1

سریال «هزار و یک شب» از ایران تا ترکیه

سینماروزان/مهدی فلاح: اولین سریال بین‌المللی نمایش خانگی، به زودی منتشر می‌شود.

«هزار و یک شب»، تازه‌ترین کار مصطفی کیایی ،اولین سریال بین‌المللی فیلیمو محسوب می‌شود.
این سریال به صورت مشترک با کشور ترکیه ساخته شده است و در حال حاضر روزهای پایانی خود را سپری می‌کند.

گفتنی است که «هزار و یک شب» با حضور بازیگرانی مطرحی از ایران و ترکیه ساخته شده و بعد از اتمام مراحل پایانی کار، قرار است همزمان در این دو کشور، پخش شود.
همچنین اطلاعات دقیق از بازیگران و عوامل این سریال به زودی اعلام خواهد شد.

کیایی پیش از این سریال، در مقام تهیه‌کننده آثاری چون «بی‌گناه»، «هم‌گناه»، «پیکولو» و… را در این پلتفرم منتشر کرده است و «هزار و یک شب» چهارمین سریالی است که قرار است از این هنرمند در شبکه نمایش خانگی پخش شود.




هدیه تهرانی؛ قصه‌گوی “هزار و یک شب”؟

سینماروزان/مهدی فلاح: هدیه تهرانی که دو فیلم اکران نشده “پدیده” و “سینما شهرقصه” را دارد که در این میان “پدیده” تقریبا در توقیف به سر می‌برد ولی “سینما شهرقصه” آماده اکران است، با یک سریال به شبکه خانگی می‌آید.

 

هدیه تهرانی که اخیرا “بی همه چیز” را در اکران آنلاین داشت، در سومین تجربه خود در شبکه خانگی، در سریال «هزار و یک شب» به کارگردانی مصطفی کیایی ایفای نقش خواهد کرد.

 

اولین سریال هدیه تهرانی، فصل سوم «قلب یخی» به کارگردانی سامان مقدم بود و دومین سریالش، «همگناه» به کارگردانی مصطفی کیایی محصول ۱۳۹۸ بود که از جمله آثار پرمخاطب شبکه نمایش خانگی به حساب می‌آید. حالا سریال “هزار و یک شب” محصول فیلیمو، سومین تجربه او در شبکه خانگی خواهد بود‌.

 

مصطفی کیایی آخرین بار هفت سال قبل با کمدی موزیکال “مطرب”، در گیشه سینماها رکوردشکن شد و دو سال قبل نیز سریال “بیگناه” -به کارگردانی مهران احمدی- را به عنوان تهیه‌کننده در شبکه خانگی داشت.

 




اولین خروجی شورای پروانه ساخت در دولت انقلابی⇐صدور پروانه برای کارگردان “مطرب”

سینماروزان/کیوان بهارلویی: اولین خروجی شورای پروانه ساخت سینمایی در دولت انقلابی سیزدهم، صدور پروانه برای تولید فیلمی است به تهیه‌کنندگی مصطفی کیایی که آخرین فیلمش، کمدی تجاری “مطرب” بود.

شورای پروانه‌ ساخت سینمایی در جلسه‌ 23 آبان 1400 که با حضور اكثريت اعضا برگزار شد با صدور مجوز ساخت یک عنوان فيلم سينمايي موافقت كرد.

در اولین جلسه شورای پروانه ساخت در دوره جدید فیلمنامه‌ «توتو» به تهیه‌کنندگی مصطفی کیایی و نويسندگي و کارگردانی محمد ابراهیم عزیزی  موافقت شورای ساخت سازمان سینمایی را اخذ کردند. 

سیدضیا هاشمی، علیرضا معاف، پرویز شیخ‌طادی، سعید مستغاثی، محمدرضا هنرمند، پژمان لشگری‌پور و سیدمحمد حسینی ۷ عضو جدید شورای پروانه ساخت آثار سینمایی‌اند.




هشت پخش‌کننده-تهیه‌کننده با انتقاد از بی‌کفایتی روسای سینما متذکر شدند⇐نزدیک به یک سال است که سینماداران، حق صاحبان فیلمها را نمی‌دهند!/تدابیر ارشاد نه تنها مشکلی را حل نکرده بلکه گره کور را محکم‌تر کرده!/چاره‌ای نمانده جز شکایت به قوه قضاییه جهت مطالبه حقوق پایمال شده!!

سینماروزان: بدقولی سینماداران در عدم بازپرداخت سهم پخش‌کنندگان و تهیه‌کنندگان از فروش فیلمهای پارسال(!!) به معضلی بدل شده که متاسفانه نه هیچ مدیر صنفی و نه هیچ مدیر دولتی سینما نتوانسته آن را حل کند.

به گزارش سینماروزان امتداد این بدقولی و کاهش روزافزون ارزش پول ملی موجب شده هشت تهیه‌کننده-پخش‌کننده به اسامی علی آشتیانی‌پور، امیر آشتیانی‌پور، محمدرضا تخت‌کشیان، امیرحسین حیدری، سعید خانی، محمد شایسته و مصطفی کیایی در نامه‌ای سرگشاده به‌صراحت از شکایت به دستگاه قضا برای بازپس‌گیری حق خود سخن گویند.

متن نامه این هشت تهیه‌کننده-پخش‌کننده را بخوانید:

نزدیک به یک سال شد که بخش زیادی از سرمایه و درآمد اکران فیلم‌ها توسط سینمادارها تصاحب شده و متولیان و صاحبان دولتی و ارگانی و خصوصی سالن‌ها به دلایل واهی حاضر به پرداخت حق صاحبان فیلم و تهیه‌کنندگان نیستند.

تصمیم‌ها و تدبیرهای خام و غلط وزارت ارشاد هم نه‌تنها ‌گره‌گشای این معضل نشده، بلکه با بی‌کفایتی گره کور آن را محکم‌تر کرده است.

اکران این فیلم‌ها پیش از ورود کرونا به کشور به پایان رسیده و فروش حاصل از آن به جیب سینمادارها رفته و عملکرد غیرحرفه‌ای این صنف شرعاً و قانوناً یک حق‌کشی آشکار است که منجر به زیان‌ هنگفت مالی و بی‌انگیزگی در تولید سینما شده است.

امضاکنندگان این متن شامل تهیه‌کنندگان و مدیران پخش فیلم‌ها در ماه‌های اخیر از تمام روش‌ها و فرصت‌های قانونی و روابط و ضوابط حرفه‌ای حاکم بر سینما برای گرفتن سهم خود از فروش استفاده کردند و امید داشتند در فضایی آرام و با پرهیز از تنش در بدنه سینما و دور از جنجال‌های رسانه‌ای حقوق از کف‌رفته‌شان را از سینمادارها دریافت کنند، اما تمام اقدامات بی‌نتیجه ماند و با تورم سرسام‌آور و اوضاع اقتصادی این ماه‌ها عملاً بخش عمده‌ای از سرمایه‌شان از دست رفت.

متاسفانه حتی به‌رغم یکپارچه‌شدن تهیه‌کنندگان، «اتحادیه صنف تهیه‌کنندگان» هم هنوز هیچ قدمی در مسیر حل این مشکل جدی برنداشته و بی‌توجه از کنار موضوع گذشته است.

پس در شرایط کنونی با بی‌اعتنایی بدهکاران و بی‌مسئولیتی متولیان صنفی و دولتی سینما در پرداخت سهم فیلم‌ها، راه و چاره‌ای جز شکایت به قوه قضاییه و مطالبه‌ی حقوق پایمال‌شده همراه با کلیه خسارت‌های ناشی از آن در مراجع قضایی نمانده است.

روند قانونی مطالبه‌ی این بدهی‌ها با احتساب ضرر و زیان‌هایی که در مسیر این دادرسی محاسبه خواهد شد، تنها گزینه‌ی پیشِ روی صاحبان فیلم و‌ موسسه‌های پخش برای مقابله با این چپاول آشکار است.




پرسش یک رسانه اصولگرا از مصطفی کیایی⇐چرا در “مطرب” حتی از خالتورهای تولیدی پویافیلم هم عقب‌تری؟؟

سینماروزان: مصطفی کیایی که تجربه تولید آثاری قابل اعتنا همچون “خط ویژه”، “ضدگلوله” و “چهارراه استانبول” را در کارنامه دارد در تازه‌ترین فیلمش “مطرب” به دام نوعی تجاری‌سازی سطحی افتاده که انتقاد بسیاری از دوستداران آثارش را موجب شده.

مساله بر سر روی آوردن کیایی به سینمای گیشه نیست بلکه مساله بر سر عدم رعایت چارچوب‌های اولیه تولید در چنین نوع سینمایی است.

روزنامه اصولگرای “جوان” در تحلیلی بر سینمای تجاری این سالها به بررسی چرایی افتادن کیایی در دام سطحی‌سازی پرداخته است.

متن تحلیل “جوان” را بخوانید:

جریان فیلمسازی تجاری در سالهای اخیر به ورطه تولید کمدی-موزیکال‌هایی افتاده که بیش از آن که وامدار کمدی‌های کلاسیک یا موزیکال‌های کالت باشند به واریته‌هایی بدل شده‌اند مشتمل بر مقادیری بشکن و بالابنداز و شوخی‌های اروتیک کلامی.

اگر تا یک دهه قبل فقط دو تا سه دفتر تولید حوالی چهارراه استانبول بودند که مبادرت به تولید چنین آثار خالتوری می‌کردند در پنج سال اخیر حتی برخی از فیلمسازانی که مدعی اندیشه‌ورزی بوده و تا شورای مرکزی صنف کارگردانان هم راه یافته‌اند هم به سراغ این سبک فیلمسازی رفته‌اند.

توجیه این جماعت، شکست تجاری آثار اندیشمندانه‌شان است بی آن که حواسشان باشد اگر با هر شکستی، کارگردان بخواهد وادهد و مسیری را برود که مورد انتقاد قبلتر خودش بوده، طبیعی است که هیچ پیشرفتی در کارنامه‌شان رخ نخواهد داد.

منوچهر هادی از جمله سینماگرانی است که بعد از شکست فیلمهایی خوش ساخت نظیر “زندگی جای دیگریست” و “کارگر ساده نیازمندیم”، به دام خالتورسازی افتاد و به “سالوادور…” و “رحمان۱۴۰۰” رسید.

مصطفی کیایی دیگر سینماگری است که با وجود داشتن تجربه‌هایی قابل اعتنا مثل “خط ویژه”، “ضدگلوله” و “چهارراه استانبول” مسیر خالتورسازی را پیش گرفته و “مطرب” را ساخته که بلحاظ کیفی حتی از خالتورهای تولیدی پویافیلم هم عقب‌تر است. چرا؟

هم منوچهر هادی و هم مصطفی کیایی تلاش برای بازگشت مالی و ماندن در کورس کارگردانی را عامل این تغییر مسیر دانسته‌اند ولی سوال آنجاست که چرا حتی برای تغییر مسیر به سینمای تجاری، فیلمهایی آبرومندتر تولید نکرده‌اند؟

سینمای ایران تجربیات امثال داریوش مهرجویی و بهرام بیضایی را پیش‌رو دارد که حتی وقتی به سمت سینمای تجاری آمدند فیلمهایی مانند “اجاره نشینها” یا “سگ کشی” را ساختند که نه فقط در زمان خود که در دهه‌های بعد همچنان مخاطب‌پسند و سرپا باقی ماندند.

در گونه استراتژیک هم قله‌ای به نام ابراهیم حاتمی‌کیا را داریم که حتی سیاسی‌ترین موضوعات را هم به‌گونه‌ای مخاطب‌پسند دراماتیزه می‌کند تا بتواند هم استانداردهای سینمایی را ارتقا دهد و هم مخاطب را به سینماها بکشاند.

چرا کارگردانان جوان مدعی اندیشه‌ورزی، چنین الگوهایی را برای سودآوری در گیشه‌ها لحاظ نمی‌کنند و به‌جای کار بر روی کمدی‌-موقعیت‌های استاندارد و جذاب به سمت ساده‌ترین کار که خالتورسازی است می‌روند؟؟

اساسا اگر بنا باشد هر شکست تجاری مقدمه‌ای باشد برای خالتورسازی چرا این همه نهاد و ارگان دولتی و شبه‌دولتی به نام حمایت از سینماگران مشغول دریافت بودجه‌های میلیاردی هستند؟؟ آیا بهتر نیست برای امتداد حرکت امثال کیایی و هادی در مسیری پالوده هم که شده، به هنگام شکست تجاری، همین ارگانها باشند که به یاری‌شان بشتابند تا به دام “مطرب” و “رحمان…” نیفتند؟؟




استنتاج واپس‌گرای رسانه اصلاح‌طلب از اقبال مخاطبان به یک کمدی خالتوری⇐ تماشاگري كه به‌طور مداوم با نسخه‌هاي ژنريك «مطرب» همدل باشد، مي‌تواند در مقاطع حساس، مطالبات بحق -و در عين حال روشن‌بينانه- اجتماعي داشته باشد؟

سینماروزان: اینکه در روزهای سرد گیشه‌ها در دوران قطعی اینترنت همچنان این کمدی خالتوری “مطرب” بوده که مخاطبان را به خود جلب کرده چندان عجیب نیست! چرا؟ چون مخاطب خسته از اتفاقات بیرونی وقتی به سینما می‌رود دوست دارد گرفتار تخدیری شود که او را از خستگیها برهاند و چه تخدیری بهتر از تماشای یک کمدی-موزیکال.

این رخداد کاملا بدیهی با استنتاج واپسگرای رسانه اصلاح‌طلب “اعتماد” مواجه شده که همدلی مخاطب با “مطرب” را تلویحا در تناقض با مطالبه‌جویی وی دانسته است.

“اعتماد” نوشت: در سالن شلوغ يكي از سينماهاي مركزي تهران شاهد شور و نشاط و كف زدن جماعت در حين تماشاي فيلم «مطرب» مصطفي كيايي بودیم. آن‌ موقع از اين ابراز احساسات مردم براي فيلمي كه در دل قصه عامه‌پسند و لود‌گي‌ها و شوخي‌هايش به شكل منفعلانه‌اي با «تحقير ملي» كنار مي‌آيد و ذره‌اي عرق وطن‌پرستي در آدم‌هايش موج نمي‌زند بسيار متاسف و اندوهگين شدم. هر قدر توده مردم در يك فطرت فرهنگي و اوضاع بد اقتصادي نياز به دوپينگ و تخليه شدن داشته باشند، باز اين دليلي براي وادادگي و پس‌رفت تاريخي (در همين حوزه فيلمسازي تجاري) نيست.

این رسانه ادامه داد: اگر بخواهیم مصداقي سخن بگویيم، آيا ما بعد از فيلم‌هاي نصرت‌الله وحدت و رضا بيك‌ايمانوردي و امان منطقي (بابا نان داد و مي‌رم بابا بخرم) و… بايد به فيلمي در حد و اندازه «مطرب» برسيم؟ چه مي‌شود كه مصطفي كيايي سازنده «ضدگلوله»، «خط‌ويژه» و «عصريخبندان» در سير نزولي‌اش تن به ساخت چنين فيلمي مي‌دهد كه بهره‌برداري از رگ خواب تماشاگر متفنن و به پوچي رسيده و بي‌دل و دماغ اين زمانه (به هر شكل ممكن و با هر ترفندي)، اصل است؟ نكته غم‌انگيزتر آنكه فضاي بي‌رونق حاكم بر اكران تابستانه فيلم‌هاي ايراني مستمسكي براي دفاع از فيلمي با ارزش‌هاي كيفي نازل «مطرب» از سوي پخش‌كننده، سينمادار و تهيه‌كننده بخش خصوصي شده است. رونق گيشه و راه افتادن دوباره چرخ اقتصاد سينما يك اصل ضروري و واقعيت انكارناپذير براي حيات ‌بخش خصوصي است؛ اما به چه قيمتي و با چه خوراكي؟ آيا ساخت فيلمي با قصه‌اي و قالب آتراكسيوني «مطرب» كه كلاژي از فيلم‌هاي سطحي و بازاري دهه چهل و پنجاه است و گوشه چشمي هم به «مكث» و «نهنگ عنبر» سامان مقدم دارد و استقبال تماشاچي سخت‌پسند از آن، نشانه بارز انحطاط فرهنگي نيست؟

“اعتماد” افزود: در شرايطي كه حوادث يك هفته اخير در كاهش فروش اوليه «مطرب» بسيار نقش موثر داشته و در يكي، دو روز اخير اين فروش رو به افزايش بوده است…به گذشته و حال كارگردان و بازيگري فكر مي‌كنم كه به ‌هر حال كارهاي آبرومندانه و قابل دفاعي در سوابق خود داشته‌اند و نقطه انتخاب، احترام به شعور مخاطب و توجه به ضرورت‌هاي اجتماعي براي‌شان مهم بود. تصور مي‌كنم از يك‌ جا به‌ بعد وقتي تهيه و سرمايه‌گذاري و شراكت در چرخه توليد اصل مي‌شود و تخصص و حرفه اصلي را تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد، مشكل آغاز مي‌شود. بايد اين واقعيت را بپذيريم كه در جوامع پركش و قوسي مثل ما «رفاه» با هنرمندانه زيستن و كار كردن، قابل جمع نيستند.

این رسانه تاکید کرد: به اين نكته مهم نيز بايد توجه داشت كه آيا تماشاگري كه به‌طور مداوم با نسخه‌هاي ژنريك فيلم «مطرب» همدل و همراه باشد و غرق در بي‌خبري و بشكن و بالا بنداز شود، آيا مي‌تواند در مقاطع حساس مطالبات بحق -و در عين حال روشن‌بينانه- اجتماعي داشته باشد؟




به‌دنبال حمله یک رسانه اصولگرا و طرح ادعاهایی پیرامون دروغ‌پردازی فیلم علیه جمهوری اسلامی⇐ توقیف موقت کمدی “مطرب” تا برگزاری انتخابات مجلس؟؟؟

سینماروزان: در روزهای گذشته شاهد حملات برخی رسانه‌های اصولگرا به کمدی در آستانه اکران “مطرب” بودیم تا جایی که یکی از این خبرگزاریها، این فیلم را حاوی دروغ‌هایی علیه نظام دانسته و حتی مدعی گشت که همه حواشی اکران “خانه پدری” یک عملیات فریب بوده برای روی پرده فرستادن “مطرب”.(اینجا را بخوانید)

در شرایطی که هیچ کدام از مدیران سینمایی به ادعاهای این رسانه‌ها پاسخی نداده‌اند پخش‌کننده “مطرب” از تعلیق یک هفته‌ای اکران این فیلم خبر داده و البته سامانه جامع بلیت‌فروشی هم پیش‌فروش بلیتهای این کمدی را متوقف کرد.

فیلمیران پخش‌کننده “مطرب” ابتدای سال را با حواشی از پرده پایین آمدن “رحمان۱۴۰۰” به‌دلیل تفاوت با نسخه مجاز پشت سر گذاشت و نیمه دوم سال را هم با توقیف مجدد “خانه پدری” مواجه گشت!!

حالا و با تعلیق اکران “مطرب” که قرارداد اکرانش ثبت شده و تیزرهای تبلیغاتی موزون‌اش(!) هم از مدتها قبل منتشر شده بود به‌نظر می‌رسد فیلمیران کوشیده علاج واقعه را قبل از وقوع کند و پیش از آن که سرنوشت “رحمان…” و “خانه پدری” مجددا برایش رخ دهد با تعلیق اکران، مناقشات بعدی را عقب بیندازد.

اما این تعلیق یک هفته‌ای اکران چه خاصیتی خواهد داشت؟؟ آیا بناست در این یک هفته با مخالفان “مطرب” رایزنی شده و مشابه تجربه‌ای که برای “فروشنده” رخ داد به لطایف‌الحیلی نظر آنها نسبت به فیلم جلب شود؟؟؟
یا آن که اساسا این تعلیق یک هفته‌ای اکران مقدمه‌ایست برای توقیف طولانی مدت و چندماهه “مطرب” تا انتخابات مجلس برگزار شود و پس از آن و در فضایی آرام‌تر و دور از تنازعات سیاسی، فیلم روی پرده رود؟؟




متعاقب توقیف “خانه پدری”، حالا حمله یک خبرگزاری اصولگرا به کمدی در آستانه اکران “مطرب” ⇐اکران “خانه پدری” یک عملیات فریب بود برای روی پرده فرستادن فیلم ملتهب‌تری به‌نام “مطرب” که یک دروغ بزرگ را به جمهوری اسلامی نسبت می‌دهد!!/وزارت ارشاد در دروغی که “مطرب” به مخاطبانش ارائه می‌دهد، همدست است!!/مسئولان قضایی، مسئولان اداره پروانه ساخت و پروانه نمایش را احضار کنند و این مسئله را با آنان مطرح کنند؟

سینماروزان: کمدی-موزیکال “مطرب” از جمله آثاری است که بناست با اتمام ماه صفر روی پرده برود ولی دست‌اندرکاران تولید با انتشار تیزرهایی از فیلم، دست خود در تصویرسازی که به‌شدت یادآور “نهنگ عنبر”، “هزارپا”، “خالتور” و… است را رو کرده‌اند.

خبرگزاری اصولگرای “تسنیم” در گزارشی تفصیلی علیه فیلم با لو دادن داستان فیلم به برخی مصادیق خط داستانی “مطرب” به شدت تاخته است و مدعی شده همه حواشی حول اکران “خانه پدری” که در نهایت به توقیف آن منجر شده برای روی پرده فرستادن “مطرب” بوده!!

متن گزارش “تسنیم” را بخوانید: 

با بررسی عملکرد چند ساله سازمان سینمایی، باید این سئوال را مطرح کنیم که طراحی برخی ساز و کارهای ملتهب از سوی این سازمان با چه نقشه مهندسی از پیش تعیین شده‌ای صورت می‌پذیرد؟ اگر قائل به توهم توطئه نباشیم، در واقع اکران “خانه پدری” و عملیات‌ روانی که از سوی رسانه‌های مختلف بر سر مخالفت یا موافقت حول این فیلم صورت داد، یک عملیات فریب است تا فیلم ملتهب‌تری به نام “مطرب” بدون حواشی مرتبط اکران شود.

فیلم «مطرب» آخرین ساخته مصطفی کیایی، طرح کینه چند نسل از اعضای خانواده‌ یک خواننده‌ کاباره‌ای است که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، با یک خواننده قبل از انقلاب همکار بود و یک ماه پیش از معروف شدن وی انقلاب اسلامی در بهمن ماه 1357 رخ می‌دهد و مانع شناخته شدن این خواننده در عرصه موسیقی می‌شود.

با هجوم انقلابیون به کاباره‌ها و دستگیری وی، زندگی و خانواده‌‌اش نابود می‌شود. لازم به ذکر است که همه مصادیق نمایشی به صورت کمدی روایت می‌شود تا لحن نقادانه فیلم نسبت به رخ‌داد‌ها انقلاب به خوبی به مخاطب حقنه شود.

 «خوش سینه» در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی به پنج سال حبس محکوم می شود.

بزرگترین دروغ تاریخی سینمای همین مورد خاص است. حتی  خوانندگان زن دوران طاغوت با چنین پیامدی مواجه نشدند. به عنوان مثال تا چند وقت پس از وقوع انقلاب یک خواننده زن لس آنجلس نشین{لیلا فروهر؟}، به عنوان هنرپیشه در صحنه تئاتر لاله‌زار حضور داشت، با این تفاوت {نسبت به قبل از انقلاب} که پوستر نمایش‌ها در روزنامه کیهان و اطلاعات منتشر نمی‌شد. حتی با مهاجرت این چهره به لس‌آنجلس، پدر او در سریال‌های تلویزیون جمهوری اسلامی، فعالیت مستمر داشت. هجمه علیه‌ چهره رحمانی انقلاب اسلامی، موتیفی است که در اغلب آثاری که درباره انقلاب و دهه شصت ساخته شدند، وجود دارد که می‌توان به “هزارپا” و “نهنگ عنبر” اشاره کرد.

در این میان باید به نسل چهارم و پنجم  انقلاب یادآوری کنیم، مسبب تمامی ممنوعیت‌های برخی هنرپیشه‌ها و تمامی خوانندگان قبل از انقلاب افرادی بودند که قدرت را در وزارت فرهنگ و ارشاد و اسلامی و حتی مدیریت تلویزیون را در ید خود داشته داشتند و بعدا به فرقه اصلاح طلبان معروف شدند و عکس‌هایشان با لبخند در کنار ستاره‌های سینما منتشر می‌شد. پیش از این در گفت‌وگو با هوشنگ توکلی (بازیگر و تهیه‌کننده)، حجت‌الاسلام مجید پورطباطبایی (یکی از اعضای شورای پروانه ساخت و نمایش)، رسول توکلی (بازیگر) پرده از اسرار دهه شصت شمسی برداشتیم، تا انقلاب اسلامی مستحق چنین تهمت‌هایی نباشد.

قبل از اکران فیلم مطرب، مخاطب شایسته این آگاهی است که بداند سینماگرانی که خود را قدیس و مبری از هر گونه گناه و گاهی معارض سیاست‌های عرفی و شرعی حاکمیت جلوه می‌دهند، یک فقره خواننده را معرفی کنند که به جرم خواندن قبل از انقلاب، پس از انقلاب اسلامی به زندان رفته باشد.  شخصیت اصلی فیلم مصطفی کیایی، ابراهیم خوش سینه(خوش لحن)، در گونه مرسوم کوچه‌بازاری {موسیقی‌های کم ارزش کافه کاباره‌ای} فعالیت می‌کند. همکار او جواد یساری که اخیرا در یک فیلم سینمایی حضور داشت، سال‌های بدون اخذ مجوز، آلبوم تولید کرده و موزیک ویدئو ساخته است و چندین سال‌ متولی در دهه هشتاد در کافه‌های دوبی برنامه اجرا کرده؛ آیا یک روز توسط مقامات قضایی جمهوری اسلامی احضار شده است؟ وزارت ارشاد در دروغی که “مطرب” به مخاطبانش ارائه می‌دهد، همدست است و مسئولان قضایی، مسئولان اداره پروانه ساخت و پروانه نمایش را احضار کنند و این مسئله را با آنان مطرح کنند؟ آیا می‌توانند خواننده‌ای را پیدا کنند که صرفا به جرم خواندن قبل از انقلاب، به زندان رفته باشد. حجت‌الاسلام مرحوم سید احمد خمینی در روزهایی که اصلاح طلبان دو آتشه به دنبال ممنوعیت و به بند کردن هنرمندان قبل از انقلاب بود، بسیار مراقبت می‌کرد مبادا صدمه‌ای به زندگی شخصی آنان وارد شود و اغلب آنان با برائت از فعالیت‌های پیش از انقلاب، زندگی عادی خود را ادامه دادند. مگر غیر از این است که یکی از بازیگران فعلی سینما در بسیاری از فیلم‌های هنجار شکن قبل از انقلاب حضور داشت اما پس از انقلاب در بسیاری از فیلم‌های سینمایی پس از انقلاب نقش‌آفرینی می‌کرد.

بزرگترین دروغی که در فیلم «مطرب» به جمهوری اسلامی نسبت داده می‌شود، زندان رفتن همکار دست چندم یک خواننده پیش از انقلاب است و امروز که صدای بسیاری از خوانندگان آن زمان از رادیوی جمهوری اسلامی پخش می‌شود، گویی گوش دروغ‌پردازان سینمایی آن را نمی‌شنود!

از سوی دیگر، مسئله تک‌خوانی بانوان و موسیقی رپ از طریق دو شخصیت دیگر فیلم دنبال می‌شود. فیلم رسما مانیفست دولت یازدهم و دوازدهم دنبال می‌کند، گویی تغییر وزیران و مدیران هیچ خللی بدان وارد نمی‌کند، صدور مجوز برای خواندن زنان و موسیقی رپ که این روزها توسط جریان مافیای موسیقی بشدت دنبال می‌شود، گویی تمامی سیاست‌های وزارت ارشاد در حوزه سینما و موسیقی درهم تنیده است. وقتی م.م اولین تک خوانی‌ خود را در حضور علی جنتی اجرا کرد، سید عباس صالحی و سازمان سینمایی تحت امرش، همان سیاست واحد دوران جنتی را در ساختاری سینمایی دنبال می‌کنند.

خروجی فیلم مطرب درباره سرکوب جریان موسیقی در کشور با شکل گیری انقلاب اسلامی به ویژه سرکوب خوانندگی زنان است. فیلم در قالب یک ساختار کمدی چه پیامی را به مردم منتقل می‌کند؟ آیا غیر از اینکه این است که فیلم تلاش می‌کند تا نشان دهد با انقلاب اسلامی همه چیز زیرزمینی شد حتی شادی مردم؟!

در واقع با ترکیبی از فیلم مارموز و مکس (سامان مقدم) به صورت دیگری مواجه هستیم. در ماموز گروه موسیقیایی که مشغول برگزاری کنسرت بودند، با اقدامات تندرو‌ها به نوازنده‌های دورگرد در ترکیه بدل شدند و اشتباه گرفتن یک خواننده مبتذل از دیگر خط‌های داستانی فیلم است.

فیلم دائما روی این موضوع تاکید دارد که فعالان موسیقی که نمی‌توانند در کشور فعالیت کنند، به خارج از کشور می‌‌روند و مسبب این آوارگی حاکمیت و قوانین آن است. فیلم مدعی است که در سفارت جمهوری اسلامی در ترکیه نیز افراد ریاکار  فعالیت می‌کنند که سیاست حاکمیت را در ممنوعیت حتی در ترکیه دنبال می‌کند. فریفتن همسر وزیر امور خارجه در این فیلم از آن ایده‌های شازی است که غیرقابل چشم‌پوشی است. دولت برای وزیر و این وزارتخانه ارزش خاصی قائل است اما وزارت ارشاد به موتیف نمایشی فریب دادن همسر وزیر توسط یک زن خواننده تاکید دارد.

نشانه این موضوع دختر ابراهیم و عدم توانایی‌ فعالیت‌هایش در حوزه  موسیقی {در کسوت خواننده} به خاطر  قوانین حاکمیتی است. مولف می‌خواهد با نشان‌دار کردن بانوان، بزرگنمایی  برای حذف آنان از این عرصه را برجسته کند و این وضعیت با سیاست‌ها و قوانین کلی وزارت ارشاد تعارض جدی دارد.

کاراکتر دیگری می خواهد خواننده‌ی رپ باشد ولی تنها راه فعالیتش مهاجرت است، چون جمهوری اسلامی در حال سرکوب هر اثر نوپدید است، در حالی که مافیای موسیقی بشدت اعطای مجوز به موسیقی رپ را دنبال می‌کند. تمسخر زنانی که مولودی می‌خوانند و در مراسم‌های زنانه مداحی می‌کنند از دیگر سرخط‌های مهم فیلم است. یکی از کاراکترها در فرودگاه شرب خمر می‌کند و می‌گوید:” تمام رفقا میان اینجا و پاتایا، ایران پول درمیارن میان اینجا عشق و حال”. به عبارت دیگر اگر جمهوری اسلامی بپذیرد که فاحشگی و مشروب خواری در کناری باشد و همه چیز را سرکوب نکند، مردم این همه پول و ارز از کشور خارج نمی‌کنند.

نرمالزاسیون جمهوری اسلامی مطالبه این فیلم با حمایت بدنه مخاطب است. شعار فیلم در مقابل حاکمیت صرفا تغییر قانون و رفتار است و در قسمت‌های متناوب فیلم تک خوانی خواننده‌  زن ترک به عنوان نقطه قوت کشور ترکیه معرفی می‌شود. لباس بازیگران زن بشدت نامتعارف کمی نزدیک به هنجارشکن است و کارگردان عامدانه تصاویر را در حالت واید فیلم برداری کرده و بدون کراپ کردن (بریدن تصاویر و فریز کردن آن ها به بالا تنه) به دنبال بهره‌بری‌های هنجارشکنی است. توهین به فرهنگ ایرانی که به کرات در فیلم وجود دارد و مولف فرهنگ ایرانی را کاملا منسوخ  می‌داند و نشان می‌دهد، جامعه مدرن {ساخته و پرداخته ذهن کارگردان} از خیلی هنجارهای عرفی و حتی شرعی عبور کرده و هم‌خوانی ابراهیم با یک زن، حاوی  چنین پیامی است که جمهوری اسلامی جای زندگی نیست و باید از آن فرار کرد.

مونولوگ بین مارشال و فوائد، در پی القای این پیام است که به خاطر رفتار نظام در ایران، همه به فکر مهاجرت هستند. جمهوری اسلامی موسیقی را مطربی می‌داند و درکی از آن ندارد تا فعالیت های موسیقایی را محترم بشمارد. هم خوانی پایان فیلم و کمی رپ خوانی هم این پیام را القا می‌کند که چند نسل با سیاست گذاری‌ها جمهوری اسلامی در حوزه موسیقی سرکوب شده‌اند.




تهیه‌کننده «قاتل اهلی» با ابراز مخالفت نسبت به نمایش فوتبال در سینماها خطاب به وزارت ارشاد نوشت⇐حرمت امامزاده به متولی آن است/کاری نکنید که سینماها تعطیل یا به اغذیه‌فروشی و کافه عربی(!) تغییر کاربری دهند!!

سینماروزان: تصمیم شورای صنفی نمایش که نماینده یک جریان سیاسی شکست خورده به نایب رییسی آن رسیده برای نمایش بازیهای جام جهانی در سینماها با مخالفت سینماگرانی نظیر مصطفی کیایی روبرو شد.

کیایی با بیان اینکه اگر بناست فوتبال در سینماها به نمایش درآید پس بهتر است فیلمها را هم در استادیوم آزادی نشان دهند به این تصمیم تاخته بود.(اینجا را بخوانید)

حالا منصور لشکری قوچانی تهیه کننده ای که آخرین محصولش «قاتل اهلی» سال گذشته روی پرده رفت هم با لحنی انتقادی به نمایش فوتبال در سینماها اعتراض کرده است.

لشکری قوچانی گفت: كتاب، نقاشى، شعر، سينما و… براى سرگرمى صرف نيست و نشانه فرهنگ يک كشور است. دانشمندان حوزه فرهنگ، سياستمداران، مديران و… براى اصلاح فرهنگ مردم، بايد برنامه‌ريزى طولانى مدت و زحمات زيادى متحمل شوند چون اصلاح اخلاق جمعى بسيار كند و تدريجى حاصل مي‌شود. در این سالها با سياستگزارى اشتباه كار را به‌جايى رسانده‌ايم كه عده قليلى از مردم و اكثر آنها براى سرگرمى صرف به سينما مي‌روند!!!

این تهیه کننده با اشاره به تصمیم برای نمایش فوتبال در سینماها ادامه داد: اميدوارم شهردارى و اعضاى محترم شهر براى سرگرمى عمومى مردم، امكان ديدن فوتبال را در پاركها و… فراهم كنند نه بالعکس! تاوان بى‌حرمتى به سينما، سقوط بيشتر اخلاق در جامعه است. از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى مي‌خواهم كه فراموش نكنند، حرمت امامزاده به متولى آن است و مبادا كار را به جايى برسانيم كه تعطيلى سينماها و تبديل آنها به انبارى و اغذيه فروشى و کافه عربی، از باز بودن آن براى جامعه مفيدتر باشد!




مصطفی کیایی در گفتگویی تازه بیان کرد⇐ هر وقت مملكت، دست اصلاح‌طلبان بوده اوضاع مملكت بدتر شده!/نمایش فوتبال در سینماها هیچ کمکی به جذب مخاطب نمی‌کند!/اگر به فکر مردم هستند، جام جهانی را در پارک‌ها نمایش دهند تا مردم بدون صرف هزینه دست بزنند و شادی کنند

سینماروزان: مصطفی کیایی کارگردان جوانی که این روزها فیلم «چهارراه استانبول» را روی پرده دارد و علیرغم کمبود سالن فیلمش فروش معقولی داشته از جمله سینماگران هوادار حسن روحانی در انتخابات96 بود ولی در پی اتفاقات بعد از خروج ترامپ از برجام او نیز بسان بسیاری دیگر از سینماگران موضع انتقادی خود نسبت به دولت را داشت.

مصطفی کیایی درباره این تناقض رفتاری به تینا جلالی در «اعتماد» گفت: مطالبات و خواسته من از آقاي روحاني پابرجاست ولي پشت آقاي روحاني را خالي نمی‌کنم. سال گذشته در ميان گزینه‌های انتخاباتي آقاي روحاني بهترين بودند. من تحلیل‌های سياسي خودم را از وضعيت موجود دارم. انصاف نيست تمام مشكلات اين روزهاي جامعه را به گردن آقاي روحاني بیندازیم. مسبب همه مسائل جامعه را شخص ريیس‌جمهور نمی‌دانم. ولي به اين نكته هم بايد توجه داشته باشيم كه هر وقت مملكت ما دست اصلاح‌طلبان بوده اوضاع مملكت بدتر شده چرا كه کارشکنی‌ها نسبت به آنها زياد است و اصلاح‌طلبان آسیب‌پذیر هستند؛ اما پشت آقاي روحاني هستم.

کیایی که از جمله مخالفان نمایش فوتبال جام جهانی در سینماهاست در جایی دیگر از گفتگوی خود با تأکید بر این مخالفت بیان داشت: معتقدم هر سخن جايي و هر نكته مكاني دارد. من تمام دنيا را گشته‌ام و دیده‌ام كه اگر مردم قرار است به شادي دسته‌جمعی برسند اين مساله در پارک‌ها يا خیابان‌ها خودش را نشان می‌دهد نه در سينماها. بهترين راه براي تماشاي فوتبال اين است كه تلویزیون‌هایی در پارک‌ها نصب شود و مردم آنجا در كنار هم جمع شوند، دست بزنند و شادي كنند. معتقدم سينما جاي نمايش فيلم است.

کیایی با اشار به وعده های مبتنی بر رونق گرفتن گیشه فیلمها با پخش مسابقات در سینماها بیان داشت: قول می‌دهم هيچ كمكي در جذب مخاطب نمی‌کند.

 




اعتراضات مصطفی کیایی به هرج و مرج اکران دوم نوروز⇐نمایش فیلمها در هم گره خورده!!/فیلمهای اکران اول نوروز حاضر نیستند سالنها را ترک کنند!!/بیشتر سالنهای شهرستان در اختیار حوزه هنری است و اغلب آنها هم فیلمهای اکران اول نوروز را نشان می‌دهند!/اگر بناست سالنهای ما را به مسابقات فوتبال دهند پس استادیوم آزادی را هم به ما دهند تا فیلم نشان دهیم

سینماروزان: دو هفته از اکران دوم نوروز را پشت سر گذاشته ایم و هنوز فیلمهای ارگانی-4درصدی اکران اول نوروز بخش عمده سالنهای سینمایی را در اختیار دارند؛ این مسأله در کنار تصمیم شورای اکران برای نمایش مسابقات جام جهانی در سینماها با انتقاد شدید مصطفی کیایی روبرو شده که «چهارراه استانبول» را در اکران دوم نوروز روی پرده دارد.

به گزارش سینماروزان مصطفی کیایی درباره وضعیت عجیب و غریب حاکم بر اکران دوم نوروز به «ایسنا» گفت: هنوز تعداد سالن‌ها و سانس‌های فیلم «چهارراه استانبول»‌ به طرز عجیبی کم است و نمی‌دانم برای این فیلم با حدود 47 سالن در مقابل بیش از 170 سالن فیلم‌های دیگر باید چه کرد! واقعا برای فیلم‌های اکران دوم نوروز باید فکری اساسی کرد چون به نظرم اتفاق بدی رخ داد و اکران همه فیلم‌ها در هم گره خورده‌اند و فیلم‌های گروه اول هم حاضر نیستند سالن‌ها را ترک کنند، هرچند ما به هر شکلی باشد سینماهای تهران را سروسامان می‌دهیم اما اتفاق بدتر در شهرستان‌ها رخ می‌دهد چرا که اکران در آنجا به شوخی تبدیل شده است.

کیایی گفت: در استان بزرگی مثل فارس فیلم «چهارراه استانبول» فقط پنج سانس و در اصفهان فقط شش سانس نمایش دارد و در بقیه سالن‌ها و سانس‌ها هم فیلم‌های اکران اول نوروز نمایش داده می‌شوند. پیگیری‌هایی هم که در کمیته تخلفات شورای صنفی نمایش انجام دادیم چندان به نتیجه نرسید چون شهرستان‌ها از شورای صنفی نمایش تبعیت نمی‌کنند و بیشتر سالن‌های شهرستان‌ها در اختیار حوزه هنری است و امیدواریم لااقل آنها به وضعیت اکران این فیلم‌ها کمکی کنند.

مصطفی کیایی با طعنه به تصمیم شورای اکران برای نمایش فوتبال در سینماها گفت: من اصلا با این موضوع موافق نیستم و به نظرم کار درستی هم نیست چون فوتبال و سینما هر کدام جای خود را دارند و قرار نیست در سالن سینما فوتبال پخش شود که اگر این طور باشد استادیوم آزادی را هم به ما بدهند تا در آن فیلم اکران کنیم.




چهارراه استانبول⇐انحلال ضرباهنگ سریع در بازیهای بد، دنیای بی‌منطق و سوءاستفاده آشکار از فاجعه پلاسکو!

سینماروزان/حامد مظفری:

منفی: دنیای بی منطق برادران کیایی به اوج خود رسیده و این بار با منگنه شدن به ماجرای پلاسکو!

مثبت: ضرباهنگ پویای فیلم کمک میکند که زودتر از حد تصور با فیلم همراه شوید اما…

منفی: جفنگ بازی داستان، حفره های فراوان در روایت و بازیهای بد اغلب بازیگران از بهرام رادان تا ماهور الوند و حتی بدمنهای فیلم، مدام وقفه می اندازد در پیگیری!

منفی: کمبود نمای بیرونی از آتش سوزی پلاسکو و محصور کردن حادثه های پلاسکو در نماهای داخلی بدجوری به فیلم ضربه زده! آیا این یک سوءاستفاده از پلاسکو نیست؟؟ وقتی بناست فیلمت را ربط دهی به یک فاجعه تاریخی باید حق مطلب را ادا کنی وگرنه عبور از کنار حادثه جز سوءاستفاده تبلیغاتی معنایی ندارد.

منفی: فقدان منطق در داستان پردازی؛ از بازگشت بی‌منطق کاراکترهای اصلی به قمارخانه تا چگونگی رهایی شخصیتهای اصلی از زیرزمین پلاسکو تا خروج از کشور با تانکر شیر و بلاهت کارگری که نمی‌داند موتورخانه خطرناک‌ترین منطقه هنگام آتش سوزی است!

منفی: بازی اگزجره مهدی پاکدل و «خدا خدا»کردن‌هایش در لحظات بحرانی بدجوری توی ذوق می‌زند!

منفی: شعار گل‌درشت و احمقانه؛ پلاسکو وقتی ریخت که جنس چینی آوردن(!) بدون توجه به اینکه به واسطه واردات جنس چینی کلی از بوتیک داران پلاسکو بار خود را بستند

 دیالوگ:
–این، چوبیه؟ گوشتیه؟ چیه که همش تصادف میکنه؟
–همین که داری زندگیتو میزاری وسط، راضیم ازت!
–میخوای بزنم دهنتو سرویس کنم؟ دیه شو هم میدم! به این میگن کار در منزل!
–ما مدیریت بحران مون صفره، صفره!
–مدیریت بحران و کسی مختل کرده که خودش مدیریت بحران و برعهده گرفته(کنایه به قالیباف؟)
–اون ساختمون ریخته و فقط همه پشیمونن؛ از شهردار و وزیر و وکیل تا مالک و مستاجر!

پلان:
قاپ زدن کیف پر پول و فرار از قمارخانه

کاراکتر:
زن باردار با بازی سحر دولتشاهی که در میان حجمی انبوه از بازیهای بد، کاراکتری قابل تحمل خلق کرده

پیام اخلاقی:
اگر شاگرد ناتو داشته باشی هم خودرویت سالم می ماند و هم اسناد و مدارکت دست نخورده از پلاسکوی سوخته خارج می‌شود!

حامد مظفری
حامد مظفری




با نگاهی خاص به فاجعه پلاسکو⇐«چهارراه استانبول» كليد خورد+نخستين تصاوير

سینماروزان: فيلمبردارى فيلم سينمايى «چهار راه استانبول» به تهيه كنندگى و كارگردانى مصطفى كيايى از اواخر هفته گذشته در تهران آغاز شد.

اين فيلم ششمين ساخته سينمايى كيايى بعد از فيلم هاى «بعدازظهر سگى سگى»، «ضد گلوله»، «خط ويژه»، «عصر يخبندان» و «باركد» است و مانند ساخته هاى قبلى اين كارگردان اثرى پر بازيگر محسوب مى شود.

«چهار راه استانبول» توليد دشوارى خواهد داشت و پيش بينى مى شود فيلمبردارى فيلم تا اواخر آبان ماه ادامه داشته باشد. به احتمال فراوان اولين نمايش فيلم در سى و ششمين جشنواره فيلم فجر خواهد بود.

بهرام رادان، محسن کیایی، سحر دولتشاهی، ماهور الوند، رعنا آزادی ور، مهدی پاکدل، سعید چنگیزیان، پوریا رحیمی سام، بابک بهشاد، خسرو احمدی، تینو صالحی، حسین امیدی و با هنرمندی مسعود کرامتی گروه بازيگران «چهارراه استانبول» را تشكيل مى دهند

عوامل فيلم عبارتند از:
تهیه کننده، نویسنده و کارگردان : مصطفی کیایی، مدیر فیلمبرداری: حسین جلیلی، مدیر تولید : سجاد رحیمی، دستیار اول کارگردان : هومن خواجه نوری، برنامه ریز : امید جزینی، تدوین: نیما جعفری جوزانی، طراح صحنه : حجت اشتری، طراح لباس : مارال جیرانی، صدابردار : امیرنوبخت، طراح گریم: عباس عباسی، عکاس : میلاد کیایی، منشی صحنه: نفیسه ذاکری، مشاور رسانه اى: آريان اميرخان، جلوه های ویژه رایانه ای : فرید فصیحی، جلوه های ویژه میدانی : آرش آقابیگ، مدیر تدارکات : محمد ابراهیمی

چهارراه استانبول
چهارراه استانبول
چهارراه استانبول
چهارراه استانبول



سیدضیاء هاشمی خطاب به حلقه مرکزی کانون کارگردانان⇐آیا اگر اصغر فرهادی هم به قاچاق فیلمش اعتراض می‌کرد باز هم تعلیقش می‌کردید؟/عضویت در آن صنف چه آورده‌ای برای سعید سهیلی داشته که تعلیقش ندارد؟/عصبانیت سهیلی به‌واسطه مال‌باختگی منطق دارد اما عصبانیت شما از چیست؟/حل مشکل را اولویّت قرار دهید که فرار رو به جلو همیشه قطع کننده روابط است

سینماروزان: بعد از آن که سعید سهیلی در اعتراض به انفعال خانه سینما نسبت به قاچاق «گشت2» کارتهای صنفی اش را آتش زد کانون کارگردانان خانه سینما عضویت وی را در این کانون ملغی اعلام کرد.

حالا سیدضیاء هاشمی تهیه کننده پیشکسوت و رییس جامعه صنفی تهیه کنندگان سینمای ایران در نامه ای که خطاب به حلثه مرکزی کانون کارگردانان نوشته از آنها پرسشهایی کلیدی را طرح کرده درباره ماجرای پیش آمده.

متن کامل نامه سیدضیاء هاشمی را بخوانید:

شوراى محترم و مرکزى کانون کارگردانان

درود و دوستى

درود و گلایه از سر برادرى

با عنایت به این مهم که لزوم تشکل صنف برای پیگیری مطالبات و دفاع از حقوق اعضاء مى باشد و کوشش در جهت استیفای حقوق و خواسته های مشروع و قانونی اعضاء و حمایت از آنها در بحران ها و شرایط خاص از اصول اصلى و بنیادین مجامع و کانون هاست حال بدون مقدمه و به دور از حاشیه ها مى خواهم ساده و بدون بزرگنمایی مسایل ایجاد شده، سوالاتى را مطرح نمایم که امید است با کمى تامل و تفکر به واقعیتى غیر قابل انکار که امروز شرح حال اکثریت قریب به اتفاق صنوف سینمایى و غیره سینمایى است پى ببریم شاید کمک کند به خود بیاییم و کمى منصف تر عمل کنیم.

از نظر شما دوستان گرامى با اینکه مى شد بدون سندیکا فعالیت کرد که خیلى هم میکنند؛

-چرا صنف شکل گرفت؟ عضویت در صنف به چه کار آید؟

– مطالبات صنوف از اعضاء خود چیست؟

– وظیفه صنف نسبت به اعضاء چیست؟

پاسخ این سوالات را براى خود بگویید و خود قضاوت کنید. زمانى که یکى از کارگردانان باسابقه و خوش نام سینماى ایران بر آشفته مى شود و براى حل مشکلى که براى فیلم و سرمایه شخصی اش بوجود آمده، درخواست کمک می کند اتفاقى نمى افتد! و براى نشان دادن شدت عصبانیّت خود اقدام به سوزاندن کارت صنفى مى کند ،به جاى عصبانیت متقابل و اعلام بیانیه تهدید و تعلیق ! بیایید کمى به عقب برگردیم ببینیم چه عاملی باعث شده که این عزیز دست به این اقدام زده ؟ ! شاید به زعم او آخرین کارى که می توانسته انجام دهد.

بیایید از ابتدا، عضویت ایشان را در صنف به خاطر آوریم ،ببینیم از روز اول تا امروز براى او چه کرده ایم و چه حقوقى را برایش قائل شده ایم. عضویت چه آورده ای برایش داشته که تعلیق ندارد؟

آیا اگر دیگر عزیزمان آقاى اصغر فرهادى و بعد ایشان آقاى کیایى و دیگران …که فیلم در حال اکرانشان به صورت قاچاق به بازار آمد اعتراض مى کردند باز هم بیانیه تعلیق روى میز بود ؟!

این دوستان که اصلا درخواست کمک نکردند و پیگرى و جلوگیرى از این پدیده شوم در هر صورت جزء وظایف صنف است. آیا هیچ نامه و بیانیه اى براى حمایت از اعضاء گرفتار این ماجرا صادره شده ؟! آیا کوچکترین جلسه اى از این بابت تشکیل گردیده و قدمى در جهت کمک برداشته شده است!؟

عصبانیت او به عنوان مال باخته منطق دارد اما عصبانیت صنف از چیست؟

عزیزان بهتر مى دانید و گفته شد وظیفه صنف دفاع تمام قد از اعضاء ومنافع آنهاست،صنف یعنى امنیت شغلى! امروز که سرمایه و حاصل تلاش یک فیلمساز به مخاطره افتاده به او حق مطالبه بدهیم، حق عصبانیت بدهیم، با اقدامى عاجل و شایسته به او آرامش و امنیت خاطر بدهیم نه اینکه ما نیز نمک بر زخم او بریزیم و از اقدام فورى خود در جهت تعلیق، خرسند و مسرور باشیم و انفعال صنف را در حمایت و پشتیبانى از او در زمان نیاز اینگونه جبران کنیم!

در طول تمام سالهاى عضویت براى سعید سهیلى که امروز او را معلق کرده ایم برایش چه کرده ایم و این تعلیق چه اثرى دارد؟ نتیجه اش چیست ؟ جز مکدر شدن  عضو کانون کارگردانان و ایجاد فضای بدون امنیت و بی ثبات برای کارگردانان دیگر.

برادران خوبم حل مشکل را اولویّت قرار دهیم که فرار به جلو همیشه قطع کننده روابط است.

تا دیر نشده باید به دنبال حل مشکل بود و از او دلجویى کرد و تنها این عمل شایسته صنفی است که خالق یک اثر است.

فعالیت صنفى دوستى ،صبر و درایت مى طلبد نه خشم و نفرت . همیشه باید فکر کرد شاید براى خودمان هم اتفاق بیافتد ، پس با دیگران همان کن که براى خویش می پسندى.

بزرگواران اگر بدنه سینما دست در دست و پشتوانه هم نباشند کسى از بیرون از سینما به هواخواهى مان برنمى تابد.

به امید همراهى و همدلى خانواده بزرگ سینماى ایران.

عزت‌تان مدام

سید ضیاء هاشمی

 




بعد از گذشت ۵ سال⇐تهیه‌کننده “ضدگلوله”: هنوز جایزه نقدی جشنواره سی‌اُم فجر را نگرفته‌ام

سینماژورنال: “ضدگلوله” دومین فیلم بلند مصطفی کیایی کارگردانی که این روزها فیلم ده میلیاردی “بارکد” را روی پرده دارد در جشنواره سی ام فیلم فجر رونمایی شد و البته دیپلم افتخار بهترین فیلم را هم از آن خود کرد.

به گزارش سینماژورنال پنج سال بعد از آن رونمایی و ساخت سه فیلم دیگر توسط کیایی به تازگی رضا رخشان تهیه کننده “ضدگلوله” از این گفته که هنوز جایزه نقدی وعده داده شده به وی بابت دیپلم افتخار جشنواره سی ام را دریافت نکرده است.

این تهیه کننده با اشاره به بدشانسی‌هایی که به هنگام تولید «ضدگلوله» دامن وی را گرفت به “نسیم آنلاین” گفت: «ضدگلوله» هم در جشنواره و هم در اکران مورد توجه قرار گرفت اما متأسفانه در هر دو مورد با بی‌مهری روبرو شد. «ضدگلوله» دیپلم افتخار بهترین فیلم جشنواره سی ام فیلم فجر را گرفت و در آن زمان دبیر جشنواره وعده داد که 300 میلیون تومان به عنوان جایزه نقدی می دهیم اما بعد از گذشت 5 سال هنوز از دبیرخانه فجر طلب دارم؛ در صورتی که همین جایزه می توانست بخشی از بودجه تولید فیلم بعدی مان باشد.

وی افزود: از آن طرف در اکران هم فیلم ما در شرایطی که فروش خوبی داشت و از «کلاه قرمزی و بچه ننه» هم در برخی سینماها بالا زده بود اما به خاطر فشارهای برادران بانکی که یک فیلم تجاری به نام «تو و من» را داشتند فیلم ما پایین کشیده شد و در نتیجه سود چندانی عاید ما نشد.

کیایی می خواست تله‌فیلم بسازد

رخشان ادامه داد: مصطفی کیایی جوانی بود که توسط من به سینما آورده شد و هم در «بعدازظهر سگی سگی» و هم در «ضدگلوله» کنارش بودم و خوشبختانه مسیر خود را پیدا کرده و به یک فیلمساز تجاری بدل شد.

رخشان خاطرنشان ساخت: کیایی اولین بار کارگردانی را با من تجربه کرد. او فیلمنامه «بعدازظهر سگی سگی» را پیش من آورد و می‌خواست آن را به یک تله فیلم تبدیل کند اما من پیشنهاد دادم مجوز سینمایی بگیریم و این طور شد که فیلم اولش را ساخت. بعدش هم که «ضدگلوله» پیش آمد که سکوی پرتابش شد و تا اینجا که فعلا آثارش خوب می فروشد.

رضا رخشان
رضا رخشان



سریال‌سازی کارگردان “بارکد” برای شبکه خانگی

سینماژورنال: مصطفی کیایی کارگردان جوانی که این روزها “بارکد” را روی پرده دارد قصد دارد به شبکه خانگی آمده و سریال سازی برای این شبکه را تجربه کند.

به گزارش سینماژورنال مصطفی کیایی موافقت اصولی ساخت یک سریال ۳۰ قسمتی با نام «هم گناه» را دریافت کرده و آن طور که “مهر” خبر داده این سریال که یک درام خانوادگی است.

میثم معراجی به عنوان مجری طرح در این پروژه حضور دارد. این سریال شبکه نمایش خانگی به زودی جلوی دوربین می رود.

آخرین سریالهای عرضه شده در شبکه خانگی “شهرزاد” و “آسپرین” بوده اند که اولی نسبتا پرمخاطب بوده و دومی نه چندان پرمخاطب. باید منتظر ماند و دید “هم گناه” در جلب مخاطب چه وضعیتی خواهد داشت؟




ترانه جدید یاس کار دست “بارکد” داد و نه ترانه نسخه جشنواره!

سینماژورنال:  قطعه باکلامی که یاسر بختیاری مشهور به “یاس” رپر مشهور برای فیلم “بارکد” خوانده بود و در تیتراژ فیلم قرار داده شده بود به دستور اداره نظارت کاملا از فیلم حذف شد.

به گزارش سینماژورنال از آنجا که در نسخه جشنواره ای “بارکد” قطعه ای از یاس در انتهای فیلم قرار داشت این حذف نوعی تناقض ایجاد می‌کند بخصوص که تمام فیلمهای جشنواره هم پیشتر توسط اداره نظارت دیده شده بود.

حبیب ایل‌بیگی رییس اداره نظارت اما توجیهی کافی برای دلیل این حذف و برطرف شدن شائبه تناقض دارد؛ او از این می گوید که پیش از جشنواره اداره نظارت فقط نسخه بدون تیتراژ را دیده بود ضمن اینکه کیایی برای نسخه اکران از قطعه ای جدید از یاس استفاده کرده بود که دفتر موسیقی ارشاد این قطعه را غیرمجاز تشخیص داده است.

نسخه بدون تیتراژ “بارکد” برای جشنواره مجوز گرفت

رییس اداره نظارت در گفتگو با “تماشاگران امروز” می گوید: زمانی كه «بارکد» برای حضور در جشنواره مجوز گرفت، تيتراژ نداشت. در زمان ارائه فيلم به دبيرخانه جشنواره، آقای کیایی ترانه “ياس” را در تيتراژ فيلم گذاشتند. در آن شلوغی جشنواره، دوستان ما نرسيدند كه دقت لازم را داشته باشند، اما به نظرم آقای کیایی تخلف كرده‌اند كه موسيقی غيرمجازی را در تيتراژ فيلم‌شان استفاده كرده‌اند.

وی ادامه می دهد: در شورای پروانه نمايش دوستان خيلی به موسيقی فيلم كاری ندارند. فيلم با تيتراژ ياس به پروانه نمايش رفته اما آن شورا مربوط به موسيقي نيست. اعضاي شورا درباره موسيقي نظر نمی‌دهند اما اگر موسيقی با كلام در فيلم باشد، در می‌آورند؛ مثلاً موسيقی‌های لس‌آنجلسی ممنوع است، ساير موارد اما براي نظر دادن به شورای سينمای حرفه‌ای سپرده می‌شود.

مرکز موسیقی ارشاد “یاس” را حذف کرد

ایل بیگی خاطرنشان می سازد: زمانی كه فيلم برای ايجاد اصلاحات به سازندگانش داده شده بود تا مجوز اكران بگيرد، آقای كيايی تصورش اين بود كه موسيقی تاييد شده است، اما بعد مركز موسيقی به ما اعلام كرد اين موسيقی آقای ياس غير مجاز است.

وی تأکید می کند: البته من به شعر و ترانه‌ای كه آقای كيايی گذاشته بودند هم ايراد می‌گيرم، آن ترانه و شعر اصلاً برای پخش و اكران عمومی مناسب نبود.

ترانه ای متفاوت از ترانه نسخه جشنواره ای در تیتراژ قرار داده شد

رییس اداره نظارت در جایی دیگر از گفتگویش این را گفته که گویا کیایی برای نسخه اکران قطعه ای تازه تر از یاس را استفاده کرده است؛ قطعه ای کاملا متفاوت با قطعه نسخه جشنواره ای. ایل بیگی می گوید: كيايی يك كار ديگری هم كردند كه ما نمی‌پسنديم؛ ايشان برای اكران فيلم يك ترانه جديد و يك آهنگ خيلی بد از اين خواننده را در تيتراژ استفاده كرده بودند. آنچه شورای مركز موسيقی اعلام می‌کنند را ما مجبوريم انجام بدهيم.




تارانتینوبازی “بارکد” جواب نداد⇐ کارگردان متشبث به شوخیهای پايين تنه‌اي شد و رادان دنباله‌روی گرشا رئوفی!

سینماژورنال/حامد مظفری: برای کارگردانی که در كارنامه اش دو فيلم مخاطب پسند غيرمبتذل ولی ساده‌انگارانه چون “خط ویژه” و “عصر یخبندان” را ساخته “بارکد” یک بازگشت به عقب است آن هم بازگشت به زمانی که با اولین فیلمش “بعدازظهر سگی سگی” کوشیده بود که به عنوان یک کمدی ساز مورد توجه قرار گیرد.

به گزارش سینماژورنال البته که آن فیلم اول چندان مورد توجه قرار نگرفت و فیلم دومش “ضدگلوله” هم علیرغم تحسین در جشنواره اثری در امتداد “لیلی با من است” و “اخراجیها” قلمداد شد.

سومین فیلم مصطفی کیایی “خط ویژه”  با رفتن سراغ پدیده آقازادگی در روایتی خیابانی توانست توجه مخاطبان عام را به خود جلب کند و البته که متأثر از این جلب توجه و با رونویسی از دست امثال ایناریتو “عصر یخبندان” ساخته شد که این یکی هم در نوع خود درباره آقازادگی سخن می گفت و به اندازه خود مخاطب جلب کرد؛ گرچه آقازاده‌اش به جاي دلالي در قراردادهاي مهم اقتصادي و نفتي ، كوكايين در جعبه پيتزا مي ريخت كه به وسیله آن زناني را معتاد كند و به وصال آنها برسد. تصویری که نشان ميداد فيلمساز نه آقازاده ها را مي شناسد نه كوكايين و نه ارتباط هاي آن چناني را و همه چيز در سطح و در حد يك شايعه تلگرامي خلاصه می شد.

این دو موفقیت نسبي  باعث شد کیایی به دنبال سوژه ای درباره پارازیتهای ماهواره ای برود و فیلمنامه “پارازیت” را به اداره نظارت ارائه کند ولی عدم صدور مجوز آن فیلمنامه باعث شد کیایی که انگار اصرار داشت به هر قیمتي شده یک فیلم ساخته و به جشنواره سی و چهارم بیاید در فاصله ای کوتاه “بارکد” را نوشته و البته خیلی زود هم مقدمات تولید آن را فراهم كرد تا آن را به جشنواره برساند.

رونویسی عجولانه از دست تارانتینو

این عجله در تولید و حضور در جشنواره به هر قیمتی که شده از انتخاب ساختاری که برای فیلم درنظر گرفته شده هویداست. کیایی كه با پا کردن در كفش ایناریتو و رفتن سراغ روایت متقاطع  در “عصر یخبندان” مورد توجه نسبي مخاطبان قرار گرفته کوشید در “بارکد” هم با پس و پیش کردن داستان به سبک کوئنتین تارانتینو سعی کند به لحاظ فرمی خودش را متفاوت جلوه دهد.

اما مشکل اینجاست که وی اصلا به این نکته توجه نکرده که اگر تارانتینو از آثاری قدیمی تر نظیر “سگهای انباری” تا آخرین اثرش “هشت نفرت انگيز” داستان را با رفت و برگشتهای زمانی روایت می کند هدفش تشکیل دوایری است به مرکزيت زمان حال تا به وسیله آن عمق شخصیتها و تغییرات رفتاری آنها نسبت به رویدادهاي گذشته به نمايش گذاشته شود.

اما آیا رفت و برگشتهای زمانی “بارکد” عمقی از شخصیتها پیش رو می گذارد یا مدام تیپهای تکراری دو جوان عشق پول به نمایش گذاشته می‌شود؟ با یک بار تماشای فیلم متوجه می شویم که در این رفت و برگشتها هیچ عمقی از کاراکترها ارائه نمی شود و به راحتي حتي مي توان برخی از آنها را حذف كرد كه روايت فيلم روانتر شود و حوصله مخاطب کمتر سر برود.

بارکد
بهرام رادان و محسن کیایی در نمایی از “بارکد”

توسل به تارانتینوبازی برای مرعوب کردن داوران؟
کافیست تنها بر کاراکتر “نازی” با بازی سحر دولتشاهی دقت کنید. در همان اولین بازگشت به عقب که درباره پااندازي نامزد نازي(!) برای سرکیسه کردن یک جوان پولدار است می‌بینیم “نازی” دختری معرفی می شود کاسب مسلک که سعی می کند وفاداری به گذشته را کنار گذاشته و برای بهبود امور مالی قید قرارهای قبلی را بزند!

این در حالیست که در هیچ کدام از فلاش بکهای بعدی رفتاری که در امتداد این کاسبکاری در گذشته نازي باشد وجود ندارد. به بیان بهتر پیش زمینه‌ای از “نازی” ارائه نمی‌شود که توجیه رفتار کاسبکارانه نهایی وی باشد.

عین این اتفاق برای دیگر شخصیتهای داستان یعنی کاراکترهایی که بهرام رادان و محسن کیایی ایفایش می کنند هم به چشم می خورد و رفت و برگشت زمانی به جز اولین برگشت، نه داده تازه ای را پیش روی مخاطب می گذارد و  نه لايه برداري  از ظاهر این دو تيپ می كند. چرا؟

چون داستان از ابتدا به صورت خطی نوشته شده و فقط برای آن که تارانتینوبازي ظاهري مرعوب كننده براي داوران و منتقدين بسازد، پس و پیش شده است!

مصطفی کیایی اگر همین ساخته اخیر تارانتینو یعنی “هشت نفرت انگیز” را یک بار با تامل می دید و بر نقش پس و پیش کردن زمان در شناخت تنها کاراکتر زن داستان یعنی “دیزی” با بازی “جنیفر جیسون لی” تعمق می‌کرد، مي توانست کاری کند که استفاده از چنین ساختاری برای “بارکد” تا اين حد ابتر نماند.

پدرخوانده ای که مرتب گاف می دهد

ساختار را که کنار بگذاریم سوژه ای هم که کیایی برای روایت برگزیده یعنی رودست زدن جوانی آسمان جل به یک پدرخوانده به شدت در سطح مانده است. فقط درنظر بگیرید کاراکتری با بازی رضا کیانیان که در ابتدای فیلم در حد پدرخوانده‌ای که می تواند رانت خوار کلان یا یقه سفید باشد معرفی می‌شود اما این پدرخوانده به ابلهانه ترین شکل ممکن گول جوانی را می‌خورد که همه پروژه های کلاهبرداریش با شکست مواجه شده است!

این را دیگر با تارانتینو مقایسه نمی کنیم و با محصولی از خود کیایی یعنی “خط ویژه”مقایسه می کنیم که برای ایشان ملموستر باشد.

“خط ویژه” هیچ چیز هم که نداشت یک گادفادر با بازی سام قریبیان داشت که نه فقط در طول روایت می توانست قدرت خود را به رخ بکشد بلکه پایان بندی فیلم نیز در فضایی ابزورد بر این قدرت محتوم تأکید داشت اما در اینجا تیپی را می بینیم که در ابتدا یک گادفادر متنفذ معرفی می‌شود اما در طول فیلم مرتب گاف می دهد و عاقبتش هم که مشخص است.

حالا بگذريم كه اين گادفادر با اين سبك زندگي غربي اش حتي در سروظاهر خود چطور مفسد اقتصادي سطح بالاست؟

این هم يا به علت عدم شناخت فيلمساز است يا از ترس مميزي چنين آدرس غلطي مي دهد.

دنباله روی رادان از اخوی کارگردان

درباره شخصیت پردازی هم که همه چیز مبرهن است. محسن کیایی همان تیپ شوخ و شنگ بذله گويي است كه موتور محركه فيلم با تكيه كلام ها و حاضر جوابي هاي عمدتاً جنسی اش به شمار می رود؛ یعنی همان شمایلی که پیشتر در “خط ویژه”و “عصر یخبندان” تكرار کرده بود و امسال هم آن را در “نقطه کور” بازنشر داده بود حالا به “بارکد” آمده است.

جالب است که بهرام رادان هم به جای آن که به سمت خلق کاراکتر هدایت شود می کوشد شوخ و شنگی کیایی را درپیش گیرد و دنباله روی او باشد بلکه دوز مفرح بودن کار بیشتر بشود.

رادان به شدت پيرو بازي كيايي می‌شود و همان کاری را می کند که گرشا رئوفي پيرو طنازي هاي سپهرنيا در كمدي هاي قبل انقلاب انجام می‌داد.

شوخیهای اروتیک به جای شخصیت پردازی

طبیعی است که دو تیپ مشابه کنار هم جز با توسل به شوخیهایی اروتیک چون “عمقم زیاد شده”، “مثل لودر صاف کن برو”، “درد میکنه، مال تو هم درد میکنه؟”، “برای من میسوزه، کاش بیشتر روغن زده بودیم”، “از بچگی آغوشم به روی تو باز بود، تو بودی که فرار می کردی”، “برای پول درآوردن باید منطق، شعور و چیز داشت” و مانند این نمی توانند برای خود مخاطب جلب کنند!

اینکه اداره نظارت ارشاد چنین شوخیهایی را ممیزی نمی کند اما فیلمنامه ای درباره آسیب پارازیتهای ماهواره ای که مدام این سالها درباره اش شنیده‌ایم  را کلا رد می‌کند خود نشان‌دهنده نقش ممیزی در تغییر سرنوشت یک فیلمساز است. مگر آنكه شدت ابتذال كلامي در “پارازيت” بيشتر از اين بوده باشد كه گمان نمي رود هر نوشته ديگري از “باركد” در اين مورد جلو زده باشد.




بهرام رادان با موهای آلمانی در یک پولشویی تارانتینویی!+عکس

سینماژورنال: بهرام رادان بازیگر خوش چهره سینما یک واقعه نگاری عاشقانه به نام “حکایت عاشقی” را آماده اکران دارد فیلمی که چند بار در مسیر اکران آن مشکلاتی نامعلوم پیش آمد و حالا بنا شده از 25 آذرماه اکران شود.(اینجا را بخوانید)

به جز این رادان این روزها مشغول بازی در تازه ترین فیلم مصطفی کیایی است.

به گزارش سینماژورنال این فیلم “صاف کننده” نام دارد و رادان به تازگی تصویری اجتماعی از خود و همبازیش محسن کیایی با گریم این فیلم را منتشر کرده است.

در این گریم هر دو نفر موهایشان را به مدل موسوم به آلمانی کوتاه کرده اند و روی گردنشان هم خالکوبی دیده میشود.

“صاف کننده” که از حضور بازیگرانی چون محسن کیایی، پژمان بازغی و سحر دولتشاهی سود می برد داستان شیطنتهای چند جوان و درگیری آنها در یک ماجرای پولشویی را در ساختاری تارانتینویی را به تصویر می کشد.(اینجا را بخوانید)

کیایی “خط ویژه” و “عصر یخبندان” را در جشنواره ‌های سی و دوم و سی وسوم فجر داشت و به نظر می رسد “صاف کننده” هم به جشنواره امسال می‌رسد تا او برای سومین سال پیاپی در جشنواره فیلم فجر حضور داشته باشد.

بهرام رادان و محسن کیایی با گریم "صاف کننده"
بهرام رادان و محسن کیایی با گریم “صاف کننده”



درگیری بهرام رادان و رفقا در یک ماجرای پولشویی به سبک تارانتینو!!!

سینماژورنال: بهرام رادان بازیگر خوش‌چهره سینمای ایران که رمضان امسال “عصر یخبندان” را روی پرده داشت به زودی با درام عاشقانه “حکایت عاشقی” به سینماها می‌آید.

به گزارش سینماژورنال رادان در “حکایت عاشقی” که داستانی عاشقانه را در پس فاجعه انسانی شیمیایی شدن حلبچه روایت می‌کند در نقش نخستین عکاسی ظاهر شده که بعد از فاجعه حلبچه وارد این شهر می‌شود.

رادان اما این روزها درگیر پیش‌تولید تازه‎‌ترین فیلم مصطفی کیایی هم هست؛ فیلمی که “صاف‌کننده” نام دارد و همان طور که از نامش هم برمی‌آید درباره یکی از معضلات اقتصادی ایران معاصر یعنی پولشویی است.

کیایی به تازگی پروانه ساخت این فیلم را در شرایطی دریافت کرد که پروانه ساخت فیلمنامه “پارازیت”اش که درباره آثار مخرب پارازیت‌های ماهواره‌ای است از سوی اداره نظارت رد شده بود.(اینجا و اینجا را بخوانید)

از پژمان بازغی تا فرهاد اصلانی و سحر دولتشاهی در کنار رادان خواهند بود

مصطفی کیایی در “صاف‌کننده” برای اولین بار علاوه بر کارگردانی، تهیه کنندگی کارش را هم برعهده گرفته تا بتواند درونمایه های ذهنی اش را آن طور که هست اجرا کند.

به گزارش سینماژورنال اصلی ترین بازیگرانی که در “صاف‌کننده” در کنار بهرام رادان ظاهر خواهند شد پژمان بازغی، سحر دولتشاهی، فرهاد اصلانی و البته محسن کیایی برادر کارگردان هستند که این آخری علاوه بر بازی، در پشت صحنه تولید هم به مصطفی یاری می رساند.

در میان تیم بازیگران اصلی کار علاوه بر رادان، سحر دولتشاهی و فرهاد اصلانی در فیلم قبلی کیایی “عصر یخبندان” هم حضور داشتند. ضمن اینکه طی روزهای آینده چند بازیگر تازه هم به این ترکیب اضافه خواهد شد.

چینش روایت متأثر از “پالپ فیکشن” و “سگهای انباری” تارانتینو

پرداخت روایی “صاف‌کننده” متأثر از فضایی است که کیایی در دو ساخته اخیر خود “خط ویژه” و “عصر یخبندان” از آن سود جسته بود؛ یعنی درام برپایه تعدد پرسوناژ شکل می گیرد و با انتقال روایت از کاراکترها به همدیگر است که درباره مضمون اصلی که ماجرای پولشویی یک آقازاده است سخن گفته می شود.

شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارند که مصطفی کیایی و همکار جوان سناریستش مهیار شاهرخی از ساختار روایی آثار مشهور کوئنتین تارانتینو و از جمله “پالپ فیکشن” و “سگهای انباری” نیز برای کمک به جذابیت اثر خود استفاده کرده‌اند.

درست شبیه به “خط ویژه” در “صاف‌کننده” هم این رفتار باری‌به‌هرجهت و به تعبیری دیوانه‌وار تعدادی جوان است که پرده از ماجرای یک پولشویی برمی‌دارد.

درگیر دورخوانی فیلمنامه

مصطفی کیایی و گروه بازیگران “صاف‌کننده” این روزها مشغول دورخوانی فیلمنامه هستند تا بتوانند از اواسط آذرماه کار را کلید بزنند و حتما در جشنواره فیلم فجر حضور داشته باشند.

در سالهای اخیر فیلمهایی که کیایی ساخته معمولا جزو آثار پرمخاطب جشنواره فیلم فجر بوده اند و البته همین پرمخاطب بودن زمینه ای هم شده است برای فروش خوب این آثار در اکران عمومی.