1

محمد اصفهانی که با حمایت رسانه ملی به اشتهار رسید بیان کرد⇐صداوسیما قید مخاطب‌محوری را زده چون دریافته سهم سابق را در هدایت مخاطب ندارد!

سینماروزان: محمد اصفهانی از جمله خوانندگانی است که در دهه هفتاد و بعد از باز شدن فعالیت برای موزیسین های پاپ به مدد صداوسیما توانست شهرتی پیدا کند که تا به امروز امتداد داشته است اما همین اصفهانی که با حمایتهای صداوسیما توانست اشتهار یابد هم معتقد است رسانه ملی سهم سابق را در هدایت مخاطب ندارد و برای همین است که مخاطب محوری برایش اهمیت چندانی ندارد.

اصفهانی با اشاره به نقش صداوسیما در احیای موسیقی پاپ بعد از انقلاب به «اعتماد» گفت: صدا و سيما در آن سال‌ها واقعا نقش مهم و تعيين‌كننده‌اي ايفا كرد و هم‌دوره‌اي‌هاي من مثل آقايان خشايار اعتمادي، عليرضا عصار، شادمهرعقيلي، حسين زمان و … همگي برخاسته از اين رسانه بودند و كنترل بازار موسيقي را در آن سال‌ها كاملا در دست داشتند.

این خواننده با اشاره به تغییر سیاستهای مدیران سیما ادامه داد: تغيير مديران و خوي حاكم بر فضاي فرهنگي، مقاومت شديد و به نظر من غيرهوشمندانه دربرابر تغيير شرايط زماني و گذار سختي كه همه‌چيز را كم‌كم دستخوش استحاله كرد؛ دلیل تغییر سیاستهاست.

محمد اصفهانی با تأکید بر کمرنگ شدن نقش مخاطب در سیاستگزاریهای رسانه ملی بیان داشت:  چون با گسترش قدرت شگفت‌انگيز فضاي مجازي در دايره شنيداري مردم، هركس موسيقي باب سليقه خود را جست‌وجو كرده و بالاخره آن را گوش مي‌دهد و ديگر مثل سابق نيست كه به خاطر انحصار رسانه‌هاي دولتي، مردم تمام خواسته‌هاي خود را در آنها جست‌وجو كرده و بابتش مطالبه‌گري كنند. شايد صدا و سيما هم به خاطر احساس همين تغيير و ايجاد همين دسترسي‌ها تصميم گرفته حال كه سهم سابق را در هدايت اين جريان ندارد لااقل به اصول و خطوط قرمز خود بيش از گذشته پايبند باشد و به جريان‌هاي اجتماعي نسبت به موسيقي اعتناي چنداني از لحاظ مخاطب‌محوري نكند.

خواننده «حسرت» افزود: اين موضوع هرچند صورت مساله را تغيير نمي‌دهد و حتي تغيير ذائقه‌ها را با سرعتي بيشتر شكل خواهد داد اما لااقل صدا و سيما را از شماتت و توبيخ بسياري از مخالفان سرسخت موسيقي كه در مملكت، بسيار صاحب نفوذ هم هستند در امان نگه خواهد داشت. اين مساله را از سر اطلاع مي‌گويم چون به‌طور‌مستند مي‌دانم كه كسر قابل‌توجهي از مديران سازمان، با درك واقعي از شرايط موجود به هيچ‌وجه از وضعيت خروجي‌هاي رسانه به لحاظ جاذبه براي مخاطب عام رضايت ندارند ولي از سوي ديگر دست‌شان براي عملياتي كردن اقدامات چشمگير بسته است و طبعا نمي‌توان آنان را فعال مايشاء و مقصر صفر تا صد شرايط فعلي دانست.




پدرام کشتکار در گفتگویی صریح اظهار داشت⇐شادمهر عقیلی برای تنظیم آهنگهای «دهاتی» هزار تومان هم به من و بهروز صفاریان نداد/در همان زمان محمد اصفهانی برای تنظیم تک‌آهنگ «فاصله» ۱۵۰ هزار تومان به من داد/بعد از خوردن دل و جیگر با شاهکار بینش‌پژوه فهمیدم شادمهر به کانادا رفته/شادمهر میخواست برگردد اما یک مصاحبه کار دستش داد/ کلاً خیری از شادمهر ندیده‌ام و او را نه می‌بخشم و نه دعا می‌کنم/اصفهانی لجباز است اما خسیس نیست/مرتضی پاشایی را موفقتر از شادمهر و محسن یگانه می‌دانم/«سنتوری»چاووشی را نشنیده‌ام!!!

سینماروزان: پدرام کشتکار از جمله آهنگسازان و تنظیم کنندگان موسیقی پاپ بعد از انقلاب در روزهای اوج شکوفایی آن در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد بود.

به گزارش سینماروزان کشتکار که سابقه همکاری با برخی از مطرح ترین خوانندگان پاپ بعد از انفلاب و از جمله محمد اصفهانی، شادمهر عقیلی و احسان خواجه امیری را دارد چند سالیست که فعالیت زیادی در حیطه موسیقی ندارد و این فعالیت اندک یک دلیلش دلخوریهایی است که از برخی همکارانش دارد؛ دلخوریهایی که برخی از آنها در گفتگو با «موسیقی ما» به صریح ترین شکل ممکن منعکس شده است.

کشتکار درباره این کم کاری می گوید: یکی از دلایل حضور کم‌رنگ سال‌های اخیرم این بود که وقتی می‌بینی زحمت می‌کشی و دیده نمی‌شوی و خواننده‌ها بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند، دلت می‌خواهد قهر کنی! من جریانات زیادی ایجاد کردم ولی مگر چند بار می‌توانی اتفاق ایجاد کنی؟ مثلاً یک آلبوم با شادمهر داشتیم که او گفت تنظیم کن و حاصلش آلبوم «عرشیا» شد. اگر کاست این آلبوم را ببینید، نوشته آهنگساز شادمهر عقیلی و یک مستطیل پررنگ مشکی زیرش است که اگر در نور بگیرید، اسم من را خواهید دید! یا مثلاً زمانی که آهنگ «فاصله» منتشر شد، دیدم نوشته تنظیم پدرام کشتکار و بهروز صفاریان! با بهروز تماس گرفتم و گفت که عوامل پخش تصمیم گرفته بودند فقط اسم من را بزنند؛ اما اصرار کردم اسم پدرام کشتکار هم حتماً قید شود! آلبوم «دهاتی» هم که منتشر شد، اسم من فقط به عنوان نوازنده کیبورد قید شده بود! می‌خواستم برای این آلبوم هم پیگیری کنم اما بهروز اجازه نداد. همه اینها منجر به دل‌سردی شما می‌شود.

پدرام کشتکار که به همراه بهروز صفاریان یکی از هسته های اصلی تنظیم آلبوم پرفروش «دهاتی» شادمهر بوده است درباره اینکه چرا اسمش در این آلبوم نیامد اظهار می دارد: قرار بود شادمهر عقیلی در آلبوم بعدی جبران کند و ما هم گفتیم که اسم خودمان کنار آثارمان می‌آید و در مورد «دهاتی» هم توضیح می‌دهیم. شادمهر آن زمان می‌دانست که آلبوم «آدم و حوا» به سرانجام نمی‌رسد؛ چون با شرکت توزیع‌کننده «دهاتی» مشکل داشت. یک روز آقای تبریزیان با من تماس گرفت و گفت که شادمهر اینجا بود و آلبوم جدیدش را ما منتشر می‌کنیم و من هم خوشحال شدم. او دلیل این خوشحالی را پرسید و من هم گفتم که ما آهنگ و تنظیم کارهایش را انجام دادیم. اما آقای تبریزیان گفت که او آهنگسازی و تنظیم همه کارها را به نام خودش زده است!

کشتکار درباره این ادعای شادمهر که بابت آلبوم «دهاتی» 40 میلیون گرفته بیان می دارد: من و بهروز صفاریان هزار تومان هم از شادمهر پول نگرفتیم. اما او هم معرفت‌هایی داشت و در کارهای ما اگر گیتار می‌زد یا بک‌وکال خواننده‌ها را می‌خواند، پول نمی‌گرفت. ما آن زمان دستمزدی هم نداشتیم و قطعاً 40 میلیون تومان هم دستمزد نگرفته است. من کلاً خیری از شادمهر عقیلی ندیده‌ام و او را نه می‌بخشم و نه دعا می‌کنم.

کشتکار درباره مهاجرت شادمهر عقیلی به کانادا می گوید: یک روز شاهکار بینش‌پژوه دنبال من آمد و رفتیم سمت تهرانپارس دل و جگر خوردیم. گفت می‌دانی الان از کجا آمده‌ام؟ گفتم کجا؟ گفت همین الان شادمهر را به فرودگاه رساندم و رفت. خیلی ناراحت شدم که تا دو روز قبل با شادمهر بودیم ولی هیچ‌چیز به ما نگفته بود.

این آهنگساز ادامه می دهد: شادمهر ظاهراً می‌خواست برگردد ولی مصاحبه خارج از چارچوب در یکی از شبکه‌ها داشت و کارش را خراب کرد.

پدرام کشتکار درباره وضعیت دستمزدها در اواخر دهه هفتاد می گوید: در بحث دستمزدها هم باید بگویم اولین دستمزدی که من گرفتم، بابت تنظیم آهنگ «فاصله» به مبلغ 150 هزار تومان بود. من هیچ‌وقت مشکل حساب و کتاب با محمد اصفهانی نداشته‌ام و ادعای برخی که می‌گویند او خسیس است را اصلاً قبول ندارم؛ اما می‌گویم که او لج‌باز است و اگر حس کند که در کار طرف مقابلش، دروغ و کلک وجود دارد، اذیتش می‌کند. اما اگر شما با دکتر روراست باشید، او بسیار بااخلاق و خوش‌حساب است. این خاطرات من از سال‌های دهه هشتاد بود تا حدود سال 87 که دیگر کم‌کار شدم.

پدرام کشتکار درباره خواننده هایی که صدایشان را دوست دارد اظهار می دارد: صدای مرتضی پاشایی را دوست دارم. ولی او را تا زمان فوت نمی‌شناختم و پس از آن متوجه شدم چه کارهایی داشته و چه تعداد کنسرت برگزار کرده است. مرتضی پاشایی تقلید نمی‌کرد و صدای حرف زدنش هم همین بود. اگر برابر من شادمهر عقیلی، محسن یگانه و مرتضی پاشایی را قرار دهند، در آن سونوریته صدا و طراحی خوانندگی، حتماً مرتضی پاشایی را موفق‌تر می‌دانم.

کشتکار درباره 5 قطعه مگاهیت این سالها هم بیان می دارد: قطعاً خیلی بیشتر از 5 قطعه است. «گل یاس» (شادمهر)، «ای کاروان» (علیرضا عصار)، «ناصریا» (ناصر عبداللهی)، «دلم گرفت» (حامی)، «غزلک» (سعید شهروز)، «حسرت» (محمد اصفهانی)، «سکوت» (محسن یگانه)، «سنتوری» (محسن چاوشی) که البته من این را نشنیده‌ام{!!!؟؟؟}، «ماه عسل» فرزاد فرزین، «سلام آخر» (احسان خواجه‌امیری)، «دوست دارم زندگی رو» (سیروان)، «طفره نرو» (زانیار)، «خوشگل عاشق» (فریدون) و «وایسا دنیا» (رضا صادقی) از جمله مگاهیت‌های این سال‌ها هستند.

پدرام کشتکار با ظاهر دهه نودی
پدرام کشتکار با ظاهر دهه نودی



محمد اصفهانی روی آنتن زنده بیان کرد⇐مادرم که اعتیاد برخی هنرمندان را دیده بود نگرانم بود/در دوران جوانی با پیکان مسافرکشی می‌کردم/به صدای شجریان و ایرج علاقه دارم+نظراتش درباره سیروان، چاووشی، عصار، حامد همایون و بنیامین

سینماروزان: محمد اصفهانی خواننده خوش صدای موسیقی پاپ که بسیاری با تحریرهای زیبایش او را به یاد می آورند همزمان با تولد 51 سالگیش مهمان برنامه «فرمول یک» بود.

به گزارش سینماروزان اصفهانی در ابتدای حضور در این برنامه بیان کرد: امروز وارد 51 سالگی می شوم و از همه مردمی که در اینستاگرام، تلگرام یا ایمیل تولدم را تبریک گفته اند تشکر می کنم.
وی در این باره که هم تحصیلات دانشگاهی دارد و هم کار هنری را پیگیری میکند، گفت: کار هنری، بگیر و نگیر دارد و با شانس و اقبال یا بخت طرف ارتباط دارد. خیلی ها از نظر هنری صدای خیلی خوبی داشته اند اما کارشان نگرفته و برعکس خیلی ها از هوش خوبی برخوردار بودند و صدای خوبی نداشتند اما موفق شدند. برای همین به کسانی که از من مشورت می خواهند  می گویم شما ابتدا درستان را بخوانید و کاری دست و پا کنید و در کنارش به هنر بپردازید، تا اگر موفق نشدید، لااقل پشتوانه مالی داشته باشید.
برای شنیدن صدای پدربزرگم از همه جای اصفهان می آمدند
خواننده تیتراژ سریال «نفس» در پاسخ به اینکه آیا صدای خوب ارثی است، اظهار کرد: پدرم صدای خوبی داشته اما نمی خوانده و می گفته من یک پزشکم. پدربزرگم نیز در اصفهان معروف بوده و صدای خوبی داشته است. منتها چون روحانی بوده، فقط در مراثی ائمه می خوانده است اما صدایش آنقدر خوب بوده که از اقصی نقاط اصفهان برای شنیدن صدایش به مسجد می آمدند.
اصفهانی درباره دوران تحصیلاتش افزود: سال 51 به کلاس اول رفتم. آن زمان دو مدرسه البرز و علوی در تهران معروف بودند. زنده یاد افشین یداللهی به مدرسه البرز می رفت. علوی هم معروف بود اما جنبه مذهبی هم داشت و خانواده ام مرا به این مدرسه فرستادند.
به مادرم قول دادم در مسیر درستی بروم
وی با بیان اینکه پدربزرگ مادری من مرحوم وحید دستگردی است، ادامه داد: شاعر معروفی که دیوان های قدیمی را جمع آوری کرده است و فعالیت موسیقایی نیز داشته، ضمن اینکه روحانی بوده است. بسیاری از نوازندگان و هنرمندان به خانه او رفت و آمد داشته اند. مادر من که کودک بوده، با مشکلات برخی از این افراد از جمله اعتیاد و… آشنا بوده و با این پیش زمینه نگران بود من هم در مسیر نادرستی بیفتم. اما از من قول گرفت من در مسیر درستی بروم و شعرهای خوبی بخوانم، فریدون شهبازیان هم سفارشم کرد، مادر اجازه دادند.
به صدای شجریان و ایرج علاقه دارم
اصفهانی در پاسخ به اینکه در ماشین به چه موسیقی گوش می دهد، تأکید کرد: حالا در ماشین چیزی گوش نمی دهم و فصل سکوت است. صدای آقای شجریان و ایرج (حسین خواجه امیری) جزو علاقمندی های من است و می خواهم از آنها یاد بگیرم، بنابراین صدایشان را گوش می دهم. البته همه مدل صدایی را برای آنالیز گوش می دهم و آنقدر که کارهای مختلف را می شنوم آستانه لذتم بالا است، سختگیرم و به راحتی از کاری لذت نمی برم.
برای تیتراژ سریال «پریا» از خواجه امیری تشکر کردم
خواننده آلبوم «نون و دلقک» در پاسخ به اینکه آخرین آهنگی که به دلش نشسته چه کاری بوده، گفت: تیتراژ سریال «پریا» را که با صدای احسان خواجه امیری و آهنگسازی مهرداد نصرتی می شنیدم خیلی لذت بردم و با او که در آمریکا کنسرت داشت، تلگرامی ارتباط گرفتم و خیلی تشکر کردم.
نظر محمد اصفهانی درباره همکاران
او در بخشی از برنامه درباره اسامی برخی هم صنفانش که ضیاء از آنها نام برد، اظهار نظر کرد. او درباره محسن چاووشی گفت: همین چیزی که معروف است، آقای خاص، موفق هم هست.
سیروان خسروی: یکی از بهترین تنظیم کننده های موسیقی ایران که رگ خواب طرفدارانش را به دست آورده و موفق است.
بنیامین بهادری: از دوستان خوب من که با هم مسافرت رفتیم و کنسرت دادیم. با ذوق و موفق است.
علیرضا عصار: دوست عزیز و قدیمی من است و بین خواننده ها نزدیک ترین آدمی که می توانم نام ببرم او است.
حامد همایون: جدیدا وارد این کار شده و خوب هم درخشیده و یکی از کارهای خوب او، انتخاب اشعار حساب شده مثبت در روزگاری است که افسردگی بر همه چیز می چربد.
اصفهانی هم از آن پدرهایی است که کولر را خاموش می کند!
در این بخش از برنامه، سه فرزند اصفهانی به استودیو آمدند و او درباره شان گفت: ان شاءالله سه فرزندم از نظر علمی عاقبت بخیر شوند، هر سه بچه های خوبی هستند و از آنها خیلی راضی هستم.
محمدامین اصفهانی در پاسخ به این سوال ضیاء که آیا اصفهانی از آن پدرهایی است که کولر را خاموش می کند، بیان کرد: پدر من هم کولر را خاموش می کند! البته به خاطر صدایش.
در ادامه فرزندان این خواننده در این باره که به صدای کدام خواننده ها علاقمند هستند سخن گفتند و اصفهانی در این زمینه گفت: من دخالتی در سلیقه موسیقایی فرزندانم نداشته ام، مریم در روزهای سختی که من دانشجو بودم و مسافرکشی می کردم، همدمم بود.
در رادیو بودم و مسافرکشی هم می کردم
وی درباره سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اظهار کرد: پدرم سال 59 از دنیا رفتند و مادرم ستادی برای کمک رسانی به جبهه را در مطب پدرم راه انداخته بودند و نمی توانستیم آنجا را اجاره بدهیم. من هم دنبال کسب درآمد بودم و نویسنده رادیو شدم. آن موقع فقط قرآن می خواندم. پیکانی هم داشتم که هر موقع وقت می شد با آن مسافرکشی می کردم و پول خردهای حاصل را به بقال محل می دادم که به من اسکانس بدهم.
اصفهانی درباره تغییر نام خانوادگی اش توضیح داد: فامیلی پدربزرگم واعظ اصفهانی بود، پدرم از فامیلی واعظی استفاده می کرد و من دوباره بخش اصفهانی را به عنوان نام خانوادگی استفاده کردم.
واکنش اصفهانی به آوازخوانی یغمایی
در ادامه برنامه مهدی یغمایی خواننده به جمع اضافه شد و به صورت زنده قطعه «تو رفتی» اصفهانی را خواند و وی در واکنش گفت: مهدی جان هر کاری بخواند خوب می خواند. این کار را که خودش ساخته است و وقتی بهروز صفاریان کار را برایم فرستاد که با ملودی اش آشنا شوم و بعد با روزبه بمانی کار را جلو ببریم. وقتی فایل را گوش دادم متوجه شدم با صدای یغمایی ضبط شده و چقدر هم خوب کار را خوانده، به بهروز گفتم مهدی خیلی خوب کار را خوانده، خب بگو خودش این کار را بخواند، من دیگر چکار کنم!؟
در بخش پایانی برنامه، کیک ویژه ای که «فرمول یکی» ها برای اصفهانی سفارش داده بودند، آورده شد و قبل از بریدن کیک فرزندان او برایش آرزو کردند.
آرزو می کنم صدای پدرم جاودان باشد
محمدامین گفت: بچه که بودم به نصیحت های پدرم گوش نمی دادم اما حالا که وارد کار بازاریابی شبکه ای شده ام، می فهمم پدرم چقدر درست حرف می زده و چه انسان بزرگی است. آرزو می کنم صدایش جاودان باشد.
مهدیس نیز گفت: هر پیشرفتی داشته ام به خاطر پدرم بوده و آرزو دارم هر آرزویی دارد برآورده شود چون اگر نبود من به این پیشرفتها نمی رسیدم.
مریم دختر بزرگ اصفهانی بیان کرد: آرزو می کنم سایه پدر تا 60، 70 سال آینده بالای سر ما باشد و همانطور که همیشه ما به او افتخار کرده ایم، روزی برسد که او به من افتخار کند.
مهدی یغمایی هم اظهار کرد: برای این گوهر نایاب آرزوی سلامتی دارم و امیدوارم پرکارتر باشد.
اصفهانی در پاسخ گفت: یغمایی پدری دارد که نمونه است و نفس حقی دارد، خدا پدرش را حفظ کند. امثال یغمایی نباید اینقدر کم کار باشد.
خدایا چنان کن سرانجام کار، تو خشنود باشی و ما رستگار
او برای خودش هم اینگونه آرزو کرد: خدایا چنان کن سرانجام کار، تو خشنود باشی و ما رستگار.
در بخش های مختلف برنامه، ویدئوهای تبریکی که به خواست «فرمول یک» توسط چهره ها برای اصفهانی ضبط شده بود، روی آنتن رفت که از جمله آنها می توان به میلاد بابایی، وحید تاج، احسان خواجه امیری، مجید اخشابی، علی قمصری، سیامک عباسی، محمد معتمدی، فریدون بیگدلی و پسرعمه این خواننده اشاره کرد.
ضیاء نیز در پایان ضمن بیان آرزوهایش برای اصفهانی، اعلام کرد از این پس هر چهارشنبه برای چهره ای که در آن روز متولد شده در «فرمول یک» تولد گرفته می شود.
محمد اصفهانی و فرزندان در «فرمول یک»
محمد اصفهانی و فرزندان در «فرمول یک»



محمد اصفهانی؛ خواننده سریالی رمضانی با مضمون گروهک منفور+عکس

سینماروزان: محمد اصفهانی خواننده تیتراژ «نفس» سریال ماه رمضانی شبکه سه سیما به نویسندگی و کارگردانی جلیل سامان شد؛ این سریال مضمونی انتقادی درباره گروهک منافقین دارد.

به گزارش سینماروزان این خواننده پیش از این نیز با سامان و فرید سعادتمند آهنگساز همکاری کرده و ترانه ای از عبدالجبار کاکایی را در سال 89 برای تیتراژ سریال «ارمغان تاریکی» خوانده بود.
او این بار در تجربه مشترک دیگری با کاکایی، سعادتمند و سامان، شعری در فضای عاشقانه را برای سریال ماه رمضانی شبکه سه سیما خوانده است.
«نفس» پنجشنبه چهارم خرداد آخرین روز تصویربرداری را پشت سر گذاشت و بخشهای پایانی مراحل فنی آن از جمله ساخت تیتراژ، تدوین و صداگذاری در حال انجام است.
این سریال که از نیمه شهریور ماه سال 94 وارد پیش تولید شده و در پاییز و زمستان آن سال نیز بخش هایی از آن مقابل دوربین رفت، با فراز و نشیبهایی روبرو بود و ساخت آن سرانجام در خرداد ماه 95 از سر گرفته شد و تا خرداد 96 ادامه داشت.
«نفس» همچون دو سريال گذشته «ارمغان تاریکی» و «پروانه» به داستانی پر حادثه در بستر رويدادهای انقلاب می پردازد.
بازیگران این سریال عبارتند از مسعود رایگان، ژاله صامتی، علیرضا کمالی، بهناز جعفری، خسرو شهراز، معصومه قاسمی پور، رامين راستاد، قربان نجفی، سودابه بيضايی، الهام نامی، پژمان جمشيدی، احسان امانی، هادی عامل هاشمی، مهرداد طوفانیان، شهاب شادابی، مجيد سعيدی، پیمان مقدم، فرید کلهر، آتوسا راستی، فوژان قباديان، سيامک احمدی و با حضور افتخاری داريوش فرهنگ و فاطمه گودرزی و با هنرمندی هدایت هاشمی، هادی حجازی فر و با معرفی ساناز سعيدی.
برخی عوامل «نفس» عبارتند از مدير هنری و كارگردان: جليل سامان، مجري طرح و مدير توليد: رضا نصيری نيا، برنامه ریز: علیرضا صالحی، سوسن دین محمد، دستیار اول کارگردان: علیرضا صالحی، امید جزینی، مدیر فیلمبرداری: سیروس عبدلی، طراح صحنه و لباس: بابک کریمی طاری، طراح گریم: مهرداد میرکیانی، مدیر صدابرداری: جواد مقدس، تدوینگر: حسن حسندوست و نیما حسندوست، صداگذار: فرامرز ابو الصدق، مسئول جلوه های ویژه: هادی اسلامی، احسان طاهری، عرفان علی محمدی، مسئول جلوه های ویژه میدانی: ایمان کرمیان، گروه کارگردانی؛ دستیاران کارگردان: میثم نجفی، رهام مخدومی، جعفر رجبی،  مازیار حاجتی، رضا پارسا، منشی صحنه: آزاده جهانبخش، گروه تحقیق و نگارش: شبنم عالی مقام، نرگس رستمی، صادق خوشحال، نسترن شفاف، گروه عکاس: مهسا طیب طاهر، حسن شجاعی، مدیر روابط عمومی: مریم عرفانیان.
«نفس» تولید گروه فیلم و سریال شبکه سوم سیما سومین سریال از سه گانه «جلیل سامان» در ایام ماه مبارک رمضان هر شب ساعت 21 از این شبکه روی آنتن می رود.
سریال «نفس»
سریال «نفس»



در تازه‌ترین گفتگوی محمد اصفهانی بیان شد⇐از ماجرای خوانندگانی که پول می‌دهند تا تیتراژ بخوانند تا تعریف و تمجید از علیرضا افتخاری و همکاری تازه با بهروز صفاریان

سینماروزان: محمد اصفهانی بعد از سالها دوری از عرصه موسیقی پاپ چندیست که بار دیگر با همراهی ارکستر ملی ایران به رهبری فریدون شهبازیان اجرای زنده را تجربه میکند؛ اجراهایی که به دلیل سالها دوری از صحنه دچار مشکلاتی هم بوده است.

اصفهانی در تازه ترین گفتگوی تفصیلی خود که با «شرق» انجام شده است هم درباره این مشکلات صحبت کرده است و هم درباره ماجرای خوانندگانی که پول میدهند تا تیتراژ بخوانند و هم درباره آلبوم جدیدش که با همکاری بهروز صفاریان ضبط خواهد شد.

بخشهای خواندنی گفتگوی اصفهانی را بخوانید:

آلبوم جدیدتان چه ویژگی‌هایی دارد؟
مثل آلبوم‌های قبلی همچون برکت در سبک پاپ است و نتیجه همکاری با دوستانی است که با هم کار می‌کردیم؛ آقای بهروز صفاریان، آقای کهن‌دیری و دیگران. ترانه‌ها هم از روزبه بمانی، هوشنگ ابتهاج و دوستان دیگر است.
بخشی از فعالیت شما به خواندن تیتراژ برمی‌گردد که در این زمینه هم کم‌کار شده‌اید.
همیشه وقتی پیشنهاد کار دارم، داستان یک سریال و شعر و آهنگ تیتراژ را بررسی می‌کنم. الان زمانه عوض شده. دغدغه‌ها و وسواس‌ها را برنمی‌تابند چون تقاضا زیاد شده. تهیه‌کننده به‌جای اینکه دغدغه‌ها و وسواس‌های من را بپذیرد و دستمزدم را بدهد تا کار را اجرا کنم، از میان پیشنهادهای انبوهی که از سوی خوانندگانی به او رسیده که حاضر هستند برای شناخته‌شدن حتی پول هم بدهند، یکی را انتخاب می‌کند. البته بعضی‌هایشان هم واقعا خوب هستند و همین برایشان می‌شود یک آغاز جدید و خوب؛ آن زمان این ارتباط‌ها باب نبود؛ خواننده‌ای که برای شناخته‌شدن دستمزد نمی‌گیرد هم کار درستی می‌کند، چون ممکن است صدای خوبی داشته باشد، با همین تیتراژ روی آنتن برود و بعد خواننده بسیار موفقی شود؛ یعنی ارتباطات و راه‌های انتخاب تغییر کرده. طبیعی است که در این شرایط آنها کار خودشان را می‌کنند، من هم کار خودم را…؛ اما دلیل نمی‌شود که خودم را به رنگ و لعاب دیگری دربیاورم. چون خوشبختانه احتیاجی به چنین کاری ندارم. همان اصول سال ٨٠ را همین الان هم دارم که باید ارکستراسیون، ترانه و فیلم‌نامه نظرم را جلب کند و مطمئن شوم که در همراهی با این مجموعه خوشحال هستم. می‌دانم که اگر با حال خوش بخوانم، احتمال اینکه مردم هم خوش‌شان بیاید بیشتر می‌شود.
چقدر خوب است که آدم به جایگاهی برسد که این چیزها خیالش را از آسودگی خارج نکند. در این سطح کار و در این نسل یکی، دو نفر بیشتر با این ویژگی‌ها وجود ندارند و این بی‌شک روی گزیده‌کاری هم تأثیر می‌گذارد. با این روحیه و قدم‌های بسیار حساب‌شده، چطور شد که تصمیم گرفتید با ارکستر نوپای ملی همکاری کنید؟
عامل اصلی‌اش وجود آقای شهبازیان است؛ همان‌طور که در نشست خبری هم گفتم، این نوع ارکسترها را معمولا استادانی مانند استاد فرهاد فخرالدینی و دیگران رهبری می‌کنند. من در برابر این استادان شاگرد هستم، بنابراین نمی‌توانم دغدغه‌هایم یا مسائلی را که دوست دارم لحاظ شود، مطرح کنم. نوعی حجب و حیا همیشه مانع این بوده که بتوانم با چنین ارکسترهایی که چنین رهبرهایی دارند همکاری کنم؛ اما با آقای شهبازیان این مسائل را نداشتم، چون آشنایی کاری‌مان جای دیگری شکل گرفته بود. از ابتدای کارم با ایشان شروع کردم و بسیار از ایشان آموختم. با طرز تفکر و سلیقه ایشان کاملا آشنا بودم و طبیعتا باب میلم بوده وگرنه نمی‌شد بهره‌ای که از ایشان بردم استمرار داشته باشد؛ بنابراین وقتی پیشنهاد این کار را دادند با خیال راحت آن را پذیرفتم و همکاری‌مان را شروع کردیم.
خودتان بهتر می‌دانید که مردم ما به خوانندگان موسیقی پاپ و ملی اقبال زیادی نشان می‌دهند، به همین نسبت نوک پیکان بسیاری از حمله‌ها به سوی آنهاست. همان‌طور که در اجرای قبلی همین ارکستر انتقادهای زیادی متوجه علیرضا افتخاری شد و همین‌طور مشکلاتی در ارکستر وجود داشت که آقای شهبازیان هم آنها را کتمان نمی‌کنند. با وجود این چه شد که باز هم در این راه پا گذاشتید؟
نمی‌شود کارهای خوب و بزرگ را به‌دلیل سختی‌هایی که دارند زیر سؤال ببریم و بگوییم انجامشان نمی‌دهیم. وقتی روی صحنه می‌روید، چه با یک ارکستر پاپ
شش، هفت نفره و چه با ارکستر ٦٠نفره، ریسک‌هایی را قبول می‌کنید. من هم یک انسان هستم و ممکن است جایی شعر یادم برود یا جایی که باید شروع کنم، نکنم؛ آقای افتخاری هم همین‌طور؛ هیچ‌کدام کامپیوتر نیستیم. نباید روی این چیزها خیلی حساس بود. اگر کلیت کار با‌کیفیت و حساب‌شده و فکرشده و خوب ارائه شد، از خطاهای انسانی که ناشی از طبیعت ماست می‌توان چشم‌پوشی کرد. خدا خطا را بر ما موجه کرده و می‌بخشد؛ بنابراین نباید زیاد روی این چیزها به‌اصطلاح کلید کرد. آقای افتخاری چندین سال بود که از صحنه دور بودند، بعد از چندین سال، طبیعی است که با وجود اینکه خواننده بسیار توانایی هستند، مانند هر خواننده‌ای تا بیایند و با صحنه اخت و هماهنگ شوند، زمان می‌برد؛ اما خواننده چون بیشترین افتخارات را کسب می‌کند، باید پذیرای بیشترین انتقادات هم باشد. چون نظام این جهان این‌گونه است که بهای هر چیزی را باید پرداخت کرد. خواننده مثل کسی که در تیم فوتبال گل می‌زند، همیشه زیر ذره‌بین است؛ اما وقتی که گل می‌زند، بیشترین افتخار هم نصیب او می‌شود، همان‌طور که وقتی یک موسیقی خوب است، همه خواننده را تشویق می‌کنند، وقتی هم کار خراب می‌شود خواننده باید مسئولیتش را بپذیرد.




محمد اصفهانی در تازه‌ترین گفتگویش از همه چیز گفت⇐از گران بودن دستمزش تا دینی که به شجریان دارد/از نقطه‌نظرش درباره تنظیم آهنگهای محسن چاووشی تا بی‌اعتبار شدن کنسرتهای پاپ/از خوب نبودن اوضاع روحی‌اش تا عدم آگاهی از ذائقه مخاطبان جوان

سینماروزان: محمدمهدی واعظی معروف به محمد اصفهانی که خاطره‌ساز بسیاری از قطعات به‌یادماندنی در ذهن مردم این کشور است، حالا ۵۰ سال سن دارد و می‌توان گرد سفید را در چهره و محاسنش دید.

به گزارش سینماروزان اصفهانی که در سالهای اخیر در حیطه موسیقی کم کارتر شده است در گفتگو با «ایسنا» کوشیده هم درباره این کم کاری توضیح دهد و درباره وضعیت موسیقی پاپ در سالهای اخیر.

متن کامل گفتگوی محمد اصفهانی را بخوانید:

آقای اصفهانی! شما در حال حاضر مخاطبان خود را چه قشری می‌دانید؟ فکر می‌کنید می‌توانید با همه قشرها ارتباط برقرار کنید؟

کسانی که من به صورت جسته گریخته در خیابان و معابر عمومی با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنم و می‌بینم که کار من را دوست دارند، از تمامی اقشار هستند و آنچه می‌بینم طیف متنوعی را تشکیل می‌دهند.

شما در چند سال اخیر خیلی گزیده‌کار شده‌اید.

چرا رودربایستی می‌کنید؟ من کم‌کار شده‌ام.

خب این کم‌کار شدن باعث می‌شود مردم از موسیقی شما فاصله بگیرند. بسیاری از قشر نوجوان شاید نتوانند آثار خاطره‌انگیز شما را به یاد بیاورند. لطفا بگویید چرا کم‌کار شدید و می‌خواهید این فاصله را چگونه پر کنید؟

موسیقی برای من همیشه یک دلمشغولی بوده است. من به موسیقی به عنوان یک صنعت یا فرآیندی که در آن پول درمی‌آورم نگاه نکرده و نمی‌کنم. من نمی‌گویم از موسیقی درآمد مادی نداشتم و ندارم، اما هیچ‌وقت به آن مثل حرفه‌ای که از آن پول درمی‌آورم نگاه نکردم. موسیقی را به عنوان چیزی دیدم که از نظر روحی من را ارضا می‌کند؛ البته از آن پول نیز درآورده‌ام؛ هرکس بخواهد منکر چنین چیزی شود اغراق کرده است.

در این سال‌ها از نظر روحی، احوالات خوبی نداشتم و به همین دلیل انرژی لازم را نیز برای کار موسیقی نداشتم. در حال حاضر حال و روزم بهتر شده است و دارم کار می‌کنم.

حرف شما صحیح است؛ هرکس کار نکند کمرنگ می‌شود و به قول معروف از دل برود هرآنکه از دیده رود.

شما فکر می‌کنید باید تغییراتی در موسیقی خود به وجود بیاورید تا دوباره به روزهای اوج کاریتان برگردید؟

آنچه شما از آن به عنوان روزهای اوج یاد می‌کنید، من هیچ تلاش سیاست‌مدارانه ای برایش نکردم و قصدی نداشتم تا به آن برسم؛ این اتفاق خودش افتاد؛ یعنی به نظر من صرفا یک حادثه بود و الان نیز اگر بشود یا نشود، یک اتفاق بیشتر نیست.

من باید به عنوان مجری یک اثر موسیقی حواسم را جمع کنم کار درست را انجام بدهم. می‌توانم بگویم با مرور زمان به دلیل اینکه سازها، افکت‌ها، نوع نوازندگی‌ها و فضاها می‌کند، تنظیم‌ها و ملودی‌ها نیز تغییر می‌کنند. بنابراین هیچ احتیاجی نیست ما تلاش کنیم خودمان را تغییر بدهیم زیرا تغییرات اتوماتیک‌وار کلید می‌خورند. در واقع اگر در جریان آب رودی که از مسیری رد می‌شود بیفتی، طبیعی است که هرچقدر جلو می‌روید مناظر متنوعی را خواهید دید و این مناظر در مغز شما واکنش‌هایی ایجاد خواهد کرد و درک شما را از محیط اطرافتان تغییر خواهد داد.

من نیز با توجه به درکی که از شرایط فعلیمان دارم کار را انتخاب می‌کنم و می‌خوانم، و یا با تیم همکاران اثری را می‎‌سازیم و تنظیم می‌کنیم. ولی مانند یک انسان که کالبد و روح او ثابت است اما لباس‌های مختلف می‌پوشد باید سعی کنیم اصالت‌ و سلامت کاری خود را حفظ کنیم.

در چند وقت اخیر خواننده‌ یا اثری بوده  که توجه شما را به خودش جلب کند؟

به نظرم بیشتر افرادی که جدیدا به سمت موسیقی پاپ آمده‌اند، افراد زحمت‌کشیده‌ای هستند که بیهوده به این جا و مکان نرسیده‌اند.

اما از میان کسانی که توانستند همراه با جلب توجه از دیگران کار بکنند، محسن چاووشی را نام می‌برم. او اتفاقی را در میان جامعه موسیقی پاپ به وجود آورد. من می‌توانم به عنوان یکی از نقاط برجسته کار او به آلبوم «من خود آن سیزده‌ام» اشاره بکنم. آقای چاووشی در این آلبوم تلفیق جالبی از صدای خودش با ویژگی‌های خودش و موسیقی خودش انجام داد.

من جای پای دخالت محسن چاووشی را حتی در تنظیم‌ قطعاتش نیز می‌توانم ببینم. نوع گویش او در کارها و ملودی‌هایی که انتخاب کرده است کار و قدم جدیدی در موسیقی پاپ بود.

بقیه دوستان نیز در این سال‌ها کارهای خوبی انجام داده‌اند مانند احسان خواجه‌امیری، محسن یگانه و… که با روح مردم ارتباط برقرار و جامعه موسیقی ما را صحیح و سالم اداره کردند.

آیا در برنامه‌های آتی خود به عنوان مثال با خواننده‌ای مانند علیرضا عصار، قصد انتشار اثر یا آلبومی به صورت دوصدایی دارید؟

خیلی چیزها در موسیقی «اتفاق» است. اثر «ای کاروان» که به همراهی آقای عصار اجرا شد، نیز یک اتفاق بود و اگر قرار باشد کار دیگری به صورت دوصدایی انجام شود، آن نیز بر حسب یک اتفاق خواهد بود؛ یعنی باید پیش بیاید و همه چیز با هم جفت‌وجور شود.

یعنی فکر می‌کنید برنامه‌ریزی لازم ندارد؟

نه. چه لزومی برای برنامه‌ریزی وجود دارد؟ این کارها در مسیر پیش می‌آید. اگر خواننده‌ای باشد که صدای او با صدای من کنتراست داشته باشد و قطعه‌ای باشد که صدای من بتواند به آن کمک کند، آنگاه آن دو چیز به ظاهر ناهمگون با یک ربط درست موسیقایی، عقلی و منطقی کنار یکدیگر قرار می‌گیرند که قطعا کار موفقی از آب درخواهد آمد.

شما محمدرضا شجریان را اسطوره خود می‌دانید؛ کمی هم از خسرو آواز ایران صحبت کنیم.

تمام کسانی که در موسیقی ایرانی و آواز ایرانی فعالیت کرده‌اند، به آقای شجریان مدیونند و من یکی از آن‌ها هستم. ایشان احتیاجی به توصیف ندارند. کار و جایگاه ایشان در موسیقی ایران مشخص است و من واقعا از صمیم قلب آرزو می‌کنم سلامتی خود را پیدا کنند و ما باز هم بتوانیم از وجود، صدا و دانش ایشان بهره ببریم.

آقای اصفهانی برخی می‌گویند شما خواننده گرانی هستید؛ آیا این درست است؟

بله (می‌خندد)، این موضوع را انکار نمی‌کنم.

دوست دارم نظرتان را درباره مارکت حال حاضر موسیقی پاپ ایران بدانم.

سمت و سوی مارکت پاپ ایرانی را به راحتی نمی‌توان تشخیص داد. ما هم که در این مارکت کار می‌کنیم گاهی از اتفاقاتی که رخ می‌دهد متعجب و حیرت‌زده می‌شویم؛ گاهی از یکسری اقبال‌ها و گاهی از یکسری نبود اقبال‌هایی که درباره اثر، اجرا و خواننده‌ای وجود دارد.

من معتقد هستم این سمت‌وسو را مردم و طیفی از مردم که مخاطب‌های این مارکت هستند یعنی بیشتر جوان‌ترها تعیین می‌کنند. من ۵۰ سال سن دارم و شاید نتوانم درست ذائقه آن‌ها را متوجه شوم. البته این موضوع برای من حسن نیست؛ باید تلاش کنم ذائقه آن‌ها را بشناسم تا بتوانم مقداری از این تغییر جهت‌ها و سمت‌وسوها را به درستی پیش‌بینی کنم.

فکر می‌کنید روند جشنواره موسیقی فجر در سال‌های اخیر به چه صورت بوده است؟

روند آن صعودی بوده است.

تغییر روند جشنواره در دو سال اخیر انتقادهای زیادی را به همراه داشت.

اگر انتقاد وجود نداشته باشد، پیشرفت نیز وجود نخواهد داشت. انتقاد با تخریب تفاوت دارد. وقتی تخریب صورت بگیرد دست‌اندرکارانی که صادقانه زحمت می‌کشند احساس می‌کنند نگاه منصفانه‌ای به حاصل کارشان نشده و ممکن است برخی از تحلیل‌گران به اغراضی آلوده باشند. من به عنوان یک شخص فعال در موسیقی اگر بخواهم بدون تعصب و غرض صحبت کنم، می‌گویم جشنواره موسیقی فجر رو به صعود و جلو است.

عده‌ای می‌گویند بخش پاپ جشنواره به سمت تجاری شدن پیش می‌رود.

موسیقی پاپ در بیشتر شاخه‌هایش یک موسیقی تجاری و مورد مصرف روزانه است که دارد طبیعت خودش را نشان می‌دهد و این نه تنها عیب نیست بلکه حسن آن هم به شمار می رود. این موضوع را نمی‌توان گردن جشنواره انداخت.

می‌گویند روی جشنواره اعمال نظر و در آن پارتی‌بازی می‌شود؛ شاید نقاط ضعفی وجود داشته باشد اما این نقاط ضعف با گفت‌وگو کردن مرتفع می‌شود. نباید تخریب کنیم؛ باید بگوییم داریم کاری را انجام می‌دهیم که در منازل ابتدایی آن هستیم و چشممان به قله است و در عین پیش رفتن اشکالات را رفع و آن‌ها را کمرنگ می‌کنیم.

اگر واقعا معتقدیم اِعمال نظر می‌شود کاری کنیم و پیشنهاداتی بدهیم که اعمال نظرها کم شود نه اینکه کل حرکت جشنواره را زیر سوال ببریم. جشنواره باید با اعتلا و قانونمندی و گرایش‌های نخبه‌پرور به سمتی برود که بزرگترین هنرمندان ما با افتخار در آن شرکت کنند؛ البته هنوز به آن نقطه نرسیده است ولی به نظر بنده در سالهای اخیر فضایش برای رسیدن به این مهم مهیاتر شده است.

یعنی فکر می‌کنید برگزاری ۳۲ دوره کفایت نکرده است؟

به نظر من استراتژی و مدیریت هدفمند، درازمدت و هوشمندی در این قضیه وجود نداشته است. یعنی مدیرانی آمدند در جشنواره کاری کردند و رفتند و پرونده کاریشان بسته شد و عده‌ای دوباره از اول شروع کردند.

اگر استراتژی درازمدت وجود داشته باشد، جشنواره رو به جلو حرکت می‌کند. اگر فضای سلامت و درستی به وجود بیاید آن وقت یک استاد موسیقی از حضور در جشنواره، عارش نمی‌شود و منتظر است که فقط به او تلفن بزنند و از او دعوت کنند. وقتی اساتید موسیقی به جشنواره بیایند اعتبار آن نیز بیشتر می‌شود یعنی این موضوعات هم‌افزایی دارند.

امیدوارم عده‌ای از متخصصین بنشینند و چیزی شبیه به قانون اساسی، برای جشنواره موسیقی فجر بنویسند و آن قانون جایگاه قدرتمند و ثابت و لایتغیری پیدا کند که هر مدیری موظف به ادامه و اجرایش شود.

موسیقی سنتی، تلفیقی و پاپ، هرسه در جامعه ما در حال حرکت هستند؛ فکر می‌کنید وضعیت کدام یک بهتر پیش می‌رود؟

سوال خیلی سختی است. شاید به دلیل اینکه رشته فعالیت من، موسیقی پاپ است و از بازخوردهای مردمی شاخه‌های دیگر خبر ندارم، نتوانم قضاوت منصفانه‌ای در این زمینه داشته باشم. اما در حوزه پاپ می‌دانم که متاسفانه به خاطر برخی کارها که صرفا جنبه تجاری داشته است، در مردم وازدگی ایجاد شده است.

به عنوان مثال یک رپرتوار ثابت  پنج بار در تهران متوالیا اجرا می‌شود و گوش مردم از آن اشباع می‌شود. در حال حاضر متاسفانه کنسرت‌ها بی‌اعتبارتر شده و تکرارهای تجاری آن حالت بی‌اعتمادی در مردم را دامن می‌زند و این موجب می‌شود مردم سخت‌تر بلیت کنسرت‌ها را بخرند چرا که می‌خواهند مطمئن شوند پولی که پرداخت می‌کنند ارزشش را دارد یا نه.

اگر هنرمندان ما موضوعات تجاری را در اولویت اول قرار ندهند و به هر قیمتی اجرا نکنند وضعیت بهتر می‌شود. به نظر من گوش مردم حرمت دارد. باید رعایتش را کرد، باید دید چه موسیقی و شعری را تحویل آن‌ها می‌دهی. مردم گرانترین متاع زندگی خود را که همان عمر و زمانشان است در اختیار موسیقی قرار می‎دهند.

اگر این‌ها مراعات شود وضعیت خیلی خوب می‌شود ولی متاسفانه در شرایط فعلی کمبود چنین نگرش‌هایی در موسیقی پاپ ما احساس می‌شود.




محمد اصفهانی: فکر می کنم مایکل جکسون در اواخر عمر خود، به سمت اسلام یا یک دین آسمانی آمده است!/به خاطر تصورات سطحی که نسبت به مایکل جکسون داشتم استغفار کردم!/به حدی مفاهیم و ترجمه‌های کارهای مایکل جکسون زیبا بود که من دیدم بخشی از مسلمانی همین است

سینماروزان: محمد اصفهانی از جمله خوانندگان نسل اول موسیقی پاپ است که توانسته در دو دهه و نیم بعد همچنان سطح بالایی از هنر موسیقی را ارائه کند و همچنان جزو خوانندگان پاپی است که انتشار آلبوم یا برگزاری کنسرتهایش با اقبال مخاطبان مواجه می شود.

به گزارش سینماروزان اصفهانی به دلیل نوعی حجب و حیای ذاتی آدمی اهل شوآف نیست و علاقه چندانی هم به حضور در مصاحبه نشان نمی دهد اما هرازگاه که حرف میزند سخنانش نکات خواندنی خوبی برای گفتن دارد.

تازه ترین گفتگوی اصفهانی که با “موسیقی ما” انجام شده هرچند به بهانه سالروز شهادت امام رضا(ع) و قطعاتی است که او برای سریال “ولایت عشق” خوانده اما کم نیست وجوهی خواندنی و نسبتا بکر از جهان بینی هنری این خواننده؛ خواننده ای که همان قدر که معتقد به اصول دینی است همان قدر هم برای برخی ترانه های خواننده ای به نام مایکل جکسون احترام قائل است.

متن کامل گفتگوی اصفهانی را بخوانید:

 شروع فعالیت حرفه‌ای شما در بازار موسیقی با دو آلبوم «تنهاترین سردار» و «گلچین» بود. چطور شد که چنین ریسکی کردید و با دو آلبوم مذهبی و مناسبتی وارد بازار موسیقی شده و خودتان را به مخاطبان معرفی کردید؟

برای من در دوران جوانی امکانات رفتن به راه‌های دیگر وجود داشت اما من در شخصیت‌هایی که از آنها خواندم، چیزهایی دیدم که برایم مفید بود. به همین دلیل احساس کردم شروع کارم باید با قدردانی و قدرشناسی از این شخصیت‌های بزرگ باشد. مسأله مذهب یک مقوله کاملاً آزاد است و قرآن کریم هم می‌فرماید که هیچ اکراهی در پذیرش دین و ایده نیست. اما من از ابتدا خواستم آنچه که درونم می‌گذرد را با صداقت به مردم معرفی کنم. به من گفته بودند که اگر با کار مذهبی به بازار بیایی، زمین می‌خوری و در ابتدا کار عاشقانه بخوان؛ ولی من ترجیح دادم عقیده خودم را بخوانم و زمین هم نخوردم. از آن کارها استقبال خوبی به عمل آمد و از آلبوم «گلچین» هم به عنوان پرفروش‌ترین آلبوم مناسبتی شرکت «سروش» در آن زمان یاد شد. در ادامه هم کارهای درخور مارکت مثل «حسرت» و «فاصله» را به بازار عرضه کردم و از آنها هم استقبال شد. لازم نیست همه کسانی که کارهای من را گوش می‌کردند یا گوش می‌کنند، با من هم‌عقیده باشند یا من با آنها هم‌‌عقیده باشم. اما احساس شخصی من همواره این بوده که هیچ‌وقت برای جلب مشتری به آنها دروغ نگویم و حتی اگر اشعار عاشقانه می‌خوانم، دوست دارم مخاطب بداند که چه نگرش و منظوری دارم.

شنیده‌ام که گویا قرار نبود خودتان آلبوم «گلچین» را بخوانید. درست است؟

قرار نبود آلبوم «گلچین» به این شکل وجود داشته باشد. کارهایی که در صدا و سیما برای مناسبت‌های مختلف خوانده بودم، توسط شرکت «سروش» در قالب یک آلبوم جمع‌آوری شد. از قبل، هیچ اراده‌ای برای آلبوم شدن این کارها از جانب من و تهیه‌کننده وجود نداشت.

این اثر چه ویژگی‌هایی داشت که پرفروش‌ترین آلبوم مناسبتی شرکت «سروش» در آن زمان شد؟ در حالی که آن سال‌ها بازارِ کارهای عاشقانه گرم بود.

نمی‌دانم. آلبوم «نون و دلقک» چه ویژگی‌هایی داشت که پرفروش شد؟ به‌هرحال این اتفاقات به خاطر درجاتی است که مردم به این آثار می‌دهند. البته ملاک‌هایی دارم اما هنوز نمی‌توانم بگویم که دلیل قطعی استقبال از برخی کارها چیست.

معمولاً خواننده‌های ما وقتی در یک سبک موفق می‌شوند، دیگر فقط همان مسیر را دنبال می‌کنند؛ اما شما روی کارهای مذهبی توقف نکردید و به سراغ آثار عاشقانه هم رفتید.

من قصد نداشتم در یک جا بمانم و خودم را تکرار کنم.

کمی جلوتر آمدیم و پس از دو آلبوم موفق «حسرت» و «فاصله»، دوباره به سراغ اجرای یک اثر مذهبی رفتید و «ولایت عشق» را خواندید.

بله، در سریال «ولایت عشق» یک تیتراژ ابتدایی و یک تیتراژ انتهایی داشتیم و چند قطعه عربی و کوتاه برای وسط سریال که در لحظات حساس -نظیر صحنه شهادت امام رضا(ع)- پخش می‌شد. قرار نبود آلبوم «ولایت عشق» منتشر شود اما آقای «بابک بیات» تصمیم گرفتند که قطعات باکلام این مجموعه را به همراه موسیقی متن در یک آلبوم قرار دهند و خدا را شکر، از این مجموعه هم استقبال خوبی به عمل آمد.

پروژه «ولایت عشق» با چه اتفاقات جالبی برای خودتان همراه بود؟

همه کارهایی که با مرحوم «بابک بیات» انجام دادم، برای من تغییرات مثبتی به دنبال داشت. هر وقت هم کارهایی که آقای بیات برای من ساختند را می‌شنوم، حس می‌کنم آن آثار را به شکل دیگری خوانده‌ام. احساس می‌کنم آن تیپ، تیپ خوانندگی تنها خود من نبود و آقای بیات آن کاراکتر را به من القا کردند. آقای بیات خواننده بزرگی بودند ولی هیچ‌وقت کاری با صدای خودشان منتشر نکردند. چند مرتبه به ایشان گفتم با این صدا و تجربه و لحنی که دارید، چرا نمی‌خوانید؟ اما همیشه می‌خندیدند و می‌گفتند که من آهنگسازم. یعنی شأن آهنگسازی خودشان را از شأن خوانندگی خود بالاتر می‌دانستند.

من روند همکاری ایشان با خواننده‌های دیگر را ندیده بودم اما هنگام کار با من، پیشنهادات بسیار خوبی مطرح می‌کردند. مثلاً پیشنهاد می‌دادند که یک شکل دیگری بخوانم و می‌دیدم چقدر ایده‌ها و نظرات خوبی دارند و به ایشان می‌گفتم که دوباره ضبط کنیم و می‌پذیرفتند. آن زمان، اکثر کارهای ما در استودیو پاپ ضبط می‌شد و لاین‌های آن استودیو هشت عدد بود و مثل امروز کامپیوتری نبود که بتوانیم nترک ضبط کنیم. آقای فرهودی برداشت‌های خودم را نگه می‌داشتند و یک لاین را خالی می‌کردند و برداشت آقای بیات را هم می‌گرفتیم. موقعی که می‌خواستیم کار را میکس کنیم، 95 درصد کار برداشت‌های آقای بیات می‌شد؛ یعنی می‌دیدیم آنچه که سلیقه آقای بیات بوده، همان روی کار بهتر می‌نشیند.

«ولایت عشق» و تمامی کارهایی که آقای بیات آهنگسازی می‌کردند و همچنین کارهایی که با مرحوم «همایون خرم» و آقای «فریدون شهبازیان» داشتم، کلاس‌های درس و تجربیات گران‌بهایی برای من شد. چون نکات بسیار دقیقی درباره نوع خواندن و لحن و ادای کلمات بیان می‌کردند. من هنوز هم با آقای بیات زندگی می‌کنم و احساس خاصی با ایشان دارم. حس می‌کنم ایشان هنوز هم از لحاظ روحی با من مرتبط و نزدیک هستند؛ البته نکات و خاطراتی که بیان کردم، جنبه هنری و فنی کار «ولایت عشق» بود.

اما از لحاظ خواندن کار برای حضرت امام رضا (ع)، باید بگویم زمانی که «ولایت عشق» را خواندم، رفتار مردم با من متفاوت و احترام و محبت‌شان دوچندان شد. قبل از آن هم مردم به من اظهار لطف می‌کردند و افتخار می‌کنم که بگویم من را دوست داشتند؛ اما پس از «ولایت عشق»، شکل و اندازه این محبت تغییر کرد و هنوز هم ادامه دارد. وقتی با دوستان به جایی می‌رویم، به من می‌گویند که مردم چه‌قدر دوستت دارند و یک شکل متفاوتی رفتار می‌کنند. گاهی به دوستان نزدیکم می‌گویم -و اگر به زبان هم نیاورم، از دلم می‌گذرد- که این محبت مخصوص را حس می‌کنم و می‌دانم که از کجا است.

با وجود کارهای موفق‌ زیادی که در سبک‌های مختلف دارید، چه حسی دارید که هنوز هم خیلی‌ها شما را با «ولایت عشق» می‌شناسند؟

افتخار می‌کنم مردم من را با کاری که برای امام رضا (ع) خوانده‌ام، می‌شناسند. واقعیت این است که من یک آدم مذهبی‌ام و به چارچوب مذهبی اعتقاد دارم. معتقدم اگر واقعاً به دین و مذهب عمل شود، موجب ارتقا و تعالی زندگی عمل‌کننده می‌شود. مفتخرم که ایده‌ها و عقاید مذهبی خودم را به راحتی با مردم در میان گذاشته‌ام و هنوز هم اعتقاد دارم که اگر به دین و مذهب درست عمل شود، انسان‌ها زندگی بهتری خواهند داشت. هم‌اکنون در دنیا خیلی‌ها ادعای دین‌داری می‌کنند اما در باطن، دینی ندارند. «داعش» را می‌بینید که یکی از بزرگ‌ترین لکه‌های ننگ است. منظور من دین‌داری آن شکلی نیست و نیمه پر لیوان را می‌گویم.

شما آدم‌های خوب و بااخلاقی را در نظر بگیرید که از لحاظ شئون مادی و دنیوی بسیار پیشرفته‌اند و همچنین به مردم محبت می‌کنند. چنین افرادی را دیده‌ام که با اعتقادات مذهبی خود عجین بوده‌اند و آزاری از آنها به دیگران نرسیده است. ما می‌دانیم که «حافظ» طبق شواهد تاریخی، انسان مذهبی و از لحاظ ادبیات هم بسیار موفق بوده است و نمی‌توانیم بگوییم که او شناختی از دین و معرفت نداشته است. حافظ در یکی از غزل‌های خود می‌گوید: «مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن/ که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست». یعنی واقعیت اسلام همین است که آزاری از شما به دیگران نرسد و برای اینکه بتوانیم معرفت خودنگه‌داری را پیدا کنیم، دستوراتی در دین داریم. وقتی به آن مرحله برسید که آزاری از شما به دیگران نرسد و دیگران دوست‌تان داشته باشند، همان مکارم اخلاقی که پیامبر (ص) برای آن آمده بود، حاصل شده است. اگر بتوانیم چنین فرهنگی را در خودمان پیاده کنیم، در حقیقت به نقطه‌ای رسیده‌ایم که خدای مهربان و بزرگان دین از ما انتظار دارند.

من در جار زدن چنین ایده‌ای در ترانه‌هایم -حتی اگر اشاره مستقیمی به نام پیامبر (ص) و ائمه نداشته باشد- هیچ ترسی ندارم و به آن افتخار می‌کنم. افتخار می‌کنم که ترانه‌هایم حاوی پیام‌های اخلاقی باشد. چندی پیش پستی در صفحه اینستاگرام خودم درباره ترجمه برخی ترانه‌های «مایکل جکسون» گذاشتم که چه‌قدر آن کارها اخلاقی بودند. آن متن را «بهروز صفاریان» برایم فرستاد و دیدم آن‌قدر زیبا است که به سرعت در اینستاگرام پست کردم. به حدی مفاهیم و ترجمه‌های کارهای او زیبا بود که من دیدم بخشی از مسلمانی همین است. هیچ وقت به ترجمه این چند ترانه مایکل جکسون دقت نکرده بودم و وقتی این کارها را خواندم، خود من هم -مثل نویسنده آن مقاله- به خاطر برخی تصورات سطحی که قبلاً نسبت به مایکل جکسون داشتم، استغفار کردم. همچنین این داستان بیشتر در ذهن من شکل گرفت که او اواخر عمر خود، به سمت اسلام یا یک دین آسمانی آمده است.

از نظر من موسیقی هدف نیست و وسیله‌ای است برای انتقال پیام‌های خوب. منتهی برخی پیام‌ها ممکن است آن‌قدر تکراری یا سخت و سنگین باشند که ارائه آنها به برخی مخاطبان در حکم دارو باشد؛ اما شما با موسیقی این پیام‌های شفابخش را کادوپیچ می‌کنید. نگرش من نسبت به موسیقی همین است و اعتقاد دارم در هر زمان باید کاغذ کادو و بسته‌بندی همان زمان را برای انتقال پیامی ارزشمند انتخاب کرد. به همین خاطر سعی می‌کنم روی هیچ سبکی فریز نشوم. خیلی‌ها می‌گویند که محمد اصفهانی آلبوم «برکت» یا محمد اصفهانی آلبوم «حسرت» کجاست؟ آن کارها در دهه هفتاد و هشتاد بود و الان سال 95 است. باید اصول کار را حفظ کنیم و محتوای خوب را با بسته‌بندی به‌روز به مخاطب ارائه کنیم.

پس از «ولایت عشق» کارهای مذهبی متعددی خواندید که آنها هم موفق بودند اما در عین حال برخی خواننده‌های پاپ هستند که کارهای زیادی در این عرصه دارند اما هیچ‌کدام هیت و موفق نشده‌اند. به همین دلیل خیلی‌ها می‌پرسند که دکتر «محمد اصفهانی» در تولید این قبیل کارها چه فرمولی دارد؟

اگر توفیقی باشد که به قول معروف بهتر است گفته آید در حدیث دیگران. اما بنده می‌توانم فقط عرض کنم در کارهایم تلاش می‌کنم که کم نگذارم. سعی می‌کنم با آهنگسازهای قوی کار کنم؛ من به تنهایی نمی‌توانم تمامی وجوه موفقیت یک کار را تضمین کنم. در کارهای مذهبی هم اگر این‌طور باشد که شما می‌گویید، اسباب افتخار برای من است و فرمول خاصی برای موفقیت کارها ندارم.

اما یکی از سوالات مهم درباره شما این است که چرا تک‌آهنگی منتشر نمی‌کنید و پس از قطعه «آشوب» که سال گذشته با صدای شما شنیدیم، سکوت کرده‌اید؟

هنوز هم در دل من، آن تفکر آلبومی حاکم است. دوست دارم کارهایی که انجام می‌دهم را در قالب مجموعه‌ای با کیفیت اصلی در اختیار کسانی که دوست دارند بشنوند، قرار بدهم. به‌هرحال اتفاقاتی در این روزگار وجود دارد که از آنها نه گریز و نه گزیری هست. آلبوم‌ها را در اینترنت با کیفیت پایین منتشر می‌کنند یا تیتراژهایی که به صورت مونو برای سریال‌ها ارائه کرده‌ایم را در فضای مجازی قرار می‌دهند و نمی‌توانیم جلوی این اتفاقات را بگیریم. اما می‌توانیم نسخه باکیفیت کارها را در اختیار مردم بگذاریم. تولید آلبوم من، در حال رسیدن به مرحله تنظیم است که سرعت بیشتری پیدا خواهد کرد و دوستان مشغول نهایی‌کردن تنظیم‌ها هستند. خودم نسبت به انتشار تک‌آهنگ رضایت چندانی نداشتم و مایل بودم که قطعات را با کیفیت استاندارد و در قالب یک مجموعه در اختیار مخاطبان قرار بدهم. این آلبوم که منتشر شود -چون استودیوی من از هر لحاظ امتحانش را پس داده و در حال ضبط کار هستیم- کارهای بعدی را به سرعت شروع می‌کنیم و اجازه نمی‌دهیم که بین آثار وقفه ایجاد شود. ان‌شاءالله و اگر اتفاقی رخ ندهد، یخ عدم حضور من با انتشار آلبوم جدید شکسته می‌شود.

من همیشه تلاش می‌کنم -در حد بضاعتم- زمانی که اصطلاحاً کار رسید، آن را از درخت بچینم و به مردم تقدیم کنم. اگر احساس کنم که نارس است، هر چه‌قدر هم طول بکشد، دلم نمی‌آید اثر خامی را به گوش مخاطبان برسانم و نمی‌خواهم برای کاستن از اعتراض برخی افراد، از کیفیت کار کم کنم.

کدام هنرمندان در روند تولید این مجموعه همراه شما بوده‌اند و آیا قصد ندارید تا زمان انتشار این کار، کنسرتی برگزار کنید؟

به دلیل عدم انتشار آلبوم، تصمیم گرفته‌ایم کنسرت هم برگزار نکنیم و می‌خواهیم با رپرتوار جدید به صحنه برگردیم. تمام انرژی و زمان را صرف آلبوم جدید کرده‌ایم و براساس آن، تور کنسرت‌ها را برگزار می‌کنیم. چند مرتبه تا مرز برگزاری کنسرت تهران آمدیم و حتی دوستان پیشنهاد دادند که می‌توانند قطعات قدیمی را با تنظیم جدید به گوش مردم برسانند اما نهایتاً به جمع‌بندی برای برگزاری کنسرت نرسیدم. در حال حاضر یکی از دلایل افت شدید اقبال مخاطبان به کنسرت‌ها همین مسأله است که برخی از دوستانِ همکار، چندین مرتبه با یک‌سری قطعه مشخص فقط در تهران روی صحنه می‌روند. مشخص است که مردم دوست ندارند قطعات تکراری در کنسرت بشنوند و خواننده‌ها هم می‌گویند که چرا مخاطبان ما مثل قبل نیستند. اقبال کمِ مخاطبان باعث خالی‌ماندن سالن‌ها و پرکردن صندلی‌ها با مهمان شده و این اتفاقات، رازِ مگو نیست و همه می‌دانند. من سعی کرده‌ام در چنین وضعیتی بیشتر مراقب کارهای خودم باشم.

درباره عوامل آلبوم هم باید بگویم که هنوز چیدمان قطعات نهایی نشده و امکان دارد در لحظه آخر، آهنگی به من برسد و آن کار را جایگزین یکی از کارهای آلبوم کنم. همین الان که با شما صحبت می‌کنم، سه یا چهار قطعه‌ی مسلّمِ آلبوم را حذف و کارهای جدید جایگزین‌شان کرده‌ام. آقایان فواد حجازی، علیرضا کهن‌دیری، بهروز صفاریان، علیرضا افکاری، افشین مقدم، سیاوش انور، غلامرضا صادقی و… از جمله دوستانی هستند که در این آلبوم حضور دارند. همچنین شما از روزبه بمانی، بیشتر ترانه شنیده‌اید؛ اما در این آلبوم، او یک آهنگ هم به من داده است. احتمال هم دارد که آقایان فرید سعادتمند و تویجان آتابای هم در این آلبوم حضور داشته باشند. تا لحظه آخر، امکان تغییر در قطعات و هنرمندان حاضر در آلبوم وجود دارد و در دقیقه نود هم اسم مجموعه را انتخاب می‌کنیم و پس از آن، به سراغ طراحی کاور و تکثیر می‌رویم.

آلبوم جدید من شامل نه یا ده قطعه جدید است و همه آلبوم‌هایی که این روزها منتشر می‌شوند، به همین شکل است. اما امکان دارد که آلبوم من سیزده یا چهارده قطعه داشته باشد؛ چون بقیه کارها تکراری است. نه یا ده قطعه جدید داریم و بقیه شامل کارهای نوستالژیکی می‌شود که کیفیت خوب‌شان در اختیار مردم نیست و شاید تغییر کوچکی هم در ارکستراسیون آنها داده شده باشد. بیشتر این کارهای خاطره‌انگیز، تیتراژهایی است که مردم دوست‌شان داشته‌اند و آنچه از این آثار در اینترنت وجود دارد، کیفیت‌های مونویی است که از صدا و سیما پخش شده است.

و کلام آخر؟

رحلت پیامبر اسلام (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع) را تسلیت عرض می‌کنم. امیدوارم دنیایی مملو از صلح و اخلاق داشته باشیم که قطعاً روح پیامبر ما هم راضی به صلح و دوستی میان انسان‌ها است؛ چون ایشان فرموده‌اند که علت بعثت من تمام‌کردن مکارم اخلاق است. متأسفانه اتفاقاتی به نام دین اینجا و آنجا رخ می‌دهد. ولی خصوصاً از دوستان جوان تقاضا دارم که محققانه با این اتفاقات برخورد کنند. مثلاً مطلبی که در تلگرام به دست‌تان می‌رسد را به سادگی قبول نکنید و تحقیق کنید که این موضوع اصالت دارد یا نه. متأسفانه دین‌گریزی و دین‌ستیزی بی‌موردی در حال مد شدن است و در بسیاری موارد، ریشه آن هم پیام‌های بی‌اصل و اساسی است که در فضای مجازی منتشر می‌شود.

چندی پیش پروفسور سمیعی در تلویزیون گفتند که این صداها و توصیه‌های تلگرامی و… هیچ‌کدام از من نیست و آدرس صفحه شخصی خود در یوتیوب را اعلام کردند. زمانی که درباره مسائل تغذیه‌ای و پزشکی چنین اتفاقات ناگواری در فضای مجازی رخ می‌دهد، ما نباید احتمال بدهیم که درباره مسائل عقیدتی و مذهبی تقلب‌ها و وارونگی‌هایی رخ ‌دهد؟ ان‌شاءالله اگر اخلاقیات حاکم شوند، ستیزها از بین می‌روند و دنیای ما به دنیای بهتری تبدیل می‌شود. در این هفته که رحلت پیامبر (ص) و شهادت امام حسن (ع) و امام رضا (ع) را داریم، آرزو می‌کنم که همه ما به آن خُلق خوشی که هدف این بزرگواران بوده، دست پیدا کنیم.