1

ترکیبی از سرگرمی و احساسات در رئالیتی “گل با پوچ”

سینماروزان/بهناز شیربانی: شاید درابتدا تصوراینکه یک بازی ایرانی که اغلب در جمع‌های دوستانه و خانوادگی ساعتی ما را از حال و هوای همیشگی دور می‌کند و به معنی واقعی لحظاتی مفرح ایجاد می‌کند، تبدیل به یک برنامه پر مخاطب در پلتفرمی محبوب مثل «فیلمیو» شود، دور از ذهن بود.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “آرمان ملی”، ایده «گل یا پوچ» جذاب و ویژه است. دعوت از مردمانی که سابقه حضور مقابل دوربین را ندارد و برخلاف رئالیتی شو‌های مرسوم خبری از چهره‌هایی که در برنامه‌های مختلف تکرار می‌شوند نیست. اصلا توجه به این موضوع که سرگرمی شناخته شده‌ای مثل «گل یا پوچ» همچنان طرفداران و بازیگرانی حرفه‌ای دارد جالب توجه است. شاید درآغاز این برنامه کمی تردید درباره موفقیت آن وجود داشت. پرسش‌هایی شبیه به این که آیا می‌توان انتظار داشت که در مدت زمانی مشخص فقط با بازی «گل یا پوچ» بدون کمترین دیالوگ سرگرم شد و از آن لذت برد؟  اما به مرور هر چه پیش رفت، به جذابیت‌های برنامه اضافه شد. حضور آدم‌های واقعی با احساساتی در دسترس و ملموس اولین اتفاق ویژه این برنامه است.

در ابتدا به نظر می‌رسید فضای این برنامه برای شرکت کنندگانش نیز تازه و نا آشنا است. اما همین شرکت کنندگان به مرور با فضای برنامه عجین شدند. حالا شرکت کنندگان این برنامه تبدیل به چهره‌های آشنایی شدند که هر کدام خصوصیت منحصر به فردشان را دارند و شخصیت‌های نهان آن‌ها به مرور کشف و به بینندگان این برنامه شناسانده شد.

اصطلاحات و کری خوانی‌های آدم‌هایی که این بازی را حرفه‌ای و ویژه می‌دانند، دنیای متفاوتی پیش روی مخاطب می‌گذارد. هر کدام از آن‌ها خاستگاهی دارند که از نوع و لحن بیان‌شان مشخص است و همین بی‌پرده بودن پیش روی مخاطب، حضور این آدم‌ها در برنامه را ویژه کرده است. مهران مدیری بی‌شک بهترین انتخاب برای این برنامه است. شاید در قسمت‌های ابتدایی او را کمی با فاصله نسبت به جریان غالب برنامه حس می‌کردیم. اما به مرور او آنقدر با شرکت کنندگان و حال هوای‌شان عجین شد که دیالوگ‌های و نگاه‌های او یکی از جذابیت‌های «گل یا پوچ» به شمار می‌رود. حالا به نظر می‌رسد بازی «گل یا پوچ» و سرنوشت تک تک آدم‌هایی که در طول مسابقه به دست‌های آن‌ها خیره می‌شود، برای مدیری هم مهم است. مهران مدیری در این برنامه فضایی ایجاد کرد که مخاطب تمام مدت فقط سرگرم بازی هیجان‌انگیز آن‌ها نباشد و پرسش‌های شخصی از شرکت کنندگان یکی از ویژگی‌هایی است که می‌توان به دنیای تک تک آن‌ها رسید. اینکه این سرگرمی چقدر در زندگی آن‌ها جاری و ساری است؟ مربوط به کدام طبقه اجتماعی هستند؟ دغدغه‌های آن‌ها چیست؟ زندگی شخصی آن‌ها با چه هیجان‌ها و مشکلاتی گره خورده است؟ تماما ویژگی حضور مدیری به عنوان گرداننده «گل یا پوچ» است که به آن حس و حالی انسانی داده است.

بی‌تردید نباید از تیم نویسندگان و طراحان این برنامه و در عین حال حضور علی اسدزاده به عنوان تهیه‌کننده غافل شد. قطعا «گل یا پوچ» با یک ایده و طراحی ظریف و مستحکم آغاز به کار کرد و هرچه پیش رفت، بهتر و پخته‌تر شد. طراحی صحنه و لباس را می‌توان دیگر نقاط قوت این برنامه دانست. در قسمت‌های انتهایی شکل رسمی و متناسب پوشش شرکت کنندگان کاملا چشم گیر است  و صحبت‌های بی‌پرده شرکت کنندگان برنامه در پایان هر قسمت، بخش دیگری از حضور جذاب این آدم‌ها را به نمایش می‌گذارد. اما بی‌شک باید به نقطه قوت این برنامه با تاکید اشاره کرد. احساسات شرکت کنندگان برنامه و تعامل آن‌ها با مهران مدیری چنان در دسترس و واقعی است که نمی‌توان از خلق لحظات حسی برنامه غافل شد.

مثلا از اشک‌های «عمورجب» بعد از حذف از برنامه و همدلی دیگر شرکت کنندگان و مهران مدیری با او را نمی‌توان به راحتی از یاد برد. انتخاب شرکت کنندگان این برنامه و شنیدن حرف‌هایشان بیش از هر چیز، تماشای آن را دلچسب می‌کند. چرا که آدم‌هایی را می‌بینیم که دغدغه‌های آن‌ها فاصله زیادی از مردم عادی که پای تماشای این مسابقه نشسته‌اند ندارد. وقتی صحبت از برنده شدن مبلغی به عنوان جایزه به میان می‌آید، هر کدام از آن‌ها دغدغه‌هایی در زندگی‌شان را بیان می‌کنند که برای اکثر ما ملموس است.  اگر از من به عنوان مخاطب دلیل تاثیرگذاری و جذابیت این برنامه را بپرسند، قطعا پاسخ من درابتدا دیدن و حس کردن احساسات بی‌پرده و واقعی آدم‌ها در این برنامه است.

 




از محبت، پوچ‌ها گل می‌شود؟ 

سینماروزان: هفته گذشته وقتی بازی برگشت یکی از بازی‌های نیمه نهایی از مجموعه “گل یا پوچ” به تهیه‌کنندگی علی اسدزاده در پلتفرم فیلیمو منتشر شد، همه از باخت عمو رجب، یکی از بازیکن‌های محبوب این رئالیتی‌شو ناراحت شدند.

به گزارش سینماروزان و به نقل از روزنامه هفت صبح، مهران مدیری به عنوان گرداننده مسابقه هم در آن قسمت با بغض از عمو رجب خداحافظی کرد. حالا با پخش تازه‌ترین قسمت این مجموعه، اتفاق تازه‌تری برای عمو رجب افتاد. مهران مدیری از سوی خودش سهم عمو رجب از مبلغی را که در صورت برنده شدن به دست می‌آورد به او هدیه داد. برخی البته این حرکت خیرخواهانه و انسان دوستانه مهران مدیری را مصداقی از ریاکاری دانسته‌اند یا معتقدند بودند که چنین کاری باید به شکل پنهان صورت می‌گرفت تا غرور یک مرد و یک پدر جلوی چشم میلیون‌ها مخاطب نشکند.

برخی هم معتقد بودند که چنین صحنه‌هایی می‌تواند به ترویج نوعی ترحک برانگیزی منفی در جامعه دامن بزند و برخی هم برعکس این کار را نه حرکت نمایشی یا شوآف و خودنمایی که عملی درست و مشوقانه دانستند که می‌تواند به تبلیغ یک کنش اخلاقی پسندیده در جامعه تبدیل شود و مروج فرهنگ نوع دوستی و دستگیری و حمایت از یکدیگر و در کل ترویج فرهنگ انسان دوستی شود. آن‌ها بر این باورند که مهران مدیری با این کار معرفتی را در حق رجب آمری انجام داد که ممکن بود فرد دیگری توان یا تمایلی به انجام آن نداشته باشد.

این البته موضوعی است که باید از منظر فلسفه اخلاق و روانشناسی اجتماعی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد اما فارغ از خوانش‌های گوناگونی که از این اتفاق صورت گرفت و از منظر رسانه‌ای و برنامه‌سازی باید گفت، گاهی یک اتفاق در حاشیه برنامه می‌تواند متن را در کانون توجه قرار دهد. به عبارت دیگر برخی حاشیه‌ها به رخدادی فراتر از متن تبدیل شده و خود متن را در مرکز توجه قرار می‌دهد. از این منظر خیلی‌ها که از پخش مسابقه گل یا پوچ خبر نداشتند حالا به میانجی این اتفاق، بسیاری متوجه این مسابقه شده و به مخاطبان آن اضافه شدند. این اتفاق از منظری دیگر هم قابل تحلیل است. از این منظر که جدا از برد و باخت که ماهیت و کارکرد هر مسابقه و رقابتی است، این رفاقت‌ها و همدلی‌ها و حمایت‌ها از همدیگر است که باقی می‌ماند و ماندگار می‌شود.

قطعا این قسمت از رئالیتی شو گل یا پوچ در ذهن خیلی‌ها می‌ماند همچنانکه این قسمت در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی بازنشر و به اصطلاح وایرال شده است. صحنه‌ای تلخ و غم انگیز که تماشای آن حال خیلی‌ها را خوب کرد. در جهان و جامعه امروز که آدم‌ها برای جلوتر بودن از همه و برنده شدن به رقابت با هم مشغولند و گاه به بازی ناجوانمردانه و رقابت غیر اخلاقی تن می‌دهند، تماشای چنین صحنه و لحظه‌ای می‌تواند یک تلنگر باشد. یک تلنگر جمعی باشد. اینکه زیباتر از برنده بودن، یاری گری و حامی بودن است. رفاقت و همدلی و مهربانی است. با این حال باید به این نکته هم توجه داشت که آنچه باید بیش از هر چیزی در اولویت باشد رفع و حذف فقر در جامعه است. رفع فقر تا غرور و عزت و کرامت پدری مقابل دوربین نشکند و به جای اشک و بغض، عزت و لبخند رضایت و احساس کفایت پدر بودن‌اش قاب گرفته شود. در واقع این نه وظیفه مهران مدیری یا هر سلبریتی و چهره سرشناس دیگر که وظیفه دولت است که چنان مدیریت کند که مدیری‌ها به جای آن‌ها دست به جیب نشوند. گرچه دستگیری و کمک و حمایت و ارزش آن همیشه در جای خود محفوظ است و در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست.

 




رونمایی از تیزر فیلم «ساعت ۶ صبح» مهران مدیری+ویدئو

سینماروزان/کیوان بهارلویی: با نزدیک شدن به آغاز اکران جدیدترین ساخته سینمایی مهران مدیری از جدیدترین تیزر این فیلم رونمایی شد.

#فیلم_ساعت_۶_صبح به تهیه‌کنندگی علی اوجی از چهارشنبه همین هفته با پخش فیلمیران، در سینماهای سراسر کشور به نمایش در خواهد آمد.

«ساعت ۶ صبح» با فیلمنامه عباس رافعی دارای قصه ای ملتهب و اجتماعی است درباره چالش هایی عجیب که به ناگاه یک پارتی را به هم می‌زند…

با بازی سمیرا حسن‌پور، مهرداد صدیقیان، مونا فرجاد، مهران مدیری، تینو صالحی، سعید زارعی، منصور نصیری، خیام وقار کاشانی و…

برای تماشای تیزر ساعت ۶ صبح، اینجا را ببینید.




مهران مدیری با «گل یا پوچ» به میدان آمد

سینماروزان: «گل یا پوچ» عنوان جدیدترین مجموعه فیلیمو است که پخش آن از ۷ مرداد آغاز می‌شود.

«گل یا پوچ» با اجرای مهران مدیری در قالب یک بازی جذاب، به کارگردانی نیک یوسفی و تهیه‌کنندگی علی اسدزاده، قرار است میزبان چهره‎‌های مختلف شود، چهره‌‌هایی که این بازی نام‌آشنا را با شمائل تازه‌ای برای مخاطبان اجرا می‌کنند.

در طول هر قسمت چند گروه با هم به رقابت می‌پردازند و با این بازی و تکنیک‌هایی که هر کدام دارند، تصویر تازه‌ای از بازی گل یا پوچ را ارائه می‌دهند.

از عوامل اصلی این مجموعه که از یکشنبه ۷ مرداد از فیلیمو پخش می‌شود، ‌می‌توان به مجری طرح:محمد اسدزاده، مدیر هنری: فرید ناظرفصیحی، طراحی و ترکیب صدا: علیرضا علویان، تدوین: نرگس صمیمی، کارگردان تلویزیونی: محمدرضا درخشان، طراح صحنه و دکور: سهیل دانش اشراقی، مدیر تولید: حسن صفری، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: پوپک مظفری، موسیقی: بهنام راد و طراح لباس: گلاره دربندی اشاره کرد. پوستر اصلی «گل یا پوچ» نیز توسط مجید کاشانی طراحی شده است.




مهران مدیری با فیلم “ساعت ۶صبح” از صبح سوم مرداد در سینماها+پوستر

سینماروزان: فیلم “ساعت ۶صبح” ساخته مهران مدیری از سوم مردادماه روی پرده می‌رود.

پوستر و لوگوی “ساعت ۶ صبح” که تهیه‌کننده آن علی اوجی و فیلمنامه آن را عباس رافعی برعهده داشته، رونمایی شده است.

بر روی پوستر “ساعت ۶ صبح” که روژان ایرجی،طراحش بوده، تصاویر مهران مدیری، مهرداد صدیقیان و سمیرا حسن پور به چشم میخورد.

“ساعت ۶ صبح” داستان به چالش کشیده شدن یک پارتی مختلط است.

سمیرا حسن‌پور، مهرداد صدیقیان، مونا فرجاد، مهران مدیری، تینو صالحی، سعید زارعی، منصور نصیری، خیام وقار کاشانی، وحید منتظری، محمد حیدری، مهرو نونهالی، رضا کیانی نژاد، ساقی عطایی، رزا ماندنی، نورآرش چارلی، آزاده سیفی، ساغر رجبی، روژان ایرجی، مهسان خداکرمی، میلادرفاقتی، پوریا اصلان، بابک کمانگیر، مریم مشهور، علیرضا اسلام پناه، رکسانا محمدرضا، سارا مری، سیما سرمد ، سحرآربین، محمد برجلو، سمیرا خلیلی، علیرضا بیات، ایمان صدیق، حسام صلاحی‌نژاد، سپیده بیگلری، آرش محمدالیگودرزی، محمد قشمی، نیما نافع، سرور ابراهیمی و جمعی از بازیگران تئاتر و سینما، در این فیلم ایفای نقش کرده اند با همراهی گروه موسیقی فلامنکو : حسین کمانی، مهرداد علیزاده و سینا خانی‌زاده.

پخش “ساعت ۶ صبح” را فیلمیران برعهده دارد.




فیلم «ساعت ۶ صبح»مهران مدیری اکران می‌شود+تیزر

سینماروزان/مهدی فلاح: «ساعت ۶ صبح» آخرین ساخته سینمایی مهران مدیری بازیگر و کارگردان  سینما و تلویزیون به تهیه کنندگی علی اوجی پس از دریافت پروانه نمایش قرار است به زودی در سینماهای سراسر کشور روی پرده برود.

«ساعت ۶ صبح» دومین فیلم سینمایی مهران مدیری است. مدیری پیش‌تر فیلم سینمایی «ساعت ۵ عصر» را جلوی دوربین برده بود که توانست با استقبال مخاطبان روبرو شود.

«ساعت ۶ صبح» دارای قصه ای ملتهب و اجتماعی بر اساس طرحی از عباس رافعی و علی اوجی است و بخش عمده داستان آن در یک پارتی مختلط می‌گذرد! یک پارتی شبانه که با ورود نیروهای امنیتی مواجه میگردد.

بازیگران این فیلم عبارتند از: سمیرا حسن پور، مهرداد صدیقیان، مونا فرجاد، مهران مدیری، تینو صالحی، سعید زارعی، منصور نصیری، خیام وقار کاشانی، وحید منتظری، محمد حیدری، مهرو نونهالی، رضا کیانی نژاد.

برای تماشای تیزر فیلم ساعت ۶ صبح، اینجا را ببینید.




مواجهه‌ی مهران مدیری با خبره‌های “گل یا پوچ”+اولین تصاویر

سینماروزان/مهدی فلاح: مهران مدیری که با مسابقه “اسکار” بازگشتی قابل قبول داشت به روزهای خوب خود و از تکرار مکررات آخرین کارهایش در تلویزیون فاصله گرفت با یک گیم شوی متفاوت به شبکه خانگی می‌آید.

مهران مدیری به زودی با گیم‌شویی به نام «گل یا پوچ» به فیلیمو میآید تا خاطره خوب اجرای مسابقه «اسکار» را این بار با یک مسابقه جذاب ادامه دهد.

گیم شوی گل یا پوچ
گیم شوی گل یا پوچ

در این مسابقه مهران مدیری داور بازی جدی و شیرین خبره‌های گل یا پوچ(!) است که روبروی هم بازی می‌کنند.

گیم شوی گل یا پوچ
گیم شوی گل یا پوچ

گیم شوی «گل یا پوچ» را علی اسدزاده تهیه کرده که علاوه بر سابقه تولید سریالهای موفق “خاتون” و “قورباغه” در تولید یا پخش آثاری مخاطب‌پسند نظیر “خوب بد جلف”، “زرد”، “لس‌آنجلس تهران”، “گینس”، “ابد و یک روز”، “شهرزاد”، “مصادره” و… نقش داشته است.

“گل یا پوچ” که تصویری تازه و غیرمعمول از یک سرگرمی نوستالژیک ایرانی است، به زودی در پلتفرم فیلیمو منتشر می‌شود.

گیم شوی گل یا پوچ
گیم شوی گل یا پوچ




تغییرِ مدیری!؟/روایت عباس رافعی نویسنده فیلم تازه مهران مدیری از تغییر نگاه او در کارگردانی

سینماروزان/پرستو فرهادی: مهران مدیری قصد دارد در ادامه تغییراتی که در رویکرد بازیگری خود به وجود آورده، رویکردش در کارگردانی را نیز تغییر دهد.

 

عباس رافعی نویسنده فیلمنامه تازه مهران مدیری با بیان مطلب فوق به خبرگزاری ایسنا گفت: فیلمنامه «ساعت ۶ صبح» اصلا کمدی نیست و اگرچه شاید کمی لحظه‌های طنز داشته باشد، اما حتما طنزی تلخ خواهد بود.  

 

رافعی درباره اینکه چطور شد که بعد از سالها کارگردانی، فیلمنامه خود را به کارگردانی دیگر داده، گفت: مدتی قبل فیلمنامه‌ای را نوشته بودم به نام «بن‌بست» که قرار بود خودم آن را کارگردانی کنم ولی آن را به مهران مدیری واگذار کردم.

 

او با اشاره به اینکه «بن‌بست» پس از بازنویسی و اعمال تغییراتی توسط مهران مدیری برای گرفتن پروانه ساخت، به «ساعت ۶ صبح» تغییر نام پیدا کرد درباره چگونگی این واگذاری توضیح داد: فیلمنامه‌ من شبیه کارهای سابق خودم بود و می‌خواستم با تهیه‌کنندگی (علی) اوجی آن را بسازم که مهران مدیری از این طریق در جریان داستان فیلمنامه قرار گرفتند و از آنجا که قصه را دوست داشتند، نسبت به ساختش اظهار علاقه کردند و من هم آن را واگذار کردم. بعد هم با توجه به اسم فیلم قبلی‌شان «ساعت ۵ عصر»، نام این فیلم هم تغییر کرد.

 

کارگردان «فصل فراموشی فریبا» درباره اینکه چقدر نگاه خود را در کارگردانی این فیلمنامه با مهران مدیری متفاوت می‌داند، گفت: قطعاً تفاوت زیادی وجود دارد. بالاخره نگاه ایشان به مسائل اجتماعی با نوعی طنز توأم است در حالی که متاسفانه نگاه من خیلی تلخ است. با این حال معتقدم این فیلمنامه که مهران مدیری آن را می‌سازد، قطعاً بهتر دیده می‌شود چون هم خودشان در آن بازی می‌کنند و هم اینکه آقای مدیری تماشاچی بیشتری دارد، به همین دلیل بابت این اتفاق کاملا راضی هستم…

 

گفتنی است که مهران مدیری فیلمبرداری «ساعت ۶ صبح» را با بازی خودش، سمیرا حسن‌پور، مهردادصدیقیان، مونا فرجاد، تینو صالحی، سعید زارعی، خیام وقار کاشانی و… با مدیریت فیلمبرداری مسعود سلامی از ابتدای تابستان امسال به طور رسمی در تهران کلید زد.

روایت عباس رافعی نویسنده ساعت شش صبح از تغییر نگاه مهران مدیری در کارگردانی
روایت عباس رافعی نویسنده ساعت شش صبح از تغییر نگاه مهران مدیری در کارگردانی




صدور پروانه همکاری مهران مدیری و کارگردان #کیمیا_و_خاک!!+صدور پروانه برای بازیگر #آینه_عبرت+صدور پروانه برای سازنده #گشت_ارشاد+صدور پروانه برای کارگردانانی با دو فیلم اکران نشده!+صدور دو پروانه دیگر

سینماروزان/محمد شاکری: صدور پروانه ساخت آثار سینمایی در جلسه اخیر با شش فیلم‌نامه موافقت کرد.

 

مهران مدیری که مدتها از پیش تولید فیلم تازه‌اش #ساعت_۶_صبح با نام قبلی #بن‌بست می‌گذرد و نام مهرداد صدیقیان و سمیرا حسن‌پور بعنوان بازیگران آن اعلام شده، از جمله فیلمسازان پروانه‌ گرفته است. نام عباس رافعی کارگردان فیلم‌هایی مثل #کیمیا_و_خاک و #پروانه‌ای_در_باد و #فصل_فراموشی_فریبا بعنوان نویسنده سناریوی فیلم تازه مدیری به چشم می‌خورد.

 

محمود دینی یکی از دو بازیگر اصلی سریال #آینه_عبرت پروانه‌ #لیث را گرفته به تهیه‌کنندگی محمدرضا شرف‌الدین مدیر اسبق انجمن دفاع مقدس.

 

سعید سهیلی بعد از موفقیت اکران #گشت۳، پروانه یک کمدی ماجراجویانه تازه را گرفته با عنوان #پول_و_پارتی!

 

کیوان علیمحمدی و علی اکبر حیدری که دو فیلم اکران نشده #سینماشهرقصه و #۲۸۸۸ را در کارنامه دارند باز پروانه ساخت گرفته‌اند برای #سینمامولن‌روژ.

 

صدور پروانه برای کارگردان گشت ارشاد و...
صدور پروانه برای کارگردان گشت ارشاد و…

فهرست پروانه‌های صادره به شرح زیر است: 

 

–«ساعت ۶ صبح» به تهیه‌کنندگی علی اوجی، کارگردانی مهران مدیری و نویسندگی عباس رافعی و علی اوجی

 

–«سینما مولن روژ» به تهیه‌کنندگی کیوان علی‌محمدی، کارگردانی و نویسندگی کیوان علی‌محمدی و علی‌اکبر حیدری

 

–«ساعت عاشقی» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی داود محمدی شلمانی و نویسندگی پیمان شمس

 

–«پول و پارتی» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی سعید سهیلی و نویسندگی حسام سامری‌زاده مقدم

 

–«لیث» به تهیه‌کنندگی محمدرضا شرف‌الدین و کارگردانی و نویسندگی محمود دینی

 

— «آن دو» به تهیه‌کنندگی علیرضا سبط احمدی، کارگردانی مرتضی رحیمی یتیم و نویسندگی سیدمهدی سجادپور




پارتی شبانه!؟ یک اشتباه کوچولو درباره پروژه‌ی تازه مهران مدیری! 

سینماروزان/حامد مظفری: استناد رسانه‌ای به یک تقاضا برای دریافت پروانه ساخت بدون اقدام به تحقیقات کافی، به بروز اشتباهی کوچولو حول پروژه ی تازه مهران مدیری منجر شده و آن هم اینکه مهران مدیری دو پروژه در دست تولید دارد به نام‌های ساعت ۶صبح و بن‌بست.

اشتباه کجاست؟

به گزارش سینماروزان درست است که مهران مدیری برای ساخت #ساعت_۶صبح درخواست داده ولی برخلاف تصور، این یک پروژه تازه نیست و همان #بن‌بست است!

فیلم ساعت ۶صبح  همان فیلم بن بست است که عنوان و تهیه کننده آن عوض شده.

اواخر سال قبل مهران مدیری براساس فیلمنامه ای از یکی از کارگردانان فعال این سالها تقاضای پروانه ساخت #بن‌بست را به تهیه کنندگی علی اوجی داده بود که آن فیلمنامه دچار ممیزی شد و با تغییر تهیه‌کننده، بن بست به ساعت ۶ صبح تغییر کرد.

هنوز مشخص نیست که فیلمنامه هم همانند تهیه کننده عوض شده یا همان فیلمنامه قبلی است؟! درباره مضمون فیلمنامه بن‌بست باید گفت یک فیلمنامه کاملا جدی و تند و انتقادي بوده و حول و حوش عوارض پارتی‌های شبانه که معلوم نیست به ساعت ۶صبح تسری یافته یا خیر؟

اینکه حالا مهران مدیری بناست با ممیزی های وارده به بن‌بست، ساعت شش صبح را با همان نگاه جدی بسازد یا مثل ساعت ۵ عصر، آن را به یک کمدی سیاه مملو از هنرور بدل کند، بزودی مشخص خواهد شد؛ انگاری در پروژه جدید مدیری خبری هم از بازیگران تیپیکال طنز هم نیست…؟

در عین حال امیدواریم مهران مدیری در دام تریلوژی بازی نیفتد و بعد از ساعت ۵عصر و ساعت ۶صبح کارش به ۲ بعد از نیمه شب نرسد! حالا ساعت ۵عصر را میشد باز ارجاع داد به شعر لورکا ولی ساعت ۶ صبح را به چه ارجاع دهیم؟ به تهران ۷ صبح امیرشهاب رضویان؟

ساعت ۶صبح همان فیلم بن بست است!
ساعت ۶صبح همان فیلم بن بست است!

 

 




حرفهای تازه مهران رجبی درباره مهران مدیری و اجرای #دورهمی!

سینماروزان/مهدی فلاح صابر: اظهارنظرهای متفاوت دو مهران-یکی رجبی و دیگری مدیری- درباره اتفاقات اجتماعی اخیر باعث شده بسیاری شایعه حول هر دو نفر ساخته شود.

از جمله این شایعات اجرای برنامه دورهمی توسط مهران رجبی است. رجبی به روزنامه جام جم گفت: شنیده‌ام می‌گویند قرار است جای مهران مدیری را در #دورهمی بگیرم. اصلا این طور نیست.

رجبی ادامه داد: مهران مدیری از دوستان من است و خیلی اجرا و سبک او را دوست دارم. البته خودش هم به این موضوع احاطه دارد که شایعه بوده است.

رجبی که برنامه #خودمونی را به‌عنوان مجری روی آنتن دارد، افزود: من جانشینی مدیری را تکذیب کردم، چون برنامه‌ای که با لوگو و اسم خودش ساخته می‌شود، هیچ ربطی به برنامه قبلی ندارد. ممکن است عده‌ای #خودمونی را مترادف #دورهمی بدانند اما اگر این طور باشد که اصلا هیچ برنامه‌ای ساخته نمی‌شود. هر برنامه دست اندرکار، مجری و گروه سازنده خودش را دارد. بنابراین از مردم می‌خواهم به این شایعات اهمیتی ندهند.

حرفهای مهران رجبی درباره مهران مدیری و اجرای دورهمی
حرفهای مهران رجبی درباره مهران مدیری و اجرای دورهمی




ماجرای سیلی بازیگر قدیمی به صورت مهران مدیری!! 

سینماروزان: پرویز فلاحی پور مهم‌ترین خاطر خود از #سریال_مرد_هزارچهره را سیلی محکمی می‌داند که در نقش طبیبیان به صورت مسعود شصتچی زده‌.

فلاحی پور در گفتگو با برنامه خارج از کادر شبکه #آیفیلم گفت: در سریال مرد هزارچهره بنا بر این بود که مدیری با بازیگران حرفه ای تر کار کند و برای همین از من دعوت کرد‌.

فلاحی پور گفت: علاقه ای نداشتم در آن نمای خاص به مهران مدیری سیلی بزنم ولی مهران مدیری گفت بزن تا حس بگیرم و من جوری زدم که صورت مدیری از کادر خارج شد‌.

فلاحی‌پور ادامه داد: مدیری اصرار داشت که صحنه را تکرار کند اما من سیلی دوم را نزدم و درنهایت از همان برداشت اول استفاده شد.

این بازیگر افزود: فردای سیلی زدن، مهران مدیری در اتاق گریم گفت چکی به من زدی که پدر و پدربزرگم را جلوی چشمم دیدم!!!

ماجرای سیلی پرویز فلاحی پور به مهران مدیری در سریال مرد هزار چهره
ماجرای سیلی پرویز فلاحی پور به مهران مدیری در سریال مرد هزار چهره

 

 




ده‌نمکی به‌جای مهران مدیری در “دورهمی”؟؟!

سینماروزان/علی فرهمند: چرا برخی از ما امثال ده‌نمکی را دوست نمی‌داریم امّا افرادی چون مهران مدیری را چرا! و شاید حتّی مدیری‌ها را در «مقابل» ده‌نمکی‌ها قرار دهیم که آن‌یکی آن‌طرفی است و این‌یکی از ماست! این دو طیف با هم چه تفاوتی می‌کنند؟ آیا اگر فقط یک‌ماه آقای ده‌نمکی را جای مدیری در «دورهمی» قرار بدهید، ایشان هم نمی‌شود اپوزیسیون؟؟؟

به گزارش سینماروزان و به نقل از خبرگزاری اصلاح‌طلب ایسنا، از کجا باید شروع کرد؟ از «دراکولا» به‌عنوان یک سریال یا دراکولا به‌مثابه یک جریانِ شبه فرهنگ که در راستای ضد ـ فرهنگ ـ بودگی، برای تولید و عرضه شدن از خونِ ملّت تغذیه می‌کند؟ طبیعی است قرار نیست (و نباید) دربارۀ ساختار متن (ساختار؟ متن؟) صحبت کرد؛ این کار، به‌تکرار و بسیار شده است و دیگر حوصله‌اش نیست (هست واقعاً؟) که سرِ «دراکولا» همان چیزی گفته شود که دربارۀ «مردم معمولی» و «ملکه گدایان» و «سیاوش» و «گیسو» و بسیار پدیده‌های مدعی فرهنگِ این سال‌ها. اصلاً چه اهمیت دارد که فیلم‌نامۀ «دراکولا» (اگر چیزی نوشته شده باشد؟) از فلان ناحیه ضربه خورده یا شخصیت‌پردازی‌ها دچار ضعف است یا مهران‌ـ مدیری‌اش زیاد است یا کم است! این حرف‌ها که اغلب همکاران جوان‌ترم نوشته‌اند می‌رساند که نقد انگار قرار است بدیهیات را یادآوری کند. و گرایشات تئوریک (اگر باشد) به آوازه‌خوانی جناب مدیری ختم می‌شود! کارِ متخصص سینما به جایی رسیده است که باید دربارۀ «میزانسن» ِ این فجایع صحبت کند؟ اگر آن «نقد» است، «این» نیست (و نمی‌خواهد باشد)!

مسئلۀ این نوشته خودِ «دراکولا» نیست، بلکه علّت ظهور و استمرار حضورِ «دراکولا»هاست. در چندماه گذشته چند تن از منتقدان دربارۀ فساد اقتصادی که حول برخی از تولیدات اخیر می‌گردد، گفته و نوشته‌اند امّا هرچه می‌گردم چیزی به‌عنوان پاسخ از سوی سازندگان نمی‌یابم که به‌قول خودشان ردِ «شایعات» کنند و به‌جایش مدام می‌گویند «مردم، مردم»؛ واژه‌ای دل‌فریب برای عده‌ای کوردل؛ نقش‌مایۀ اصلی حرف‌های قورباغه-سازان که کیفیتِ نامطلوب کارهایشان را پشت توده‌ها پنهان می‌کنند. و سال‌هاست این منّت چون آوار روی سرمان خراب شده است. جالب این‌جاست که تقریباً تمام این «مردمی»سازان مشغول ساخت هستند و آن‎چه در عمل حاصل شده، به‌واقع خجالت‌آور است. یعنی بعید است خودِ این سازندگان توان تماشای آثارشان را داشته باشند. اینکه کار بَد و ضعیف بسازند موضوع بحث نیست بلکه چیزی که اهمیت دارد، ساخت تعدادی قابل‌توجه سریال و تاک‌شوی نه‌چندان ارزان قیمت، در دورانِ مقاومت اقتصادی است. این یادداشت کارنامۀ یک «مردمی»ساز را دنبال می‌کند؛ یکی و شاید مهم‌ترین‌شان.

مهران مدیری از کِی و چطور این‌قدر محبوب شد؟ چقدر محبوبیت او وام‌دار شرایطِ فرهنگی بوده؟ و آیا هنوزم محبوب است یا صرفاً معروف؟ و شاید مهم‌ترین پرسش: رویکرد اجتماعی او در آثارش چه‌قدر هم‌سو با جامعه است (؟) و آیا آن‌چه به‌اصطلاح «حرفِ دلِ مردم» می‌گویند را می‌توان در کارهای مهران مدیری پیدا کرد که این میزان هوادار، منطقی به نظر برسد؟

به «پرواز ۵۷» و «ساعت خوش» که برمی‌گردم، چیزی جز شوقِ یک جوان و یک قریحۀ ناپخته در ایجاد کمدی‌های ساده حاصل نمی‌شود. آن‌ها که سن و سالشان به پخش «ساعت خوش» می‌خورد، عمدتاً با «یادش به‌خیر چه دورانی بود» از آن یاد می‌کنند و انگار در نگاه تحسین‌آمیز مخاطبان سریال‌های متقدم مدیری، به‌جز «تعصب نوستالژیک» چیزی نمی‌توان یافت.

این واقعیت را باید پذیرفت که برای جامعۀ دردمندِ اوایل دهه ۱۳۷۰ ـ که یک انقلاب و بیش از یک دهه التهابِ پس از انقلاب را پشت سر گذاشته ـ فراگیری هر محصولی که موجبات «سرگرم شدنش» را فراهم می‌کرد کاملاً طبیعی بود. در شرایطی که محصولات عامه‌پسند در سطح «هزاردستان»، «سلطان و شبان»، «امیرکبیر»، «بوعلی سینا»، «سربداران» یا «روزی روزگاری» بود، یک دورهمی به زبان محاوره و به‌دور از حرف‌ها/ پیام‌های اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و مذهبی و پر از «بیخیالی» و هجو، برای همه می‌توانست جذاب باشد و این چندان به استعدادِ مدیری ارتباط نداشت. مهران مدیری ـ مانند بسیاری دیگر ـ محصول این شرایط و «جوان» ِاین دوران است.

هرچه مدیری به اواخر دهه ۱۳۷۰ پیش رفت، همان دورهمی‌هایش ـ چون «جنگ ۷۷» و «پلاک ۱۴» ـ نیز قافیه را به محصولات دیگری چون «زیر آسمان شهر» باخت. و او دوباره در ۱۳۸۱ با «پاورچین» بازگشت. این شاید تنها کاری از او (در دهه ۱۳۸۰) است که خود می‌تواند از آن دفاع کند؛ کاری که البته یک اوج دارد و یک سقوط ـ که انگار از جایی به بعد قضیۀ بساز و بنداز میان بود که بامزگیِ نیمۀ اول سریال جای خود را به رخوت و کش‌آمدن نیمۀ دیگر داد. از همان کارهای آغازین مشخص بود که مدیری به شدت به نویسندگانش وابسته است. در «پاورچین» این باور به اوج خود رسید امّا همین نویسندگان هم وقتی در جایگاه «میرزا ـ بنویس» قرار گرفتند و هدف، «صرفاً تولید» بود، شکستِ مدیری حاصل شد. اولین شکست شاید «نقطه‌چین» بود. این شکست امّا فقط یک شکست در کارنامۀ مدیری نبود. بلکه نتایجی که از پسِ این شکست حاصل شد قابل توجه است:

باغ مظفر، گنج مظفر، مرد دوهزار چهره، قهوه تلخ، ویلای من، شوخی کردم، عطسه، در حاشیه ۱، در حاشیه ۲ و اکنون دراکولا؛ آثاری گران‌قیمت (که سه‌تا از آنها تاریخی است) و همه در طول ۱۵ سال ساخته شده است و هیچ‌کس نیست که بپرسد این میزان به سنگ خوردن که قادر است اسپیلبرگ را از پای بیندازد چطور موجب می‌شود یک «شکست‌خورده» همچنان در مرکز توجه باشد! بدتر از این: دو مجموعه وجود دارد که هیچ‌کدام «پایان» ندارد و اتفاقاً هردوی مجموعه‌ها مربوط به شبکه نمایش خانگی است؛ یعنی مردم پول داده و هر هفته در طولِ چندین ماه یک سریال را خریداری کرده‌اند امّا به‌راحتی، سازنده‌اش مقابل دوربین قرار می‌گیرد و می‌گوید نشد که سریال را تمام کنیم. با این حساب با کدام معیار می‌شود برای مدیری جایگاهی که اکنون دارد را متصور شد؟ مهران مدیری چه دارد که هواخواه کم ندارد؟؛ که هرکه بود محو می‌شد در سیستم تولید. آیا واقعاً مدیری یک نابغه است یا شرایط ناهنجار فرهنگی باعث می‌شود او آدم مهمی باشد؟ یعنی اگر مدیری جای دیگری به‌دنیا می‌آمد اصلاً آدم مهمی بود؟

فعالیت‌های او خارج از حیطه کارگردانی نیز نتیجه‌ای جز وضعیت پیش آمده برای سریالهایش را عایدمان نمی‌کند. مهران مدیری در آوازخوانی قابل‌ بررسی نیست و در حوزۀ بازیگری نقشِ هیچ‌کس جز مهران مدیری را نمی‌تواند بازی کند. «دردسر والدین» و «جایزه بزرگ» نشانه‌هایی است بر این ادعا. و اگر آن دوقطره اشک در «مرد هزارچهره» نبود نمی‌گفتند «عجب بازیگری!». هم‌چنین بازی‌های غیرکمدی‌اش نیز درست مانند آوازخوانی‌اش. خاطرم هست در «درخت گردو» هرجا حضور داشت، مردم را به خنده می‌انداخت، و موضوعِ «درخت گردو»: بمباران شیمیایی سردشت!

با این‌حال مهران مدیری از هوادارانِ بسیاری برخوردار است. برمی‌گردم به پرسش طرح‌شده و می‌گردم دنبالِ نزدیکی حال و هوای کارهای او یا رفتارهایش ـ به‌عنوان یک چهرۀ سرشناس ـ با «مردم» و این‌که شاید او دارد حرف مردم را بازگو می‌کند ـ حتّی در شکست‌هایش ـ و نتیجه عکسِ چیزی است که انتظار می‌رود:

در آثار مهران مدیری همه‌چیز در شکل شیک و به‌اصطلاح لاکچریِ خود نمایش داده می‌شود. از «پاورچین» تا «دراکولا» فقر معنای بیرونیِ خود را ندارد. چرک‌مردگی اجتماعی قابل دریافت نیست. و اصلاً مسئلۀ سازنده، جامعه نیست. و شاید همین باعث می‌شود مردم او را دوست بدارند؛ یعنی مهران مدیری در رفتار و گفتار و آثار، دنیای دست‌نایافتنیِ ماست و بسیاری در آرزوی «جای او بودن» او را دوست می‌دارند. این البته ساده‌ترین و طبیعی‌ترین نتیجه‌گیری است؛ امّا تماشای «شیک بودگی»ها برای مردم بی‌رنگ و کدر، حتماً جذاب است. به همین خاطر «منوچهر هادی» پرفروش است و به همین علت هنوز که هنوز است الگوهای فیلم‌های پیش از انقلاب جواب می‌دهد. در واقع این مدیری نیست که طرفدار دارد ـ جایگاه او است.

مسعود ده نمکی+مهران مدیری
مسعود ده نمکی+مهران مدیری

دوباره می‌پرسم از خودم: آیا مهران مدیری واقعاً محبوب است؟ یا صرفاً یک شمایلِ دارای جذابیت است و چیزی است که مردم به آن نیاز دارند. حال حضور او در تلویزیون به‌عنوان مجری و رودررو با تماشاگر را به این اضافه کنید تا این میزان مخاطبش توجیه‌پذیر به نظر برسد.

او انگار با هر شکست، عزت‌مندتر شده است؛ زیرا ۱) در هر سقوط، هم‌چنان شمایل دست‌نیافتنی خود را حفظ کرده و هر جامعۀ سختی کشیده به یک چهرۀ «به همه‌جا رسیده» نیاز دارد و ۲) «رسانه»‌ در اختیار او است و ۳) شرایط و اوضاع و احوال سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و … از اوایل دهه ۱۳۷۰ چندان تفاوتی نکرده و تنها شکلش عوض شده است و همین موجب می‌شود پسماندهای فرهنگ بشوند پرفروش‌ترین‌های سال ـ چون شاید تابویی را می‌شکنند یا به هر قیمت و زحمتی می‌خندانند. و ما نیز چه‌قدر در حسرت خندیدن. در این میان اگر آقای مدیری با خودنماییِ هرچه بیش‌تر بخشی از «هملت» را از حفظ بخواند می‌گویند «چه‌قدر باسواد»! از باخ که حرف می‌زند می‌گویند «واااو» و هیچ‌کس حواسش نیست که با وجود گوشیِ چسبیده به گوشش، شعری را به‌اشتباه می‌خواند یا به‌عنوان کسی که زندگی‌اش موسیقی کلاسیک است، «مالر» را «ماهلر» می‌نامد! باورکردنی نیست امّا رسانه‌ قادر است همه‌چیز را آن‌گونه که نیست جلوه دهد. گاهی وقت‌ها رسانه‌ قادر است «گلوی سیاوش» را وادار کند به خنجر کاری جز «بُریدن» انجام دهد و آب از آب هم تکان نخورد.

دراکولا امّا در میان این کارنامه ضعیف، یک پدیده است و نمونۀ دقیق و درستِ «خوردن نان به نرخ روز». هیچ ایده‌ای، متنی، فکری و راهبردی وجود ندارد و ظاهراً تنها چیزی که هست، سرمایه است و باید صرف کار «فرهنگی» شود! نتیجه‌اش می‌شود یک قصر، چند لوکیشن شیک، ماشین‌های گران‌قیمت، غذاهای لذیذ، ببر و شترمرغ و اسب به مقدار لازم، چند قطعه ترانه با صدای مهران مدیری («مهتاب»خوانی و لرزش خواننده اش در گور) و در پایان، مذمت طبقۀ فرادست که «چه‌قدر پول داشتن چیز بدی است» و در ستایش آنان که نان خشک به آب می‌زنند امّا آدم‌های خوبی هستند. خنده‌دار است که تمام جذابیت سریال بر شیک‌ بودگی‌ها بنا شده و در پایان این چرک بودگی‌هاست که ستایش می‌شود! «دراکولا» به‌واقع هیچ نیست و هیچ ایده‌ای ندارد. دیالوگ‌ها چندباره تکرار می‌شود، مکث‌ها بسیار است، رفت‌وآمدهای زمانی به‌وفور که تنها به زمانِ استاندارد برسد. منتقدی می‌گفت به این می‌ماند که پسماندی را جلویت قرار دهند و تو دربارۀ اجزای تشکیل‌دهنده‌اش حرف بزنی. امّا همین پسماندهاست که به‌زودی زود به نابودی سینما و تلویزیون‌های اینترنتی می‌انجامد. «دراکولا» شمایل سینما و تلویزیون این روزهای ماست که الف) مهرانِ مدیری آن را می‌سازد؛ شخصی که بارها ناکامی اش را به اثبات رسانده و ب) چیزی برای ارائه در این قسمت‌های پخش‌شده قابل بررسی نیست: سلبریتی‌ها دور هم جمع شده‌اند و صدا، دوربین و حرکت. حتّی لحظه‌ای نمی‌خنداند. دراکولا آینه‌ای است به تباهیِ فرهنگ. چرخه‌ای که هیچ‌کجای آن «مخاطب» مسئله نیست. یک پسماند فرهنگی است امّا منتش روی سرِ ماست که مدام می‌گویند «مردم… مردم…». به‌راستی سرمایه‌گذاران بر چه اساس هزینه‌های سرسام‌آور این آثار کم‌مخاطب را تأمین می‌کنند؟ کدام معیار در یک صنعتِ سلامت حاضر به تولید «دراکولا» یا «مردم معمولی» است؟ هزینه‌های این پسماندها از کجا می‌آید؟ چرا دست‌مزدها مشخص نیست؟

اکنون پرسشی دیگر مطرح می‌کنم و یادداشت را به سرانجام می‌رسانم: چرا برخی از ما امثال ده‌نمکی را دوست نمی‌داریم امّا افرادی چون مهران مدیری را چرا! و شاید حتّی مدیری‌ها را در «مقابل» ده‌نمکی‌ها قرار دهیم که آن‌یکی آن‌طرفی است و این‌یکی از ماست! این دو طیف با هم چه تفاوتی می‌کنند؟ نکند «دراکولا» از هیولاهای فولکلور باکلاس‌تر است؟ وقتی رویکرد هر دو یکی است و قدرت هر دو یکی، چطور می‌شود میان مدیری‌ها و ده‌نمکی‌ها تفاوت قائل شد؟ یک‌ماه آقای ده‌نمکی را جای مدیری در «دورهمی» که قرار بدهید، ایشان هم می‌شود اپوزیسیون. هیچ‌وقت نباید قدرت رسانه و قضیۀ گلوی سیاوش را از یاد بُرد. هیچ‌وقت.

 




واکنش یک رسانه فرهنگی به حضور انبوه جانور در سریال تازه مهران مدیری⇐حیوانات وحشی موجود در “دراکولا” از کجا آمده‌اند و به کجا بازگردانده می‌شوند؟/ زیستگاه ببر و زرافه و کروکودیل موجود در “دراکولا”، ایران است یا به صورت قاچاق وارد ایران شده‌اند؟/چگونه می‌توان ببری را در یک سریال رها کرد و بدون آزار به غریزه حیوانی‌ و درندگی‌اش کنترلش کرد؟

 

سینماروزان/فروغ گشتیل: عرضه سریال خانگی «دراکولا» جدیدترین ساخته مهران مدیری که به عنوان فصل دوم «هیولا» شناخته می‌شود، انتقاداتی از سوی حامیان محیط زیست را به دنبال داشته است.

خبرگزاری فرهنگی صبا در واکنشی به حضور این جانوران نوشت: قسمت اول «دراکولا» را می‌شد از پوستر پر زرق و برق و تجملاتی‌اش حدس زد؛ پوستری که در آن یک توله ببر زیر پای دو شخصیت سریال نشسته است؛ ببری که به وجود آن هیچ احتیاجی نیست و اگر نباشد سریال راه خود را طی می‌کند ولی استفاده از حیوانات به ویژه حیوانات وحشی و حتی در حال انقراض فقط به رواج نگهداری آنها به عنوان حیوان خانگی دامن می زند.

صبا ادامه داد: البته ماجرا فقط به حضور یک ببر در پوستر منتهی نمی‌شود و در روند داستان قسمت اول سریال، حیوانات دیگری را مشاهده می‌کنیم، گویی سریال در باغ وحشی فیلمبرداری شده است که تعدادی انسان در آن جشن تولد گرفته‌اند! حضور انواع حیوانات زینتی و تجاری همچون ببر، طاووس، کروکدیل، شاهین، لاما، قوی سیاه و… در این سریال برای نشان دادن تجملات و ثروت به اغراقی غیرقابل وصف تبدیل شده و به وضوح آزار آنان در میانه تصویربرداری مشاهده می‌شد. به راستی چگونه می‌توان ببری را میان انسان‌های یک سریال رها کرد و بدون آزار به غریزه حیوانی‌ و درندگی‌اش کنترلش کرد؟

این خبرگزاری افزود: البته باید تاکید کرد که این توله ببر نیز لنگ لنگان وارد صحنه می‌شود که نشان از نرمی استخوان او دارد و این مساله به دلیل جدا شدن زودهنگام آنان از مادر و تغذیه نامناسب‌شان توسط قاچاقچیان است.

صبا اظهار داشت: مهران مدیری پیش از این نیز در آثاری دیگر همچون “همیشه پای یک زن در میان است” از حضور حیوانات استفاده کرده و آن زمان هم با انتقادات حامیان محیط زیست همراه شده بود ولی به نظر می‌رسد این انتقادات راه به جایی نبرده و علاقه مدیری به حیوانات وحشی بیشتر هم شده است؛ حیواناتی که اغلب به وسیله قاچاق وارد کشور می‌شوند و این مساله به ترویج اسارت حیوانات صحه می‌گذارد. البته گروه سازنده سریال «دراکولا» برای توجیه کار خود اعلام کردند: «حیوانات وحشی باید در زیستگاه طبیعی خود زندگی کنند. نگهداری از آن‌ها در خانه به هیچ عنوان مورد قبول و تایید تیم سازنده این سریال نیست. حیواناتی که در این سریال می‌بینید صرفا به دلیل داستان، بصورت موقت با مراقبت‌های ویژه و فقط به مدت ۳ روز در لوکیشن فیلمبرداری حضور داشته‌اند و پس از پایان فیلمبرداری به زیستگاه اصلی‌شان بازگردانده شده‌اند. نگهداری از حیوانات وحشی در خانه، انسانی نیست.»

صبا در پایان مطرح کرد: حال باید پرسید این حیوانات وحشی موجود در “دراکولا” از کجا آمده‌اند و به کجا بازگردانده می‌شود؟ زیستگاه ببر و زرافه و کروکودیل در ایران است یا به صورت قاچاقی وارد ایران شده‌اند؟ مجوز این گونه فعالیت‌های حاشیه‌ساز برای محیط زیست از کجا صادر شده است؟

ببر در دراکولا
نگاه مدیری به ببر در دراکولا

جانوران در دراکولا
جانوران در دراکولا

بازی مدیری با ببر در دراکولا
بازی مدیری با ببر در دراکولا

 




آقای مدیری! گفتید که هیچ‌گاه در تبلیغات نبوده‌اید؟ یعنی تبلیغ چای کار شما نبود؟+عکس

سینماروزان: مهران مدیری مجری “دورهمی” به‌تازگی به‌عنوان سفیر فروشگاه رفاه و به بیان بهتر مبلغ این فروشگاه قرارداد تبلیغاتی منعقد کرده است.

به گزارش سینماروزان با اینکه چرا از بین کلی برند کاملا مستقل مدیری به سراغ فروشگاهی رفته که نام چندین بانک دولتی در فهرست سهامدارانش به چشم می‌خورد، کاری نداریم ولی مرور گفته‌های مدیری در نشست خبری همکاری با رفاه، یک تناقض را پیش‌رو می‌گذارد.

مهران مدیری در این نشست گفت: شخصا هیچگاه در بحث تبلیغات نبوده‌ام!! و اکنون به دلیل بعد مسئولیت اجتماعی این کار آن پذیرفتم چراکه بنابراین همکاری قرار است بخشی از فروش ماهانه، سالانه فروشگاه رفاه در تمام کشور به مسائل مختلفی همچون کودکان کار، بیماران تالاسمی و هر آنچه که در جامعه ما با مشکل مواجه است اختصاص داده شود.

اینکه مهران مدیری بناست ازطریق همکاری با رفاه به کمک کودکان کار و بیماران تالاسمی برود خیلی نیک و خداپسندانه است و الگویی برای همه سلبریتی‌ها ولی اینکه مدیری می‌گوید هیچ‌گاه در بحث تبلیغات نبوده تناقض دارد با بیلبوردهایی که در سالهای گذشته از ایشان کنار تبلیغ یک چای دیده شده بود.

نمی‌دانیم عین حرفهای مدیری همین بوده یا حرفهایش نادرست، منعکس شده فقط این را می‌دانیم که سالها پیش تصویر مدیری را کنار تبلیغ چای عرفان دیده بودیم و براین مبنا اینکه ایشان هیچ گاه در تبلیغات نبوده، ناقض اتفاق قبلی است.

به جز این از مهران مدیری که در حرکتی نیک به‌دنبال کمک به کودکان کار و تالاسمی از طریق رفاه است انتظار می‌رود درصورت امکان از طریق همین رفاه یا دیگر برندهای زنجیره‌ای کمکی هم بکند به همکاران سینمایی خود که به‌خاطر شیوع کرونا بدجوری گرفتار مشکلات اقتصادی و قرض و بدهی هستند و البته آن قدر هم غرور دارند که جرات دست نیاز دراز کردن به سمت همکاران را هم ندارند؛
دولت که تقریبا بیخیال این جماعت شده؛ آقای مدیری! اگر می‌توانید از رفاه بخواهید برنامه‌ای بگذارد برای کمک به سینماگران نیازمند!

 

بیلبورد چای عرفان با حضور مهران مدیری
بیلبورد چای عرفان با حضور مهران مدیری




چرا ۳۲درصد درصد مهمانان فصل چهارم “دورهمی”، چهره‌های تکراری بوده‌اند؟؟/چرا برزو ارجمند و پژمان بازغی، مدام به “دورهمی” می‌آیند؟/چرا “دورهمی” جولانگاه خوانندگان کم‌سابقه شده؟

سینماروزان: پیشتر درباره نیاز جدی برنامه “دورهمی” به اتفاقات و ایده‌های تازه، فراوان گفته شده اما علیرغم این گفته‌ها همچنان خبری از تغییر و تحول نیست. حتی مهمانان متفاوت و جذابی که می‌توانستند بار یکنواختی برنامه را کم کنند، دیگر در «دورهمی» دیده نمی‌شوند و این برنامه پیش از  علیرضا افتخاری، میزبان سه مهمان تکراری بوده است.

به گزارش سینماروزان و به نقل از “خراسان” از ابتدای فصل چهارم «دورهمی» هر از گاهی شاهد حضور یک مهمان تکراری در برنامه بوده‌ایم، اما این تکرار در قسمت‌های اخیر برنامه به اوج خود رسیده است. «دورهمی» به ترتیب جمعه 12، چهارشنبه 17 و پنج شنبه 18 اردیبهشت میزبان هنرمندانی مانند میلاد کی‌مرام، پوریا پورسرخ و سیما تیرانداز بوده است که هر سه بازیگر، پیشتر در سال 95 مهمان سری اول این برنامه بوده‌اند. هرچند که محتوای گفت‌وگوها تغییراتی کرده و به طور مثال درباره مسائل شخصی بیشتر سؤال می‌شود یا تست جدید بازیگری مهران مدیری به آن اضافه شده است، اما به طور کلی سبک گفت‌وگو با مدیری و حتی بعضی شوخی‌ها تکراری است و صحبت‌های چندان جدید یا متفاوتی مطرح نشده است. به ویژه این که بعضی چهره‌ها در طول 4-3 سال گذشته چه در زندگی شخصی و چه در زندگی حرفه‌ای خود، تغییر و تحول خاصی نداشته‌اند، بنابراین چهار سال برای این دسته از چهره‌ها زمان کمی به حساب می‌آید و حرف جدیدی برای گفتن ندارند.

تا به حال از مجموع 40 برنامه «دورهمی» که از شب یلدا تا شب گذشته روی آنتن رفته، 13 چهره، حضور تکراری در این برنامه داشته‌اند که این رقم برای 40 قسمت عدد چشمگیری است. غیر از سه چهره‌ای که نام بردیم، شخصیت‌های دیگری مانند علی انصاریان، امید حاجیلی، مهران احمدی، گلاره عباسی، بهنام بانی، پژمان جمشیدی، برزو ارجمند، پژمان بازغی، محمدرضا علیمردانی و سروش صحت نیز در فصل اول «دورهمی» حضور یافته بودند و در سری چهارم برنامه دوباره با مهران مدیری به گفت‌وگو نشستند. با این حساب می‌توان گفت، 32 درصد از مهمانان سری چهارم «دورهمی»، تکراری بوده‌اند.

جالب این جاست که ظاهرا بعضی چهره‌ها پای ثابت مهمانان «دورهمی» هستند، چون تا به حال سه بار در این برنامه حاضر شده‌اند! برزو ارجمند و پژمان بازغی، دو هنرمندی هستند که پیش از فصل چهارم، دو بار دیگر هم به این برنامه دعوت شده بودند. برزو ارجمند که سال 95 مهمان اولین قسمت سری اول برنامه بود، در همان فصل دو بار در برنامه حاضر شد و مدتی پیش، برای سومین بار مهمان «دورهمی» بود. پژمان بازغی هم به جز ویژه‌برنامه یلدایی که سال 98 پخش شد، اولین بار تابستان سال 95 مهمان این برنامه شد و پس از آن برای بار دوم، اسفند سال 96 به همراه همسرش مستانه مهاجر در این برنامه دیده شد.

علاوه بر تکراری بودن چهره‌ها، بعضی از مهمانان برنامه که در سری چهارم برای اولین بار به «دورهمی» آمدند، چهره‌هایی نبوده‎اند که کمتر در برنامه‌های تلویزیونی حاضر شوند به همین دلیل بیشتر شخصیت‌هایی که در این 40 برنامه دیده شده‌اند، مهمانانی نبوده‌اند که مخاطب را غافلگیر کنند و می‌توان علیرضا افتخاری را جزو موارد استثنا دانست. فصل چهارم «دورهمی» تا به حال بیشتر جولانگاه خواننده‌های کم‌سابقه هستند.

برنامه «دورهمی» در  دعوت از مهمانان، علاوه بر چهره‌های جدیدتر که تا به حال به این برنامه نیامده‌اند و کمتر در گفت‌وگوهای تلویزیونی ظاهر می‌شوند، به تنوع در گروه مهمانان هم نیاز دارد. بیشتر مهمانانی که به سری چهارم برنامه «دورهمی» دعوت شده‌اند، بازیگران و پس از آن خوانندگان بوده‌اند، اما به دلیل شیوع کرونا و اقتضای جریان روز، در دو قسمت از برنامه هم شاهد حضور کادر درمان در این برنامه بوده‌ایم. جذابیت تنها در بازیگران و خوانندگان خلاصه نمی‌شود، می‌توان از چهره‌های دیگری مانند ورزشکاران در رشته‌های مختلف، مجریان، آهنگ‌سازان و حتی شخصیت‌های سیاسی، دعوت کرد تا مهران مدیری به سبک خاص خودش گفت‌وگوی جذابی با آن‌ها داشته باشد.




انتقادات دو تهیه‌کننده از تبعیض در تلویزیون⇐چطور است که مهران مدیری برای یک برنامه ترکیبی دقیقه‌ای ۳۰-۲۰ میلیون تومان برآورد میدهد و دیگران همان را باید با دقیقه‌ای ۴۰۰ هزار تومان تولید کنند!؟/«کلاه‌قرمزی» چطور برآورد می‌شود که دقیقه‌ای ۷٫۵ میلیون می‌گیرد درحالی‌که کل فضای آن پلاتوی مجری است و اصلا سریال محسوب نمی‌شود؟/حتی اگر دستمزد اینها را در ۱۰۰ ضرب کنید، باز‌هم این مقدار درنمی‌آید!/ چرا مدیران تلویزیون به برخی آن‌قدر بها می‌دهند و بزرگشان می‌کنند که درنهایت به خود سازمان هم پاسخگو نباشد؟؟

سینماروزان: ارقام عجیب و غریبی که صرف تولید برخی برنامه‌های شوگونه رسانه ملی میشود بدون آن که درباره کارکرد بلندمدت چنین برنامه‌هایی ارزیابی دقیق صورت گیرد ازجمله پارادوکس‌های موجود در رسانه ملی است.

یعنی رسانه ملی از یک طرف کلی بودجه صرف کارکنان و پرسنل رسمی خود میکند ولی از آن طرف یک سری برنامه با برآورد بالا را برون‌سپاری می‌کند!

ناصر مقدم‌پور که تهیه‌کنندگی برنامه‌هایی سیاسی نظیر “موج” و “فصل رویش” را در کارنامه داشته با انتقاد از تبعیض در برآورد تولید محصولات تلویزیونی به فرهیختگان گفت: این تبعیض‌ها متاثر از ضعف و ناپختگی در مدیران سیماست!!

مقدم‌پور ادامه داد: چرا مثلاً مهران مدیری برنامه‌ای مثل «دورهمی» یا یک برنامه ترکیبی می‌سازد که دقیقه‌ای 30-20 میلیون تومان برآورد آن است و دیگران همان را با دقیقه‌ای 400 هزار تومان باید تولید ‌کنم؟؟ تفاوت‌ها خیلی زیاد است و این به مدیریت‌ برمی‌گردد.

این تهیه‌کننده افزود: مدیریت‌هایی که در سازمان اتفاق می‌افتد، واقعاً به مقوله برنامه‌سازی و تولید، اشراف کافی ندارند. سازمان به‌اشتباه چنین مسیری را می‌رود. به برخی آن‌قدر بها می‌دهند و بزرگش می‌کنند تا در روی خود سازمان برمی‌گردد و نقطه مقابل آن قرار می‌گیرد. بارها اتفاقات مشابه این افتاده و شاهدش بوده‌ایم. این روند خیلی جالب نیست. موقعیت و فضایی را برای یک‌فرد ایجاد کردند و رفته‌رفته آن‌قدر این فضا برای این فرد بزرگ و وسیع می‌شود که به خود سازمان هم پاسخگو نیست!

محمود سلامیان تهیه‌کننده “ململ” و “بچه‌های ایران” در امتداد مقدم‌پور بیان داشت: چارچوبی که برای هر برنامه‌ای سطح تعیین کند و به همه طبق رتبه‌ای که در آن قرار دارند، دستمزد یکسان پرداخت شود، الان وجود دارد. اگر این چارچوب وجود نداشته باشد نمی‌توان برای تلویزیون برنامه‌سازی کرد. منتها دوستان این چارچوب را می‌شکنند.

سلامیان ادامه داد: مثلا برنامه «کلاه‌قرمزی» چطوری برآورد می‌شود که دقیقه‌ای 7.5 میلیون می‌شود درحالی‌که کل فضای آن پلاتوی مجری است و اصلا سریال محسوب نمی‌شود؟ همین برای من جای سوال بود. علاقه‌مند بودم دفترچه برآورد این برنامه را ببینم و بررسی کنم که این کدها را چطور تنظیم می‌کنند که این رقم درمی‌آید. 45 دقیقه می‌ایستند، 12-10 عروسک با یک مجری هستند.

این تهیه‌کننده تاکید کرد: حتی اگر دستمزد اینها را در 100 ضرب کنید، باز‌هم این مقدار درنمی‌آید!!!




همراهی مداح پرحاشیه با مهران مدیری و مهناز افشار!!+عکس

 

سینماروزان: انتشار آمار پربازدیدترین‏ چهره‌‏های سال 98 یک سامانه کاربرمحور مجازی، مهران مدیری و مهناز افشار را کنار محمود کریمی مداح پرحاشیه قرار داد.

سایت آپارات برای چندمین سال متوالی اقدام به انتشار گزارش پایان سال خود کرده است که پربازدیدترین و محبوب‏ترین‏ چهره‏های سال 98 را از نگاه آمار و ارقام و بازدید کاربران معرفی کرده است.

سال گذشته مهناز افشار و محمد رضا گلزار دو بازیگر پربازدید زن و مرد سینمای ایران در آپارات بودند که امسال هم مهناز افشار، عنوان پربازدیدترین بازیگر زن را از آن خود کرد و مهران مدیری، جایگزین محمدرضا گلزار در بخش پربازدیدترین‏ بازیگران مرد سال 98 شد.

همچنین محسن ابراهیم‏زاده، خواننده پاپ و جوان کشور در رتبه نخست پربازدیدترین خواننده‏های کشور قرارگرفته است و در کنار او محمودکریمی، مداح سرشناس کشور در صدر مداحان کشور حضور دارد که مردم در آپارات به سراغش رفته‏اند.

در بخش پربازدیدترین شخصیت کارتونی، باب اسفنجی، در بین بی‏شمار شخصیت کارتونی، جزو برترین کاراکتر‏هایی بود که مردم ایران به تماشای آن نشسته‏اند.

این آمار بر اساس داده‏های تیم فنی، برمبنا تعداد نمایش، تعداد بازدید، تیتر و تگ به دست آمده است که مخاطبان و علاقمندان جهت مشاهده این اطلاعات می‏توانند به نشانی https://www.aparat.com/info98 مراجعه کنند.

آمار ارائه‌شده از سوی آپارات




مکث مشکوک بیژن بنفشه‌خواه به‌هنگام صحبت درباره مهران مدیری!؟

سینماروزان: بیژن بنفشه‌خواه بازیگر طنازی که در شبهای قطعی اینترنت، سریال «فوق لیسانسه ها» را روی آنتن دارد به هنگام حضور در یک برنامه زنده وقتی صحبت به مهران مدیری رسید، مکثی کرد به شدت مشکوک.

به گزارش سینماروزان بنفشه خواه در برنامه «زنده رود» درباره برخی از طنزپیشگان همکار خود حرف زد و از جمله به ذکر خیر رضا عطاران و صمیمت و خوش مشربی اش پرداخت ولی وقتی مجری برنامه نام مهران مدیری را برد ابتدا مکث کرد.

مکث بنفشه خواه چند ثانیه ای طول کشید و او نفسی تازه کرد و سپس با واژگان «کاربلد» و «کاریزماتیک»، از کنار نام مهران مدیری گذشت.

بیژن بنفشه خواه از جمله بازیگرانی است که در برخی از سریالهای مهران مدیری و از جمله  «مرد دوهزارچهره» و «قهوه تلخ» به عنوان بازیگر حضور داشته است ولی اینکه چرا بلافاصله وقتی نام عطاران آمد درباره‌اش حرف زد ولی در برابر نام مهران مدیری مکث کرد به شدت مشکوک بود؟؟




خروجی گفته های کمال تبریزی درباره سرمایه گذار مشکوک المنابع فیلم روی پرده اش⇐سرمایه گذار “ما همه با هم هستیم” خودش تمایل داشت که هزینه تولید بالا رود!!/بیش از ۵۰ درصد هزینه تولید صرف دستمزد بازیگران شد!!/[علیرغم این هزینه بالا] سکانسهای مهران مدیری و جواد عزتی جداگانه ضبط شد و این دو هیچ گاه روبروی هم ننشستند!!/سجاد علیجانی که سرمایه گذار فیلم ما است در آثار دیگری مانند «جهان با من برقص»(محمدرضا تخت کشیان)، «رحمان ۱۴۰۰»(علی سرتیپی) و «روزهای نارنجی»(علیرضا قاسم خان) نیز حضور داشته!!!/وظیفه ارشاد است که صلاحیت سرمایه گذار را تعیین کند و به ما ربطی ندارد!!!

سینماروزان: تازه ترین فیلم کمال تبریزی با عنوان “ما همه با هم هستیم” با نزدیک به 500 سانس روی پرده رفته و بیلبوردهایش هم تمام پایتخت را اشغال کرده!

“ما همه با هم هستیم” ورای کیفیتش که از صرف مدام فعل “شل کردن” توسط بازیگر محوریش جواد عزتی قابل تشخیص است بخاطر حضور سرمایه گذاری به نام سجاد خواجه علیجانی که فراوان حرف و حدیث پشتش است مورد سوال قرار گرفته. سرمایه گذاری که هزینه ای هنگفت را هم صرف تولید کرده!!

کمال تبریزی با تأیید علاقه سجاد خواجه علیجانی برای صرف هزینه ای هنگفت جهت به کارگیری تعدادی بالا بازیگر به “ایسنا” گفت: سرمایه گذار خودش تمایل و آمادگی این هزینه بالای تولید را داشت که ما بتوانیم برای اولین بار از چندین بازیگر شناخته شده در فیلم استفاده کنیم و باید اشاره کنم که به این ترتیب بیش از ۵۰ درصد از هزینه فیلم برای بازیگران صرف شده است و در حقیقت علاوه بر پروسه و هزینه سنگین تولید خود فیلم با توجه به شرایطی که داشتیم هزینه بازیگران هم به آن اضافه می‌شد.

جالب است که علیرغم صرف هزینه بالا برای تولید ولی گرانترین بازیگران فیلم کنار هم قرار نگرفته اند. تبریزی با تأیید ماجرا بیان داشت: گفتگوی آقای مدیری و عزتی را نتوانستیم همزمان با هم داشته باشیم و جداگانه فیلمبرداری شد. بنابراین، این دو هیچگاه روبروی هم ننشستند.

تبریزی درباره پرسش های شکل گرفته پیرامون منابع مالی مشکوک سرمایه گذارش گفت: سجاد علیجانی که سرمایه گذار فیلم ما است در آثار دیگری مانند «جهان با من برقص» سروش صحت، «رحمان ۱۴۰۰» و «روزهای نارنجی» نیز حضور داشته است.

تبریزی ادامه داد: وظیفه نهادی مانند وزارت ارشاد است که هنگام صدور پروانه ساخت علاوه بر پرسش از عوامل فیلم، از سرمایه گذار هم بپرسد و درباره او نیز جستجو کند و در نهایت صلاحیت سرمایه گذار را هم اعلام کند.