1

حرفهای #مسعود_فراستی در نشست جایگاه امید در سینمای ایران و جهان⇐فیلم‌های به ظاهر کمدی اما مستهجن فضای سینمای ایران را گرفته‌اند!/کمدی‌های بی‌رحم و ضدانسانی محصول دهن‌کجی به اوضاع جامعه است!/ این میزان رانت‌خواری در سینما آینه بی‌تعهدی فیلمساز است!/باعث نگرانی است که اگر فیلمی یک ذره کُنش و امید داشته باشد نه می‌فروشد و نه جایزه می‌گیرد!/اوضاع از این هم بدتر می‌شود ولی می‌شود زنده ماند و کار فکری کرد!/به فیلم‌هایی نیاز داریم که ما را به آدم بودن نزدیک کند!/باید کنشگر بود ولی کُنش‌مندی از تهیه‌کننده رانتی برنمی‌آید!/پول‌های کثیف دلالی موجب بالا رفتن میلیاردی دستمزد برخی از سینماگران شده!/ #موقعیت_مهدی یک دریغ ملی بود و #شادروان را می‌شود با خانواده دید!

سینماروزان: مسعود فراستی معتقد است باید کنشگر بود و درباره کار مولد و علیه دلالی و پول کثیف حرف زد چراکه جامعه‌ای که مولد نیست نمی‌تواند روی سینمای امید کار کند.

همزمان با رونمایی از مستند «کاپرا کجاست؟» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی مهدی انصاری که محصول جدید مرکز مستند سوره است، نشست نقدوبررسی «جایگاه امید در سینمای ایران و جهان» به میزبانی میلاد دخانچی و با حضور مسعود فراستی منتقد سینما روز گذشته ۲۳ خردادماه در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد.

میلاد دخانچی منتقد سینما در ابتدای این نشست تحلیلی بیان کرد: در این جلسه قرار است من با مسعود فراستی درباره نسبت سیاه‌نمایی و امید در سینمای ایران صحبت کنم.

وی با اشاره به اینکه عمده استدلال مستند «کاپرا کجاست؟» روی مفهوم سینما به مثابه آینه و تایید و رد این گزاره طراحی شده است، گفت: در حقیقت مهدی انصاری کارگردان اثر تلاش می‌کند این گزاره را به مشکل تبدیل و دراماتیزه کند و بگوید این ادعا تا چه حد درست است.

این منتقد سینما با بیان اینکه فیلم به صحبت‌های سینماگران مختلف کشور درباره سینما به مثابه آینه که موضع فیلمساز است، ارجاع داده می‌شود، گفت: موضع فیلمساز کم و بیش این است که فیلمساز با پنهان شدن پشت گزاره سینما به مثابه آینه یا انعکاس‌دهنده وضع موجود، تا چه میزان از مسئولیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود شانه خالی می‌کند.

*کارکرد آینه هیچ زمان انعکاس نیست

دخانچی با طرح یک پرسش که اساسا آینه چیست و اگر بخواهیم به صورت فلسفی آن را تجزیه و تحلیل کنیم چه کارکردی دارد؟ اظهار کرد: آینه در وهله اول منعکس‌کننده و بازتابی از خود ماست اما ریزه‌کاری‌هایی دارد یعنی ما هیچ وقت جلوی آینه قرار نمی‌گیریم که خود را ببینیم بلکه روبه‌روی آن می‌ایستیم چراکه سودای بهتر شدن در سر داریم. بنابراین کارکرد آینه هیچ زمان انعکاس نیست بلکه ترغیب بهتر شدن را به مثابه کارکرد به همراه دارد.

وی تاکید کرد: در ادبیات روانکاوی، ما مرحله‌ای به نام مرحله آینه‌ای داریم که کودک خود را برای اولین بار در آینه می‌بیند و با خودِ متفاخر و آرمانیش همذات‌پنداری می‌کند. یک کارکرد دیگر آینه هم این است که ما را به خودمان آگاه می‌کند، پس بدون آینه خودآگاهی غیرممکن است. یعنی هرکجا آینه هست قرار است یک مشکل نفی شود و یک چیز بد از بین برود. از سوی دیگر هرکجا آینه وجود دارد، یک ضد قهرمان که مانع این مساله بشود که شخص متعالی‌اش باشد، حتی در تصور ما لازم است.

دخانچی با اشاره به اینکه اگر همه کارکردهای آینه به سینما نسبت داده شود، سینما به مثابه آینه می‌تواند عمل می‌کند، تصریح کرد: سینمایی سینماست که تولید خودآگاهی می‌کند، می‌تواند از ما نسخه آرمانی نشان بدهد، چند ساعتی ما را به غفلت بیندازد و در آن ضدقهرمان باشد که هر کجا ضد قهرمان است، در آن قهرمان نیز هست. پس سینما با در نظر گرفتن همه کارکردهای پیچیده آینه،‌ مثل آینه است.

*سینمای امروز ما بسیار آینه اوضاع است

در ادامه این نشست تحلیلی مسعود فراستی با بیان اینکه معتقد است سینما و هنر ابدا آینه نیست، مطرح کرد: چنانچه هنر «آینه» هم باشد، آینه شخصی هنرمند است. در شرایطی که هنر و هنرمندی در کار باشد. پس نهایتا آینه این است. از سوی دیگر به نظر من هیچ فیلمسازی در تاریخ سینما آینه اجتماعش نیست‌ اما متاسفانه سینمای امروز ما بسیار آینه اوضاع است یعنی می‌خواهد وانمود کند آنقدر تعهد داشته است که اوضاع را منعکس کند در صورتی که اصلا تعهدی ندارد.

وی ادامه داد: از دیدگاه من به تعبیری این میزان رانت‌خواری در سینما آینه اوضاع و فیلمساز و این میزان بی‌ارتباطی با مخاطب و مسایل واقعی آن نمایانگر همین موضوع است. در سینمای جدی دنیا شما با دیدن فیلم، ریتم و فرم اثر متوجه می‌شوید که برای دهه ۷۰ و ۹۰ میلادی است در صورتی که از سینمای ما نمی‌توان به چنین مساله‌ای پی برد و تنها یک مقدار کهنگی فیلم ممکن است به مخاطب بگوید اثر برای دهه ۶۰ و فضای آپارتمان‌نشین شهر به او یادآوری کند یک کار برای دو سه دهه اخیر است. این سینما هیچ ارتباطی با مخاطبش ندارد و تنها شاید در سال یک یا دو فیلم ممکن است ارتباط جدی با مخاطب داشته باشد.

*کار هنر برانگیختگی و تربیت حس است

این منتقد سینما با بیان اینکه سینما به جای نمایش خود آگاه، ناخود آگاه را نشان می‌دهد و هنر بازتاب ناخود آگاه صاحبش است، مطرح کرد: اگر قرار بود خودآگاه باشد، هنری خلق نمی‌شد یعنی یک فرد بدان چیزی که آگاه است، انگیزه ندارد آن را بسازد. هنر پیام نمی‌دهد بلکه حس‌های انسانی را برمی‌انگیزد. کاری که نه فلسفه می‌تواند بکند نه هیچ مدیوم دیگری؛ پس برانگیختگی و تربیت حس، اساسا کار هنر است.

فراستی در پاسخ به این پرسش که از جامعه مایوس می‌توان سینمای امیدبخش مطالبه کرد، اظهار کرد: اوضاع از این هم بدتر میشود ولی می‌شود زنده ماند و وقتی می‌گویم می‌شود زنده ماند یعنی می‌توان کار فکری کرد و همچنان آدم بود و امید به جلو رفتن داشت. همچنین اگر فیلمساز به سوژه‌ای در هر جامعه‌ای رسیده باشد باید آن را عیان و بیان کند.

*سینما مایوس نیست بلکه وقیح و معیوب است

وی با اشاره به اینکه کمدی نقد بسیار جدی‌ست که آدم‌ها، اوضاع و وضعیت را نقد می‌کند، گفت: اما متاسفانه فیلم‌های به ظاهر کمدی اما مستهجن فضای سینمای ایران را گرفته‌اند. ما به ضعف های خودمان که منجر به وضعیت کمدی می‌شود، می‌خندیم نه به پرده دری! در حقیقت کمدی پرده‌درا نیست در صورتی که عده‌ای از کمدی، پرده‌درایی را فهمیدند. این وقاحت محصول چیست؟آیا محصول جامعه است؟ من معتقدم مردم جامعه ما اکثرا شریف هستند و به هم رحم مي‌کنند. پس می‌توان گفت کمدی‌های بی‌رحم و ضدانسانی محصول دهن‌کجی به اوضاع و جامعه است.

این منتقد سینما با بیان اینکه سینما مایوس نیست بلکه وقیح و معیوب است، تصریح کرد: این سینما به شما تهاجم می‌کند و اصلا دفاعی نیست در حالی که ویژگی مایوس بودن، دفاعی بودن است. در این شرایط ما اتفاقا فیلم‌هایی نیاز داریم که ما را به آدم بودن یادآوری و نزدیک کند، به آدم بودن و اصول اخلاقی جدی توهین نکند و بتوان با مادر، پدر، همسر و… را دید و خجالت نکشید. «شادروان» نمونه‌ای از این فیلم‌هاست.

*جامعه‌ای که مولد نیست نمی‌تواند روی سینمای امید کار کند

فراستی با طرح این پرسش که آیا می‌شود فیلم امیدوارانه ساخت؟ به صحبت‌های خود ادامه و تاکید کرد: نباید مایوس بود و در عین حال نمی‌گویم می‌شود امیدوار بود! فاصله این دو حالت کُنش‌مندی‌ست و کُنش‌مندی از تهیه‌کننده رانتی برنمی‌آید. از سوی دیگر باید کنشگر بود و درباره کار مولد و علیه دلالی و پول کثیف حرف زد. چراکه جامعه‌ای که مولد نیست نمی‌تواند روی سینمای امید کار کند. در این شرایط تولید از نظر صنعتی اساسا مونتاژ و از نظر فرهنگی غرب‌زده است پس تولید مادی و معنوی چندان صورت نمی‌گیرد.

وی ادامه داد: چیزی که اصلا در جامعه وجود ندارد، کار کُنش‌مند است و این اتفاق را نباید به صورت دستوری رقم زد. از سوی دیگر بدون شادابی نمی‌توان  در زندگی جلو رفت و این اتفاق ارتباط به هیچ حکومت و خوب و بد اوضاع ندارد بلکه این شادابی باید خودمولد باشد.

فراستی با بیان اینکه هم‌اکنون با هجمه پول کثیف به سینما روبه‌رو هستیم، یادآور شد: از یک زمان به بعد پای پول‌های کثیف دلالی به سینما باز شد و دستمزدها غیرعادی بالا رفت و از 200 یا 300 میلیون به یک یا دو میلیارد تومان رسید که نشان از رانت‌خواری و پول‌شویی دارد. حتی شنیده‌ام برخی به دنبال دستمزد دلاری هستند در صورتی که نظارتی روی کار آن‌ها نیست و باید این دستمزدها شکسته شود. بدنه اصلی سینما گرفتار معیشتند و حلقه‌ای محدود مدام فربه‌تر می‌شوند!

*سیاه‌نمایی اگزوتیک بدتر از سیاه‌نمایی ادامه دارد

وی در جواب به این سوال که امکان این قضیه که بتوان از دوگانه امید و سیاه‌نمایی رها شد و این ادبیات به فراموشی سپرده شود، وجود دارد یا نه، اظهار کرد: من فکر می‌کنم تا زمانی که جشنواره‌های خارجی هست و قانونی و غیرقانونی در آن شرکت می‌کنیم، سیاه‌نمایی جایزه دارد و فیلم‌های اگزوتیک هم ساخته می‌شوند. یعنی اگزوتیزم خوراک آن‌هاست و این ویژه ما نیست. علاقه جشنواره‌های سینمایی اگزوتیک بودن فیلم است و اگر کسی این مساله را بفهمد راحت به سراغ ساخت این مدل آثار می‌رود. ما هم آثاری با موضوعات ملتهب و با این نگاه اگزوتیک می‌سازیم. پس با این طیف از مسئولان و دست پخت بیست سال اخیر سیاه‌نمایی اگزوتیک بدتر از سیاه‌نمایی ادامه دارد.

این منتقد سینما افزود: امیدی هم در کار نیست یعنی باعث نگرانی است که اگر فیلمی یک ذره کُنش و امید داشته باشد نه می‌فروشد و نه جایزه می‌گیرد. از سوی دیگر نباید امید قلابی داد.

*«موقعیت مهدی» یک دریغ ملی است‌

فراستی در بخش دیگری از صحبت‌های خود با اشاره به اینکه یکی از فیلم‌هایی که امسال به اکران پرده رسید و بسیار خوشحال کننده بود، «موقعیت مهدی» بود، مطرح کرد: البته نه به دلیل اینکه سوژه فیلم مهدی باکری بود بدین دلیل بود که قدم بسیار بلند در فیلم برداشته شده است. فیلمساز روشنفکر، رانت‌خوار و عامل حکومتی نیست بلکه صادق است و با شناخت از فضا اثری شریف تولید کرده است. «موقعیت مهدی» دریغ ملی و نه یک افسردگی است. هنر اگر هنر باشد باید یک «دریغ» در انسان ایجاد کند مانند «موقعیت مهدی» که بیننده با خود می‌گوید «چقدر جای باکری خالیه امروز» بعد بلافاصله تکرار می‌کند «چرا من مثل باکری نشم؟» این مساله امید، حس و حرکت و کنش ایجاد می‌کند.

وی در پایان با بیان اینکه دریغ، نوستالژی نیست، خاطرنشان کرد: تمام آثار داستایوفسکی دریغ است یعنی تحمل این همه رنج، آدم بودن و نه بازگشت به عقب و نوستالژی‌بازی. «موقعیت مهدی» که شعاری هم نیست به ما می‌گوید که یک شهید چه قدر در خانه و میدان جنگ یعنی دو موقعیت مختلف کُنش‌مند و انسان است. این دریغ وجه نوستالژیک را از بین می‌برد، در زمان حال آن را دوباره زنده و من نوعی را ردیف‌تر، سخت‌تر و کنش‌مندتر می‌کند و قوه تشخیص را رشد می‌دهد.

در پایان این نشست، مستند «کاپرا کجاست؟» برای نخستین بار به نمایش درآمد.

مسعود فراستی در حوزه هنری: باید زنده ماند و ادامه داد
مسعود فراستی در حوزه هنری: باید زنده ماند و ادامه داد




#مسعود_فراستی در #پاتوق_فیلم_کوتاه بیان کرد⇐اینقدر اتهام نزنید فیلم را تا ته نمی‌بینم!/فیلم کوتاه، سکوی پرش به فیلم بلند نیست!/مرگ بر کلوزآپ!/حتی برگمان هم گاهی در کلوزآپ اشتباه کرده!

سینماروزان: مسعود فراستی در قالب نخستین نوبت از فصل هفتم «پاتوق فیلم کوتاه» به نقد صریح چهار فیلم کوتاه در حضور کارگردانان این آثار پرداخت.

به گزارش سینماروزان، اولین جلسه از فصل هفتم پاتوق فیلم کوتاه روز گذشته دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ماه با نمایش فیلم‌های‌کوتاه داستانی «ماسک» به‌کارگردانی نوا رضوانی، «کپسول» به‌کارگردانی امیر پذیرفته، «گناه» به‌کارگردانی ابوالفضل عزیزی و انیمیشن کوتاه «پیش از بهشت» به‌کارگردانی احمد حیدریان در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد و پس از نمایش این آثار نقد و بررسی آن‌ها با حضور مسعود فراستی منتقد سینما صورت گرفت.

* فیلم کوتاه عرصه تجربه «فرم»‌ است
مسعود فراستی در نقد فیلم کوتاه «ماسک» ساخته نوا رضوانی پس از توضیحات این کارگردان درباره فیلمش گفت: من خیلی اهل «موضوع» نیستم. اینکه برخی می‌گویند موضوع من شخصی است و یا اجتماع را نمی‌فهمم. موضوع بزرگ و کوچک را هم نمی‌شناسم. چون معتقدم اگر هر موضوعی در فرم هر فیلمی جاگیر شود درست کار کرده در غیر این صورت فیلمساز کارش را درست انجام نداده است. شاید فکر می‌کنید برای فیلم کوتاه، صحبت از فرم حرف زیادی است، اما می‌توانم فیلم‌های زیادی را در سینمای جهان معرفی کنم که اتفاقا فرمیک هستند. فیلم کوتاه اساسا تجربه فرم است.

این منتقد سینما اظهار کرد: من در دل «ماسک» هیچ تجربه‌ای نمی‌بینم، آن را در اثر باور نمی‌کنم. فیلمساز سوژه را زندگی نکرده است که اگر زندگی کرده باشد، لحظه‌ای به فرم می‌رسد، لحظه‌ای مکث می‌کند و… . من باید این کلنجار درونی را تجربه کنم. اما هیچ کلنجار درونی در فیلم وجود ندارد. این فشار یا پذیرش نظر را در فیلم نمی‌بینم، هیچ کدام در فیلم درنیامده است. انتهای فیلم هم باز باز باز است، از جنس این پایان بازهایی که اصغر فرهادی دارد و البته هیچی بلد نیست!

* اتهام نزنید؛ تا انتها فیلم را دیدم!
فراستی در ادامه گفت: می‌بینید که فیلم را تا انتها دیده‌ام، اینقدر اتهام نزنید فیلم را تا ته نمی‌بینم! این را هم باید بگویم که فیلم کوتاه، سکوی پرش به فیلم بلند نیست بلکه خودش موجود مستقلی است.

* تجربه فوتبال، دلیل نمی‌شود فیلم بسازی!

در ادامه جلسه، نوبت به نقد و بررسی فیلم کوتاه «کپسول» ساخته امیر پذیرفته رسید که فراستی در نقد آن خطاب به کارگردانش که از آرزوهای دوران کودکی خود برای ورود به عالم فوتبال صحبت کرده بود، گفت: «کپسول» خیلی فیلم بدی است. اینکه شما تجربه فوتبال داشتید دلیل نمی‌شود فیلم بسازید، من هم چنین تجربه‌ای داشته‌ام، حتی اینکه از تجربه فوتبالی که داشتید می‌خواهید به چنین جمع‌بندی برسید را هم نمی‌فهمم. پسر فیلم و پدر فاشیستش را نمی‌فهمم، این خشونت پدر از کجا می‌آید؟

در ادامه بابک نوری بازیگر «کپسول» با بغض از حس و حال خود برای ایفای نقش «پدر بد» در این فیلم گفت.
فراستی در واکنش به بغض و صحبت‌های بابک نوری توضیح داد: عیب همین جاست، او نمی‌تواند بد باشد، او که احساسش در دستش است نمی‌تواند بد باشد. حتی یادآوری آن لحظه حال این بازیگر را بد می‌کند، او می‌خواهد یک شخصیت بد عام را بسازد اما بد عام وجود ندارد، این یکی از بزرگترین معضلات سینمای ایران است.

* فیلمی که بد نیست، اما هدر شده است

سپس فیلم کوتاه «گناه» ساخته ابوالفضل عزیزی مورد نقد و بررسی قرار گرفت که فراستی درباره آن توضیح داد: فیلم خیلی بد نبود، درواقع فیلم حرف دهنش را کمی می‌فهمد و اضافه‌گویی نمی‌کند اما کم حرف می‌زند، مثلا ما باید در فیلم تضاد بین قاتل و مقتول را می‌فهمیدیم اما نفهمیدیم، جا داشت فیلم ۴۵ دقیقه می‌شد، اصلا موضوع در اثر پرت نیست. با این حال برخی سکانس‌ها درنیامده است.
فراستی خطاب به کارگردان مطرح کرد: تو از این ترسیدی که مخاطب را از دست بدهی، تجربه غنی داشتی، تکنیک را بلدی، به جز دوربین روی دست که نمی‌دانم چرا استفاده کردی. این می‌توانست یک تجربه کاملا جدی باشد اما فیلم هدر شده است، «گناه» می‌توانست یک فیلم خوب شود.

* مرگ بر کلوزآپ!
فراستی در بخش نقد و بررسی فیلم کوتاه «پیش از بهشت» ساخته احمد حیدریان عنوان کرد: این فیلم اصلا مسأله فلسطین را ندارد  من نمی‌گویم یک اثر باید «زنده باد فلسطین» را داشته باشد اما فیلمی که بحث فلسطین را ندارد، نباید آن شعارها را در انتها بنویسد.
وی ادامه داد: بخش نقاشی روی دیوار در این فیلم خوب است، حیف است کسی که بلد است آن نقاشی روی دیوار را بسازد آن کاراکتر مرد را به تصویر بکشد. در این فیلم همه چیز روی هواست به جز آن دیوار و آن نقاشی‌ها، فیلم حتی آنها را هم نابود کرده است، گاهی تضادهای خوبی دارد اما خشونتی که به نقاش تحمیل می‌کند آن را از بین می‌برد. نکته بعدی اینکه مرگ بر کلوزآپ! حتی برگمان هم گاهی در کلوزآپ اشتباه کرده است، کلوزآپ واقعا بلدی می‌خواهد!

حیدریان هم ضمن ارائه توضیحاتی درباره فیلم خود از فراستی پرسید: سوالم از شما این است که باید چه می‌کردم که کاراکتر من بهتر شود؟
فراستی گفت: این کارهایی را که در فیلم کردی، نباید می‌کردی! کلوزآپ‌های احمقانه فیلم را باورپذیر نمی‌کند.




ماجرای سانسور  #فراستی در یک فیلم کودک!+عکس

سینماروزان: درباره استفاده از عروسک آقای «فراستی» در #فیلم_گل_به_خودی، خیلی سخت‌گیری کردند و حتی گفتند اسمش را باید در فیلم تغییر دهید که نمی‌دانم دلیل‌شان چه بود!

احمد تجری کارگردان فیلم گل به خودی با بیان مطلب بالا به خبرگزاری مهر گفت: طبیعتاً فیلمنامه این فیلم ضعف‌هایی دارد و می‌توانست کشش بیشتری هم داشته باشد اما واقعیت این است که اگر اجازه می‌دادند نسخه اولیه فیلمنامه ساخته شود، قطعاً حاصل کار خیلی خیلی بهتر از نسخه فعلی می‌شد.

وی ادامه داد: فیلمنامه اولیه در فرآیند پروانه ساخت و حتی بعدها برای پروانه نمایش ممیزی خورد و سکانس‌هایی از آن حذف شد. مشخصاً درباره استفاده از عروسک آقای «فراستی» خیلی سخت‌گیری کردند و حتی گفتند اسمش را باید در فیلم تغییر دهید که نمی‌دانم دلیل‌شان چه بود!از این قبیل سکانس‌ها را اجازه ساخت ندادند.

تجری درباره استفاده از عروسک به‌خصوص عروسک‌های مشابه شخصیت‌های واقعی در این فیلم هم گفت: قرارمان از ابتدا این بود که عروسک شخصیت‌های معروف را در این فیلم استفاده کنیم. خیلی عروسک هم داشتیم که متأسفانه دچار ممیزی شدند و نتوانستیم از آن‌ها استفاده کنیم. عروسک خیلی از شخصیت‌های معروف ورزشی و هنری را در فیلم داشتیم که متأسفانه جلوی حضور آن‌ها را گرفتند و نتوانستیم از آن‌ها استفاده کنیم.

تجری افزود:  زمان دریافت پروانه نمایش هم گفتند موزیک‌های شاد فیلم زیاد است و باید حذف کنید. هر چه هم توضیح دادیم فیلم برای کودکان است و باید فضای آن شاد باشد اما اجازه ندادند و گفتند حجم موسیقی آن زیاد است! در مجموع عوامل زیادی دست به دست هم داد تا فیلم به کیفیت فعلی برسد. معتقدم اگر اجازه می‌دادند، فیلم می‌توانست خیلی بهتر از نسخه فعلی باشد!!

احمد تجری گفت: اوایل که خواستیم کار کودک بسازیم، بسیاری به ما وعده حمایت دادند اما در عمل هیچ حمایتی صورت نگرفت. از کانون پرورش فکری تا بنیاد فارابی حتی به اندازه یک هزار تومانی هم از ما حمایت نکردند. در چرخه اکران هم شاهد هستیم که نه تبلیغات محیطی به فیلم داده‌اند و نه تبلیغ تلویزیونی داریم. تلویزیون فقط تعداد محدودی زیرنویس تبلیغاتی برای شبکه شما، آموزش و چند شبکه جدید دیگر داده است که فکر کنم مدیر این شبکه‌ها خودشان هم شبکه خودشان را تماشا نمی‌کنند، چه رسد به مردم عادی!

ماجرای سانسور مسعود فراستی در فیلم گل به خودی
ماجرای سانسور مسعود فراستی در فیلم گل به خودی




تازه‌ترین حرفهای #پژمان_جمشیدی روی آنتن زنده⇐استرس باعث ریزش موهایم شد!/در بازیگری کار خاصی انجام نمی‌دهم و فقط وظیفه‌‌ام را انجام می‌دهم!/اگر در فیلمی، خوب یا بد بازی کردم، دلیل آن را نمی‌دانم چیست؟!/در این هفت سال فقط سه ماه تعطیل بودم!!/فراستی را از نزدیک ندیده‌ام ولی خوشحالم که #علفزار را دوست داشته!/سام درخشانی تنها کسی بود که نسبت به من گارد نداشت!/تا آخر عمر مدیون #سام هستم و دستش را می‌بوسم!/نعمت‌الله برای مدرسه پسرش به من زنگ زد!!/دربی اخیر را سرصحنه #زیرخاکی دیدم!/صادقانه فکر می‌کنم گل استقلال، آفساید بود!

سینماروزان: راهی جلوی پای من قرار گرفت و من هم آن را پیگیری کردم تا به اینجا رسید. فقط وظیفه‌ام را انجام میدهم و وقتی نقشی پیشنهاد می‌شود، ابتدا متن‌ها را میخوانم و اگر احساس کنم میتوانم آن متن را در حد خود خوب اجرا کنم، نقش را قبول می‌کنم. در بازی کار خاص انجام نمی‌دهم. اگر خوب یا بد بازی کردم، دلیل آن را نمی‌دانم چیست.

پژمان جمشیدی فوتبالیست پیشکسوت و بازیگر نام‌آشنا با بیان مطلب فوق در برنامه #فرمول_یک با اجرا و تهیه کنندگی علی ضیا گفت: موفقیت نیاز به تلاش زیاد دارد. در این ۷ سال غیر از دوران کرونا که ناخواسته خیلی از مشاغل تعطیل شدند، اگر آن چند ماه تعطیلی اجباری را کنار بگذاریم،  کل تعطیلات و ساعات استراحت من شاید در مجموع به ۳ ماه هم نرسد. فاصله بین کارهایم کمتر از ۳ ماه بود‌. قطعا این چند سال سخت بود اما بالاخره هر کاری سختی خود را دارد.

جمشیدی درباره سفیدی بخشی از موهای خود توضیح داد: این نقطه از موهای سرم ریخته بود، آمپول‌ زدم و موهای این قسمت سفید شد‌. علت این ریزش استرس، دندان درد و غیره بود زیرا دندان خراب باعث ریزش مو می‌شود.

این بازیگر درباره تعریف فراستی از بازی‌اش، مطرح کرد: این اتفاق به خاطر فیلم «علف‌زار» افتاد متاسفانه فراستی را از نزدیک ندیده‌ام ولی خوشحالم که کارمان مورد توجه قرار گرفته! اگر بتوانم ده بار نامزد سیمرغ شوم، هر بار یک ستاره به سابقه‌ام اضافه می‌شود. تاکنون ۳ بار نامزد شده‌ام. با سیمرغ خوشحال میشوم البته نه به اندازه‌ای که فیلم‌هایم مورد اقبال مردم قرار بگیرد.

جمشیدی گفت: قرار نبود سریال #پژمان را من بازی کنم، بعد از نهایی شدن من، قرار نبود سام بازی کند؛ سام تنها کسی بود که نسبت به من گارد نداشت. خوشبختانه جزء موفق‌ترین زوج‌ها هستیم اما در یک برهه فکر کردیم مخاطب فکر میکند که قصد سوءاستفاده داریم لذا تصمیم گرفتیم در یک مقطع دور از هم بازی کنیم،  امیدوارم دوباره کنار هم کار کنیم. سام عزیز من است، او با بازی در کنار یک ورزشکار ریسک و نقش مکمل را بازی کرد، تا آخر عمر مدیونش هستم و دستش را می‌بوسم.

وی درباره ارتباط با یک کارگردان برای بازی مکرر در آثارش بیان کرد: حتی شماره کارگردان‌هایی که علاقه‌مند بازی در آثارشان هستم را ندارم. زمانی که مخاطب سینما بودم آقای عیاری و نعمت‌الله را خیلی دوست داشتم. آقای فرهادی هم به این جمع اضافه می‌شوند. دوست داشتم با مهدویان، مانی حقیقی، کمال تبریزی، معتمدی کار کنم که کار کردم. وضعیت سفید و کارهای آقای عیاری را خیلی دوست داشتم. چند سال پیش آقای نعمت‌اله بابت مدرسه پسرش به من زنگ زد،وقتی خودش را معرفی کرد فکر کردم یک نفر اذیتم میکند. فقط آن موقع او را دیدم و به مدرسه پسرش رفتم. یک بار هم برای فیلمی زنگ زد، گفت فیلمنامه ندارم فقط قصه را تعریف میکنم اما متاسفانه کار ساخته نشد.

پژمان جمشیدی افزود: دربی امسال را سر صحنه «زیرخاکی» و در موبایل دنبال کردم. نیمه اول را کامل دیدم اما در نیمه دوم از عوامل می‌شنیدم که استقلال فشار می‌آورد. حدس می‌زدم که بازی مساوی شود و صادقانه فکر میکردم گل استقلال آفساید است. الان هم فیلمی دیدم که صحنه گل کمی مشکوک بود. در هر صورت اشتباهات داوری وجود دارد و خیلی نمی‌توان روی آن مانور داد اما در کل بازی خوبی بود و بعد از مدت ها یک دربی جاندار دیدیم.

پژمان جمشیدی: در هفت سال اخیر فقط ۳ ماه تعطیلی داشتم!
پژمان جمشیدی: در هفت سال اخیر فقط ۳ ماه تعطیلی داشتم!




تحلیل رسانه دانشگاه آزاد بر فصل اخیر “هفت”⇐مشخص نیست محمدحسین لطیفی سردبیر این برنامه است یا مجتبی امینی؟!/ ضعف اجرای لطیفی و عدم تسلطش بر مباحث و موضوعات بسیار آزاردهنده بوده!/هیچ معیار مشخصی در انتخاب آثاری که مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرند، وجود ندارد!/در میز رسانه، افراد تکراری، خبرهای سوخته را می‌خوانند!/بسیاری از مخاطبان اصلا اطلاع ندارند که چنین برنامه‌ای درحال پخش است!/ آمار مخاطبان این برنامه در تلوبیون به‌سختی به ۸۰۰ بازدید می‌رسد!/نه توانایی تعطیل کردن برنامه را دارند و نه عزم احیای آن را!!

سینماروزان: فصل اخیر برنامه تلویزیونی “هفت” که فصل پنجم آن محسوب می‌شود از همان بدو راه‌اندازی با نقدها و نظرات مختلف درباره پیشرو نبودن و عقب‌افتادگی از جریان رسانه‌ای روز سینما مواجه بوده است.

به تازگی روزنامه “فرهیختگان” منسوب به دانشگاه آزاد در تحلیلی بر این برنامه، برخی ایرادات آن را طرح کرده بلکه عاملی شود بر اصلاح.

متن تحلیل فرهیختگان را بخوانید:

از همان روز‌های آغازین تا امروز ضعف اجرای لطیفی و عدم تسلطش بر مباحث و موضوعات بسیار آزاردهنده بود. حقیقت امر اینجاست که لطیفی چند سریال و فیلم پرمخاطب در کارنامه کاری خود دارد اما او نه آشنایی چندانی با تاریخ سینمای ایران دارد و نه در این دو ساله موفق بوده است که خود را با مدیوم برنامه هفت مطابقت بدهد و مهم‌تر از همه اساسا قادر به تعیین رویکرد برای فصل جدید هفت نبوده است. لذا ما فقط با 70 برنامه چندپارچه مواجه بوده‌ایم که فاقد یک انسجام ساختاری حداقلی بوده است. اینجاست که اساسا خلأ وجود سردبیر مشخص می‌شود. در طول این دو سال هیچ‌گاه مشخص نشده که آیا اساسا محمدحسین لطیفی سردبیر برنامه است یا مجتبی امینی علاوه‌بر تهیه‌کنندگی مسئولیت سردبیری برنامه را هم برعهده دارد؟!

بخش نقد فیلم هم برخلاف فصول سابق برنامه کاملا مجزا شده و بدون حضور و مدیریت لطیفی به‌عنوان مجری اصلی پیش رفته اما این تنها تغییر فصل جدید برنامه نبوده است. به‌طرز عجیب و شگفت‌آوری منتقد ثابت برنامه هفت دیگر تنها مسعود فراستی نیست بلکه محمدتقی فهیم هم به‌عنوان منتقد ثابت به برنامه اضافه شده است. به یک معنا ما در میز نقد برنامه هفت نه‌تنها دیگر با هیچ فیلمسازی  مواجه نیستیم بلکه با دو منتقد ثابت و یک منتقد متغیر مواجهیم که غالبا هم حضور یک ترکیب سه نفره تکراری چهار تا 6 برنامه ثابت می‌ماند و گویا محض تنوع نفر سوم هرازگاهی تعویض می‌شود. مضاف‌بر این، اساسا هیچ معیار مشخصی در انتخاب آثاری که مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرند، وجود ندارد. گاهی فیلم روز سینمای ایران انتخاب می‌شود، گاهی یک فیلم کلاسیک خارجی! گاهی یک فیلم جدید سینمای هالیوود و گاهی هم سریال‌های نازل شبکه نمایش خانگی! گویا منتقدان محترم برنامه بر مبنای آثاری که در هفته اخیر دیده‌اند اثری را انتخاب و نقد می‌کنند و اصلا چیزی تحت‌عنوان مخاطبان برنامه برایشان موضوعیت ندارد. بخش دیگری تحت‌عنوان میز رسانه به برنامه اضافه شده است که حاکی از ناآگاهی تمام‌عیار تیم سازنده از فضای اینترنت است. در این بخش چهره‌های رسانه‌ای غالبا تکراری به‌مرور و گپ‌وگفت درباره اخبار سوخته هفته می‌پردازند. گویی سازندگان برنامه هفت اطلاع ندارند که امروزه ده‌ها کانال تلگرامی سینمایی درحال اطلاع‌رسانی و تحلیل مکرر و مداوم اخبار سینمایی هستند و مضاف‌بر این چندین برنامه اینترنتی هم در فضای مجازی درحال بازتاب و تحلیل دوباره این اخبار هستند. گویا تیم جدید سازنده برنامه هفت فراموش کرده است که قدیمی‌ترین و تخصصی‌ترین برنامه سینمایی تلویزیون رسالتی فراتر از این حرف‌ها دارد. رسالتی که در تمام این مدت به محاق رفته و به فراموشی سپرده شده است.

به زبان ساده‌تر و در یک کلام می‌توان اذعان کرد در فصل جدید برنامه هفت نه خبری از بررسی مسائل روز سینمای ایران است و نه خبری از مصاحبه با فیلمسازان سینمای ایران. نه می‌توان کوچک‌ترین نشانه‌ای از بحث‌های پربار موجود در نقد‌های فراستی در سال‌های پیش یافت و نه می‌توان دیدگاه کارشناسانه از میان اظهارات مجری برنامه یافت. پخش برنامه هفت در ماه‌های اخیر چنان نامنظم و آشفته شده است که گویی سازندگان برنامه اساسا هر موقع حوصله و فراغتی داشته باشند یک قسمت تولید می‌کنند. برآیند چنین وضعی هم این شده است که بسیاری از مخاطبان سابق برنامه اصلا اطلاع ندارند که چنین برنامه‌ای درحال پخش است و بازدید قسمت‌های این برنامه در تلوبیون به‌سختی به 800 بازدید می‌رسد. مضاف‌بر همه اینها، ضبطی شدن برنامه در یک سال اخیر هم، میخ آخر را بر تابوت برنامه زد و امکان مطرح شدن کوچک‌ترین مباحث چالشی از مهم‌ترین برنامه سینمایی تلویزیون سلب شد تا این برنامه یک قدم مهم دیگر در روند احتضار بردارد و به مرگ تراژیک نزدیک‌تر شود.

به نظر می‌رسد ریشه مساله را باید در مقامی فراتر از مجری و تهیه‌کننده جویا شد. ظاهرا مسئولان فعلی شبکه سوم سیما به برنامه مهجور و مظلوم هفت به‌مثابه یک میراث نامیمون نگاه می‌کنند که نه توانایی تعطیل کردن آن را دارند و نه عزم احیای آن را. لذا در تمام این دو سال با بی‌حوصلگی و خستگی تمام خواسته‌اند با این برنامه کنار بیایند اما گویا غافل هستند که بی‌توجهی به برنامه هفت که هفته به هفته وضعیتی تراژیک‌تر پیدا می‌کند نه‌تنها یکی از برند‌های مهم و ارزشمند شبکه سه را به مسلخ می‌برد بلکه باعث شکل گرفتن برنامه‌های جایگزین در فضای اینترنتی و ریزش مخاطبان سینمادوست از پای رسانه ملی می‌شود.

 

 




حرفهای تازه مسعود فراستی که بدوبدو در نشست خبری یکی از فیلمهای جشنواره حضور یافته و افتخار کرده بود به ادا شدن حق مطلب⇐پوستر جشنواره شبیه کاغذ دیواری آشپزخانه بود!!/چطور “ابر بارانش گرفته” که الفبای سینما را هم بلد نیست کاندیدا می‌شود و جایزه می‌گیرد؟؟/ “آتابای” در حد یک فیلم آماتوری است که بازیگرش جلوی دوربین نعره می‌زند که بگوید من بازی بلدم!!/داستان جشنواره فجر کاملا ریل‌گذاری شده سیاسی، جناحی، باندی است!/همچنان نگاه بهشتی و یارانش بر جشنواره حکمفرماست!

سینماروزان: مسعود فراستی که در روندی عجیب و پیش‌بینی‌نشده حین برگزاری جشنواره در نشست خبری فیلم “روز صفر” حاضر شده بود و گفته بود افتخار می‌کند به اینکه حق مطلب با سینما ادا شده است در تازه‌ترین برنامه “هفت” انتقادات تندی را نثار جشنواره فجر کرد بدون اینکه بگوید این همان جشنواره‌ایست که پنج جایزه را تقدیم فیلم محبوب ایشان می‌کند؛ حتی اگر عوامل فیلم، اختتامیه را تحریم کرده باشند!!

این منتقد سینما با بیان اینکه در ابتدا بگویم که این پوستر جشنواره بدترین پوستر در تاریخ جشنواره از ابتدا تاکنون است، گفت: اصلا معلوم نیست این پوستر چیست. یعنی از این بی‌سلیقه‌تر، بی‌فرم‌تر و بی‌هویت‌تر پوستر ندیده‌ام. من در نقد این 10 روز می‌خواستم بگویم، دوستان گفتند بگذارید بعد. از این بدتر نمی‌شود و هیچ معنی ندارد؛ شبیه کاغذ دیواری برای آشپزخانه است.

 مسعود فراستی گفت: فکر می‌کنم مجموعه جشنواره از انتخاب دبیر، انتخاب هیات انتخاب و انتخاب داوران برمبنای یک سلیقه خاص است که رئیس این سلیقه خاص یک بار گفت این ریل‌گذاری که ما کردیم حالاحالاها در سینمای ایران برپاست. این را آقای بهشتی گفت (سید محمد بهشتی شیرازی مدیرعامل فارابی و مدیر جشنواره فیلم فجر در سال‌های 62 تا 73) و می‌بینیم این جمله درست است و ریل‌گذاری که آقای بهشتی و یارانش کردند که اساسا ریل‌گذاری سینمای جشنواره‌ای بود آن طیف و نگاه همچنان بر سینمای ایران حاکم است. از دبیر جشنواره تا هیات انتخاب، هیات داوران و نتیجه آرا و تقسیم جوایز.

وی افزود: نظرم را راجع به فیلم “خروج” ابراهیم حاتمی کیا می‌دانید اما کاندیدا نشدنش را نمی‌فهمم و بعد فیلم “ابر بارانش گرفته” که الفبای سینما را هم بلد نیست کاندیدا می‌شود و جایزه می‌گیرد. “آتابای” در حد یک فیلم آماتوری است که پولش را بازیگر داده و نوشته و در جلوی دوربین نعره می‌زند که بگوید من بازی بلدم. این نه کارگردانی و فیلمنامه به معنای جدی دارد اما کاندیدای بهترین فیلم و بهترین کارگردانی می‌شود و حتی در در نزدیک دریافت جایزه قرار می‌گیرد.

فراستی با بیان اینکه خوشبختانه همه نظر من راجع به فیلم ابراهیم (فیلم خروج ساخته حاتمی کیا) را می‌دانند، گفت: اما می‌خواهم این داوری را تحلیل کنم. یعنی همان خطی که گفتم؛ آدم‌های طیف حاتمی کیا و کسانی که نه می‌گویند، مستقل از اینکه شما فیلمش را دوست داشته باشید یا نداشته باشید، حذف می‌شوند. به نظر من داستان جشنواره فجر کاملا ریل‌گذاری شده سیاسی، جناحی، باندی است و این را به صدای بلند می‌گویم و به همین دلیل جایزه‌اش اعتبار ندارد. نه این تنها نظر من است بلکه نظر خیلی از آدمهایی که اهل سینما هستند چه مخاطبان حرفه‌ای و چه اهل نقد این است که این جوایز کاملا قابل پیش‌بینی بوده و ارزش جایزه جشنواره فجر را ندارد.

وی با بیان اینکه عکس‌العمل به تحریم شدگان خیلی بامزه است، گفت: راحت باج می‌دهیم. طرف جشنواره را تحریم کرده و در این فیلم معین بازی هم بلد نیست. به جشنواره فحش می‌دهد و تحریم می‌کند و جایزه اول را هم به او می‌دهیم. یعنی چه؟ این یعنی تقسیم غنائم برمبنای خط فکری سینمایی ریل‌گذاران اواسط دهه 60.

فراستی با تاکید بر اینکه مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر توهین آمیز است، تصریح کرد: کارگردانی دست کیست؟ این کارگردانی فاجعه است. کوچکترین کنترل و احترامی برای مخاطب نیست. یعنی دور هم جمع شده‌ایم و خیلی مشکلات بیرون داشتیم (این جمله همیشگی است) و نمی‌خواستیم بپذیریم و به زور پذیرفتیم و بلد نیستیم کارگردانی کنیم. شهیدی‌فر که کارش را بلد است نمی‌توانست کنترل کند. من به نظرم این اختتامیه درست بود و همه‌اش به هم می‌خورد. آن جشنواره آن اختتامیه را هم در پی دارد.




مسعود فراستی روی آنتن زنده⇐چه خوب که “خانه پدری” رفع توقیف شد/هرچه سریع‌تر “رستاخیز” را هم اکران کنید

سینماروزان: هرچند کلید حملات منتج به توقیف فیلم “خانه پدری” از سوی جریان رسانه‌ای اصولگرا زده شد با این حال یک چهره مطرح اصولگرایی یعنی ابراهیم رییسی بود که در تعامل با سازندگان، شرایط رفع توقیف فیلم را فراهم کرد.

مسعود فراستی با استقبال از این رفع توقیف روی آنتن زنده “هفت” گفت: فیلم “خانه پدری” دوباره اکران شد چه خوب حالا پس حالا میشود نقدش کرد. بعد از اکران چندهفته ای آن را نقد میکنیم چون به نفع فیلمساز است و باعث میشود ایرادات کارش را بداند.

فراستی با مخاطب قرار دادن مدیران مافوق سینما بیان داشت: به نظرم فیلم عاشورایی “رستاخیز” هم باید هرچه سریع تر رفع توقیف شده و اکران شود تا تکلیف فیلمساز مشخص شود و بتواند به سراغ فیلم بعدی خود برود.




بعد از جنجال بر سر فیلم عیاری، حالا حمله فراستی به فیلم همایون غنی‌زاده ⇐ “خانه پدری” شرف دارد به “مسخره باز”!/ “مسخره‌باز” به شدت ناچیز است!!/حتی دو پلان درست ندارد/”مسخره‌باز” توهین به سینماست!!/این فیلم فقط به دنبال پول است از طریق متفاوت‌نمایی!!

سینماروزان: بعد از توقیف “خانه پدری” توسط دادسرای فرهنگ و رسانه و اطلاعیه دادستانی درباره اینکه صاحبان این فیلم، اصلاحات لازم در آن را انجام نداده بودن و البته رفع توقیف بعدی توسط ابراهیم رییسی، رییس دستگاه قضا، مسعود فراستی با گذر از فیلم کیانوش عیاری حملات تندی را نثار “مسخره‌باز”همایون غنی‌زاده کرد.

مسعود فراستی در “هفت” گفت: از نظر من، “خانه پدری” شرف دارد به فیلم “مسخره باز” اما همچنان میگویم که این فیلم مشکل دارد. “مسخره باز” از جمله آثاری است که نمیدانم با چه طرف هستم. نه سینماست نه تئاتر! چون ماقبل بد و ماقبل نقد است! این اثریست که جایزه هم‌ میگیرد و معلوم نیست که بر چه اساسی جایزه میگیرد!

فراستی ادامه داد: کارگردان “مسخره‌باز” پشت سینمایی ندارد. مطلقا تصاویر سینمایی متحرک ندارد. تصاویر ایستاست و دفرمه میشود. پست مدرنیسم ها یک فرهنگی دارند. هیچ چیز جدی در فیلم وجود ندارد. فیلم به شدت ناچیز است. حتی دو پلان درست ندارد.

مسعود فراستی افزود: “مسخره باز” یک بابک حمیدیان دارد که خودش بازیگر جدی است‌ ولی اینکه چه تکرار شود و نقطه دید فیلم برای چه کسی است مشخص نیست. “کازابلانکا” یک فیلم عاشقانه است ولی هر بار که در این فیلم در موردش صحبت میشود حال بهم زن است. این فیلم توهین به سینماست. این فیلم فقط به دنبال پول است از طریق متفاوت نمایی و خیلی مانده که به بد برسد.




انتقادات همزمان رسول صدرعاملی از “خندوانه” و “هفت” و تلویزیون⇐بخش‌هاي مختلفي از حرف‌هايي كه درباره مسائل جامعه زدم از “خندوانه” حذف شد!/در “خندوانه” گفتم که مجرم‌كردن جوان‌هاي ما به دلیل بدحجابي كار درستي نبوده ولی متأسفانه حرفهایم را قیچی کردند!/حرف من در “خندوانه” این نبود که امام(ره) نگفته آب و برق مجانی دهید؛ حرف من این بود که امام گفته آب و برق مجانی بدهید ولی به فکر انسان‌سازی و آزادیخواهی هم باشید/چرا در “هفت” به همه فیلمها به‌طور منصفانه پرداخته نمی‌شود؟!/چرا محمدحسین لطیفی در “هفت” فقط از یک سری فیلم خاص حمایت می‌کند؟؟/تلویزیون به ما تیزر نمی‌دهد و حتی جواب تلفن ما را هم نمی‌دهد درحالی‌که سه فیلم رایگان برایشان ساختم!!

سینماروزان: تازه‌ترین فیلم رسول صدرعاملی با عنوان “سال دوم دانشکده من” که امتداد علایق این کارگردان در همکاری با دختران نوجوان نابازیگر است فروش بالایی نداشته و البته که در این فروش پایین، فارغ از مضمون نه‌چندان بکر اثر، بایکوت فیلم توسط تلویزیون هم بی‌تاثیر نبوده است.

رسول صدرعاملی به تازگی در گفتگو با “اعتماد” و در خلال نقد مدیریت میانی جامعه نقدهای تند و تیزی را نثار رسانه ملی و برنامه هایی نظیر “هفت” و “خندوانه” کرده است.

صدرعاملی با نقد مدیریت میانی جامعه گفت: مشكلات جامعه امروز ما، نتيجه مديريت برخي مديران مياني است و كساني كه در جاي مناسب خود به عنوان مدير قرار نگرفته‌ بودند. آنها سمت‌هايي را قبول كردند و مسووليت‌ها و ماموريت‌هايي را پذيرفتند كه يا از عهده‌‌اش برنمي‌آمدند يا ظرفيت آن مسووليت را نداشتند. به نظر مي‌رسيد كشور در چهار دهه پيش، بيشتر نياز به مديران قابل اعتماد داشت نه مديران كاملا متخصص و كاربلد و شايد حالا بتوان اين مساله را آسيب‌شناسي كرد و گفت اي ‌كاش در انتخاب مسوولان در همه زمينه‌ها، از كشاورزي، صنعت، سياست و … گرفته تا آموزش و پرورش، دقت بيشتري به عمل مي‌آمد.

صدرعاملی ادامه داد: به همه وزارتخانه‌ها و تشكل‌ها، از فرهنگ و ارشاد خودمان گرفته تا مثلا جهانگردي اين نقد وارد است كه خيلي كارها در اين مراكز انجام نشده و تازه آدرس‌هاي غلط هم به افكار عمومي داده شده است. حالا اين عملكرد ذره‌اي با مباني و باورهايي كه نسل ما به‌خاطرش انقلاب كرد، مرتبط به نظر نمي‌رسد. من مصداق اين ماجرا را در گفت‌وگو با برنامه «خندوانه» عنوان كردم اما خب، در آن برنامه بخش‌هاي مختلفي از حرف‌هايي كه درباره مسائل جامعه زدم حذف شد و فقط يك جمله‌اش (آن هم كات خورده و مغشوش) پخش شد!

رسول صدرعاملی درباره حذفیات حرفهایش از “خندوانه” اظهار داشت: من در بخش عمده آن گفت‌وگو كه پخش نشد، در واقع مي‌خواستم به سياست‌گذاري‌هاي مساله برخورد با جوانان و نوجوانان – مثلا در زمينه حجاب- در طول چهل سال گذشته، نقد جدي داشته باشم و اين هم حرفي نيست كه امروز زده باشم. از بيست‌واندي سال قبل تا به حال دارم مي‌گويم كه جرم‌انگاري و مجرم‌كردن جوان‌هاي ما به دلايل پيش‌پا افتاده‌اي مثل بدحجابي كار درستي نبوده است. ما انبوهي از بچه‌هاي خودمان را متهم و آنها را مجرم تلقي كرديم و حالا كه به آن سال‌ها نگاه مي‌كنيم، براي‌مان سوال است كه چه كسي مي‌خواهد از آن نوع نگرش و آن سياست‌ها دفاع كند؟ ما يا باحجاب داريم يا بي‌حجاب. كسي كه ما به او مي‌گوييم بدحجاب، كسي است كه حجاب را در باور يا تربيت خودش نپذيرفته ولي به احترام قانون و بقيه افراد جامعه و قوانين اجتماعي آن را به شيوه خودش رعايت مي‌كند. پس بايد به او احترام گذاشت، نه اينكه او را مجرم تلقي كرد.

صدرعاملی ادامه داد: اينكه من در آن برنامه “خندوانه” گفته بودم: «امام خميني نگفته كه من آب و برق مجاني به مردم مي‌دهم» در حالي كه حرف من اين نبود! حرفم در آن برنامه اين بود كه شادروان «عباس اميرانتظام» سخنگوي دولت وقت (بعد از پيروزي انقلاب و نه قبل از آن و نه در بهشت زهرا) اعلام مي‌كند ما مي‌خواهيم تلاش كنيم به افراد آسيب‌پدير و فقير جامعه آب و برق مجاني بدهيم. تاريخش هست. چند روز پس از اين اعلام، امام خميني طي يك سخنراني اعلام كرد كه؛ «مساله ما آب و برق مجاني نيست. آب و برق مجاني بدهيد اما مساله ما انسان‌سازي است.». اين نگاه درستي است چرا كه نسل ما به خاطر آب و برق مجاني انقلاب نكرد و حرف من اين بود. اما وقتي همه حرف‌هاي من حذف شد و فقط همان يك جمله باقي ماند، آن موقع من دچار مشكلات جدي شدم. انسان‌سازي از نگاه من يعني همان آزاديخواهي، آرمانگرايي و تعريف درست از استقلال. اينكه هر كس آيين و مرام خودش را داشته باشد و عقيده و نظرش نزد قانون محترم باشد. همه اين آمال نه تنها در بيشتر موارد به بار ننشست، بلكه مثل همان ماجراي «مجرم‌سازي» كه اشاره كردم، يك نوع بدبيني و بددلي هم در بين اعضاي خانواده به وجود آورد. من معتقدم نسل من در اين مورد به نسل‌هاي بعد خود بدهكار است و حتي مي‌توان گفت گنهكار! ما هرگز ياد نگرفتيم اصلاح را از خودمان شروع كنيم و رياكاري و دروغ را ترويج كرديم.

رسول صدرعاملی با انتقاد از تلویزیون که تیزرهای فیلم “سال دوم…” را پخش نمی‌کند اظهار داشت: من سه فيلم با موضوع زاير به همراه مرحوم «سيدكمال طباطبايي» براي شبكه يك ساختم. من و آقاي طباطبايي يك ريال دستمزد هم بابت‌شان نگرفتيم. فيلم ساختيم تا باب فيلمسازي براي تقويت اعتقادات در سينما باز شود. همه عوامل اين سه فيلم با كمترين دستمزد با ما كار كردند. حالا همين صداوسيما، كمترين حمايت را از فيلم‌هاي من نمي‌كند و حتي جواب تلفن من را نمي‌دهد.

صدرعاملی افزود: واقعيت اين است كه تلويزيون تمام تيزرها را به فيلم‌هاي منطبق با سليقه سياسي مديرانش مي‌دهد. اما ‌اي كاش مسوولان تلويزيون بدانند فيلم «سال دوم دانشكده من» و فيلم‌هايي شبيه به آن، جايگاه اجتماعي خاص خود را دارند. اين نوع فيلم‌ها هم نياز به حمايت دارند و بايد به مخاطب معرفي شوند. اگر در برنامه «هفت»، «محمدحسين لطيفي» و «مسعود فراستي» برنامه نقد فيلم برگزار مي‌كنند، بايد به همه فيلم‌ها، بي‌طرفانه و به‌طور مساوي بپردازند. اين براي رسانه ملي و سازندگان و مجريان اين برنامه خيلي بد است كه فيلم‌ها را انتخاب مي‌كنند، به يك فيلم زياد مي‌پردازند و فيلم ديگر را ناديده مي‌گيرند. وقتي همكار عزيز من، آقاي لطيفي در برنامه‌اش از يك‌سري فيلم‌ خاص حمايت مي‌كند و از فيلم‌هاي ديگر اسمي برده نمي‌شود، كاملا مشخص مي‌كند كه گردانندگان «هفت» فعلي، با بعضي فيلمسازان خوب نيستند. اين براي رسانه ملي بد است.

صدرعاملی با اشاره به پیشنهادی که برای اجرای “هفت” داشته گفت: واقعا فرصت اجرای “هفت” را ندارم. يك سال همزمان برپايي جشنواره فيلم فجر، ده روز فريب «بهروز افخمي» را خوردم كه مهمان آن برنامه شدم. (مي‌خندد) قبل از آغاز برنامه «هفت» در دوره جديد، «مسعود فراستي» اصرار داشت با هم برنامه را اجرا كنيم. شوق اين كار را ندارم. اجراي برنامه را بر عهده گرفتن، قبول يك مسووليت است. بايد وقت بگذاري و زحمت بكشي تا هفته‌اي يك‌بار براي مخاطبان تحليل ارايه دهي. اين نبايد باشد كه فراستي وقتي قرار است از «جان فورد» حرف بزند، تصويري از يك فيلم ديگر در برنامه پخش شود و او عصباني شود كه اين تصوير پخش شده مد نظر من نبوده. او نبايد در قبال مخاطبان برنامه‌اش كم‌فروشي كند و بايد براي مخاطبش احترام قايل شود. خطاب به او مي‌گويم؛ تويي كه فيلم فيلمسازان داخلي را نقد مي‌كني، بپذير كه ما هم برنامه تو را نقد كنيم. پس براي برنامه‌ات زحمت بكش و كم‌فروشي نكن!




تعریض کارگردان “درخونگاه” به مسعود فراستی؟؟⇐هر توهینی میکند و متاسفانه حذف شدنی هم نیست!!/این شخص باعث شد ارشاد روی فیلم ما حساس شود و در نهایت پایان فیلم تغییر یابد!!

سینماروزان: فیلم “درخونگاه”- که خط داستانیش یادآور نمایش “یوبیتسومه”نیما آقازاده علیرضا نادری است از معدود آثار سینمای ایران است که نقدی گزنده بر سیاستهای کارگزاران دهه هفتادی ارائه داده است.

شاید همین نقد گزنده بود که باعث شد مسعود فراستی بلافاصله بعد از رونمایی فیلم در جشنواره فجر آن را فکسنی، توهین‌آمیز و شرم‌آور بخواند و مدعی شود که پشت تولید فیلم تفکری کثیف وجود دارد!!

حرفهای فراستی همزمان با جشنواره با واکنش سیاوش اسعدی کارگردان “درخونگاه” مواجه شد و اسعدی گفت اگر فراستی از فیلمش تعریف میکرد ممکن بود این حس ایجاد شود که “هادی و هدی” ساخته!!

با این حال گویا ماجرا همچنان ادامه دارد و سیاوش اسعدی با اشاره به تغییر پایان بندی نسخه اکران “درخونگاه” به پیشنهاد ارشاد گفت: ما در شرایطی فیلمسازی می کنیم که فشارهای چند جانبه ای وجود دارد و متاسفانه از سوی بچه های خودمان و فعالان سینما بسیار این موضوع ‌دیده می شود چون انگار بیشتر به دنبال کشف و شهود و دادن گراهای سانسور شدن هستند و اینها را برای بزرگ کردن خودشان به زبان می آورند.

وی با تعریض به مسعود فراستی افزود: منتقدی در برنامه تلویزیونی وجود دارد که هر توهینی می کند و متاسفانه حذف شدنی هم نیست. این شخص باعث شد ارشاد روی فیلم ما حساس شود و در نهایت پایان فیلم تغییر یابد.

سیاوش اسعدی درباره تفاوت پایان بندی نسخه اکران شده فیلمش نسبت به نسخه جشنواره فیلم فجر گفت: مقداری اصلاحات به فیلم وارد شد و آن را انجام دادیم و به این شکل درآمد. ما خودمان را با شرایطی که پیش آمد وفق و اصلاحات را انجام دادیم و البته این پایان بندی هم به نوعی برای من جذاب و امیدوار کننده تر است هرچند با پایان بندی اصلی تفاوت دارد.




پرسشهای یک رسانه اصولگرا درباره برنامه‌های جشنواره‌ای سیما⇐چرا برنامه‌های «هفت» و «نقدسینما» حمایت بی‌سابقه‌ای داشتند از فیلم‌هایی که محمدصادق رنجکشان در آنها سرمایه‌گذاری کرده است؟؟/اصرار شبکه سوم در استفاده از منتقدان(؟) بدون عقبه در «هفت» چه بود؟/آیا صرف اتصال به انجمنی تأسیس شده توسط سرپرست فیلم و سریال شبکه سوم عاملی بود بر این حضور؟/چرا منتقدانِ اخیرا مدیرشده، آستین را برای نقد فیلم‌های جریان روشنفکری بالا نزدند؟؟

سینماروزان: هرقدر هم که محصولات سینمایی رادیو و تلویزیون در جریان سازی موفق نباشند باز هم به واسطه آبشخور مالی این برنامه ها هم که شده هستند جماعتی که خود را نصف میکنند برای حضور در تیم تولید یا اجرای این برنامه ها!! عطش دیده شدن در میان بسیاری از منتقدنمایان فاقد تأثیرگذاری در روزگار غلبه سایبر هم باعث میشود هرازگاه از این جماعت نیز برای مهمانی در این برنامه ها دعوت به عمل آید و آنان نیز اغلب با روخوانی محتواهای عرضه شده در رسانه های مستقل، میکوشند در این برنامه ها حضور پیدا کنند.

به گزارش سینماروزان «نقد سینما» و «هفت» دو برنامه سینمایی تلویزیون در ایام جشنواره نیز امتداد چنین نگاهی در برنامه سازی بودند؛ یعنی فقط تولید شده بودند که باشند و دریغ از آن که سر سوزنی جریان‌سازی در میان مخاطبان داشته باشند! یک دلیل این ضعف را باید در گردآوری آدمهایی متصل به یک جریان فکری خاص در این برنامه ها دانست.

خبرگزاری اصولگرای «تسنیم» در تحلیلی بر چرایی بایکوت فیلم ارگانی «ماجرای نیمروز: ردّ خون» به طرح پرسشهایی درباره کیفیت این دو برنامه پرداخته است! هرچند بهانه این طرح پرسش فقط و فقط بایکوت فیلمی نه چندان قابل توجه به نام «رد خون» بوده و البته جدی گرفتن بیش از حد یکی مثل مسعود فراستی-که برای فیلمهای رنجکشان حسابی تبلیغ کرد و اتفاقی برای این فیلمها در داوری نیفتاد- در جای جای این تحلیل به چشم میخورد، ولی به هر حال مرور برخی پرسشهای این رسانه خالی از فایده نیست.

متن تحلیل «تسنیم» را بخوانید:

فیلم «ماجرای نیمروز: رد خون» درباره حمله بزرگترین جوخه ترور پس از انقلاب اسلامی، در ایام برگزاری سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر، رسماً توسط کارشناسان تلویزیون ترور شد. این دومین سالی است که منتقدان سینمایی، فیلمی انقلابی را در شبکه‌های مختلف رسانه ملی ترور می‌کنند. سال گذشته حین برگزاری سی و ششمین جشنواره فیلم فجر، فیلم «به‌وقت شام» در اتفاقی مشابه، توسط جوخه ترور منتقدان سینمایی در شبکه‌های مختلف تلویزیونی ترور شد.

به‌تبع حمله به فیلم «به‌وقت شام»، ابراهیم حاتمی‌کیا در اختتامیه سی و ششمین جشنواره فیلم فجر روی سن جشنواره حاضر شد و حین دریافت سیمرغ کارگردانی‌اش گفت: من فیلمساز وابسته و فیلمساز این نظامم. من افتخار می‌کنم از کسانی حرف می‌زنم که باورشان دارم. من سی سال است روی این سن می‌آیم و می‌روم. از سازمان اوج تشکر می‌کنم. آنها خیلی زحمت می‌کشند و باید نام سربازان گمنام امام زمان(عج) را به آنها داد. متأسفم از همکارانم که وقتی اسم این سازمان‌ها و… به‌‌میان می‌آید، به آن معنا می‌دهند. افتخار می‌کنم برای مدافعان حرم فیلم ساختم. افتخار می‌کنم از بچه‌های سپاه و حاج قاسم سلیمانی جایزه گرفتم. بابت کارهایم پشیمان نیستم. اگر خانه سینما به محل کارآفرینی تبدیل شود، من کارآفرینم چرا که یک سال رزق به آنها رساندم. امثال رشیدپور این واژه‌ها را می‌سازند. به تلویزیون اعتراض می‌کنم از مسئولان شبکه سه و دو، شکایتم را به خدا می‌برم. حاج قاسم سلیمانی با دیدن فیلم من اشک ریخت. این نگاه واقعاً زشت است برای این مملکت. من شکایتم را پیش خدا می‌برم.

آن روزها تلویزیون دست‌خوش تحولات مدیریتی کنونی نشده بود و تفکر سلبریتی‌پروری انقلابی، هنوز در صدا و سیما، جای محافظه‌کاری مدیران کهنسال را نگرفته بود و فریادهای اعتراض حاتمی‌کیا نسبت به نقد ناجوانمردانه فیلم به‌وقت شام اوج گرفت.

مهدی آذرپندار، سرپرست فعلی گروه فیلم و سریال شبکه سوم سیما که در آن زمان حکمش  را دریافت نکرده بود در یکی از جراید، سند معتبر و گرانبهایی از خود باقی گذاشت و در یک هم‌سویی با ابراهیم حاتمی‌کیا نوشت: فریاد حاتمی‌کیا، انتقام ما بود از همه‌‌ شب‌هایی که در جشن‌ها و محافل این سینمای محفلی غریب ماندیم و بغض کردیم. اینها چه منتقدانی هستند که یک نفر را برگزیده می‌کنند و بعد روی سن، به‌زعم خودشان تصمیم می‌گیرند جایزه‌‌ خودشان را لجن‌مال کنند؟ و ایضاً انتقام‌مان را گرفتیم از بیست‌ و ششم مرداد 96؛ از آن شب جمعه‌ای که قرار بود «محمدحسین مهدویان» بابت کارگردانی «ماجرای نیمروز» دیپلم افتخار یازدهمین جشن منتقدان و نویسندگان را بگیرد و آن هم از دست چه‌کسی؟ «جعفر پناهی»، از همان شبکه دویی که سابقاً پول فیلم جعفر پناهی را می‌داد و حالا این روزها اجازه می‌دهد منتقدانی با مغزهای کوچک بنگ‌زده، آنتن را همان‌قدر امن بدانند برای خودشان که انگار اینجا هم همان جشن محفلی‌ خودشان است و می‌توانند همه‌ امراض روحی‌شان را بر سر فیلم‌های درخشان انقلاب تخلیه کنند!

مهدی آذرپندار سرپرست گروه فیلم و سریال شبکه سوم سیما در پایان این متن می‌نویسد:آقای حاتمی‌کیا! سرباز سرافراز نظام! ما با فریاد شما، حساب‌مان را از سی و چند سال پیش تا امروز با سینما و تلویزیون تسویه کردیم و انتقام‌مان را یکجا گرفتیم. سپاس!

به‌استناد تصدیق بسیاری در متن سازمان صدا و سیما؛ هم بغض ابراهیم حاتمی‌کیا، هم‌اکنون در کسوت سرپرست گروه فیلم و سریال شبکه سوم سیما، نفر دوم این شبکه به‌حساب می‌آید و در بسیاری از تصمیمات اساسی در این شبکه مشارکت دارد، حتی به‌کرّات چندین نوبت همراه با م.ش در پشت‌صحنه برنامه هفت حضور پیدا می‌کند.

ایشان قبل از ورود به عرصه مدیریتی، انجمن منتقدان سینمای انقلاب را به‌همراه امیر ابیلی، سردبیر برنامه سینمایی ــ هنری کیوسک تأسیس کردند و هر سال بولتن را در جشنواره فیلم فجر با عنوان «نقد روز» منتشر می‌کنند و با نوشتارهایی سینمایی به فیلم‌های اکران‌شده در جشنواره فیلم فجر ستاره‌ می‌دهند. سال 1397 با تغییرات گسترده و ورود مدیران و منتقدانی که خود را هم‌بغض حاتمی‌کیا معرفی می‌کردند، انتظار می‌رفت که ناقدان و منتقدان سینمایی جدی‌تر و انقلابی‌تری به تحلیل آثار سینمایی انقلاب در برنامه‌های سینمایی، علی‌الخصوص برنامه «هفت» بپردازند. دور تازه برنامه هفت که با اجرای «محمدحسین لطیفی» و تهیه‌کنندگی مجتبی امینی از شبکه سوم سیما پخش می‌شد، نوید این رویداد را می‌داد که فیلم‌های انقلابی حداقل نواخته نمی‌شوند.

اما با وجود این تغییرات، خط سیر ترور فیلم‌های انقلابی به‌مثابه سال گذشته توسط منتقدان سینمایی انقلاب صورت پذیرفت.

سید امیر جاوید که به‌عنوان قائم‌مقام گروه ادب و هنر شبکه چهار سیما با یکی از جراید گفت‌وگوی مکتوبی را انجام داده تا با این عنوان شناخته شود، قبل از اینکه مسعود فراستی فیلم ماجرای نیمروز را تحلیل و تحقیر کند، به ترور مستقیم فیلم انقلابی «ماجرای نیمروز: رد خون» اقدام کرد. سید امیر جاوید کمی قبل از برگزاری جشنواره فیلم فجر زمینه نرم توقف برنامه شب‌های تئاتر به‌سردبیری «محراب محمدزاده»‌ای را فراهم آورده بود که دو هفته قبل از حذف از این مجموعه برنامه، در قالب یک هیئت تئاتری با مقامات عالی‌رتبه کشور دیدار کرده بود.

امیر جاوید متولی حذف آرام و توأم با لبخند پیام دهکردی بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر از اجرای برنامه‌ای (شب‌های تئاتر) را فراهم کرد، که این بازیگر از 12 بهمن ماه وارد سریالی شد که در آن سریال نقش «جیسون رضائیان» را ایفا می‌کرد. دانستن این مختصات درباره مدیر ــ منتقدی که در برنامه هفت، «فیلم ماجرای نیمروز: رد خون» را بی‌محابا ترور کرد، قطعاً ضروری است و تمامی این حذف‌ها با لبخند و سلفی‌ مندرج صورت پذیرفت.

جاوید که در سابقه‌اش کمتر می‌توان نقد مکتوب سینمایی را جست‌وجو کرد و در فضای رسانه‌ای کشور به‌عنوان منتقد سینما شناخته نمی‌شود، همان‌طور که حسین معززی‌نیا عنوان کرد بیشتر در بولتن «نقد روز» همزمان با جشنواره فیلم فجر نقش ستاره‌دهی را در صفحه آخر این بولتن ایفا می‌کند، بدون هیچ عقبه مکتوبی، تنها به‌واسطه هم‌بغضی با سرپرست گروه فیلم و سریال شبکه سوم سیما در برنامه هفت حضور پیدا می‌کند و فیلمی را که درباره جوخه ترور گروهک رجوی ساخته شده بود با عبارتی که شبیه نقد نبود، ترور کرد، حتی پا را از نقد آمیخته به ترور فراتر نهاد و از زدن تیر خلاص به محمد حسین مهدویان ساده نگذشت. میزانسن مناظره در این برنامه کاملاً متفاوت بود. خسرو نقیبی فیلمنامه‌نویس فیلم پل چوبی (فیلمی معارض درباره رخدادهای سال 88)  و یکی از سینمایی‌نویسان جریان روشنفکری، بدل به موافق و حامی فیلم ماجرای نیمروز می‌شود و سیدامیر جاوید که خاستگاهش در ستاره‌ دادن، ریشه در انجمن منتقدان سینمای انقلاب دارد، به قطب مخالف فیلم تبدیل می‌شود. این میزانسن بسیار حیرت‌انگیز نیست؟!

سید محمود رضوی در واکنش به نقد سید امیر جاوید پستی را توییت می‌کند و می‌نویسد: شهیدآوینی: حزب‌الله، حتی در میان دوستان خویش غریبند، چه برسد به دشمنان؛ اگرچه در عین گمنامی و مظلومیت، باز هم من به یقین رسیده‌ام که خداوند لوح و قلم تاریخ را بدینان سپرده است. و با اضافه کردن هشتگ سید امیر جاوید، اعتراض انقلابی و نجیبانه خود را در فضای مجازی منتشر می‌کند، چون با چنین نقدی که جاوید در هفت مطرح کرد، فرصت روی سن جشنواره رفتن از سیدمحمود رضوی که سابقه ساختن سه فیلم را درباره سازمان منافقین خلق دارد، از دست می‌رود و سید محمود رضوی نمی‌تواند از دست منتقدان (تروریست‌های سینمایی) به خدا پناه ببرد. قطعاً با تخریب ماجرای نیمروز توسط منتقدان انقلابی‌نما، مخاطبان به گنگی دچار خواهد شد که این چهره‌هایی که خود را عاقبت و آخرت جبهه فرهنگی انقلابی معرفی می‌کنند، چرا فیلمی درباره سازمان منافقین را چنین زیر گیوتین نقد می‌گذارند؟! این منتقدان مدیرشده چرا آستین را برای نقد فیلم‌های جریان روشنفکری بالا نمی‌زنند؟ چرا امیر جاوید مثلاً برای نقد فیلم «ناگهان درخت» در برنامه هفت ظاهر نمی‌شود؟ چرا شرایط نقد طوری فراهم می‌شود که او قبل از فراستی نخستین تیر را شلیک کند؟

کارزار نقد ماجرای نیمروز چنان ناجوانمردانه است که وحید جلیلی فریاد برمی‌آورد و می‌نویسد: شب بیست و دوم بهمن چهل‌سالگی انقلاب بنشینی پای «هفت» و پنج و ببینی رسانه‌های جمهوری اسلامی بسیج شده‌اند یا بهتر بگویم میلیشیا شده‌اند که رد خون را کور کنند تا بشود در فضای «گرگ و میش» دوغ و دوشاب را قاطی کرد.فردا در حسینیه هنر مشهد، به تفصیلش خواهیم پرداخت.

این هم تیترهایش:”پارسال به‌وقت شام/امسال ردخون/صداوسیما به وظیفه خود آشناست”و”ترور محمد حسین مهدویان توسط فرزندان «سیما»

رد خون نشان داد «سیما» مستحق ترحم نیست”.

نکته جالب، اصرار شبکه سه در حوزه نقد فیلم، در برنامه هفت، استفاده از منتقدان انقلابی (بدون عقبه مکتوب و مستمر) متصل به انجمن تأسیس‌شده توسط سرپرست گروه فیلم و سریال شبکه سوم سیماست.

اگر هفتمین برنامه ویژه‌نامه «هفت» جشنواره را ارزیابی کنیم محسن دریالعل  را به‌عنوان منتقد سینما به برنامه هفت می‌آورند، مدیری که به‌عنوان مدیر نشر مؤسسه روایت فتح فعالیت می‌کند و به‌زودی میان انتصابات شبکه سوم سیما جای خواهد گرفت… او را که به‌عنوان چهر‌ه‌ای انقلابی به برنامه هفت می‌آورند نه‌تنها مسلط به گفتمان انقلابی‌اش نیست، بلکه درباره سینما بماهو سینمای ایران و سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر نمی‌تواند مانیفست روشنی ارائه دهد.

در واقع نظارت و دعوت از منتقدان چنان به‌صورت غیرکارشناسی صورت می‌پذیرد که هر فردی را که صاحب یک کانال تلگرامی سینمایی است می‌تواند به‌عنوان منتقد سینما روی آنتن زنده برنامه هفت ظاهر شود. یک کپی‌پِیست کار اینستاگرامی را که نقش‌های فرعی در سریال‌های منوچهر هادی بازی کرده به‌عنوان کارشناس تبلیغات و خبر در فضای مجازی به برنامه هفت دعوت می‌کنند تا شگفتی بسیاری از اهالی رسانه را به‌دنبال داشته باشد. کسی که حتی در لیست اعلامی روابط عمومی جشنواره فجر بدون مجوز بوده و حتی بعید است بتواند یک پاراگراف خبر تنظیم کند اما امکان حضور در سینمای رسانه‌ها را پیدا کرد و  امکان حضور روی آنتن زنده تلویزیون را هم پیدا می‌کند. این‌که چه روابط و چه ارتباطاتی به چنین فردی  در برنامه هفت تریبون می‌دهد، سؤال بسیار بزرگی است. این بلبشو به جایی می‌انجامد که مدیر گروه ادب و هنر شبکه چهار سیما فرصت ترور یکی از مهمترین فیلم‌های جریان انقلابی را پیدا می‌کند.

اما جریان نقد انقلابی که بعدها لباس مدیریتی پوشید پیوندهای دیگری هم دارد. در مناظره‌ای که درباره وضعیت سینمای ایران در حوزه هنری برگزار شد، مهدی آذرپندار و محمدرضا رضا‌پور سردبیر مجله نقد سینما روی کرسی مناظره با علی معلم و ابوالحسن داوودی کارگردان، با موضوع سینمای ایران و منافع ملی در تاریخ یازدهم آذر 1393، نشستند تا از موضع حفظ منافع ملی در سینمای ایران دفاع کنند.«نقد سینما» در تصمیم تازه‌ای تبدیل به یک برنامه تلویزیونی شد تا در قالب یک برنامه سینمایی در ایام جشنواره فیلم فجر از شبکه پنجم سیما پخش شود، برنامه‌ای که تولید حوزه هنری است و سردبیری آن را «محمدرضا رضاپور» به‌عهده دارد.

میلاد دخانچی مجری و برنامه‌ساز سیما، به‌عنوان یکی از منتقدان سینما روی کرسی این برنامه می‌نشیند. این مسئله همچنان روشن نیست که میلاد دخانچی آیا به‌صورت رسمی منتقد سینماست؟ یا منتقد سیاست‌های جمهوری اسلامی است؟ (عطف به انتشار مطالب منتشره در کانال شخصی‌اش).دخانچی اساساً منتقد سینما نیست، او منتقد و مخالف هر محصولی است که توسط «سیدمحمود رضوی» ساخته می‌شود. سابقه او در مخالفت با مهدویان و رضوی واضح و آشکار است و تنها نقدهای سینمایی به‌نگارش‌درآمده توسط وی، درباره آثار مشترک رضوی ــ مهدویان است.  سند قابل اتکا رجوع به کانال تلگرامی میلاد دخانچی است. او از منتقدان مخالف سرسخت قسمت نخست ماجرای نیمروز و فیلم لاتاری است. مقالات تند و گاهی بدون استدلالش درباره این دو فیلم نشان می‌دهد او با مهدویان و تهیه‌کننده انقلابی‌ این دو اثر زاویه مشخصی دارد.

او نیز در مقام منتقد در برنامه نقد سینما حاضر می‌شود و هر آنچه را دلش می‌خواهد در قالب نقد درباره فیلم «ماجرای نیمروز: رد‌خون» در برنامه «نقد سینما» ادا می‌کند و از قضا عباراتی که در نقد فیلم به‌کار می‌برد، به‌شدت شبیه نقد شفاهی امیر جاوید در شبکه سوم سیماست. اما دخانچی تفاوت بارزی که با سیدامیر جاوید دارد، برای ساختن گفتمان در مقابل آثار سینمایی انقلابی در این برنامه حاضر شده است. او در مقدمه نقد ماجرای نیمروز اصرار به عبور از مفهوم ایدئولوژی دارد و به مقصودش می‌رسد و روزنامه سازندگی تیتر اصلی‌اش را با ساز دخانچی تنظیم می‌کند. نکته قابل تأمل این است که حوزه هنری به‌عنوان بانی این برنامه، در ساخت ماجرای نیمروز یک مشارکت و در حوزه اکران و پخش ویدئویی فیلم سهیم بوده است. سیاست‌های حوزه هنری چگونه تغییر کرده که به منتقد برنامه تلویزیونی‌اش این فرصت را برای حمله و ترور قسمت دوم همان فیلم می‌دهد.

اما مهمترین مسئله‌ای که در مجموع برنامه‌های سینمایی هفت و نقد سینما مطرح است، حمایت بی‌سابقه این دو برنامه توسط منتقدانش از فیلم‌هایی است که محمدصادق رنجکشان در آن  سرمایه‌گذاری کرده است. تقریباً تمام آثار رنجکشان در هر دو برنامه توسط منتقدان ستایش می‌شوند و حتی نیمچه نقد غیرکارشناسی و بدون پشتوانه محمد تقی فهیم درباره یکی از تولیدات رنجکشان توسط منتقد دیگری به‌سخره گرفته می‌شود.

با ارزیابی کلی این وضعیت می‌توان اذعان داشت که در آزمون سینمایی رسانه ملی، بازنده بزرگ باز هم رسانه ملی بود که هیچ‌گاه درگاه ارزیابی علمی و انقلابی، برای دعوت از منتقدان نزدیک به جبهه انقلاب، پشتوانه‌ای سینمایی نداشت و اگر فراستی چند بار دیگر فرصت کوبیدن مهمترین فیلم جشنواره یعنی فیلم آبیار را پیدا می‌کرد، این فیلم در جشنواره سی و هفتم سلاخی می‌شد. اما پرسش مهم این است؛ آیا مدیران انقلابی هم‌بغض حاتمی‌کیا، به‌سادگی از کنار این موضوع مهم عبور می‌کنند یا اینکه فرستادن هم‌بغض ستاره‌ساز (امیر جاوید) در بولتن نقد روز، بخشی از یک برنامه از پیش طراحی‌شده بوده است؟




حمله «کیهان» به مسعود فراستی به‌خاطر داداش کوچیکه هویدا

سینماروزان: مسعود فراستی منتقدی که در سالهای اخیر به واسطه اظهارنظرات خاصش در فصول اول و سوم «هفت» در کانون توجه قرار گرفت بعد از تجربه کافی‌شاپ‌داری به تازگی فصلنامه‌ای با نام «فرم و نقد» را راه انداخته است.

به گزارش سیماروزان استفاده فراستی از یکی از مقالات فریدون برادر کوچکتر امبرعباس هویدا نخست وزیر سیزده ساله پهلوی دوم که در کارنامه‌اش بنیانگذاری مجله سینمایی «کایه دو سینما» به چشم میخورد با انتقاد شدید «کیهان» مواجه شده که به خاطر استفاده از مقاله این فرد و ذکر نامش بر روی جلد به فراستی تاخته است.

متن گزارش «کیهان» را بخوانید:

حضور بهایی معروف در تازه‌ترین مجله سینمایی

تازه‌ترین فصلنامه سینمایی تحت عنوان «فرم و نقد» توسط مسعود فراستی منتشر شد. اما آنچه در ابتدا و روی جلد این نشریه جلب نظر می‌کند، مقاله و مطلبی از فریدون هویدا عنصر شناخته شده رژیم شاه، برادر امیرعباس هویدا صدر اعظم 13 ساله رژیم پهلوی و بهایی معروف است که در سال 1385 فوت کرد.
اگرچه فریدون هویدا همکاری‌هایی با برخی مجلات سینمایی از جمله «کایه دو سینما» داشت و همچنین انتقادهایی نسبت به سیاست‌های شاه می‌کرد، اما وی همواره از کارگزاران مورد اعتماد شاه و دربار بود. چه در سال 1344 که معاون وزارت خارجه شد، چه سال‌های 1349 تا زمان پیروزی انقلاب که نماینده شاه در سازمان ملل بود و چه در آخرین روزهای طاغوت که ماموریتی سری برای نجات رژیم پهلوی برعهده‌اش گذاشته شد. ماموریتی که هیچ‌گاه سرانجامی نیافت.
فریدون هویدا از معاندین سرسخت اسلام و به خصوص شیعه بوده و در اغلب سخنرانی‌ها و گفت‌و‌گوها و مکتوباتش به ارزش‌ها و باورهای اسلامی و شیعی حمله کرده و آنها را مورد وهن قرار داده است. از جمله در30 اردیبهشت 1382 برابر با  20 مه 1983 در برنامه ویژه یک کانال ضد انقلاب‌ درباره تقلید و مرجع تقلید در شیعه گفت: «…مرجع تقلید معنی ندارد، بنده خیلی قبل از این آقایی که در تهران حبس کرده‌اند، آغاجری (مجری‌: هاشم آغاجری) 30 سال پیش که هنوز حکومت ایران وجود داشت، حکومت پادشاهی، من گفتم که مگر […] هستیم که تقلید بکنیم … این هم باید از بین برود …»
حال سوال اینجاست که چگونه به بهانه مطلب سینمایی، یکی از بدنام ترین چهره‌های رژیم شاه که پدرش از چهره‌های شاخص فرقه ضاله بهاییت بوده و خود و برادرش نیز فعالیت‌های بسیاری برای این فرقه ضاله انجام دادند، به طوریکه به پاس این خدمات، برادرش لقب کدخدای بهاییان را دریافت کرد، سر از نشریه‌ای نوپا درمی‌آورد که ادعای نقد فیلم دارد؟! آن هم در شرایطی که رسانه‌های معلوم‌الحال بیگانه و شبکه‌های ضد انقلاب، برای تحریف تاریخ و تخریب اذهان نسل امروز، سعی در تطهیر مزدوران و چهره‌های سیاهکار رژیم پهلوی از جمله هویدا و فرح دیبا و … دارند.



ابراهیم داروغه زاده در یادداشتی ۵ بندی بیان کرد⇐بهتر است مطالبه سينماگران از رسانه ملي پخش رايگان تيزرهاي فيلم هاي سينمايي باشد نه تعطيلي یک برنامه سینمایی/فراستی آن قدر مرد هست که اول حرف هايش درباره «گشت۲» را در محضر همه مردم بيان ميكند و بعد در جلسه هاي رسمي؛ در صورتيكه منتقدان فيلم «گشت ارشاد۱» متاسفانه كاملا برعكس عمل كردند!!/«هفت» افخمی از دو سری قبل این برنامه چالشی تر است/فیلمسازی که از مدیران انتظار سعه صدر دارد خودش هم تاب تحمل نقد را داشته باشد!

سینماروزان: ابراهیم داروغه زاده از مدیرانی که در فارابی، موسسه رسانه های تصویری و صداوسیما سابقه فعالیت داشته و این روزها نیز در موسسه آوای هنرسلامت به دنبال ایجاد ارتباط بیشتر میان هنر و سلامت است، در یادداشتی 5بندی به حوشی پیرامون ماجرای “هفت”، مسعود فراستی و درگیریهای اخیر “هفت” با جشنواره فجر پرداخته است.

متن این یادداشت را بخوانید:

فراستي ،افخمي ، هفت و ديگران

١- آقاي فراستي منتقد سينماست و نظر خودش را بايد بگويد و طبيعتا اين نظر براي بخشي از مخاطبان سينما كه براي او اهميت قائل هستند تأثير گذار خواهد بود و لاغير.منتقدين ديگر هم نقد هايشان براي مخاطبان خودشان اهميت دارد نه براي سينماگران و فيلمسازان. چرا بايد نقدهاي فراستي و يا هر منتقدي اينقدر براي فيلمسازان مهم باشد و چرا سينماگر بايد به منتقد به خاطر نقدهايش معترض باشد؟

٢- حضور علني و با دعوت اقاي فراستي در كميسيون فرهنگي مجلس با موضوع ارزيابي جشنواره فيلم فجر ادم فروشي محسوب ميشود؟!! چرا؟ اقاي فراستي در ايام جشنواره تمامي نقدهايش به فيلم هاي جشنواره و … را خيلي صريح و بي پرده در برنامه زنده هفت و در محضر مخاطب مليوني بيان كرده بود و صحبت هايش در كميسيون فرهنگي مجلس تكرار بخشي از همان نظرات و نقدهاي او بوده است كه هيچ ارتباطي به خيانت و ادم فروشي و… ندارد. از اين منظر اتفاقا آقاي فراستي خيلي هم مرد هست كه اول حرف هايش را در محضر همه مردم بيان ميكند و بعد در جلسه هاي رسمي ، در صورتيكه منتقدان فيلم “گشت ارشاد1” متاسفانه كاملا برعكس عمل كردند.

٣- در ايام برگزاري جشنواره امسال واكنش هاي منفي زيادي از منتقدان نسبت به فيلم ها و داوري ها ديده شد ولي چرا همه سينماگران عزيز عليه برنامه هفت و مسعود فراستي جبهه ميگيرند ؟ مگر ديگر منتقدان عزيز سينما از چند فيلم جشنواره امسال شگفت زده شدند و يا براي چند فيلم نقد هاي مثبت نوشتند؟ آیا اكثريت منتقدين و رسانه ها نسبت به داوري ها و انتخاب ها انتقاد نداشتند؟

٤- برنامه هفت افخمي با همه انتقاداتي كه دارد از دو سري قبلي اين برنامه پر مخاطب تر و چالشي تر و طبيعتا با اهميت تر است. سينما با مخاطب معنا پيدا ميكند و اتفاقا نقد ها و دعواهاي برنامه هفت به رونق گيشه فيلم ها كمك كرده تا جاييكه بعضي ها گفته اند اين دعواهاي برنامه هفت با سينماگران ، جنگ هاي زرگري ست براي جذب مخاطب بيشتر براي فيلم ها. هر چه برنامه هاي اينگونه در تلويزيون براي سينما توليد و پخش شود به درگير شدن ذهن مخاطب به سينما و در نهايت به اقبال بيشتر مردم به سينما خواهد انجاميد. بهتر است مطالبه سينماگران عزيز از رسانه ملي پخش رايگان تيزرهاي فيلم هاي سينمايي باشد نه تعطيلي برنامه هفت.

٥- سينماگران به درستي از مسؤلين رده بالاي كشور انتظار دارند كه در مقابل انتقاداتي كه در فيلم ها مشاهده ميكنند سعه صدر داشته باشند و ظرفيت خود را بالا ببرند ، خوب است خود عزيزان فيلمساز هم اين سعه صدر را نسبت به نقد ها داشته باشند هر چند به نظرشان نقد ها درست و منصفانه نباشد. كدام فيلم خوبي سراغ داريد كه با نقد هاي منفي يا احيانا غير منصفانه يك منتقد مخاطبان خود را از دست داده باشد؟ اتفاقا نقدهاي منفي كنجكاوي مخاطبان را نسبت به فيلم ها بيشتر ميكند، در ايران كه تاکنون اينطور بوده است. به اميد موفقيت هاي بيشتر براي سينماي عزيز ايران.




در «هفت» اتفاق افتاد⇐از اعتراف سعید سهیلی به خودسانسوری و حذف ۱۵ دقیقه از «گشت۲» تا اظهارات افخمی درباره تلاش ایوبی برای حاشیه‌سازی حول «گشت۲» در جهت کاور کردن مشکلات مدیریتی

سینماروزان: قسمت تازه برنامه سینمایی «هفت» تحت تاثیر حواشی اخیر سینمای ایران پیرامون ورود کمیسیون فرهنگی مجلس به ماجرای اعتراضات به جشنواره فیلم فجر و اظهارنظرات یک نماینده مجلس درباره گزارشاتی که مسعود فراستی درباره آثار جشنواره و از جمله «گشت2» به آنها داده و البته واکنشهای پرویز پرستویی و حمید فرخ نژاد به این گزارشها، روی آنتن زنده شبکه سه سیما رفت.

 به گزارش سینماروزان بهروز افخمی در واکنش به حواشی اخیر نامه حمید فرخ نژاد به مسعود فراستی در ابتدای برنامه «هفت» گفت: قصد ندارم به جزییات نامه همراه با ادبی و لحن تحقیرآمیز حمید فرخ نژاد به مسعود فراستی بپردازم چون فکر می کنم پرداختن به کلیت این یادداشت در مقابل مخاطب میلیونی تلویزیون برای خود ایشان بد می شود و سبب کاهش مقبولیتش می شود. لحن نامه ایشان زننده بود ولی در بخشی از این نامه به نکته جالبی اشاره شده بود که گویی سینمای ایران یک جور قبیله است و باید در برابر دیگران هوای خود را داشته باشند.

مجری «هفت» افزود: بنظر این کسان دیگر کمیسیون فرهنگی هستند که غیرخودی به حساب می آیند و ما نباید مسائل داخل سینما را به بیرون از جمله این افراد بکشانیم. من این پیش فرض برایم جالب است. سینمای ایران از نظر ایشان چیست؟ این قبیله کجاست؟ آیا مسئولین و مدیران سینمایی جزو این قبیله هستند و اعضای مجلس نیستند و یا آنها هم جز این قبلیه به حساب نمی آیند؟ و آیا با طرح مسئله، نگاه ها از انتقادات تند و تیز به داوری های پر از اشتباه جشنواره برداشته نشده است؟

وی خطاب به حمید فرخ نژاد گفت: اگر هم مافیایی وجود داشته باشند شما نه جزو افسران آنهانید نه سربازان آن. شما خود در «گشت ارشاد 1» چوب همین رفتارها را خوردید. آقای فراستی کسی بود که در برابر توقیف فیلم «گشت ارشاد 1» واکنش نشان داد و از فیلم دفاع کرد. لذا این طور رفتار نکن که هرکس به کمیسیون فرهنگی دعوت شد دارد شما را می فروشد. کیمسیون فرهنگی وظیفه اش رصد و پیگیری تولیدات سینمای ایران و جشنواره فجر است و فکر می کنم پیش از برگزاری جلسه با مسعود فراستی، برخلاف آقای ایوبی که شب ها زود می خوابند، جشنواره و برنامه «هفت» را دنبال می کردند. مسعود فراستی در این کمیسیون چیزی جز آنکه همان حرف ها را در برنامه «هفت» و در مقابل میلیون ها مخاطب زده بود، نزد.

وی نهایتا گفت: شما بازیگر بسیار خوبی هستید و جایی را در سینمای ایران پر کرده اید که با نبود شما نمی توان سالها کسی را جایگزین کرد. قدر این نقش آفرینی را باید دانست. ما به تو بیشتر از آقای پرستویی نیاز داریم. شما مثل آقای پرستویی نیستید که با مخالفان ما همراه شده و از هر فرصتی استفاده می کند تا تلافی نقد برنامه سال گذشته را دربیاورد که من در عین سادگی گفتم سیمرغ حق ایشان نبود، حق پیمان معادی بود.

در ادامه برنامه سعید سهیلی، کارگردان فیلم سینمایی «گشت 2» میهمان «هفت» شد. وی در گفتگو با بهروز افخمی گفت: به حضرت عباس (ع) قسم به هزار دلیل نمی خواستم به برنامه «هفت» بیایم. اما به یک دلیل خواستم بیایم. دلیل آمدم این است که فقط مقابلم یک کارگردان نشسته است. اگر به نام ترین مجری هم بود نمی آمدم! آمدم به این دلیل که روبرویم کارگردانی نشسته است که سکانس طلایی تصادف فیلم «عروس» را گرفته است که می داند زحمت فیلم ساختن چقدر سخت است.

وی افزود: همانطور که به اعضای کمیسیون فرهنگی گفتم تنها بخاطر آقای پژمان فر است که به این کمیسیون می روم والا نمیرفتم. چون ایشان در یک اظهارنظری گفته بودند خاک پای هنرمندان و سینماگران هستند. کسی که خود را کوچک می کند، در نظر دیگران بزرگ می شود.

کارگردان «گشت 2» ادامه داد: دعا می کنم خداوند آقای علیرضا داوودنژاد، آقای ابوالقاسم طالبی، آقای حبیب الله کاسه ساز، آقای معززی نیا و همه بیماران اهل سینما و همه مریضان را شفاه دهد.

سهیلی درخصوص حواشی اخیر گفت: همانطور که نباید روی یک فرد بخاطر یک اشکالش، نام بد بگذاریم، یکباره یک نام را روی یک فیلم را گذاشتن، درست نیست. ما باید اشکالات و نقاط قوت و ضعف یک فیلم را با هم ببینیم. من فکر می کنم شما باید در برنامه «هفت» به انتقاداتی هم که به شما می شود توجه کنید و ببینید مشکل از کجاست که در میان سینماگران مورد نقد است. آیا همه نقدها با کینه است و از سر دلسوزی نیست؟

در ادامه بهروز افخمی گفت: اگر برنامه «هفت» زمان جشنواره را دیده باشی من برعکس دو منتقد برنامه درباره فیلم «گشت 2» معتقد بودم، این فیلم هم کمدی روتین سبکی است که جای خود را در صنعت سینما دارد و باید از این دست فیلم ها ساخته شود و درباره فروش فیلم معتقد بودم، خوب هم می فروشد. درضمن حرف های مسعود فراستی در «هفت» هم گفته شد و تکراری بود. اعضای کمیسیون فرهنگی هم عاقل تر از آن هستند که بخواهند تنها بنا بر حرف مسعود فراستی که همگی سبک نقد او را می شناسند که در سال شاید یکی دو فیلم را تنها بپسندد، عمل کنند.

وی افزود: بنظرم فیلمسازان باید عادت کنند که حرف منتقدین را کمتر گوش کنند. منتقدان درواقع مشاوران تماشاگران هستند. و سازمان سینمایی و آقای ایوبی نیز باید بداند با این جنحال های حاشیه ای و الکی حول یک فیلم نمی تواند، عملکرد پر از اشتباه خود را پوشش دهد.

در ادامه سعید سهیلی در پاسخ به این سوال که آیا حواشی اخیر حول «گشت 2» به توقیف آن منتهی خواهد شد، گفت: بنظرم «گشت ارشاد 1» را یک نفر و یک گروه نتوانستند پایین بکشند. چند گروه و دسته این کار را کردند. در آن مقطع عده ای حتی فیلم را ندیده بودند و پس از دیدن، فهمیدند اشتباه می کردند. عده ای نیز در دعواهای سهمیه اکران نوروزی، خواستند این فیلم را به اکران دوم نوروزی بکشانند. بخشی نیز بدلیل سوتفاهامتی بود که در آن مقطع ایجاد شده بود.

وی افزود: امروز ظرفیت های همه از امام جمعه ها، مداحان و… بالا رفته است؛ جز سینماگران! امروز همگی معتقدند که دوران مونولوگ تمام شده است و دوران دیالوگ است. لذا معتقدم آن اشکالات آن روز، امروز جواب نمی دهد. اینکه یک نفر برای نمایندگان مجلس بگوید این فیلم بد است، آنها نیز با چشمان بسته بگویند این فیلم را پائین بکشید.

این کارگردان سینما ادامه داد: ما باید توهم توطئه را کنار بگذاریم. معتقدم اگر بهم نزدیک تر شویم اختلافات کمرنگ تر و کمتر می شوند. توهم توطئه در سینما تا جایی پیش می رود که برخی درباره حواشی اخیر فیلم «گشت 2» می گویند همه اینها سناریوی فرخ نژاد و فراستی بوده برای تبلیغات فیلم!

وی نهایتا گفت: ما هنوز اکران عید را از دست نداده ایم و ان شاالله اکران ما 15 یا 25 اسفند آغاز خواهد شد. من 15 دقیقه از فیلم را کوتاه کردم و خوش ریتم تر و جذاب تر شده است

 




باز هم حسین فرحبخش، باز هم افشاگری، این بار در گفتگو با روزنامه «جوان»⇐ حبيب ايل‌بيگي و عليرضا رضاداد هستند که برای سینما مشکل‌ساز بودند/ایل‌بیگی بیشتر منشی دفتر و کارمند روابط عمومی بوده و سپردن ریاست اداره نظارت به وی کار اشتباهی بود/ایل‌بیگی و رضاداد بدشان نمی‌آید زیرپای ایوبی را خالی کنند و جای او بنشینند

سینماروزان: به نظر می رسد افشای ماجرای حضور مسعود فراستی در کمیسیون فرهنگی مجلس به عنوان مشاور ارائه داده های سینمایی به اعضای کمیسیون، یک تنفس کامل برای تیم مدیریتی سینمای دولت یازدهم و به ویژه شخص حجت ا.. ایوبی بوده است.

به گزارش سینماروزان در تهاجمی که از سوی برخی سینماگران به سمت و سوی فراستی رفته کل مشکلات و نقاط ضعف کارنامه مدیریتی سازمان سینمایی به محاق رفته و حالا ایوبی و همکارانش در سازمان سینمایی می توانند برای مدتی کوتاه هم که شده یک نفس راحت بکشند بخصوص که آخرین جشنواره فجرشان هم با کلی انتقاد به داوریها و ماجرای بلیت فروشی برگزار شده بود و همین نیاز به یک تنفس کامل را حیاتی می کرد.

در این اوضاع روزنامه اصولگرای «جوان» کوشیده با ارائه گزارشی درباره دعوای شکل گرفته بر سر حضور مسعود فراستی در کمیسیون فرهنگی در گفتگو با حسین فرحبخش به طرح این موضوع بپردازد که اساسا مشکل سینمای ایران نه فراستی که افرادی دیگر هستند.

متن گزارش «جوان» به قلم جواد محرمی را بخوانید:

آدرس غلط از بدبختي سينما ندهید

حضور مسعود فراستي در کميسيون فرهنگي مجلس و ارائه گزارش از جشنواره فيلم فجر به اين کميسيون جنجال‌ساز شده است. يک منتقد و نويسنده سينمايي حضور فراستي در مجلس را با فعاليت‌هاي موسوم به مک‌کارتيسم در امريکا مقايسه کرده است. البته فراستي در کميسيون فرهنگي همان حرف‌هايي را زده که پيش از اين جلوي دوربين هفت بر زبان رانده است، اما معترضان به او ارائه گزارش منفي درباره سينما و برخي فيلم‌ها در کميسيون فرهنگي مجلس را نوعي زيرآب‌زني و بردن دعواي خانوادگي به بيرون از خانواده سينما تفسير کرده‌اند.

حميد فرخ‌نژاد و پرويز پرستويي جزو کساني بودند که از فرصت استفاده کردند و در متن‌هاي جداگانه‌اي عليه فراستي دست به قلم شدند و اين منتقد سينما را با ادبيات نه‌چندان دوستانه و مؤدبانه‌اي مورد حمله قرار دادند.

فرخ‌نژاد در اين‌باره در فضاي مجازي نوشت: «با خودم گفتم اگه قراره پير شيم و غم نون به آدم‌فروشي بكشونتمون، بارالها خودت ترتيبمونو بده تا هنوز واسه خاطر نون مجبور نشديم چارپايه كش اعدامي شيم، خودت آقايي كن و خلاصمون كن، ولي مرد حسابي چقلي همكاراتو اينور اونور بردن ديگه خدايي آخرشه، خدايا بحق بزرگيت هيچ تنابنده‌اي رو اين جوري آزمايش نكن». پرويز پرستويي هم به سرعت به حضور فراستي در کميسيون فرهنگي واکنش نشان داد و نوشت: «بهروز افخمي و مسعود فراستي سراپا عقده‌ و کينه‌اند، افخمي با بودجه بيت‌المال به منافع خوبي رسيده، پرونده گذشته و حال فراستي بايد بررسي شود.»

عكس فرخ‌نژاد در کنار محمد امامي
اما اعتراضات اين دو سينماگر عليه فراستي بي‌پاسخ نماند. نادر فتوره‌چي، فعال رسانه‌اي و ژورناليست باسابقه طي متني در اينستاگرام درباره نوشته فرخ‌نژاد همراه با درج عکس اين بازيگر در کنار محمد امامي تهيه‌کننده جنجالي سريال شهرزاد نوشت: آقاي فرخ‌نژاد فردي که با او عکس سلفي گرفته‌ايد، اکنون بيش از شش ماه است که در زندان به سر مي‌برد. آن‌طور که «قائم‌مقام صندوق ذخيره فرهنگيان» مي‌گويد، اين فرد با «يک برگ چک»، بين «هزار  تا هزار و 300‌ميليارد تومان» از «بانک سرمايه» و به نام «صندوق ذخيره فرهنگيان» وام گرفته است.

اکنون با توجه به انتشار نامه شما با «ادبياتي فاخر!» خطاب به رقباي‌تان در باند «بغلي» و تأکيد بر اينکه ترجيح مي‌دهيد «خدا ترتيبتون رو بده» قبل از آنکه «براي غم نان» دست به کاري بزنيد که مايل به انجامش نيستيد، لطفاً به سؤالات زير نيز پاسخ دهيد که «صداقت» و «مشتي‌گري» شما براي علاقه‌مندان‌تان بيش از پيش روشن شود: ارتباط شما با تهيه‌کننده سريال شهرزاد که متهم به اختلاس از صندوق ذخيره فرهنگيان اين مملکت است، چيست؟ آيا هرگز براي او نيز با اين «زبان اديبانه» از اين نامه‌هاي «قشنگ قشنگ» نوشتيد و پرسيديد که با اين سن کم، اين حجم از ثروت را از کجا آورده است؟

يک کاربر فضاي مجازي هم درباره فحاشي‌ها عليه مسعود فراستي نوشت: فراستي آدميزاد است. مثل همه ما. گاهي درست مي‌گويد و گاهي غلط. گاهي عصباني مي‌شود و گاهي آرام است. فکر مي‌کنيد چند درصد از منتقدان سينماي ايران از تمام اظهارنظرهاي‌شان درباره فيلم‌هاي چند سال قبل راضي هستند؟ هوشنگ گلمکاني در کتابي كه از مجموعه نقدهايش تشکيل شده در آخر هر نقد، پي‌نوشت جذابي با عنوان نگاه امروز نوشته است. براي اينکه بتواند نگاه آن سال‌ها را با اين سال‌ها در کفه ترازو قرار دهد، اما اينکه عده‌اي دائم به فراستي فحش مي‌دهند و دو مرتبه مازوخيسم‌وار پاي صحبت‌هايش مي‌نشينند نشان از کاريزما و مهم بودنش دارد. طبيعتاً اينکه عامل اصلي بدبختي سينماي ايران را مسعود فراستي بدانيم راه ساده‌اي‌ است، اما راه درست هم هست؟

مسعود فراستي در سينماي ايران تنها به اندازه يک نفر تأثيرگذار است

به گزارش جوان مسعود فراستي در سينماي ايران تنها به اندازه يک نفر تأثيرگذار است. او نه پست و مقامي در سينما دارد و نه از رانت‌هاي دولتي برخوردار است. پس اظهارنظر او در کميسيون فرهنگي هم تنها به اندازه اظهارنظر يک نفر تأثيرگذار خواهد بود و نبايد آن را زياد بزرگ کرد. فراستي مسئول نابساماني‌هاي فعلي سينما نيست. مسئول مشکلات سينما مديريت چهار ساله حجت‌الله ايوبي بر سازمان سينمايي است.

فرحبخش: ورود کميسيون فرهنگي ناشي از ضعف مديريت سينماست
«جوان» اين مسئله را با حسين فرح‌بخش، تهيه‌کننده سينما در ميان گذاشت. او معتقد است «مسائل سينما به دليل تخصصي بودن نيازمند اين است که به دست خود اهالي سينما حل و فصل شود، اما مسئله اينجاست که حضور برخي آدم‌هاي غيرسينمايي در بدنه سازمان سينمايي سبب مي‌شود منازعات سينما به انحراف کشيده شود. اين سينماگر از حبيب ايل‌بيگي و عليرضا رضاداد به عنوان مديراني ياد کرد که اقدامات آنها سبب بروز مشکلات زيادي در سينماي کشور شده است. او از اين افراد به عنوان رانت‌خواراني نام مي‌برد که به دليل غفلت و تصميمات غلط حجت‌الله ايوبي وارد سينما شده‌اند، ولي نه تنها شناخت درستي از سينما ندارند بلکه به دليل نگاه غيردلسوزانه به سينما شرايط بدي براي سينما رقم زده‌اند و همين مديريت‌هاي غلط سبب مي‌شود که دعوا و مشکلات سينما در داخل خانواده سينما حل نشود و به بيرون سرايت پيدا کند.» فرح‌بخش از رضاداد و ايل‌بيگي به عنوان افرادي ياد کرد که بدشان نمي‌آيد زير پاي ايوبي را خالي کنند و خودشان جاي او بنشينند.

به اعتقاد فرح‌بخش، رضاداد و ايل‌بيگي افرادي هستند که براي حجت‌الله ايوبي دشمن درست مي‌کنند. «ايل‌بيگي زماني نه چندان دور در سيمافيلم در بخش روابط عمومي کار مي‌کرده و منشي دفتر بوده و سپردن مسئوليت حساسي چون ارزشيابي و نظارت سينمايي به وي اساساً کار غلطي بوده است و همين اشتباهات سبب شده مديريت سينمايي دولت يازدهم عملکرد ضعيفي از خود بر جاي بگذارد.  اگر اين ضعف‌ها وجود نداشت کميسيون فرهنگي اساساً به ماجراهاي سينما ورود پيدا نمي‌کرد

 




چه کسی به کمیسیون فرهنگی راپورت جشنواره، «گشت۲» و «کاناپه» را داد؟⇐منتقد «هفت»!!!⇔ایوبی هم امروز باید به مجلس برود⇔یک کارگردان حاضر در جشنواره و یک کارگردان حذفی از جشنواره هم در روزهای آتی به کمیسیون فرهنگی خواهند رفت؟!

سینماروزان: بالا گرفتن انتقادات از داوریهای جشنواره امسال موجب شده که اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس هم به ماجرا ورود کنند و در همین راستا  کمیته فرهنگ و هنر کمیسیون فرهنگی مجلس با دعوت از سه نفر از منتقدان جشنواره کوشیده دلایل انتقادات را دریابد.

به گزارش سینماروزان این سه نفر عبارت بوده اند از مسعود فراستی منتقد «هفت»، احمدرضا معتمدی کارگردانی که فیلم «بوف کور»ش در جشنواره پذیرفته نشد و فریدون جیرانی که فیلمش در بخش مسابقه جشنواره امسال بود و البته خودش هم سال گذشته با حکم محمد حیدری در هیأت انتخاب جشنواره حاضر بود.

از میان این سه نفر اول اسفند ماه فراستی در کمیته فرهنگ و هنر حاضر شده و کوشیده برخی نظرات خود را با اعضای کمیسیون فرهنگی در میان بگذارد ولی مشخص نیست که جیرانی و معتمدی در روزهای آتی به کمیسیون خواهند رفت یا خیر.

سیدصادق طباطبایی‌نژاد نایب رییس کمیته فرهنگ و هنر در تشریح جلسه میان این سه نفر به «خانه ملت» گفت: در این جلسه که علی مطهری، احمد سالک، احسان قاضی‌زاده هاشمی و احد آزادی‌خواه حضور داشتند و مسعود فراستی در کمیته حضور  یافت و البته رئیس سازمان سینمایی نیز دوشنبه به درخواست کمیته برای ارائه گزارش از جشنواره فیلم فجر و پاسخگوی به انتقادها در کمیته حاضر خواهد شد.

نماینده مردم اردستان در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: آقای فراستی در این جلسه انتقادهای جدی به جشنواره از جهات مختلف داشت و این دوره از جشنواره را ضعیف‌ترین دوره در تمام دوره‌های گذشته دانست، ضمن آنکه انتخاب داوران دو تابعیتی برای چنین جشنواره‌ای را اشکال اساسی داوری دانست چراکه افراد دو تابعیتی آنقدر که لازم است به ملیت ایرانی پایبند نیستند.

فراستی ادعا کرده انتقادهای خودش و افخمی سبب رای داوران به «ماجرای نیمروز» شد

وی ادامه داد: آقای فراستی معتقد است؛ انتقادهای خودش و آقای افخمی و البته جریان رسانه‌ای ایجاد شده، سبب تغییر رأی هیات داوران و اهدای بهترین سیمرغ‌ها به فیلم «ماجرای نیمروز» شده، در واقع هیات داوران در ابتدا چنین تصمیمی نداشته است.

طباطبایی‌نژاد با بیان اینکه فراستی همچنین تغییر تصمیم هیات داوران به دلیل اعتراض‌های وی و آقای افخمی را نیز نشان از عدم تبحر این هیات دانست چراکه در غیر این صورت بر رای خود پافشاری می‌کردند، افزود: این منتقد سینما با انتقاد جدی به فیلم سینمایی «گشت ارشاد 2» این فیلم را اثری که نمی‌توان با اتفاق خانواده به تماشای آن نشست خواند، لذا قرارشد؛ این فیلم قبل از اکران توسط کمیسیون دیده شود.

کپی‌برداری از فیلم های اجتماعی دوره قبل در این دوره از جشنواره

نائب رئیس کمیته فرهنگ، هنر، رسانه کمیسیون فرهنگی مجلس ادامه داد:  فراستی در ادامه اظهارات خود معتقد است؛ در این دوره کپی‌برداری بیش از حدی از فیلمهای اجتماعی دوره گذشته شده و این فیلم‌ها معضلات اجتماعی را  اغراق‌آمیز نشان داده‌اند، اما با این وجود از سوی مسئولان جشنواره برای حضور در بخش‌های مختلف انتخاب شدند.

وی اضافه کرد: فراستی به اصل سینما به معنای دولتی که در آن بازگشت هزینه اهمیتی ندارد نیز انتقاد داشت و خواستار حرکت به سمت سینمای خصوصی با گردش اقتصادی از طریق فروش و استقبال مخاطبان بود.

طباطبایی‌نژاد ادامه داد: فراستی در پاسخ به این سوال که چطور این جشنواره مملو از ایراد با استقبال مخاطبان رو به رو شد، افزود: جشنواره امسال مخاطب قابل‌ملاحظه‌ای نداشته و فقط جشنواره سال گذشته به واسطه چند فیلم که محصول این دولت نیز نبوده مورد استقبال قرار گرفته است.

نائب رئیس کمیته فرهنگ، هنر، رسانه کمیسیون فرهنگی مجلس با بیان اینکه آقای مطهری درخصوص اینکه -حرکت به سمت سینمای خصوصی در اعمال ممیزی‌ها چقدر تاثیر خواهد گذاشت- صحبت کرد و آقای فراستی نیز گفت: اکنون نیز با وجود اعمال ممیزی‌ها، شاهد تولید فیلم‌های بسیاری بدون رعایت شئونات بوده و حتی به تازگی فیلمی که برای زنان کلاه گیس گذاشته‌اند، ساخته شده است.

 




دایره واژگان فراستی دردسری تازه ساخت⇐مصونیت آهنین آقای منتقد و ادبیاتی که تکثیر می‌شود

سینماروزان/اسماعیل بهزاد: اینکه عده ای سعی می کنند مسعود فراستی را به عنوان منتقدی بی اخلاق، پرخاشگر، غیرمنطقی و هتاک جا بیاندازند و خود فراستی هم بیشترین خوراک را به آنها می دهد مسئله عجیبی به نظر می رسد.

ظاهرا مسعود فراستی بدش نمی آید به عنوان منتقدی بداخلاق شناخته شود و برای مبری کردن خود از انگ بداخلاقی نه تنها تلاشی نمی‌کند که خودش نیز پیش دستی کرده و پازل مخالفانش را تکمیل می کند. برای این رفتار فراستی نمی توان هیچ منطقی در نظر گرفت جز اینکه بگوییم منتقد برنامه “هفت” دیده شدن به هر قیمت را شیوه خود ساخته است.

فراستی بدش نمی آید که او را منتقدی افراطی بخوانند، معتقد است همه فیلمها بد هستند، زبانش به سمت مثبت گویی نمی چرخد که مبادا کسی فکر کند دارد مجیز فیلمساز را می گوید یا خدایی نکرده او را روابط عمومی فیلم تلقی کنند اما به خاطر ادبیات فراستی باید نگران بود چون ادبیات او قابلیت تکثیر شدن دارد.

فراستی به واسطه استعمال واژه دیاثت برای فیلمی که به انگیزه های جناحی بخش عمده ای از مردم ایران را احمق و عقب مانده نشان داده بود مورد هجمه سنگین رسانه ای از سوی یک طیف سینمایی قرار گرفت تا حدی که مخالفانش خواهان اخراج او از سیما شدند. منتقد برنامه “هفت” در پاسخ عنوان کرد که واژه دیاثت را از سخنان آیت الله جوادی آملی استفاده کرده است در حالی که سخن آیت الله جوادی ناظر به مذمت یک رویکرد بود و متوجه شخص خاصی نبود اما فراستی به طور مشخص از واژه دیاثت برای انتقاد از یک شخص استفاده کرده بود.

چندی بعد همین واژه سر از یک هفته نامه درآورد و عده ای از سینماگران به خاطر پوشش همسرانشان در یک برنامه سینمایی متهم به بی غیرتی شدند. موجی از اعتراضات در فضای مجازی توسط سینماگران شکل گرفت و بالاخره سردبیر هفته نامه کذایی به خاطر تیتر توهین آمیز نشریه اش تلویحا عذرخواهی کرد.

جارو جنجالها یکی دوماه فضای سینما را به خود مشغول کرده بود،  عده ای نویسنده هتاک را نفوذی شبه‌روشنفکران برای جنجال سازی می‌دانستند اما فارغ از حقیقت پشت پرده ماجرا این ظواهر بود که شاهدان بی طرف را به قضاوت وامی داشت و عاقبت این شد که برنامه “هفت” به طور غیر مستقیم به منشا و خط دهنده بداخلاقی های سینمایی متهم شد هر چند که اصولا هیچ رابطه تشکیلاتی میان نویسندگان نشریه هتاک و عوامل برنامه “هفت” وجود نداشت و بهروز افخمی نیز در برنامه زنده به شدت علیه نویسندگان آن هفته نامه موضع گرفت اما از یاد کسی نرفت که اولین بار این مسعود فراستی بود که روی آنتن زنده یک برنامه سینمایی که به ادعای مجری اش بیننده میلیونی! دارد واژه غیراخلاقی استفاده شد و این ادبیات به نشریه ای دیگر تکثیر شد.

شاید اگر همان زمان و در جریان انتقادها به ادبیات فراستی مدیران سیما منتقد برنامه هفت را توبیخ می کردند یا به او تذکر می دادند ادبیات فراستی الگوی یک روزنامه نگار جاهل نمی شد و جنجال هفته نامه کذایی شکل نمی گرفت. همین بی خیالی باعث می شود که فراستی بر روی ادبیات خود پافشاری کند و خود را در هاله ای آهنین فرض کند و مصونیتی استثنائی برای خود قائل شود.

مسعود فراستی در تازه ترین دست گل ادبی خود با حضور در یک برنامه اینترنتی گفت و گو محور بار دیگرعنان زبان از دست داده و در مواجهه با به چالش کشیده شدن از سوی یک مجری تازه کار باز هم متوسل به بداخلاقی شده است. ظاهرا مجری برنامه اصرار بر این داشته که بگوید فراستی فیلمها را بدون دیدن نقد می کند و اقای منتقد هم به جای اینکه متناسب سن و سال و تجربه اش پاسخ سماجت مجری جویای نام را بدهد به همان ادبیات چاله میدانی متوسل شده و تاسف آور اینکه با ژست آدمهای شجاع به مجری تاکید می کند: «این چیزی که گفتم را هم توی برنامه بزار».

فراستی تلویحا می گوید که من از کسی نمی ترسم و این نترس بودن را برای خود امتیاز قلمداد می کند. ای کاش شجاعت و بی باکی مسعود فراستی در همان محدوده نقد جدی و بی رودربایستی از سینمای شبه‌روشنفکری محدود می شد و به دایره بداخلاقیهای کلامی توسعه نمی‌یافت و نیز ای کاش فراستی به این درک می رسید که فیلمها را با تواضع و فروتنی بیشتری به نقد بنشیند و این بهانه را از شبه‌روشنفکران بگیرد که او صرفا از مخالف خوانی لذت می برد و نقدش دردی از سینما دوا نمی کند.




منتقد نزدیک به کیمیایی⇔کارشناس ثابت برنامه سینمایی شبکه ۲!!/طراح صحنه “شهرزاد۲” دکور برنامه را ساخته و آهنگساز “خانه پدری” هم موسیقی متن را⇔سوابق روشنی از نویسندگان برنامه در دست نیست!+عکس

سینماروزان/امیرعلی حسینی: تازه ترین برنامه سینمایی رسانه ملی بناست از شبکه دوم سیما روی آنتن برود و حالب است که محمد خزاعی دبیر اسبق جشنواره فجر و دبیر سالهای اخیر جشنواره مقاومت اجرای آن را برعهده دارد.

به گزارش سینماروزان “سینمادو” نام این برنامه است که تهیه کنندگی آن را عباس یدالهی از تهیه کنندگان فعال در سیمای قم برعهده دارد و کارگردانی برنامه را هم حمیدرضا معدنچی.

اولین قسمت “سینمادو” 11 آذرماه بعد از خبر سراسری از شبکه دوم روی آنتن خواهد رفت.

در پشت صحنه تولید “سینمادو” جمعی از باتجربه های سینما حضور دارند و از جمله مجید میرفخرایی که طراحی دکور را برعهده داشته و بهزاد عبدی که ساخت موسیقی را برعهده دارد. فرهاد توکلی فارسانی هم تیتراژ برنامه را ساخته است. جواد طوسی هم کارشناس ثابت برنامه است.

“سینمادو” با مدت زمان 90 دقیقه تولید می شود و هر هفته پنجشنبه به طور زنده روی آنتن می رود.

باتجربه های صحنه و موسیقی

به گزارش سینماروزان حضور میرفخرایی که اخیرا درگیر طراحی صحنه “شهرزاد2” شده و پیشتر طراحی صحنه آثاری همچون “روز واقعه”، “در چشم باد” و “رستاخیز” را برعهده داشته در تیم تولید “سینمادو” جالب توجه است ضمن اینکه حضور بهزاد عبدی موزیسین آثاری همچون “آل”، “خانه پدری”، “برف روی شیروانی داغ”، “مزارشریف” و “قاتل اهلی” که اخیرا هم کار ساخت موسیقی “کمدی انسانی” را در دستور کار قرار داد به قدر کافی اسباب توجه به یک برنامه سینمایی تلویزیونی را موجب می شود.

تحریریه چطور چیده شده؟

به نظر می رسد یک برنامه سینمایی روزآمد آن هم در رسانه ملی بیش از هر چیز نیاز داشته باشد به تحریریه ای به روز، مستقل و البته پویا که بتواند مباحث و جریانات سینمایی را به طور راهبردی پیش ببرد؛

نام حامد جلیلوند و زهرا غزنویان به عنوان نویسندگان “سینمادو” آمده که هیچ کدام سابقه روشنی در عرصه نویسندگی سینمایی ندارند! از آن طرف مشخص نیست تیم تحریریه زیرمجموعه این نویسندگان چطور چیده شده اند؟

فارغ از آن در شرایطی که مهمترین عنصر یک برنامه سینمایی که منتقدش است به واسطه تعلقات خاطر خود به یک فیلمساز شناخته می شود صحبت کردن از استقلال مشی در چنین برنامه ای قدری با ملاحظه صورت می گیرد.

به اشتراک منتقد درخدمت کیمیایی

در نقطه مقابل مسعود فراستی که منتقد ثابت “هفت” است در “سینمادو” جواد طوسی منتقد نزدیک به مسعود کیمیایی است که به عنوان منتقد-کارشناس حضور خواهد داشت.

طوسی در همه این سالها جزو معدود منتقدان قدیمی بوده که شریک منافع حلقه بالادستی انجمن موسوم به منتقدان خانه سینما بوده و به تمامیت خواهی برخی اعضای بالادستی این انجمن کمترین واکنشی نشان نداده است.

حتی دو سال قبل و پس از استعفای طهماسب صلح جو از پیشکسوتان حاضر در هیات رییسه انجمن، طوسی کمترین واکنشی نشان نداد.

صلح جو در انتقاد از سوء استفاده برحی از اعضای هیات رییسه که نام انجمن را مجالی کرده اند برای تصدی گری کارهای ارگانی و کارمندی برای جشنواره ها و گروههای دولتی، استعفا داد اما طوسی نه تنها به حمایت از او وارد نشد که کمترین واکنشی هم به این سوءاستفاده ها نشان نداد.

آیا منتقدی که بیش از هر چیز نامش با نام یک کارگردان گره خورده و از آن سو حداقل موضع گیری را درباره آسیبهای صنف متبوعش داشته، خواهد توانست جریانی جدید را در عرصه نقد سینمایی در رسانه ملی پدید آورد؟

دکور در حال آماده سازی "سینمادو"
دکور در حال آماده سازی “سینمادو”



یک کارگردان خطاب به فراستی⇐تو که به همه فیلمها گیر می‌دهی آیا جرأت داری درباره پولشویی در سینما هم حرف بزنی؟؟؟

سینماروزان: اصغر نعیمی کارگردانی که درام عاشقانه “سایه های موازی” را روی پرده دارد و فیلمش با وجود محدودیت در تعداد سانس فروش نیم میلیارد را رد کرده در تازه ترین برنامه “هفت” طعنه های تندی زد به مسعود فراستی.

به گزارش سینماروزان فراستی در نقد “سایه های موازی” از این گفت که فیلم نه فیلمنامه دارد و نه کارگردانی و فیلمنامه نویس عرضه این را نداشته که شخصیت خلق کند.

این انتقادات تند و تیز باعث شد نعیمی که سابقه روزنامه نگاری در مجلات سینمایی را هم داشته است با بیانی صریح خطاب به فراستی بگوید: باید مراقب باشیم از چه ادبیاتی استفاده می کنیم. فیلم من فیلمفارسی اما فیلمفارسی شرف دارد به اینکه مثل تو بنشینم جلوی تلویزیون از یک رانت و موقعیت مسمومی استفاده کنیم و بدانم هیچ کسی هم جوابی به ما نمی تواند بدهد. مسعود! تو مسیری که می روی مسیر غم انگیزی است و آدم غم انگیزی شده ای! من دلم برایت می سوزد. از اینکه تو لذت می بری من را و فیلم مرا سخیف کنی، من ناراحت می شوم.

این گفته ها پاسخ متقابل فراستی را به دنبال داشت که گفت: پشت این جمله ها مخفی نشو. عرضه یعنی توان! توان این را نداشته است. تو با ادبیات خودت برداشت کن. بجای آنکه ناراحت شوی و استرس بگیری، به نقد فیلمت پاسخ بده.

نعیمی هم صریحتر از قبل خطاب به وی بیان داشت: حرف من این است که مسعود فراستی که به همه فیلمها گیر می دهد آیا جرات این را دارد که وارد مسائل دیگری مثل فساد مالی و پولشویی در سینما شود و درباره آنها حرف بزند؟

همین پرسش بود که باعث شد بهروز افخمی هم به کمک فراستی آمده و تا پایان این بخش از برنامه به دفاع از همکارش پرداخته و شرایطی را فراهم آورد تا فراستی بدون پاسخ دادن به این پرسش ادامه حرفهای خود را پی گیرد.




داریوش ارجمند: بسیار دوست دارم نظرات مسعود فراستی را بشنوم/”مختار” را قبول ندارم چون شخصیت سالمی نبوده!/تمام سینمای ایران جمع شدند تا من در “اعتراض” بازی نکنم/در منفی‌ترین نقشی که تاکنون بهرام بیضایی نوشته بازی کردم

سینماروزان: داریوش ارجمند بازیگری که بیش از هر چیز به واسطه ایفای نقش “مالک اشتر” سریال “امام علی(ع)” شناخته می شود شب گذشته 23 مهرماه با حضور در برنامه “هفت” نکات جالبی را درباره کارنامه بازیگری خود بیان کرد.

به گزارش سینماروزان  ارجمند با اشاره به سری سوم برنامه «هفت» گفت: «هفت» از معدود برنامه هایی است که تا این موقع شب بیدار می مانم تا آن را ببینم و بسیار دوست دارم نظریات مسعود فراستی را بشنوم.

وی با بیان آنکه من 4 سال در مشهد شاگرد دکتر شریعتی بودم، افزود: من به همراه همسرم شاگرد اول کلاس های این استاد بودیم. مادرم و دکتر شریعتی از نخستین کسانی بودند که به طور حرفه ای من را برای بازیگری ترغیب کردند.

فریدون جیرانی دستیار من در کارگردانی بود

این بازیگر پیشکسوت ادامه داد: با وجودی که تعصب بسیاری به تئاتر داشتم، با ورود سینما به ایران جذابیت های این حوزه ما را به خود جذب کرد. اولین فیلم خود را با خرید یک دوربین 8 میلیمتری با وام، به نام «هیس» ساختم و جریان سینمای آزاد مشهد را راه اندختیم. فریدون جیرانی آنجا بود و دستیار من در کارگردانی بود. سینمای آزاد، پدر سینمای امروز است و بچه های خوبی از این گروه بیرون آمدند. نظیر مهدی صباغ زاده ولی بهترین شان فریدون جیرانی است! من وقتی از پاریس برگشتم، جیرانی مرا حیرت زده کرد. هرچند دو فیلم اول جیرانی بد بود و او دیر اوج گرفت.

وی ادامه داد: صحنه تئاتر مثل پل صراط می ماند برای یک بازیگر! تا زمانی که از این پل عبور نکند نمی تواند به سینما برسد.

شهرهای مذهبی همیشه در هنر پیشرو بوده اند

ارجمند درخصوص آنکه چرا مشهد با این پشتوانه سینمایی تاکنون وارد حوزه جدی تولید فیلم سینمایی نشده است، گفت: مرکزیت تهران همه استعدادها را بلعید! من وقتی تهران آمدم، اداره ارشاد تهران سالن برای تمرین تئاتر ما نداشت. اما ما در مشهد سالن بزرگی برای این کار داشتیم. عجیب است که شهرهای مذهبی همیشه در هنر پیشرو بوده اند! مثلا بااستعدادترین افراد را در قم می دیدید!

همه سینما جمع شدند تا «اعتراض» را بازی نکنم!

بازیگر نقش «مالک اشتر»، درخصوص مافیای بازیگری در سینمای ایران اظهار داشت: اولین کلاس بازیگری تهران، کلاس من بود. اما همان ابتدای دوره با شاگردانم طی می کنم که بنده کسی را به جایی معرفی نمی کنم! بلعکسش نیز نبوده، یعنی کسی را از بازی در جایی ممنوع کنم! ابدا. هرکسی به هر جایی بخواهد برسد باید خود تلاش کند.

ارجمند درخصوص بایکوت خود در سینما افزود: من آدم متوکلی هستم! اصلا برایم مهم نیست. تمام این سینما جمع شدند تا من در “اعتراض” بازی نکنم. من معتقد بودم بر سر هر خوان بنشستم، خدا رزاق بود. معتقدم سینما مثل سایه است. اگر به دنباش بروی، از تو فرار می کند اما اگر راه خودت را بروی، دنبالت می آیند.

کسانی که به دنبال حذف من بودند امروز کجایند؟

وی ادامه داد: کسانی که به دنبال حذف من بودند، امروز کجا هستند؟ بیایند با هم به میان مردم برویم، ببینم چه کسی در قلب مردم جای دارد! من افتخارم این است که نوکر مردمم و به بیان حضرت علی (ع) از روی شانه خود مردم را نگاه نمی کنم! تا زمانی که سینمای این کشور انقدر کوچک است این تنگ نظری ها وجود دارد.

آرزویم بازی در نقش حضرت ابالفضل (ع) بود

این بازیگر ادامه داد: آروزیم بود نقش حضرت ابالفضل (ع) را بازی کنم، چون اعتقاد دارم کسی نیست به اندازه من این مرد عزیز را بشناسد. من با این آقا بزرگ شدم. اما از من گذشت و دیگر نمی توانم بازی کنم. خیلی ها از من می پرسند که در زمان نقش مالک را چگونه بازی کردی که می گویم واقعا به خاطر نمی آورم در آن زمان چه کار می کردم. آن زمان فکر می کردم در دکور جنگ صفین حضرت علی(ع) مرا می بینم.

“مختار” را کلا قبول ندارم چون شخصیت سالمی نبود

ارجمند با اشاره به نپذیرفتن بازی در سریال “مختارنامه” گفت: من شخصیت مختار را کلا قبول ندارم و به همین دلیل، بازی در این سریال را قبول نکردم. مختار شخصیت سالمی در مذهب تشیع نبوده است.

وی با اشاره به اهمیت نقش های یک بازیگر ادامه داد: من اعتقاد دارم هنرپیشه با انتخاب نقش جایگاه خود را در جامعه تعیین می کند. برای همین هیچگاه حاضر نشدم نقش منفی بی خاصیتی را بازی کنم. اگر نقش منفی بازی کردم در جهت خدمت به جامعه بوده است. من در منفی ترین نقشی که تاکنون بهرام بیضایی نوشته بود بازی کردم.

برای فیلم ساختن به سینما آمدم، نه بازیگری!

ارجمند درخصوص کارگردانی در سینما نیز بیان داشت: یک روز سناریویی به وزارت ارشاد پیش آقای جواد فریدزاده بردم. بعد از بازی در فیلم «ناخدا خورشید» دیگر قصد نداشتم فیلم بازی کنم. اما او به من گفت تو برای جمهوری اسلامی فقط باید بازی کنی! نباید بروی فیلمساز شوی یا خوانندگی کنی! اما من واقعا برای ساختن فیلم آمدم نه بازی کردن! و امیدوارم تا پایان عمرم بالاخره فیلم بسازم.

این بازیگر ادامه داد: پسرم در مدرسه سینمایی لندن در انگلیس درس می خواند. او می گفت سر کلاس های ما یک ساعت راجع به «ناخدا خورشید»، ناصر تقوایی و بازی من در این فیلم حرف زدند.

وی درباره سرنوشت فیلم «پیرمرد و دریا» تقوایی نیز گفت: دیگر شرایط برای ساخت این فیلم برای او سخت شد. او «ناخدا خورشید» را زمانی ساخت که بعد از آن سخت گیری ها، فنر فشرده ای شده بود و می ساخت اثبات کند که می تواند بسازد. تقوایی در سینمای ایران یک استثنا است. او باید ادیب، حقوقدان و … می شد