مرگ جلال قزلایاق؛ تهیهکننده شیکپوش فیلم شادمهر عقیلی!
|
سینماروزان/محمد شاکری: جلال قزل ایاق تهیهکننده قدیمی سینمای ایران در ۷۶سالگی درگذشت.
جلال الدین محمد قزل ایاق متولد ۱۳۲۷ بود و کار سینما را در دهه شصت با خرید رایت فیلمهای دست دوم خارجی(موسوم به فیلمهای ریشو!) آغاز کرد.
قزل ایاق برخی فیلمهای آمریکایی و هندی را که میشد با حداقل سانسور پخش کرد، خریداری کرده، دوبله می نمود و سپس در سینماها پخش میکرد.
جلال قزل ایاق که ازجمله سینماگران شیک پوش و متشخص بود از ابتدای دهه هفتاد و با راه اندازی موسسه نگین شهر فیلم و تولید فیلم “خوش خیال” به کارگردانی مهران تاییدی وارد کار تهیهکنندگی شد.
فیلم “پر پرواز” به کارگردانی خسرو معصومی و با بازی شادمهر عقیلی، مهمترين فیلم کارنامه قزل ایاق بود و حاصل شراکت او با کامران دانش جم و مهوش تاجبخش. فیلمی که در جلب مخاطب موفق هم بود و در انتهای دهه هفتاد حدود دویست میلیون فروخت و بیش از نیم میلیون نفر فیلم را دیدند.
“فراری” به کارگردانی رضا جعفری و “انتخاب” به کارگردانی تورج منصوری (باز هم با کامران دانش جم) دیگر فیلمهای تولیدی جلال قزل ایاق بودند. آخرین کار تولیدی قزل ایاق در سینما فیلم “دوستی از جنس آتش” به کارگردانی امیر قویدل بود؛ فیلمی در گونه دلهره.
جلال قزل ایاق از معدود تهیهکننده های بعد از انقلاب بود که طرفدار اکران فیلم خارجی بود؛ سوابق خودش در پخش فیلم خارجی باعث شده بود که خاطرات خوش از اکران خارجی همراهش باشد و اغلب یکی از راههای بازگشت مخاطب انبوه به سینماها را اکران خارجی بداند.
خسرو_معصومی سینماگر باسابقه اظهار داشت: در سینمای ما فیلم سیاسی ساخته نشده/اصلا اجازه ساخت فیلم سیاسی را نمیدهند!/#گوزنها از نظر من صددرصد فیلمی اجتماعی است!/#گزارش_یک_قتل_محمدعلی_نجفی هم فیلم سیاسی نیست!/تولید فیلم سیاسی یعنی ساخت فیلم زندگی رییس شهربانی دوران مصدق یا ساخت فیلم درباره فرار حمید اشرف از دست ساواک!!/حتی اجازه ساخت فیلمی درباره کولبرها را به من ندادند!!/آیا اجازه میدهند داستان تعطیلی کارخانه ۳۵۰۰ کارگره بهشهر را بسازم؟؟/میخواستم ادامه #پر_پرواز را بسازم ولی گفتند احتمال تصویب آن کم است
|
سینماروزان/محمد شاکری: خسرو معصومی کارگردان آثاری دیدنی مثل رسم عاشق کشی، تابو، خرس و کار کثیف مدتها به دنبال تولید فیلم شلیک به اسب لنگ با مضمون کولبران بود ولی به نتیجه نرسید چون نتوانست پروانه ساخت بگیرد.
معصومی با انتقاد از عدم صدور پروانه آثار آسیب شناسانه به روزنامه شرق گفت: اصلا در سینمای ما فیلم سیاسی ساخته نشده است. با نگاه به سینمای دنیا راحتتر میتوان درباره ساخت فیلم سیاسی و اصلا شمایل تصویرکردن سیاست در سینما صحبت کرد. فیلم «اعتراف» ساخته کوستا گاوراس از نظر من نمونه کامل یک فیلم سیاسی است. در این فیلم میبینیم آدم بانفوذی را دستگیر میکنند و به زیرزمینی میبرند و داستان تازه شروع میشود. درباره سینمای ایران میتوان گفت که اساسا امکان ساخت فیلم سیاسی به گونهای که انتظار میرود فیلم به واقعهای سیاسی اشاره کند، نداریم یا اجازه ساخت چنین فیلمهایی وجود ندارد. ممیزی بسیار یکی از اصلیترین موانع فیلمسازان برای پرداختن به موضوعاتی اینچنینی است.
معصومی ادامه داد: فیلم گوزن ها از نظر من صددرصد فیلمی اجتماعی است. خاطرم هست در دورهای محمدعلی نجفی فیلمی تحت عنوان «گزارش یک قتل» را ساخت که درباره حزب توده بود. به نظرم نمیتوان به این فیلم عنوان فیلم سیاسی داد. فیلم سیاسی چیزی است که تمام خط و خطوط مسائل سیاسی در آن گنجانده شده و قصه براساس تم سیاسی جلو میرود. فرض کنید که درحالحاضر قصهای براساس زندگی و مرگ رئیس شهربانی زمان دکتر محمد مصدق دارید که قصه بسیار جذاب و پرکششی است، پرداختن به چنین موضوعی از نظر من یعنی ساخت فیلم سیاسی. حالا سؤال من اینجاست که اساسا میتوان چنین قصهای را تصویر کرد؟ یا این امکان وجود دارد که من قصهای را براساس چریکهای فدایی خلق ایران بسازم یا قصهای براساس جنبش سیاهکل روایت کنم؟ پاسخ روشن است. اجازه ساخت چنین فیلمهایی وجود ندارد. خاطرم هست علامهزاده قصد داشت اوایل انقلاب فیلمی به نام «جای پای آهو» را مقابل دوربین ببرد که به یقین فیلم سیاسی محسوب میشد اما اجازه ساخته فیلم داده نشد؛ بنابراین باید خط باریک بین ساخت فیلم اجتماعی و سیاسی را در نظر گرفت. لزوما هر فیلم اجتماعیای که به موارد سیاسی اشاره میکند، به معنی مطلق فیلم سیاسی نیست و در دستهبندی فیلمهای اجتماعی است. فکر میکنم در دورههای مختلفی از تاریخ سینمای ایران قطعا داستانهای جذاب سیاسی برای روایت در سینما داشته و داریم اما نزدیکشدن به برخی از آنها ساده نیست. مثلا شخصیت حمید اشرف که به نظرم بسیار پرکشش و جذاب است. خصوصا وقتی داستان زندگیاش را میخوانیم که 24 ساعت از دست ساواک فرار میکند و مدام درحال تعویض آپارتمان محل سکونتش بوده. چریکی با مشخصات منحصربهفرد و فینالی که به درگیری در فرودگاه مهرآباد منجر میشود و در همین درگیری تعدادی به دست گروهی از ساواک کشته میشوند. به یقین چنین فیلمی مخاطب را مجذوب میکند؛ اما یقین بدانید تصویرکردن چنین روایتی در سینما بهسادگی امکانپذیر نیست یا قصه سیاهکل که گروهی راهی جنگل میشوند و جلوی آنها گرفته میشود و امکان اینکه کدخدا را بکشند و فرار کنند وجود دارد اما به دلیل وجود همان کدخدا مبارزه میکنند و به همین دلیل در انتها گیر میافتند و همگی لو میروند. از نظر من چنین موضوعاتی را میتوان عنوان موضوع داغ سیاسی دانست.
وی افزود: لازم نیست راه دوری برویم تا ثابت کنیم دست فیلمساز در سینمای ایران برای پرداختن به موضوعات سیاسی باز نیست. میتوانم به کارنامه خودم رجوع کنم. دستکم سه، چهار سال درباره کولبرها قصه نوشتم و فیلمنامه من از دیدگاه دوستانی که باید در شورای پروانه ساخت آن را مطالعه میکردند، ملتهب بود و همین موضوع باعث شد پرونده این فیلم در شورای پروانه ساخت بسته شود. درصورتیکه این فیلم حرفهای زیادی برای گفتن داشت.
معصومی که درامهایی دیدنی از نبرد انسان و طبیعت در شمال ساخته در ادامه گفتگو با روزنامه شرق بیان داشت: ساخت فیلم درباره جنبشهای کارگری که موضوع مورد علاقه من است هم از آن دست مواردی است که تصویرکردنش چندان ساده به نظر نمیرسد. در شهری مثل بهشهر که خودم اهل انجا هستم، کارخانهای بود که سههزارو 500 کارگر(؟؟!) داشت؛ یعنی کارگران آنجا سه شیفت کار میکردند و کارخانه تعطیل شد. نگاهکردن به زندگی این ششهزار کارگر از موضوعات مورد علاقه من است اما میدانم که موانعی برای تصویرکردن چنین موضوعاتی که میتواند عنوان فیلم سیاسی داشته باشد، سخت یا غیرممکن است.
خسرو معصومی درباره تجربه ناموفقش برای ساخت ادامه #پر_پرواز گفت: مدتی قبل فیلمنامهای به نام «کافهتایپ» نوشتم و مضمون این فیلم کاملا سیاسی است. بهنوعی میتوان گفت ادامه «پر پرواز» است. اما در حالوهوایی دیگر و مهمتر اینکه باسمهای نیست. در این فیلمنامه به مسائل روز جامعه اشاره شده است. زمان گرفتن پروانه ساخت، داستان را برای دوستان تعریف کردم و به ظاهر از آن تعریف میکردند و مورد قبولشان بود. اما مدام تأکید میکردند که احتمال تصویب آن خیلی کم است.
معصومی تاکید کرد: باید به این موضوع دقت کنیم که سینمای ایران مثل یک سفیر برای کشورمان عمل میکند و نام و آوازه سینمای ایران در تمام جهان پیچیده است. بیراه نیست اگر بگویم که الان در تمام دنیا ارزش و احترام زیادی برای سینمای ایران قائل هستند. به نظرم چندان مناسب نیست که با فیلمها و فیلمسازانی که برای کشور افتخارآفرینی میکنند، برخورد تندی صورت بگیرد. همه با هم تلاش کنیم تا این سینمای پرافتخار را سر پا نگاه داریم. گاهی کجفهمیهای شورای پروانه ساخت مانع از تصویب فیلمنامههایی میشود که میتواند تأثیرگذاری مضاعفی روی مخاطب داخل و خارج از مرزهای این کشور داشته باشد.