترده آن در تلویزیون بود!/به مدیران صداوسیما گفتم حتی اگر ۱۵ میلیارد هم بدهید این فیلم را به تلویزیون نمی‌دهم ولی بنیاد روایت با پخش تلویزیونی موافقت کرد!/نزدیک ده میلیارد صرف تولید “تک تیرانداز” شد!/بنا بود تلویزیون بابت پخش تلویزیونی “تک تیرانداز”، ۵میلیارد بدهد ولی نداد!/اگر فیلم از تلویزیون پخش نشده بود، می‌توانست بالاتر از ده میلیارد در سینماها فروش کند!

سینماروزان/حمید صنیعی: فیلم ارگانی “تک تیرانداز” که با حمایت بنیاد روایت تولید شد، قبل از اکران سینما از رسانه ملی روی آنتن رفت و وقتی روی پرده رفت فروش چندانی نداشت.

به گزارش سینماروزان ابراهیم اصغری تهیه‌کننده فیلم در خصوص فروش پایین فیلم به خبرگزاری تسنیم بیان کرد: قطعاً مهمترین دلیلی که فیلم تک تیرانداز را در گیشه دچار مشکل کرد، نمایش گسترده آن قبل از اکران در تلویزیون است. البته هیچ فیلمی بی‌عیب و نقص نیست اما آنچه که باعث شد تا این فیلم در گیشه از فروش پایین رنج ببرد، نمایش قبل از اکران سینمایی آن در تلویزیون بود. از همان ابتدا هم بر این امر تأکیید شده بود که این فیلم مخصوص اکران در سینما است و نمایش قبل از اکران آن در سینما منجر به صدمه جدی به اکران و فروش آن می‌شود. اما در هر حال بعد از نمایش تلویزیونی آن، بخاطر قابلیت مناسب این فیلم برای اکران در سینما، با کمکی که دوستان شورای صنفی نمایش و انجمن سینماداران داشتند، قبول کردند که این فیلم در ایام هفته دفاع مقدس اکران شود. البته درست است که کرونا بر فروش فیلم‌های سینمایی اثرگذار بود، اما قطعاً مهمترین دلیل فروش کم این فیلم همان اکران تلویزیونی است.

او در پاسخ به این سؤال که چرا اصلاً پای این فیلم به تلویزیون باز شد، گفت که این تقاضا ابتدا از طرف رسانه ملی صورت گرفت. به این دلیل که اولاً تلویزیون فیلم دفاع مقدسی جدید و قهرمانی و برای پخش این فیلم تمایل زیادی داشت. از طرف دیگر انتقال پیام فرهنگی و دفاع مقدسی این فیلم هم هدف رسانه ملی و همچنین بنیاد فرهنگی روایت فتح بوده است. برای همین هر دو طرف هدف مشترکی داشتند. اما حقیقت این است که بنیاد با این گمان که شرایط کرونایی و اوضاع اقتصادی مردم، باعث می‌شود مردم به سینما نروند، قبول کرد که این ریسک را بکند. این فیلم تقریباً 10 میلیارد هزینه داشته و صداوسیما هم از رقم 5 میلیاردی برای اکران صحبت کرده بود که بنظر مدیران محترم بنیاد رسیده بود که این مبلغ خود می‌تواند نیمی از هزینه فیلم را جبران کند و شاید نیم دیگر هم بتواند در سینما در آینده فروش کند. اما متأسفانه در نهایت این مبلغ هم داده نشد.

وی ادامه داد: البته از طرف صداوسیما با من تماس گرفتند اما من گفتم که حتی اگر 15 میلیارد هم به من بدهید این فیلم را برای اکران قبل از سینما به تلویزیون نمی‌دهم. برای همین بعد از این با رایزنی با بنیاد روایت فتح، این فیلم را برای نمایش از بنیاد گرفتند و پخش کردند. من و همکارانم می‌دانستیم که این کار، بدون شک پخش سینمایی کار را دچار مشکل می‌کند. چون کار ما سینما است و فیلم‌های با معیار دفاع مقدس به تعداد محدودی در سال ساخته می‌شود، ترجیح این بود که در سینما اکران شود اما هماهنگی و فشار دوستان باعث نمایش در تلویزیون شد.

این تهیه‌کننده سینما درباره اینکه اگر این اتفاق نمی افتاد، “تک تیرانداز” چقدر در سینما می‌فروخت گفت: پیش بینی من این بود که این فیلم می‌توانست بالاتر از 10 میلیارد فروش کند. بدلیل اینکه سال‌ها بود فیلم قهرمان محور و دفاع مقدس در سینما اکران نشده بود. این موضوعی بود که تمام کسانی که این فیلم را دیده بودند اذعان داشتند که تک تیرانداز در سینما فروش بالایی دارد برای آنکه فضا و شکل فیلم که از نظر بصری و جلوه‌های ویژه در سطح بسیار خوبی قرار داشت و در کل یک فیلم جذاب و جوان‌پسند بود.

او ادامه داد: علاوه بر این فیلم ما می‌توانست در سینما اکران بشود و سال بعد هم از تلویزیون مانند دیگر فیلم‌های سینمایی پخش شود. این شکلی هیچ لطمه‌ای به فیلم زده نمی‌شد اما در هر حال توجیه دوستان این بود که بودجه صداوسیما و بنیاد روایت فتح و سازمان بسیج، ملی و یکی است و این کمکی است که بنیاد و روایت باید به‌یکدیگر کنند و پیام انقلابی فیلم از مسیر رسانه ملی به مخاطب منتقل می‌شود.

اصغری در واکنش به اینکه انتقال پیام از سینما هم صورت می‌گیرد و بیشتر این توجیهی برای قبول کردن ارائه فیلم به تلویزیون و رسیدن زودتر به مبلغ مالی بوده است، گفت: بله، نگاه کارشناسانه این است که پیام فیلم چه در سینما و چه در تلویزیون منتقل می‌شد و از سوی دیگر این سینما است که جریان‌ساز است نه تلویزیون. بنابراین این فیلم باید در سینما اکران شود تا بتواند جریان دفاع مقدس را دوباره راه‌اندازی کند اما وقتی نگاه غیرکارشناسی حاکم می‌شود به این وضعیت می‌رسیم که می‌بینیم؛ نه فروشی در کار است و نه جریانی شکل می‌گیرد.

وی در پایان گفت: این فیلم قربانی عدم کارشناسی، سوءمدیریت و شرایطی شد که برای آن برنامه‌ریزی درستی صورت نگرفته بود.




مواجهه دلهره‌آور کامبیز دیرباز با یک مارمولک!؟

سینماروزان: کامبیز دیرباز که این روزها فیلم “تک تیرانداز” را روی پرده دارد در روایتی از پشت صحنه این فیلم به مواجهه‌ای دلهره‌آور با یک مارمولک اشاره کرده است.

کامبیز دیرباز به روزنامه همشهری گفت: در “تک تیرانداز” سکانسی بود که باید من روی قایق چوبی به نام بلم لای نیزار پنهان ‌شده و تا صبح صبر می‌کردم و بعد به مواضع عراقی‌ها نفوذ می‌کردم. وقتی می‌خواستیم این پلان را بگیریم بچه‌های فیلمبرداری با شرایط سخت در دو قایق جدا بودند و من در یک قایق دیگر که قایق نامناسبی بود و با یک تکان اضافه ممکن بود در آب عمیق لجن‌زار پرت شوم.

دیرباز ادامه داد: به هر حال لباس و تجهیزات نظامی داشتم و خیلی شرایط خطرناکی بود. قرار شد که بچه‌ها بعد از زاویه روبه‌رو پلان‌های زاویه مخالف را بگیرند و به من گفتند که اینجا بمانم و تکان نخورم تا آنها با دو قایق بروند و دریاچه را دور بزنند و موضع دیگر را فیلمبرداری کنند. زمانی که بچه‌های فیلمبرداری رفتند تا دریاچه را دور بزنند، نیم ساعت طول کشید…

دیرباز افزود: من تنها در نیزار روی کف قایق دراز کشیدم و سکوت عجیب و غریبی بود که یک دفعه صدایی شبیه مارمولک (!!!) در بین نیزار‌ها آمد و انگاری مارمولک بر بدنم راه می‌رفت و من خواستم تکان بخورم تا ببینم چه چیزی هست، اما اگر تکان می‌خوردم ممکن بود قایق تعادلش را از دست بدهد و من به داخل آب می‌افتادم.

کامبیز دیرباز که در “تک تیرانداز” ایفاگر شهید عبدالرسول زرین بوده، تاکید کرد: آنجا با خود گفتم من الان در شهرک سینمایی اطراف تهران هستم و ۱۰۰ نفر از گروه فیلمبرداری و هموطنم دور من هستند ولی نیم ساعت تحمل کردنش برایم خیلی سخت و ترسناک است. چگونه عبدالرسول زرین و عبدالرسول‌های زرین در واقعیت چندین روز -فقط با یک کف دست نان خشک و ۲ تا خرما- کمین کردند تا سوژه‌شان را شکار کرده و تیراندازی کنند؟! این کار از دست هر کسی برنمی‌آید، این کار قهرمان می‌خواهد و فقط باید برای قهرمان ایستاد و تشویق کرد و کلاه از سر برداشت.

مواجهه کامبیز دیرباز با مارمولک!؟
مواجهه کامبیز دیرباز با مارمولک!؟