1

جشن هسته ای “نقی معمولی” یا شیرینی خوران در ماه رمضان؟+عکس

سینماژورنال: توافق هسته ای ایران و غرب بر سر مسائل هسته ای سبب ساز آن شده است که هر کدام از چهره های مطرح سینما یا موسیقی به نوبه خود درباره آن اظهارنظر کنند.

به گزارش سینماژورنال گروه تولید “پایتخت4” نیز با انتشار تصویری اجتماعی این توافق را تبریک گفته اند.

در این تصویر هومن حاجی عبداللهی بازیگر کاراکتر “رحمت” جعبه شیرینی ناپلئونی را به سمت مخاطبان گرفته است. محسن تنابنده یا همان “نقی معمولی” نیز دو انگشتش را به نشانه پیروزی به سمت دوربین گرفته است.

جالب و البته کمی ناراحت کننده اینکه این توزیع شیرینی در ساعات میانی روز در ماه مبارک رمضان صورت گرفته است!!! همین مساله سبب ساز آن شده است که بخشی از مخاطبان سریال از این اقدام گلایه کنند.

شادی بعد از توافق هسته ای گروه "پایتخت"
شادی بعد از توافق هسته ای گروه “پایتخت”



رسانه اصلاح‌طلب: کاش اعلام مي‌كردند “گینس” براي برخي گروه‌هاي سني مناسب نيست

سینماژورنال: ماجرای شوخیهای نامتعارف “گینس” همچنان مورد بحث رسانه هاست. در غیاب برخی رسانه های اصولگرا که گویا طی تصمیمی جمعی سعی می کنند از کنار این شوخیها گذشته و بیشتر بر “پاداش” به عنوان فیلمی خاص تمرکز کنند رسانه های اصلاح طلب وارد گود نقد درباره “گینس” شده اند.

به گزارش سینماژورنال یکی از این رسانه ها روزنامه “اعتماد” است که خبرنگارش شراره داوودی کوشیده با رفتن به دل مخاطبان سینماها و پرس و جو کردن از آنها درباره ایرادات “گینس” به ارائه گزارش بپردازد.

در این گزارش بوده اند مخاطبانی که با تماشای “گینس” خندیده اند اما کفه مخاطبان به سمت کسانی می رود که شوخیهای این فیلم را مناسب همه رده های سنی ندانسته اند و از این گلایه کرده اند که چرا درباره این شوخیها به مخاطبان اطلاع رسانی نشده است تا مجبور نشوند با فرزندان خود برخی موارد غیرمتعارف را تماشا کنند.

سینماژورنال متن کامل این گزارش را ارائه می کند:

آیا واقعا مي‌توان فروش بالاي “گینس” را دليلي بر موفقيت آن دانست؟

روزهاي ماه رمضان زمان مناسبي براي اكران فيلم‌هاي مختلف در سينماهاي كشور است، از آن جهت كه هم قيمت بليت سينما در مقايسه با روزهاي ديگر سال كم شده‌اند و هم در طرح شبانه مي‌توان دور از دغدغه‌هاي معمول به تماشاي فيلم‌ها نشست. با اين نگاه كه در كلانشهر تهران زندگي شبانه تعريف چنداني ندارد و تنها در ماه رمضان اين ساعت‌ها در شب هستند كه افراد فقط براي برنامه مهماني‌ها بيرون از خانه نيستند. در همين چند سال اخير شاهد باز بودن مراكز مختلف فرهنگي بعد از اذان بوده‌ايم و اين كسب و كار رونق زندگي در ساعت‌هاي پاياني شب را باعث شده‌اند.

اين روزها علاوه بر سينماهايي كه تنها سينما هستند مجتمع‌هاي مختلف فرهنگي كه سينما، تئاتر و ديگر كالاهاي فرهنگي را با هم عرضه مي‌كنند، سرشان حسابي شلوغ است و حضور پررنگي در اين مدت دارند. اتفاقا مردم هم استقبال زيادي از اين طرح كرده‌اند. در اين ميان شايد موضوعي كه حايز اهميت باشد اين است كه فيلم‌هايي كه شانس حضور در اين طرح را دارند، خوب هم ديده مي‌شوند و به واسطه اكران‌هاي نيمه شب و سانس‌هاي فوق‌العاده، مردمي كه از خانه و براي ديدن فيلم بيرون آمده‌اند، دست خالي هم برنمي‌گردند.

«گينس» يكي از فيلم‌هايي است كه در اكران‌هاي ماه رمضان روي پرده رفته است؛ فيلمي به كارگرداني محسن تنابنده و بازي رضا عطاران و خود تنابنده. بدون شك نام تنابنده‌اي كه چند سالي است با مجموعه تلويزيوني پايتخت هواداران زيادي براي خودش پيدا كرده است، در كنار رضا عطاران كه برخي معتقدند به صرف وجود او فيلمي ميلياردي مي‌شود و پربيراه هم نگفته‌اند، «گينس» توانست در مدت زمان ۱۰ روز پس از اكران ميلياردي شود؛ موضوعي بي‌سابقه. اما واقعا مي‌توان به اين آمار بسنده كرد و فروش بالاي يك فيلم را دليلي بر موفقيت آن دانست؟

تكيه بر برخي شوخي‌ها و خنده‌هاي سطحي

واقعا «گينس» چقدر مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است؟ وقتي فيلمي همه موردهاي پرفروش شدن را داشته باشد، اما فيلم خوبي نباشد، آن وقت شرايط چطور است؟ البته جواب‌هاي زيادي براي اين سوال‌ها وجود دارد. خيلي‌ها اعتقاد دارند همين كه مردم به سينما مي‌آيند و حضور دارند، اتفاق خوبي است، حتما خوب است، اما سليقه مخاطب چه؟ اگر فيلم‌ها توقعات را برآورده نكنند، داستان نداشته باشند و با تكيه بر برخي شوخي‌ها و خنده‌هاي سطحي بفروشند، آن‌وقت همين مخاطبي كه ادعا مي‌كنيم فيلم را براي او ساخته‌ايم و نظرات و ديدگاهش مهم است، نگاهش به فيلم‌ها كم‌ارزش مي‌شود، در مواردي حتي سينما را حذف مي‌كند، اگر هم قهر نكند، با همين فيلم‌ها خودش را سرگرم خواهد كرد.

ای کاش اعلام مي‌كردند “گینس” براي برخي گروه‌هاي سني مناسب نيست

دو شب را با مخاطبان سينما در سالن‌هاي نمايش‌دهنده «گينس» گذرانديم تا بازخورد آنها از فيلم و شوخي‌ها و دنيايي را كه تنابنده ساخته است ببينيم. دست‌اندركاران پرديس سينمايي آزادي از اكران «گينس» بسيار راضي هستند و از فروش بالاي بليت ابراز رضايت مي‌كنند، سالن نمايش هم نويد يك اكران خوب با سالني تقريبا پر را مي‌دهد. با پخش تيتراژ، سكوت نسبي برقرار مي‌شود و همه سرگرم آواز خواني حسين اسكندري البته به زبان انگليسي مي‌شوند. در ميانه‌هاي فيلم صداي خنده و حتي گاهي قهقهه را به خوبي مي‌توان شنيد و البته كسي هم سالن را ترك نكرد، اما كمي كه از نيمه فيلم گذشت، صداي همهمه افراد حاضر شنيده مي‌شد. بعد از تمام شدن فيلم ركسانا،٢٢ ساله كه همراه با مادر و برادرش به ديدن فيلم آمده بود، مي‌گويد كه از ديدن فيلم لذت برده‌اند و كلي هم با آن خنديده‌اند، اصلا تنابنده و عطاران عالي هستند. خودش و برادرش هم از طرفداران عطاران و فيلم‌هايش هستند.

مصطفي ٢٨ سال دارد و با برادر و خواهر كوچك‌ترش به ديدن «گينس» آمده است. او درباره فيلم مي‌گويد: «علاقه‌اي به ديدن فيلم‌هاي كمدي ندارم و خيلي هم سينما نمي‌روم، اما چون شنيدم اين فيلم خنده‌دار است، برادر و خواهرم را به ديدن آن آوردم ولي خيلي خوشم نيامد و حتي پشيمان شدم، به نظرم فيلمش براي بچه‌هاي ١٤،١٥ ساله خيلي جذاب نيست و حتي شوخي‌هاي داخل آن را متوجه نمي‌شوند، اگر مي‌دانستم كه اين موضوعات در آن مطرح شده است، برادر و خواهرم را نمي‌آوردم. كاش اعلام مي‌كردند براي برخي گروه‌هاي سني مناسب نيست.»

خوبي “گينس”اين است كه به قولش براي جايزه‌هاي عكس سلفي وفا كرده

شايان ۱۸ سال دارد و جلوي پوستر گينس سلفي مي‌گيرد، مي‌گويد: «انتظارم از تنابنده خيلي بيشتر بود، خوبي گينس اين است كه به قولش براي جايزه‌هاي عكس سلفي وفا كرده، من هم شانس خودم را امتحان مي‌كنم.»

“گينس” قصه خوبي نداشت و از محسن تنابنده انتظار بيشتري داشتيم

پرديس سينمايي ملت هم شب‌هاي شلوغي را تجربه مي‌كند، در مجاورت پارك ملت مزاياي خاص خودش را دارد و خيلي‌ها كه براي گردش به پارك آمده‌اند، در نهايت سر از سينما در مي‌آورند. خانم و آقاي احمدي با دو پسر و يك عروس‌شان به سينما آمده‌بودند، براي آنها سينما رفتن آن هم در شب‌هاي ماه رمضان خاطره‌انگيز است و حتما چندباري آن را انجام مي‌دهند، «گينس» را بهترين انتخاب اين شب‌ها مي‌دانند و مي‌گويند: «دور همي شبانه‌مان با يك فيلم كمدي كامل مي‌شود.»

رضا و شايان دو دوست دانشگاهي هستند كه اتفاقا به فيلم و سينما هم علاقه زيادي دارند، به تيپ‌شان هم دانشجوي هنري بودن مي‌خورد! خوره فيلم هستند و به قول رضا معمولا فيلم‌هايي كه اكران مي‌شوند را بيشتر از يك بار مي‌بينند. امشب هم براي بار دوم به ديدن «گينس» نشسته‌‌اند. شايان مي‌گويد: «هر فيلم را يك بار مي‌بينيم و بعد درباره آن مي‌خوانيم، اظهارنظرها و نقدها براي‌مان مهم است. بعد از آن وقتي براي بار دوم فيلم را مي‌بينيم، نگاه‌مان فرق مي‌كند. درباره گينس هم حرف‌هاي خوب شنيده‌ايم و هم بد! هر فيلمي مخالف و موافق خودش را دارد، اما به نظر من بايد براي ديدن آن گروه سني مشخص مي‌كردند تا بعضي حرف‌ها درباره آن زده نشود.» رضا هم ادامه مي‌دهد: «البته گينس قصه خوبي نداشت و از محسن تنابنده انتظار بيشتري داشتيم.»

روايت «گينس» خيلي خوشايند مخاطبان نبوده

در سايت‌هاي فروش بليت هم كه امكان نظردهي وجود دارد، داستان به همين شكل است و نظرات درباره نخستين ساخته محسن تنابنده نه مثبت و نه خيلي منفي است، با اينكه يكي از همين سايت‌ها اقدام به حذف برخي نظرات كه نگاه تندي به فيلم داشته‌اند، داشته است، اما همچنان مي‌توان اين نكته را از ميان ديدگاه‌ها برداشت كرد كه روايت «گينس» خيلي خوشايند مخاطبان نبوده و انتظارها با سه‌گانه پايتخت -منهاي سري چهارم- از اين نويسنده و بازيگر و حالا كارگردان بالا رفته است.

همه فيلم‌ها براي همه گروه‌هاي سني مناسب نيستند

نكته ديگري كه در سينماي ما خيلي به آن توجه نمي‌شود، اين است كه باور كنيم همه فيلم‌ها براي همه گروه‌هاي سني مناسب نيستند و تعريف كردن رده سني براي هر كدام از آنها امكان تصميم‌گيري براي خانواده‌ها و ديگر علاقه‌مندان را راحت‌تر مي‌كند، هرچند بايد توجه داشته باشيم كه اگر رده سني براي همه فيلم‌هاي اكران شده در سينما انجام شود، بعد تبليغاتي‌اش را از دست مي‌دهد و مردم هم آگاهي بيشتري نسبت به فيلم‌هايي كه انتخاب مي‌كنند، خواهند داشت.




تهیه‌کننده “گینس” ایراد بزرگ فیلمش را پذیرفت

سینماژورنال: اولین فیلم سینمایی محسن تنابنده در مقام کارگردان با عنوان “گینس” از همان نخستین روزهای اکران با انتقاد روزنامه نگارانی مواجه شد که شوخیهای غیراخلاقی موجود در فیلم را نکوهش کردند.

به گزارش سینماژورنال همه واژگان سوءتفاهم برانگیز و دوپهلویی که از آنها معنای اروتیک استنباط می شود به کنار، رسانه های منتقد به این پرداخته بودند که چطور می شود در فیلمی که ممیزی اداره نظارت را پشت سر گذاشته کاراکتری وجود داشته باشد که از ابتدا تا انتهای فیلم با دهانش اصوات غیرمتعارف تولید می کند.

البته که نه کارگردان فیلم و نه نویسنده اثر و نه حتی سعید ملکان که پروانه ساخت فیلم به نام او صادر شده بود و در چهره پردازی یک سری آثار ارزشی چون “اینجا شهر دیگریست”، “خاکستر و برف” و “فرزند صبح” حضور داشته درباره این سوءتفاهمات توضیحی ندادند تا اینکه بالاخره علی اسدزاده مدیرعامل تصویرگستر پاسارگاد که بعنوان شریک تولید در پروژه حضور داشت این سکوت را شکست و به طور تلویحی هم که شده ایراد بزرگ فیلم را پذیرفت.

اصلا شوخی سخیف نداریم بجز صدایی که یکی از هنرپیشه ها ایجاد می کند

این انتظار را نداشته باشید که اسدزاده به طور صریح و واضح ایراد فیلمش را پذیرفته باشد. ایشان بعد از کلی گلایه از منتقدان و ذکر این تهمت که خیلی از منتقدان فیلم را ندیده اند و اینکه نمی داند چرا منتقدان بخاطر شوخیهای سخیف فیلمش را نقد کرده اند به “تماشاگران امروز” گفته است: می توانم بگویم تنها چیزی که چنین ذهنیتی را ایجاد کرده است صدایی است که یکی از هنرپیشه های ما با دهانش ایجاد می کند وگرنه اصلا شوخی سخیف در فیلم نداریم!

همین که این تهیه کننده که شرکت متبوعش اخیرا سریال نه چندان پرمخاطب “ابله” را به شبکه خانگی عرضه کرد و توزیع سریال “شهرزاد” را نیز در دستور کار قرار داده است به بزرگترین ایراد فیلمش در حاشیه هم که شده اشاره کرد جای قدرانی دارد و البته همین تأیید در تناقض کامل است با جمله آخرشان که گفته اند “اصلا شوخی سخیف در فیلم نداریم!”

جناب اسدزاده در کنار تمامی واژگان هنجارشکن “گینس” همین ایرادی که تأییدش کرده اید نه در یک جای فیلم که از ابتدا تا انتهایش مرتب رخ می دهد و همین یعنی نقض گفتارتان در نداشتن شوخی سخیف در فیلم.




تنابنده، خاله اش را هم بازیگر کرد!+عکس

سینماژورنال: سریال “پایتخت4” در حالی بعد از ایام سوگواری امام اول شیعیان از سر گرفته میشود که در این فصل از آن هم یک کاراکتر جدید به داستان وارد شده است.

به گزارش سبنماژورنال این کارکتر جدید، خاله نقی معمولی است. بازیگر این کاراکتد پیرزنی است بی دندان که سعی می کند با شیرین کاریهایش فضا را مفرح کند.

جالب است که بدانید این پیرزن خاله واقعی محسن تنابنده بازیگر و سرپرست نویسندگان سریال است.

تنابنده که شیرین کاریهای خاله اش را در مجالس خانوادگی می دیده او را وارد سریال کرده تا بعد از عطاران که احمد پورمخبر و حلیمه سعیدی را به دامنه بازیگری تلویزیونی افزود وی نیز در این مسبر قدم برداشته باشد.

تنابنده پیشتر توانایی اس در انتخاب بازیگر را در انتخاب حسین اسکندری بعنوان کاراکتری از “گینس” که از ابتدا تا انتهای فیلم با لبهایش صدای نابهنجار بروز میدهد نشان داده بود!!!

محسن تنابنده در کنار خاله اش
محسن تنابنده در کنار خاله اش




آسیب شناسی محسن تنابنده از مناظره جنجالی انتخابات ۸۸

 سینماژورنال: محسن تنابنده این شبها از یک طرف سریال “پایتخت4” را روی آنتن دارد و از طرف دیگر اولین تجربه کارگردانی سینمایی اش با عنوان “گینس” روی پرده است.

به گزارش سینماژورنال مضامین غیرمتعارف و گاه دور از اخلاقی که او در “گینس” ارائه شده در کنار تکراری بودن بیش از حد موقعیتهای “پایتخت” و مشابهت آن با فصلهای قبلی سبب ساز بروز پاره ای از انتقادات به وی شده است.

تنابنده در تازه ترین گفتگویش که با بهناز شیربانی در “شرق” انجام شده اما بی آن که مسئولیت مشکلهای موجود در این دو اثر را بپذیرد منتقدان را متهم به بی انصافی کرده است.

البته که از نظر وی منتقد بزرگواری چون هوشنگ گلمکانی هم وجود دارد که به سریالش لطف دارد اما بقیه منتقدان در عوالم دیگری سیر می کنند.

محسن تنابنده که لحن گفتاریش در این گفتگو نشان دهنده دلخوری فراوانش از انتقادهایی است که به فیلمش و این سریال وارد شده، به آسیب شناسی مناظره انتخاباتی جنجالی سال 88 میان دو نفر از کاندیداها بعنوان عاملی جهت گسترش بدرفتاری در سطح جامعه پرداخته است.

این کارگردان در جاهایی از گفتگویش نیز درباره ایفای نقش خواننده لوس آنجلسی در “شاهگوش” و عدم رضایتش از همکاری با کمال تبریزی در “ابله” سخن گفته است.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی محسن تنابنده را ارائه می دهد:

این‌روزها بحث و نظرهای مختلفی درباره فصل چهارم سریال «پایتخت»مطرح است. باوجود اقبال زیاد مخاطبان، بسیاری از منتقدان معتقدند که «پایتخت» به مرور جذابیت‌هایش را از دست می‌دهد و شاید ظرفیت ادامه‌دارشدن را ندارد. با همه این تعابیر و صحبت‌ها، با توجه به زمان کمی هم که برای ساخت فصل جدید در اختیار داشتید، نظر شما نسبت به کیفیت فصل جدید چیست؟
حقیقت این است که نالیدن از شرایط خیلی فایده‌ای ندارد و اینکه مدام بخواهی این نکات را متذکر شوی که زمان نداشتم یا شرایط برای ساخت فراهم نبود، در این صورت خیلی راحت می‌شود کاری را تولید نکرد و به نظرم این بهانه‌ها بیشتر شانه‌خالی‌کردن است. چیزی که مشخص است اینکه اقبال مخاطبان به سریال پایتخت در همه این سال‌ها مثال‌زدنی است و همین استقبال مخاطبان است که باعث شده تمام سختی‌ها را برای تولید پایتخت به جان بخریم. اما تا حدی از دوستانی که در حوزه نقد قلم می‌زنند دلگیرم و متأسفانه شرایط را درک نمی‌کنند. در همین فصل چهارم، ما با شرایط بسیار سختی کار را به آنتن رساندیم. گرمای وحشتناک شمال، لوکیشن‌های متعدد و… و از هیچ‌چیز به‌منظور کیفیت بهتر اثر چشم‌پوشی نمی‌کنیم. در این شرایط توقع هم نداریم که توسط گروهی مورد هجمه بی‌مورد قرار بگیریم. نگاه اجتماعی جاری در سریال، نوع پلان‌ها، گسترش قصه و نماهای سنگین یا شخصیت‌های زیاد قصه مشخص می‌کند تا چه حد برای ساخت این مجموعه زحمت کشیده شده است. حقیقت این است که ما برای منتقد این سریال را نمی‌سازیم و تمام تلاش ما برای مردم است. من متوجه این نگاه دوگانه منتقد و تماشاگر نمی‌شوم! گاهی با خودم فکر می‌کنم انگار منتقدان ما در عوالم دیگری سیر می‌کنند و اصلا متوجه اثری که ساخته شده است نمی‌شوند؛ هرچند منتقدانی هم مثل آقای گلمکانی که آدم بزرگوار و منتقد پیش‌کسوتی هستند به سریال لطف دارند. صحبت من با منتقدانی است که انصاف را در تحلیل‌هایشان رعایت نمی‌کنند.
در فصل پیشین و فصل چهارم البته بخشی از انتقادها متوجه نحوه حضور اسپانسر در سریال هم بود، که چرا پایتخت این بستر را برای حضور اسپانسر به این شیوه فراهم کرده است… .
برای ساخت یک مجموعه، عوامل زیادی دست به دست هم می‌دهند. از خیلی‌ها شنیدم که می‌گویند چرا اسپانسر در سریال این‌قدر گل‌درشت است؟ به‌خدا ما هم عقلمان می‌رسد و متوجه هستیم که چه‌چیزی به‌نفع یا ضرر سریال است. اما باور کنید حضور اسپانسر اختیاری نیست، کاملا جبری است. به دلیل اینکه سازمان صداوسیما با مشکلات بسیار بد اقتصادی مواجه است ما هم به‌عنوان تولید‌کنندگان یک اثر مجبور هستیم چیزهایی را بپذیریم. علاوه‌بر اینکه معتقدم اساسا حضور اسپانسر در کار اگر به شکل بهداشتی و هم‌راستا با نحوه ارائه اثر، استفاده شود اصلا بد نیست. این مورد در سایر کشورها هم وجود دارد و اصلا اتفاق بعیدی نیست، اما در کشور ما این ضعف اقتصادی وجود دارد و صداوسیما با توان اقتصادی بسیار کمی که دارد، از وجود این اسپانسرها نه‌تنها در این سریال بلکه در سایر برنامه و مجموعه‌هایش می‌تواند کمی قوت بگیرد. از طرف دیگر تغییر و تحولات معمولا به ضرر سازندگان تمام می‌شود و آن‌قدر رسانه ملی دچار سیاست‌های غلط می‌شود که مسیر هم برای سازندگان نامشخص است. تلویزیون خواستار سریال‌های با کیفیت خوب و درجه‌یک است و از ما می‌خواهند با سریال‌های مبتذل و مستهجن مبارزه کنیم. این شرایط دقیقا مثل این است که تمام لوازم یک جنگ را از شما بگیرند و شما را راهی جنگ کنند هرچند که شاید جنگ واژه درستی نباشد، اما به‌هرحال مشابه همین وضعیت است. مگر شدنی است؟ حتما باید ابزاری در اختیار ما باشد که بتوانیم کاری کنیم. تجربه به من ثابت کرده که وارد شدن به حوزه کارهای شیرین از فشار اول قبر سخت‌تر است و اصلا ساخت سریال در تلویزیونی که با محدودیت‌های بسیاری روبه‌رو است، بسیار دشوار است. شوخی با خانم‌ها در تلویزیون ما تقریبا امکان ندارد. شوخی با سن و برخی‌چیز‌های دیگر خط‌قرمز است و تقریبا هیچ دستاویزی برای سرگرمی مردم وجود ندارد. حقیقتا با این شرایط دلم می‌خواهد یکی از همین منتقدانی که پایتخت را فاجعه‌بار توصیف کرده است، بیاید و سریال بسازد. حتما کار مشکلی است و از پس آن برنمی‌آید. بسیاری از منتقدان ما منتظر می‌مانند تا در شرایطی اعلام حضور کنند و حاضر نیستند بپذیرند یک مجموعه وقتی به فصل‌های مختلف می‌رسد باید دچار تغییر و تحولاتی شود و مثلا برای ساخت فصل چهارم، همه‌چیز؛ از متن گرفته تا نحوه ساخت، سخت‌تر می‌شود و خودشان را در شرایط سازندگان اثر قرار نمی‌دهند.
اما بخشی از این انتقادها هم به کیفیت متن مربوط می‌شود. وجود پلان‌های طولانی یا نبود داستانی به انسجام فصل‌های پیشین یکی از نقدهایی است که در مورد «پایتخت ٤» مطرح می‌شود…  .
اگر به «پایتخت٤» نگاه تحلیلی داشته باشیم متوجه می‌شویم که این سریال در هر فصل شیوه دیگری به لحاظ روایت پیدا کرده است. زمانی یک قصه منسجم و واحد داشته است و زمانی دیگر روال کار بر این اساس بوده که فیلم‌نامه با داستانک‌های متنوع نوشته شود. به‌مرور هرچقدر که پیش رفتیم سعی کردیم تا شخصیت‌های داستان را در موقعیت‌های متفاوت و جدید قرار دهیم. مشکل این است که تحمل خیلی‌ها پایین آمده و خیلی حوصله یا اعصاب این را ندارند که از ابتدا تا انتهای سریال را با دقت و حوصله نگاه کنند. بخش عظیمی از مردم هم دچار خستگی روحی و روانی هستند و تنها خواسته‌شان وجود سریالی است که آنها را بخنداند و خیلی پیگیر قصه نمی‌شوند. باز هم تأکید می‌کنم که شکاف وحشتناکی بین مردم و منتقد وجود دارد و منتقد عمدتا برای لذت‌بردن کاری را نگاه نمی‌کند و این‌روزها بیشتر به این موضوع فکر می‌کنم که یکسری آدم‌ها چرا از تلویزیون رفتند و به این نتیجه می‌رسم که برخی آن‌قدر تو را مستهلک می‌کنند که ناچار به کناره‌گیری می‌شوی. شرایط برای کارکردن، آن‌هم در رسانه ملی سخت است و دراین‌میان هستند افرادی که بی‌خبر از این شرایط زیر باد کولر می‌نشینند، سیگار می‌کشند و آروغ روشنفکری می‌زنند.
چیزی که مشخص است و متأسفانه در جامعه ما به مرور تبدیل به یک فرهنگ می‌شود، بدرفتاری و استفاده از ادبیات بد در مراوده با هم است. زمانی در دولت قبل، دو نفر در ملأعام در مناظره به جان هم افتادند و کار به بدرفتاری و ادبیات بد و سخیف کشید. این فرهنگ به‌مرور نه‌تنها در ابعاد زیاد و آدم‌هایی که جایگاه و منزلت اجتماعی بالایی داشتند بلکه در سایر سطوح اجتماعی هم رسوخ پیدا کرد و فرهنگ و هنر هم از این قاعده مستثنا نبود و متأسفانه به جایی رسیدیم که همه به هم ناسزا می‌گوییم، به‌زور خانه سینما را می‌بندیم و رفتارهای این‌چنینی از ما سر می‌زند. مدتی است که نخستین تجربه‌ کارگردانی من در سینما اکران شده است و من رفتارها و گفتارهای عجیبی درباره فیلم می‌بینم و می‌شنوم، احتمالا فیلم من ضعف‌هایی هم دارد، اما متأسفانه کار را هم نقد نمی‌کنیم. فحش می‌دهیم و معلوم نیست چرا این کار را انجام می‌دهیم. کار من و امثال من از یک جهت قابل ستایش است، باید احترام گذاشت به کسانی که تماشاچی را به سالن‌های سینما می‌آورند و با توجه به اینکه مدام از بحران مخاطب حرف می‌زنیم، مشخص نیست چرا به کسانی که تماشاچی به سالن‌ها می‌آورند فحش می‌دهیم و برعکس به کسانی که تماشاچی نمی‌آورند هم ناسزا می‌گوییم؟ ما به‌دنبال چه هستیم؟ فکر می‌کنم زمان آن فرارسیده که این ادبیات سخیف و بدرفتاری و توهین از بین برود و روزگار کمی جلو برود تا با هم کمی مؤدب‌تر و درست برخورد کنیم.
سال‌هاست که همراه سیروس مقدم«پایتخت» را برای مردم تولید می‌کنید و به گفته خود سیروس مقدم، شما عنصر مهمی در تولید این مجموعه و به‌نوعی مغز متفکر آن هستید. هیچ‌وقت به این فکر کرده‌اید که دیگر میلی به ادامه این مسیر ندارید و بهتر است از این مجموعه خداحافظی کنید؟
حقیقتا فقط اقبال مردم است که تا به امروز من را وادار به ادامه مسیر کرده. بازی‌کردن در فیلم سینمایی، نوشتن و حتی کارگردانی، هرقدر هم که سخت باشد، از کار ما در «پایتخت» سخت‌تر نیست. تنها لطف مردم است که «پایتخت» را نگاه داشته و مشخص نیست چرا در این سال‌ها عده‌ای تمام تلاششان را کردند که نباشیم و مدام به این فکر می‌کنند هرطور که هست بلایی سر ما بیاورند که از کار منصرف شویم. این فقط منوط به‌ کار ما نیست. در بسیاری از حوزه‌ها؛ مثل فوتبال و سیاست هم همین اتفاق را می‌بینید و نمی‌دانم چرا چشم دیدن همدیگر را نداریم!
شما از جمله افرادی هستید که همیشه در صحبت‌هایتان به‌ کار گروهی قائل هستید و با تیم نویسندگان فصل‌های «پایتخت» را نوشتید. آیا از کار گروهی نتیجه خوبی گرفتید یا با توجه به اینکه معمولا ساخت«پایتخت» با سایر مشغله‌های شما هم‌زمان شده است، کمکی بوده برای پیشبرد کار؟
البته پیمان قاسم‌خانی از جمله نویسندگانی است که با تیم نویسندگانش کار کرده و همچنان مشغول کار است و آثار درخشانی هم نوشته‌ است. اصولا کار به این شیوه کاملا درست و مطابق با استانداردهای جهانی است. سریال‌های موفق دنیا عمدتا گروهی نوشته می‌شوند و من همیشه به این موضوع اشاره کرده‌ام که مدیون تیم نویسندگانم هستم. شرایط بسیار سختی را برای رسیدن به این مرحله طی کردیم و حقیقت این است که من تصوراتی دارم و دنیایی را ساختم و به‌مرور، روی آن تسلط پیدا کردم که آن رؤیا را با گروهی از جمله تیم نویسندگان و سیروس مقدم در میان می‌گذارم. شاید این فرصت بدی نباشد که از سیروس مقدم عزیز تشکر ویژه‌ای داشته باشم. مردی بسیار صبور و محترم که خیلی‌وقت‌ها خارج از محدوده، چیزهایی را از او طلب می‌کنم یا در کارش دخالت می‌کنم و از همین‌جا از او معذرت می‌خواهم. اما حقیقت این است که «پایتخت» یک کار گروهی است و در تمام این سال‌ها گروهی منسجم آن را به سرانجام رساند.
 در سال‌های اخیر شما علاوه بر حضور در سینما و تلویزیون، مدیوم شبکه نمایش خانگی را هم با آثاری که بسیار پرسروصدا بودند تجربه کردید. ایفای چند نقش سنگین در سریال «شاهگوش» یا بازی در نقش یک پیرزن در سریال «ابله» توجه بسیار زیادی را به این سریال‌ها جلب کرد و وجه اشتراک این دو کار، گریم‌های بسیار سنگین شما بود. آیا علاقه شما به حضور در نقش‌هایی است که علاوه‌بر تنوع در بازی، گریم عجیب و سختی هم داشته باشد؟!
وقتی قرار شد با داوود میرباقری عزیز در سریال شاهگوش همکاری کنم، او به من پیشنهاد کرد که نقش چند مجرم و متهم را بازی کنم. تعداد این نقش‌ها البته بسیار زیاد بود و برای من بازی در تعداد زیادی نقش امکان‌پذیر نبود؛ بنابراین انتخاب نقش‌ها را به خودم واگذار کرد. اما طبعا وقتی قرار بود نقش «اِبی» یا یک روحانی را بازی کنم، نیاز به گریمی که باعث تغییر چهره من شود بود و این، به بازی من کمک زیادی کرد. اما من بازیگری نیستم که از گریم‌های سنگین استقبال کنم و به فراخور نقش گریم هم متفاوت است، اما در مورد سریال «ابله»، آقای تبریزی از من خواست که نقش پیرزن قصه را بازی کنم. طبیعتا بازی در این نقش برای من هم بسیار جذاب بود و یک بازیگر در شرایط مختلف کاری و پیشنهاد‌های مختلف و البته مدیوم‌های متفاوت و بسته به استعداد و توانایی‌ای که دارد، یا کاری را قبول می‌کند یا خیر. من هم بازی در نقش پیرزن سریال «ابله» را پذیرفتم چون برای خودم تجربه جدیدی بود. اما از اینکه نقش پیرزن سریال «ابله» را بازی کردم خوشحال نیستم.
این نارضایتی به‌دلیل شرایط کار و نوع قصه است یا حضور این سریال در شبکه نمایش خانگی؟
فکر می‌کنم جا داشت تا این نقش را جای بهتری خرج کنم. ساخت این سریال دچار سرعت و شتاب شد و شرایط برای کار خیلی مساعد نبود و نشد آن‌طور که باید کلیت قصه را گسترش دهیم.
با اینکه شما تا پیش از«پایتخت» در چند سریال و مجموعه تلویزیونی بازی کردید و در سینما حضور چشمگیری دارید و البته سابقه درخشان بازی در تئاتر را هم دارید؛ اما عامه مردم با نقش «نقی معمولی» با شما ارتباط برقرار کردند و دوستش دارند. به‌عنوان عضوی از تیم سازنده این اثر و کسی که انرژی مردم در تمام این سال‌ها باعث شده کار در شرایط سخت تلویزیون را بپذیرد، فکر می‌کنید این سریال ظرفیت ادامه مسیر را در فصل‌های آینده خواهد داشت و اصلا صحبتی درباره ادامه‌دارشدن مجموعه وجود دارد؟
این سریال به‌گونه‌ای نوشته شده که ظرفیت ادامه‌دارشدن را دارد و حقیقتا اصرار مردم باعث ساخته‌شدن «پایتخت» بوده است، اما این‌قدر این روزها خسته‌ام که نمی‌توانم به این سؤال فکر کنم و نمی‌دانم چه پاسخی بدهم. احترام مردم ایران برایمان واجب است و هرکاری می‌کنیم برای آنهاست. اما پاسخ روشنی برای این پرسش ندارم… .




شوخی عطاران با این “مورد” به اخراج از تلویزیون منجر شد و شوخی تنابنده، نه

سینماژورنال: پخش قسمتهای ابتدایی فصل چهارم “پایتخت” و نشان دادن نماهایی از مرده شوی خانه در این سریال با انتقاد حاج منصور ارضی روبرور شده بود.

به گزارش سینماژورنال هفته گذشته مداح مشهور تهران – در مسجد ارک از سریال “پایتخت 4” به شدت انتقاد کرد و با اشاره به سکانس مرده‌شوی خانه در قسمت دوم این سریال، آن را «تمسخر مرگ» نامید و گفت: با این کارها معارف دینی را زیر سوال می‌برند و دین را به تمسخر گرفتند. یواش یواش به مبانی دین رخنه می‌کنند این ملعونین. مردم حواسشان باشد. به این فیلم‌ها نخندید.

حدودا یک هفته بعد از آن اظهارنظر محسن تنابنده بازیگر، طراح و بازیگردان سریال “پایتخت” در گفتگو با “تی.وی.پلاس” با اشاره اینکه به به همه مخالفان احترام می‌گذارد بیان داشت: من به همه مخالفان احترام می‌گذارم ولی به نظرم پاسخ دادن به حاج منصور کاری بی‌معنی است.

شوخیهایی که عطاران را از تلویزیون جدا کرد

به گزارش سینماژورنال هفت سال پيش و دقیقا همزمان با ماه رمضان رضا عطاران سريالي براي ماه رمضان ساخت به اسم “بزنگاه”؛ سریالی كه به اعتقاد بسیاری از کارشناسان هنوز جزو بهترين طنزهای عطاران است ولی چون در آن با مرده و مقوله مرگ شوخي شده بود نه فقط به هنگام پخش، دچار سانسور بی سابقه ای شد که جلوي پخش مجددش را هم گرفتند.
همین سریال بود که باعث شد عطاران عطای کار در تلویزیون را به لقایش ببخشد و در سالهای بعد نتواند به سریال سازی برای تلویزیون بپردازد و عمده وفت خود را بر سینما بگذارد.
سلیقه ای بودن ممیزی ها در طی ادوار مختلف
حالا هفت سال بعد از آن ماجراها نه فقظ “بزنگاه” بی کمترین حاشیه ای از شبکه آیفیلم روی آنتن می رود بلکه تنابنده در سریالی دیگر به راحتی با مقولاتی که زمانی حساسیت برانگیز بود شوخی میکند و البته اتفاقی هم برای سریال نمی افتد.
این مقایسه به خودی خود نشان دهنده عمق سلیقه ای بودن ممیزی و سانسورها در رسانه ملی هم هست و البته گویای این واقعیت که آنچه هفت سال پیش، حساسیت زا بوده امروز مشکلی برای پرداخت در رسانه ملی ندارد و احتمالا بسیاری از خط قرمزهای کنونی در هفت سال آینده مجاز شمرده خواهند شد.



“گینس” صدای “فارس” را هم درآورد؛ انتقاد تند این خبرگزاری از جملات رکیک “گینس” و اشاره به خلاقیت کارگردان در حمل توالت فرنگی!

سینماژورنال: اکران اولین محصول سینمایی محسن تنابنده با عنوان “گینس” از همان روزها ابتدایی تحت الشعاع مضامین سوءتفاهم برانگیز موجود در آن قرار گرفت.

به گزارش سینماژورنال این مضامین سبب ساز آن گشت که بسیاری از رسانه ها به عدم ممیزی درست اثر به عنوان کانالی که میتواند محصول را پالایش کند اشاره کنند.

به تازگی خبرگزاری “فارس” نیز با انتشار گزارشی با عنوان “تب تند ساخت آثار کمدی‌ با شوخی‌های رکیک و جنسی /تمایل عجیب سینمای ایران به سمت ساخت آثاری خارج از عرف” با اشاره به شوخیهای سخیف این فیلم به آن تاخته است.

سینماژورنال بخشهای خواندنی این گزارش را ارائه می دهد:

دو برادر با کله های شبیه به هم

از ابتدای سال آثار کمدی یا طنزهای اجتماعی بر پرده سینماها رفتند که  برخی در جذب مخاطب ناکام ماندند (من دیه گو مارادونا) و تعدادی نیز با استفاده از شوخی‌های سخیف، شوخی‌های  جنسی، شوخی با لهجه و شوخی با افراد فرو دست جامعه همچنین ادبیات سخیف، نامناسب و خارج از عرف- چه در فیلم‌های کمدی و چه در دیگر فیلم‌های اجتماعی – نگاه مخاطب را به خود معطوف کردند. خلاصه داستان «گینس» درباره سه برادری است که با سرهای شبیه به هم(!) قصد دارند شترمرغشان را در یک مسابقه شرکت دهند و همین است که ماجراهای فراوانی را برایشان رقم می زند.

به بهانه حضور یک عقب مانده هر دیالوگ نامناسبی به کار رفته

این خلاصه داستان روی کاغذ شاید قابل باور و بی عیب به نظر بیاید اما وقتی فیلم را در اجرا شاهد هستیم ، می‌بینیم به بهانه حضور یک برادر عقب مانده ذهنی کارگردان هر نوع دیالوگ نامناسب و رفتارهای دور از شأن یک خانواده ایرانی را برای گرفتن خنده از مخاطب به کار برده است.

کارگردان تنها به دلیل حضور یک برادر کم توان ذهنی هر نوع رفتاری را که در فیلم‌های کمدی کمتر دیده شده است را در قالب کمدی‌ای سخیف برای مخاطب خلق می کند.

نمایش صحنه هایی برای سوق دادن به سمت صحنه های مستهجن

با توجه به موازین و مقرارتی که در کشور وجود دارد کارگردان تلاش کرده صحنه‌هایی را به تصویر بکشد که ذهن مخاطب را به سمت و سوی صحنه‌های مستهجن سوق دهد (کنار هم قرار گرفتن دو برادر در شرایطی که از سوی خانواده همسر بهمن متهم به روابط نامشروع هستند).

خلاقیت در حمل توالت فرنگی و استفاده از جملات رکیک به عنوان جزء لاینفک فیلم

به نظر می رسد صحنه توالت رفتن یکی از اجزاء لاینفک فیلم‌های با موضوع کمدی است،البته در “گینس” خلاقیتی شکل گرفته و آن هم حمل یک توالت فرنگی در ماشین  است و  توالت فرنگی تفاوتی را با دیگر فیلم های این بازیگر ایجاد کرده است. متاسفانه باید گفت استفاده از جملات رکیک، صحنه توالت رفتن و روابط بدون پایه و اساس میان شخصیت‌ها به اجزاء لاینفک فیلم‌ها بدل شده است.

تأکیدات مقام معظم رهبری باید در سینما لحاظ شود

مسائل مربوط به اخلاق خانواده که در میان شعارهای مدیران سینمایی به وفور دیده می شود و جزء تاکیدات مقام معظم رهبری است  باید در آثار سینمایی لحاظ شود اما  ما شاهد بی اخلاقی در این حوزه هستیم. توجه به تولیدات فیلم های کمدی در سال‌های اخیر این مهم را به ذهن متبادر می کند که  در یک فرآیند تدریجی با شیب تند، سینمای ایران به سمت ساخت آثار کمدی حرکت کرده است که در آن عرف جامعه اسلامی رعایت نشده و شوخی‌های رکیک و جنسی دیده می شود که خارج از عرف و اخلاق در جامعه اسلامی است. در این سالها نه تنها سینمای خانوادگی و اخلاق خانوادگی ترویج نشده است بلکه بدنه  سینما (اجتماعی و کمدی) به سمت بی‌اخلاقی و  بی توجهی به رکن اصلی جامعه (خانواده) حرکت کرده است. 




پای خوانندگان لوس‌آنجلسی به “پایتخت” باز شد

 سینماژورنال: فاصله کوتاه میان ضبط و روی آنتن رفتن فصل چهارم سریال “پایتخت” سبب ساز آن شده که کارگردان کار دست بازیگران را برای بداهه پردازی باز بگذارد.

به گزارش سینماژورنال در نتیجه چنین بداهه هایی است که دو بازیگر اصلی کار یعنی محسن تنابنده و احمد مهرانفر هرازگاه می کوشند با واکنشهایی که کاملا در لحظه روی می دهد درام را پیش ببرند.

از جمله این بداهه ها در یکی از قسمتهای اخیر این سریال روی داد که محسن تنابنده بازیگر کاراکتر “نقی معمولی” برای کمک به توسعه داستان شروع به آوازخوانی در مدح خاله و همسرش کرد!

او ابتدا قطعه “عسل بانو”ی یکی از خوانندگان قدیمی لوس آنجلسی که سابقه فراوانی در آهنگسازی و تنظیم آهنگ دارد را با کمی تغییر برای خاله اش خواند و سپس قطعه “بی بی گل” از قطعات یکی  دیگر از خوانندگان لوس آنجلسی را باز هم با اندکی تغییر در ترانه برای همسرش خواند.

البته که تنابنده پیش از این در سریال “شاهگوش” نیز با گریمی شبیه به یک خواننده لوس آنجلسی ظاهر شده بود و قطعاتی از وی را نیز خوانده بود. اما “شاهگوش” برای شبکه خانگی تولید می شد و طبیعی است که خط قرمزهای رسانه ملی را نداشت.

اینکه کلام خوانندگان آن ور آبی در سریالی محصول رسانه ملی پخش می شود مطمئنا بدعتی است که نقی معمولی گذاشته است.

باید دید آیا این بدعت در آینده هم قابل استفاده توسط دیگر کارگردانان تلویزیون خواهد بود یا انحصار آن فقط برای نقی معمولی است؟




علیرضا خمسه منتقد محبوب گبرلو را بیسواد قلمداد کرد!؟

سینماژورنال: چهارمین سری «پایتخت» این ‌شب‌ها روی آنتن سیما رفته و عده ای را پای تلویزیون کشانده است.

به گزارش سینماژورنال  در عین مخاطبانی که با شوق سریال را دنبال می کنند پاره ای انتقادات هم به سریال وارد شده است. از جمله این انتقادات گاف تاریخی بزرگ سریال بود که سینماژورنال به آن اشاره کرد.

دو روز قبل یکی از منتقدانی که در زمره منتقدان محبوب محمود گبرلو و برنامه “هفت” جای می گیرد با انتقاد از  این سریال به خبرآنلاین گفته بود: همان قصه و درام نیم‌بند «پایتخت» هم دیگر وجود ندارد و سازندگان کوشیده‌اند تا صرفا از طریق لودگی شخصیت‌ها یا مکررکردن برخی عبارات، سریال را سرپا نگه دارند.

این انتقاد، تمام و کمال در شماره دیروز روزنامه “شرق” منتشر شده و جالب اینجاست شماره امروز این روزنامه حاوی گفتگویی است با علیرضا خمسه که برخلاف همیشه با بیانی تند و صریح به انتقاداتی از این دست تاخته و آن را محصول ذهن منتقدانی دانسته که بیسوادند.

خمسه این حکم کلی را نیز صادر کرده است: آنها که از “پایتخت” انتقاد می‌کنند آدمهای بیسوادی هستند که حتی قدرت تشخیص کمدی و طنز و تراژدی را ندارند!!

سینماژورنال متن کامل گفتگوی خمسه را ارائه می دهد:

‌مخاطبان پس از چهار دوره پخش پیاپی سریال پایتخت همچنان طرفدار این سریال هستند. دلیل استقبال از این سریال چیست؟
سریال پایتخت با شخصیت‌ها و قصه‌های جذاب، جای خود را در دل مخاطبان باز کرده. خرده‌داستان‌های این سریال از زندگی مردم گرفته شد‌ه و قصه زندگی معمولی آدم‌هاست که نمونه‌اش را در زندگی واقعی و در اطرافمان زیاد دیده‌ایم. چون مردم این شخصیت‌ها را در زندگی خودشان دیده‌اند، بنابراین با آن ارتباط برقرار می‌کنند و طرفدارش هستند.
‌برخی منتقدان می‌گویند این سریال بیش از اینکه طنز باشد، حاوی لودگی است. شما چه فکر می‌کنید؟
بعضی منتقدان بی‌سواد هستند؛ بسیاری از کسانی که در کسوت مترجم در رسانه‌ها کاغذ سیاه می‌کنند، سواد دراماتیک ندارند. اول ببینیم اطرافمان چند منتقد باسواد وجود دارد، بعد اگر آنها نظری دادند، درباره‌شان صحبت کنیم. گفته شده اغلب منتقدان، سودازده‌های بازیگری یا کارگردانی هستند که می‌خواستند کارگردان شوند یا بازیگر، برخی در نمونه‌هایی هم تلاش کرده‌اند فیلمی بسازند و ناموفق بوده‌اند. در ١٠ سال گذشته در تلویزیون، چه سریالی مثل پایتخت را می‌شناسید که ساخته شده و این همه با اقبال مواجه شده باشد؟ آدم‌های بی‌سوادی که حتی قدرت تشخیص کمدی و طنز و تراژدی را ندارند، می‌گویند این سریال لودگی است یا از دیگر کارهای شبیه به این سریال که کمدی اجتماعی هستند با عنوان طنز و لودگی یاد می‌کنند. نوشته‌های این دست از افراد، مصارف روزانه دارد. آنها می‌خواهند صفحه‌ای را سیاه کنند، بنابراین هیچ دوست ندارم درباره این منتقدان بی‌سواد صحبت کنم.
‌وقتی نظر برخی منتقدان را درباره این سریال می‌پرسیدم، می‌گفتند اصلا تلویزیون نمی‌بینند، یا این سریال بخصوص را تماشا نمی‌کردند. این در حالی است که اغلب مردم پیگیر این سریال هستند و آن را پسندیده‌اند. این شکاف بین عملکرد منتقدان و مردم در مواجهه با یک سریال تلویزیونی، چطور حاصل شده است؟
اینکه منتقدان یا حتی عده‌ای از مردم تلویزیون نگاه نمی‌کنند به عملکرد تلویزیون برمی‌گردد که موقعیتی ندارد که همه اقشار، برنامه‌هایش را ببینند. درباره چرایی این اتفاق، مسئولان تلویزیون باید پاسخ بدهند، اما درباره سریال پایتخت باید بگویم اساسا این سریال برای منتقدان ساخته نمی‌شود که حالا بیاییم بابت اینکه نمی‌بینند، سؤال طرح کنیم. این سریال، برای مردمی ساخته می‌شود که تلویزیون می‌بینند و سریال‌های مختلف را با هم مقایسه می‌کنند و بین سریال‌هایی که دیده‌اند، پایتخت را سریالی موفق می‌دانند؛ از لحاظ قصه و ساختار و شخصیت‌پردازی. حالا با توجه به این، باید یادآوری کنم پایتخت ادعایی ندارد که می‌خواهد جهان را فتح کند یا فرمول‌های دراماتیک جهان را جابه‌جا کند یا جامعه هدفش منتقدان هستند. این سریال، برای یک‌سری مردم زحمتکش است که می‌خواهند شب پس از فعالیت سنگین روزانه استراحت کنند و با تماشای این سریال بخندند. پایتخت دنبال انقلاب رسانه‌ای نیست، همین که مردم بتوانند دقایقی لبخندی بزنند و خستگی روزشان را از تن به در کنند، ما به هدفمان رسیده‌ایم، اما چرا برخی جبهه می‌گیرند که ما نمی‌بینیم یا می‌گویند پایتخت لودگی است؟ شاید چون عادت ندارند ببینند یک سریال به مرحله چهارم برسد. سریالی که به مرحله چندم می‌رسد، یعنی سریالی است که برای مردم و مسئولان جذاب بوده و فیدبک قابل‌قبولی داشته و این را هرکسی برنمی‌تابد. گاهی برخوردهایی هست که ریشه علمی یا هنری ندارند و بیشتر باید در حوزه روان‌شناسی فردی آنها را ریشه‌یابی کرد.
آرزو می‌کنم بقیه سریال هم موردپسند مردم قرار گیرد و همچنین امیدوارم منتقدان سریال‌ها را ببینند و با انصاف و عدالت آنها را نقد کنند، نه با عداوت.
‌حفظ راکورد نقشتان در چهار سال پیاپی دشوار نبود؟
شخصیت‌ها در این سریال، شخصیت‌هایی نمایشی هستند که حفظ راکورد آنها برای بازیگران سخت نیست. سخت‌تر، این است که شخصیت‌هایی که چهار سال موردپسند قرار گرفته‌اند، در موقعیت‌های جدید، بتوانند همان شیرینی قبل را داشته باشند. برای بازیگر حرفه‌ای، حفظ راکورد یک نقش سخت نیست. امیدوارم توانسته باشیم جذابیت شخصیت‌ها را حفظ کنیم. ناب‌بودن شخصیت‌ها، در یکی، دو سری اول، شدنی است، اما وقتی به سری سه و چهار می‌رسد، شخصیت برای تماشاگر عادی می‌شود و برای حفظ جذابیت آن باید بسیار تلاش کرد.
‌به‌نظر می‌رسد نقش «باباپنجعلی» با بازی شما، در این سریال، نقشی خنثی است و همیشه زیر سایه دیگر کاراکترها از جمله «نقی» و «ارسطو» است. موافقید؟
اگر آینه‌ای مقابل زندگی بگذارید، می‌بینید در هر خانواده یکی می‌شود پدر، یکی مادر، یکی هم پدربزرگ و یکی هم فرزند. قرار نیست همه این افراد به یک اندازه در یک خانواده اثرگذار باشند. حتی پدر و مادر هم در یک خانه میزان تأثیراتشان متفاوت است. پدربزرگی که دچار کهولت است و آلزایمر دارد مسلما نمی‌تواند به اندازه پدر خانواده جنب‌وجوش داشته باشد، پس کاراکتری که بر این اساس طراحی شود رئال است. زندگی رئال این حجم از حضور پدربزرگ را در خانواده می‌خواهد که ما آن را در کاراکتر «باباپنجعلی» می‌بینیم.
‌در دوره چهارم «پایتخت» به‌نظر می‌رسد بیشتر تکیه سازندگان، بر همان نکات جذاب کاراکترهاست تا قصه. چرا؟
یک قضیه‌ای هست که فهمش دشوار نیست. تلویزیون ما، برنامه‌ریزی‌های بلندمدت و میان‌مدت ندارد. برنامه‌ریزی‌هایش کوتاه‌مدت است. تازه ٢٠ فروردین تصمیم می‌گیرند برای ماه رمضان، «پایتخت٤» بسازند. برای همین فرصت برای ساخت و پرداخت قصه کم است. درحالی‌که مثلا اگر الان پس از اتمام این دوره به ما بگویند برای نوروز ٩٥ باید ادامه سریال را بسازیم، بسیار فرصت هست برای ساخت و پرداخت شخصیت‌ها و همین طور داستان. درحالی که ما بعد از اتمام این دوره می‌رویم و ممکن است تازه دی و بهمن به ما بگویند برای عید باید دوباره پایتخت بسازیم. آن‌وقت با آن فرصت کم دیگر نمی‌توان شاهکار خلق کرد و فقط می‌شود از شخصیت‌ها در زمان اندک استفاده بهینه داشت. اینکه چرا در این دوره خلاقیت‌های موردانتظار اتفاق نمی‌افتد، خب به این دلیل است که ما تازه اول اردیبهشت شروع به ‌کار کردیم. برای ساخت سریالی که پخش اولش ٢٨ خرداد است، کمتر از دو ماه وقت داشتیم. پس در این زمان اندک، چیزی که تابه‌حال دیده‌اید و پس از این خواهید دید شاهکار است.
‌آنچه در این سریال می‌بینیم، خواستِ صددرصد کارگردان است یا بداهه‌پردازی هم دارید؟
قصه‌ها که نوشته می‌شوند، توسط آقای تنابنده که مسئول گروه نویسندگان هستند بازخوانی می‌شود و وقتی تأیید شد، آقای تنابنده آن را توی گروه می‌آورد. همه جمع می‌شوند و متن تأییدشده را می‌خوانند و اگر اتفاقی قرار است بیفتد و بداهه‌ای اضافه شود با نظر جمع این اتفاق می‌افتد. یعنی بازیگری اگر خواست بداهه‌ای را به نقشش اضافه کند، در تمرینات، آن را مطرح می‌کند و اگر موردپسند جمع بود، آن بخش اضافه می‌شود. گاهی چیزهایی را پیشنهاد می‌دهیم که موردقبول قرار نمی‌گیرد، پس حذف می‌شود. در این گروه، افراد کاملا همدل هستند و به‌راحتی ‌نظراتشان را مطرح می‌کنند. در حضور آقای مقدم به‌عنوان کارگردان و آقای تنابنده به‌عنوان بازی‌گردان و سرپرست نویسندگان اگر پذیرفته شد، آن بداهه جزئی از کار ما می‌شود.
‌تبلیغات «تاژ» در این سریال گل‌درشت است. خودتان با حضور پررنگ این برند در داستان مشکلی ندارید؟
هم‌اکنون تلویزیون بحران جدی مالی‌ای را تجربه می‌کند. این یعنی تلویزیون به اندازه کافی بودجه ندارد برای ساخت سریال. از طرفی وظیفه‌اش ساخت سریال است. پس اسپانسر می‌گیرد. سال گذشته اسپانسر سریال «اطلس مال» بود و امسال هم «تاژ» است. مسلما وقتی شرکتی می‌آید و کل هزینه تولید یک سریال را می‌دهد، توقع ندارد گل‌های ریزی ببیند روی دامن این سریال. شما هم اگر پول یک سریال را بدهید، دوست دارید گل‌های درشتی روی دامنش باشد. پس این اصطلاح گل‌درشت، از آن اصطلاح‌هایی است که بی‌دلیل بار منفی به خود گرفته است. هرکس به اندازه‌ای که پول می‌دهد برای تبلیغ، دوست دارد گل‌هایی که می‌بیند، همان اندازه باشند.




یک اتفاق تاریخی و پندآموز؛ اکران فیلم پرحاشیه “گینس” در سالن سوره حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در حالی که “پاداش” اجازه نزدیک شدن به سینماهای حوزه را ندارد!!!

سینماژورنال: در حالی که حجم نماهای سوء تفاهم برانگیز “گینس” فراتر از حد انتظار بوده بناست نمایش و نقد و بررسی این فیلم در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی برگزار شود.

به گزارش سینماژورنال نمایش فیلم “گینس” در حوزه هنری چهارشنبه این هفته و تنها یک هفته بعد از آغاز اکران این فیلم رقم خواهد خورد.

در شرایطی که تعداد زیادی از منتقدان و اهالی رسانه فارغ از نگرش سیاسی، کیفیت پایین فیلم و شوخیهای ضداخلاق فیلم را به چالش کشیده اند و چگونگی دریافت پروانه نمایش فیلم را زیر سوال برده اند اینکه حالا نمایش و نقد و بررسی فیلم در حوزه هنری رخ میدهد نیز بر دامنه پرسشها می افزاید.

“پاداش” حتی اجازه اکران در سینماهای حوزه را نمی یابد اما “گینس” اکران خصوصی هم می گیرد

مساله بر سر این است حوزه هنری که حتی اجازه اکران اثری مانند “پاداش” که حتی یک شوخی غیرمتعارف و زننده در آن وجود ندارد را نمی دهد نه فقط تمامی سینماهای خود را در اختیار فیلمی مملو از شوخیهای اروتیک می دهد که جلسه نمایش و نقد و بررسی فیلم را نیز در ساختمان مرکزی خود برگزار می کند.

مضمون “گینس” با اهداف حوزه سازگارتر است یا “یاسین”؟

اینکه مضمون “گینس” بیشتر با خطوط و اهداف سازمانی مانند حوزه هنری انطباق دارد که جلسه نقد و بررسی آن را برگزار می کند یا مثلا فیلمی مثل “یاسین” هم تناقض دیگری است از مدیران حوزه.

این نگاههای متناقض نسبت به محصولات سینمایی بیش از پیش این ظن را در اذهان تقویت می کند که ممیزی حوزه هنری بر پروانه نمایشی که ارشاد به فیلمها میدهد بیشتر از آن که به کیفیت فیلمها ربط داشته باشد در خط و خطوط سیاسی ریشه دارد.

این ظن وقتی تقویت می شود که بدانیم پخش “گینس” را نیز موسسه نورتابان برعهده گرفته است؛ موسسه ای که با تولید پروژه پرهزینه “محمد(ص)” در سینمای ایران اعلام حضور کرد!

همراهی اداره نظارت، حوزه هنری و نورتابان

البته اینکه اداره نظارت، حوزه هنری و موسسه تولیدکننده فیلم “محمد(ص)” در مواجهه با “گینس” این قدر با یکدیگر همراهی دارند می تواند بسیار پندآموز باشد بخصوص برای آنها که مدتهاست اصرار دارند بگویند سینمای ایران کمترین نسبتی با مناسبات سیاسی ندارد!




از شیشکی بستن‌های مدام تا بستن کیسه زباله به پشت شترمرغ و beep, beep, beep؛ همه در “گینس”، فیلمی که تنها ۳ ماه بعد از کلید خوردن پروانه نمایش گرفته، ۳ ماه بعد از پایان تولید روی پرده رفته و البته برای نمایش در سینماهای حوزه هنری هم مجاز شناخته شده!!!

سینماژورنال/حامد مظفری: نمی دانم چرا بلافاصله بعد از تماشای “گینس” به یاد گفتگویی افتادم که محسن تنابنده بعد از توقیف موقت “آینه شمعدون” انجام داده بود.

تنابنده که بازیگر اصلی “آینه شمعدون” بود و در تمام زمان پیش از توقیف فیلم کلمه ای در نقد فیلم حرف نزده بود بعد از آن که فهمید فیلم توقیف شده به ناگاه سخنانی را درباره فیلم به زبان آورد که حتی تندروترین رسانه هایی که علیه فیلم موضع گرفته بودند هم از لحن آن متعجب شدند.

چهار فراز از گفته های محسن تنابنده از خلال گفتگویش با خبرگزاری مهر در میانه مهر 1391 را بخوانید:

–من بیش از 2 ماه برای این پروژه وقت گذاشتم اما فیلمنامه دچار تغییر و تحولاتی شده است. آنها با یک فیلمنامه مجوز ساخت گرفتند، با متن دیگری با ما قرارداد بستند و حالا فیلمنامه جدید هم دچار اصلاحات و تغیرات زیادی شده است.

— سر فیلمبرداری من بارها در صحنه‌هایی تاکید می‌کردم که این سکانسها را فیلمبرداری نکنید غیرقابل پخش است. در صورتی که آنها می‌گفتند ما برای همین متن پروانه ساخت گرفتیم. یکی از مشکلات من با گروه این بود که عوامل را به نوعی فریب دادند. این مشکلی است که گریبان من را در این پروژه گرفته است.

— برخی صحنه‌ها که می‌خواستند ضبط کنند، مطمئن بودم اداره نظارت و ارزشیابی و دیگران با این صحنه‌ها مشکل خواهند داشت. به اعتقاد خودم هم این صحنه‌ها با ارزش‌های نظام و اسلام مغایر بود و بارها در همین ارتباط توضیح دادم.

— من خودم احمد مهران فر، مهران احمدی و پانته‌آ بهرام را سرکار آوردم. اگر اینها نبودند  کار سرانجام نمی‌گرفت. برزو نیک‌نژاد و دستیار دیگر را هم من آوردم. قصدم خیر بود. اما از یک جایی به بعد سر ماجراهای اخلاقی و مالی مشکل پیدا کردیم. از اینجا به بعد فکر کردم اگر آبرویم را بردارم و ببرم کار مهمی کرده‌ام.

مرور پاره ای از نماهای “گینس” برای سنجش صحت گفته های کارگردانش

اینکه تنابنده در گفتگوی سه سال قبل خود به صراحت به انتقاد از نماهایی پرداخته بود که به نظر وی با ارزشهای نظام و اسلام مغایر بوده اند بیش از هر چیز این ذهنیت را به مخاطب می داد که وی سینماگری است اخلاق گرا که اگر روزی بخواهد در سینما تجربه کارگردانی داشته باشد حتما فیلمی خواهد ساخت منطبق با اصول اخلاقی کشوری به نام ایران.

حالا برای اینکه دریابید تنابنده چقدر به اصولی که خود از آن دم زده معتقد بوده پاره ای از نماهای “گینس” را که با حضور رضا عطاران همبازی وی در “آینه شمعدون” توسط وی کارگردانی شد را مرور می کنیم.

1–فیلم سه کاراکتر دارد که توسط خود تنابنده، رضا عطاران و حسین اسکندری ایفا شده اند. حسین اسکندری در”گینس” کاراکتر بیماری ذهنی را ایفا کرده که مرتب از ابتدا تا انتهای فیلم در حال “ضراط” و آن طور که عوام می گویند شیشکی بستن است!

2–در یکی از نماهای ابتدایی فیلم حسین اسکندری خطاب به زن کاراکتر عطاران می گوید که چون دندانهایش را ارتودنسی کرده، سیمهای دهانش گیر می کند به ریش شوهرش!

3–در ابتدای فیلم به گونه ای زننده درباره اصلاح موهای زائد زیر بغل عطاران صحبتهایی از سوی تنابنده بیان می شود.

4–نشان دادن نمای ریختن بنزین داخل باک خودرو توسط کاراکتر تنابنده به گونه ای که مخاطب تصور می کند شخصی در حال ادرار است.

5–نشان دادن توالت فرنگی برای دفع محتویات بدن کاراکتر حسین اسکندری و سپس پوشاندن فضولات نامبرده به وسیله خاک.

6–استفاده از واژه “ریختن” و الفاظ “بریزه” و “هر کی نریزه…” در دیالوگهای مرتبط با جابجایی وجوه نقد!

7–نشان دادن نماهای بستن یک کیسه زباله به پشت شترمرغ به عنوان محل دفع محتویات بدن این موجود.

8–به کار بردن واژه “سایز” و “اندازه” برای البسه بانوان به گونه ای دوپهلو از سوی کاراکتر تنابنده با این دیالوگ beep

9–به کار بردن جابجای واژه “بو می آد…بو می آد” از سوی کاراکتر حسین اسکندری که امتدادی است بر همان فعل شیشکی بستن که از سوی او صورت می گیرد.

10–نمایش سکانسهای پشت کردن به دوربین توسط رضا عطاران. منظور از پشت در اینجا beep

11–استفاده از دیالوگی این چنینی از سوی تنابنده: وقتی حرف از منافع ملی است شلوارمان را هم باید بدیم بره!

12–در حالی که نام همسر یکی از کاراکترها “سیما”است در جایی از فیلم دیالوگی دوپهلو که حاکی از لخت بودن سیمهای برق است به صورت گل درشت بیان می شود. دیالوگی به این صورت beep

13–استفاده از واژه “استریپ تیز” برای محیطی قرنطینه توسط کاراکتر تنابنده.

14–نمایش نماهای حمام کردن کاراکترها.

چهارده موردی که در بالا برشمرده شد فقط مشتی است نمونه خروار از فضای کلی “گینس” و البته اگر همین موارد بالا را کنار صحبتهای تنابنده درباره اهمیت احترام به ارزشهای نظام بگذاریم صداقت رفتاری وی مشخص می شود.

اداره نظارت این نماها را دیده؟!

فقط می ماند چند پرسش که اصلی ترینش از اداره نظارت ارشاد است که چگونه از این همه حجم نماهای زننده که جا و بیجا در فیلم قرار داده شده به سادگی گذر کرده اند.

مشخص نیست اعضای اداره نظارت که بعضا جزو پیشکسوتان سینما هستند جملگی این فیلم را دیده و به آن پروانه نمایش داده اند یا آن که فیلم فقط با رای مثبت نصف به اضافه یک اعضا پروانه نمایش گرفته است.

شگفتی وقتی بیشتر می شود که بدانیم “گینس” از جمله فیلمهایی بوده که در فاصله ای کوتاه بعد از پایان ساخت مورد بررسی شورا قرار گرفته و به آن پروانه نمایش داده اند.

گینس
گینس

کمتر از سه ماه بعد از پایان تولید پروانه می گیرد

“گینس” آذرماه سال قبل کلید خورده، اواخر دی فیلمبرداریش به اتمام می رسد و در فاصله ای کمتر از سه ماه بعد از پایان تولید یعنی 20 اسفندماه پروانه نمایش آن صادر می شود؛ البته که خیلی زود شرایط اکران آن هم فراهم شده و فیلم حدودا سه ماه بعد از دریافت پروانه روی پرده می رود یعنی در شرایطی که عموما فاصله میان پایان تولید یک فیلم تا دریافت پروانه نمایش اش حداقل یک سال طول می کشد “گینس” تنها هفت ماه بعد از روز کلید خوردن روی پرده می رود!

اینکه چطور می شود فیلمی که سطح شوخیهای اروتیکش حتی از سطح آثار عرضه شده در شبکه خانگی هم زننده تر است توانسته در مدت زمانی کوتاه بعد از تولید پروانه نمایش بگیرد و در زمانی کوتاه بعد از پروانه نمایش روی پرده برود از آن پرسشهایی است که بعد از اعضای اداره نظارت، مدیران سینمایی قرار گرفته در رأس باید به آن پاسخ دهند.

چگونه لایق نمایش در سینماهای حوزه بوده؟

البته که در کنار مدیران سینمایی کشور مدیران حوزه هنری هم بیایند و به این پرسش پاسخ دهند که چگونه فیلمی با این درجه از ابتذال را لایق اکران در سینماهای خود دانسته اند!

چرا شرکتی که به نام پروژه “محمد(ص)” شناخته میشود پخش این فیلم را انجام داده؟

یک سوال هم داریم از دست اندرکاران موسسه نورتابان! دوستان عزیز شما که برای ورود به سینما درگیر تولید پروژه ای مذهبی به نام “محمد(ص)” شدید چرا برای فعالیت شرکت پخش خود چنین فیلم محترمانه تری را برنگزیدید؟




دوبلور “شِرِک” و راوی “دیرین دیرین” در “پایتخت۴″+عکس

سینماژورنال/مارتا ثناوش: فصل چهارم سریال “پایتخت” بلحاظ سوژه هنوز نتوانسته به اندازه فصل سوم جذاب و مملو از موقعیتهای کمیک باشد.

یک دلیل این امر احتمالا فشردگی تولید بوده که باعث شده وقت زیادی برای فیلمنامه اثر گذاشته نشود و این مساله به نوعی به پر کردن سریال با نمایش برپایی سفره های افطاری و سحری و تناول غذا منجر شده است!

به گزارش سینماژورنال بازیهای موش و گربه واری که میان “نقی” و “ارسطو” در طول سریال روی می دهد نیز آن قدر تکراری و دمدستی ارائه شده که بجای خنده نوعی ناراحتی حاکی از ساده انگاری را به مخاطب مستولی می دارد.

در این بین اما هستند یکی دو شخصیت مکمل که در لحظات ورود خود به سریال به اندازه خود می کوشند سریال را از درغلتیدن کامل به ورطه تکرار نجات دهند.

یکی از این شخصیتها “بائو” نام دارد؛ مردی میانسال با سبیلی پرپشت که در روایت داستان به عنوان رقیب انتخاباتی “هما سعادت” همسر “نقی معمولی” معرفی می شود.

“بائو” هرگاه که وارد سریال می شود می کوشد با ارائه یک بازی معلق میان کمدی و جدی شرایطی را فراهم کند که حتی وقتی کسی مثل “نقی معمولی” هم در برابر اوست بیشتر از “نقی” دیده شود.

“بائو” کیست؟

شاید برای بسیاری از مخاطبان “پایتخت4” جالب باشد که بدانند بازیگر نقش “بائو” کیست؟ آیا او بازیگر حرفه ای است یا چهره ای که تازه وارد عرصه بازیگری شده؟

کمی دقت در تصویر و البته صدای “بائو” کافیست تا دریابیم بازیگر این شخصیت یک صداپیشه شناخته شده است؛ صداپیشه ای به نام محمدرضا علیمردانی.

علیمردانی که به جز دوبلوری در انیمیشنهایی نظیر “شرک”، “ماشینها” و “باب اسفنجی” به عنوان راوی در مجموعه انیمیشن “دیرین دیرین” هم حضور داشته است سالهاست فعالیت بازیگری دارد.

از “هنروتجربه” تا شبکه خانگی

وی که فارغ التحصیل آکادمیک بازیگری است از اواسط دهه هفتاد کار بازیگری را با سریالهایی نظیر “جنگ آفتاب” و “نوروز76” شروع کرد و در دهه های بعد به اندازه فعالیت در دوبله بازیگری را هم ادامه داد و از جمله در مجموعه هایی مانند “مامور بدرقه” هم بازی کرد.

علیمردانی این روزها یک فیلم با نام “فردا” را در گروه هنروتجربه روی پرده دارد و در شبکه خانگی هم “روز روشن” را. او در تولید دو انیمیشن سینمایی “رستم و سهراب” و “مبارک” نیز به عنوان مدیر دوبلاژ حضور داشته است.

علیمردانی سابقه خوانندگی هم دارد و آنها که سریال “انقلاب زیبا” را دیده اند حتما صدای او در تیتراژ این سریال را شنیده اند؛ صدایی که به شدت شبیه به صدای محسن چاووشی است.

محمدرضا علیمردانی
محمدرضا علیمردانی

لارنژیت دوران کودکی و شش ماه روزه سکوت

به گزارش سینماژورنال نکته جالب درباره علیمردانی که کفه فعالیتش به عنوان دوبلور و صداپیشه خیلی بیشتر از بازیگری است، بیماری لارنژیتی است که در کودکی گریبانش را گرفت و تا چهارده سالگی توانایی درست حرف زدن را از وی گرفت.

در این زمان بود که وی به واسطه معلم قرآن مدرسه ای که در آن درس می خواند با سرگذشت یک قاری مصری آشنا می شود که برای کمک به ادای درست واژگان قرآن، روزه سکوت می گرفته است.

اینجاست که علیمردانی نوجوان هم تصمیم به روزه سکوت گرفته و بعد از شش ماه ریاضت کشیدن در نهایت سلامتی صدای خود را بازمی یابد.

خیلی بهتر از آنها که ستاره نام گرفته اند

محمدرضا علیمردانی حالا نه فقط با صدای رسای خود به “پایتخت4” آمده بلکه خیلی خوب سکانسهای مقابلش با بازیگرانی چون محسن تنابنده، احمد مهرانفر و هومن حاجی عبدالهی را نیز از آن خود می کند خیلی بهتر از آنها که این روزها به عنوان ستاره سینما می شناسیمشان و هنوز حتی راه رفتن جلوی دوربین را نیاموخته اند.




یک گاف تاریخی بزرگ در “پایتخت۴”

سینماژورنال: چهارمین فصل سریال “پایتخت” از اولین شب ماه رمضان روی آنتن رفته است و طی همین دو قسمتی که پخش شده است شباهتهای آن به کمدیهایی نظیر “ایران برگر” و “اخراجیها3” مورد توجه قرار گرفته است.

به گزارش سینماژورنال فارغ از این شباهتهای مضمونی در سیر روایی داستان “پایتخت4” یک گاف تاریخی روی داده است.

در سریال “ارسطو” در وضعیتی تصویر می شود که همسر چینی اش بر اثر سقوط هواپیمای مالزیایی از بین رفته و “ارسطو” نیز داغدار اوست.

درست بعد از مرگ همسر “ارسطو” است که انتخابات شورای شهر در محل زندگی خانواده “نقی معمولی” برگزار میشود و “هما” همسر “نقی” به عنوان نماینده به شورای شهر می رود.

بعد از سقوط هواپیمای مالزی هیچ انتخابات شورایی در کشور ما برگزار نشد

اگر تاریخ سقوط پرواز شماره 17 مالزی که جولای 2014 برابر با تیر ماه 1393 می شود را کنار زمان برگزاری انتخابات شوراها قرار دهیم می بینیم که بعد از سقوط این هواپیما هیچ انتخابات شورایی در کشور ما برگزار نشده است!

آخرین دوره انتخابات شوراهای شهر در کشور ما خرداد 1392 برگزار شد یعنی یک سال قبل از سقوط هواپیمای مالزی!

البته شاید هم منظور پرواز 370 هواپیمایی مالزی بوده که آن هم در مارس 2014 یعنی اسفند 92 به دلایل نامعلوم ناپدید شد و این بار بعد از برگزاری انتخابات شوراها!!!

پس آنچه در “پایتخت4” تصویر شده بلحاظ تاریخی ایراد دارد.

شاید اگر نویسندگان کار کمی هوشمندی به خرج می دادند و بجای انتخابات شوراها از انتخابات شورایاری مثال می زدند این ایراد تاریخی برطرف می شد اما احتمالا در فشردگی تولید کسی حواسش به این مطابقتهای تاریخی نبوده است.




پای فیلم توقیفی عطاران-تنابنده به رسانه ملی هم باز شد

سینماژورنال: سومین فیلم سینمایی بهرام بهرامیان در مقام کارگردان یک کمدی بود به نام “آینه شمعدون” به تهیه کنندگی محمد کمالی پور.

به گزارش سینماژورنال این فیلم که از حضور رضا عطاران و محسن تنابنده بعنوان بازیگران اصلی سود می برد داستان دو رفیق حاشیه نشین را روایت می کرد.

پروسه تولید این فیلم به سبب بروز برخی شایعات درباره خط داستانی آن با تعلیق روبرو شد و بعد از رفع تعلیق هم به دلایل مختلف که اصلی ترین آن درگیری بازیگران اصلی در پروژه های دیگر بود فیلمبرداری کار ادامه نیافت.

شب گذشته در یک اتفاق جالب بخشهایی از برنامه “یک ماه یک ستاره” شبکه مستند سیما مربوط شد به این فیلم.

بلوکات: ایفای نقش زن دوم تنابنده به من پیشنهاد شد

مهمان این برنامه لیلا بلوکات بازیگری بود که بیشتر ایفاگر نقشهای مکمل است.

به گزارش سینماژورنال بلوکات در جایی از برنامه درباره آشنایی خود با معلولان ذهنی به زمان حضور در “آینه شمعدون” اشاره کرد و گفت: در آن پروژه کارگردان کار بهرام بهرامیان، به من ایفای نقش زن دوم محسن تنابنده را پیشنهاد داد و من حین مطالعه فیلمنامه با شخصیت دیگری آشنا شدم که به سندروم دان مبتلا بود.

وی ادامه داد: این شد که به بهرامیان پیشنهاد دادم ایفاگر این کاراکتر جدید باشم. بهرامیان در ابتدا مخالفت کرد و گفت شما نمی توانی این نقش را ایفا کنی اما من ایشان را قانع کردم که می توانم نقش یک بیمار سندروم دان را ایفا کنم. سپس برای آشنایی بیشتر با بیماران این گونه به مرکز حمایت از آنها سر زدم و بعد از مدتی توانستم با ویژگیهای آنها آشنا شوم.

بلوکات خاطرنشان ساخت: البته “آینه شمعدون” به نتیجه نرسید و من نتوانستم داده هایم از آشنایی با بیماران سندروم دان را به کار بندم ولی رفاقتم با بچه های مرکز حمایت از این بیماران ادامه پیدا کرد و هنوز هم هرازگاهی به آنها سر می زنم.




یک شاخه گل رُز برای “نقی معمولی”+عکس

سینماژورنال: چهارمین فصل سریال “پایتخت” از اولین شب ماه رمضان روی آنتن خواهد رفت.
به گزارش سینماژورنال در این فصل هم به مانند فصلهای قبلی بخش عمده ای از روایت داستان برعهده محسن تنابنده و احمد مهرانفر است.
این دو همچنان با ایفای نقشهای “نقی معمولی” و “ارسطو” می کوشند رقم زننده لحظاتی خوش برای مخاطبان روزه دار باشند.
در تازه ترین تصویری که از این مجموعه منتشر شده “نقی معمولی” را خوابیده در پشه بند می بینیم؛ در حالی که یک شاخه گل رز به سمت او نشانه گرفته شده است.
تنابنده درباره این تصویر در صفحه اجتماعیش نوشته است: صبح زود، نقي در پشه بند خواب است، او ديشب با هما حرفش شده، هما قبل از رفتن به سر كار شاخه گلي براي او روي پشه بند ميگذارد…

پایتخت4
“نقی معمولی” در نمایی از “پایتخت4”




“نقی معمولی” با ریشی انبوه!+عکس

سینماژورنال: روند فیلمبرداری فصل چهارم “پایتخت” در حالی ادامه دارد که این سریال بناست در ماه رمضان روی آنتن برود.

به گزارش سینماژورنال تاکنون فیلمبرداری بیشتر از هفتاد درصد کار انجام شده و سریال همزمان با فیلمبرداری در حال تدوین است.

در فاصله کمتر از ده روزی که تا آغاز ماه مبارک رمضان باقی مانده است فشردگی ضبط سریال هم بیشتر شده است و همین موضوع سبب ساز آن شده است که سرعت فیلمبرداری در روزهای اخیر بیشتر شود.

سیروس مقدم کارگردان سری “پایتخت” تمام سعی خود را می کند تا این فشردگی سبب ساز آن نشود به کیفیت کار لطمه نزند.

در تازه ترین تصویر منتشر شده از “پایتخت” کاراکتر “نقی معمولی” با بازی محسن تنابنده را با ریشهایی انبوه می بینیم.

نقی معمولی
“نقی معمولی” با ریشی انبوه در نمایی از “پایتخت4”



کُندی در روند تولید “پایتخت۴” و نگرانی عوامل درباره عدم پخش به‌موقع سریال

سینماژورنال: در فاصله دو هفته مانده به آغاز ماه مبارک رمضان تردیدهایی در آماده سازی بموقع فصل چهارم “پایتخت” برای پخش ایجاد شده است.

به گزارش سینماژورنال تا اینجای کار تصویربرداری حدودا 15 قسمت از سریال انجام شده است و فیلمبرداری مابقی کار هم اگرچه ادامه دارد اما مشکل دیر رسیدن فیلمنامه است که بدجوری باعث تأخیر در فیلمبرداری شده است.

به مانند اغلب سریالهای مناسبتی سیما، در “پایتخت4” هم سناریو به صورت روزبروز نوشته میشود و همین مساله باعث شده است در برخی از روزها گروه تولید چند ساعتی را منتظر بمانند تا متن برسد و سپس تمرین و در نهایت فیلمبرداری را آغاز کنند.

نگرانیهای تنابنده و آرامش سیروس مقدم

در این بین تعدادی از عوامل کار و از جمله محسن تنابنده که هم سرپرستی نویسندگان سریال را برعهده دارد و هم بازیگر نقش اصلیست به شدت نگران اند که مبادا این دیر رسیدن فیلمنامه موجب شود سریال بموقع روی آنتن نرود یا کیفیت کار پایین آید با این حال سیروس مقدم مرتب او و دیگران را آرام میکند که همه چیز طبق برنامه پیش خواهد رفت.

با توجه به فشردگی زمانی که تا ماه رمضان وجود دارد و این مساله که هنوز 15 قسمت فیلمبرداری نشده از “پایتخت4” وجود دارد به احتمال زیاد فیلمبرداری کار تا اواسط ماه رمضان هم ادامه خواهد داشت.

سینماژورنال امیدوار است این فشردگی زمانی باعث پایین آمدن کیفیت سریال نشود و گروه تولید بتوانند سریال را چنان که شایسته یک مجموعه پرمخاطب است به مخاطبان ارائه کنند.




اهالی “پایتخت” همه با هم در زیرآب+عکس

سینماژورنال: فیلمبرداری فصل چهارم سریال “پایتخت” همچنان در زیرآب از شهرهای استان مازندران ادامه دارد.

 به گزارش سینماژورنال تازه ترین نماهای فیلم با حضور محسن تنابنده، ریما رامین فر، احمد مهرانفر و علیرضا خمسه در حال فیلمبرداری است.

 تولید “پایتخت4” طوری پیش می رود که سریال از اولین شب ماه مبارک رمضان روی آنتن شبکه اول برود.

 کارگردانی “پایتخت4” را سیروس مقدم برعهده دارد و همسرش الهام غفوری هم تهیه کننده کار است.

 در تازه ترین تصویر منتشر شده از فیلم در شبکه های اجتماعی گروه تولید سریال را در کنار هم می بینیم در حالی که احمد مهرانفر بازیگر نقش “ارسطو” جلوتر از بقیه حضور دارد.




توضیحات “ارسطو” درباره خواب “بابا پنجعلی”!+عکس

سینماژورنال: فیلمبرداری فصل چهارم سریال “پایتخت” در حالی در مازندران ادامه دارد که این سریال از اولین شب ماه مبارک رمضان روی آنتن خواهد رفت.

به گزارش سینماژورنال گروه بازیگران “پایتخت” و از جمله محسن تنابنده و احمد مهرانفر هرازگاه با انتشار تصاویری در صفحات اجتماعی خود مخاطبان را در حال و هوای سریال قرار می دهند.

تازه ترین تصویر انتشار یافته نیز مربوط میشود به صفحه اجتماعی مهرانفر که در آن درباره خواب عمیقی سخن گفته که به سراغ “بابا پنجعلی” آمده است.

هيس! پنجعلي خواب است

احمد مهرانفر درباره این خواب عمیق می نویسد: هيس! پنجعلي خواب است (خواب ليلا را مي بيند)!

وی ادامه می دهد: ناگفته نماند از خواب او سوء استفاده شده و صفحه اي در اينستاگرام به نام او ساخته شده است! از فرصت استفاده كرده و اعلام مي داريم كه علیرضا خمسه در اينستاگرام هيچ صفحه اي ندارد.

پایتخت
نمایی از “پایتخت4”



سورپرایز تهیه‌کننده فیلم توقیفی عطاران برای جانباز پرسپولیسی+عکس

سینماژورنال: محمد کمالی پور تهیه کننده فیلم “آینه شمعدون” که حدودا سه سال قبل و در میانه مسیر تولید توقیف شد روز گذشته به همراه تعدادی از هنرمندان ایرانی به آسایشگاه ثارا.. رفت.

به گزارش سینماژورنال کمالی پور و همراهانش حین حضور در آسایشگاه ثارا.. با تعدادی از جانبازان هشت سال جنگ تحمیلی دیدار کرده و شنونده درددلهای آنها بودند.

هادی کاظمی بازیگر کمدیهای تلویزیونی و کوروش معصومی بازیگر “خنده بازار” از جمله همراهان کمالی پور در این دیدار بوده اند.

 خسته از حواشی به دیدار جانبازان رفت

کمالی پور که بعد از رفع توقیف “آینه شمعدون” قصد تولید کاری دیگر با نام “میلاد” یا “محمدجعفر فرزند فرشاد” را داشت ولی آن هم گرفتار حاشیه شد، خسته از این حواشی به دیدار جانبازان رفت و البته درددلی درباره این دیدار نوشت.

محمد کمالی پور
محمد کمالی پور و همراهان در کنار دو جانباز

تهیه کننده “آینه شمعدون” می نویسد: ديدار با سنگرسازان بي سنگر در روز ولادت سالار شهيدان ( آسايشگاه ثارالله ) همراه با رفقاي اهل دل و بامرام.

پي نوشت این تهیه کننده برای این دیدار هم چنین است: بدون ريا و بدون اجازه رفقا.

نکته جالب این دیدار حضور این تهیه کننده در کنار یک جانباز پرسپولیسی و فیگورهایی است که همراهان این تهیه کننده نزد این جانباز گرفته اند.

محمد کمالی پور
محمد کمالی پور و همراهان در کنار جانباز پرسپولیسی