1

مهدی فخیم‌زاده: میخواستیم درباره شکار گرگ فیلم بسازیم که به #تاواریش منجر شد/ چرا داوود رشیدی را سر فیلم پوراحمد ممنوع‌کار کردند؟/علی لاریجانی بخاطر ساخت #همسر شخصا از من تقدیر کرد/با دخالت‌های گاه و بیگاه، اجازه رشد طبیعی را از سینما گرفتند

سینماروزان/کیوان بهارلویی: شب اول از دومین دوره سلسله نشست‌های تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» به همت سازمان سینمایی سوره و به میزبانی امیر قادری با هدف واکاوی شیوه شکل‌گیری و مدیریت سینمای ایران پس از انقلاب، 13 آبان ماه با حضور فریدون جیرانی، رسول صدرعاملی، مهدی فخیم‌زاده و مهدی سجاده‌چی در پردیس سینمایی آزادی برگزار شد.

امیر قادری میزبان برنامه در ابتدای نشست بیان کرد: سری نخست نشست «بر سینمای ایران چه گذشت» در ارتباط با سینمای دهه ۶۰ بود و جلسات فارغ از مهمانان حالت انتقادی داشت. در شب اول از فصل دوم به تحلیل سینمای ایران در «دوره سازندگی» یعنی دولت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی می‌پردازیم. از سال ۱۳۷۲ با حضور مهدی فرید‌زاده در حوزه نظارت سینما، نسبت به دهه 60 مضامین تازه‌ای وارد سینما شد و فیلم‌های متفاوتی هم در آن سال‌ها ساخته شدند. ناگفته نماند که مهدی فخیم‌زاده، موفق‌ترین اثر خود به نام «همسر» را در همین دوران ساخته است.

چرا فیلم «شکار» ساخته نشد؟

در این بخش از نشست بود که مهدی فخیم‌زاده درباره شرایط فعالیت در دوره یاد شده عنوان کرد: من کارم را در آن سال‌ها با «تاواریش» شروع کردم. در آن دوره که اوج چک کردن سناریوها در ارشاد بود، من به دنبال سناریویی بودم که بتوانم پروانه ساختش را بگیرم. من و علیرضا زرین‌دست باهم یک سناریو درباره شکار خرس پیدا کردیم و آن را خریدیم. در سناریو چند گرگ هم حضور داشتند. قرارمان این بود که زرین‌دست فیلمبرداری را انجام دهد و صحنه‌های حضور گرگ را در پلاتو بگیرد‌. بعد‌ها نشد این فیلم را بسازیم و تصمیم به فروش سناریو گرفتیم. احمد نجفی سهم علی زرین‌دست را خرید اما من سهمم را نفروختم. احمد نجفی پیشنهاد داد فیلمبرداری را در ارمنستان انجام دهیم و گفت که شرایط مهیاست. ارزش پول ما نسبت به ارمنستان بسیار بیشتر بود و با هزینه کم می‌توانستیم فیلم را بسازیم. من با فضای کاری خارج کشور آشنایی نداشتم و از آن می‌ترسیدم. یک سال طول کشید تا من به این تصمیم رضایت دادم.

وی ادامه داد: در نهایت تیم تشکیل دادیم و برای ساخت فیلم به شهر ایروانِ ارمنستان رفتیم. در آنجا متوجه شدیم که امکانات فیلمبرداری آن‌ها نسبت به ما بسیار عقب‌تر است. سه ماه در ارمنستان‌ برای ساخت فیلم تلاش کردیم اما در نهایت نتیجه نگرفتیم و فصل گرگ‌‌هایش تمام شد. بعد از آن به مسکو رفتیم تا بتوانیم کار را فیلمبرداری تمام کنیم اما در آن‌جا هم نتوانستیم فیلمبرداری را انجام دادیم. ما از ابتدا هم قصد فروش فیلم «شکار» را نداشتیم‌ چراکه فیلم دلی من و احمد‌ نجفی بود که بودجه شخصی صرف آن شد.

این فیلمساز خاطرنشان کرد: به احمد نجفی گفتم پیروز کسی است که شکست را در زمانش قبول کند و اعتراف کردیم که در ساخت این فیلم شکست خوردیم. در راه بازگشت به ارمنستان، کتابی را پیدا کردم و همان کتاب را به فیلمنامه «تاواریش» تبدیل کردم. یکی از اتفاقات جالب توجه این بود که هر لوکیشنی یک مدیرتولید داشت و این کار را علاوه‌بر تمام مسایل دیگر سخت می‌کرد. بعد از سه‌ماه و نیم ما بالاخره فیلم را کلید زدیم و در نهایت هم هفت ماه فیلمبرداری طول کشید. ساخت این فیلم تجربه بسیار عالی برای من بود.

در دوره آقای انوار می‌خواستند همه چیز را با زور حل کنند

فخیم‌زاده تصریح کرد: بعد از بازگشت به تهران که اواخر دوره آقای انوار هم بود، متوجه تغییر فضا شدم. چون فیلمی که در ارمنستان ساخته بودم را آنطور که انتظار می‌رفت واکاوی نکردند. ناگفته نماند قدرت آقایان انوار و بهشتی در اواخر دوره مسئولیتشان کمتر شده بود. همچنین در جلسات برگزار شده نقد‌هایی مطرح می‌شد که در دوره قدرت آن‌ها، هیچ فیلمسازی توانایی بازگو کردن آن را نداشت.

وی با بیان اینکه من بعد از ساخت ۱۰_۱۲ فیلم، هرگز هیچ مبلغی از فارابی دریافت نکرده‌ام، تصریح کرد: فارابی آن زمان ویژه کسانی بود که به اصطلاح اعوان و انصار خودشان محسوب می‌شدند. سناریوهایی که این افراد ‌می‌بردند، به‌راحتی تصویب می‌شد و مجوز ‌می‌گرفت و پولشان را دریافت می‌کردند.

فخیم‌زاده افزود: لاریجانی بعد از ساخت «تاواریش» وارد عرصه شد و به اصطلاح با سلام و صلوات آمد. ناگفته نماند که در دوره آقای انوار معتقد بودند که همه چیز را با زور می‌توان حل کرد. در آن زمان این جمله معروف بود که خاتمی که وزیر ارشاد است، هفت وزیر دارد که خودش معاون اول همه آن‌ها است! همه معاونان، مستقل از ایشان کار می‌کردند و هر تصمیمی که می‌گرفتند، خاتمی در ‌آن دخالت نمی‌کرد. او فقط در زمان جشنواره فیلم فجر وارد عرصه می‌شد و در واقع وزرای ما آقایان انوار و بهشتی بودند.

آقای لاریجانی برای ساخت «همسر» از من تقدیر کرد!

فریدون جیرانی در ادامه درباره کم شدن قدرت آقایان انوار و بهشتی در اوایل دهه ۷۰ اظهار کرد: سیدمحمد خاتمی یک سال قبل از پایان دولت اول مرحوم آیت‌الله هاشمی‌ رفسنجانی، در خرداد ۱۳۷۱ استعفا داد. بلافاصله آقای لاریجانی روی کار آمد. جشنواره سال ۱۳۷۱ را که بیست‌یکمین دوره آن بود، آقای لاریجانی برگزار کرد و او مرتضی آوینی را که در آن دوره دشمن فارابی محسوب می‌شد، به داوران جشنواره اضافه کرد.

وی افزود: جشنواره فجر را تا سال ۱۳۷۲ که فیلم‌های «همسر» و «تاواریش» باهم در آن حاضر شدند، لاریجانی برگزار کرد. در آن جشنواره فاطمه معتمدآریا جایزه بهترین نقش اول زن را به واسطه بازی در فیلم «همسر» دریافت کرد و همچنین این اثر جایزه صدا را نیز گرفت. «جنگ نفتکش‌ها» هم جایزه بهترین کارگردانی را در همین دوره گرفت و اثری به‌عنوان بهترین فیلم برگزیده نشد. آقای لاریجانی تا دی‌ماه سال ۱۳۷۲ حضور داشت که آقایان بهشتی و انوار نیز با ایشان بودند. آن‌ها ترتیبی دادند که چون فیلم «همسر» جایزه‌ای برای کارگردانی و فیلمنامه دریافت نکرده بود، آقای لاریجانی دیداری با مهدی فخیم‌زاده داشته باشد و تقدیر ویژه‌ای از ایشان برای ساخت فیلم‌ همسر به عمل بیاید. سیدمحمد بهشتی در گفتگویی که در کتاب «سینمای دهه ۶۰» منتشر شده است اشاره‌ای به فیلم «همسر» مهدی فخیم‌زاده داشته و ماجرای تجلیل لاریجانی از این فیلم را آنجا روایت کرده است. بعد از آقای لاریجانی، آقایان انوار و بهشتی هم ادامه ندادند. زیرا نمی‌توانستند با میرسلیم کنار بیایند در این مرحله مهدی فریدزاده به عنوان معاون سینمایی و سپس آقای خاکبازان به عنوان مسئول نظارت و ارزشیابی وارد عرصه کار شدند.

فخیم‌زاده در این بخش درباره تجلیل از فیلم «همسر» یادآور شد: البته این دیدار خواسته خود آقای لاریجانی بود. یک روز من را خواستند و با خود گفتم سابقه ندارد وزیری بخواهد ما را ببیند! یادم هست که آن زمان آقای بهشتی به شوخی گفت احتمالاً می‌خواهند سرت را ببرند. بعد از دیدار با وزیر و دعوت‌نامه‌ای که به من دادند، آنقدر شک داشتم که بعد از جلسه از رئیس دفتر ایشان پرسیدم آیا می‌توانیم این تقدیرنامه را منتشر کنیم؟ که بعد در مجله سینما همان صفحه اول به چاپ رسید. آن زمان هنگام ساخت «همسر» به من گفتند که مراقب این اثر باشم، چراکه قصه زنی بود که روبه‌روی مردش می‌ایستاد!

این کارگردان درباره واکنش معاونت سینمایی به دو فیلم «همسر» و «تاواریش» عنوان کرد: درباره «تاواریش» سکوت کردند اما فیلم «همسر» را مورد قبول دانستند.

بازگشت ایرج قادری را به نبرد آخر‌الزمان می‌توان تشبیه کرد!

مهدی سجاده‌چی فیلمنامه‌نویس در ادامه بیان کرد: بلافاصله بعد از روی کار آمدن آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و اتمام جنگ، فشار روی ایشان برای تغییر وزیر ارشاد زیاد شده بود. البته حساسیت روی معاونت سینمایی و سپس مطبوعاتی بسیار بالا بود. آقای بهشتی آن زمان از فشارها گله می‌کرد و می‌گفت که می‌خواهند ایرج قادری را دوباره وارد عرصه کنند.

جیرانی در پاسخ به این پرسش امیر قادری که آیا قبول دارد کارگردانی ایرج قادری که به اصطلاح در آن زمان سمبل ابتذال بود، به لحاظ فنی برای فیلم «می‌خواهم زنده بمانم» از بسیاری فیلمسازان مورد تایید بهتر بود؟ خاطرنشان کرد: در آن دوره به ایرج قادری بعد از ساخت فیلم «تاراج» مجوز کارگردانی نمی‌دادند. تا اینکه ایرج قادری نامه‌ای به «کیهان‌هوایی» نوشت که سردبیر آن آقای سلیمی نمین بود، از ملت ایران بابت ایفای نقش کردن در آثار قبل از انقلابش عذرخواهی کرد. این نامه با روی کار آمدن آقای لاریجانی مصادف شد و ایشان دستور داد که به ایرج قادری مجوز کارگردانی بدهند. بعد از آن ایرج قادری با مرتضی شایسته هماهنگ کرد و در سال ۱۳۷۴ فیلم «می‌خواهم زنده بمانم» را که فیلمنامه‌اش بر اساس تحقیقات رسول صدر‌عاملی و سعید مطلبی و… بود، ساخت.

مهدی سجاده‌چی در ادامه تاکید کرد: آمدن ایرج قادری را به نبرد آخر‌الزمان می‌توان تشبیه کرد! چراکه ایشان در آن زمان سمبل ابتذال تلقی می‌شد. در واقع تفکر عده‌ای بر این اساس بود که ریشه‌ سینمای فرهنگی را که شکل گرفته است، با این کار می‌زنند. طرف دیگر سینما انتظار داشتند یک شکل دیگر از سینما که با وجود آقایان بهشتی و انوار مغفول و مسدود شده بود؛ با وجود ایرج قادری جان بگیرد. این پروژه بسیار سنگینی بود.

فخیم‌زاده با بیان اینکه ورود به مسایل فیلم از جانب دوستان مشکل‌ساز بود، گفت: در جلسه‌ای که با حضور بهروز افخمی، سیف‌الله داد، من، رحیم رحیم‌پور و… برگزار شد، رحیم رحیم‌پور در آن جلسه حمله شخصی کرد و من از ایشان اعلام برائت کردم اما همزمان گفتم که من با درجه‌بندی، ممنوع‌کاری هنرمندان و… مخالفم. دوستان در آن زمان دیدگاهی داشتند که آن را به کل نظام تعمیم می‌دادند در حالی که اینگونه نبود‌.

در ادامه قادری خاطرنشان کرد: در آن سال‌ها یعنی اوایل دهه ۷۰، رسول صدرعاملی اثری نساخت البته فیلم «سمفونی تهران» را تولید کردند که برای جریان اصلی نبود.

«رهایی» اولین فیلم جدی دفاع مقدس سینمای ایران است

رسول صدرعاملی درباره دلیل کم کار بودن خودش در دهه ۷۰ مطرح کرد: در اسفند سال ۱۳۵۷ که فارابی و صداوسیمایی وجود نداشت. من با نهصد هزار تومان فیلم «خون‌بارش» را به دلیل رفاقتم با امیر قوی‌دل ساختم. هشت ماه فیلمبرداری با دوربین ۱۶ میلیمتری که از مسعود مزینانی اجاره می‌کردیم، طول کشید. ناگفته نماند که در آخر هم حسین زندباف به ما کمک کرد و فیلم تمام شد. بعد از بازگشتم به فرانسه متوجه شدم «خون بارش» را بدون مجوز من در مساجد و تلویزیون پخش کرده‌اند. آن زمان لابراتوار ما تلویزیون بود و ۲۰۰ کپی از آن زده بودند.

وی ادامه داد: بعد از بازگشتم به ایران با فریدون جیرانی تصمیم گرفتیم فیلم «رهایی» را بسازیم. ایده اولیه فیلم با خواندن نامه‌ یک افسر عراقی به ایران برایمان شکل گرفت. او در نامه‌اش نوشته بود: من شما ایرانی‌ها را دوست دارم و به سمت شما شلیک نمی‌کنم. من تمام تیرهایم را به آسمان می‌زنم. «رهایی» اولین فیلم جدی دفاع مقدس سینمای ایران است که من در اوایل جنگ در سال ۱۳۶۱ ساختم اما زمانی که تاریخ سینمای دفاع مقدس را بخوانیم، اسم این فیلم نیامده است.

صدرعاملی گفت: محسن مخملباف در روزنامه اطلاعات درباره رهایی مقاله‌ای با عنوان «ترکه بر تن خیس» نوشت و… چراکه فیلم ضدجنگ بود. آن‌ها معتقد بودند که من با ساخت این فیلم ترکه بر تن خانواده شهدا زده‌ام.

این فیلمساز تصریح کرد: این گروه از افراد تندرو که در آن دوره قدرت گرفته بودند، در واقع قصدشان نجات سینمای ایران بود، منتهی راهش را بلد نبودند. بعد از آن «گل‌های داوودی» را ساختم که در اولین جشنواره فیلم فجر به عوامل اصلی‌اش جز من جایزه دادند! من از همانجا مغضوب آقایان انوار و بهشتی شدم. دوباره محسن مخملباف در مجله سروش درباره من نوشت که من دختر‌بازی را در سینما رواج داده‌ام.

این کارگردان گفت: در همان روزها من پرونده‌‌ای را پیدا کردم که درباره یک نامادری زیبایی بود که پسر دوازده ساله همسرش را به قتل رسانده است و حکم اعدامش هم صادر شده بود. بنا به علاقه خبرنگاری که داشتم، پرونده را پیگیری کردم و سرانجام با ارسال یک فیلم به قوه قضائیه، تبرئه نامادری را بگیریم. من با «هوشنگ اسدی» نسخه فیلمنامه این پرونده را بازنویسی کردم که پروانه ساخت هم گرفت. تصمیم داشتم فیلمش را بسازم که آقایان خاکبازان به من اجازه کار نداد. این مجوز ندادن‌ها و ممنوعیت‌ها روی کم کیفیت‌ شدن دیگر آثارم به شدت تاثیر گذاشت. البته آقای انوار پای فیلم رهایی ایستاد و به من کمک کرد.

صدرعاملی ادامه داد: در همان روزها ایرج قادری در حالی که بعد از ۱۲ سال اجازه کار گرفته بود؛ به دفتر من آمد. او بغض کرده بود چراکه به فیلنامه‌‌هایش ‌ جواب رد داده بودند. من فیلمنامه‌ای را که برای پرونده با هوشنگ اسدی کار کرده بودم، به «هدایت فیلم» واگذار کردم که ایرج قادری بتواند فیلم را بسازد که ایشان «می‌خواهم زنده بمانم» را ساخت. البته من نسبت به این کار نکردن‌ها الان حس خوبی دارم چون شش سال وقت داشتم و با تفکر و زمان زیاد بالاخره «دختری با کفش‌های کتانی» را ساختم.

وی با بیان اینکه در دهه ۶۰ حدود ۱۰ تا ۱۲ نفر بودند که تحت یک فشار شدید فیلم می‌ساختند اما دوست داشتند سینما بماند، اظهار کرد: من با قاطعیت می‌گویم که اگر این تیم در اوایل پیروزی انقلاب انقدر با عشق کار نمی‌کرد؛ سینمای ایران بدین شکل حفظ نمی‌شد. من قرار بود تهیه‌کننده فیلم «خواهران غریب» شوم اما پروانه ساخت ندادند و متوجه شدم که نمی‌خواهند کار کنم. شاید بتوانم بگویم ۶ سال ممنوع‌کاری‌ام سبب خیر شد تا اینکه به فیلم «دختری با کفش‌های کتانی» رسیدم که باعث و بانی ساخت آن حوزه هنری بود‌.

ماجرای اعتراض نیروهای سنتی به تصویر زن در سینمای ایران

جیرانی در ادامه یادآور شد: از سال ۱۳۶۵ که «اجاره‌نشین‌ها» ساخته شد، تنها محسن مخملباف نبود که علیه فیلم در ۲۲ بهمن ۶۵ نامه به آقای بهشتی نوشت. بخشی از فیلمسازان که بعدا هیات هنرمندان مسلمان را تشکیل دادند از جمله جمال شورجه و جواد شمقدری هم نامه مفصلی علیه فیلم مرحوم داریوش مهرجویی نوشتند.

وی گفت: در جشنواره ۱۳۶۵ سینمای روشنفکری حرف اصلی را زد و مورد توجه مدیران دهه ۶۰ قرار گرفت. «خانه دوست کجاست» عباس کیارستمی، «کلید» ابراهیم فروزش و اثری از ناصر تقوایی و… . در ادامه این جریان روشنفکری در سال ۱۳۶۶ فیلم «شاید وقت دیگر» توسط بهرام بیضایی ساخته شد.

جیرانی با اشاره به اینکه در ادامه همین روند جریان روشنفکری دینی هم تغییر کرد، اظهار کرد: به طوری که در سال ۱۳۶۵ ما فیلم «دستفروش» ساخته محسن مخملباف را داریم که به نظر من اولین فیلم تیره و سیاه از جامعه ایران است. محسن مخملباف بعد از آن فیلم «عروسی خوبان» را که فیلم بسیار بسیار تندی بود، ساخت. در همین دوره مرحوم داریوش مهرجویی فیلم «هامون» و مسعود کیمیایی فیلم «دندان مار» را ساخت. در هشتمین جشنواره فجر، فیلم‌ها همگی بسیار تند بودند. در این دوره جو علیه آقایان انوار و بهشتی زیاد شد. گروه هیات هنرمندان مسلمان با مدیریت آقای کلهر، مخالف جو حاکم در آن دوره بودند. همچنین نیروهای سنتی به تصویر زن در سینمای ایران معترض شده بودند و این نکته در تاریخ سینمای ایران بسیار مهم است. از کاراکتر «عصمت» در فیلم «گل‌های داوودی» بود که تصویر زنِ سنتی در سینما ایران تغییر کرد.

وی افزود: بعد از آن سوسن تسلیمی در فیلم «مادیان» نقش یک زن سرپا و مبارز را ایفا کرد. در ادامه نقش «ثریا» در «گزارش یک قتل» زن مدرن را وارد سینما می‌کند. کاراکتر‌های «ویدا» و «کیان» در فیلم «شاید وقتی دیگر آمدند» هم در ورود زن مدرن به سینما تاثیر گذار بودند. حتی کاراکتر «ریحانه» زن مطلقه‌ای که عاشق می‌شود، در آن دوران سینما بسیار مهم بود. همچنین کاراکتر «فرشته» در فیلم «بچه‌های طلاق» که دختری بود با این دیالوگ که: «همیشه زن‌ها با ازدواج خوشبخت نمی‌شوند.» در تاریخ یاد شده بسیار تاثیرگذار بود. کاراکتر «زیور» در فیلم «دندان مار» مسعود کیمیایی نیز به نظر من یک زن سرپای سنتی است. اما کاراکتری که جنجال زیادی ایجاد کرد «سایه» در فیلم معروف «شب‌های زاینده‌رود» مخملباف است. دیالوگ او در فیلم این است که می‌گوید: من در جایی زندگی می‌کنم که زن‌ها آزاد نیستند. زن‌ها انتخاب نمی‌کنند؛ انتخاب می‌شوند. من نمی‌خواهم زن باشم.

این فیلمساز خاطرنشان کرد: این جنجال سر شخصیت زن در سینما و اساسا سینمای روشنفکری علیه آقای انوار ایجاد شد. مصاحبه آقایان انوار، بهشتی و حیدریان در روزنامه اطلاعات در خرداد ۱۳۷۰ خواندنی است. آن‌ها در این مصاحبه به همه مسایل سینمای ایران پاسخ دادند. انوار در این مصاحبه اظهار می‌کند که به ما می‌گویند که سینما متفکر یعنی سینمای روشنفکری و سینمای روشنفکری مترادف غرب‌زدگی است. پس این سینمای متفکر، غرب‌زده است و سینمای بدی است. محدودیت برای تصاویر بوده است کمااینکه در جشنواره دهم «نرگس» می‌آید و اولین همدلی سینمای ایران با یک زن خلافکار به اسم «آفاق» شکل می‌گیرد‌.

جیرانی ادامه داد: همچنین آقای بهشتی در همان مصاحبه حرفی می‌زند که از نظر من تاریخی است، می‌گوید «من نمی‌فهمم این چه اتهامی است که من باید پاسخ دهم که سینما اندیشمند شده است.»

جیرانی افزود: در نهایت مخالفان توانستند آقای خاتمی را وادار به استعفا در خرداد ۱۳۷۱ کنند. در دولت دوم هاشمی رفسنجانی محافظه کاران توانستند عرصه اقتصاد و فرهنگ دست بگیرند. از آنجایی که آقای لاریجانی یکسال بیشتر نماند، آقای میرسلیم آمد و آقای فریدزاده به عنوان معاون سینمایی و آقای خاکبازان به عنوان مدیرکل نظارت و ارزشیابی آمدند. آن زمان دفترچه معروف از سوی آقای خاکبازان منتشر شد که ضوابط جدید تولید فیلم را در سال ۷۳ یا اوایل ۷۴ بیان کرد که جنجال شد. در حقیقت کلوزآپ زن ممنوع شد و بهروز افخمی و سیف‌الله داد علیه آن نوشتند.

ضربه اصلی به سینما از سوی افراد و سلایق شخصی آن‌ها بود

در ادامه مهدی فخیم‌زاده افزود: مدیران از سال ۱۳۶۶ به مقوله ممنوع‌کاری، درجه‌بندی فیلم‌ها و احوالات شخصی افراد ورود کردند. داوود رشیدی را سر فیلم کیومرث پوراحمد-بی بی چلچله- ممنوع کار کردند‌. مسئول موتورخانه، یک نامه به انوار نوشته بود که ایشان ممنوع‌کار است من و علیرضا داوودنژاد پیش آقای انوار رفتیم که گفت به درد سینما نمی‌خورد. سینما از قانون و تحلیل کلی لطمه نخورد؛ ضربه اصلی سینما از افراد و سلایق شخصی‌شان بود. هنوز هم سینمای ما گرفتار سینمای دهه ۶۰ است.

در ادامه این نشست مهدی سجاده‌چی با اشاره به اینکه وقتی سخن از دوران آقایان بهشتی و انوار به میان می‌آید، گویی که یک نفر بوده‌اند. در حالی که اینطور نبوده است، گفت: آقایان بهشتی و انوار مانند شاخه نظامی ارتش جمهوری‌خواه ایرلند و شاخه سیاسی آن بودند. از نظر من آقای انوار آدم مهمی در این ماجرا نبود و مغز متفکر سینما، آقای بهشتی بود اما ایشان به یک نیرو قهریه و به اصطلاح گازانبری نیاز داشت.

جیرانی در تایید حرف مهدی سجاده‌چی اظهار کرد: از کتاب «سینمای دهه ۶۰» نقل می‌کنم که آقای سیدمحمد خاتمی به بهشتی پیشنهاد معاونت سینمایی می‌دهد. در همان زمان آقای بهشتی، آقای انوار را به خاتمی پیشنهاد می‌دهد.

سجاده‌چی در ادامه بیان کرد: بله. چون آقای انوار مانند پوسته حلزون بود به شکلی که بعد از آقای بهشتی قدرت از فارابی تدریجا به سازمان سینمایی کوچ کرد. در همه جای دنیا سیاست از سینما جدا نیست. منتهی عده‌ای روی کار هستند که توسط کسانی که بیرون هستند، تحت فشار قرار می‌گیرند. در واقع این یک نوع رفتار سیاسی برای جایگزینی است. در تمام دوره‌ها اگر جایگزینی صورت گرفته است، کم و بیش تمام نکاتی را که داشتند، رعایت نکردند.

اگر آقای ضرغامی نبود «طعم گیلاس» به کن نمی‌رفت

جیرانی در جواب به این سوال قادری که صحبت‌ درباره سختگیری آقای خاکبازان زیاد است اما در همان دوران می‌بینیم که سینما شهری‌تر می‌شود. علت آن چیست؟ اظهار کرد: آقای فریدزاده که از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۴ مسئولیت دارد، سعی می‌کند روال قبلی را پیش ببرد و رعایت کند که فیلم «روسری آبی» جایزه بهترین سناریو و فیلم «پری» جایزه بهترین کارگردانی را می‌گیرد. همچنین مهدی فخیم‌زاده شخصیت زن یعنی «شیرین عضدی» در فیلم «همسر» را خلق می‌کند و سیروس الوند کاراکتر «زهرا» را در فیلم «یکبار برای همیشه» به وجود می‌آورد‌. در عین حال که نیروهای سنتی علیه شخصیت زن حرف می‌زنند، فیلمسازان ما همان را سعی می‌کنند نگه دارند. همانگونه مهرجویی فیلم بسیار موفق «سارا» را می‌سازد که علیه زندگی و همسر سنتی شورش می‌‌کند. یعنی برای اینکه بتواند از سانسور دوره‌ای که حساسیت روی زن است، بگذرد.

وی با بیان اینکه آقای ضرغامی درست است که از طریق جناح سنتی آمده بود اما افکار خود را دنبال می‌کرد، یادآور شد: اگر ایشان نبود «طعم گیلاس» به کن نمی‌رفت اما اشتباهش هم این بود که خاکبازان را به موقع برنداشت و دیر حبیب‌الله کاسه‌ساز را روی کار آورد. از نظر من مشاورانش در آن دوران به ایشان لطمه زدند. ضرغامی متنی را در توییترش منتشر کرده و گفته است که من اشتباه کردم به «آدم برفی» پروانه نمایش ندادم. حتی رهبر انقلاب «آدم برفی» را دیده و خوشش آمده بود اما شورای پروانه نمایش ارشاد آن را رد کرد‌. زور روشنفکری در سینما دهه ۷۰ ایران بالاست.

وی افزود: داریوش مهرجویی فیلم «لیلا» و مسعود کیمیایی نیز اثری را خلق می‌کند. در دوره دوم آیت الله هاشمی رفسنجانی جامعه تغییر کرد و سینما با رشد طبقه متوسط به سمت اصلاحات دوره دوم هاشمی‌ رفسنجانی حرکت کرد که از دل آن موارد متعددی بیرون می‌آید.

قادری تاکید کرد: به نظر می‌رسد جامعه و سینمای ایران در نیمه اول دهه ۷۰ عرفی‌تر و زمینی‌تر است و همچنین شهری‌تر و مدرن‌تر.

جیرانی تصریح کرد: روشنفکری دینی نیز تغییر می‌کند. آقای درویش «کیمیا» و «سرزمین خورشید» را می‌سازد که قهرمان «کیمیا» هم زن است. بهروز افخمی در سال ۶۹ با فیلم «عروس» زیبایی را به سینما می‌آورد که خوشبختانه مرتضی آوینی از «عروس» حمایت می‌کند.

صدرعاملی در پایان سخنان خود عنوان کرد: بزرگترین عارضه آقای خاکبازان این بود که رفتاری سرخود، توهین‌آمیز و تحقیرآمیز داشت. این رفتارش هم ربطی به معاونت نداشت و از کاراکترش شکل می‌گرفت‌. من در نیمه اول دهه ۷۰ کاری نساختم اما در نیمه دوم دهه ۷۰ فیلم‌های «قربانی» و «سمفونی تهران» را کار کردم. سینمای کودک و نوجوان هم در آن دوره شکل گرفت و سینمای ایران جهانی شد. باید یادآور شد که دورهمی واقعی سینماگران با آقای ضرغامی آغاز شد.

سجاده‌چی نیز درباره دوران آقای ضرغامی بیان کرد: غیر از خوش‌نیتی ضرغامی او خود را سنگر سینماگران ایران می‌دانست. واضح است که سنگر در برابر دشمن خارجی نیست. نفرات قبل از آقای ضرغامی از قدرت فاصله گرفته بودند؛ اما ایشان از همان قدرت استفاده کرد و با اطمینان نظرش را بیان می‌کرد.

مهدی فخیم‌زاده نیز در پایان خاطرنشان کرد: در دوره ریاست ضرغامی من تلویزیون رفته بودم. اما معتقدم سینما راه خودش را می‌رفت که با حذف فیلم فرنگی، بازار سینما در اختیار ما قرار گرفت اما با دخالت‌های صورت گرفته اجازه رشد روند طبیعی آن را ندادند.

شب دوم از سلسله نشست‌های تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» امشب 14 آبان ماه از ساعت 16:30 با نمایش مستندی به همین نام محصول مرکز مستند سوره و انجمن سینمای دفاع مقدس به کارگردانی شهرام میراب اقدم و سپس از ساعت 18 با حضور فریدون جیرانی، ناصر شفق، محمود اربابی، الوالحسن داوودی و سجاد نوروزی ادامه می‌یابد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




صدور پروانه برای فخیم‌زاده+صدور پروانه فیلم زندگی فرمانده سپاه!+صدور پروانه برای کارت با یادآوریِ خودش!؟+…

سینماروزان/محمد شاکری: شورای پروانه ساخت سینمایی مجوز تولید چهار پروژه را صادر کرده است.

مهدی فخيم زاده پنج سال بعد از ساخت فیلم مشت آخر، پروانه #نابرادر را به تهیه‌کنندگی خودش گرفته است.

محمد کارت کارگردان فیلم شنای پروانه، پروانه ساخت #نفس_خور را گرفته که یادآور فیلمی کوتاه از خودش به نام #بچه‌خور است.

امیرعباس ربیعی کارگردان فیلم توقیفی لباس شخصی-مرتبط با فعالیت‌های حزب توده- پروانه ساخت فیلم نقطه صفر زمین را گرفته که در دهه هشتاد میگذرد و مرتبط است با زندگی شهید احمد کاظمی از فرماندهان سپاه که نقش مهمی در کمک به زلزله زدگان بم داشت.

اکبر ثقفی که اردیبهشت ماه امسال پروانه فیلم “جنگی بود جنگی نبود” را به کارگردانی خودش گرفته، مجددا پروانه ای تازه گرفته برای تولید فیلم “گمشده”.

صدور پروانه ساخت فیلم زندگی شهید احمد کاظمی، فیلم نابرادر مهدی فخيم زاده، فیلم نفس خور محمد کارت و...
صدور پروانه ساخت فیلم زندگی شهید احمد کاظمی، فیلم نابرادر مهدی فخيم زاده، فیلم نفس خور محمد کارت و…

فهرست پروانه‌های صادره به شرح زیر است:

–«نابرادر» به تهیه‌کنندگی، کارگردانی و نویسندگی مهدی فخیم‌زاده

— «نفس خور » به تهیه‌کنندگی سید مازیار هاشمی، کارگردانی محمد مهدی کارت و نویسندگی محمد مهدی کارت و رضا بهاروند

— «نقطه صفر زمین » به تهیه‌کنندگی حبیب والی نژاد، کارگردانی و نویسندگی امیرعباس ربیعی

–«گمشده» به تهیه‌کنندگی علی‌اکبر ثقفی، کارگردانی و نویسندگی مریم برزگر




گزیده تازه‌ترین حرفهای مهدی فخیم‌زاده⇐بنا بود یک سریال خانوادگی در شکل و شمایل “همسر” بسازم که حیدریان ماموریت داد “تنهاترین سردار” را بسازم!!/زمان ساخت “ولایت عشق” به من گفتند نشان دادن چهره امام رضا (ع) ایرادی ندارد و برو با خیال راحت فیلمبرداری کن!!!/برای ساخت مجموعه‌ای درباره امام حسین (ع) به من مراجعه کردند که گفتم اصلا!!/ساخت “مختارنامه” را به تعویق انداختند چون معتقد بودند مختار بدون اذن امام سجاد(ع) قیام کرده!!/سکانس ۱۷ دقیقه‌ای شهادت حضرت عباس(ع) در “مختارنامه” هم از سوی ضرغامی و هم از سوی نمایندگان مجلس، مورد تایید قرار گرفته بود ولی…

سینماروزان/ساناز قنبری: مهدی فخیم‌زاده بازیگر-کارگردان سینما و تلویزیون در گفتگویی عاشورایی درباره تجربیاتش از ساخت و بازی در آثار تاریخی-مذهبی سخن گفته است.

مهدی فخیم‌زاده درباره مشکلات سرراه تولید “مختارنامه” به روزنامه جام‌جم گفت: اساسا شخصیت مختار از نظر اشخاص مختلف متفاوت است. بعضی‌ها معتقدند قیام مختار به حق نبوده، ریا کرده و بدون اذن ولی زمان‌آن دوران یعنی امام سجاد (ع) قیام کرده. به همین خاطر تا مدت‌ها حتی سازمان صدا و سیما هم روی ساخت این پروژه شک داشت و حتی دو، سه سال ساخت این سناریو به تعویق افتاد تا این‌که بعضی ابهامات توسط علمای تاریخ اسلام برطرف و ساخت آن آغاز شد.

مهدی فخیم‌زاده پیرامون سکانس‌های محذوفه سریال “مختارنامه” بیان داشت: دقیقا اطلاع ندارم چه سکانس‌هایی در بازپخش حذف شده اما ضبط سکانس جنگ حضرت عباس و شهادت ایشان را به شخصه دیدم که فکر می‌کنم حدودا ۱۷ دقیقه بود. در این صحنه حضرت عباس برای بردن آب می‌آید که تیر می‌خورد، ایشان مشک آب را به دندان می‌گیرد اما مشک را با تیر می‌زنند و سوراخ می‌کنند که نتواند آب ببرد.

فخیم‌زاده ادامه داد: خاطرم هست این سکانس را مونتاژ شده و کامل به آقای عزت‌ا… ضرغامی (مدیریت وقت سازمان صدا و سیما) و نمایندگان مجلسی که به شاهرود، محل فیلمبرداری سریال آمده بودند، نشان دادند و موردتایید و اظهار لطف هم قرار گرفت. گریم شخصیتی که نقش حضرت عباس (ع) را بازی می‌کرد بسیار عالی و دقیقا همان شمایلی بود که مردم از ایشان در ذهن دارند و کلا صحنه خوبی بود اما در نهایت به تصمیم سازندگان این مجموعه چهره شخصیت حضرت عباس (ع) نشان داده نشد. چون با این‌که حضرت عباس (ع) جزو معصومین نیست و نشان دادن چهره ایشان ایرادی ندارد اما در عرف و جامعه ما شان و منزلتی بسیار مقدس دارد وحتی خیلی بیشتر از قسم به امام حسین (ع)، قسم به حضرت عباس (ع) مرسوم است. ایشان معصوم نیستند اما درجه معصومیت دارند و بنابراین چهره ایشان را در این سریال نشان ندادند.

مهدی فخیم‌زاده با اشاره به تجربه خودش از ساخت سریال مذهبی بیان داشت: زمان ساخت سریال «ولایت عشق» به من هم گفتند نشان دادن چهره امام رضا (ع) ایرادی ندارد. برو با خیال راحت فیلمبرداری کن! اما بنده و محمدمهدی حیدریان (مدیریت وقت سیمافیلم) زیربار این مساله نرفتیم. چون فکر کردیم چه بازیگری را با چه چهره‌ای در نقش امام رضا (ع) بگذاریم تا نظر مثبت همه جلب شود و همچنین قبول این کار از سمت ما عواقبی در سطح جامعه به همراه داشت که باعث شد دوراندیشی کنیم و تمهیدی بیندیشیم. آن زمان کامپیوتر تازه وارد ایران شده بود و ما چهره بازیگر نقش امام رضا (ع) را به آن وسیله پوشاندیم و نورانی کردیم که اتفاقا بازخورد بسیار مثبتی هم داشت.

مهدی فخیم‌زاده
مهدی فخیم‌زاده

فخیم‌زاده در چگونگی ساخت دو سریال تاریخی-مذهبی بیان داشت: مرکز سیمافیلم،«تنهاترین سردار» را قبل از من با کارگردان دیگری شروع کرده بود و حتی شش ماه هم جلو رفته بودند که پس از آن به مشکل برخوردند. در آن زمان قرار بود من برای سیمافیلم کاری خانوادگی در شکل و شمایل فیلم‌های «همسر» و «خواستگاری» بسازم اما محمدمهدی حیدریان (مدیریت وقت سیمافیلم) که ارتباط نزدیکی با من داشت به من ماموریت ساخت «تنهاترین سردار» را داد. در ابتدا گمانم از ساخت این سریال یک سریال مناسبتی جمع و جور و کوتاه بود اما بعدا دیدم با چه پروژه عظیمی رو‌به‌رو هستم! پس از آن هم «ولایت عشق» را به من سپردند که پنج سال زمان برای ساخت آن گذاشتم. به قدری کار روی پروژه‌های تاریخی سخت است که بعد از «ولایت عشق» دیگر توبه کردم که سمتش نروم و تا امروز سر قولم ایستادم.

فخیم‌زاده تاکید کرد: آثار تاریخی-مذهبی به خودی خود خیلی مقدس هستند اما فیلمساز را در زمان ساخت و پخش با مشکلات عدیده‌ای مواجه می‌کنند که عطایش را به لقایش ببخشد. برای من هم همین‌طور بود. بعد از ساخت دو سریال مذهبی-تاریخی، مجموعه‌های مشابه دیگری به من پیشنهاد شد که آنها را رد کردم. زمان مدیریت آقای لاریجانی که اتفاقا بسیار محکم پای ساخت سریال‌های صدا و سیما می‌ایستاد برای ساخت مجموعه‌ای درباره امام حسین (ع) به من مراجعه کردند که گفتم اصلا و آنها رفتند ساخت آن مجموعه را به کارگردان دیگری سپردند که در اواسط کار تعطیل شد. بارها از ساخت این‌گونه آثار امتناع کردم و همیشه گفته‌ام من فیلمساز هستم و از ابتدا هم تاریخی‌ساز نبودم. شخصی مثل داوود میرباقری عاشق ساخت کارهای تاریخی-مذهبی است اما من اتفاقی به این مسیر آمدم.




ربط وزیر تازه ارشاد با مهدی فخیم‌زاده چیست؟

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر: معرفی رسمی وزرای کابینه سیدابراهیم رئیسی به مجلس، ۲۰ مرداد انجام خواهد شد با این حال به نظر می‌رسد وزیر تازه ارشاد قطعی شده باشد.

به گزارش سینماروزان در اغلب رسانه‌های دست راستی از محمدمهدی اسماعیلی به عنوان وزیر ارشاد دولت جدید نام برده شده.

محمدمهدی اسماعیلی که لیسانس حقوق و دکترای علوم سیاسی دارد، دارای تحصیلات حوزوی نیز هست و کتبی با عناوین “اندیشه سیاسی آیت‌الله خامنه‌ای” و “اگر پهلوی ادامه می‌یافت…” را نگاشته.

از رزومه فرهنگی اسماعیلی می‌توان به مدیرکل نظارت سیما، مدیرکل برنامه‌ریزی مرکز تحقیقات صداوسیما، عضویت در شورای پژوهشی مرکز موسیقی صداوسیما، دبیر شورای تحقیقات صداوسیما و نماینده صداوسیما در شورای هنر نام برد که نشان‌دهنده قرابت او با ساختار مدیریتی صداوسیماست.

این قرابت شاید سبب شود گرفت و گیرهایی که در دولت اعتدال میان روسای سینما با صداوسیما بر سر شبکه خانگی وجود داشت و نتیجه‌اش سلب مسئولیت از سازمان و واسپاری زعامت به ساترا بود، حل گردد.

در فهرست مقالات محمدمهدی اسماعیلی درکنار مقالاتی که درباره انقلاب و جهان اسلام هست، با مقاله “بررسی دگردیسی انتقادی حجاب چادر در بازنمایی تلویزیون با مطالعه معناشناختی دو سریال آخرین گناه و بی‌صدا فریاد کن” برخورد می‌کنیم.

اینکه وزیر ارشاد رییسی دو سریال تلویزیونی را محور تحقیقی مرتبط با دگردیسی حجاب در ایران کرده، جالب به نظر می‌رسد.

“آخرین گناه” را حسین سهیلی‌زاده به تهیه‌کنندگی مهران رسام ساخته بود که هر دو از نیروهای رشدکرده در تلویزیون بودند. سهیلی‌زاده همچنان سریال‌سازی را ادامه داده و تازه‌ترین ملودرامش “ملکه گدایان” در حال عرضه در شبکه خانگی است.

دیگر سریال محور تحقیقی وزیر تازه ارشاد یعنی “بی‌صدا فریاد کن” را مهدی فخیم‌زاده ساخته است که ازجمله سریالهای پلیسی استاندارد تلویزیون بوده است.

فخيم‌زاده که از جمله کارگردانان برآمده از سینمای ایران است با وجود تبحر تکنیکی در هشت سال اخیر به جز یک فیلم “مشت آخر” و یک سریال به نام “فوق سری” نتوانسته فیلم یا سریالی را کارگردانی کند.

البته که فخیم‌زاده در این هشت سال در فيلم‌هايي مختلف مثل “آذر، شهدخت…”، “سوءتفاهم” و “به وقت خماری” و سریال‌هایی مثل “دندون طلا” و “علی البدل” و اخیرا “سلمان” بازی کرده ولی کارنامه کارگردانی او در این سالها خلوت‌تر شده است.

البته که وضعیت پیش آمده برای فخیم‌زاده در هشت سال اخیر، مختص او نیست و بسیاری از کارگردانان باسابقه سینما در دوران رونق فله‌ای‌سازی که از شبکه خانگی تا سینما را درنوردیده، مجال چندانی برای کار نیافتند.

در هشت سال اخیر صاحبان سرمایه چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی و اخیرا پلتفرم‌ها،  ترجیح داده‌اند اغلب با کارگردان‌نمایان بی‌ریشه و بدون جهان‌بینی و درعین حال “حرف گوش کن” کار کنند تا راحت‌تر بتوانند به اهداف مشروع یا غیرمسئول خود از تولید برسند و در این مسیر بسیاری از کارگردانان ریشه‌دار بیکار یا کم‌کار شدند.

منتظر می‌مانیم تا ببینیم با ورود محمدمهدی اسماعیلی به وزارت ارشاد، وضعیت کارگردانان کارکشته‌ای که این سالها بایکوت شدند تغییری خواهد یافت یا نه؟

ربط وزیر تازه ارشاد و فخيم زاده؟؟
ربط وزیر تازه ارشاد و فخيم زاده؟؟




چگونه مطالعه کتابی از رهبر انقلاب، فخیم‌زاده را واداشت به ساخت سریال امام حسن(ع)؟+عکس

سینماروزان: سریال زندگی امام حسن(ع) با عنوان “تنهاترین سردار‌” به کارگردانی مهدی فخیم‌زاده اولین‌بار در سال ۷۵ از شبکه یک پخش شد.

به گزارش سینماروزان پیش از آن که فخیم‌زاده به‌عنوان کارگردان سریال انتخاب شود این علاءالدین رحیمی بود که برای ساخت سریال انتخاب شده بود؛

علاء رحیمی در ابتدای انقلاب تجربه ساخت سریال “روایت عشق” با محوریت حوادث کربلا را داشت؛ سریالی که با هنرمندان مشهدی و در گناباد تولید شد و تا قبل از تولید سریال “مختارنامه” بارها از تلویزیون پخش شد.

علاء رحیمی در پیش‌تولید سریال امام حسن(ع) با تهیه‌کننده دچار اختلاف میشود و از کار جدا می‌شود و سیمافیلم به مدیریت محمدمهدی حیدریان از مهدی فخیم‌زاده می‌خواهند کار را بسازد.

فخیم‌زاده ابتدا نمی‌پذیرد ولی چنان که خود در کتاب خاطراتش “من و سینما” آورده بعد از خواندن کتابی با ترجمه رهبر انقلاب می‌پذیرد این کار را به سرانجام برساند.

آنچه می‌خوانید، برداشتی آزاد از کتاب خاطرات مهدی فخیم‌زاده است که به ساخت “تنهاترین سردار” منجر شده:

حیدریان گفت: ‌می‌خوام بری سریال رو ادامه بدی. ‌
با تعجب گفتم: ‌ادامه بدم؟ به چه عنوان؟ ‌
گفت: ‌به‌عنوان کارگردان. ‌
گفتم: ‌مگه کارگردانش چی شده؟ ‌
گفت: ‌چیزی نشده، امروز باهاش تسویه کردن. ‌
گفتم: ‌آقای حیدریان من توی کار تاریخی تجربه‌ای ندارم. ‌
گفت: ‌می‌دونم. غیر از دو، سه نفر هیشکی تجربه‌ای نداره. ‌
گفتم: ‌نمی‌شه از همون دو، سه نفر… ‌
نگذاشت حرفم تموم بشه، گفت: نه نمی‌شه، هرکدوم یه مانع و مشکلی دارن.

بعد ادامه داد: ما با انصاریان و موسوی (تهیه‌کننده سریال) یه لیست از کارگردان‌های مختلف که ممکنه بتونن از عهده این کار بربیان درست کردیم و همه‌رو مورد بررسی قرار دادیم و درنهایت به تو رسیدیم.

بهت‌زده به حیدریان خیره مانده بودم. چند لحظه‌ای به سکوت گذشت. بالاخره حیدریان گفت: خب نظرت چیه؟
گفتم: نظری ندارم. هرجور شما بفرمایید.
بلند شد و گفت: خیلی ممنون. پس میگم انصاریان باهات هماهنگ کنه و تو رو کاملا درجریان کار قرار بده.
دست داد و از اتاق بیرون رفت.

به انصاریان گفتم: حاجی قضیه چیه؟ من چه‌جوری کار علاء رحیمی رو ادامه بدم.
گفت: من این چیزا رو نمی‌دونم. اگه حرفی داری برو به حیدریان بگو.
گفتم: نه حرفی ندارم.
گفت: پس می‌سازی؟
گفتم: آره.
گفت: خوبه. چقدر راجع به امام‌حسن(ع) می‌دونی؟
من که کامل منگ بودم، گفتم: هیچی.
گفت: اصلا چیزی درمورد زندگی ایشون خوندی؟
گفتم: نه.
گفت: می‌دونی چه‌جوری شهید شده؟
یه‌خرده به مغزم فشار آوردم، چیزی یادم نیومد، گفتم: یادم نیست.
انصاریان خندید و گفت: کارگردان مارو ببین! زنش امام رو مسموم کرده.
گفتم: آره راست میگی. حاجی من معلوماتم راجع‌به تاریخ اسلام خیلی کمه.
خندید و گفت: معلومه، پدربیامرز تو حتی نمی‌دونی امام‌حسن(ع) رو کی شهید کرده!

خلاصه فیلمنامه‌ها رو گرفتم و رفتم خونه. ساعت ۹ شب بود که نشستم به خوندن تا پنج صبح، قسمت اعظم دو جلد فیلمنامه رو خوندم، ولی هرچی بیشتر می‌خوندم، بیشتر سرخورده و مایوس می‌شدم. سبک نگارش و چگونگی دیالوگ‌ها و تلفیق صحنه‌ها، ریتم و تمپو قصه‌گویی به‌هیچ‌وجه با من همخونی نداشت. صبح ساعت ۱۰ خودم رو رسوندم به سیمافیلم و رفتم توی اتاق انصاریان. سرش که خلوت شد، گفتم: حاجی عملی نیست. این فیلمنامه با من جور درنمیاد. گفت: یعنی چی؟ بده؟ گفتم: من به بدی و خوبیش کار ندارم، سبکش یه‌جوریه که با سبک فیلمنامه‌نویسی و فیلمسازی من متفاوته. گفت: یعنی می‌خوای نسازی؟ گفتم: نمی‌تونم بسازم.

به انصاریان گفتم: موندم از کجا شروع کنم، اول باید منابع تاریخ رو بگردم و تحقیقات کنم. گفت: لازم نیست، بیا من یه کتاب بهت بدم، بخونی همه‌چی دستت میاد.

رفتیم توی دفترش و از توی کشو، کتابی را درآورد و داد دستم و گفت: این رو بخون و بگو بسم‌الله و شروع کن.
نگاهی به کتاب انداختم، عنوانش این بود صلح‌الحسن(ع) نوشته آل‌یاسین، مترجم سید‌علی خامنه‌ای.

با تعجب گفتم: رهبر انقلاب ترجمه کرده؟ گفت: بله، مبنای تاریخی ما این کتابه. این کتاب رو بخون، هرجا هم سوالی داشتی به من زنگ بزن. وقتی رسیدم خونه، با ولع یه‌دور از اول تا آخر خوندم، خیلی چیز‌ها دستگیرم شد و خیلی صحنه‌ها و شخصیت‌های خوب پیدا کردم. دفعه دوم شروع کردم به یادداشت‌برداری و مشخص کردن سیر داستان و چگونگی حوادث و تداوم ماجراها. بار سوم فقط به قصد شخصیت‌پردازی کتاب را خواندم و شخصیت‌های کلیدی و اصلی و شخصیت‌های فرعی تاریخی رو مشخص کردم و به ساخت‌وساز شخصیت‌های فرضی پرداختم؛ شخصیت‌هایی که جنبه تاریخی نداشتن، ولی واقعیت‌نما بودن و می‌توانستند به وجه نمایشی و داستانی فیلمنامه کمک کنن. این کار‌ها تا بیستم اسفند به طول انجامید…

کتاب "صلح امام حسن"
کتاب “صلح امام حسن”




پاره‌ای از ادعاها و اظهارات مهدی فخیم‌زاده در تازه‌ترین گفتگوی تفصیلی‌اش⇐ از دستمزد ۱.۵میلیاردی ناصر تا دستمزد ۳میلیاردی بهروز در سالهای منتهی به انقلاب/از حضور قاچاقی سرکار استوار در یک سریال بعد از انقلاب تا ممانعت فخرالدین انوار از اعطای سیمرغ به فخری خوروش!!/از رد پیشنهاد ساخت پروژه‌های “محمد(ص)” و “امام حسین(ع)” تا نقد انفعال دولت در مسأله “رستاخیز”

سینماروزان: مهدی فخیم زاده از معدود کارگردانان ایرانی است که هم در سینما و هم در تلویزیون محصولاتی مخاطب پسند داشته است؛ هم فیلمهایی مانند «همسر» و «خواستگاری» و «مسافران مهتاب» و هم سریالهای نظیر «بی صدا فریاد کن»، «ساختمان85»، «تنهاترین سردار» و «ولایت عشق» جزو آثاری از فخیم هستند که توجهات را برانگیخته اند.

فخیم این روزها فیلم «مشت آخر» را روی پرده دارد و همین بهانه ای شده برای گفتگویی تفصیلی با علی زادمهر در «ایلنا» که در خلال آن حرفهایی خواندنی زده است.

مهدی فخیم‌زاده با اشاره به دستمزد بالای بازیگران مطرح در ادوار مختلف گفت: درحالیکه در سالهای منتهی به انقلاب تولیدات در سینمای قبل از انقلاب بسیار کاهش پیدا کرده بود اما چهار هنرپیشه شناخت شده محمدعلی فردین، بهروز وثوقی، بیک ایمانوردی و ناصر ملک‌مطیعی دستمزدهای خیلی خوبی می‌گرفتند. مثلا ناصر ملک‌مطیعی برای حضور در یک فیلم 150 هزار تومان(معادل ۱۵۰هزار دلار آن زمان و بیش از ۱.۵میلیارد این زمان) دستمزد گرفت یا بهروز وثوقی برای حضور در فیلم «نفس بریده» 300 هزار تومان (معادل ۳۰۰ هزار دلار آن زمان و بیش از ۳میلیارد این زمان) دستمزد گرفت درحالیکه همان زمان نیز همین بازیگران فیلم‌های ناموفقی در سینما داشتند که به فروش خوبی نرسیده بود.

فخیم‌زاده درباره همراهی با بازیگران قبل از انقلاب در سالهای بعد از انقلاب گفت: اصولا سراغ آن تیپ بازیگران نمی‌رفتم چون مجوز نمیدادند ولی یک بار در تلویزیون و در زمان ساخت سریال «بی‌صدا فریاد کن» عبدالعلی همایون(سرکار استوار) که پیر شده بود به دیدن من آمد و من می‌دانستم اگر به مسئولان صداوسیما اعلام کنم که می‌خواهم به او نقش بدهم آنها سابقه وی را بررسی می‌کنند و به او اجازه کار نمی‌دهند زیرا دنبال دردسر نبودند اما من یک نقش معمولی و پزشکی در بیمارستان را به او دادم و شش روز نیز سر صحنه بود اما به هیچ عنوان خبرش را اعلام نکردم و به روابط عمومی سریال نیز گفتم که اطلاع‌رسانی نکنند. البته متاسفانه چند روز بعد از پایان فیلمبرداری و قبل از پخش سریال عبدالعلی همایون درگذشت و تصاویر وی در آن سریال به عنوان آخرین نقش‌آفرینی او ثبت شد و دخترش نیز از ما بسیار تشکر کرد و گفت که پدرش آن شش روز را جزو یکی از بهترین روزهای زندگی‌اش می‌دانست.

فخیم‌زاده ادامه داد: وضعیت درباره بازیگران زن قبل از انقلاب بسیار بدتر بود و حتی کسانی که چهره‌های شناخته شده معروفی نیز نبودند باز اجازه نداشتند بعد از انقلاب فعالیت کنند و ما باید از بازیگرانی استفاده می‌کردیم که سن آنها بالا رفته باشد و دیگر شبیه چهره‌شان قبل از انقلاب نباشند. مثلا من با فخری خروش در فیلم «زخمه» همکار بودم و نقش زن و شوهر را ایفا می‌کردیم، بعد فخری خروش در فیلم «مترسک» ایفای نقش کرد و در جشنواره فیلم فجر می‌خواستند به او جایزه بدهند اما انوار اعلام کرد اگر به او جایزه بدهید گروه‌های فشار جنجال درست می‌کنند و دیگر اجازه نمی‌دهند تا او کار کند!!

فخیم‌زاده درباره چرایی عدم همکاری با تلویزیون در سالهای اخیر بیان داشت: همیشه از تلویزیون پیشنهاد داشتم و بعد از ساخت آخرین سریالم «فوق سری» پیشنهادات زیادی از تلویزیون داشتم و حتی به من پیشنهاد شد که سریالی تاریخی درباره شیخ بهایی، امام حسین(ع) بسازم یا سریالی در سه مقطع (از تولد تا بعثت، از بعثت تا فتح مکه، از فتح مکه تا رحلت) درباره حضرت محمد(ص) بسازم و حتی رسول جعفریان پژوهش و تحقیقات سریال را انجام داد اما من نپذیرفتم زیرا سریال تاریخی توانایی و انرژی زیادی می‌خواهد و البته دردسرهای بسیار زیادی دارد.

فخیم‌زاده افزود: من در هنگام ساخت سریال «ولایت عشق» استرس زیادی را تحمل کردم و آن زمان تازه سیستمی وارد کشور شده بود که می‌توانستیم بر روی شخصیتی که نقش معصوم را بازی می‌کند هاله نور بیندازیم تا مشکلی نداشته باشد و علیرضا رضاداد که مدیر تولید سیمافیلم بود به من و مازیار پرتو گفت که این سیستم را امتحان کنیم. بعد از آنکه سریال “ولایت عشق” ساخته شد شب اول پخش من تا صبح خوابم نبرد و می‌ترسیدم که پخش آن واکنش‌های زیادی را داشته باشد حتی نذر کردم که اتفاقی نیفتد که بعد از 10 روز پخش نیز آیت‌الله مکارم شیرازی نامه‌ای به تلویزیون نوشت و تشکر کرد ولی دیگر من سراغ ساخت سریال تاریخی و مذهبی نرفتم با اینکه پیشنهادات بسیاری داشتم .

این کارگردان خاطرنشان ساخت:  ساخت فیلم‌های تاریخی و مذهبی علاوه بر آنکه باید از فیلمنامه و تیم تولید قوی برخوردار باشد باید مورد حمایت کامل مدیران قرار بگیرد اما مدیران علاقه ندارند برای این کارها هزینه بدهند مثلا الان دولت نمی‌خواهد برای فیلم «رستاخیز» ساخته درویش هزینه بدهد و از آن دفاع کند.




واکنش مهدی فخیم زاده به عدم حضور فیلمش در جشنواره فجر⇐نه علاقه داشتم که در جشنواره باشم و نه فیلمم به جشنواره میرسید!!

سینماروزان: “مشت آخر” یا “مشت در وقت اضافه” تازه ترین فیلم سینمایی مهدی فخیم زاده است که پانزده سال بعد از آخرین فیلم اکران شده اش “همنفس” ساخته شده است.

بسیاری گمان میکردند این فیلم که در نیمه ابتدایی سال وارد تولید شد در جشنواره سی و هفتم فجر رونمایی شود ولی اعلام اسامی فیلمها همراه بود با غیبت این فیلم که گویا نماهای زدوخورد درجه اولی هم دارد.

مهدی فخیم زاده در گفتگو با سینماروزان در چرایی غیبت “مشت آخر” در جشنواره گفت: فیلم من جشنواره ای نیست و برای اکران ساخته شده است. خودم علاقه ای نداشتم و درعین حال از نظر فنی امکان رسیدن به جشنواره نبود. پس فیلم را به جشنواره ندادم و اساسا متقاضی جشنواره نبودم.




روایت مهدی فخیم‌زاده از تصادف سنگینی که پشت سر گذاشت⇐روی موتوری بودم که در حال حرکت نبود!!!

سینماروزان: حدود یک ماه پیش بود که مهدی فخیم زاده حین تولید تازه ترین فیلمش «مشت آخر» گرفتار یک سانحه تصادف شد و همین سانحه بود که او را راهی بیمارستان کرد و چند روزی هم بستری بود.

به گزارش سینماروزان درباره چگونگی رخداد تصادف حرف و حدیث فراوان بود و اغلب هم ناظر به اینکه فخیم زاده سوار بر موتورسیکلت به دنبال یافتن لوکیشن بوده که درگیر تصادف میشود.

مهدی فخیم زاده که این روزها کمدی «به وقت خماری» را هم روی پرده دارد خودش درباره چگونگی بروز تصادف به «جام جم» گفت: دقیقا یادم نیست چه اتفاقی افتاد که باعث تصادفی چنین بزرگ شد. یادم هست روی موتور نشسته بودم، موتوری که در حال حرکت نبود و راکب آن مدیر تولید فیلم «مشت آخر» بود که هنگام تصادف کنارم نبود. گویا موتورسواری با سرعت از یک فرعی میآید و محکم به موتور ما میکوبد و بقیهاش را دیگر یادم نیست، چون بیهوش شدم.

این کارگردان-بازیگر درباره روند درمانش بیان داشت: دکتر اصلا فیزیوتراپی تجویز نکرده! دو، سه تا قرص است که باید بخورم! حالم کاملا خوب است. چند روز بیهوش بودم و گمان میکردند که باید چند جایی از بدنم شکسته و مغز و ریههایم دچار مشکل شده باشد که خدا را شکر هیچکدام از اینها نبود.

فخیم‌زاده با اشاره به شایعاتی که از سوی برخی مخاطبان درباره شدت ضربه وارده به وی حین تصادف شکل گرفته اظهار داشت: مردم همیشه به من لطف داشته و دارند!! از جزئیات تصادف چیز زیادی نمیدانم اما انگار خیلی جدی بوده، الان شکر خدا حالم خوب است، شاید بتوان گفت چیزی شبیه معجزه رخ داده!!




روایت علیرضا زرین‌دست از سانحه‌ای که برای فخیم‌زاده رخ داد⇐با موتور(!!) برای یافتن لوکیشن رفته بود که…

سینماروزان: تمام شهروندان تهرانی چه آنها که خودروسوار هستند و چه آنها که اهل پیاده‌روی، بارها و بارها با موتورسیکلتهایی روبرو شده اند که به ناگاه جلوی آنها پیچیده‌اند و بی هر گونه واهمه از اتوبان گرفته تا خیابان و پیاده رو را به حریم اختصاصی خویش بدل کرده اند! کم هم نبوده اتفاقات مهلکی که از همین بی حساب و کتابی حرکت موتورسیکلتها حتی برای راکبان آنها رخ داده!

سانحه دیدگی مهدی فخیم زاده بازیگر-کارگردان ایرانی در جریان تولید فیلم آخرش «مشت آخر» هم کاملا مرتبط با موتورسواری بوده است! او سوار بر موتور بوده که دچار سانحه ای شدید شده است!

علیرضا زرین دست مدیر فیلمبرداری «مشت آخر» در شرح سانحه به «جام جم» گفته است: اتفاق ظهر افتاد؛ نهار خورده بودیم که متوجه شدم آقای فخیم‌زاده سر صحنه نیست، پرس و جو کردم، گفتند که با همکاران تولید و تدارکات با موتور(!!) برای پیدا کردن لوکیشن رفته‌اند. ساعتی گذشت آنها برنگشتند، حس بدی داشتم و با خودم می‌گفتم پیدا کردن لوکیشن نباید این‌قدر طول بکشد به یکی از بازیگران گفتم بیا برویم دنبالشان. چند نفری سوار ماشین شدیم و زمانی به محل تصادف رسیدیم که آمبولانس رسیده بود و داشتند مداواهای اولیه را انجام می‌دادند. دیدن‌ آن صحنه بسیار سخت بود و یادآوریش دلم را می‌لرزاند. فقط دعا می‌کنم که هر چه زودتر حالش خوب شود.

اینکه چرا یک کارگردان آن هم کارگردانی سرشناس که ردپایی محسوس از خود در سینما و تلویزیون به جا گذاشته باید با موتورسیکلت به دنبال یافتن لوکیشن باشد اصلی ترین پرسشی است که بعد از خواندن روایت زرین دست طرح میشود! آیا هیچ وسیله دیگری در دسترس فخیم زاده نبود که او ناگزیر با موتورسیکلت که بلحاظ ایمنی یکی از فقیرترین وسایل نقلیه است به دنبال پیدا کردن لوکیشن رفته است؟؟




فخیم‌زاده در آی.سی.یو⇔بیمه تکمیلی سینماگران در کُما!!!⇔هیأت مدیره و مدیرعامل ابوالمشاغل در فکر برگزاری مراسم تشییع؟؟!

سینماروزان: سانحه سنگینی که مهدی فخیم‌زاده بازیگر-کارگردان ایرانی حین تولید تازه ترین فیلمش «مشت آخر» با آن روبرو شد کار او را به بیمارستان کشاند و هرچند سطح هوشیاری او کمی بیش از قبل شده ولی همچنان در آی.سی.یو بستری است و مشخص هم نیست تا چه زمانی باید بستری بماند.

این را بگذارید کنار این مسأله که قرارداد بیمه تکمیلی سینماگران 31خردادماه پایان یافته و با گذشت هشت روز از تیرماه هنوز وضعیت بیمه تکمیلی مشخص نیست! با این حساب بیمه تکمیلی سال قبل سینماگران که روند بوروکراتیک انرژی‌زای ارائه خدماتش در همان مدت قرارداد هم کلی گله و شکایت از سوی بدنه سینما را موجب شد، طبق قرارداد هیچ خدماتی به فخیم زاده نخواهد داد.

در این شرایط هزینه بستری فخیم‌زاده یا باید از جیب شخصی این سینماگر برود یا آن که حامد حسینی تهیه کننده جوان این فیلم که در فیلم اولش حمایت ارگانهایی همچون فارابی و حوزه و تصویرشهر را داشت باید هزینه درمان را بدهد! هر یک از این فرضها که درست باشد نتیجه فقط یک چیز است؛ اهمال مدیریتی در انعقاد قرارداد بیمه تکمیلی 97 سینماگران.

وارد ماه چهارم سال جدید شده ایم و هیأت مدیره خانه سینما و در رأس آن منوچهر شاهسواری مدیرعامل این نهاد باید زودتر از اینها شرایط ارائه تسهیلات بیمه تکمیلی سینماگران را فراهم میکردند اما نه هیأت مدیره فعالیتی درباره بیمه تکمیلی انجام داده و نه مدیرعامل!

تازه این روند در شرایطی است که مدیرعامل 15شغله خانه سینما در هیأت مدیره صندوق اعتباری هنر هم حضور دارد و تنها با اندکی وقت گذاشتن، میتواند شرکتی درجه یک برای ارائه تسهیلات بیمه تکمیلی به سینماگران پیدا کند.

اما هشتمین روز تیرماه هم پشت سر گذاشته شده و مطمئنا به غیر از فخیم زاده، سینماگران دیگری هم در همین روزها نیازمند بیمه تکمیلی بوده و خواهند بود و هیچ واکنشی از هیأت مدیره خانه سینما و مدیرعامل آن را شاهد نیستیم!!

آیا حلقه بالادستی خانه سینما منتظر است تا خدا نکرده امثال فخیم زاده جان به جان آفرین تسلیم کنند و آن گاه در تشییع شان در رثایشان آه جانسوز سر دهند؟؟؟




گزارش رسانه اصولگرا از چرایی عدم تولید سریالی مرتبط با فتنه به کارگردانی مهدی فخیم‌زاده

سینماروزان: اتفاقات بعد از انتخابات88 که در برخی رسانه ها از آن با لفظ فتنه یاد میشود فارغ از آن که سبب ساز تولید فیلمهایی نظیر «پایان نامه» و «قلاده های طلا» شد سبب ساز انتشار آثاری در حوزه ادبیات و تلاشهایی برای اقتباس از این آثار در تلویزیون شد.

به گزارش سینماروزان از جمله این آثار رمانی بود به نام «نامیرا» نوشته صادق کرمیار که بنا بود یک اقتباس سریالی از آن با عنوان «مردان نخیله» توسط مهدی فخیم زاده به تهیه کنندگی مرتضی زراق کریمی هم ساخته شود که بعد از سالها بی نتیجه مانده است.

روزنامه اصولگرای «جوان» در گزارشی کوشیده چرایی عدم تولید این سریال را بررسی کند.

متن این گزارش را بخوانید:

بعد از چند سال خاك خوردن طرح توليد سريال «مردان نخيله» شنيده مي‌شود اين سريال قرار است بالاخره در مسير توليد قرار گيرد؛ سريالي كه قرار است فيلمنامه آن بر اساس متن يكي از رمان‌هاي فارسي چند سال اخير توليد شود.
 در سال 88 رماني به قلم صادق كرميار، منتشر شد كه مورد توجه اهالي مطالعه قرار گرفت؛ رماني كه مقام معظم رهبري نيز بر آن تقريظي نگاشتند و نقل‌قولي از ايشان به اين مضمون منتشر شد که «هر كسي مي‌خواهد فتنه‌ اخير را بشناسد، اين كتاب را بخواند.» شرايط سياسي و اجتماعي سال 88، باعث مي‌شود تا نگاه‌ها به سمت كتاب ناميرا معطوف شود؛كتابي كه دست به دست مي‌چرخيد و با فواصل كوتاه تجديد چاپ مي‌شد. بعد از آن نيز صحبت از ساخت سريالي بر اساس اين رمان موفق به ميان آمد؛ سريالي كه سرنوشت ساخت آن چند سالي است درگير راهرو‌هاي سيما فيلم شده است.
چرا ناميرا ساخته نشد؟
سال گذشته صادق كرميار در صفحه اجتماعي‌اش نوشت: هنوز يك سؤال هم در ذهنم بي‌پاسخ مانده است كه چرا صداوسيما با وجود فرمايش‌هاي رهبري درباره كتاب «ناميرا» و با وجود پيگيري‌هاي مستمر بنده، مجوز ساخت آن سريال را به بنده نداده‌اند. آنها در مقابل ناميرا مقاومت مي‌كنند. روز گذشته «جوان» براي پيگيري موضوع ساخت سريال «ناميرا» كه با نام «مردان نخيله» قرار است توليد شود با كرميار تماس گرفت. وي كه تمايلي به مصاحبه نداشت، صرفاً به گفتن اين جمله بسنده كرد که من هركاري از دستم بر مي‌آمد انجام داده‌ام، بايد از صداوسيما پرسيد كه چه كار مي‌خواهد بكند و قصدي براي توليد سريال دارد يا خير؟! گويا اين سؤالي است كه در صداوسيما هم جواب درستي به آن داده نشده است.
مردان نخيله درباره چيست؟
 صادق كرميار ابتدا مي‌خواست خودش كار ساخت سريال مردان نخيله را انجام دهد و علاوه بر اينكه نويسندگي فيلمنامه را برعهده داشت، كارگرداني و تهيه‌كنندگي سريال را نيز مي‌خواست به تنهايي بر عهده داشته باشد، ولي بعد مرتضي رزاق كريمي به عنوان تهيه‌كننده معرفي و نام مهدي فخيم‌زاده براي كارگرداني سريال مطرح شد. روابط عمومي سيما‌فيلم در فروردين 1391با انتشار خبري از ساخت سريال «مردان نخيله» در گروه معارف، انقلاب اسلامي و دفاع مقدس مركز سيمافيلم به كارگرداني مهدي فخيم‌زاده خبر مي‌دهد و در خلاصه داستان اين سريال مي‌نويسد: عبدالله بن عمير كلبي از سرداران بزرگ جنگ‌هاي جهادي است. او به همراه همسرش ام‌وهب به سوي نخيله در حركت است. ورود عبدالله به كوفه در شرايطي است كه كوفيان نامه‌هاي بسياري به امام نوشته‏اند و اكنون در انتظار پاسخ ايشان هستند. عبدالله مخالف ابن‏زياد و خلافت يزيد است و معتقد است كه امام بهترين گزينه براي خلافت مسلمانان است و…
فخيم‌زاده بعد از ساخت سريال «ولايت عشق» در سال 79 ديگر سراغ ساخت مجموعه‌هاي مذهبي نرفته بود و توليد «مردان نخيله» مي‌توانست بازگشت دوباره اين فيلمساز را به سريال‌هاي مذهبي در پي داشته باشد. قرار بر اين شد كه «مردان نخيله» در 13 قسمت 45 دقيقه‌اي توليد شود.
چرا بايد ناميرا ساخته شود؟!
نام رمان «ناميرا» با وقايع سال 88 گره خورده است؛ سالي كه بعد از آن واژه‌هاي «فتنه» و «بصيرت» به عنوان كليد واژه‌هاي اساسي وارد ادبيات سياسي جامعه ايراني شد. موضوع ناميرا نيز دقيقاً بر همين محور مي‌چرخيد. حجت‌الاسلام رحيم‌زاده، مدير وقت گروه درباره ساخت سريال«مردان نخيله» مي‌گويد: مردان نخيله بازخواني نقش خواص و عوام در كوفه آن دوران فرصتي فراهم مي‌كند تا ببينيم هر كدام از ما در كدام قسمت از تاريخ گذشته قرار گرفته‌ايم و چگونه مي‌توان جلوي تكرار آن اشتباه را گرفت و همچنين سؤالات فراوان ديگري كه تلاش شده است در فيلمنامه مردان نخيله به شكلي جذاب و در قالبي داستاني براي مخاطب امروز مطرح و پاسخ داده شود.
در آن روزها ساخت سريال ناميرا مي‌توانست به سؤال‌هايي كه در اذهان عمومي در مورد فتنه به وجود مي‌آيد، پاسخ دهد، ولي اين كار به سرانجام نرسيد. چند سال بعد يعني در دي‌ماه سال 96، ايران باز هم دچار حوادثي از جنس حوادث سال 88 شده است؛ حوادثي كه از بعد فرهنگي و هنري پاسخي به آن از جنس «ناميرا» داده نشده و هنوز هم جاي مردان نخيله و داستان كوفه‌اش براي كساني كه از تاريخ عبرت مي‌گيرند، خالي است.
مردان نخيله به مقصد مي‌رسند!
مدتي است مرتضي ميرباقري، معاون سيما از آغاز ساخت بيش از 100 سريال و ساخت مجموعه‌هاي فاخر تلويزيوني سخن مي‌گويد. شاهد تحول در ساخت سريال‌هاي تلويزيوني نيز اخبار منتشر شده درباره آغاز پروژه تلويزيوني «سلمان فارسي» به كارگرداني داوود ميرباقري است. آيا اين تغييرات به معناي ايجاد گشايش در مسير ساخت سريال «مردان نخيله» است؟ بعد از اضافه شدن مرتضي رزاق كريمي، مراحل تحقيق و نگارش فيلمنامه شروع مي‌شود. رزاق كريمي به «جوان» مي‌گويد: در همان زمان مرحله تحقيق و نگارش فيلمنامه را به پايان برديم و آن را تحويل سيما فيلم داديم، اما از آن زمان به بعد خبري از ساخت سريال نشد، علت ساخته نشدن سريال هم مشكلات مالي عنوان شد، اما آخرين شنيده «جوان» اين است كه پروژه تلويزيوني مردان نخيله در سيمافيلم دوباره در حال پيگيري است و مركز امور نمايشي سيما مي‌خواهد براي ساخت اين سريال دست به جيب شود. خبر خوب، اما كمي ديرهنگام براي ساخت مجموعه‌اي
تاريخي-‌ مذهبي كه مشخص نيست هنوز قرار است با همان تيم توليد سابق كار ساخت آن پيش برود يا اينكه بعد از مدت‌ها گرد فراموشي پاشيدن روي پرونده ساخت مردان نخيله، افراد جديدي قرار است آن را به مقصد برسانند.
 تجربه موفق آثاري تاريخي كه به حوادث تاريخ اسلام اشاره دارند نشان داده كه هرگاه يك اثر خوب مانند «امام علي(ع)»، «ولايت عشق»، «تنها‌ترين سردار» و «مختارنامه» ساخته مي‌شود، مردم حتي از باز‌پخش‌هاي چندين باره آنها نيز استقبال مي‌كنند.



سه سال بعد از شکست مطلق«اسب سفید پادشاه» با الناز شاکردوست⇐لطیفی «به وقت خماری» را با فخیم‌زاده و برق‌نورد می‌سازد⇔نویسنده فیلم شکست خورده «انزوا» فیلمنامه را نوشته!

سینماروزان: سه سال بعد از شکست «اسب سفید پادشاه» در اکران سراسری، محمدحسین لطیفی تصمیم گرفته تازه ترین فیلم خود را در گونه کمدی با نام «به وقت خماری» می سازد.

به گزارش سینماروزان «به وقت خماری» عنوان جدیدترین فیلم سینمایی محمدحسین لطیفی است که به تازگی وارد مرحله پیش تولید شده و با دریافت پروانه ساخت و انتخاب کامل بازیگران بزودی مقابل دوربین خواهد رفت.

فیلمبرداری این فیلم به طور کامل در تهران انجام می شود و برخی از لوکیشن ها نیز تاکنون انتخاب شده است. خانه ای در شرق تهران یکی از لوکیشن های اصلی این فیلم خواهد بود که بخش عمده فیلمبرداری قرار است در این خانه انجام شود.

«به وقت خماری» به نویسندگی احمد رفیع زاده یک کمدی اجتماعی است؛ از رفیع زاده پیشتر «خوابم می آد» و «آقای هفت رنگ» را دیده بودیم. «انزوا» آخرین فیلم اکران شده رفیع زاده بود که البته همین پاییز روی پرده رفت و شکست سختی خورد.

تاکنون از میان بازیگران حضور مهدی فخیم زاده و هومن برق نورد در این فیلم قطعی شده است.

فخیم زاده در این فیلم اولین همکاری مشترک خود را با لطیفی تجربه می کند. برق نورد نیز پیش از این در مجموعه تلویزیونی «دودکش» با این کارگردان همکاری داشته است.

«به وقت خماری» چندین چهره مطرح دیگر نیز خواهد داشت که گروه این روزها مشغول رایزنی با بازیگران هستند.

سایر عوامل اصلی «به وقت خماری» که تاکنون حضورشان در این پروژه قطعی شده عبارتند از:

مشاور تهیه کننده: جواد نوروزبیگی، مشاور پروژه: دکترسیدامین حسینیون، سرمایه گذار: سیدجواد حسینی، مجری طرح: علیرضا نجف زاده، مدیر تولید: سیدامیر سیدابراهیمی، مدیر فیلمبرداری: فرشاد گل سفیدی، مدیر صدابرداری: فرشید احمدی، طراح صحنه و لباس: حمیدرضا نوروزی، طراح چهره پردازی: ایمان امیدواری، منشی صحنه: ساناز فراهانی، دستیار اول کارگردان: رضا شریفی، مدیر برنامه ریزی: امیرعباس لطیفی، مشاور رسانه ای: امین اعتمادی مجد، عکاس: مهدیه لطیفی، تبلیغات فضای مجازی: امیر حسین حسینی، مدیر مالی و حقوقی: سمیرا اسدی، فیلمبردار پشت صحنه: علی حمدخدا، مدیر تدارکات: شاپور دلدارلنگرودی.




انتقاد «کیهان» از هنرمندانی که فقط به خاطر بالا رفتن عوارض خروج کشور زیر قولشان زدند و تا ۱۴۰۰ با روحانی نماندند⇐چرا درباره کاهش یارانه نان و افزایش قیمت حامل‌های انرژی حرفی نمی‌زنید؟؟؟

سینماروزان: در انتخابات96 هم به مانند اغلب انتخابات پیشین برخی از هنرمندان بدون توجه به کارنامه 4سال ابتدایی حسن روحانی به تبلیغ برای او دست زدند و مدام شعار «تا 1400 با روحانی» را دادند اما فقط شش ماه زمان لازم بود تا برخی از آنها به منتقدان روحانی تبدیل شوند.

به گزارش سینماروزان در هفته های گذشته با چهره هایی نظیر مهدی فخیم زاده و حمیدرضا آذرنگ روبرو بودیم که به صراحت به نقد عملکرد دولت دوازدهم پرداختند و در روزهای اخیر و درست بعد از ارائه لایحه بودجه97 به مجلس بود که برخی دیگر نیز به جمع انتقادکنندگان پیوستند.

رضا صادقی، مهدی پاکدل، نوید محمدزاده، باران کوثری، مهراب قاسم خانی، ساعد سهیلی و بهرنگ علوی از جمله چهره‌هایی بودند که افزایش عوارض خروج از کشور را مجالی کردند برای انتقاد از دولت دوازدهم..

روزنامه اصولگرای «کیهان» در گزارشی با مرور واکنش برخی از هنرمندانی که قید ادامه همراهی با روحانی تا 1400 را زدند به انتقاد از این پرداخته که چرا فقط یکی از بندهای لایحه بودجه که افزایش عوارض خروج از کشور باشد با انتقاد هنرمندان روبرو شده است؟

«کیهان» نوشته است: در میان تمامی موارد بحث‌برانگیز بودجه 97 نظیر افزایش حامل‌های انرژی، کاهش یارانه‌ نان و … که مستقیما با زندگی عامه مردم در ارتباط است هنرمندان تنها به افزایش عوارض خروج از کشور پرداخته‌اند، عوارضی که تنها شامل 8 درصد از مردم که قصد سفرهای تجاری و تفریحی به خارج از کشور را دارند می‌شود. این اتفاق بار دیگر نشان می‌دهد که اغلب بازیگران و عناصر سینمایی و به اصطلاح هنری فاصله زیادی با مطالبات مردم و جامعه دارند و بیشتر در فضای سرخوشی و سرمستی می‌گذرانند.




واکنش مهدی فخیم‌زاده به طرح پرسش سینماروزان در چرایی پاک کردن انتقاد از دولت روحانی⇐ده‌ها کامنت آمد که ترسیدی؟ ترساندنت ؟ تهدیدت کردن؟ بهت گفتن بردار؟/صفحه اینستاگرام بنده به آش شله قلمکار تبدیل شده بود در نتیجه تصمیم گرفتم که پاک کنم/پروژه «مشت در وقت اضافه» سه ماه پیش کلا منتفی شد/نه فارابی و نه هیچ یک از مراکز سینمایی قولی به من نداده!

سینماروزان: طرح پرسشی از سینماروزان در چرایی پاک شدن متن انتقادی مهدی فخیم زاده از حسن روحانی و طرح سوال درباره ارتباط این پاک شدن با وعده حمایت از سوی فارابی(اینجا را بخوانید) با واکنش مهدی فخیم‌زاده مواجه شد.

مهدی فخیم‌زاده با ارسال یادداشتی برای سینماروزان به صراحت از این گفته که نه از فارابی و نه از هیچ کدام از مراکز سینمایی دولتی یا غیردولتی قولی به او داده نشده که به خاطرش متنش را پاک کند؛ او دلیل پاک شدن متن را صرفا انبوه کامنتهای متناقضی دانسته که نثار صفحه اجتماعیش شده است.

متن یادداشت مهدی فخیم زاده برای سینماروزان را بخوانید:

سلام. نه والله! نه فارابی و نه هیچیک از مراکز سینمایی دولتی و غیردولتی با بنده تماسی نگرفته‌اند و هیچ قولی ردو بدل نشده. بنده سابقه‌ام در سینما مشخص است و نشان میدهد که به قول آن سیاستمدار بزرگ «نه فندق دارم که به کسی بدهم و نه دندان فندق شکستن دارم.»

پروژه «مشت در وقت اضافه» سه ماه پیش کلا منتفی شد و بنده خیال دارم آن قدر صبر کنم تا سرمایه‌گذار و تهیه کننده‌ای در بخش خصوصی پیداکنم و یا فرجی پیش بیاید و شخصا بتوانم سرمایه ساختش را فراهم سازم.

ازاین گذشته من تغییری در مواضعم ندادم؛ من در متن اول فقط یک کلمه نوشته بودم و فکر می‌کردم همین یک کلمه از طرف آدمی مثل من با سوابق کاری مشخص، برای خواننده کافی است که دریابد از چه پشیمانم. من که سیاستمدار و عضو حزب و جناح دسته و گروه خاصی نبودم جامعه شناس و اقتصاددان هم نیستم پس وقتی می‌گویم پشیمانم مشخص است که معنی اش چیست، معنیش اینست که از اوضاع فرهنگی و اختصاصا سینما ناراضی هستم.

اما به محض اینکه مطلب انتشار پیدا کرد هرکسی از ظن خود یار ما شد. یکی میگفت چرا پشیمانی؟ یکی میگفت اصلا بیخود از اول حمایت کردی! دیگری عقیده داشت که اصولا نباید در انتخابات شرکت میکردی و نفر بعد معترض بود که چرا به جای روحانی از فلان کاندیدا حمایت نکردی و الی اخر…

البته تعدادشان به نسبت کسانی که تائید میکردند اندک بود ولی به هر حال بودند و صفحه اینستاگرام بنده به آش شله قلمکار تبدیل شده بود در نتیجه تصمیم گرفتم که پاک کنم و همان مطلب را با توضیح و تفصیل و تفکیک جایگاه خودم در جامعه و سینما جایگزین سازم.

جالب این بود که در همان چند لحظه جایگزینی، ده ها کامنت آمد که ترسیدی؟ ترساندنت ؟ تهدیدت کردن؟ بهت گفتن بردار؟ در حالیکه هیچکدام از اینها نبود.

خود من این تصمیم را گرفته بودم و هیچ گونه مداخله و تماسی در کار نبود.

به هرحال چاره ای نیست؛ این شرایط فعلی جامعه ماست؛ ما به همه چیز معترضیم و به همه کس با شک و تردید و بدبینی نگاه میکنیم!امیدوارم این دوره نیز به سر آید و همه امور به روال طبیعی خودش باز گردد. انشاءالله.




چرا فخیم‌زاده اعتراض خود به روحانی را پاک کرد؟؟ آیا فارابی برای حمایت از «مشت در وقت اضافه» چراغ سبز نشان داده؟؟

سینماروزان: روز گذشته مهدی فخیم‌زاده با انتشار عکسی از حضور خود در یک همایش انتخاباتی با انتقاد از دولت روحانی نوشت: همراه تعدادی از سینماگران به مشهد رفته بودیم تا در مراسم سخنرانی آقای روحانی حضور داشته باشیم و برای ایشان تبلیغ کنیم. راستش را بخواهید الان پشیمانم.

فخیم زاده البته ساعاتی بعد، این متن اجتماعی را حذف کرد و در توضیحاتی اعلام کرد که در زمینه مسائل سیاسی صاحبنظر نیست و منظورش از این نوشته، این بوده که از وضعیت فرهنگ و هنر و سینما ناراضی است.

آن متن اعتراضی و سپس حذف سریع آن گمانه‌هایی را درباره جعلی بودن صفحه منسوب به فخیم‌زاده را شکل داد ولی فخیم زاده این گمانه را رد کرد و از تعلق این صفحه به خودش سخن گفت.

در این میان برخی هم به طرح پرسش درباره تغییر موضع ناگهانی فخیم‌زاده پرداختند و اینکه اصلا چرا او اول بار متن انتقادی نوشته که بخواهد پاکش کند؟

به مانند همیشه این طرح پرسش با پرسشهایی تازه امتداد یافت مبنی بر آن که آیا فارابی که پیشتر برای حمایت از تولید «مشت در وقت اضافه»فخیم زاده کمک نکرده بود بعد از متن انتقادی، به خود ادامه داده و به او برای حمایت چراغ سبز نشان داده؟؟




بعد از انتقادات مهدی فخیم‌زاده و کیومرث پوراحمد از فارابی⇐محمد نیک‌بین: مشخص نیست فارابی چرا به فیلمی ۵۰میلیون می‌دهد و به فیلمی دیگر ۵۰۰میلیون؟!/نبود ضابطه و قانون‌مندی آسیبهای فراوانی را وارد کرده!

سینماروزان: سیاست تازه ای که در فارابی برای حمایت از تولید صورت گرفته و در این مسیر به جای اعطای وام، نوعی مشارکت در تولید البته در قبال گرفتن وثیقه صورت می گیرد با انتقادات مهدی فخیم زاده و کیومرث پوراحمد مواجه شد.

به گزارش سینماروزان فخیم زاده با ارائه روایتی از تلاشهایش برای دریافت حمایت از فاربی، رویه جدید را همچون قرارداد ترکمانچای دانسته بود و پوراحمد به گلایه از این پرداخته بود که چرا فارابی فقط از نورچشمیها حمایت می کند.(اینجا و اینجا را بخوانید)

به تازگی محمد نیک بین تهیه کننده محجوب سینمای ایران که همچنان «ملی…» را روی پرده دارد درباره وضعیت حمایت فارابی از فیلمسازان به «شرق» گفت: یکی از مسائلی که این روزها در سینمای ایران مطرح شده، ‌بحث چگونگی عملکرد بنیاد سینمایی فارابی درباره اعطای وام به تهیه‌کنندگان در چرخه تولید فیلم‌‌های سینمایی است. قبل از هر چیزی، ‌واقعیت این است که اصلا نمی‌دانیم سیاست‌های جدید بنیاد دقیقا چیست! چندان مشخص نیست که می‌خواهند به چه نوع فیلم‌هایی وام بدهند و این وام‌ها قرار است مشمول چه نوع فیلم‌هایی شود!

این تهیه کننده ادامه داد: آیا قرار است به فیلم‌های دفاع مقدس توجه شود، ‌یا فیلم‌اولی‌ها یا ژانر کودک و… . از همه مهم‌تر، نحوه تقسیم وام‌هاست؛ مثلا می‌خواهند به فیلمی ٥٠ میلیون تومان وام بدهند یا به فیلم دیگر ٥٠٠ میلیون تومان! اصلا مبنای انتخاب فیلم‌ها بر اساس چه معیاری خواهد بود. به ‌همین ‌دلیل وقتی سیاست‌ها ‌شفاف بیان نمی‌شود، در نتیجه معیاری دیگر وجود ندارد و فقط سلیقه‌ها اعمال خواهند شد!

نیک بین خاطرنشان ساخت: اصلا حسن اینکه سیاست‌ها شفاف بیان شود، ‌این است که هر کسی در جایگاه خودش قرار می‌گیرد و دست آخر انتظارات بی‌جا از بنیاد سینمایی فارابی نخواهیم داشت. نکته مهم بعدی این است که اصولا اعطای وام برای تداوم فعالیت سینمای مستقل امری ضروری است؛ چون سال‌هاست بنیاد سینمایی فارابی به چنین کاری مشغول بوده و با زیروبم‌های کار تولید فیلم کاملا آشناست؛ وگرنه غیر از فارابی هیچ جای دیگری وجود ندارد که چنین کاری انجام دهد. از آن گذشته، ‌گرفتن وام از بانک‌ها و بازگشت آنها با سود‌های ٢٠ درصد، کمر بخش خصوص را می‌شکند و در درازمدت هم با توجه به بالارفتن هزینه‌های تولید، به‌صرفه نخواهد بود.

این تهیه کننده تأکید کرد: باید بپذیریم در همه این سال‌ها مشکلات مهم در بخش فرهنگ و هنر، نبود قانون‌مندی و ضابطه‌مندی است که آسیب‌های فراوانی وارد کرده است؛ چون اصولا در ایران هیچ نهادی از کسانی که کارآفرین هستند و اصولا سودآوری می‌کند، حمایت نمی‌کند. اغلب هم دولت‌ها به دلیل اینکه از موضع قدرت هستند، کمتر به سرمایه این بخش از جامعه توجه می‌کنند و به دلیل حمایت‌نکردن و نبود امنیت اقتصادی این بخش رها می‌شود و طبیعتا کسی در این بخش نمی‌تواند ریسک کند. به ‌همین ‌دلیل بی‌‌دلیل نیست که این روزها صدای برخی از تهیه‌کنندگان سینمای ایران درآمده است.




روایت مهدی فخیم‌زاده از قرارداد ترکمانچایی که فارابی در سازوکار تازۀ مشارکت پیش‌روی فیلمسازان می‌گذارد⇐فارابی ابتدا گفت بیشتر از ۲۰۰ میلیون نمی‌شه به شما وام داد!/بعد از حضور ایل‌بیگی در فارابی گفتند ۴۰۰ میلیون وام می‌دهیم اما هم ۳۲درصد شراکت می‌خواهیم و هم بابت شراکت چک می‌گیریم!! حق هم نداری شریک ثالث بگیری!/معلوم نیست فارابي چرا يهو همچين ويراژي داده و از وام به شراکت سوييچ کرده/آیا این شراکت، یک جور رانت تازه است؟/آیا فارابی می‌خواهد به اسم شراکت به هنروتجربه و ناقلان ژن خوب، پول برساند؟/تابش گفته هميني هست که هست!/باعث تأسف است که سینما شده خوکچه آزمایشگاهی!/خوشحالم که با طناب پوسیده فارابی در چاه مشارکت نرفتم!

سینماروزان: بنیاد سینمایی فارابی به عنوان مهمترین نهاد زیرمجموعه سازمان سینمایی سالهاست که براساس ضوابط خاص خود از فیلمسازان به گونه های مختلف از شراکت در تولید یا اعطای وام حمایت میکند.

به گزارش سینماروزان در هفته های اخیر علیرضا تابش مدیرعامل متأخر این نهاد که با حداقل رزومه سینمایی موثر، سر از مدیریت در این نهاد درآورد و البته که این دریافت منصب هم هیچ ربطی به خویشاوندی شان با رییس دولت اصلاحات نداشت(!!) از ضوابط تازه در اعطای حمایت به فیلمسازان سخن گفت؛ ضوابطی که جز فیلمسازانی که پیه دریافت آن را به تن مالیده‌اند کسی از جزییات آن باخبر نیست.

مهدی فخیم زاده فیلمساز صریح اللهجه سینما و تلویزیون از جمله آنهاست که مترصد بود با دریافت حمایت فارابی کمدی «مشت در وقت اضافه» را بسازد اما در نهایت این امر میسر نشد.

فخیم زاده در یادداشتی با درونمایه طنز با مرور تلاشهای ناکامش برای دریافت حمایت از فارابی سازوکار جدید این ارگان در اعطای حمایت را شبیه به قرارداد ترکمانچایی دانسته که بیش از آن که به نفع فیلمسازان مستقل باشد به ضرر آنهاست.

سینماروزان متن کامل یادداشت مهدی فخیم زاده را ارائه میدهد:

والله من يه تجربه شخصي دارم که اگه اونو توضيح بدم ممکنه خيلي چيزا براي خوانندگانتون مشخص بشه. من طي اين سي‌و‌سه چهارسال که از عمر فارابي مي‌گذره هيچ وقت براي گرفتن وام يا تسهيلات فيلمسازي سراغ فارابي نرفتم، يعني دوطرفه بود، نه فارابي‌چي‌ها مارو تحويل مي‌گرفتن، نه ما خودمونو سنگ رو يخ مي‌کرديم. فارابي جاي آدم‌هاي خاص با نوع فيلمسازي خاص و روابط خاص بود، بگذريم.

اواخر سال‌گذشته من براي فيلمنامه‌اي پروانه‌ساخت گرفتم. ولي اين روز‌ها پيدا کردن تهيه‌کننده و سرمايه‌گذار براي هر نوع فيلمنامه‌اي کارآسوني نيست. چون تهيه‌کننده‌هاي ما فعلا به يک نوع کمدي بخصوص از نوع لودگي تمايل پيدا کردن. (البته حق دارن بيچاره‌ها‌، چون درحال‌حاضر به‌هر دليلي اين نوع فيلم مورد استقبال مردم قرارگرفته، تهيه‌کننده بخش‌خصوصي هم که مثل موسسه اوج و حوزه هنري و نورتابان سرگنج ننشسته) قصه من از اون نوع نبود، تهيه‌کننده بخش دولتي هم با من و امثال من پالوده نمي‌خورن، اونا مشتري‌هاي خاص خودشون و سوژه‌هاي خاص خودشونو مي‌طلبن.

درنتيجه فکر کردم بهتره خودم سرمايه فيلمو جور کنم، ولي من که يک‌ميليارد و پانصد‌ميليون تا دوميليارد تومن پول نقد نداشتم. چه کنم چه نکنم به‌فکر فارابي افتادم، به‌خودم گفتم خدا رو چه ديدي شايد براي يه‌دفعه‌‌ام که شده ازاين نمد فارابي يه کلاهي هم واس ما درست بشه. شال و کلاه کردم و تو ارديبهشت امسال فتوکپي شناسنامه و کارت ملي و اصل و خلاصه فيلمنامه و فيش ثبت بانک فيلمنامه وکوفت و زهره‌مارو… بردم تحويل بخش فرهنگي فارابي دادم، گفتن خبر ميديم. يک‌ماه گذشت خبري ندادن. زنگ زدم گفتن منتظرباش خبر ميديم، يه‌ماه ديگه گذشت بازم خبري نشد دوباره زنگ زدم خلاصه چه دردسرتون بدم بعد از دوماه‌نيم يه آقايي تماس گرفت وگفت ما بيشتر از دويست‌ميليون به‌شما نمي‌تونيم وام بديم، گفتم خيلي‌ممنون دست شما درد نکنه به‌درد من نمي‌خوره.

ول کردم و بي‌خيالش شدم. گفتم عجله‌اي نيست باشه ببينيم چي ميشه. پونزده، بيست روز بعد آقاي ايل‌بيگي که تازه شده بود قائم مقام فارابي زنگ زد وحال واحوال کرد و گفت فلاني تو يه تقاضا‌نامه اينجا داري، مي‌خواي دوباره به‌جريان بندازيم؟ گفتم نيکي و پرسش. يه ماه‌و نيم ديگه گذشت باز خبري نشد اين‌بار من يه اس‌ام‌اس فرستادم وگفتم آقاي ايل‌بيگي…

خلاصه تو اواخر شهريور يا اوايل مهر بود که خبردادن بيا براي عقد قرارداد. شال و کلاه کردم، رفتم. مسئول بخش مالي گفت :«کشتي‌بان را سياستي دگر آمد، فارابي ديگه به کسي وام نميده، ما مشارکت مي‌کنيم.» يه قرارداد پونزده بيست صفحه‌اي گذاشت جلوم. قرارداد رو ورداشتم آوردم خونه و نشستم خوندم، ديدم نوشته ما چهارصد‌ميليون به‌شما وام مي‌ديم در عوض به نسبت 32‌درصد از فيلم شريک مي‌شيم و هراتفاقي که براي فيلم بيفته 32درصدش مال ماست. درضمن قيد کرده بود که طبق اين قرار‌داد گرفتن شريک ثالث قدغنه. همچنين بابت اين قرارداد همون اول يه چک چهارصد‌ميليوني بدون تاريخ بايد بدي.

گفتم عجب قراردادي، مي‌خوان شريک بشن بعد چکم مي‌گيرن. تا حالا شريک اينجوري ديدين؟ به‌هرحال چاره‌اي نبود، مي‌خواستم فيلمو بسازم. ولي هرچي فکر کردم ديدم با چهارصد‌ميليون فارابي و نقدينگي خودم نمي‌تونم فيلمو تموم کنم. دوباره بلند شدم و رفتم فارابي و گفتم آقاي مسئول مالي، اين قرارداد ترکمنچايي قبول، ولي من اگه اينجوري فيلمو شروع کنم نيمه‌کاره مي‌مونه، شريک ديگه‌اي هم نمي‌تونم بگيرم، مي‌گي چيکار کنم؟ نمي‌شه پنجاه پنجاه بشيم؟ گفت شرمنده، مامورم و معذور. آقاي تابش گفته هميني است که هست، بيشتر از اين مقدور نيست. منم ول کردم و اومدم.

دوباره بي‌خيال ساختن فيلم شدم تا ببينم مزاج سينما کي تغيير مي‌کنه و شرايط براي ساختن فيلمي که لوده نباشه کي آماده مي شه. تب و تاب ساختن فيلم که ازسرم افتاد تازه فرصت کردم که بشينم و سَکيس دوقوز کنم و به اين خط ومشي جديد فارابي خوب دقيق بشم. اين ديگه چيه؟ کدوم شير پاک خورده‌اي نشسته و يه همچين فکرِ بکري کرده؟ فارابي تاحالا وام مي‌داد و مي‌گفت مي‌خوام فيلمسازي رو تسهيل کنم و نقدينگي بچه‌هاي فيلمسازو تامين کنم که بتونن فيلمي که مي‌خوان در ژانرهاي مختلف و متنوع بسازن، حالا بگذريم که چي مي‌شد و چيکار مي‌کردن و به کيا مي‌دادن، کدومش درست درمي‌اومد و کدومش غلط، ولي صورت مسئله اين بود. ولي صورت مسئله مشارکت چيه؟ کي حاضر مي‌شه با اين شرايط با فارابي شريک بشه؟ اگرکسي قصد داشته باشه يه فيلم حرفه‌اي و جذاب و پرمخاطب بسازه چرا بايد با فارابي شريک بشه؟ خوب خود بچه‌ها و تهيه‌کننده‌ها و دست اندرکاران سينما مي‌تونن باهم شريک بشن، يا سرمايه‌گذاري از بيرون جورکنند و فيلم بسازن، همون کاري که الان خيلي‌ها دارن مي‌کنن، چرا برن فارابي‌؟ فارابي که معلومه چي‌کار مي‌کنه و قدرالسهمش رو چطوري پرداخت مي‌کنه. مگه درطي اين سال‌ها وام‌هاشو چطوري پرداخت کردن؟ به‌قسط‌هاي حلوا جوزي. يه قسط اول، يه قسط وسط، يه قسط آخر، يه قسط بعد از صداگذاري… الي آخر. تو پيش‌نويس قرارداد منم همينجوري نوشته‌ بودن.

تازه همه مي‌دونن فارابي هيچ‌وقت سر موقع پرداخت نمي‌کنه، يه‌سال يه‌سال عقب مي‌ندازه، مي‌گه ندارم، بودجه‌ام نرسيده، مقدور نيست… کاريش نمي‌شه کرد. فارابي که تهيه‌کننده بخش‌خصوصي نيست که دلش شورسرمايش رو بزنه، بخش دولتيه، با يک نهاد دولتي کاري نمي‌شه کرد. اگه کسي رو شراکت و قول و قرار فارابي حساب کنه و فيلم‌برداري رو شروع کنه، ته‌حسابش با کرام‌الکاتبينه. اگه وسط فيلم مطابق معمول فارابي سهمشو پرداخت نکرد و به‌تعويق انداخت چي‌کار بايد کرد؟ فيلم‌برداري رو که نمي‌شه تعطيل کرد تا فارابي پول براش بياد و احتمالا سهمش رو بده يا نده. شريک ديگه‌اي هم که طبق قرار‌داد نميشه گرفت. فعل‌وانفعال مالي ديگه‌اي هم رو فيلم نمي‌توني بکني و از جايي هم نمي‌توني پول بگيري چون اول بايد موافقت شريکت يعني فارابي رو جلب‌کني، جلب کردن چنين موافقت‌هايي هم از يه‌ نهاد دولتي مثل فارابي کار حضرت فيله و باهزار اگر و اما روبه‌رو مي‌شي.
به هرحال از هرطرف که نگاه مي‌کني نمي‌توني بفهمي که فارابي چرا يهو همچين ويراژي داده  و از وام به شراکت سوييچ کرده. ازمن که گذشت، من چهارصد‌ميليون فارابي‌رو نگرفتم و از خير وام و شراکتشم گذشتم. ولي آقاي تابش‌جون ما بگو اين فکر بکر از کجا به کله شما افتاده؟ والله من که چهل‌ساله تو اين سينمام و از دور و نزديک فعل‌وانفعالات سينما رو رصد مي‌کنم هرچي فکر مي‌کنم نمي‌تونم بفهمم قضيه چيه‌؟ اگه راستشو بخواي، ببخشيدا! تنها منطقي که به‌نظرم مي‌رسه اينه که اين شراکت يه جور رانت تازه است. وام‌هايي که تا حالا به بعضي فيلم‌ها و آدم‌ها دادين سروصدا راه‌انداخته و اينور اونور نوشتن و بازخواست کردن‌، حالا فارابي مي‌خواد به اسم شراکت به فيلم‌هاي خاص که هيچگونه امکان فروش ندارن و از همون اول معلومه که نمي‌تونن مخاطب‌رو به سالن بکشه و به قصد جشنواره و «هنروتجربه» ساخته مي‌شه و سازنده و تهيه‌کننده‌‌اش هم احتمالا از ژن خوب برخورداره به اسم شراکت يه‌پولي برسونه و يه ژن خوب به سينما تزريق کنه. بعدم هر کي بگه چرا يه‌همچين پولي به يه‌همچين آدم و يه‌همچين فيلمي دادين، بگن وام قرض‌الپس‌نده که نداديم، شريک شديم، پول بيت‌المال‌و پس مي‌گيرم. ولي کدوم پول؟ از کي پس مي‌گيري؟ پدربيامرز، شما که به‌قول خودتون از فيلم‌هايي که فروش کردن نمي‌تونين وام‌هاي کلوني رو که دادين پس بگيرين و به قول خودتون يه اطاق چک برگشتي از بچه‌هاي سينما دارين، حالا چطوري مي‌خواين سهم شراکتتون ‌رو از فيلمي که نفروخته بگيرين؟ از کي پس بگيرين؟ فيلمي که نفروخته و با خاک يکي شده و زير صد‌ميليون فروخته پولش کجا بود که به‌شما پس بده؟
به ‌هرحال سال‌هاست که سينما شده خوکچه آزمايشگاهي، هرکي هرچي به فکرش مي‌رسه رو اين سينماي بدبخت پياده مي‌کنه و نفر بعدي مياد و مي‌گه اشتباه بود، خراب مي‌کنه و دوباره يه چيز جديد راه ميندازه. من به شما قول مي‌دم که اين شراکت فارابي هم از همون کار‌هاست، امکان نداره پا بگيره و جواب بده، من مرده و شما زنده، خواهيد ديد که بعد از مدتي يا خودشون کنسل مي‌کنن و مي‌گن جواب نداد يا جانشينشون اينکار رو مي‌کنه. فقط چيزي که مي‌مونه اينه که : اجر خود مي‌برن و زحمت ما مي‌دارن.
درپايان لازمه يه ‌تشکري از جناب تابش داشته باشم، چون ايشون با عدم‌موافقت پنجاه‌درصدي باعث شدند که من با فارابي شريک نشم و يه ‌بلاي گنده از سرم برداشته بشه، چون اگه موافقت کرده بود و من با طناب پوسيده فارابي تو چاه فيلمسازي رفته بودم الان يه فيلم نيمه‌کاره رو دستم مونده بود. ولي حالا مي‌تونم صبرکنم تا اين موج لوده‌بازي تو سينما بخوابه و من يه تهيه‌کننده يا شريک درست وحسابي پيدا کنم و فيلمم‌رو بسازم…




مهدی فخیم‌زاده: بازپخش برخی کارهای قدیمی به مدیران تلویزیون ارتباطی ندارد و معلول کمبود بودجه است/از اواسط دوران ضرغامی تلویزیون دچار معضل کمبود بودجه شد و این معضل همچنان باقیست/تا بودجه نباشد کسی به سراغ تولید سریال تاریخی-مذهبی نمی‎‌رود

سینماروزان: مهدی فخیم زاده از جمله کارگردانان باسابقه سینماست که سابقه فعالیت برای تلویزیون را هم دارد و از جمله دو سریال تاریخی «ولایت عشق» و «تنهاترین سردار» را کارگردانی کرده است.

به گزارش سینماروزان بازپخش چندین و چندباره آثار تاریخی-مذهبی قدیمی و از جمله «مختارنامه» از رسانه ملی موجب شده مهدی فخیم زاده در این باره طرف پرسش قرار گیرد.

مهدی فخیم زاده که قصد دارد به زودی و بعد از سالها دوری از سینما فیلمی با نام «مشت در وقت اضافه» را بسازد با اشاره به دلیل بازپخش برخی سریال‌ها در تلویزیون به «ایسنا» گفت: زمانی که تلویزیون برای تولید آثار نمایشی جدید بودجه ندارد، مجبور می‌شود به اینکه سریال‌های قدیمی را بازپخش کند و تکرار یک سریال دیده شده دیگر جذابیتی برای بیننده ندارد.

این کارگردان با اشاره به روند تولید سریال‌های تاریخی مذهبی، بیان کرد: ساخت سریال‌های مذهبی و تاریخی بودجه زیادی لازم دارند و مدت زمان زیادی طول می‌کشد تا به نتیجه برسد. تولید سریال «مختارنامه» هفت سال طول کشید. همچنین مجموعه «ولایت عشق» را دو سال و نیم فیلمبرداری کردیم؛ البته از زمانی که من شروع به تحقیق و نگارش فیلمنامه این سریال کردم تا زمانی که پخش سریال تمام شود، پنج سال زمان برد.

فخیم‌زاده به مشکلات مالی تلویزیون اشاره کرد و گفت: ساخت این نوع سریال‌ها سنگین و دشوار است و هزینه زیادی برای تولید آن‌ها نیاز است. تلویزیون از اواسط دوره آقای ضرغامی، رییس سابق سازمان صدا وسیما گرفتار معضل کمبود بودجه شد در نتیجه اگر بودجه نباشد اصل قضیه یعنی تولید و کیفیت هم دچار مشکل می‌شود.

او با اشاره به اینکه پخش تکراری برخی سریال‌ها از تلویزیون معلول کمبود بودجه است ادامه داد: بازپخش برخی کارهای قدیمی از تلویزیون به مدیران سازمان ارتباطی ندارد، بلکه به بودجه تلویزیون مربوط می‌شود. در حال حاضر تلویزیون به دلیل مشکلات مالی تحمل مخارج سنگین برای تولید یک پروژه را ندارد، بنابراین زمانی که تلویزیون برای تولید آثار نمایشی جدید بودجه ندارد، مجبور می‌شود سریال‌های قدیمی را بازپخش کند و تکرار یک سریال دیده‌شده دیگر جذابیتی برای بیننده ندارد.

این بازیگر درباره محتوای برخی مجموعه‌های تلویزیونی اظهار کرد: من به دلیل اینکه تمامی سریال‌های تلویزیون را ندیده‌ام، نمی‌توانم قضاوت کلی کنم  اما کیفیت محتوای سریال‌های تلویزیونی هم به بودجه بستگی دارد و مدیران هم نمی‌توانند کاری کنند.

او درباره تاثیر بودجه بر کیفیت ساخت یک سریال توضیح داد: زمانی که برآورد بودجه سریالی که تولید آن هفت یا هشت ماه زمان می‌برد، پایین باشد باعث می‌شود که آن سریال در چهار ماه فیلمبرداری و تمام شود؛ بنابراین این کم وقت گذاشتن بر روی تولید یک سریال، به کیفیت آن لطمه خواهد زد.




فخیم زاده با تایید احتمال همکاری با تهیه کننده فیلم ۳ارگانی بیان کرد⇐فیلمنامه من طنز-حادثه ای است و ربطی به مرصاد ندارد/فارابی بعد از یک ماه و نیم معطلی با لحنی برخورد کرد که یاد محله درخونگاه و نذری گرفتن افتادم!!/تولید فیلم تازه ام هیچ ربطی به حیدریان ندارد

سینماروزان: انتشار خبری مبنی بر همکاری مهدی فخیم زاده کارگردان باسابقه و موفق سینما و تلویزیون با تهیه کننده جوان فیلم 3ارگانی “ماجرای نیمروز” در سینماروزان با واکنش مهدی فخیم زاده مواجه شد.

فخیم زاده با ارسال جوابیه ای شش بندی به سینماروزان در کنار شفاف سازی پیرامون آخرین فیلم اکران شده اش “هم نفس” از این گفته که برخلاف شنیده ها هیچ حمایتی از سوی سازمان سینمایی و فارابی برای تولید فیلم تازه اش “مشت در وقت اضافه” صورت نگرفته است.

این کارگردان در کنار تایید احتمال همکاری با تهیه کننده فیلم 3ارگانی، پروژه تازه اش را بی ربط به ماجرای منافقین دانسته است.

متن جوابیه مهدی فخیم زاده را بخوانید:

۱- من فیلم “هم نفس” را قبل از مسئولیت جناب حیدریان ساختم و وقتی آماده شد و به جشنواره رسید ایشان مسئولیت سینما را برعهده گرفته بودند و ساختش هیچ ارتباطی به حضور ایشان در معاونت سینمائی نداشت وهیچ کمکی از طرف ایشان به بنده و “هم نفس” نشد.

۲- “هم نفس” به هیچ وجه با مشارکت تلویزیون ساخته نشد بلکه سرمایه این فیلم توسط بنده و آقای مرتضی شایسته(هدایت فیلم ) تامین شد و هیچ ارتباطی به تلویزیون نداشت. بعد از اکران مطابق سیاستی که تلویزیون درپیش گرفته بود ( فیلمهای سینمائی را بصورت مینی سریال طی چند شب نمایش میدادند ) رایت تلویزیونی “هم نفس” را از ما خریدند و نمایش دادند .والسلام.

۳- برای این فیلمنامه “مشت ، در وقت اضافه” هم که اکنون سه ماه است پروانه ساخت گرفته ام هیچ ارتباطی به مدیریت آقای حیدریان ندارد بلکه بیش از یک سال بود که من در حال نوشتن و آماده سازی فیلمنامه بوده و اصلا نه من و هیچ کس دیگری احتمال نمیداد که جناب حیدریان به معاونت سینمائی برگردد ، چرا که این معاونت لانه زنبور است و هیچ کس سر سالم ازاین معاونت به خانه نبرده و وقتی آقای حیدریان دوباره پذیرفت من و دوستانمان سخت تعجب کردیم چرا که ایشان یکبار این پست را تجربه کرده بود وکاملا میشناخت. اینکه چرا پذیرفته اند به خود ایشان مربوط است ، بنده بی تقصیرم.

۴- فیلمنامه “مشت در وقت اضافه” هیچ ارتباطی به عملیات مرصاد و منافقین و سیاست ندارد ، حتی فکر نکنم در ژانر اجتماعی هم جای بگیرد. فیلمنامه ایست در مایه های طنز ، البته نه کمدیهائی که این روزها مد شده ،که من نه بلدم و نه دوست دارم بلکه طنز موقعیت توام با اکشن و حادثه. دو ژانری که قبلا تجربه کرده ام و کم وبیش خیال میکنم میشناسم.

۵- در همین زمان مدیریت جناب حیدریان من فیلمنامه “مشت ، در وقت اضافه” را به فارابی ارائه کردم و بعد از یک ماه ونیم معطلی و شورا ، شورا کردن آخر سر یک آقائی که من اصلا نمیشناسم و اسمش را هم نشنیده ام از بخش فرهنگی فارابی تماس گرفت و با لحن نه چندان دلپذیری گفت ما پول نداریم و فقط میتوانیم دویست میلیون ، آن هم نه بصورت نقد بلکه به اقساط به شما کمک کنیم و لحنش چنان بود که من بی اختیار یاد دوران بچگی ، پاچنار و درخونگاه ونذری گرفتن از در خانه متمکنین محل افتادم وگفتم: ما آبروی فقر و قناعت نمیبریم با پادشه بگو که روزی مقرراست. از خیر فارابی و گرفتن وام گذشتم و رسمااعلان انصراف کردم ولی نه به کسی گفتم ،نه دادو فریاد راه انداختم و نه به مقامی شکایت نمودم .سرخویش گرفتم و پی کارم رفتم. البته خبر داشتم که وام های چندصد میلیونی به دیگران داده اند ولی باخودم فکر کردم که احتمالا آنها باید ازما بهترآن باشند، من که از ما بهتر نیستم !!

۶- اخیرا جناب محمود رضوی (تهیه کننده ای که باکنایه و اشاره آدرس میدهید) خلاصه ای از قصه فیلمنامه بنده را از زبان یکی از دوستان شنیده بود؛ ظاهرا خوشش آمده بود تماس گرفت و نشستیم و گفتیم و برخاستیم ولی هنوز نه بجائی رسیده ایم نه قراردادی بسته ایم. نه به بار است و نه به دار، هنوز اندر خم یک کوچه ایم. حال این حرفهای منافقین و مرصاد و ادامه سیانور وماجرای نیمروز…. از کجا درآمده الله اعلم فی الحقایق الامور.




روایت زندگی توّابان شهید؟؟؟⇔همکاری فخیم‌زاده با تهیه‌کننده فیلم ۳ارگانی در ماجرای مرصاد؟؟؟

سینماروزان: مهدی فخیم زاده بیشتر از یک دهه است در سینما حضور نداشته است. آخرین ساخته سینمایی او «همنفس» که به مسأله ازدواج بیماران روانی می پرداخت درست در دورانی روی پرده رفت که به مانند این روزها محمدمهدی حیدریان روی کار بود.

«همنفس» که با حمایت تلویزیون تولید شده بود بعد از حضور در افتتاحیه جشنواره بیست و یکم فجر در تابستان 82 روی پرده رفت با این حال علیرغم ایجاد شرایط خوب در تخصیص سالن، چنان که باید در اکران موفق نبود و به نوعی یکی از شکستهای کارنامه فخیم زاده را رقم زد.

به گزارش سینماروزان فخیم زاده بعد از «همنفس» درگیر فعالیت در تلویزیون شد و سریالهایی مانند «حس سوم»، «ساختمان85»، «بیصدا فریاد کن» و «فوق سری» را در گونه ماجرایی-پلیسی ساخت و البته در آثاری همچون «مختارنامه» و «دندون طلا» ایفای نقش کرد.

آخرین حضور سینمایی فخیم زاده به عنوان بازیگر «آذر شهدخت پرویز و دیگران»بهروز افخمی بود و آخرین حضور تلویزیونی اش هم سریال نوروزی «علی البدل».

شنیده ها حکایت از آن دارند که بعد از تجربه تولید و اکران «همنفس» در دوران مدیریت  دهه هشتادی حیدریان، فخیم زاده تصمیم گرفته بار دیگر در دوران مدیریت دهه نودی حیدریان کارگردانی در سینما را تجربه کند و هرچند هنوز مشخص نیست کدام تهیه کننده کنار وی قرار گیرد اما پرسشهایی طرح شده درباره همکاری وی با تهیه کننده فیلم 3ارگانی «ماجرای نیمروز»؟؟

هنوز مضمون فیلمنامه تازه فخیم زاده مشخص نیست اما پرسش اینجاست که آیا در امتداد «سیانور» و «ماجرای نیمروز» یکی از سوژه های مرتبط با منافقین که بتوان به واسطه آن بودجه فیلم را از ارگانهای ارزشی تأمین کرد در دستور کار قرار گیرد؟ آیا این سوژه میتواند اشاراتی داشته باشد به عملیات مرصاد و شکست مذبوحانه منافقین در آن؟؟ و البته نیم نگاهی کند به حضور برخی توّابانی که در این عملیات حاضر شده و علیه منافقین جنگیدند؟؟

هرچند فخیم زاده سابقه فیلمسازی درباره منافقان را ندارد اما سالها پیش و در اواسط دهه 60 فیلمی با نام «تشریفات» را با گرته برداری از درام «ژنرال دلا رووِر»روبرتو روسلینی ساخته بود که تصویرسازی نسبتا استانداردی از دوران پیش از انقلاب و مبارزات علیه پهلوی ارائه داده بود.

باید منتظر ماند و دید نزدیک به سه دهه بعد از «تشریفات» آیا باز هم آن تصویرسازی استاندارد در تشریح روزگاری از دست رفته حادث خواهد شد یا نه؟