کودکان دیروز حالا با فرزندان خود به تماشای “لالایی” مینشینند!/دوست دارم در حوزه بزرگسال كار بكنم!/فقط شعار حمايت از حوزه كودك دادهاند/هنرمندان حوزه كودك دستمزد درست و حسابي ندارند!/پیتر دینکلیج، گیمآفترونز، کار کرده/چرا در ایران برای فیزیک ما کاراکترهای پیچیده نوشته نمیشود!؟؟
|
سینماروزان: «لالايي» به كارگرداني احمد درويشعليپور و حضور عمو پورنگ و امیرمحمد اين روزها از پلتفرم فيليمو پخش ميشود.در اين سريال علاوه بر داريوش فرضيايي، هنرمنداني چون گوهر خيرانديش، سعيد اميرسليماني، اميرمحمد متقيان، نعيمه نظامدوست، كمند اميرسليماني، سپند اميرسليماني، هليا امامي، امير كربلاييزاده، حامد وكيلي، امير سهيلي، مرضيه صدرايي، ابراهيم شفيعي و نيما قربانزاده حضور دارند.
به گزارش سینماروزان و به نقل از روزنامه اعتماد، لالایی مجموعهاي شاد است كه با حال و هواي ديگر كارهاي داريوش فرضيايي همخوان است و براي كودكان ساخته شده، قصه درباره «گلشن» زن مسن و صاحب خيريهاي است كه حافظهاش را بر اثر اتفاقي از دست داده و در شرايطي خاص مرد جواني را با پسر از دست رفتهاش اشتباه ميگيرد. به همين بهانه با اميرمحمد متقيان چهره شناخته شده كودك گپ كوتاهي داشتيم كه پيش روي شماست.
*در دهههاي هفتاد و هشتاد و ما قبل آن، برنامههاي خوب و باكيفيتي در حوزه كودك داشتيم، اما از آن دوره به بعد، كودكان ما پاي انيميشنها و برنامههاي كودك خارجي مينشينند. اين تغيير و خلأ محسوس در حوزه كار كودك از كجا آمد و چه دليلي داشت؟
خب آن زمان تنها رسانهاي كه وجود داشت، تلويزيون بود در حالي كه الان بمباران رسانهاي است. گوشيهاي موبايل، تلويزيون، ماهواره و شبكههاي اينترنتي كه هر كدام مسير و خط خودش را دارد. اين تعدد و تكثر رسانه، حواس و نظر مخاطب را پراكنده ميكند. هرچند كه ما هم در حوزه كار كودك با سياستهاي نادرست و بيتوجهيهايي مواجه شديم كه ديگر زمينه را براي تمركز كودكان خودمان بر محتواهاي داخلي ايجاد نكرد. در حالي كه ما همچنان چهرههاي شاخصي در حوزه كودك داريم كه ميتوانند مثل قبل كار كنند و به تربيت و آموزش كودكان مطابق با فرهنگ خودمان كمك كنند. بايد در نظر داشته باشيم كه عمو پورنگ شدن در آن دورهاي كه شبكههاي اجتماعي مثل اينستاگرام نبود كه يك نفر را معرفي و به شهرتش اضافه كند، اتفاق بسيار ارزشمندي بود.
*برخي هنرمندان حوزه كودك، مسير كارشان را به كارهاي بزرگسال تغيير دادند و دليلش را فضاي كاري بهتر عنوان ميكنند. چرا در سالهاي اخير حوزه كودك اينقدر دچار بيمحلي شده؟
چرايش را مسوولان بايد پاسخ بدهند، چون سوال ما هم هست. اما اگر بخواهم از تجربياتم بگويم در تمام اين سالها ما فقط ديدهايم كه تصميمگيران و صاحبنظران حوزه كودك، فقط شعار حمايت از حوزه كودك دادهاند. ميگويند كه كودك خيلي برايمان مهم است و آينده دست كودكان است و حمايتشان به همين جمله خلاصه ميشود. در حالي كه براي كار كودك نه بودجه خاصي در نظر گرفته ميشود و نه در جشنوارهها، جدي گرفته ميشود. هنرمندان حوزه كودك دستمزد درست و حسابي ندارند، چون برآورد كار كودك، كمتر از كارهاي ديگر است. در صورتي كه ما هم داريم زحمت ميكشيم. ما هم همان كار و زحمتي را كه هنرمندان حوزه بزرگسال انجام ميدهند، سر پروژهها متحمل ميشويم، اما نتيجه و آوردهاش برابر نيست. براي همين است كه الان دوست دارم بزرگسال هم كار بكنم، چون قدر كاري كه انجام ميدهيم را نميدانند و اين باعث نااميد شدن فعالان حوزه كودك ميشود.
امیرمحمد متقیان
*با اين صحبتها، آيا تمايلي به بازي در فيلم و سريال غير از كودك داريد؟
بله، من علاقه زيادي به كار در فضاي بزرگسال دارم. اما متاسفانه كارهايي كه پيشنهاد ميشود در مدل فيزيكي، نقشهاي خوب و جانداري نيست. در كشور ما يك كاراكتر پيچيده و درجه يك براي آدمي در مدل فيزيكي من نوشته نميشود در حالي كه اين اتفاق در همه جاي دنيا رايج است مثل آقاي «پيتر دينكليج» كه گيم آف ترونز را كار كرده. در ايران، بزرگ همه ما در اين شرايط فيزيكي، آقاي اسدالله يكتاست كه خب هنوز دلش راضي نيست و شايد هنوز آن كاراكترهايي را كه دوست داشته، بازي نكرده است. اگر نقشهاي خوبي به ما پيشنهاد شود، حتما ميپذيريم و كار ميكنيم. در واقع من تا الان ترجيح دادم در ژانري كه هستم كنار نفر اول اين ژانر يعني داريوش فرضيايي باشم و اگر قرار باشد در حوزه ديگري هم كار كنم، باز دلم ميخواهد كار خوب و ماندگاري باشد كه به نوعي برايم پيشرفت محسوب شود نه پسرفت.
*در حوزه بزرگسال، تجربهاي داريد؟
من يك كار كوتاه ساختم و سال 99 در يك فيلم سينمايي به كارگرداني نويد اسماعيلي بازي كردم. آن كار قصه خوبي داشت كه كاراكتري كه مدنظرم است را براي من داشت، اما متاسفانه وارد توليد كه شد، روند تغيير كرد و آن اتفاقي كه منتظرش بودم، نيفتاد.
چرا به اين فكر ميكنم و به همين دليل هم رشته كارگرداني را انتخاب كردم. ميخواهم چند تا كار كوتاه ديگر بسازم تا تجربه كسب كنم و بتوانم حرفي براي گفتن داشته باشم. بعد از آن حتما يك كار خوب ميسازم و يك نقش خوب براي خودم كنار ميگذارم كه دريچه جديدي به روي افراد مستعد همفيزيك من باز شود.
*اگر بخواهيد يك كار كودك بسازيد به چه حوزههايي بيشتر ورود ميكنيد كه خلأش را حس كردهايد؟
يكي از مهمترين مسائلي كه كودكان ما بايد اصولي و متناسب با سن خودشان ياد بگيرند، مسائل بهداشتي و جنسي است. به نظر من اينكه از يك سني به بعد، بهطور اصولي و به اندازه، كودك را با اين مسائل آشنا كنيم خيلي بهتر است از اينكه خودش به صورت اتفاقي يا از سر كنجكاوي در اينترنت با اين موارد آشنا شود و يادگيري درست اين موارد ميتواند از خيلي از آسيبها در كودك و نوجوان جلوگيري كند.
*درباره سريال “لالايي” صحبت كنيم، كلمه «لالايي» چه تصويري در ذهنتان تداعي ميكند؟
من با شنيدن اين كلمه ياد مادر ميافتم. آوازي كه مادر از بچگي براي ما خوانده و با آرامشي همراه بوده كه آن جنس خاص از آرامش، هيچ جاي دنيا پيدا نميشود.
*قصه «لالايي»، حاوي چه مفاهيم و آموزشهايي است؟
لالايي، سريال كودك و خانواده است. كليت پيام اين سريال، انسانيت است. اينكه ياد بگيريم كه هواي همديگر را داشته باشيم، قدر همديگر را بدانيم. آن چيزي كه از افراد ميماند، مهري است كه در دل آدمها وجود دارد. سرمايهگذاري كردن روي بچههايي كه مستعدند و ميتوانند به يك جايي برسند، اما به خاطر عدم حمايت نميتوانند گامي در مسير موفقيت بردارند.
*در شرايط فعلي كه كودك و نوجوان نسبت به گذشته، آگاهتر شده و دسترسي بيشتري به رسانهها و اينترنت دارد، فكر ميكنيد، «لالايي» آنقدري قوت و قدرت دارد كه نظر اين قشر را جلب كند؟
ما بچههاي ديروز را داريم و اين باعث ميشود كه كودكان امروز، مخاطب بالقوه ما باشند. مخاطبان ديروز ما امروز با بچههايشان كارهاي ما را تماشا ميكنند. اين ديالوگي است كه بارها و بارها من و عمو پورنگ شنيدهايم و ذوق كردهايم از اينكه پدر و مادراني به ما ميگويند كه ما بچه بوديم، مخاطب برنامهتان بوديم و الان بچههايمان دارند برنامه شما را نگاه ميكنند. علاوه بر اين، لالايي، قصه خوبي دارد كه توسط عوامل خوبي توليد شده و به نظر من ميتواند جايش را در دل مخاطب پيدا كند.
امین حسین پور -کارگردان سریال “بازنده” -خطاب به مخاطبان : اگر میتوانید، حدس بزنید+ویدیو
|
سینماروزان/مهدی فلاح: امین حسین پور کارگردان سریال “بازنده” در گفتگویی کوتاه درباره وجه معمایی سریال خود حرف زده است.
وی با اشاره به پروسه چند ساله ای که برای نگارش فیلمنامه وقت گذاشته از مخاطبان خواسته برای حل معمای سریال بیایند و حدس بزنند که ماجرا از چه قرار است؟
سریال «بازنده» معمای پیچیده یک قتل را روایت میکند؛ فقدان کودکِ یک خانواده اعیانی و ظن به قتل است که یک کارآگاه باهوش را وارد عرصه میکند…
“بازنده” را امین حسین پور به تهیهکنندگی احسان ظلی پور ساخته و از فیلیمو عرضه شده با بازی علیرضا کمالی در نقش کارآگاه، سارا بهرامی و صابر در نقش زوجی که فرزندشان ناپدید شده، پیمان قاسم خانی در نقش پدربزرگ(!)، صدف اسپهبدی، رویا جاویدنیا، محمد علیمحمدی، امیر غفارمنش، مهدی رکنی، علی مردانه، الهه اذکاری، ترنم کرمانیان، امیرحسین رضازاده، سپیده مولوی، ستاره قهرمانی و…
برای تماشای فیلم گفته های کارگردان سریال بازنده، اینجا را ببینید.
کشف بازندهی بزرگ در سریال “بازنده”
|
سینماروزان: به طور کلی ترکیب یک داستان معمایی-جنایی با یک قصه خانوادگی جزو اتفاقاتی محسوب میشود که به ذات برای بیننده جالب توجه است و اینکه امین حسینپور چطور از پس این ترکیب برآمده هم، موضوعی است که به طور حتم با انتشار دیگر قسمتها بیشتر میتوان از آن گفت.
به گزارش سینماروزان و به نقل از عصرایران، «بازنده»، عنوان یکی از تازهترین سریالهای شبکه نمایش خانگی است که همین جمعه با فضای نسبتاً تازهای، منتشر شد. امین حسینپور نویسندگی و کارگردانی این سریال و احسان ظلیپور تهیهکنندگی آن را به عهده دارد، سریالی که در ژانر درام جنایی و رازآلود، راوی داستانی شده که از همان ابتدا بیننده را به عمق داستانی پیچیده میبرد.
علیرضا کمالی در این قصه، در نقش کارآگاه کیانی، درگیر پروندهای پیچیده میشود که رازهای بزرگی از یک خانواده را برملا میکند. سارا بهرامی، صابر ابر، صدف اسپهبدی، رویا جاویدنیا، محمد علیمحمدی، امیر غفارمنش، مهدی رکنی، علی مردانه، الهه اذکاری، ترنم کرمانیان، امیرحسین رضازاده، سپیده مولوی، ستاره قهرمانی و پیمان قاسمخانی بازیگران «بازنده» هستند، سریالی که فضاسازی موجود در آن، از بارزترین ویژگیهایی است که در نگاه اول به چشم میخورد.
تاریکی، ابهام و رازآلودگی سه الهمانی هستند که در کنار استفاده بهجای کارگردان از نورپردازی دقیق و موسیقی متن، از همان قسمت اول به ذهن متبادر میشوند. استفاده از لوکیشنهای کمتر دیده شده و طراحی صحنه نیز از دیگر نکات قابل توجهی است که تا حدودی توانسته فضایی مناسب برای روایت داستانی جنایی را ایجاد کند. این فضاسازی نه تنها به جذابیت روایی داستان میافزاید، بلکه به مخاطب کمک میکند تا در بستری مناسب به عمق شخصیتها پی ببرد و درگیر پیچیدگیهای روانی آنها شود.
در سوی دیگر، شخصیتپردازیهای صورت گرفته در سریال «بازنده» از مواردی است که باید به آن اشاره کرد. کاراکترها در دل این قصه، بسیار پیچیده و چند بعدی هستند. هر یک از شخصیتها، گذشتهای پنهان و انگیزههای خاص خود را دارند. این پیچیدگی، باعث میشود که مخاطب نسبت به آنها کنجکاو شود و بخواهد بیشتر درباره آنها بداند.
حضور علیرضا کمالی در قامت یک کارآگاه جنایی و دیده شدن او در قالب شخصیتی متفاوت از نقشهای گذشتهاش باعث شده تا این نقش به واسطه تازگی آن برای این بازیگر، تأثیرگذاری منحصر به فردی داشته باشد که آن را قابل باور میکند. هر چند شاید در نگاه اول این کارآگاه، به واسطه تجربه نقش رضا پروانه در «پوست شیر»، ممکن است بیننده را یاد چهرهای که از او به یاد دارد، بیندازد اما در عین خودسرانگیهای شخصیت، از جمله کتک زدن متهم و مُقُر آوردنش در همان شروع که یادآور خلق و خوی رضا پروانه است، به هیچ وجه نمیتوان منکر هویت مستقل این آقای کارآگاه در «بازنده» شد.
در کنار علیرضا کمالی، حضور پیمان قاسم خانی هم از دیگر اتفاقاتی است که با کلیشهشکنی رخ داده، باعث شد تا شاهد ترکیب تازهای از بازیگران باشیم، ترکیبی که با نقش متفاوت صدف اسپهدی و ظاهر دیده نشده از او در قالب چنین شخصیتی کامل میشود. ترکیب زوج این سریال یعنی صابر ابر و سارا بهرامی هم از دیگر اتفاقات جالب توجهی است که باید دید در ادامه ماجرا چطور باعث پیشبرد داستان میشود؟
به طور کلی ترکیب یک داستان معمایی-جنایی با یک قصه خانوادگی جزو اتفاقاتی محسوب میشود که به ذات برای بیننده جالب توجه است و اینکه امین حسینپور چطور از پس این ترکیب برآمده هم، موضوعی است که به طور حتم با انتشار دیگر قسمتها بیشتر میتوان از آن گفت.
اصرار چندانی برای بیشتر شدن قیمت بلیت سینما نداریم!/آنچه که مردم در موبایل خود میبینند از آنچه که در سینما میبینند بسیار جلوتر است/به زودی فیلمی اکران میشود که رکورد «فسیل» را میشکند!!/دولت رییسی حامی پلتفرمها بود/محمد مخبر و مدیران ارشاد و سینمای دولت سیزدهم از پلتفرمهای خصوصی، حمایت کردند/ پلتفرمهای اصلی، آمار مخاطبان جم را کاهش دادند!/مردم خواستار سرگرمی سالم و بدون سیاسیکاری هستند/ترکیه هیچی نیست!/آنها عقبه سینما و سریالسازی ما را ندارند/ما خیلی از آنها به لحاظ شعور، شناخت، قصه و… جلوتر هستیم!/نیروهای فنی خبرهای داریم که از کشورهای خارجی پیشنهاد دارند!/پلتفرمها کمک نمیخواهند! فقط اذیتشان نکنید تا ببینید چگونه بازار منطقه را در دست میگیرند
|
سینماروزان: در نهمین قسمت برنامه تصویری «سیوپنج میلیمتری» علی سرتیپی تهیهکننده سینما مهمان فریدون جیرانی بود.
علی سرتیپی تهیهکننده سینما در ابتدای اظهاراتش درباره حواشی پیش آمده برای سریال «داریوش» گفت: ما هم نمیدانیم که داستان چیست، به ما اطلاع دادند که مشکلی به وجود آمده، در صورتیکه نه ساترا با این سریال مشکل داشت و نه ما هیچ مشکلی داشتیم. هیچ صحبتی با ما نشده بود و خودمان در فضای مجازی و در اخبار شنیدیم که مشکلی پیش آمده چراکه در سکانس مربوطه رقصی وجود ندارد و فقط ادا در آوردن است. صحبتهایی شده و حرفهایی زدهایم که انشاالله مشکل حل شود.
سرتیپی تصریح کرد: این اخبار باعث میشود که یک سری رسانههای بیگانه از موضوع سوءاستفاده کنند.
سرتیپی درباره انجمن وی.او.دی و رسانه ایران اظهار کرد: این انجمن تقریباً یک یا دو سال پس از شروع فعالیت وی.او.دیها تشکیل شد که ما حدوداً 40 عضو داریم و این انجمن صد در صد خصوصی است از هر سه پلتفرم مهم فیلیمو، نماوا و فیلمنت در این انجمن عضو هستند و عضو شورای مرکز هم هستند و در انتخابات مجمع عمومی و هیئت مدیره بنده به عنوان رئیس انتخاب شدم و محمدمهدی عسگرپور هم به عنوان دبیر کنار ما حضور دارند و به ما کمک میکنند. ایشان در دو سال گذشته از این نظر که بتوانیم پلتفرمها را برای نظام رمزگشایی کنیم و بگوییم که ما واقعاً خودتان هستیم و میخواهیم با خودتان کار کنیم و قرار نیست تقابلی داشته باشیم یا مقابل جایی بایستیم و چیزی را کمرنگ کنیم. ما آمدهایم یک سری نداشتهها را پر کنیم.
وی افزود: شرایط کرونا ما را به نوعی به این سمت آورد و الان همه اعم از مردم و نظام و دولت فهمیدهاند که حضور وی.او.دیها به نفع مردم و جامعه است. امروز مشکلاتی که دو یا سه سال پیش داشتیم را نداریم چراکه آن زمان جنگ بودن یا نبودن داشتیم و الان از آن مسئله گذشتهایم و مسائل دیگری داریم و خوشبختانه خودمان را به عنوان یک پدیده جدید اثبات کردیم و الان مشکلاتمان مسائل دیگری است.
این تهیهکننده با تأکید بر اظهارات جیرانی مبنی بر اینکه این انجمن به دنبال قانونی کردن حضور وی.او.دیها است، اظهار کرد: اصلیترین دلیل حضور ما در این صنف این است که بتوانیم این کار را انجام دهیم. شما هم چند مرتبه در جلسه شورایعالی انقلاب فرهنگی بودید و درباره این موضوع من به شخصه چند بار با رئیس جمهور سابق صحبت کردم و با آقای مخبر، رئیس شورایعالی انقلاب فرهنگی، دادستان کل، روسای فرهنگی مجلس و… جلساتی داشتیم تا هم نقش پلتفرمها را در همگرایی و حس و حال مردم بیان کنیم و هم اینکه وجود این پلتفرمها چقدر میتواند مسائلی چون نفوذ شبکههای بیگانه را حل کند که فکر میکنم تا امروز موفق بودیم و خوب پیش رفتیم اما اتفاقات زیادی هم وجود دارد که مسائلی چون «داریوش» پیش میآید و برخی هم رسانهای نمیشود ولی تعامل به طور کل وجود دارد.
وی افزود: ما چند سال پیش این جنگ را داشتیم و فکر میکنم آن زمان تلویزیون تمایل داشت که ما از بین برویم و نباشیم اما جامعه و عقلا همگی دست به دست هم دادند و متوجه شدند که ما کنار صداوسیما هستیم. صداوسیمای ما هم سیاسی است و هم ایدئولوگ که خیلی از کارها را نمیتواند انجام دهد. ما در کنار تلویزیون میتوانیم مردم را جذب کنیم و در خانهها بنشانیم. این نگرش که نظارت در نمایش خانگی باید شبیه تلویزیون باشد یا حتی از تلویزیون هم بدتر باشد، وجود داشت اما بعد دیدیم که واقعاً اینگونه نیست و اتفاقاً دولت رییسی حامی ما بود. محمد مخبر به شخصه و دوستان دولت و وزارت ارشاد و مدیران سینمایی دولت سیزدهم و نمایندههایی که از این وزارتخانه بودند به نوعی در مقابل تلویزیون حامی ما بودند و الان واقعاً ماحصل خوبی داریم، همدیگر را درک کردیم و فکر میکنم اگر کژاندیشی نشود، خوب پیش میرویم و یک جاهایی مشکل در تندرویهایی است که بعدها متوجه میشوند که اشتباه است. ما هم پدیده جدیدی هستیم و در بخش خصوصی کار میکنیم و ممکن است ما هم اشتباهاتی داشته باشیم و الان حضور ما جای خالی خیلی چیزها را پر کرده، شبکه جم را پایین آورده و آمارهای رسمی و غیررسمی به وضوح نشان میدهد که پلتفرمها درصد بینندههای ماهوارهها را کم کردهاند. خوشبختانه پلتفرمها با استاندارد بالایی آمدهاند، بهترین کارگردانها، بازیگران و فیلمبردارها به پلتفرمها آمدهاند و این البته شاید به سینما و تلویزیون هم لطمه بزند که البته تلویزیون خودش این شرایط را خواست و فکر میکنم الان اینگونه نباشد و از روش یک یا دو سال گذشتهاش برگشته است.
این تهیهکننده تأکید کرد: ما به عنوان پلتفرمها باید تلاش کنیم نیروهای خودمان را بسازیم، بازیگران جدید، کارگردان، فیلمبردار و دیگر عوامل جدید بیاوریم و این کاری است که تلویزیون در دهه 70 و 80 انجام داد و به سینما بسیار کمک کرد.
سرتیپی در پاسخ به این پرسش که آیا پلتفرمها به دنبال بازتر کردن فضا هستند یا خیر، اظهار کرد: چون نگاه ما نگاه سیاسی نیست و نگاهمان فرهنگی و اقتصادی است و سرمایهگذارانمان متعلق به بخش خصوصی هستند نگرانیهایی هم داریم. فرهنگ از مواردی است که همه به آن توجه دارند و درباره مسائل فرهنگی شما پاسخگوی یک نهاد نیستید. یکی از مشکلات ما این است که باید به چند جا پاسخ دهیم، اگر ما آییننامهای داشته باشیم و به این سمت برویم که یک جا حرف آخر را بزند و نگاه درستی حاکم باشد؛ اینگونه باشد که ما بخش خصوصی هستیم، تلاش میکنیم، اقتصاد برایمان بسیار مهم است و میتوانیم بسیار تأثیرگذار باشیم. ما با سریالهای «در انتهای شب» و «افعی تهران» موج روانشناسی راه انداختیم و مقالههای روانشناسی و اجتماعی بسیاری نوشته شد. ما اثر کارهایمان را در مردم دیدیم و اینکه آدمها به روانپزشک احتیاج دارند مسئلهای بود که به جامعه منتقل کردیم.
علی سرتیپی
این کارگردان در ادامه با وجود مخالفت سرتیپی نسبت به نقش سانسور در دیده نشدن آثار خارجی، گفت: مردم فکر میکنند که شما سانسور میکنید و با سانسور وحشتناکی که در تلویزیون میشود مردم تصورشان این است که در پلتفرمها هم همین سانسور وجود دارد در حالیکه اینگونه نیست و در پلتفرمها سانسور بسیار کم است.
سرتیپی در بخش دیگر اظهاراتش در این قسمت از برنامه «سی و پنج میلیمتری» گفت: در سینما بحثهایی درباره ابتذال میشود که در پلتفرمها چنین موضوع بسیار بسیار کمتر است و کارهای بسیار بهتر و خوبتری ساخته میشود.
تهیهکننده فیلم سینمایی «ستاره بازی» تصریح کرد: نمیدانم چرا در حوزه فرهنگ نگاهی وجود دارد که گویا برنامهریزی خاصی وجود دارد که میخواهد کاری انجام دهد اما من و شما میدانیم که اصلاً اینگونه نیست و هیچ چیزی وجود ندارد که بخواهند تصور کنند که در این حوزه قرار است ما کودتای فرهنگی انجام دهیم.
جیرانی تصریح کرد: یک جریان فکری وجود دارد که سعی دارد این تحلیلها را ارائه دهد اما با این جریان فکری کاری نداشته باشید، این جریان در اقلیت است. نکته اینجاست که مردم خواهان سرگرمی سالم، درست، جدید و مدرن هستند. طبقه متوسط اکثریت جامعه هستند، وزیر ارشاد هم به این نکته اشاره کرد که ما طبقه متوسطی داریم که سبک زندگی و مطالباتش با کم سوادها و بیسوادها فرق میکند.
سرتیپی تأکید کرد: این قشر هم از تلویزیون و هم از سینما رانده شده و حالا به پلتفرمها آمدهاند. اگر این طبقه پلتفرمها را هم از دست بدهند توجهشان فقط به آن طرف معطوف میشود.
وی افزود: ما هیچ کمکی نمیخواهیم، فقط میخواهیم اذیتمان نکنند و بدانیم کاری که انجام میدهیم منفیهایش دیده نمیشود. ما میتوانیم در جهان و منطقه حرف بزنیم، صادرات خوب داشته باشیم و به جای اینکه نگران یک سری مسائل باشیم در ساختههایمان میتواند اتفاقات خوبی رقم بخورد، ما به لحاظ فرهنگی، کاردانی و کارگردانی از دنیای عرب و کشورهای اطرافمان بسیار جلو هستیم.
این تهیهکننده توضیح داد: دوستان ما در بخشهای فنی اصرار دارند که با ما قرارداد سه ماهه ببندند چرا که اکثر این افراد از کشور میروند و ما مدام مجبور هستیم آدمهای جدید بیاوریم، حتی از افراد سفته میگیریم تا تضمینی بر این باشد که یک سال با ما کار میکند. ما متخصصهایی به وجود آوردهایم که ممکن است به کشورهای منطقه بروند. پلتفرمها کمک کردند که افراد بسیاری کار کنند و شغل داشته باشند. ما درباره این موضوعات صحبت میکنیم، بسیاری از افراد متوجه حرفهای ما میشوند اما متأسفانه برخی افراد نگاه بدبینانه دارند.
جیرانی در تأیید اظهارات سرتیپی، گفت: عقلای نظام باید متوجه این موضوع باشند که وجود پلتفرمها لازم است و سعی کنند برخی یادداشتها که در جهت تخریب پلتفرمها در برخی خبرگزاریها نوشته میشود را ننویسند. وجود پلتفرمها بسیار مهم است، مردم به واسطه این آثار شبکههای خارجی را نمیبینند.
در ادامه این برنامه سرتیپی در پاسخ به پرسشی درباره نقش سینمادارها در رشد سینمای کمدی و کنار رفتن سینمای اجتماعی، اظهار کرد: من این تحلیل را درست نمیدانم. ما در سینمای ایران بحران داریم و ریشه آن به کم شدن میزان مخاطبانش مربوط میشود. ما در فضای کرونا بودیم و بعد اتفاقات دیگر رخ داد و در نهایت بالا رفتن هزینههای سالنداری است. هزینه سالنداری واقعاً وحشتناک است، ما ماهی دو میلیارد و سیصد میلیون تومان برای سینماهایمان در مجموعه کورش هزینه میکنیم. هزینه سالنها به شدت بالا رفته در حالیکه قیمت بلیت افزایشی متناسب با این افزایش قیمت نداشته و البته بالا رفتن قیمت بلیت باعث ریزش مخاطب میشود و ما به همین دلیل اصرار چندانی برای بیشتر شدن قیمت بلیت نداریم. از طرفی خود پلتفرمها عوامل را گران کردند، ساخت یک فیلم سینمایی بسیار گران شده و باید یک فیلم صد میلیارد تومان بفروشد تا سرمایه خود را برگرداند. سینمای اجتماعی ما از مردم عقب افتاده است که شاید دلیلش سانسور یا مسائل دیگر باشد، آنچه که مردم در موبایل خود میبینند از آنچه که در سینما میبینند بسیار جلوتر است. کسانی که میخواهند فیلم طنز ببینند به دنبال یک تفریح کمهزینه هستند و به همین دلیل این سینما هنوز نفس میکشد. من نگران پلتفرمها هم هستم، ما باید ژانرهایمان را بیشتر کنیم تا بلای سینما سر ما نیاید.
سرتیپی درباره دلیل پرفروش بودن فیلمهای تلخ اجتماعی در سالهای گذشته گفت: آن زمان این فیلمها از جامعه جلو بودند اما امروز فیلمهایی که اکران میشوند احتمالاً جلو نیستند. در دولت جدید روانشناسان و جامعهشناسها این موضوع را تحلیل کنند، ما نمیتوانیم همه چیز را متوجه سانسور بدانیم. من معتقدم که به تحولات خاص نیاز داریم.
وی افزود: شاید همانطور که مردم تصور میکنند فیلمهای خارجی حتماً سانسور میشوند، فیلمهای اجتماعی که از وزارت ارشاد مجوز میگیرند هم دیگر حرفی برای گفتن ندارند. این تصور هم در مردم به وجود آمده که سانسور اجازه نمیدهد آثار متفاوتی خلق شود. باید به این مسائل در دوره جدید فکر کرد و اگر سینما در این کشور از بین برود اتفاق واقعاً بدی است.
سرتیپی با اشاره به اینکه در تهران بالای 200 سالن سینما وجود دارد، تأکید کرد: سالنهای خوبی راه افتاده و در تهران سالنهای خوبی هم در حال راهاندازی است. در مشهد، شیراز، بندرعباس، خوزستان، سازی و… سینماهای خوبی به زودی راهاندازی میشوند. اختصاص دادن یک ساختمان به تنهایی برای سینما دیگر صرفه اقتصادی ندارد و برای نیاز مردم نیز جوابگو نیست چون پکیج رستورانها و شهربازی و… با هم جذاب است. یکی از نوستالژیکترین سینماهای ما در تهران «عصر جدید» است که چند سال پیش از کار افتاد و سینماهای بسیاری بودند که دیگر که اصطلاحاً تک محصول هستند از بین رفتهاند.
وی افزود: مشهد تنها شهری بود که ساعت 9 صبح سانس داشت، ما سینمای قدس را اجاره کرده بودیم و فیلم «قافله»را نمایش دادیم که در دو هفته 14هزار بلیت فروخت. حال سینمای ما امروز اصلاً خوب نیست، هم تولید گران شده، هم سالنداری گران شده و مشکلات متعدد دیگری وجود دارد. نباید مشکلات را به گردن یکدیگر بیندازیم، متخصصان ما باید بنشینند و ریشهیابی کنند.
سرتیپی گفت: ما باید تلاش کنیم که ابتذال وارد کمدی نشود، فیلمهای کمدی خوب ساخته شود، باید فیلمهای خوبی مثل «ورود آقایان ممنوع» ساخته شود.
سرتیپی گفت: من فکر میکنم ما باید به این فکر کنیم که چه کاری کنیم تا در سینمای اجتماعی، سیاسی و جنگی ما اتفاقات خوبی رخ دهد. من به مجید زینالعابدین مدیر فارابی گفتم که کاش شما فیلمهایی بسازید که بتوانند با اجتماع ارتباط برقرار کنند چون ساخت فیلمهای کم یا بی مخاطب واقعا فقط مخاطب را نسبت به سینما بدبین میکند.
سرتیپی در ادامه این بحث گفت: الان اسم برخی وی.او.دیها را میشنویم که مسئولان برخی پلتفرمها حتی فیلمسازان را نمیشناسند. پولهای بزرگی به این پلتفرمها میدهند و بازار را خراب میکنند و فکر میکنند که در حال فرهنگسازی هستند. در سینما هم پولهای دولتی که وارد شدند شرایطی را ایجاد کردند که خیلیها سعی کردند فیلم بسازند و سودشان را در تولید به دست بیاورند.
سرتیپی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا فیلم کمدی دیگری اکران خواهد شد که از «فسیل» فروش بیشتری داشته باشد، گفت: صد در صد چنین فیلمی اکران میشود. البته «فسیل» یک نمونه خاص است که یک سال اکران آن ادامه پیدا کرد و واقعاً هم فیلم خوبی بود و عامریان هم به عنوان تهیهکننده کارش را بلد بود. من فیلمی دیدم که فکر میکنم اکران میشود و رکورد «فسیل» را میشکند.
وی اظهار کرد: ما الان 8 سریال در حال فیلمبرداری داریم و فکر میکنم تلویزیون تا این حد تولید ندارد. شرایط سختی است ولی این کار را با عشق و علاقه انجام میدهیم، امیدوار هستیم و شاید اشتباهات داشته باشیم ولی به سمت خوبی میرویم و کمک میکنیم تا مردممان کمتر ماهواره و مزخرف ببینند؛ مردمی که صداوسیما را میبینند هم پلتفرمها را میبینند. افق ما به شدت روشن است، کارهای خیلی خوبی داریم و سطح کارهایمان به شدت بالا میبرد. رقابت خوبی بین پلتفرمها وجود دارد و این رقابت سطح کارهای ما را بالا میبرد. من به آینده پلتفرمها در ایران به شدت امیدوارم، مرحله بحرانی را گذراندهایم چون واقعاً سه سال پیش که مسئول شدم استرس شدیدی داشتم و با خودم میگفتم که چرا من سرمایهدار خصوصی را وارد این کار کردم. هیچ امیدی نداشتم ولی الان حالم خیلی خوب است و انشاالله اجازه دهند که همینطور خوب باشیم، قول میدهیم که کارهای بهتری بسازیم، برای جامعهمان مفید باشیم و بتوانیم سریالهای ایران و فرهنگ کشورمان را در دنیا عرضه کنیم. ما این توانایی را کاملاً داریم، فقط اذیتمان نکنند و اجازه دهند که کارمان را انجام دهیم. ترکیه هیچی نیست و عقبه فیلمسازی و سریال سازی ما را ندارد. پانزده سال پیش من با ایرج قادری به ترکیه رفتم و «آکواریوم» را ساختم و اصرار داشتند که آثار ما را بگیرند و پخش کنند و الان به جایی رسیدهاند که سریالسازیشان چند میلیارد دلار درآمد دارد. ما خیلی از آنها به لحاظ شعور، شناخت، قصه و… جلوتر هستیم و فقط باید بتوانیم کارها را خوب جلو ببریم. من با 40 سال تجربه هیچوقت به پدیدهای تا این حد امیدوار نبودم و معتقدم که ما در این زمینه کارهای زیادی میتوانیم انجام دهیم.
سرتیپی در پایان با ذکر خاطره ای تصریح کرد: زمانی که فیلم “قرمز” در سینما آستارا که متعلق به تهیهکنندگان بود به نمایش درآمد، هیچکس نمیخواست موفقیت دیگری را ببیند و همه میخواستند بگویند که فیلمها بد هستند. خسرو امیرصادقی-شریک تولید فیلم قرمز- هم عصبانی بود و میگفت که پول من را پس دهید و من میگفتم این سهم را به من بدهید. خوشبختانه چند وقت بعد به سینما ملت رفتیم و او آنقدر از استقبال مردم ذوق داشت که خودش بلیت میفروخت.
فرصتی برای تماشای مراحل دوبله “ددپول و ولورین” در فیلیمو
|
سینماروزان/مهدی فلاح: مستند دوبله «ددپول و ولورین» در شبکه نمایش خانگی منتشر شد.
فیلم مستند دوبله «ددپول و ولورین»، مستندی متفاوت از روند دوبله فیلم « ددپول و ولورین» توسط دوبلورهای مطرح و سرشناس است که به کارگردانی یاسمین خوشنویس و تهیهکنندگی علی فیروزجنگ امروز در فیلیمو منتشر شد.
در این مستند علاوه بر انعکاس مراحل مختلف دوبله این فیلم با دوبلورهای اثر نیز گفتوگو و مصاحبه صورت گرفته است.
شروین قطعهای،منوچهر زندهدل تورج مهرزادیان علیرضا باشکندی، ، همت مومیوند، رضا آفتابی، مریم رادپور، فریبا رمضانپور، کتایون اعظمی، شراره حضرتی، ابوالفضل شاهبهرامی، محمدرضا فصیحینیا، فرزاد احمدی، علیرضا اوحدی، مهرداد بیک محمدی، نسرین کوچکخانی، مریم اعتضادی، نغمه عزیزیپور، سعید میری، ناهید حجتپناه، سورنا حدادی، سارا گرجی و سارا جعفری، با مدیریت دوبلاژ مریم رادپور از چهرههاییاند که در دوبله «ددپول و ولورین» و این مستند حضور دارند.
فیلم «ددپول و وولورین» به کارگردانی شان لوی، که بر اساس شخصیتهایی از مارول کامیکز شکل گرفته، سیوچهارمین فیلم از جهان سینمایی مارول (MCU) است و دنبالهای بر فیلمهای ددپول ۱ و ۲ محصول سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۸ محسوب میشود.
در خلاصه داستان این فیلم نیز آمده است: « وقتی ددپول برای محافظت از مولتی ورس استخدام می شود، زندگی آرام او به هم می ریزد. او برای انجام دادن این مامویت و نجات دنیا از تهدیدی بزرگ با ولورین همراه می شود و… .»
سریال «قطب شمال» و ترمیم دیوارهای شکسته؟
|
سینماروزان/ناهید محمدی: سریال «قطب شمال» در سال ۱۴۰۲ به کارگردانی امین محمودی یکتا و تهیه کنندگی علی اکبر تحویلیان ساخته شد و از هفت اردیبهشت ۱۴۰۳ از پلتفرم فیلیمو پخش و به تازگی به پایان رسید.
در این سریال فرزاد فرزین خواننده به عنوان نقش اول به ایفای نقش پرداخته و غیر از او امیرحسین فتحی، آناهیتا درگاهی، بهادر زمانی ،نازنین بیاتی و… دیگر بازیگران این سریال هستند.
داستان سریال از این قرار است که همایون قصد ازدواج با ارغوان را دارد اما هردو قربانی می شوند. دوست همایون عاشق ارغوان است و زمانی که از طرف ارغوان جواب رد می شنود با دسیسه چینی دوست گرمابه و گلستان اش را راهی زندان می کند.
همایون به زندان می رود با پیرمردی آشنا می شود، گنج باد آورده ای توسط پیرمرد به او معرفی می شود در یک اتفاق همایون از مرگ بر می گردد و با هویت جدیدی که به لطف جراحی پلاستیک و ثروت باد آورده با نام آرشام یکتا به سراغ دشمنانش می رود.خشمی که در قلب اوست قربانیان زیادی را می طلبد غافل از آنکه خود قربانی اصلی می شود.. .
سریال قطب شمال الهام گرفته از رمان مشهور «کنت منت کریستو»،اثری از الکساندر دوما است.آنچه در این کتاب مسلم است سفری به انتقام ،بخشش و رستگاری است.
همایون چون سرخورده است مرارت دیده و بر او ظلم شده می کوشد تا بیننده را گول بزند و برای بیننده استدلال بیاورد که حتما این حجم از نفرت لازم است، اما در واقع در آخر فیلم شخصیت منفوری از او در ذهن می ماند.
باید به یاد داشته باشیم که می شود در هر کجا قرار گرفت و تحول شخصیت و زاویه تازه ای از یک انسان سرخورده را نشان داد. ولی آنچه در انتها در شخصیت همایون شاهد نبودیم، تحول قابل تأمل از یک پشیمانی بود. در جاهایی از سریال ریتم داستان کند میشود و کش پیدا می کند و بیننده اشتیاق اولی را از دست میدهد.
شروع داستان در برخی قسمت ها با روایت هایی است که مخاطب قصه اصلی را با قصهی فرعی اشتباه می گرفت. سکانس های چون رو به رو شدن فرزاد حسنی و همسرش با فرزند تا خوانده سکانس زیبایی نبود.
دیوارهای فرضی میان همایون و سامان زمانی شکسته شد که خون سیاوش بی گناه زمین را رنگین کرد.رویارویی همایون و سامان قرار بود صحنه ی نفسگیری باشد اما پرداخت به جزئیات و ریزه کاریها باعث شد درست از آب درنیاید.
گریم هم در این سریال آزار دهنده است .بازی ها روان نیست .شعر ارغوان ابتهاج هم کمکی به سریال نکرد.
دلیل همه اینها این است که کارگردان نقاط قوت را روی اقتباس گذاشته است ولی فراموش کرده که کتاب یک شاهکار است. قرار نیست تمام اثار اقتباسی فاخر باشد ولی حتی برای مردم عام هم باید نکات زیادی را رعایت کرد.
سریال قطب شمال موسیقی متن به یاد ماندنی ندارد! به یاد داشته باشیم وقتی داستان را از یک رمان اقتباس می کنیم، انتظار یک موسیقی خوب توقع زیادی نیست ولی سریال قطب شمال تا حدودی در برگرداندن سرمایه به گروه «بین المللی پارس پندار نهاد» که سرمایه گذار این سریال بود موفق عمل کرد.
در کل این مجموعه در بازی،قصه سازی و کارگردانی سعی کرد مطلوب نظر مخاطبانی عامی باشد از یک سریال سرگرمی صرف میخواهند.
“جوکر زنان” همه را راضی کرد
|
سینماروزان: میشود شوخی کرد، جوک و لطیفه گفت، یکدیگر را غافلگیر کرد، لباس عجیب پوشید، بلند بلند خندید، چهره را برای نخندیدن چروک کرد ولی هیچ خط قرمزی را هم نشکست.
به گزارش سینماروزان و به نقل از تابناک، کلمهای که خودش معنای اصلی را میرساند؛ رفتارها، گفتارها یا امور اجتماعی که برطبق رسم و آیین یا مذهب، ناپسند، ممنوع و نکوهشپذیر است. اما ماجرا وقتی سخت میشود که همه این پرهیزهها، محدودیتهایی روی کاغذ باشد نه رنگگرفته از ذات جامعه، نکوهشی باشد بر اساس یک توهم و نه بر اساس آیین و عرف.
برای همین مقدمه است که اساسا پخش سری زنان در جوکر ۲ یک تابوشکنی نبود، حتی نباید اسمش را سدشکنی گذاشت! بلکه با پخش ۲ قسمت از آن معلوم شد که جوکر زنان، از بین بردن توهمها و محدودیتهایی بود که ریشه در عرف جامعه نداشت.
میشود شوخی کرد، جوک و لطیفه گفت، یکدیگر را غافلگیر کرد، لباس عجیب پوشید، بلند بلند خندید، چهره را برای نخندیدن چروک کرد ولی هیچ خط قرمزی را هم نشکست. وقتی نشست و برخاست روزانه دختران ما حاوی طنز است، چرا جوکر زنان را یک تابوشکنی قلمداد میکردند؟ شاید اسمش را بشود سنتشکنی یا ترسشکنی یا صفشکنی نهاد. ترسی که ریشه در سلیقههای محدود و بسته و خسته مدیران و تصمیمگیران دارد، نه نظر همه مردم و یا همان عرف جامعه.
در روزهای گذشته درباره این جوکر زنان بیشتر از قبل بحث شده است، تمجیدهای زیاد و تقبیحهای اندکی هم صورت گرفته ولی وقتی مدتی از این جوگیریها و اظهارنظرها گذشت، مشخص شد که عامه مردم با این اثر نمایش خانگی خیلی سادهتر، صمیمیتر و راحتتر از فعالان مجازی و مدعیان فعالیت فرهنگی برخورد کردند.
این یک فرصت برای استفاده از ظرفیت ۵۰ درصدی جامعه است و اتفاقا بسیاری از مخاطبان در نظرها و نوشتههایشان، این فصل را خانوادگیتر، موجهتر و خندهدارتر از فصل قبل (با حضور ستارههای کمدی مرد) توصیف کردند. میزان رضایت از این دو قسمت (درباره قسمتهای پخش نشده، قضاوت نکنیم بهتر است) در همه سایتها (از اصلاحطلبترین تا اصولگراترین) یکسان است و این یکدستی نظر مردم از هر قشر و باوری، نکات بسیاری دارد.
باید پذیرفت که سلیقه جامعه همراه با تغییر باورها و رویکردها تغییر میکند، روزی اگر نقشهای محدود و کماثر به زنان در کمدیهای تلویزیونی داده میشد (پررنگترین زن کمدین در تلویزیون ما به سریال پاورچین برمیگردد که هیچکدام از بازیگرانش در این جوکر حضور ندارد، آنها هیچوقت نقش اول هیچ کمدی عامهپسندی نبودهاند)، حالا سطح و سلیقه جامعه به آنجا رسیده که میتوان با حضور چند زن که برای خنداندن هم تلاش میکنند، خندید و احساس بدی هم نداشت.
حالا مقدمه این نوشته را دوباره بخوانید؛ برچسب تابو و در ادامه آن؛ تابوشکنی، بدل به عنوان بزرگ و حساسیتزایی شده که برای هر اتفاقی مصرف میشود. در حالیکه این بیشتر، توهم تابو است که روی همه رفتارهای فرهنگی سایه انداخته است. آنچه میشود با کمی شجاعت و مدارا تغییرش داد و تجربههای بهتری در حوزه فرهنگی ساخت. کاش میزان این شجاعتها، مداراها و صبرها در همه مسئولان (فرقی ندارد اسمش ساترا باشد یا نه) بیشتر پدید آید.
بر همین اساس، انتشار جوکر زنان را باید به فال نیک گرفت؛ و البته فضا را برای جامعه جدید ایران بازتر کرد؛ چه آنکه امروز جامعه ایرانی با سه سال قبلش تفاوتهای زیادی دارد بویژه که نظرات مردم و کامنتهای مخاطبان نیز نشان میدهد «شادی» و «خنداندن» در روزگار سخت فعلی «معجزه و مُسکن» است!
استقبال کودکان و خانواده ها از عموپورنگ و عوامل #لالایی در نیایش مال+ویدیو
|
سینماروزان: عمو پورنگ به بهانه آغاز پخش «لالایی» در فیلیمو در نیایشمال با بچهها دیدار و گفتگو کرد!
سریال لالایی محصول ایران در سال ۱۴۰۳ است که توسط احمد درویشعلی پور کارگردانی شده.
از بازیگرانی که در این سریال خانوادگی به ایفای نقش پرداختهاند میتوان داریوش فرضیایی، امیرمحمد متقیان، گوهر خیراندیش، نعیمه نظام دوست، کمند امیرسلیمانی، سعید امیرسلیمانی، سپند امیرسلیمانی، هلیا امامی، امیر کربلایی زاده، حامد وکیلی، امیر سهیلی، مرضیه صدرایی، ابراهیم شفیعی و نیما قربان زاده را نام برد.
فرصتی برای تماشای خانوادگی «من نفرتانگیز ۴» در باغ کتاب/ «من نفرتانگیز ۴» با دوبله اختصاصی در فیلیمو
|
سینماروزان: «من نفرت انگیز ۴» با دوبله اختصاصیِ فیلیمو، جمعه در باغ کتاب، اکران میشود.
انیمیشن محبوب «من نفرتانگیز» که چهارمین قسمت آن به کارگردانی کریس رناد به تازگی اکران شده، با دوبله اختصاصی در فیلیمو منتشر شد.
با توجه به درخواست علاقمندان، این انیمیشن جمعه ۲۶ مرداد در سینمای روباز باغ کتاب اکران میشود و علاقهمندان میتوانند برای تهیه بلیت، به سایت سینماتیکت مراجعه کنند.
اشکان صادقی مدیریت دوبلاژ و علی باقرلی، مریم نوری درخشان، مرجانه فشنگچی، آیسن نوروزی، دیانوش آصف وزیری، مینا گلپایگانی، ندا آسمانی، محسن پرتوی، آرش فلاحت پیشه، فرزانه فائزی و حمید صلاحی گویندگی «من نفرتانگیز ۴» را به عهده دارند. همچنین رزیتا غفاری نیز به عنوان یکی از گویندگان به صورت افتخاری در این گروه حضور دارد.
در انیمیشن «من نفرت انگیز ۴» (Despicable Me) بار دیگر گرو و مینیونهای زرد و بازیگوش بازمیگردند تا ماجراهایی خندهدار و گاهی ماجراجویانه را به نمایش بگذارند.
ما با یک بچه بازیگوش جدید (حاصل ازدواج گرو و لوسی) با نام گرو جونیور آشنا میشویم که مأموریتهای گرو و مینیونها را با چالشهایی مواجه میکند. اینبار خانواده گرو در خطر است و باید حفاظت شود به همین دلیل مینیونها خودشان اسلحه میشوند تا با دشمن قدرتمند جدید که برای انتقام آمده، مواجه شوند… .
اولین عکسهای مجموعه جدید سروش صحت منتشر شد
|
سینماروزان: آقای کتاب باز به زودی با «اکنون» در فیلیمو رویت میشود.
«سروش صحت» با اجرای یک برنامهی جدید به نام «اکنون» دوباره میزبان اهالی فرهنگ، هنر و علم خواهد بود.
«اکنون»، به تهیهکنندگی و کارگردانی محمدرضا رضائیان، یک تاکشوی هفتگی است که با همان حس و حال و نگاهی که از تیم سازنده برنامه کتاب باز انتظار می رود، طراحی شده و در حال ساخت است.
صحت این بار و در بستر نمایش خانگی گفتگوهایی جذاب و دلنشین با هدف گسترش فرهنگ کتاب خوانی با مهمانان و کارشناسان شناختهشده خواهد داشت.
«اکنون» در حال تولید است و به زودی به صورت هفتگی از فیلیمو پخش خواهد شد.
برنامه اکنون با اجرای سروش صحت
برنامه اکنون با اجرای سروش صحت
ترس مرجانه گلچین از حضور در “جوکر”؟/یک افشاگری درباره “جوکر بانوان” و احسان علیخانی
|
سینماروزان: باید تولید “جوکر بانوان” را به فال نیک گرفت. احسان علیخانی تمام تلاشش را کرد تا با حضور خانمها در جوکر، ثابت کند خانمها در عرصه کمدی چیزی از آقایان کم ندارند و تنها باید به آنها فرصت داد.
مرجانه گلچین بازیگر با بیان مطلب فوق به روزنامه شرق گفت: متأسفانه ما همچنان خطکشیهایی داریم که دیگر در دنیا بیمعناست. من جزء اولین نفراتی بودم که به این برنامه دعوت شدم اما نمیدانم به دلیل سنوسال یا گذشت زمان، کمی نسبت به واردشدن در چنین فضاهایی دستبهعصا شدم. یعنی از فضایی که مخاطب ما را بهعنوان بازیگر میبیند، خارج شوم و در یک برنامه خودمانیتر و آزادتر قرار بگیرم.
وی ادامه داد: ما خانمها علیالخصوص در حوزه کمدی، بهمراتب کارمان از آقایان سختتر است. به دلیل اینکه نمیتوانیم از فیزیک بدنی و کلامی استفاده کنیم. با این نگاه متفاوت به حضور خانمها در عرصه کمدی، باید حق داد به آدمهایی مثل من که بیش از 40 سال در این حرفه هستند، کمی بترسند به شکل واقعی در یک برنامه رئالیتیشو حاضر شوند.
بازیگر “شب بیست و نهم” اظهار داشت: در سینما با تعداد محدودی مخاطب سروکار داریم، ولی وقتی در رسانهای مثل پلتفرم و تلویزیون حاضر میشویم، انگار بلندگویی دست گرفتهایم و برای عموم صحبت میکنیم. این صحبت برای عموم آدم را دستبهعصا میکند.
کشف آسمان به سبک برنامه “سپنج”
|
سینماروزان/محمد شاکری: نقطه عطف تاک شوی “سپنج” را باید همان کشف آسمانِ هستی دانست که از زبان محمد بهشتی شیرازی-از مهمانان برنامه- مطرح شد.
علی درستکار که میتوان در اجرا او را ادامه دهنده امثال محمد صالح علاء و محمدرضا شهیدی فر و در زمره مجریانی دانست که شعور را بر شور ترجیح داده اند در “سپنج” کوشیده راهی ایجاد کند برای ارتباط عامه با ادبیات نخبگی.
تاک شوی “سپنج” کم تيتر حاشیه دار ندارد ولی شگرد درستکار و فیلیمو-به عنوان عرضه کننده برنامه- آن بوده که حتی در وایرال محتواهای برنامه، هدف گذاری اصلی مبتنی بر حفظ اصالت را از دست ندهند.
مهمانان “سپنج” گاهی عیاردار و وزنه های حرفه های خویشند مثل علی نصیریان، قطب الدین صادقی، محمد بهشتی و ژاله آموزگار و گاه نیز غلبه نوعی سمپاتی سیاسی خاص در انتخاب آنان به چشم میخورد و درعین حال میتوان همچنان دایره انتخاب مهمانان را متنوع تر کرد و افراد کمگوی نخبه را به سمت و سوی فرش دوتکه سپنج هدایت کرد.
علی درستکار در اجرای سپنج، اثری از خودنمایی ندارد و حتی اگر مهمانان بخاطر کهولت سن در گفتگو،تعلل کنند او همچنان سکوت را پیشه میکند و سعی در رقابت با مهمان و جلو زدن ندارد. همین است که مهمان را به احترام متقابل واداشته و اعتماد افزایش یافته و گفتگو، رونق میگیرد.
“سپنج” که معنای موقت و عاریه را میدهد به دنبال آن است پاسخی بهینه بیابد بر اینکه برای بهبود زندگی عاریتی دنیا چه باید کرد؟ این پرسش گاه از یک نویسنده پرسیده میشود،گاه از یک بازیگر، گاه از یک جامعه شناس و گاه یک شاعر و گاه یک دانشمند.
آنچه پاسخ میدهند نه اینکه اهمیت نداشته باشد اما مهمتر آن است که “سپنج” و فیلیمو نشان میدهند که میشود حتی در سپهر سرگرمیزدهی فضای پلتفرمی، گفتمانهایی شکل داد که قدری بیشتر ما را به چیستی و چرایی زندگی از نوع ایرانی وادارد و در عین حال، وجه سرگرمکننده هم داشت.
آنچه محمد بهشتی شیرازی در “سپنج” درباره کشف آسمان از روی زمین گفت و اینکه هر موجودی میتواند آسمان خود را درک کند قبل از آن که به آسمان رود، میتواند موجزترین تعریف برای این برنامه باشد.
رکورد یک میلیارد دقیقه تماشای کارتون در اینترنت/ «باب اسفنجی» امپراطوری میکند!
|
سینماروزان/مهدی فلاح: رکورد بازدید از کارتونها و انیمیشنهای بارگذاری شده در سایت «آپارات» از ابتدای سال ۱۴۰۳ تا کنون از مرز یک میلیارد دقیقه عبور کرد.
یکی از بخشهای پرطرفدار در سایتهای اشتراک ویدئو در فضای مجازی، مربوط به کارتونها و انیمیشنها است و معمولا گروه سنی کودکان و نوجوانان جدیترین کاربران در این بسترها برای ثبت رکوردهای ویژه محسوب میشوند.
براساس آمار رسمی ثبتشده در سایت «آپارات» از ابتدای سال ۱۴۰۳ تا میانه مردادماه، مجموع بازدیدها از دسته کارتونها و انیمیشنها به عدد قابلتوجه بیش از یک میلیارد دقیقه رسیده است
نکته قابلتوجه اینکه نزدیک به ۳۰۰ میلیون دقیقه از این آمار مربوط به ابتدای تیرماه تاکنون است و بهنظر میرسد در ادامه تعطیلات تابستانی، ویدئوهای انیمیشنی و کارتونی، با سیر صعودی تماشا، مواجه خواهند بود.
در میان انیمیشنهای پرمخاطب هم همچنان «باب اسفنجی» صدرنشین فهرست بیشترین جستجو و تماشا بوده و بعد از آن انیمیشنهایی همچون «مرد عنکبوتی»، «دختر کفشدوزکی»، «کوکوملون» و «سگهای نگهبان» رکوددار بیشتری جستجو در این سایت هستند.
عمو پورنگ با “لالایی” به شبکه خانگی رسید
|
سینماروزان: داریوش فرضیایی و امیرمحمد متقیان با «لالایی» به فیلیمو آمدند.
لالایی، به کارگردانی احمد درویشعلیپور و تهیهکنندگی پژمان لشکریپور جدیدترین سریال اختصاصی فیلیموست که از دوشنبه، ۲۹ مرداد ماه پخش خواهد شد.
در این سریال علاوه بر داریوش فرضیایی، هنرمندانی چون گوهر خیراندیش، سعید امیر سلیمانی، امیرمحمد متقیان، نعیمه نظامدوست، کمند امیرسلیمانی، سپند امیرسلیمانی، هلیا امامی، امیر کربلاییزاده، حامد وکیلی، امیر سهیلی، مرضیه صدرایی، ابراهیم شفیعی و نیما قربانزاده حضور دارند.
در خلاصه داستان این سریال آمده است: «گلشن» زن مسن و صاحب خیریهایست كه حافظهاش را بر اثر اتفاقی از دست داده و در شرایطی خاص مرد جوانى را با پسر از دست رفتهاش اشتباه مىگيرد….
از عوامل اصلی این سریال میتوان به نویسنده: محمد درویشعلیپور، مدیر تولید: جعفر گودرزی، مدیر فیلمبرداری: محمود صالحی، صدابردار: محمد عیوضی، طراح صحنه: قاسم ترکاشوند، طراح لباس: سحر گوران، طراح گریم: شهرام خلج، تدوین و جلوههای ویژه بصری: علی زارع، موسیقی: مهرداد نصرتی، مدیر برنامه ریزی: مجید موثق، دستیار اول کارگردان: محمدحسین خلیفه، اشاره کرد.
«بیبدن» رکورد فروش آنلاین را هم زد
|
سینماروزان: فیلم سینمایی «بیبدن» به کارگردانی مرتضی علیزاده رکورد فروش آنلاین را در کمتر از ۲۰ روز شکست و از ده و نیم میلیارد تومان عبور کرد.
«بیبدن» که عنوان پرفروشترین فیلم اجتماعی تاریخ سینمای ایران را به خود اختصاص داده، از ۲۷ تیر در سینمای آنلاین فیلیمو اکران شد و حالا رکورد فروش آنلاین را هم به نام خود ثبت کرده و پس از ۱۸ روز به فروش ۱۰.۶ میلیارد تومانی رسیده است.
در میان فیلمهای غیر کمدی رکورد فروش تا پیش از این به ترتیب برای فیلمهای «ملاقات خصوصی» با فروش ۱۰ و «علفزار» با فروش ۷ میلیارد تومان اختصاص داشت.
پیش از این «بیبدن» در اکران سینماها با ۴۷ میلیارد تومان فروش، پرمخاطبترین فیلم اجتماعی تاریخ سینمای ایران لقب گرفت.
«بیبدن» به تهیهکنندگی سیدمصطفی احمدی که فیلمنامه آن توسط کاظم دانشی نوشته شده، فیلمی جنایی است که از یک پرونده قضایی مهم الهام گرفته. داستان فیلم با تغییراتی به یک پرونده معروف جنایی دهه ۹۰ اشاره دارد؛ پرونده قتل غزاله شکور به دست آرمان عبدالعالی که چندین بار تا مرحله اجرای حکم رفت و برگشت و یکی از پیچیدهترین پروندههای چند سال اخیر ایران بود. «بیبدن» نیز با دستمایه قرار دادن این پرونده، سراغ شخصیتها میرود و ما را با ابعاد مختلف یک حکم آشنا میکند.
الناز شاکردوست، نوید پور فرج ، گلاره عباسی ،سروش صحت و پژمان جمشیدی، بازیگران این فیلم هستند.
گل سرسبد سریال “زخم کاری” کیست؟+ویدیو/منتقد قدیمی شرح داد
|
سینماروزان: هوشنگ گلمکانی منتقد قدیمی با اشاره به اقبال مخاطبان به فصل تازه سریال “زخم کاری” از کیفیت بازی رعنا آزادی ور در این سریال یاد کرد.
گلمکانی گفت: شخصیتپردازی خوب و شناسنامه دار کردن کاراکترها ویژگی “زخم کاری” است. بازی های سریال، خوب است و گل سرسبد بازی ها، رعنا آزادی ور است که خیلی خوب با چهره خود، ترکیب وحشت و تدارک توطئه و مهر مادری و نقشه برای آینده را ارائه داده است.
او افزود: جواد عزتی بازی روانی داشته و الناز ملک هم کارش خوب بوده. با وجود فراز و فرودها محمدحسین مهدویان با “زخم کاری” در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان یک کارگردان است.
لزوم ورود نهاد بالادستی به استفاده غیرمجاز از نام “فیلیمو”؟
|
سینماروزان: دعوا بر سر نام است. فیلیمو میگوید نام فیلیمیوم تقلیدی از نام اوست و باعث گمراهی مخاطبان شده و فیلیمیوم میگوید مجوز از مراجع قانونی گرفته و نامش ترکیبی است از دو اسم عمومی. کدام یک درست میگویند و قانون حق را به چه کسی داده است؟
به گزارش عصرایران، ماهنامه پیوست در گزارشی به پرونده اختلاف بین دو پلتفرم پخش محتوای تصویری در فضای آنلاین یعنی فیلیمو و فیلیمیوم پرداخت و نوشت: دعوا بر سر نام است. فیلیمو میگوید نام فیلیمیوم تقلیدی از نام اوست و باعث گمراهی مخاطبان شده و فیلیمیوم میگوید مجوز از مراجع قانونی گرفته و نامش ترکیبی است از دو اسم عمومی. کدام یک درست میگویند و قانون حق را به چه کسی داده است؟
ابتدا به بررسی قوانین و مقررات موجود بپردازیم. در حقوق ایران سه عنوان داریم که ممکن است با بحث ما مرتبط باشد: علامت تجاری، نام تجاری و اسم تجارتی. اولی و دومی در قانون ثبت اختراعات، طرحهای صنعتی و علائم تجاری مصوب ۱۳۸۶ (از این پس فقط خواهیم گفت قانون ثبت اختراعات) آمده و سومی در قانون تجارت مصوب ۱۳۱۱.
ما در اینجا از علامت تجاری صحبت نمیکنیم. ماده ۳۰ قانون ثبت اختراعات علامت تجاری را اینطور تعریف کرده است: «علامت یعنی هر نشان قابل رؤیتی که بتواند کالاها یا خدمات اشخاص حقیقی یا حقوقی را از هم متمایز سازد.» بنابراین علامت تجاری همان Trademark یا به عبارتی لوگو است ولی بحث ما در اینجا مربوط به نام تجاری یا اسم تجارتی است.
اما فرق نام تجاری و اسم تجارتی چیست؟ این دو با هم تفاوتی ندارند. قانون تجارت اسم تجارتی را تعریف نکرده ولی از مقررات آن برمیآید که منظور قانونگذار همان نام تجاری باشد. البته که قانون تجارت مربوط به سال ۱۳۱۱ است و قانون ثبت اختراعات مربوط به سال ۱۳۸۶ و از این رو قاعدتاً مقررات قانون جدید که ۷۵ سال بعد نوشته شده، بهروزتر است.
حالا به بررسی مقررات نام تجاری و اسم تجارتی میپردازیم. این هفت نکته را اگر دقیق بخوانید، کل ماجرا را درخواهید یافت. توضیح اینکه این متن ترکیب مقررات قانون ثبت اختراعات و قانون تجارت است:
۱. نام تجارتی یعنی اسم یا عنوانی که معرف و مشخصکننده شخص حقیقی یا حقوقی باشد.
۲. اسم یا عنوانی که ماهیت یا طریقه (روش) استفاده از آن برخلاف موازین شرعی یا نظم عمومی یا اخلاق حسنه باشد یا موجبات فریب مراکز تجاری یا عمومی را نسبت به ماهیت موسسهای فراهم کند که اسم یا عنوان معرف آن است، نمیتواند به عنوان یک نام تجارتی به کار رود (مثلاً صاحب تجارتخانه که شریک در تجارتخانه ندارد نمیتواند اسمی برای تجارتخانه خود انتخاب کند که موهم (ایجادکننده توهم) وجود شریک باشد).
۳. در مورد الزامی بودن ثبتنام تجاری اختلاف وجود دارد ولی این قبیل نامها حتی بدون ثبت، در برابر عمل خلاف قانون اشخاص ثالث حمایت میشوند.
۴. هرگونه استفاده از نام تجارتی از طرف اشخاص ثالث، به صورت نام تجارتی یا علامت یا علامت جمعی، یا هرگونه استفاده از آنها که عرفاً باعث فریب عموم شود، غیرقانونی تلقی میشود.
۵. اسم تجارتی ثبتشده را هیچ شخص دیگری در همان محل نمیتواند اسم تجارتی خود قرار دهد ولو اینکه اسم تجارتی ثبتشده با اسم خانوادگی او یکی باشد.
۶. اسم تجارتی قابل انتقال است ولی هرگونه تغییر در مالکیت نام تجاری باید همراه با انتقال موسسه یا بخشی از آن که با نام مزبور شناخته میشود، صورت پذیرد.
۷. (در صورت ثبت) مدت اعتبار ثبت اسم تجارتی پنج سال است.
قضاوت کارشناسانه حقوقی حق را به فیلیمو میدهد. چرا؟ چون اسم تجاری فیلیمیوم باعث فریب مخاطب یا مشتری میشود. به آن هفت نکتهای که در ابتدا گفتیم مراجعه کنید. در آنجا گفته شده:
کسی نمیتواند اسم تجاریای انتخاب کند که موجبات فریب مراکز تجاری یا عمومی را نسبت به ماهیت موسسهای فراهم کند که اسم یا عنوان معرف آن است.
هرگونه استفاده از نام تجارتی از سوی اشخاص ثالث، به صورت نام تجارتی یا علامت یا علامت جمعی، یا هرگونه استفاده از آنها که عرفاً باعث فریب عموم شود، غیرقانونی تلقی میشود.
و اسم تجارتی ثبتشده را هیچ شخص دیگری در همان محل نمیتواند اسم تجارتی خود قرار دهد ولو اینکه اسم تجارتی ثبتشده با اسم خانوادگی او یکی باشد.
این سه ماده صریح قوانین و مقررات کشور در این زمینه است و تکلیف کاملاً روشن است.
آرای قضایی هم در این زمینه وجود دارد. سال ۱۳۹۴ اختلافی حقوقی بین شرکت نفت سپاهان اصفهان و شرکت الوند سپاهان اصفهان پیش آمد. هر دوی این شرکتها در یک حوزه فعالیت میکردند.
دادگاه تجدید نظر رأی داد که:
«نوع فعالیت و نام این شرکتها جز در کلمات نفت و الوند مشابه است و طبیعی است مشابهت کلی در نام تجارتی و نوع فعالیت آنها موجبات گمراهی مشتریان دو شرکت را فراهم آورد و این امر منافی مواد ۵۷۸ قانون تجارت و… است.»
کمی قبلتر در سال ۱۳۸۳ شرکت نفت پارس شل و شرکت بینالمللی شل که آن زمان در ایران حضور داشت از شرکتی به نام شرکت بینالمللی پرشین شل شکایت کردند. پرونده نهایتاً در دیوان عالی کشور بررسی شد و دیوان رأی داد که نام پرشین شل شبیه به پارس شل است و این نوع انتخاب نام خلاف قانون است.
بنابراین روشن است که در این پرونده حق با فیلیمو است.
رگولاتور شجاعت پذیرفتن خطای خود را ندارد؟؟؟
جواب ساترا در نوع خود از نظر حقوقی حیرتآور است و شاید به همین دلیل هم حذف شده. اولاً رگولاتور رسماً از حالت بیطرفی خارج شده و میگوید: «دلیل صدور بیانیه فیلیمو به بهانه صدور مجوز برای رسانهای به نام فیلیمیوم و ارائه نسبتهای ناروا به ساترا این است که سکوی دیگری به حریم منافع این بنگاه اقتصادی نزدیک شده.»
در بند بعدی ساترا گفته فیلیمو مالکیتی بر کلمه فیلم ندارد و اگر دو حرف به آن اضافه کرده، حق مالکانه روی آن دارد ولی کسی دیگر اگر چهار حرف اضافه کند، مالکیتی ندارد؟ باید از ساترا پرسید اگر کسی همین حالا یک رسانه صوتی و تصویری راه بیندازد و نام آن را «ساتراپ» که به معنای نگهبان شهر (قلمرو)، فرماندار یا استاندار یکی از بخشهای شاهنشاهی هخامنشی بوده بگذارد، این نهاد به آن رسانه مجوز خواهد داد؟ رگولاتوری که متوجه نیست اضافه شدن دو حرف میتواند باعث تضییع حقوق کاربران شود دقیقاً در حال مقرراتگذاری بر سر چیست؟
در بند بعدی ساترا فیلیمو را به مطالعه قوانین کشور توصیه کرده ولی درست بعد از آن نشان داده است که اطلاع کافی از قوانین کشور ندارد. چون گفته فرایند اختصاص دامنه اینترنتی و حل و فصل اختلافات از طریق مرکز ثبت دامنه کشوری ایران (ایرنیک) انجام میشود و موضوع شباهت فیلیمو و فیلیمیوم در آن مرکز مطرح نبوده و هر دو دامنه ثبت قانونی شدهاند.
با این حال باید به ساترا یادآور شد که مرکز ایرنیک به صورت پیشینی در زمینه نامهای تجاری ممانعتی از ثبت دامنه انجام نمیدهد و صرفاً حافظ برخی از اسامی عمومی و حاکمیتی مثل نام نهادها و شهرهاست و نه نامهای تجاری و شرکتها.
و در نهایت ساترا گفته بر اساس قانون، «رسانههایی که متقاضی استفاده از علامت تجاری (نمانام و…) هستند در زمان اخذ مجوز ملزم به ارائه مستندات ثبت علامت در مرکز مالکیت معنوی سازمان ثبت اسناد و املاک کشور میباشند.» ولی ساترا ظاهراً متوجه نیست که در اینجا اساساً مساله علامت تجاری نیست بلکه نام تجاری است. از سوی دیگر تا این لحظه که این گزارش تهیه میشود در سایت روزنامه رسمی هیچگونه نام تجاریای به نام فیلیمیوم به نام شرکت پایا کیان پرهام که مالک فیلیمیوم است ثبت نشده. این موضوع ذهنها را بیشتر به این سمت میبرد که نام مزبور اساساً به دلیل شباهت به فیلیمو و گمراهکننده بودن امکان ثبت ندارد و از این رو این شرکت احتمالاً به دنبال ثبت آن هم نرفته است. حال سوال اینجاست رگولاتوری که بسیار هم خود را مدافع قانون نشان میدهد چطور حمایت از یک نام تجاری ثبتنشده یعنی فیلیمیوم را به یک نام تجاری ثبتشده و تحت حمایت قانون یعنی فیلیمو ترجیح داده است؟
نسخه ویژه نابینایان «زخم کاری» آماده شد + فیلم
|
سینماروزان: فیلیمو با همکاری سوینا (سینمای نابینایان)، نسخه توضیحدار فصل سوم سریال «زخم کاری» را برای نابینایان آماده کرده است.
نسخه ویژه نابینایان فصل سوم سریال «زخم کاری» جمعه ۱۲ مرداد ماه با صدای گلاره عباسی در فیلیمو منتشر میشود.
جواد عزتی، رعنا آزادی ور، کامبیز دیرباز، الناز ملک، سید جواد هاشمی، مهراوه شریفینیا، کیومرث مرادی، الهه حصاری و… بازیگرانیاند که در فصل سوم سریال محمدحسین مهدویان حضور دارند.
پیش از این نیز نسخه توضیحدار سریالهای «دل»، «همگناه»، «میخواهم زنده بمانم»، «زخم کاری ۱ و ۲»، «یاغی»، «جیران»، «رهایم کن»، «آکتور» و «حیثیت» ویژه نابینایان در فیلیمو منتشر شده است.
در تازهترین گفتگوی تفصیلی با کیانوش عیاری مطرح شد: میخواهم “خرِ لنگ” را بسازم!/اعلام نام پلتفرم پخش “۸۷متر”
|
سینماروزان: کیانوش عیاری کارگردانی که سال قبل کمدی “ویلای ساحلی” را روی پرده داشت در گفتگویی با برنامه “۳۵میلی متری” #فیلیمو با اجرای فریدون جیرانی و تهیهکنندگی احسان ظلی پور هم از طرح تازه خود برای ساخت یک فیلم تاریخی خبر داد و هم درباره وضعیت سریال توقیفی “۸۷متر” و هم …
کیانوش عیاری گفت: اگر شرایط فراهم باشد میخواهم فیلم “خر لنگ” را بسازم که اثری است تاریخی و داستان آن به صد و پنجاه سال قبل و زمان کشف اولین چاه نفت ایران در دوران قاجار در مسجدسلیمان بازمیگردد.
وی درباره بازیگران کار جدیدش گفت: بیست سال است به “خر لنگ” فکر میکنم و دلم میخواهد آن را بسازم. با سارا بهرامی و نوید محمدزاده دوست دارم کار کنم. بعد از کار با ریما رامین فر در “ویلای ساحلی” فهميدم دیگر نباید بدون ریما فیلم دیگری بسازم. حالا شاید او قبول نکند ولی حتما از او در “خر لنگ” استفاده میکنم.
به گزارش سینماروزان کیانوش عیاری درباره وضعیت سریال توقیفی “۸۷متر” گفت: خوشبختانه مشکلات حل شده و”۸۷متر” را احتمالا پلتفرم روبیکا پخش کند. مهران رجبی بازیگر بسیار خوبی است و اگر بگذارند “۸۷متر” پخش شود میبینید که چه بازی رئالیستی درجه یکی کرده. آتوسا انواریان بازیگر “۸۷متر” و “کاناپه” اگر در آمریکا بود، ستاره بود.
کیانوش عیاری درباره علاقه اش به بازیگران قبل انقلاب گفت: عاشق رضا بیک ایمان وردی هستم چون اعجوبه تاریخ سینمای ایران است و دلم میخواست اولین فیلم خود را با او بسازم اما او از ایران رفت و من هم ناگزیر به سمت بازیگران دیگری رفتم. عاشق دو فیلم “فرار از تله” و “پنجره” جلال مقدم هستم.
عیاری افزود: البته در برهه ای میخواستم با فردین و ناصر کار کنم ولی نشد. سراغ فردین رفتم و میخواستم داستان زندگی دخترکی شمالی را بسازم که عاشق فردین است ولی وقتی فردین پیر را می بیند غش میکند و کارش به بیمارستان میکشد. میخواستم بسازم ولی فردین فوت کرد.
کیانوش عیاری و ماجرای همکاری با فردین و بیک ایمان وردی
کیانوش عیاری درباره دلایل اصلی ایجاد مشکل برای “خانه پدری” بیان داشت: اگر “کَل حسن” فیلم “خانه پدری”-که دخترش را به قتل میرساند- بجای قالیفروشی، شغلی مثل آپاراتچی یا لوکوموتیوران تهران-شهرری داشت دیگر مشکلی نبود؟ چون کل حسن بازاری و در کار قالی بود میگفتند فیلمت ضداسلام است ولی واقعا این طور نبود. با یکی از دیالوگهای فیلم هم مشکل داشتند و آنجا که دختر قبل از قتل -توسط پدر- به پدر میگوید: “تو که نماز میخوانی جواب خدا را چه میدهی؟” به شدت با این دیالوگ مشکل داشتند و سرآخر هم دیدیم که با وجود پروانه نمایش، چگونه فیلم را خیلی زود از پرده پایین کشیدند؟
عیاری تاکید کرد: تقریبا در همه فیلمهایم با مشکل ممیزی مواجه بودم. محمد بهشتی-مدیر دهه شصت فارابی- اجازه ساخت “آن سوی آتش” را نداد و گفت دردسر میشود. من هم فیلمنامه را از او گرفتم و ساعاتی بعد در حال بالا رفتن از پله های ساختمان ۱۳ طبقه تلویزیون بودم که فرید حاج کریم خان زند مدیر آن زمان گروه فیلم و سریال مرا دید و گفت میخواهم با تو کار کنم. من هم بلافاصله همان طرح “آن سوی آتش” را ارائه دادم و او گفت پسفردا بیا جلسه برآورد. من خندیدم و گفتم پسفردا روز اول عید نوروز است ولی او گفت من تمام اعضای شورا را به خط میکنم و واقعا هم این کار را کرد. بعد از ساخت “آن سوی آتش” نیز فرید حاج کریم خان عاشق فیلم شد ولی مدیرانی دیگر علیه فیلم شدند.
وی گفت: البته ساخت آن سوی آتش را به خاطر درخواست یک همکار عقب انداختم. سیامک شایقی میخواست فیلمی با حال و هوای جنوب-احتمالا “جهیزیه برای رباب”؟- بسازد و از من خواست این فیلم را نسازم تا او فیلمش را زودتر بسازد و من هم قبول کردم!
عیاری ادامه داد: بعد از فیلم “آن سوی آتش”، حدود نوزده طرح مختلف به فارابی ارائه دادم ولی همه را رد کردند. من در آن روزها به شدت گرفتاری مالی داشتم، روزی در خیابان راه می رفتم که دستی به شانه ام خورد و گفت: “من یونس صباحی مدیر تولید هدایت فیلم هستم! بیا و روز باشکوه را برای هدایت فیلم بساز.” من هم قبول کردم و رفتم و “روز باشکوه” را ساختم و آنجا بود که به سختی تن دادم ملکه ایران(فرح/گوهر خیراندیش) را با روسری نشان دهم.
عیاری درباره تولید “دو نیمه سیب” گفت: حدود ۳۶۵ روز حوزه هنری مرا معطل کرد که “دو نیمه سیب” را برایشان بسازم و سرآخر گفتند ممکن نیست! حسین خندان(دستیار کارگردان) به من گفت یوسف صمدزاده(مدیر آرازفیلم) میخواهد با تو کار کند و در کافه نادری با او و شریکش دیدار کردم. آنها چند وام از بانک صادرات ارومیه گرفته بودند برای فیلمنامه های مورد تایید فارابی که همه شکست خورده بودند پس خواستند که روی این فیلم سرمایه گذاری کنند.معصومیت ظاهری صمدزاده باعث شد بپذیرم و البته فروش فیلم چنان بود که سرمایه شان برگشت و سود هم کردند.
کیانوش عیاری با اشاره به درخشش حسن رضایی در فیلمهای “شبح کژدم” و “آبادانیها” گفت: جهانگیر الماسی بازیگر خوبی بود و میتوانست ستاره شود و او با حسن رضایی زوج خوبی شدند.حسن رضایی برای “شبح کژدم” گزینه اصلی جایزه یوزپلنگ طلایی لوکارنو بود و حتی گفتند او را به جشنواره برسانید ولی متاسفانه رئیس هیات داوران که ایتالیایی بود گیر داده بود به یک بازیگر ایتالیایی و درنهایت اصلا آن سال جایزه بازیگری ندادند و ای کاش حسن رضایی آن جایزه را میگرفت بلکه جریانی تازه برای خودش و برای جامعه بازیگری ایران رقم بخورد.
پدیده بیسابقه جذب سرمایه میلیاردی در فیلیمو!
|
سینماروزان/کیوان بهارلویی: رئالیتیشو «کارمانی» که با شعار «تماشای این برنامه به سود شماست» از ۸ خرداد ماه در فیلیمو منتشر شده، با گذشت هفت قسمت حدود ۸۰ میلیارد تومان سرمایه برای طرحهای ارائه شده، جذب کرد که میانگین زمان جذب سرمایه کمتر از 24 ساعت بوده است.
گزارش منتشرشده درباره وضعیت طرحهای ارائه و بررسی شده در برنامه «کارمانی» حاکی است تا کنون ۱۴۳۹ نفر به میزان ۷۶ میلیارد تومان برای این طرحها سرمایهگذاری کردهاند. از ۷ طرح منتخب در برنامه، حمایت از ۶ طرح به طور کامل انجام شده است؛ اتفاقی که با شگفتی کارشناسان اقتصادی همراه بوده است. طرحهای مورد حمایت مردم در این سرمایهگذاری در حوزههای متنوعی، چون «فناوری شیمی، نساجی، بازرگانی پزشکی، مشاوره مالی، فراوری الیاف اکریلیک، توسعه نیروگاه خورشیدی، تولید کاتالیست و…» بوده است.
در متفاوتترین برنامه این روزهای شبکه نمایش خانگی که به صورت هفتگی از «فیلیمو» پخش میشود، کسبوکارهایی که واجد شرایط تامین مالی جمعی هستند، بعد از ارزیابیهای فنی و نظارتهای دقیق و اخذ مجوز شرکت فرابورس ایران، بر روی سکوی تامین مالی جمعی کارنکراد قرار میگیرند و به دنبال آن فرصت سرمایهگذاری برای مخاطبان برنامه امکانپذیر خواهد شد. کسبوکارها طرح خود را حداکثر در یک بازه یکساله به اجرا درآورده و مشارکتکنندگان را با مدل مشارکت در درآمد، در سود خود سهیم میکنند.
استقبال گسترده مخاطبان فیلیمو در تامین سرمایه طرحهای ارائه شده در «کارمانی» نشاندهنده اعتماد مردم و ظرفیت قابل تامل این پتلفرم برای عبور از سرگرمیسازی و نگاه جدی به حوزههای دیگر برنامهسازی و مشارکتهای مردمی است.