1

با حضور رییس سینما در پشت صحنه⇐لعیا زنگنه به گروهک منافقین پیوست!!!+عکس⇔در محصولی به کارگردانی برادرزاده خالق «گشت ارشاد»+با سرمایه‌گذاری جوانی مدعی واردات خودرو و مواد شیمیایی!⇔این پروژه‌ایست که نامش عاریه‌ایست از کتاب بیژن نجدی!

سینماروزان: هرچند فیلمسازی با نقد افکار التقاطی گروهکهای معاند و به خصوص گروهک منافقین کم و بیش از ابتدای انقلاب و در آثاری مختلف از «شرایط عینی»احمدرضا گرشاسبی و «دست نوشته‌ها»ی مهرزاد مینویی تا «تشکیلات»منوچهر مصیری، «پنجاه روز التهاب»کریم آتشی،«خانه ای مثل شهر»حجت الله سیفی و «آخرین نبرد»حمید بهمنی وجود داشته اما افزایش حمایتهای ارگانی موجب شده در سالهای اخیر رویکرد دوباره‌ای به این نوع فیلمسازی داشته باشیم.

در این رهگذر آثاری همچون «امکان مینا»، «ماهی سیاه کوچولو»، «سیانور» و «ماجرای نیمروز» خلق شده‌اند که البته مورد حمایت رسانه های موسوم به ارزشی هم بوده‌اند.

به تازگی فیلمی تازه با مضمون منافقین در مسیر تولید قرار گرفته با نام «زنانی که با گرگها دویده‌اند»؛ فیلمی که نام آن یادآور مجموعه داستانی از بیژن نجدی با نام «یوزپلنگانی که با من دویده‌اند» است و تهیه‌کنندگی آن را محمدرضا شرف الدین مدیرعامل اسبق انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس برعهده دارد.

شرف الدین که آخرین تجربه تهیه کنندگی‌اش در سینما «فرزند صبح» نزدیک به ده سال بعد از رونمایی در جشنواره فجر همچنان بلاتکلیف است(!) کارگردانی «زنان…» را به امیراطهر سهیلی برادرزاده سعید سهیلی کارگردان سری «گشت ارشاد» سپرده است!! و سهیلی خود نیز به عنوان مشاور کارگردان در پروژه حضور دارد.

این پروژه که فیلمبرداریش به تازگی آغاز شده و البته محمدمهدی حیدریان رییس سازمان سینمایی هم در پشت صحنه آن حاضر شده از حضور لعیا زنگنه به عنوان بازیگر نقش اصلی سود می‌برد.

داستان «زنان…» در حاشیه شکست عملیات مرصاد میگذرد یعنی زمانی که یک زن منافق بعد از شکست به سنگری دوردست پناه میبرد و میکوشد به مرور خاطرات گذشته خویش بپردازد. ایفای نقش زن منافق را لعیا زنگنه برعهده داشته است.

جالبترین نکته درباره تازه ترین فیلم با مضمون منافقان آن است که سرمایه گذاری و جانشینی تهیه‌کنندگی آن را روزبه حسینی‌کارگر برعهده داشته است؛ جوانی که در دو سال گذشته نامش به عنوان سرمایه‌گذار آثاری همچون «ربوده شده»، «ماحی» و «جاودانگی» دیده شد. فیلمهایی که در دو ویژگی مشترک بودند؛ یکی حضور جواد نوروزبیگی به عنوان تهیه کننده  و دیگری شکست در گیشه علیرغم صرف هزینه مکفی برای تولید!

حسینی کارگر که پیشتر در گفتگویی از فعالیتش در صادرات و واردات خودرو و مواد شیمیایی سخن گفته بود(اینجا را بخوانید) در حالی وارد سرمایه گذاری برای تولید «زنان…»شده که یک سال قبل و بعد از شکستهای متوالی آثارش در گیشه از این گفته بود که دیگر در سینما سرمایه‌گذاری نمیکند.(اینجا را بخوانید)اما گویا سینما هنوز آن قدر برای ایشان جاذبه دارد که باز هم به سراغ هزینه کردن برای آن آمده؛ آن هم برای فیلمی که هم سوژه اش و هم گروه تولیدش پیش بینی شکستی دیگر را برای آن محتمل می کند!

امید که احتمالات درست از کار درنیاید و فیلم چهارم این سرمایه گذار جوان هم بتواند به بخش مسابقه جشنواره فجر راه یابد و هم اینکه گیشه پررونقی داشته باشد.

زنانی که با گرگها دویده اند
لعیا زنگنه در «زنانی که با گرگها دویده اند»
محمدمهدی حیدریان و سعید سهیلی در پشت صحنه زنانی که با گرگها دویده اند
محمدمهدی حیدریان و سعید سهیلی در پشت صحنه «زنانی که با گرگها دویده اند»



پس از اکران نوروزی فیلمی ۳ارگانی درباره قتل دست راست رجوی⇐سریال ماه رمضان تلویزیون هم به ماجراهای گروهک رجوی رسید!+توضیحات کارگردان این سریال و گلایه از اینکه چرا بودجه‌اش از «علی‌البدل» کمتر بوده!

سینماروزان: بعد از روی پرده رفتن فیلم 3ارگانی «ماجرای نیمروز» که روایتی ارائه میدهد از قتل موسی خیابانی از سرکردگان منافقین در بهترین موعد اکران یعنی نوروز حالا سریالی با مضمون منافقین با نام «نفس» در کنداکتور پخش رمضان امسال قرار گرفت.

به گزارش سینماروزان جلیل سامان سازنده سریالهای «پروانه» و «ارمغان تاریکی» سریال «نفس» را ساخته است. سامان در گفتگویی که با جواد محرمی در «جوان» داشته در کنار صحبت درباره ویژگیهای اثرش و از جمله کمبودهای بودجه  از روی آنتن رفتن آن در رمضان خبر داده است.

متن گفتگوی جلیل سامان را بخوانید:

ين سومين مجموعهاي است که شما با دستمايه قرار دادن سازمان منافقين توليد ميکنيد. دليل گرايش شما به توليد اثر با اين موضوع به چه چيزي برميگردد؟

البته موضوع سريالهاي من بيش از اينکه سازمان منافقين باشد به هويت انساني و اخلاق و تفکر ميپردازد. وجوه انساني منحصر به يک سازمان يا دوره بهخصوص نيست، ممکن است به يک ضعف شخصيتي بپردازيم که يک مدير فعلي دولتي را هم شامل بشود. بنابراين داستان درباره سازمان منافقين نيست درباره مشترکات انساني است. رويدادهاي اين سازمان و افرادي که به دام آن افتادند و داستانهايي که براي آنها خلق شده، داراي جنبههاي نمايشي قوي هستند، مثلاً وقتي بحث اسلحه و مبارزه پيش ميآيد دست شما براي خلق موقعيت خيلي باز ميشود.

اوج فعاليت سازمان منافقين در دهه 60 و 70 رقم خورده و تا حدودي فعاليتهاي اين سازمان بهويژه در سالهاي اخير به دليل اخراج از کشور عراق محدودتر شده است، ولي ما شاهد رشد پرداخت به اين موضوع در سينما و تلويزيون هستيم. برخي معتقدند اين افزايش پرداختن به موضوع ميتواند تا حدودي منجر به هويتبخشي سازمان شود. البته اين انتقاد خيلي دامنهدار و شايعي نيست، ولي به هر حال مطرح است. نظر شما در اينباره چيست؟

اصلاً معتقد نيستم فعاليتهاي سازمان منافقين کمرنگتر شده، بلکه اين سازمان از فاز مسلحانه و تروريستي به فاز جاسوسي انتقال تاکتيک داده است. نکته ديگر اينکه سازمان منافقين آسيبهاي فراوان و جبرانناپذيري به انقلاب اسلامي وارد کرده است. ترور هزاران شهروند ايراني و مقامات عاليرتبه که نميتوان آن را ناديده گرفت و نسلهاي جديد از اين جنايات بيخبر هستند. اين سازمان و جنايات آن بخشي از تاريخ معاصر ما را تشکيل ميدهد. از ويژگيهاي سينما و هنرهاي نمايشي توان پرداختن به واقعيتهاي جامعه است؛ واقعيتهاي تاريخي که اگر خوب شکافته نشود نميتواند براي نسلهاي بعد درسآموز باشد. معتقدم منجلاب سازمان آنقدر آدمهاي زيادي را بلعيده که جاي کار بيشتري هم دارد.

پس قاعدتاً شما در آثارتان به خلق شخصيت زياد اهميت ميدهيد؟

بله همينطور است. براي من بيشتر، ارتباط اين آدمها، تصميمات، زندگي و عشق آنها و خصوصيات مشترک بشري مدنظر بوده است و اين نياز به شخصيتپردازي و نزديک شدن بيشتر به احوالات دروني آدمها دارد.

با اين وجود جنبه اجتماعي آثار شما بيشتر است؟

جنبه اخلاقي و اعتقادي برايم اهميت دارد، البته درام در بستر مسائل اجتماعي خلق ميشود. عشق و تنفر هم به عنوان چاشني همواره جنبه سرگرمي و داستاني را قوت ميبخشد. در انتقال مفاهيم تلاش دارم از شعارزدگي پرهيز کنم و مفاهيم بيشتر در قالب قصه به مخاطب منتقل شود. در واقع حرفهايم را لابهلاي قصههايم ميپيچم.

پژوهش بهطور طبيعي در کارهاي شما اهميت زيادي پيدا ميکند.

بله. چون با يک اثر درباره تاريخ معاصر مواجهيم. سختي کار تاريخ معاصر نسبت به تاريخ کهن اين است که خيليها آن دوره را درک کردهاند و تطابق با واقعيت براي اين آثار خيلي اهميت پيدا ميکند و شما بايد به لحاظ طراحي صحنه و دکور خوب عمل کنيد.

رعايت اين موضوع قاعدتاً هزينه را بالا ميبرد، ولي سريال شما الف ويژه نيست. چطور اين محدوديت بودجه را مديريت ميکنيد؟

سريال «نفس» به لحاظ بودجه الف تعريف نشده، اما کاري که ما انجام داديم به لحاظ کيفيت الف ويژه است. ما سعي کرديم هزينه را کاهش دهيم.

کاهش هزينه در کيفيت کار تأثير منفي نميگذارد؟

ما سعي کرديم اين اتفاق نيفتد. بودجه ما تقريباً نصف سريالي چون عليالبدل تعريف شده است.

اما «عليالبدل» سريالي تاريخي محسوب نميشود.

بله. لابد دلايلي دارد که بايد بودجه آن بيشتر از يک کار تاريخي باشد.

براي کاهش هزينه مجبور نشديد خود را به لوکيشنهاي داخلي محدود کنيد؟

مجبور بوديم، اما شجاعانه تن به خطر داديم. ما موقعيتهاي بيروني زيادي هم داريم. «نفس» در مقايسه با «ارمغان تاريکي» و «پروانه» به لحاظ فضاهاي بيروني پرحجمتر است.

استقبال از دو سريال قبلي شما نسبتاً خوب بود. دليل آن را چه ميدانيد.

نميدانم، حتماً لطف خدا شامل حال ما شده است. من به قصه زياد اهميت ميدهم و دراماتيک بودن کارهايم ميتواند دليل خوبي براي جذب مخاطب باشد.

موضوع خانواده چقدر در کارهاي شما مسئله است؟

خانواده هميشه برايم دغدغه بوده، ولي در «نفس» اين مسئله بيش از ديگر آثارم پررنگ است، چون به هر حال مخاطب آثار ما بچههاي خودمان، دوستانمان و هموطنانمان هستند. اثر نمايشي نبايد صرفاً سرگرمکننده باشد. سرگرمي بستري براي انتقال مفاهيم است.

چقدر به خلق قهرمان اهميت ميدهيد؟

مردم از شخصيتهايي که اهل کنش و عملگرايي هستند خوششان ميآيد و با اين کاراکترها همذاتپنداري ميکنند. اينکه مخاطب با کدام شخصيتها همذاتپنداري ميکند و کدام يک را دوست دارد، نکته مهمي است.

از ميان فيلمهاي داستاني و مستندهايي که در سالهاي اخير درباره سازمان منافقين ساخته شده، کدام يک را بيشتر ميپسنديد و روي شما تأثيرگذار بوده است؟

مستند «نامهاي ناتمام براي دخترم سميه» را کار خوبي ديدم. فيلم «ماجراي نيمروز» هم به نظرم بيشتر وقايعنگاري درباره سازمان منافقين بود و زياد نخواسته بود به شخصيتها نزديک شود.

فکر ميکنيد «نفس» چه زماني روي آنتن برود؟

يک هفته تا 10 روز ديگر کار فيلمبرداري ما طول ميکشد. ظاهراً مسئولان تلويزيون آن را براي ماه رمضان در نظر گرفتهاند.




پاره‌ای از تازه‌ترین اظهارات رضا کیانیان⇐اینکه برخی می‌گویند فلانی برود هر که بیاید بهتر است حرف احمقانه ایست؛ در دوره اصلاحات همین را گفتند و بعد در دوره احمدی‌نژاد و البته نتیجه هم مشخص است!/در دهه ۶۰ اگر قدرت دست من بود بدتر عمل می‌کردم!/اگر قدرت به مجاهدین خلق می‌رسید ایران را به کره شمالی بدل می‌کردند/غلامحسین ساعدی وقتی از ایران رفت خلاقیتش خشکید چون در فرانسه از شاه و ساواک خبری نبود!!!/همین امسال ۱۲ فیلمنامه رد کرده‌ام چون می‌خواهم اين بيست سال باقيمانده را رك و راست ادامه بدهم و دروغ نگویم

سینماروزان: رضا کیانیان که این روزها در کنار تبلیغ برای دمنوشهای مثلثی(!) برای اولین بار کارگردانی تئاتر را هم تجربه کرده و نمایشی به نام «حرفه ای» را روی صحنه برده است در تازه ترین گفتگوی خود که با «اعتماد» انجام شده هم درباره برخی تغییر و تحولات فکری خودش سخن گفته و هم درباره مشکل درونی ایرانیان که بجای اصلاح درونی مدام منتظرند ناجی بیرونی سر برسد و آنها را به موعود برساند.

بخشهای خواندنی گفته های کیانیان را بخوانید:

در دهه 60 اگر من صاحب قدرت بودم بدتر عمل میکردم

من پيش از انقلاب و سال‌هاي ابتدايي تغيير نظام سياسي ايران، انقلابي دو آتشه‌اي بودم. ولي سال ٦٠ تحول عجيبي در من رخ داد. با خودم مي‌گفتم اگر جاي اين افراد، تو به قدرت رسيده بودي چه مي‌كردي؟ از خودم مي‌پرسيدم و در واقع به اين نتيجه مي‌رسيدم اگر من جاي صاحبان قدرت بودم بدتر عمل مي‌كردم. آن زمان تفكرات خشن‌تر و انقلابي‌تري وجود داشت كه اگر آنها قدرت را به دست مي‌گرفتند جوي خون به راه مي‌افتاد. به عنوان نمونه اگر مجاهدين خلق (منافقين) قدرت را به دست مي‌گرفتند ايران را به كره شمالي يا عراق صدام حسين تبديل مي‌كردند.

اگر قدرت به مجاهدین خلق میرسید ایران را به کره شمالی بدل میکردند

شما فكر كنيد{منافقین} آن زمان كه به قدرت نرسيده بودند ترور مي‌كردند، اگر به قدرت مي‌رسيدند چه اتفاقي مي‌افتاد. بنابراين از همان دوران معتقد بودم بايد دوربين را به سوي خودمان برگردانيم و مدام به افراد مختلف انتقاد نكنيم. در كشور ما بعضي هنوز منتظر يك قهرمان هستند كه بيايد و نجات‌شان دهد اما اگر از آنها بپرسيد خودتان چه كار مي‌كنيد؟ هيچ پاسخي ندارند. مي‌گويند همه‌چيز دست ديگران است! اما وقتي دوباره بپرسيد دقيقا چه چيزهايي دست آنهاست؟ و به اين پرسش‌ها ادامه دهيد به اين نتيجه مي‌رسند تغيير را بايد از خودشان آغاز كنند. اين فكر سال به سال در من قوت بيشتري مي‌گيرد و خوشبختانه حالا به يكي از گفتمان‌هاي جاري كشور تبديل شده است. مثل اينكه بعضي مي‌گويند فلاني برود، هركس بيايد بهتر است. خب اين چه حرف ابلهانه‌اي است؟ ما چندبار بايد چنين چيزي را تجربه كنيم؟ در دوره اصلاحات تجربه كرديم، بعد در دوره احمدي‌نژاد و اين روند همچنان ادامه دارد. بنابراين بايد يك زمان بياموزيم كه به‌جاي طرح آنچه نمي‌خواهيم، بگوييم دقيقا چه مي‌خواهيم؟ يعني دقيقا موارد مورد تاكيد در نمايشنامه؛ اصلا هم مهم نيست در چه كشوري مي‌گذرد. مارشال تيتو و كمونيسم بهانه‌هاي طرح ايده مورد نظر هستند. چون كمونيسم يك ايدئولوژي توتاليتر آمرانه از بالا به پايين است و ما به اين بهانه مي‌توانيم ايده‌ مورد نظر را پروبال و رشد دهيم.

ساعدی وقتی رفت خلاقیتش خشکید

غلامحسين ساعدي يكي از اين چهره‌هاي مورد علاقه من بود كه در ذهنم جايگاه ويژه‌اي داشت و دارد. مي‌دانيد وقتي رفت چه اتفاقي افتاد؟ خلاقيتش خشكيد. چرا؟ چون ديگر از شاه و ساواك خبري نبود.

همین امسال 12 فیلمنامه رد کرده ام

بارها اين جمله‌{که فلانی همه جا هست} را شنيده‌ام. حتي مي‌گويند فلاني پيشنهاد بازي در فيلم ندارد، زده به محيط زيست كه خودش را مطرح كند. ايرادي ندارد و اجازه مي‌دهم از افكارشان لذت ببرند چون همين امسال دوازده فيلمنامه پيشنهادي را دوست نداشته‌ام. الان به جايي رسيدم كه مي‌خواهم در آرامش زندگي كنم و عجله‌اي براي فتح قله‌ها ندارم. وقتي ٦٠ ساله شدم تصميمي گرفتم. به خودم گفتم تا امروز سه‌تا ٢٠ سال زندگي كرده‌اي و اگر زور بزني فقط يك ٢٠ سال باقي مانده؛ آنهم در اين آلودگي هوا، پارازيت، محصولات شيميايي و موارد مشابه. پس حداقل اين بيست سال باقيمانده را رك و راست ادامه بده و دروغ نگو. به همين دليل حالا وقتي پيشنهاد بازي در فيلم‌ مطرح مي‌شود و از فيلمنامه خوشم نمي‌آيد رك مي‌گويم. قبلا بهانه دست‌وپا مي‌كردم، جالب اينكه طرف مقابل هم مي‌دانست بهانه است و ناراحت نمي‌شد. اما الان كه راست مي‌گويم دلخور مي‌شوند. از طرفي مي‌دانيد چه افرادي همواره مشغول ايراد گرفتن هستند؟ افراد بيكار. اين جمله هم از آقاي كيارستمي است. چون معتقد بود اگر اين افراد سرگرم كار خودشان باشند ديگر فرصتي براي سرك كشيدن به زندگي ديگران پيدا نمي‌كنند. مثل زماني كه آقاي مشايخي به عنوان چهره تبليغاتي يك كمپاني انتخاب شد و همه انتقاد كردند. همان دوران من در حمايت از ايشان يادداشتي نوشتم و معتقد بودم هيچ ايرادي ندارد و در تمام جهان مرسوم است.




با همراهی تهیه‌کننده “معراجیها” و “سیانور”⇐کارگردان “ایستاده در غبار” به سراغ تابستان خونین ۶۰ رفت

سینماژورنال: محمدحسین مهدویان کارگردانی که با «ایستاده در غبار» توجهات را به خود جلب کرد، تصمیم گرفته به سراغ دهه 60 رفته و به مرور اتفاقاتی بپردازد که تابستان سال 60 در فضای ملتهب ایران رخ داد.

به گزارش سینماژورنال تهیه کنندگی فیلم تازه مهدویان را محمود رضوی تهیه کننده آثاری همچون “معراجیها” و “سیانور” برعهده دارد و هادی بهروز فیلمبردار «ایستاده در غبار» هم در گروه تولید است.

مهدویان با اشاره به اینکه کارش پاییز امسال کلید خواهد خورد به “تسنیم” گفت: سعی دارم تا مجموعه‌ای از وقایع تابستان سال 1360 را به نمایش بگذارم. هنوز نام مشخصی برای این اثر انتخاب نشده و در هفته‌های آینده نام این فیلم نیز نهایی می‌شود.

مهدویان اضافه کرد: لوکیشنهای تصویربرداری این فیلم که در فضایی شهری روایت می‌شود در تهران است و امیدواریم که تا آذر ماه به پایان برسد.

کارگردان «ایستاده در غبار» تصریح کرد: این اثر کاری کاملا سینمایی است و از فضای مستند فاصله گرفتیم و با تدوین همزمان سعی داریم که در زمان باقی‌مانده کار را به جشنواره برسانیم.

تابستانی پر از حادثه

به گزارش سینماژورنال مهدویان فیلم “تابستان 60” را برای جشنواره آماده می کند و از همین حالا می شود حدس زد که این فیلم می تواند امتدادی باشد بر مسیر تولید آثار سینمایی با محوریت آسیب شناسی رفتار منافقین که از سال پیش و با تولید “امکان مینا” و “سیانور” کلید خورد.

“امکان مینا”ی کمال تبریزی به دلیلی کیفیت پایین فیلمنامه نتوانست مورد توجه قرار گیرد اما “سیانور” بهروز شعیبی به واسطه دقت کارگردان در تصویرسازی درست اتفاقات مربوط به تغییر ایدئولوژی منافقین، مقبول طبع مخاطبان افتاد.

حالا مهدویان می خواهد به سراغ تابستان 60 برود یعنی تابستان خونینی که پس از خرداد 60 و ماجراهای پس از طرح عدم کفایت سیاسی ابوالحسن بنی صدر در مجلس و متعاقب آن ورود منافقین به فاز حمله مسلحانه رقم خورد.

رفتارهای افراطی منافقین در تابستان آن سال که دامنه گسترده ای را دربرگرفت و از ترور آیت ا.. خامنه ای تا بمب گذاری  دفتر حزب جمهوری و به شهادت رسیدن آیت ا.. بهشتی و همراهانش و البته انفجار در دفتر نخست وزیری و شهادت محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر را شامل شد، می تواند زمینه ساز ساخت چندین درام سیاسی-تاریخی پراوج و فرود باشد.

اینکه مهدویان تصمیم گرفته در یک درام بلند همه آن حوادث را پوشش دهد قطعا کار ساده ای نخواهد بود اما عقبه این کارگردان جوان در تولید سریال “آخرین روزهای زمستان” و همین فیلم “ایستاده در غبار” جای امیدواری باقی می گذارد که یک درام تاریخی-سیاسی دست اول با محوریت عواقب انحرافهای رفتاری منافقین تولید شود.




روایت زندگی عامل ترور شهیدصیاد شیرازی در یک سریال⇔فیلمنامه را سناریست فیلم کم‌فروش “امکان مینا” نگاشته و کار تولید به تهیه‌کننده فیلم کم‌فروش “ماهی سیاه کوچولو” واگذار شده!

سینماژورنال: فرهاد توحیدی که یکی از تازه ترین تجربیات نویسندگی اش “امکان مینا” به علت فروش پایین زودتر از حد تصور سرگروهش را از دست داد آن طور که به “مهر” خبر داده نگارش فیلمنامه سریال “صیاد شیرازی” را به پایان رسانده و بعد از گرفتن تأییدیه خانواده آن شهید، فیلمنامه را به سازمان ارائه داده و منتظر تأمین بودجه برای تولید است.

به گزارش سینماژورنال این سریال قصه زندگی سه کاراکتر اصلی را به طور موازی به تصویر درآورده که در پایان سرنوشت شان به هم گره می خورد.

قصه اول زندگی قهرمان اصلی یعنی شهید صیاد شیرازی است.

قصه دوم درباره یکی از افراد گروهک تروریستی منافقین است که در پایان صیاد شیرازی را ترور می کند و قصه سوم درباره زنی از اعضای کادر مرکزی این گروهک است.

خالقان آثار کم مخاطب درباره منافقین اینجا چه می کنند؟

به گزارش سینماژورنال اینکه فرهاد توحیدی که تنها تجریه سینمایی اش درباره منافقین به محصولی کم مخاطب به نام “امکان مینا” بدل شده است مجددا و این بار در یک سریال تلویزیون به مرور زندگی یک منافق تروریست پرداخته است هم جای سوال دارد.

از آن طرف انگار تهیه کنندگی این سریال را هم محمدرضا شفیعی برعهده خواهد داشت که آخرین تجربه سینمایی او “ماهی سیاه کوچولو” با مضمونی در حاشیه حماسه آمل، از آثار کم فروش سال 94 گیشه سینماها بود.

آیا رسانه ملی در اوضاع بغرنج اقتصادی که با آن دست به گریبان است بودجه تولید یک سریال پرهزینه را در اختیار چنین افرادی خواهد گذاشت یا رزومه قبلی این چهره ها سبب ساز تأمل بیشتر در ایجاد شرایط تولید این سریال خواهد شد؟




یک مستندساز جوان فاش کرد⇐چگونگی دستیابی به تصاویر بکر از تاریخچه منافقین

سینماژورنال: در روزهای گذشته مجموعه مستندی با محوریت مرور تاریخچه و آسیب‌شناسی رفتارهای گروهک منافقین با عنوان «داستان یک پایان» از شبکه سوم سیما روی آنتن رفته است. این مجموعه با نگارش و کارگردانی آقایان علیرضا خوشنویس و عبدالمهدی آگاه‌منش در 6 قسمت تولید شده است.

به گزارش سینماژورنال نکته اصلی این مستند کیفیت بالای تصاویر آرشیوی که در آن وجود دارد است. یعنی برخلاف بسیاری از مستندهای این‌گونه که الویت خود را بر روایت شفاهی گذاشته‌اند این مستند سعی کرده با دستیابی به آرشیو غنی سازمان صداوسیما بکوشد تصاویری بکر و دست اول را هم از سال‌های ابتدایی راه افتادن این گروهک در سال‌های پیش از انقلاب اسلامی ارائه و هم از حضور آنها در پادگان اشرف در سال‌های بعد از انقلاب اسلامی تصویرسازی کند.

چگونگی دستیابی به تصاویر بکر
علیرضا خوشنویس که یکی از نویسندگان و کارگردانان «داستان یک پایان» بوده است در گفت‌وگو با «صبح نو» درباره اینکه چگونه توانسته آرشیوی غنی برای این مستند پیدا کند، بیان داشت: دسترسی به آرشیو به سه روش انجام شد؛ یکی مجموعه مستندهایی که مستندسازان قدیمی‌تر جمع کرده بودند یعنی تصاویری که کم و بیش همگان آنها را دیده‌اند.
وی ادامه داد: تصاویر بکرتر از آرشیو صداوسیما به دست ما رسید. آرشیو رسانه ملی در سال‌های گذشته دیجیتال و فهرست نویسی کاملی برای آرشیو انجام شده که امکان جست‌وجو میان عناوین گوناگون را هم فراهم می‌کند. برای بخش‌هایی از مستند که مربوط می‌شود به قبل از انقلاب و چگونگی شکل‌گیری سازمان مجاهدین خلق و مثلاً اعترافات وحید افراخته، ماجرای شهادت مجید شریف واقفی و نقش مرتضی صمدیه لباف در این ماجراها از آرشیو سازمان استفاده کردیم.  خوشنویس در پاسخ به این پرسش که آیا پیش از آنها این تصاویر بکر در مستند دیگری هم استفاده شده بود؟ اظهار داشت: ما در سال 1392 به آرشیو دسترسی پیدا کردیم یعنی زمانی که هنوز از این آرشیو استفاده نشده بود و فکر هم نمی‌کنم تاکنون در مستند دیگری این تصاویر استفاده شده باشد.
این نویسنده و کارگردان درباره سومین روش جمع آوری تصاویر که مربوط به پادگان اشرف و سخنرانی‌های مسعود رجوی است گفت: این تصاویر را در اینترنت پیدا کردم و از طریق سایت‌هایی مانند یوتیوب و سایت‌هایی دیگر که اعضای جداشده منافقین از آنها برای انتشار تصاویری از جلسات سازمان استفاده کرده بودند.
در مستند «داستان یک پایان» نماهایی درونی از چگونگی جاسوسی منافقین هم قرار داده شده است. خوشنویس با اشاره به اینکه این تصاویر از مستند «گرگ‌ها» استخراج شده بیان داشت: بعد از اشغال عراق توسط آمریکا بخشی از فیلم‌های استخبارات عراق لو رفت و ایران هم توانست بخشی از این فیلم‌ها را به دست آورد که در مستندهایی مانند «گرگ‌ها» استفاده شد.

پروسه 4 ساله تولید
تولید مستندهایی مرتبط با وقایع تاریخی آن هم تاریخ منافقین که پر است از گره‌های دراماتیک نیاز به تحقیقات کامل و البته پیدا کردن منبع مطالعاتی کاملی دارد. شاید برای همین بوده که پروسه تولید «داستان یک پایان» هم پروسه‌ای طولانی و حدوداً 4 ساله باشد. علیرضا خوشنویس با اشاره به اینکه سعی کرده مستندی را کارگردانی کند که داده‌های تازه‌ای را به مخاطب ارائه کند گفت: رسیدن به برخی از بحث‌های تاریخی جدید که پیشتر کمتر به آنها اشاره شده بود زمان زیادی از ما گرفت. مثلاً درباره همکاری منافقین با سعودی‌ها در ماجرای کشتار حاجیان ایرانی در سفر حج سال 66 اطلاعات چندانی در دست نبود اما توانستیم حین جست‌وجو در آرشیو مجله «مجاهد» به اطلاعاتی در این‌باره دست یابیم و همین طور تصاویری را پیدا کردیم درباره سفر حج عمره مسعود رجوی. وی ادامه داد: این جست‌وجوها از طرف دیگر باعث می‌شد مرتب به نکته‌های تازه‌تری درباره فعالیت‌های منافقین برسیم و مسائل جدیدی پیش می‌آمد که فکر می‌کردیم پرداختن به آنها ضروری است. شاید دلیل اصلی که پروسه تولید این مستند نزدیک به 4 سال به طول انجامید همین بود.

واهمه کارگردانان از ورود به این وادی
در روزهای اخیر برخی شنیده‌ها درباره واهمه‌هایی که کار با سوژه منافقین به دل بعضی فیلمسازان می‌اندازند طرح شده و بوده‌اند برخی کارگردانان که به صراحت گفته‌اند تولید محصولات سینمایی با مضمون منافقین کار حساس و پردردسری است.
هفته گذشته آقای محمود رضوی تهیه کننده فیلمی به نام «سیانور» که با مضمون چگونگی تغییر ایدئولوژی در سازمان مجاهدین ساخته شده است گلایه‌هایی را درباره جلوگیری از اکران این فیلم مطرح کرد.
به تازگی هم آقای مسعود ده نمکی نویسنده و کارگردان سینما در نشست رونمایی مستندی به نام «پرونده ناتمام» ساخته آقای جواد موگویی که مروری دارد بر چگونگی نفوذ مسعود کشمیری به شورای عالی امنیت ملی، از این گفته که فیلم‌سازی درباره نفوذی‌های منافقین کار دشواری است و خودش هم به همین دلیل قید تولید فیلم‌نامه‌ای با نام «نفوذی‌ها» را زده است.
ده نمکی در نشست رونمایی این مستند که در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد گفت: ارائه تصویر از تاریخ معاصر انقلاب اسلامی در دهه ۶۰ کار بسیار سختی است، همان‌طور که دیدیم بسیاری از افرادی که در پرونده شهیدان باهنر و رجایی فعالیت می‌کردند، هیچ‌یک امروز در میان ما نیستند، یا شهید شدند یا به نوعی آنها را به شهادت رساندند.
ده نمکی که در دوران جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی طالب شهادت به جبهه رفته بود، ادامه داد: من به آقای موگویی توصیه کردم. که این کار را انجام ندهد، البته خودم فیلم‌نامه‌ای با نام «نفوذی‌ها» را آماده می‌کردم، اما چون جانم را دوست داشتم، آن را رها کردم.

داستان یک پایان
نمایی از مستند “داستان یک پایان”

نه تهدیدی در کار بود، نه واهمه
پرسش  از علیرضا خوشنویس این بود که چقدر از این واهمه‌ها و ترس‌ها واقعی‌اند و چقدر توجیهاتی است برای شانه خالی کردن از زیر بار کم کاری؟
خوشنویس با اشاره به ماجرای کشمیری اظهار داشت: پرونده کشمیری بسیار پیچیده است. به گونه‌ای که برخی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب نیز به نوعی با این ماجرا درگیری دارند. اگر برخی از دوستان کارگردان و مثلاً مسعود ده نمکی در این باره صحبت کرده‌اند شاید از این جهت باشد که پیگیری پرونده کشمیری پای کسانی را به ماجرا باز کند که همچنان فعالند!
وی ادامه داد: از آن طرف مثلاً محمود رضوی هم درباره مشکلات اکران «سیانور» گلایه و از کسانی صحبت کرده بود که نمی‌گذارند فیلم اکران شود؛ این‌ها به هر حال اتفاقاتی است که رخ داده و نمی‌توان آنها را انکار کرد. این هم باید درنظر داشته باشید که از اوایل دهه 70 و بعد از ساخت «پناهنده» و «مجنون» توسط زنده یاد رسول ملاقلی پور، فیلم سینمایی دیگری درباره منافقین ساخته نشده است ولی در سال‌های اخیر مستندهایی مانند «نامه‌ای ناتمام برای دخترم سمیه» را داشته‌ایم که اتفاقاً مستند خوبی هم هست. شاید یک دلیل ایجاد شایعات، کم کاری‌ها بوده ولی درباره شخص خودم ابداً نه تهدیدی وجود داشت و نه واهمه‌ای و اصلاً کسی نبود که مرا تهدید کند که سراغ این سوژه نروم. یادمان هم باشد دوستان مستندساز زیادی هستند که در این حیطه کار کرده‌اند و باز هم کار خواهند کرد.

تهیه کنندگان ما باید جرأت کنند
خوشنویس وجود تهدیدات بر سر راه مستندسازی درباره منافقین را رد می‌کند با این حال سوالی که پیش می‌آید این است که دلیل کم‌کاری سینماگران ما در این حیطه چیست؟ چرا لااقل سالی یکی، 2 فیلم سینمایی درجه اول در این‌باره ساخته نمی‌شود؟
خوشنویس با اشاره به محافظه‌کاری تهیه‌کنندگان گفت: در زمینه تولید فیلم بلند داستانی بیشتر این تهیه‌کنندگان هستند که باید جرأت و ریسک این کار را قبول کنند و از آن طرف ارگان‌هایی مانند انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس هم وظیفه دارند که از چنین سوژه‌هایی حمایت کند.
وقتی مرتب می‌بینیم در آن سوی آب و شبکه‌های ماهواره‌ای این بحث‌ها را پررنگ می‌کنند ما چرا سراغ تصویرسازی سینمایی نمی‌رویم. وی ادامه داد: یادمان باشد که تصویرسازی سینمایی در این حیطه بیش از هر چیز نیاز دارد به حمایت مالی و سرمایه‌گذاری مناسب چون سازوکار فیلم‌سازی در این حیطه به دلیل وجه تاریخی خود گران تمام می‌شود و از آن سو ممکن است به اندازه یک فیلم تجاری، گیشه نداشته باشد.
این نویسنده و کارگردان جوان با اشاره به سریال‌های تلویزیونی که در این باره ساخته شده، به «صبح نو» گفت: آقای جلیل سامان 2 سریال «ارمغان تاریکی» و «پروانه» را با تلاش برای نشان دادن جو آن دوران سازمان و فضای آن روزگار ساخت که به نظرم کارهای عمیق و مهمی بودند ولی باز هم نیاز داریم به تلاش بیشتر و تولیدات بهتر و باکیفیت‌تر.

شهرک سینمایی دهه 50 و 60 را ایجاد کنیم
یکی از اصلی‌ترین مشکلات فیلمسازی درباره منافقین که بخش عمده نفاق آنها نیز در دهه 60 روی داد نداشتن شهرکی سینمایی است که بتواند آن دوره را پوشش دهد. علیرضا خوشنویس با اشاره به این مشکل گفت: به شدت به چنین شهرکی نیاز داریم. که می‌توان با یک سرمایه‌گذاری مناسب شرایط ایجاد آن را فراهم کرد. تنها شهرک سینمایی تاریخی که داریم شهرک غزالی است که آن هم فقط تا اواخر دهه 40 را پوشش می‌دهد. نیاز مبرم داریم که چنین شهرکی ایجاد شود.
وی ادامه داد: خودم یک طرح سینمایی دارم با مضمون منافقین که نخستین مشکل بر سر راه تولیدش همین است که نمی‌دانیم فیلمبرداری نماهایش را در کجا انجام دهیم. واقعاً کار دشواری است که بخواهید در لوکیشن‌های واقعی این نوع فیلم‌ها را ضبط کنید. اگر هم بخواهید دکور بزنید که کار فوق العاده پرهزینه می‌شود. پس بهترین راه این است که شهرک سینمایی دهه 50 و 60 را ایجاد کنیم.




بازیگر نقش “کیمیا”: در دوران کودکی من، بابا و مامان، چند سال زندان بودند/در انتخابات مجلس رأی ندادم

سینماژورنال: مهراوه شریفی نیا حاصل ازدواج محمدرضا شریفی نیا و آزیتا حاجیان هرچند بازیگری در سینما را از دوران کودکی و با فیلم پرمخاطب “سفر جادویی” شروع کرد اما در سالهای بعد چنان که باید نتوانست نقشهای درجه یکی را در سینما به دست آورد.

به گزارش سینماژورنال شریفی نیا اما در تلویزیون حضور فعالی داشت و فارغ از نتیجه نهایی کار در سریالهای مختلفی از “روز حسرت” و “ساعت شنی” تا “خداحافظ بچه” و “آشپزباشی” و این اواخر هم “کیمیا” حضور داشته است.

“کیمیا” با بازی مهراوه در نقش اصلی به واسطه گافهای فراوانی که چه در ساده انگاری روایت و چه در سطحی پنداشتن چهره پردازی داشت فراوان اسباب نقد را موجب شد.

مهراوه شریفی نیا در گفتگو با “تماشاگران امروز” فارغ از بحث درباره فعالیتهای هنری درباره بیزاری اش از سیاست سخن گفته و ریشه آن را هم زندانی بودن پدر و مادر خود در دوران کودکی وی دانسته است.

در کودکی من، بابا و مامان بابت سیاست در زندان بودند
بازیگر “معمای شاه” گفت: کلا من یک آدم سرخورده سیاسی هستم. در دوران کودکی من، بابا و مامان با سیاست درگیر بوده اند و بابتش چند سال زندان بوده اند. بعد اتفاقی که می افتد این است که انقلاب می کنی، فکر می کنی فلان می شود و نمی شود.

به گزارش سینماژورنال گویا اشاره مهراوه به زنداني شدن والدينش بابت سياست، نه سياست به مفهوم امروزي اش كه در معناي دهه شصتي آن است كه به عضويت والدينش در سازماني كه پس از درگيري هاي مسلحانه سالهاي ابتداي دهه شصت منافقين نام گرفتند، باز مي گردد.

 بازيگر سريالهاي متعدد تلويزيون ادامه داد: همه جای دنیا همین است. بخاطر همین رفتم تاریخ خواندم. ایده آلهای انقلاب که هیچ کجای دنیا پیاده نمی شود.

رای ندادم/از لیست امید هم فقط 3 نفر را می شناختم

مهراوه افزود: من نه آنقدر سواد سیاسی دارم، نه از پشت پرده خبر دارم و کلا از سیاست خوشم نمی آید. از آن لیست امید هم فقط 3 نفر را می شناختم.

جزو 50 درصد خاموش بودم
مهراوه شریفی نیا در پاسخ به این سوال که آیا بالاخره رای دادید بیان داشت: نه. به گزارش سینماژورنال مهراوه در پاسخ به اینکه جزو 50 درصد خاموش بودید اظهار داشت: بله…

حوصله صف ندارم
این بازیگر در چرایی این رای ندادن گفت: حوصله صف ندارم. یک بار سال 88 رای دادم. این بار شناختی نداشتم و فرصتی هم نبود که بروم شناخت پیدا کنم.

او ادامه داد: این دوره هم تا ساعت 6 بعدازظهر مردد بودم که بروم یا نه. شاید هم چون کسی اطرافم نبود تشویقم کند رای ندادم. بعد فکر کردم بروم فقط به خبرگان رای دهم.




ساخت سه فیلم با مضامین دستگیری عبدالمالک ریگی، نفوذ سازمان منافقین به بیت آقای منتظری و تلاشهای ژنرال هایزر برای کودتا در ایران

سینماژورنال: محمدحسین نیرومند پنج ماه پس از بر عهده گرفتن مدیریت انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس، همراه با روح الله سهرابی قائم مقام مدیر و رسول شادمانی مدیر روابط عمومی این انجمن، در نشستی خبری به تشریح برنامه‌های انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس پرداختند.
نیرومند در ابتدای این نشست از انجمن سینمای انقلاب به عنوان مرکز تخصصی فیلم سازمان بسیج یاد کرد و گفت: بیش از 30 عنوان فیلمنامه در دستور کار انجمن قرار دارد. حمایت از نویسنده‌ها برای نوشتن این فیلمنامه‌ها صورت گرفته است که تعدادی از این آثار به پیشنهاد انجمن تولید خواهد شد.
وی از ساخت فیلم دستگیری عبدالمالک ریگی (تروریست وابسته به آمریکا و انگلیس) توسط انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس خبر داد و اظهار داشت: دستگیری ریگی علاوه بر اینکه موضوعی ملی و استراتژیک است، قصه‌ای جذاب و سینمایی هم دارد. ساخت این فیلم جزو برنامه‌های سال آینده انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس قرار دارد.

ساخت فیلم با مضمون کودتاهای آمریکایی
نیرومند همچنین ساخت فیلمی درباره دو کودتای آمریکا علیه انقلاب اسلامی را از دیگر پروژه‌های آتی انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس برشمرد و گفت: این فیلم سال آینده در جشنواره فیلم مقاومت رونمایی خواهد شد.
مدیر عامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس همچنین حمایت از پنج فیلمساز «فیلم اولی» را از دیگر برنامه‌های این انجمن معرفی کرد.

نفوذ سازمان منافقین به بیت آقای منتظری و تلاشهای ژنرال هایزر برای کودتا در ایران
تولید هفت فیلم مستند سیاسی، از دیگر برنامه‌هایی بود که نیرومند به آنها اشاره کرد و گفت: وظیفه خود می‌دانیم که به تحریف‌های مستندهای سیاسی بیگانه پاسخ دهیم و نیز به مقاطعی در تاریخ بپردازیم که درباره آنها توجهی صورت نگرفته است. ازجمله، جریان نفوذ سازمان منافقین به بیت آقای منتظری و تلاش ژنرال هایزر برای ایجاد کودتا در ایران موضوعات مستندهای سیاسی ما هستند. وی همچنین از راه‌اندازی کرسی‌های آزاداندیشی سینمای دفاع مقدس خبر داد و گفت: در کرسی‌های آزاداندیشی انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس، اندیشمندان و اهالی سینما به بحث درباره ایدئولوژی فیلم دفاع مقدس می‌پردازند و به بررسی این موضوع می‌پردازند که چطور می‌توانیم سینمای انقلاب و دفاع مقدس داشته باشیم.

نیرومند همچنین ساخت دو سریال را از دیگر برنامه‌های آینده انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس با همکاری صداوسیما اعلام کرد