+بالاخره یک سری تصویر متحرک زیبا و خواستنی جهت عرضه بر پرده عریض با آن نور زرد تابستانی که غلیان شور و حسد و بغض و شهوت و… را کمپلکس کند برایمان.
+صدای گرم و صمیمی و قدری لرزان کارگردان یه عنوان راوی کاملا همگون است با آن تصاویر دلربا.
+طراحی صحنه تمیز، برازنده و با حداقل گاف که به نظر ثمره همکاری سالیان کلاری با امثال علی حاتمی و مسعود کیمیایی است. خبری از آن خنزرپنزری های سریالهای تاریخی این سالها نیست و کلاری سعی کرده زیست خودش را چنان که دیده و البته با پالایش تصویری چشمنواز ارائه کند. سیمرغ فیلمبرداری که باید قاعدتا به کلاری برسد؛ البته نام کوهیار بعنوان فیلمبردار آمده ولی سیطره نگاه کلاریسینیور، بر کلیت اثر قائم است.
+بازی بهاندازه مهران مدیری که با تغییر حالت چشمها از آن زل زدگی های آیتمیک درآمده و فاصله گذاری محمود کلاری میان او و دوربین و تغییر پی در پی حرکت صورت و دیالوگ، باعث شده بالاخره یک نقش آفرینی خوب و رها از استندآپ از ایشان ببینیم.
-گریم سمیرا حسن پور قدری شبیهش کرده به عاطی رگبار!
+به پدر تقدیم شده و تا پدر را نشان نمیدهد، بجاست اما تا پدر زندانی تودهای(؟) را با بازی صابر ابر و با آن پوشش راه راه دالتونها می بینیم، سعی میکنیم بیشتر دل ببندیم به مادر و آن برق عشق نگاهش و آن بازی خودمانی سمیرا حسن پور که چه بازیگر بااستعداد و قدرنادیده ای است و چقدر خوب نقشش را الهام گرفته از صدها مادر اساطیری که در کوران سختیها، خانه و فرزند را به دندان کشیده و زندگی را جلو میبرند.
-این تصاویر کارتونی از توده ای ها که اخیرا در برخی سریالهای تلویزیونی هم مکرر شده بود، چرا؟ جهان بینی آنها را به چالش بکشید با تمسخر؟ سالها پیش شهید محمد بهشتی در مناظره با کیانوری، آنها را در نقد ایدئولوژی به چالش کشید و نه با تمسخر.
+داستان ساده و معمایی و مثل هر معمای جذابی تا حل میشود آسان می نماید و آسان هم حل میشود. یک اتفاق ساده که ساده روایت میشود ولی با انواع و اقسام میزانسن های زیبایی که روزبروز در سینما کم و کمتر میشود.
-آن عشق کودکسَری سوار بر معمای مرکزی، تنه میزند به درخت گلابی مهرجویی که کلاری فیلمبردارش بود ولی اینجا خبری از فلسفهبازی نیست و بیشتر توصیف حال و هوای یک دوران از دست رفته به سبک تونل زمان ولی تاکید بر مکان و امکان تغییر ذهنیت افراد در سایه تفاوت مکانی، چربیده بر تمام سطوح.
-چند بار میتواند پایان دهد ولی باز ادامه می دهد تا شیرفهم مان کند که دنیا دار مکافات است علی الخصوص برای توده ای های آدم فروش؟! به خصوص که خبری از آن وسواس تصویری کردن اغلب رویدادها در پایان نیست و به نوعی خاطره گویی منجر میشود و پیامدش نریشنی یادآور موریانه بزرگ علوی! آنجا میگوید من یک ساواکی ام و اینجا نتیجه اینکه او یک ساواکی شد.
-خیلی ساده میشد بسان همان موریانه بزرگ علوی همین نریشن انتهایی “او یک ساواکی شد” را در ابتدای داستان قرار داد و رمز و رازی بزرگتر طراحی کرد برای فیلمی با این همه جلوه بصری زیبا!
سکانس: کابوس رمش دخمه رمال!
محمود کلاری با لحنی لرزان در آیین سپاس تهيهکنندگان مطرح کرد: به خاطر آوردن داریوش مهرجویی، کار سختی است!/ به محض ورود به فرودگاه مرا گرفتند چون…
|
سینماروزان: محمود کلاری فیلمبردار باسابقه ایرانی در سومین آیین سپاس تهيهکنندگان سینمای ایران و در بخش بزرگداشت داریوش مهرجویی با لحنی لرزان گفت: هر وقت میخواهم درباره مهرجویی حرف بزنم تنم یخ میکند و از درون،خالی میشوم. او انقلابی در سینمای ایران به وجود اورد.
وی ادامه داد: روزگاری است که واژه روشنفکری بی اعتبار شده ولی مهرجویی وجوه شخصیتی روشنی داشت و یک روشنفکر واقعی بود برخلاف شبهروشنفکران این دوران که درباره چیزهایی که نمیدانند نظر میدهند او درباره چیزی که میدانست، حرف میزد.
کلاری که در شش فیلم با مهرجویی همکار داشت تاکید کرد: نگاه مهرجویی، تحلیلش و تفسیرش خیلی حیف شد. اتفاق قتل مهرجویی دیوانه کننده است و حق مهرجویی نبود! شاید مراقبش نبودیم که این گونه رفت. توروخدا مراقب هم صنفی های خود باشید.
کلاری با اشاره به اهمیت حمایت روسای صنف از بدنه بیان داشت: یادم نمیرود زمانی به محض ورود به فرودگاه، پاسپورتم را گرفتند و نگهم داشتند چون خودی نبودم و تنها کسی که به دادم رسید سیدضیاء هاشمی رییس جامعه صنفی تهیهکنندگان بود. کار صنفی یعنی این و میتوان چنین رفتاری را در همه صنوف جاری کرد.
یک میلیارد و ۴۵۰ میلیون؛ سهم سینماییها از حراج تهران!+درخشش آثاري مرتبط با دفاع مقدس!
|
سینماروزان: در شانزدهمین حراج تهران که دهم تیرماه برگزار شد دو اثر از دو سینماگر مطرح به فروش رفت.
در این دوره عکسی از زنده یاد عباس کیارستمی با قیمت یک میلیارد و سیصد میلیون تومان و اثری از محمود کلاری با قیمت ۱۵۰ میلیون تومان به فروش رسید.
به گزارش سینماروزان با احتساب این دو فروش، سهم سینماییها از حراج تهران رویهم به حدود یک میلیارد و ۴۵۰میلیون تومان رسید.
محمود کلاری با اثری با عنوان پادگان عشرت آباد و در اندازه 130*300 سانتیمتر و چاپ روی بوم در حراج حضور داشت که به قیمت ۱۵۰ میلیون تومان به فروش رسید.
عباس کیارستمی با عکسی در حراج حضور داشت که در آن پنجره و طبیعت بکر باغ، به عنوان دو موضوع ساده در کنار هم جای گرفتهاند؛ این اثر به قیمت ۱میلیارد و ۳۰۰میلیون تومان در حراج تهران به فروش رفت.
اگر از منظر قیاس با بالاترین ارقام حراج امسال بسنجیم، سهم سینماییها میتواند میانه قلمداد شود چون رکورد این دوره حراج به تابلو رضا درخشانی با عنوان «شکار سیمرغ» به قیمت ۸ میلیارد تومان اختصاص پیدا کرد و پس از آن اثر «بدون عنوان» منصور قندریز به قیمت ۶ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان در جایگاه دوم ذیقیمتترین آثار شانزدهمین حراج تهران قرار گرفت.
اثر«خرگوشها، مقدمهای بر آلیس در سرزمین عجایب» فریده لاشایی و تابلو بدون عنوان کوروش شیشهگران با قیمت ۴ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان در جایگاه سوم قرار گرفتند.
حراجی با نحلههای مختلف
از ویژگیهای شانزدهمین حراج تهران این بود که در این دوره آثار هنرمندان انقلاب نظیر: کاظم چلیپا، ناصر پلنگی، حسن روح الامین، مرتضی اسدی، مصطفی گودرزی، مرتضی گودرزی و آثار عکاسان جنگ از جمله امیرعلی جوادیان و سعید صادقی و همچنین اثری از محمود کلاری در روز 22 بهمن 1357 در پادگان عشرت آباد مورد توجه خریداران قرار گرفتند.
حراج تهران بار دیگر نشان داد با حضور آثار هنرمندان انقلاب و عکاسان جنگ توانسته توجه جامعه خریداران نسبت به این آثار را به خود جلب کند و هم پیوند عمیقی بین نسل جدید با این مضامین برقرار کند. در طول روزهای برگزاری نمایشگاه این آثار مورد توجه بسیاری از بازدیدکنندگان قرار گرفت.
در طول دوران شیوع کرونا و همچنین تحریم و جنگ اقتصادی و وضعیت نامساعد هنر، برگزاری حراج تهران و فروش آن توانست هم شعار از عبور از تحریم را علی کرد هم افتصاد هنرهای تجسمی را زنده نگه دارد.
حراج تهران در این دوره با حضور طیف های مختلفی از جامعه هنری شانزدهمین دوره خود را برگزار کرد. هم حضور جامعه دانشگاهیان، هم جوانان مستعد و آینده دار و هم حضور عکاسان جنگ و هم حضور هنرمندان انقلاب.
روحالامین پیش تر تابلویی را با مضمون شهادت سردار قاسم سلیمانی خلق کرده بود که به صورت گسترده در مراسم تشییع سردار سلیمانی و همرزمان شهیدش، در قالب پوستر تکثیر و توزیع شد. روحالامین تابلوهای متعددی درباره تاریخ اسلام، روز عاشورا و تاریخ انقلاب اسلامی خلق کرده و موفقیتش نشانهای از پتانسیل هنر انقلاب برای حضور در عرصه تجاری هنر است.
در شانزدهمین حراج تهران ۱۲۰ اثر از ۱۱۷ هنرمند، عرضه شد که تمامی آثار فروخته شدند. در این دوره از حراج تهران ۲۰ اثر با برآورد میلیاردی به مجموعهداران ایرانی پیشنهاد شد که همگی آنها به فروش رسیدند.
رکوردداران شانزدهمین حراج تهران
رکورد این دوره حراج به تابلو رضا درخشانی با عنوان «شکار سیمرغ» به قیمت ۸ میلیارد تومان اختصاص پیدا کرد و پس از آن اثر «بدون عنوان» منصور قندریز به قیمت ۶ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان در جایگاه دوم ذیقیمتترین آثار شانزدهمین حراج تهران قرار گرفت. اثر«خرگوشها، مقدمهای بر آلیس در سرزمین عجایب» فریده لاشایی و تابلو بدون عنوان کوروش شیشهگران با قیمت ۴ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان در جایگاه سوم قرار گرفتند.
آثاری از وای زی کامی (کامران یوسفزاده)، منصور قندریز، فرهاد مشیری و واحد خاکدان با فروش بالای ۳ میلیارد در جایگاه بعدی گرانترین آثار پانزدهمین حراج تهران قرار گرفتند.
در این حراج به ترتیب؛ آثار شهریار احمدی و منیر فرمانفرماییان بالای ۲ میلیارد تومان و آثاری از مهرداد محبعلی، محمدعلی ترقیجاه، رضا آرامش، فریده لاشایی، عباس کیارستمی، افشین پیرهاشمی، قاسم حاجیزاده، رضا درخشانی، امیر مسعود اخوانجم و آویش خبرهزاده بالای یک میلیارد چکش خوردند.
۲۰ اثر میلیاردی حراج هنر معاصر
۲ اثر رضا درخشانی با عنوان «شکار سیمرغ» به قیمت ۸ میلیارد تومان و تابلو «بدون عنوان» این هنرمند به مبلغ ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان فروخته شدهاند. همچنین ۲ تابلو «بدون عنوان» از منصور قندریز به قیمت ۶ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان و ۳ میلیارد و ۴۰۰ میلیون در حراج شانزدهم چکش خوردند.
از فریده لاشایی هنرمند فقید نیز ۲ اثر «خرگوشها، مقدمهای بر آلیس در سرزمین عجایب» به قیمت ۴ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان و تابلو بدون عنوان از مجموعه درختهای او، به مبلغ ۱ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان به فروش رسید.
اثر «بدون عنوان» کوروش شیشهگران به قیمت ۴ میلیارد و ۲۰۰ میلیون، اثر وای زی کامی (کامران یوسفزاده) با عنوان «عبادتهای بیپایان» ۳ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان، تابلو «یا ابوالفضل» فرهاد مشیری ۳ میلیارد و ۳۰۰ میلیون، تابلو «بالهای کاغذی» واحد خاکدان ۳ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان، تابلویی از مجموعه «خاطرات قرن اول هجری» شهریار احمدی ۲ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان و اثر «بدون عنوان» منیر فرمانفرماییان به مبلغ ۲ میلیارد و ۵۰ میلیون چکش خوردند.
تابلو نقاشی «کنش بیپایان» از مهرداد محبعلی ۱ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان، تابلو بدون عنوان محمدعلی ترقیجاه ۱ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان، مجسمه «کنش» رضا آرامش به قیمت ۱ میلیارد و ۶۰۰ میلیون، عکسی از عباس کیارستمی به قیمت ۱ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان، اثر بدون عنوان افشین پیرهاشمی ۱ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان، تابلو «قفلزنان طهران» قاسم حاجیزاده به مبلغ ۱ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان، مجسمه «قلب»امیر مسعود اخوانجم به قیمت ۱ میلیارد و ۱۰۰ میلیون و تابلو «نگاه به سوی شرق» آویش خبرهزاده ۱ میلیارد، سایر آثارمیلیاردی حراج شانزدهم بودند.
۹ اثر بین ۵۰۰ میلیون تا ۱ میلیارد تومان
در شانزدهمین حراج تهران ۹ اثر بین ۵۰۰ میلیون تا ۱ میلیارد تومان چکش خوردند که با بیشترین رقابت از سوی خریداران مواجه شدند.
مجسمه از مجموعه «تا جایی که به یاد دارم» کامبیز صبری به قیمت ۸۵۰ میلیون، تابلو «اسب» رضا لواسانی به مبلغ ۸۵۰ میلیون، تابلو نقاشیخط «قطره» محمود زندهرودی ۸۰۰ میلیون، اثری از حسین خسروجردی به قیمت ۷۰۰ میلیون، مجسمهای از بهروز دارش به مبلغ ۵۵۰ میلیون، تابلو از مهدی قدیانلو به قیمت ۵۵۰ میلیون تومان، مجسمه از فرشید مثقالی ۵۵۰ میلیون، عکسی از بهمن جلالی ۵۰۰ میلیون و تابلویی ازامیرحسین زنجانی نیز ۵۰۰ میلیون تومان چکش خوردند.
۷۰ اثر بین ۱۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان
۷۰ اثر شانزدهمین حراج تهران نیز کمتر از ۵۰۰ میلیون تومان به فروش رسیدند که طیف گستردهای از آثار هنری این دورهی از حراج را شامل میشد.
اثر هنرمند فقید جمشید سماواتیان به قیمت ۴۴۰ میلیون، تابلو نقاشیخط علی شیرازی ۴۲۰ میلیون، تابلو نصرتالله مسلمیان ۴۰۰ میلیون، اثر کامبیز درمبخش ۴۰۰ میلیون، تابلو محمدهادی فدوی ۴۰۰ میلیون، مجسمهای از بیتا فیاضی ۴۰۰ میلیون و اثر سیامک عزمی ۴۰۰ میلیون فروخته شدند.
مجسمهای از بیژن نعمتی شریف به مبلغ ۳۶۰ میلیون، تابلو حسن روحالامین ۳۶۰ میلیون، اثر داود زندیان ۳۶۰ میلیون، مجسمه مهدی سحابی ۳۴۰ میلیون، اثر بدون عنوان ژیلا کامیاب ۳۴۰ میلیون، تابلو ساناز البرزی ۳۴۰ میلیون تومان، اثر علیرضا آستانه ۳۲۰ میلیون تومان، تابلو شهلا حبیبی ۳۲۰ میلیون، اثر فرخ مهدوی ۳۲۰ میلیون، تابلو گیزلا وارگا سینایی ۳۰۰ میلیون، اثر نیلوفر قادرینژاد ۳۰۰ میلیون، اینستالیشنامیر معبد ۳۰۰ میلیون، اثر رضوان صادقزاده ۳۰۰ میلیون، تابلو آرمان یعقوبپور ۳۰۰ میلیون و اثر هادی روشنضمیر ۳۰۰ میلیون به فروش رسیدند.
تابلویی از فرشید ملکی ۲۸۰ میلیون، اثر محمد طباطبایی ۲۸۰ میلیون، تابلو «مصدق» حامد صدر ارحامی ۲۶۰ میلیون، اثر داور یوسفی ۲۶۰ میلیون، تابلو مصطفی دشتی ۲۶۰ میلیون، تابلو بهرام حنفی ۲۴۰ میلیون، اثر الهه حیدری ۲۴۰ میلیون، مجسمه قدرتالله عاقلی ۲۴۰ میلیون، اثر همایون سلیمی ۲۴۰ میلیون، تابلو حسین شاهطاهری ۲۴۰ میلیون، اثر طاهره صمدی طاری ۲۴۰ میلیون، تابلو احمد وکیلی ۲۳۰ میلیون، اثر شیده تامی ۲۲۰ میلیون، تابلویی از کیومرث هارپا ۲۱۰ میلیون، اثر وحید چمانی ۲۰۰ میلیون و ویدئو نقاشی از شهرام کریمی ۲۰۰ میلیون، چکش خوردند.
عکسی از مرتضی ممیز ۱۹۰ میلیون، تابلو کریم نصر ۱۹۰ میلیون، اثر شهره مهران ۱۸۰ میلیون، اثر آنه محمد تاتاری ۱۸۰ میلیون، تابلو حمید هادینژاد ۱۷۰ میلیون، اثر مریم عابدی ۱۷۰ میلیون، تابلو جلال مشمولی ۱۶۰ میلیون، نقاشیخط احمد محمدپور ۱۶۰ میلیون، تابلوامین نورانی ۱۶۰ میلیون، اثر محمد خلیلی ۱۶۰ میلیون، عکسی از محمود کلاری ۱۵۰ میلیون، تابلو محمدحسین ماهر ۱۵۰ میلیون، عکس سعید صادقی ۱۵۰ میلیون، اثر جواد نوبهار ۱۵۰ میلیون، تابلو آزاده رزاقدوست ۱۵۰ میلیون، عکسی ازامیرعلی جوادیان ۱۴۰ میلیون، تابلو جمال طبسینژاد ۱۴۰ میلیون، اثری از مرتضی گودرزی دیباج ۱۳۰، تابلو عادل یونسی ۱۳۰، اثر علیرضا آسانلو ۱۳۰ میلیون، تابلو مرتضی درهباغی ۱۳۰، اثر نفیسه صدیقی ۱۳۰ میلیون، تابلو سیما شاهمرادی ۱۳۰ میلیون، اثری از مصطفی گودرزی ۱۲۰ میلیون، تابلو کاظم چلیپا ۱۲۰ میلیون، اثر رضا خدادادی ۱۲۰ میلیون، «شهر فرنگ»امیر راد ۱۲۰ میلیون، تابلو سلمان خوشرو ۱۲۰ میلیون، اثر حجمی علی اتحاد ۱۲۰ میلیون، تابلو مرتضی اسدی ۱۱۰ میلیون، اثر رضا بخشی ۱۱۰ میلیون و تابلویی از احمد نصراللهی ۱۱۰ میلیون به فروش رسیدند.
۲۱ اثر زیر ۱۰۰ میلیون تومان
همچنین در شانزدهمین حراج تهران، تابلو «پنجرههای روشن» ماشالله محمدی به قیمت ۱۰۰ میلیون، اثر بیژن رأفتی ۱۰۰ میلیون، تابلویی از ناصر پلنگی ۱۰۰ میلیون، اثر عبدی اسبقی ۱۰۰ میلیون، تابلو جواد علیمحمدی اردکانی ۱۰۰ میلیون، اثر علی خسروی ۱۰۰ میلیون، تابلو محسن کیانی ۱۰۰ میلیون، اثر محمد زحمتکش ۱۰۰ میلیون و تابلو ابراهیم فرجی ۱۰۰ میلیون چکش خوردند.
آثار غلامرضا ماهرویی به قیمت ۹۰ میلیون تومان، خسرو خسروی ۸۰ میلیون، آرمان استپانیان ۸۰ میلیون، مکرمه قنبری ۸۰ میلیون، سمیرا اسکندرفر ۸۰ میلیون، لیلا پازوکی ۸۰ میلیون، بیژن اخگر ۸۰ میلیون، محمد فدوی ۷۰ میلیون، مهدی مقیمنژاد ۶۰ میلیون، محمدرضا منزه ۶۰ میلیون، علی شکری ۵۰ میلیون و قاسم محمدی ۵۰ میلیون فروخته شدند.
علی اوجی، تهیهکننده کلاری!!!+صدور مجوز کارگردانی برای سرمایهگذار #تگزاس و #دینامیت!+صدور یک پروانه دیگر
|
سینماروزان/محمد شاکری: شورای صدور پروانه ساخت سینمایی در جلسه اخیر با سه فیلمنامه موافقت کرد.
به گزارش سینماروزان، علی اوجی پروانه ساخت #آینه را گرفته که همنام فیلمی از جعفر پناهی است و بناست محمود کلاری فیلمبرداری باسابقه، آن را بسازد.
ابراهیم عامریان سرمایه گذار آثاری همچون سالوادور، تگزاس، انفرادی و دینامیت که در کارهای متاخرش، تهیهکننده بود حالا پروانه #انتهای_باغ را گرفته که میخواهد بهجای امثال اطیابی، خودش آن را بسازد.
فهرست پروانه های صادره به شرح زیر است:
–«آینه» به تهیهکنندگی علی اوجی و کارگردانی و نویسندگی محود کلاری
–«در آغوش درخت» به تهیهکنندگی محمدرضا مصباح و کارگردانی و نویسندگی قاسم لطفی خواجه پاشا
— «انتهای باغ» به تهیهکنندگی و کارگردانی سیدابراهیم عامریان و نویسندگی حمزه صالحی
فیلمبردار #سرب با یک اثر ویژه در حراج تهران!+عکس
|
سینماروزان: شانزدهمین دوره حراج تهران با آثار متنوعی از عکاسان جنگ و هنرمندان انقلاب، هشتم تیرماه برگزار می شود.
محمود کلاری سینماگر سرشناس با یک اثر ویژا در شانزدهمین دوره حراج تهران حضور دارد. این اثر با عنوان پادگان عشرت آباد و به قیمت ۱۲۰ تا ۱۶۰ میلیون تومان چکش میخورد. تاریخ خلق اثر مربوط به سال ۱۳۵۷ است.
محمود کلاری یکی از برجستهترین فیلمبرداران سینمای ایران است که چندین بار سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری را از جشنواره فجر گرفته و ازجمله برای نوآر ماندگار #سرب و فیلمهای #جدایی… و #بوی_کافور_عطر_یاس .
کلاری کار خود را با عکاسی و همکاری با آژانسها و مجلات مشهور آغاز کرد و همچون بسیاری از عکاسان دیگر در روزهای انقلاب به ثبت این رویداد بزرگ و استثنایی پرداخت.
اثر حاضر، درست در روز پیروزی انقلاب، 22 بهمن 1357 گرفته شده؛ زمانی که به گفته خودش، نزدیکی غروب به میدان عشرتآباد و پادگان آن رسیده، دود غلیظی فضای پادگان را پرکرده و وی چند فریم از آخرین حلقه فیلم سیاه و سفید درون دوربینش را به ثبت این فضای غریب اختصاص داده است تا لحظهای مهم از تاریخ ایران ثبت و ماندگار شود.
عکس مذکور ترکیب سه فریم از آخرین عکسهای دوربین محمود کلاری در آن روز تاریخی است که با فرآیندی دیجیتال درهمآمیختهاند.
دلنوشته محمود کلاری در زادروز ناصر تقوایی⇐همکاری با کیمیایی را رد کردم تا بتوانم با تقوایی کار کنم!/تقوایی، فقط به آنچه در ذهنش ساخته و پرداخته بود، ميانديشید!/براي تقوایی اصلا مهم نبود كه عوامل فيلم را آرام آرام خسته و بيانگيزه كند!/حتی فوت برادر هم نتوانست تقوایی را از مسیرش بازدارد!/یک روز با خيال راحت اعلام کرد که فيلمبرداري را تعطیل و سال آینده، ادامه میدهیم/فارابي، تقوايي را تهدید کرد که دوربين را تحويل دهد ولی…
|
سینماروزان: محمود کلاری فیلمبردار ایرانی در زادروز ناصر تقوایی، دلنوشتهای درباره این کارگردان ایرانی نوشته که در روزنامه اعتماد منتشر شده.
کلاری در این دلنوشته در کنار شرح چگونگی تولید “ای ایران” از وسواس بالایی تقوایی در کارکردانی حرف زده؛ وسواسی که حتی با تهدیدات فارابی، کاهش نیافت.
متن دلنوشته محمود کلاری را به نقل از روزنامه اعتماد بخوانید:
ناصر تقوايي از نظرمن فيلمسازي كمالگراست فراتر ازآن شكل مرسومي كه در سينما ميبينيم، كارگرداني بهغايت منحصر به فرد، حساس، ريزبين و نكتهسنج كه كارنامه محدودش خود گواهي بر اين مدعاست؛ به گمانم مهمترين دليلي كه طي اين سالها تهيهكنندهاي جرات و جسارت نداشته براي توليد اثري از او پيشقدم شود به همين وسواس بالاي او مربوط ميشود؛ چون همه به حساسيت بيش ازحد او حين فيلم ساختن آگاه هستند و اين ويژگي به نظر من با آنچه ما از سينما بهطور معمول سراغ داريم هيچ غرابتي ندارد و اين خصلت اساسي ناصرتقوايي است كه او را از ديگر فيلمسازان متمايز و آثار او را متفاوت ميكند.
با اينكه فقط يك فيلم افتخار همكاري با ناصر را داشتم (اي ايران) اما حقيقتا خاطرات بسيار فراموش ناشدني از اين تجربه در ذهنم نقش بسته كه بعد از گذشت 30 سال محال است بتوانم آن را فراموش كنم! اصلا مگر ميشود روزهاي سخت «اي ايران» را فراموش كرد؟ آنجا بود كه فهميدم تقوايي به معناي واقعي و ديوانهوار، عاشق سينما و همچنين ادبيات است.
ما طي دو سال در دو نوبت (جمعا نزديك 6 ماه) به ماسوله رفتيم و دراين مدت هم كار كرديم و هم زندگي اما از نوع بسيار سختش . «اي ايران» در دهكده آن زمان كوچك و بدون امكانات ماسوله كه در انتهاي يك جاده ناهموار و بنبست قرار داشت، فيلمبرداري ميشد كه جاده آسفالت نداشت و هر وسيله نقليهاي نميتوانست به اين روستا رفت وآمد كند، امكانات آن زمان هم مثل امروز نبود و اصلا محلي براي اقامت گروه نبود. ما در مهمانسرايي نيمهساز منزل كرده بوديم كه هيچ وسيله گرمايشي نداشت، سالهايي كه شرايط جنگ بر كشور حاكم بود و در هر زمينهاي با كمبودهاي زيادي روبهرو بوديم و به سختي امكانات زندگي فراهم ميشد، لذا اداره كردن و تهيه امكانات توليد براي اين گروه حدودا 30 نفره در آن روستا بسيار دشوار بود.
يادم ميآيد مرحله اول فيلمبرداري در سال اول، آنقدر طولاني شد كه فصل را از دست داديم، 70 روز فيلمبرداري كرده بوديم و از آنجايي كه در منطقه كوهستاني بهسر ميبرديم هوا زودتر از پيشبينيها سرد و برگ درختان دگرگون شد و همين تغييرات با پلانهاي ما در روزهاي آخر تابستان همخواني نداشت.با بارندگيهاي شديد مواجه شده بوديم وهمين باعث كند شدن كار ميشد و ناصر تقوايي هم با آن كمالگرايي خاص خودش، به هر آنچه با انديشههايش نزديكي نداشت به هيچ عنوان رضايت نميداد.يك روز با خيال راحت و بدون دلشوره و ابايي اعلام كرد كار را متوقف ميكنيم و سال آينده ادامه كار را خواهيم گرفت و اين براي من كه تازه وارد سينما شده بودم عجيب ميآمد.
يادم ميآيد در اين فاصله زماني توقف يكساله من دو فيلم «مادر»ازمرحوم علي حاتمي و «ريحانه »عليرضا رييسيان را فيلمبرداري كردم و پيشنهاد فيلمبرداري «دندان مار» از جانب كيميايي به من شد كه به مرحله دوم فيلمبرداري «اي ايران»به ماسوله دعوت شديم. آن لحظه حس عجيبي داشتم كه همكاري با كيميايي را از دست ندهم و از طرفي دلم با بقيه فيلمبرداري فيلم «اي ايران» بود. حس آزاردهندهاي نداشتم اما به هرجهت تجربه همكاري با كيميايي را ازدست دادم، خصوصا اينكه «دندان مار» فيلم قابل توجهي شد.
قطعا نظير اين اتفاق براي ديگر عوامل فيلم هم افتاده بود كه آنها نيز چشمپوشي كردند و ادامه همكاري را پذيرفتند مثل اكبر عبدي كه دراين فاصله زماني در فيلم «مادر» بازي كرد و از كارهاي ماندگار او در بازيگري شد و من شك ندارم كه پيشنهادات ديگري هم داشت كه به خاطر همزماني با بخش دوم فيلمبرداري اي ايران نپذيرفت.
درباره وسواسهاي ظريف وموشكافانه و گاها افراطي تقوايي بايد بگويم كه او در طول كار، فقط به آنچه در ذهنش ساخته و پرداخته بود، ميانديشيد و برايش اصلا مهم نبودكه عوامل فيلم را آرام آرام خسته و بيانگيزه كند وبعد از مدتي آن انگيزه و شوق و ذوق آغازين را ازدست بدهند، اين نوع فيلمسازي تقوايي براي من حداقل درآن زمان مسبوق به سابقه نبود، فيلمسازي با اين حد از كمالگرايي كه به شكلي وسواسگونه از چيزهاي كوچك و ظاهرا كماهميت نميگذرد و فارغ از تمام تبعات ناشي از اين روش، كار را به كندي و فرساينده پيش ميبرد.
حتي خاطرم ميآيد حين فيلمبرداري، برادر ايشان در كويت مرحوم شدند وقتي خبر به ماسوله رسيد (از طريق يك تلفنخانه قديمي) ما براي شام جمع شده بوديم . من مامور شدم اين خبر را به تقوايي بدهم. با احتياط بسيار زياد و با مقدمهاي دلجويانه آن واقعه را به تقوايي منتقل كردم، طبيعتا همه انتظار داشتيم حداقل او براي چند روزي كار را تعطيل كند تا به انتقال جسد برادرش و مراسم خاكسپاري بپردازد، ولي او روي بالكن رفت و سيگاري كشيد و بعد با چهرهاي افسرده و بسيار غمگين آمد و با همان شيفتگي و دقت هميشگي چگونگي فيلمبرداري سكانس روز بعد را تشريح كرد. اين واكنش براي من و همه سوالبرانگيز بود كه واقعا او چگونه ميتواند به همهچيز در مقابله و مقايسه با فيلمش بي اعتنا باشد؟! شيفتگي و عشق ديوانهوار او به سينما همه را متعجب ميكرد چون تقوايي واقعا عجيب و منحصر بهفرد است.
«اي ايران» را در شرايط سخت ودرهفتههاي آخر بسيار سرد فيلمبرداري ميكرديم، برف زيادي باريده بود و همه جا يخبندان بود. روزگاري بود كه سوخت هم به راحتي پيدا نميشد. يادم ميآيد آن دوران با حميدجبلي هماتاق بوديم وهيچ وسيله گرمايشي نداشتيم ضمنا برق هم قطع ميشد. دو تخت چوبي براي استراحت در اتاق داشتيم. ما تختههاي زير تشك تختهايمان را ازآن جدا ميكرديم، بيرون از اتاق ميسوزانديم و بعد زغالش را ميآورديم داخل اتاق تا خودمان را كمي گرم كنيم و بتوانيم بخوابيم.
تهيهكننده اول فيلم «اي ايران» آقاي سلطانزاده بود كه همان مرحله اول فيلمبرداري پروژه را ترك كرد، بعد بخشي از مسووليت توليد و تهيه كار را بنياد فارابي و بخشي را خود ناصر تقوايي برعهده گرفتند. خاطرم هست آن زمان با وضعيت بحراني عجيب و غريب و بسيار دشواري روبهرو بوديم.
همان زمان بود كه فارابي به ما اعلام كرد بايد ظرف چند روز دوربين و لوازم فيلمبرداري را تحويل دهيم، چون دوربين بايد به فيلم كيانوش عياري براي ساخت فيلمش تحويل داده ميشد. به من پيغام دادند در صورت عدم تحويل دوربين در تاريخ تعيين شده از آن پس اجاره دوربين را خودت بايد متقبل شوي؟ من با تقوايي صحبت كردم و به او گفتم: «ما بايد ظرف تاريخ تعيين شده دوربين را به بنياد فارابي تحويل دهيم، اگر تحويل ندهيم تهديد كردهاند كه ميآيند وخودشان دوربين را ميبرند.» ناصر كمي فكر كرد و بسيار جدي گفت: «به آنها بگو وقتي ميآيند دوربين را ببرند چند حلقه نگاتيو هم با خودشان بياورند؟!» براي چند ثانيه متحير نگاهش كردم، انگار حرفهايم رانشنيده بود يا بهتر بگويم مطلقا تهديد فارابي را جدي نگرفته بود! فارابي ميخواست با اين ترفند تقوايي را مجبور كند تا به كارش سرعت ببخشد اما ظاهرا نميدانست او اصلا به اين ترفندها كمترين توجهي نميكند.
من از همكاري با تقوايي بسيار لذت بردم، كارگاه آموزشي بسيار سختي راتجربه كردم و از همه ظرايف و حساسيتها و حتي وسواسهاي تاحدي بيمارگونهاش بسيار آموختم و يادگرفتم. كار با تقوايي بيش از حد جذاب و دوست داشتني بود. لجبازيهاي سرسختانه او مرا سر شوق و به هيجان ميآورد،اي كاش تقوايي فيلمهاي بيشتري ميساخت و اين امكان فراهم ميشد تا بازهم دركنار او قرار بگيرم و از شيوه بسيار سخت و منحصربهفرد و خلاقانه فيلمسازياش لذت ببرم.
اعلام اسامی هفت داور سودای سیمرغ جشنواره با حضور⇐منتقد فارغ التحصیل دانشگاه امام صادق+ بازیگر زن “پایتخت”+مدیر تلویزیون+فاخرساز دوران احمدی نژاد+فیلمساز ۳ارگانی+…
|
سینماروزان: اسامی داورام بخش سودای سیمرغ جشنواره سی و هفتم فجر اعلام شد.
به گزارش سینماروزان مهرزاد دانش منتقد فارغ التحصیل دانشگاه امام صادق و ریما رامین فر بازیگر نقش “هما”ی سریال “پایتخت” از جمله اعضای هیأت داوران هستند.
محمد احسانی مدیر شبکه نسیم سیما و محمد بزرگ نیا کارگردان یکی از پروژه های فاخر دولت دوم احمدی نژاد یعنی “راه آبی ابریشم” از دیگر اعضای هیأت داورانند.
محمدعلی آهنگر کارگردان فیلم 3ارگانی “سرو زیر آب” که با حمایت حوزه و فارابی و تصویرشهر تولید شد نیز در هیأت داوران حاضر لست.
پوران درخشنده کارگردان قدیمی سینما و محمود کلاری فیلمبردار پیشکسوت دیگر اعضای هیأت داوران هستند.
این هفت داور 22 فیلم بخش سودای سیمرغ و 3 انیمیشن راه یافته به جشنواره فیلم فجر را داوری میکنند.
روایت محمود کلاری از واسطهگری انتظامی برای بازی در فیلم توقیفی مهرجویی
|
سینماروزان: محمود کلاری فارغ از سه دهه فعالیت به عنوان مدیر فیلمبردار در سینمای ایران و تجربه ژانرهایی متفاوت از تاریخی در «سرب» و «دلشدگان» تا کمدی در «همسر» و «ای ایران»، موزیکال در «امشب شب مهتابه» و جنایی در «آدمکش» و «قرمز»، سابقه بازیگری هم دارد.
به گزارش سینماروزان کلاری که آخرین بار در فیلم «بمب» ایفای نقش یک پدر دلسوز را برعهده داشت اولین بار با ایفای نقش در «بانو»ی داریوش مهرجویی که سالها توقیف بود بازیگری را تجربه کرد.
کلاری در گفتگو با تینا جلالی در «اعتماد» از عزت الله انتظامی به عنوان واسطه اصلی حضور در «بانو» نام برده است. کلاری میگوید: داستان ازاينقرار است كه مهرجويي به من گفت در فيلم جديدم نقش دكتري دارم كه فكر ميكنم تو براي اين نقش انتخاب درستي هستي. من تا آن زمان هيچ پيشينه بازي نداشتم و ميدانستم كار سختي است. آنهايي كه در فيلم مهرجويي بازي كردند همه درخشيدند. از آقاي انتظامي گرفته در فيلم «گاو» كه بعد از سالها با گاو مش حسن او را ميشناختند يا آقاي نصيريان در فيلم «آقاي هالو» كه اين نقش برايش ماندگار بود يا خسرو شكيبايي در «هامون». اين آدمها آنقدر خوب بودند كه اصلا نميشود در فيلم مهرجويي بد بود. ضمن اينكه من اصلا بازيگري نكرده بودم و هيچچيز نميدانستم اگر در فيلم مهرجويي بد باشي آبروريزي ميشود. به همين جهت از تيررس و زاويه آقاي مهرجويي خودم را دور نگاه ميداشتم. تا اينكه آقاي انتظامي به من زنگ زد چرا نميآيي بازي كني؟ گفتم مگه فيلمبرداري شما تمام نشده؟ گفت نه بابا اينها قرارداد با بازيگر ديگر دارند آن بازيگر درگير شده و منتظر او هستند. تو در ذهن مهرجويي رفتي بيا حداقل سكانسهاي تو را بگيريم.
کلاری میافزاید: براي آقاي انتظامي توضيح دادم كه بازي در فيلم مهرجويي بسيار سخت است، اگر بد بازي كنم هر چه هم بخواهم به ديگران توضيح دهم من به خواسته آقاي مهرجويي آمدم گناه به گردن من است. ميترسم از اينكه كار را خراب كنم و آبروريزي شود. آقاي انتظامي گفت: تو بيا اما بد بازي كن آقاي مهرجويي منصرف ميشود. انتظامي گفت: من چند بار است كه براي صحنههاي تو گريم سنگين ميشوم ولي تو نميآيي و صحنههاي تو را نميگيرم و من خسته شدم. من آن موقع ريش داشتم. اين را بگويم از آن موقع تا الان ريش نگذاشته بودم. رفتم سرصحنه و مهرجويي به گريمورم گفت اصلا به گريم صورت كلاري كاري نداشته باشيد. با خودم گفتم الان بد بازي ميكنم و او منصرف ميشود.
کلاری با خنده ادامه میدهد: شايد باورتان نشود هر كاري كه مهرجويي گفت، انجام ندادم اصلا به حرفهايش گوش ندادم، هر كاري دلم ميخواست در فيلم كردم. بايد با بازيگران هماهنگ ميشدم ولي من براي خودم بازي كردم. بهيكباره آقاي مهرجويي كات… عالي بود. گفت تو عالي بودي من همين را دقيقا ميخواستم. از تعجب نميدانستم چه بگويم. گفتم: واقعا خوب بودم يا در رودربايستي ماندي؟ آنجا بود كه فهميدم چقدر بازيگري كار سختي است. ما پشت دوربين بهراحتي زندگي ميكنيم ولي بهمحض اينكه مقابل دوربين ميرويم انگار تمام جهان به شما نگاه ميكند. دنيا دگرگون ميشود صدا تغيير ميكند خيلي كار دشوار ميشود.
تبلیغ فیلمبردار «جدایی…» و «نهنگ عنبر» برای برند چینی تلفن همراه+عکس
|
سینماروزان: محمود کلاری فیلمبردار برجسته سینمای ایران که مدیریت فیلمبرداری آثاری همچون «جدایی…» و «گذشته» اصغر فرهادی را در کارنامه دارد و این روزها درگیر فیلمبرداری «بمب»پیمان معادی است، نمایشگاهی از عکسهای خود را در گالری آس برگزار کرده است.
به گزارش سینماروزان عکسهایی که کلاری در این نمایشگاه ارائه کرده است همگی با یکی از مدلهای بهروز یک برند چینی تلفن همراه یعنی «هوآوی» گرفته شده است!
این مدل p10 نام دارد و نمایشگاه تصاویر کلاری با این مدل موجبات تبلیغ مستقیم برای این برند چینی را فراهم کرده است.
قابلیت تشخیص چهره سهبعدی و زوم ترکیبی از جمله ویژگیهای دوربینهای این مدل است. هر دو دوربین ۲۰ و ۱۲ مگاپیکسلی P10 لنز f/2.2 دارند. دوربین جلوی این گوشی ۸ مگاپیکسلی است و لنز f/1.9 روی آن قرار گرفته تا در نور کم عملکرد خوبی داشته باشد.
دوربین دوگانه مدل p10 «هوآوی» از برند لایکا است و هوآوی درنظر دارد با ارائه چنین تبلیغات مستقیمی حسی نه چندان خوشایند که مشتریان نسبت به این برند چینی دارند را ارتقا دهد.
محمود کلاری بهجای حاتمیکیا به سراغ پیمان معادی رفت+توضیحات این فیلمبردار درباره دشواری همکاری با معادی
|
سینماروزان: محمود کلاری فیلمبردار برجسته وطنی که پیشتر شایعاتی درباره حضورش به عنوان مدیر فیلمبرداری «پرواز به وقت شام» تازه ترین پروژه ابراهیم حاتمی کیا شنیده شده بود به جای حاتمی کیا با پیمان معادی در «بمب» همکاری خواهد کرد.
پیمان معادی که پیش از همکاری با اصغر فرهادی در «درباره الی» و «جدایی…» به عنوان فیلمنامه نویس آثاری نظیر «کما» و «کافه ستاره» شناخته می شد بعد از کسب اشتهار به واسطه «جدایی…» هم در یک سری آثار نه چندان مطرح آمریکایی ایفای نقش کرد و هم یک فیلم به نام «برف روی کاجها» ساخت.
معادی که بیشتر از یک سال است به دنبال ساخت فیلم دومش «بمب» است بنا دارد ظرف یک هفته آینده این فیلم را که داستانش در دهه 60 می گذرد جلوی دوربین ببرد.
محمود کلاری مدیر فیلمبرداری «بمب» با اعلام این خبر به «مهر» گفت: احتمالا فیلمبرداری فیلم «بمب» را یک هفته تا ده روز دیگر شروع میکنیم. اساسا فیلمبرداری این کار، دشوار خواهد بود چون در دوران موشک باران تهران می گذرد. بازسازی آن زمان دشوار است و طبیعتا ساخت و پرداخت اتفاقاتی هم که در فیلم وجود دارد، سخت است.
این مدیر فیلمبرداری که پیشتر در «برف روی کاجها» هم مدیریت فیلمبرداری را برعهده داشت با اشاره به تعدد لوکیشنها در «بمب» تصریح کرد: این فیلم لوکیشنهای زیادی دارد که بخش زیادی در فضای باز است و بخش زیادی هم به صورت دکور و بازسازی است. قرار است که فیلم را در بازه زمانی ۵۰ روز تا ۲ ماه فیلمبرداری کنیم.
بازگشت به «ارتفاع پست» و خاطرات فرهادی؟⇐بخش عمده فیلم تازه حاتمیکیا در هواپیما میگذرد
|
سینماروزان: در حالی ابراهیم حاتمی کیا با سرمایه گذاری سازمان هنری رسانه ای اوج کار تولید تازه ترین فیلمش را در دستور کار قرار داده است که خبرگزاری اصولگرای «فارس» در گزارشی پیرامون این فیلم تازه که با محوریت نقد داعش ساخته میشود از این گفته که بخش عمده فیلم در یک هواپیما می گذرد.
به گزارش سینماروزان حاتمی کیا پیش از این و در ابتدای دهه هشتاد فیلم «ارتفاع پست» را با همکاری اصغر فرهادی نوشته بود؛ آن فیلم هم بخش عمده اش در هواپیما می گذشت و مضمون هواپیماربایی آن که گویا ریشه در واقعیت داشت، یکی از مهیج ترین آثار کارنامه حاتمی کیا را رقم زد.
متن گزارش «فارس» را بخوانید:
مدتی است پیش تولید تازهترین ساخته ابراهیم حاتمیکیا که درباره شرایط سوریه و فعالیت تکفیریهاست، آغاز شده است. ابراهیم حاتمیکیا به همراه محمد خزاعی(تهیهکننده) این روزها در سوریه به سر میبرند تا گروه تولید مقدمات تولید فیلم را فراهم آورند. انتخاب بازیگران سوری برای فیلم از دیگر کارهای گروه اعزامی به سوریه است. بخشهایی از فیلم در سوریه فیلمبرداری میشود.
نام فیلم ارتباط مستقیم با مضمون فیلمنامه دارد و هنوز نام آن از سوی گروه سازنده فاش نشده است. بخشهای اصلی فیلم در هواپیما میگذرد و محمود کلاری مانند اثر قبلی فیلمساز «بادیگارد» عهدهدار مدیریت فیلمبرداری این پروژه خواهد بود و محمد خزاعی به عنوان تهیهکننده در این پروژه با حاتمیکیا همکاری میکند.
بخشی از فیلمبرداری جدیدترین اثر ابراهیم حاتمیکیا در کشور سوریه انجام میشود و هادی حجازی فر بازیگر فیلمهای «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» یکی از نقشهای فیلم جدید حاتمیکیا را عهدهدار است.
این قانون سینمای کیارستمی دو ماه زندان دارد!!!
|
سینماژورنال: محمود کلاری فیلمبردار سرشناس ایرانی با بسیاری از کارگردانان درجه یک ایرانی از علی حاتمی، ناصر تقوایی و مسعود کیمیایی گرفته تا داریوش مهرجویی، عباس کیارستمی، مسعود جعفری جوزانی و اصغر فرهادی همکاری داشته است.
به گزارش سینماژورنال این فیلمبردار در تازه ترین گفتگویش که با فرانک آرتا در “شرق” انجام شده از این گفته که بخشی از زندگی حرفه ایش را مدیون کیارستمی و فرهادی است و البته روایتی هم کرده است از قانونی عجیب در سینمای کیارستمی.
برخی فیلمسازان را تحمل کرده ام
کلاری درباره همکاری با فیلمسازان مختلف می گوید: هر فیلمسازی خصوصیات و روشهای خاص خودش را دارد که از شخصیت فردیاش تأثیر میپذیرد؛ یکی خشک و دیگری منعطف؛ یکی عصبی و دیگری خونسرد. ولی من بدون استثناء از همه آنها یاد گرفتهام. منظورم سینماست و درعینحال سعی کردهام که چیزی هم به کارشان اضافه کنم.
وی ادامه می دهد: غالبشان را دوست دارم و برخیها را هم تحمل کردهام. پارهای از آنها روی من تأثیر گذاشتهاند؛ هم روی کارم و هم روی خودم و البته فیلمسازانی هم بودهاند که روی موقعیت حرفهایام تأثیر گذاشتهاند مثل آقایان کیارستمی و فرهادی که من بخشی از جایگاه حرفهای امروزم را مدیون آنها هستم.
هر کدام مبدأ جداگانه ای دارند
محمود کلاری درباره شباهتهای دنیای فیلمسازی فرهادی و کیارستمی می گوید: این دو فیلمساز بزرگ دنیاهای خودشان را دارند و هرکدام قسمتهایی از جهان ویژهشان را در سینما به نمایش میگذارند. درعینحال مسیر هرکدام از مبدأ پیشینه جداگانهای به سینما میرسد؛ آقای کیارستمی با تجربه هنرهای تجسمی، نقاشی و عکاسی و آقای فرهادی با فعالیت در عرصه هنرهای نمایشی و مشخصا تئاتر وارد سینما شدند.
درآوردن اشک تماشاگر…
وی می افزاید: اجازه دهید به موردی اشاره کنم که هم تا حدی پاسخ سؤال شما را داده باشم و هم از سنگینی بحثمان کم کنم. آنهایی که با عباس کیارستمی ارتباط بیشتری دارند میدانند و حتما از زبان خودش شنیدهاند که او قوانین نانوشتهای برای سینما دارد. در قانون سینمایی کیارستمی مثلا درآوردن اشک تماشاگر دوماه زندان دارد!
محسن تنابنده، یک دختر شهرستانی و Ferrari هشت میلیاردی!!
|
سینماژورنال: محسن تنابنده بازیگری که نوروز امسال کمدی-سیاسی پرفروش “ایران برگر” را روی پرده داشت و ماه رمضان هم با سریال “پایتخت4” روی آنتن رفته بود درگیر تجربیات تازه ای خواهد شد.
به گزارش سینماژورنال تنابنده که اولین ساخته سینمایی اش “گینس” به دلیل حجم فراوان استفاده از شوخیهای زننده با انتقاد کارشناسان سینما مواجه شد قصد دارد نقش اصلی مرد تازه ترین فیلم علیرضا داوودنژاد را بازی کند.
این فیلم “فِراری” نام دارد که سناریوی آن را کامبوزیا پرتوی نوشته است که این روزها فیلم پرهزینه “محمد رسول ا..(ص)” را به عنوان سناریست روی پرده دارد.
آغاز فیلمبرداری از اوایل آذر ماه
داوودنژاد با تایید حضور تنابنده در “فِراری” به “ایسنا” گفت: فیلمبرداری «فراری» به تهیهکنندگی جهانگیر کوثری اوایل آذر ماه آغاز میشود و این روزها مراحل پیش تولید را میگذراند.
به گفته او هنوز لیست کامل عوامل این فیلم مشخص نشده است اما تاکنون حضور محمود کلاری در مقام مدیر فیلمبرداری، پرویز آبنار صداگذار، ایمان امیدواری طراح گریم و بابک کریمی طراح صحنه، قطعی شده است.
بازیگران دیگری هم قرار است به این پروژه بپیوندند تا این فیلم در تهران و یکی از شهرستانها که هنوز مکانش قطعی نشده است، مقابل دوربین برود.
تلاشهای دختر شهرستانی برای گرفتن عکس یادگاری با فِراری 8 میلیاردی
داستان “فِراری” درباره دختری است که از شهرستان به تهران میآید و تلاش میکند تا با خودروی «فِراری» هشت میلیاردی، عکس یادگاری بگیرد!!!
ایفای نقش یک خواننده پاپ در فیلم جدید کیمیایی
|
سینماژورنال: مسعود کیمیایی که به تازگی پروانه ساخت فیلمنامه “قاتل اهلی” را دریافت کرده قصد دارد از یک خواننده پاپ در این فیلم استفاده کند.
به گزارش سینماژورنال و به نقل از “سینما” این کارگردان شناخته شده سینما اوایل امسال نگارش فیلمنامه تازه ای را آغاز و مدتی قبل نسخه ای از آن را برای دریافت مجوز، به اداره نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد ارسال کرد.
فیلمی که مسعود کیمیایی خود تهیه کنندگی آن را بر عهده دارد و به تازگی پروانه ساخت آن از سوی وزارت ارشاد صادر شده است.
می خواهم سراغ فیلم های خودم بروم؛ این جمله ای است که مسعود کیمیایی درباره حال و هوای “قاتل اهلی” می گوید و ادامه می دهد: فیلم تازه ام در دوره قبل از این فیلم های آخرم قرار می گیرد اما هیچ شباهتی به آثار ساخته شده ام ندارد. به تازگی پروانه ساخت آن را گرفته ام اما از آنجا که هنوز با سرمایه گذار اصلی ام توافق نکرده ام نمی توانم تاریخ شروع فیلمبرداری را مشخص کنم. با چند سرمایه گذار در حال مذاکره هستم که در صورت توافق نهایی با یکی از آنها بزودی پیش تولید “قاتل اهلی” را شروع می کنم.
کیمیایی معتقد است در صورت مهیا شدن شرایط فیلم تازه اش را به جشنواره فجر می رساند: تمام تلاشم این است که “قاتل اهلی” را به جشنواره امسال برسانم اما همه این ماجراها منوط به قطعی شدن سرمایه گذار است.
کیمیایی می افزاید: “قاتل اهلی” پر هزینه نیست. یک فیلم معمولی از نظر تولید است که قصه اش در تهران امروز روایت می شود. قصه جوانی است که تمام راه های پولدار شدن را می ورد اما در آخر می فهمد که برای پولدار شدن نبوغی بیش از انیشتین باید داشته باشد!
کیمیایی هنوز بازیگران فیلمش را انتخاب نکرده اما می گوید “قاتل اهلی” 4 بازیگر اصلی دارد: حضور هیچ بازیگری در فیلم قطعی نشده اما با توجه به مضمون فیلمنامه یکی از نقش های اصلی فیلم را یک خواننده پاپ بازی می کند. خواننده ای با صدای خاص که به آواز خوانی نگاه ویژه ای داشته باشد. شاید این نقش به یک هنرپیشه خواننده یا یک خواننده هنرپیشه برسد.
از آنجا که بخشی از فیلم با موسیقی می پردازد حضور یک آهنگساز در همان مراحل اولیه برای فیلم لازم است. به همین دلیل کیمیایی قصد دارد بعد از تجربه موفق “متروپل” دوباره با بهزاد عبدی کار کند.
برای فیلمبردای “قاتل اهلی” هم گفته می شود او با محمود کلاری مذاکراتی انجام داده تا بعد از “سربازهای جمعه” دوباره پشت دوربین فیلمی از مسعود کیمیایی قرار بگیرد
مریلا زارعی بازیگر “بادیگارد” حاتمیکیا شد/مذاکره با فیلمبردار “از کرخه تا راین”
|
سینماژورنال: هرچند ابراهیم حاتمی کیا و پژمان لشکری پور که این روزها به عنوان تهیه کننده در کنارش فعالیت می کند هیچ کدام به صراحت درباره وضعیت تولید تازه ترین فیلم این کارگردان حرف نمی زنند اما گویا تولید “بادیگارد” جدی شده و این فیلم به زودی کلید می خورد.
به گزارش سینماژورنال چندی قبل شایعه شد که پرویز پرستویی نقش اصلی مرد فیلم را بازی می کند و حالا و البته همان طور که قابل پیش بینی بود مشخص شده که مریلا زارعی نیز بازیگر اصلی زن است.
زارعی در آثار سالهای اخیر حاتمی کیا و از جمله “گزارش یک جشن”، “دعوت” و “چ” نقش محوری داشته است.
مریلا زارعی و پرستویی در برابر دوربین محمود کلاری
آن طور که “بانی فیلم” خبر داده در “بادیگارد” هم این مریلا زارعی است که ایفاگر نقش اصلی زن خواهد بود و در کنار وی چند بازیگر شناخته شده و از جمله پرویز پرستویی نیز حضور دارند.
به جز این گویا حاتمی کار مدیریت تصویربرداری “بادیگارد” را هم به محمود کلاری پیشنهاد داده اما وی که این روزها در ایالات متحده به سر می برد هنوز به این پیشنهاد پاسخ مثبت نداده است. کلاری پیش از این و در “از کرخه تا راین” با حاتمی کیا همکاری کرده بود.
دانشمند هسته ای و بادیگاردش
داستان “بادیگارد” درباره محافظ یک دانشمند هستهای است که مأموریت پیدا میکند از او محافظت کند. او از بچههای جنگ است و حالا درگیر ماجرایی جدید شده است.
پیش بینی می شود با تکمیل بازیگران، “بادیگارد” تا اواخر بهار کلید خورده و برای حضور در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر آماده شود.
زندگی شهید قجه ای بعد از “بادیگارد”
حاتمی کیا همزمان تحقیقات پروژه زندگی شهید حسین قجه ای را هم جلو می برد اما از آنجا که آن پروژه بلحاظ پروداکشن وسیعتر است فعلا “بادیگارد” را تولید کرده و سپس به سراغ آن پروژه خواهد رفت.