1

حسین علیزاده: ارشاد از كساني كمك مي‌گيرد كه بيشتر دستورات اداري را اجرا مي‌كنند/خانه موسيقي اين سوال را از خودش نمي‌پرسد كه چرا رييس شورايش{شجریان} ممنوع‌الكار است

سینماژورنال: «دو سال است كه به خانه موسيقي نرفتم، خودم را نه عضو خانه موسيقي مي‌دانم و نه عضو شوراي عالي. علت اين موضوع را هم شايد بتوان در نامه‌هايي كه منتقدان خانه موسيقي منتشر كردند يافت. من ترجيح دادم با اين شرايطي كه وجود داشت حضور نداشته باشم. دليل سكوتم هم در تمام اين مدت به خاطر اين بوده كه دوست نداشتم مخالفانم را در خانه موسيقي در موضع ضعف ببينم. بايد اين نكته را در نظر داشته باشيم كه شخصي مثل آقاي نوربخش علاوه بر اينكه مديرعامل خانه موسيقي است، يك خواننده است و روي صحنه مي‌رود.»

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “اعتماد” حسين عليزاده وقتي در اول دي‌ماه امسال اين جملات را گفت، خانه موسيقي به نوعي يكي از مهم‌ترين حاميانش را از دست داد. دو هفته بعد يعني پانزدهم دي‌ماه جلسه دوره‌اي شوراي عالي خانه موسيقي ايران با حضور اعضا به رياست محمدرضا شجريان تشكيل شد و اين شورا نسبت به حرف‌هاي عليزاده واكنش نشان داد.

جلسه‌اي كه برخي علت برگزاري آن را اظهارات عليزاده و به نوعي دلجويي از او قلمداد كردند. «اعضاي شورا ضمن ابراز تاسف از عدم حضور اين نوازنده و آهنگساز در جلسه با يادآوري حضور موثر وي در جلسات قبل كه آخرين‌بار در خرداد ۹۳ بوده، اعلام كرد در اين مدت هيچ‌گونه اظهارنظر يا نامه مكتوبي در خصوص استعفاي اين هنرمند دريافت نشده ضمن اينكه شوراي عالي خانه موسيقي علاقه‌مندي خود را براي حضور و استفاده از نظرات اين استاد برجسته در جلسات آينده اعلام مي‌كند».

با اين همهشانزدهم دي‌ماه و يك روز بعد از جلسه شوراي خانه موسيقي، حسين عليزاده طي نامه‌اي كه در اختيار خبرگزاري‌ها قرار گرفت رسما استعفاي خود را اعلام كرد.

مشروح گفتگوی علیزاده درباره این اتفاق را می‌خوانید:

  ‌ با توجه به درگيري‌هاي اخير در مورد مسائل خانه موسيقي، آيا بايد استعفاي شما را نوعي نقد نسبت به عملكرد خانه موسيقي دانست؟
من از هيچ كس آزرده نيستم. نظرم را گفتم. اين تصميم را هم به دلايلي كه ترجيح مي‌دهم آن را بيان نكنم گرفته‌ام. اما نبايد فراموش كنيم موسيقي در كشور ما مشكلات عديده‌اي دارد كه حل خيلي‌هايش از عهده خانه موسيقي برنمي‌آيد. مثل لغو كنسرت‌ها. شرايط موسيقي از همه هنرها بدتر است. وقتي به ارشاد مراجعه مي‌كنيد مي‌گويند از عهده ما خارج است. نه اينكه خانه موسيقي نخواهد؛ نمي‌تواند.
  ‌ ‌ شما هم منتقد عملكرد خانه موسيقي هستيد؟
بحث سر اين است كه خانه موسيقي استقلال نسبي خودش را حفظ كند. همه كساني كه عضو خانه موسيقي هستند هدف‌شان ارتقاي موسيقي است. خانه موسيقي خانه همه موسيقيدان‌ها ست و هر كس پيشنهادي يا انتقادي دارد اين حق را دارد كه آن را بيان كند. اگر كسي مخالف ما است بايد ببينيم حرفش چيست. نبايد فكر كنيم عليه هم هستيم. انتقاد براي ساختن است. خانه موسيقي خانه ما است. طبيعي است كه آدم انتقاد را از خانه خودش شروع كند.
  ‌  چرا پيشتر چنين تصميمي نگرفتيد؟
آن موقع در بحبوبه انتقادها سكوت كردم و خودم را كنار نگه داشتم. تا اينكه تصميم گرفتم اين را اعلام كنم. دوستان متوجه نشده بودند و اين خودش يك چيزهايي را نشان مي‌دهد. من وقتي اين انتقادات شد فكر كردم دوستاني كه مورد انتقاد قرار گرفتند گروه‌هاي هنري هستند و اين اقتضائات خودش را دارد. نبايد فكر كرد همه انتقادها مخرب است، شايد انتقادات سازنده باشد. اما بيش از هر چيز ما نياز به گوش شنوا داريم.
  ‌  به نظر شما عمده‌‌ترين مشكل خانه موسيقي چيست؟
خانه موسيقي بازوي ارشاد شده است. حرفم اين است كه در ارشاد گروه‌هاي مختلفي وجود دارد. آيا مي‌شود اين گروه‌ها از خود خانه موسيقي صاحب‌نظر‌تر باشند؟ ما ذي‌صلاح هستيم براي موسيقي تصميم بگيريم. اگر اين را سياسي نكنند اهالي خانه موسيقي مي‌توانند بهترين تصميم را بگيرند. اما ارشاد از كساني كمك مي‌گيرد كه بيشتر دستورات اداري را اجرا مي‌كنند تا اينكه از صلاحيت موسيقايي‌شان بهره ببرند. آيا خانه موسيقي اين سوال را از خودش نمي‌پرسد كه چرا رييس شورايش ممنوع‌الكار است. يعني خانه موسيقي نبايد قبل از هر چيز پيگير شرايط آقاي شجريان شود و بعد برود سراغ ماجراهاي ديگر؟ استاد بزرگي كه بيش از ٥٠ سال در قلب مردم جا داشته است.
  ‌ پس مساله شما مغشوش شدن استقلال خانه موسيقي است…
ما بايد در كشور مدافع موسيقي هم باشيم. خانه موسيقي براي اين تاسيس شده كه بتوانيم حرف خودمان را خودمان بزنيم. هيچ قصد سياسي هم نيست. فقط مطالبات صنفي است. اگر خانه موسيقي اعتقاد دارد كه ١٠ روز بايد فعاليت كند، همه جا تبليغ شود و به راديو و تلويزيون بروند در اين تضادي هست. چون بعد از اين‌كه ١٠ روز تمام مي‌شود، كنسرت‌ها دوباره لغو مي‌شود. اين را از اين نظر نمي‌توانم قبول كنم. بايد به ارتقاي موسيقي فكر كنيم. بحث‌هاي جدي با دولت و متوليان داشته باشيم. چرا ما مي‌ترسيم با مسوولان حرف بزنيم؟ اگر موسيقي بد است رسما اعلام كنند اگر هم نيست پس ديگر اين رفتارها چه معنايي دارد.
  ‌  پس شما معتقديد خانه موسيقي با توجه به اتفاقاتي نظير لغو كنسرت‌ها نبايد در جشنواره موسيقي نقش مديريتي داشته باشد؟
حرفم اين است و خيلي هم صادقانه مي‌گويم. براي موسيقي ١٠ روز كم است. ٣٦٥ روز بايد براي موسيقي باشد. اين را من به عنوان كسي كه براي كار خودم ارزش قايلم، مي‌گويم. اين يك تضاد است. چرا بايد خانه موسيقي در اين شريك باشد كه همين ١٠ روز را بودجه بدهد، تبليغات كند، بعدش هم هر چه خواستند كنسرت لغو كنند.

 




روایت مدیر اسبق رادیو از آلت جرم شناخته‌شدن کاست شجریان در روزگاری که سرود “ای شهید مطهر” را به عنوان مصداق موسيقي حرام ذكر كرده بودند!!!

سینماژورنال: درباره محدودیت موسیقی در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی و منتسب کردن این محدودیت به مقامات بالایی نظام حرف و حدیث فراوان است.

به گزارش سینماژورنال البته که بخش عمده این حرف و حدیثها برآمده از همان سنت شایعه پراکنی و به اصطلاح یک کلاغ-چهل کلاغ کردن برخی است که ذاتا از شایه سازی لذت می برند.

محمدعلی ابطحی که در دهه 60 در صداوسیما فعالیت داشت و البته مدتی هم مدیریت رادیو را برعهده داشته در واقعه نگاری جالبی که از فضای آن سالهای “موسیقی در رادیو” ارائه داده سعی کرده به برخی از مشکلات پیش روی مدیران رادیو در آن دوران اشاره کند.

ابطحی در این واقعه نگاری که در “اعتماد” منتشر شده از یک طرف به ماجرایی عجیب اشاره کرده درباره آلت جرم تلقی شدن کاست شجریان در آن روزگار(!) و از طرف دیگر به ادعایی مبنی بر حرام بودن شنیدن قطعه “شهید مطهر” که محمد گلریز آن را برای شهیدمطهری اجرا کرده بود.

سینماژورنال متن گفته های این مدیر سابق رادیو را ارائه می دهد:

قرار بود موسيقي كلا از راديو حذف شود

زماني كه مدير راديو تلويزيون شيراز بودم و به تهران، براي مديريت راديو نيامده بودم، قرار بود موسيقي كلا از راديو حذف شود و ماجرا را منتسب مي‌كردند به نظر امام. ماجرا را به شوراي سرپرستي وقت منتقل كردم و از آن جلوگيري شد. بعد از استقرار در راديو، اولا تصميم گرفتيم كه تكليف سرودهايي كه با طبل و سنج ضبط شده و قرار بود كه فقط آنها از راديو پخش شوند را روشن كنيم. تصميم گرفتيم آنها را فقط در روزهاي عزا پخش كنيم.

موسيقي‌اي كه براي حذفش فشار آورده مي‌شد، فقط سرودهاي توليد شده پس از انقلاب بود!!!

دوستان گروه موسيقي راديو تلاش كرده بودند وتمام سرودهاي راديو را با طبل وسنج ضبط كرده بودند و نبايد زحمات‌شان هدر مي‌رفت. اگر چه مي‌شد حدس زد كه آنها هم به وقت توليد، به خاطر آنكه مي‌دانستند قرار است موسيقي از راديو حذف شود، چقدر دلخور بوده‌اند. فشارهاي بعد از آن روي صدا و سيما از سوي نيروهاي سنتي وارد شد كه موسيقي حذف شود، زياد شد. باز هم تذكر مي‌دهم موسيقي‌اي كه براي حذفش فشار آورده مي‌شد، فقط سرودهاي توليد شده پس از انقلاب بود كه با آلات موسيقي نواخته شده بود. مضامينش هم همه در مورد جنگ يا مفاهيم انقلابي بود و خوانندگانش هم عمدتا آقايان گلريز و مهرداد كاظمي و قره‌باغي و دوستان پيشكسوتي بودند كه صداي مجاز داشتند.

کاست شجریان به عنوان آلت جرم از راننده گرفته شد

موسيقي خارج از راديو هم در آن فضا واقعا جرم تلقي مي‌شد. خودم شاهد بودم كه اتومبيلي را وقتي گشت‌ كميته انقلاب اسلامي متوقف كرد و صاحب آن در داخل ماشين در حال شنيدن شجريان بود، نوار كاستش به عنوان آلت جرم از راننده گرفته شد. فضاي بعد انقلاب بود كه به خصوص در مساله موسيقي يك سردرگمي عجيبي بود. نسل امروز حتما اين نوشته‌ها را با تعجب مي‌خوانند. توقع خيلي‌ها از جامعه انقلابي و متدين آن روز اين بود كه موسيقي كلا حذف شود. دوستان قبل از من هم كار خلاف عرفي نمي‌خواستند انجام دهند.

حتی با سرود “کجایید ای شهیدان خدایی” هم مشکل داشتند

يك بار تازه در گروه موسيقي، راديو سرود “كجاييد‌ اي شهيدان خدايي” را با اجراي جديد و متفاوتي توليد كرد. فكر كنم با صداي مهرداد كاظمي بود و تا سال‌ها پيش در تلويزيون هم با تصوير موج‌هاي دريا پخش مي‌شد. ايام جنگ بود وهمه اخبار مي‌شنيدند تا از اوضاع جبهه‌ها مطلع شوند، براي تشويق دوستاني كه اين كار را توليد كرده بودند، كلي پز داديم و پنج دقيقه به خبر ساعت ۱۴ آن را پخش كرديم كه شنونده بيشتري داشته باشد.

وسط‌هاي خبر بود كه تلفن سياسي زنگ زد. تلفن سياسي مخصوص مسوولان بود كه مستقيم خودشان زنگ مي‌زدند. جواب دادم. يكي از اعضاي شوراي سرپرستي بود كه قرابتي هم با دفتر حضرت امام داشت. خيلي دلسوزانه گفت، در مورد موسيقي خيلي تندش كرديد. حداقل اين سرود را با اين موسيقي (كه كمي متفاوت با روند موسيقي‌هاي ديگر بود) نزديك اخبار كه همه مسوولان و متدينين گوش مي‌كنند نبايد پخش مي‌كرديد.

 سرود “ای شهید مطهر” را به عنوان مصداق موسيقي حرام ذكر كرده بودند

ما مقاومت مي‌كرديم. تا اينكه از قول آقاي حاج محمود لولاچيان كه از اخيار بازار بود و ما هم رابطه خانوادگي با ايشان از سال‌هاي دور داشتيم، معروف شد فتوايي از امام مبني بر حرمت كلي موسيقي گرفته است با ايشان تماس گرفتم و ديدار كرديم. آقاي لولاچيان كه يك مدتي رييس سازمان حج هم شدند، گفتند به مناسبتي خدمت امام رفته بودند. نوشته‌اي از بازاريان متدين كه بر سر موسيقي خيلي حساس بودند را خدمت امام بردند و توضيح دادند كه موسيقي چنين و چنان است و نظر ايشان را درباره موسيقي پرسيده بودند. در آن ايام به يادبود شهادت مرحوم مطهري سرودي ساخته شده بود به نام ‌”اي شهيد مطهر”. آن هم نسبت به سرودهاي آن دوران كمي متفاوت بود. مضمونش البته در مورد شهيد مطهري بود. آقاي لولاچيان روي اين سرود هم تاكيد داشت كه به عنوان نمونه و مصداق يا در نامه نوشته بود يا به امام گفته بود. امام نيز بنا به ادعاي آقاي لولاچيان همانجا نوشته بودند: موسيقي به صورت كلي حرام است و سرود مرحوم مطهري را هم به عنوان مصداق موسيقي حرام ذكر كرده بودند. اين ادعاي آقاي لولاچيان بود. گفت كه احمدآقا مطلع شده بود كه چنين چيزي از امام گرفته‌ايم و دم در آمد و كاغذ را از ما گرفت و ادعا داشت كه نظر امام اين بوده است.

امام(ره) كه مرتب راديوشان روشن بود، ممانعتي نمي‌كردند

اين البته يك ادعا بود. از سوي ديگر ما مي‌ديديم كه در تلويزيون موسيقي پخش مي‌شود و امام(ره) كه مرتب راديوشان روشن بود، ممانعتي نمي‌كنند. خبر ادعاي آقاي لولاچيان خيلي در سطح متدينين پخش شد و فشار روي راديو تلويزيون زياد شد. براي حل اين مشكل دفتر امام تصميم گرفت اين مساله را به نحو عملي پاسخ گويد.

در آن ايام امام(ره) ملاقات‌هاي عمومي زيادي نداشت. هفته‌اي يك‌بار فقط خانواده شهدا به ديدارشان مي‌رفتند و فقط آقاي كروبي به عنوان رييس بنياد شهيد شركت‌كنندگان را معرفي مي‌كرد. امام(ره) هم بلند مي‌شدند و دست تكان مي‌دادند. در اخبار هم فقط تصوير نشان مي‌دادند و اسامي خانواده شهدا را گوينده خبر مي‌خواند و از صحبت‌هاي آقاي كروبي با صداي خودش چيزي پخش نمي‌كردند.

در ارديبهشت آن سال ايام شهادت مرحوم مطهري، آقاي محمدعلي انصاري از دفتر امام(ره) زنگ زد كه فردا امام(ره) ديدار دارند و براي رفع شبهه از امام(ره) اجازه گرفتيم كه سرود مرحوم مطهري را نوازندگان با آلات موسيقي‌اش جلوي امام بنوازند.

اي امام(ره) همين سرود شهيد مطهري را كه شما آن را شنيديد، از سوي يك عده مرتجع و متحجر حرام اعلام شده

ما دست به كار اعزام گروه بوديم كه حفاظت امام اعلام كرد امكان بازرسي وسايل را در آن فرصت كم در آن شرايط سخت تروريستي داخل كشور نداريم. آقاي انصاري از من خواست فردا به حسينيه جماران بروم. تا امام روي جايگاه‌شان نشستند، قبل از صحبت آقاي كروبي، از بلندگوي حسينيه با نوار سرود‌ “اي شهيد مطهر” به‌طور كامل پخش شد. بعد هم آقاي كروبي به جاي اينكه فقط خانواده شهدا را معرفي كند، خطاب به امام در اين مضامين مطلبي گفت كه: ‌اي امام(ره) همين سرود شهيد مطهري را كه شما آن را شنيديد و شنيدن آن را اشكال نمي‌كنيد، از سوي يك عده مرتجع و متحجر اعلام شده كه حرام است.

شب هم بر عكس هميشه اين بخش صحبت آقاي كروبي را تلويزيون در خبر پخش كرد كه راه بر هر شبهه‌اي بسته شود و اين كار در آن شرايط گام بزرگي بود براي باز شدن فضاي موسيقي. اين واقعيت‌هاي آن دوران است. به همين دليل اگر در آن فضا واقعا نظرات راهگشاي امام خميني نبود و از راديو و تلويزيون و پخش موسيقي‌هاي حلالش حمايت نمي‌كردند، معلوم نبود كه متحجران چه بر سر موسيقي مي‌آوردند.




اکبر عبدی در گفتگو با رشیدپور: ده‌نمکی فقط ۴۵ کیلو وزن دارد و زور هل دادن کسی را ندارد!/ آب و هوای ترکیه به من ساخته!/من هیچ وقت به هیچ کس رأی ندادم/آهنگهای شجریان را باید دور کُند گوش کنید تا بفهمید چه می خواند!!!

سینماژورنال: اکبر عبدی تازه ترین مهمان برنامه اینترنتی “دید در شب” بود.
به گزارش سینماژورنال عبدی به مانند همیشه سعی کرد در این گفتگو نیز صریح و در عین حال طنازانه پاسخگوی پرسشها باشد.
رضا رشیدپور در ابتدای برنامه با استفاده از لقب عالیجناب برای اکبر عبدی از وی به عنوان یک هنرمند فرهیخته و مردم دار یاد کرد و به تمجید و ستایش او پرداخت اما گفت چون ذات برنامه “دید در شب” انتقادی و گفت و گوی سخت است  باید این ویژگی را برای خاص بودن برنامه حفظ کرد.
سینماژورنال متن گفته های عبدی را منطبق با متن تنظیم شده “شفاف” ارائه می دهد:

پنج سال است کراوات می زنم
اکبر عبدی که با تیپ متفاوت و کروات در این برنامه حضور پیدا کرده در ابتدای صحبت هایش گفت: من از بچگی به کروات علاقه مند بودم و حدود پنج سال است که به طور مرتب در برخی از محل هایی که حضور پیدا می کنم کروات می زنم چون موجب می شود منظم دقیق و مرتب تر باشم . وی در پاسخ به سوال رشید پور که گفت آیا این کار موجب انتقاد تند به شما نمی شود گفت: نه ، فقط زمانی که برای حضور در برنامه های تلویزیونی حاضر می شوم  از من می خواهند که برای ضبط برنامه کرواتم را در بیاورم و من می پذیرم.

رشید پور: آیا این کروات زدن با نقش هایی نظیر نقش روحانی که شما ایفا کرده اید در تضاد نیست؟
من روحانی نیستم و فقط نقش روحانی را بازی می کنم، این کروات برای بنده نظم ایجاد می کند و به گونه ای مرا مرتب و منظم نشان می دهد و کمک می کند که مرتب تر دیده شوم.

رشید پور: این اواخر شما با خاطره ای که در تلویزیون تعریف کردید هیاهوی زیادی به پا کردید آیا از این اتفاق پشیمان هستید؟

به هیچ وجه، اولا من نمی دانستم که برنامه مستقیم است، و دلیلم برای این حرف همان جمله ای است که گفتم الان شبکه سه سوت می زند ، به مناسبت عید غدیر به عنوان مهمان یک برنامه دعوت شدیم و در آن برنامه حضور پیدا کردیم و آن اتفاق های افتاد ،عبدی با اشاره به اینکه  بنده تحت توهین به هیچ عربی حتی عرب های سعودی را نداشتم زیرا در عربستان هم شیعه وجود دارد و آن ها برای ما مقدس هستند گفت: من قصدم پاسخگویی به آن پدر و پسری بود که به من گفتند تنها دخترت را به ما بده تا هم قدش به تو طلا می دهیم .

رشیدپور: شما در زمانی این حرف را زدید که با توجه به حادثه منا یک جوی به وجود آمده بود و طبیعی بود این قضیه تعمیم داده شود؟

قطعا به خاطره حادثه منا این خاطره را تعریف کردم و اگر توهینی کردم فقط منظورم آن دو نفر بوده، ائمه ما عرب هستند من نمی توانم به اعراب توهین کنم بهترین دوستان من از مردم جنوب کشور هستند من هیچ وقت به نژاد و اصلیت آنها توهین نمی کنم ، شاید بهتر بود آن حرف را با توضیح بیشتری مطرح می کردم.

رشیدپور: آیا دامن زدن به این اتفاقات و اختلاف اندازی بین شیعه و سنی درست است؟

ببینید پررنگ شدن این قضیه قطعا به خاطر آن گروهی بود که از اختلاف موجود بین شیعه و سنی سود می برند، و اگر نه مردم جنوب کشور ضمن دوست داشته اند کارهای بنده را. وقتی من در آنجا حضور پیدا می کنم از من به گرمی استقبال می کنند.

رشیدپور: آیا گروهی که در اینستاگرام به صحبت های شما واکنش نشان دادن شما را ناراحت کرد؟
حقیقت چون من بلد نیستم با اینستاگرام کار کنم صحبت های این عزیزان را ندیدم و یکی از دوستان نزدیک بنده وظیفه مدیریت صفحه من را در شبکه های اجتماعی دارد.

رشیدپور: نظر شما در مورد واکنش افراد مشهور مثل آقای ضرغامی ریس سابق صدا و سیما ، حجت الاسلام زائری از سخنرانان و واعظان مشهور به این داستان چیست؟

این عزیزان به بنده توهینی نکردند ، فقط نظرشان این بود که درست نیست در یک برنامه زنده یک هنرمند و بازیگر با این سابقه از این ادبیات استفاده کند.

رشیدپور: پس می توان گفت این ادبیات در وجود اکبر عبدی وجود دارد؟

شاید به جای آن کلمه چیز دیگر بگویم ، ولی دوست داشتم که در خاطره را بدون دروغ تعریف کنم و از طرفی واقعا نمی دانستم برنامه زنده پخش می شود و معمولا در دیدارهای حضوری مردم  دوست دارند   هنرمندشان را بدون سانسور و بدون واسطه ببینند

رشیدپور: پس می توان گفت این ادبیات در وجود اکبر عبدی وجود دارد؟
من هم تافته جدا بافته نیستم من در میدان شوش بزرگ شدم و کفتر بازی کردم و دوستان خلاف کار و چاقو کش دارم و این گونه نیست که در نروژ به دنیا آمده باشم و در سوئد به مدرسه رفته باشم. یک آدم معمولی جنوب شهری هستم مثل خیلی از انسان های دیگر ، بازهم از کسانی که از شنیدن حرفهای من ناراحت شدن به ویژه مردم عرب کشور عذر خواهی می کنم.
من پولکی نیستم

رشیدپور: آیا از بازی در “اخراجیها، و “رسوایی” راضی هستید یا ناراحت؟

من اگر خاطره بدی از این فیلم ها تعریف کردم یا انتقادی کردم به خاطر مسائل مالی بود من در اخراجی های یک شانزده میلیون قرارداد بستم که ده میلیون آن را ده ماه بعد دریافت کردم.

رشیدپور: بعضی های می گویند اکبر عبدی پولکی است؟
خیر، واقعا اینگونه نیست، بسیار پیش آمده که پولمان را به راحتی خورده اند، من  در برنامه تلویزیونی “هفت” از کلمه کلاهبردار استفاده کردم که به ازای هر بار تکرار این کلمه خطاب به تهیه کننده محترم قاضی در دادگاه شصت هزار تومان مرا جریمه کرد.

رشیدپور: آقای عبدی به خاطر بازی در هر فیلم چقدر پول می گیرید؟
این مبلغ به عوامل مختلف بستگی دارد من در اخراجی های یک بیست میلیون گرفتم ، در اخراجی های دو چهل میلیون قرار داد بستم که با صحبت های شریفی نیا ده میلیون تخفیف دادم که بعد ها متوجه شدم آقای شریفی نیا خودش در آن کار شریک بوده و از ده نمکی خواسته بود به ازای تخفیفی که از بازیگران می گیرد درصدی به دستمزدش اضافه شود البته این را اگر به خودش بگویید می گوید نه اما دورغ می گوید، همچنین در اخراجی سه 110 میلیون ، معراجی ها 100میلیون ، رسوایی 1 صد و ده میلیون و رسوایی دو دویست میلیون قرار داد بستم .

رشیدپور: واکنش کارگردان فیلم که آدم متدینی است یا حداقل ظاهر این گونه دارد به این اتفاقات چه بود؟
ایشان وقتی متوجه می شدند قضیه را پیگیری می کردند و دستور رسیدگی می دادند اما سایر دوستان به ویژه همکاران بخش تولید کم کار می کردند.

اکبر عبدی
اکبر عبدی در کنار محمدرضا رشیدپور

رشید پور: آیا “رسوایی1” کار خوبی بود؟
بله، کار خوبی بود چون مخاطب خوب و زیادی داشت.

رشیدپور: من با شما مخالفم. صحنه اعدام هم مخاطب زیاد دارد، آیا خوب هست؟
به خاطر اینکه اتفاق پر رنگی است و اتفاقی نیست که هر لحظه بیفتد به همین دلیل مخاطب زیاد دارد ، “اخراجیها” به دلیل وجود سکانس های جالب که کنار هم قرار گرفته و به خاطر وجود آقای ده نمکی توانسته مجوز بگیرد پرفروش بوده اما این گونه نیست که فیلم هیچ حرفی برای گفتن نداشته باشد.

رشیدپور: شنیده می شود اکبر عبدی آدم بد قولی است؟

اگر این اخلاق من از ابتدای ورودم به سینما در من وجود داشت نمی توانستم با بزرگانی مثل آقای مخملباف دوکار، میرباقری سه کار ، مرحوم حاتمی دوکار، مهرجویی، تقوایی و سایر بزرگان کار کنم، آدم بدقول نمی تواند اکبر عبدی بشود و پر رنگ شود و من این حرف را قبول ندارم.

رشیدپور: شما که سابقه کار با علی حاتمی و تقوایی سایر بزرگان را دارید چه گونه می شود که در فیلم های سوپر مارکتی هم حضور پیدا می کنید و با کارگردانان جوان هم کار می کنید؟
به هر حال من هم باید از لحاظ مادی زندگی خود را پیش ببرم. من نمی توانم منتظر بمانم که آقای تقوایی فیلم بسازد. الان حدود بیست و اندی سال است که آقای تقوایی فیلم نساخته و خانه نشین است ، دولت باید بودجه و یارانه اختصاص بده مانند بقیه کارگردانان تا ایشان هم بتواند فیلم بسازد.

رشیدپور: خط فکری ده نمکی را دنبال می کند یا حامی ناصر تقوایی اید؟
من طرفدار کار درست و صحیح هستم. حال این کار توسط هر فردی با هر شکل اخلاق و هر سبکی می تواند عرضه شود،به من ایراد می گرفتند که چرا با آقای ده نمکی کار کردید آیا می دانید ایشان دانشجو ها را از بالا به پایین پرت می کردند زمانی که می پرسیدیم آیا شما این کار را از ایشان دیدید می گفتند که نه ما هم از زبان فرد دیگر شنیده ایم، من به شما می گویم این فرد چهل و پنج کیلو است و زور هول دادن کسی را ندارد.

رشیدپور: در مورد اقامت در ترکیه و خرید منزل در آنالیا تا قصه پناهندگیتان بگویید.
من دوستی در آنالیا ترکیه داشتم که در آنجا هم آژانس مسافرتی داشت و هم آژانس مسکن، روزی ما را برای نشان دادن شکل ساخت و ساز و متریال استفاده شده در ساختمان هایش به آنجا برد و ما دیدیم می توانیم با هفتصد میلیون آپارتمان دوبلکس با تمام امکانات که همه وسائل آن زیمنس آلمان است در آنجا داشته باشیم که با این پول در نازی آباد هم نمی شود آپارتمان دوبلکس خرید، از طرفی بنده زمانی که در ایران بودم هر سه روز نیاز به دیالیز داشتم و اگر این زمان به تاخیر می افتاد حال من بسیار بد می شد اما در آنجا آب و هوا به من ساخته بود به نوعی که من هر ده روز دیالیز می کردم در حال حاضر هم برای استراحت مدتی در سال به آنجا می رویم، ولی صحبت هایی که در مورد اقامت یا پناهندگی بنده شده بود صحت ندارد.

رشیدپور: سریال های ترکیه ای که از ماهواره ها پخش می شود را می پسندید؟
نه موافقم نه مخالف، به این دلیل که در عرضه ده ماه ششصد میلیون دلار به کشور های مختلف فروختند نمی توانیم بگوییم آن ها موفق نبوده اند موفقیت معنوی هم با میزان مخاطب آنها مشخص می شود.

رشیدپور: آقای عبدی شما خیلی کمیت محور هستید؟
ما قرار نیست خیلی با کیفیت صحبت کنیم. سینمای ما در برابر هند و آمریکا ضعیف تر است. آنها تولید زیادی دارند سینمای ما در مقابله سینمای آمریکا شوخی است فیلم تولیدی در ایران حداکثر در چهل سینما نمایش داده می شود اما در سینماها آمریکا به طور همزمان در سه هزار سینما نشان داده می شود فیلم “محمد رسول ا..(ص)” یک سر و گردن از فیلم های سینمای ایران بالاتر است.

رشیدپور: بالاخر موضع شما نسبت به آقا مجیدی مثبت است یا منفی؟
ببنید من اگر انتقادی به آقای مجیدی دارم آنجاست که فیلمی می سازد از خواهر و برادری که لنگ یک جفت کفش هستند آن هم در مملکتی که مردمش در ماه رمضان و محرم الحرام به بهترین شکل می بخشند و نذری می دهند ، که چهره خوبی از کشور به مردم نشان نمی دهند.

رشیدپور: شما طرفدار ریس جمهور سابق کشور بودید؟
من نه موافقم نه مخالف هیچ ریس جمهور هیچ کشوری از جمله کشور خودم نیستم چون اصلا سیاسی نیستم .

رشیدپور: پس چه طور می شود جایی روی صحنه از ایشان حمایت می کنید؟
من باید مطیع باشم و به رای مردم احترام بگذارم ، ایشان برگزیده مردم هستند و باید مورد حمایت قرار گیرند و جایی که من بودم جایی دعوا و انتقاد نبود.

رشیدپور : شما به احمدی نژاد رای داده بودید؟
من هیچ وقت به هیچ کس رای ندادم، فقط یک بار با مادرم در انتخابات مجلس و قبلتر در رای گیری جمهوری اسلامی  رای دادم.

رشیدپور: شما در برنامه “خندوانه” به ریس جمهور فعلی انتقاد کردید؟
آن بیشتر یک شوخی بود که باید از دهان من در میامد چون من کمدین جامعه هستم. من می توانم از طریق خندیدن حرفم را به مسئولین بدهم. خدا می گوید بزرگی را به تو می دهم که از این بزرگی در جهت خودت و بندگانت استفاده کنی.

رشیدپور: اکبر عبدی تحت عنوان کمدین، نقش روحانی بازی می کند در برنامه ای با یاد از برادر شهیدش اشک می ریزد،  مقابل ریس جمهور عصا بدست رول کمدین بازی می کند در آنتالیا می رود و خانه می خرد، دوست دارد در ترکیه فیلم بازی  کند، این مساله را چطور توضیح می دهید؟
من هم آدم هستم و حق زندگی دارم باید آن جور که دوست دارم زندگی کنم.

رشیدپور: در مورد این پنج اسم اولین کلمه ای که به ذهنتان می رسد را بگویید؟

–استاد محمدعلی کشاورز: شعبون استخوونی

–استاد جمشید مشایخی: معرف من به سینمای ایران

–استاد عزت الله انتظامی: سر بازی در “اجاره نشین ها” از ترس بازی مقابل ایشان سه روز می ترسیدم و حالم بد می شد.

–استاد علی نصیریان: انضباط به معنای مطلق برای یک بازیگر

–مسعود ده نمکی : بایرام در اخراجی ها

–محمود احمدی نژاد: آدم فوق العاده راحت، اصلا در کنارش احساس  نمی کردی آدم بزرگ سیاسی است.

–محمدرضا شریفی نیا: مرده خور

–رضا عطاران: نمونه یک آدمی که از هیچی در یک شهرستان دور افتاده سوپر استار می شود مصداق خواستن توانستن

–حجت الاسلام حسن روحانی: یاد بدقولی می افتم ، بعد از آمدنش وضعیت اقتصادی بدتر شد.

رشیدپور: خواننده مورد نظر شما کیست؟
مرضیه، دلکش ، بنان، ابی ، معین، داخل کشور هم ایرج و احسان خواجه امیری شعر و کارهایشان را می پسندم.

رشیدپور: نظر شما در مورد استاد شجریان چیست؟
عاشق پسر استاد شجریان هستم، آهنگ های استاد را باید دور کند گوش کنیم تا متوجه شویم چه می گوید.




ادعای تازه “کیهان” درباره شجریان

سینماژورنال: رابطه میان محمدرضا شجریان و روزنامه “کیهان” همچنان رابطه غیرمسالمت جویانه ای است.

به گزارش سینماژورنال در روزهایی که بیماری شجریان و بستری شدن در بیمارستان سبب ساز آن شد که رسانه ملی با پخش خبری از این خواننده سنتی او را “استاد” قلمداد کند اما “کیهان” همچنان رویه انتقادی خود را نسبت به شجریان حفظ کرد.

در تازه ترین مورد نیز این روزنامه اصولگرا به انتقاد از عدم واکنش شجریان در قبال فاجعه منا خرده گرفته است؛ آن هم با تیتر “بی‌تفاوتی شجریان به مرگ صدها ایرانی”!!!

کیهان نوشته است: در شرایطی که همه هنرمندان ایرانی این روزها به نحوی به فاجعه منا واکنش نشان می‌دهند و بسیاری از خواننده‌ها، کنسرت خود را به خاطر احترام به درگذشتگان این حادثه لغو کرده‌اند، محمدرضا شجریان حاضر نشد کنسرت خود در قونیه را به احترام شهدای فاجعه منا لغو کند!

این روزنامه ادامه داده است: کنسرت محمدرضا شجریان به دعوت دولت ترکيه روز جمعه چهارم مهر و درست یک روز پس از فاجعه منا در سالن «سلطان ولد» برگزار شد.

کیهان خاطرنشان ساخته است:  به دلیل عدم فروش بلیت‌های کنسرت شجریان، این کنسرت به صورت رایگان و بدون بلیت فروشی در قونیه برگزار شد!




پیام دل شجریان به مخاطبانش+عکس

سینماژورنال: محمدرضا شجریان خواننده موسیقی سنتی که اخیرا به دلیل بیماری در بیمارستان کسری بستری بود با نگارش دلنوشته ای از توجه مخاطبان هنگام بیماری قدردانی کرده است.

به گزارش سینماژورنال شجریان با اشاره به حجم فراوان توجهات مخاطبان از این گفته که واژه ها از بازگو کردن پیام دل او ناتوانند.

شجریان نوشته است: در برابر آن همه توجهات و دلسوزیهای مهربانان پاکدل با عیادت از من و فرستادن تاج گلها و پیغامها و دعاها واژه ها ناتوانند که پیام دلم را بازگو کنند.
به ویژه تیمهای پزشکی و پرستاری و مدیران محترم بیمارستان کسری و دکتر عباسی عزیز و همکاران گرامیشان که سلامتی را به من بازگرداندند همیشه سپاسگزار این همه مهرورزیهای صمیمانه شان خواهم بود.

دلنوشته محمدرضا شجریان
دلنوشته محمدرضا شجریان




امیر تتلو در گفتگو با رشیدپور همه چیز را گفت: از تقاضای او و مادرش برای دریافت کمک از کمیته امداد تا مُحق بودن هوادارانش در فحش دادن(!) به بهنوش بختیاری و امیر ژوله، از مالکیت بوتیک شهرک غرب تا آهنگسازی برای گلزار، علاقه به بازی برای کیمیایی و عدم توانایی چاووشی در اجرای زنده!

سینماژورنال: محمدرضا رشیدپور مجری سابق تلویزیون که سالهاست از رسانه ملی دور افتاده اخیرا اجرای یک برنامه گفتگومحور اینترنتی با عنوان “دید در شب” را برعهده گرفته است.
به گزارش سینماژورنال این برنامه به همت مرکز رسانه آرمانی تولید شده و از طریق سایت آپارات ارائه می شود.
تازه ترین مهمان این برنامه امیرحسین مقصودلو یا همان امیر تتلو بود که رشیدپور کوشید در گفتگو با وی برخی از مهمترین پرسشهای حاشیه ای پیرامون او را طرح کند.
سینماژورنال بخشهای خواندنی گفتگوی تتلو را که در این گفتگو سعی کرد تا حد امکان خود را ریلکس و صادق نشان دهد ارائه می‌کند.

همه ما یک رفیق صمیمی داریم که بهش فحش می دهیم

تتلو درباره اینکه آیا اهل فحش دادن است با صداقت گفت: در محاوره با آدمهای مختلف فحش می دهم و البته تمام ما در محاوراتمان یک رفیق صمیمی داریم که بهش فحش می دهیم.

اینکه پرسپولیس را درگیر حاشیه کردم زیاد هم بد نشد
وی درباره حضورش در تمرین پرسپولیس بیان داشت: هم محسن بنگر و هم پیام صادقیان از رفقای من هستند و آنها خواستند برای کمک به تیم سر تمرین بروم و من هم این کار را کردم که آن حاشیه ها پیش آمد…البته فکر می کنم اینکه پرسپولیس را درگیر حاشیه کردم زیاد هم بد نشد چون این حاشیه ها هم نوعی تبلیغ است.

ناگهان یک نفر چاقو گذاشت پشت سرم…

تتلو درباره ماجرای چاقو خوردنش در شمال اظهار داشت: در حال عکس یادگاری گرفتن با تعدادی از هواداران بودم که ناگهان دیدم یک نفر چاقو گذاشت پشت سرم و مرا برد داخل ماشینی که چهار نفر دیگر هم در آن بودند.
این خواننده با نشان دادن جراحت روی دستش که حاصل آن درگیری بوده ادامه داد: بخاطر آن ماجرا شکایت هم کردم اما الان آنها را بخشیدم چون فکر می کنم خدا خودش بزرگترین قاضی است.

اگر ماجرا برای معروفیت بود باز هم دمم گرم
امیر تتلو در پاسخ به این سوال که خیلیها می گویند آن درگیری اتفاقی صوری بوده گفت: اگر هم ماجرا ساختگی بوده و برای معروفیت، باز هم دمم گرم چون انگشتم به این واسطه حس کامل ندارد!!!

پول پیش خانه ام را نداشتم و ناچار شدم به دوبی بروم

این خواننده درباره دلیل مهاجرت کوتاه مدتش به دوبی بیان داشت: پول پیش خانه ام را در ایران نداشتم و در همان حین از خارج از ایران پیشنهاد خوبی بهم ارائه شد به همراه کار و خانه. این شد که به دوبی رفتم اما از جایی به بعد حس کردم که در حال دپرس شدن هستم و برای همین برگشتم.

من که آدمی از دستگاه حکومتی نیستم که “بق بقو” گفتن ام ایرادی داشته باشد

به گزارش سینماژورنال تتلو درباره اینکه چطور میشود خواننده ای که برای انرژی هسته ای می تواند مخاطبان خود را به “بق بقو گفتن” دعوت می کند گفت: “بق بقو” حرف بدی نیست و نه فحش است و نه بی احترامی…ابایی ندارم از اینکه بگویم “بق بقو”ام! حالا چنین آدمی نباید برای انرژی هسته ای بخواند؟
وی ادامه داد: من که آدمی از دستگاه حکومتی نیستم که “بق بقو” گفتن ام ایرادی داشته باشد.

پکیجی را ارائه کردم برای قطعه “انرژی هسته ای” و آنها که بزرگ ما بودند قبول کردند

امیر تتلو درباره اینکه چطور برای خواندن قطعه “انرژی هسته ای” آن همه امکانات بدست آورد اظهار داشت: این قطعه را برای گرفتن مجوز نخواندم. ما یک پکیجی را برای اجرا به دوستانی ارائه کردیم که واقعا بزرگ ما هستند و آنها هم وقتی کیفیت و قدرت کار را دیدند همکاری کردند. کار من قوی بود که قبول کردند.

بچه طلاقم و آن قدر تحت فشار مالی بودیم که رفتیم کمیته امداد

این خواننده در جایی از گفتگو درباره وضعیت اقتصادی خراب خانواده اش در دوران کودکی و نوجوانی بیان داشت: من بچه طلاقم و بچه طلاق بدی هستم. یادم می آید خیلی از لحاظ مالی تحت فشار بودیم و حتی به همراه مادرم رفتیم کمیته امداد و فرم پر کردیم برای دریافت کمک…اینها را هیچ وقت فراموش نمی کنم.

می توانم چنان دوپهلو بنویسم که هیچ کس نفهمد
تتلو با اشاره به مطالبش در صفحه اجتماعی گفت: من هم در حد خودم شاعرم و می توانم چنان دوپهلو بنویسم که هیچ کس نفهمد اما چون همه مخاطبانم تحصیلکرده نیستند ترجیح می دهم ساده بنویسم.

رشیدپور یکی از کسانی است که وارد صفحه ام می شود و به من فحش می دهد

به گزارش سینماژورنال در این گفتگو تأکید تتلو بر خودش و افعال شخصی و تواناییهایش چنان بود که رشیدپور یک بار به او گفت مگر تو کی هستی که این قدر از خودت می گویی و وی با خنده جواب داد: تو یکی از همان کسانی هستی که زمینه اش را داری که وارد صفحه ام شوی و به من فحش دهی…

مگر علی کریمی 8 پا دارد؟

تتلو درباره اینکه در برهه ای از زمان میخواسته وارد پرسپولیس شود و جای علی کریمی را بگیرد گفت: دوست داشتم جای علی کریمی را بگیرم. چرا نشود؟ مگر علی کریمی 8 پا دارد؟ می خواستم صبح تا شب تمرین کنم چون قبلتر این کار را در فول کنتاکت کرده بودن و این باور را دارم که اگر بخواهم می توانم.

امیر تتلو
امیر تتلو

تیموریان هم مثل من دُم دارد

وقتی رشیدپور به وی گفت که با توجه به وضعیت ظاهریش نمی تواند بصورت رسمی فوتبال بازی کند بیان داشت: تیموریان هم عین من دم(!){موهای دم اسبی} دارد. ریشهایش هم کم پشت است وگرنه ریشهایش را هم بلند می کرد.

بوتیک شهرک غرب مال من نیست

تتلو درباره مالکیت بوتیکی موسوم به والتون در شهرک غرب گفت: این بوتیک مال من نیست. من فقط برایش تبلیغ میکنم و او نیز لباسهای مرا تامین می‌کند؛ فقط همین.

علی لهراسبی را اصلا نمی شناسم

این خواننده با اشاره به اینکه برخی از خوانندگان را نمی شناسد بیان داشت: علی لهراسبی را اصلا نمی شناسم. نه کارهایش را دیده ام و نه حتی چهره اش را.

من شرایطم با بازیگران و خوانندگانی که حقوق بگیر هستند فرق می کند

امیر تتلو درباره طعنه امیرمهدی ژوله در “خندوانه” به وی و هوادارانش گفت: اینکه یکی می آید و در رسانه ملی می گوید “ژوژولیتی” طبیعی است که باید انتظار واکنش را داشته باشد.
وی درباره اینکه باید برخی موارد را در صفحه اش رعایت کند گفت: من شرایطم با بازیگران و خوانندگانی که حقوق بگیر هستند فرق می کند. آنها حقوق می گیرند و باید  برخی موارد را رعایت کنند اما من، نه. من فقط رعایت حال طرفدارانم را می کنم.

به گزارش سینماژورنال در بخش انتهایی گفتگو تتلو حس شخصی خود را نسبت به تصاویر برخی شخصیتها با جملات زیر بیان کرد:

محمدرضا شجریان: استاد/متاسفانه تحت تاثیر موسیقی اش نیستم و سبک سنتی را دوست ندارم.

جمشید مشایخی: استاد/دلم نمی خواهد بازیگر شوم و اگر شدم در فیلم اردشیر احمدی(رفیق کلیپ ساز تتلو) بازی می کنم.

آرمین 2fm: رپ-پاپ/رفیق سابق و رفیق بی معرفت الان!

ایرج قادری: استاد

علی کریمی: استاد

محمدرضا گلزار: آرتیست/برای گلزار آهنگ هم ساخته ام اما همخوانی ما دو نفر جور درنمی آید چون سبک هایمان به هم نمی خورد.

اردلان طعمه: دوستی شبیه به فرزند/چشمان قشنگی دارد.

حسین تهی: خواست ولی نتوانست.

آمانو(رئیس آژانس انرژی هسته ای): تتلو وی را نمی شناخت و وقتی رشیدپور او را معرفی کرد و گفت تو که برای انرژی هسته ای خواندی چطور او را نمی شناسی بیان داشت من برای مردم ایران خواندم و نمی دانستم ایشان آژانس هم دارد! یعنی زنگ بزنیم ماشین می فرستد؟؟!(با خنده)

مسعود کیمیایی: استاد/اگر کیمیایی بگوید برایم بازی کن حتما این کار را می کنم.

برج میلاد: نامرد! خیلی ها را در خود جای داد که حق شان نبود اما من که حقم بود آنجا کنسرت بگذارم نتوانستم..اینجا رشیدپور درباره دلیل کنسرت نگذاشتن چاووشی از تتلو پرسید و وی گفت: فکر می کنم آن صدا را نمی توان لایو(زنده) اجرا کرد.

محمدجواد ظریف: استاد

توافق هسته ای: نظر خاصی ندارم.

حسن روحانی: رییس جمهوری که چیز بدی ندیدم از ایشان.

پرچم ایران: بسیار زیبا و با آرم “ا..” زبباتر. اینجا رشیدپور از تتلو پرسید که اگر جنگ شود حاضر است بجنگد و وی گفت اگر نیاز باشد حتما می روم. یادم هست زمان جنگ ایران و عراق هم آهنگران می رفت و برای رزمندگان می خواند و همین هم کمک بزرگی بود. من هم می روم و مثل ایشان می‌خوانم.

دوستان از تریبونهای دیگر به ما فحش می دهند و ما فقط از یک تریبون از خودمان دفاع می کنیم

در انتهای برنامه رشیدپور بار دیگر از تتلو درباره فحشهای هوادارانش به برخی نظیر بهنوش بختیاری و امیرمهدی ژوله پرسید و به گزارش سینماژورنال تتلو باز هم این گونه پاسخگویی هوادارانش را غیرموجه ندانست و گفت: وقتی تنها تریبون ما فضای مجازی است و جز آن هیچ تریبون دیگری نداریم و در مقابل دوستان دیگر با تریبونهای مختلفشان به ما فحش می دهند یعنی حق استفاده از اینستاگرام را هم نداریم؟

هر کس فحش خورده حتما حقش بود
رشیدپور در اینجا از تتلو پرسید که آیا فکر نمی کنی خدا ناظر به این رفتارهاست و او جواب داد: حتما خدا ناظر بوده ولی اگر کسی فحش خورده حتما حقش بوده.

وی ادامه داد: فضا آن قدر برای من محدود است که حتی به آهنگهای بدون کلام شخصی به نام “امیر دیوا” مجوز نداند. چرا؟ چون دوست من است. اینهاست که باعث دل چرکی ام می شود.

ای کاش یک تست فوتبال از من میگرفتند

حرف آخر تتلو هم این بود: ای کاش وقتی می خواستم فوتبال بازی کنم لااقل یک تست از من می گرفتند. آن موقع روزی چهار ساعت می دویدم و آمادگی بدنی فوق العاده ای داشتم اما از من تست نگرفتند.




ادعای جدید “کیهان” درباره محمدرضا شجریان

سینماژورنال: محمدرضا شجریان خواننده موسیقی سنتی ایران بعد از پشت سر گذاشتن بیماری اخیرش قصد دارد یک کنسرت در قونیه برگزار کند.

به گزارش سینماژورنالبرنامه آوازخوانی شجریان در قالب «فستیوال- موزیك» در قونیه كه به مناسبت تولد «مولانا» به مدت یك هفته در culture park  برگزار میشود، انجام خواهد شد.(اینجا را بخوانید)

خبر برگزاری کنسرت شجریان در قونیه اما بازتاب متفاوتی در روزنامه “کیهان” پیدا کرده است. این روزنامه با انتخاب تیتر “شجریان کنسرت رایگان در قونیه برگزار می‌کند!” نوشته است: شجریان پس از لغو کنسرت قبلی خود به دلیل عدم فروش بلیت، این بار کنسرت رایگان برگزار می‌کند.

این رسانه اصولگرا ادامه داده است: محمدرضا شجریان که چند هفته قبل هم تصمیم به برگزاری کنسرت گرفته بود، به خاطر عدم استقبال مجبور به لغو کنسرت خود شد. این خواننده که تازه از بستر بیماری بیرون آمده این بار برای کنسرت خودش در قونیه ترکیه، فروش بلیت را لغو کرده است تا بلکه از این طریق مخاطب را جذب نماید.

“کیهان” خاطرنشان ساخته است: البته سایت شجریان اعلام کرده که به دلیل اجرای برنامه در قالب فستیوال این کنسرت بلیت فروشی نخواهد داشت.




تبرئه آهنگساز شجریان توسط دادسرای انقلاب

سینماژورنال: مجید درخشانی آهنگساز و نوازنده ای که به اتهام استفاده از تکخوان زن در گروهش تحت پیگرد قضایی قرار گرفته بود از این اتهام مبرا شد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “فارس” دادسرای انقلاب تهران علاوه بر تبرئه کردن درخشانی سرپرست گروه “ماه بانو”، برای اعضای این گروه از جمله مهدیه محمدخانی (خواننده گروه)٬ شاهو عندلیبی، کوشان یغمایی، جمشید اصغر زاده، نسیم اربابی، شیوا احمدی، سحر کمالوند، سارا مهرافشا و زهرا رنج‌پور قرار منع تعقیب صادر کرده و اتهامات وارده به اعضای این گروه را وارد ندانست.

اتهام درخشانی “استفاده از تکخوانی زن” در گروهش بوده که به همین علت در زمستان سال گذشته ممنوع‌الخروج شد.

پلیس امنیت، از درخشانی و گروهش به دلیل “تهیه و تدوین و انتشار فیلم تک‌خوانی زنان در راستای قبح‌شکنی این موضوع” شکایت کرده بود.

او در ماه دی ۱۳۹۳ هنگامی که قصد خروج از ایران به مقصد دوبی را داشت، در فرودگاه مطلع شد که ممنوع الخروج شده است.

گروه “ماه‌بانو” به سرپرستی مجید درخشانی مهرماه ۱۳۹۲ اولین برنامه‌های خود را در اروپا اجرا کرد. این گروه دو خواننده زن دارد.

درخشانی که نوازنده تار و آهنگساز است، پیش از گروه “ماه بانو” گروه موسیقی “خورشید” را بنیان گذاشته است و علاوه بر انتشار چند اثر با خوانندگی استاد محمدرضا شجریان، کنسرتهای متعددی را همراه او برگزار کرده است.




یک خبر بسیار خوشحال کننده از استاد شجریان

سینماژورنال: محمدرضا شجريان خواننده موسیقی سنتی ایران با همراهي گروه شهناز چهارم مهرماه در قونيه مي خواند.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “موسیقی ما” محمدرضا شجریان به همراه گروه شهناز به سرپرستی مجید درخشانی چهارم مهر در قونیه به اجرای كنسرت خواهد پرداخت و حالا تمرینات این گروه با همراهی شجریان آغاز شده است.

این نخستین اجرای این استاد آواز خوان، بعد از چند روز بیماری و بستری شدن در بیمارستان، به حساب می آید و این در حالی است كه او همچنان نتوانسته است بعد از   6 سال در ایران به اجرای برنامه بپردازد و آنطور كه نزدیكان این آوازخوان میگویند به تمام درخواستهای او برای اجرای زنده پایخ منفی داده شده است.

برنامه آوازخوانی شجریان در قالب «فستیوال- موزیك» در قونیه كه به مناسبت تولد «مولانا» به مدت یك هفته در culture park  برگزار میشود، انجام خواهد شد.

در سالهای گذشته هنرمندانی چون فاطمه واعظی، مجید خلج، كیهان كلهر و دیگران در این برنامه به اجرا پرداخته بودند.

پیش از این قرار بود، شجریان ۱۳ شهریور ماه  چهارم سپتامبر- در سالن «زورلو»ی استانبول به اجرای برنامه بپردازد كه آن كنسرت به دلایلی نامعلوم لغو شد.




علیرضا افتخاری: شجریان دلم را شکست!!!

سینماژورنال: علیرضا افتخاری که دو سال قبل، نامه‌ای محبت‌آمیز به محمدرضا شجریان، همکار قدیمی خود نوشته بود، این روزها از بی‌جواب ماندن نامه‌اش گلایه می‌کند و می‌گوید که برخورد شجریان باعث شده تا دلش بشکند!

به گزارش سینماژورنال وی در گفت‌وگو با “جام جم” اظهار داشت: من یک بار برای ایشان (شجریان) نامه نوشته‌ام و جوابی دریافت نکرده‌ام. دلم شکست و به خاطر همین نخواسته‌ام مزاحم ایشان شوم.

افتخاری در پاسخ به این سوال که فکر می‌کنید چرا شجریان جواب نامه شما را نداد؟ پاسخ داد: شاید اطرافیان شان باعث شدند{ایشان به نامه من جواب ندهد}؛مشاورهایی که داشته و دارند.




آگهی کنسرت بزرگ و سراسری شجریان+عکس

سینماژورنال: بیماری محمدرضا شجریان خواننده موسیقی سنتی ایران سبب ساز آن شد که حتی رسانه ملی نیز بغض ها را کنار گذاشته و در بخش خبری “20.30” برای وی آرزوی سلامتی کند.

به گزارش سینماژورنال برداشته شدن ممنوعیت پخش تصویر شجریان از رسانه ملی این نوید را ایجاد می کند که شاید در آینده نزدیک مشکل برگزاری کنسرت این خواننده قدیمی هم برطرف شود.

روزنامه “قانون” در بخش طنز خود به پیشواز رفع ممنوعیت کنسرت شجریان رفته و یک آگهی از کنسرت سراسری شجریان را تصویرسازی کرده است؛ مکان این کنسرت سراسر ایران قید شده آن هم در قلب و جان ایرانیان!

تصویرسازی کنسرت شجریان در روزنامه "قانون"
تصویرسازی کنسرت شجریان در روزنامه “قانون”



پرسش یک رسانه دولتی: آیا روی آنتن رفتن شجریان، قرار است پاتکی به هشدار ایوبی باشد؟

سینماژورنال: در حالی دو شب قبل به ناگاه تصویر محمدرضا شجریان از بخش خبری “20.3” روی آنتن رفت(اینجا را بخوانید) که بسیاری گمان می کردند حالا حالاها شجریان را در رسانه ملی نمی بینند.

به گزارش سینماژورنال این اتفاق که به بهانه بستری شدن این خواننده در بیمارستان صورت گرفت زمینه ای شده است برای نگارش یادداشتی به قلم محمدصادق شایسته در روزنامه “شهروند” که از جمله رسانه های دولتی محسوب می شود.

در این یادداشت با کنار هم قرار دادن ماجرای انتقاد حجت ا.. ایوبی از این بخش خبری و سپس روی آنتن رفتن شجریان از این بخش، پرسشهایی درباره این دو اتفاق طرح شده است.

سینماژورنال متن کامل این یادداشت را ارائه می دهد.

یک بام و دقیقا چند هوا؟!

کمتر از یک هفته پیش بود که حجت‌الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی در اقدامی بی‌سابقه دو بار بی‌پرده بر بخش خبری همیشه حاشیه‌ساز ٢٠:٣٠ تاخت. آن هم به دلیل اطلاع‌رسانی نادرست و مغرضانه درخصوص حذف نام «فجر» و نامگذاری بخش بین‌الملل جشنواره فجر به «جشنواره بین‌الملل ایران».
در اولین اقدام نامه‌ای سرگشاده به محمد سرافراز نوشت و در آن هشدار داد که این گونه اتفاقات اعتماد مردم به رسانه ملی را از بین می‌برد و در اقدام دوم با روایت برخوردش با خبرنگار ٢٠:٣٠ و سوءاستفاده این بخش خبری از فرصتی که برای اصلاح اشتباه قبلی‌شان در اختیار آنها قرار داده بود سخن گفت و این‌بار مردم را خطاب قرار داد و گفت به دوربین ٢٠:٣٠ اعتماد نکنند. این دو برخورد رئیس سازمان سینمایی به اندازه‌ای تند و تیز بود که اگر ذره‌ای حق با ایوبی نبود بی‌شک او آماج انتقادات تند و تیز رسانه ملی قرار می‌گرفت با این حال سکوت عجیب این بخش خبری و کل مدیران صداوسیما درخصوص صحبت‌های ایوبی صدق گفتار ایوبی را ثابت کرد.

اتفاق عجیب و منحصربفرد
اما اتفاق عجیب و منحصر به فردی که یکشنبه شب در این بخش خبری رخ داد همه را غافلگیر کرد. از ٥‌سال پیش محمدرضا شجریان از طرف صداوسیما در بایکوت کامل خبری است و حتی مدیران این سازمان حاضر نشده‌اند در ٥‌سال اخیر «ربنا»ی ماندگار او را در شب‌های ماه رمضان پخش کنند و از طرفی طبق شنیده‌ها برنامه «دستان» تنها برنامه تخصصی موسیقی اصیل ایرانی هم به علت حمایت مجری برنامه‌اش از شجریان تعطیل شده. در چنین وضعیتی ناگهان ٢٠:٣٠ خبر بستری شدن محمدرضا شجریان در بیمارستان را منعکس می‌کند.

چهار بار از لفظ استاد استفاده شد
این اتفاق از آن جهت تعجب‌آور است که در متنی که مجری ٢٠:٣٠ در این خصوص خواند چهار بار از لفظ استاد و یک بار از ترکیب «استاد آواز ایران»  استفاده شد. بی‌شک آنها که اخبار را پیگیری می‌کنند به خوبی به خاطر دارند که در سال‌های اخیر هنرمندانی که سیاست‌های تلویزیون چندان با فعالیت آنها همخوانی نداشته مورد آماج بدترین تفسیرها و برخوردها از طریق همین بخش خبری قرار گرفته‌اند. رخشان بنی‌اعتماد و کیانوش عیاری بارزترین نمونه‌های این برخوردهای مغرضانه ٢٠:٣٠ هستند. حالا چه شده که خبر بستری شدن محمدرضا شجریان در بیمارستان آن هم با چنین ادبیاتی که درخصوص هیچ‌کدام از هنرمندان هم‌رده و همفکر شجریان به کار برده نشده تنها در بخش خبری ٢٠:٣٠ پخش می‌شود؟

هنوز مجوز کنسرت نمی دهند
درحالی‌که شجریان هنوز هم مجوز ندارد که در ایران کنسرت برگزار کند و برخی رسانه‌های همسو با صداوسیما حتی مریضی او را هم دغل‌بازی خوانده‌اند این‌که تلویزیون آن هم در حاشیه‌سازترین بخش خبری‌اش اقدام به خبررسانی درخصوص بیماری شجریان می‌کند جای سوال
فراوان دارد.

سوال مهم اینجاست…
قطعا رویکرد صداوسیما درخصوص چهره‌های مغضوبش با بستری شدن شخص در بیمارستان تغییر نمی‌کند. که اگر قرار بود رویکردهای تلویزیون این‌قدر احساساتی‌گونه عوض شود، الان نصف هنرمندان قهر کرده از تلویزیون در این رسانه مشغول فعالیت بودند. سوال مهم هم دقیقا این‌جاست که آیا پخش این خبر از ٢٠:٣٠ که حتی سابقه انتقاد به خبرسازی‌های آن به دولتمردان و شخصیت‌های اجتماعی و سیاسی هم رسیده است ربطی به افشاگری‌های یک هفته گذشته سازمان سینمایی دارد؟

حرکتی موقت برای نشان دادن حسن نیت یا پاتکی به هشدار ایوبی؟

آیا خبر بستری شدن یکی از ممنوع‌الکار‌ترین چهره‌های چند‌سال اخیر عرصه فرهنگ‌وهنر حرکت موقتی از سوی ٢٠:٣٠ برای نشان دادن حسن‌نیت خود است؟ آیا این یک نوع فرار از واقعیت برای توجیه تمام برخوردهای قبلی‌شان است؟ آیا این اتفاق قرار است پاتکی به هشدار ایوبی باشد؟ و آیا این گاف بزرگی بوده و همین الان مسببان آن در سکوت خبری درحال مواخذه شدن هستند؟ دلیل این اتفاق {واقعا} بی‌سابقه و شگفت‌انگیز هرچه باشد نمی‌توان این مسأله را فراموش کرد که تلویزیون و به‌خصوص ٢٠:٣٠ خیلی بیشتر از اینها به جامعه فرهنگ و هنر بدهکارند.




بخش خبری”۲۰:۳۰″ شجریان را “استاد آواز ایران” خطاب کرد!!!

سینماژورنال: ایرانیان مثلی دارند با این شرح که “عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد”؛ به نظر می رسد حالا بیماری محمدرضا شجریان خواننده موسیقی سنتی ایران نیز در حکم عدوی است که باعث ایجاد خبر برای مخاطبان شده است.

به گزارش سینماژورنال عود کردن بیماری ریوی شجریان و بستری شدن وی در بیمارستان سبب ساز آن گردید که شب گذشته بخش خبری 20.30 یکی از آیتمهای خود را به بستری شدن شجریان در بیمارستان اختصاص دهد.

جالب اینجاست که در این آیتم شجریان با صفت “استاد آواز ایران” مورد لطف رسانه ملی قرار گرفت(!!!) و تصویری بزرگ از وی نیز روی آنتن رفت.

شاید این آشتی منت کشانه سیما با شجریان مجالی را فراهم کند برای بازبینی تصمیمی که از سال 88 به این سو رخ داد و براساس آن پخش دعای “ربنا” با صدای شجریان از رسانه ملی ممنوع شد.

آیا روی آنتن رفتن شجریان از 20.30 سرآغاز یک جریان تازه است و آیا در رمضان 95 صدای شجریان روی آنتن می رود. حدودا یک سالی باید صبر کنیم تا به پاسخ برسیم.




چرا شجریان در بیمارستان بستری شد؟+عکس

سینماژورنال: محمدرضا شجریان ظهر شنبه هفتم شهریورماه به دلیل مشکلات جسمی در بیمارستان کسری بستری شد.

به گزارش سینماژورنال شجریان به دلیل بروز سرماخوردگی و ناراحتی ریوی مزمنش به بیمارستان منتقل شده است.

به دلیل حساسیت بالای روند درمان ، شجریان فعلا ممنوع الملاقات است.

شجریان روی تخت بیمارستان
شجریان روی تخت بیمارستان




شجریان بعد از لغو کنسرت استانبول در قونیه کنسرت برگزار می کند

سینماژورنال: در حالي که کنسرت محمدرضا شجريان در استانبول در چهارم سپتامبر به دلايلي نامعلوم لغو شد، شجریان 20 روز بعد از اين تاريخ در «قونيه» به اجراي برنامه خواهد پرداخت و «تور جهاني سرگشتگان» را در اين شهر بر اساس ساخته‌هايي از خودش، سعيد فرج‌پوري و مجيد درخشاني به روي صحنه خواهد برد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “موسیقی ما” در اين مدت طبق گفته‌هاي خود شجريان در چند سال اخير بارها به درخواست‌هاي او براي برگزاري کنسرت در ايران پاسخ منفي داده شده است.

حالا شش سال است که از انتشار آخرين آلبوم او نيز مي‌گذرد. بعد از آنکه «اميد»‌ها براي پايان ماجراي ممنوع‌الفعاليتي محمدرضا شجريان کمرنگ شد، استاد آواز ايران براي ارتباط بيشتر با مخاطبانش تصميم به اجراي برنامه در استانبول را گرفت و از هفته‌ گذشته بليت‌فروشي اين برنامه نيز آغاز شد، اما اين برنامه بدون آن که دليل مشخصي برايش ذکر شود، لغو شد.

دلیل لغو کنسرت معلوم نیست

تا‌کنون شرکت «دل آواز» اطلاعاتي رسمي‌در اين خصوص ارايه نکرده است و تنها اعلام کرده است که به دلايل «فورس ماژور» اجراي اين برنامه در تاريخ معين فراهم نيست.

اين شرکت همچنين شرايطي را مهيا کرده است تا خريداران بليت امکان پس‌گيري وجهي که در اين خصوص داده‌اند را نيز داشته باشند و همين بازار شايعات گوناگوني را نيز فراهم آورده است.

البته روابط عمومي‌شرکت دل آواز وعده داده است که از طريق رسانه‌ رسمي‌شرکت و محمدرضا شجريان به زودي تاريخ جديد اجراي اين برنامه اعلام خواهد شد.

در اين ميان «مجيد درخشاني» آهنگساز و سرپرست گروه شهناز در گفت‌وگویی به اين مساله اشاره دارد که به احتمال فراوان اين کنسرت در تاريخي ديگر به اجرا درخواهد آمد.

او البته خودش نيز اطلاعات دقيق‌تري از تصميم شجريان براي اجراي اين برنامه در دست ندارد و مي‌گويد که قرار است در جلسه‌اي حضوري اين ماجرا بيان شود.

در اين برنامه که تحت عنوان تور جهاني «سرگشتگان عشق» انجام ‌مي‌شود و تاکنون در بسياري از کشورهاي اروپايي اجرا شده است، قرار بود يک قطعه از ساخته‌هاي خود شجريان روي شعري از «سيمين بهبهاني» با نام «بانگ دهل» نواخته شود و علاوه بر آن قطعاتي در راست‌پنجگاه، افشاري و ماهور از ساخته‌هاي درخشاني بخشي از برنامه بود.

خلاف وعده ها…

اين در حالي است که «سعيد فرج‌پوري» آهنگساز و نوازنده‌ کمانچه مي‌گويد:‌ «كنسرت شجريان در استانبول تركيه، نشانگر ضعف وزارت ارشاد و خلاف وعده‌هاي انتخاباتي به مردم هنر دوست ايران است. استاد شجريان بيش‌از نيم قرن تلاش در حفظ و تعالي فرهنگ موسيقي ايران انجام داده است و توانسته ماندگارترين آثار فاخر موسيقي را ثبت کند و مايه‌ تاسف و تاثر است كه حالا مجوز اجراي برنامه در ايران را به ايشان نمي‌دهند و او ناگزير شد بالاجبار و علي‌رغم ميل باطني‌اش در کشوري چون ترکيه ميزبان علاقه‌مندانش باشد».

در اين کنسرت قرار بود قطعاتي در مايه‌ دشتي شامل دو تصنيف با اشعار سايه و فريدون مشيري و تصنيف ديگري در بيات ترك با شعر حافظ و دو قطعه بي‌كلام به نام نسيم در دشتي و قطعه ديگري به نام اميد در بيات ترك از ساخته‌هاي سعيد فرج‌پوري اجرا شود.

در روزهاي گذشته مطالب و گزارش‌هاي مختلفي درباره اين کنسرت در رسانه‌هاي مختلف منتشر شده که بازتاب‌هاي ويژه‌اي نيز داشته است.

برخی محدودیتها دست ما نیست

تمام اينها در حالي است که «حسين نوش‌آبادي» سخنگوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي‌ و همچنين معاون پارلماني وزير ارشاد، چندي قبل در گفت‌وگویی به شکل رسمي‌اعلام کرد که‌: «برخي افراد براي اجراي کنسرت داراي محدوديت قانوني هستند و ما براساس آن ضوابط مجوز‌ها را صادر مي‌کنيم که بخشي از آن شامل همين مساله است يعني افرادي که محدوديت و ممنوعيت دارند نيز لحاظ مي‌شود که دست ما نيست و ما تنها موظف به رعايت آنها هستيم. ممنوع‌الفعاليت شدن افراد ربطي به وزارت ارشاد ندارد. ايشان محدوديت‌هايي دارند که توسط نهادهاي ديگر قرار داده شده است و دست ما نيست.»

همچنين علي جنتي نيز در اين باره گفته است: «در مورد آقاي شجريان، بحث از وزارت ارشاد خارج است. ايشان به عنوان يكي از برجسته‌ترين اساتيد موسيقي كشور احترام زيادي دارند و ما تلاش‌مان اين است كه بتوانند از بسترهايي كه برايشان فراهم است، استفاده كنند و همچنين علاقه‌مندان‌شان از ايشان استفاده كنند. اما مسأله سياسي شده و اميدواريم كه اين شرايط تغيير کند».




پخش “ربنا”ی شجریان بعد از ۵ سال از رسانه ملی

سینماژورنال: در حالی که چند سالی میشود پخش مناجات “ربنا” با صدای محمدرضا شجریان از شبکه های رادیویی و تلویزیون ممنوع اعلام شده اما در یک اتفاق جالب در شب شهادت حضرت علی(ع) این مناجات از رسانه ملی روی آنتن رفت.

به گزارش سینماژورنال البته پخش این دعا به روال سابق نبود که پیش از افطار پخش شود بلکه بر اثر اتفاق و از طریق یکی از سریالها این مناجات شنیده شد.

شبکه “آیفیلم” این شبها سریال “او یک فرشته بود” را روی آنتن می فرستد و بنا به اطلاعات ارائه شده در “هفت صبح” مناجات “ربنا”ی شجریان در قسمتی از سریال که شب شهات امام علی(ع) پخش می شد به طور ناخواسته روی آنتن رفت.

در این سریال تلویزیون داخل منزل شخصیت اصلی با بازی حسن جوهرچی مناجات شجریان را در لحظات پیش از افطار پخش کرد و به این ترتیب بعد از حدود پنج سال این دعا روی آنتن رفت.

رمضان سال 89 و بعد از اظهارنظرات سیاسی شجریان بود که مرتضی میرباقری معاون وقت سیما به طور رسمی اعلام کرد که هیچ شبکه رادیویی و تلویزیونی اجازه پخش مناجات “ربنا” را ندارد.




۲۱۸ هزار صفحه اینترنتی برای دانلود “ربنا”ی شجریان!!!

سینماژورنال: «رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ» این ابتدای دعای ربنا با صدای محمدرضا شجریان است و بیش از سی‌سال به مدت یک ماه قبل از آغاز مراسم افطار و بازکردن روزه این آخرین نوایی بود که روزه داران پیش از اذان مغرب می‌شنیدند. «ربنا»ی شجریان از یک جایی به بعد از خود او عبور کرد و تبدیل به بخش مهمی از حافظه تاریخی – مذهبی مردم ایران شد.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “شهروند” ممکن بود خیلی‌ها بسته به نگاه و جهان‌بینی شخصی خود هیچ‌کدام از آثار شجریان را نشنیده و حتی با آثار موسیقیایی او ارتباط برقرار نکرده باشد، اما داستان «ربنا» با همه آثار او فرق می‌کرد. یک اصل روانشناسی می‌گوید وقتی در دوران سختی مسأله‌ای باعث آرامش فرد شود، این آرامش ماندگار خواهد بود و وابستگی طرف به آن بسیار زیاد است. این اصل درخصوص احساس مردم ایران نسبت به «ربنا»ی شجریان صادق است.

تستی که ماندگار شد

ربنا در ‌سال ٥٨ خوانده شد، آن هم به شکل یک تست از سوی شجریان تا شاگردانش که قرار بود «ربنا»‌های متعددی بخوانند بدانند که استاد از آنها چه می‌خواهد اما آن نسخه یک بار خوانده شده علی‌رغم میل باطنی شجریان پخش شد و با چنان استقبالی مواجه شد که تنها نمونه مشابه آن را می‌توان اذان استاد زنده یاد رحیم موذن‌زاده اردبیلی دانست. در طول دوران جنگ «ربنا»ی شجریان سر سفره‌های افطار همراه با اشک ریختن‌های پیر و جوان بود و دعای مردم سر افطار برای پیروزی رزمنده‌ها.

دیگر شنیدن «ربنا» قبل از افطار آن‌قدر مسأله عادی و طبیعی‌ای بود که کمتر کسی تصور نبود آن را می‌کرد. تا این‌که وقایع انتخابات‌ سال ٨٨ رخ داد و طی آن محمدرضا شجریان در مرکز دو حاشیه بزرگ قرار گرفت. اول نامه‌ای بود که برای رئیس وقت سازمان صداوسیما فرستاد و از آنها خواست دیگر تصنیف «سپیده» (ایران، ‌ای سرای امید) را از تلویزیون پخش نکنند، البته او در این نامه قطعه «ربنا» را به این دلیل که با سفره افطار ایرانیان در ماه رمضان عجین شده، استثناء دانست و اجازه پخش آن را داد. مورد دوم هم اظهار نظرات مختلف شجریان در طول وقایع ٨٨ بود که باعث مشکلات فراوانی برای او شد.

این دو دلیل کافی بود تا صداوسیما در حرکتی شاید تلافی‌جویانه از ‌سال ١٣٨٩ پخش «ربنا» در زمان افطار را از دستور کار خود خارج کرد. این اقدام تلویزیون با واکنش‌های بسیار منفی از سوی همه اقشار مواجه شد. چرا که عموم معتقد بودند «ربنا» ربطی به شخص محمدرضا شجریان ندارد و لزوم حضورش سر سفره افطار مردم را نباید با رفتارهای شخصی کسی که آن را خوانده سنجید و در باره‌اش تصمیم‌گیری کرد. البته تلویزیون که عموما نظرات مردم خیلی در سیاست‌های کلانش تأثیری ندارد، این‌بار هم توجهی به این نظرات نداشت اما مردم خودشان دست به کار شدند.


دنیای مجازی راه‌حل دستیابی به ربنا
از جست‌وجوهای اینترنتی شروع می‌کنیم. وقتی در موتور جست‌وجوی گوگل کلمات ربنا، شجریان و دانلود را سرچ می‌کنید بیش از ٢١٨‌هزار صفحه در اختیار مخاطب می‌گذارد که می‌توان از طریق آنها ربنا را دانلود کرد. به برخی از سایت‌ها سر می‌زنیم رقم تعداد دانلود «ربنا» شگفت‌انگیز است. اعداد از ١٠٠٠ دانلود شروع می‌شود و در یکی از سایت‌ها به بیش از ٤٠٠‌هزار دانلود می‌رسد.

درحال ادامه جست‌وجو هستیم که ناگهان به سایت جالبی برمی خوریم. سایتی به نام «rabanaa.com» که برای بزرگداشت ربنا طراحی شده است. در این سایت مخاطب می‌تواند دعای ربنا را به شکل کامل دانلود کند و از آن مهم‌تر می‌تواند برای این «ربنا» دل نوشته بگذارد. تا کنون بیش از سه‌هزار دلنوشته در این سایت برای «ربنا» به نگارش درآمده است. دلنوشته‌هایی که گاهی عمیقا تأثربرانگیز و پرشور نوشته شده است.

در بیشتر این دل نوشته‌ها به مضامینی برمی‌خوریم که انگار متعلق به نسل جوان است: «رمضان را با ربنای تو آغاز کردم و خدا را با این صدا شناختم. هنوز هم همیشه ربنایت را گوش می‌کنم و می‌دانم که خواندن آن برای زمین معجزه بود» یا «ربناي استاد شجريان يعني بهترين ساعت‌هايي كه اعلام مي‌كرد لحظه خاطره انگيزه افطار است، الان بدون ربنا افطار صفا نداره، هنوز من خودم ربنا رو قبل از افطار مي‌گذارم تا يادي كنم از صداي استاد» یا حتی «هرچه که می‌گذرد این ربنا بیشتر و بیشتر در دل مردم به‌خصوص نسل جدید (که به همت رسانه ملی آنها را از موسیقی سنتی دور کرده) نفوذ می‌کند و هیچ اقدام سیاسی نمی‌تواند آن را از دل و جان مردم دور کند.»

از این دست دلنوشته‌ها در این سایت زیاد است و این سایت ظاهرا تازه‌تأسیس روز به روز دلنوشته‌های بیشتری از سوی مردم درباره «ربنا» دریافت می‌کند. در بسیاری از این دلنوشته‌ها همان‌گونه که در نمونه بالا به آن اشاره شد مردم بارها به این نکته اشاره کرده‌اند که پخش نشدن ربنا از تلویزیون نتوانسته ذره‌ای از محبوبیت آن بین مردم کم کند و آنها با دسترسی به نوای «ربنا» از طرق مختلف جای خالی آن در رسانه ملی را شخصا پر می‌کنند.


محبوب‌ترین پیشواز موبایل
اما نکته جالب بعدی این است که درحالی‌که تلویزیون هنوز بعد از ٥‌سال حاضر نشده از موضع خود درباره پخش نوای ربنا پایین بیاید، اما همچنان در بسیاری از مساجد شهر پیش از آغاز افطار صدای ربنای شجریان شنیده می‌شود. از متولی یکی از مساجد مرکز شهر تهران درباره علت پخش «ربنا»ی شجریان در مسجد سوال کردیم که پاسخ جالبی می‌دهد: «هر کسی مسئول رفتار و کردار خودش است. من خودم خیلی کار به آقای شجریان ندارم و نمی‌دانم چه کار کرده یا چه کار می‌کند ولی ربنای او پر از عرفان و معنویت است که مدیون آیات قرآن است. وقتی صدای شجریان توانسته به شکلی دلنشین و تأثیرگذار آیات قرآن را تکرار کند استفاده از آن نه‌تنها اشکالی ندارد بلکه به نظرم لازم است. به‌هرحال نواهای معنوی همیشه می‌تواند بر حال مردم تأثیرات مثبتی بگذارد و نمی‌توان نسبت به این تأثیرگذاری بی‌تفاوت بود. اگر قرار بود این تأثیرگذاری تکرار شود تا الان تکرار شده بود اما وقتی هنوز هم بسیاری از جوانان را می‌بینم که دوست دارند قبل از باز کردن روزه خود «ربنا» را بشنوند چرا نباید آن را برایشان پخش کنیم.»

ملودی پیشواز دو اپراتور اصلی تلفن همراه

جالب‌تر این‌که دو اپراتور اصلی تلفن همراه کشور یعنی «همراه اول» و «ایرانسل» در ایام ماه مبارک رمضان دعای ربنا را به‌عنوان یکی از آهنگ‌های پیشواز خود قرار داده‌اند که گویا در ماه رمضان پرطرفدارترین آهنگ پیشواز هر دو اپراتور «ربنا» است. نزدیک به ٢٠٠‌هزار سایت و فروم کدهای مخصوصی که مخاطب می‌تواند این پیشواز را برای موبایل خود انتخاب کند را در سایت خود گذاشته‌اند و با یک جست‌وجوی کوچک می‌بینیم صفحات مخصوص این آهنگ پیشواز در همین دو روز ابتدای ماه رمضان بیشترین تعداد مخاطب و بازدید را داشته است. همه اینها را گفتیم که مشخص شود حذف برخی چیزها از زندگی و ذهن مردم امکان‌پذیر نیست و شاید حرف حامد بهداد در نامه‌ای که پنج‌سال پیش برای ربنا نوشت تصویر کامل و درستی از برخورد مردم با حذف ربنای شجریان در تلویزیون باشد: «ما صدای ربنا را در موبایل‌هایمان داریم. وقت افطار که می‌شود پای سفره افطار می‌نشینیم. صدای تلویزیون را می‌بندیم و با صدای ربنا صبر می‌کنیم تا وقت افطار برسد.»




آرزوی نویسنده اصلاح‌طلب: کاش ظریف تکثیر می‌شد و سرافراز را مجاب می‌کرد که پخش “ربنا”ی شجریان ضرورت است

سینماژورنال: با نزدیک شدن به ماه مبارک رمضان باز هم شاهد دوقطبی موافقان و مخالفان پخش “ربنا”ی شجریان از رسانه ملی خواهیم بود.

به گزارش سینماژورنال محمدرضا شجریان بواسطه موضع گیریهایش بعد از حواشی انتخابات 88 با ممنوعیت پخش آثارش در رسانه ملی روبرو شد و البته در ادامه این روند پخش “ربنا”ی وی نیز ممنوع شد.

این ممنوعیت نیز به مانند تمامی ممنوعیتهای دیگری که در رسانه ملی وجود دارد از یک طرف با انتقاد کسانی مواجه شد که محصول هنری را مستقل از هنرمند می دانستند و از سوی دیگر با تایید آنها که هنر و هنرمند را در یک ظرف قرار داده و می سنجند.

سیدعلی میرفتاح روزنامه نگار و نویسنده اصلاح طلب شاید نخستین کسی باشد که در سال 94 به پیشواز بحث درباره چرایی ممنوعیت “ربنا”ی شجریان رفته و با نگارش یادداشتی در “اعتماد” با لحن شوخ طبعانه خود از وزیر امور خارجه خواسته در این باره وارد عمل شود.

سینماژورنال متن کامل یادداشت میرفتاح را ارائه می دهد:

مدیریت کنید که “ربنا”ی شجریان پخش شود

ماه رمضان دارد مي‌رسد. با كمال تواضع، در نهايت فروتني، صادقانه و مخلصانه از «شما» كه امضاي نافذ داريد و فرمايش‌تان خريدار دارد و كسي رو‌يتان را زمين نمي‌زند، خواهش مي‌كنم، استدعا مي‌كنم ترتيبي دهيد، اصلاح ذات‌البيني را باعث شويد، مديريت كنيد، بلكه اين نقار چندساله كنار گذاشته شود و لجاجت‌ها كنار گذاشته شوند و «ربناي» شجريان به رسم معهود از صدا و سيماي جمهوري اسلامي پخش شود. براي نشان دادن ساز و پخش غنا كه استدعا نمي‌كنم؛ براي ترويج موسيقي غربي كه رو نمي‌اندازم؛ براي فسق و فجور كه خواهش نمي‌كنم خودتان را هزينه كنيد. زيباترين آيات دعا را، استاد مسلم آواز و موسيقي به بهترين وجه خوانده و به دل و گوش ملت هم خوش نشسته. از اين بهتر چه مي‌خواهيد؟

اگر سر «ربنا» حرفي نزنند، اين نفوذشان را كي و كجا مي‌خواهند خرج كنند؟

بعد سر يك‌سري مسائل كه فعلا حوصله و مجال بازگويي‌اش نيست، يك كينه و نقاري پيش آمده كه حاصلش اين شده كه چند سال است رسم خوش افطار، خرق شده و اين صداي ملكوتي و لحن داودي از ملت دريغ شده و عجيب اينكه هيچ بزرگواري هم پادرمياني نمي‌كند و قضيه را فيصله نمي‌دهد. آدم عزت و آبرويش را مي‌خواهد نگه دارد براي كجا؟ بالاخره آنها كه نفوذ كلام دارند اگر سر «ربنا» حرفي نزنند، اين نفوذشان را كي و كجا مي‌خواهند خرج كنند؟ لباس بعد عيد براي گل منار خوب است، ربناي بعد رمضان هم براي آرشيو. سليقه هم خوب چيزي است. لااقل كنار اين رسم مبتذلي كه افطار مردم را با برنامه‌هاي سخيف و زوج‌هاي نامتعادل تلويزيون پيوند زده‌ايد، چهار تا كار درست و حسابي و صداي خوش و نواي دلنشين هم بگذاريد كه ملت تمام و كمال از دست نروند.

فاطماگل که نمی تواند تعقیبات برود!!!

دم افطار، بعد نماز و روزه، كارادايي و فاطماگل كه نمي‌توانند تعقيبات بروند… بعد هم عجيب است از دولت و مردان دولتي كه در بين‌الملل و با غيرفارسي‌زبان‌ها بهتر بلدند تنش‌زدايي كنند تا با داخلي‌ها و فارسي‌زبانان عزيز. اگر با جان‌كري و اشتون و موگريني و فابيوس مي‌شود نشست و بحث كرد و قانع‌شان كرد، چطور با داخلي‌ها نمي‌شود.

کاش ظریف تکثیر می شد…

كاش ظريف تكثير مي‌شد و در حوزه فرهنگ و هنر هم مي‌نشست با سرافراز و مديران فرهنگي و منتقدان بحث و مجاب‌شان مي‌كرد كه پخش ربناي شجريان ضرورت است و حتما هزاران اتفاق خير را به دنباله دارد. راستش بحث ربنا فراتر از شجريان و گرايش‌هاي سياسي است.

“ربنا” با اختلاف زیاد در صدر قرار دارد

سي و چند سال است كه ما هيچ كار هنرمندانه و درخوري براي نماز و روزه مردم ارايه نداده‌ايم. زحمت هنرمندان را قدر نمي‌نهم و كارشان را خرد و حقير نمي‌شمرم اما واقعيت اين است كه در اين سي و چند سال نه موسيقي خوب و درجه يكي ساخته‌ايم، نه برنامه خوب و درجه يكي تدارك ديده‌ايم، نه اثر هنري درخشاني ساخته‌ايم. جز يك‌سري كار متوسط و بد و غيرهنرمندانه هيچ كاري نكرده‌ايم و همچنان «ربنا» با اختلاف زياد در صدر است و هيچ رقيب ندارد.

قرار بود جای خالی “ربنا” پر شود که نشد

قرار بود جاي خالي اين ربنا پر شود، اما نشد. كدام كار را سراغ داريد كه به اندازه‌‌ اين دعا و اذان در اوج كمال و طراوت و خوبي باشد؟ كدام كار را سراغ داريد كه بوي كهنگي نگيرد. شك ندارم كه اين كار يك جور عنايت حضرت حق پشتش بوده كه اين همه فراگير شده و به دل‌ها نشسته و به گوش‌ها خوش آمده. از يك نظر با توجه به اين همه گوشي و ضبط و ماهواره واقعا نيازي نيست كه تلويزيون و راديو آن را پخش كنند.

تلویزیون محتاج “ربنا” است

يعني روزه‌داران خوش‌سليقه محتاج تلويزيون نيستند كه براي‌شان ربناي درخواستي پخش كند. بلكه اين خود تلويزيون است كه احتياج دارد خود را از اين سطح نازل هنري و موسيقايي بالا بكشد و نشان دهد كه فرق هنر و غيرهنر را مي‌داند و براي زمان ملكوتي افطار شأن و منزلت قائل است؛ شأن و منزلتي كه با سريال‌هاي ضعيف و اجراهاي مصنوعي، دم‌دستي و مبتذل حاصل نمي‌شود…




نویسنده اصلاح‌طلب خطاب به کامران نجف‌زاده: با “جیپسی کینگز” عاشق شده‌اید با شجریان چطور؟

سینماژورنال: سیدعلی میرفتاح روزنامه نگار اصلاح طلب که قریحه وافری در طنزپردازی دارد تازه ترین یادداشتش را بهانه ای کرده است برای اشاره به ممنوعیت کنسرت گذاری شجریان در ایران.

به گزارش سینماژورنال میرفتاح با اشاره به یکی از آیتمهای اخیر برنامه کامران نجف زاده مجری تلویزیون که از گروه موسیقی “جیپسی کینگز” به عنوان گروهی خاطره ساز که ایرانیان با صدای آنها عاشق شده اند نام برده بود، این مساله را طرح کرده که آیا کسی با صدای شجریان عاشق نشده؟

میرفتاح در این یادداشت که در “اعتماد” منتشر شده نکات جالبی را درباره موسیقی های روز و متاسفانه نادیده انگاشتن ارزش کلام در این موسیقی های اغلب زیرزمینی نیز بیان کرده است.

سینماژورنال متن کامل یادداشت این روزنامه نگار و نویسنده را ارائه می دهد.

نجف زاده خبر از کنسرت جیپسی کینگز داد

ديشب در يكي از بخش‌هاي خبري تلويزيون، كامران نجف‌زاده خبر از كنسرت قريب‌الوقوع جيبسي كينگز در ايران داد و به طور ضمني به خاطره‌ساز بودن ساز و آواز اين كولي شوريده حال در ايران اشاره كرد و به صراحت گفت «خيلي از ما با اين صدا عاشق شديم».

مگه چه اشكالي داره؟

و چون خودش مي‌دانست اين حرف با مذاق تلويزيون چقدر ناهماهنگ است به دوربين نگاه كرد و گردن كج كرد و گفت «مگه چه اشكالي داره؟»، خيلي درست و بجا گفت. دمش گرم، به طريق اولي دم آنها هم كه حصارهاي الكي را برداشتند و راه ورود جيبسي كينگ را هموار كردند گرم‌تر.

با صدای شجریان عاشق نشده ایم؟

خيلي خوب است كه تنگ‌نظري‌ها كنار بروند و صداي شادي و موسيقي خوب از تمام سالن‌ها و محفل‌هاي مردمي شنيده شود و روان جامعه از اصوات خوش و سازهاي خوش‌تر صفا يابد اما با كمال تواضع و ادب و اخلاص عرض مي‌كنم حيف است در وسعت مشربي كه جاي جيبسي كينگ باز است، استاد مسلم آواز ايران، محمدرضا شجريان جايي نداشته باشد. با او خاطره نداريم؟ با او عاشق نشده‌ايم؟ اين «چه اشكالي داره؟» را در مورد او و لحن داودي او نمي‌توانيم به‌كار ببريم؟

حیف است استاد آواز نخواند

من اصلا سياسي بحث نمي‌كنم و نمي‌خواهم سر زخم‌هاي چندسال پيش را باز كنم. حكايت شب هجران فروگذاشته به. به جايش خيلي ساده و روشن و بي‌پرده عرض مي‌كنم كه حيف است استاد آواز ايران نتواند بخواند و اين نخواندنش را مثل يك بغض متراكم با خود به جاهاي مختلف ببرد و حتي در همايش دانشگاه آزاد نتواند آن را پنهان كند.

خوشنویس باید بنویسد و شاعر باید شعر بسراید

چه پنهاني؟ آوازه‌خوان، آن هم كسي كه به اين خوبي خوشي بلد است آواز بخواند بايد آواز بخواند همچنانكه بلبل به غزلخواني و قمري به ترانه. خدا هركسي را براي يك كاري آفريده و هر كسي خودش را وقف آموختن و ماهر شدن در يك كاري و فني و هنري كرده. استاد معمار بايد معماري كند و خوشنويس بايد بنويسد و شاعر بايد شعر بسرايد كه اگر نسرايد دق مي‌كند و غمباد مي‌گيرد. من بي‌هنر هيچ‌ندان را چهار روز نگذارند بنويسم غم همه عالم آوار مي‌شود روي سرم چه برسد به آنكه طرف استاد باشد و صوتي داودي داشته باشد و بهترين كارنامه موسيقايي را به نام خود سند زده باشد.

او نخواند که باید بخواند؟

بعد هم او نخواند، كه به جايش بخواند؟ هيچ نوع موسيقي‌اي بد نيست و هيچ كس جاي هيچ كس ديگر را تنگ نكرده و فضا بي‌ترديد بايد براي همه باز باشد اما شما را به خدا گوش‌تان را تيز كنيد، ببينيد از دور و بر چه مي‌شنويد؟ در هيچ دوره‌اي مثل الان اين همه بدسليقه مجال خواندن و منتشر كردن و باد در گلو انداختن نداشته‌اند.

به ایرانسل زنگ بزنید و ببینید چه بلبشویی است

اگر مي‌خواهيد عمق فاجعه را دريابيد به ايرانسل ملت زنگ بزنيد تا ببينيد چه بلبشويي است بازار موسيقي ايران. گوش ملت شده مزبله و صداي بوق‌شان شده زباله. بيشتر بخواهيد عمق فاجعه را دريابيد شبكه‌هاي غيرمجاز موسيقي را تماشا كنيد. تا چند سال پيش اين طور بود كه هر كس از ننه‌اش قهر مي‌كرد، مي‌رفت توي كار اينترتيمنت و موزيك و كليپ و عين بلبل باغ كيقباد، لصوت‌الحمير، مي‌خواند و پخش مي‌كرد و سر زبان‌ها مي‌افتاد و سلبريتي مي‌شد و شش ماه بعدش هم افول مي‌كرد و مي‌رفت كاباره‌هاي دبي و تركيه تا دل ملت هميشه مسافر را شاد كند.

چها تا فحش هم می شود ترانه

حالا اما وضع فرق كرده و نه فقط هر كه از ننه‌اش قهر كند كه خود ننه و بابا هم گرفتار تب نوبه خودخواننده‌پنداري شده‌اند و‌ دار و ندارشان را مي‌فروشند و مي‌دهند به يك كمپوزر زيرك كه از چوب خشك خواننده تمام عيار بسازد و… شعر و ترانه هم نگرانش نباشيد. چهارتا فحش و حرف بي‌ادبي و كلمات ركيك و فس ناله‌هاي فلسفي و چند چيز ديگر را كه نمي‌توانم بگويم چرخ مي‌كنند و ريتميك عين بحرطويل اما مغلوط و زشت مي‌خوانند و روي اينترنت مي‌گذارند و حالش را مي‌برند.

اگر سایه می شنید از خود بیخود می شد

آن‌وقت اين وسط فقط مانع و محذور براي موسيقي خوب و درست و حسابي است كه شعرش مال حافظ و سعدي است، سازش مال چهارتا آدم حسابي و استاد و آوايش مال همان استادي كه گردن تك‌تك‌مان حق دارد و گردن ادبيات هم و گردن شعر درست و حسابي… راست مي‌گويد سايه كه اگر حافظ مي‌شنيد اين آواي ملكوتي «در همه دير مغان نيست چو من شيدايي» حتما از خود بي‌خود مي‌شد و او را غرق در بوسه‌اش مي‌كرد.

مگه چه اشکالی داره؟

سعدي هم يقين دارم كه اگر «سر آن ندارد امشب كه برآيد آفتابي» را مي‌شنيد -كه يقينا شنيده- صد بوسه ز مهر بر جبينش مي‌زد -كه لابد زده من نه اين طرفي‌ام نه آن طرفي. اصلا بحث سياسي و اين طرفي و آن طرفي نيست. بحث خيلي ساده است. اصلا نه از زبان من كه از زبان نجف‌زاده ٢٠:٣٠ بشنويد كه «مگه چه اشكالي داره؟»




سخنگوی ارشاد: شجریان باید سوءظنی که به‌وجود آمده را برطرف کند

سینماژورنال: یکی از موضوعات داغ ماههای اخیر حیطه موسیقی ممنوعیت اجرای زنده محمدرضا شجریان بوده است و جالب اینجاست که در اغلب نشستهایی که سران وزارت ارشاد در آن حضور داشته اند اهالی رسانه در این باره از آنها پرسیده اند.

به گزارش سینماژورنال به تازگی نیز سخنگوی ارشاد صریحا اعلام کرد که ماجرای ممنوعیت شجریان از اجرای زنده در ایران مرتبط با حیطه وظایف وزارت ارشاد نیست و ارگانهایی دیگر در این حیطه صاحب نظرند.

با این حال کسی درباره این ارگانهای دیگر چیزی نمی گوید و همین است که کنجکاویهای پیاپی خبرنگاران را به دنبال دارد. آمنه شیرافکن در “شرق” از جمله خبرنگارانی است که سراغ حسین نوش آبادی رفته و سعی کرده از خلال صحبتهای وی درباره این ارگانها کسب اطلاع کند اما نوش آبادی باز هم حرف مستقیمی مطرح نکرده است.

البته که سخنگوی ارشاد این را گفته که شجریان خودش باید سوءظنها را برطرف کند اما اینکه سوءظنها را با حضور در کدام ارگان برطرف کند مشخص نیست.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی نوش آبادی را ارائه می کند:

‌شاید یکی از مهم‌ترین وعده‌های فرهنگی آقای روحانی این بود که، انتظار می‌رفت، در زمینه برگزاری کنسرت‌های آقای شجریان تسهیلاتی فراهم شود که نشد، آیا وزارت ارشاد پیگیر موضوع نیست؟
ما با شخص ایشان به‌عنوان هنرمند مشکلی نداریم، اما مسائلی مطرح است که به حوزه ما ارتباطی ندارد.
‌یعنی مثلا در حیطه کدام دستگاه‌هاست؟
به‌هرحال شخصیت برخی هنرمندان ما در حوزه‌های مختلف تعریف می‌شود. در اینکه محمدرضا شجریان هنرمند شناخته‌شده و شهیر دوست‌داشتنی بوده، تردیدی نیست و همه قبول دارند، اما مسائلی هست که به سایر حوزه‌ها بر می‌گردد و به ما مربوط نیست.
‌وزارت ارشاد مشکلی با برگزاری کنسرت ندارد و ‌ آن نهادها مجوز نمی‌دهد؟
بالاخره مسائلی هست و برخی نهادها نکاتی دارند که فعلا امکان برگزاری کنسرت نیست، تا زمانی که آن مسائل رفع شود.
‌خب بالاخره این تصمیم ذیل تصمیم کدام نهاد تعریف می‌شود.
نهادها مشخص‌اند ولی وزارت ارشاد وظیفه‌اش شناسایی و ارزیابی توانمندی هنری و تخصصی افراد هنرمند است. بخش دیگرش به ما مربوط نیست. این بخش از ماجرای آقای شجریان در حد اختیار و وظایف ما نیست.
‌بالاخره وزارت ارشاد وظایف و مسئولیت‌هایی دارد…
خب هیچ‌کس منکر توانمندی منحصربه‌فرد ایشان در حوزه هنر و موسیقی اصیل ایرانی نیست. حتی مخالفان شجریان هم با این بخش از توانمندی‌های ایشان مخالفتی ندارند؛ شجریان از استادان با تجربه و امتحان پس‌داده است.
‌آقای نوش‌آبادی، یا نمی‌خواهید جواب دهید یا اینکه طفره می‌روید، شما می‌گویید در حیطه اختیارات شما نیست، اما بالاخره در دولت آقای روحانی انتظار می‌رود  دیگر نهادها نیز در زمینه تسهیل برای برگزاری کنسرت آقای شجریان همراهی کنند، مگر نه اینکه در تیزرهای انتخاباتی مدام صدا و نوای استاد در صداوسیما پیچید، حالا چه شده که پای برخی نهادها درمیان است؟
بخش‌هایی در اختیار ما نیست و ما هم دخالت نکردیم و نمی‌کنیم.
‌خب فکر می‌کنید با چه سازوکاری می‌توان مسائل را مدیریت کرد؟
ایشان باید تلاش کند مسائل را مرتفع کند.
‌این مسائل برای آقای شجریان شفاف‌سازی شده است؟
ایشان می‌توانند به عرصه هنر بازگردند به شرطی که مسائلی را که مطرح شده پیگیری کرده و حل‌وفصل کنند. تا انسان خودش نخواهد، نمی‌تواند تغییری به وجود آورد. بالاخره اتفاق‌هایی افتاده که باید بررسی شود. خب، اگر خود آقای شجریان داوطلب باشد باید خود ایشان حقوق تضییع‌شده را تأمین کند، اینکه بشود برخی دغدغه و نگرانی‌ها را برطرف کرد.
‌سؤالم این است که وزارت ارشاد نکات و دغدغه‌ها را برای آقای شجریان توضیح داده؟
نه، دیداری به این معنا نداشتیم.
‌بنا هم ندارید توضیح و دیداری در زمینه حل مسئله برگزار کنید؟
فعلا نه. اما اگر ایشان تلاش کند، ما استقبال می‌کنیم تا کار را دوباره با قوت دنبال کنند.
‌بالاخره انتظارهایی هم از وزارت ارشاد و دولت روحانی مطرح است.
خواست همه ما این است که آقای شجریان دوباره به عرصه هنر کشور بازگردند، برای همیشه قرار نیست آدم‌ها را بایکوت کنیم و نمی‌شود شجریان را هم بایکوت کرد ولی خودشان هم باید سوءظنی را که به وجود آمده،برطرف کنند. البته رفت‌وآمد ایشان به کشور ایرادی ندارد.
‌مسئله و سؤال ما هم رفت‌وآمد ایشان به کشور نیست، پرسش درباره برگزاری کنسرت است؟
ایشان می‌تواند به عرصه هنر کشور بازگردد و موسیقی اصیل ایرانی را ترویج کند، تأکید دارم وزارت ارشاد، ایشان را به‌عنوان هنرمند شناخته‌شده و علاقه‌مند به کشور می‌شناسد.