1

چرا فهرست پرمخاطبان نماوا در تعطیلات عید به‌روز نشد؟؟ به‌خاطر دل گلزار؟

سینماروزان/محمد شاکری: چرا ساترا و ارشاد که هر دو ادعای زعامت شبکه خانگی را دارند، آمار هفتگی تایید‌شده‌ای از میزان مخاطبان در شبکه خانگی ارائه نمی‌کنند؟

اعلام هفتگی آمار پرمخاطب‌ترین محصولات مدتهاست در سینما رواج دارد و با راه‌اندازی سمفا، امکان دریافت به‌لحظه آمار هم وجود دارد.

علیرغم اینکه شبکه خانگی و به‌ویژه سامانه‌های ویدیوی درخواستی در یک سال کرونایی اخیر، رونق قابل ملاحظه‌ای داشته‌اند ولی هیچ سامانه هماهنگی برای رصد میزان مخاطبان وجود ندارد.

آماری که هر یک از سامانه‌های ویدیوی درخواستی ارائه می‌کنند هم چون نظارت بالادستی ندارد بارها محل شک و شبهه بوده و فقط حجم پرسشها را بیشتر کرده.

به عنوان یک مثال ساده سامانه نماوا در تمام تعطیلات دو هفته‌ای نوروز هیچ داده‌ای درباره میزان مخاطبان خود ارائه نکرد و تازه بعد از تعطیلات بود که به ارائه آمار پرداخت.

اینکه چرا با وجود عرضه سریالهایی همچون “گیسو”، “سیاوش”، “قورباغه” و “دراکولا” و مسابقه “هفت‌خان”، آمار مخاطبان نماوا به صورت هفته به هفته اعلام نشد، جای پرسش دارد؟

اینکه دو محصول نماوا(گیسو+هفت‌خان) هر دو با حضور محمدرضا گلزار عرضه شده و البته هیچ یک نتوانست جریانی ویژه در شبکه خانگی ایجاد کند، عامل این وقفه در ارائه آماردهی است؟ به‌خصوص که هفت‌خان گلزار در رده آخر آمار پس از تعطیلات نماواست.

بعید است شخص گلزار با عقبه کمّی طولانی که در بازیگری دارد ابایی داشته باشد از اینکه آمار دقیق و به‌روز از میزان مخاطبان آثارش ارائه شود. هرچه نباشد از طریق چنین آماری می‌توان به ترمیم اشتباه در گزینش آثار پرداخت ولی اینکه نماوا چرا در کل تعطیلات، آمار مخاطبان را نداده، شبهه‌زاست؟ آیا از گلزار خجالت می‌کشند که فهرست دقیق و هفتگی مخاطبان آثار را اعلام کنند؟؟

البته که این فقدان منبع مطمئن برای آماردهی درباره سریالهای خانگی مختص نماوا نیست و دیگر سامانه‌های ویدیوی درخواستی را نیز دربرمی‌گیرد و انگاری هیچ کدام از این سامانه‌ها جرات ندارند سریالهایی با حضور بازیگران شناخته‌شده را در ردیف کم‌مخاطبان قرار دهند مبادا در همکاری‌های بعدی آنها اثرگذار باشد؟؟؟

به نظر می‌رسد تا ساترا و ارشاد که هر دو ادعای زعامت شبکه خانگی را دارند، آمار هفتگی تایید‌شده‌ای از میزان مخاطبان در شبکه خانگی ارائه نکنند همچنان با چنین مصادیقی روبرو خواهیم بود.

 




حمله یک بازیگر تبلیغاتی به نیوشا ضیغمی و مهراب قاسم‌خانی و حمایت از گلزار و آرمان!+طرح ادعاهایی درباره دستمزد تبلیغاتی سلبریتی‌ها

سینماروزان: در چند ماه اخیر فعالیت سلبریتی‌های سینما در حیطه تبلیغات تجاری بیشتر شده و از گوشه و کنار ارقام مختلفی به‌عنوان مبلغ دستمزد این سلبریتی‌ها، شنیده می‌شود؛ ارقامی که گلایه‌های فعالان قدیمی تیزرهای تجاری را به دنبال دارد.

به گزارش سینماروزان الناز آبشاری ازجمله بازیگران تیزرهای تجاری درباره سطح دستمردهای بازیگران تیزرها به صبح‌نو گفت: دستمزد بازیگر تیزرهای تبلیغاتی نهایتا در بهترین حالت برای هر کار تا یک میلیون و پانصد هزارتومان است ولی نمی‌توان درآمد مشخصی تعیین کرد. ممکن است در یک ماه فقط یک کار باشد و ممکن است چندین سفارش کار. الان تعداد بازیگرها زیاد شده است. یکی از دلایل‌ آن این است که بتوانند با هرقیمتی که دل ایشان می‌خواهد بازیگر استفاده کنند.

این بازیگر تیزر ادامه داد: یکی از دلایل دیگر تیزرسازان برای تغییر مدام بازیگر این است که چهره بازیگر برای مخاطب تکراری می‌شود،  اما جالب است خانم نیوشا ضیغمی کالسکه بچه تبلیغ می‌کند، مدتی بعد نوشابه انرژی‌زا و حالا فرش تبلیغ می‌کند؛ این بی‌احترامی به همکاران من است!!

به گزارش سینماروزان الناز آبشاری که بیش از هر چیز به‌خاطر بازی در تیزر لوسیون موی ب. شناخته می‌شود درباره دستمزد سلبریتی‌هایی که وارد کار تبلیغات شده‌اند، ادعا کرد: سلبریتی‌ها امروز از حدود 300میلیون تومان تا چندین میلیارد تومان دستمزد دریافت می‌کنند. دونفر از سلبریتی‌ها که برادرند به جز مبلغ قرارداد، درصدی از فروش سالانه آن محصول را هم دریافت می‌کردند.

آبشاری افزود: چندی پیش آقای مهراب قاسم‌خانی بازیگران تیزرهای تبلیغاتی را مسخره کرده بود اما همسر خودش(شقایق دهقان) برای یک نوشابه آگهی بازی کرد. پس نباید همکاران من که با مقدار زیادی محدودیت کار می‌کنند را مسخره کنند. اگر کمی آستین لباس ما بیرون باشد، تیزرمان کد پخش نمی‌گیرد. ما باید لباسی بپوشیم که چندسایز بزرگ‌تر از خودمان باشد که مجوز پخش بگیریم.

الناز آبشاری خاطرنشان ساخت: از این ناراحتم که چرا وقتی ما چندین سال است که درحال کار هستیم و امروز کمی هم شناخته شده‌ایم، باید رقمی زیر یک میلیون بگیریم ولی سلبریتی‌ها چندصد میلیون یا بعضا  چند میلیارد تومان بگیرند.

این بازیگر تیزر گفت: به نظرم به جز محمدرضا گلزار و امیرحسین آرمان که مناسب مدلینگ هستند، تعداد زیادی بازیگر نداریم که مناسب این کار باشند. حالا همکاران من که سال‌هاست محدودیت‌های کار در تلویزیون و قوانین آن را حتی در صفحات مجازی خودشان رعایت کرده‌اند باید با این شرایط مواجه باشند اما برخی  سلبریتی‌هایی که حاضر نیستند در تلویزیون کار کنند و انواع عکس‌های آن‌چنانی را در صفحات خودشان می‌گذارند در تیزرها حاضر می‌شوند. جالب است بعضی از تهیه‌کنندگان را از کافه انتخاب می‌کنند، دو روز بعد هم طرف کشف حجاب می‌کند و به ترکیه می‌رود.

مهراب+قاسم‌خانی+الناز+آبشاری+نیوشا+ضیغمی
مهراب+قاسم‌خانی+الناز+آبشاری+نیوشا+ضیغمی




پولاد کیمیایی که به‌دلیل اغتشاشات اخیر اکران فیلم اولش به تعویق افتاد، بیان کرد⇐بعد از ۲۵ سال حضور در سينما، هنوز از من می‌پرسند که اگر پدرت نبود چه‌کاره مي‌شدی؟/بسياري از دوستان پدر از اینکه من در “خون شد” نیستم، ناراحتند ولی خودم از این موضوع، ناراضی نیستم!/چرا گلزار باید در سالنی کنسرت بگذارد که لایق محمدرضا شجریان است؟؟/چرا مردم برای این اشتباه، پول خرج می‌کنند؟

سینماروزان: اولین فیلم پولاد کیمیایی در مقام کارگردان با عنوان “معکوس” بنا بود از ۲۹ آبان روی پرده برود ولی به دلیل اغتشاشات منتج از گرانی بنزین، هنوز این فیلم روی پرده نرفته است.

پولاد کیمیایی که در فیلم تازه پدر “خون شد” که با حمایت یک سرمایه‌گذار چندفیلمه تولید می‌شود هم حضور ندارد با گلایه از اینکه همچنان برخی هویت مستقل او را باور ندارند به “شرق” گفت: بعد از 25 سال حضور در سينما برخي هنوز من را نپذيرفته‌اند. هنوز گاهي اولين سؤالي که از من پرسيده مي‌شود اين است که اگر پدرت نبود چه‌کاره مي‌شدي؟

پولاد کیمیایی ادامه داد: وقتي پدر ساخت «خون شد» را آغاز کرد، بسياري از اينکه من در اين فيلم حضور ندارم، تعجب کردند. هرچند تقدير اين‌گونه پيش رفت که من در اين فيلم حضور نداشته باشم. اما خودم از اين موضوع ناراضي نيستم. بسياري از دوستان پدر که در اين فيلم باز با او همکاري مي‌کنند، از اينکه من در فيلم حضور ندارم، ناراحت‌اند. برخي هم دوست داشتند مثل سابق من هم نقشي در فيلم پدر داشته باشم. اما الان به اين فکر مي‌کنم بسياري از موضوعات را مي‌توان ناديده گرفت و با انرژي بيشتري به هدف فکر و تلاش کرد.

آقازاده کیمیایی با نقد تناقضات جامعه گفت: جامعه ما عصبي است. کسي تو را به انجام کاري تشويق نمي‌کند! چرا هميشه نکات منفي يک کار را پررنگ مي‌کنيم؟ اگر کاري انجام داده باشي که محسنات و مضراتي داشته باشد، برخي درست روي نقاط ضعف دست مي‌گذارند. عجيب است همه ما که سال‌ها تلاش کرديم به جايگاهي که دوست داريم برسيم، هميشه با موانعي روبه‌رو هستيم. بخشي از اين مسير صرف تلاشت مي‌شود و بخشي ديگر مبارزه با انرژي‌هاي منفي که اطرافت هست. دعوا در سينما واقعا سر چيست؟

پولاد با اشاره به ماجرای برگزاری کنسرت گلزار در یک سالن مجلل در آمریکا بیان داشت: آدمي مثل محمدرضا گلزار گناهي ندارد. او در خارج از ايران در سالني کنسرت اجرا مي‌کند که اگر کسي لايق حضور در آنجا باشد، قطعا شخصي در قامت محمد‌رضا شجريان است. از طرفي، مخاطب هم متوجه نيست به چه دليل براي اين کنسرت بليت خريده است؟ براي صداي او؟ ديدن چهره او يا لذت‌بردن از موسيقي؟ از همه بدتر مردم براي اين اشتباه، پول خرج مي‌کنند. به‌مرور اين سليقه در جامعه تزريق مي‌شود و عام‌گرايي بسط بيشتري پيدا مي‌کند. متأسفانه اینجا به محض قد علم‌‌کردن بيشتر دشمن پيدا مي‌کني و دامنه تخريب‌کردنت بيشتر مي‌شود. جنگيدن با اين موانع روز‌به‌روز بيشتر خسته‌ات مي‌کند.




تحلیل رسانه اصلاح طلب بر دوقطبی گلزار-عادل در جشن حافظ⇐روی سن جشنواره جام‌جم، عادل از چه کسی تشکر کرد و گلزار از چه کسی!!؟؟/چه کسی با مردم است و چه کسی با مدیران؟! /چه کسی با مردم است و چه کسی با پول و سرمایه؟!/چه کسی با مردم است و چه کسی با اسپانسر؟!/ گلزار اسپانسر می‌آورد، اسپانسر هم پول اما آیا پول اصول می‌آورد؟

سینماروزان: هرچند از همین حالا هم میشود از برنده شدن عادل فردوسی پور در بخش بهترین چهره جشن حافظ حرف زد ولی کم نیستند آنهایی که اعتقاد دارند رقابت عادل-گلزار مماس پیش خواهد رفت و در نهایت از هر دوی آنها به گونه ای در این جشن تقدیر خواهد شد.

روزنامه اصلاح طلب “شرق” در تحلیلی بر دوقطبی گلزار-عادل نوشت: در بخش بهترین چهره تلویزیونی جشن حافظ به دوقطبی عادل- گلزار می‌رسیم که به‌شدت دوقطبی جذابی است. یکی در سمت اصولگرایی حرفه‌ای ایستاده است و حاضر نشد اعتبارش را هزینه مصلحت مدیرانی کند که درکی از رسانه و اقتضائات آن ندارند و از اصولی که داشت عدول نکرد و دیگری در سمت ستارگی ایستاده است که فقط صورتش خرج برنامه به ظاهر علمی، سرگرمی در تلویزیون شده است!

این روزنامه ادامه داد: اشتباه نشود،  محمدرضا گلزار در قالب یک ستاره سینما قابل احترام است و دو سال قبل در همین «جشن حافظ»  جایزه ویژه هیئت داوران را هم با خود به خانه برد،  برای تأثیری که در صنعت سینمای ایران در همه این سال‌ها گذاشته است. پس مشکلی با ستاره‌بودن گلزار نیست.

“شرق” در نقد گلزار آورد: مسئله زمانی جدی می‌شود که مجری «برنده باش» می‌شود نماد سواد و حضور ذهن! و در برنامه کتاب‌خوانی و سؤال‌درآوردن از آن که از سطح بازی «کوییز آو کینگز» موبایل هم پایین‌تر است، به‌عنوان نماینده اسپانسر در یک بازی ازپیش‌باخته برای مردم نشان افتخار می‌گیرد.

“شرق” درباره عادل نوشت: عادل هرچه هست، اگر تند حرف می‌زند، اگر برنامه‌اش گاهی‌وقت‌ها روی اعصاب است، اگر می‌شود به بعضی جاهای برنامه‌اش ایراد گرفت و حمایت از کی‌روش را برایش یک امتیاز منفی به حساب آورد، اما متکی به دانشی است که در طول سال‌های زیاد و ممارست و از زندگی‌ زدن به دست آورده. علیرضا فغانی خطاب به حسین میثاقی که جای عادل «می‌خواهد» باشد، یک جمله را به صراحت گفت: «عادل فردوسی‌پور از ما داورها هم بیشتر می‌فهمد، چون کاملا به‌روز است». این دو را کنار هم بگذارید و بعد به این داستان برسید که در روز اهدای جایزه مردم روی سن جشنواره جام‌جم، عادل از کی تشکر کرد و گلزار از کی!! شاید این‌طور به نظر برسد که تشکر عادل از مردم و بغض و شکستنش آن بالا و از آن‌طرف تشکر آقای سوپراستار از مدیر بی‌تجربه شبکه 3 و البته از «هوادارانش»(!) چندان مهم جلوه نکند. شاید مهم نباشد، اما این عمل و عکس‌العمل این دو قطب داوری مردم در جشن حافظ یک مورد مشخص را روشن می‌کند؛  اینکه کی با مردم است و کی با مدیران؟! کی با مردم است و کی با پول و سرمایه؟! کی با مردم است و کی با اسپانسر؟!

این رسانه اصلاح طلب خاطرنشان ساخت: بله، گلزار اسپانسر می‌آورد، اسپانسر هم پول. اما پول اصول می‌آورد؟ هرچقدر هم آقای محمدرضا گلزار در سینما پول‌ساز بود و یار صنعت سینمای ایران، اما در اجرا و در قاب تلویزیون بی‌استعداد و ناشی است. گلزار در قاب تلویزیون مجری‌ای است که فقط ماسک ستاره سینما را به صورت زده و روبه‌روی مردمی نشسته است که مقهور آن ماسکند. در جشن حافظ مشخص می‌شود که این مردم هنوز مقهور ماسک مانده‌اند یا رأی‌شان به اثرگذاری اجتماعی، ولو در یک برنامه فوتبالی است.




محمود شهریاری در گفتگویی تفصیلی اظهار داشت⇐برای خودم تأسف می‌خورم که ۳۱ سال برای تلویزیونی انرژی گذاشتم که اجرای برنامه‌هایش را به بازیگران می‌سپارد!!/بیکاری در میان بازیگران شیوع یافته و همین باعث شده که برای کسب درآمد به سمت اجرا بیایند!!/امثال بنیامین وقتی نمی‌توانند کنسرتهایشان را پر کنند به فکر اجرا می‌افتند!!/گلزار با حمایت از علی فروغی، از طرفدارانش کم کرد!/تلویزیون در ماه رمضانی که گره خورده با بحرانهای اقتصادی، باید مردم را شاد کند نه اینکه حالشان را خراب کند/برادر هاشمی رفسنجانی مرا ممنوع‌التصویر کرد ولی بهترین مدیر تلویزیون، خودش بود!!

سینماروزان/هنگامه ملکی: محمدرضا گلزار، پژمان بازغی، علی انصاریان، جواد رضویان، کامران تفتی، امیرحسین رستمی و حالا بنیامین بهادری نام فوتبالیست‌ها و بازیگرانی است که در سال‌های اخیر مجری تلویزیون شده‌اند. این حضور برای آنها هم نفع مادی دارد و هم شهرت بیشتر و تلویزیون هم به دنبال بازگرداندن مخاطب است.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «ایرناپلاس» چند روز به آغاز ماه رمضان نمانده بود که خبر از پخش برنامه‌ای با عنوان «ماه ماه»  با اجرای بنیامین بهادری، خواننده پاپ منتشر شد. این برنامه که به‌نوعی جایگزین برنامه دم افطار شبکه سوم یعنی «ماه عسل» معرفی شد، بار دیگر بحث حضور سلبریتی‌ها را در حوزه اجرا مطرح کرد. البته در اولین شب و دو ساعت مانده به اجرای بنیامین، به دستور مرتضی میرباقری، معاون سیما، برنامه «ماه ماه» از کنداکتور شبکه سه خارج شد. در حالی که رسانه‌ها یک هفته قبل این خبر را منتشر کرده بودند، انگار معاون سیما دقیقاً دو ساعت مانده به پخش، از این موضوع مطلع شده است.

حضور فوتبالیست‌ها و بازیگران به‌جای مجریان دو سه سالی است که باب شده و البته اکثر این حضور‌ها با حاشیه‌هایی همراه بوده است. پیش از این نیز حضور محمدرضا گلزار در شبکه سه و مسائل مالی آن برنامه خبرساز شده بود.

در ماه رمضان امسال، جواد رضویان بازیگر طنز سینما و تلویزیون، به‌جای کاظم احمدزاده اجرای برنامه «جشن رمضان» را برعهده گرفته است. در حالی که هنوز حذف عادل فردوسی پور، برای مخاطب جوان تلویزیون حل نشده و از طرفی مجریان باسواد و مسلطی مانند علی درستکار مجبور شده‌اند در شبکه‌های رادیویی برنامه اجرا کنند، تلویزیون آنتن و بودجه خود را در اختیار سلبریتی‌ها قرار داده است به این امید که چند نفر بیشتر پای جعبه جادو بنشینند.

محمود شهریاری مجری باسابقه و ممنوع‌التصویر صداوسیما در گفت‌وگو با «ایرناپلاس» با اعلام اینکه نمی‌دانم چرا بودجه و پول سازمان را با این انتخاب‌ها هدر می‌دهند؟ به انتقاد از این مسأله پرداخت.

این مجری با‌تجربه برنامه‌های تلویزیونی که مدتی است به دلیل ممنوعیت فعالیت در رسانه ملی حضور ندارد، گفت: من به‌شدت مخالف هستم که بازیگران و خوانندگان در تلویزیون برنامه اجرا کنند. البته تقصیر هنرمندان نیست، بلکه مدیران ما مقصر هستند. مثل اینکه مدیران ما کارشان را بلد نیستند که این اتفاق‌ها می‌افتد. چرا با وجود مجری‌های حرفه‌ای، یک آدم تازه‌وارد را که در این زمینه هیچ تجربه‌ای ندارد، برای اجرای برنامه‌ها انتخاب می‌کنند؟ بسیاری از همین مدیران هنگام دریافت بودجه به مجلس اعتراض می‌کنند که بودجه ما کم است و آن را بیشتر کنید. پس چرا با این کار‌ها بودجه و پول سازمان را هدر می‌دهند. این همه از منابع مالی مردم استفاده می‌کنند و برنامه‌های سطح پایین به مردم ارائه می‌دهند. همه مخاطبانی که در عرض سال‌ها یکی‌یکی به شبکه‌ها پیوسته‌اند را پراکنده کردند. در حال حاضر تلویزیون واقعاً به یک رسانه بدون مخاطبی تبدیل شده است. واقعاً نمی‌دانم چرا این انتخاب‌ها را می‌کنند و هدفشان چیست؟ مثل این است که هدفی وجود ندارد یا هدف خودشان را گم کرده‌اند.

شهریاری در پاسخ به این پرسش که آیا تلویزیون با انتخاب این سلبریتی‌ها به جذب مخاطبان مقطعی راضی شده است، بیان کرد: بله، این مخاطبان مقطعی هستند. ممکن است هواداران بنیامین بهادری روز اول، دوم و سوم بنشینند و برنامه را ببینند. ولی بعد از مدتی خواننده‌ای که به دلیل صدایش او را دوست داشتند با اجرای نه‌چندان خوب از چشم مردم و طرفدارانش می‌افتد؛ به عبارت دیگر طرفداران خود را در حرفه اصلی‌اش هم از دست می‌دهد. این اتفاق واقعاً نادرست است. مجریان برای داشتن اجرا‌های خوب، دوره‌های مختلفی مانند سخنوری و تنفس می‌بینند و زبان بدن یاد می‌گیرند. کسی که نمی‌تواند چهار جمله در کنسرتش بگوید، چگونه ممکن است یک‌دفعه برنامه‌ای را اجرا کند؟ من برای مدیرانمان تأسف می‌خورم که این دیدگاه را دارند. برای خودم تأسف می‌خورم که 31 سال در سازمانی عمر و انرژی گذاشتم که چنین تصوری بر آن حاکم شده است.

این مجری باسابقه تلویزیونی درباره دلایل پذیرفتن اجرا توسط سلبریتی‌ها با وجود هجمه‌های بسیاری که از سمت رسانه‌ها به آن‌ها می‌شود، گفت: سریال‌سازی در صداوسیما و در مقایسه با سال‌های گذشته خیلی کم شده است. تولید فیلم‌های سینمایی محدود شده و یک عده‌ای بیکار شدند. این افراد برای اینکه دوباره دیده شوند و فراموش نشوند این اقدامات را انجام می‌دهند که به ضررشان هم تمام می‌شود. محمدرضا گلزار دوست من است، واقعاً او را دوست دارم، اما با حمایتی که از علی فروغی در جشنواره جام‌جم کرد و در مقابل عادل فردوسی‎پور ایستاد، باعث شد این اتفاق به ضررش تمام شود و مورد ناسزای مردم قرار گیرد و حتی از طرفدارانش هم کم شد. این‌ها را باید آسیب‌شناسی کرد. این هنرمندان باید مشاورانی داشته باشند که سره و ناسره را برایشان مشخص کنند و آن‌ها را در جریان بگذارند که این اجرا‌ها به ضررشان تمام می‌شود. متأسفانه به دلیل مسائل مالی، دیده شدن یا چون به فراموشی سپرده شده‎اند، به این اقدامات دست می‌زنند که زدن تیر خلاص به خودشان است. بنیامین خیلی وقت است که کنسرتی برگزار نکرده است. برای اینکه نمی‌تواند سالن را پُر کند. وقتی می‌بینند به فراموشی سپرده می‌شوند، می‌خواهند از این طریق دوباره دیده شوند، ولی مطمئن باشند که به ضررشان تمام می‌شود.

وی در پاسخ به این پرسش که کدام یک از مدیران تلویزیونی در این سال‌های فعالیت شما تحلیل علمی درستی از اجرا داشته است، بیان کرد: با توجه به اینکه اولین ممنوع‌التصویری من در زمان محمد هاشمی برادر هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت سازمان صداوسیما صورت گرفت، اما وقتی ایشان را با جمیع جهات و با مدیران بعدی مانند آقایان لاریجانی، ضرغامی، سرافراز و در حال حاضر هم آقای علی‌عسگری مقایسه می‌کنم، هاشمی موفق‌ترین و بهترین مدیر بوده است. در آن زمان که انقلاب شده بود و شرایط انتقال قدرت در حال شکل‌گیری بود، آقای هاشمی بسیار خوب مدیریت کرد و عملکردش نسبت به بقیه بهتر بود.

شهریاری با اعلام اینکه برنامه‌های افطار ماه رمضان به‌جای اینکه مردم را مانند دیگر کشور‌های اسلامی در هنگام افطار شاد کنند، از احساسات رقیق شده آن‌ها سوءاستفاده می‌کنند، افزود: مردم به دلیل تأمین معیشتشان دچار گرفتاری و دردسر‌های بسیار هستند، پس دیگر لازم نیست ما آن‌ها را به گریه وادار کنیم. تلویزیون در ماه رمضانی که گره خورده با بحرانهای اقتصادی، باید مردم را شاد کند نه اینکه حالشان را خراب کند. خیلی ناپسند است که از احساسات مردم که به دلیل روزه‌داری دم افطار رقیق شده است، سوءاستفاده شود و آن‌ها را به گریه و غم وادار کنیم. غمگین شدن در این شرایط چه نفعی برای ما و مملکت دارد؟ باید تلویزیون با برنامه‌های شادش آثار مخرب اقتصادی و مشکلات مردم را خنثی کند نه اینکه آن‌ها را تشدید کند.




رقابت گلزار-عادل یا خیمه شب بازی اصغر-غلام؟؟

سینماروزان/حامد مظفری: این دوقطبی پوشالی که بر سر حمایت از گلزار-عادل به راه افتاد گلابی را وارد گلدان ترک خورده مدیران سازمان کرد که لااقل تا مدتی هم که شده حفره های رسانه ملی مان(شان؟) را کاور کنند! هرچقدر هم منتظر شدیم یک نفر نیامد که بگوید وقتی هم تثبیت عادل طی دو دهه و هم بالا آمدن گلزار طی چند ماه مرهون اتصالات است، این همه تلاش برای ارجحیت این بر آن چه فایده ای دارد؟؟

اگر حمایتهای اصغر نبود، عادل که جای خود دارد حتی اپرا وینفری هم نمیتوانست دو دهه بر کرسی نود تکیه کند!! اگر خویشاوندی با غلام نبود، جوانک نورسی نبود که بشود حامی گلزار برنزه و او را این چنین بالا بکشد! رستنگاه غلام و اصغر اپسیلونی با هم فاصله دارد، که این خیمه شب بازی را این قدر جدی میگیرید؟؟

لابد میخواهید بگویید «عادل اصغری تواناست و «گلزار غلامی» ناتوان! توانایی در رقابت شکل می‌گیرد و رقابت واقعی در فضای غیررانتی به منصه ظهور میرسد!

خروجی گلزار که در بخش خصوصی سری فیلمهای برادران بانکی است! عادل در بخش خصوصی چه رو کرده؟ چرا ایشان خیلی زود در بخش خصوصی و بی رانتهای سازمانی، ژورنالی ده برابر قدرتمندتر از نود نمی آفریند تا مشت محکمی بزند بر دهان یاوه گویانی که میخواهند استار سپاهان‌فیلم (!) را جای او به قهرمان رسانه ملی بدل کنند؟؟




انتقاد همه جانبه “کیهان” از اوضاع اخیر رسانه ملی⇐تلویزیون در این روزگار هر روز لطمه جدیدی می‌خورد؛ چه از حیث هزینه‌دادن به خاطر یک عده‌ مجری کارنابلد و چه از حیث میدان دادن به جوانانی که از مدیریت چیزی نمیدانند!/چرا بنابر رابطه و سفارش به برخی فرصت داده می‌شود تا مدیریت در این رسانه را برعهده بگیرند؟/اسپانسری اداره کردن برنامه ها، تلویزیون را درمانده کرده!/برای پر کردن چاه طویل آنتن تلویزیون،‌ باید از هر نوع اسپانسر با هر نوع رویکردی بهره گرفت؟/در نتیجه تمرکز اسپانسرها بر امثال گلزار و گودرزی نبوده که کاربلدهای اجرا خانه نشین شدند؟

سینماروزان: انبوه مسابقه های فصلی در رسانه ملی را کنار اسپانسرمحور بودن بیش از حد این برنامه ها که بگذاریم متوجه خواهیم شد که چقدر دست رسانه ملی در جلب مخاطب خالی است.

روزنامه اصولگرای “کیهان” در تحلیلی انتقادی نسبت به اوضاع تلویزیون به صراحت برخی از مهمترین مشکلات این رسانه را فهرست کرده است.

متن تحلیل “کیهان” را بخوانید:

این روزها چند برنامه شاخص داریم که کودکان و نوجوانان آن را دنبال می‌کنند؛ یکی «محله گل و بلبل» اصطلاحاً عمو پورنگ(داریوش فرضیایی) است و دومی «فیتیله‌ای‌هاست» که با نگاهی جدید و متفاوت کاری تحت عنوان «دوقلوها» را می‌سازند. اما اسپانسری اداره کردن برنامه‌ها یا اصطلاحاً مشارکتی مدیریت کردن برنامه‌ها، تلویزیون را درمانده کرده است.

نکته‌ای که فیتیله‌ای‌ها خصوصا علی فروتن هم به آن اشاره کرده که همه کار ما را منوط به مشخص شدن سرنوشت اسپانسر مالی کرده‌اند و این کوچک انگاشتن جایگاه کودک در تلویزیون است. یا داریوش فرضیایی که در صفحه مجازی خودش به همین مشخص نبودن اسپانسر «محله گل و بلبل» اشاره می‌کند. این‌ها مصداقی از مشکلات تلویزیون با اسپانسرهاست. حالا بماند که اسپانسر امروز برای برنامه‌سازی و حتی سریال‌سازی در محتوا دخل و تصرف می‌کند و هرچه را که می‌پسندد در محتوای برنامه‌ها و سریال‌ها می‌گنجاند حال به نفع مخاطب باشد یا به ضرر مخاطب!

یکی از ضربه خوردن‌ها علاوه بر بی‌احترامی به نوستالژی‌های مخاطب، خانه‌نشین شدن کاربلدهاست. چرا که اسپانسرها یک عده سرمایه‌گذار هستند که با نگاه تجاری به میدان فرهنگی می‌آیند تا بگویند برای فرهنگ این مرز و بوم هم کاری کرده‌اند و احتمالاً پلی بشود برای پولدار شدن‌شان! زیرا به کار فرهنگی، نگاه فرهنگی ندارند و این یکی دیگر از آسیب های دیگر استفاده از اسپانسرهاست. اسپانسرها اصرار دارند مثلاً گلزار «برنده ‌باش» را اجرا کند چون از چشم و ابروی او خوش‌شان می‌آید و اصلاً محتوای بیان و گفتار او اهمیتی ندارد. اینکه حمید گودرزی می‌تواند مجری یک مسابقه تلویزیونی در حد استاندارد باشد برای اسپانسر و سرمایه‌گذار برنامه «پنج‌ستاره» هیچ اهمیتی ندارد. او فقط یک بازیگر مشهور است که احتمالاً در فضای مجازی هم فالوئر داشته باشد بقیه مطالب مهم نیست.

تلویزیون در این روزگار هر روز لطمه جدیدی می‌خورد چه از حیث هزینه‌دادن به خاطر یک عده‌ مجری نابلد کار که فقط صرف روابط و تعاملات و تسلط تمام عیار اسپانسرها، روی آنتن می‌روند. نمونه بارز آن شاید علی انصاریان باشد که «ورزشگاه» در حالی به او واگذار می‌شود که قبلاً این بازیکن سابق که سر از بازیگری و اجرا درآورده، شوخی‌های سخیف و مبتذلی را در ایام جام‌ جهانی در تلویزیونی اینترنتی انجام داد و حالا به او آنتن رسانه‌ملی داده‌اند. چند روز از اجرای ضعیفش نگذشته بی‌احترامی به ملت افغانستان رخ می‌دهد. حالا حالا چقدر از روی احساس و اراده شخصی بوده و چقدر تحت فشار، امیدواریم که خودخواسته این چنین اتفاقی افتاده باشد.

علی ضیاء هم که مثلاً یک مجری با سابقه تلویزیونی است با لحن ناشایستی وقتی گوشی تلفن همراه مهمان زنگ می‌خورد می‌گوید این تلفن را بیاورید یک فحش بدهم اما به یک باره بعد از صحبت کردن مهمان از او می‌پرسد چه کسی زنگ زده بود؟ او می‌گوید دخترم! اینجاست که آن نقش نظارت رسانه‌ ملی احساس می‌شود که انگار در خواب قیلوله‌ای به سر می‌برد که آنقدر باید مخاطب شاهد بی‌حرمتی‌های سریالی در صداوسیما باشد که این یک مصداق بارز آن همه رفتارهای غیراستاندارد و غیرمرسوم در تلویزیون است.

اینکه می‌گوییم اسپانسرها برخی از برنامه‌های تلویزیون را درمانده کرده‌اند بی‌راه نگفته‌ایم؛ چون رونق حضور سلبریتی‌ها در مقام اجرا و حتی تهیه‌کنندگی این روزها به دانیال عبادی هم آنتن داده و حتی می‌خواست فضای حضور بنیامین بهادری به عنوان مجری برنامه «تب‌تاب» را هم فراهم کند.

شاید گوشه‌ای از این مشکلات عدم مدیریت لازم و میدان‌دادن به جوان‌هایی باشد که اصلاً از رسانه چیزی نمی‌دانند. فقط بنابر رابطه و سفارش به آن‌ها فرصت داده می‌شود تا مدیریت شبکه‌ای را برعهده بگیرند. آن‌ها هم به خاطر ساختن یک عقبه اجتماعی برای خودشان، بر این باورند که می‌توانند با نزدیک شدن به هنرمندان سینمایی که خیلی با مدیوم تلویزیون آشنا نیستند، این اتفاق می‌افتد.

وقتی هم با آن‌ها صحبت می‌کنیم از این کار به عنوان آشتی با هنرمندان و نجات رسانه‌ ملی از ریزش مخاطب، یاد می‌کنند. اما به راستی تلویزیون بایستی خودش را رقیب ماهواره بداند و برای این رقابت دست به هر کاری بزند؟ یا در جریان بازنشستگی و استفاده از مدیران جدید، هر نوع مدیری بنابر سفارش و توصیه افرادی که عموماً سیاسی هم هستند را به کار بگیرد؟ یا در جریان مشکلات اقتصادی صداوسیما برای پر کردن چاه طویل آنتن تلویزیون،‌از هر نوع اسپانسر با هر نوع رویکردی بهره بگیرد؟ این سوالاتی است که امیدواریم هرچه زودتر مدیران به بطن آن‌ها دست پیدا کنند.




یک عضو هیات رییسه شورایعالی تهیه کنندگان اظهار داشت⇐شورایعالی تهیه کنندگان نیاز به دبیر ندارد چون بناست صنف واحد تهیه کنندگان شکل گیرد!/ اینکه فلان تهیه کننده، رفقایش را جمع کرده و صنف جدید زده بیش از همه به ضرر خودشان است!/چنددستگی صنوف تهیه کنندگی موجب بالا رفتن غیرمنطقی دستمزد بازیگران شده!!/در آخرین همکاریم با گلزار، دستمزدش ۷۰ میلیون بود و حالا شنیده ام که دستمزد میلیاردی میگیرد!!!

سینماروزان/محمد شاکری: هرچند انتظار میرفت با پایان دوره یک ساله منوچهر شاهسواری در دبیری شورایعالی تهیه کنندگان، دبیری تازه برای این شورا انتخاب شود ولی هنوز این اتفاق نیفتاده است و همین امر پرسشهایی مختلف را شکل داده.

محمد بانکی از اعضای هیات رییسه شورایعالی تهیه کنندگان در چرایی عدم معرفی دبیر جدید برای شورایعالی به سینماروزان گفت: بساط شورایعالی تهیه کنندگان باید جمع شود چون بناست صنف واحد تهیه کنندگان شکل گیرد. هشت نفر مشغول نگارش آیین نامه شورا هستند و به زودی این آیین نامه منتشر خواهد شد.

بانکی ادامه داد: بعد از انتشار آیین نامه یکپارچگی صنوف تهیه کنندگی، انتخابات برگزار شده و هیات رییسه صنف واحد تهیه کنندگان شکل خواهد گرفت. در این شرایط شورایعالی نیاز به دبیر ندارد.

محمد بانکی با انتقاد از تلاشهای هفته های اخیر یک تهیه کننده برای راه اندازی صنفی جدید گفت: اینکه فلان تهیه کننده به نام ثبت در وزارت کار رفقایش را جمع کرده و انتخابات گذاشته و صنف زده، اسمش منفعت طلبی است و نه کار صنفی!! اینکه جنبه کار تیمی را ندارند و میروند کانون میزنند در درازمدت به ضرر خودشان است چون ضعف تهیه کنندگان در انشقاق است.

محمد بانکی که درگیر پیش تولید فیلمی با نام “دو زن” شده به سینماروزان گفت: اغلب همکارانی که در شش ماه اخیر درگیر تولید شده اند از افزایش سرسام آور دستمزد بازیگران نالیده اند؛ این افزایش دستمزد که نتیجه حضور سرمایه های مشکوک در سینماست یکی از آسیب های چنددستگی تهیه کنندگان است.

بانکی با بیان اینکه بخش خصوصی نمی تواند چنین دستمزدهایی را پرداخت کند گفت: من چند فیلم مختلف را با محمدرضا گلزار کار کردم و یادم می آید دستمزد ایشان از 13 میلیون در “سیزده گربه…” شروع شد و در “دو خواهر” به حدود 30 میلیون رسبد و در نهایت در آخرین همکاری مان “تو ومن” به 70میلیون رسید اما اخیرا شنیده ام دستمزد ایشان میلیاردی شده!؟؟ آن زمان میشد با بازگشت سرمایه از گیشه این دستمزدها را جبران کرد اما حالا چه؟؟ یک فیلم باید چندمیلیارد بفروشد که فقط دستمزد یک بازیگر را برگرداند؟؟؟

تهیه کننده “دو دوست” خاطرنشان ساخت: اینکه در گذر زمان دستمزدها افزایش یابد منطقی و منصفانه است اما افزایش جهشی دستمزد در فقط چند ماه که ناشی از چنددستگی تهیه کنندگان است به ضرر بخش خصوصی است و موجب پررنگ شدن دوقطبی پروژه های ارگانی- محصولات مشکوک المنابع خواهد شد و رفته رفته بخش خصوصی کاملا حذف شده و همین تنوع حداقلی تولید هم وجود نخواهد داشت.




نام این اقدام، نان قرض دادن است یا ترویج فرهنگ کتابخوانی؟⇐منوچهر هادی در فیلمهایش به گلزار نقشهای ویژه می‌دهد!/گلزار در مسابقه‌اش به هادی و همسرش جایزه ۱۰۰ میلیونی می‌دهد!

سینماروزان: در یکی از برنامه های اخیر مسابقه «برنده باش» که به تازگی از شبکه سه سیما پخش می‌شود منوچهر هادی و همسرش یکتا ناصر که با مجری این مسابقه یعنی محمدرضا گلزار در سریال «عاشقانه» و فیلم سینمایی «آینه بغل» همکاری کرده بودند حاضر شدند و در نهایت برنده جایزه ۱۰۰ میلیون تومانی این مسابقه شدند؛ بماند که گلزار در فیلم در حال تولید منوچهر هادی با نام «رحمان 1400» هم نقشی ویژه دارد!!

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان آنلاین» حال سوالی که اینجا برای مخاطبان این برنامه پیش می‌آید این است که آیا حضور این زوج که با آثار سینمایی و تولیدات شبکه نمایش خانگی خود به ثروت و شهرت قابل توجهی رسیده‌اند چه ضرورتی برای شرکت در این مسابقه داشته که این زوج هم بتوانند در نهایت با چند سوال ساده و پیش پا افتاده ۱۰۰ میلیون تومان پول ناقابل را کاسب بشوند!

درست همین چند هفته پیش بود که جت الاسلام و المسلمین حسینی قمی با حضور در برنامه سمت خدا شبکه سوم سیما با اشاره به نقل قول رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال ۱۳۸۳ در دیدار با مسئولان فرهنگی از سید قطب گفت: مقام معظم رهبری از قول سید قطب فرمودند؛ “به یکی از کشور‌های اروپایی رفتم و دیدم بر سر در کلیسایی نوشتند امشب اینجا برنامه رقص و شادی است. گفتم؛ «مگر می‌شود در کلیسا چنین برنامه‌ای باشد؟» رفتم دیدم بله بود. این عذر پذیرفته نیست که ما پخش می‌کنیم تا مردم از پای ماهواره بلند شوند. اگر سوء است و درست نیست چه فرق می‌کند من پخش کنم یا رقیب من، در هر صورت بد است، چرا من پخش کنم. وی در این برنامه افزود: از جمله سرگرمی‌ها مسابقات است. مسابقات خوب است منتها باید مراقب بدآموزی قولی و عملی در آن‌ها بود. یک روز دیدم در یک برنامه تلویزیونی، پنج میلیون تومان به یک نفر جایزه دادند، برای اینکه به چند سؤال جواب داد، این سرگرمی خیلی جالبی نیست، ممکن است بگویند این کار ترویج علم است. ترویج علم را از یک راه بهتر انجام دهید. این راه ضرر دارد. عده‌ای که این‌گونه مسابقات را نگاه می‌کنند بی‌منطقی به ذهنشان می‌رسد و از این بی‌منطقی سوء استفاده می‌کنند.

حالا با وجود تاکیدات مقام معظم رهبری آن هم در شرایطی که عده‌ای از مردم برای تهیه نان شب با انبوهی از مشکلات دست و پنجه نرم می‌کنند چگونه می‌شود افرادی خاص و سلبریتی روی موج شانس و قرعه کشی برای مردم ذهنیت سازی کنند و عده‌ای هم در برنامه‌های خود با قراردادن جایزه‌های بزرگ، جذب مخاطب کنند.

وقتی برنامه (مسابقه‌ای) به نام «برنده باش» با شعار مطالعه و فرهنگ سازی در شبکه سه سیما قد علم می‌کند مردم با رویکردی متفاوت منتظر اتفاقی خاص و خوب بودند، برنامه‌ای که با اجرای «محمدرضا گلزار» بازیگر سینما، خواننده، مدل و… هر هفته در شبکه سه سیما پخش می‌شود. این برنامه که حامی مالی بیرونی دارد به تقلید از مسابقه مشهور «میلیونر شو» که نمونه جهانی دارد نوعی مسابقه اطلاع عمومی است و فرد حاضر در مسابقه به سوالاتی پاسخ می‌دهد که هرکدام از ارزش ریالی خاصی برخوردار است.
حالا که چند قسمت از این برنامه که گذشته بازهم به یک نتیجه رسیدیم «فریب مجدد مردم توسط سلبریتی ها». آنچه در این مسابقه اصلادیده نمی‌شود ربطش به کتاب و کتابخوانی است. این برنامه کجایش به فرهنگ مطالعه و کتابخوانی ارتباط دارد؟ یک سری سوالات اطلاعت عمومی و پیش پا افتاده که مشابه اش در مسابقات تلویزیونی در طول این سال‌ها به وفور در رسانه ملی دیده شده است. نمونه خوب و خاطر انگیزه اش مسابقه هفته با اجرای مرحوم منوچهر نوذری بود.
حال از این نقد که بگذریم به مسئله مهمتری بر میخوریم که افراد و شرکت کنندگان در این مسابقه از چه کانالی برای حضور در این ضیافت میلیونی دعوت می‌شوند؟ آیا از میان مردم عادی و اهل مطالعه انتخاب شده‌اند؟ آیا از میان دانشجویان مناطق محروم دعوت شده‌اند؟ آیا از دانش آموزان استعداد‌های درخشان دعوت شده‌اند؟ آیا از برگزیدگان مسابقات کتابخوانی تعیین شده‌اند؟ و هزاران آیا دیگر…
پاسخ تمام سوال‌های بالا خیر است چرا که ما توقع زیادی داریم و بازهم فریب خورده‌ایم. مخاطب برنامه ناگهان شاهد چهره‌هایی نام آشنا و تعجب برانگیز هست. چراکه سوژه‌های مدنظر ما جذابیت ندارند. مردم برای مردم جذابیت ندارند و باید حتما از چهره‌های هنری در برنامه‌ها استفاده شود.
منوچهر هادی و همسرش یکتا ناصر که در دو کار سریالی و سینمایی با حضور گلزار مجری مسابقه برنده باش فروشی بسیار مطلوب را تجربه کرده‌اند در برنامه گلزار حاضر می‌شوند و جایزه ۱۰۰ میلیونی را از آن خود می‌کنند. فرهنگ نان قرض هم دادن در این جماعت از قدیم مرسوم بوده است، ولی این پرسش اینجا طرح می‌شود که چرا این مسابقه و جایزه اش باید برای این افراد باشد؟
پاسخ به این سوال را باید متولیان امر و مدیران شبکه ۳ بدهند. همزمان در شبکه‌ای دیگر مسابقه‌ای مشابه پخش می‌شود و در آن آقای بازیگر مجری به زیبایی جوان نیازمندی را که خودش ابراز می‌کند به پول مسابقه نیاز دارد تا بتواند ازدواج کند را فریب می‌دهد تا گزینه درست خود را با گزینه نادرست مجری تعویض کند بعد هم با افتخار از این کار غیر اخلاقی خود نام می‌برد.
در پایان باید گفت هزاران نفر می‌توانند جای این زوج ثروتمند باشند که با پاسخ به سوالات برنده میلیون‌ها تومان شوند و به زخمی از زندگی خود بزنند. باید به آقای گلزار گفت نه تنها برنامه شما عاملی برای بالا رفتن سطح مطالعه نیست بلکه بیشتر به یک دورهمی و گعده رفاقتی شبیه است.



آلارمی پیش‌روی رسانه ملی و اسپانسری که کنار «برنده باش» ایستاده⇐شکست سنگین گلزار از سینما و «دلم میخواد» تا شبکه خانگی و «ساخت ایران۲»!

سینماروزان: محمدرضا گلزار که زمانی سوپراستار سینما بود و عاملی تلقی میشد بر فروش بالای فیلمها در ماههای اخیر بدجوری قافیه جلب مخاطب را باخته است.

امسال فیلمی با بازی او با نام «دلم میخواد» در یکی از بهترین مواعید اکران که عیدفطر باشد روی پرده رفت اما این فیلم بعد از سه هفته اکران به زحمت فروشش از یک میلیارد عبور کرد آن هم درشرایطی که کلی تبلیغ شد بر سر اینکه «دلم میخواد» پیشتر «دلم میخواد برقصم» نام داشته و فیلمی است درباره رقص و آواز و خوشگذرانی.

گلزار امسال فصل دوم سریال «ساخت ایران» را هم در شبکه خانگی داشت؛ سریالی که تهیه کنندگان آن امید زیادی داشتند به رونق تکفروشی و جانشینی «شهرزاد» اما علیرغم کلی بریز و بپاش و سفر به چین برای فیلمبرداری بخشی از نماها، اوضاع فروش این سریال آن قدر کساد بود که تولیدکنندگان ناچار شدند به راه اندازی یک نشست پرسش و پاسخ در رستورانی حوالی میدان آرژانتین(!!!) برای توجیه آمار پایین تکفروشی!

بماند که در تمام سالهای فعالیت سینمایی گلزار تنها محصولاتی مانند «توفیق اجباری»، «کما» یا «آینه بغل» فروشی چشمگیر داشته‌اند که در آنها گلزار، پارتنر چهره هایی همچون رضا عطاران، امین حیایی و جواد عزتی بوده است.

با این اوصاف گلزار که اخیرا بازی در یک فیلم پربازیگر به نام «ما همه با هم هستیم» که درباره بریز و بپاش تولید در آن و هویت سرمایه‌گزار آن امید علیجانی حرف و حدیث فراوان است را پشت سر گذاشته به زودی بناست با مسابقه «برنده باش» به اجرا در رسانه ملی روی آورد!

اینکه گلزار چرا بعد از سالها فعالیت در سینما در انتهای دهه نود خورشیدی سر از تلویزیونی درآورده که در همه دو دهه فعالیت سینمایی گلزار هیچ کدام از آثار وی را حائز نمایش ندانسته به خودش مربوط است اما عدم توجه کافی مخاطبان به «دلم میخواد» و «ساخت ایران2» هر دو با بازی گلزار آلارمی است پیش روی مدیران رسانه ملی و البته اسپانسر «برنده باش» که لابد بر سر حضور گلزار در این برنامه کلی حساب و کتاب کرده است.




در دورانی که بازیگر فیلم پرفروش «آتش بس» هم از طریق یک اپ موبایلی، مسابقه ۱۰۰میلیونی راه انداخته⇐تهمینه میلانی از کازینویی حلال در رسانه ملی گفت!!!

سینماروزان: در ماههای اخیر برنامه های گفتگومحوری یا مسابقاتی که متکی بر اپلیکیشنهای موبایلی هستند بیش از پیش در تلویزیون دیده شده‌اند؛ برنامه‌هایی که برای بیشتر دیده شدن به‌جای مجریان تلویزیون به سراغ بازیگران سینما میروند و جملگی یک سرشان به یکی از این اپلیکیشنها ختم میشود.

نقطه اشتراک تمامی این اپلیکیشنها آن است که مدام اصرار دارند مخاطبان به عضویتشان درآیند و به این طریق شانس خود را برای برنده شدن در جایزه‌ای ویژه امتحان کنند!

اینکه این اپلیکیشنها چه گردش مالی دارند که وعده جوایز هنگفت را به مخاطبان میدهند به کنار، اینکه رسانه ملی در همه این سالها و علیرغم داشتن ردیف بودجه ویژه همچنان باید تولیداتش را متکی بر اپ‌هایی پیش ببرد که درباره هویت و گردانندگان شان شفاف سازی نمیشود جای سوال دارد.

تهمینه میلانی کارگردان زن سینمای ایران با اشاره به این ماجرا در صفحه اجتماعیش نوشت: این روزها به هر شبکه از شبکه‌های صداوسیما که سرکشی کنید، انواع و اقسام قرعه کشی‌ها را می‌توانید مشاهده کنید. کازینویی حلال به نام رسانه ملی طوفان به پا کرده است. خیل عظیمی از هموطنان نیز با تبلیغات اغوا کننده مجریان، مجذوب این فرآیند می‌شوند.  آن‌چنان فقر بیداد می‌کند که در تعدادی از این قمارهای حلال، تعداد شرکت کنندگان از ۸ میلیون نفر گذشته است. شرکت کنندگان با رقمی به ظاهر ناچیز، بخت خود را امتحان می‌کنند اما برنده اصلی این معرکه، گردانندگان آن هستند که سودهای میلیاردی نصیب‌شان می‌شود. جا دارد به رسانه ملی بابت راه‌اندازی چنین قمارخانه بزرگی تبریک بگوئیم. خسته نباشید برادران!

واکنش میلانی به این اپ‌های اغواکننده در روزهایی رخ داده که محمدرضا گلزار بازیگر کمدی پرفروش «آتش بس»تهمینه میلانی نیز به زودی با اجرای مسابقه ای که از طریق یک اپ، وعده جایزه صدمیلیونی را به برندگان داده به رسانه ملی خواهد آمد!!




دلایل غیبت مجیدی در رونمایی فیلمش در افتتاحیه جهانی فجر چیست؟

سینمارزوان: افتتاحیه جشنواره جهانی فجر با نمایش «آن سوی ابرها» فیلم تازه مجید مجیدی برگزار شد و کیک جشنواره با حضور رضا میرکریمی دبیرش بریده شد بدون آن که مجیدی در این افتتاحیه حاضر باشد!!!

به گزارش سینماروزان دست اندرکاران این جشنواره تلاش زیادی کرده بودند که با قرار دادن فیلم مجیدی در افتتاحیه بر ویژگیهای جشنواره ای که 8میلیارد خالص هزینه اش شده بیفزایند اما افسوس که حتی مجیدی هم در افتتاحیه جشنواره و رونمایی فیلمش حضور نداشت.

«آن سوی ابرها»ی مجیدی پیشتر قرار بود اواخر سال قبل روی پرده برود اما بعد از دو بار تعویق اکران در نهایت پخشش عقب افتاد و شورای اکران هم تأکید کرد که این فیلم بخاطر تعلیق اکران هیچ گاه نخواهد توانست با سرگروه اکران شود.

همزمان با خبررسانی برای اکران فیلم مجیدی و برای جلب توجه مخاطبان به این محصول یک اکران مردمی با حضور محمدرضا گلزار هم ترتیب داده شده بود و حتی مجیدی هم در آن اکران مردمی حاضر شد و به تعریف و تمجید گلزار پرداخت اما در نهایت «آن سوی آبها» وارد مسیر اکران نشد.

اینکه مجیدی در اکران مردمی «آن سوی ابرها» با حضور گلزار حاضر میشود اما در رونمایی فیلمش در محفل جهانی فجر غایب است چه دلیلی میتواند داشته باشد؟

آیا دست اندکاران محفل جهانی هنوز نمیدانند یکی از اصلی ترین ویژگیهای افتتاحیه جشنواره ای که میخواهد جهانی باشد همین حضور دست اندرکاران اصلی محصول افتتاحیه است؟ پس چرا نکوشیدند فیلمی را برای افتتاحیه گزینش کنند که لااقل کارگردانش در مراسم حاضر باشد. بماند که شرط دست نخوردگی آثار جشنواره هم نقض شده؛ چون فیلم مجیدی نه تنها پیشتر در جشنواره لندن به نمایش درآمده بلکه در پردیس کوروش و با حضور همین جناب گلزار اکران مردمی داشته است.




پرسشی برآمده از ادعای یک رسانه اصولگرا⇐فیلم روی پرده گلزار در حال تبلیغ بازاریابی هرمی است؟؟!+عکس

سینماروزان: محمدرضا گلزار بازیگر خوش چهره ایرانی نیمه ابتدایی سال فیلم پرحاشیه «مادر قلب اتمی»علی احمدزاده را روی پرده داشت که به اعتقاد اغلب مخاطبان یکی از جلوه های متفاوت بازیگری گلزار محسوب می شد.

به گزارش سینماروزان گلزار این روزها هم «آینه بغل»منوچهر هادی را روی پرده دارد و در آن در قالب یک مرفه بی درد ساکن در پنت هاوس ایفای نقش کرده است؛ تیپی که معادل آن را بیش از یک دهه قبل در آثاری پرفروش نظیر «کما» هم ارائه داده بود.

رسانه اصولگرای «مشرق» به تازگی با ارائه تحلیلی درباره «آینه بغل» ادعایی پرسش برانگیز را مطرح کرده با این محوریت که فیلم اخیر گلزار در حال تبلیغ بازاریابی هرمی است؟؟!

«مشرق» نوشته است: موضوع مهمی که نباید در این فیلم از آن غافل شد، بحث تبلیغات شرکت بازاریابی هرمی بنام «بیز» است که منوچهر هادی سطح فیلم خود را با تبلیغات مستقیم شرکت «بیز» تنزل داده و از ابتدا تا انتهای فیلم، خود را تریبونی برای تبلیغات این‌گونه شرکت‌های هرمی قرار داد که به مخاطب القا می‌کند، بطور رویایی و با استفاده از فروش محصولات این شرکت می‌توان در بهترین پنت‌هاوس‌ و با عالی‌ترین امکانات از قبیل دارا بودن زمین اسب سواری، هواپیمای شخصی، انواع حیوانات اهلی و وحشی و خانه‌های آن چنانی زندگی کرد.

این رسانه ادامه داده است: فیلمساز حتی به همین میزان تبلیغات بسنده نکرد و از بهاره رهنما در نقش مدیر برنامه‌ای سود بُرد که تنها کارش در این فیلم گفتن دیالوگهایی برای تبلیغات بهتر شرکت بازاریابی مورد نظر است. شرکتی که با هدف بازاریابی “شبکه‌ای” (با همان سازوکار شرکت های هرمی) در ایران آغاز به کار کرد و تمام تلاش و کوشش خود را به خرج داد که چرخه باطل بازاریابی شبکه‌ای را در بین جوانان بیکار و در آرزوی شغل و درآمد رویایی بیشتر و بیشتر کند.

بازاریابان ایران زمین
بازاریابان ایران زمین



معنای حضور بادیگارد کنار مهران مدیری، احسان علیخانی، گلزار و… چیست؟⇐ آیا مافياي روسي شهر نيويورك برنامه‌اي براي اخاذي از اینها دارد؟ یا نشانه‌ای از بیماری «جوگیری» است؟

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: انتشار تصاوير متعدد از افرادي مانند احسان عليخاني، محمدرضا گلزار و مهران مدیری يا بعضي خواننده‌هاي زير‌زميني با مردان قوي هيكلي كه وظيفه محافظت از آنها را بر عهده گرفته‌اند، اين سؤال را به وجود آورده كه مثلاً به غير از درخواست امضا يا عكس سلفي، مردم چه خواسته‌اي از شخصي مانند عليخاني خواهند داشت كه وي براي فاصله گرفتن از مردم سراغ باديگار رفته است؟
به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» در عوض هم افراد وقتي جلوي دوربين تلويزيون قرار مي‌گيرند، قربان صدقه همان مردمي مي‌روند كه براي دور ماندن از آنها باديگارد استخدام كرده‌اند! پارادوكس مردمي بودن در شعار و محافظ شخصي داشتن براي دور شدن از عامه مردم مسئله‌اي است كه چهره‌هاي به اصطلاح هنرمند با آن درگير هستند.
محافظ شخصي يا همان باديگارد، قدمتي طولاني در تاريخ بشر دارد. وب‌سايت شركت مشاوره امنيتي IMG در اين باره مي‌نويسد، «براي صدها سال شخصيت‌هاي برجسته براي محافظت در برابر تروريست‌هاي خارجي، شورشيان داخلي و افراد متخلف، نيازمند محافظ بوده‌اند. پادشاهان، رؤساي جمهور، پاپ‌ها و همچنين ثروتمندان و قدرتمندان محافظان ويژه را براي اطمينان از ايمني در اختيار دارند.» IMG  مي‌افزايد: «در سال‌هاي اوليه باديگاردها از سربازاني انتخاب و استخدام مي‌شدند كه تجربه رزمي‌شان به اثبات رسيده بود. با اين حال توانايي مبارزه تنها عامل مهم نبود، در عهد قديم، وفاداراي شخصي باديگارد به مديرش مهم‌ترين بخش كيفيت كار بود».
گارد جاويدان هخامنشي، واحد نظامي «Hetairoi»، سامورايي‌هاي ژاپني و محافظان سوئيسي پاپ، نمونه‌هايي از نيرو‌هاي محافظ در تاريخ هستند كه شهرت فراواني دارند. اما سال‌ها است كه ديگر محافظ داشتن از انحصار مقامات دولتي خارج شده و بخش ديگري از جامعه نيز اين نياز را در خود احساس كرده است كه بايد باديگارد داشت. شايد فردي مثل آنجلينا جولي حق داشته باشد در مقابل باندهاي تبهكاري كه ممكن است فرزندانش را بربايند، قهرمان حرفه‌اي بوكس را به عنوان باديگارد استخدام كند. يا خانواده ثروتمند ديويد بكهام، فوتباليست سابق تيم ملي انگلستان براي اينكه خانواده پر‌جمعيتش از شر پاپاراتزي‌ها و مزاحم‌هاي خياباني در لندن در امان باشد، سراغ باديگاردي رزمي‌كار با قد 2 متر قد برود كه تنها تماشاي چهره‌اش دلهره‌آور است. اما در مقابل وقتي يك چهره نا‌آشنا و تازه ظهور كرده در فضاي موسيقي زير‌زميني ايران با باديگارد در محافل عمومي ظاهر مي‌شود، اين به چه معنا است؟ آيا قرار است مافياي روسي شهر نيويورك برنامه‌اي براي اخاذي از يك خواننده زير‌زميني در تهران داشته باشد يا پاپاراتزي‌ها برايشان مهم است كه چهره نا‌آشنايي كه در گوشه‌اي از يك مراسم ختم نشسته، كيست و عكس‌هاي شخصي وي را منتشر كنند؟
تقريباً هيچ‌كدام از اين موارد در ايران وجود ندارد، حتي در بعد بين‌المللي وقتي به وب‌سايت‌هاي شركت‌هاي امنيتي مراجعه مي‌كنيم به مشتريانشان توصيه مي‌كنند كه براي سفر به مناطق نا‌امني چون سوريه، محافظ امنيتي استفاده كنند، ولي ما در ايران براي ايجاد امنيت در سوريه نيروي داوطلب اعزام مي‌كنيم. تفاوت معناي امنيت در ايران و غرب آنقدر گسترده است كه استفاده از محافظ براي چهره‌هاي غيرحاكميتي را كه الزامات و ملاحظات امنيتي برايشان اجباري است، بي‌معنا مي‌كند.

اينكه اكنون مؤسساتي در ايران اقدام به آموزش محافظ شخصي مي‌كنند و براي مشتريان داخلي محافظ در نظر مي‌گيرند، كاري است كه حتماً توجيهي دارد، اما اينكه چهره‌هاي هنرمند در رأس مشتريان اين محافظان قرار مي‌گيرند، جاي تعجب دارد. مسئله وقتي جالب مي‌شود كه اغلب كساني كه با باديگارد در محافل عمومي ظاهر مي‌شوند جزو هنرمندان ريشه‌دار و مردمي نيستند و در عوض چهره‌هاي سوپر‌استار و ستاره‌هاي يك‌شبه سينما سراغ اين‌گونه رفتار‌هاي لاكچري‌مآبانه مي‌روند. اين روزها مردم تصوير حضور مهران مديري در مشهد را با محافظ و اسكورت نگاه مي‌كنند و آن را با عبور و مرور ساده دولتمردان برخي كشورهاي خارجي مقايسه مي‌كنند و در نهايت به جوگير بودن برخي از ما در مواجهه با هنرمندان مي‌خندند!




پخش‌کننده «مادر قلب اتمی» بیان کرد⇐فروش ۱٫۵ میلیاردی برای فیلمی غیرکمدی که در ماه رمضان روی پرده رفت و نه تیزر تلویزیونی داشت و نه بیلبورد و نه سینماهای حوزه، شکست نیست

سینماروزان: «مادر قلب اتمی» حدود 4 سال قبل تولید شد و ماه رمضان امسال روی پرده رفت ولی علیرغم ساختار ضدکلاسیک و تلاش کارگردانش علی احمدزاده برای ارائه روایتی ابزورد در دل کلانشهر تهران توانست به فروش 1.5 میلیارد دست پیدا کند.

بسیاری گمان می کردند اقبال نسبی مخاطبان به فیلم موجب شود اکران فیلم هفت هفته را پر کند اما از هفته چهارم حجم سینماهای فیلم کم شد و در روزهای اخیر کار به جایی رسیده که فقط دو سینما در تهران فیلم را نشان میدهند.

سعید خانی مدیر موسسه پخش نسیم صبا که پخش «مادر قلب اتمی» را برعهده داشت درباره شرایط اکران این فیلم به سینماروزان گفت: فیلم در شرایطی روی پرده رفت که نه فقط حوزه هنری کاملا آن را توقیف کرد بلکه حتی یک تیزر تلویزیونی به صورت زیرنویس هم به آن تعلق نگرفت و حتی یک بیلبورد هم در سطح شهر نداشتیم. در این شرایط فروش 1.5 میلیارد با احتساب آغاز اکران در ابتدای ماه رمضان، شکست نیست و به عنوان پخش کننده از آن راضیم اما انتظار داشتم در تخصیص سالن برای اکران شرایط بهتری را تجربه کنم.

این پخش کننده با اشاره به سرگروه ماندانا که در اختیار فیلمش بود بیان داشت: این روزها اغلب پخش کنندگان به دنبال دو سرگروه آزادی و کوروش هستند که پاتوق مخاطبان سینما هستند و باعث میشوند کف فروش فیلم تا چند هفته حفظ شود. شاید اگر سرگروه ما هم کورش بود اوضاع فروشمان به مراتب بهتر از این می‌شد. حتی سرگروهی مثل استقلال هم میتوانست کمک کند به فروش بیشتر که به ما نرسید.

خانی درباره خاص بودن «مادر قلب اتمی» که برخی آن را دلیلی بر کاهش مخاطب در هفته های چهارم و پنجم دانسته اند بیان داشت: فیلم فارغ از آن که اصلاحاتی خورد که باعث گنگ شدنش شد فیلم خاصی است و روایت یکدست و روراستی نداشت و کارگردان دلش میخواست به جای مسیرهای پیموده شده، مسیر تازه ای را بپیماید که در این حیطه هم به نسبت موفق بود. به اینها بیفزایید این مورد را که اشارات سیاسی فیلم می طلبید در زمان تولیدش که 4 سال قبل بود اکران شود نه اینکه سالها بعد و در شرایطی روی پرده برود که برخی مفاهیم دستخوش تغییر شده اند.

سعید خانی در پاسخ به این پرسش که جایگاه تحریم حوزه هنری را در اکران این فیلم چطور می‌بیند به سینماروزان گفت: فارغ از پردیس آزادی تهران که پردیسی استراتژیک است و مدیریتش در اختیار حوزه است، مالکیت بسیاری از سینماهای شهرستانها از ساری تا شهرکرد و زنجان نیز در اختیار حوزه هنری است و طبیعی است «مادر قلب اتمی» که توسط حوزه توقیف شد این سینماها را در اختیار نداشت و اگر این تحریم نبود قطعا چندصدمیلیونی فروشمان بیشتر می شد.

خانی در پایان گفتگوی خود تأکید کرد: «مادر قلب اتمی» کمدی نبود که بتواند در هر فصل و موعدی حداقلی از فروش را داشته باشد ضمن اینکه دنباله فلان فیلم یا سریال خاص هم نبود که مخاطب ازش خاطره داشته باشد و برای همین به سینما بیاید. این فیلمی خاص بود که به گونه ای خاص هم روایت شده بود و فروش 1.5 میلیاردی برایش علیرغم تمام محدودیتها رضایت بخش است.

سعید خانی
سعید خانی

 




تهیه‌کننده «اخراجیها» از بیمارستان در فکر تصویرسازی زندگی «آقازاده» ایتالیایی‌؟⇔رضا عطاران و محمدرضا گلزار از گزینه‌های ایفای نقش «روحانی» در این فیلم بوده‌اند

سینماروزان: حبیب کاسه ساز تهیه کننده سینما و تلویزیون که بیش از همه به خاطر تولید دو قسمت اول سری «اخراجیها» شناخته میشود این روزها به خاطر درگیری با بیماری سرطان در بیمارستان بستری است.

به گزارش سینماروزان کاسه ساز که آخرین بار با سریال «فوق سری» تهیه کنندگی را تجربه کرد در سالهای اخیر به دنبال آن بود که فیلمی با نام «آقازاده» را تولید کند؛ فیلمی که در برهه ای از زمان گفته شد بناست محمدرضا گلزار و رضا عطاران در آن نقش  روحانی را بازی کنند و شنیده هایی هم وجود داشت مبنی بر حضور پیمان قاسم خانی به عنوان یکی از بازنویسان فیلمنامه اصلی.

آنها که در روزهای اخیر با کاسه ساز از نزدیک دیدار کرده اند از علاقه وی به بهبود و در دستور کار قرار دادن تولید این فیلم سخن گفته اند.

در این بین برخی خبر از آن داده اند که سناریوی «آقازاده» شباهتهایی دارد به اتفاقات زندگی «ادواردو آنیلی» ایتالیایی؛ اداواردو آنیلی فرزند جیانی آنیلی سرمایه دار ایتالیایی و مالک سابق مجموعه خودروسازی فیات بود که گرایش اش به اسلام و بعدتر تشیع موجی را حول وی به راه انداخت و در نهایت نیز مرگ مشکوک او زیر پلی در بزرگراه تورینو – ساوونا بود که خبرساز شد.

مرگی که هرچند مقامات قضایی ایتالیا مدعی شدند خودکشی است اما خودکشی هیچ گاه به طور جدی اثبات نشد و در این بین کم نبودند آنها که تشرف وی به اسلام و آن هم در یک خانواده بورژوای ایتالیایی را عامل قتل توسط لابی صهیونیست دانستند.

البته «آقازاده» حبیب کاسه ساز یک فیلم زندگینامه ای نیست و یک کمدی است که در آن علاقه جوانی از خانواده ای نه چندان متشرع به طلبگی و بعد روحانی شدن است که موقعیتهای طنازانه خلق میکند.

کاسه ساز پیش از بیماری خود چند سالی به دنبال تولید «آقازاده» بود اما به دلایل مختلف که یکی ملتهب بودن سوژه بود و دیگری نرسیدن به فیلمنامه مطلوب نتوانست کار را به تولید برساند.

حالا باید در انتظار سلامتی این تهیه کننده و بازگشت به سینما و تولید «آقازاده»ای باشیم که کاسه ساز پیشتر گفته بود بدش نمی آید حتی خودش کارگردانی آن را انجام دهد.




یک رسانه اصولگرا مدعی وجود چنین مصادیقی در فیلمی با بازی گلزار شد⇐از انگاره‌هاي همجنس‌گرايانه تا استهزای حق هسته‌ای و تشبيه تهران به بهشت تروريست‌ها!

سینماروزان: «مادر قلب اتمی» با بازی محمدرضا گلزار در حالی بعد از سه سال بالاخره این فرصت را پیدا کرده از دهم خردادماه روی پرده برود که هنوز اکران‌نشده تحلیلهای خاص درباره آن آغاز شده است.

به گزارش سینماروزان از تازه ترین تحلیلهای مرتبط با این فیلم در روزنامه اصولگرای «جوان» ارائه شده و ادعاهایی طرح شده درباره برخی مضامین فیلم؛ از استهزای حق هسته ای گرفته تا انگاره های همجنس گرایانه و تشبیه ایران به بهشت تروریستها.

متن کامل تحلیل «جوان» درباره «مادر قلب اتمی» را بخوانید:

از ميان سه فيلمي که به زودي اکران خود را در سينماهاي کشور آغاز مي‌کنند، يکي هم فيلم «مادر قلب اتمي» است، اثري که با وجود اعمال اصلاحات از سوي شوراي پروانه نمايش باز هم از سوي اداره نظارت و ارزشيابي سازمان سينمايي پشت درهاي اکران متوقف مانده بود، به تازگي مجوز اکران از 10 خرداد را گرفته است.
 «مادر قلب اتمي» را بايد جزو انبوه فيلم‌هاي جناحي سينماي ايران محسوب کرد؛ فيلمي که در آن پايداري ملي براي رسيدن به حق هسته‌اي مورد استهزا قرار مي‌گيرد، اثري که البته تاريخ مصرف مفيدش را از دست داده (فيلم توليد سال ۱۳۹۲ است)، اما همچنان بايد آن را فيلمي ضدملي قلمداد کرد؛ فيلمي عصبي که مي‌خواهد خود را نقادانه بنماياند، اما فقط به مرزهاي ابتذال نزديک مي‌شود.
فيلم تلاش مي‌کند انگاره‌هاي سياسي خود را در قالب داستاني مبهم و بر پايه ديالوگ‌هايي بي‌سروته به مخاطب حقنه کند، اثري نازل و بي‌قواره که تراوش مغزهاي حقير و افکار کوته‌انديشانه خواهان هضم ايران در جامعه به اصطلاح جهاني است؛ جامعه‌اي که شعار نخ‌نماي صلح‌طلبي‌اش هنوز براي فيلمساز اصالت دارد. فيلم بيش از اينکه سروشکل سينمايي درستي داشته باشد مانند بسياري از آثار پرمدعاي سياست‌زده شبه‌روشنفکري، حراف است و با پرگويي‌هاي بي‌ربط و باربطش که به تصاوير سنجاق شده، قصد دارد اثري متفاوت بنمايد. فوران هذيان‌هايي که نه از آرمانگرايي برخاسته و نه از واقع‌گرايي ريشه گرفته بلکه وامدار توهمات بي‌اساس و صغري، کبري‌هاي بي‌منطق است.
از انگاره‌هاي همجنس‌گرايانه زوج اصلي داستان تا تشبيه تهران به بهشت تروريست‌ها و ديکتاتورهاي جهان که حالا از صدام تا بن‌لادن رؤياي آن را دارند و در شبي خاص که اتفاقاً شب توزيع يارانه است به آن آمده‌اند! درباره فيلمي که پايداري ملت ايران را براي رسيدن به حقش در استفاده از انرژي صلح‌آميز هسته‌اي تمسخر مي‌کند چه مي‌توان نوشت و چه واکنشي مي‌توان داشت؟
فيلم، البته چه آن زمان اکران مي‌شد و چه الان توفير زيادي در ارتباط‌گيري با مخاطب نداشت، محمدرضا گلزارش کافي است تا فروش حداقلي را تضمين کند. شوراي پروانه نمايش سازمان سينمايي سال گذشته 19 مورد اصلاحات را بر «مادر قلب اتمي» وارد کرده بود که اين 19 بند شامل حذف 29 دقيقه از اين فيلم سينمايي مي‌شد. در نهايت اين حذفيات با ميانجيگري سيدامير سيدزاده، تهيه‌کننده اين فيلم به حذف تنها شش دقيقه از فيلم منجر شد. صحنه‌هايي از فيلم سينمايي «مادر قلب اتمي» به خيالپردازي طوفان، شخصيت اصلي فيلم با بازي محمدرضا گلزار مي‌پردازد. در اين فيلم سيداحسان اماني در نقش صدام ظاهر شده است. تمام صحنه‌هاى اين فيلم در يک ماشين و در شبي در تهران فيلمبرداري شده است. علي احمدزاده و ماني باغباني فيلمنامه اين اثر را نوشته‌اند. «مادر‌قلب‌اتمي» عنوان دومين ساخته بلند سينمايي علي احمدزاده است که حدود دو سال و نيم از بلاتکليفي آن مي‌گذرد؛ فيلمي که در چند جشنواره خارجي حضور پيدا کرد و جوايز متعددي را نيز نصيب عوامل خود و نه ملت ايران کرد، اما به دليل عدم صدور پروانه نمايش مدت‌ها بلاتکليف بود، فيلمي که بلاهت و بي‌ريشگي بخشي از جوانان پايتخت را در دوره‌اي سرنوشت‌ساز از تاريخ پيش چشم مخاطب خارجي مي‌گذارد.

ظاهراً با مرگ عباس کيارستمي بايد فاتحه آن جنس از سينماي جشنواره‌اي عاري از سياست‌زدگي را خواند. آثاري که هرچند آبي براي صنعت سينماي ايران گرم نمي‌کرد، ولي آبروي مردم ايران را هم نمي‌برد. از اين به بعد ماجرا متفاوت است، شاهد دوره‌اي هستيم که از آن بايد با عنوان دوران فيلمسازان ميان‌مايه ياد کرد، فيلمسازاني چون رضا درميشيان و علي احمدزاده. «مادر قلب اتمي» پس از رفت و آمدهاي خارج از کشورش حالا قرار است در ايران به نمايش دربيايد، تهيه‌کننده‌اش جايي گفته: «اين فيلم سينمايي واقعاً در جهت منافع نظام جمهوري اسلامي ايران است. ديالوگ‌هايي در فيلم وجود داشت که ممکن بود باعث ايجاد شبهاتي شود که در نهايت يا حذف شدند يا روي آنها يک نريشن گذاشتيم.»




تداخل گلزار با شب‌گردی ترانه و پگاه!+فیلم

سینماروزان: بالاخره سه سال بعد از تولید، تجربه مشترک همکاری ترانه علیدوستی و پگاه آهنگرانی با نام «مادر قلب اتمی» از چهارشنبه دهم خردادماه روی پرده خواهد رفت.

«مادر قلب اتمی» که روایتی است از شب گردیهای دو دختر جوان با بازی ترانه و پگاه توسط علی احمدزاده ساخته شده و به دلیل پاره ای اشارات خاص علیرغم آن که ماهها پیش پروانه نمایش آن صادر شده بود اما فرصت اکران پیدا نمی کرد تا رمضان امسال که بالاخره طلسم عدم اکرانش شکسته شد.

مهرداد صدیقیان دیگر بازیگر «مادر قلب اتمی» است و محمدرضا گلزار هم در این فیلم ایفاگر نقشی کوتاه و خاص است؛ خاص از این جهت که برخی افعال و گفتار این بازیگر در فیلم را یادآور لحن محمود احمدی نژاد دانسته اند.

«مادر قلب اتمی» را امیر سیدزاده تهیه کننده آثاری همچون «ناخواسته»، «آمین خواهیم گفت» و «زندگی جای دیگریست» ساخته است و پخش فیلم از طریق موسسه نسیم صبا به مدیریت سعید خانی انجام میشود.

برای دیدن تیزر «مادر قلب اتمی» اینجا را ببینید.




همزمان با ولنتاین⇐اولین قسمت «عاشقانه» گلزار عرضه شد+عکس

سینماروزان: اولين قسمت از مجموعه «عاشقانه» به كارگردانى منوچهر هادى و تهيه كنندگى مهدى گلستانه از امروز ٢٥ بهمن ماه که مقارن با روز ولنتاین است توسط شركت هنرنماى پارسيان وارد شبكه نمايش خانگى خواهد شد.

به گزارش سینماروزان ادامه قسمت هاي اين مجموعه نيز از اين پس به صورت ١٠ روز يك بار خواهد بود به طوري كه قسمت دوم از كار چهارشنبه هفته آينده توزيع مي شود.

مهدي گلستانه تهیه کننده سریال درباره زمان دقيق فيلمبرداري قسمت هاي باقي مانده اين مجموعه گفت: در حال حاضر فيلمبرداري ٧٥ درصد از مجموعه به پايان رسيده است و براساس برنامه ريزي هاي انجام گرفته، قسمت هاي باقي مانده نيز از اواخر هفته مقابل دوربين مي رود. فيلمبرداري به صورت رج زني انجام شده است و توليد نيز تا اواخر امسال به طور كامل به پايان مي رسد.

گلستانه در ادامه افزود: در طي چند سال گذشته توزيع برخي از آثار توليدات نمايش خانگي متاسفانه با بي نظمي مواجه بوده و همين امر مقداري مخاطبان را نسبت به پيگيري اينگونه توليدات بي اعتماد كرده است. براي احترام به مخاطبان «عاشقانه» مراحل فني اين مجموعه از اواسط فيلمبرداري آغاز شده و همچنان در حال انجام است تا پخش تمامي قسمت هاي مجموعه به صورت منظم و بدون وقفه انجام شود.

محمدرضا گلزار، ساره بيات، بهاره كيان افشار، فرزاد فرزين، حميدرضا پگاه، شمسي فضل اللهي، عليرضا زماني نسب، عليرضا سوزنچي، (با هنرمندي) حسين ياري، پانته آ بهرام، مسعود رايگان و هومن سيدي، (با حضور افتخاري) يكتا ناصر و (با معرفي) سارا رسول زاده و (با حضور) مهناز افشار در نقش گيسو بازيگران اصلي «عاشقانه» هستند.

فرزاد فرزين و فريدون آسرايي دو خواننده مطرح پاپ هركدام يك قطعه را با آهنگسازي بابك زرين براي تيتراژ اين مجموعه خوانده اند. در اين بين فرزين علاوه بر خوانندگي تيتراژ، يكي از نقش هاي اصلي مجموعه را نيز برعهده دارد.

عاشقانه
عاشقانه



واکنش حسین فرحبخش به فروش بالای فیلم هندی گلزار داد⇐”کما” را دو میلیون نفر دیدند و “سلام بمبئی” را نهایتا یک میلیون و پانصد هزار نفر!

سینماروزان: فروش بالای فیلم هندی پر رقص و آواز “سلام بمبئی” که برخی بخشی از آن را مرهون حضور گلزار می دانند باعث شده حسین فرحبخش که فیلمهایی مانند “کما” و “کلاغ پر” را با حضور گلزار تولید کرده در گفتگو با “هفت صبح” در این باره حرف بزند.

فرحبخش با مقایسه “کما” و “سلام بمبئی” گفته است: الان “سلام بمبئی” خیلی خوب می فروشد اما باز هم فروش آن با “کما” در دهه هشتاد قابل مقایسه نیست. چون بلیت آن زمان 800 تومان بود و “کما” یک میلیارد و هشتصد هزار تومان فروخت یعنی حدود دو میلیون نفر آن را دیدند اما حالا فیلم با بلیت ده هزار تومانی به فروش میلیاردی میرسد که نهایتا تعداد بیننده میشود یک میلیون و پانصد هزار نفر.