حامد مظفری روی آنتن زنده مطرح کرد: حمید رخشانی چون جلوتر از زمانه بود از طرف مدیران وقت سینمایی، تحویل گرفته نشد!/رخشانی خیلی زودتر از “هامون”مهرجویی، زن کنشگر را با “راه دوم” وارد سینمای ایران کرد/رخشانی خیلی زودتر از “من ترانه پانزده سال دارم” و “دختری با کفشهای کتانی”، داستانی پیشرو درباره دختران نوجوان را دستمایه ای کرد برای تولید “پرواز را به خاطر بسپار”!/اگر میخواهیم پوشش درست مردم کوچه و خیابان در دهه سی را بدانیم حتما میشود به “اعاده امنیت” استناد کرد!/برخلاف آثاری مثل “سرب” که طراحی لباس را متاثر کردند از “روزی روزگاری آمریکا”، رخشانی عین پوشش مردم کوچه و بازار تهران قدیم را در “اعاده امنیت” نشان داد!/برخلاف کپیبرداران علی حاتمی که از تهران قدیم فقط لالهزار را میشناسند، حمید رخشانی نماهایی واقعی از کوچه پس کوچه های سیتیر و شاپور را زیربنای طراحی صحنه “اعاده امنیت” کرد!/ پرداخت رخشانی از ماجراهای مرتبط با ملی شدن صنعت نفت در “اعاده امنیت” آن قدر خوب بود که داریوش مهرجویی از همین راشها برای ابتدای فیلم “درخت گلابی” استفاده کرد!/اغلب فیلمهای رخشانی یا تکه پاره شد یا درجه جیم گرفت!/رخشانی آن قدر جسور بود که در واکنش به کمکاری پخشکنندگان، آگهی فروش گاو را منتشر کرد!/کارگردان فیلم کالت “شب بیست و نهم” آن قدر سرکوب شد که در پنجاه سالگی فوت کرد!
سینماروزان: حمید رخشانی بسیار آدم مستعد، خلاق و جلوتر از زمانه خود بود و برای همین هم بود که هیچوقت از طرف مدیران وقت سینمایی تحویل گرفته نشد و اغلب فیلمهایش یا تکه پاره شد یا درجه جیم گرفت و آن قدر سرکوب شد که منزوی شود و خیلی زود در پنجاه سالگی فوت بشود. رخشانی مرد جسوری بود و با جربزه و آن قدر متهور که در واکنش به کم کاری پخش کننده یکی از آثارش، آگهی داده بود “یک گاو به فروش میرسد” و ذیل ش هم شماره پخش کننده!! اتفاقی که باعث شد پخشکنندگان سینمایی قدری به خود تکانی دهند.
حامد مظفری کارشناس و منتقد سینما در برنامه رادیویی سعادتآباد با اجرای علی یگانه که به تحلیل فیلم “اعاده امنیت” ساخته حمید رخشانی اختصاص داشت، با بیان مطلب فوق گفت: حمید رخشانی سعی میکرد جلوتر را ببیند و برای همین وقتی بعد از سالها “اعاده امنیت” را می بینیم همچنان چه به لحاظ استخوان بندی داستانی، چه به لحاظ تکنیک های تاریخی سازی و از همه مهمتر طراحی صحنه و لباس، بسیار روزآمد است.
وی ادامه داد: یک ویژگی مهم فیلم اعاده امنیت در طراحی صحنه و لباس هست که رخشانی عین واقعیت را نشان میدهد یعنی ابدا سراغ شهرک غزالی نرفته و کل نماها را در خیابان هایی مثل سی تیر و شاپور و پاره ای نماها را در ساختمان وزارت ارشاد گرفته و از آن مهمتر طراحی لباس فیلم است که مردم در “اعاده امنیت” عین واقعیت دهه سی لباس می پوشند.
حامد مظفری افزود: برخلاف یک سری آثار تاریخی که به جای نشان دادن عین واقعیت دهه سی و چهل میروند و از مثلا روزی روزگاری آمریکا و پدرخوانده برای طراحی لباس کپی میکنند اینجا حمید رخشانی اصلا این کار را نمیکند و اگر میخواهیم پوشش درست مردم کوچه و خیابان در دهه سی را بدانیم حتما میشود به اعاده امنیت استناد کرد.
این منتقد تاکید کرد: برخلاف فیلم سرب کیمیایی-که فیلم خوبی هم هست ولی در طراحی لباس زیادی گرته بردار روزی روزگاری آمریکا است، رخشانی عین پوشش و زیست مردم واقعی را در “اعاده امنیت” نشان میدهد و چنین فیلمی است که باید در دانشکده های سینمایی تدریس گردد.
این روزنامهنگار تاکید کرد: بعد از علی حاتمی هر که میخواهد تهران قدیم را نشان دهد میرود سراغ شهرک سینمایی غزالی و لاله زار و تیپ های فکل کرواتی را جایجای فیلم قرار میدهد ولی حمید رخشانی شاید چون خودش آن دوره را درک کرده بود با اینکه فیلم تاریخی-جنایی “اعاده امنیت” را میسازد اما اصلا تاکید ندارد بر کلاه شاپو و استایل بارانی پوش روزی روزگاری آمریکا چون اصلا در آن دوره چنین تیپ هایی در بدنه اجتماع نبوده!
او تاکید کرد: یک ویژگی دیگر “اعاده امنیت” استفاده درست از اله مان های ماورایی است که به خصوص بعد از فراگیری فیلم “گوست/شبح”جری زوکر خیلی مورد توجه بود. رخشانی آمد و در اعاده امنیت مایه های ماورایی را وارد کرد و به ترکیب واقع و فراواقع در یک فیلم تاریخی جنایی کاملا ایرانی رسید.
حامد مظفری درباره گیشه “اعاده امنیت” گفت: در اکران، اعاده امنیت به دلیل مشکلات پخش چندان دیده نشد ولی بعدتر بارها در تلویزیون نشان داده شد و حتی پرداخت ماجراهای مرتبط با فیلم ملی شدن صنعت نفت این فیلم آن قدر خوب بود که داریوش مهرجویی از همین راش ها برای ابتدای فیلم “درخت گلابی” استفاده کرد. گویا محمدرضا شریفی نیا واسطه شده بود برای دریافت راش های اعاده امنیت و همین عاملی شد برای اینکه بعدتر رخشانی فیلم مونس را با همکاری شریفینیا بسازند.
حامد مظفری در پاسخ به این پرسش علی یگانه مجری برنامه که چرا هنرمندان خلاقی مثل حمید رخشانی در زمان حیات به بازی گرفته نمیشوند، اظهار داشت:
رخشانی بسیار آدم مستعد و جلوتر از زمانه خود بود و برای همین هم بود که هیچوقت از طرف مدیریت وقت فارابی تحویل گرفته نشد و اغلب فیلمهایش تکه پاره شد یا درجه جیم گرفت و آن قدر سرکوب شد که منزوی شود و خیلی زود در پنجاه سالگی فوت بشود در حالی که در همان فیلم “راه دوم” و با دست خالی برای اولین بار و خیلی زودتر از امثال “هامون” مهرجویی، زن کنشگر را با بازی پروانه معصومی وارد سینمای بعد از انقلاب کرد آن هم در فیلمی با سوژه ای درباره طلاق های عاطفی زوجین که در زمان خودش درک نشد و کلی جرح و تعدیل شد ولی در سالهای اخیر همان سوژه، شده موتیف ثابت بسیاری آثار سینمایی و سریالها.
وی ادامه داد: در زمان پخش اولیه “راه دوم” وقتی مرد داستان مرتب خطاب به زن داستان از اتمام رابطه میگفت، خیلی از همین جماعت بعدا فمینیست، معنا را درک نکردند در حالی که رخشانی زنی کنشگر و از طبقه متوسط را مرکز درام کرده بود که هر طور که هست میخواست زندگی را حفظ کند؛ کاملا منطبق با ریشه های شرقی زن ایرانی که حتی بعد از مدرنیته نیز باز حفظ زندگی را دوست دارند.
او بیان داشت: حمید رخشانی بعد از “راه دوم” هم فیلم “پرواز را به خاطر بسپار” ساخت با فیلمبرداری خیلی خوب رضا رضی. آن فیلم هم داستان پیشرو یی داشت راجع به دختر نوجوانی که گم میشود با پایان بندی کوبنده ای درباره تمام دختران گمشده! فیلمی که سالها قبل از آثاری نظیر دختری با کفشهای کتانی و من ترانه پانزده سال دارم تولید شد ولی باز در زمان خود درک نشد…
حامد مظفری گفت: تنها خوششانسی حمید رخشانی آن بود که فیلم “شب بیست و نهم” دیده شد و حسابی از تلویزیون پخش شد. “شب بیست و نهم” مهمترین فیلم هارور ایرانی است که بومی شده. یک فیلم کالت هارور با تمام الهمان های سنتی بومی دهه سی که خیلی دیده شد و بعد از آن فیلم ترسناک بومی نداشتیم جز معدود تجربیاتی مثل کلبه جواد افشار و آل بهرام بهرامیان یا سریال احضار رامین عباسیزاده که همچنان سازندگان آنها به نیکی از حمید رخشانی و تجربه “شب بیست و نهم” یاد کردهاند.
برنامه سعادتآباد با تهیهکنندگی مریم آصفی، اجرای علی یگانه، بازیگری نیما اعتصام و کارشناسی حامد مظفری از رادیو تهران روی آنتن میرود.