اظهارات کم و بیش غریب کارگردان فیلم توقیفی “خانه دختر” و سریال تلویزیونی در حال پخش “هشت و نیم”⇐محدودیتهای تلویزیون کمتر از سینماست/تلویزیون تمام قد پشت کارگردانش میایستد اما سینما اندازه این حرفها هم نیست/تلویزیون ما با همه گرفتاریها، هنوز روی پای خودش ایستاده است/میرباقری وقتی میخواهد برای تلویزیون سریال خانوادگی بسازد، برادرش این کار را انجام میدهد/”۵۰ کیلو آلبالو” نیاز به بازنویسی داشت تا یک هجو به تمام معنا ایجاد شود
سینماروزان: شهرام شاه حسینی کارگردان جوان سینمای ایران که بعد از توقیف “خانه دختر” سر از تلویزیون درآورد و دو سریال “همه چیز آنجاست” و “هشت و نیم” را برای رسانه ملی ساخت در تازه ترین گفتگویش که با بهناز شیربانی در “شرق” انجام شده با نگاهی حامیانه درباره رسانه ملی صحبت کرده است.
به گزارش سینماروزان شاه حسینی که به نظر می رسد توقیف “خانه دختر” حسابی دلخورش کرده چنان در حمایت از رسانه ملی سنگ تمام گذاشته که علیرغم مشکلات مالی گریبانگیر رسانه ملی در سالهای اخیر که اسباب وابستگی بیشتر آن به بودجه های دولتی را فراهم کرده شاه حسینی از این گفته که تلویزیون روی پای خودش ایستاده است!
شاه حسینی در این گفتگو دلایلی را هم درباره عدم ساخت “50 کیلو آلبالو” بیان کرده است؛ دلایلی که برخلاف آنچه پیشتر منعکس شده بود مربوط به ممنوعیت همکاری او با تهیه کننده “خانه دختر” مربوط نمی شود.
بخشهای خواندنی گفته های شهرام شاه حسینی را بخوانید:
تلویزیون پشت کارگردانش می ایستد اما سینما، نه
من با روندی که تلویزیون طی کرده است، غریبه نیستم، هرچند به نظرم محدودیتهای تلویزیون کمتر از سینماست، حداقل تمامقد پشت کارگردان مجموعهاش میایستد، سر وقت کارها پخش میشود و… اما سینمای ما اندازه این حرفها هم نیست، مدیران فرهنگی ما حتی سرشان را بلند نمیکنند که از مجوز ساخت فیلمشان حمایت کنند. مقصودم فیلم توقیفشدهام نیست، درباره «خانه پدری» یا «مادر قلب اتمی» و… میگویم، حتی نمیتوانند پای فیلم «رستاخیز» بایستند.
میرباقری وقتی میخواهد برای تلویزیون سریال خانوادگی بسازد، برادرش این کار را انجام می دهد
نیروهای جوان و تازهای وارد کار شدهاند و خون تازهای به هنر و سینما تزریق شده است، در این صورت است که مثلا داوود میرباقری اگر میخواهد برای تلویزیون کاری بسازد حتما باید یک اثر فاخر باشد و به این صورت وارد تلویزیون شود و زمانی که میخواهد سریال خانوادگی بسازد، برادرش این کار را انجام میدهد و خودش به عنوان تهیهکننده فعالیت میکند، پس این افراد از تلویزیون دور نیستند و کار میکنند، احتمالا خودشان را در حد و اندازه تلویزیون نمیبینند و بزرگتر میدانند و اینکه تلویزیون دیگر جای آنها نیست. مقصودم استاد میرباقری نیست، درمجموع میگویم نیروهای جوان و بااستعدادی وارد کار شدهاند که سینما و تلویزیون دوست دارد با آنها همکاری کند، آنها دستمزد کمتری میگیرند و بیشتر کار میکنند و جسورتر و حرفگوشکنتر هستند. درنتیجه برای تلویزیون گزینههای بهتری هستند.
با بزرگان کارکردن سخت است و میدانیم خواستههایی دارند که باید برای آنها فراهم شود و شرایط اقتصادی تلویزیون این اجازه را نمیدهد. مدیوم شبکه نمایش خانگی اتفاق جذابی است و برای تلویزیون تلنگری است که به خودش بیاید و با قصههای کمی جسورتر بتواند بیننده بیشتری داشته باشد؛ قصههایی که بیننده را بیشتر جذب کند. بااینحال، تلویزیون ما با همه گرفتاریها از جوانب دیگر هنوز روی پای خودش ایستاده است.
مشکلات مالی باعث شد به موقع آغاز نکنم
برخلاف آن که میگویید سینما را از سن کمی شروع کردم، تصور میکنم خیلی دیر این کار را انجام دادم. لازم نبود ١٠ سال دستیاری کنم برای اینکه فیلمساز شوم، میتوانستم بعد از دستیاری آقای بیضایی، فیلمساز شوم ولی مسائل مالی و اینکه باید برای فیلم اول بودجهای فراهم میشد، این اجازه را به من نداد. دوران سختی را پشتسر گذاشتم برای آدمی مثل من که حتما باید کار میکرد تا زندگی بگذراند باید دستیاری میکردم و این پروسه طولانی شد. حالم از این بابت از خودم خوب نیست.
“کلاغ پر” فیلم بدی نیست اما همکاری با فرحبخش فوق العاده است
علاوه بر اینکه تصور میکنم در کارنامهام فیلم «زنها فرشتهاند» فیلم بدی نیست، ولی «کلاغپر» فیلم بدی است و نباید میساختم یا فیلم «آقای هفترنگ» که فیلم خوبی نشد. البته سوءتفاهم نشود، قصدم اظهار پشیمانی نیست، مقصودم مسیری است که باعث میشود از خودم راضی نباشم، در صورتی که همکاری با آقای فرحبخش برای من فوقالعاده است و دوست دارم بار دیگر این تجربه را داشته باشم. من از چیز دیگری صحبت میکنم، اصلا خودم را آدم هنرمندی نمیبینم که اگر «آقای هفترنگ» را نمیساختم باید یک کار عجیبوغریب هنری میساختم، منظورم جنس کاری است که باید میکردم و نکردم؛ چیزی که بیننده هم از آن لذت ببرد. وقتی هر کاری را شخص دیگری هم میتواند انجام دهد، پس تو آرتیست نیستی و من کاری را انجام دادم که دیگری هم میتوانست انجام دهد. بنابراین از نظر خودم روند کاریای که طی کردم راضیکننده نیست حتی با وجود ساخت «خانه دختر». سنم هم بالا میرود و احساس خوبی از جایی که ایستادهام ندارم. همه تلاشم را میکنم مایه آبروریزی خودم نباشم. بیشتر دوست دارم بدانم کجا ایستادهام و چه میکنم و مهم نیست دیگران چه تصوری درباره من دارند.
چرا ارشاد پشت “خانه دختر” نایستاد
درباره فیلم «خانه دختر» اکرانشدن یا نشدن آن، جنگ زیادی بهپا شد و از زوایای مختلف از جانب سازندگان، مخالفان و موافقانش به آن پرداخته شد. وزارت ارشاد هم کاملا در سکوت مطلق بود. موضع وزارت ارشاد در مقابل فیلمی که به آن پروانه ساخت داده کاملا عجیب است، اینکه حتی اگر قرار است فیلمی توقیف شود، این کار را باید خودش انجام دهد، نه ارگان یا نهاد دیگری. چرا پشت فیلم نمیایستد؟ حداقل یکبار اعلام کند من مجوز فیلم را صادر کردهام و الان صلاح میدانم توقیف باشد. بگذریم، قطعا در طول این مدت بسیاری مثل من از این کشمکشهای بیمورد خسته شدهاند. نمیدانم اگر فیلم اکران میشد چه تأثیری در ادامه کارم داشت، اما موافقم قطعا دیدن حاصل زحمات یک گروه، جذاب و جالب است و من هم دوست داشتم با تماشاگرانش این فیلم را ببینم. اما از این جهت که بعد از ساخت این فیلم تهیهکنندگان سینما چه نگاهی به من دارند که آیا فیلمساز خوبی شدهام یا نه و آیا این فیلم نقطه مهمی در کارنامه من هست یا خیر؟ برایم مهم نبود و نیست. مهمترین اتفاق خودم بودم و همه اتفاقات اطرافم را دیدم و همهچیز تغییر کرد.
“50 کیلو آلبالو” نیاز به بازنویسی داشت
از تجربهکردن ژانرهای مختلف لذت میبرم، فیلمنامه «پنجاه کیلو آلبالو» از نظر من نیاز به بازنویسی داشت. اما تهیهکننده دوست داشت همان قصه ساخته شود. اختلاف نظر ما درباره فیلمنامه زیاد بود و بههمیندلیل از ساختش منصرف شدم و تصمیم گرفته شد شخص دیگری فیلم را بسازد. اما اصولا به ژانر خاصی پایبند نیستم، مثل اینکه مدتهاست دوست دارم یک فیلم فانتزی بسازم.
یک هجو به تمام معنا مدنظرم بود با دنیایی متناقض و احمقانه
متأسفانه فیلم “50 کیلو آلبالو” را ندیدم و نمیتوانم بگویم الان چطور است و قطعا در اولین فرصت خواهم دید اما یک هجو به تمام معنا برای ساخت این فیلم مدنظرم بود؛ فیلمی که خیلی زود تماشاگر را وارد دنیای متناقض و احمقانه کند، دنیایي که هیچ منطقی ندارد و قائل به زمان و مکان نیست. قصه به من اجازه چنین کارهایی را نمیداد، مگر اینکه بازنویسی میشد و همهچیز دقیق نوشته میشد که متأسفانه اتفاق نیفتاد.