1

باز هم پای GEM در میان است؟⇔ادعای یک کارگردان-کارمند هنروتجربه درباره تأثیرپذیری سینمای ایران از سریالهای ترک

سینماروزان: در سالهای اخیر تب بالایی از سوی مخاطبان برای پیگیری سریالهایی که از شبکه های ماهواره ای همچون جم روی آنتن میروند مشاهده شده است؛ تبی که هر کس تحلیل خود را درباره علل آن دارد.

به گزارش سینماروزان شهرام مکری کارگردانی با فیلمهای هنروتجربه ای که یکی از اعضای سیاستگزاری گروه کاملا دولتی هنروتجربه هم هست در گفتگو با «ایلنا» مدعی تأثیرپذیری سینمای ایران از سریالهای شبکه های ماهواره ای شده است.

شهرام مکری با اشاره به سریالهای ماهواره ای بیان داشت: یکی از مشکلاتی که سینمای ایران امروز گریبانگیر آن است تأثیری است که سریال‌های ترکی روی آن گذاشته‌اند. سریال‌های ترکی با حجم اطلاعات بسیار کم و خط داستانی بسیار ساده ساخته می‌شود به شکلی که شما می‌توانید قسمت اول سریال را ببینید و اگر ۱۰ قسمت این سریال را نبینید و قسمت یازدهم را ببینید، متوجه می‌شوید که هیچ اطلاعاتی را از دست نداده‌اید.

مکری ادامه داد: خودِ من هر سال عید به دیدن مادرم می‌روم و مادر من این سریال‌ها را دنبال می‌کند. من عیدِ سال گذشته به دیدن مادرم رفتم و قسمت‌هایی از یک سریال ترکی را دیدم امسال نیز دوباره که به دیدنش رفتم قسمت‌های دیگری از آن سریال را دیدم و متوجه شدم در طول یک سال هیچ اطلاعاتی را از دست نداده‌ام. همین مسأله سینمای ما را نیز به خطر انداخته است. بسیاری از فیلمسازان فکر می‌کنند که حجم اطلاعات در فیلم‌ها می‌تواند به همین اندازه کم و خلاصه باشد. بسیاری از فیلم‌های سینمایی را براساس همین مبنا کار می‌کنند و اتفاقا پرفروش نیز می‌شوند.




ادبیات انتخاباتی؟⇔اظهارات یکی از اعضای سیاستگذاری هنروتجربه: هم جشنواره جهانی(؟) فجر بودجه خود را اعلام کند، هم هنروتجربه و هم آنهایی که بیلبوردهای بزرگ شهری-۳ارگانی‌ها؟؟- دارند!

سینماروزان: حرف و حدیثهای فراوانی که درباره بودجه جدایی بین الملل از فجر وجود دارد و اظهارات یک نماینده مجلس و متعاقب آن اطلاعیه سازمان سینمایی درباره بودجه 5.8 میلیاردی جشنواره جهانی فجر سبب ساز آن شده که شهرام مکری کارگردان سینما و یکی از اعضای سیاستگذاری هنروتجربه در گفتگویی با «برنا» وقتی درباره ردیف بودجه جشنواره ها قرار می گیرد به صراحت از این بگوید که بهتر است همه آنها که از بیت المال ارتزاق دارند.

شهرام مکری گفته است: فکر می‌کنم که نه تنها جشنواره بین المللی فجر بلکه در مورد همه مبادلات مالی باید روشنی و شفافیت  رخ بدهد و صرفا نباید بگوییم جشنواره بین المللی فجر تنها  بودجه اش را اعلام کند  به همان اندازه هم باید بگوییم سازمان ها و ارگان های مختلف بودجه های خود را اعلام کنند.

وی ادامه داده است: جشنواره بین المللی و بخش ملی فجر و سازمان سینمایی و گروه هنر و تجربه چون به یک روشی از بودجه مردم و بیت المال استفاده می کنند باید هزینه های خود را با شفافیت اعلام کنند که این پول‌ها را در چه راهی هزینه می کنند ولی روی سخن من با آن دسته از منتقدانی است که صرفا به دلیل گرایش های سیاسی این انگشت اتهام را به سمت جشنواره جهانی فیلم فجر نشانه می‌گیرند، باید در همه موارد خواهان این موضوع شویم، هر کس در هر رشته‌ای باید بودجه‌شان را اعلام کنند، تمام ارگان‌هایی که در فیلم‌ها سرمایه گذاری می‌کنند، باید اعلام کنند که از کجا بودجه می‌آورند و سرمایه گذاری می‌کنند.

مکری با ادبیاتی که شاید تعریضی باشد به یک فیلم 3ارگانی روی پرده خاطرنشان ساخته است: آنهایی که می‌توانند بیلبوردهای بزرگ شهری بگیرند و تبلیغات درجه یک انجام بدهند و سینماهای مختلف در اختیار مى گیرند، باید بگویند که بودجه شان را از کجا می آورند  و…




حتی سیاستگذاران «هنروتجربه» هم به این جشنواره دولتی علاقه ندارند؟⇐شهرام مکری: «هجوم» را به جشنواره جهانی فجر ندادم/ پاییز فیلم را اکران می‌کنیم

سینماروزان: شهرام مکری کارگردانی که ساخته قبلیش «ماهی و گربه» حضورهای جشنواره ای فراوانی داشت و البته همین حضورها باعث شد وی تا حضور در شورای سیاستگذاری گروه دولتی هنروتجربه پیش برود و البته متصدیان این گروه هم «ماهی و گربه» را در این گروه اکران کردند و تا توانستند بر سر اقبال مخاطبان به این فیلم به عنوان پوششی بر کم‌مخاطب بودن آثار گروهشان مانور دادند، سال گذشته ساخت سومین فیلم بلندش «هجوم» را به انتها رساند با این حال فیلم در جشنواره سی و پنجم فجر پذیرفته نشد.

پیش بینی می شد با مراودات نزدیکی که میان متصدیان گروه دولتی هنروتجربه با برگزارکنندگان جشنواره دولتی جهانی فجر وجود دارد مکری «هجوم» را برای رونمایی به این جشنواره بدهد اما گویا مکری هم علاقه ای به حضور در این جشنواره میلیاردی نشان نداده است و ترجیح داده فیلمش را مستقیما راهی اکران عمومی کند.

مکری با اشاره به وضعیت تولید «هجوم» به خبرگزاری «موج» گفته است: چندی پیش پرویز آبنار، صداگذاری فیلم را به شکل نهایی انجام داد و مراحل فنی فیلم کاملا به پایان رسید و «هجوم» آماده نمایش است.

وی در مورد حضور این فیلم در سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر گفت: «هجوم» متقاضی شرکت در این جشنواره نبوده و قصد داریم در صورت امکان این فیلم را در فصل پاییز همزمان با شروع کار دانشگاه ها اکران کنیم و در حال حاضر نسخه نهایی فیلم به ارشاد ارسال شده و در مرحله گرفتن پروانه نمایش هستیم.

 




ادعای خبرگزاری فارس⇐توزیع نسخه قاچاق برخی آثار سینمایی با همکاری صاحبان آثار!!!/”ابد و یک روز” و “فروشنده” در زمره همین آثار هستند؟

سینماروزان: عرضه نسخه غیرمجاز برخی اثار در شبکه نمایش خانگی و بلافاصله تلاش برای ورود نسخه مجاز این آثار به شبکه خانگی بدون درنظر گرفتن موعد ۳ ماهه ای که باید میان پایان اکران فیلم تا عرضه در شبکه خانگی باشد موجب گمانه زنی خاص خبرگزاری فارس در این باره شده است.

به گزارش سینماروزان در این گمانه زنی این تخلیل ارائه شده است که بعضا انتشار نسخه های غیرمجاز از سوی صاحبان محصول صورت می گیرد تا بتوانند زودتر مجوز وورد فیلم خود به شبکه خانگی را دریافت کننند.

متن کامل گزارش “فارس” در این باره را بخوانید:

چه کسانی از ورود غیرمجاز فیلم‌های سینمایی منتفع می‌شوند؟

از ابتدای سال ورود فیلم های سینمایی غیرمجاز در برخی از استان ها به وفور اتفاق افتاد به گونه ای که با توجه به ورود غیرمجاز فیلم، تهیه کننده به سرعت و بدون هیچ گونه معطلی به سراغ وزارت ارشاد می رفت و  پروانه نمایش خانگی فیلم با توجه به توزیع غیرمجاز فیلم، بدون مرور مجدد در شورا صادر می‌شود.

فیلم های «بارکد»، «کوچه بی نام»، «اژدها وارد می شود»، «ناهید»، «ملبورن»، «ماهی و گربه»، «ابد و یک روز» و این روزها نیز فیلم «فروشنده» در شبکه غیرمجاز توزیع شد.

تعدادی از این آثار تنها در برخی از شهرستان ها به صورت محدود توزیع شدند به طور مثال «بارکد» به صورت محدود در شهر مشهد توزیع شد یا «ملبورن» در اصفهان و اینکه چرا ستاد حمایت و صیانت از آثار فرهنگی همچنان فعالیت موثری نمی کند جای پرسش دارد.

توزیع محدود نسخه های قاچاق برای تسهیل ورود فیلم به شبکه خانگی؟

فارغ از آن با نگاهی به نوع ارایه فیلم های غیرمجاز در شبکه توزیع به نظر می رسد برخی از صاحبان آثار برای دریافت مجوز از شبکه نمایش خانگی بدون بررسی مجدد و ارایه شورای پروانه نمایش به صورت محدود فیلم را در یکی از شهرها توزیع می کنند تا با اعلام توزیع غیرمجاز فیلم به سرعت راهی برای ورود به شبکه نمایش خانگی را بیابند و بدون گذران سه ماه از اکران فیلم را به توزیع بسپارند و بخشی از سرمایه خود را بازگردانند.

نکته دیگر درباره فیلم هایی است که توسط محمد امامی خریداری شده، یکی از این آثار «ابد و یک روز» بود که به تازگی با ارایه غیرمجاز فیلم در استان اصفهان شبکه نمایش خانگی مجاب شد تا پروانه نمایش آن را صادر کند این درحالی است که در خصوص مالکیت فیلم مشکلاتی وجود داشت و بخشی از مالکیت فیلم به سعید ملکان (تهیه کننده) تعلق داشت اما به دلیل ورود غیرمجاز فیلم در شبکه قاچاق وزارت ارشاد تصمیم گرفت در جلسه ای فوق العاده و به سرعت مجوز توزیع آن در شبکه نمایش خانگی را ارایه دهد.

“فروشنده” در زمره همین آثار است؟

این داستان درباره فیلم «فروشنده» نیز اتفاق افتاده است و فیلم که حق رایت آن به محمد امامی فروخته شده در یکی از استان ها به صورت محدود توزیع شده و به دلیل نبودن تهیه کننده (اصغر فرهادی) در ایران وزارت ارشاد ارایه مجوز نمایش خانگی فیلم را به زمانی موکول کرده که ایشان به ایران بازگردند.

به نظر می رسد برخلاف گذشته دست هایی در کار است تا فیلم ها را به صورت خودخواسته و محدود در شبکه نمایش خانگی ارایه تا بتوانند از سدهایی که جلوی راه ارایه مجوز نمایش خانگی وجود دارد عبور کنند.




این است حاصل صرف میلیاردها تومان بودجه دولتی؟⇐یک همکار سابق “هنروتجربه” بیان کرد: “هنروتجربه” با برنامه ریزی بیهوده، نادرست و سمبل کاری پیش می رود!/سانسهای خوب را به “فروشنده” بخشیده اند و برای فیلمهای خودشان سالن ندارند!

سینماروزان: آش هنروتجربه آن قدر شور شده و گرفت و گیرهای موجود در این گروه سینمایی کاملا دولتی آن قدر زیاد شده که مدتها بعد از رسانه های مستقل و البته روزنامه نگاران مستقل حالا آن دسته از منتقدانی که خود همکاری همه جانبه ای را در تولید محتوا برای کتابچه این گروه و برگزاری نشستهای نقد و بررسی آثار آن داشتند به گلایه از آن می پردازند.

به گزارش سینماروزان از جمله این منتقدان یاشار نورایی است که در فاصله چند ماه مانده تا انتخابات ریاست جمهوری که ممکن است سرنوشت هنروتجربه را عوض کند به انتقاد از آن روی آورده و برنامه ریزی های این گروه را کاملا زیر سوال برده است.

متن کامل یادداشت یاشار نورایی را بخوانید:

بعد از مدتها و بیش از یک سال تصمیم می گیرم دو مستند “موج نو” و “نویسنده بودن” و فیلم “مینور ماژور” را در سینماهای “هنر و تجربه” تماشا کنم.

یکی دو سانس در دو سینما به فاصله چند روز از هم هست؛ اینقدر پراکنده که می توانی برای دیدن هر سه فیلم ده روز وقت بگذاری!

ولی فیلمی مثل “لانتوری” را که اکران عمومی اش تمام شده، مفصل نشان می دهند و عملاً سانس های خوب را به این فیلم و “فروشنده” بخشیده اند.

مسخره تر از آن ادامه دادن اکران “هیهات” است که نسخه نمایش خانگی آن چند روزی به بازار آمده یا ادامه نمایش “ماهی و گربه” وقتی دی وی دی آن ماه ها پیش به فروش رفته است.

به نظرم مثل خیلی از کارهایی که قرار بود گره ای از کار فروبسته فرهنگ باز کنند و عملاً طرح هایی نیمه تمام و غلط شده اند، “هنر و تجربه” با برنامه ریزی بیهوده، نادرست،انحصارطلب ( به نفع امثال درمیشیان و فرهای و مکری) و رفع و رجوع و سمبل کاری پیش می رود و سانس های محدود را با به شکل حمایت گرا بین آدم های مشخصی تقسیم می کند که واقعاً با این میزان حمایت دولتی و اصلاً مردمی، نیازی به اکران در این گروه ندارند.

کسی از فیلمی یا سازنده آن خوشش می آید، آن وقت باید هر چه در اختیارش نهاده اند را به نمایش آن فیلم اختصاص دهد و بی اعتنا به این باشد که کلی فیلمهای دیگر که با سرمایه محدود و ماهیت منطبق با مفهوم درست “هنر و تجربه” ساخته شده اند، از همین اکران محدود محروم بمانند؟

حق کشی در این سرزمین صغیر و کبیر نمی شناسد. وقتی متولیان فرهنگ با هر ژست و عنوانی کارشان به بی عدالتی بکشد، باید خوف کرد.




یک پلان-سکانس دیگر به‌دنبال حضور در برلین است+عکس

سینماژورنال: بعد از موفقیتهای جشنواره‌ای «ماهی و گربه» شهرام مکری که بخش عمده آن به صورت پلان-سکانس اجرا شده بود حالا یکی از محصولات اخیر سینمای ایران نیز که به همین شکل تولید شده به دنبال حضور در جشنواره برلین است.

به گزارش سینماژورنال این فیلم که «مات» نام دارد توسط کارگردان جوانی به نام صبا کاظمی ساخته شده است.

یک پلان-سکانس 90 دقیقه ای

فیلمنامه «مات» را میلاد نیازی و صبا کاظمی به نگارش درآورده‌اند؛ «مات» درام اجتماعی است که داستان چندین خانواده را با درگیری و چالش‌های درونی و بیرونی روایت می‌کند.

در واقع در «مات» زندگی چهار خانواده در شرایط خاص که در آن محصور شده‌اند به صورت پلان-سکانس ٩٠ دقیقه‌ای نشان داده می‌شود.

ژاله بلمه، آبان عسگری، عقیل بهرامی، میثم کریم پور، مینو ملکی، نیما کاظمی، رامیار مشایی، وحید ورسه، کیان کاظمی از جمله هنرمندانی هستند که در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند.

کاظمی تاکنون فیلم کوتاهی چون «جاده»، «خط فاصله»، «زرتشت غربی» و مستند‌هایی چون «برف چال» و «چهار در چهار» را کارگردانی کرده است.

وی در فیلم‌هایی چون «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» به کارگردانی بهروز افخمی، «سایلنت» به کارگردانی مرتضی میرمنتظمی و «مرگ» به کارگردانی میلاد نیازی نیز بازی کرده است.

مات
نمایی از “مات”

عوامل این فیلم عبارتند از:

تهیه کننده و کارگردان: صبا کاظمی، مشاور کارگردان: میلاد نیازی، دستیار و برنامه ریز: علی سینا شاهانی، دستیار اول کارگردان: ژاله بلمه، دستیار دوم کارگردان: حمید نامدار مقدم، منشی صحنه: مهرنوش بلمه، تصویر بردار: مهدی رنجبر، دستیاران تصویر: محسن هادوی و حسین عباسی، تدوین: میلاد نیازی، دستیار تدوین: آزاده راد، اصلاح نور و رنگ: علی کریمی راد، مدیر صدابرداری: سعید احمدی، صدابردار: امید قربانی، دستیار صدا: محسن پرهیزگاری، طراحی و ترکیب صدا: امید قربانی، موسیقی: حمید امساکی، مدیر تولید: مهدی جانبخش، طراح صحنه و لباس: مهرنوش بلمه، گریم: محمد تقی خرسند و مهدیه بشری، عکاس: مروارید دماوندی، طراح گرافیک: مسعود زارع زاده، مشاور رسانه ای: علیرضا مرادی.




کیومرث پوراحمد: یکی از داوران {جشن خانه سینما} گفت خودمان هم شوکه شده‌ایم که “چند متر مکعب عشق” این همه جایزه برده!!!

سینماژورنال: یکه تازی دو برادر به نامهای جمشید و نوید محمودی در داوری جشن خانه سینما و اهدای چندین جایزه به محصول این دو برادر یعنی “چند متر مکعب عشق”(اینجا را بخوانید) سبب ساز آن شده که برخی رسانه ها که چشم امید به موفقیت “قصه ها” در این جشن داشتند کمی شگفت زده شوند.

به گزارش سینماژورنال از جمله این رسانه ها “شرق” است که شگفتی خود درباره عدم حضور “قصه ها” در فهرست نهایی جوایز جشن خانه سینما را با کیومرث پوراحمد در میان گذاشته است و وی نیز همسو با این رسانه درباره روند رأی گیری در جشن خانه سینما سحن گفته است.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی پوراحمد را ارائه می دهد:

 در جشن خانه سینما، اکثر جوایز به فیلم «چندمترمکعب عشق» داده شد. به‌نظر شما، پررنگ‌شدن یک فیلم در جشن و نادیده‌گرفته‌شدن فیلم‌های دیگری مثل «قصه‌ها» منصفانه بود؟ 
واقعیت این است که من فیلم «چندمترمکعب عشق» را ندیده‌ام و نمی‌دانم مستحق این‌همه جایزه هست یا نه، اما «ماهی و گربه» را هشت‌بار، «پرویز» را هم هشت‌بار و «قصه‌ها» را شش‌بار در سینما و دوبار قبل از اکران که دیده‌ام! نمی‌توانم تصور کنم «چندمترمکعب عشق»، خیلی برتر از این فیلم‌ها بوده. چنین اتفاقی نشان می‌دهد که ٤٠ نفر داور، فقط رأی داده‌اند، بی‌هیچ ‌بحث و چالشی. خب رأی را هرکسی می‌تواند بدهد ولی برای داوری یک جایزه، چهارنفر آدم سروزبان‌دار اهل تحلیل دلسوز متعهد، باید بحث ایجاد کنند و افراد را درگیر آرایشان کنند. داوری یعنی به‌نتیجه‌رساندن آرا. در چنین اتفاقی نه‌فقط داوران، که آقای اسعدیان و میری و میرکریمی هم نقش دارند. اینکه همه فقط رأی‌هایشان را بدهند، اسمش دموکراسی نیست. یعنی داوران یک جشن نباید خط‌مشی داشته باشند؟ یا دبیر جشن نباید به داوران هشدار بدهد و آنها را متوجه دیگر فیلم‌ها کند؟ خاطرم هست یک‌سالی داور جشنواره فجر بودم، یکی از فیلم‌ها که به‌نظر می‌رسید باید سروصدا کند، به‌نظر ما داوران فیلم بی‌ارزشی بود. جمال امید که آن زمان دست‌اندرکار جشنواره بود، به ما هشدار داد که این فیلم بین مردم رأی اول را آورده و از ما خواست لااقل در دو، سه رشته کاندیدش کنیم تا بین رأی ما و مردم شکاف عمیقی نباشد. به‌هرحال، گاهی لازم است مثلا دبیر دخالت کند چون این آرا و نتیجه نهایی، برای آینده سینمای ما مهم است. فقط کنارایستادن و رأی‌شمردن که دموکراسی نیست. نتیجه، هدایت‌کردن می‌خواهد. با یکی از داوران که حرف می‌زدم می‌گفت خودمان شوکه شده‌ایم که «چندمترمکعب عشق» این‌همه جایزه برده. در داوری نباید جو‌گیر شد.
 خاطرتان هست که در دوره‌های قبلی هم چنین اتفاقی افتاده باشد؟ 
دوره‌ای که خودم دبیر بودم، داوری یک‌مرحله‌ای بود و ما از آرا راضی بودیم. زمان سیف‌الله داد که داوری دومرحله‌ای بود، داور بودم و یادم هست که این‌طور نبود که ما در جایگاه داور فقط رأی بدهیم. دیگر داوران بر یک فیلم اصرار داشتند و من احساس می‌کردم این‌طوری همه جوایز به سمت آن فیلم می‌رود و فیلم «سرزمین خورشید» که فیلم قابلی است، اصلا دیده نمی‌شود. سر این موضوع بحث درانداختم و دیگران را درگیر بحث کردم و بیش از همه یادم هست با ملک‌جهان خزاعی چالش داشتم. درواقع آن زمان، این‌طور نبود که فقط رأی بدهیم.
 در فجر چطور؟ این یک‌صدایی داوران تجربه شده بود؟ 
سالی که «آژانس شیشه‌ای» در فجر بود، همه آرا به سمت این فیلم رفت. بعد از جشنواره، جمشید اکرمی که به ایران آمده بود را دیدم و او گفت این دیگر رأی و داوری نبود، صدور مانیفست سیاسی بود. حرفش را که شنیدم، احساس کردم راست می‌گوید، ما جوگیر شده بودیم. همه هم‌نظر بودیم و اصلا چالشی هم به وجود نیامد. یک دوره دیگر هم در داوری فجر، من، جوزانی، منوچهر محمدی، بابک بیات و… داور بودیم و سر فیلم «به همین سادگی» و «آواز گنجشک‌ها» چالش‌های بسیاری داشتیم. درواقع آخرین مرحله داوری، صدور رأی است. بحث و هشدار در آن مهم است. برگزار‌کنندگان هم، مسئول انتخاب‌ها هستند.
 در یک کلام بگویید به نظر شما چه می‌شود که یک فیلم اکثر جوایز را می‌گیرد و فیلم‌های دیگری که مستحق بودند، هیچ جایزه‌ای نمی‌گیرند؟ 
این شاید ناشی از جوگیرشدن داوران است والا چطور ممکن است تماشاگری مثل من که مدت‌هاست سینمای ایران را دنبال نمی‌کند و حتی حاضر نیست یک‌بار هم فیلمی را در سالن سینما ببیند، چون موبایل‌های روشن مردم آزارش می‌دهد، آن‌وقت «پرویز» و «ماهی و گربه» و «قصه‌ها» را بارها در سالن می‌بیند و داوران، اصلا این فیلم‌ها را در انتخاب‌هایشان نمی‌بینند؟ منظورم این است که این فیلم‌ها آن‌قدر اثرگذار بوده‌اند که یک تماشاگر را کنجکاو کنند بارها ببیندشان. چطور می‌شود فیلم دیگری اکران شده باشد و همان تماشاگر، حتی ندیده باشدش و فیلم این‌قدر مهم باشد، ولی در زمان اکران آن‌قدر تأثیر نداشته باشد که تماشاگری که سینما را دنبال نمی‌کند کنجکاو کند تا حداقل یک‌بار آن را ببیند. در این اتفاق، نحوه رأی‌دادن و جهت‌دهی برگزار‌کنندگان را مؤثر می‌دانم. سالی که خسرو شکیبایی برای «اتوبوس شب» کاندیدا شد، برای فیلمی دیگر هم نامزد شد. من تعجب کرده بودم چطور برای آن فیلم هم نامزد شده. چون هم آن فیلم، فیلم بدی بود و هم خسرو در آن فیلم خوب نبود. نهایتا برای «اتوبوس شب» جایزه گرفت ولی همان موقع فکر کردم، واقعا آنهایی که داورند چه درکی از بازیگری دارند؟ و بر چه اساسی کاندیدا انتخاب می‌کنند.
ببینید ٤٠ داور، نهایتا در رشته‌های مختلف، «چندمترمکعب عشق» را برگزیده‌اند. اگر از این ٤٠نفر، چهار نفر هم اهل تحلیل و بحث بودند، حتما امکانش را داشتند که بحث ایجاد کنند. باید دید آنها اهل تحلیل نبودند یا امکانش را نداشتند؟ اگر امکانش را نداشتند که اشکال از برگزارکنندگان است و اگر امکان داشته‌اند و بحث نکرده‌اند، که خب حتما ناآگاه و کم‌اطلاع بوده‌اند یا اینکه تشتت و بی‌اعتمادی بالایی بین داوران بوده و امکان بحث‌کردن ایجاد نمی‌شده. به نظرم اشکال اساسی در فرمول و نحوه رأی‌گیری است.




کجایی خسروخان معتضد که ببینی چه بر سر تاریخ می‌آورند؟/آقای “گروه سینمایی تازه تأسیس”! لطفا تاریخ را تحریف نکن!

سینماژورنال/حامد مظفری: اینکه صبح یکی از روزهای ابتدایی هفته صندوق ورودی ایمیلت را باز کنی و با پیامی عجیب از روابط عمومی یک گروه سینمایی تازه تأسیس روبرو شوی که در آن ادعا شده رکورد طولانی ترین زمان نمایش فیلم در تاریخ سینمای ایران متعلق به این گروه است، هم می تواند درس آموز باشد و هم خاطره ساز.

به گزارش سینماژورنال اینکه کمی بعد از آن به سراغ روزنامه سینمایی مطرح کشور رفته و بر روی جلد آن با آگهی بزرگی از  این گروه روبرو شوی که در آن با فونت درشت نوشته شده رکورد طولانی ترین زمان نمایش در تاریخ سینمای ایران متعلق به دو فیلم از محصولات همین گروه تازه تأسیس است هم درس آموز است و هم خاطره ساز.

درس آموز از آن جهت که به هر حال می بینیم همان طور که خسرو معتضد یعنی کسی که تاریخ کشور از اشکانیان تا مصدق از کانال او روایت میشود فرموده اند تحریف تاریخ فقط متعلق به گذشتگان نبوده و در روزگار فعلی هم خیلیها هستند که برای اثبات خویش به تحریف واقعیات تاریخی می پردازند و خاطره ساز از این جهت که در میان انبوهی از هزینه هایی که صرف راه اندازی این گروه شده و البته بازگشت مالی چندانی نداشت حالا برای موجه جلوه دادن این هزینه های بی بازگشت، یک فعل هزینه‌بر دیگر صورت می گیرد.

دست اندرکاران این گروه سینمایی ادعا کرده اند که با اکران 9 ماهه “ماهی و گربه” و اکران 8 ماهه “پرویز” رکورد طولانی ترین زمان نمایش در تاریخ سینمای ایران را شکسته اید اما بدجوری به بیراهه رفته اند.

“سنگام” کجای این رکوردهاست؟

آقای گروه سینمایی تازه تأسیس! نمی دانیم اسم فیلم “سنگام” را شنیده اید یا نه. همان محصول بالیوودی که راج کاپور هم کارگردانش بود و هم تهیه کننده اش و هم در آن ایفای نقش می کرد. این فیلم فقط در سینما همای سابق که در خیابان فردوسی واقع شده بود یک سال تمام روی پرده بود و روزی هشت سانس هم به نمایش درمی آمد.

شاید بگویید “سنگام” فیلم خارجی بود و رکورد شما درباره ایرانیان است.

“گنج قارون” را هم فراموش کردید؟

در میان فیلمهای ایرانی بودند فراوان فیملهای موسوم به فارسی که بیشتر از یک سال روی پرده بودند. مهمتر از همه “گنج قارون” بود که بعد از اکران موفقیت آمیز اولیه اش که بیشتر از شش ماه طول کشید تا چهار سال در اکران نوروزی سینماهای مرکز شهر روی پرده می رفت. از آن گذشته “گنج قارون” تا چند سال به طور مداوم در سینماهای تازه تاسیس شهرستانها هم روی پرده می رفت و ماهها روی پرده می ماند.

یادمان نرود که “گنج قارون” شش ماه در 15 سینما و هر سینما روزی 5 سانس روی پرده می رفت آن هم در تهرانی که جمعیتش حدودا 2 میلیون وو نیم نفر بود!!!

شاید بگویید اینها فیلمفارسی بودند و محصول پیش از انقلاب و رکورد شما درباره فیلمهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است.

“عقابها” و “دادشاه” که دیگر نباید یادتان رفته باشد!

اگر کمی به حافظه تان فشار بیاورید در همین سینمای بعد از انقلاب اسلامی فیلمهایی را داشتیم مثل “عقابها”ی ساموئل خاچکیان و “دادشاه” حبیب کاووش که از زمان ساختشان در اوایل دهه 60 تا حدودا یک دهه بعد یعنی اوایل دهه 70 در سینماهای مرکز شهر و سالنهای لاله زار روی پرده بودند چون مخاطب داشتند.

آقای گروه سینمایی تازه تأسیس! پس اینکه می گویید رکوردشکنی کرده اید نه تنها درست نیست که یک فانتزی سازی تمام عیار است.

هنروتجربه
تازه ترین آگهی تبلیغاتی “هنروتجربه”

ای کاش از عضو سیاستگذارتان می پرسیدید

آقای گروه سینمایی تازه تأسیس! شما که سردبیر یکی از نشریاتی را که اخیرا برای “گنج قارون” ویژه نامه پر و پیمانی را درآورد در هیات سیاستگذارت داری چرا این چنین بی توجه به عواقب این تحریف تاریخی، رپورتاژ آنها را در اختیار رسانه ها گذاشتی؟ کافی بود از این سردبیر درباره این رکوردشکنی کسب اطلاع کنی تا او به طور کامل در این باره به شما اطلاعات بدهد.

پیشنهادی برای اصلاح این رپورتاژ

آقای گروه سینمایی تازه تأسیس! هنوز هم دیر نشده! برای اینکه این تحریف تاریخی بیشتر از این به چشم نیاید به طراح آگهی هایتان بگویید در انتهای تیتر “رکورد طولانی ترین زمان نمایش در تاریخ سینمای ایران” عبارت “در گروه سینمایی هنروتجربه” را بیاورد و خلاص.

پی نوشت: در بالای آگهی طراحی شده برای این تحریف تاریخی عبارت “سینمای هنروتجربه تقدیم می کند” به چشم می خورد. هر چه فکر کردیم ربط این عبارت که بیشتر برای ترغیب مخاطبان به حضور در یک مراسم خاص مانند تماشای فیلم یا اجرای کنسرت موسیقی به کار می رود با این آگهی را درنیافتیم.




سعید ابراهیمی‌فر: من اگر بخواهم دو میلیون تومان وام بگیرم باید سند ازدواج پدرم را ببرم ولی برخی هستند که بدون وجه‌الضمان با ارقام میلیاردی حمایت می شوند!/مدیران سینما، خانه سالمندان فیلمسازان بیکار را راه بیندازند تا در آنجا اقامت کنیم و از معاشرت با همکاران، لذت ببریم

سینماژورنال/حامد مظفری: سعید ابراهیمی فر در اواخر دهه شصت و در اوج قدرت جریان فیلمسازی گلخانه ای فیلمی ساخت با نام “نار و نی”؛ اثری که گفته می شد تحت آموزه های سینمای تارکوفسکی تولید شده و البته تا مدتها نیز منبع الهامی بود برای سینماگرانی که می خواستند از حمایتهای دولتی برای فیلمسازی بهره مند باشند.

به گزارش سینماژورنال با این حال بعد از “نار و نی” و طی حدودا دو دهه و نیم بعد، ابراهیمی فر فقط دو فیلم دیگر با نام “تک درختها” و “مواجهه” را هم ساخت که هیچ کدام از این آثار به اندازه “نار و نی” مطرح نشدند. درباره آن کالت شدن و این کم کاری سالهای بعد حرف و حدیثهای فراوانی گفته میشود بخصوص که ابراهیمی فر همواره فیلمنامه های خاص خود را هم برای کار داشته است.

از جمله این حرف و حدیثها تمرکز بیش از حد بر “نار و نی” به عنوان اثری استثنایی و سوق دادن کارگردانش به سمت نوعی خاص از سینما بود اما ابراهیمی فر خودش اصلی ترین کم کاریش در سینما را پرهیز از مجیزگویی مدیران وقت سینمایی می داند.

فقط شعار می دهند که برای نجات محیط زیست به ما کمک کنید

ابراهیمی فر که تقریبا از زمان روی کار آمدن مدیریت جدید سینمایی به دنبال ساخت فیلمی با محوریت خشکسالی دریاچه ارومیه بود درباره دلایل عدم تولید این فیلم به سینماژورنال می گوید: تولید “روزی روزگاری دریاچه” متوقف شد چون حمایتی از جانب هیچ ارگانی ندیدم. از مدیران سینمایی تا مسئولان سازمانهای حمایت از محیط زیست مرتب در حمایت از آثار هنری مرتبط با تخریب زیست محیطی شعار می دهند اما در برخورد با پروژه خودم فهمیدم این شعارها فقط شعار است و کسی حال حمایت از محصول فرهنگی مرتبط با این موضوعات را ندارد.

اسفند 92 از رییس سازمان سینمایی وقت ملاقات خواستم اما هنوز به من وقت نداده اند

این کارگردان با اشاره به اینکه برای فراهم آوردن مقدمات تولید این کار حتی تقاضای دیدار با حجت ا.. ایوبی رییس سازمان سینمایی را داشته ادامه می دهد: اسفند 92 از مسئول دفتر ریاست سازمان سینمایی خواستم که شرایط ملاقاتی نیم ساعته با ایشان را فراهم کند اما بعد از یک سال و چند ماه هنوز به من وقت نداده اند. نامه ای هم برای ایشان فرستادم که جوابی برایم نیامد.

اگر پاچه خواری را چاشنی کار خود می کردم اوضاعم بهتر بود

وی با اشاره به پرهیزش از ریاکاری برای گرفتن پروژه خاطرنشان می سازد: من هم به مانند بعضیها نمی توانم در مراسم و مناسبتهای مختلف سراغ مسئولان رفته و با مجیزگویی، نظر آنها را نسبت به پروژه های خود جلب کنم این می شود که حتی جواب نامه ام را هم نمی دهند. شاید اگر من هم مقداری پاچه خواری را چاشنی کار خودم می کردم اوضاعم بهتر بود.

نویسنده فیلمنامه کمدی “ماموریت” می افزاید: یافتن نقدینگی تولید برای بعضی از همکاران مانند پیدا کردن جرعه ای آب برای نوشیدن است و کافیست اراده کنند تا بودجه فراهم شود اما ما باید کلی له له بزنیم و در انتها هم فقط وعده است که نصیب ما می شود.

برای یک وام دو میلیونی باید سند ببرم…

این کارگردان درباره اینکه چرا به مانند برخی سینماگران به سراغ حمایت بانکها و موسسات مالی-اعتباری نمی رود به سینماژورنال می گوید: اگر تخصیص اعتبار به پروژه های مختلف براساس قواعد بود که این همه پرونده اختلاس بانکی نداشتیم. بارها شده که برای دریافت یک وام جزیی به سراغ این بانکها رفته ام اما کسی نبوده است که بهشان بگوید من هم رزومه خاص خود را در سینما دارم و همه چیز براساس روابط پیش رفته است. راحتتان کنم؛ من اگر بخواهم یک وام دو میلیون تومانی بگیرم باید سند ازدواج پدر و مادرم و چند ضامن را ضمیمه کار کنم ولی برخی هستند که بدون وجه الضمان با ارقام میلیاردی حمایت می شوند.

سعید ابراهیمی فر
سعید ابراهیمی فر

برای بازیگری یک ریال هم نگرفته ام

سعید ابراهیمی فر که در سالهای اخیر تجربه بازیگری در فیلمهایی چون “ماهی و گربه” و “جینگو” را هم پشت سر گذاشته درباره اینکه آیا در روزهای دوری از کارگردانی، می تواند به بازیگری به عنوان منبع درآمد بنگرد اظهار می دارد: راستش را بخواهید تجربه های بازیگری من بیشتر از سر رفاقت با کارگردان بوده است و هیچ گاه انتظار دریافت دستمزد را نداشته ام. اخیرا هم که در کار کوتاه چند جوان بازی کردم باز هم یک ریال دستمزد نگرفتم.

تدریس نمی کنم چون تدریس هنر به صورت آکادمیک حماقت است

وی ادامه می دهد: از سال 90 و بعد از انجام یک کار تلویزیونی، هیچ درآمدی از حرفه ام نداشته ام و مرتب مشغول خرج از پس اندازم هستم اما در ماههای اخیر بدجوری کف گیرم به ته دیگ خورده است. البته پیشنهاداتی برای تدریس داشته ام اما چون موافق این گفته چخوف هستم که یکی از حماقت بارترین کارهای دنیا تدریس هنر به صورت آکادمیک است سراغ تدریس نرفته ام چون فکر میکنم هنر باید جوشش باشد و از درون رخ دهد و نه از بیرون.

با تغییر مدیریت اتفاق تازه ای نیفتاده اما نومید نیستم

این کارگردان 59 ساله ایرانی با تشریح اینکه با تغییر مدیریت در سینما هم اتفاق تازه ای در بیزنس این هنر-صنعت راه نیفتاده است به سینماژورنال می گوید: واقعا برای شخص من به عنوان کارگردان اتفاق تازه ای نیفتاده است. ته تهش این است که فیلمنامه ای داشتم به نام “روزی روزگاری دریاچه” که سه بار هم بازنویسی شد اما در نهایت نتوانستم بسازمش. این عین وضعیتی است که در مدیریت سابق هم برایم وجود داشت. با این حال هنوز هم به نومیدی کامل نرسیده ام و باز هم تلاش می کنم.

مدیری که از جوانگرایی در سینما حرف میزند چرا صندلیش را به یک مدیر جوان نمی دهد؟

سعید ابراهیمی فر با انتقاد از برخی مدیران سینمایی که مرتب دم از جوانگرایی می زنند ادامه می دهد: سینما با فوتبال فرق دارد که مرتب بخواهیم سینماگر جوان واردش کنیم. در فوتبال و ورزشهای دیگر جوانگرایی لازم است و البته منطقی اما در هنری مثل سینما شرایط فرق می کند. اینکه می گویند در جشنواره فجر 60 فیلمساز جوان درخواست حضور داده اند در شرایطی که جوانان سابق در صحنه حضور ندارند یک ضعف است.

وی می افزاید: چرا کسی نمی گوید جوانانی که در دهه 60 فیلمسازی می کردند الان کجایند؟ کارگردانی یک جور مدیریت صحنه است و اتفاقا هر چه سن بالاتر برود و تجربه بیشتر شود توانایی مدیریتی بیشتر می شود. مدیری که بی توجه به وضعیت فیلمسازان نسل قبل مرتب از جوانگرایی دم می زند آیا حاضر است خودش هم صندلیش را به یک جوان تازه از راه رسیده بدهد؟ مطمئنا نه! چون مدیریت نیاز دارد به تجربه.

خانه سالمندان فیلمسازان بیکار را راه بیندازید

این کارگردان در انتهای گفتگوی خود با سینماژورنال با بیانی طنزآلود از مدیران سینمایی خواست یا در بهره مندی از امکانات شرایط یکسانی را برای فیلمسازان فراهم کنند یا آن که خانه سالمندان فیلمسازان را راه بیندازند. ابراهیمی فر بیان می دارد: برای اینکه از شر فیلمسازان قدیمی و جوانان دهه های قبل راحت شوند خانه سالمندان فیلمسازان بیکار را راه بیندازید تا در آنجا اقامت کنیم و از معاشرت با همکاران بیکار، لذت ببریم. در این خانه سالمندان می توانیم در کنار همکاران سابق به خاطره گویی پرداخته و درباره فیلمسازی حرف بزنیم. این طوری حوصله مان هم سر نمی رود.




حمایت کارگردان “ماهی و گربه” از پوشش بازیگر “عصبانی نیستم”؟!

سینماژورنال: اتفاقاتی که بر سر پوشش اولیه نوید محمدزاده بازیگر “عصبانی نیستم” در جشنواره کن رخ داد و واکنشهای رسانه های مختلف هرچند سبب ساز آن شد که این بازیگر در اولین فرصت پوشش خود را تغییر داده و با پوششی متفاوت تصویرسازی کند با این حال واکنشهای داخلی به این اتفاق همچنان ادامه دارد.

به گزارش سینماژورنال در تازه ترین واکنش شهرام مکری کارگردانی که سال قبل و با ارائه “ماهی وگربه” به گروه سینمایی “هنروتجربه” توانست رونقی نسبی را برای این گروه سینمایی فراهم آورد در یادداشتی برای “شهروند” از این گفته که انتخاب پوشش بازیگران برای حضور در جشنواره های خارجی امری فردی است و کسی نمی تواند در این باره برای هنرمند تعیین تکلیف کند.

طبیعی است که چنین دیدگاهی مبین این قضیه است که انتقاداتی که به پوشش ابتدایی محمدزاده صورت گرفته نیز محلی از اعراب ندارد چون او در انتخاب پوشش خود آزاد است!

سینماژورنال متن کامل یادداشت مکری را ارائه می کند:

هنرمندانی که در جشنواره ها ظاهر میشوند نماینده کشور نیستند

لباس پوشیدن افراد امری فردی تلقی می‌شود؛ حتی اگر این افراد، هنرمندان یا سینماگران حاضر در جشنواره‌های بین‌المللی باشند. به نظرم این تلقی غلطی است که بگوییم هنرمندانی که روی فرش قرمز فلان جشنواره حاضر می‌شوند، نماینده کشور هستند. لباسی که آنها می‌پوشند می‌تواند تنها معرف شخصیت خود آن هنرمندان باشد و هیچ‌ معنای دیگری نداشته  باشد.

آن کسی که تصمیم می گیرد لباس بپوشد بازیگر است
در دیگر کشورهای دنیا رسم بر این است که بازیگران هنگامی که می‌خواهند روی فرش قرمز جشنواره‌ای حاضر شوند با طراحان لباس مختلفی صحبت‌ می‌کنند و از مدت‌ها قبل برای لباسی که می‌خواهند بپوشند تدارک می‌بینند. اما درنهایت آن کسی که تصمیم می‌گیرد آن لباس را بپوشد، خود آن بازیگر است. به همین دلیل هم هست که بازیگران در سراسر جهان طراحان مخصوص به خودشان را دارند که با آنها هم‌سلیقه هستند.
اما متاسفانه در ایران تفکر متفاوتی در این زمینه وجود دارد، ما به دنبال نوعی از تمامیت‌خواهی هستیم. در واقع فکر می‌کنیم لباس پوشیدن هنرمندان در چنین جشنواره‌هایی باید مطابق با نظر شهروندان ایرانی یا مناسباتی که در جامعه ما وجود دارد، باشد.

اینکه هنرمند طراح لباس باشد انتظار نابجایی است
البته باید به نکته دیگری هم توجه کرد. از آن‌جایی که در ایران بعد از انقلاب اسلامی به صنعت مد و فشن پرداخته نشده یا حداقل این پرداخت‌های کم و کوتاه جنبه عمومی پیدا نکرده و به همین دلیل ما به تدریج از این صنعت فاصله گرفته‌ایم؛ چنین انتظاراتی، یعنی این‌که هنرمندان خودشان هم طراح لباس باشند و مناسبات چنین جشنواره‌هایی را برای پوشیدن لباس بدانند، نابجا به نظر می‌آید.

تنها توقع من از یک بازیگر بازی خوب ارائه دادن است
راستش تنها توقع من از یک بازیگر، بازی خوب ارایه دادن اوست، نه این‌که خودش طراح لباس هم باشد. زمانی که این صنعت در جامعه ما فراموش شده و ما طراحان لباس کمی در سطح جامعه داریم، نمی‌توانیم از آنها برای آنچه می‌پوشند خرده بگیریم؛ چون آنها هنرمندان متخصص در کار دیگری هستند. حتی در مقایسه با دیگر بازیگران جهان که چندین طراح مد و نمایندگان برند‌های مختلف در اختیار دارند که به آ‌نها مشاوره می‌دهند، به نظرم همین که بازیگران ایرانی روی فرش قرمز حاضر می‌شوند جای تحسین دارد. بنابراین نباید توقع خاصی از آنها داشته باشیم.
خود من خیلی به این موضوع که در هر جشنواره‌ای چه لباسی بپوشم فکر می‌کنم. به این‌که جشنواره چقدر رسمی است؟ آیا باید کت و شلوار بپوشم یا می‌توانم کمی اسپرت‌تر باشم؟ البته در چنین مواردی هم از خود برگزارکنندگان جشنواره‌ها معمولا می‌پرسم و آنها خودشان به خوبی مرا راهنمایی می‌کنند.

در فرهنگ ما فکر می‌کنند روی فرش قرمز رفتن کار قبیح و زشتی است.
در هر صورت من یک مرد هستم و لباس‌ ‌مرد‌ها درنهایت یک کت و شلوار و پیراهن است؛ اما در مورد ‌خانم‌ها این قضیه کاملا متفاوت است. به نظرم باید به آنها به خاطر این‌که اعتماد به نفس پیدا می‌کنند تا روی فرش قرمز بروند، ‌آفرین گفت. چون آنها باید چه لباسی بپوشند که هم از نظر دولت، هم مردم، هم به لحاظ حجاب و هم در مقایسه با دیگر خانم‌های بازیگر  روی فرش قرمز مناسب باشد؟ این مقوله بسیار پیچیده است. خصوصا که بسیاری در فرهنگ ما فکر می‌کنند روی فرش قرمز رفتن کار قبیح و زشتی است. بازیگران ما در انتخاب لباس‌هایشان مثلا به اندازه خانم جنیفر لوپز آزادی عمل ندارند. حتی این توقعی که از آنها هست که باید حجاب‌شان را رعایت کنند جزو مقولات سخت انتخاب لباس است. چراکه اصول حجاب حتی در ایران هم چیز مشخصی نیست و بین علما بر سر آن اختلاف هست، چه برسد به مردم عادی. به همین دلیل باز هم تکرار می‌کنم همین که بازیگران ما در چنین رویدادهایی حاضر می‌شوند و کنار دیگر بازیگران جهان روی فرش قرمز‌ها قدم می‌گذارند باید مورد تشویق و تحسین ما قرار بگیرند.




علاقه وافر “کلاه قرمزی” به “ماهی و گربه”!

سینماژورنال: در شرایطی که پرفروشترین فیلم اکران نوروزی یعنی “ایران برگر” همچنان با ممنوعیت پخش تیزرهایش از رسانه ملی روبروست و البته این مشکل برای “استراحت مطلق” دیگر فیلم اکران نوروزی هم وجود دارد اما سیما برای یکی دو فیلم گروه سینمایی “هنروتجربه” سنگ تمام می گذارد.

به گزارش سینماژورنال این شبها مهمترین باکسهای تبلیغاتی سیما که مربوط به قبل و میان مجموعه های “کلاه قرمزی” و در “در حاشیه” میشود در اختیار تیزر دو فیلم از آثار “هنروتجربه” قرار گرفته است.

“کلاه قرمزی” علاقه وافری به “ماهی و گربه” دارد(!!!) و در این شبها تیزر این فیلم را به طور مرتب در میان پخش اش روی آنتن می بیند بدون اینکه کسی بداند ربط این فیلم آوانگارد که نمی تواند در سبد علایق مخاطب عام قرار گیرد با یک مجموعه عروسکی که همه چیزش براساس طنازی پیش می رود چیست.

علاقه مهران مدیری به “انارهای نارس”

از آن طرف تیزرهای “انارهای نارس” دیگر فیلم “هنروتجربه” نیز تقریبا هر شب، قبل یا در میان پخش “در حاشیه” روی آنتن می روند. فضای محتوایی “انارهای نارس” هم ربط چندانی به یک مجموعه کمدی ندارد.

به گزارش سینماژورنال طبیعی است که استفاده از سبد تبلیغی رسانه ملی برای معرفی یک محصول فرهنگی کمترین ایرادی ندارد اما به هر حال در این معرفی هم نباید بی عدالتی صورت گیرد ولی در این مورد دو بی عدالتی صورت گرفته است.

دو بی عدالتی بزرگ

اول آن که در اکران نوروزی گروه هنروتجربه بیشتر از 10 فیلم روی پرده اند اما سهم عمده تیزرهای تبلیغاتی فقط به دو فیلم “ماهی و گربه” و “انارهای نارس” رسیده است.

و دوم و البته مهمتر آن که برای آثاری که بیشتر مروج نگاه جشنواره های فرنگی هستند فضای تبلیغی فراهم شده است اما همین فرصت از فیلمهایی مانند “ایران برگر” که با تکیه بر ویژگیهای بومی جامعه ساخته شده اند دریغ شده است.

امیدواریم مدیران جدید سیما هرچه زودتر و قبل از آن که فرصت بهینه معرفی محصولات اکران نوروزی از بین برود برای اصلاح این رویه اقدام کنند.