1

حرفهای تازه هادی حجازی‌فر که #پیتوک و #دوزیست را روی پرده دارد⇐در دوره‌ای وارد شرکت‌های هرمی شدم و خیلی خوب هم رشد کردم!!/ زمانی در شهرستان، جُنگ شادی کار می‌کردم!/هم تئاتر موزیکال کار کردم و هم مرگ یزدگرد!/پیشنهاد بازی در #خداحافظ_رفیق و #پابرهنه_در_بهشت را رد کردم!/وقتی برای خواندن فیلمنامه #شعله‌ور رفتم، محترمانه در رفتم!!/هنگامی که برای بازی در سریال شهید باکری دعوت شدم فهمیدم از پس کار برنمی‌آیند و من هم محترمانه گفتم نه!

سینماروزان: در دوره‌ای وارد شرکت‌های هرمی شدم و خیلی خوب هم رشد کردم اما تا رشد کردم گفتند فعالیت هرمی غیرقانونی است و همه را برگردانیم.

هادی حجازی‌فر  که دو فیلم پیتوک و دوزیست را روی پرده دارد با بیان مطلب فوق به روزنامه هفت صبح گفت: در همان دوره هرمی بود که محمد بحرانی سراغم آمد چون در تئاتر با هم کار کرده بودیم. بحرانی گفت می‌خواهد یک مجموعه نمایشی به اسم #کرکره بسازد.

این بازیگر ادامه داد: من اصرار داشتم کرکره کار متفاوتی باشد و شکلش فرق کند. کار متفاوتی بود ولی انگار خود تلویزیون هم خجالت می‌کشید آن را پخش کند و همزمان با #پایتخت آن را پخش کرد تا هیچ کس نبیند. حتی خودمان هم ترجیح دادیم پایتخت ببینیم.

این بازیگر بیان داشت: قبل از ایستاده در غبار پیشنهاد بازی در فیلم‌هایی مثل خداحافظ رفیق و پابرهنه در بهشت را رد کردم چون دلم میخواست جور دیگری وارد سینما شوم.  بعد از ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز فراوان پیشنهاد داشتم و ازجمله برای بازی در فیلم شعله‌ور حمید نعمت‌الله. وقتی برای خواندن فیلمنامه شعله‌ور رفتم نزدیک بود از خجالت آب شوم و در نهایت ترسیدم و گفتم می‌روم دفعه بعد می‌آیم فیلمنامه را می‌خوانم و محترمانه در رفتم!!

حجازی‌فر تاکید کرد: در آن دوره خیلی از کارها را به خاطر نداشتن اعتماد به نفس رد کردم چون با آدم‌های جدید و محیط جدید اذیت میشدم و تا مدتها وقتی میخواستم خانه یک دوست جدید بروم دچار حمله میشدم.

هادی حجازی فر درباره کارگردانی فیلم-سریال موقعیت مهدی بیان داشت: شهید مهدی باکری همواره از شخصیت‌های مورد علاقه من بوده و وقتی برای بازی در سریال باکری دعوت شدم فهمیدم از پس کار برنمی‌آیند و من هم محترمانه گفتم نه، چون می‌دانستم بناست چه بلایی سر کار بیاید و فقط برای رد پیشنهاد گفتم فقط در صورتی بازی می‌کنم که خودم بنویسم و بسازم و عجبا که دو ماه بعد گفتند بیا خودت بساز!!

حجازی‌فر درباره رخنه طنز در اغلب نقش‌هایی که بازی کرده گفت: زمانی در شهرستان تئاترهای در قالب جنگ شادی کار میکردم، از همین تئاترهای موزیکال موسوم به گلریز که در فضای نوکر و اربابی است و در کنارش کارهای جدی هم داشتم. یک شب تئاتر کمدی موزیکال اجرا میکردیم و فردایش میرفتیم سراغ مرگ یزدگرد بیضایی و اتفاقا هر دو نوع کار را لازم و مکمل می‌دانم.

روایت هادی حجازی فر از کار در شرکت‌های هرمی و...
روایت هادی حجازی فر از کار در شرکت‌های هرمی و…




#موقعیت_مهدی؛ من مهدی باکری نیستم؟!/جلوتر از اغلب ارگانی‌های این سالها

سینماروزان/حامد‌ مظفری:

+متاثر از #ایستاده_در_غبار ولی یکی دو گام جلوتر

-یادآور #هیوا ی رسول ملاقلی‌پور ولی چند گام عقب‌تر؛ آنجا هم رسول به سراغ زندگی مهدی باکری رفته بود ولی بی ذکر نام؟!

+به جای لرزش دوربین و نظارت بیرونی برای گریز از نماهای باز، تلاش کرده قابها را ببندد و تراکی بگذارد برای تصویرسازی پایا بی اعوجاج‌های مبتدیانی نظیر #ابوقریب یا #معراجیها

-تصویر کاریکاتوری از خواستگاری؛ مهدی با زاویه نشسته کنار همسر! این کاریکاتوری بودن ارتباط مهدی و همسر که تا شب عروسی ادامه می‌یابد، مدخلی است برای ورود به ماجراهایی دردبار از جنگ؟

– #روایت_فتح هم هست کنار #سیمافیلم

-وحید حجازی‌‌فر برادر کارگردان هم هست؛ درنقش حمید باکری که ماجرای توبه‌نامه‌نویسی‌اش،پرده ای از فیلم شده

-با اپیزودیک کردن که ناشی از نیاز سریال بوده خودش را راحت کرده از پیدا کردن نخ تسبیحی برای ربط ماجراهای منفک از هم

+شش تکه درآمده از خاطرات مهدی شده شش پرده کلت کمری‌، پلیور آبی، آخرین تماس، من مهدی باکری نیستم، موقعیت مهدی و لباس‌های خیس

+ده دقیقه دیدنی از خونریزان خیبر و قتل عام رزمندگان ایرانی به پیشتازی حمید در جزیره مجنون+ده دقیقه دیدنی از قتلگاه دیگر رزمندگان ایرانی در بدر و شهادت ایستاده در آب مهدی

+چه خوب که این دو ده دقیقه با مکث بر واکنش‌های دو باکری و مسخ ناشی از موج گرفتگی رزمندگانی گرفته شده که خلوص‌شان بدجوری رشک برانگیز است

+تمرکز روی جزئیات زندگی برادران باکری در پرده‌های اول و آخر

+تمرکز روی جزئیات زندگی خسرو و همرزمش محمد با نوسان بین حال و گذشته در پرده های میانی

+اذان موذن زاده و آوای شجریان و فالوده خوری لب کارون، جزء به جزء درجهت تداعی ظرف زمانی رویدادها به‌جای باجه تلفن و نون بولکی و پشت مو و کاپشن جین و انبوه فیات لادا و پیکان جوانان و شورلت‌ غوطه‌ور در نهنگ و زیرخاکی و مصادره.

+بازی بجای #ژیلا_شاهی در نقش همسر مهدی باکری

+فیلمبرداری یکدست #وحید_ابراهیمی که نشان داده برای مستندنمایی لزوما نیازی نیست به سبک هادی بهروز مدام بلرزانید؛ ابراهیمی پیشتر در #هایلایت و #دهلیز هم نشان داده بود که بی لرزاندن هم می‌شود تنش تراشید و حالا در یک درام جنگی، حسابی خود را نشان داده و لایق سیمرغ

-تکرار آوای شجریان برای دلبری از یک جریان سیاسی خاص است؟ یک شجریان کافی نبود؟

+بخش عمده فیلم آذری است ولی آزار نمی‌دهد چون بزرگترمساوی گفتار، کردار بر درام حاکم است؛ درست نقطه مقابل #آتابای یا #خانه

+جای حجازیفر همین جاست و نه در #آتابای یا #کاتیوشا و #ممنوعه. همان طور که جای مهدویان همین جا بود و نه در #مرد_بازنده و #زخم_کاری

-بیچاره سیستمی که هزینه پرورش تکنیسن‌هایی را می‌دهد که در مرز بلوغ، ول می‌شوند که سُر بخورند در دامان انتلکت‌بازی

حرف جدید؟ ندارد! من مهدی باکری نیستم؟! من ویکی پدیا هستم!! و البته که توانایی ویکی‌نمایی در همین حد و اندازه را خیلی‌ها ندارند

دیالوگ

–منو بخاطر خروس بازی بردن کمیته

–لب کارون نمیدونی چیه؟

کاراکتر

–خسرو با بازی #روح_الله_زمانی؛ نوجوان آذری #خورشید که بی تقلید از باکری، با ایمان خودش پیش می‌رود

سکانس

–بالا آمدن آب جزیره و مغروق شدن انبوه جنازه

–دوره شدن مهدی با ده ها اعلان شهادت همرزمان

–وداع مهدی و رفقا در نیزار

موقعیت مهدی؛ من مهدی باکری نیستم!
موقعیت مهدی؛ من مهدی باکری نیستم!




ورود آقامحسن به فجر چهلم+عکس و فیلم

سینماروزان/محمد شاکری : محسن رضایی با فیلم “موقعیت مهدی” وارد جشنواره چهلم فیلم فجر شد.

به گزارش سینماروزان در “موقعیت مهدی”، کاراکتر محسن رضایی را دربرابر مهدی باکری می‌بینیم.

هادی حجازی‌فر کارگردان “موقعیت مهدی” در ساختاری مستندنما و به شدت شبیه به “ایستاده در غبار”، بخش‌هایی از زندگی شهید مهدی باکری را روایت کرده‌.

در سکانسی از فیلم، محسن رضایی دربرابر مهدی باکری دیده میشود؛ در حالی که تقریبا تمام افراد حول باکری، سعی دارند با اظهارات او مخالفت کنند، محسن رضایی با تایید تلویحی حرفهای مهدی، از او می‌خواهد ادامه دهد.

کاراکتر محسن رضایی پیش از این در فیلم “ایستاده در غبار” و سریال‌هایی مثل “شوق پرواز”، “آخرین روزهای زمستان” و “آسمان من”  دیده شده بود.

“موقعیت مهدی” نسخه سینمایی سریالی با نام “عاشورا”ست که به کارگردانی هادی حجازی فر و تهیه کنندگی ابوالفضل صفری تولید شده است. تهیه کننده سینمایی اثر، حبیب والی‌نژاد تهیه‌کننده “ایستاده در غبار” است.

محسن رضایی در موقعیت مهدی(تصویر پایین)
محسن رضایی در موقعیت مهدی(تصویر پایین)

برای تماشای فیلم حضور محسن رضایی در “موقعیت مهدی” اینجا را ببینید.




واکنش به گزارش یک ماه قبل سینماروزان⇐استفاده از تهیه‌کننده صوری برای ورود یک سریال ارگانی به فجر چهلم؟

سینماروزان: حدود یک ماه قبل بود که با ارائه گزارشی در سینماروزان درباره چگونگی ورود سریالی ارگانی به نام “عاشورا/موقعیت مهدی” به جشنواره فجر طرح پرسش کردیم.(اینجا را بخوانید)

پرسش سینماروزان هیچ واکنشی از سوی دبیر جشنواره فجر چهلم به دنبال نداشت و درنهایت نام این سریال در فهرست فیلم‌های مسابقه فجر آمد. عجبا که در لیست جشنواره، نام تهیه‌کننده سریال از ابوالفضل صفری به حبیب والی‌نژاد تغییر یافته بود!؟

به تازگی تهیه‌کننده این سریالِ محصول سیمافیلم تلویحا استفاده از تهیه‌کننده صوری برای ورود به فجر چهلم را تایید کرده.

ابوالفضل صفری تهیه‌کننده اصلی “عاشورا” به خبرگزاری ایسنا گفت: سرمایه‌گذار این پروژه، تلویزیون و مرکز سیما فیلم است؛ برای ارائه به جشنواره وقتی سازمان، من و کارگردان را معرفی کرد مجموعه وزارت ارشاد و معاونت ارزشیابی اعلام کردند که تهیه‌کننده‌ی پروژه فاقد سوابق سینمایی است و چون تاکنون فیلمی تهیه نکرده امکان صدور پروانه نمایش وجود ندارد.

صفری ادامه داد: بعد از عدم پذیرش تهیه‌کنندگی بنده از سمت معاونت نظارت، تلویزیون برای اینکه فرصت ثبت‌نام در جشنواره از دست نرود، حبیب والی‌نژاد را به عنوان تهیه‌کننده‌ نسخه سینمایی معرفی کرد.

صفری درباره اینکه در نهایت فیلم در جشنواره فیلم فجر به تهیه‌کنندگی چه کسی اکران می‌شود؟ گفت: دو اتفاق خواهد افتاد؛ یا در این فاصله مجوز تهیه‌کنندگی بنده صادر می‌شود و به ارشاد معرفی می‌کنیم یا اینکه مثل خیلی از فیلم‌های دیگر نام دو تهیه‌کننده در تیتراژ می آید!