شگفتانههای هنگامه قاضیانی در برابر یک عضو سالیان اخیر شوراهای سینما⇐سینمایمان هم مثل مجلاتمان زرد شده!/با حضور دو سکانسی در فیلم بهروز غریبپور فهمیدم بازیگر نیستم!/محمد صالحعلاء در دهه هفتاد در «گرگهای گرسنه» بازی میکرد، چون سینمای آن زمان درست بود!!!/جوایز سینمایی مرا بیخرد میکند!
سینماروزان: همزمان با اولین سالگرد پخش «چشم شب روشن» هنگامه قاضیانی بازیگر سینما مهمان این برنامه شد و تا توانست به انتقاد از سینمای این روزها پرداخت و حتی تا جایی پیش رفت که سینمای این سالها را زرد قلمداد کرد!
به گزارش سینماروزان قاضیانی مدام به گلایه از سینمای همین سالها پرداخت اما اکبر نبوی مخاطب او در این برنامه که در همین سالها عضو شوراهای مختلف همان سینمایی بوده که قاضیانی آن «زرد» میخواند(!) کمترین موضع گیری دربرابر حرفهای او از خود نشان نداد!
قاضیانی در ابتدا در مورد رشتههای تحصیلیاش (کارشناسی جغرافیای انسانی اقتصادی و ارشد فلسفه) و ارتباط آن با بازیگری بحث را آغاز و عنوان کرد: همه اینها باهم ارتباط دارند. من دیپلم اقتصاد داشتم. ورود به دانشگاه آزاد آنقدر ساده نبود.
وی در رابطه با ورودش به دنیای بازیگری گفت: سالها قبل در تئاتر مدرسه فعال بودم و آمفی تئاتر آنجا را می چرخاندم. در آن زمان به من پیشنهاد بازیگری شد که خانواده به من گفتند باید ادامه تحصیل دهم بعد وارد بازیگری شوم. من گفتم دیر میشود، چون در آن زمان من 24 سال داشتم. در ادامه پدرم با بیان جملهای از حسین قوامی روح آمرزیده عنوان کردند: هنرمند 99 خصلت انسانی و یک هنر دارد، برو بیاموز بعد وارد بازیگری شو.
این بازیگر افزود: پس از اتمام درسم به خانواده اعلام کردم که میخواهم بازیگری را شروع کنم و به بیان کودکانه ای به پدرم گفتم من نتوانستم 99 خصلت بیاموزم که ایشان گفتند 3 تا هم باشد کفایت میکند. رشتههای تحصیلی من کمک زیادی در زمینه بازیگری به من کرد.
بازیگر فیلم «به آهستگی» اظهار کرد: فلسفه جواز تفکر است و از نگاه من هنرمند نیاز به جواز برای تفکر دارد به خاطر اینکه آگاهی هنرمند را شجاع میکند و هنرمند شجاع میتواند اتفاق بزرگی را بهعنوان مامور برای زمین رقم بزند. عصر امروز حقیقت را کم دارد و هنر فقط میتواند این حقیقت را برگرداند.
قاضیانی در پاسخ به این سوال که آیا فلسفه که امری عقلانی است، برای بازیگری که امری خیالی است، دستوپا گیر بود یا خیر، تصریح کرد: نه. در ابتدا عزتنفسی را برای ورود به دنیای خیال به من داده بود و این دنیای خیال از گذشته با روح من عجین بود؛ همیشه در زمانی که فلسفه میخواندم برای ورود به بازیگری میگفتم، خیال آدم را جوان میکند و ذهن آدم را پیر. وزنههای عقل زندگی من را بهشدت سنگین کرده بود و در ورودم به دنیای بازیگری، به من اجازه داد درست و روشن نگرانه وارد شوم.
بازیگر «ساکن طبقه وسط» ادامه داد: در دنیای بازیگری و خیال و هنر، وقتی قوای حسی شما قرار است بیشتر و بیشتر تحریک شود، به حد شکنجه و درد میرسد و نیروی خرد و آگاهی به سراغتان میآید.
وی که از 18 سال پیش کارش را آغاز کرد در رابطه با اینکه سینما چطور میتواند به این سرگشتگی کمک کند، گفت: سینما یکی از هنرهای جهان است که تصاویر درونی بر پرده خیال را به حضور متکثر بازیگر در سینما تبدیل میکند؛ یعنی زمانی که منِ هنگامه قاضیانی وارد سینمایی میشوم، فیلم من روی پردهدر حال پخش است که همزمان من خودم هم در سالن هستم و فیلمم را روی پرده تماشا میکنم که این رویاروی، حضور متکثر است و پیشاپیش در فلسفه تعریفشده است.
بازیگر «میگرن» تصریح کرد: هنرمند باید به سمت آگاهی و خرد حرکت کند و زمانی که هنرمند به سمت و آگاهی برود همهچیز به سمت بالا حرکت میکند. بهعنوان یک هنرمند سعی کردم چوب حراج به هنر نزنم و هنر ملی را نفروشم و این نفروختن یعنی یکقدم به هنر و سینما کمک کردم. همه به فلسفه احتیاج دارند و فلسفه لزوماً در دانشگاه نیست و کافی است به فکر و بدن روزمرهمان استراحت دهیم و همهچیز را شاعرانهتر کنیم و از خیال من هنرمند میرسد به خیال مردم.
وی در پاسخ به این سؤال که وضعیت بازیگری را در سینمای ایران چطور میبینید، بیان کرد: از نظر من دهه 70 دوران طلایی سینمایی ایران است که من را عاشق سینما کرد. من تأسف میخورم که چه اتفاقی برای فیلمنامههای دهه 70 و بازیگران قدر دهه 70 که تقریباً تا 80 ادامه داشت افتاد و یکدفعه تعاریف دیگری به سینمای ایران اضافه شد.
وی در تکمیل حرفهایش گفت: مردم را در این امر مقصر نمیدانم و این اتفاقی زیر بنایی و از بزرگان ما است، بهطور مثال میتوان به جشنواره فیلم فجر سال گذشته اشاره کرد که نتیجه آن فیلمهایی است که در حال حاضر روی پرده هستند.
بازیگر فیلم «برادرم خسرو» ابراز کرد: فیلم سینمایی «یک قناری یک کلاغ» را اصغر عبداللهی مینویسد و مدتی کنار میگذارد و هیچکس این فیلم را نمیسازد. چرا کسی جرئت ساختن این را ندارد درصورتیکه زمانی، فیلم «پرده آخر» واروژ کریم مسیحی، «مسافران» بهرام بیضایی و «باشو غریبهای کوچک» ساختهشده است، درنتیجه به این میرسیم که خردمند و آگاه، شجاع میشود و انسان شجاع، آگاه و خردمند. تهیهکنندگان ما جرئتشان را برای ساخت چنین فیلمهایی ازدستدادهاند.
وی ادامه داد: ما داریم حقیقت را به کما میبریم و حرفم این نیست که چرا از نیروهای جوان استفاده میکنیم. من مشوق این نسل و نسلهای بعدی هستم، حرفم این است که ما شجاعتمان را بهطور کل ازدستدادهایم برای فیلم «یک قناری، یک کلاغ» قول دادیم سکوت کنیم جهت حفظ شأنیت، ما فقط جشنواره فجر را داشتیم که بعضی وقتها درست به مسائل نگاه میشد.
نویسنده کتاب «سرزمین مرد سرخپوست» اظهار کرد: ما زمانی میگفتیم مجلههایمان زرد شده ولی در حال حاضر سینمایمان زرد شده است و این شجاعت من شاید باعث شود که برخی بشنوند و از فردا فیلمنامههایشان را نفرستند و بگویند کار نکن، باشد کار نمیکنم؛ اصلاً مهم نیست و به نظر من مسائل مهمتر در این دنیا هست.
وی تکمیل کرد: با درس دادنم میتوانم به شیدایی و مسائلی که میخواهم برسم. من از سال 79 تاکنون که وارد دنیای بازیگری شدم، هیچکس نمیتواند بگوید هنگامه قاضیانی دنبال کار بود. افرادی هستند میگویند فیلمهایی که فکر میطلبد نسازید و فقط مردم را سرگرم کنید؛ یاد کارناوال پینوکیو میافتم که سوارش کردند و گفتند به ما خوش میگذرد. در زمینه سینما کارهای خوب نیز انجام میشود ولی دهه 70 چیز دیگری بود، بهطور مثال فیلم «گرگهای گرسنه» با بازی محمد صالح علا که من با پسر 4 سالهام به سینما رفتم، ایشان در آن زمان بازی میکردند چون سینما آن زمان درست بود.
بازیگر فیلم «من مادر هستم» در پاسخ به این سؤال که اگر در دهه 70 تمام این امکاناتی که اکنون در زمینه تأمین نیازهای بصری سینما هست، وجود داشت بازهم با همان شور و اشتیاق به سینما میرفت، گفت: بله. چراکه ما پا بهپای افرادی مانند بیضایی و واروژ کریممسیحی در آن زمان، سینما را پر میکردیم. ما دچار بیماری بزرگی شدهایم، هر چیزی قبل از اینکه استقرار پیدا کند، کنار گذاشته میشود و خطرناکترین مساله این است که به سادهترین چیزها راضی شویم.
وی تکمیل کرد: در دهِه 70 درست بعد از انقلاب و جنگ، اگر فیلمی برای گیشه ساخته میشد به تو اهانت نمی کرد و آن فیلم در راستای همه علایق تهیه میشد.
بازیگر فیلم «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» یادآور شد: بعد از فیلم «یک قناری یک کلاغ» انتخابهایم سختتر شد و فیلم سینمایی را تجربه کردم که علی حضرتی تهیهکنندهاش بود که تا آن لحظه، هیچکس فیلمنامهاش را به دست نمیگرفت و بعد از آن کار من سخت شد چون این نقش به من خرد و آگاهی اضافه کرد و دوباره درس بازیگری داد.
وی اظهار کرد: هفته پیش سر فیلم سینمایی «اردک لی» به کارگردانی بهروز غریبپور، احساس کردم بازیگر نیستم، فیلمنامه این فیلم بعد از 25 سال در حال ساخت است که من توانستم 2 سکانس در نقش نامادری بازی کنم.
قاضیانی تکمیل کرد: پس از 34 ساعت بیداری و برداشتهای مکرر بالاخره این سکانس-پلان با موفقیت تمام شد و من خوشحالم که در کنار 200 بازیگر بچه و بزرگ بهزیستی به ایفای نقش پرداختم.
این هنرمند در پایان خاطرنشان کرد: جوایز هیچ چیز به من نمیدهد و من را بیخرد میکند و لطف است اگر هدیهای به من میدهند.