1

یک روایت واقعی از اکبر زنجانپور⇐چگونه عشق به دختر همکلاسی باعث بازیگر شدن پرویز فنی‌زاده شد؟

سینماروزان: اکبر زنجانپور از بازیگران پیشکسوت تئاتر ایران زمین که سابقه ایفای نقش در سینما و تلویزیون را هم داشته است و از جمله فیلمی به نام “پل خواب” را آماده اکران دارد در بخشی از گفتگویی تفصیلی که با “اعتماد” انجام شده است به مرور خاطره ای از پرویز فنی زاده بازیگر شناخته شده پرداخته است.

به گزارش سینماروزان این خاطره مربوط است به چگونگی بازیگر شدن پرویز فنی زاده که زنجانپور آن را به نقل از خود فنی زاده بیان کرده است.

متن کامل خاطره نگاری زنجانپور را بخوانید:

اوايل سال ٥٨ به پيشنهاد پرويز فني‌زاده با دكتر خواجه نوري نامي كه در زمينه مطالعات روانكاوي تخصص داشت جلسه‌اي برگزار كرديم. تعدادي از بازيگران تئاتر هم حضور داشتند. آقاي خواجه نوري به همراه گروهش آمد و بعد از چند دقيقه گفت‌وگوهاي ابتدايي از بعضي پرسيد «چرا بازيگري را انتخاب كرده‌اند؟»

يكي از افراد هميشه طلبكار كه اصلا بازيگر خوبي هم نبود جواب داد: ديدم خلق به اين كار احتياج دارد، آمدم! اغلب چنين پاسخ‌هايي مطرح مي‌شد كه مثلا براي نجات مردم! چرا؟ چون آن زمان مد روز بود. اصلا فكر نمي‌كردند كه هنرمند وراي اين حرف‌ها قرار مي‌گيرد.

 نوبت به فني‌زاده رسيد، گفت: «در دوران مدرسه عاشق شدم ولي از بس زشت بودم طرف اصلا به من نگاه نمي‌كرد. برادرش عضو گروه تئاتر مدرسه بود، به همين دليل عضو گروه شدم و يك نقش گرفتم. نقش هم اين‌طور بود كه بايد كتك مي‌خوردم. روز اجرا همه از جمله شخص مورد نظر به سالن آمدند و من اگر قرار بود زمين بخورم اتفاق را دوبرابر جلوه مي‌دادم به اين اميد كه ديده شوم. خب ديده شدم ولي نه از سوي دختري كه عاشقش بودم، بلكه صحنه من را ديد و بازيگر شدم. » بعد از اين خاطره سالن اداره تئاتر از تشويق حضار رفت روي هوا! چرا؟ چون راست گفت.

اکبر زنجانپور
اکبر زنجانپور



نظرات خواندنی یک پزشک درباره “ستایش”، “مختارنامه”، منتقدی که به شلاق محکوم شده بود و…

سینماژورنال: در هفته های گذشته مسعود فراستی منتقد سینمای ایران به خاطر نقد خاصش بر یک فیلم اگزوتیک یه نمایش درآمده در یک گروه سینمایی دولتی، با انتقاد طیفی خاص از وابستگان به این گروه مواجه شد و ماجرا تا جایی پیش رفت که یکی از کارمندان همین گروه او را به “شلاق” محکوم کرد!

به گزارش سینماژورنال فراستی اما بی توجه به این رفتارها همچنان در روزهای بعد هم بر نظر خود درباره آن فیلم خاص ابرام نشان داد و البته که باز هم کم طعنه نشنید.

حالا در یک مورد جالب پزشکی به نام محمد کیاسالار که سردبیر هفته‌نامه‌ای پزشکی به نام “سلامت” هم هست به گلایه از فراستی پرداخته؛ البته نه بخاطر استفاده از یک اصطلاح خاص که به خاطر به کار بردن کلمات “منگل” و “عقب افتاده” در توصیف یک فیلم کمدی.

این البته تنها نقد این پزشک روزنامه نگار نیست بلکه وی برخی از محصولات تلویزیونی مانند “ستایش”، “ساختمان پزشکان” و “مختارنامه” را به خاطر تحقیر برخی بیماران زیر سوال برده است.

سینماژورنال متن یادداشت دکتر کیاسالار را به نقل از “سلامت” ارائه می دهد:

مرهم نمی‌نهمی، به جراحت نمک مپاش

نشسته‌ام پای «هفت». نقد فیلم «من سالوادور نیستم» در حضور کارگردان. مسعود فراستی دارد فیلم منوچهر هادی را تحقیر می‌کند. تا اینجای قصه، عجیب نیست.

اما استفاده چندباره‌اش از کلمات مونگل و عقب‌افتاده برای تحقیر یکی از کاراکترهای فیلم واقعا عجیب و نسنجیده است. برایم سخت نیست خودم را جای پدرانی بگذارم که فرزندشان با این نقص ژنتیکی به دنیا آمده.

سندرم داون، نقص نادری نیست. از هر 700 نوزاد، یکی مبتلاست. این روزها با افزایش سن ازدواج و زایمان در ایران و جهان، آمارش بیشتر هم شده است. در همین «سلامت» در طول این سال‌ها کم ایمیل و تلفن و نامه نداشته‌ایم از پدران و مادرانی که نوزادشان با این نشانگان به دنیا آمده. یاد یکی‌شان می‌افتم که پارسال برای تشکر از تیتر «شما آدم شوید، ما فرشته می‌مانیم» در هفته نامه “سلامت” تماس گرفته بود و موقع حرف زدن از مشکلات فرزندش پای تلفن بغضش شکست.

بغضم را مشت می‌کنم و تصمیم می‌گیرم برای نمی‌دانم چندمین بار یادداشتی بنویسم با این مضمون که «مرهم نمی‌نهمی، به جراحت نمک مپاش». می‌خواهم دوباره به این بهانه از مبتلایان به این نقص ژنتیکی و خانواده‌هایشان بابت تمام تحقیرهای ناروایی که حتی پای برنامه‌های تلویزیونی تحمل می‌کنند، عذرخواهی کنم.

گلایه از “ستایش” و ربط دادن سکته مغزی به فعل گناه

پشت میزم می‌نشنیم و فایل یادداشت‌های قدیمی‌ام را ورق می‌زنم. پر است از متن‌هایی که در طول این سال‌ها با همین مضمون درباره بیماری‌های مختلف نوشته‌ام.

این یکی از همان‌هاست، در همین «سلامت»، در همین رابطه: «داریوش ارجمند رو به‌ روی سیما تیرانداز ایستاده و مونولوگ می‌گوید. سیما تیرانداز روی ویلچر نشسته و حرف‌ می‌شنود؛ حرف‌هایی قریب به این مضمون که تو اگر فلج شده‌ای و به این روز افتاده‌ای، داری تقاص گناهانت را پس می‌دهی و حالا اگر تمام دنیا را هم به پایت بریزند، تا آخر عمرت هیچ لذتی نمی‌بری.

یاد همسایه دیوار به دیوار‌مان می‌افتم که بعد از سکته مغزی‌اش فلج شده و دلخوشی‌اش زل زدن به تلویزیون و تماشای همین «ستایش»‌هاست و به این فکر می‌کنم که او از شنیدن این حرف‌ها چه حالی می‌شود و بچه‌هایش به چه بهانه‌ای می‌توانند کانال تلویزیون را عوض کنند. به این فکر می‌کنم که آمار سکته مغزی در ایران چند درصد است و چند درصد از مبتلایانش ویلچرنشین می‌شوند و از میان آنها چند درصدشان نشسته‌اند پای این سریال.

گلایه از “مختارنامه” و مرض شمر

قصه، قصه «ستایش» نیست. پای این سهوالقلم‌ها به شاهکارهای تلویزیونی هم باز شده. نمونه‌اش «مختارنامه». در یکی از قسمتها غلام مختار و غلام شمر، همسفر شده بودند تا برسند به شمر. آنجا هم بخشی از دیالوگ‌ این دو نفر درباره بیماری پوستی شمر بود؛ درباره برص؛ همان بیماری‌ای که پزشکان به آن می‌گویند ویتیلیگو و اسم عربی‌اش برص است و اسم فارسی‌اش لک و پیس. آنجا هم آن دو نفر طوری درباره این بیماری حرف می‌زدند که انگار سند این بیماری خورده است به اسم شمر؛ چیزی قریب به این مضمون که برص، ظاهر آن ملعون را چندش‌آورتر کرده و دیالوگی که خوب یادم مانده، اینکه: «برص، شمر را شمرتر کرده!»

یماری خودایمنی یعنی بیماری‌ای که ما در آن هیچ نقشی نداریم؟

آن روز هم به این فکر افتادم که اگر کسی خودش یا یکی از عزیزانش برص داشته باشد و نشسته باشد پای «مختارنامه»، از شنیدن این حرف‌ها درباره بیماری‌اش چه حالی پیدا می‌کند؟ می‌دانید شیوع برص در ایران چقدر است؟ می‌دانید پزشکان به برص می‌گویند بیماری خودایمنی؟ می‌دانید بیماری خودایمنی یعنی بیماری‌ای که ما در آن هیچ نقشی نداریم و بدنمان ناگهان علیه خودش فعالیت می‌کند و با یک مکانیسم ناشناخته، بیمارمان می‌کند؟ برص و ام‌اس و هزار و یک بیماری دیگر جزو بیماری‌های خودایمنی‌اند و همین من و شمایی که امروز چهار ستون بدنمان سالم است، فردا ممکن است با یک بیماری خودایمنی از خواب بیدار شویم؛ برص یا ام‌اس یا هزار و یک بیماری دیگر.

“ساختمان پزشکان” هم هرچه رشته کرده بودیم پنبه کرد

قصه وقتی غم‌انگیزتر می‌شود که پای فضاهای طنز به میان می‌آید؛ چون تصور رایج این است که عنوان طنز می‌تواند هر شوخی‌ و تحقیر و تمسخری را توجیه کند. نمونه‌اش «ساختمان پزشکان» که صدای روان‌شناسان و روان‌پزشکان را درآورده که هرچه ما برای انگ‌زدایی از بیماری‌های اعصاب و روان رشته بودیم، پنبه کرده.

“ساختمان پزشکان” و “مختارنامه” و “ستایش” را مثال زدم چون هر سه‌ در جذب مخاطب موفق بوده اند. سوال این است که وقتی موفق‌هایمان حواسشان به این سهوالقلم‌های دلخراش نیست، از درجه‌دومی‌ها و درجه‌سومی‌ها چه انتظاری می‌شود داشت؟»

منتقد عزیز! فیلمنامه‌‌نویس محترم! کارگردان بزرگوار! دوست هنرمند! ما از خودتان شنیده‌ایم که همذات‌پنداری، مرکز ثقل هنر است. اگر اینطور است، به شما اطمینان می‌دهم که ما در «سلامت» از همدلی با بیماران و خانواده‌هایشان و تکرار مکرر درددل آنها خسته نمی‌شویم. کاش شما هم به آنچه می‌گویید، پایبند باشید و از این همذات‌پنداری خسته نشوید. خسته نباشید!




پرسش یک رسانه اصولگرا⇐چرا الگوبرداری از “شهرزاد” می‌تواند خطرناک باشد؟

سینماژورنال: سریال “شهرزاد” جزو معدود سریالهای شبکه خانگی بود که توانست توجه مخاطبان را به قدر کفایت جلب کند و همین عاملی شده است برای آن که برخی رسانه ها این موفقیت را یک اتفاق ویژه و منحصربفرد قلمداد کنند.

به گزارش سینماژورنال با این حال روزنامه “صبح نو” از روزنامه های تازه تأسیس اصولگرا با دیدی واقع نگرانه به خطرات تحسین بیش از حد این سریال پرداخته است با طرح این پرسش که چرا الگوبرداری از این سریال می تواند خطرناک باشد؟

این روزنامه با ذکر مثال از آثاری همچون “مختارنامه”، “کیف انگلیسی” و “مدار صفر درجه” و تأکید بر فقر اقتصادی سالهای اخیر رسانه ملی که منجر به عدم توانایی تولید محصول نمایشی ویژه شده است یکی از دلایل توجه بیش از حد به “شهرزاد” را عدم امتداد سنت تولید سریالهایی فاخر نظیر “مختارنامه” در رسانه ملی دانسته است.

سینماژورنال متن کامل گزارش “صبح نو” را ارائه می دهد:

«شهرزاد» حد بالایی از سریال سازی است یا صرفا یک موفقیت نسبی در شبکه خانگی؟

در ماههای اخیر و با موفقیت نسبی که سریال «شهرزاد» در شبکه خانگی داشته است با تحلیلهای مختلفی روبروییم در نقد رسانه ملی با این رویکرد که چرا «شهرزاد» می تواند موفق باشد و رسانه ملی، نه!

اگر دوز احساسی چنین تحلیلهایی را کنار بگذاریم و بخواهیم به لحاظ منطقی درستی چنین تحلیلهایی را به بررسی کنیم چقدر می توانیم آنها را کاربردی بدانیم؟

در کیفیت استاندارد «شهرزاد» به خصوص در تصویرسازی بصری تاریخی خاص شکی نیست اما آیا «شهرزاد» حد بالایی از سقف آرزوهایمان در سریال سازی است یا صرفا یک موفقیت نسبی در شبکه خانگی؟

طبیعی است که درستی فرض دوم بیشتر است. «شهرزاد» سریال استانداردی است آن هم در شبکه خانگی که عموما کارها با بزن دررویی کامل در آنها پیش می رود و سازندگان بیشتر از آن که به دنبال جلب مخاطب در این مدیوم باشند به دنبال جلب اسپانسر برای تولید محصولند.

«شهرزاد» را چه کسی ساخته؟ حسن فتحی کارگردانی که محصول تلویزیون است و تمامی تجربیات موفقش در ژانر تاریخی از «پهلوانان نمی میرند» تا «شب دهم» و «مدار صفر درجه» را مرهون فضایی است که رسانه ملی برای رشد و نمو در اختیار او گذاشت.

فتحی تکنیسینی محصول رسانه ملی است

اگر بخواهیم «شهرزاد» را موفق بدانیم باید سهمی از آن را برآمده از سیاستهای رسانه ملی بدانیم. اما کدام سیاستها؟ سیاستهایی لااقل مربوط به یک دهه قبل که وجود منابع مالی کافی این شانس را پیش روی امثال حسن فتحی قرار می داد که بتوانند درونیات ذهنی خود از تاریخ را در قالب داستانهایی جذاب به مخاطب عرضه کنند.

حتی اگر براساس رگه های سیاسی-اجتماعی «شهرزاد» بخواهیم قضاوت کنیم کفه کیفیت در آثاری مانند «مدار صفر درجه» خیلی سنگین تر به نظر می رسد چون سریال اخیر فتحی برخلاف سریالهای قبلی اش با حداقلی از مابه ازای تاریخی پیش رفته و بیشتر این روایات عشق و فراغ و مایه های تبهکارانه بوده که به اثر شکل داده است.

اما فتحی چون تکنیسینی است محصول رسانه ای که زمانی واقعا ملی بود و سبد سرگرم سازی مخاطبان را شکل می داد دقیقا فهمیده حتی با فاکتور گرفتن یا کمرنگ کردن اتفاقات تاریخی از درامی که در دل تاریخ می گذرد چگونه باید درامی پرکشش خلق کند.

«شهرزاد» سقف توانایی های فتحی نیست

همین است که «شهرزاد» در دوره فقدان محصول سرگرم کننده نمایشی در رسانه ملی به شدت به چشم می آید و کار تا جایی می رسد که کارشناسان ما هم مرتب بر تنور الگوبرداری از «شهرزاد» می دمند….

ولی اشتباه دقیقا همین جا رخ می دهد چراکه «شهرزاد» نه تنها سقف توانایی های فتحی نیست که تجربیاتش نشان داده وقتی او به صراحت به سراغ نگارش اثری تاریخی منطبق با داده های سیاسی مشخص می رود نتیجه ای نظیر «مدار صفر درجه» رخ می دهد که در عین سرگرم سازی می تواند یک منبع مطالعاتی درباره دوره ای خاص از تاریخ هم باشد.

نتیجه چیست؟ نتیجه آن است که منطقی ترین رویکرد در قبال موفقیت «شهرزاد» این است که به جای تکرار کلیدواژه الگوبرداری از این سریال که قطعا جز کلیشه پردازی را به دنبال نخواهد داشت بر پروسه بازگشت امثال حسن فتحی به رسانه ملی تأکید کنیم.

پرسشی که روسای جدید باید به آن پاسخ دهند

باید مروری داشته باشیم بر سریالهای پرمخاطب تلویزیون در دو دهه اخیر و مثلا مقایسه ای کنیم میان «مختارنامه»، «کلاه پهلوی» و «کیف انگلیسی» با «معمای شاه» که چطور قبلی ها توانستند ذهن مخاطبان علاقمند به تاریخ را تا حد زیادی غرق لذت کنند و اثر فعلی نمی تواند آن گاه باز هم به این نتیجه می رسیم که مدیوم تلویزیون کارکشته های خودش را می خواهد.

سیدضیاءالدین دری بعد از سالها سعی و خطا و کسب تجربه در سینما و تلویزیون بود که با ساخت «کیف انگلیسی» به مرور برهه ای حساس از تاریخ پرداخت اما او نیز چند سالی است از تلویزیون فاصله گرفته.

این وضعیت درباره داوود میرباقری هم صادق است. چرا میرباقری بعد از صرف سالهای فراوان از زندگی اش و زمانی که به شکوفایی کاملی رسیده بود که نتیجه اش می شد «مختارنامه» به ناگاه از رسانه ملی فاصله گرفت و به تولی سریالهای روتینی مانند «شاهگوش» و «دندون طلا» رسید.

انصافا اگر بخواهیم «مختارنامه» یا «کیف انگلیسی» و حتی «مدار صفر درجه» را با «شهرزاد» مقایسه کنیم به کدام یک رأی خواهیم داد؟

خیلی جرأت می خواهد که یکی از این سه سریال را به لحاظ کیفی پایین تر از «شهرزاد» بدانیم.

پس چرا سنت تولید «مختارنامه»ها امتداد نیافته؟ این پرسشی است که مدیران تازه رسانه ملی باید به طور جدی به دنبال یافتن پاسخ آن باشند.




بازیگر “مختارنامه”، ایدز و یک هشدار

سینماژورنال: سیامک اطلسی بازیگر پیشکسوت به مدیران سینما و تلویزیون هشدار داد تغییر منشأ ابتلا به ایدز از اعتیاد به سمت روابط پرخطر را جدی بگیرند و برای مقابله با آن تولید محصولات نمایشی آگاهی‌بخش را در دستور کار قرار دهند.

سیامک اطلسی بازیگری که نزدیک به سه دهه است در تلویزیون فعالیت داشته است درباره چرایی عدم پرداخت درست مسأله ایدز و بیماران اچ.آی.وی در رسانه ملی به “هنر+ایدز” گفت: در تلویزیون ما متاسفانه یک محافظه کاری شدید درباره نشان دادن  مسائل و معضلات بزرگ اجتماعی مثل همین بیماری ایدز و یا اعتیاد به مخدرهای صنعتی جدید وجود دارد و اگر مجموعه ای هم در این حوزه ها ساخته شده آن قدر مبهم و دوپهلو بوده که نتوانسته جنبه آگاهی رسانی و تاثیرگذاری داشته باشد.

توقیف سریالی که به معضل اجتماعی می پرداخت

این بازیگر با اشاره به یکی از تجربیات خود در برخورد با ممیزی رسانه ملی اظهار داشت: چندی پیش در سریالی بازی داشتم به عنوان «گلریزان» که درباره اعتیاد به مواد مخدر صنعتی بود و سازنده تلاش می کرد دراین زمینه به جوانها اطلاع رسانی کند. اما مسئولین تلویزیونی آن را پخش نکردند و گفتند که دیدنش بدآموزی دارد!

وی ادامه داد: به نظر می رسد درباره ایدز هم تقریبا وضع به همین صورت است و اگر تهیه کننده ای پیدا شود و هزینه تولید را هم فراهم کند تلویزیون کمی واهمه از پخش چنین اثری خواهد داشت.

تکیه بیش از حد بر سوژه های تکراری

بازیگر سریالهای «مختارنامه» و «پدرسالار» با نقد تولیدات تلویزیون بیان داشت: تلویزیون بیشتر به حمایت از آثار معمولی که  قصه ای روتین دارند تمایل دارد و این نمی تواند ارزنده باشد بخصوص که در سالهای اخیر دیده ایم همین تکیه بیش از حد بر سوژه های تکراری مخاطبان را به سمت شبکه های ماهواره ای سوق داده است.

این بازیگر ضمن اشاره به اهمیت ساخت سریال هایی در باره بیماری ایدز افزود: به علت فراگیر بودن تلویزیون این رسانه با حمایت از تولید این نوع آثار می تواند روی جوانها فرهنگ سازی درستی انجام بدهد؛  درصورتی که مدیران تلویزیونی برخلاف این موضوع فکر می کنند و پرداختن به بیماری ایدز را جزو مسائل ممنوعه می دانند.

ایدز را از دایره خط قرمزها خارج کنید

بازیگر «روز واقعه» و «ملک سلیمان» تأکید کرد: به عنوان بازیگری که تجربه حضور در تلویزیون و سینما را کنار هم داشته ام، فکر می کنم تلویزیون می تواند به مراتب مفیدتر از سینما درباره ایدز برنامه های نمایشی مانند سریالهای جذاب و دیدنی تولید کند.

اطلسی ادامه داد: موج ایدزی که در سالهای اخیر شیوع آن از سمت اعتیاد تزریقی به سمت روابط پرخطر رفته قطعا زنگ خطر را برای مدیران فرهنگی هم به صدا درآورده که جدی تر به اطلاع رسانی در این باره از طریق رسانه ملی بپردازند. پس پیشنهاد می دهم این سوژه را از دایره خط قرمزها و سوژه های ممنوعه خارج کنند و بگذارند فیلمنامه نویسان با فراغ بال به آن بپردازند.

کمپین “هنر+ایدز”  که از نوروز ۹۵ آغاز به کار کرده، کمپینی مردم‌نهاد است که می‌کوشد به نوبه خود زمینه ارتباط بیشتر میان اهالی هنر و مردمان در زمینه آگاهی بخشی پیرامون این بیماری را فراهم کند و به بررسی دلایل عدم استفاده کافی هنرهای نمایشی از سوژه های مرتبط با بیماران اچ.آی.وی بپردازد.




ساخت “سلمان فارسی” به سال ۹۶ موکول شد

سینماژورنال: چندي پيش بود كه معاون سيما از امكان ساخت سريال فاخر «سلمان فارسي» از صحابه كبار پيامبر(ص)، در اصفهان زادگاه اين شخصيت بزرگ تاريخ اسلام خبر داد.

به گزارش سینماژورنال با وجود اينكه داوود ميرباقري بعد از آغاز نمايش سريال مختار‌نامه، از آمادگي‌اش براي ساخت سريال «سلمان فارسي» خبر داده بود، مشكلات مالي سازمان باعث شد تا چند سال فيلمنامه اين سريال راكد بماند و ميرباقري نيز با فعاليت در شبكه نمايش خانگي از فضاي تلويزيون و توليد سريال فاخر فاصله بگيرد تا اينكه چندي پيش علي ‌اصغر پورمحمدي، معاون سيما، در سفر به اصفهان خبر از ساخت سريال «سلمان فارسي» داد.

امرالله احمدجو، كارگردان و فيلمنامه‌‌نويس در گفت‌و‌گو با «جوان» اظهار داشت: من در نوشتن گفت‌و‌گوها به آقاي ميرباقري كمك مي‌كنم و ايشان در حال نوشتن فيلمنامه هستند.

پخش سريال مذهبي «مختارنامه» بار ديگر توانايي‌‌هاي ميرباقري را در ساخت سريال مذهبي به نمايش گذاشت. ميرباقري كه سريال‌‌هاي ماندگار «امام علي (ع)» و «معصوميت از دست رفته» را توليد كرده بود، زندگي مختار ثقفي شاخص تاريخ اسلام و منتقم خون سيد الشهدا (ع) را در قالب سريالي بلند توليد كرد، سريالي كه در كشورهاي عربي و به خصوص در عراق طرفداران زيادي پيدا كرد.

ميرباقري در همان سالي كه «مختار نامه» از تلويزيون پخش مي‌‌شد، سراغ ساخت سريال سلمان فارسي رفت و حتي بازيگر نقش سلمان را هم انتخاب كرد. كاوه فتوحي كه توسط ميرباقري كشف شده بود و نقش حضرت عباس (ع) را در مختار نامه بر عهده داشت، با وجود اينكه نقشش به خاطر مسائل مذهبي و نظر برخي از علما از سريال حذف شد، اما نظر كارگردان نسبت به چهره فتوحي و توانايي‌هاي بازيگري وي از بين نرفت و ميرباقري براي سريال «سلمان» سراغ اين نابازيگر خوش‌چهره رفت.

ميرباقري مي‌خواست سريال سلمان فارسي را در استان سمنان و در نزديكي زادگاهش بسازد، ولي مشكلات مالي سازمان كه روز به روز بيشتر مي‌شد باعث شد تا پروژه ساخت «سلمان فارسي» از توليد فاصله بگيرد.

احمدجو در ادامه گفت: در روند ساخت سريال «سلمان فارسي»، آقاي ميرباقري حتي خودشان به كار ديالوگ‌ها مي‌پردازند و ما تنها در كارهاي ديگر به ايشان كمك مي‌كنيم. ساخت سريال فاخر «سلمان فارسي» از سال 96 شروع مي‌شود.

کاوه فتوحی/بازیگری که برای ایفای نقش سلمان فارسی کاندیدا شده بود
کاوه فتوحی/بازیگری که برای ایفای نقش سلمان فارسی کاندیدا شده بود



آهو خردمند: صداوسیما باید زودتر از اینها درباره ایدز محتوای نمایشی تولید می‌کرد

سینماژورنال: آهو خردمند بازیگر زن پیشکسوت ایرانی که علاوه بر بازیگری دستی هم در ترجمه، دوبله و البته هنر نقاشی دارد از جمله هنرمندان ایرانی است که اعتقاد دارد تمامی هنرهای نمایشی از سینما گرفته تا تلویزیون و البته تئاتر به شدت می توانند در آگاه سازی پیرامون بیماران اچ.آی.وی کمک حال بیماران و خانواده هایشان باشند.

به گزارش سینماژورنال خردمند در گفتگو با کمپین “هنر+ایدز” با بیان اینکه مسأله ایدز از جمله سوژه هایی است که چه در ادبیات و چه در هنرهای نمایشی کشورهای اروپایی و آمریکایی بدان پرداخته می شود بیان داشت: در میان آثار نمایشی غربی که در سالهای اخیر دنبال کرده ام دیده ام که درباره بیماران اچ.آی.وی هم تصویرسازی می کنند و هم می کوشند شرایطی را فراهم آورند برای آگاهی بخشی از طریق هنر.

وی ادامه داد: خودم هم چند بار نمایشنامه هایی اروپایی و آمریکایی در این باره را خواندم و بدم نمی آمد آنها را ترجمه کنم تا منبعی باشد برای اجرای نمایش در داخل اما سابقه ذهنی ام این را به من می گفت که این نمایشنامه ها به دلیل سوژه هایشان اجازه چاپ نخواهند گرفت. این شد که آنها را آرشیو کردم تا در آینده روی آنها کار کنم.

صداوسیما باید زودتر از اینها در این مسأله ورود می کرد

بازیگر آثاری سینمایی نظیر “زخم شانه حوا” و “قصه پریا” درباره چرایی عدم تصویرسازی درست و حساب شده از وضعیت بیماران اچ.آی.وی در سینما و تلویزیون ایران اظهار داشت: از یک طرف خودسانسوری برخی از کارگردانان و تهیه کنندگان را داریم که به جای آن که پیشرو باشند سعی می کنند دنباله رو باشند و از آن طرف هم به هر حال هم صداوسیما و هم سازمان سینمایی چنان که باید به این سوژه ها روی خوش نشان نمی دهند.

آهو خردمند درباره نقش صداوسیما و سازمان سینمایی در ایجاد شرایط تولید آثاری مرتبط با دغدغه های بیماران ایدزی گفت: صداوسیما باید زودتر از اینها در این مسأله ورود می کرد و شرایط تولید محتوای نمایشی اعم از سریالهای تلویزیون یا فیلمهای تلویزیونی با محوریت اچ.آی.وی و بیماران آن را فراهم می کرد. به هر حال این رسانه اگر بخواهد بار آموزشی خود در قبال پیشگیری از این بیماری را هم فراهم کند قطعا باید سریعتر از اینها در این ماجرا ورود می کرد و از ایده های کارگردانان و نویسندگان با محوریت ایدز استقبال می کرد.

وی ادامه داد: از آن طرف وزارت ارشاد و سازمان سینمایی هم به صراحت حمایت خود را از تولید آثار آسیب شناسانه با محوریت پیشگیری از بیماریهای چون ایدز اعلام کنند تا کارگردانان هم از بلاتکلیفی و ترسی که به واسطه سانسور در این رابطه وجود دارد خارج شوند.

تابو کردن ایدز در سینما و تلویزیون درست نیست

بازیگر سریالهایی چون “یک مشت پر عقاب”، “به کجا چنین شتابان” و “مختارنامه” با بیان اینکه اینکه این درست نیست که ایدز و حرف زدن درباره آن را در رسانه ملی تابو کنیم درست نیست خاطرنشان ساخت: با گستردگی دنیای مجازی و در روزهایی که همگان با گوشی های همراه خود اخبار و اتفاقات را پیگیری می کنند نباید درباره پرداختن به مسأله ای چون ایدز در سینما و تلویزیون سختگیری کرد.

وی ادامه داد: به هر حال دنیای مجازی باعث شده جوانان ما در این باره بدانند اما از آنجا که ممکن است در این باره یک جور اطلاعات نادرست هم از این دنیای بدون مرز مجاری در اختیار مخاطبان قرار گیرد چه بهتر که ارگانهای متولی فرهنگی خودشان از طرحهای سینمایی و تلویزیونی و حتی تئاتری در زمینه اطلاع رسانی پیرامون ایدز استقبال کنند.

دغدغه های بیماران ایدزی به گوش مدیران فرهنگی برسد

آهو خردمند در پایان گفتگوی خود با اشاره به اینکه راه اندازی کمپین “هنر+ایدز” به اندازه خود می تواند مفیدفایده باشد اظهار داشت: باید دغدغه هایی که درباره ایدز و بیماران آن وجود دارد به گوش مدیران فرهنگی ما برسد تا آنها هم لزوم تولیدات در این باره را درک کنند.

وی تأکید کرد: تلویزیون درباره ایدز اطلاع رسانی کند و سعی کند در این زمینه دانش جامعه را بالا ببرد تا مخاطبان به مانند دو دهه قبل همچنان از بیماران ایدز نترسند.

گفتنی است کمپین “هنر+ایدز” که از ابتدای بهار ۹۵ آغاز به کار کرده، کمپینی مردم‌نهاد است که می‌کوشد به نوبه خود زمینه ارتباط بیشتر میان اهالی هنر و مردمان در زمینه آگاهی بخشی پیرامون این بیماری را فراهم کند. این کمپین به بررسی دلایل عدم استفاده کافی هنرهای نمایشی از سوژه های مرتبط با بیماران اچ.آی.وی می پردازد.




با همکاری خالق “روزی روزگاری”⇐داوود میرباقری یک فانتزی-روستایی می‌سازد

سینماژورنال: داوود میرباقری که پیشتر از تولید “ماه تی تی” برای شبکه خانگی خبر داده بود تصمیم گرفته یک فانتزی-روستایی را کارگردانی کند.

به گزارش سینماژورنال امرا.. احمدجو کارگردان سریال “روزی روزگاری” از این گفته که میرباقری کار نگارش این فیلمنامه را که “اُرچَن” نام دارد به وی محول کرده است.

امرا.. احمدجور در این باره به “مهر” گفت: چندی پیش طرح فیلمنامه سریال «سلمان فارسی» را نوشته و در اختیار داوود میرباقری گذاشتم تا فیلمنامه آن را بنویسد. این اثر تاریخی نیاز به زمان کافی برای ساخت و پرداخت دارد و به این ترتیب قطعا تا سال آینده نگارش آن طول می کشد و امکان تولید آن فعلا محقق نیست.

وی افزود: چند سال پیش طرح دیگری را نوشته و آن را با میرباقری مطرح کرده بودم اما به مرور زمان فراموش شد تا اینکه قبل از عید خودش به من یادآوری کرد و علاقه نشان داد که تا قبل از آماده شدن «سلمان فارسی» این فیلمنامه را به سرانجام رسانده و شرایط تولید را فراهم کنیم.

“اُرچَن” یک فانتزی روستایی است با حال و هوای طنز

کارگردان مجموعه «روزی روزگاری» اشاره کرد: این طرح که نیم فصل آن پیش‌تر نگارش شده در حال حاضر «اُرچَن» نام دارد. این واژه کهن پارسی به معنی پلکان است و در فضایی روستایی با حال و هوای طنز فانتزی روایت می شود. نوع بیان ماجراهای قصه نشان از زمان گذشته می دهد اما هیچ تاریخ مشخصی ندارد.

احمدجو در پایان یادآور شد: این قصه هم مثل غالب کارهای من پر از شخصیت های گوناگون است اما از آنجا که سکان اصلی را به میرباقری سپردم باید دید کدام یک از این ها را پررنگ تر و کدام را حذف می کند. ضمن اینکه عنوان سریال صرفا با نظر شخصی انتخاب شده و احتمال زیادی وجود دارد که نام اثر تغییر کند.




دو هفته بعد از اعلام برائت از احمدی‌نژاد⇐داریوش ارجمند: مختار آن قدر ارزشمند نبود که برای سریالش ۶۶ میلیارد هزینه کنند

سینماژورنال: داریوش ارجمند دو هفته قبل و در نشست “کتابخوان” از یک طرف به گلایه از وزیر ارشاد دولت یازدهم علی جنتی پرداخت که تا پایان این نشست حاضر نشد در مراسم بماند و سپس از بدنامی اش به خاطر نشستن کنار احمدی نژاد گفت.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال ارجمند هیچ گاه فکر نمی کرد این صحبتها چنان بازخورد رسانه ای داشته باشد که بسیاری از رسانه ها آن را به تیتر اصلی خود بدل کنند.

حالا ارجمند دو هفته بعد از آن اظهارنظر در اظهارنظر عجیب دیگری به انتقاد از سریال “مختارنامه” پرداخته است!!!

سریال “مختارنامه” ایراد بسیار زیادی داشت

بنا به اطلاعات ارائه شده در “ایسنا” داریوش ارجمند بازیگر نقش‌هایی همچون مالک اشتر و حضرت عبدالعظیم الحسنی (ع) در ساخته‌های داوود میرباقری، انتقادات تندی نسبت به سریال «مختارنامه» وارد کرد.

ارجمند در بخشی از صحبت‌های تازه‌اش در دیدار با آیت‌الله نورمفیدی، نماینده ولی فقیه در استان گلستان گفته است علاقه‌ای به بازی در سریال «مختارنامه» نداشته: «اصلاً دوست نداشتم در سریال مختارنامه بازی کنم، با دلیل و منطق به شما می‌گویم که سریال مختارنامه ایراد بسیار زیادی داشت و ساخت چنین سریالی به صرفه نبود.»

البته نظر او، درباره نقش‌های دیگرش در ساخته‌های میرباقری کاملا متفاوت است و معتقد است برای نقش مالک اشتر مبعوث شده: «من برای بازی نقش مالک اشتر یکبار استخاره گرفتم که خوب در نیامد و منجر به انصرافم شد اما پس از گذشت چندماه در یک جلسه مجاب شدم بار دیگر استخاره کنم که این بار خوب در آمد و در نهایت این نقش را بازی کردم.»

من رفتار مختار را رفتار شیعه نمی‌دانم

او با اشاره به بازی در نقش‌های تاریخی چون مالک اشتر و حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)، از علاقه به بازی در نقش حضرت ابوالفضل (ع) نیز صحبت کرده که البته سنش دیگری اجازه بازی در این نقش را نمی‌دهد، با این حال معتقد است هر فردی نمی‌تواند نقش او را بازی کند.

بخش مهم‌ صحبت‌های داریوش ارجمند که از نقش حشمت فردوس دفاع کرده و آن را مردی شریف دانسته است، به انتقاد به شخصیت مختار و ساخت سریالی درباره او بر می‌گردد: «من رفتار مختار را رفتار شیعه نمی‌دانم زیرا او که خود را مدعی رهروی از امام علی (ع) می‌دانست، نباید قاتلان امام حسین (ع) و یارانش را به آن شکل مجازات می‌کرد، زیرا شما می‌دانید که رفتار امام علی (ع) با ضاربش چقدر منصفانه بود.»

به عقیده بازیگر نقش مالک اشتر، مختار باید مسببان واقعه عاشورا را محاکمه می‌کرد تا عاملان اصلی مشخص شوند اما بدون آن‌که با امام زمان خود مشورت کند، تصمیم به مجازات و اعدام قاتلان امام حسین و یارانش گرفت.

مختار برای نظام و کشور ما به این اندازه ارزشمند نبود که برای ساخت سریالش 12 سال وقت گذاشته و 66 میلیارد تومان هزینه صرف شود

ارجمند انتقادات خود را با لحن‌ تندتری نیز ادامه‌ داده است: «این مختار برای نظام و کشور ما به این اندازه ارزشمند نبود که برای ساخت سریالش 12 سال وقت گذاشته و 66 میلیارد تومان هزینه صرف شود و در آخر سریال نیز به دروغ نحوه کشته شدن مختار را گونه دیگر نشان دادند.»

او با اشاره به این‌که در تاریخ اسلام شخصیت‌های والامقامی نظیر «ابوذر» زندگی می‌کردند، گفت: «من نخستین فردی بودم که در سال 49 تئاتر ابوذر را روی صحنه بردم، اما متاسفانه سریال این شخصیت ساخته نشده است. به قول بزرگان ما باید یک‌بار دیگر منابع فرهنگی خود را بازنگری کنیم تا مورد استعمار و سوء استفاده قرار نگیرد.»

از نظر او، وقایع تاریخی در گذر زمان خود را اثبات می‌کنند و اگر در واقعه عاشورا خللی ایجاد شده بود کسی آن را باور نمی‌کرد اما در واقعه مختار، چه کسی آن را باور می‌کند؟




انتشار کتاب آشپزی بازیگر زن “مختارنامه”!+عکس

سینماژورنال: پرداختن به شغل دوم در کنار شغل هنری تقریبا میان اغلب هنرمندان رواج یافته است.

به گزارش سینماژورنال عدم وجود امنیت شغلی در دنیای هنر دلیل اصلی این امر است که باعث ورود هنرمندان به حیطه هایی چون کافه داری یا رستوران داری شده است.

در تازه ترین مورد نسرین مقانلو بازیگری که این شبها با با پخش سریال “مختارنامه” در شبکه “اچ.دی” حضور دارد مجموعه ای از تجربیات آشپزی خود را در قالب کتابی منتشر کرده است.

این کتاب “آشپزی نسرین” نام دارد که به تازگی انتشار یافته و در کتابفروشیهای تهران و شهرستانها توزیع شده است.

مقانلو کوشیده در این کتاب با بیانی ساده و روان برخی از نکاتی که در تجربه پخت و پز غذاهای مختلف به دست آورده را در اختیار مخاطبان قرار دهد.

آشپزی نسرین

آشپزی نسرین




وزیر ارشاد: جشنواره بین‌المللی فجر برگزار می‌شود/اگر چهره حضرت عباس(ع) با هاله نور پوشانده شود “رستاخیز” مجوز اکران می‌گیرد/در مرحله ساخت فقط می توانیم بر آثاری نظارت کنیم که بخش یا تمام هزینه‌های آنها را تأمین کرده باشیم

سینماژورنال: علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شب گذشته مهمان برنامه “نگاه یک” بود و در این برنامه به بخشی از سوالاتی که حوزه های مختلف وزارتخانه وی با آن روبرو است پاسخ گفت.

به گزارش سینماژورنال از جمله پاسخهای جنتی که قابل توجه به نظر می رسید یکی درباره جدایی بخش بین الملل از جشنواره فجر و تغییر نام آن بود که وزیر ارشاد با بیانی مبهم فقط به گفتن این اکتفا کرد که “جشنواره بین المللی فیلم فجر” برگزار می شود.

یکی دیگر از پاسخهای جنتی درباره مشکل فیلم “رستاخیز” بود که باز هم اشاره کرد که اگر فیلم تصویر حضرت عباس(ع) را با هاله نور بپوشاند مجوز اکران خواهد گرفت.

سینماژورنال بخشهای خواندنی گفته های جنتی در برنامه “نگاه یک” را ارائه می دهد:

سال 93 تحولی در تعداد مخاطبان رخ داده

من تا سال 92، این موضوع{قهر مردم با سینما} را قبول دارم اما معتقدم سال 93، تحولی رخ داده و آمارها نشان می‌دهد تعداد کسانی که در سال 93، به سینما رفته‌اند دو برابر سال 92 بوده است و بخش درآمدها نشان می‌دهد حدود 53 میلیارد فروش ویژه داشتیم که بیش از دو برابر سال قبل است.

سالنهای سینما با نقطه مطلوب فاصله دارند
حدود 360 سالن سینما در طول این مدت دیجیتال شدند و بر خلاف دوره‌های گذشته که فیلم از روی نگاتیو کپی می‌شد امروزه دیجیتال شده‌ است البته در مورد سالن‌های سینما با نقطه مطلوب فاصله داریم چرا که سالن‌های سینمای ما اندک هستند باید تشویق کرد و با بهره از تسهیلات بانکی به ساخت سالن‌ها اقدام کنیم.

ضمن اینکه پردیس‌های سینمایی که با همکاری شهرداری ساخته شده مجموعه تجاری و فرهنگی هستند که در ازای ساخت سالن مجوز بدون عوارض تجاری به آنها داده می‌شود که باعث تشویق شده است در عین حال از مجموعه بانک‌های خصوصی کمک می‌گیرم و با کانون بانک‌ها جلسات متعدد برگزار شده تا مشارکت در ساخت سینما، فضاها و فیلم‌های سینمایی داشته باشند و البته با افرادی که درحوزه بازار پول و سرمایه فعال هستند جلسات متعددی داشته‌ایم تا در این زمینه سرمایه‌گذاری کنند.

جشنواره بین المللی فجر برگزار می شود

بخش بین‌المللی جشنواره فیلم فجر امسال جداگانه در اردیبهشت برگزار شد، برخلاف گذشته که مجموعه ملی و بین‌المللی سینما در دهه فجر برگزار می‌شد این بار از هم جدا شد.

عیبی که همواره متوجه آن بود این است که عملا فعالیت‌های بین‌المللی تحت تاثیر فیلم‌های بومی ما قرار می‌گرفت، اما برای اینکه بتوانیم بازار جدید برای فروش فیلم‌های خودمان ایجاد کنیم و فیلم‌های خارجی فضای جدیدی برایشان باز شود بخش بین‌المللی جدا شد.

قرار بر این است که همواره بخش بین‌المللی را جدا برگزار کنیم، ولی در بخش نامگذاری اعتقادم این است که کلمه فجر مقدس بوده و تنها به ایام دهه فجر (12 تا 22 بهمن)‌اطلاق نمی‌شود و تنها نباید برنامه‌های این دهه با نام فجر برگزار شود بنابر این جشنواره بین‌المللی فجر برگزار می‌شود.

فیلمهای فاخر هم ساخته شده

 یک واقعیت این است که برخی فیلمسازان ما نگاهشان به بیرون و جشنواره‌های بیرونی است تا فیلم‌اشان را عرضه کنند و منطبق با آن سلایق فیلم می‌سازند اما کارهایی که ارشاد می‌تواند انجام دهد در بخش حمایتی است وزارت ارشاد از فیلم‌های ارزشی که درباره مقاومت و یا دفاع مقدس است حمایت می‌کند.

البته از سوی دیگر در برخی از مسائل مبتلا به جامعه فیلم‌هایی که مروج سبک زندگی ایرانی اسلامی هستند نسبت به سایر فیلم‌های ساخته شده تعدادشان کم است؛ البته فیلم‌های فاخری هم ساخته شده مثل “محمد رسول‌ا..(ص)” یا “رستاخیز” یا فکر می‌کنم در این حد طی یکی دو سال اخیر فیلم فاخری ساخته نشده است اما تلاش این بوده و باید به تهیه‌کننده و کارگردان سفارش داده شود تا به این سمت حرکت کند.

فیلم مجیدی در سطح جهان قابل عرضه است

فیلم “محمد (ص)” مجیدی فیلمی است که نه تنها در ایران بلکه در سطح جهان قابل عرضه است و مورد استقبال جهانی قرار می‌گیرد به عربی و انگلیسی دوبله و زیرنویس شده و امثال آن را باید وارد سرمایه‌گذاری کرد.

برخی نگاهشان به خارج است
برخی فیلم‌ها و فیلمسازان نگاهی به خارج هم دارند تا از نظر فنی فیلمی بسازند که مورد علاقه جشنواره‌های خارجی هم باشد اما اندک هستند افرادی که تنها برای خارج فیلم می‌سازند و به مخاطب داخل توجهی ندارند.

اگر چهره حضرت عباس(ع) با هاله نور پوشانده شود “رستاخیز” مجوز اکران می گیرد
“رستاخیز” یک فیلم ارزشی و دینی است که فیلمنامه آن توسط بسیاری علما و فضلا دیده و بررسی شده است و اشکالی هم ندیده‌اند. این اثر در مورد حماسه عاشورا است که ساخته شده ولی پس از انتقادات اصلاحات زیادی اعمال شده است.

تنها یک موضوع باقی مانده و آن اینکه چهره غیر معصومین و نحوه نمایش دادن آن چرا که در بین علما در این زمینه اتفاق نظری وجود ندارد عده‌ای از مراجع معتقدند نشان دادن آن اشکالی ندارد اما نظر برخی فقها این است که اشکال دارد، ما هم نمی‌توانیم نسبت به نظر مراجع بی‌تفاوت باشیم نظر آنها محترم است. لذا پیشنهاد کردیم به کارگردان اثر تا بخشی از چهره حضرت ابوالفضل و حضرت علی‌اکبر (ع) با هاله نور پوشانده شود مشکلی هم وجود ندارد اگر این موضوع انجام شود فیلم مجوز اکران می‌گیرد.

در مرحله ساخت فقط می توانیم بر آثاری نظارت کنیم که بخش یا تمام هزینه‌های آنها را تأمین کرده باشیم

  فیلم “رستاخیز” از سال 85، آغاز به ساخت شده است و فیلمی نیست که ظرف یکی دو سال اخیر ساخته شده باشد و فیلمنامه آن در گذشته تائید شده است.

اما اتفاق نظر در مورد به تصویر کشیدن چهره غیر معصومین وجود ندارد البته این موضوع در صدا و سیما هم با پخش سریال “مختارنامه” نمود داشت. صدا و سیما سریال “مختارنامه” را پخش کرد اما یک قسمت که در آن چهره حضرت ابوالفضل (ع) بود حذف شد اما چرا حذف صورت گرفت؟

فیلم “رستاخیز” از سوی دولت جمهوری اسلامی هیچ کمکی مالی برای ساخت دریافت نکرد و فیلم ساخته شد ولی در صدا و سیما تمام هزینه‌های فیلم مختار از سوی این سازمان پرداخت شد و اعمال نظارت خوبی هم می‌توانست صورت گیرد. اما چرا هنگام ساخت توجهی نشد که چهره حضرت ابوالفضل (ع)‌ نشان داده شود و باعث سانسور شد. به طریق اولی ما فیلم‌هایی را که در مراحل ساخت می‌توانیم نظارت کنیم آثاری است که بخش یا تمام هزینه‌ها را ما تأمین کرده باشیم.

 چرا برخی آثار عرضه شده تناسب چندانی با ارزش‌های انقلاب ندارد؟

در مورد فیلم‌ها در سال اول دولت تدبیر و امید باید گفت که یکسری فیلم‌ها در گذشته ساخته شده بود که سیاسی یا اخلاقی مشکل داشتند و اجازه نیافتد در جشنواره مشارکت داده شوند اما برخی از آن آثار در جشنواره مشارکت داده شد ولی در اکران مشکل دارند و اجازه اکران به آنها داده نمی‌شود. اما بیشترین جوایزی که سال گذشته اهدا شد به فیلم‌های ارزشی چون «شیار 143» و «چ » بود ضمن اینکه صرف آمدن یک فیلم و عرضه آن در جشنواره فجر به معنای حمایت از آن نیست.




رضا رویگری: با شبکه خبر مفصل درباره شایعه مرگم حرف زدم اما نمی‌دانم چرا پخش نشد/ قبل از جدایی رسمی از همسر اولم، دو سال تمام، تنها زندگی می‌کردم/همسر سابقم تمام وقتش را صرف کارش کرده بود/به همسر دوم‌ام گفتم من آینده تو نیستم و باید به زندگیت برسی/ به من می گویند معتاد هستم اما من حتی سیگار هم نمی‌کشم!/پسرم “کیارش” در اروپا یک دی.جی مطرح است/رئیس اسبق تئاترشهر گفته بود صدای رویگری تحریک‌کننده(!) است/در دهه ۶۰ در لس‌آنجلس کنسرت گذاشتم/لطف یکی از دوستان{آقای سین.} باعت شد ممنوع‌الفعالیت شوم

سینماژورنال/علی کیانی موحد: «از کودکی اطلاعات هفتگی در خانه ما بود، همیشه شنبه ها دم کیوسک منتظر بودم تا مجله بیاد و با ولع مطالبش را بخوانم. سالهای دور، یادش به خیر. این روزها دیگر وقت مطالعه ندارم.»

حرفهای رضا رویگری با ما از این دیالوگ آغاز شد. هرچند که از سال 90 تا به امروز چندین و چندبار با وی تماس گرفتیم و هربار به نوعی گفتگوی ما به تاخیر می افتاد. سرانجام به لطف ثنا حاجی‌زاده که از دوستان خوب و بازیگران جوان سینمای ایران می باشد، توانستیم برنامه گفتگو را با رضا رویگری هماهنگ کرده و یک روز گرم مردادماه در خانه اش، مصاحبه ای مفصل با وی انجام دهیم.

گفتگویی که پر از حاشیه بود و رضا رویگری بدون طفره رفتن به تمام شایعات این چندسال گذشته پاسخ داد، تا دیگر پشت سر وی حرفی زده نشود!

این گفتگو همزمان با سینماژورنال در “اطلاعات هفتگی” هم منتشر شده است.

*چرا اینقدر شایعه درباره فوت شما زیاد شده است؟!

مگه زیاد شایعه شده؟!

*پس از گفتگوی شما و همسر دومتان با یک نشریه که حدود یک ماه پیش بود و بازنشر آن در سینماژورنال، این شایعات سرزبانها افتاد. نظرات فراوانی هم درباره شما در دنیای مجازی منتشر شد.

از آنجا که خودم از دنیای مجازی و شبکه های اجتماعی دور هستم، دوست دارم این نظرات را از زبان شما بشنوم…

*مثلا اینکه چرا همسرتان را رها کردید و یک زن جوان گرفتید؟! یا از این دستها حرفهای خاله زنکی…

(باخنده) فکر کنم حسودی می کنند!

*بین این شایعات مرگ و ازدواجتان، ارتباطی می بینید؟!

نه، فکر نکنم اینگونه باشد. این دو قضیه ارتباطی به هم ندارند. شاید عده ای مرا خیلی دوست دارند و با این کار می خواهند اسم من در خبرگزاری ها باشد! پس از این شایعات تماسهای فراوانی از داخل و خارج ایران داشتم که خیلی از دوستان من نگران شدند. ده نمکی تماس گرفته بود و می گفت با خودت حرف می زنم یا روحت؟! اینکه پخش شایعه مرگ چه نفعی برای برخی دارد را متوجه نمی شوم! چند روز پیش شبکه خبر برای تهیه گزارشی به خانه آمد و درباره این موضوع مفصل صحبت کردیم اما نمی دانم چرا پخش نمی کنند؟! جدیدا حرفهای من را از تلویزیون پخش نمی کنند!

*حرف خاصی زدید که حساسیت زا باشد؟!

اصولا من حرف زیاد می زنم!(می خندد) مثلا محرم از تلویزیون با من تماس گرفتند که چرا نهضت امام حسین(ع) هنوز بعد از هزاروچهارصدسال زنده است؟! گفتم به دلیل اینکه دنبال پورش و برج و مازراتی نبود. حرف بدی زدم؟! واقعیت را گفتم اما این حرف من را هم پخش نکردند!

*چند سال تنها زندگی کردید؟!

به سال نرسید. چندماه بین ازدواج اول و دوم من فاصله بود. این شایعه بود که من بلافاصله از همسر قبلی ام جدا شده و با تارا ازدواج کردم. به اینگونه نبود. من از دو سال قبل از جدایی رسمی، به نوعی تنها زندگی می کردم و می خواستیم که جدا شویم. یک سال و هشت ماه بعد از جدایی هم که با تارا ازدواج کردم.

*خیلی از مردم می پرسند چرا از همسر قبلی خود جدا شدید؟!

من حس می کنم مردم کمی بیکار هستند و دنبال حواشی مختلف می گردند. این مسائل هم جز مسائل شخصی و خصوصی زندگی هست اما مردم به شدت درباره مسائل شخصی کنجکاو هستند. همسر قبلی من عاشق کارش بود و از صبح تا شب سرکار بود و خیلی به فکر زندگی نبود. وی دفتر روانشناسی داشت و همه وقت و زندگی اش کارش بود.

تارا(همسر رویگری): البته خیلی خانم خوب و دوست داشتنی بودند.

*این روزها کم کار هستید یا پیشنهادهای خوبی به شما می شود؟!

بیشتر نقشهای الکی پیشنهاد می شود و به اجبار قبول می کنم. ماهی سه میلیون تومان اجاره خانه ام هست و خرج زندگی را باید از راه بازیگری دربیاورم. مجبورم خیلی از پیشنهادها را قبول کنم. یک اتفاق جالب چند روز پیش برایم افتاد.برای بستن قرارداد به یک دفتر سینمایی رفتم. به من گفتند یک سکانس بازی کن تا ببینم. کارگردان جوانی بود که می گفت باید اول تست دهی تا بعد قرارداد ببندیم! تارا هم گفت شما اول یک دکوپاژ بچین تا بفهمیم که کارگردانی، بعد از بازیگران تست بگیر!

*چه شد که با تارا ازدواج کردید؟

چندسال پیش برای برنامه ای به شیراز رفته بودم. تارا یک دوست به نام ستاره داشت که دوست مشترکمان محسوب می شد. ستاره به تارا گفت که یک دوست هنرپیشه ام برای چند روز به شیراز می آید و اسم من را برد، تارا هم گفت که تا به حال اسمش را نشنیده و نمی شناسمش! به هرحال ستاره و تارا برای استقبال من به فرودگاه آمدند و همانجا برای اولین بار همدیگر را دیدیم. تا من را دید، گفت آقای رویگری چقدر شما خوش تیپ هستید! همانجا بود که عشق شوری در میان ما نهاد! معمولا هم همه عاشق من می شوند. من در اوایل آشنایی مان گفتم تارا من آینده تو نیستم و باید به زندگی ات برسی اما واقعا بدون تارا هم نمی توانستم زندگی کنم. (باخنده) حرفی زدم که جذب من شود!

*همسر دومتان از این هم گفته که نمی دانسته شما بازیگرید. مگر می شود رضارویگری را فردی نشناسد؟!

حتما نمی شناخته! اهل دروغ گفتن نیست!

تارا: خیلی وقتها پیش می آید که شما بازیگری را تنها به چهره می شناسید و حتی اسمش به ذهن شما نمی آید. این اتفاق برای خیلی از مردم افتاده. از سوی دیگر من شانزده سالگی برای ادامه تحصیل به مالزی رفتم و از دنیای فیلم و تلویزیون ایران دور بودم. به همین دلیل اصلا شناختی از رضا نداشتم. تنها هدیه تهرانی و امین حیایی و گلزار را می شناختم.

*یا مثلا می گفتند که خانواده اش به شدت مخالف ازدواج با شما هستند.

اینگونه نیست! پدر و مادرش به شدت من را قبول دارند و دوستم دارند. شاید شیطنت برخی از همکاران شما باعث شده تا حرفهای ما به نحو مناسبی انعکاس پیدا نکند.

تارا: پدر من همیشه با من راحت بود و خیلی صمیمی بودیم.پس از آشنایی با رضا، عده ای پشت سرش حرف زده بودند و گفته بودند که شخصیت خوبی ندارد. یک روز پدرم از من خواست که درباره رابطه ام با رضا توضیح دهم. می خواست مطمئن شود رضا دنبال سوءاستفاده از من نیست. گفتم که رضا هیچ قولی برای بازیگری و این مسائل نداده و حرفش فقط ازدواج است. بالاخره پدر هست و روی دخترش حساس! یک روز رضا به منزل آمد و با پدرومادر ملاقات داشت و تمام شائبه ها از بین رفت. به هرحال این اختلاف سنی چهل و چهار ساله، کمی ذهنشان را درگیر کرده بود. یکی از شرایط آنها این بود که رضا اجازه بدهد درسم را تمام کنم.

*تمام شد درستان؟

تارا:مشغول تحصیل بودم که رضا سکته کرد و به خاطر مراقبت از وی درس را رها کردم.

*داستان سکته شما چه بود؟!

یک زمانی شایعات فراوانی برای من به وجود آمد و فشارهای پشت سرهم باعث شد که سکته کنم.

تارا: رضا قبلا هم سابقه بیماری داشت و چون ورزش می کردیم، فکر می کرد همین ورزش برای سلامتی کافی است و قرصهایش را مصرف نمی کرد. زمانی که سکته کرد، فشارش بیست و چهار بود.

*شایعه کرده بودند که آقای رویگری به خاطر خوردن مشروب فراوان سکته کرده.

(می خندد) به من می گویند معتاد هستم اما من حتی سیگار هم نمی کشم. از این حرفها زیاد شنیده ام.

تارا: اوایل آشناییم با رضا، دوستانم خیلی پشت سر رضا حرف می زدند. همین مشروب، اعتیاد و … یک روز به رضا گفتم واقعا معتاد هستی؟! رضا به من گفت که چند ماه هست من را می شناسی، اگر قرار بود معتاد باشم که می فهمیدی! برخی از مردم تنها با حرف زدن پشت سر دیگران، زنده هستند!

*پسر شما هم مثل خودتان زود ازدواج کرد.

خدارحمت کند پدرم را، در سن پانزده سالگی می خواست من ازدواج کنم. و البته روحانی شوم. شاید باور نکنید اما من جامع المقدمات را هم خواندم اما بعد مسیر زندگی ام عوض شد و سمت هنرپیشگی رفتم. پسر من متولد 53 هست و زود ازدواج کرد.

*شما نوه هم دارید؟

یک دختر هشت ساله به اسم آوا. یک فیلم هم به اسم دهه شصتیها با خودم بازی کرده است.

*رابطه شما به پسرتان چطور است؟!

خدا را شکر!

*خدا را شکر خوب است یا خدا را شکر، بد؟!

(می خندد) رابطه بدی با کیارش ندارم. وی به عنوان یک دی جی حرفه ای مشغول به فعالیت هست. نه دی جی عروسی! دی جی های مطرح که در اروپا و آمریکا مشغول به فعالیت است.

*چرا رابطه شما با پسرتان شکرآب است؟!

این شایعاتی است که می سازند. پسرم در سن جوانی برای فراگیری موسیقی به هند رفت و همانجا با همسرش که ایرانی هست، آشنا شد و نوه من هم هند به دنیا آمد. خیلی ارتباط نزدیکی با هم نداشتیم. مدتی است به ایران بازگشت و دورادور در ارتباطیم. اینکه شکرآب باشد و این حرفها نیست!

رضا رویگری
رضا رویگری/عکس: شهرزاد جودی

*اما رابطه تان خیلی هم خوب نیست. از ازدواج و طلاقتان دلخور نیست که در ارتباط نیستید؟!

نه، اصلا این حرفها نیست. کیارش حرف من را گوش نمی کرد و ناراحت شدم. وی گریمور خوبی بود و گفتم کار را ول نکن اما حرفم را گوش نداد و الان هم پشیمان است. در سریال “ولایت عشق” جز گروه گریم آقای معیریان بود و سمت بازیگری هم رفت. هرچه گفتم حرفم را گوش نداد و شاید به خاطر همین کمی بین مان دلخوری باشد.

*پدر به شدت مخالف کار شما بود؟!

خیلی مذهبی بود و می گفت نباید مطرب شوی! بعد از آنکه “ایران ایران” را خواندم، رابطه اش با من خوب شد و به من افتخار می کرد.

*چه شد که شما “ایران ایران” را خواندید؟!

دو سه نفر خواننده مطرح از ترس قبول نکردند که این ترانه را اجرا کنند. آهنگساز صدای من را در جایی شنیده بود و از من خواست این کار را اجرا کنم. ما هم شبانه به استودیو رفتیم و آن کار ماندگار را ضبط کردیم.

*چرا همان زمان خوانندگی را ادامه ندادید؟!

شرایط موسیقی در دهه شصت خوب نبود و محیط موسیقی پاپ بسته بود. دهه هفتاد دوباره سراغ خوانندگی رفتم و چند تیتراژ خوانده و سپس آلبوم جمع کردم. تا امروز هم سه آلبوم من روانه بازار شده است.

*شنیده ام دهه شصت به کل فعالیت هنری خود را تعطیل کرده بودید…

درست است. سه سال با یکی از دوستان ترشی درست می کردم و می فروختم. یک تئاتر درباره زندگی حلاج کار کرده بودیم و رییس تئاتر شهر جلوی کار ما را گرفت. دلیلش هم این بود که صدای رویگری تحریک کننده است! من هم خودم را ممنوع الکار کرده و به ساخت و فروش ترشی روی آوردم.

*چه شد به دنیای هنر بازگشتید؟

مرحوم رضا ژیان یک روز سراغم آمد و گفت رضا بسه دیگه، این چه کاریه داری می کنی؟! خسته نشدی؟! گفتم چطور مگه؟! گفت یه کار تلویزیونی گرفتم، بیا یه نقش داره مخصوص خودت. نقش شیر محله بهداشت. با آن نقش به شهرت رسیدم و دوباره به دنیای هنر بازگشتم. بعد “محله بهداشت”، “کانی مانگا” و “اجاره نشینها” و… (باخنده) دنیای ترشی را فراموش کردم.

*چه شد به آمریکا رفتید؟

تئاتر “معرکه در معرکه” که نوشته آقای میرباقری بود را برای اجرا به آمریکا بردیم. یک سالی در آمریکا سکونت داشتم. آنجا نمایشگاه نقاشی برگزار کرده و تابلوهایم را فروختم. کنسرت هم در لس آنجلس برگزار کردم که آلبوم اول از همان کنسرت بیرون آمد.

*پس باید شما را هم خواننده لس آنجلسی بنامیم. چرا در آنجا نماندید و به ایران برگشتید؟

آنجا از بیرون نمای خوبی دارد و بهشت است وگرنه جهنمی بیش نیست. از یک سو دلتنگی بسیار برای خانواده و وطن و از سوی دیگر اینکه یک دلار باید از زیرپای فیل دربیاوری! آنجا به سختی می توانید پول دربیاورد. البته وضع من بد نبود. مثلا دکترهای ایرانی مقیم آمریکا مسجدی در جنوب لس آنجلس ساخته بودند و برای مراسم افتتاحش از من دعوت کردند. من هم رفتم و چند کار زنده خواندم و سه هزار دلار گرفتم یا برای مراسم شب احیا مرا دعوت کردند تا برایشان مداحی کنم. اینگونه درآمدزایی داشتم. در کل زندگی در آنجا بسیار سخت بود.

*پس از بازگشت هم ممنوع الکار شدید. درست است؟!

بله، یکی از دوستان{آقای سین.} لطف کرده و پشت سرم خیلی حرف زده بود. اینکه در آمریکا پناهنده شدم، یا کوکائین مصرف می کنم و زن اسرائیلی گرفته ام! تصمیم داشت از ریشه من را بزند. دوست قدیمی من هم بود. به هرحال به لطف آن دوست قدیمی، چند سالی را در دهه هفتاد ممنوع الفعالیت بودم. البته هیچ وقت دلیل ممنوع الکاری ام را نگفتند و رسما هم اعلام نکردند که ممنوع الفعالیت هستم.

*پس چگونه به این نتیجه رسیدید؟!

به یک باره پیشنهادهایی که به من می شد کاهش پیدا کرد و آنهایی هم که پیشنهاد کار می دادند، پشیمان می شدند. بعدتر یکی از دوستان گفت که وقتی اسم شما را به ارشاد اعلام می کنیم، آنها می گویند بهتر است از رضا رویگری استفاده نکنید. این بهتر است یعنی اگر استفاده کنید، فیلم توقیف می شود!

تارا: دهه هفتاد رضا ممنوع الکار بوده، پس حق داشتم که وی را نشناسم!

*توجیه نکنید که رضا رویگری را نمی شناسید! مگر می شود فردی در ایران وی را نشناسد؟!

الان هیچ فردی مثل تارا من را نمی شناسد!

تارا: برای من اصلا اهمیتی ندارد که حرفم را باور می کنید یا خیر اما واقعا حقیقت را گفتم.

*چه شد از ممنوع الکاری خارج شدید؟!

خودم هم نمی دانم! خودشان ممنوع الکار می کنند و بعدتر خودشان اجازه فعالیت می دهند.

*در دوران ممنوع الکاری چه کار می کردید؟ ترشی نساختید؟!

نه، دیگر سراغ ترشی نرفتم. قبلا هم این حرف را زده ام، اگر در سینما نگذارند کار کنم، سراغ تلویزیون می روم. تلویزیون نشد، نقاشی. نقاشی را از من بگیرند، خوانندگی و آهنگسازی. به هرحال آنقدر هنر دارم که بتوانم گلیم خود را از آب دربیاورم. در دوران ممنوع الکاری، نقاشی هایم را می فروختم. مثلا یک کلکسیونر از من درخواست می کرد نقاشی با امضای من داشته باشد و من هم پول زیادی می گرفتم و برایش نقاشی می کردم. آموزشگاهی هم داشتم و نقاشی تدریس می کردم.

رضا رویگری
رضا رویگری و همسرش تارا کریمی/عکس: شهرزاد جودی

*بعد از “مختارنامه” هم مدتی نبودید. دلیل آن چه بود؟!

آن زمان هم نمی دانم به چه دلیل من را ممنوع الکار کرده بودند! دلیلش را هم هیچوقت متوجه نشدم. به ویژه آنکه در مختار نقش بسیار کلیدی و مهمی داشتم. من تا به حال در ایران یک ده آفرین هم به خاطر فعالیتهای هنری ام نگرفته ام اما در عراق برای ایفای نقش کیان ایرانی، به من جایزه دادند. چهارسال زندگی من را به هم ریختند و در تلویزیون اجازه فعالیت نداشتم.

*”مختار” تلفات جانی زیاد داشت یا شایعه است؟!

نه، اینگونه نبوده. شاید منظورشان مار و مارمولک بوده(می خندد). مصدومیت زیاد بود که اکثرش هم سراغ من می آمد. در صحنه ای که کیان به شهادت می رسد، امین صلاحلو تبر را محکم زد و سرش کنده شد و زیر چشم من زخم شد. در شاهرود شمشیر به پایم رفت و از آن ور خارج شد. رفتم دکتر و گفت آقای رویگری چه شده؟! گفتم شمشیر خوردم. فردایش که تبر به چشمم خورد، دوباره پیش همان دکتر رفتم و گفت چه شده؟ گفتم تبر به چشمم خورده!نگاهی با تعجب کرد و گفت آقای رویگری، شما مطمئن هستید که در قرن بیستم زندگی می کنید؟!

*با اکثر بازیگران که صحبت می کنم، همه از طلبهایشان می گویند. شما هم جز طلبکاران هستید؟!

زیاد. نزدیک به ده پروژه هست که حضور داشتم اما پولی نداده اند. از گرفتن آن پولها هم ناامید شده ام. شکایت هم کرده ام اما فیلمها پخش شده و اصلا نتوانسته ام کاری انجام دهم. برای اولین بار از طریق شما می خواهم اسامی چند نفر از این بدهکاران را اعلام کنم، شاید خجالت کشیده و طلب من را بدهند. یکی آقای بیژن شین. هست که چند ده میلیون از وی طلب دارم. دیگری آقایی به نام فارسیجانی بود که او هم چند میلیون تومان من را بلوکه کرده است. هرکاری هم انجام می دهم، نمی توانم پولم را از آنها بگیرم. امروز کمی پیش قسط می دهند. مثلا قرارداد شما بیست میلیون تومان است، یک میلیون را می دهند و باید برای باقی پول به دنبالشان بدوی!

*برای آخرین آلبوم هم خودتان از جیبتان هزینه کردید؟!

بله، صد و ده میلیون تومان هزینه تهیه آلبوم شد که از جیب دادم و تنها بیست میلیون تومانش برگشت. قرار بود اسپانسر به ما پول بدهد که نداد! موسیقی هم برای ما درآمدزایی نداشت. دلم می خواهد صدایم که آماده تر شد یک کنسرت بزرگ در تهران برگزار کنم که امیدوارم روزی این اتفاق بیفتد!




وزیر ارشاد: افرادی از این دست{امیر تتلو} در هیچ کجا نمی‌توانند برنامه اجرا کنند/با ایجاد هاله نور بر صورت حضرت عباس(ع) هیچ مشکلی برای اکران “رستاخیز” نخواهیم داشت

سینماژورنال: علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی  در نشست سیزدهمین جشنواره بین المللی امام رضا (ع) نکات جالبی را درباره برخی مسائل روز جامعه هنری بیان کرد.

به گزارش سینماژورنال وزیر ارشاد در این نشست هم درباره کلیپ انرژی هسته ای امیر تتلو موضع گرفت و هم درباره “رستاخیز” و وضعیت نمایش آن.

افرادی از این دست{تتلو} در هیچ کجا نمی توانند برنامه اجرا کنند

وزیر ارشاد در پاسخ به سوال “مهر” درباره نهادهایی که مجوزهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را ملاک قرار نمی‌دهند و یا به افرادی اجازه کار می‌دهند که از نظر وزارت ارشاد مجاز نیستند، گفت: متاسفانه مواردی از این دست زیاد بوده و تذکرات هم داده شده است که به طور مشخص می‌توان به اجرای یک خواننده زیرزمینی بر یکی از ناوهای جنگی اشاره کرد.

وی ادامه داد: وقتی مجوز اجرای برنامه‌ هنری از سوی وزارت ارشاد به برخی‌ها داده نمی‌شود، سایر نهادها باید به این امر احترام بگذارند. افرادی از این دست وقتی مجوز اجرای برنامه ندارند در هیچ کجا نمی توانند برنامه هنری اجرا کنند و حتما می‌دانیم ناوهای موجود در خلیج فارس نیز جزئی از قلمرو جغرافیایی ایران به حساب می آید.

با ایجاد هاله نور بر صورت حضرت عباس(ع) هیچ مشکلی برای اکران “رستاخیز” نخواهیم داشت

علی جنتی در جواب به سوال خبرنگاران مبنی بر سرنوشت فیلم «رستاخیز» گفت: هم فیلمنامه «رستاخیز» مورد تایید بوده و هم مقام معظم رهبری درباره نشان دادن چهره غیر معصومین نظرشان را اعلام کرده‌اند. اما نکته دیگر هم این است که نمی توان نسبت به فتوای دیگر مراجع بی اعتنا بود. مقام معظم رهبری نیز همواره شان و احترام مراجع و علمای بزرگ دین اسلام را مورد نظر قرار می‌دهند.

وی تاکید کرد: راه حل میانه ای وجود دارد که این راه حل ایجاد یک هاله نور بر چهره حضرت عباس(ع) است که در صورت رضایت کارگردان مبنی بر ایجاد هاله نور بر صورت حضرت عباس(ع) هیچ مشکلی برای اکران مجدد فیلم نخواهیم داشت.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به اینکه صدا و سیما از جمله ارگان‌هایی است که زیر نظر مستقیم مقام معظم رهبری اداره می شود، بیان کرد: در سریال «مختارنامه» فصلی وجود داشت که به رشادت‌های حضرت عباس در واقعه عاشورا پرداخته بود، اما گروه تولید و کارگردان این موضوع را درک کردند که حفظ شان مراجع تقلید مهم و از نظر رهبری در اولویت است بنابراین این بخش را از سریال حذف کردند.

حتی یک مورد هم تکخوانی بانوان نداشتیم

جنتی در ادامه صحبت های خود با اشاره به تک خوانی بانوان در کنسرت های موسیقی گفت: موضع وزارت ارشاد درباره تکخوانی خانم‌ها، نظر رهبری است که خوشبختانه نظر مقام معظم رهبری نسبت به این موضوع مشخص است و همه ما می دانیم، اما نکته جالب این است که علی رغم کارت‌های زردی که برای تکخوانی بانوان از مجلس شورای اسلامی گرفتم حتی یک مورد تکخوانی بانوان در کنسرت‌های موسیقی نداشتیم.




مرگ بازیگر “مختارنامه” در کنج عزلت+عکس

سینماژورنال: بعد از حدودا ده ماه بستری بودن در خانه و البته صرف هزینه های کمرشکن درمان، احمد علامه دهر بازیگر “مختارنامه” درگذشت.

به گزارش سینماژورنال احمد علامه دهر حدودا یک سال قبل و به هنگام بازی در سریال “پرده نشین” دچار خونریزی مغزی شد و طی این یک سال نیز تحت معالجه بود.

این بازیگر تمام ماههای اخیر را در عزلت گذرانده بود و حتی یک مدیر هنری هم به عیادت وی نرفته بود.

در این دوران فقط فرزند پسرش نیما علامه دهر بود که کنارش حضور داشت. نیما نیز چند روز قبل در گفتگو با سینماژورنال از کم توجهی مدیران به وضعیت پدرش گلایه کرده بود.(اینجا را بخوانید)

سینماژورنال درگذشت این بازیگر را به بازماندگان وی تسلیت می گوید.

احمد علامه در بستر بیماری
احمد علامه در بستر بیماری




همسر ۲۶ ساله رضا رویگری ۶۹ ساله: قبل از ازدواج نمیدانستم شوهرم بازیگر است/رضا موقع ازدواج حتی خانه‌ هم نداشت/پدرم مخالف ازدواجمان بود+عکس

سینماژورنال: رضا رویگری بازیگر سرشناس سینما و تلویزیون حدودا دو سالی میشود که به علت عوارض ناشی از سکته قلبی تقریبا از سینما و تلویزیون دور است.
به گزارش سینماژورنال در این مدت این همسرش تارا کریمی است که تمام وقت کنار او حضور دارد و از وی پرستاری میکند.
کریمی که 26 ساله است و 43 سال از رویگری کوچکتر است در گفتگویی درباره ماجرای آشنایی خود و این هنرپیشه خوش مشرب سخن گفته است.

وقتی برای استقبال رفتم با رضا آشنا شدم
تارا کریمی که در شیراز با رویگری آشنا شده با اشاره به اینکه قبل از آشنایی نمیدانسته وی بازیگر است به “زندگی ایده آل” می گوید: من اصلا ایشان را به عنوان بازیگر نمی شناختم و هیچ کاری از ایشان ندیده بودم. راستش در افتتاحیه برنامه ای در شیراز رضا رویگری به عنوان مهمان دعوت شده بود و دوست من هم وظیفه میزبانی ایشان را برعهده داشت. وقتی برای استقبال از ایشان به فرودگاه رفتیم اولین بار ایشان را دیدم و طی چند روزی که آنجا بودند با هم آشنا شدیم.

وقتی “بوتیک” را دیدم از رضا ترسیدم
وی ادامه می دهد: واقعا تا آن موقع نمی دانستم ایشان بازیگر است و او به من پیشنهاد تماشای فیلم “بوتیک” را داد و زمانی که این فیلم را دیدم یک جورهایی واقعا ترسیدم و فکر کردم نکند شخصیتش مانند شخصیت داخل فیلم باشد و برای همین تا یک مدت به تلفنهایش جواب نمیدادم تا اینکه خودش پیامک داد و من هم پرسیدم شخصیت شما همین طوریست؟ و ایشان هم پاسخ داد آن فقط یک نقش است و سپس پیشنهاد داد “اجاره نشینها” و بعد “مختارنامه” را ببینم.

پدرم مخالف ازدواجمان بود
به گزارش سینماژورنال تارا کریمی که موقع ازدواج با رویگری فقط 23 سال داشت درباره مخالفتهای والدین اش با این ازدواج بیان می دارد: پدرم مخالف بود و حتی خواهر بزرگم مدام به من میگفت چه اتفاقی افتاده، تو که برنامه دیگری برای زندگیت داشتی و نمیخواستی ازدواج کنی. اما به هر حال این اتفاق افتاد. خیلیها می گفتند رضا جای پدرت است و از این ازدواج برحذر کن ولی حرف مردم برایم مهم نبود.

رضا یک خانه داشت که آن را هم برای اینکه پسرش به زندان نیفتد فروخت
این زن جوان درباره وضعیت اقتصادی رویگری بهنگام ازدواج با وی بیان می دارد: زمانی که من با رضا ازدواج کردم تنها با یک حلقه ازدواج کردیم. رضا یک خانه داشت که آن را هم بابت اینکه پسرش بخاطر عدم پرداخت مهریه به زندان نیفتد فروخت. حتی خانه ای که در آن ساکن هستیم اجاره ای است.

رضا رویگری
رضا رویگری و همسرش تارا کریمی