1

من هم پول بلیت کنسرت-تئاتر ندارم!/سلبریتی‌ها نه استعداد دارند و نه وقت!/آنها که نمی‌توانند تئاتر روحوضی بازی کنند به درد تئاتر ایرانی نمیخورند/چرا بزرگترین دکور تئاتر خاورمیانه را خراب کردند؟/چرا افراد بی‌صلاحیت را استاد دانشگاه کرده‌اند؟

سینماروزان: قطب الدین صادقی چهره شناخته شده تئاتر که سابقه کارگردانی و بازیگری توامان را دارد به تازگی نمایش “سفرنامه آبجی مظفر” را در تئاتر شهر روی صحنه برده.

 

صادقی درباره روند انتخاب بازیگر برای این نمایش به روزنامه ایران گفت: برای انتخاب بازیگران نمایش سراغ چهره‌های معروف نرفتم، هیچ وقت سراغ ساخت نمایشی سلبریتی‌محور نمی‌روم! آنهایی که نمی‌توانند تئاتر کمدی و روحوضی بازی کنند که به درد تئاتر ایرانی نمی‌خورند. من نمی‌خواهم با استفاده از شهرت فلان بازیگر سینما، مردم را به تماشای این کار بکشانم. برای من فقط و فقط کار حرفه‌ای مهم است. نه اینکه دعوت از فلان بازیگری که اسم و رسمی به هم زده و چهره محبوبی است! البته چند نفری هم به من توصیه و تأکید کردند که باید از حضور چهره‌ها استفاده کنم که خب جواب من نه بود.

 

وی ادامه داد: سلبریتی‌ها نه وقت کافی و نه استعداد لازمش را دارند. نمی‌خواستم برای جیب تماشاگر کیسه بدوزم. دغدغه امثال من این است که نگذاریم داشته‌هایی که از گذشتگان تئاتری‌مان به یادگار مانده از بین برود. در طول تاریخ تئاتر کشورمان چند ژانر به وجود آمده که قابل احترام است. به جای تحقیر داشته‌های خودمان بهتر است آنها را حفظ کنیم.

 

صادقی با انتقاد از سیستم غلط آموزشی که هیچ جایی برای تربیت هنرمندان روحوضی ندارد، گفت: اغلب افرادی را که به دانشگاه‌ها فرستاده‌اند صلاحیت تدریس ندارند! بیشتر اینها نمی‌توانند درباره فرهنگ خودی نظر کارشناسی بدهند و نسبت به آن شناخت کافی ندارند. تنها چند جزوه خارجی خوانده‌اند و همان را به خورد دانشجویان می‌دهند، محتوایی که اغلب با فرهنگ ما همخوانی هم ندارد. هرکسی به دنبال غیر از آن باشد را هم عقب مانده می‌دانند. اینجا دانشجو مقصر نیست، نظام آموزشی است که سکان را به دست افراد بی‌اطلاع و نابلد داده است. مقصر آن برنامه ‌درسی تصویب شده در وزارت علوم است. چرا در کنار واحدهای بی‌شمار تئاتر غربی، حتی یک واحد هم تئاتر ایرانی نداریم! مقصر نظام آموزشی است که کنکور اصولی برگزار نمی‌کند. همه تقصیرها را که نباید به گردن دانشجو انداخت، قبل از دانشجو، برنامه‌ریزانی هستند که در وقوع این شرایط اثر دارند. راستش من چندان به فرهنگ و هنری که از دریچه سازمان‌های رسمی دنبال می‌شود خوشبین نیستم. پیشبرد فرهنگ کار هنرمندان و نهادهای خصوصی است. شما به گذشته هم که نگاه کنید، بزرگانی نظیر فردوسی و حافظ هم به تنهایی دست به خلق شاهکارهای ماندگار زده‌اند.

 

وی افزود: بودجه‌ای که به تئاتر یک سال کشور اختصاص می‌دهند خیلی ناچیز و مسخره است! در حد ساخت یک فیلم سینمایی هم نیست. دیگری مسأله مدیریت است که متأسفانه طی سال‌های گذشته به شکل خوبی انجام نشده است. مدیریت اغلب سالن‌های مهم تئاتر در کشورهای غربی را به عهده کارگردانان ملی و صاحب سبک می‌گذارند، افرادی که با نگاهی اصولی به نمایش‌ها و افراد اجازه اجرا در سالن‌های نمایش را می‌دهند و با اقدامات اصولی خود جریان‌سازی می‌کنند. اما در   سال‌های گذشته فردی مدیریت امور را به عهده گرفت که در آن حد و اندازه نبود. بحث شایسته‌سالاری باید مورد توجه قرار بگیرد. اگر خواهان احترام به هنرمندان بزرگ هستند برای آنان شرایطی را درنظر بگیرند که دغدغه مالی نداشته باشند.

قطب الدین صادقی
قطب الدین صادقی

قطب الدین صادقی تاکید کرد: تا 8-7 سال قبل بزرگ‌ترین کارگاه دکورخاورمیانه را درست روبه‌روی تالار وحدت داشتیم. همه ملزومات اجرای صحنه‌ای یک تئاتر را تأمین می‌کرد که آن را خراب کردند. حالا اگر بخواهیم یک دکور درست کنیم نمی‌دانیم کجا برویم! جای حفظ آن چیزی که داشتیم، آن را خراب کردند. این ویرانگری‌های ساختاری باید متوقف شود. باید همه اینها دوباره احیا شود. در چند سال گذشته، در بحث مالی توپ را به زمین بخش خصوصی انداختند، بخش خصوصی هم که دنبال منفعت خودش است. همین است که کارهای سلبریتی‌محور با استقبال بیشتری از سوی مدیران سالن‌های نمایشی و تهیه‌کنندگان روبه‌رو می‌شوند. در صورتی که دغدغه من کارگردان نباید فروش کار باشد، کارگردان باید فقط به کیفیت فکر کند. اما کارهای نمایشی فعلی بزن‌در رویی شده‌اند. ساختار دولتی در سازمان مهمی مثل مرکز هنرهای نمایشی، دست از سرپرستی‌ مالی کشیده و آن را به بخش خصوصی سپرده‌اند.

 

قطب الدین صادقی نظر خود درباره کنسرت-تئاترها را چنین بیان کرد: این کنسرت-تئاترها ضد تئاترند. من چند تحقیق درباره مخاطبان تئاتر انجام دادم که سال‌ها قبل منتشر شده است. در آنجا به استناد آمار و ارقام اثبات کردم که گروه سنی غالب تئاتر ما بین 18 تا 60 سال است، از طبقه متوسط فرهیخته. اینها در جست‌وجوی مسائل و دغدغه‌های خود پای تماشای تئاتر می‌نشستند. تئاتر برای اینها یک دستگاه اندیشه‌ورزی بود. اما در تئاترهای سلبریتی‌محور، آن طبقه جایگاه خود را از دست داده است. به طور کامل کنار گذاشته شده‌اند. پول بلیت تئاترها از 300 هزار تا یک میلیون تومان متغیر است. دانشجو که هیچ، من کارگردان هم اینقدر پول ندارم برای تماشای تئاتر بدهم. از سوی دیگر این تئاترهای پر زرق و برق فقط سرگرم کننده هستند. مخاطبان آنها هم افرادی هستند که فقط دنبال سرگرمی هستند و برای آنان فرقی ندارد که سراغ یک کنسرت پاپ بازاری بروند یا کار تئاتری فاخر! و اینجاست که مخاطبان واقعی تئاتر حذف می‌شوند. اینها فرهنگ‌ساز نیستند. اصلاً دنبال تئاتر نیستند. این گونه تئاترها ضدمسائل روز اجتماعی هستند، مخاطب را به فکر نمی‌اندازند. فقط دنبال گیشه هستند. روح تئاتر واقعی به فکر واداشتن مخاطب است.