محسن کیایی و جناب خان با یک شوی متفاوت در تلویزیون+ویدیو
سینماروزان: شوی تلویزیونی “۱۰۰۱” به زودی از شبکه نسیم روی آنتن میرود.
“۱۰۰۱” یک شوی متفاوت است با حضور جناب خان، محسن کیایی و چهره هایی مختلف مثل محمد شعبان پور، نیما شعبان نژاد و…
1
سینماروزان: شوی تلویزیونی “۱۰۰۱” به زودی از شبکه نسیم روی آنتن میرود.
“۱۰۰۱” یک شوی متفاوت است با حضور جناب خان، محسن کیایی و چهره هایی مختلف مثل محمد شعبان پور، نیما شعبان نژاد و…
سینماروزان: کمدی «هتل» با دریافت پروانه نمایش از ۷ مهرماه در سینماهای سراسر کشور اکران خواهد شد.
فیلم سینمایی «هتل» به کارگردانی مسعود اطیابی و تهیهکنندگی محمد شایسته با دریافت پروانه نمایش از ۷ مهرماه اکران خود را توسط پخش شایستهفیلم در سینماها آغاز خواهد کرد.
این کمدی که قصه یک هتل پرماجرا را پس از ورود ٢ مهمان مرد و ۴ مهمان زن ناخوانده روایت میکند؛ در ادامه کمدیهای پرفروش مسعود اطیابی پس از فیلمهای «تگزاس»، «دینامیت»، «انفرادی» و «بخارست» به سرگروهی سینما هویزه مشهد در سینماهای سراسر کشور اکران خواهد شد.
پژمان جمشیدی و محسن کیایی زوج اصلی این فیلم را تشکیل میدهند و ریما رامینفر، صدف اسپهبدی، مهلقا باقری، غلامرضا نیکخواه، مریم وحیدزاده، فرزانه قاسم زاده، جواد پولاد و سام نوری نیز در آن نقشآفرینی میکنند.
سایر عوامل «هتل» عبارتند از؛ فیلمنامه نهایی: امیر برادران، نویسندگان: امیر برادران، پیمان جزنی، مصطفی زندی، مدیر فیلمبرداری: افشین علیزاده، آهنگساز: امیر توسلی، طراح چهره پردازی: عباس عباسی، طراح صحنه: سعید هنرمند، مدیر تولید: سیدحمیدرضا اطیابی، طراح لباس: افسانه صمدزاده، طراحی و ترکیب صدا: حسین ابوالصدق، مدیر صدابرداری: عباس رستگارپور، تدوین: مهسا اطیابی، جلوههای ویژه بصری: حسن نجفی، مدیر برنامهریزی: نرگس مشایخی، دستیار اول کارگردان: یوسف وجدان دوست، عکاس: محمد بدرلو، روابط عمومی: زهرا دمزآبادی، پخش از: شایسته فیلم.
سینماروزان: در روزهایی که همچنان فیلتر تلگرام یکی از مباحث روز مردمان است فیلمی به نام «جشن دلتنگی» روی پرده است که بی محابا زندگی یکی از غولهای اینستاگرام را محور داستانپردازی کرده است؛ این فیلم که از همان ابتدای اکران با محدودیت سالن روبرو بود در روزهای اخیر هم در پردیس آزادی که مهمترین پردیس حوزه است با محدودیت سانس روبرو شده و هم سینما فرهنگ فارابی فیلم را از برنامه نمایش حذف کرده است و حتی پردیس چارسو متعلق به بنیاد 15خرداد به سرپرستی حسن صانعی اخوی مرجع اصلاحات هم فیلم را نشان نمیدهد!!
این همه محدودیت پیرامون فیلمی که می کوشد تصویری واقعگرا از زندگی یک علاف اینستاگرامی ارائه دهد همراه شده با حمله برخی رسانه های اصولگرا به «جشن دلتنگی». در آغاز اکران این روزنامه اصولگرای «جوان» بود که به تندی به فیلم تاخت(اینجا را بخوانید) و در ادامه اکران هم رسانه های منسوب به این جریان فیلم را بایکوت خبری کردند.
حالا روزنامه «کیهان» هم در تحلیلی انتقادی حملات تند و تیزی را نثار «جشن دلتنگی» کرده است و آن را با عباراتی نظیر «چندپاره»، «کشدار» و «بی طعم» نواخته است.
متن تحلیل «کیهان» را بخوانید:
فیلم «جشن دلتنگی»- با این نام و عنوان زمخت و دافعه برانگیزش- اساسا بر مبنای یک سوء تفاهم شکل گرفته است. سوء تفاهمی همهجانبه و یکپارچه از همه چیز. تصور ابتر و غلط و سستی از تکنولوژی، انسان، دوران، تنهایی، ارتباط، ابتذال، هویت،عشق، ترحم، دوست داشتن، و خلاصه هر چیز دیگری که این فیلم ادعایش را دارد و در خود ندارد.
یک فیلم چندپاره کشدار بیطعم بیوزن غلط اندر غلط که حتی یک سکانس درست سینمایی و یا یک دیالوگ قابل اعتنا ندارد و جزاشتباهات فاحش ساختاری و ریتم غلط و بازیهای زمخت و بد در خود ندارد.
خب؛ داستان «جشن دلتنگی» چیست و ما به چه دنیایی روبروییم؟ بد نیست در ابتدا نگاهی فشرده داشته باشیم به خلاصه فیلم، شخصیتها و دنیای آنها و ببینیم بناست در چه منظومهای به تماشای روایت فیلمساز از جهان مدرن امروزی و عمق باور فلسفی و تبعات و الزامات و نتایج و تبعاتش بنشینیم:
داستان این فیلم درباره چند شخصیت متمایز با داستانهایی متفاوت است که برای ادامه دلخوشیهای خود در زندگی تنگ و تاریک و افسردهای که دارند، به فضای مجازی و به خصوص اینستاگرام روی میآورند. یکی از این شخصیتها، «جهان» است که به گفته خودش سه و نیم میلیون دنبالکننده دارد و برای رفتن از ایران به دنبال دریافت وجوهی برای تبلیغ در صفحه خود است. او در عین حال بعد از همه تلاشهایی که برای جمع کردن این میزان از «توجه» انجام داده، در آخرین خبر اعلام کرده که خودکشی کرده است. معضلی که در فیلم به صورتی نامفهوم و نامعلوم رها میشود و ادامه پیدا نمیکند تا یکی از ایرادات مهم داستان را شکل بدهد. جهان، به دنبال مهاجرت به کشور ایتالیا برای پیگیری رابطه عاشقانه خود است که سالها پیش رها شده. در عین حال او در اولین صحنههای فیلم در حال بررسی پروفایل شخصیت مهم دیگری است. «سارا» یک والیبالیست است که در صفحه مجازی خود تصویری را ارائه میدهد که دلش میخواهد! تصویری دور از واقعیت.
فیلمساز مشکل اصلی سارا را به صورت قطرهچکانی به مخاطب نشان میدهد. فیلم باز هم به تشریح مرز واقعیت و تصویر مجازی زندگی آدمها دست میزند. مرزی که خیلی زود به کلیشه اصلی فیلم تبدیل میشود و البته نمیتواند تاثیرگذار واقع شود چون به عمد و به دفعات نشان داده میشود و به همین ترتیب از شدت حساسیتزایی آن کاسته میشود.
دیگر شخصیت ماجرا «افسانه» است و خانواده او که مشخصا متوسطترین پرداختهای فیلم را دارند. این بخش از داستان فیلم در کنار پرداختن به ماجرای دستپخت اینستاگرامی «افسانه بانو» و کشمکشهای او با همسرش (که در خلال آن یک خردهداستان روابط پدر و دختر هم تعریف میشود) به عشق از دست رفته مرد قصه هم میپردازد. مردی که با وجود بازی قابل قبول و متفاوت از «بهنام تشکر» در نهایت به تصویری تار و رنگ و رو رفته از شخصیت تبدیل میشود و نه تنها نمیتواند عقدههای نوستالژی و درگیری با تکنولوژی او را درست و به جا ترسیم کند، که او را به نمایندگی از مرد سنتی در دنیایی مدرنزده تبدیل میکند که با ژست مهندس، ماشین گران قیمت و تحصیلات در تناقض است. رفتاری که از او سر میزند متمایز از دیگر شخصیتها متعلق به دههای که در آن زندگی میکند نیست، اما فیلمساز باور دارد که این شخصیت، سفیدترین شخصیت قصهاش است و به همین خاطر در مورد او قضاوت نمیکند، داستانش را بیسرانجام میگذارد و به همین ترتیب از تبدیل شدن او به یک شخصیت کامل و درست سینمایی جلوگیری میکند.
دو شخصیت دیگر یعنی «لاله» که حامله است و شوهرش (با بازی بابک حمیدیان) که در ماه 20 روز دور از خانه کار میکند، شاید میتوانست بهترین موقعیت داستانی و آدمهای اصلی فیلم را تصویر کند که نکرده!
مهمترین نکته داستان این دو شخصیت در فیلم جشن دلتنگی تحولی است که برای این خانواده رخ میدهد. زمانی که زن و شوهر قول میدهند از گوشی خود استفاده نکنند.
اما فیلم مدعی است روایتی از تنهایی انسان معاصر را به همراه دارد. شخصیت جهان، مردی 32 ساله که سودای شهرت دارد. افسانه و رضا که در میانسالی مشکلات تازهای را تجربه میکنند. کاوه و لاله که در انتظار تولد اولین فرزندشان هستند و بالاخره سارا، دختر جوانی که تصمیم دارد با هویت جدیدی به زندگی خود ادامه دهد.
شاید بتوان یکی از جدیترین حفرههای اصلی فیلم «جشن دلتنگی» را فقدان فراز و فرودهای دراماتیک دانست. خلأ ویژگیهای یک درام بلند سینمایی که ماهیت ناقص یک اثر کوتاه یا حتی مستند را در ظرف فیلم بلند سینمایی باقی گذارد و در نهایت به هیچ توفیقی در جذب و جلب مخاطب نرسد.و همه اینها در اتمسفری با نمایههای فضای مجازی و اینستاگرام و تأثیراتش بر زندگی آدمهای جامعه مدرن شهری.
و باز هم البته فقدان خط داستانی مشخص که مثل خیلی از عناصر سینمایی دیگر، جای خالیش در آن حس میشود و البته این خلأ با تعددِ بیمبنا و بیجهت شخصیتها و انبوه روایتهای مجزا و ابتر و وامانده آدمهای ناشناس فیلم که حتی تیپ هم نیستند چه برسد به شخصیت، پر شده است! همه این عوامل دست به دست هم داده و باعث شده است که با اثری شلخته و در هم و برهم و بدون اندکی یکدستی دراماتیک روبرو باشیم و به لحاظ روایی اساسا دچار سردرگمی و دافعه و بلبشوی روایی شویم. اینکه در فیلم نوع نگاه به مقوله تکنولوژی تا چه حد ابتدایی و فاقد ارزشهای نگاه فلسفی و موشکافیهای جذاب اندیشگی است حکایت دیگری است مزید بر علتهای درماندگی و ناکارآمدگی فیلم.
به نظر میرسد تنها کارکرد و ترفند فیلمساز این بوده که با تعداد زیادی شخصیت و داستانهای فرعی هر کدام از حفرههای فیلمنامهاش را پر کند و در نتیجه تنها به این دستاورد نایل شده که در سراب این داستانکها و عدم تمرکز بر وجوه خاص شخصیتی کاراکترها در رفت و آمدی بیفایده و عبث مشغول باشد و نه تنها داستانِ اصلیای در مجموعه درام و روایت به چشم نیاید بلکه همه چیز در ابتداییترین و سطحیترین رویکرد ساده انگارانه انتقال پیام و محتوای مثلا تربیتی و آموزشی به تماشاگری باقی بماند که خودش خیلی جلوتر از فیلم است. جلوتر، آگاهتر و دقیق تر.
گویا قرار بر این بوده که مضمون فیلم، تنهایی انسانهای دنیای معاصر بر اثر گرایش شدید به فضای مجازی باشد و در عین حال فیلمساز چه بسا تنها به این راضی بوده که پیامکی نحیف و ابتر و نارسانا به مخاطب خود را برساند در حالی که هیچ یک از پیش نیازها و زمینههای رسانایی این محتوای خیالی را تأمین و تدارک نکرده است.شاید اگر فیلمساز با تمرکز بر تنها یکی از داستانکها- اپیزودها- رویکرد عمیقتری در روایتگری و شخصیتپردازی را پی میگرفت به نتیجه قابل قبولتری میرسید و چنین در سراب فیلمی بیسر و شکل گرفتار نمیآمد.در حالت فعلی فیلم همه داستانها، آدمها و روایتها به نحوی ناتمام و ابتر و ابتدایی باقی ماندهاند و نه شروع و نه انجام و فرجام چندان جدی و درستی هم ندارند. و طبیعی است که در چنین حالتی رویکرد حل و فصل این روایتها هم به شکلی دم دستی صورت میگیرد.
به قول منتقدی مشکلات بسیار بزرگ و اساسی آدمهای این روایتها به سادهترین شکل ممکن حل میشود و آنها هر یک به نحوی از پیله تنهایی خود بیرون میآیند. فیلمساز و فیلمنامهنویس تمهیداتی دم دستی را برای این گره گشاییها و راهحل دادن به دست کاراکترهای خود دادهاند. مثلاً در رابطه با کاراکتر رضا (با بازی بهنام تشکر) و دیدار دوبارهاش با رؤیا، زنی که 30 سال قبل دوست داشته و زن سالها خارج از ایران زندگی کرده است (با بازی پریوش نظریه) در شرایطی که دختر و همسر مرد به او پشت کردهاند شاید به لحاظ نمایشی و ارائه وجوه رمانتیک خوشایند باشد اما منطقاً به دور از منطق است و کار را به سمت و سوی ملودرامی عاشقانه سوق میدهد بیآنکه بستر کافی برای این سبک در کار مهیا شده باشد.
ضمن آنکه معمولاً در این دسته از فیلمها باید روایتها در نقطهای مشترک به یکدیگر برسند اما این اتفاق رخ نمیدهد. داستان آدمهای فیلم اصلاً شروع نمیشود و در نقطه پایانی نیز تقاطعی میان آنها وجود ندارد جز آنکه مثلاً رضا، لاله و همسرش (مینا ساداتی و بابک حمیدیان) را در خیابان میبیند بیآنکه دیالوگی میان آنها برقرار شود!
درست است که شاید «جشن دلتنگی» از جهت «موضوع» انتخاب مهم و درخوری را در حوزه معضلات روز اجتماعی به نمایش گذارده اما این انتخاب هرگز نتوانسته در رگههای سینمایی و زمینههای هنرورزی بصری و در تلفیق با عناصر تصویری و به خصوص نحوه دراماتیزه کردن این «پیام و مضمون و محتوا» به توفیق رسد و متأسفانه در حد یک طرح اولیه خام و بیشکل باقی مانده است.
فیلمی با بازیهای بد و زخمت که گرچه فهرست بازیگرانش، مخاطب را به تماشای آن وسوسه میکند اما هیچ بازی درخشانی از هیچ کدام آنها قابل رویت نیست و البته شاید به این دلیل که نقشها آن قدر کوتاه و نادرست و غیر عمیقند که نه فرصتی برای پرداخت به آنها در دست بازیگر قرار میگیرد و اصلا فیلمنامه چنین قابلیتی را برای هیچ یک از عناصر فیلم باقی نمیگذارد.
سینماروزان: «جشن دلتنگی» از جمله آثار روی پرده اکران دوم نوروز است که از همان آغاز نمایش با محدودیت سالن روبرو بود؛ فیلم هرچند در سرگروه زندگی روی پرده رفت اما هیچ گاه حجم سینماهای فول سانسش به ده سالن هم نرسید آن هم درحالی که «بهمن سبز» وابسته به حوزه هنری پخش فیلم را برعهده داشت!
به گزارش سینماروزان در روزهای اخیر نه فقط همان اندک سالنهای فیلم کاهش یافته بلکه «جشن دلتنگی» در سینماهای متعلق به حوزه هنری هم وضعیت نمایش مطلوبی ندارد؛ درنظر بگیرید که پردیس آزادی که مهمترین سینمای فعال حوزه است فقط روزی یک سانس به فیلم داده و سینما بهمن هم فقط دو سانس که یکی از آنها هم 12ظهر است در ماه رمضان!!
در میان سینماهای حوزه در شهرستانها هم «جشن دلتنگی» فقط در سه شهر همدان، اصفهان و بوشهر به نمایش درآمده که در این میان فقط پردیس چارباغ اصفهان بوده که سانسهای نرمالی به فیلم داده است!!
از آن سو سینما فرهنگ منسوب به فارابی هم که پیشتر روزی یک سانس فیلم را نمایش میداد کلا این فیلم را از مدار خارج کرده است.
اوضاع نمایش در دیگر پردیسهایی که «جشن دلتنگی» بنا بوده در آنها به نمایش درآید هم روبراه نیست؛ مثلا پردیس غربی تهران متعلق به سرکرده مافیای اکران در روزهای تعطیل اغلب سانسهای نمایش این فیلم را به کمدیفارسی خودش داده است.
اینکه مافیا علاقمند نمایش فیلمی باشد که پخشش را خودش برعهده دارد به کنار پرسش اینجاست چرا فیلم نباید در سینمایی منسوب به فارابی سانس داشته باشد؟ از آن مهمتر حوزه هنری که خودش پخش «حشن دلتنگی» را برعهده دارد چرا سانسهای مکفی نمایش را برای این فیلم ایجاد نکرده؟
آیا تصویرسازی واقعگرایانه ای که «جشن دلتنگی» از پشت پرده زندگی خوره های اینستاگرامی ارائه میدهد و به خصوص شباهت کاراکتری با بازی محسن کیایی با فردی مقیم ترکیه مشهور به «پسر تلگرامی» است که عامل این محدودیت در اکران شده؟؟
سینماروزان: درام پرشخصیت «جشن دلتنگی» از معدود آثار سالهای اخیر سینمای ایران است که تصویری همذات پندارانه از زندگی فعالان فضای مجازی و به خصوص معتادان اینستاگرام ارائه میدهد.
به گزارش سینماروزان «جشن دلتنگی» از آثار حاضر در بخش مسابقه جشنواره سی و ششم فجر بود و با اقبال نسبی مخاطبان همراه گشت اما اکران فیلم همراه شده با محدودیت فراوان سالن و بایکوت در تخصیص سانس به نفع فیلمهای ارگانی-4درصدی روی پرده؛ «جشن دلتنگی» به ظاهر با سرگروه اکران شده اما حجم سالنهای فول سانس اش به ده هم نمیرسد در حالی که نزدیک به 200 سالن در اختیار دو فیلم «به وقت شام» و «لاتاری» است که اکران رسمیشان در سرگروه پایان یافته.
متعاقب این محدودیت در اکران که مشخص نیست به سوژه اینستاگرامی فیلم ربط دارد یا نه، روزنامه اصولگرای «جوان» هم حمله ای تند و تیز را نثار این فیلم کرده؛ بهانه این حمله هم تصویرسازی «جشن دلتنگی» از یک پیام رسان خارجی یعنی اینستاگرام بوده است!!
روزنامه «جوان» نوشته است: «جشن دلتنگي» برخلاف آنچه از دستگاههاي فرهنگي انتظار ميرود دربست در اختيار نشان دادن جايگاه شبكههاي اجتماعي خارجي قرار گرفته است و با روند آگاهي رساني درباره پيام رسانها و شبكههاي اجتماعي ملي فاصله زيادي دارد.
این روزنامه ادامه داده: اينكه زندگي بخشي از مخاطبان در ايران ساعاتي از شبانهروز هم كه شده در چنين پيامرسانهايي ميگذرد به كنار، پرسش این است كه چرا سينماي ايران بايد به ابزار تبليغي اين رسانه بدل شود در حالي كه ميتواند به جاي اين تبليغ براي كالاي فرنگي شرايطي را فراهم كند براي معرفي بهتر و درستتر امكانات پيامرسانهاي داخلي. مگر نه اينكه سينماگران ايراني مدام مدعي فرهنگسازي هستند پس فرهنگسازي حمايت از كالاي ايراني چه ميشود؟
روزنامه «جوان» خاطرنشان ساخته است: سينماي ايران به عنوان رسانهاي پيشرو در عرصه فرهنگ بايد به جاي تبليغ از مضرات چنين پيامرسانهايي بگويد اما فيلم مذكور كه كارگردانش هم دوپاسپورته است چنان سانتي مانتال از يك فعال اينستاگرامي به صورت ماهرانه و با زبان تصوير حمايت كرده و او را در جايگاه مظلوم مينشاند كه انگار با يك قهرمان ملي روبهرو هستيم.
سینماروزان: فيلمبردارى فيلم سينمايى «چهار راه استانبول» به تهيه كنندگى و كارگردانى مصطفى كيايى از اواخر هفته گذشته در تهران آغاز شد.
اين فيلم ششمين ساخته سينمايى كيايى بعد از فيلم هاى «بعدازظهر سگى سگى»، «ضد گلوله»، «خط ويژه»، «عصر يخبندان» و «باركد» است و مانند ساخته هاى قبلى اين كارگردان اثرى پر بازيگر محسوب مى شود.
«چهار راه استانبول» توليد دشوارى خواهد داشت و پيش بينى مى شود فيلمبردارى فيلم تا اواخر آبان ماه ادامه داشته باشد. به احتمال فراوان اولين نمايش فيلم در سى و ششمين جشنواره فيلم فجر خواهد بود.
بهرام رادان، محسن کیایی، سحر دولتشاهی، ماهور الوند، رعنا آزادی ور، مهدی پاکدل، سعید چنگیزیان، پوریا رحیمی سام، بابک بهشاد، خسرو احمدی، تینو صالحی، حسین امیدی و با هنرمندی مسعود کرامتی گروه بازيگران «چهارراه استانبول» را تشكيل مى دهند
عوامل فيلم عبارتند از:
تهیه کننده، نویسنده و کارگردان : مصطفی کیایی، مدیر فیلمبرداری: حسین جلیلی، مدیر تولید : سجاد رحیمی، دستیار اول کارگردان : هومن خواجه نوری، برنامه ریز : امید جزینی، تدوین: نیما جعفری جوزانی، طراح صحنه : حجت اشتری، طراح لباس : مارال جیرانی، صدابردار : امیرنوبخت، طراح گریم: عباس عباسی، عکاس : میلاد کیایی، منشی صحنه: نفیسه ذاکری، مشاور رسانه اى: آريان اميرخان، جلوه های ویژه رایانه ای : فرید فصیحی، جلوه های ویژه میدانی : آرش آقابیگ، مدیر تدارکات : محمد ابراهیمی
سینماروزان: سعید خانی تهیه کننده «ارادتمند نازنین بهاره تینا» فیلم توقیفی عبدالرضا کاهانی که مدیریت پخش نسیم صبا را هم برعهده دارد و امسال فیلمهایی مانند «مادر قلب اتمی» و «امتحان نهایی» را روی پرده داشت که علیرغم محدودیت در تعداد سالن، فروشی مناسب داشتند به دنبال شرایط تولید یک کمدی با نام «لونه زنبور» است.
به گزارش سینماروزان فیملنامه این کمدی را محسن کیایی بازیگر و برادر کوچکتر مصطفی کیایی کارگردان نگاشته و بناست برزو نیک نژاد کارگردان «دردسرهای عظیم» و فیلم «زاپاس» آن را بسازد.
سعید خانی با بیان اینکه به دنبال جذب سرمایه برای شروع تولید پروژه است به «آنا» عنوان کرد: تا زمانی که سرمایهگذاری برای ساخت پیدا نشود نمیتوانیم کار پیش تولید را آغاز کنیم. در حال حاضر به دنبال جذب سرمایهگذار هستیم که به احتمال زیاد تا یک هفته آینده مشخص خواهد شد و زمان کلید زدن فیلم را اعلام خواهیم کرد.
این تهیه کننده که سال گذشته فیلم «من» را روی پرده داشت ادامه داد: به محض شروع پیش تولید کار را به سرعت جلو خواهیم برد تا بتوانیم این فیلم را برای جشنواره فیلم فجر آماده کنیم. تمام تلاشمان این است که هر چه سریعتر کار را آغاز کنیم و اگر سرمایهگذار پیدا شود از همین فردا آغاز خواهیم کرد.
سینماروزان: مصطفی کیایی کارگردان «خط ویژه» و «عصر یخبندان» که پیشتر از ساخت سریال خانگی «لیلای من» و درام «پلاسکو» خبر داده بود همچنان درگیر نگارش «پلاسکو» است.
به گزارش سینماروزان محسن کیایی برادر این کارگردان با اعلام این خبر به «خراسان» گفت: من و مصطفی برادرم در حال نگارش فیلم نامه «پلاسکو» هستیم. این موضوع برایمان جذاب است چون داستانش بر اساس اتفاقی واقعی رخ داده است. ژانر فیلم مانند دیگر ساخته های مان نیست و از زاویه دیگری به قضایا نگاه کردیم.
محسن کیایی البته به جز «پلاسکو» فیلمنامه های دیگری را هم نگاشته است. کیایی در این باره بیان داشت: فیلم نامه کمدی «لونه زنبور» را نوشته ام و برزو نیک نژاد هم قرار است بر صندلی کارگردانی این فیلم بنشیند. امیدوارم این فیلم تابستان وارد مرحله تولید و برای اکران آماده شود.
محسن کیایی اظهار داشت: هم چنین فیلم نامه جدید کمدی در رابطه با موضوع دو جوان نوشته ام که اتفاق هایی برایشان رخ میدهد.
سینماروزان: شورای صدور پروانه ساخت با سه فیلمنامه در جلسه ٩ اردیبهشت موافقت کرد.
به گزارش سینماروزان در بین فیلمنامه های پروانه ساخت گرفته بیش از همه نام فیلمنامه «لونه زنبور» خودنمایی میکند؛ یک کمدی که بناست برزو نیک نژاد کارگردان کمدی «زاپاس» آن را بسازد آن هم براساس فیلمنامه ای از محسن کیایی بازیگر طناز سینما!
تهیه کنندگی این فیلم را هم سعید خانی تهیه کننده فیلم توقیفی «ارادتمند نازنین بهاره تینا» و همچنین تهیه کننده «استراحت مطلق» و «من» برعهده دارد که در سالهای اخیر مدیریت پخش دفتر پخش نسیم صبا را هم برعهده داشته است.
فهرست کامل پروانه ساختهای صادرشده به شرح زیر است:
–«لونه زنبور» به تهیه کنندگی سعید خانی ،کارگردانی برزو نیک نژاد و نویسندگی محسن کیایی در ژانر کمدی اجتماعی
–«اسکی باز» به تهیه کنندگی محمد احمدی،کارگردانی و نویسندگی فریدون نجفی در ژانر اجتماعی
–«شگرا» به تهیه کنندگی روح الله برادری , کارگردانی و نویسندگی فرود عوض پور در ژانر اجتماعی
سینماروزان: دومین اکران مردمی «نقطه کور» با حضور عوامل و بازیگران این فیلم 14 اردیبهشت ماه در پردیس سینمایی آزادی برگزار می شود.
عوامل و بازیگران «نقطه کور» رأس ساعت 19 پنجشنبه 14 اردیبهشت ماه در پردیس آزادی حاضر خواهند شد و بعد از گپ و گفت با مخاطبان در سانس 20 به همراه مخاطبان به تماشای «نقطه کور» می نشینند.
محمدرضا فروتن، هانیه توسلی، محسن کیایی، شقایق فراهانی و نیکی مظفری از جمله بازیگران ملودرام «نقطه کور» هستند؛ فیلمی که به کارگردانی مهدی گلستانه ساخته شده است و تصویر ملموسی که از زندگی زوجهای جوان ارائه میدهد با اقبال مخاطبان جوان مواجه شده است.
«نقطه کور» با پخش موسسه رسانه فیلمسازان به مدیریت حبیب اسماعیلی روی پرده رفته است.
سینماروزان: همزمان با استقبال از اکران ملودرام “نقطه کور” مهدی گلستانه در سینماهای تهران، نمایش فیلم در شهرستانها آغاز شد.
به گزارش سینماروزان “نقطه کور” که از حضور هانیه توسلی و محمدرضا فروتن سود می برد علاوه بر 21 سینمای تهران در 10 سینمای شهرستان روی پرده رفته است.
به تدریج و در روزهای پیش رو بر حجم سینماهای این ملودرام پرتعلیق در تهران و شهرستانها افزوده خواهد شد.
محسن کیایی، نیکی مظفری، خاطره اسدی و مریم بوبانی دیگر بازیگران “نقطه کور” هستند و فیلم با پخش موسسه رسانه فیلمسازان به مدیریت حبیب اسماعیلی روی پرده است.
سینماروزان: پیش فروش اینترنتی بلیتهای ملودرام «نقطه کور» مهدی گلستانه به تازگی در سایت سینماتیکت آغاز شده است و اولین اکران مردمی این فیلم نیز در نخستین روز اکران در پردیس کورش انجام خواهد شد.
«نقطه کور» که از حضور محمدرضا فروتن و هانیه توسلی در نقشهای اصلی سود می برد داستانی پرپیچ و خم درباره روابط یک زوج جوان را روایت میکند؛ روابطی که به واسطه برخی مشاهدات فرزند خردسالشان به سوءظن میرسد.
«نقطه کور» با پخش موسسه رسانه فیلمسازان به مدیریت حبیب اسماعیلی از ششم اردیبهشت ماه در گروه زندگی روی پرده خواهد رفت و همزمان با آغاز اکران عوامل فیلم و بازیگرانش در پردیس سینمایی کورش حاضر خواهند شد و در کنار گپ و گفت با مخاطبان به همراه آنها به تماشای فیلم خواهند نشست.
دیدار با عوامل «نقطه کور» که به غیر از فروتن و توسلی از حضور محسن کیایی، شقایق فراهانی، نیکی مظفری، مریم بوبانی و خاطره اسدی سود می برد ششم اردیبهشت ماه رأس 19.30 در پردیس کورش برگزار خواهد شد.
علاقمندان به حضور در اولین اکران مردمی «نقطه کور» میتوانند از اینجا نسبت به رزرو بلیت اقدام کنند.
سینماژورنال/حامد مظفری: برای کارگردانی که در كارنامه اش دو فيلم مخاطب پسند غيرمبتذل ولی سادهانگارانه چون “خط ویژه” و “عصر یخبندان” را ساخته “بارکد” یک بازگشت به عقب است آن هم بازگشت به زمانی که با اولین فیلمش “بعدازظهر سگی سگی” کوشیده بود که به عنوان یک کمدی ساز مورد توجه قرار گیرد.
به گزارش سینماژورنال البته که آن فیلم اول چندان مورد توجه قرار نگرفت و فیلم دومش “ضدگلوله” هم علیرغم تحسین در جشنواره اثری در امتداد “لیلی با من است” و “اخراجیها” قلمداد شد.
سومین فیلم مصطفی کیایی “خط ویژه” با رفتن سراغ پدیده آقازادگی در روایتی خیابانی توانست توجه مخاطبان عام را به خود جلب کند و البته که متأثر از این جلب توجه و با رونویسی از دست امثال ایناریتو “عصر یخبندان” ساخته شد که این یکی هم در نوع خود درباره آقازادگی سخن می گفت و به اندازه خود مخاطب جلب کرد؛ گرچه آقازادهاش به جاي دلالي در قراردادهاي مهم اقتصادي و نفتي ، كوكايين در جعبه پيتزا مي ريخت كه به وسیله آن زناني را معتاد كند و به وصال آنها برسد. تصویری که نشان ميداد فيلمساز نه آقازاده ها را مي شناسد نه كوكايين و نه ارتباط هاي آن چناني را و همه چيز در سطح و در حد يك شايعه تلگرامي خلاصه می شد.
این دو موفقیت نسبي باعث شد کیایی به دنبال سوژه ای درباره پارازیتهای ماهواره ای برود و فیلمنامه “پارازیت” را به اداره نظارت ارائه کند ولی عدم صدور مجوز آن فیلمنامه باعث شد کیایی که انگار اصرار داشت به هر قیمتي شده یک فیلم ساخته و به جشنواره سی و چهارم بیاید در فاصله ای کوتاه “بارکد” را نوشته و البته خیلی زود هم مقدمات تولید آن را فراهم كرد تا آن را به جشنواره برساند.
رونویسی عجولانه از دست تارانتینو
این عجله در تولید و حضور در جشنواره به هر قیمتی که شده از انتخاب ساختاری که برای فیلم درنظر گرفته شده هویداست. کیایی كه با پا کردن در كفش ایناریتو و رفتن سراغ روایت متقاطع در “عصر یخبندان” مورد توجه نسبي مخاطبان قرار گرفته کوشید در “بارکد” هم با پس و پیش کردن داستان به سبک کوئنتین تارانتینو سعی کند به لحاظ فرمی خودش را متفاوت جلوه دهد.
اما مشکل اینجاست که وی اصلا به این نکته توجه نکرده که اگر تارانتینو از آثاری قدیمی تر نظیر “سگهای انباری” تا آخرین اثرش “هشت نفرت انگيز” داستان را با رفت و برگشتهای زمانی روایت می کند هدفش تشکیل دوایری است به مرکزيت زمان حال تا به وسیله آن عمق شخصیتها و تغییرات رفتاری آنها نسبت به رویدادهاي گذشته به نمايش گذاشته شود.
اما آیا رفت و برگشتهای زمانی “بارکد” عمقی از شخصیتها پیش رو می گذارد یا مدام تیپهای تکراری دو جوان عشق پول به نمایش گذاشته میشود؟ با یک بار تماشای فیلم متوجه می شویم که در این رفت و برگشتها هیچ عمقی از کاراکترها ارائه نمی شود و به راحتي حتي مي توان برخی از آنها را حذف كرد كه روايت فيلم روانتر شود و حوصله مخاطب کمتر سر برود.
توسل به تارانتینوبازی برای مرعوب کردن داوران؟
کافیست تنها بر کاراکتر “نازی” با بازی سحر دولتشاهی دقت کنید. در همان اولین بازگشت به عقب که درباره پااندازي نامزد نازي(!) برای سرکیسه کردن یک جوان پولدار است میبینیم “نازی” دختری معرفی می شود کاسب مسلک که سعی می کند وفاداری به گذشته را کنار گذاشته و برای بهبود امور مالی قید قرارهای قبلی را بزند!
این در حالیست که در هیچ کدام از فلاش بکهای بعدی رفتاری که در امتداد این کاسبکاری در گذشته نازي باشد وجود ندارد. به بیان بهتر پیش زمینهای از “نازی” ارائه نمیشود که توجیه رفتار کاسبکارانه نهایی وی باشد.
عین این اتفاق برای دیگر شخصیتهای داستان یعنی کاراکترهایی که بهرام رادان و محسن کیایی ایفایش می کنند هم به چشم می خورد و رفت و برگشت زمانی به جز اولین برگشت، نه داده تازه ای را پیش روی مخاطب می گذارد و نه لايه برداري از ظاهر این دو تيپ می كند. چرا؟
چون داستان از ابتدا به صورت خطی نوشته شده و فقط برای آن که تارانتینوبازي ظاهري مرعوب كننده براي داوران و منتقدين بسازد، پس و پیش شده است!
مصطفی کیایی اگر همین ساخته اخیر تارانتینو یعنی “هشت نفرت انگیز” را یک بار با تامل می دید و بر نقش پس و پیش کردن زمان در شناخت تنها کاراکتر زن داستان یعنی “دیزی” با بازی “جنیفر جیسون لی” تعمق میکرد، مي توانست کاری کند که استفاده از چنین ساختاری برای “بارکد” تا اين حد ابتر نماند.
پدرخوانده ای که مرتب گاف می دهد
ساختار را که کنار بگذاریم سوژه ای هم که کیایی برای روایت برگزیده یعنی رودست زدن جوانی آسمان جل به یک پدرخوانده به شدت در سطح مانده است. فقط درنظر بگیرید کاراکتری با بازی رضا کیانیان که در ابتدای فیلم در حد پدرخواندهای که می تواند رانت خوار کلان یا یقه سفید باشد معرفی میشود اما این پدرخوانده به ابلهانه ترین شکل ممکن گول جوانی را میخورد که همه پروژه های کلاهبرداریش با شکست مواجه شده است!
این را دیگر با تارانتینو مقایسه نمی کنیم و با محصولی از خود کیایی یعنی “خط ویژه”مقایسه می کنیم که برای ایشان ملموستر باشد.
“خط ویژه” هیچ چیز هم که نداشت یک گادفادر با بازی سام قریبیان داشت که نه فقط در طول روایت می توانست قدرت خود را به رخ بکشد بلکه پایان بندی فیلم نیز در فضایی ابزورد بر این قدرت محتوم تأکید داشت اما در اینجا تیپی را می بینیم که در ابتدا یک گادفادر متنفذ معرفی میشود اما در طول فیلم مرتب گاف می دهد و عاقبتش هم که مشخص است.
حالا بگذريم كه اين گادفادر با اين سبك زندگي غربي اش حتي در سروظاهر خود چطور مفسد اقتصادي سطح بالاست؟
این هم يا به علت عدم شناخت فيلمساز است يا از ترس مميزي چنين آدرس غلطي مي دهد.
دنباله روی رادان از اخوی کارگردان
درباره شخصیت پردازی هم که همه چیز مبرهن است. محسن کیایی همان تیپ شوخ و شنگ بذله گويي است كه موتور محركه فيلم با تكيه كلام ها و حاضر جوابي هاي عمدتاً جنسی اش به شمار می رود؛ یعنی همان شمایلی که پیشتر در “خط ویژه”و “عصر یخبندان” تكرار کرده بود و امسال هم آن را در “نقطه کور” بازنشر داده بود حالا به “بارکد” آمده است.
جالب است که بهرام رادان هم به جای آن که به سمت خلق کاراکتر هدایت شود می کوشد شوخ و شنگی کیایی را درپیش گیرد و دنباله روی او باشد بلکه دوز مفرح بودن کار بیشتر بشود.
رادان به شدت پيرو بازي كيايي میشود و همان کاری را می کند که گرشا رئوفي پيرو طنازي هاي سپهرنيا در كمدي هاي قبل انقلاب انجام میداد.
شوخیهای اروتیک به جای شخصیت پردازی
طبیعی است که دو تیپ مشابه کنار هم جز با توسل به شوخیهایی اروتیک چون “عمقم زیاد شده”، “مثل لودر صاف کن برو”، “درد میکنه، مال تو هم درد میکنه؟”، “برای من میسوزه، کاش بیشتر روغن زده بودیم”، “از بچگی آغوشم به روی تو باز بود، تو بودی که فرار می کردی”، “برای پول درآوردن باید منطق، شعور و چیز داشت” و مانند این نمی توانند برای خود مخاطب جلب کنند!
اینکه اداره نظارت ارشاد چنین شوخیهایی را ممیزی نمی کند اما فیلمنامه ای درباره آسیب پارازیتهای ماهواره ای که مدام این سالها درباره اش شنیدهایم را کلا رد میکند خود نشاندهنده نقش ممیزی در تغییر سرنوشت یک فیلمساز است. مگر آنكه شدت ابتذال كلامي در “پارازيت” بيشتر از اين بوده باشد كه گمان نمي رود هر نوشته ديگري از “باركد” در اين مورد جلو زده باشد.
سینماژورنال: بهرام رادان بازیگر خوشچهره سینمای ایران که رمضان امسال “عصر یخبندان” را روی پرده داشت به زودی با درام عاشقانه “حکایت عاشقی” به سینماها میآید.
به گزارش سینماژورنال رادان در “حکایت عاشقی” که داستانی عاشقانه را در پس فاجعه انسانی شیمیایی شدن حلبچه روایت میکند در نقش نخستین عکاسی ظاهر شده که بعد از فاجعه حلبچه وارد این شهر میشود.
رادان اما این روزها درگیر پیشتولید تازهترین فیلم مصطفی کیایی هم هست؛ فیلمی که “صافکننده” نام دارد و همان طور که از نامش هم برمیآید درباره یکی از معضلات اقتصادی ایران معاصر یعنی پولشویی است.
کیایی به تازگی پروانه ساخت این فیلم را در شرایطی دریافت کرد که پروانه ساخت فیلمنامه “پارازیت”اش که درباره آثار مخرب پارازیتهای ماهوارهای است از سوی اداره نظارت رد شده بود.(اینجا و اینجا را بخوانید)
از پژمان بازغی تا فرهاد اصلانی و سحر دولتشاهی در کنار رادان خواهند بود
مصطفی کیایی در “صافکننده” برای اولین بار علاوه بر کارگردانی، تهیه کنندگی کارش را هم برعهده گرفته تا بتواند درونمایه های ذهنی اش را آن طور که هست اجرا کند.
به گزارش سینماژورنال اصلی ترین بازیگرانی که در “صافکننده” در کنار بهرام رادان ظاهر خواهند شد پژمان بازغی، سحر دولتشاهی، فرهاد اصلانی و البته محسن کیایی برادر کارگردان هستند که این آخری علاوه بر بازی، در پشت صحنه تولید هم به مصطفی یاری می رساند.
در میان تیم بازیگران اصلی کار علاوه بر رادان، سحر دولتشاهی و فرهاد اصلانی در فیلم قبلی کیایی “عصر یخبندان” هم حضور داشتند. ضمن اینکه طی روزهای آینده چند بازیگر تازه هم به این ترکیب اضافه خواهد شد.
چینش روایت متأثر از “پالپ فیکشن” و “سگهای انباری” تارانتینو
پرداخت روایی “صافکننده” متأثر از فضایی است که کیایی در دو ساخته اخیر خود “خط ویژه” و “عصر یخبندان” از آن سود جسته بود؛ یعنی درام برپایه تعدد پرسوناژ شکل می گیرد و با انتقال روایت از کاراکترها به همدیگر است که درباره مضمون اصلی که ماجرای پولشویی یک آقازاده است سخن گفته می شود.
شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارند که مصطفی کیایی و همکار جوان سناریستش مهیار شاهرخی از ساختار روایی آثار مشهور کوئنتین تارانتینو و از جمله “پالپ فیکشن” و “سگهای انباری” نیز برای کمک به جذابیت اثر خود استفاده کردهاند.
درست شبیه به “خط ویژه” در “صافکننده” هم این رفتار باریبههرجهت و به تعبیری دیوانهوار تعدادی جوان است که پرده از ماجرای یک پولشویی برمیدارد.
درگیر دورخوانی فیلمنامه
مصطفی کیایی و گروه بازیگران “صافکننده” این روزها مشغول دورخوانی فیلمنامه هستند تا بتوانند از اواسط آذرماه کار را کلید بزنند و حتما در جشنواره فیلم فجر حضور داشته باشند.
در سالهای اخیر فیلمهایی که کیایی ساخته معمولا جزو آثار پرمخاطب جشنواره فیلم فجر بوده اند و البته همین پرمخاطب بودن زمینه ای هم شده است برای فروش خوب این آثار در اکران عمومی.
سینماژورنال: تعلیق نه فقط عنصری است برای خلق هیجان در فیلمها بلکه گاهی تعلیقهایی که توسط اطرافیان مان شکل می گیرد باعث ایجاد هیجان در زندگی روزمره می شود.
به گزارش سینماژورنال از جمله این تعلیقها به تازگی برای محسن کیایی بازیگر سینما روی داده است.
تعلیقی با نام سرقت خودرو آن هم درست در شب تولد این بازیگر. تعلیقی که البته به سرعت ختم به خیر می شود.
کیایی چنان که خودش در صفحه اجتماعیش نوشته در شب تولدش و به هنگام پایان یکی از اجراهای تازه ترین تئاترش وقتی از سالن بیرون می آید ناگاه متوجه می شود خودرویش در جای خود نیست و به گمان سرقت به دنبال اطلاع دادن ماجرا به پلیس است که ناگاه دوستانش با خودروی مسروقه(!!!) از راه رسیده و تولدش را تبریک می گویند.
سینماژورنال: آنها که حوالی ساعت 8 شب جمعه مسیرشان سمت میدان ولیعصر بود با تعداد زیادی دوقلو که وارد سینما استقلال می شدند روبرو گشتند.
به گزارش سینماژورنال این دوقلوها با هماهنگی انجمن دوقلوهای ایران و برای تماشای “عصر یخبندان” به این سینما آمده بودند.
فارغ از تنوع جنسیتی دوقلوها که هم مردان و هم زنان را شامل می شد بلحاظ سنی نیز هم جوانان در میان آنها بودند و هم میانسالان و هم نوجوانان.
اغلب دوقلوها از تماشای یک درام غیرخطی که داستان آدمهای مختلف اجتماع را به تصویر می کشید لذت برده بودند و البته چند نفری نیز نقدهای خود درباره فیلم را در اختیار تهیه کننده اثر منصور لشکری قوچانی قرار دادند.
سینماژورنال: در ادامه برنامه نمایشهای مردمی روز جمعه “عصر یخبندان” طی یک ابتکار جالب این هفته گروهی از دوقلوهای کشور به تماشای این فیلم می نشینند.
به گزارش سینماژورنال گروهی از دوقلوهای بالای 18 سال کشور با هماهنگی میان منصور لشکری قوچانی تهیه کننده فیلم و انجمن دوقلوهای ایران به تماشای این درام اجتماعی خواهند نشست.
جالب است که برخی از این دوقلوها با لباس متحدالشکل در سالن حضور خواهند یافت و در کنار تعدادی از عوامل فیلم و از جمله بازیگرانی چون مهتاب کرامتی، محسن کیایی و سحر دولتشاهی به تماشای “عصر یخبندان” می نشینند.
نمایش “عصر یخبندان” با حضور اعضای انجمن دوقلوهای ایران جمعه 16 مردادماه راس ساعت 20 عصر در سینما استقلال برگزار خواهد شد.
سینماژورنال: سومین آیین دیدار مردمی هنرمندان و عوامل “عصریخبندان “به کارگردانی مصطفی کیایی در پردیس سینمایی شکوفه شامگاه چهارشنبه 24 تیرماه برگزار می شود.
به گزارش سینماژورنال مهتاب کرامتی، محسن کیایی، ژاله صامتی ، مصطفی کیایی نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی ” عصریخبندان ” و… چهارشنبه شب در پردیس سینمایی شکوفه ساعت 22 گرد هم می آیند تا مردم دیدار داشته باشند.
مهتاب کرامتی کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن ، محسن کیایی کاندید دریافت سیمرغ بلورین نقش مکمل مرد، مصطفی کیایی نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی در سی و سومین جشنواره فیلم فجر بودند. همچنین “عصر یخبندان” دومین فیلم منتخب آرای مردمی در جشنواره فجر سال گذشته شد.
“عصر یخبندان” در کل در سی وسومین جشنواره فیلم فجر ، کاندیدای دریافت هفت سیمرغ شد.
بهرام رادان، فرهاد اصلانی، سحر دولتشاهی، آنا نعمتی، مینا ساداتی و بابک بهشاد دیگر بازیگران حاضر در این فیلم هستند.
” عصریخبندان ” به تهیه کنندگی منصور لشکری قوچانی است.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است : خارپشت ها تصمیم گرفتند رنج خارهای یکدیگر را تحمل کنند اما کنار هم باشند و به هم گرما بدهند ، خارپشت ها تنها جاندارانی بودند که در عصر یخبندان زنده ماندند.
سینماژورنال: “عصر یخبندان” از جمله فیلمهای اکران رمضانی بوده که هرچند در مجموع حدودا 29 سالنی کمتر از “گینس” دارد اما در همین دو هفته ای که از اکرانش می گذرد رقم فروش کل نیم میلیارد را رد کرده است.
به گزارش سینماژورنال منصور لشکری قوچانی تهیه کننده “عصر یخبندان” در روزهای اخیر سعی زیادی کرده که بتواند با مذاکره با صاحبان پردیسهای سینمایی شرایطی را فراهم آورد که فیلمش به اندازه “گینس” سانس داشته باشد ولی هنوز این اتفاق رخ نداده است.
شاید همین بی عدالتی در توزیع سانسها باشد که باعث شده او در دلنوشته ای که در صفحه اجتماعیش گذاشته طعنه تلخی بزند به این روند.
قوچانی نوشته است: هیچ قدرت و رانتخواری ما را نمیخواهد چون سود مالی برایشان نداریم اما مردم و عده ای محدود دنبال عدالت و آزادی هستند و امید ما آنهایند!
تشویق اقوام و آشنایان برای “عصر یخبندان” را جدی بگیرید.
سینماژورنال: دومین آیین دیدار با عوامل « عصریخبندان » به کارگردانی مصطفی کیایی جمعه 12 تیرماه ساعت 22 در سینما استقلال برگزار می شود.
به گزارش سینماژورنال فروش فیلم سینمایی « عصریخبندان » با تبلیغات چهره به چهره روبه افزایش است و با توجه به انتخاب دومین فیلم برگزیده مردمی در سی و سومین جشنواره فجر قابل پیش بینی بوده است.
این فیلم ، از 3 تیرماه اکرانش را در گروه سینمایی استقلال آغاز کرده و دومین آیین دیدار مردمی همراه با هنرمندان فیلم جمعه 12 تیرماه ساعت 22 در سینما استقلال برگزار خواهد شد .
مصطفی کیایی کارگردان، منصور لشکری قوچانی تهیه کننده، سحر دولتشاهی ( برنده سیمرغ بلورین نقش مکمل زن در جشنواره پیشین ) ، محسن کیایی ( کاندید بهترین بازیگر نقش مکمل مرد ) و مینا ساداتی ( کاندید بهترن بازیگر نقش مکمل زن ) بازیگران فیلم در این مراسم حضور دارند.
« عصریخبندان » به قلم مصطفی کیایی به نگارش درآمده ، این فیلم در سی و سومین جشنواره فیلم فجر کاندیدای دریافت هفت سیمرغ بلورین شد.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: خارپشت ها تصمیم گرفتند رنج خارهای یکدیگر را تحمل کنند اما کنار هم باشند و به هم گرما بدهند ، خارپشت ها تنها جاندارانی بودند که در عصریخبندان زنده ماندند.