1

واکنش تند و تیز همایون اسعدیان به متصدی هنروتجربه که شورای صنفی نمایش را «غیرقانونی» خوانده بود ⇐طرح راه‌اندازی «هنروتجربه» را هشت سال قبل اعضای فعلی شورای نمایش به ارشاد دادند!/جایگاهی برای علم‌الهدی قائل نیستم که اجازه داشته باشد «هنروتجربه» را اندیشه و بقیه سینمای ایران را فاقد اندیشه بداند/چیزی به نام گروه هنروتجربه وجود ندارد و صرفا یک محفل تشکیل شده که فکر می‌کنند ملک شخصی‌شان است/ یکی از ویژگی‌های محفل بودن داشتن تیمی است که از شما حقوق بگیرد تا چشم بسته هر آنچه انجام می‌دهید را تأیید کند!!/اگر شما جرأت ندارید آمار فروش فیلمهای هنروتجربه را اعلام کنید ما قطعا این کار را خواهیم کرد/حجت ایوبی بدون هیچ پژوهشی و کارشناسی سینما فرهنگ را در اختیار این گروه قرار داد!/به‌جای جوسازی، دستاوردهای مدیریتی‌تان را در گروه «هنر و تجربه» به اطلاع اهالی سینما برسانید

سینماروزان: ادبیات متصدی هنروتجربه در غیرقانونی خواندن دستورالعمل شورای صنفی نمایش مبنی بر ممانعت از اکران فیلمهای گروه دار در هنروتجربه(اینجا را بخوانید) ابتدا واکنش صریح سخنگوی این شورا را موجب شد(اینجا را بخوانید) و بعد از واکنش جبار آذین منتقد پیشکسوت(اینجا را بخوانید) حالا همایون اسعدیان رییس شورای صنفی نمایش هم در گفتگو با «ایسنا» پاسخهایی تند و تیز به ادبیات این متصدی داده است.

همایون اسعدیان گفت: این بار اولی نیست که آقای علم‌الهدی و دوستانشان ما را مخاطب قرار می‌دهند؛ البته ما بنا به پاسخگویی نداشتیم اما مطالبی هست که احساس می‌کنیم سکوت در مقابل آنها خطاست.

او خاطرنشان کرد: ابتدا باید بگویم شورای صنفی نمایش و تک تک اعضایش مخالفتی با ذات «هنر و تجربه» ندارند و نه تنها مخالف آن نیستند بلکه برخی از اعضای شورا، طرح‌های مبنی بر راه‌اندازی چنین گروهی را هفت‌، هشت سال پیش خودشان به وزارت ارشاد داده‌اند و حالا آقای علم‌الهدی مدیریت آن را بر عهده دارند و تصور می‌کنند مالکیت‌اش مال ایشان است.

اسعدیان با اشاره به نامه اخیر رئیس گروه «هنر و تجربه» گفت: طرح مسئله به این شکل که یک عده کمر به قتل گروه «هنر و تجربه» بسته‌اند، صرفا برای آدرس غلط دادن و ایجاد یک هیاهوی مطبوعاتی و صنفی و پنهان کردن اصل قضیه است. آقای علم‌الهدی می‌گویند بیش از یک سال است که ما (شورای صنفی نمایش) چوب لای چرخ «هنر و تجربه» می‌گذاریم. من به صراحت می‌گویم ایشان خلاف واقع می‌گویند و حقیقت را پنهان می‌کنند.

او ادامه داد: در یک سال گذشته به درخواست آقای علم‌الهدی از شورای صنفی اکران؛ ما موافقت کردیم تا فیلم‌هایی چون «فروشنده»، «لانتوری» بتوانند در سینماهای گروه «هنر و تجربه» هم در شکل محدودی اکران شوند و هر سالن سینمای «هنر وتجربه» 15 سانس در ماه برای این فیلم‌ها داشته باشد.

اسعدیان یادآور شد: اکثریت اعضای شورای صنفی نمایش با درخواست ایشان مخالف بودند و صرفا به اصرار شخص بنده با ایشان موافقت کردند؛ دلیل مخالفت دوستان ما به درست این بود که این 15 سانس دارد از فیلم‌های «هنر و تجربه» گرفته می‌شود و به فیلمی داده می‌شود که نیازی ندارد و فقط این درخواست برای بالا بردن آمار مخاطب برای ارائه به مدیران بالادستی است.

رییس شورای صنفی نمایش تصریح کرد: قطعا آقای علم‌الهدی می‌دانند که فیلم‌های اینچنینی همچون «فروشنده» و «لانتوری» احتیاجی به این 15 سانس ندارند اما ظاهرا ایشان با آمار مخاطبان این فیلم‌ها می‌خواستند میزانی از عدم موفقیت‌شان را جبران کنند و نیازی به این چنین فیلم‌هایی داشتند.

او گفت: من همین جا اعلام می‌کنم، شخص من همایون اسعدیان اشتباه کردم و از دوستان سازنده فیلم‌های «هنر و تجربه» عذرخواهی می‌کنم که سانس‌های فیلم‌هایشان را گرفتم و به این فیلم‌ها داده‌ام، نمی‌دانم آقای علم‌الهدی پاسخی به این دوستان دارند بدهند یا نه؟!

اسعدیان با اشاره به اینکه آقای علم‌الهدی مدعی هستند دعوا بین سینمای اندیشه و بدنه است، ادامه داد: لابد به تعبیر ایشان سینمای اندیشه یعنی گروه «هنر و تجربه» و بقیه فیلم‌ها مقابل آن هستند، به نظر جدا از اینکه ایشان دارند به تمام فیلم‌های سینمای ایران توهین می‌کنند و سینمای بدنه را خالی از اندیشه می‌دانند به شخصه هم چنین جایگاهی برای ایشان قائل نیستم که اجازه داشته باشند، چنین تقسیم‌بندی انجام دهند.

رییس شورای صنفی نمایش با اشاره به اظهارات دیگر مدیر گروه «هنر و تجربه» اذعان داشت: آقای علم‌الهدی می‌فرمایند، معضل بی‌تدبیری است. من به شخصه بی‌تدبیری شخص خودم را در رابطه با پذیرش درخواست ایشان که فیلم‌های مثل «لانتوری» و «فروشنده» در این گروه اکران شود را می‌پذیرم.

او ادامه داد: خیلی متأسفم که باید بگویم چیزی به نام گروه «هنر و تجربه» دیگر وجود ندارد و مدت‌هاست به یک محفل با تمام خصوصیات محفلی آن تبدیل شده است که اگر محفل نبود ایشان هر وقت تمایل داشتند، تهدید به متوقف کردن فیلم‌های این گروه نمی‌کردند، ظاهرا آنجا به ملک شخصی‌شان تبدیل شده است.

او ادامه داد: یکی از ویژگی‌های محفل بودن داشتن تیمی است که از شما حقوق بگیرد تا چشم بسته هر آنچه انجام می‌دهید را تأیید کند و واقعا باعث تأسف است که در حمایت از این گروه می‌نویسند “درستی مسیر مدیریتی آن حتی از دلیل و سند بی نیاز است”و من یاد فیلم «خوب، بد، جلف» افتادم و در جای دیگری برخی اعضای شورای صنفی نمایش را باقی مانده دلواپسان دولت دهم می‌دانند، کاش این دوستان از شیوه‌های جدیدتری برای منکوب رقیب استفاده می‌کردند.

اسعدیان با بیان اینکه “دعوا بر سر گروه هنر و تجربه نیست” یادآور شد: رئیس سابق سازمان سینمایی بدون هیچ پژوهشی و کارشناسی سینما فرهنگ را در اختیار این گروه قرار داده است. اگر آقای علم‌الهدی جرأت ندارند آمار فروش و مخاطبانشان را در این سالن‌ اعلام کنند، هر وقت ضروری باشد قطعا ما آن را اعلام می‌کنیم.

رییس شورای صنفی نمایش در پایان گفت: به شخصه از طرف شورای صنفی اکران برای هرگونه همکاری در جهت تخصیص سینماهایی به این گروه اعلام آمادگی می‌کنم و از هر کمکی که در جهت حمایت از این نوع فیلم‌ها باشد، دریغ نمی‌کنم به هرحال ما از هر اقدامی که صدمه‌ای به کلان سینمای ایران وارد نکند، حمایت می‌کنیم. در انتها صمیمانه و عاجزانه از آقای علم الهدی خواهش می‌کنم به جای جوسازی و هیاهوهای مطبوعاتی لطف کنند، دستاوردهای مدیریتی‌شان را در گروه «هنر و تجربه» در جهت رشد و جذب مخاطب بیشتر برای این نوع فیلم‌ها به اطلاع اهالی سینما برسانند.

اسعدیان در پاسخ به اینکه آیا حیدریان رییس سازمان سینمایی در این وسط میانجی‌گری نخواهد کرد؟ گفت: به هر حال طبق نامه‌هایی که به ایشان زدیم شرایط را توضیح داده‌ایم و در عین حال با توجه به اینکه سازمان سینمایی این گروه را تأسیس کرده است، تصمیم‌گیرنده نهایی آنها هستند.




کمتر از یک ماه بعد از آتش زدن کارتهای خانه سینما⇐سهیلی و اسعدیان در یک افطاری رخ به رخ شدند+عکس

سینماروزان: کمتر از یک ماه قبل بود که سعید سهیلی در اعتراض به انفعال خانه سینما در قبال قاچاق فیلمش “گشت2” هم کارت کانون کارگردانان و هم کارت خانه سینما را آتش زد.(اینجا را ببینید)

به گزارش سینماروزان کانون کارگردانان هم به جای آن که اسباب دیالوگ با سهیلی را فراهم کند به خاطر سوختن کارت کانون به تعلیق عضویت وی در این کانون پرداخت اما مدیرعامل خانه سینما به سوختن کارت خانه سینما کمترین واکنشی نشان نداد.

به تازگی اما در جریان برگزاری جشن انجمن مدیران تولید خانه سینما که همراه بود با سرو یک افطاری خوش آب و رنگ(!!!) سعید سهیلی و همایون اسعدیان که نماینده کانون کارگردانان در هیات رییسه خانه سینماست رخ به رخ شدند.

دیالوگهای ردوبدل شده میان این دو مشخص نیست اما تصاویر منعکس شده از این دیدار، صمیمانه نیست و گویا سهیلی همچنان از انفعال کانون نسبت به قاچق فیلمش دلخور است.

حدس بزنید اسعدیان به سهیلی چه گفت و سهیلی چه پاسخی داد؟
حدس بزنید اسعدیان به سهیلی چه گفت و سهیلی چه پاسخی داد؟



مرور برخی از تازه‌ترین گفته‌های همایون اسعدیان که کم تناقض ندارد⇐متهم به رانت‌خواري هستيم و اين در حالي است كه هيچ حمايتي نداشتيم!/{با همراهی منوچهر محمدی}سه تله‌فيلم براي تلويزيون به سفارش مركز فرش ايران و شبكه سه، درباره فرش دستباف ايراني ساختم؛ یکی از این تله‌فیلمها شد «ده رقمی» و یکی دیگر «طلا و مس»!/پدر همسر حسن خمینی از من پرسيد تو روحانيت را از كجا شناختي؟ گفتم از تلويزيون!/«مارمولک» را نساختم و به منوچهر محمدی گفتم تو منوچهر محمدي هستي و كسي با تو كاري ندارد اما چوب در آستین من می‌کنند/{علیرغم ساختن دو فیلم در دوران احمدی‌نژاد}سال ٨٤ و بعد از انتخاب آقاي احمدي‌نژاد به‌شدت دچار افسردگي شدم و معتقد بودم بايد از ايران برويم!/ديگر هيچ اتفاقي بدتر از آن هشت سال{احمدی ‌نژاد} نمي‌افتد! شكر خدا همه به فاجعه بودن آن هشت سال معترفند/هر دو فيلم اول فرهادی يعني «رقص در غبار» و «شهر زيبا»، بدون حمايت بنياد فارابي اصلا ساخته نمي‌شد!/فرهادی حمايت شد و شناخته شد و در نهايت توانست با بخش خصوصي{بانک پاسارگاد؟ و شاهزاده قطری؟} ادامه مسير دهد/به واسطه رضاداد با روحاني‌اي به نام اصغري‌زاده در قم آشنا شدم كه انسان بسيار خوبي بود…/جمال شورجه گفت «بوسیدن روی ماه»{که با حمایت حوزه تولید شد} درباره دو مادر یهودی است!

سینماروزان: همایون اسعدیان کارگردانی است که به عنوان نفر ششم و با حداقل آرا وارد هیأت مدیره خانه سینما شده و بعدتر با تأخیر و با ذکر عبارت «تعاملی بسیار مطلوب» به عنوان رییس هیأت مدیره انتخاب شد.(اینجا و اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان اسعدیان که به عنوان رییس شورای صنفی نمایش هم حضور دارد و آخرین فیلمش «یک روز بخصوص» را هم در میان ناباوری بسیاری از سینماگران پشت خط اکران، توانست در اکران نوروزی روی پرده بفرستد هرچند با عدم اقبال مخاطبان به فیلمش و یک شکست سنگین در گیشه روبرو شد اما حالا به سمت تلویزیون رفته و میخواهد سریالی به نام «سوگند» را برای رسانه ملی بسازد.

اسعدیان که فیلمهایی مانند «طلا و مس» و «بوسیدن روی ماه» را با حمایت تصویرشهر و حوزه هنری و سریالهایی مانند «غول چراغ جادو»، «راه بی پایان» و «اگه بابام زنده بود» را برای تلویزیون ساخته در تازه ترین گفتگوی خود که با «اعتماد» انجام شده کوشیده با گفتن از استقلال و عدم وابستگی سخن را آغاز کند اما دیری نمی گذرد که خودش معترف میشود به اینکه حتی کمدی «ده رقمی» را هم به واسطه یک سفارش ساخته است!!!

البته که این روند متناقض آمیز موجب میشود اسعدیان سعی کند شاهد مثالهایی از دولتی بودن پروژه های دیگر فیلمسازان و از جمله اصغر فرهادی بیاورد.

درباره تناقضات آرای سیاسی شان هم همین بس که خداراشکر میکند که همه از هشت سال احمدی نژاد به عنوان فاجعه یاد میکنند ولی نکته آنجاست که خودشان در آن هشت سال فاجعه بار دو فیلم ارگانی ساختند.

متن کامل گفتگوی همایون اسعدیان را بخوانید:

به عكاسي علاقه داشتيد و فعاليت‌تان در سينما را با عكاسي فيلم شروع كرديد. چطور شد تصميم گرفتيد اين حرفه را كنار بگذاريد؟

من كارم را در سينماي حرفه‌اي با عكاسي آغاز كردم. اما از همان ابتدا هدفم فيلمسازي بود. سال ٥٣، ٥٤ زماني كه نوجوان بودم در كلاس‌هاي آموزش فيلمسازي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان شركت كردم. بعد هم رفتم دانشكده هنرهاي دراماتيك كه سينما بخوانم. مي‌خواهم بگويم نيتم در واقع عكاسي نبود، اما براي اينكه وارد فضاي حرفه‌اي شوم نمي‌توانستم به دستياري رو بياورم. آدمي هم نبودم كه حمايت يا رانت دولتي داشته باشم.

در حال حاضر راه ورود خيلي از هنرجويان سينما به دنياي فيلمسازي دستياري است، چطور شما نمي‌توانستيد دستيار كارگرداني كنيد؟ سختگيري آن روزها بيشتر بود؟

دستياري يك تخصص پنهان است. نمي‌توانستم بگويم من را به يكباره دستيار كارگردان كنيد، اصلا روابطش را هم نداشتم. همان روزها حتي براي گرفتن عكاس فيلم هم سختگيري مي‌كردند. در سينماي امروز امكان بهتري براي كار كردن جوان‌ترها فراهم است. در گذشته آنهايي كه روابط داشتند راحت‌تر از ما وارد سينما شدند اما من هيچ حمايتي نداشتم. جالب است كه امروز ما در سينماي ايران متهم به رانت‌خواري هستيم و اين در حالي است كه به بدترين شكل وارد سينما شديم و هيچ حمايتي نداشتيم. حالا به ما برچسب دولتي بودن مي‌زنند. در هر حال من به عنوان دستيار كارگردان هم بعدها فعاليت كردم و اتفاقا دستيار خوبي بودم اما تمام اين كارها براي رسيدن به كارگرداني انجام شد.

و بالاخره نخستين بار كارگرداني را با «نيش» تجربه كرديد، فيلمي كه…

فيلمي كه به قول شما آخر فيلم فارسي بود. آقاي فرحبخش به واسطه اعتمادي كه به من داشت يك‌شب با آقاي عليخاني سراغم آمد و گفت مي‌خواهيم اين فيلم را تو بسازي.

براي‌تان مهم نبود نخستين فيلم‌تان در چه دسته‌بندي‌اي قرار مي‌گيرد؟

فيلمنامه «نيش» يك اكشن بسيار قوي بود. اما خطر ساخت فيلم اين بود كه بعد از اين فيلم ممكن بود نگاه‌ها به تو اين گونه باشد كه فقط اين نوع فيلمسازي را بلدي. وگرنه اگر نگاهي به فروش اين فيلم در همان سال‌ها بكنيم مي‌بينيم كه اين فيلم يكي از بالاترين فروش‌هاي سينماي ايران را داشت. يادم مي‌آيد با حميد جبلي رفته بوديم شيراز و ديدم سينماي اين شهر شش‌ماه بعد از اكران «نيش» باز هم همين فيلم را اكران كرده بود. مشكل اينجا بود كه تا سه سال همه پيشنهادهايم شبيه «نيش» بود و من همه را رد كردم، چون مي‌دانستم اگر دومي‌اش را بسازم ديگر نمي‌توانم از اين سبك فيلمسازي بيرون بيايم و بازي را مي‌بازم. كاري كه خيلي از دوستان آن زمان انجام دادند. در نهايت در يكي دو فيلمي كه به دنياي من كمترين ميزان ارتباط را داشت به عنوان مشاور و فيملنامه‌نويس حاضر شدم. يكي از اين فيلم‌ها «الو الو من جوجوام» خانم برومند بود و ديگري «كلاه قرمزي و پسرخاله».

ممكن بود اگر پيشنهاد ديگري داشتيد سراغ «كلاه قرمزي» و «الو الو من جوجوام» نرويد؟

اگر حتي خودم فيلمنامه‌اي داشتم كه مي‌دانستم من را از فضاي «نيش» دور مي‌كند، بله. نمي‌خواستم در آن فضا بمانم چون اگر اين اتفاق مي‌افتاد مهر آن نوع فيلمسازي روي من مي‌خورد، مثل خيلي از همكاران‌مان كه چنين مشكلي را دارند. بعد هم آدم شروع مي‌كند به توجيه كردن كه اصلا سينما همين است و ما براي مخاطب و مردم فيلم مي‌سازيم يا از همين تعابير عجيب و غريب كه اين روزها مي‌شنويم.

كدام تعابير؟

اينكه مردم فيلم ما را دوست دارند. اين شعارها اين روزها خيلي شنيده مي‌شود. وقتي هم فيلم‌مان نمي‌فروشد مي‌گوييم براي دل خودمان فيلم ساخته‌ايم.

يعني از همان سال‌ها به اين تعابير و برچسب‌ها فكر و از آن اجتناب مي‌كرديد؟ از همان سال‌هاي جواني؟!

بله، چون من از فضاي فرهنگي آمده بودم. ما آمده بوديم كه سينما را بتركانيم. اينكه چقدر موفق شديم يا نه بحث ديگري است. از همان زمان‌ها فيلم‌هاي مورد علاقه من آثار مهرجويي، كيميايي و «شازده احتجاب» بهمن فرمان‌آرا بود. ساعت‌ها در صف مي‌ايستادم كه با پول يك محصل بروم «راننده تاكسي» را ببينم. ما وقتي بليت مي‌خريديم ديگر پول غذا خوردن نداشتيم و با چنين فضايي در سينما جلو آمديم. اما براي ورود مجبور بودم «نيش» بسازم. البته هنوز هم معتقدم اين فيلم در ژانر خودش خيلي حرفه‌اي و درست بود اما سينماي مورد علاقه من نبود. به فيلم «نيش» آن روزها درجه كيفي ب دادند و بعدها مخالف سرسخت اين بودند كه من «مرد آفتابي» را بسازم. مي‌گفتند سبك فيلمسازي اسعديان «نيش» است و دليلي ندارد «مرد آفتابي» بسازد. بعد از ساخته شدن «مرد آفتابي» با بازي اكبر عبدي و حميد جبلي يكدفعه ورق برگشت و من توانستم نفس راحتي بكشم.

در همان روزهاي ورود شما به سينما بودند كساني كه پاي‌شان راحت به سينما باز شد و هنوز هم به راحتي گذشته در حال فعاليت باشند؟

بله، كساني كه آن زمان با رانت‌هاي دولتي پاي‌شان به سينما باز شد و امروز علم سينماي بخش خصوصي و عدم دخالت دولت را برداشتند. جالب است تمام كساني كه امروز ادعاي سينماي مستقل و بخش خصوصي دارند و مي‌گويند دولت در سينما چه كاره است، يك زماني خودشان از طريق روابط با بنياد فارابي و وام اين بنياد كارگردان و تهيه‌كننده و با فيلمنامه به ظاهر هنري وارد شده‌اند.

اين بحث كمك‌هاي دولتي و رانت دولتي از بعد انقلاب شكل گرفت يا در سينماي قبل از انقلاب هم به نوعي وجود داشت؟

آن موقع هم بود. ما سال‌هاي ٥٥ يا ٥٦ به ٩٠ فيلم در سال رسيديم، فيلم‌هايي كه واقعا دو هفته يك‌بار اكران مي‌شدند. خيلي از فيلم‌هاي آن زمان در گيشه شكست مي‌خوردند و طبيعي است كه فيلم بعدي كارگردان با حمايت‌هاي دولتي ساخته مي‌شد. فكر مي‌كنيد عباس كيارستمي در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان فيلم «مسافر» را چطور ساخت؟! آن موقع هم به عده‌اي از فيلمسازان چنين كمك‌هايي مي‌شد اما بنياد فارابي‌اي كه به پروژه‌ها و فيلمسازان وام بدهد، نداشتيم.

معتقديد بنياد فارابي از زمان تاسيس بيشتر به سينماي ايران كمك كرده يا صدمه زده است؟

به‌شدت كمك‌كننده بوده است. سال ٦١، ٦٢، يك‌عده از جوانان قبل از انقلاب مثل عليرضا داوودنژاد، زنده‌ياد ميرلوحي، سيروس الوند و قدكچيان تصميم مي‌گيرند سينما را از نو راه بيندازند و كنارش يك جرياني هم در دولت وقت به سينما علاقه‌مند بودند، كساني چون محمد بهشتي و در بنياد فارابي متمركز مي‌شوند كه سينما را راه بيندازند. در نهايت هم به سينما كمك مي‌كنند. بسياري از فيلمسازان خوب امروز اگر از كمك‌هاي آن زمان بنياد فارابي بهره‌مند نمي‌شدند، امروز به فيلمسازي نمي‌رسيدند. اين خيلي بد است كه بخواهيم با نگاه امروز دهه ٦٠ و ٧٠ و بنياد سينمايي فارابي را تخطئه كنيم و آن را زير سوال ببريم. امروز ظاهرا پرافتخارترين كارگردان ما اصغر فرهادي است. هر دو فيلم اول او يعني «رقص در غبار» و «شهر زيبا»، بدون حمايت بنياد فارابي اصلا ساخته نمي‌شد. او اينطور حمايت شد و شناخته شد و در نهايت توانست با بخش خصوصي ادامه مسير دهد. اما واقعيت اين است كه اگر برگرديم به زماني كه آقاي فرهادي مي‌خواست وارد سينما شود هيچ‌كس در سينما به اين شيوه سرمايه‌گذاري نمي‌كرد. خيلي از فيلمسازان ما با وام بنياد فارابي تهيه‌كننده شدند. خيلي از فيلمسازان ما با وام بنياد فارابي كارگردان شدند. اصغر هاشمي يكي از آنها بود. عليرضا رييسيان وقتي «ريحانه» را مي‌ساخت بدون وام فارابي نمي‌توانست فيلمش را به ثمر برساند. قطعا به آن زمان ايراداتي هم وارد است. من هم با خيلي از اقدامات آقاي بهشتي در آن زمان مشكل داشتم.

اما بيشتر از هر دوره‌اي، عملكرد مديران سينمايي دهه ٦٠ مورد قضاوت قرار گرفتند. در سال‌هاي اخير نقاط منفي و تيره و تاريك آن سال‌هاي سينما بيشتر از نقاط مثبت آن بازگو مي‌شود.

حتما نقاط منفي هم بوده و كسي نمي‌تواند بگويد ما شاهد يك دوره درخشان بوديم، اما قضاوت منصفانه قضاوتي است كه نقاط مثبت آن دوران را هم ببينيم. اگر آن حمايت نبود سينماي ايران صرفا با تعاوني‌هايي كه آقاي جيراني، موسوي و صدرعاملي راه انداختند، نمي‌توانست ادامه حيات دهد. آن‌روزها بنياد مستضعفان هم از فيلم‌ها حمايت مي‌كرد و آقاي صباغ‌زاده بسياري از فيلم‌هايش را با حمايت اين بنياد ساخت. اگر اين حمايت‌ها نبود خيلي از تهيه‌كننده‌هاي امروز وجود نداشتند. اينها تهيه‌كننده‌هايي نبودند كه بعد از انقلاب با پول وارد شده باشند. امنيتي وجود نداشت كه بخواهند با سرمايه وارد شوند. تعاوني‌ها با حمايت دولت شكل گرفت و از اين تعاوني‌ها تهيه‌كننده‌ها بيرون آمدند و فيلم‌هاي قابل قبولي هم ساخته شد.

اما نگاه گلخانه‌اي به فيلمسازي از جمله نقاط منفي آن دهه بود. اينكه مي‌خواستند همه فيلمسازان را در يك مسير قرار بدهند و همه مثل هم فيلم بسازند. مثلا «همه آنسوي مه» بسازيد. بعد از آن بود كه سينما توانست روي پاي خودش بايستد و شروع كرديم به كم كردن قدرت دولت.

برگرديم به دنياي فيلمسازي، بعد از تجربه كارگرداني چند فيلم سينمايي، آمديد سراغ سريال‌سازي. همان تعداد تجربه در سينما راضي‌تان كرد كه سمت تلويزيون آمديد؟

حضور من در تلويزيون خيلي عجيب و غريب نبود. فيلمنامه‌اي سينمايي داشتم به نام «روز ولنتاين» و مي‌خواستم آن را بسازم. فيلمنامه را به ارشاد داديم و از نيروي انتظامي پيغام دادند كه اين فيلم را نسازيم.

چرا؟

تصورشان اين بود كه فيلم براي جامعه مضر است. ما با بازيگرها هم قرارداد بسته بوديم و دو روز قبل از فيلمبرداري اين پيغام را دادند. آن زمان آقاي محمد مهدي حيدريان در معاونت سينمايي حضور داشت و من به ايشان گفتم فقط به خاطر اينكه وضعيت سينما را آشفته نكنم، اين فيلم را نمي‌سازم. با اين همه گفتم اين شيوه درستي نيست، چون يا شما متولي سينما هستيد يا نيروي انتظامي. بعد از آن هم طرحي در تلويزيون داشتم به نام «بچه‌هاي خيابان» كه سراغ ساخت آن رفتم.

چرا در مورد فيلمنامه «روز ولنتاين» مقاوت نكرديد؟

چون مقطع خيلي بدي بود، مقطعي كه مقاومت كردن بي‌معني بود. به نظرم يك مدتي رها مي‌كردم بهتر بود. اوضاع جامعه و هنرمندان خيلي مناسب نبود و شرايط سياسي و اجتماعي هم پيچيده شده بود. رفتم سراغ «بچه‌هاي خيابان» اما همچنان دلم پيش سينما بود. وقتي در تلويزيون يك سريال كار مي‌كنيد، براي‌تان پيش مي‌آيد و سراغ كارهاي ديگر هم مي‌رويد. خودم نفهميدم چطور شش، هفت سال از سينما دور شدم. بعد از «راه بي‌پايان» اما آقاي منوچهر محمدي صدايم كرد و طرح فيلمنامه‌اي به من داد.

رابطه شما با منوچهر محمدي اصلا از كجا شكل گرفت؟

من قبل از اينكه فيلم سينمايي بسازم با منوچهر محمدي پنج فيلم مستند درباره خانواده شهدا ساخته بودم. يك‌بار هم آقاي محمدي طرح فيلم «مارمولك» را داد و گفت اين فيلم را تو بساز. خواندم و گفتم نمي‌سازم. گفت چرا؟ گفتم براي اينكه چوب در آستينم مي‌كنند. تو منوچهر محمدي هستي و كسي با تو كاري ندارد اما من را بيچاره مي‌كنند. گفت تو چي كار داري بيا و هرچه اصرار كرد نپذيرفتم. بعدها كه كمال تبريزي فيلم را ساخت و آن مسائل پيش آمد يك روز ديدمش و گفتم ديدي چقدر خوب شد من نساختم! كمال و تو كه بچه خودي هستيد، اين بلا سرتان آمد، اگر من كارگردان بودم... براي بار سوم كه محمدي من را صدا كرد سه تله‌فيلم براي تلويزيون به سفارش مركز فرش ايران و شبكه سه، درباره فرش دستباف ايراني ساختم. قرار شد يكي از اين تله‌فيلم‌ها را كمدي و دو فيلم ديگر را هم جدي بسازيم. اولي شد «ده رقمي» كه اصلا تله‌فيلم بود و محمدي گفت اين فيلم قابليت اكران شدن را هم دارد. گفتم خودت مي‌داني و بعد هم براي فيلم پروانه ساخت و نمايش گرفت. من هم هيچ كجا درباره «ده رقمي» حرفي نزدم چون اصلا اين فيلم را به عنوان يك اثر سينمايي نساخته بودم. از دل طرح‌هاي دو تله‌فيلم ديگر، طرح فيلمنامه
«طلا و مس» مطرح شد كه من به منوچهر گفتم اين براي تله‌فيلم حيف است.

پرداختن به زندگي بعضي از اقشار جامعه نياز به شناخت كامل دارد، شما به عنوان كارگردان «طلا و مس»، چقدر روحانيت را مي‌شناختيد كه تصميم گرفتيد فيلمي درباره آنها بسازيد؟

يك نمايش از «طلا و مس» گذاشته بوديم كه سيدحسن خميني به همراه خانواده براي ديدن فيلم آمده بودند. آيت‌الله بجنوردي پدر همسر ايشان در سالن از من پرسيد تو روحانيت را از كجا شناختي؟ گفتم از تلويزيون. جاي ديگر آنها را نديدم (مي خندد) واقعيت اين است كه من نه در خانواده‌ام روحاني ديده بودم و نه با آنها ارتباط نزديكي داشتم اما همه ما در اين فضا زندگي كرديم. براي اين فيلم هم من چند ماه به حوزه علميه قم و اصفهان رفت و آمد و با روحانيون گپ و گفت داشتم. اما براي اينكه به ظرايف زندگي‌شان برسيم نياز به نگاه دقيق‌تر داشتيم. به واسطه آقاي رضاداد با روحاني‌اي به نام آقاي اصغري‌زاده در قم آشنا شدم كه انسان بسيار خوبي بود و كمك بسزايي به فيلم كرد. حتي در چيدن خانه سيدرضا از ايشان خواهش كردم بيايد و گفتم بگو چه وسيله‌اي را بردارم و چه وسيله‌اي را بگذارم. در واقع با نظر ايشان اين خانه تبديل شد به خانه‌اي كه مي‌تواند متعلق به روحانيت باشد.

روحاني‌اي كه شما در «طلا و مس» نشان داديد چقدر ايده‌آل‌تان بود و چقدر با واقعيت مطابقت داشت؟

كاملا با واقعيت مطابقت داشت. تصور مردم از روحانيت كاملا تصور غلطي است. من نمي‌دانم امروز روحانيت در ايران چند نفر هستند. تا جايي كه مي‌دانم بيش از ٣٠٠ هزار نفرند، اما مساله اينجاست كه چند درصدشان در حاكميت حضور دارند؟ ما نگاه‌مان به روحانيت معمولا آنهايي است كه در حاكميت حضور دارند و اين در حالي است كه درصد بسيار بالايي از آنها نه سمت حكومتي دارند و نه قدرت اجرايي. ما دوست داشتيم به اين بخش از روحانيت نزديك شويم. اتفاقا ايراداتي كه كساني چون آقاي پناهيان به ما مي‌گرفتند در اين مورد بود. مي‌گفتند شما يك روحاني غيرسياسي در فيلم نشان داديد. اما آيا واقعا همه روحانيون ما سياسي هستند؟ مساله ما اين بود كه چقدر تئوري‌هاي‌مان در زندگي با مسائل روزمره‌مان مي‌خواند و براي رسيدن به چنين چيزي بهترين فرد براي‌مان يك روحاني بود. كسي كه دنبال اخلاق و عمل است اما خيلي چيزها را در زندگي خودش رعايت نمي‌كند و خب به مذاق عده‌اي هم خوش نيامد. وقتي در «طلا و مس» رفيق سيدرضا به او مي‌گويد تو چرا منبر نمي‌روي، پاسخ مي‌دهد براي منبر رفتن وقت زياد است! اين جمله خوشايند خيلي‌ها نبود! اما جذابيت ساخت فيلم برايم اين بود كه چه در داخل كشور و چه در خارج بعد از نمايش همه يادشان مي‌رفت يك فيلم درباره روحانيت ديده‌اند و تصور مي‌كردند يك فيلم عاشقانه ديده‌اند. اين دقيقا همان چيزي بود كه در ذهن من بود و كاري با روحانيت نداشتم.

يعني دنبال اين نبوديد چهره روحانيت را تغيير بدهيد؟

اصلا، فيلم دقيقا سال ٨٧ ساخته شد و كمتر از يك سال بعد از ساخت زماني كه در ونكوور كانادا فيلم را نمايش دادند، تن و بدنم مي‌لرزيد كه بعد از فيلم چقدر فحش مي‌خورم. اما در آنجا يك نفر چنين چيزي را نگفت. هيچ‌كس نگفت كه تو مي‌خواستي در اين فيلم روحانيت را تطهير كني. خيلي خوشحالم تماشاگر اين نگاه را داشت. مخاطبان با فيلم ارتباط عاطفي برقرار كردند و دوستش داشتند.

جالب است كه دو تا از بهترين فيلم‌هاي‌تان را در دولت نهم و دهم ساختيد. «طلا و مس» كه سال ٨٧ ساخته شد و «بوسيدن روي ماه» هم محصول سال ٩٠ است. شما در آن هشت سال دچار افسردگي نشديد؟

من سال ٨٤ و بعد از انتخاب آقاي احمدي‌نژاد به‌شدت دچار افسردگي شدم و معتقد بودم بايد از ايران برويم! اما در نهايت فيلمم را ساختم و خب سختي‌هايي هم وجود داشت. متاسفانه در كشور ما همه‌چيز سياسي شده است. خانه سينما را هم با استفاده از همين مسائل سياسي تعطيل كردند، اما بعد از تمام شدن آن هشت سال فاجعه كه شكر خدا همه هم به فاجعه بودن آن معترفند، ما به اين نتيجه رسيديم كه فيلمساز بايد در هر شرايطي كارش را بكند. ديگر هيچ اتفاقي بدتر از آن هشت سال نمي‌افتد! البته اين را هم بگويم كه سر فيلم «بوسيدن روي ماه» خيلي فشارها به ما وارد شد. مثلا آقاي شورجه كه همان سال داور جشنواره فيلم فجر بود، گفت اين فيلم درباره دو مادر يهودي است! بعد اين سوال براي من به وجود آمد كه اصلا اگر ما درباره دو مادر شهيد يهودي فيلم بسازيم چه اشكالي دارد؟ حتما يهودي‌ها هم در جنگ ايران و عراق از كشور دفاع كردند.

از «طلا و مس» به بعد نمايش مصاديق اخلاقي براي‌تان به نوعي جدي‌تر از قبل شد.

در «آخر بازي» هم اين مساله برايم اهميت داشت اما رنگ‌آميزي آن در فيلم «طلا و مس» تغيير كرد.

قبول داريد كه مخاطب امروز به‌راحتي زير بار پيام‌هاي اخلاقي نمي‌رود؟

من سر فيلم «يك روز بخصوص» فهميدم مخاطب دوست ندارد درباره اخلاق با او حرف بزنيد. از جايي اين مساله را فهميدم كه دو منتقد فيلم را كوبيدند و عنوان فيلم اخلاقي نخ‌نما به آن دادند. من احساس كردم خودشان آنقدر درگير اين مساله هستند كه ظاهرا مسائل مطرح شده در فيلم به خودشان هم بر مي‌گردد و مي‌خواهند درباره‌اش حرف نزنيم. وقتي رشوه گرفتن و دادن آنقدر رايج مي‌شود كه همه ما درگير آن مي‌شويم، كسي دوست ندارد به او نشان بدهند، رشوه گرفتن بد است. وقتي جامعه ما در حال سقوط است و همه هم در اين سقوط نقش داريم، دوست نداريم كسي خودمان را به روي‌مان بياورد. اتفاقا اين نشان‌دهنده اين است كه وضعيت‌مان خيلي بغرنج است. من احساس كردم يا بايد با شيوه ديگري حرف بزنم يا اينكه مخاطب را تاييد كنم.

چطور مخاطب مي‌تواند با مضامين اخلاقي فيلم‌هايي چون «طلا و مس» و حتي «بوسيدن روي ماه» ارتباط برقرار كند اما «يك روز بخصوص» را نمي‌پذيرد؟

چون شش، هفت سال از ساخت آن فيلم‌ها مي‌گذرد.

مي‌خواهيد بگوييد شرايط جامعه تغيير كرده است؟

واقعا جامعه ما روز به روز تغييرات عجيبي مي‌كند. شما به عنوان خبرنگار اين را خيلي بيشتر از من حس مي‌كنيد. ما روز به روز نزول مي‌كنيم. دهه هفتادي‌ها خيلي از مسائل اخلاقي را نمي‌فهمند. آنقدر سرعت جهاني شدن بالا رفته كه من واقعا نسل جديد را نمي‌فهمم. به عنوان خبرنگار ميزان فساد اخلاقي و اقتصادي اين روزها با ١٠ سال پيش قابل مقايسه است؟

نه، اما به نظرم در سال‌هاي اخير جامعه ما آگاه‌تر شده و اين آگاهي منجر مي‌شود بيشتر درباره خودش فكر كند. ما بيشتر از قبل با خودمان بر سر رعايت اخلاق كلنجار مي‌رويم.

اتفاقا من مي‌گويم وقتي به خيلي از كارها تن مي‌دهيم يعني كمتر درباره انجام آنها ترديد مي‌كنيم. من سر «يك روز بخصوص» خيلي اين جمله را شنيدم كه اگر شخصيت فيلم دست به بي‌اخلاقي نزند، بالاخره يكي پيدا مي‌شود كه به اين بي‌اخلاقي تن دهد.

اين نفي اخلاق است و در اين زمينه با شما موافقم.

خب ما راه توجيه كردن بي‌اخلاقي را بالاخره پيدا مي‌كنيم. در اداره‌اي كه يك آدم مي‌خواهد اخلاقي كار كند يا بايد مثل ما شود يا از آن اداره برود. ما ديگر حوصله نصيحت شنيدن و منبر و موعظه را نداريم. چون كساني كه موعظه كردند و منبر رفتند آنقدر خودشان خلاف كرده‌اند كه ما باورمان را نسبت به آنها از دست داديم. وقتي باور ما اين است كه كسي به فكر ما نيست و خودمان بايد گليم خودمان را از آب بيرون بكشيم، دنبال توجيه كردن مي‌گرديم.

متوجه منظورتان هستم، حرف من اين است كه يك زماني به بي‌اخلاقي تن مي‌دهم و تمام مسووليت آن هم متوجه خودم است اما يك زماني سيستم اقتصادي، اجتماعي و سياسي جامعه شرايطي را برايم فراهم مي‌كند تا بتوانم به عمل غيراخلاقي دست بزنم و آن را توجيه كنم. اين توجيه براي خود من هم باورپذيرتر مي‌شود وقتي مساله اصلي مرگ و زندگي است.

چند نكته جذاب در سوالت وجود دارد. بله من موافقم كه ما مي‌توانيم با ايجاد شرايط خوب اجتماعي ويژگي خوب آدم‌ها را بروز دهيم كه عمل بي‌اخلاقي را خودخواسته انجام ندهند و آن را توهين بدانند. به اعتقاد من اين اتفاق در دوره رياست‌جمهوري آقاي خاتمي افتاد. همه احساس كردند شخصيت دارند چون راس مملكت مودب بود. اما اگر چنين شرايطي به هر دليلي فراهم نشد، عمل غيراخلاقي شكل و شمايل اخلاقي به خود نمي‌گيرد. با اين اتفاق تعريف ما از اخلاق و قوانين اجتماعي عوض نمي‌شود. زماني كه آقاي كيميايي «قيصر» را مي‌سازد دقيقا مي‌خواهد بگويد چون قانون از كسي دفاع نمي‌كند، آدم‌ها بايد از خودشان و خانواده‌شان دفاع كنند وگرنه منطقي نيست هر كسي كه به خواهرش تجاوز شد، راه بيفتد و آدم بكشد. اين اصلا قابل دفاع نيست. ما سنگيني اين مساله را مي‌فهميم اما اين كار به معني غيرت داشتن نيست. اگر اين گونه باشد كه قوه قضاييه و قانون معني ندارد و اينجا شبيه تگزاس مي‌شود. حرفم اين است كه ما به واسطه فراهم نبودن شرايط نبايد به تعاريف جديد رو بياوريم. اينها همان ناهنجاري‌هاي اجتماعي است.

يعني من به عنوان شهروند موظفم در هر شرايطي اخلاق فردي را رعايت كنم حتي اگر به مرگ عزيزانم منجر شود؟!

اگر رعايت نكردي بايد دلايل اين مساله بررسي شود. وظيفه جامعه‌شناسان همين است اما نبايد تعاريف تغيير كند. من در «يك روز بخصوص» درباره مرگ خواهر حرف زدم كه خيلي مساله بزرگي است. شايد من هم در موقعيتي قرار بگيرم كه بايد با زير پا گذاشتن اخلاق، جان خواهرم را نجات دهم و عمل پيوند قلب او را جابه‌جا كنم، اما اگر تا آخر عمر به خاطر اين اتفاق عذاب وجدان نداشته باشم، آن‌وقت ديگر فاجعه است. يك نفر مي‌ميرد كه خواهر تو زنده بماند! اگر اين عذاب وجدان با من نباشد من مرده‌ام. من مي‌فهمم روبه‌رو شدن با دزدي كه در خيابان كيف يك خانم را مي‌زند، ممكن است خطر جاني داشته باشد، اما اين را نمي‌فهمم چطور مي‌شود در چنين شرايطي مداخله نكرد و از اين صحنه‌ها فيلم گرفت! به نظرم ما مسووليت اجتماعي را فراموش كرده‌ايم. نمي‌خواهم از موضع يك مصلح اجتماعي حرف بزنم، اما به اعتقاد من بدترين چيز اين است كه شاخك‌هاي‌مان حساسيت‌هايش را از دست بدهد. بهتر است حساسيت‌هاي‌مان را حفظ كنيم و بگوييم كاري از دست‌مان برنمي‌آيد. پلاسكو و حادثه ميدان كاج نمونه اين اتفاق‌هاست و اين خيلي تلخ است. اصلا نمي‌گويم رابين‌هودبازي دربياوريم اما برايم سوال است كه مرز مسووليت اجتماعي و قانون كجاست؟ بله مملكت پليس و نيروهاي امنيتي و انتظامي دارد اما ما كجا قرار داريم؟

اما وقتي فساد آنقدر رشد كرده و ريشه دوانده باشد، آن وقت تكليف چيست؟ دقيقا همان اتفاقي كه در «يك روز بخصوص» افتاد و حتي رييس بيمارستان هم از خريد و فروش نوبت پيوند قلب باخبر بود.

در دوره آقاي احمدي‌نژاد، در چهار سال دوم آقاي ربيعي، وزير كار و رفاه كنوني مطلبي نوشت به نام زنده باد فسادكه در برخي موارد مطلبي فوق‌العاده بود. من اين مساله را در دوره آقاي روحاني به چشم خودم ديدم. وقتي وزير بهداشت زيرميزي‌هاي پزشكان را حذف كرد، فقط پزشك‌ها معترض نشدند. آنها چطور زيرميزي مي‌گرفتند؟ مثلا ٢٠ ميليون تومان براي يك عمل مي‌خواستند. من آن پول را بايد به حسابداري بيمارستان مي‌دادم. مثلا در ازاي هر يك ميليون پولي كه وارد حسابداري مي‌شد، ٥٠ هزار تومانش به كارمندان حسابداري بيمارستان مي‌رسيد. آن زيرميزي كه قطع شود من حسابدار هم شاكي مي‌شوم و زنجيره فساد اينطور شكل مي‌گيرد. واقعيت دردناك اين است كه همه ما اين گونه زندگي مي‌كنيم. حالا دولتي مي‌آيد كه روي اين فساد دست مي‌گذارد و من و تو هم اعتراض مي‌كنيم چون منفعت ما هم زير سوال مي‌رود! اصلا خاصيت جا انداختن فساد اين است كه تو همه را در آن به نسبت‌هاي مختلف سهيم كني. آن وقت شعار مي‌شود زنده باد فساد! كه در برخي موارد ما امروز شاهد آن هستيم. حالا درست كردن چنين شرايطي واقعا كار خيلي سختي است.

اين چرخه فساد سبب نااميد شدن افراد جامعه و فراموش كردن مسووليت اجتماعي نمي‌شود؟

دقيقا اين اتفاق مي‌افتد. وقتي تو در شرايطي زندگي مي‌كني كه مدام فكر مي‌كني كه كسي به فكرت نيست و بايد هر روز صبح زره فلزي بپوشي و به جنگ بروي تا عصر كه به خانه برمي‌گردي ميزاني از مواد زندگي را به خانه بياوري، ديگر با بقيه كاري نداري و در واقع يك فردگرايي مطلق اتفاق مي‌افتد. همه ما حافظ منافع خودمان هستيم. شعار همه ما هم اين است كه در قبال خانواده‌مان مسووليم. اما آيا مسووليت در مقابل خانواده، بدون مسووليت در قبال جمع معني دارد؟ اوج اين بي‌مسووليتي اين است كه براي دست زدن به اين كارها براي خودمان دستگاه فكري- منطقي درست مي‌كنيم و به اين واسطه كارمان را توجيه مي‌كنيم. ساده‌ترينش هم اين است كه اگر من اين كار را نكنم حتما ديگري به آن دست مي‌زند.

 




«لولوهراسی» تجمع مستندسازان مقابل خانه سینما را به بن‌بست کشاند⇐تجمع بعدی مقابل ارشاد!

سینماروزان: شماری از مستندسازان و اعضای انجمن مستندسازان همان طور که پیشتر وعده داده بودند سه شنبه در اعتراض به تعطیلی دفتر این انجمن در خانه سینما به تجمع مقابل ساختمان این نهاد دست زدند.

به گزارش سینماروزان مشکل اصلی مستندسازان آن است که علاقه ای ندارند صنف خود را به عنوان یک صنف کارگری در وزارت کار ثبت کنند و خواهان باقی ماندن به صورت انجمن فرهنگی هستند و این موضوعی نیست که به ذائقه هیأت مدیره خانه سینما خوش آید چون آنها از واهمه انحلالی که یک بار در دولت دهم بر سر این نهاد آمد از همه صنوف زیرمجموعه خود خواسته اند که در وزارت کار ثبت شوند تا کسی نتواند به بهانه عدم ثبت قانونی آنها را منحل کند.

مستندسازانی همچون پیروزکلانتری، ارد زند، مهدی قربان‌پور، ناهید رضایی، همایون امامی، مانی پتگر، مهناز محمدی، مقدس جعفری، محمدعلی رخشانی و صادق جعفری در این تجمع حضور یافتند و پلاکاردهایی همچون «دوباره خرداد، دوباره درهای خانه بسته این‌بار برای مستندسازان» و «تعلیق عضویت انجمن مستندسازان غیرقانونی است» در دست داشتند.

همایون اسعدیان رییس هیأت مدیره خانه سینما از جمله اعضای هیأت مدیره بود که در این تجمع حاضر شد اما وی به جای آن که راهی تازه برای تعامل با مستندسازان طرح کند با شبیه کردن ابراهیم مختاری که از جمله مخالفان قانونی شدن از طریق وزارت کار است به جواد شمقدری، شرایطی را پیش آورد که بیش از همه ماجرای شبیه کردن مدیران سابق به «لولو» از سوی برخی دولتمردان ناتوان از حل مشکلات،در ذهن تداعی شود.

اسعدیان البته از این گفت که مستندسازان اگر با روال فعلی مشکل دارند از طریق مجمع عمومی خانه سینما آن را مطرح کنند اما در برابر مستندسازان از این گفتند بارها به هیأت مدیره خانه سینما نامه نوشته اند و خواستار برگزاری نشست تعاملی بوده اند اما به آنها وقت نداده اند.

منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما دیگر چهره حاضر در این تجمع بود که البته حضور وی نیز نتوانست مشکلی را حل کند و در نهایت مستندسازان با اشاره به اینکه نامه هایی برای حل مشکل خویش به وزیر ارشاد و شخص رضا صالحی امیری نگاشته اند از این گفتند که اگر مشکلشان جدی گرفته نشود در برابر وزارت ارشاد تجمع خواهند کرد.




به این می‌گویند حمایت از بدنه صنف؟⇐کانون کارگردانان خانه سینما، عضویت سعید سهیلی را معلق اعلام کرد!

سینماروزان: بالاخره و بعد از یک هفته ای که از ماجرای به آتش کشیده شدن کارت کانون کارگردانان و کارت صنفی خانه سینما توسط سعید سهیلی در واکنش به انفعال خانه سینما در ماجرای قاچاق «گشت2» می گذشت(اینجا را بخوانید) کانون کارگردانان به این اتفاق واکنش نشان داد.

به گزارش سینماروزان البته این واکنش به ماجرای قاچاق «گشت2» بازنمی گردد و کانون کارگردانان ترجیح داده بیخیال ماجرای قاچاق بخاطر به آتش کشیده شدن کارت کانون کارگردانان با معلق کردن عضویت سعید سهیلی در این صنف او را ادب کند!!

چرایی به آتش کشیده شدن یک کارت صنفی می توانست زمینه ای باشد برای دیالوگ طرفین و رسیدن به پاسخ این پرسش که چرا سهیلی بعد از سالها حضور در کانون کارگردانان کارت این صنف را آتش زده است. کافی بود طرفین مقابل هم بنشینند و ببینند کانون کارگردانان در قبال دردسرهایی که سهیلی به هنگام نمایش نیمه کاره «گشت ارشاد» و سپس توقیفش و اخیرا هم قاچاق «گشت2» که پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران هم شده متحمل شد چقدر با این کارگردان همراهی داشته است.

اما چنین دیالوگی شکل نمی گیرد و به جایش این کانون که نماینده اش در انتخابات هیأت رییسه همایون اسعدیان کارگردان «یک روز بخصوص» فیلم شکست خورده اکران نوروزی بود که با رأی حداقلی وارد هیأت رییسه شد، عضویت سهیلی را در این کانون لغو می کند و آتش زدن کارت خانه سینما را «شنیع» و دور از شأن اعضای این کانون می داند!

این کانون البته پاسخی به این پرسش نمی‌دهد که آیا دور از شأن اعضای این صنف نیست که کمترین حمایت را به هنگام توقیف و ایجاد مشکل بر سر اکران آثارشان حتی با وجود دریافت مجوزهای رسمی ارشاد نمی بینند؟ این کانون پاسخی به این پرسش هم نمی‌دهد که آیا بی‌تفاوتی حلقه مرکزی یک صنف به زیرپا رفتن حقوق اعضایش در ماجرایی مثل قاچاق آشکار آثارشان دور از شأن نیست؟

سینماروزان به حلقه مرکزی کانون کارگردانان پیشنهاد می دهد در کنار درس ادب دادن به یک کارگردان ناراضی درباره دستاوردهای خود در حمایت از حقوق پایمال شده اعضایش و بخصوص آنها که فیلمهایشان با داشتن پروانه نمایش توقیف شده یا در نمایش شان خلل ایجاد شده هم توضیح دهد.




در تلویزیون چه می‌گذرد؟⇐سریال‌سازی کارگردان شکست‌خورده اکران نوروز برای شبکه ۳!!!

سینماروزان: در روزهایی که مدیران رسانه ملی در ظاهر امر هم که شده در گفتگوهایشان مدام بر استفاده از آدمهای امتحان پس داده و کارکشته برای کمک به ارتقای کیفی محصولات نمایشی تلویزیون و کنار زدن شبکه های فارسی زبان ماهواره ای می گویند اما در عمل اتفاق دیگری می افتد.

به گزارش سینماروزان همین چند روز قبل بود که خبر رسید یک سناریست کاملا شکست خورده در سینما به نام علی طالب آبادی مشغول نگارش سریال یک پروژه تاریخی الف ویژه با نام «هنگام بیداری» برای رسانه ملی است؛ سریالی که بودجه تولیدش را سازمان هنری-رسانه ای اوج می‌دهد.(اینجا را بخوانید)

به تازگی هم خبر رسیده همایون اسعدیان کارگردانی که آخرین فیلمش «یک روز بخصوص» قعرنشین اکران نوروز و شکست خورده اصلی گیشه ها بود به سراغ تلویزیون رفته و پیش تولید سریالی به نام «سوگند» را برای رسانه ملی پیش می برد؛ سریالی که تست گریم بازیگرانش هم انجام شده و تا چند روز دیگر هم کلید میخورد با مضمون زندگی خانواده ای از دهه 60 تا دهه 80.

اسعدیان البته پیشتر هم سابقه ساخت سریال برای تلویزیون را داشته و از جمله مجموعه هایی مانند «راه بی پایان» و «بچه های بی پایان» و «اگه بابام زنده بود» اما درست مانند کیفیت کاریش در سینما محصولات تلویزیونی اش هم هیچ گاه نه در ساختار و نه در متن آثاری پیشرو نبوده اند.

اینکه با چنین کارنامه ای و درست بعد از یک شکست مطلق در سینما با «یک روز بخصوص» آن هم در بهترین موعد اکران که نوروز است این کارگردان سر از تلویزیون درمی آورد و مشغول سریال سازی برای رسانه ملی میشود واقعا پرسش برانگیز است.




سعید سهیلی در اعتراض به انفعال خانه سینما در برابر قاچاق «گشت۲»⇐ هم کارت کانون کارگردانان را آتش زد و هم کارت خانه سینما را+فیلم⇔کانون کارگردانان همان کانونی است که همایون اسعدیان ادعا کرده بود قوی‌ترین صنف سینماست و البته علی قائم‌مقامی هم ادعای او را از بیخ و بن تکذیب کرده بود!

سینماروزان: انتشار نسخه ای قاچاق از کمدی «گشت2» دو ماه بعد از اکران و در حالی که فیلم نزدیک به 20 میلیارد فروخته با انتقاد فراوان سعید سهیلی موجب شد و این کارگردان که انتظار داشت در مسیر مبارزه با قاچاقچیان خانه سینما حامی او باشد با گلایه از انفعال خانه سینما، کارتهای صنفی اش را آتش زد.

به گزارش سینماروزان سهیلی با طعنه به مدیرعامل خانه سینما که بعد از عذرخواهی وزیر ارشاد بخاطر توهین به هنرمندان برای او پیام تقدیر فرستاده اند از این گلایه کرده که چرا حلقه بالادستی صنف سینما به فکر بدنه اش نیست.

در امتداد این گلایه سهیلی هم کارت کانون کارگردانان را سوزاند و هم کارت خانه سینما را.

آتش زدن کارت کانون در شرایطیست که چندی قبل همایون اسعدیان رییس این کانون آن را قدرتمندترین صنف خانه سینما دانسته و در مقابل علی قائم مقامی هم ادعای وی را از بیخ و بن تکذیب کرد.(اینجا را بخوانید)

برای دیدن فیلم آتش زدن کارتهای کانون و خانه سینما توسط سعید سهیلی اینجا را ببینید.




تقابل در هیأت مدیره خانه سینما⇐همایون اسعدیان: کانون کارگردانان قدرتمندترین صنف خانه سینماست⇔علی قائم‌مقامی: اینها نظرات شخصی اسعدیان است و نه نظر رسمی خانه سینما!!

سینماروزان: از همان زمان برگزاری انتخابات هیأت مدیره خانه سینما و اینکه همایون اسعدیان که از جمله گزینه‌های نزدیک به مدیرعامل خانه سینما بود با رأی حداقلی و به عنوان نفر ششم وارد هیأت مدیره شد و بعدتر با تأخیر و با ذکر عبارت «تعاملی بسیار مطلوب» به عنوان رییس هیأت مدیره انتخاب شد(اینجا و اینجا را بخوانید) می‌شد حدس زد که برخلاف ادوار گذشته که حلقه ای معدود برای کلیت صنف تصمیم می‌گیرند در هیأت مدیره جدید این تضارب نسبی آراست که وجود خواهد داشت.

به گزارش سینماروزان یکی از تازه ترین نمونه تضارب آرا در هیأت مدیره خانه سینما در تقابل لفظی شکل گرفته که میان همایون اسعدیان و یکی از اعضای هیأت مدیره یعنی علی قائم مقامی رخ داده است.

اسعدیان در گفتگویی تفصیلی که با «خبرآنلاین» داشته بر اهمیت کانون کارگردانان به عنوان قدرتمندترین صنف سینما تأکید کرده و از این گفته که هیأت مدیره خانه سینما در انتخابات از هیچ کاندیدایی حمایت نخواهد کرد اما قائم مقامی که سخنگوی هیأت مدیره هم هست در گفتگو با «فارس» نظرات اسعدیان را کاملا نقض کرده است.

همایون اسعدیان گفته است: کانون کارگردانان همواره قدرتمندترین صنف خانه سینما بوده و خواهد بود، چه زمانی که آقای رئیسیان بودند، چه دوره‌ای که خانم بنی اعتماد بودند، چه دوره‌ای که من رئیس کانون بودم و چه زمان کمال تبریزی. باور ما با احترام به تمام صنوف خانه سینما این است که کانون کارگردانان به دلیل جایگاه کارگردان همیشه قدرت داشته است. شورای عالی تهیه‌کنندگان به لحاظ اقتصادی صنف قدرتمند خانه سینماست و کانون کارگردانان به دلیل نگاه فرهنگی که اساسا به سینما دارد همیشه از این زاویه در بالاترین جایگاه قرار داشته است.

اسعدیان درباره انتخابات گفته است: به عنوان هیئت مدیره و مدیرعامل خانه سینما و نهاد صنفی خانه سینما به هیچ عنوان از هیچ کاندیدایی حمایت نخواهیم کرد.

علی قائم‌مقامی اما در واکنش به اسعدیان اعلام کرده است: نظرات مطرح شده توسط اسعدیان در ارتباط با صنوف خانه سینما و انتخابات که در یکی از خبرگزاری‌ها دیروز منتشر شده نظر رسمی هیات مدیره خانه سینما نیست و نظر شخصی ایشان است.  نظر رسمی خانه سینما از طریق سخنگو یا سایت رسمی خانه سینما اعلام می‌شود.

چه کسی درست می گوید؟؟؟

اما میان قائم مقامی و اسعدیان کدامیک درست می گوید؟

آیا واقعا آن طور که اسعدیان ادعا کرده کانون کارگردانان قدرتمندترین صنف خانه سینماست؟ اگر این طور بوده چرا در مجمع اخیر خانه سینما نماینده کانون کارگردانان که همایون اسعدیان باشد در میان 7 نفر راه یافته به هیأت مدیره به لحاظ آمار رأی در ردیف ششم یعنی یکی مانده به آخر قرار داشت؟؟؟

از آن سو اینکه اسعدیان گفته خانه سینما از هیچ کاندیدایی حمایت نخواهد کرد چقدر در راستاست با تلاشهای برخی از سینماگران نزدیک ایشان نظیر مازیار میری مجری طرح فیلم کم فروش «یک روز بخصوص» در حمایت از حسن روحانی و حتی جمع آوری امضاهای تلگرامی برای حمایت از این کاندیدا؟




انتقاد یک روزنامه اصولگرا از امتداد اکران فیلم کم‌فروش رییس شورای صنفی نمایش⇐بوی بی‌عدالتی به مشام می‌رسد

سینماروزان: در حالی که تصور می شد حداقل دو هفته زودتر از این فیلم «یک روز بخصوص» که قعرنشنین جدول فروش نوروزی بوده است جای خود را به فیلم تازه ای دهد تا هم تنوع اکران برای مخاطبان ایجاد شود و هم حمایتی شود از دیگر آثار پشت خط اکران مانده اما تصمیم شورای صنفی نمایش مبنی بر اکران این فیلم تا 20 اردیبهشت یعنی آستانه انتخابات این پرسش را ایجاد کرده که آیا جایگاه حقوقی کارگردان این فیلم یعنی ریاست شورای صنفی نمایش باعث این تصمیم شده است؟؟

روزنامه اصولگرای «جوان» در گزارشی در این باره نوشته است: شوراي صنفي نمايش در تصميمي عجيب که بوي بي‌عدالتي از آن به مشام مي‌رسد، دستور به ادامه اکران فيلم کم‌فروش رئيس اين شورا داده است.

این روزنامه ادامه داده است: همزماني اکران فيلم «يک روز بخصوص» به کارگرداني همايون اسعديان با رياست وي بر شوراي صنفي نمايش ناخودآگاه اين نگراني را ايجاد کرد که اسعديان مي‌تواند از نفوذش براي اکران فيلم خود سوءاستفاده کند. اعلام ليست نهايي اکران‌هاي نوروزي و درج نام فيلم اسعديان نشان داد که اين نگراني خيلي هم بي‌مورد نبوده است. فيلم اسعديان جزو آثاري محسوب مي‌شود که در جريان جشنواره فجر نتوانست رضايت مردم و منتقدان را به خود جلب کند و قرارگيري اين فيلم در اکران نوروزي که يکي از بهترين فصل‌هاي اکران در سال محسوب مي‌شود، به اين نگراني رنگ واقعيت داد.
این رسانه اصولگرا خاطرنشان ساخته است: حالا اما تصميم تازه شوراي صنفي نمايش خبر از حمايت ويژه ديگري از فيلم اسعديان مي‌دهد. در حالي که انتظار مي‌رفت از اين هفته ديگر دو فيلم جديد به جاي دو فيلم قعرنشين جدول فروش يعني «يک روز بخصوص» ساخته همايون اسعديان و «آباجان» ساخته هاتف عليمرداني که مخاطب چنداني هم ندارند، روي پرده برود، اما شوراي صنفي نمايش که رياستش با کارگردان «يک روز بخصوص است» باز هم دستور به ادامه اکران آنها تا يک هفته ديگر داد.



روزنامه «کیهان» خطاب به آقای چندشغله سینما⇐فروش پایین فیلم شما بخاطر ساختار ضعیفش است و نه ندادن تبلیغ به GEM!

سینماروزان: ماجرای پخش تیزر تبلیغاتی یکی از فیلمهای کم فروش اکران نوروزی یعنی «آباجان» از شبکه ماهواره ای جم هرچند با واکنش کارگردان آن مبنی بر بی اطلاعی از این امر مواجه شد(اینجا و اینجا را بخوانید) اما روزنامه «کیهان» در گزارشی به بهانه ادامه پخش تیزرهای این چنینی از جم به انتقاد از بیانات اخیر همایون اسعدیان پرداخته که اظهار داشته به دلیل ریاست بر شورای صنفی نمایش نتوانسته تبلیغ فیلمش را به جم دهد.(اینجا را بخوانید)

«کیهان» نوشته است: به رغم تصریح قانون مبنی بر اینکه هرگونه همکاری با شبکه‌های ماهواره‌ای معاند، مصداق اقدام علیه امنیت ملی محسوب می‌شود، همچنان برخی از سازندگان محصولات به اصطلاح فرهنگی، برای تبلیغ آثار خود به یکی از شبکه‌های مبتذل و ضدایرانی مراجعه می‌کنند. حتی برخی از فیلم‌های روی پرده نیز تبلیغات خود را به این شبکه ارائه داده اند، اما فروش آنها در حد پایینی است. اما به جز فیلم، اخیرا تیزرهای تبلیغاتی یکی از نمایش‌های روی صحنه تئاتر نیز از شبکه جم پخش می‌شود.

این روزنامه با اشاره به گفته های همایون اسعدیان که از کارگردانی و تهیه کنندگی تا ریاست بر شورای صنفی نمایش و ریاست بر هیأت مدیره خانه سینما را تجربه میکند بیان داشته است:  نکته قابل تأمل، سخن رئیس‌شورای صنفی نمایش است. همایون اسعدیان در مصاحبه‌ای ضمن تبلیغ و ترویج شبکه جم، گفته که «به دلیل جایگاه شغلی و کاری که دارم نمی‌توانم تبلیغ فیلمم را به شبکه جم بدهم.» البته همایون اسعدیان خود به خوبی آگاه است که فروش پایین فیلم او، ربطی به عدم تبلیغ در شبکه‌های ماهواره‌ای ندارد و استقبال سرد از فیلم وی، به خاطر ساختار ضعیف فیلمش است.

«کیهان» ادامه داده است: به هر حال، به نظر می‌رسد با توجه به کم کاری سازمان سینمایی در زمینه مبارزه با ارائه تبلیغات به شبکه‌های ماهواره‌ای، مسئولان قضایی و امنیتی باید عرصه را بر افرادی که برای تبلیغ اثر خود، حاضر به همکاری با شبکه‌های ضدایرانی هستند تنگ کنند. شبکه جم با مدیریت یکی از اعضای سازمان منافقین فعالیت می‌کند. برخی از بازیگران پشیمان از همکاری با جم در برخی رسانه‌ها از پشت‌پرده کثیف این شبکه گفته‌اند. ارتباط جم با منافقین امر پنهانی نبوده و معلوم نیست که برخی عناصر با علم بر این موضوع، چرا خواهان دادن سفارش تبلیغ به این شبکه هستند!




اقرار آقای چندشغله سینما به نقش مهم GEM در رونق گیشه‌۹۵⇐امسال فرصت خوبی مانند «جم» را نداشتیم

سینماروزان: در شرایطی که بسیاری از آثار با پتانسیل فروش بالا در انتظار این بودند که نوروز روی پرده بروند قرارگیری نام «یک روز بخصوص» فیلم همایون اسعدیان رییس شورای صنفی نمایش در فهرست اکران نوروزی بسیاری را دچار این سوءظن کرد که ریاست بر شورا باعث شده فیلم در نوروز روی پرده برود.

به گزارش سینماروزان این اکران نوروزی اما مطابق با پیش بینی رسانه های مستقل برای «یک روز بخصوص» خوب نبود چون کیفیت مضمونی نه چندان قابل قبول فیلم که با انتقاد مخاطبان جشنواره هم روبرو بود باعث شد فیلم به قعرنشین جدول فروش نوروزی بدل شود آن هم در شرایطی که رسانه ملی برای پخش تیزرهای این فیلم سنگ تمام گذاشت.

در روزهای پایانی اکران «یک روز بخصوص» همایون اسعدیان که علاوه بر کارگردانی و تهیه کنندگی و ریاست بر شورای صنفی نمایش اخیرا به عنوان نفر ششم وارد هیأت مدیره خانه سینما هم شده و به ریاست هیأت مدیره هم رسید و به این واسطه باید به شدت پرمشغله باشد، در گفتگویی با «ایلنا» شرکت داشته و در بخشی از آن با اشاره به پایین بودن فروش فیلمش بر این امر تأکید کرده که در فروش بالای فیلمها در نوروز95 این شبکه ماهواره ای جم بوده که فرصت خوبی را برای تبلیغات فراهم کرده است.

اسعدیان گفت: از فروش فیلمم راضی نیستم؛ تصور من از فروش 10 میلیاردی نبود اما انتظار یک فروش متوسط را داشتم اما واقعیت این است که به جز فیلم «گشت ارشاد2» بقیه فیلم‌ها فروش خوبی نداشته‌اند.

وی ادامه داد: هرچند ما امسال فرصت خوبی مانند شبکه جم را نداشتیم و سال گذشته تبلیغات بسیاری که این شبکه از فیلم‌های سینمایی پخش کرد باعث شد تا فیلم‌ها به فروش خوبی برسند. البته تلویزیون امسال بسیار بهتر از پارسال تیزرها را پخش کرد اما همین تعداد نیز بسیار ناچیز بود. با این وضعیت من نگران وضعیت آینده اکران فیلم‌ها هستم البته بعضی فیلم‌ها همچون «نهنگ عنبر2» و یا «ساعت 5 عصر» که آثار کمدی هستند قطعاً فروش خوبی خواهند داشت و نیازی به تبلیغ نیز ندارد.

این کارگردان خاطرنشان ساخت: قبل از این وقتی به من گفتند که قرار است فیلم «یک روز به خصوص» در عید اکران شود می‌دانستم که این اکران ریسک است. امروز وضعیت ما از لحاظ تبلیغات خیلی بد است و حتی به من گفتند که تبلیغ فیلمت را به جم بده و از طرف دیگر من به چوب دو سرطلا تبدیل شدم، ازطرفی می‌گویند که چون رئیس شورای صنفی نمایش است فیلمش را در عید اکران کرده و از طرفی دیگر به دلیل جایگاه شغلی و کاری که دارم نمی‌توانم تبلیغ فیلمم را به شبکه جم بدهم!!!

اسعدیان که رایت ویدیویی فیلمش پیش از رونمایی در جشنواره توسط حوزه هنری خریداری شده با گفتاری متناقض بیان داشت: متاسفانه ما در سینمای ایران تمام نگاهمان به گیشه است و هیچ کدام از راه‌های دیگری همچون اکران بین‌المللی، شبکه نمایش خانگی و تلویزیون نمی‌تواند درآمدهای خوبی برای فیلم کسب کند و همین امروز اگر تلویزیون تیزرهای ما را رایگان پخش نکند ما اصلاً نمی‌توانیم هزینه تبلیغات تلویزیونی را بپردازیم.




شکایت انجمن اهدای عضو از فیلم قعرنشین جدول فروش⇔فیلمی که قائم‌مقام وزیر بهداشت هم در پشت صحنه آن حاضر شده بود!!!

سینماروزان: مدت زمان زيادي تا پايان اکران عمومي فيلم «يک روز بخصوص» به کارگرداني همايون اسعديان که در انتهای جدول فروش باقي نمانده که مديرعامل انجمن اهداي عضو ايرانيان از شکايت و اعتراض به وزارت ارشاد به دليل موضوع اين فيلم خبر داده است.

به گزارش سینماروزان کتايون نجفي‌زاده مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایران ادعا کرده، دلالي قلب پايه و اساس علمي ندارد و شکايت اين انجمن براي جلوگيري از نمايش اين فيلم از زمان جشنواره فيلم فجر در حال پيگيري بوده است.

قائم مقامی که خود پزشک نیست

طرح شکایت از این فیلم به خاطر بی اساس بودن منطق علمی اثر در حالی است که به هنگام تولید نه تنها قائم مقام وزیر بهداشت در پشت صحنه آن فراهم شده بود بلکه بخش عمده فیلمبرداری اثر در بیمارستانی انجام شده که با هماهنگی وزارت بهداشت در اختیار عوامل فیلم قرار داده شد. البته بر ایازی حرجی وارد نیست چون ایشان تحصیلاتش در زمینه پزشکی نیست ولی به هر حال بر وزارتخانه ای همچون بهداشت که بناست کمک سخت افزاری از تولید یک فیلم کند واجب است که قبلتر در جریان فیلمنامه کامل و گرفت و گیر علمی آن قرار گیرد!

 سوژه ای که یک دهه و نیم قبل در سینمای ایران بدان پرداخته شد
فيلم «يک روز بخصوص» به کارگرداني همايون اسعديان دوراهي يک روزنامه‌نگار در مواجهه با اهداي عضو بدون نوبت براي خانواده‌اش و پايمال کردن حق ديگران را به تصوير مي‌کشد. در اين فيلم که مصطفي زماني نقش اصلي آن را ايفا کرده، موضوع اصلي درباره پيوند قلب است، اما نحوه پرداختن به اين موضوع و اشاره به باندبازي در نوبت اهداي عضو با اعتراض انجمن اهداي عضو ايرانيان روبه‌رو شده است. نکته جالب اينجاست که مضمون اهدای قلب یک دهه و نیم پیش از این در فیلم «اُتانازی» رحمان رضایی که فیلمنامه آن توسط محمدهادی کریمی از معدود فارغ التحصیلان پزشکی فعال در سینما نگاشته شده بود هم با پرداختی علمی مطرح شده بود و بخاطر تحصیلات پزشکی نگارنده کمترین گرفت و گیر علمی به آن وارد نشد!
پایه و اساس علمی ندارد
مديرعامل انجمن اهداي عضو ايرانيان، موضوعات مطرح شده مربوط به اهدا و پيوند عضو در اين‌ فيلم را مغاير با واقعيت‌ دانسته و توليد چنين فيلم‌هايي را باعث ضربه به فرهنگ نوپاي اهداي عضو خوانده است. کتايون نجفي‌زاده همچنين از اعتراض و شکايت به وزارت ارشاد به خاطر اين موضوع خبر داده است.
نجفي‌زاده به تازگي در گفت‌وگو با «ايسنا» فيلمنامه «يک روز بخصوص» را برگرفته از نداشتن اطلاعات کافي نويسنده دانسته و در اين‌باره گفته است: «اين فيلم با اشاره به دلالي قلب هيچ‌‌گونه پايه و اساس علمي ندارد، زيرا قلب در شرايط خاص و تنها از فرد مرگ مغزي قابل اهداست. اهداي عضو از مرگ مغزي نيز کاملاً تحت نظر دولت و وزارت بهداشت در بيمارستان‌هاي دولتي- دانشگاهي انجام مي‌شود و تخصيص توسط وزارت بهداشت صورت مي‌گيرد و هيچ‌گونه باندبازي و پارتي‌بازي در اين بخش جاي ندارد.»
او با اشاره به اينکه انجمن اهداي عضو ايرانيان به عنوان نماينده جامعه پيوند و اهداي عضو کشور مراتب اعتراض و شکايت خود را به وزارت ارشاد اعلام کرده، ادامه داد: «در جشنواره فجر طي نامه‌اي خواستار توقف اکران اين فيلم از جناب آقاي ايوبي شديم و تا امروز هم پيگير اين مسئله بوديم که متأسفانه جوابي دريافت نکرديم.»
به گفته مديرعامل انجمن اهداي عضو ايرانيان، همانگونه که به وزارت ارشاد اعلام شده اين انجمن آماده هرگونه همکاري با فيلمنامه‌نويسان، تهيه‌کنندگان و کارگردانان جهت ارائه مشاوره رايگان و تصحيح فيلم و فيلمنامه‌هاي مرتبط در اسرع وقت و با کمترين تغيير ممکن است.
محمدهادی ایازی در بازدید از پشت صحنه «یک روز بخصوص»
محمدهادی ایازی در بازدید از پشت صحنه «یک روز بخصوص»/ایازی پزشک نیست اما تا قائم مقامی وزارت بهداشت پیش رفته!



پرسشهای رسانه اصولگرا از خانه سینما و شورای صنفی نمایش ⇐چرا فیلم مردمی جشنواره در قعر جدول فروش قرار گرفته؟/چرا فیلم  ضعیف و کم‌فروش رییس شورای صنفی نمایش به اکران نوروزی رسید؟

سینماروزان: اکران نوروزی سینماها امسال نسبت به سال قبل کاهش مخاطبی چشمگیر داشته است اما خروجی مهم این اکران فروش پایین تر از حد انتظار دو فیلم از سه فیلمی است که در جشنواره به عنوان برگزیده آرای مردمی انتخاب شدند.

به گزارش سینماروزان در جشنواره سی و پنجم سه فیلم «ماجرای نیمروز»، «خوب بد جلف» و «آباجان» به‌ عنوان محبوب مردمی معرفی شدند آن هم از سوی مدیرعامل خانه سینما یعنی نهادی که در همه این سالها مدیریت احتساب آرای مردمی را برعهده داشته است! با این حال به غیر از «خوب بد جلف» دو فیلم دیگر فروش مطلوبی نداشته اند. «ماجرای نیمروز» که در تولید آن از فارابی گرفته تا حوزه هنری و تصویرشهر بودجه گذاشته اند علیرغم حجم فراوان تیزرهایی که بدان تعلق گرفته فروشی متوسط داشته و از آن سو «آباجان» هم که حجم بالای تیزرهای تلویزیونی بهش تخصیص داده شده به همراه «یک روز بخصوص» در قعر جدول فروش جای گرفته است.

روزنامه اصولگرای «جوان» با مخاطب قرار دادن مدیرعامل خانه سینما به طرح این پرسش پرداخته که چطور می شود فیلم یا فیلمهایی جزو برگزیدگان مردمی جشنواره باشند اما قعرنشین اکران نوروزی شوند! «جوان» پرسشی را هم درباره قعرنشینی کامل «یک روز بخصوص» که سازنده اش رییس شورای صنفی نمایش است طرح کرده و از اعضای شورای صنفی نمایش پرسیده که چرا باید یک فیلم شکست خورده به اکران نوروزی برسد.

متن کامل گزارش «جوان» را بخوانید:

آمار فروش سینماها در همین یک هفته ابتدایی نوروز فارغ از افت محسوس فروش نسبت به سال قبل بیانگر دو نکته مهم است.

دو فیلم «ماجرای نیمروز» و «آباجان» که در اختتامیه جشنواره از سوی مدیرعامل خانه سینما به عنوان فیلم‌های مردمی انتخاب شده‌اند، نتوانسته اند فروشی را که از آنها انتظار می رفته داشته باشند. در همه این سال ها و از «سگ کشی» گرفته تا «اخراجی‌ها» همواره فیلم‌های برگزیده آرای مردمی جشنواره گیشه ای پررونق داشته اند ولی امسال مورد عجیبی رخ داده است.!
باز «ماجرای نیمروز» با تيزرهاي مکفی  توانسته فروشی متوسط داشته باشد اما «آباجان» در یک هفته ابتدایی نوروز به زحمت از رقم فروش 100 میلیون گذشته و در انتهای جدول فروش قرار گرفته است.
اینکه چطور می شود «آباجان» به عنوان یکی از آثار مردمی جشنواره معرفی شود ولی در بهترین موعد اکران که نوروز است قعرنشین باشد، پرسشی است که خانه سینما که این سال ها مدیریت آرای مردمی جشنواره را داشته باید بدان پاسخ دهد.
مگر می شود فیلمی مانند «گشت2» که در یک هفته 20 برابر «آباجان» فروخته جایی در آرای مردمی جشنواره نداشته باشد اما «آباجان» یکی از آثار مردمی باشد؟! جالب است که صدرنشین فروش نوروز امسال «خوب، بد، جلف» است که باز هم به سیمرغ مردمی جشنواره نمی‌رسد و صرفاً به دیپلم افتخار بسنده می کند!
نکته دوم قعرنشینی کامل «یک روز به‌خصوص» است؛ فیلمی که حتی در جشنواره هم مورد توجه قرار نگرفت اما احتمالا چون سازنده‌اش، رئیس شورای صنفی نمایش است به بهترین موعد اکران یعنی نوروز رسید.
شورای صنفی نمایش باید صراحتاً درباره انتخاب یک فیلم ضعیف برای اکران نوروز و هدر رفتن فرصتی که می توانست به رونق گیشه ها کمک کند توضیح دهد.
 این پرسش پیش روی شورای صنفی نمایش است که آیا منفعت رئیس را بر منفعت کلی سینماگران دیگر که تمایل داشته اند فیلمشان در این موعد روی پرده برود ترجیح داده‌اند؟ و آیا این مصداقی بر عدم کارشناسی در چیدمان اکران نوروزي نبوده است؟!




چرخش در همچنان بر پاشنه سابق؟⇐نفر ششم، رییس هیأت مدیره خانه سینما شد!+⇒خانه سینما این انتخاب را نتیجه تعاملی «بسیار مطلوب» دانست!

سینماروزان: همان طور که 5 روز قبل پیش بینی کرده بودیم همایون اسعدیان هرچند با آرایی شکننده وارد هیأت مدیره خانه سینما شد و همین آرای شکننده بود که اولین جلسه برای انتخابات داخلی هیأت مدیره را بدون نتیجه به پایان رسانده بود(اینجا را بخوانید) اما در نهایت تلاشهای او و بخصوص قرابت ایشان با منوچهر شاهسواری مدیرعامل فعلی خانه سینما کارگر افتاد و در دومین جلسه انتخابات داخلی توانست به ریاست هیأت مدیره خانه سینما برسد.

به گزارش سینماروزان همایون اسعدیان همزمان با حضورش در ریاست شورای صنفی نمایش، قرارداد اکران نوروزی فیلم اخیرش «یک روز بخصوص» را هم ثبت کرد. اسعدیان که سابقه ساخت آثاری همچون «ده رقمی» را در کارنامه اش دارد، در ابتدای دهه نود و در برهه زمانی توقیف فیلمها توسط حوزه هنری از جمله سینماگرانی بود که بجای همراهی با صنف، با حمایت حوزه هنری فیلم ساخت و همین عقبه بود که باعث شد در انتخابات اخیر هیأت مدیره بین هفت نفر، ششم شود اما در نهایت در انتخابات داخلی هیأت مدیره باز هم او رییس شد.

اینکه نفر ششم یک هیأت مدیره 7نفره یعنی همایون اسعدیان به ریاست هیأت مدیره برسد البته که می تواند این ظن را به ذهن خطور دارد که در خانه سینما در همچنان بر پاشنه سابق می گردد و بنا نیست شرایط در جهت ورود افکار و اندیشه های مستقلتر در ریاست هیأت مدیره پیش برود.

در انتخابات امروز هیأت مدیره خانه سینما که سایت رسمی این نهاد خروجی آن را محصول «تشریک مساعی بین اعضا و تعامل بسیار مطلوب و صمیمانه» دانسته است افراد زیر سمت گرفتند و البته منوچهر شاهسواری همچنان مدیرعامل باقی ماند.

–همایون اسعدیان(رییس)

–مرتضی رزاق کریمی(نائب رییس)

–علی قائم مقامی(سخنگو)

–روانبخش صادقی(دبیر)

متن خبر خانه سینما درباره انتخابات داخلی هیأت مدیره

متن خبر خانه سینما درباره انتخابات داخلی هیأت مدیره/بر عبارات «تشریک مساعی» و «تعامل بسیار مطلوب و صمیمانه» دقت کنید




در حالیکه ۹۹٫۹۹ درصد سینماگران به‌دنبال اکران نوروزی هستند⇐رییس شورای صنفی نمایش، اکران نوروزی فیلمش را «ریسک» دانست!!!

سینماروزان: ترکیب بندی اکران نوروزی با 6 فیلم «خوب بد جلف»، «سه بیگانه»، «گشت2»، «ماجرای نیمروز»، «یک روز بخصوص» و «آباجان» در شرایطی تکمیل شد که قرارگیری نام فیلم آخر همایون اسعدیان رییس شورای صنفی نمایش در این ترکیب پرسش برانگیز به نظر می رسید.

به گزارش سینماروزان کمتر کسی گمان می کرد در شرایطی که همایون اسعدیان رییس شورای صنفی نمایش است فیلم خودش «یک روز بخصوص» یکی از فیلمهای اصلی اکران نوروزی باشد اما اسعدیان که اخیرا هم با آرایی شکننده به هیأت مدیره خانه سینما راه یافت ابایی نداشت از اینکه خروجی اکران نوروزی شورایی به ریاست خودش شامل فیلم خودش هم باشد.

عجیب‌تر از این خروجی اظهارات اخیر اسعدیان در گفتگو با «ایسنا» است؛ اسعدیان که در کارنامه اش تولید محصولاتی مانند «ده رقمی» را دارد در گفتگوی اخیر خود از یک طرف اکران فیلم خود در شرایط فعلی را «ریسک» دانسته و از طرف دیگر در توصیف چینش اکران نوروزی با عبارت «بد نیست» یاد کرده است!

بخشهای خواندنی گفته های اسعدیان را بخوانید:

اکران فیلم من یک ریسک است

به جز فیلم «خوب، بد، جلف» و «گشت ۲»، دو فیلم دیگر اکران نوروزی یعنی «یک روز بخصوص» و «آباجان» شرایط چندان جالبی ندارند چون فضای اطلاع‌رسانی به شدت برای آنها ضعیف است و از آنجا که تبلیغ در ماهواره هم ممنوع است، امکان و فضای چندان مناسبی برای تبلیغات در اختیار نداریم. واقعیت این است که اگرچه تیزرهای داخلی داریم اما شبکه‌های ما خیلی بیننده ندارند و بدون رودربایستی باید گفت که تلویزیون چندان مخاطبی ندارد. با این حال در شبکه‌های مجازی کارهایی انجام شده و شیوه‌های جدیدی برای تبلیغات راه افتاده که اتفاق خوبی است. از جمله پخش سریالی چند تیزر تبلیغاتی درباره هر کدام از شخصیت‌های «یک روز بخصوص» که در پایان و همزمان با شروع اکران به یک قصه کلی تبدیل می‌شوند. در بخش تبلیغات این نکته را هم باید اشاره کرد که استفاده از بیلبوردهای تبلیغاتی و عرشه‌های پل اساسا به لحاظ اقتصادی به صرفه نیست چون در شهری مثل تهران چهار بیلبورد کافی نبوده و حداقل باید ۲۰۰ بیلبورد داشته باشیم، به همین دلیل با توجه به شرایط، اکران فیلم من و هاتف علیمردانی (آباجان) یک ریسک است.

ترکیب فعلی بد نیست

روال این است که مانند همیشه فیلم‌های متقاضی براساس فراخوان درخواست خود را ارائه می‌کنند و با وجود اینکه فیلم‌های دیگری هم متقاضی بودند، امکان زیاد بودن تعداد فیلم‌های کمدی خیلی فراهم نبود چون اگر چهار، پنج فیلم کمدی در یک موقعیت روانه سینماها شوند به شکلی حرام کردن آن‌ها بود که هم به خودشان ضرر می‌رسد و هم باقی ماه‌های سال خالی از فیلم کمدی می‌شود. سه فیلم جدی دیگر اکران نوروزی هم براساس تقاضاها انتخاب شدند، به همین دلیل به نظرم ترکیب فعلی بد نیست.




علیرغم توقیف قسمت اول⇐حوزه هنری برای اکران «گشت۲» در سینماهایش چراغ سبز نشان داد⇐پرسش: آیا رایت ویدیویی «گشت۲» را هم حوزه خریده؟

سینماروزان: هرچند شورای صنفی نمایش به دلایل مختلف که شاید اصلی ترین آن واهمه از واکنشهای افراطی به قسمت دوم کمدی «گشت ارشاد» است اعلام رسمی نام این فیلم به عنوان یکی از گزینه های اکران نوروزی را به آخرین جلسه سال 95 شورا موکول کرد اما دست اندرکاران تولید این فیلم از مدتها پیش تبلیغات فیلم خود را آغاز کرده بودند و حتی سفارشهای خرید روی جلد نوروزی برخی ماهنامه های سینمایی بعضا روشنفکرنما را هم مدتها قبل قطعی کردند.

به گزارش سینماروزان نکته اصلی درباره اکران قسمت دوم «گشت ارشاد»  نه فقط روی پرده رفتن آن در نوروز بلکه انتخاب گروه سینمایی استقلال برای این اکران است.

سینما استقلال از سینماهای مهم حوزه هنری است و در همه این سالها کوشیده شده آثاری که به اصطلاح ارزشی قلمداد می شوند در این گروه سینمایی روی پرده برود اما حالا با تصویب اکران «گشت2» در این گروه ناگفته پیداست که برخلاف توقیف قسمت اول «گشت ارشاد» توسط حوزه هنری، این نهاد این بار چراغ سبز خود را برای اکران «گشت2» در سینماهایش نشان داده است.

جالب است که چهار سال پیش از این و در زمان توقیف «گشت ارشاد» توسط حوزه هنری که بسیاری آن را برآمده از تقابل سینماگران سنگرگرفته در حوزه با سازمان سینمایی وقت دانستند، همایون اسعدیان در میان فیلمسازانی قرار داشت که با حمایت حوزه هنری فیلم تولید کرده و حالا در زمان اکران بی دغدغه «گشت2» در سینماهای حوزه، اسعدیان رییس شورای صنفی نمایش است!!!

اکران «گشت2» بدون ممانعت حوزه می تواند این ظن را پیش رو بگذارد که شنیده های مربوط به خرید رایت ویدیویی این فیلم توسط موسسه هنرهای تصویری سوره وابسته به حوزه هنری هم جدی باشد.

در هفته های اخیر مدام شنیده هایی طرح شده درباره اینکه رایت ویدیویی «گشت2» با رقمی میلیاردی توسط این موسسه ویدیورسانه وابسته به حوزه هنری خریداری شده است اما مدیران این موسسه این مسأله را تأیید نکرده اند.

آیا بناست ماجرای خرید رایت ویدیویی هم به مانند اکران در آخرین لحظات و بعد از عرضه شدن فیلم در شبکه خانگی عیان شود؟؟!




در جهت ریاست اسعدیان بر هیأت مدیره؟⇐کاندیداتوری فاطمه معتمدآریا برای ورود به هیأت مدیره خانه سینما

سینماروزان: ساعاتی قبل درباره عدم معرفی کاندیدا از سوی 4 تشکل تهیه‌کنندگان برای حضور در هیأت مدیره خانه سینما نوشتیم و البته به این هم اشاره کردیم که همایون اسعدیان رییس فعلی شورای صنفی نمایش عزم خود را جزم کرده که به نمایندگی از کانون کارگردانان در انتخابات انتخاب هیأت مدیره شرکت کرده و البته تا ریاست هیأت مدیره هم پیش برود.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماروزان تازه ترین شنیده مرتبط با انتخابات یکشنبه عصر خانه سینما حکایت دارد از حضور فاطمه معتمدآریا در انتخابات هیأت مدیره خانه سینما!

معتمدآریا که اتفاقا به مانند همایون اسعدیان فیلم تازه اش «آباجان» یکی از گزینه های اصلی اکران نوروز شده(!!!) به نمایندگی از کانون بازیگران در انتخابات خانه سینما حضور خواهد یافت.

معتمدآریا نیز به مانند اسعدیان به لحاظ فکری با منوچهر شاهسواری مدیرعامل فعلی خانه سینما و البته فرشته طائرپور رییس کانون تهیه‌کنندگان فیلم ایران قرابت نزدیکی دارد و به نظر می‌رسد حضور این بازیگر در هیأت مدیره بیش از همه به نفع جریانی باشد که قصد دارد اسعدیان را تا ریاست هیأت مدیره خانه سینما پیش ببرد.

ریاست احتمالی همایون اسعدیان بر تنها نهاد صنفی سینمای ایران اتفاقی ماندگار در تاریخ فعالیت صنفی سینمای این مملکت خواهد بود؛ زیرا اسعدیان در زمان تحریم فیلمهای مجوزدار سینمای ایران توسط حوزه هنری از جمله سینماگرانی بود که به‌جای همراهی با همکارانی که فیلمهایشان بی دلیل توقیف شده به سمت حوزه هنری رفت و با همکاری این نهاد «بوسیدن روی ماه» را تولید کرد.




انتقاد «کیهان» از بی‌توجهی رییس شورای صنفی نمایش به هم‌صنفی‌هایش و استفاده از امتیاز ریاست برای اکران نوروزی فیلمش

سینماروزان: همان طور که یک هفته قبل در سینماروزان پیش بینی کرده بودیم «یک روز بخصوص» ساخته همایون اسعدیان رییس شورای صنفی نمایش از سوی این شورا به عنوان یکی از فیلمهای اکران نوروزی معرفی شد.

به گزارش سینماروزان کیفیت نه چندان مطلوب این فیلم که نمایش آن در جشنواره هم انتقادات را موجب شد سبب ساز آن گشته است که روزنامه اصولگرای «کیهان» به انتقاد از رییس شورای صنفی نمایش بپردازد که چرا فیلم خودش را برای اکران نوروزی انتخاب کرده است و نه آثار هم صنفی هایی که کیفیتی مطلوبتر برای اکران در بهترین فصل سال دارند.

متن گزارش «کیهان» را بخوانید:

فیلم‌های اکران نوروزی سینماهای کشور درحالی روز گذشته از سوی شورای صنفی نمایش اعلام شدند که فیلم رئیس ‌این شورا نیز برای نمایش در بهترین زمان اکران انتخاب شد.
فیلم «یک روز بخصوص» به کارگردانی همایون اسعدیان درحالی به عنوان یکی از فیلم‌های اکران نوروزی انتخاب شده است که از طرفی این فیلم قابلیت و کیفیت لازم برای اکران نوروزی را ندارد و در جشنواره فیلم فجر هم با استقبالی مواجه نشد، و از طرف دیگر کارگردان این فیلم خودش رئیس ‌شورای صنفی نمایش سینماست.

با توجه به اینکه این شورا عنوانی صنفی را یدک می‌کشد، آیا بهتر نبود کارگردان این فیلم هوای هم‌صنفی‌های مستحق‌تر خود را می‌داشت و از امتیاز ریاست برای نمایش فیلم خود در یکی از پرفروش‌ترین فصول اکران سینماها چشم‌پوشی می‌کرد؟




شش گزینه نهایی اکران نوروزی کدامند؟⇐ از فیلم رییس شورای صنفی نمایش تا فیلم «۳ارگانی» قتل موسی خیابانی/از «گشت۲» تا «سه بیگانه»

سینماروزان: معرفی 12 گزینه اولیه برای اکران نوروزی و بیرون کشیده شدن 6 گزینه نهایی از میان این آثار برای اکران نوروزی گمانه زنیهای بسیاری را برای تعیین 6 فیلم نهایی طرح کرده است.

به گزارش سینماروزان با حضور «خوب بد جلف» از هدایت فیلم در گروه زندگی تکلیف این گروه که کاملا مشخص است. می ماند 5 فیلم دیگر.

وقتی در میان گزینه های 12گانه چشممان به «یک روز بخصوص» همایون اسعدیان رییس شورای صنفی نمایش روشن می شود بدیهی است که فیلم ایشان را هم باید در فهرست گزینه های نهایی اکران قرار دهیم بخصوص که با سرنگرفتن تعامل با حوزه هنری، پخش این فیلم را احتمالا فیلمیران برعهده خواهد داشت.

از آن طرف تهیه کننده جوان «دلبری» و «پادری» که امسال فیلم 3ارگانی «ماجرای نیمروز» را که با حمایت مستقیم فارابی-حوزه هنری-تصویرشهر تولید شده بود در جشنواره داشت نیز رایزنی های خود را آغاز کرده تا فیلمش را با پخش خودش «سیمای مهر» به اکران نوروزی برساند. با حضور همه جانبه حوزه و شهرداری و فارابی پشت این فیلم، بدیهیست که این فیلم هم جزو امیدهای اکران نوروزی است.

کمدی-انتقادی «سه بیگانه» بعد از بیشتر از یک سال که از اکران آن می گذرد دیگر گزینه جدی اکران نوروزی است. این فیلم با توجه به دو بار وقفه ای که در اکرانش پیش آمده قطعا یکی از الویتها برای اکران نوروزی است که با پخش رسانه فیلمسازان اکران خواهد شد.

«گشت2» سعید سهیلی از دیگر گزینه های جدی اکران نوروزی است. سهیلی و پخش کننده اش هدایت فیلم بسیار مایلند که فیلمشان را در نوروز و پیش از انتخابات 96 روی پرده بفرستند بخصوص که برون فکنی های سیاسی(!) حمید فرخ نژاد در این فیلم می تواند عنصری مطمئن برای جلب مخاطب در تیزرهای پیش انتخاباتی باشد.

پخش حوزه هنری هم بیکار نخواهد نشست و احتمال اینکه «کارگر ساده نیازمندیم» را روی پرده نوروزی بفرستد بالاست مگر آن که واهمه از عدم اقبال به این فیلم تلخ در نوروز کار دست حوزه دهد و این نیمروزفیلم از شرکتهای نزدیک به فیلمیران باشد که «هاری» را اکران کند.




ادعای کارگردان فیلمی کم‌مایه با بازی مصطفی زمانی⇐از ماجرای جنایت در میدان کاج الهام گرفتم!!!+عکس

سینماروزان: همایون اسعدیان کارگردانی که آخرین فیلم اکران شده اش «بوسیدن روی ماه» را با حمایت حوزه هنری تولید کرده بود امسال با فیلمی به نام «یک روز بخصوص» در جشنواره فجر حاضر است.

به گزارش سینماروزان «یک روز بخصوص» که با حمایت وزارت بهداشت تولید شده است داستانی درباره قاچاق اعضای بدن انسان را پیوند می زند به نوعی تردید میان خیر و شر که کاملا برآمده از موج سینمای فرهادی است.

هیچ کجای فیلم تازه اسعدیان که چه در روایت و چه در ساختار اثری کم مایه به شمار می رود اشاره ای به ماجرای جنایت آبان 89 در میدان کاج نشده است اما همایون اسعدیان در نشست خبری فیلمش در کاخ جشنواره ادعا کرد: طرح اولیه به چند سال قبل متعلق است که ماجرای میدان کاج و آن قتل فجیع پیش آمد. آن زمان، وقتی عده زیادی با موبایل عکس و فیلم می‌گرفتند، این سوال برایم پیش آمد که مسئولیت اجتماعی چه جایگاهی دارد؟

آنچه اسعدیان درباره مسئولیت اجتماعی بیان کرده هم در فیلمش جایگاهی ندارد و ابتدا تا انتهای فیلم صرفا با درگیریهای بر سر انتخاب میان خیر و شر در کاراکتر اصلی روبرو هستیم؛ آن هم کاراکتری که روزنامه نگار است اما در تصویرسازی موقعیت زندگی و حتی تحریریه ای که در آن کار می کند کمترین ظرافت و واقعه نگاری صورت نپذیرفته است.

جنایت میدان کاج ماجرایی بود که در آن جوانی به نام محمدرضا توسط یعقوب علی جعفری در ۶ آبان ۱۳۸۹ در میدان کاج (محلهٔ سعادت‌آباد تهران) به قتل رسید. این جنایت به خاطر مسائل عشقی درباره زنی معروف به کیمیا بود و در آن قاتل با ضربات چاقو در برابر دیدگان مردم، محمدرضا را به قتل رسانید.

پریناز ایزدیار و مصطفی زمانی در نمایی از "یک روز بخصوص"
پریناز ایزدیار و مصطفی زمانی در نمایی از “یک روز بخصوص”