1

#محمد_متوسلانی بازیگر قدیمی مدعی شد: جلال میگفت می‌توانم شبی پنج فیلمفارسی بنویسم/..‌.ولی برای نوشتن #سه_دیوانه سراغ من آمد!!/عنوان #پنجره را من به جلال پیشنهاد دادم!/نقطه‌هایی از عدم تعادل، قبل‌ از انقلاب در جلال وجود داشت!/جلال در سالهای بعد از نظر روانی به هم ریخت!/ جلال از نوابغی بود که به خاطر نوسانات روحي نتوانست زیاد كار كند!/حتی زمان ساخت #چمدان هم مریض احوال بود/آخرین بار جلال مقدم را در حالی دیدم که به من گفت با مگس‌ها حرف مي‌زنم…

سینماروزان/تینا جلالی: با جلال همكاري مستقيم نداشتيم اما در برخی جلسات کاری همديگر را مي‌ديديم. نقطه‌هایی ‌هایی از عدم تعادل از قبل‌ از انقلاب در او وجود داشت…

محمد متوسلانی بازیگر و کارگردان باسابقه با بیان مطلب فوق در گفتگو با روزنامه اعتماد مدعی شد: نقطه‌هایی ‌هایی از عدم تعادل از قبل‌تر در او وجود داشت تا اينكه در سال‌های بعد از انقلاب از نظر روحي و رواني جلال به هم ريخت. به هر حال نوابغ معمولا اين‌گونه هستند. يادم مي‌آيد آخرین بار قرار بود فيلم آقاي بيضايي – چريكه تارا يا مرگ يزدگرد- را در دفتر آقاي كيميايي ببينيم. آقاي شاملو و همسرش آيدا هم بودند. آن زمان تهمينه ميلاني منشي آقاي كيميايي بود. جلال هم آمد با لباس سربازي بسيار قديمي و كهنه. پوتين‌هاي كثيف و سرش هم ژوليده بود. به او گفتم جلال چطوري؟ گفت: خوبم. گفتم: چه مي‌كني؟ گفت: صبح‌ها در راه با مگس‌ها حرف مي‌زنم. آنجا فهميدم حال جلال خوب نيست و به آقاي كيميايي گفتم كاري برايش بكنيم كه آقاي كيميايي گفت حتما در فكرش هستم. ديگر از او خبري نداشتم تا اينكه تصادف كرد و در بيمارستان فيروزگر فوت شد…

وی ادامه داد: مشکلات جلال پيش‌زمينه داشت ولي مي‌دانستم برادري دارد كه وكيل دادگستري است. البته كمي بعد بهتر شد ولي مريضي با او هميشه بود. حتي زماني كه فيلم چمدان را ساخت فارابي به او بودجه فيلم را داده بود هم همان‌طور مريض‌احوال بود. حالش تعريفي نداشت. بعضي وقت‌ها او را مي‌ديدم. زمان تدوين فيلم «كفش‌هاي ميرزا نوروز» هم او را مي‌ديدم؛ با مهدي رجاييان تدوينگر دوست بود و آنجا مي‌آمد.

متوسلانی تاکید کرد: جلال از نوابغ و آدم‌هاي تاثيرگذارسينما بود. فيلم‌هاي قابل بحثي ساخت كه هر كدام در زمان خودش از فيلم‌هاي پر اهميت به شمار مي‌رفت. بايد نسل جوان را با اين سينماگران بيشتر آشنا كرد. نوسانات روحي كه داشت باعث مي‌شد نتواند زياد كار كند.

متوسلانی درباره آشنایی با جلال مقدم گفت: رفته بودم دفتر آقاي شباويز در«ايران فيلم». با آقاي شباويز از گذشته‌هاي دور رفاقت داشتم و با او كار كرده بودم. در دفتر آقاي شباويز، آقاي جلال مقدم را ديدم. او را به واسطه بازي در فيلم مهم «خشت و آينه» مي‌شناختم. آن روز كمي باهم صحبت كرديم. همان روز بود كه آقاي شباويز گفت: مي‌خواهم فيلم بسازم و دنبال فيلمنامه هستم. شباويز به من گفت: اگر طرحي داري به من بده. آقاي مقدم هم در جواب خنديد و گفت: فيلمفارسي نوشتن كه كاري ندارد! شبي چهار، پنج فيلمفارسي مي‌توان نوشت. آن روز گذشت و من و آقاي مقدم رفيق شديم. چند وقت بعد دوباره به دفتر آقاي شباويز رفتم. بعد از سلام عليك متوجه شدم آقاي شباويز و آقاي مقدم باهم مي‌خواهند همكاري كنند و فيلم بسازند. آن روز جلال به من گفت: طرح فيلم داري؟ مي‌خواهم گروه شما در فيلمم بازي كند. خنديدم و به او گفتم: خودت گفتي فيلمفارسي نوشتن كه كاري ندارد و شبي چهار، پنج فيلمفارسي مي‌توان نوشت. مقدم خنديد و به من گفت: شوخي كردم. به او گفتم: طرح خامي دارم كه با مرحوم همسرم اين طرح را نوشتيم و برايش طرح را خواندم. مقدم از طرح استقبال كرد و به من گفت: فيلمنامه‌اش را خودم مي‌نويسم كه نتيجه‌اش شد فيلم «سه ديوانه» با بازي من و منصور سپهرنيا و گرشا رئوفي. اين اولين فيلم سينمايي مقدم بود كه كارگرداني كرد.

متوسلانی گفت: روزی به دفتر آقاي عباسي رفتم و قرار بود همكاري با آقاي عباسي در فيلمي داشته باشيم كه بنا به دلايلي نشد؛ اما همان زمان جلال و علي عباسي قرار بود فيلمنامه‌اي را باهم كار كنند اما براي فيلمنامه اسمي پيدا نمي‌كردند. آن‌روز همه در دفتر نشسته بوديم. آقاي عباسي از روي كتاب نام‌ها و به ترتيب حروف الفبا، اسم‌‌ها را مي‌خواند. از الف شروع كرده بودند و نام‌ها را مي‌خواندند و ادامه مي‌دادند ولي پسندشان نمي‌شد. تا اينكه من به يك‌باره گفتم اسم «پنجره» براي فيلم خوب است؟ آقاي مقدم بلافاصله گفت عالي است و همين نام را روي فيلم مي‌گذاريم. همين لحظه آقاي عباسي گفت: بالاخره به حرف پ و پنجره مي‌رسيديم. در جواب به آقاي عباسي گفتم من كه از شما بابت اين اسم سهم و امتيازي نخواستم و نگفتم به من پول بدهيد. خلاصه اينكه با جلال همكاري مستقيم نداشتيم اما در چنين جلساتي همديگر را مي‌ديديم…

جلال مقدم و محمد متوسلانی
جلال مقدم و محمد متوسلانی




خرید رایت #سو_و_شون از دخترخوانده سیمین!/پاسخ تهیه‌کننده سریال به متوسلانی

سینماروزان/فهیمه پناه آذر: اظهارات محمد متوسلانی -سینماگری که سالها پیش و به واسطه همسرش میهن بهرامی رایت اقتباس سینمایی رمان سووشون را از سیمین دانشور دریافت کرده بود- درباره بی اطلاعی از چگونگی تولید فیلم-سریال سووشون(اینجا را بخوانید) با واکنش تهیه‌کننده این پروژه مواجه شد.

#محمدحسین_قاسمی تهیه‌کننده فیلم-سریال سووشون با اعلام اینکه رایت رمان را از دخترخوانده سیمین دریافت کرده به روزنامه همشهری گفت: سیمین دانشور دخترخوانده و خواهرزاده‌ای دارند که وارث مرحوم دانشور بوده است. ما اجازه ساخت و خرید از این تالیف را با وی داشتیم و قرارداد هم با او امضا شده است.

قاسمی ادامه داد: تمام قراردادها که برای تولید فیلم‌های اقتباسی بسته می‌شود نهایتا تا ده سال اعتبار دارد و اگر این زمان بگذرد صاحب یا وارث می‌تواند قرارداد جدیدی را ببندد. محمد متوسلانی هم آن زمان-میانه دهه شصت-قرارداد تولید فیلم را بستند اما ساخت فیلم میسر نشد. به همین دلیل فیلمسازان و دیگر کارگردانان می‌توانند قراردادهای جدید خود را داشته باشند.

گفتنی است لیلی ریاحی خواهرزاده و دخترخوانده سیمین دانشور متولد سال ۱۳۲۷ بود که مهر امسال فوت شد.

محمدحسین قاسمی: رایت اقتباس از سووشون را از خواهرزاده سیمین-لیلی ریاحی-خریده ایم
محمدحسین قاسمی: رایت اقتباس از سووشون را از خواهرزاده سیمین-لیلی ریاحی-خریده ایم




حرفهای #محمد_متوسلانی سینماگر پیشکسوت⇐در میانه دهه شصت قرارداد اقتباس سینمایی #سو_و_شون را با سیمین دانشور بستم!/خیلی تلاش کردم فیلم را بسازم ولی تهیه‌کننده معتمد پیدا نشد!/کارگردان #شوهر_آهو_خانم می‌خواست این فیلم را بسازد که من مخالفتی نداشتم!/در یک مقطع رخشان بنی‌اعتماد می‌خواست این فیلم را  بسازد که نشد!/یک بار فرمان‌آرا پیغام داد که می‌خواهد این داستان را بسازد ولی من گفتم می‌خواهم خودم فیلم را بسازم‌!/ساخت اثری تصویری از «سووشون» خیلی سخت است و کار هر کس نیست!!/نمی‌دانم نرگس آبیار امتیاز ساخت #سو_و_شون از را از چه کسی گرفته؟؟/شاید دخترخوانده سیمین، امتیاز را واگذار کرده!/شاید هم امتیاز را از داوود ملاپور گرفته‌اند!

سینماروزان/پرستو فرهادی: ماجراهای زیادی را برای ساخت فیلم سو و شون پشت سر گذراندیم تا امروز که نمی‌دانم خانم نرگس آبیار امتیاز ساخت فیلم از کتاب سو و شون را از چه کسی گرفتند؟؟

محمد متوسلانی سینماگر باسابقه با بیان مطلب فوق به خبرگزاری ایسنا گفت: شروع ارتباط من با سیمین دانشور از جایی بود که خانم دانشور «سووشون» را منتشر کرد و همسر من نقدی نوشت که در گروه ادب رادیو، برنامه‌ای مرتبط با نقد آثار ادبی پخش شد. بعد از آن یک نفر که «سووشون» را به زبان لهستانی ترجمه کرده بود با «خانم» تماس گرفته بود و می‌خواست این نقد را ابتدای کتاب خود منتشر کند. خانم دانشور هم با همسر من تماس گرفت و این اولین تماس‌شان با خانواده ما بود و بعد از آن دیگر رفت و آمد ما ادامه پیدا کرد. ایشان« کفش‌های میرزا نوروز» را که ساخته بودم، دیدند و خوششان آمد. درباره دیگر آثارشان هم، در آن دوران که نقد پیدا نمی‌شد من نقدهایی را می‌گرفتم و به منزل ایشان می‌بردم. خلاصه تا آخر عمرشان برای ما مثل یک فامیل نزدیک بود و غالبا همدیگر را می‌دیدیم و برای من جایگاه ویژه‌ای داشتند و حتی همسرم به ایشان مادر می‌گفت.

متوسلانی در ادامه به ماجرای ساخت فیلم از رمان «سووشون» رسید و گفت: در اواسط دهه شصت با خانم دانشور  قراردادی برای ساخت فیلم بستیم. قراردادم را به موزه جلال و سیمین تحویل دادم تا در آنجا به نمایش گذاشته شود. من خیلی کوشش کردم فیلمی را از رمان «سووشون» بسازم. با تهیه‌کننده‌های مختلفی صحبت کردم، حتی با تلویزیون مذاکره کردم که نسخه سریالی آن ساخته شود ولی هیچ‌کدام به نتیجه نرسیدند و تهیه‌کننده معتمد پیدا نشد.

وی ادامه داد: ساخت اثری تصویری از «سووشون» خیلی سخت بوده و از هر کس برنمی‌آید چون هزینه ساخت آن بسیار زیاد است ضمن اینکه به هر حال روی فیلم و داستان حساسیت زیادی هم وجود داشت و باید با دقت کار می‌شد. این، چیزی نبود که آن را شروع کنیم، بعد در میانه راه به مشکل بخوریم و بخواهیم از بخش‌هایی کوتاه بیاییم یا کار را سرسری تمام کنیم. ساخت فیلم از «سووشون» مسئولیت سنگینی داشت و در نهایت شرایط برای من مهیا نشد.

متوسلانی افزود: یکی از کسانی که می‌خواست از این داستان فیلم بسازد یک کارگردان ایتالیایی بود که آقای مهاجرانی – وزیر وقت فرهنگ – واسطه بود و به خانم دانشور  معرفی کرد. خانم هم به من گفتند و من چون می‌دانستم اینجا تهیه‌کننده پیدا نمی‌شود، به دنبال این بودم که ایشان موافقت کنند تا آن کارگردان ایتالیایی اجازه ساخت بگیرد، ولی همسرم که در آن زمان قرار بود در پروژه با من همکار باشد و بخش زیادی از طراحی‌ها بر عهده‌اش بود به خانم گفته بود که موافقت نکند و ایشان هم اجازه ندادند.

متوسلانی گفت: در یک زمان دیگر هم آقای داوود ملاپور – کارگردان فیلم «شوهر آهو خانم» – که فکر می‌کنم هنوز در لندن باشد، با من تماس گرفت و می‌خواست این فیلم را بسازد که من مخالفتی نداشتم و با خانم صحبت کردم. آقای ملاپور نماینده‌ای در تهران داشت به نام آقای محمد بلوری که نویسنده مطبوعات بود، آن‌ها آمدند و قراردادی با خانم دانشور بستند. در واقع من انصراف دادم و قرارداد با آن‌ها منعقد شد اما آقای ملاپور همه نتوانست فیلمی از «سووشون» بسازد و فیلمنامه‌ای را هم که آقای بلوری نوشت نپسندید. در یک مقطع هم خانم رخشان بنی‌اعتماد می خواست این فیلم را  بسازد که نشد. یک بار هم در همان دورانی که خودم دنبال ساخت فیلم بودم آقای فرمان‌آرا پیغام داد که می‌خواهد این داستان را بسازد و حتی به من پیشنهاد داد که نقش یوسف را خودم بازی کنم ولی من گفتم می‌خواهم خودم فیلم را بسازم‌.

متوسلانی با اشاره به تولید فیلم_سریال سووشون توسط آبیار خاطرنشان ساخت: خلاصه که ماجراهای زیادی را پشت سر گذراندیم تا امروز که نمی‌دانم خانم نرگس آبیار امتیاز ساخت فیلم از این کتاب را از چه کسی گرفتند، چون تا جایی که می‌دانم یک قرارداد مکتوب بین خانم دانشور و آقای ملاپور وجود داشت و پولی هم رد و بدل شده بود.

این کارگردان درباره قرارداد با داوود ملاپور تاکید کرد: این مورد را خانم دانشور به من سپرده بودند که برای یک بار استفاده از داستان برای ساخت فیلم در آن زمان، مبلغ ۲۰ میلیون تومان را پیشنهاد دادم. ۱۰ میلیون تومان داده شد و قرار بود ۱۰ میلیون تومان دیگر هم موقع شروع فیلم داده شود ولی قرارداد همانطور باقی ماند و خبر ندارم بعدها دیگر چه اتفاقی افتاد!

متوسلانی که فیلمنامه سینمایی «سووشون» را خودش نوشته بود، در پایان درباره ساخت نسخه سینمایی و سریالی «سووشون» توسط نرگس آبیار می‌گوید:  وصی خانم دانشور، خانم لیلی ریاحی دخترخوانده ایشان بود که اگر قراردادی بسته شده، ممکن است از طرف ایشان بوده باشد یا اینکه ممکن است با آقای ملاپور صحبتی شده باشد که در هر صورت من بی‌اطلاعم. در نهایت هم ساخت این فیلم برای من آرزویی بود که متاسفانه شرایط آن پیش نیامد.

محمد متوسلانی: نمی‌دانم رایت ساخت فیلم-سریال سووشون را از چه کسی گرفته‌اند؟
محمد متوسلانی: نمی‌دانم رایت ساخت فیلم-سریال سووشون را از چه کسی گرفته‌اند؟




اعتراف صادقانه کارگردان “…باران میبارد” پیش روی مدعیانی که بخاطر پول، رفقا را هم میفروشند⇐جمشید مشایخی برای بازی در آخرین فیلمش حتی یک ریال هم نخواست!/محمد متوسلانی تمام دستمزد ۱۵۰میلیونی خود را به فیلم بخشید!/در زمانه‌ای که برخی تهیه کنندگان از دو تا هزار تومانی نمی‌گذرند این اساتید به راحتی از حق خودشان به نفع ساخت یک فیلم مستقل گذشتند!!

سینماروزان: آخرین فیلم جمشید مشایخی با عنوان “اینجا هم باران می بارد” با ثبت قرارداد در شورای صنفی نمایش از سی مهر روی پرده خواهد رفت.
به گزارش سینماروزان تهیه کننده “اینجا هم باران میبارد” محمد متوسلانی از جمله فعالان سینما در قبل و بعد از انقلاب بوده است و آن طور که کارگردان فیلم گفته نه مشایخی و نه متوسلانی هیچ کدام برای همراهی با این فیلم دستمزد نگرفته اند!
رفتار مشایخی و متوسلانی میتواند درسی باشد برای جماعتی مدعی رفاقت که بخاطر دو ریال سود بیشتر دین و دنیا را یکجا میفروشند!!

نادر طریقت کارگردان “…باران میبارد” درباره حضور زنده‌یاد جمشید مشایخی در این فیلم به ایلنا گفت: «اینجا هم باران می‌بارد» آخرین حضور آقای مشایخی در سینما است و حدود ۲۵ روز بعد از فیلمبرداری این فیلم فوت کردند. من در ساخت این فیلم با دو جوانمرد واقعی روبرو شدم. یکی از این جوانمردان واقعی در سینمای ایران زنده‌یاد مشایخی بود که با آن همه بیماری وقتی شنیدند که می‌خواهم فیلمی بسازم گفت من هم کنارت هستم و کمکت می‌کنم.

طریقت ادامه داد: مشایخی با آن حال مریضش وقتی در طول فیلمبرداری مجبور بودیم برداشت‌ها را تکرار کنیم، وقتی از ایشان عذرخواهی می‌کردم، می‌گفت: «اشکالی ندارد. درک می‌کنم که گاه اشکالی به وجود می‌آید.»

 

به گزارش سینماروزان طریقت تاکید کرد: جمشید مشایخی واقعا صبورانه در کنار گروه ایستاد و یک ریال هم از من بابت حضورش پول نگرفتند. این رفتار انسانی و شریف ایشان تا قیامت در ذهن من باقی می‌ماند و همیشه از آن به نیکی یاد می‌کنم. 
نادر طریقت با اشاره به تهیه‌کنندگی فیلم توسط متوسلانی گفت: محمد متوسلانی هم در این فیلم بسیار همراه بود و من جوانمردی بسیاری از او آموختم. ایشان همه جوره کنار فیلم بود و در مقام تهیه‌کننده یک ریال پول از پروژه نگرفت و با اینکه در عرف کاری باید ۱۵۰ میلیون تومان پول می‌گرفت تمام آن را به فیلم بخشید.
 

طریقت خاطرنشان ساخت: رفتارهای امثال مشایخی و متوسلانی در روزگاری که نگاه همه به زندگی مادی شده است باید جایی در تاریخ ثبت شود. من نامه‌ای به اتحادیه تهیه‌کنندگان نوشتم و گفتم منش و رفتاری که محمد متوسلانی انجام می‌دهد باید مورد تقدیر قرار گیرد. در زمانه‌ای که برخی تهیه کنندگان از دو تا هزار تومانی نمی‌گذرند این اساتید به راحتی از حق خودشان به نفع ساخت یک فیلم مستقل گذشتند. 

جمشید+مشایخی+اینجا+هم+باران+میبارد
جمشید+مشایخی+اینجا+هم+باران+میبارد




این است خلق و خوی یکی از معدود بازماندگان سینمای قبل از انقلاب⇐برای جوانترها مجوز گرفت و حتی یک ریال هم نخواست

سینماروزان: کم نیستند تهیه‌کنندگانی محصول سینمای بعد از انقلاب که اولین پرسش‌شان از هر علاقمند به کارگردانی آن است که آیا سرمایه تولید را دارند یا نه و اگر پاسخ، مثبت باشد آن گاه درباره هزینه دریافت پروانه ساخت حرف می‌زنند.

اشتباه نشود! به لحاظ قانونی دریافت پروانه ساخت هزینه چندانی ندارد ولی چون تنها تهیه‌کنندگانی مورد تایید شورای‌عالی هستند که می‌توانند درخواست پروانه دهند در این اوضاع، کم تهیه‌کننده‌ای پیدا می‌شود که به‌طور رایگان و بی‌دریافت حق‌الزحمه، برای یک جوان، پروانه گیرد.

نادر طریقت کارگردان سینما روایتی ارائه داده از یکی از معدود بازماندگان سینمای قبل از انقلاب که بی هر گونه چشمداشت برای وی پروانه “اینجا هم باران می‌بارد” را گرفته؛ این بازمانده کسی نیست جز محمد متوسلانی بازیگر و کارگردان باسابقه.

نادر طریقت کارگردان سینما با نگارش نامه‌ای به شورای‌عالی تهیه‌کنندگان با ذکر خیر محمد متوسلانی، خواستار تقدیر از او شده است.

متن نامه نادر طریقت را بخوانید:

در زمانه‌ای که زمام تمام امور زندگی وابسته به مادیات شده، گذشت و جوانمردی، گوهر نایابی است که باید در این زمانه به آن ارج نهاد.
من به  عنوان یک کارگردان سینما برای ساخت فیلم جدید سینمایی خود سراغ یکی از قدیمی‌ترین تهیه‌کنندگان که لااقل شصت سال در این عرصه به عناوین مختلف، کارگردان، تهیه کننده و بازیگر حضور داشتند، رفته و از ایشان تقاضای کمک کردم تا برای من پروانه سینمایی بگیرند.
او با روی باز و انسانی همه جوره در کنار پروژه ایستاد و من پروانه ساخت و سپس نمایش خود را دریافت کردم.
این جوانمرد با وجودی که می‌توانستند دست کم یکصد میلیون تومان از بودجه فیلم و یا حتی ده درصدی از فیلم را صاحب شوند، گفتند حتی یک ریال هم از تو نمیخواهم. این جوانمرد با معرفت کسی نیز جز استاد محمد متوسلانی.




واکنش محمد متوسلانی به واسپاری اقتباس “سووشون” به یک جوان گمنام⇐سیمین دانشور شخصا امتیاز اقتباس از “سووشون” را به من واگذار کرده بود…

سینماروزان: سالها پیش و در زمان حیات سیمین دانشور، این محمد متوسلانی بود که طی تعاملاتی با دانشور، امتیاز اقتباس از رمان “سووشون” را دریافت کرد.

انتشار خبر اقتباس تلویزیونی از رمان دانشور توسط یک جوان گمنام با واکنش محمد متوسلانی مواجه شد.

متوسلانی با بیان اینکه مدتها قبل حقوق اقتباس “سووشون” را از سیمین دانشور دریافت کرده بود به سینماروزان گفت: من رضایت دانشور را گرفته بودم و با ایشان تعاملاتی مفید بر سر اقتباس انجام دادم و رضایت نامبرده هم در تمام مراحل اقتباس جلب شده بود ولی در نهایت حمایت مالی از تولید صورت نگرفت و تولید به نتیجه نرسید.

متوسلانی در پاسخ به اینکه واسپاری تولید چنین اقتباس‌هایی به افراد کم‌تجربه، خطرناک نیست اظهار داشت: فرد بی‌تجربه با کم‌تجربه تفاوت دارد و مهم، رعایت استانداردهای مکفی در چنین اقتباس‌هایی است. گاهی از یک جوان، محصولی را می‌بینید که فردی بعد از سالها تجربه نمی‌تواند بدان برسد. مساله اصلی، داشتن درکی متعالی از منبع اقتباس و آگاهی از اصول اقتباس است.

این کارگردان با بیان اینکه “بهتر انجام دادن کار باید ملاک واگذاری چنین پروژه‌هایی باشد” خاطرنشان ساخت: من چون از نزدیک با دانشور کار می‌کردم خیلی راحت می‌توانستم عناصر مطلوب طرفین را در اقتباس ایجاد کنم و هدف نهایی‌ام که ایجاد محصول استاندارد و مخاطب‌پسند است را در فیلمنامه لحاظ کنم و علیرغم رضایت دانشور متاسفانه تامین سرمایه انجام نشد و کار به سرانجام نرسید و من هم امتیاز اقتباس را به خود دانشور پس دادم.




صدور پروانه برای سازنده “کفشهای میرزانوروز”+صدور یک پروانه دیگر

سینماروزان: شورای پروانه نمایش فیلم های سینمایی برای دو فیلم مجوز نمایش صادر کرد.

به گزارش سینماروزان محمد متوسلانی بازیگر-کارگردان قدیمی که فارغ از همراهیش با گرشا رئوفی و منصور سپهرنیا در آثاری همچون “سه ناقلا در ژاپن” و “سه نخاله”، تجربه کارگردانی فیلمهایی مانند “ذبیح”، “سازش” و “کفشهای میرزانوروز” را در کارنامه دارد، پروانه نمایش “اینجا هم باران می‌بارد” را به تهیه‌کنندگی خودش و کارگردانی نادر طریقت گرفته.

فهرست کامل پروانه های صادره به شرح ذیل است:

–” اینجا هم باران می بارد” به تهیه کنندگی محمد متوسلانی، کارگردانی و نویسندگی نادر خادم طریقت

–” دوچ” به تهیه کنندگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ، کارگردانی و نویسندگی امیر مشهدی عباس




محمد متوسلانی ذکرخیر سوسن تسلیمی را کرد اما از نقش بیضایی در نگارش «کفشهای میرزانوروز» چیزی نگفت! چرا؟

سینماروزان: نزدیک به سی سال بعد از مهاجرت سوسن تسلیمی بازیگر ایرانی به سوئد و درحالیکه در همه این سالها رسانه ملی روی خوش به محصولات این بازیگر نشان نداده محمد متوسلانی کارگردان-بازیگر ایرانی حضور در آی‌فیلم به بهانه نمایش «کفشهای میرزانوروز» را بهانه ای کرد برای ذکر خیر این بازیگر.

به گزارش سینماروزان متوسلانی با اظهار اینکه طرح اصلی کمدی «کفشهای میرزانوروز» از سوسن تسلیمی است که اول بار آن را در منبعی مطالعاتی در دانشگاه آکسفورد پیدا کرده از این گفت که همسر وقت تسلیمی یعنی داریوش فرهنگ هم براساس طرح سوسن «کفشهای میرزانوروز» را نگاشت!

متوسلانی از تغییر پایان بندی فیلمنامه اولیه بخاطر نظر همکاران هم گفت و اینکه حسرت دائمی سالهای بعدش این بوده که چرا پایان مطلوب خودش که مربوط به شکواییه یکی از مشتریان میرزانوروز علیهش بوده را از انتها حذف کرده!!!

 متوسلانی به این اشاره نکرد که بهرام بیضایی هم طرحی داشت به نام «کفشهای مبارک» برآمده از داستان قدیمی «کفشهای ابوالقاسم تنبوری» با شباهت فراوان به «کفشهای میرزانوروز» ! و شاید به دلیل ممنوع‌الفعالیت بودن بیضایی در آن روزگار بود که طرح از طریق تسلیمی به متوسلانی رسید بخصوص که بعدتر بیضایی با هوشنگ نوراللهی تهیه کننده «کفشها…» و همراهی تسلیمی «شاید وقتی دیگر» را ساخت و هیچ گاه هم بابت کپی برداری متوسلانی از طرحش گلایه نکرد!!

حتی اگر بیضایی به دلایل شرایط مدیریتی دهه شصت فیلمنامه را بدون ذکر نامش به متوسلانی واگذار کرده باز بعد از سی سال بد نبود متوسلانی درباره کلیت ماجرا به طور کامل حرف بزند.




درگذشت همسر متوسلانی و همکار وی در «جستجوگر»+عکس

سینماروزان: میهن بهرامی نویسنده، مترجم و نقاش سوم اردیبهشت ماه ۱۳۹۶ بر اثر بیماری سرطان ریه در بیمارستان دی تهران درگذشت.

به گزارش سینماروزان بهرامی دارای مدرک کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی و دکترای فلسفه از دانشگاه تهران بوده و در رشته روان‌شناسی اجتماعی در دانشگاه UCLA ادامه تحصیل داده‌ بود.

بهرامی همسر محمد متوسلانی بازیگر و کارگردان سرشناس سینمای ایران بود. بهرامی در نگارش سناریوی درام ماجرایی «جستجوگر» که در اواخر دهه 60 تولید شد به عنوان همکار در کنار متوسلانی حضور داشت.

«جستجوگر» که از حضور بازیگرانی نظیر امین تارخ، داریوش ارجمند و اسماعیل خلج سود می برد داستان جوانی ماهیگیر را روایت می کرد که در جریان یک مسافرت،مسئولیت محافظت از یک صندوقچه جواهرات به وی سپرده می شود.

میهن بهرامی
میهن بهرامی