1

«یک بازی زنانه» اجراخوانی می‌شود/ نوشته محمد رحمانیان بر اساس نمایشنامه‌ای از غلامحسین ساعدی

سینماروزان/روح‌الله نشیبا: نمایش «یک بازی زنانه» نوشته محمد رحمانیان به کارگردانی مهتا محدث اجرا‌خوانی می‌شود.

نمایش «یک بازی زنانه» که توسط محمد رحمانیان بر اساس نمایشنامه «دعوت» اثر غلامحسین ساعدی  به نگارش درآمده است، به کارگردانی مهتا محدث روز شنبه 24 تیرماه در دو سانس 20:00 و 21:30 در عمارت نوفل‌لوشاتو اجراخوانی می‌شود.
کمند امیرسیلمانی و مهتا محدث در این نمایش نقش‌آفرینی می‌کنند.
محمد رحمانیان «یک بازی زنانه» یا با عنوان دیگرش «لباسی برای میهمانی» را بر اساس نمایشنامه «دعوت» نوشته غلامحسین ساعدی بازنویسی کرده است.
این نمایش درباره دختر جوانی است که به یک میهمانی دعوت شده است و در حضور زنی دیگر با وسواس و اضطراب فراوان می‌خواهد خودش را برای این میهمانی به بهترین شکل آماده کند، اما این تنها یک سوی ماجراست…
اجرای این نمایش تقدیم می‌شود به نخستین بازیگر این اثر، فخری خوروش که در غربت صحنه جهان را ترک کرد.

نمایش یک بازی زنانه
نمایش یک بازی زنانه

عکس و طرح پوستر این نمایش اثر مهرداد آلادین است و مشاور رسانه‌ای و روابط عمومی اجراخوانی «یک بازی زنانه» را مریم قربانی‌نیا بر عهده دارد.




ادعای کارگردان نمایشنامه‌ای از بیضایی که در خانه هنرمندان روی صحنه رفته⇐بیضایی اجرای آثارش را برای تئاتر شهرستان بلامانع عنوان کرده!⇔پرسش: پس چرا به جای شهرستان، نمایش بیضایی را با بلیت ۲۰هزارتومانی در ناف پایتخت روی صحنه برده‌اید؟

سینماروزان: هرقدر که به هنگام حضور بهرام بیضایی در ایران بر سر اجرای نمایشنامه هایش سختگیری وجود داشت و او نمی‌توانست هر نمایشی را همان گونه که خود می‌خواهد روی صحنه ببرد حالا در سالهای مهاجرت بیضایی به ایالات متحده و تدریس در استنفورد مدام نمایشهایی از بیضایی روی صحنه می‌رود.

به گزارش سینماروزان وجه اشتراک اغلب این اجراها آن است که توسط افرادی گمنام یا دارای کارنامه مناقشه برانگیز روی صحنه میرود.

فارغ از محمد رحمانیان که با کارنامه‌ اجراهای شبه‌آتراکسیونی، کوشیده با تشبث به آثار بیضایی برای خود وجهه روشنفکری بتراشد همین چند ماه قبل بود که نام محسن افشانی بازیگر فیلمهای سوپرمارکتی را به عنوان تهیه کننده اجرای «کارنامه بندار بیدخش»بیضایی شنیدیم.

نمایشهای «چهار صندوق» و «ندبه» از دیگر آثار بیضایی هم ظرف دو سال گذشته توسط کارگردانی کم نام و نشان به نام آناهیتا زینی‌وند روی صحنه رفتند که البته نمایش دوم فقط دو اجرا دوام داشت.

به تازگی نمایشنامه «مجلس قربانی سِنمار»بهرام بیضایی که روایتی است از زندگی معماری رومی به نام «سنمار» توسط جوانی به نام شیما جوادپور در خانه هنرمندان روی صحنه رفته است. این کارگردان جوان پیرامون چگونگی دریافت مجوز اجرای این نمایش به «ایلنا» گفت: بیضایی قبلا اجرای آثارش را برای بچه‌های دانشجو و تئاتر شهرستان بلامانع عنوان کرده بود ما توانستیم با رسم امانتداری نسبت به متن مجوز بگیریم!!

جالب اینجاست که این جوان بنا دارد برای کار بعدیش هم نمایشی دیگر از بیضایی روی صحنه ببرد. شیما جوادی بیان داشت: بعد از این اجرا، «هشتمین سفر سندباد» هم تولید بعدی ما خواهد بود؛ که منتظر فرصت اجرایی برای آن هستیم.

اینکه بهرام بیضایی اجرای نمایشنامه هایش را برای دانشجویان نمایش و هنرمندان شهرستانی بلامانع بیان کرده می‌تواند ناظر به علاقمندی او نسبت به تجربه گرایی جوانان باشد و اینکه در هیاهوی متون خارجی که جوانان را درگیر کرده متون ایرانی هم مجالی برای نفس کشیدن پیدا کنند اما اجرای دانشجویی و تئاتر شهرستان خیلی تفاوت دارد با روی صحنه بردن نمایشنامه در خانه هنرمندان در ناف پایتخت و آن هم با تمرکز مدام بر نام بیضایی برای کمک به رونق گیشه!!

تئاتر دانشجویی یعنی روی صحنه بردن نمایشنامه ها در فضاهای دانشجویی که باب بحث میان دانشجویان نمایش و اسباب جوشش هنری را فراهم کند و تئاتر شهرستان هم یعنی اجرا در شهرستان که اسباب توجه مخاطبان دور از مرکز به گنجینه هنرهای نمایشی ایران را موجب شود و این هر دو در تناقض کامل است با اجرای نمایشی از بیضایی با تمرکز بر نام این مولف با بلیت 20هزارتومانی در مرکز پایتخت!




ادعاهای غریب محمد رحمانیان که اغلب آثارش پهلو به پهلوی «آتراکسیون» پیش می‌رود⇐امام حسین(ع) موهایش را پرکلاغی و سیاه می‌کرد!!/همسر حضرت زینب(س) نوازنده خیلی خوبی بوده!/امام علی(ع) معمولا آستین کوتاه می‌پوشید!!

سینماروزان: محمد رحمانیان که اغلب آثار نمایشی‌اش پهلوبه‌پهلوی آتراکسیون پیش می‌رود در سالهای اخیر کوشیده با اجرا یا روخوانی برخی آثار بهرام بیضایی در کانون توجه قرار گیرد.

به گزارش سینماروزان محمد رحمانیان که علیرغم پرکاری سالهای اخیر بیشتر ژست مخالف‌خوانی داشته، در تازه‌ترین گفتگوی خود که با خبرگزاری «ایلنا» انجام شده به بهانه چرایی توقیف آثار مذهبیش ادعاهای غریبی را بیان کرده درباره برخی شخصیتهای سرشناس مذهبی.

محمد رحمانیان با اشاره به نمایشنامه «روز حسین» بیان داشت: یکی از ایراداتی که به «روز حسین» گرفته بودند این بود که چرا در این نمایشنامه می‌گوییم امام حسین(ع) چند روز قبل از واقعه کربلا موهایش را رنگ می‌کند. گفتم از نظر تاریخی این اتفاق افتاده و امام حسین(ع) موهایش را پرکلاغی و سیاه می‌کردند. خب ما می‌دانیم یک مرد 50 و چند ساله تعداد زیادی موی سفید دارد و امام حسین (ع) موهایش را رنگ می‌کردند یعنی در منابع متعددی به این اشاره شده است.

وی ادامه داد: اما بازهم گفتند این را نگو، گفتم خب وجود داشته. گفتند هر چیزی که وجود داشته را نباید گفت! چرا؟ چرا نباید گفت؟ چه اشکالی دارد؟ باید به این افراد گفت؛ تابوی ذهنی تو با آنچه ائمه انجام می‌دادند فرق دارد، دوتاست. یا مثلا همسر حضرت زینب(س) نوازنده خیلی خوبی بوده؛ جزو خاندان نبوت و ائمه هم بوده اما ساز هم می‌زده. می‌گویند این را هم نگویید. خب چرا؟ آیا به این دلیل نیست که شما اتفاقا از رفتار و کردار اهل بیت فاصله گرفته‌اید؟ آنها که زندگی‌شان را داشتند می‌کردند. این داستان‌هایی است که خودتان برای خودتان درست کردید و این تحریم‌هایی است که خودتان درست کردید برای خودتان؛ درحالی که در فقه داستان به این سختی نیست.

محمد رحمانیان افزود: اصلا فقه آمده بود که زندگی مردم را راحت‌تر کند نه اینکه دشوارتر کند. خب ما داریم درباره خانواده‌ای صحبت می‌کنیم که امامش موهایش را رنگ می‌کند و شوهر خواهرش ساز می‌زند. هیچ اشکالی هم ندارد. آن اسامی جزو مقدس‌ترین اسامی ما هستند؛ چه زینب(س) چه امام حسین(ع). مساله‌شان این است که می‌خواهند امام‌ها را با خودشان تطبیق دهند اما نمی‌توانند. نشان دادن ساز در تلویزیون مشکل دارد اما معنی‌اش این نیست که ساز در زندگی امام حسین(ع) نبوده. اصلا فرض کنیم که امام حسین(ع) خیلی با این موضوع موافق هم نبوده اما ساز که بوده و حضرت زینب(س) که موافق بوده. این داستان‌ها و تابوهایی است که همین 50-60 سال اخیر شکل گرفته که موسیقی فلان است و ساز بهمان است. اینها تابوهایی است که با تاریخ اسلام مشابهت‌هایی ندارد و در ذهن خودمان ساخته‌ایم و روز به روز داریم افزایش‌اش می‌دهیم که برسیم به جایی که دیگر سوت هم نزنیم، خنده هم نکنیم. چرا؟

رحمانیان با طرح ادعایی درباره امام علی(ع) گفت: یکی از ایرادهایی که به حضرت علی (ع) در کودکی می‌گرفتند این بوده که چرا این بچه آنقدر شوخی می‌کند. می‌گفتند بچه‌ای که آنقدر شوخی کند، می‌تواند بعد از پیامبر خلیفه شود؟ خب، آره شوخی می‌کند و می‌خندد اما در ضمن از نظر پیامبر، بهترین و مهم‌ترین گزینه برای ادامه خلافت بوده است. همیشه می‌گفتم حضرت علی(ع) اگر امروز می‌آمد تلویزیون از جلوی زنجیرِ در راهش نمی‌دادند برای اینکه معمولا آستین کوتاه می‌پوشید. چون توصیه شده بود که بازوان‌اش را به رخ دشمنان اسلام بکشد. این آدم را الان به تلویزیون راه نمی‌دهند. داستان خیلی ادامه‌دار است و ده‌ها مثال دیگر می‌شود در این مورد زد.




چرا سوسن تسلیمی جواب رحمانیان را نداد؟ چرا بیضایی صدایش را به «آینه‌های روبرو» نداد؟ چرا مهدی هاشمی، داریوش فرهنگ و خمسه نپذیرفتند در نمایش رحمانیان حضور داشته باشند؟

سینماروزان: محمد رحمانیان که تنها تجربه سینمایی اش «سینمانیمکت» حتی در هنروتجربه هم توجهی برنینگیخت و همین ادامه کارش در سینما را به بن بست کشاند مدتها قبلتر از کار در سینما، تجربیات تئاتری خاص خود را هم داشت؛ تجربیاتی که از شدت پهلو زدن به آتراکسیون، مطلوب مخاطبان حرفه ای تئاتر واقع نشد و شاید همین بود که رحمانیان کوشید با به میان آوردن برخی نامهای خاص هنری ایران در کانون توجه قرار گیرد.

به گزارش سینماروزان او  در نمونه ای همچون «هامون بازان» به سراغ استفاده از وجاهت داریوش مهرجویی برای جلب مخاطب رفت و حالا چند سالیست که با روخوانی یا اجرای آثار بهرام بیضایی است که به دنبال کسب اعتبار است.

 رحمانیان بعد از روخوانی یا اجرای آثاری از بهرام بیضایی نظیر «روز واقعه»، «خاطرات هنرپیشه نقش دوم» و «مجلس ضربت زدن» چند هفته ایست که فیلمنامه «آینه های روبرو»ی بیضایی را روی صحنه برده است.

 «آینه های روبرو» که برخلاف ادعاهای رحمانیان درباره عاشقانه بودن، محصولی است درباره به قهقرا کشیده شدن جنس زن در مناسبات اجتماعی دو دوره تاریخی متفاوت، با فرمت فیلم-تئاتر روی صحنه رفته است.

رحمانیان در گفتگویی پیرامون «آینه های روبرو» از تلاشش برای جمع کردن بازیگران قدیمی بیضایی در این اجرا سخن گفته؛ تلاشی که به دلیل عدم استقبال سوسن تسلیمی، مهدی هاشمی، داریوش فرهنگ و علیرضا خمسه نتیجه نداده است.

محمد رحمانیان درباره چرایی تبدیل یک فیلمنامه به فیلم-تئاتر به «تاریخ ایرانی» بیان داشت: داستان با یک فلاش‌بک به سال ۱۳۳۵ می‌رود و بعد به دهه چهل می‌رسد و به نقطه اول برمی‌گردد. در فیلم شما این امکان را دارید که با یکسری تمهیدات سینمایی این رفت‌و‌برگشت‌ها را انجام بدهید. اما در تئا‌تر نمی‌توانستم این کار را بکنم. اینجا هر بار باید گریم بازیگران را جوان‌تر می‌کردیم. اما نمی‌شد چرا که چنین امکانی را در تئا‌تر نداریم. مگر اینکه دو بازیگر این نقش را بازی می‌کردند. یکی میانسالی و یکی جوانی را که این را هم دوست نداشتم و دلم نمی‌خواست این اتفاق بیافتد چرا که می‌دانستم بهرام بیضایی هم برای یک بازیگر این نقش‌ها را نوشته است. به طور مشخص نزهت را برای سوسن تسلیمی نوشته بود. مطمئن بودم خانم تسلیمی نقش نزهت را در ۳۱ سالگی، بین ۱۸ تا ۴۰ سالگی‌اش بازی کند. حتی تاریخ پایان متن با تاریخ تولد ۳۱ سالگی سوسن تسلیمی همزمان بود. یعنی ۱۸ بهمن ۵۹ این متن به پایان رسیده بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم که یک بازیگر این نقش را بازی کند. اینجا بود که فیلم به کمکم آمد.

رحمانیان ادامه داد: برای سوسن تسلیمی نامه نوشتم و از او خواستم که صدایشان را داشته باشیم و خواستم که بخش پایانی را بخوانند. اما متأسفانه جوابم را ندادند. برای بهرام بیضایی هم نوشتم و خواستم که این بخش پایانی را خودش بخواند اما قبول نکرد. البته  مژده شمسایی پاسخ داد که بیضایی فکر می‌کند صدایش مناسب نباشد.

رحمانیان با اشاره به اینکه علاقه داشته تمام بازیگران آثار سابق بیضایی را دور هم جمع کند ادامه داد: حیف که داریوش فرهنگ نپذیرفت که در این کار باشد...مهدی هاشمی و علیرضا خمسه نپذیرفتند که بیایند.

رحمانیان در حالی از عدم پاسخ مثبت ایفای نقش در «آینه های روبرو» از سوی امثال مهدی هاشمی و داریوش فرهنگ مواجه شده که مشخص نیست دلیل پرهیز آنها از حضور در این فیلم-تئاتر چه بوده؟ آیا آنها نسبت به نتیجه نهایی کار خوش بین نبودند؟




ترين‌هايي كه در فهرست سينمابازها نيستند

سینماروزان/وحيد سعيدي:

1- وقتي پاي نوستالژي بازي وسط مي آيد و قرار مي شود كه درباره بهترين كاراكتر يا بهترين فيلم هاي عمرمان حرف بزنيم، هر كسي براي خودش و با توجه به دنيايي كه دارد، فهرستي بلند بالا از بهترين كاراكترها و بهترين فيلم ها را رديف مي كند و وقتي هم كه پاي حرف زدن درباره شان مي شود، يك دل سير حرف دارد كه بگويد. از اين فهرست ها هركسي كه كمي عشق سينما باشد پس ذهنش دارد. معمولا همه آدم ها هم عرق خاصي نسبت به فهرست فيلم ها و بازيگران و كارگردانان منتخبشان دارد. من هم از زماني كه آلوده سينما شدم و ساعت هاي زيادي از زندگيم را پاي ديدن فيلم ها ي ايراني و خارجي گذاشتم، فهرستي از بهترين ها را براي خودم رديف كرده ام. اما در كنار اين دلمشغولي كليشه اي و البته دلچسب من هميشه يك مشغوليت ذهني ديگري هم داشتم.

2- در همه اين سال ها قصه هاي هيجان انگيز زيادي بوده كه فيلمنامه هم شده اند اما هيچوقت تبديل به فيلم نشده اند. فيلمنامه هايي كه خيلي از آنها هم منتشر شده اند و در معرض قرار گرفته اند. به خاطر رشته تحصيلي ام از اين دست فيلمنامه‌ها كه ساخته نشده اند زياد خوانده ام و برخي از آنها آنچنان درگيرم كرده اند كه هميشه آرزو داشتم اي كاش ساخته مي شدند و به مرحله خلق مي رسيدند تا خود فيلم و يا قهرمانش بعدها راهش را به داخل فهرست برترين هاي من و عشق سينمايي ها باز مي كرد. فيلمنامه هايي كه اكثرشان هيچ وقت تا الان ساخته نشده اند و يا اگر به مرحله توليد رسيده اند ، دست نااهلش افتاده و كلا به فنا رفته است.

3- بهرام بيضايي جزو كارگرداناني است كه كلي فيلمنامه ساخته نشده دارد، كه اتفاقا اكثر آنها چاپ شده اند و به بازار هم آمده اند. در دوره اي ناگزير شدم كه به خاطر پروژه اي وارد دنياي بيضايي بشوم و سينمايي هايش را دوباره ببينم و فيلم هاي تئاترش را گير بياورم و ببينم و در كنار ش آثار مكتوبش يعني نمايشنامه ها و فيلمنامه هاي ساخته نشده اش را بخوانم. يكي از از كارهاي ساخته نشده او فيلمنامه اي بود به نام «آينه هاي روبه رو» كه جز كارهاي اجتماعي و معاصر اوست. خيلي اتفاقي نمايشنامه هاي اساطيري بيضايي را پشت سرهم خوانده بودم و كله ام پر شده بود از كلي كلمه سنگين كه اعتراف مي كنم خيلي از آن ها را اصلا مغزم هضم نمي كرد. حالا شما فكرش را بكنيد بعد از اين حجم نمايشنامه هاي سنگين، رسيدم به «آينه هاي روبه رو». دقيقا حسم شبيه آدمي بود كه داغ كرده و در آستانه انفجار است كه يكهو برايش كولر گازي مي زنند و مغزش خنك مي شود.

4-  كاراكتر اصلي «آينه هاي روبه رو» دختري است به نام «نزهت» كه يكي از زن هاي پيچيده و به لحاظ بازي يكي از سخت ترين نقش هايي است كه بيضايي نوشته. دختري كه به خاطر جبري كه گرفتارش مي شود در مسيري قرار مي گيرد كه آرام آرام به مرز فروپاشي مي رسد و كاملا استحاله مي شود. مصاف اول كاراكتر با مخاطب دقيقا در نقطه فروپاشي كامل است و بعد از آن وارد زندگي «نزهت» مي شود.جايي كه نقطه مقابل جايي است كه مخاطب او را ديده، يعني اوج معصوميت. و بعد سير حركتي كاركتر از اوج معصوميت به نقطه نابوي مطلق. يك شاه نقش درست و حسابي كه فقط بايد به دست اهلش بيفتد تا به جاودانگي برسد. بيضايي براي اين كاركترش بهترين انتخاب را كرده بود. سوسن تسليمي. اما اين فيلمنامه نشد كه آن سال ها ساخته شود تا رسيد به امسال كه محمد رحمانيان تصميم گرفت آن را در يك قالب جالب و هيجان انگيز يعني فيلم و تئاتر خلقش كند. شايد بزرگترين چالش او بعد از رسيدن به اين ساختار نو ، سپردن اين نقش نزهت به اهلش بود. نقشي كه اگر به درستي انتخاب نمي‌شد تمام رشته هاي رحمانيان را پنبه مي كرد و برايش يك اتفاق تلخ را رقم مي زد. بازيگر منتخب او كه بايد مي توانست اين نقش سخت و پر پيچ و خم را حالا در يك قالب و فرم جديد اجرا مي كرد.

5- رحمانيان، «نزهت» را به بهنوش طباطبايي داد. نقش سختي كه حالا سنگين تر هم شده بود، چون او جايگزين غولي چون سوسن تسليمي شده بود و از طرف ديگر فرم روايت به نوعي بود كه بايد بخشي از آن در قالب فيلم و بخشي ديگر به شكل زنده روي صحنه جان مي گرفت. كاري كه طباطبايي در نهايت آنچنان از پسش برمي آيد كه اگر كسي به تماشاي كار بنشيد مي تواند كاراكتر «نزهت» را وارد فهرست برترين هايش كند.




دو روز بعد از افشای شباهتهای «روز عقیم»حسین کیانی با «آینه‌های روبرو»ی بیضایی توسط سینماروزان⇐محمد رحمانیان خبر از اجرای «آینه‌های روبرو» در تالار وحدت داد!!⇔برخلاف ادعای رحمانیان درباره مضمون عاشقانه اثر، «آینه‌های روبرو» روایتی است از زندگی زنی که کارش به فحشا کشیده شده!

سینماروزان: سه هفته پیش بود که محمد رحمانیان بدون ذکر نام از اجرای عاشقانه ترین متن بهرام بیضایی در تالار وحدت خبر داد و البته هفته قبل بود که خودش از عدم همکاری لازم برای اجرای این متن خبر داد.(اینجا و اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان با این حال به تازگی خبر رسیده رحمانیان بناست این متن را که فیلمنامه «آینه های روبرو» است مرداد و شهریور امسال در تالار وحدت روی صحنه ببرد.

خبر اجرای «آینه های روبرو» در تالار وحدت در حالی منتشر شده که دو روز قبل سینماروزان با انتشار خبر اجرای نمایش «روز عقیم» توسط حسین کیانی در تماشاخانه باران از شباهتهای این نمایش با «آینه های روبرو» خبر داده بود.(اینجا را بخوانید)

اینکه حالا به ناگاه خبر رسیده رحمانیان هم بناست همین فیلمنامه را در قالب یک نمایش اجرا کند جالب به نظر میرسد و البته پرسش برانگیز.

پرسش برانگیز از آن جهت که آیا رحمانیان از این واهمه داشته که زودتر از او کیانی تئاترش را روی صحنه ببرد و دیگر مضمونش بکر نباشد و برای همین تصمیم گرفته نام نمایش را که پیشتر مخفی کرده بود، فاش سازد.

«آینه های روبرو» را بیضایی اواخر دهه 50 برای ساخت یک فیلم نوشت اما به دلایل مختلف که اصلی ترین اش مشکل ممیزی بود نتوانست پروانه ساخت آن را دریافت کند.

«آینه های روبرو» داستان حمله به محله بدنام تهران «قلعه زاهدی» در ابتدای انقلاب و سپس فرار برخی زنان بدنام از این محله را روایت میکند. شخصیت اصلی «آینه های روبرو» زنی است به نام نزهت که بعد از سالها زندگی در این محله از آن فرار میکند و حین برخورد با یک آشنای قدیمی است که زمان فیلمنامه به عقب بازمیگردد و روایتی سرراست می بینیم از چگونگی درغلتیدن این زن به دام فحشا!!!

رحمانیان در حالی مدعی شده «آینه های روبرو» عاشقانه ترین متن بیضایی است که فیلمنامه «آینه های روبرو» علیرغم داشتن پیرنگهای عاشقانه بیشتر درباره چگونگی به زوال رسیدن یک زن در انتقام از جامعه مردان است.

 فیلمنامه «آینه های روبرو» دوبار توسط انتشارات «دماوند» به چاپ رسیده است و یک بار در اواخر دهه هشتاد هم فرشته طائرپور نام این فیلمنامه را عاریه گرفت برای ساخت فیلمی با مضمون ترنس‌ها.

حالا رحمانیان بلافاصله بعد از افشای شباهتهای «روز عقیم» با «آینه های روبرو» از اجرای «آینه های روبرو» به صورت فیلم-تئاتر خبر داده. مشخص نیست فیلم-تئاتر چگونه مدیومی است؟ نمایش فیلم در تالار وحدت به همراه اجرای تئاتر؟؟؟

آینه های روبرو
آینه های روبرو



۳سال بعد از آغاز درگیری قطب‌الدین صادقی با محمد رحمانیان⇐قطب‌الدین صادقی گفت: برای اینکه فروش داشته باشد ساز و آواز کوک می‌کند/كاري دارد دو تا هنرپيشه يا مجري ميان‌پرده تلويزيوني بياوریم تا سالن پر شود؟/يك كارگردان سه بار در عرض يك سال سالن بزرگ دارد اما كارگرداني بعد از پنج سال انتظار جواب دريافت نمي‌كند

سینماروزان: تابستان 93 بود که قطب الدین صادقی نویسنده و کارگردان تئاتر در یادداشتی بدون اسم بردن از فردی خاص به انتقاد از  كارگردان‌هایی پرداخت كه سوگلي‌وار، امتيازهاي فراوان (به قيمت محروميت بسياري از گروه‌ها) برای اجراهای خویش گرفته اند.

به گزارش سینماروزان در آن یادداشت صادقی درباره محمد رحمانیان نوشت: تنها به يادش مي‌آورم شمار همه تماشاگران آثار اقتباسي جعلي و تخيلي ايشان به اندازه شمار تماشاگران نمايش «هملت» اجرا شده در سال 1370 نيست.

یادداشت صادقی در همان زمان با واکنش رحمانیان که در سالهای اخیر همچنان پرکار بوده مواجه شد که در پاسخش بنویسد: اين فرد دروغگو سال‌هاست سالي دو تا سه كار به روي صحنه مي‌برد، منتها چون آثارش تماشاگر ندارد مدعي هم ندارد. در همان سال (92) ايشان دو نمايش را روي صحنه برده و دو تالار را به تصرف عدواني خود درآورده و از رانت‌هاي ويژه همزمانش در تالارهاي زير پوشش شهرداري و مركز هنرهاي نمايشي استفاده كرده و مبلغ 260 ميليون تومان به جيب زده و ريالي به دانشجويان بينوايي كه با ايشان همكاري داشته‌اند پرداخت نكرده. ايشان كه حد به گردن دارد از چه روي خود را شايسته حد زدن به ديگراني كه حساب و كتاب‌شان روشن است، مي‌دانند؟

سه سال بعد از آن درگیری نوشتاری قطب الدین صادقی در تازه ترین گفتگوی خود که با «اعتماد» انجام شده بار دیگر پاسخگوی آن ماجراست. وی در پاسخ به این پرسش که جدال قلمي بين شما و آقاي رحمانيان چرا اتفاق افتاد بیان داشت: من به صرف اختلاف عقيده با هيچ كس دعوايي نداشتم. بلكه دعوايم با مديريت بود چون امكاناتي وجود دارد ولو محدود، ولو ناقص كه به شكل بد و گشاده دستانه در اختيار بعضي افراد قرار مي‌گرفت. يك كارگردان سه بار در عرض يك سال سالن بزرگ دارد اما كارگرداني بعد از پنج سال انتظار جواب دريافت نمي‌كند. اين بي‌عدالتي است. يا يك سالن در بست به يك گروه واگذار شده، كجاي جهان اينطور است؟

 وی با اشاره به رویه سالهای اخیر مدیریت هنری در کسب درآمد از سالنهای دولتی ادامه داد: دولت سالن را اجاره داده است و من مي‌پرسم چرا دولت بايد سالن اجاره بدهد؟ معلوم است كارگردان هم براي اينكه فروش داشته باشد ساز و آواز كوك مي‌كند. يعني دقيقا سراغ افرادي مي‌رود كه در هنر به دنبال تفنن هستند و نه دنبال انديشه به سالن مي‌آيند. وقتي پول معيار شد كار خراب مي‌شود. دولت نبايد تابع بازار باشد چون بيت‌المال را در دست دارد و بايد پول را براي افزايش ذوق ملي هزينه ‌كند. كاري دارد دو تا هنرپيشه يا مجري ميان‌پرده تلويزيوني را بياورم تا سالن پر شود؟ ما پاسبان نمي‌خواهيم و من هم با هنرمندان اختلافي ندارم ولي با مديريت صحبت دارم. دولت حق ندارد از سالن‌هاي ملي پول دربياورد.




تنها دو هفته بعد از انتشار خبر اجرای عاشقانه‌ترین(؟!) متن بیضایی در تالار وحدت⇐محمد رحمانیان: كارشكني‌هاي مداوم بنياد رودكي مانع اجرای متن بیضایی در تالار وحدت شد/دقیقا همان راهي را پيش پا مي‌گذارند كه سانسورچي‌هاي دولت‌ پيش براي تئاتر ايران انديشيده بودند/كوتاه نمي‌آيم و نمايش بیضایی را در خيابان استاد شهريار و جايي اطراف تالار وحدت اجرا خواهم كرد

سینماروزان: حدودا پانزده روز قبل بود که محمد رحمانیان از اجرای عاشقانه‌ترین نمایشنامه بهرام بیضایی در تالار وحدت خبر داد بی آن که نامی از این نمایشنامه که ادعا شده بود عاشقانه ترین نمایش بیضایی است ببرد.(اینجا و اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان جالب اینجا بود که در متن اجازه اجرای این اثر به رحمانیان از آن با عنوان «فیلمنامه» یاد شده بود و همین شبهات را درباره این عاشقانه ترین متن بیضایی را بیشتر کرد.

حالا هم که محمد رحمانیان ادعا کرده بنیاد رودکی اجازه اجرای این نمایش را به او نداده است. این کارگردان به «اعتماد» گفت: از روز اولي كه تصميم گرفتم اثر عاشقانه بهرام بيضايي را به صحنه بياورم مي‌دانستم كه سنگ‌اندازي‌ها و مخالفت‌ها به تدريج آغاز مي‌شوند و به جايي مي‌رسند كه نَفَس گروه اجرايي را خواهد گرفت. بسيار اميدوار بودم اين پيش‌بيني غلط از آب دربيايد و من از اين پيشداوري شرمنده شوم. اما متاسفانه كابوسي كه خوشدلانه از آن مي‌گريختم، بدل به واقعيت شده و كارشكني‌هاي مداوم مسوولان بنياد رودكي – از سپردن مكان تمرين اين گروه به كسان ديگر، تا چانه‌زني‌هاي غيرمسوولانه روسا براي زمان و ساعت اجرا – دقيقا همان راهي را پيش پاي گروه مي‌گذارند كه سانسورچي‌هاي دولت‌هاي پيش براي تئاتر ايران انديشيده بودند... ابتدا تعطيلي تمرين‌ها و سپس قرباني كردن نمايش و سرانجام خاموش كردن چراغ تماشاخانه‌ها.

وی ادامه داد: خطابم با مسوولان بنياد رودكي نيست كه از اين ساعت فاتحه همدلي و همكاري با آنها را خوانده‌ام. روي سخنم با معاونت محترم هنري آقاي علي مرادخاني و مديريت محترم مركز هنرهاي نمايشي آقاي مهدي شفيعي است كه در اين سال‌هاي سخت و در بزنگاه‌هاي حادثه همواره حضورشان در جهت ارتقاي تئاتر ايران بوده و هست. بهرام بيضايي و آثارش گنجينه‌هاي گرانسنگ هنر نمايش و ادبيات نمايشي ايران هستند. من هيچ شأني براي خود قايل نيستم ولي وظيفه دارم اثر بهرام بيضايي را با تمام توان و به بهترين شكلي كه ممكن است به روي صحنه بياورم. از همين امروز مي‌دانم كه در برنوشت اجراي احتمالي اين اثر ضمن سپاس از تلاش‌هاي علي مرادخاني و مهدي شفيعي خواهم نوشت: در تابستان ١٣٩٦، در بنياد رودكي، هر كس، در هر مقامي كه بود تلاش كرد اين اثر به صحنه نرود.


رحمانيان افزود: همواره گفته‌ام دولت اول آقاي روحاني، دولتي بود كه برخلاف دولت‌ سابق جلوي اجراي هيچ نمايشي را نگرفت. اما حالا مديران مياني به گونه ديگري رفتار مي‌كنند و من از شخص رييس‌جمهور و وزير ارشاد مي‌خواهم اجازه ندهند چنين شود. تالار وحدت ارث پدري هيچ كس نيست و پيش از اين نام‌هاي بزرگ تئاتر ايران مثل دكتر رفيعي و بهرام بيضايي آثار خود را در اين سالن به صحنه برده‌اند.

اين كارگردان تأکید کرد: درحالي كه هنوز عمر دولت اول آقاي روحاني به پايان نرسيده انتظار نداشتم در برابر اجراي متن بهرام بيضايي ايستادگي شود. زماني كه مجيد سرسنگي جلوي اجراي نمايش «مانيفست ‌چو» را گرفت، گفتم نمايش را در محوطه تئاترشهر اجرا مي‌كنم. حالا هم مي‌گويم اگر تالار وحدت در برابر اجرا مانع ايجاد كند، كوتاه نمي‌آيم و نمايش را در خيابان استاد شهريار و جايي اطراف تالار وحدت اجرا خواهم كرد.

علي‌اكبر صفي‌پور، مديرعامل بنياد رودكي در اين باره مي‌گويد: «اجراي نمايش صدام به دليل زمان طولاني نزديك به پنج سال با مشكل مواجه شد، چون تمام برنامه‌ها تحت تاثير قرار مي‌گرفت. ولي ما بنا بر اهميت موضوع از كار استقبال كرديم و در برابر انتقاد اهالي موسيقي ايستاديم ولي گروه ٢٠ روز مانده به موعد اعلام كرد كه از اجراي نمايش «صدام» خبري نيست. در بنياد يك شورا تصميم‌ مي‌گيرد و برنامه‌ريزي‌‌ از يك سال قبل انجام شده؛ مبناي ما هم اجراي نمايش صدام بود، اگر ما برخلاف قرارداد عمل كرده بوديم حق با آقاي رحمانيان بود.» مديرعامل بنياد در پايان اظهارات خود تاكيد كرد اگر نمايش صدام براي اجرا آماده شود همان برنامه سابق، قابل اجرا خواهد بود.




توضیحات رحمانیان درباره اجرای متنی از بیضایی به‌جای «صدام» در تالار وحدت⇔متنی که بیضایی تأکید کرده «فیلمنامه» است و نه «نمایشنامه»!

سینماروزان: دیروز که خبر رسید محمد رحمانیان به جای اجرای نمایش «صدام» که برای آن فراخوان انتخاب بازیگر هم منتشر شده بود بناست نمایشی از بهرام بیضایی را روی صحنه ببرد این پرسش شکل گرفت که دلیل این جایگزینی چیست؟ کمبود منابع مالی برای اجرای «صدام» یا حوادث تروریستی اخیر تهران؟(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان این ادعای رحمانیان که عاشقانه ترین متن بیضایی را روی صحنه خواهد برد پرسشها را درباره نمایش جایگزین بیشتر کرد.

رحمانیان بدون اشاره به نام متن بیضایی به «اعتماد» گفت: متن معاصر است ولي از جمله متوني است كه كمتر خوانده شده و به همين دليل هم حدس زدن اينكه كدام متن بهرام بيضايي را براي اجرا در نظر گرفته‌ايم، ساده نيست.

 وی ادامه داد: در ايران اين‌طور جا افتاده كه وقتي صحبت از متن‌هاي بهرام بيضايي به ميان مي‌آيد، تصور نمايشنامه‌اي مرتبط با وقايع سياسي- اجتماعي معاصر يا تاريخ و اسطوره است. در حالي كه با توجه به حس و حال عاطفي حاكم بر متن مورد نظر به گمانم عاشقانه‌ترين اثر در ميان تمام آثار آقاي بيضايي است كه تا امروز نوشته شده است.

رحمانیان با اشاره به بخشي از متن پيام خالق اثر كه ضميمه اجازه رسمي اجراي متن از ينگه دنيا برايش ارسال شده است بیان داشت: بهرام بيضايي در بخشي از پيام خود مي‌گويد: برايم سخت بود از فيلمنامه‌اي كه آن همه از جان بر آمده بود، دل بكنم.

پیام بیضایی معنایی ندارد جز آن که رحمانیان اصلا بنا نیست نمایشنامه ای از بیضایی را روی صحنه ببرد و این یکی از فیلمنامه های بیضایی است که بناست به صورت صحنه ای اجرا شود!!!

با توجه به این ادعا که متن اخیر عاشقانه ترین متن بیضایی است کدام عاشقانه در میان فیلمنامه های بیضایی که در دوران معاصر هم بگذرد سراغ دارید؟




به‌خاطر اتفاقات تروریستی اخیر یا مشکلات مالی؟⇐رحمانیان «صدام» را رها کرد و باز هم به سراغ بیضایی رفت

سینماروزان: محمد رحمانیان که در سالهای اخیر سعی زیادی کرده با روخوانی یا اجرای برخی از نمایشنامه های بهرام بیضایی و از جمله «خاطرات هنرپیشه نقش دوم»، «روز واقعه» و «مجلس ضربت زدن» نام بیضایی را مجالی کند برای جلب توجه مخاطبان، بار دیگر به سراغ بهرام بیضایی رفت.

به گزارش سینماروزان پیشتر بنا بود رحمانیان نمایش «صدام» نوشته خودش را تابستان امسال در تالار وحدت روی صحنه ببرد اما گویا همچنان ترجیح وی استفاده از نمایشنامه های بیضایی است.

رحمانیان با اشاره به جایگزینی متنی از بیضایی به جای «صدام» به «ایسنا» گفت: به جای این اثر، عاشقانه‌ترین نمایشنامه بهرام بیضایی را در تالار وحدت روی صحنه می‌برم.

هرچند رحمانیان نامی از نمایشنامه بیضایی نبرده اما اینکه او «صدام» را که اردیبهشت همین امسال برای انتخاب بازیگرانش فرخوان داده بود کنار گذاشته و سراغ بیضایی رفته جای تعجب دارد.

آیا این تغییر برنامه به ماهیت نمایش «صدام» که مروریست بر زندگی صدام حسین دیکتاتور بعثی ربط دارد؟ این نمایش زندگی صدام حسین دیکتاتور مخلوع عراق از آغاز تا زمان اعدام را روایت می‌کند و علاوه بر آن پیامدهای بعد از اعدام را پیش روی تماشاگران می‌گذارد.

در حالی که اخیرا حوادث تروریستی را هم در تهران پشت سر گذاشته‌ایم آیا ممکن است این حوادث موجب شده باشد که این نمایش از دستور اجرا کنار گذاشته شود؟

نسخه ای از نمایشنامه «صدام» که بنا بود با محوریت اشکان خطیبی-مهتاب نصیرپور-علی عمرانی توسط رحمانیان روی صحنه برود نسخه ای بود کاملا متکی بر موسیقی درست به مانند نمایشهایی مانند «هامون بازان» و «ترانه های محلی» که بیشتر از متن این موسیقی و گاهی بازخوانی موتیفهای نوستالژیک است که اسباب جلب مخاطب می شد.

«صدام» به لحاظ اجرا پروژه‌ای بسیار سنگین بود و بنا بود با هشتاد بازیگر به صحنه رود و آن هم در مدت زمانی حدود چهار ساعت. طبیعی است که چنین اجرایی هزینه‌زا هم باشد. آیا یکی از دلایل از دستور کار خارج شدن نمایش عدم توجیه مالی اجرا بوده است؟




تازه‌‌ترین سخنان محمد رحمانیان که علیرغم ژست مخالف‌خوانی یکی از پرکارترین کارگردانان سالهای اخیر بوده⇐تالار وحدت به‌دلیل نبود باله و اپرا رونق ندارد!/استفاده از موسیقی در نمایش به ۱۸ سال قبل بازمی‌گردد و اجرای یک نمایش-موسیقی توسط الهام چرخنده-فرشید نوابی!/در «مختارنامه» میرباقری باید به نقش خانم ام‌البنین در قیام مدینه، ماجرای حره و قتل عام مردم مدینه اشاره می‌کرد!/خیالتان راحت! درباره حصر خانگی حضرت معصومه (س) در قم کاری اجرا نمی کنم!

سینماروزان: محمد رحمانیان شخصیت جالبی است؛ از آن شخصیتهایی که مدام ژست مخالف می گیرد و از کمبود امکانات برای تولید آثارش سخن می گوید اما در عین حال از پرکارترین کارگردانان به شمار می روند.

به گزارش سینماروزان رحمانیان که در سالهای اخیر با گریمی خاص شخصیتی شبیه به کارل مارکس فیلسوف آلمانی پیدا کرده(!) در سال اخیر هم نمایشهایی مانند «مجلس ضربت زدن»، «آدامس خوانی» و «بیست نمایش کوتاه درباره سلفی» را روی صحنه برده و هم روخوانی هایی نظیر «هفت مجلس در عزا و معجزه (نمایشنامه خوانی مجموعه مسافران)» و «مصاحبه» داشته است. ضمن اینکه او امسال اولین تجربه سینمایی اش «سینمانیمکت» را هم روی پرده فرستاد و در این اکران هم پردیس چارسو که مدیریت وقت آن را اشکان خطیبی بازیگر نزدیک به وی برعهده داشت به شدت کمک حال رحمانیان شد.

حالا هم بناست رحمانیان نمایش «نام تمام مادران…» را از سوم اسفندماه به مدت ۲۰ شب در تماشاخانه کنش معاصر اجرا کند.

رحمانیان به مانند همه این ماهها در نشست خبری این نمایش هم در خلال صحبت درباره ویژگیهای نمایش اش کوشید همچنان ژست مخالف خود را حفظ کند و از مخالفتهایی بگوید که با اجرای برخی آثار او وجود داشته است.

محمد رحمانیان گفت: می دانم که روزهای پایانی سال، گرفتاری ها زیاد است و در این شرایط اجرای نمایش، دشوارتر است. اما امیدوارم این نمایش مخاطب خود را پیدا کند.

او ادامه داد: این اولین نمایش من نیست که با زمان اجرایش تناسب و تقارن دارد. پیش از این نمایش، در ونکوور «شب سال نو» را در شب سال نو اجرا کردم.

این نویسنده و کارگردان گفت: داستان «نام تمام مادران…» همین روزها می گذرد، زمانی که ماه جمادی الثانی و اسفندماه تقارن پیدا کرده. ۲۰ جمادی الثانی که بارها در نمایش به آن اشاره می شود و میلاد حضرت فاطمه (س) است با  ۲۹ اسفندماه یکی شده است. این تقارن و همزمانی برای من اهمیت داشت و شاید همین موضوع ایده و انگیزه اصلی برای نوشتن این نمایشنامه بود.

رحمانیان افزود: آیین های اسطوره ای که از دل اسلام گرفته شده با آیین های اسطوره ایرانی مطابقت دارد، همدیگر را تکمیل کرده و بهم پاسخ می دهند.

او درباره نمایش تازه اش گفت: داستان این نمایش در یک روز و یک پرده اتفاق می افتد. چند روز مانده به عید نوروز و تولد حضرت فاطمه (س).قصه در خانه ای اطراف شهرکی سینمایی  روایت می شود. شهرکی شبیه آنچه مجموعه «مختارنامه» در آن ساخته شده است. فیلمی قرار است درباره حضرت زهرا (س) در این شهرک ساخته شود. زنانی در این خانه حضور دارند که ما برش عصایی از زندگی شان را روایت می کنیم.

محمد رحمانیان در بخش دیگری از این نشست گفت: نمایش به زن، زنانگی و مادری اشاره دارد. ویژگی هایی که در شخصیت حضرت زهرا (س) وجود دارد.

این نمایش بسیار زنانه است، نه فقط به دلیل موضوع آن، این نمایش درباره بروز احساسات زنانه و عواطف و دنیای زنان است. حس های زنانه در جامعه ما کتمان می شود و کمرنگ شده است. پس از نمایش «خروس» که آن را به مادران تقدیم کرده بودم به دنبال این بودم تا درباره حقیقت گمشده زنان معاصر بنویسم. این همزمانی فرصتی شد تا به دغدغه هایم در قالب یک داستان معاصر بپردازم.

کارگردان نمایش «اسب ها» گفت: آناهیتا یا زهره یا ناهید خصوصیات خود را در اسطوره های ایرانی با اسطوره زهرا شریک است. همه این ها در ذهن، معنای درخشندگی، تابندگی و روشنی را تداعی می کنند.

رحمانیان درباره ارتباط سینما و تئاتر در آثارش گفت: در «سینما نیمکت» سعی کردم توضیح بدهم که سینما و تئاتر دو هنر مستقل نیستند. در «مجلسنامه» توضیح دادم که شبیه خوانی و مجلس تقلید از دل هم زاده شده اند.

آنچه در سینما می بینیم مدیون تئاتر و شگردهای تئاتری است. مثل کلوزآپ، فید این، فید اوت و …نحوه روایت بین این دو هنر تفاوت دارد. رویکردی که به سینما دارم برخاسته از تجربه های تئاتری من است. من چیزی اختراع نکردم، سعی کردم از تجربه های دیگران استفاده کنم.

او ادامه داد: شگردهای گوردون گریک که ۲۰۰ سال پیش به تئاتر جهان افزود توسط سینمایی ها استفاده شد. چیزهایی که برشت و پیسکاتو تجربه کردند به سینما راه یافته.

کارگردان نمایش«پل» گفت: استفاده از موسیقی و تئاتر در نمایش های من چیز جدیدی نیست و قبلا تجربه شده، در تئاتر هند، چین، ژاپن و ایران وجود داشته. حتی در ایران هم پیش از من چنین تجربه هایی بوده. هفده، هجده سال قبل فرشید نوابی و الهام چرخنده یک موسیقی نمایش در سالن چهارسو اجرا کردند. کار خوبی هم بود.

رحمانیان در بخش دیگری از سخنانش درباره اجرا در تماشاخانه کنش معاصر گفت: سالن های تئاتری تهران هویت ندارند. آنها تنها مکان هایی برای اجرای نمایش هستند. البته این که تعداد تماشاخانه ها افزایش داشته، خوب است اما پیش از پیروزی انقلاب اسلامی هر سالن هویت مستقل داشت و مخاطب می دانست در تئاتر سنگلج یا مولوی چه می بیند.

اما الان تالار مولوی که باید در اختیار دانشجویان باشد، در اختیار جوان های مستعد نیست. تئاترشهر مدتهاست از مرکزیت خارج شده و تالار وحدت به دلیل نبود تئاتر موزیکال یا اپرا و باله رونقی ندارد. این تماشاخانه ها برنامه نمایشی خاصی ندارند و همه انواع تئاتر را نمایش می دهند.

رحمانیان در پایان این نشست و در پاسخ به سوال یک خبرنگار درباره این که زمانی گفته بود به سراغ موضوع های مذهبی نمی رود گفت: من پس از ماجرایی که برای «روز حسین» اتفاق افتاد، اعلام کردم درباره معصومین و ائمه در تاریخ حیاتشان نمایشی اجرا نمی کنم.

اما در «نام تمام مادران…» داستان در زمان حال روایت می شود‌. من حضرت زهرا (س) را یک فعال اجتماعی می شناسم. به او هر وقت ظلم شده مقابله کرده، واکنش نشان داده، توهین شنیده و در جریان فعل و انفعال دنیای اطرافش بوده.

او ادامه داد: میزان مشارکت اجتماعی زنان در صدر اسلام قابل تقدیر است. حضرت خدیجه (س) هم این ویژگی را داشت و من در «عشقه» به این موضوع پرداختم. ام البنین هم این گونه بود، پس از واقعه عاشورا او تا سال ها در مدینه جلساتی برای یادآوری این واقعه داشت و با مادران شهدا دیدار می کرد. من دوست داشتم میرباقری در «مختارنامه» به نقش خانم ام البنین در قیام مدینه، ماجرای حره و قتل عام مردم مدینه اشاره کند که از این موضوع به سرعت عبور شد.

کارگردان «عشقه» افزود: من نمایشنامه «درخت» درباره حضرت زینب (س) را چاپ و اجرا نخواهم کرد. درباره حصر خانگی حضرت معصومه (س) در قم کاری اجرا نمی کنم. خیال دوستان راحت باشد. سعی می کنم به این موضوع ها به شکلی کوچک در کنار داستان های معاصر بپردازم. من باور دارم اسطوره ها در جهان امروز کاربرد دارند. من اعتقاد دارم زینب (س)٬ خدیجه (س)٬ فاطمه (س)، ام البنین (س) و … برای پرسش های انسان امروز پاسخ هایی دارند.




محمد رحمانیان در قامت یک ممیز آگاه؟⇐می‌دانم فیلمنامه‌ام رد می‌شود چون درباره معجزه است!/”سینمانیمکت” من درباره مسائل جدی‌تر صحبت می‌کند اما “آس و پاس” بیشتر مورد پسند است

سینماروزان: محمد رحمانیان که در سالهای اخیر با روخوانی یا اجرای برخی از آثار بهرام بیضایی کوشیده وجهه‌ای آوانگارد بگیرد به تازگی در نشست روخوانی نمایشنامه ای به نام “هفت مجلس در عزا و معجزه” که بناست در سالن اصلی تئاتر شهر انجام شود(!) ادعای عجیبی را طرح کرد.

به گزارش سینماروزان رحمانیان خود در قامت ممیزان ارشاد ظاهر شده و از این گفت که فیلمنامه ای برمبنای همین نمایشنامه خواهد نوشت اما می داند که این فیلمنامه رد خواهد شد.

این فیلمنامه هم رد خواهد شد

 رحمانیان با اشاره به اینکه قصد دارد فیلمنامه «هفت مجلس در عزا و معجزه» را برای ساخت یک فیلم سینمایی آماده کند، اظهار کرد:‌ البته با توجه به نظرات شورای پروانه ساخت سازمان سینمایی، می‌دانم این فیلمنامه که درباره معجزه است مانند کار قبلی‌ام رد خواهد شد.

می افزود:‌ نوشتن فیلمنامه این نمایشنامه را به تازگی آغاز کردم که البته این کارم بیشتر از سر لجبازی است چون پیش از این فیلمنامه‌ای درباره معجزه داشتم که با مخالفت سریع و صریح اعضای شورای پروانه ساخت سازمان سینمایی روبرو شد، به طوری که حتی حاضر به گفت‌وگو هم نشدند.

“سینمانیمکت” من درباره مسائل جدی‌تر صحبت می‌کند

او با بیان اینکه فیلم‌های معروفی درباره معجزه در سینمای دنیا ساخته شده است، گفت: به نظرم دوستان در سازمان سینمایی در این زمینه کارنامه درخشانی دارند و چون این فیلم درباره معجزه بود به این شکل با آن مخالفت شد اما به نظر می‌رسد فیلم‌هایی مثل «آس و پاس»‌ که با امضای همین‌ها روی پرده سینماها اکران می‌شود، بیشتر مورد پسند است در حالی که فیلم «سینما نیمکت» من هم که درباره مسائل جدی‌تری صحبت می‌کند با مخالفت‌هایی روبرو شده بود.

داستانی درباره چند زائر

رحمانیان درباره نمایشنامه «هفت مجلس در عزا و معجزه» با بیان اینکه این متن از مجموعه «مسافران» آماده شده که شامل پنج قطعه به همراه دو قطعه مدرن‌تر است،‌ افزود: داستان این نمایشنامه درباره چند زائری است که از جاده هراز به سمت مشهد سفر می‌کنند و این سفر برای آن‌ها یک سلوک محسوب می‌شود. زمانی که در سال ۸۵ این اثر را اجرا کردم در بروشور آن نوشته بودم که حضور این میزان زائر به سمت ایرانی‌خواه‌ترین امام شیعیان چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟! در واقع پرسش‌هایی داشتم که در آنجا مطرح کردم.

وی ادامه داد: اما متأسفانه با وجود تمهیداتی که در نظر گرفته شده بود و محوریت نمایش با یک ماشین سمند روی صحنه بود و وزن آن را هم تقریبا به نیمه رسانده بودیم اما فقط یک شب امکان اجرا پیدا کردیم، در حالی که الان در تالار وحدت می‌بینیم که چطور ماشین روی صحنه می‌رود.

هماهنگی و جمع کردن این بازیگران چیزی شبیه معجزه

رحمانیان با بیان اینکه در این نمایشنامه خوانی همانند ۱۰ سال قبل علی عمرانی، مهتاب نصیرپور، سیما تیرانداز، افشین هاشمی و حبیب رضایی به عنوان نقش‌خوانان حضور دارند، گفت: هماهنگی و جمع کردن این بازیگران برای پنج شب نمایشنامه‌خوانی، خود شبیه یک معجزه است چون برخی از این‌ها در سفر بودند و برخی هم مثل سیما تیرانداز نمایش روی صحنه دارند.

محمد رحمانیان هم خاطرنشان ساخت: آثاری که درباره معجزه داشتم با مشکل روبرو شدند چه برسد به «روز حسین» که آن را بتوانم به صحنه ببرم.




روایت امیر جعفری از زمانی که اصغر فرهادی بازیگری می‌کرد

سینماژورنال: امیر جعفری بازیگری که در سالهای اخیر بیشتر از تئاتر در سینما و تلویزیون دیده شده عقبه‌ای کاملا تئاتری دارد.

به گزارش سینماژورنال او در تئاتر سابقه همکاری با کارگردانانی همچون علیرضا نادری، محمد یعقوبی، حسین کیانی و داریوش مهرجویی را دارد و به تازگی نیز درگیر همکاری با محمد رحمانیان در “مجلس ضربت زدن” شده است.

جعفری در خلال گفتگویی که به همین بهانه با “اعتماد” داشته وقتی بحث به اصغر فرهادی رسیده است از این گفته که بیش از سینما دوست دارد در تئاتر با فرهادی کار کند.

جعفری گفته است: من بيش از اينكه دوست داشته باشم با اصغر فرهادي در سينما كار كنم، دوست دارم با ايشان تئاتر كار كنم. اگر اشتباه نكنم سال ٧٥ يا ٧٦ تئاتري را از آقاي فرهادي ديدم كه هم كارگرداني مي‌كردند و هم بازي مي‌كردند. بازي بسيار درخشاني هم داشتند. فكر مي‌كنم آن سال جايزه هم براي كارگرداني و بازيگري گرفتند. البته اگر درست يادم مانده باشد، چون خود ما هم همان سال كار داشتيم. واقعا دوست دارم آقاي فرهادي تئاتر كار كند و در كار ايشان بازي كنم، بيشتر از سينما حتي.




مجوز عجیب بيضايي، وهابيت و شيعه‌كشي در صحبت‌هاي یک كارگردان تئاتر+عکس

سینماژورنال: محمد رحمانیان در ادامه سنت سالهای اخیرش که به روخوانی یا اجرای نمایشنامه های بهرام بیضایی مبادرت می‌کند بنا دارد از اواخر خردادماه امسال نمایش “مجلس ضربت زدن” بهرام بیضایی را در تئاتر شهر روی صحنه ببرد.

به گزارش سینماژورنال رحمانیان در نشستی که به منظور این اجرا تدارک دیده بود کوشید به برخی از پرسشهای پیرامون این نمایش بیضایی و چگونگی اجرای آن پاسخ دهد.

از جمله صحبتهای او در این نشست آن بود که در ابتدا از این گفت که بیضایی مجوز این نمایش را برای اجرا بدون کمترین ممیزی به وی داده ولی به دنبال آن این مسأله را طرح کرد که یکی از شخصیتهای نمایش از مرد به زن بدل شده و یک دیالوگ هم به تبع آن تغییر یافته است.

اجرای نمایشنامه بدون کوچکترین تغییر اما…

رحمانیان اظهار کرد: خود آقای بیضایی اوایل خیلی تمایلی نداشت تا اجازه بدهد این نمایش اجرا شود، اما بعد گفت که حتی یک جمله هم نباید از نمایش حذف شود و من این مسئله را به مسئولان تصمیم‌گیرنده اطلاع دادم و تأکید کردم که حاضر نیستم به هیچ وجه زیر قولی که به آقای بیضایی داده‌ام بزنم و ترجیح می‌دهم در هر زمانی اگر قرار باشد حتی یک کلمه حذف شود، کار را تعطیل کنم. البته در حال حاضر بازبینی انجام شده و نمایش بدون کوچک‌ترین تغییری نسبت به متنی که منتشر شده است اجرا خواهد شد.

اما با تغییر یک کاراکتر و تغییر یک جمله

او ادامه داد: بزرگترین تغییر این نمایش این بود که نقش نویسنده را یک زن (مهتاب نصیرپور) بازی می‌کند، چرا که این نقش را به چند نفر پیشنهاد کردم اما شرایطی را داشتند که نمی‌توانستم بپذیرم؛ به همین دلیل طی نامه‌ای که به آقای بیضایی نوشتم، این اجازه را گرفتم که نقش نویسنده از مرد به زن تغییر کند که در همین راستا یک جمله در نمایش که به زنانگی و مردانگی نقش برمی‌گشت، تغییر کرد.

مجلس ضربت زدن
مجلس ضربت زدن

پیش بینی فشارهای وهابیون

جالبتر از این تناقض اما جایی است که رحمانیان به پیش بینی مخالفتهای احتمالی با “مجلس ضربت زدن” هم پرداخته و ادعا کرده که از سوی وهابیت فشارهایی را برای اجرای این نمایش تحمل خواهد کرد. رحمانیان گفت: البته هیچ کاری از بیضایی نیست که با مخالفت روبه‌رو نشود و من مطمئنم بخشی از فشارها برای اجرای این نمایش از طرف وهابیت در ایران خواهد بود که رسم نخبه‌کشی و شیعه‌کشی را در دستور کار دارند. ضمن اینکه افرادی هم هستند که با تغییر کت و شلوار و یقه و نام گروه خود، اعتراضاتی را خواهند داشت اما من نمی‌توانم برای این نمایش‌ انعطاف‌پذیر باشم چون نمایشنامه خودم نیست.

نشست نمایش "مجلس ضربت زدن"
نشست نمایش “مجلس ضربت زدن”



شوخی با اداره نظارت در کاخ جشنواره…

سبنماژورنال: “سینمانیمکت” محمد رحمانیان که به بخش نگاه نو راه پیدا نکرد و ناچار به هنروتجربه راه یافت در روز هفتم جشنواره در کاخ به نمایش درآمد.

به گزارش سینماژورنال “سینمانیمکت” که داستان یک گروه نمایش دوره گرد را روایت می کند که به اجرای آثار کلاسیک سینما می پردازند از حضور علی عمرانی،اشکان خطیبی، هومن برق نورد و مهتاب نصیرپور به عنوان بازیگر اصلی سود می برد.

اشکان خطیبی که پیشتر از سختیهایی که برای بازی در این فیلم متحمل شده بود، صحبت کرده بود در این فیلم با گریمی ایفای نقش کرده که به شدت او را شبیه به ارژنگ امیرفضلی کرده. خطیبی نفش ویلونیست گروه نمایشی دوره گرد را ایفا کرده؛ ویلونیستی که به شدت گرسنه است و برای رفع گرسنگی می نوازد!!

به گزارش سینماژورنال یک نکته جالب مربوط به “سینمانیمکت” آن است که در بخشی از آن به شوخی با اداره نظارت پرداخته شده به این ترتیب که بعد از مدتی اجرای گروه نمایشی در یک قهوه خانه سروکله یک مرد گوژپشت و نوچه هایش پیدا میشود که از سرپرست گروه میخواهد متن اجراهایش را قبل از اجرا برای بازبینی در اختیار او بگذارد. دیری نمی گذرد که این بازبینی، ممیزی عجیب و غریبی را موجب می شود.

دیگر نکته مربوط به این فیلم آن است که حسین عرفانی دوبلور مشهور ایرانی که سابقه دوبله همفری بوگارت، آرنولد شوارزینگر و شان کانری را داشته هم در این فیلم نقش یک دوبلور زندانی(!!!) را ایفا کرده است.




در نشست دوم جشنواره فجر مطرح شد⇐تأیید تلویحی تلخ بودن آثار جشنواره/سهم ۸۰ درصدی “رایتل” در تأمین بودجه جشنواره/ماجرای حضور گشت ارشاد در کاخ جشنواره/چرایی عدم حضور کیانوش عیاری و رخشان بنی اعتماد در هیأت‌های انتخاب و داوری/ماجرای حضور یک نوزاد با پرستارش در کاخ جشنواره!!/حذف سخنرانی از افتتاحیه جشنواره فیلم فجر/وضعیت “یتیم خانه ایران” در هیأت انتخاب

سینماژورنال: دومین نشست خبری جشنواره فیلم فجر که در ششم دی ماه برگزار شد بیشتر از آن که مجالی باشد برای صحبت دبیر جشنواره درباره برنامه هایش مجالی شد برای آن که اهالی رسانه بتوانند پرسشهایی را که درباره جشنواره داشتند از دبیر و مدیر روابط عمومی آن بپرسند.

به گزارش سینماژورنال محمد حیدری دبیر جشنواره در ابتدای این نشست خبر از رونمایی از مجموعه 100 صدای ماندگار سینمای ایران در هفته جاری خبر داد.
این مجموعه حاوی صدای 100 دوبلور سینمای ایران است و حین رونمایی آن از 14 دوبلور پیشکسوت تقدیر خواهد شد. حیدری همچنین از رونمایی 100 موسیقی سینمای ایران خبر داد.

تایید تلویحی تلخ بودن آثار جشنواره

تلخ بودن اغلب آثار جشنواره امسال که پیشتر فریدون جیرانی عضو هیات انتخاب آن را مطرح کرده بود به صورت تلویحی از سوی دبیر جشنواره تایید شد.
محمد حیدری گفت: نقد اجتماعی در آثار جشنواره امسال مورد توجه قرار گرفته است. البته سیاه نمایی نداریم و همه آثار دارای نقطه امید هستند.

 80 درصد بودجه جشنواره را “رایتل” داده/بازیگران مشاور هیچ نقشی در یافتن اسپانسر نداشتند

دبیر جشنواره درباره شایعات مرتبط با تلاشهای برخی مشاور-بازیگران جشنواره برای جذب اسپانسر برای جشنواره گفت: امسال شهرفرش و فرشهای دیگر ایرانی را منسوب کردند به جشنواره و گفتند مشاوران بازیگر به دنبال جلب نظر اسپانسرها بوده اند که این مساله صحت ندارد.

به گزارش سینماژورنال حیدری ادامه داد: ممنونم از همه هنرمندانی که مشاور جشنواره بودند ولی اصلا با آنها درباره یافتن حامی صحبت نشد.

حیدری با اشاره به حضور مجدد رایتل به عنوان حامی مالی جشنواره گفت: حدودا 80 درصد بخش مالی جشنواره را رایتل پوشش می دهد.

انیمیشنها فقط در سینماهای مردمی اکران می شوند

محمد حیدری درباره شایعات مربوط به ایجاد بخش انیمیشن گفت: 8 انیمیشن به جشنواره رسیده که اینها فقط در سینماهای مردمی نمایش داده میشوند و در نهایت از یک اثر تقدیر میشود.

انشاءا.. که لازم نباشد گشت ارشاد در کاخ جشنواره حضور داشته باشد
محمد حیدری درباره حضور گشت ارشاد در کاخ جشنواره گفت: انشاءا.. که لازم نباشد پلیس حضور داشته باشد و نکته ای را تذکر دهد.

تهیه کننده فیلم رحمانیان فیلمش را برای هر دو بخش نگاه نو و هنروتجربه درنظرگرفته بود

در حالی که فیلم “سینمانیمکت” محمد رحمانیان بعد از حذف از بخش نگاه نو راهی بخش هنروتجربه شده بود و همین گلایه های فراوان کارگردان فیلم را موجب شده بود، دبیر جشنواره گفت: تهیه کننده این فیلم{تورج منصوری} را برای هر دو بخش فیلم اولیها و نگاه نو درنظر گرفته بود.

توضیحات دبیر جشنواره درباره شایعات مربوط به حذف کیانوش عیاری و رخشان بنی اعتماد از هیاتهای انتخاب و داوری

دبیر جشنواره درباره شایعات مربوط به مشکلات غیرسینمایی که باعث شده برخی چهره ها از فهرست هیات های انتخاب و داوری کنار گذاشته شوند بیان داشت: رخشان بنی اعتماد در سفر بود و نمی توانست باشد. کیانوش عیاری علیرغم ارائه پیشنهاد از سوی جشنواره، خودش نپذیرفت که کنار ما باشد.

حذف سخنرانی از افتتاحیه جشنواره فیلم فجر

دبیر جشنواره با اشاره به ویژگیهای امسال افتتاحیه جشنواره گفت: در افتتاحیه جشنواره امسال سعی خواهیم کرد که سخنرانی نداشته باشیم.

دبیر جشنواره در پاسخ به رییس صنفی موسوم به منتقدان خانه سینما: جشنواره پیشنهادات را می پذیرد اما تصمیم نهایی را خودش می گیرد

دبیر جشنواره در پاسخ به رییس صنفی موسوم به منتقدان خانه سینما: جشنواره پیشنهادات را می پذیرد اما تصمیم نهایی را خودش می گیرد
دبیر جشنواره در چرایی عدم حضور منتقد در هیاتهای انتخاب و داوری که رییس صنفی موسوم به منتقدان خانه سینما از آن گلایه کرده بود گفت: انجمن منتقدان خانه سینما بنا بود لیست پیشنهادی خود را برای  این هیاتها به ما بدهد که نداد.

وی با بیانی صریح ادامه داد: یادمان نرود که جشنواره پیشنهادات را می پذیرد اما تصمیم نهایی را خودش می گیرد.

توضیحات روابط عمومی جشنواره درباره ماجرای حضور یک نوزاد با پرستارش در کاخ جشنواره سالهای گذشته

از جمله حواشی سال قبل جشنواره حضور نوزاد یکی از گردانندگان جلسات نقد و بررسی به همراه پرستارش در کاخ جشنواره بود!

به گزارش سینماژورنال صادق موسوی مدیر روابط عمومی جشنواره درباره چگونگی جلوگیری از چنین سوءاستفاده هایی در کاخ جشنواره گفت: تمام تلاشمان را می کنیم که آنها که اهلیت دارند کارت بگیرند اما وقتی بناست 2هزار کارت صادر شود طبیعی است که امکان خطای انسانی وجود داشته باشد.

آیا هیأت انتخاب فیلم طالبی را پذیرفته بود؟

ابوالقاسم طالبی کارگردان سینمای ایران بعد از حواشی مربوط به مهاجرت یکی از بازیگران زن فیلم “یتیم خانه ایران” به شبکه ماهواره ای جم گفته بود فیلمش را هیات انتخاب مناسب بخش مسابقه تشخیص داده اما خودش نخواسته در بخش مسابقه باشد.

به گزارش سینماژورنال با این حال آنچه طالبی گفته بود هیچ گاه مورد تایید دبیرخانه جشنواره قرار نگرفته بود تا نشست دوم جشنواره.

در این نشست یکی از خبرنگاران در بخش پرسش و پاسخ به اهالی رسانه دو سوال از دبیر پرسید که سوال اول درباره طالبی بود.

با این حال پاسخگویی به سوال دوم باعث شد دبیر از پاسخگویی به سوال اول بازبماند! و برای همین در انتهای نشست یکی دیگر از روزنامه نگاران حاضر در نشست در این باره از حیدری پرسید.

حیدری در پاسخ گفت: طالبی خودش نخواست فیلمش در بخش مسابقه باشد و از ابتدا گفت میخواهد در بخش خارج از مسابقه باشد.

وی در پاسخ به سوال مجدد این روزنامه نگار درباره اینکه آیا فیلم طالبی در بخش مسابقه پذیرفته شده بود بیان داشت: بله.




سكوت معنادار اين تهيه كننده بر جدالي مشابه با جنگ اكوادور و پرو

سینماژورنال: چند روزي است مجادله قلمي بين يك منتقد و يك فيلمساز  كه سابقه تئاتري اش پررنگتر از سينماست، خوراك سايتهاي مختلف و بعضاً صفحات روزنامه ها شده تا در دوره فترتي كه بعد از فروكش كردن تب و تاب اعلام اسامي فيلم هاي پذيرفته شده تا زمان شروع رسمي جشنواره هر ساله ايجاد مي شود، تنور جشنواره با شيبي ملايم هنوز روشن بماند.

به گزارش سینماژورنال شاید اگر در اين دوران بي خبري يا كم خبري كه تب خبري گلدن گلوب و اسكار هم فعلا فروكش كرده چه برسد به فجر خودمان كه تازه‌ترين خبرش مي شود اعطاي حكم مديريت سالن سينما به بازيگر پيشكسوت(!) اين مجادلات صورت نمي گرفت و هياهوي بسيار براي هيچ به راه نمي افتاد مطمئناً این مجادله هم چنان که باید مورد توجه رسانه ها قرار نمی گرفت.

درست مانند جنگ اكوادور و پرو كه همزمان با شروع جنگ ميان ايران و عراق، دو كشور نفت خيز در خاورميانه  و هر دو همسايه ابرقدرت شرق و هر دو مرتبط با آبراهه هاي بين المللي، شروع شد و آن قدر جنگ اين سوي جهان در خاورميانه به لحاظ خبري مهم و حياتي بود كه پرو و اكوادور مجبور شدند از بي اعتنايي جامعه جهاني و كم اهميت دانسته شدن از سوي آژانس هاي خبري پس از هشت روز به توافق برسند و صلح كنند!

امري كه اين سو هشت سال طول كشيد، حالا اين مجادله هم همانند آن جنگ در نطفه مي توانست عقيم بماند اگر در غياب خبرهاي مهمتر صورت نمي گرفت و مثلاً در بحبوحه جشنواره بود.

نامه‌هایی که برای معرفی کارنامه نگارندگان به مخاطب نگاشته شده
اما چند نكته در باب اين مجادله قابل اشاره است.

نخست نامه هاي سرگشاده هر يك به ديگري به گونه اي است كه بر خلاف نامه هاي اين چنيني به جاي آن که مخاطب طرف مقابل باشد ، مخاطب خواننده هاي اين نامه در سايتها و روزنامه ها هستند كه باید با خواندن عبارات این نامه ها، از سوابق نويسنده نامه باخبر شوند ، گويي يك پشت پرده دوستانه اي بين دو نفر قبلاً شكل گرفته و قراري گذاشته شده كه هر يك به بهانه حمله به ديگري از سوابق حرفه اي و هنري اش كه مشعشع مي‌پندارد سخن براند و در مقام اثبات خويش برآيد و جالب اينكه مرور گذشته هريك به گونه اي عنوان ميشود كه خاستگاه فكري و چرايي موقعيت فعلي اش بازگو شده و بر آن تكيه شود.

از سوره سینما تا سرود سرخ برادری
معززي نياي منتقد از ١٣٧١ و حضور در نشريه هنري حوزه  آن سال سخن مي گويد كه آنهايي كه “سوره” و بعدتر “نقد سینما”ی  آن سالها را خوانده‌اند مي‌دانند يعني چه و رحمانيان اجراي تئاتري  به نام “سرود سرخ برادري”  در ١٣٦١ را يادآور مي شود كه باز دانستگان بدانند يعني چه.

وقتي آجر به آسياب مي بريم توقع گرفتن آرد نداشته باشيم؟
در مورد رحمانيان گفتني ها را بسيار پيش از حسين معززي‌نيا سينماژورنال قلمي كرده است(اینجا را بخوانید) اما همين يك جمله بس كه وقتي شما اغلب از رانت يك مدير سالن كه دوست و بازيگرتان است استفاده مي كنيد ديگر چه انتظاري داريد كسي كه دوستي نزديك با مديريت هاي كلان و بسيار مهم تري در اين زمينه دارد از آن استفاده لازم را نبرد و به قول معروف وقتي آجر به آسياب مي بريم توقع گرفتن آرد نداشته باشيم؟!

آیا همان طور که باید از کنار ایرادات جشنواره گذشت نباید بیخیال ایرادات سینما شد؟
اما در مورد جناب معززي نيا گفتني است ايشان پس از تلاشهايي ناموفق در آنونس سازي از جمله براي فيلم هايي از جيراني و افخمي كه در همان حوزه هنري آن سالها انجام شد، ده سال بعد از آن ١٣٧١ معهود، همچنان  به عنوان يك منتقد شناخته مي شوند و مجله‌ای نيز با حمایت مهمترین ارگان شهری، روانه كيوسك ها مي كنند.

حال سوال اينجاست كه اگر حرف به فرض شما که تلويحاً و با اين مضمون مي فرماييد كه باباجان اينجا فجر است و اسكار نيست و بیله ديگ بیله چغندر و من خودم از ١٣٧١ دارم آسيب شناسي مي كنم جشنواره را و كارنامه قطوري در اين زمينه دارم و بيش از اين صحبت كردن راجع به كاستي هاي فجر، آب در هاون كوفتن است و اين نارسايي ها و نارضايي ها حالا ديگر جزو پيكره فجر شده و به جاي نقد قواعد بازي اش را بپذيريم، قبول کنیم آن گاه باید به شیوه خودتان فعالیت تان در مقام منتقد هم زیر سوال برود؟

یعنی بايد به خود شما عيناً همين جملات را راجع به اغلب فيلم هاي سينماي ايران كه نه بودجه  كلان دارند و نه حمايت هاي مديريتي را و آماج نقدهاي پرخاشگرانه در مطبوعه متبوعه شما قرار مي گيرند بیان کرد و پرسید چرا شما در نگاهي كلان تر نقد  فيلمهاي سينماي ايران را بخاطر نبود سرمايه بخش خصوصي و اعمال سانسور و مميزي در همه دوره ها و هزار و يك مشكل ديگر، تعطيل نمي‌كنيد و به قاعده بازي كه پذيرفتن اين سينماست تن در نمي دهيد؟

چون خوب مي دانيد تعطيلی نقد به بهانه مشكلات بنيادي يا عارضي هر پديده اي خلاف عقل است. شما نقد را تعطيل نمي كنيد تا عنواني را كه در سينما به آن دست يافته ايد از دست ندهيد و حتی اگر بخواهند با گفتن اين گونه تعابیر شما را در رودربایستی تعطيلي مجله تان بياندازند باز شما باهوش تر از آنيد كه در اينجا منكر نقد شويد.

سکوت معنادار فیلمبردار سابق و تهیه کننده فعلی فیلم رحمانیان
اما آنچه در خلال اين مجادلات براي حرفه اي هاي سينما جذاب است پرگويي هاي اين دونفر نيست بلكه سكوت معنادار تهيه كننده فيلمي است كه به بهانه انتخاب نشدنش براي سوداي سيمرغ اين مجادلات پاگرفته.

تهيه كننده‌اي كه يكي از بهترين هاي فيلمبرداري سينماي ايران است و خود دستي در نوشتن و كارگرداني دارد، تهيه كننده اي كه عليرغم نگراني از سرمايه يك و نيم ميلياردي فيلم آن طور كه در اين مجادلات ادعا و از سوي مقابل تاييد شده(!) بايد به ميدان بيايد و اما فعلاً کلمه‌ای موضع‌گیری نمیکند و البته که بدون موضع‌گیری برنده بازي است چرا كه نام فيلمش در ميانه اين “هياهوي بسيار براي هيچ”  كمي بيشتر بر زبانها افتاده است.




افشای داستان یکی از فیلمهای حذف شده از بخش مسابقه توسط بازیگر فیلم+عکس

سینماژورنال: “سینما-نیمکت” به نویسندگی و کارگردانی محمد رحمانیان از جمله آثاری بود که برای حضور در بخش مسابقه جشنواره فجر فرم پر کرده بود و البته از سوی هیات انتخاب رد شد.

به گزارش سینماژورنال این رد شدن چاره ای پیش روی کارگردان فیلم نگذاشت جز اینکه به حضور در بخش تازه تاسیس هنروتجربه بسنده کند.

این اتفاق باعث شده اشکان خطیبی رفیق سالهای اخیر رحمانیان که در “سینما-نیمکت” ایفای نقش کرده با نگارش متنی اجتماعی هم از اینکه زحماتش بخاطر این فیلم داوری نمی شود گلایه کند و هم داستان فیلم را فاش کند.

در پستهاى بعدى عكسهايى به اشتراك خواهم گذاشت تا ببينيد چه به روز خود آورده ام

خطیبی نوشته است: فيلم “سينما-نيمكت” به عنوان يكى از فيلم هاى گروه هنروتجربه به جشنواره راه پيدا كرد و اين طور شد كه نتيجه ٦ ماه زحمتم مورد داورى قرار نخواهد گرفت…در پست هاى بعدى عكس هايى به اشتراك خواهم گذاشت تا ببينيد چه به روز خود آورده ام.

داستان “سینما-نیمکت”

این بازیگر در پی نوشت مطلب اجتماعی خود، خلاصه داستان این فیلم را چنین روایت کرده است: “سينما-نيمكت” داستان يك گروه دوره گرد نمايشى است كه در سال هاى ٦٨-٧٣ (دوران ممنوعيت ويديو) فيلم هاى تاريخ سينما را در روستاهاى دورافتاده و قهوه خانه ها براى مردم اجرا مى‌كنند.

على عمرانى، مهتاب نصيرپور، اشكان خطيبى، هومن برق نورد، اصغر پيران و رضا ناجى بازیگران این فیلمند.

پوستر "سینما نیمکت"
پوستر “سینما نیمکت”




ستاره زن “سلطان قلبها” در كنار بهرام بيضايي⇐بهانه بهره‌جويي مجدد

سینماژورنال/حامد مظفری: محمد رحمانیان نویسنده و کارگردان ایرانی در سالهای اخیر توجه ویژه ای به آثار بهرام بیضایی نشان داده است و کوشیده مرتب مستقیم یا غیرمستقیم از آثار شناخته شده این چهره هنر نمایش ایران استفاده کند.

به گزارش سینماژورنال از بهمن 92 که رحمانیان براساس نمایش “آرش” بیضایی متنی به نام “آرش ساد” را برخوانی کرد تا “خاطرات هنرپیشه نقش دوم ” و “مجلس ضربت زدن” که هر دو در تیر93 به کارگردانی وی روخوانی شدند تا “روز واقعه” که مهر امسال روخوانی شد مدام علاقه رحمانیان به استفاده از آثار بیضایی را دیده ایم.

این علاقه اگر با اجرای این نمایش ها چنان که بیضایی می‌خواست همراه بود قطعا می‌توانست در حفظ میراث ادبی این مولف سینمای ایران اثر فراوان داشته باشد اما در شرایطی که در این اجراها بیشتر روخوانی آثار را می بینیم و نه اجرای نمایش به معنای واقعی، این استفاده مدام از آثار بیضایی چه معنایی دارد؟ و چرا رحمانیان به جای آثار بیضایی به سراغ متونی از نویسندگان کمتر شناخته شده برای روخوانی نمی‌رود؟

پاسخ را باید در یک چیز خلاصه کرد و آن هم اینکه مطمئنا با استفاده از نام بیضایی می‌توان مخاطبان بیشتری را به صحنه کشاند و شاید هم امکانات بیشتری را برای اجرا در اختیار گرفت!

“آدامس خوانی” برآمده از “اعتراض” و آدامس فروشی آن بازیگر زن

در یک مورد تازه رحمانیان از اواخر دی ماه امسال پرفورمنسی به نام “آدامس خوانی” را کارگردانی می‌کند؛ پرفورمنسی که نه تنها نامش که حتی بخشی از آن هم برگرفته از فیلمنامه “اعتراض” بیضایی است.

بیضایی سالها پیش و براساس سرگذشت واقعی آذر شیوا هنرپیشه پیش از انقلاب و بازیگر “سلطان قلبها”، فیلمنامه “اعتراض” را نوشت؛ آذر شیوا در سال ۱۳۵۰ و در اوج شهرت به دلیل ابتذال در سینمای ایران با هنرپیشگی خداحافظی کرد و برای اعتراض به در سایه قرار گرفتنش در چنین شرایطی مدتی مقابل سینما کاپری(بهمن) به آدامس فروشی اشتغال داشت و همین ماجرا سبب ساز نگارش “اعتراض” شد.

از “اعتراض” تا “لبه پرتگاه”، “فیلم در فیلم” و “وقتی همه خوابیم”

“اعتراض” در کنار “لبه پرتگاه”، “فیلم در فیلم” و “وقتی همه خوابیم” چهار اثری هستند که بیضایی درباره سینما نوشت. در این بین فقط “وقتی همه خوابیم” بود که فرصت تولید و بعدتر اکران پیدا کرد و سه فیلم دیگر در حد متن باقی ماندند.

تریلر “لبه پرتگاه” در برهه ای از زمان به تهیه‌کنندگی حمید اعتباریان وارد پیش تولید شد که تعارضات فکری این تهیه کننده با بیضایی به تعلیق تولید انجامید.

کمدی-جنایی “فیلم در فیلم” هم سالها پیش بنا بود با حضور تعدادی از بازیگران “ساعت خوش”(!) و تهیه‌کنندگی یک گروه فیلمسازی در ارومیه تولید شود که البته این اتفاق هم رخ نداد.

“اعتراض” اما از جمله فیلمنامه‌هایی بود که بیضایی از زمان نگارش آن تا آخرین سالهای حضورش در ایران به دنبال ساخت آن بود. آخرین بار نیز قبل از ورود به پیش تولید نافرجام “لبه پرتگاه” بیضایی در دیدار با آذر شیوا از وی درباره تمایلش برای بازی در “اعتراض” پرسید و این بازیگر زن هم چون علاقه‌ای به بازگشت به سینما نداشت، از حضور در این پروژه سرباز زد و نتیجه اینکه کار به تولید نرسید.

حالا رحمانیان در بخشی از پرفورمنس “آدامس خوانی” که اشاره مستقیم دارد به آدامس فروشی آذر شیوا به گرته برداری از “اعتراض” بیضایی پرداخته و البته با حضور همسرش مهتاب نصیرپور این بخش را اجرا خواهد کرد.

آذر شیوا
آذر شیوا در نمایی از “سلطان قلبها”

باز هم نام بیضایی عاریه گرفته شده؟

اما این گرته برداری تا چه حد وامدار متنی است که بیضایی نوشته؟ و آیا باز هم بیشتر از توجه به متن آثار، این توجه به نام بیضایی است که مورد تأکید قرار گرفته؟

اصلا مگر بیضایی “اعتراض” را برای فیلم ننوشت؟ پس چرا فیلمنامه در قالب پرفرمورنس عاریه گرفته می‌شود؟

گرته برداری از آثار بیضایی بدون آن که اصل آثار اجرا شده باشد چه معنایی دارد؟ مگر نه اینکه این تعدد اجرای اصل آثاری کالت چون “هملت” یا “باغ آلبالو” بوده که موجب اجرای برداشتهای متنوعتر از آنها شده است اما در مورد بیضایی در شرایطی که اصل اثر اجرا نشده، برداشتهای کسی دیگر مثل رحمانیان از این آثار چه معنایی دارد؟

آقای رحمانیان! چرا خودتان نمی‌نویسید؟

این سوال را هم می توان از رحمانیان پرسید که چرا دیگر خودش نمی‌نویسد؟ آیا چون رحمانیان هر سال مرتب درگیر اجرا یا روخوانی است وقت نوشتن ندارد؟ در تاریخ تئاتر ایران متن‎نویسهایی مانند محمد چرمشیر و اکبر رادی را داشتیم که تا سالها تئاترشهر را تغذیه می‌کردند و حالا این وظیفه امثال رحمانیان است که فرصتی را هم برای نوشتن بگذارند تا بر دامنه ادبیات نمایشی بیفزایند.

چرا به سراغ حضور آذر شیوا در بیمارستان حیوانات نرفتید؟

شاید رحمانیان بگوید این سرگذشت تراژیک آذر شیوا بوده که باعث شده به سراغ گرته برداری از “اعتراض” بیضایی برود اما در برابر این گفته هم می‌توان این برهان را بیان کرد که اگر مایل به بازخوانی سرگذشت این هنرپیشه قدیمی بوده‌اند چرا به سراغ زندگی سه دهه اخیر وی نرفتند.

آیا رحمانیان می داند آذر شیوا بعد از انقلاب به پاریس رفت و عضو انجمن مراقبت از حیوانات بود و سالها در یک بیمارستان حیوانات به کار مشغول بود؟

آیا نمادگرایی این وجه از شخصیت یک هنرپیشه ناراضی در توجه به حیوانات(!) در روزگار ما که هنرمندان مان بدجوری ژست حمایت از حیوانات گرفته اند برای نگارش یک متن ارژینال و اجرای پرفورمنس بار دراماتیک به‌روزتری نداشت؟

چطور می شود که بیضایی نمی‌توانست متن های خودش را اجرا کند و دیگران، می توانند؟

فارغ از اینها پرسشی هم پیش روی مدیران هنری است؛ چطور می‌شد بیضایی در تمام سالهایی که در ایران بود برای روی صحنه بردن هر کدام از آثارش ده‌ها مشکل داشت ولی روخوانی و گرته‎برداری از آثارش توسط چهره ای چون محمد رحمانیان بی کمترین اصطکاکی انجام می‌شود؟




درگیری لفظی دو کارگردان بر سر فیلمنامه‌ای از بیضایی

سینماژورنال: محمد رحمانیان کارگردان سرشناس تئاتر ایران که در سالهای اخیر علاقه زیادی به استفاده از آثار سینمایی مطرح در کارهایش نشان داده است به تازگی روخوانی فیلمنامه “روز واقعه” بهرام بیضایی را در دستور کار قرار داد.

به گزارش سینماژورنال رحمانیان در نشست خبری مربوط به این نمایشنامه خوانی ادعاهایی را درباره تغییر فیلمنامه بیضایی نسبت به فیلمی که شهرام اسدی از روی آن ساخته بود مطرح ساخت.

رحمانیان گفت: “روز واقعه” عنوان فیلمنامه‌ای است که استاد بهرام بیضایی چند سال پیش آن را نوشت که آقای شهرام اسدی بخش هایی از آن متن را در قالب فیلم “روز واقعه” کارگردانی کرد. البته در این فیلم صحنه هایی حذف شده بود، ضمن اینکه نیمی از اسامی شخصیت ها نیز تغییر یافته بود.

این کارگردان تئاتر ادامه داد: حتی ما در این فضا{روخوانی “روز واقعه”} از بخش هایی از توضیح صحنه‌هایی که در اثر سینمایی کار حذف شده بود، استفاده کردیم و شما و مخاطب با اثری روبرو می شوید که کاملا متعلق به بهرام بیضایی است.

شهرام اسدی: امیدوارم حرفهای رحمانیان برای فریب مسئولان نبوده باشد

ادعاهای رحمانیان درباره حذفیات “روز واقعه” واکنش مستقیم شهرام اسدی را به دنبال داشته که در گفتگو با “مهر” به گلایه از رحمانیان پرداخته است.

اسدی درباره اینکه رحمانیان گفته فیلمی که از روی فیلمنامه بهرام بیضایی ساخته تنها بخش هایی از اثر را به تصویر کشیده گفت: به نظر من آقای رحمانیان یا این جمله را با سهل ­انگاری محض گفته ­اند، یا قصدشان مزاح بوده و یا اینکه خدای نکرده نعوذبالله نیت سویی از ابراز آن داشته­ اند؛ که انشاءالله به خاطر فریب مسئولین برای دریافت مجوز نمایشنامه­ خوانی نبوده است.

وی ادامه داد: اگر بخواهم صراحت در بیان داشته باشم در یک کلمه باید بگویم میزان وفاداری من به متن آقای بیضایی در «روز واقعه» از وفاداری لارنس اولیویر در «هملت» شکسپیر که مشهور عام و خاص است به مراتب بیشتر است. در یکصد و چهار دقیقه ­ای که مدت زمان فیلم است میزان آنچه تغییر کرده کمتر از حتی پنج درصد است. و شما به امروز نگاه نکنید. شرایط سال شصت و هفت را در نظر بگیرید که هیچکس دنبال دردسر ساختن فیلم تاریخی و مذهبی نبود. هشت ماهِ تمام فیلمنامه­ بی­‌نقص و ارزشمند بهرام بیضایی را به دندان گرفتم و به هر جلسه­ ای که فراخوانده شدم، رفتم و از کلمه به کلمه­ آن دفاع کردم و به پشتیبانی مدیران دلسوز آن زمان در برابر خیل بی شمار مخالفان نود و پنج درصد آن را حفظ کردم.

“روز واقعه” صاحب یکی از صحیح­‌ترین و دقیق‌­ترین خوانش­‌ها در یک اثر سخت تاریخی است

این کارگردان سینمای ایران درباره خوانش رحمانیان از این متن یادآور شد: ای کاش آقای رحمانیان هدف از نمایشنامه­ خوانی خود را خوانش تازه ­ای از اثر عنوان می­ کردند که در همه جای دنیا مرسوم است و برای بیننده یا شنونده به دلیل ارایه دیدگاهی تازه جذابیت دارد. در خلق یک اثر چه برای بار نخست، چه برای بار صدم، آنچه مهم است جهان­‌بینی هنرمند است نه تخریب­ های کودکانه­ ای از این دست. امروز بعد از گذشت بیش از دو دهه از ساخت فیلم، می ­توانم به صراحت خدمت شما عرض کنم که فیلم «روز واقعه» صاحب یکی از صحیح­‌ترین و دقیق‌­ترین خوانش­‌ها در یک اثر سخت تاریخی است. دوبله­ یک فیلم سینمایی در کشور ما معمولاً بین چهار تا پنج روز طول می­ کشد، دوبله­ «روز واقعه» به خاطر رعایت همین حساسیت­ ها، سی و یک روز زمان برد.

حتی یک اسم را هم تغییر نداده ام/تعویض نام شخصیت اصلی از “شبلی” به “عبدا..” در نسخه واگذاری فیلمنامه به تهیه کننده صورت گرفته است

وی درباره مساله تغییر در اسامی برخی از شخصیت ها در فیلم «روز واقعه» که توسط محمد رحمانیان مطرح شده بود، توضیح داد: حتی یک اسم را هم تغییر نداده ­ام. یعنی اساسا دلیلی برای این تغییر وجود ندارد. فیلمنامه شش شخصیت اصلی دارد که به اسامی آنها در دیالوگ­ ها اشاره می­ شود و انبوهی اسامی شخصیت­ های فرعی که تغییر آنها مطلقا محلی از اعراب ندارد چون در تصاویر فیلم اشاره ­ای به آن اسامی نمی­ شود؛ مثل پیاده، مرد نصرانی، جوان بی ­طاقت، زن، پیرمرد و… تنها اسم تغییر کرده که اتفاقا توسط خود آقای بیضایی انجام شده، تعویض اسم شخصیت اصلی (عبدالله) در نسخه­ واگذاری به تهیه­ کننده است که در نسخه­ انتشاراتی به شبلی برگردانده شده است.

کوشش کنیم در فردای این روز شرمسار همدیگر نباشیم

کارگردان «شب واقعه» متذکر شد: اینکه در مجلس نمایشنامه­ خوانی توضیح صحنه­ ها خوانده شود بسیار طبیعی است. اما اینکه من به عنوان کارگردان در برگردان فیلمنامه به تصویر ملزم به خواندن آنها و متهم به حذف آنها باشم غیرمنطقی ­ترین و غیرحرفه ­ای­ ترین سخنی است که تا به حال شنیده ­ام و از شما چه پنهان باور نمی­ کنم این جملات از دهان آقای رحمانیان خارج شده باشد. مطمئنم راوی حتما ریگی به کفشش بوده و همین الان دارد آب به آسیاب یکی می ­ریزد.

اسدی در پایان صحبت هایش بیان کرد: نکته ­ای که حائز اهمیت است این است که در حال حاضر ما در دوران گذار قرار داریم و همگی دچار تنگناهایی هستیم که اتفاقا در برخی موارد این مشقت­ ها بر هنرمند مضاعف است. اما این دوران خواهد گذشت. باید کوشش کنیم در فردای آن روز به سبب رفتاری که در این روزهای سخت از ما سر زده، شرمسار همدیگر نباشیم.