1

در دل جشنواره، فهرست کامل ۱۳ فیلم جشنواره که با حمایت فارابی تولید شده اند، منتشر شد⇔ پیشنهاد: آقایان و بانوان محترم حاضر در هیأت داوران فجر! حتی اگر بنا دارید دیر یا زود برای جلب حمایت فارابی اقدام کنید باز شرافت‌تان را گره نزنید به این امر! وجدان تان را قاضی کنید و سپس داوری کنید!

سینماروزان: بنیاد سینمایی فارابی بالاخره همزمان با برگزاری جشنواره سی و هفتم فجر فهرست کامل فیلمهایی که در تولید آنها مشارکت داشته است را اعلام کرد؛ فهرستی حاوی 13 فیلم مختلف که در بخشهای مختلف جشنواره حضور دارند.

با این آرزو که شفاف سازی فارابی در دل جشنواره عاملی نباشد برای تحت تأثیر قرار دادن هیأت داورانی که برخی از آنها دیر یا زود ممکن است برای حمایت از پروژه‌هایشان به سراغ فارابی بروند خطاب به آنها میگوییم: آقایان و بانوان داور! حتی اگر بنا دارید دیر یا زود برای جلب حمایت فارابی اقدام کنید باز شرافت کاری تان را گره نزنید به این امر! وجدان تان را قاضی کنید و سپس داوری کنید!

فهرست فیلمهایی که فارابی در جشنواره دارد، را مرور میکنیم:

–«غلامرضا تختی» (کارگردان: بهرام توکلی، تهیه‌کننده: سعید ملکان / مشارکت)

–«ماجرای نیمروز ۲: رد خون» (کارگردان: محمدحسین مهدویان، تهیه‌کننده: سیدمحمود رضوی / مشارکت)

–«قصر شیرین» (کارگردان و تهیه‌کننده: سید رضا میرکریمی / مشارکت)

–«مردی بدون سایه» (کارگردان و تهیه‌کننده: علیرضا رئیسیان / مشارکت)

–«سمفونی نهم» (کارگردان: محمدرضا هنرمند، تهیه‌کننده: زینب تقوایی / مشارکت)

–«بنفشه آفریقایی» (کارگردان: مونا زندی حقیقی، تهیه‌کننده: علیرضا شجاع‌نوری / مشارکت)

–«خون خدا» (کارگردان: مرتضی علی‌عباس میرزایی، تهیه‌کننده: سیاوش حقیقی / مشارکت)

–«طلا» (کارگردان: پرویز شهبازی، تهیه‌کنندگان: رامبد جوان، محمدحسین شایسته / اعطای وام)

–«پالتو شتری» (کارگردان: مهدی علی‌میرزایی، تهیه‌کننده: مجید شیخ‌انصاری / اعطای وام)

–«سونامی» (کارگردان: میلاد صدرعاملی، تهیه‌کننده: علی سرتیپی / مشارکت)

–«یلدا» (کارگردان: مسعود بخشی، تهیه کننده: علی مصفا / مشارکت)

–«پالتو شتری» (کارگردان: مهدی علی‌میرزایی، تهیه‌کننده: مجید شیخ‌انصاری / اعطای وام)

–«شب آفتابی» (کارگردان: علی مدنی، تهیه‌کننده: زهرا مشتاق / فیلم اول، اعطای وام)




فرافکنی یک داور فجر؟؟⇐رسول صدرعاملی: بی‌توجهی به انیمیشن و مستند در داوریهای فجر، به دلیل سیاستگزاری غلط شورای سیاستگزاری است!!⇔پرسش: اگر سیاستگزاری جشنواره را غلط می‌دانستید چرا حضور در هیأت داوران را پذیرفتید؟

سینماروزان: انتقاداتی که به عملکرد هیأت داوران جشنواره سی و ششم فجر وارد است روزبروز ابعاد تازه تری می یابد؛ از نامزدی 24گانه محصولات یک سازمان ارزشی گرفته تا نامزدی 8گانه محصولی که شریک تولیدش خواهرزاده یکی از اعضای هیأت داوران بود تا نامزدی 10گانه یک آقازاده اقتصادی و نامزدی 11گانه تهیه کننده مطبوع شهردار سابق و در نهایت سهم قابل ملاحظه اینها از جوایز نهایی با چرایی بی توجهی هیأت داوران به انیمیشن و مستندهای حاضر در جشنواره دنبال شده است.

به گزارش سینماروزان رسول صدرعاملی از شرکای موسسه پخش فیلمیران که در هیأت داوران جشنواره حاضر بود به جای پاسخگویی به انتقادات مسیر جالبی را در پیش گرفته و آن هم انداختن تقصیر به شورای سیاستگذاری فجر است.

این عضو هیأت داوری فیلم فجر درباره اینکه فیلم‌های مستند و انیمیشن، کوتاه در جشنواره‌ی فیلم فجر دیده نشده‌اند به «ایسنا» گفت: فیلم‌ها دیده نشده‌اند نه از این جهت که در هیأت داوری به نمایش در نیامدند بلکه به دلیل سیاست‌های غلط شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم فجر و تاکید دبیر جشنواره بر روی این سیاست‌ها، این فیلم‌ها آنگونه که شایسته‌شان هست، دیده نشدند.

⇓⇓⇓

اصلی ترین پرسشی که بعد از خواندن توضیحات صدرعاملی به ذهن می‌رسد این است که اگر ایشان سیاستهای شورای سیاستگزاری و آیین نامه جشنواره سی و ششم را قبول نداشته اند اصلا چرا راضی شده اند در چنین جشنواره ای داوری کنند؟

از همان زمان انتشار آیین نامه جشنواره سی و ششم محرز بود که نه بخشی به نام مستند وجود دارد و نه بخشی به نام انیمیشن یا کوتاه و قرار بر این بود که تمامی آثار از مستند تا کوتاه و بلند و انیمیشن در بخش مسابقه داوری شوند. در نتیجه هیأت داوران هم با پای‌بندی به این آیین‌نامه وظیفه ارزیابی تمامی آثار حاضر در بخش مسابقه را داشته اند!

طبیعی است بی توجهی به برخی از آثار بخش مسابقه بی بروبرگرد به هیأت داورانی بازمیگردد که با دانستن کیفیت آیین نامه حضور در تیم داوری را پذیرفته اند.




خسرو معصومی در گفتگویی صریح  اظهار داشت⇐داوران جشنواره فجر از وفور دموکراسی در جامعه چنان سرخوش بودند(!) که بازتابی جز آن را در سینما نخواستند!!/ آنهایی که استخوان خرد کرده‌اند و کِرم فیلم ساختن ندارند باید داور باشند نه افرادی که هنوز طمع فیلمسازی دارند!/کمال تبریزی چه دستاورد سینمایی داشته که شده است داور جشنواره؟ جز اینکه مدام با سرمایه این ارگان و آن نهاد فیلم ساخته؟/رسول صدرعاملی اصلا در حد داوری جشنواره نیست/فرشته طائرپور چطور از هیأت داوران جشنواره فجر سربرآورده؟/ آیا با تولید ۴ فیلم شخمی می‌توان تهیه‌کننده شد؟/امثال تبریزی و صدرعاملی به فیلمهای مستقل بها نمی‌دهند چون می‌دانند در آن صورت دیگر فیلمهای خودشان مشتری پیدا نخواهد کرد/چرا «اتاق تاریک» را نادیده گرفتند؟ چون با اندیشه فیلم مشکل دارند/چرا «جشن دلتنگی» حتی در یک رشته هم کاندیدا نمی‌شود؟ چون با تصویری که فیلم از بحران مجازی در جامعه ارائه می‌دهد مشکل دارند/آقایان و خانم داور، تحلیل اجتماعی «کار کثیف» را دوست ندارند چون از گل و بلبل نمی‌گوید و به ریشه‌هایی می‌زند که بیانش نان‌شان را آجر می‌کند/با بایکوت جشنواره فجر، پرونده سینمای مستقل بسته نمی‌شود/جشنواره فجر یک جشنواره فامیلی است و مبتنی بر الگوی «خودی-غیرخودی»/جشنواره فجر حتی «ب» هم نیست و بعد از سی و چند سال به خاطر فرمایشی بودن اعتبار جهانی پیدا نکرده/یک ریال بابت «کار کثیف» حتی وام هم نگرفته‌ام/اسم روحانی را از فیلمم درمی‌آورم/حتی آن ترامپ دیوانه هم به حرفهایش عمل می‌کند اما کارگزاران ما فقط وعده می‌دهند

سینماروزان/مهدی فلاح‌صابر: روال داوری در جشنواره فجر که در این سالها محملی شده برای خودنمایی محصولات متبوع ارگانها و محافل سینمایی امسال هم به جشنواره نضج یافت!

به گزارش سینماروزان کاندیداتوری 24گانه محصولات سازمان ارزشی اوج در کنار توجه بی حد و حصر و 11کاندیداتوری برای فیلمهای تهیه کننده منسوب به شهردار سابق را کنار توجه ویژه هیأت داوران و هشت کاندیداتوری برای فیلمی منسوب به خواهرزاده یکی از اعضای هیأت داوران که بگذاریم همه چیز دستمان می‌آید.

در نقطه مقابل اما جشنواره فجر بی‌توجهی مطلقی نشان داده است به محصولات مستقل سالهای اخیر سینمای ایران و از جمله فیلمهایی مانند «کار کثیف»، «اتاق تاریک»و «امیر».

خسرو معصومی کارگردان باسابقه «کار کثیف» درباره اینکه آیا بی توجهی کامل هیأت داوران فجر به فیلمش و عدم کاندیداتوری حتی در یک رشته برایش عجیب نبوده به سینماروزان گفت: نه! اصلا برایم عجیب نبود چون سی سال است جشنواره فجر را می‌شناسم. جشنواره‌ای فامیلی و با لحاظ کردن الگوی خودی و غیرخودی.

معصومی در تشریح خودی و غیرخودی اظهار داشت: خودی آن است که هرچه بهش سفارش می‌دهند می‌سازد و «چشم قربان» می‌گوید اما من «چشم قربان» نمی‌گویم. مشکل آنها مشکل فیلم من نیست؛ آنها گل و بلبل میخواهند و از وفور دموکراسی چنان سرخوشند(!) که بازتابی جز آن را در سینما نمی خواهند. طاقت این را هم ندارند که من در فیلمم یک کلمه ولو به طعنه از حسن روحانی حرف بزنم چون آنجاست که بی‌توجه به لحن طعنه آلود فیلم اتهام دریافت رانت را بهم می زنند درصورتی که یک ریال بابت «کار کثیف» حتی وام هم نگرفته ام.

این کارگردان با اشاره به انتقاد از روحانی در نشست مطبوعاتی فیلمش خاطرنشان ساخت: در «کار کثیف» واقعیت را درباره بیکاری جوانان گفتم و به روحانی رأی دادم که بیاید و مشکلات را حل کند چون ایشان گفت بیکاری را حل میکند اما عملی نشد. حتی آن ترامپ دیوانه وقتی حرف میزند به حرفش عمل میکند اما در اینجا سیاستمداران فقط حرف می‌زنند و مردم معترضند به این همه وعده عملی نشده.

خسرو معصومی افزود: اتهامی که بابت دریافت رانت بهم زدند باعث میشود کلا نام روحانی را از فیلم حذف کنم اما واقعیت آن است که مردم با امید به ایشان رأی دادند و مشکلی حل نشد.

خسرو معصومی در پاسخ به این پرسش که آیا بی توجهی جشنواره فجر به فیلمسازان مستقل اسباب نومیدی نخواهد شد به سینماروزان گفت: جشنواره فجر برای فیلمها تعیین تکلیف نمی کند و این مخاطبان هستند که با توجه یا عدم توجهشان تکلیف را روشن میکنند. روال جشنواره فجر سالهاست که ادامه دارد و با بایکوت جشنواره فجر، پرونده سینمای مستقل بسته نمی شود. فیلم «خرس» را حتی اکران هم نکردند اما هنوز آن طرف مخاطب دارد. همین حالا برای «کار کثیف» از جشنواره شانگهای که جشنواره الف است پیشنهاد داشته ایم. «تابو» را اصلا به جشنواره فجر راه ندادند اما در بخش مسابقه مونترال به نمایش درآمد.

این کارگردان خاطرنشان ساخت: جشنواره فجر جشنواره «ب» هم نیست؛ چیزی است بین «ب» و «ج» و اگر در این سی و چند سال اعتبار جهانی نیافته به خاطر همین فرمایشی بودن است.

خسرو معصومی با مرور اعضای هیأت داوران جشنواره امسال تأکید کرد: وقتی می گوییم مهمترین جشنواره سینمایی لاجرم باید مهمترین وزنه‌های سینمایی را در هیأت داوران داشته باشیم. کمال تبریزی چه دستاورد سینمایی داشته که شده است داور جشنواره؛ جز اینکه مدام با سرمایه این ارگان و آن نهاد فیلم ساخته؟ یا رسول صدرعاملی اصلا در حد داوری جشنواره فجر نیست. این جماعت می‌دانند اگر به مستقلهای مستعد بها دهند فیلمهای خودشان مشتری پیدا نمی‌کند. حقش بود امسال یکی از کارکشته هایی مثل ناصر تقوایی یا داریوش مهرجویی که فیلم هم نداشتند داور جشنواره باشند. چرا نبودند؟ یا دعوت نشدند یا قبول نکردند که در هر دو حالت سویه انتقادات به سمت برگزارکنندگان است.

معصومی با انتقاد از سینماگران حاضر در هیأت داوران افزود: آنهایی که استخوان کرده‌اند و کرم فیلم ساختن ندارند باید داور باشند نه افرادی که هنوز طمع فیلمسازی دارند. آیا یکی مثل رسول صدرعاملی وقتی می‌بیند یک فیلمساز مستقل محصول خوبی تولید کرده و خودش نتوانسته، می‌سوزد و مستقلان را نادیده می‌گیرد؟؟

این کارگردان که بیش از سه دهه است در سینمای ایران فعالیت دارد خاطرنشان ساخت: بعد از این همه سال فیلمسازی هنوز مستأجرم! چرا؟ چون برای فیلمسازی ارزش قائلم و دنبال سفارش از این ارگان و آن نهاد نرفتم! ساده ترین کار این است که بدون اعتقاد برویم سفارش فیلم جنگی بگیریم و در جشنواره سیمرغ باران شویم! اما من برای پول فیلم نمی سازم و اگر فردا هم ملک الموت به سراغم بیاید راحت راحت جان میدهم و میروم.

خسرو معصومی با بیان اینکه سالهاست فیلمسازان مستقل را آزار میکنند تا تبدیلشان کنند به سفارشی‌ساز به سینماروزان اظهار داشت: بعد از «دوران سربی» آن قدر اذیتم کردند که نگو اما مسیرم را تغییر ندادم چون نان حلال خوردم و پول حرام را به دخلم راه نمیدهم. همین «کار کثیف» اکران میشود و آن گاه امثال تبریزی خواهند دید که فیلم «امکان مینا»ی آنها با آن همه کاندیداتوری و بودجه ارگانی بیشتر میفروشد یا فیلم من.

معصومی با امتداد تأکید بر ضعف داوری در جشنواره سی و ششم اظهار داشت: فرشته طائرپور چطور از هیأت داوران جشنواره فجر سربرآورده؟ آیا با تهیه 4 فیلم شخمی می‌توان تهیه‌کننده شد؟ داور باشعور و بی‌غرض می‌خواهیم که هست ولی به کار گرفته نمی‌شود! چرا «اتاق تاریک» را نادیده گرفتند چون با فکر کارگردان در این فیلم مشکل دارند. یا چرا «جشن دلتنگی» حتی در یک رشته هم کاندیدا نمیشود؟ چون با تصویری که فیلم از بحران مجازی در جامعه ارائه می‌دهد مشکل دارند! آقایان و خانم داور! تحلیل اجتماعی «کار کثیف» را دوست ندارند چون از گل و بلبل نمی‌گوید و به ریشه هایی می‌زند که بیانش نان شان را آجر می‌کند.

خسرو معصومی در پایان گفتگویش با اظهار خوشحالی از اینکه فیلمش در هیچ رشته‌ای کاندیدا نشده به سینماروزان گفت: هیأت داوران فجر همان پیش‌بینی درباره توزیع جوایز به صورت ارگانی-محفلی را صرف کرد. در این شرایط اگر در یکی دو رشته کاندیدا می‌شدم حقیقتا ناراحت کننده بود و خوشحالم که در هیچ رشته‌ای کاندیداتوری نداشتم!




داوری محفلی از برادر و خاله تا هم‌شیره(!!) در جشنواره سی و ششم!/بی‌توجهی کامل به محصولات مستقلی نظیر «امیر»، «کار کثیف» و «اتاق تاریک»!⇐۲۴ کاندیداتوری برای سازمان ارزشی اوج+ ۱۰ کاندیداتوری برای آقازاده اقتصادی+ ۱۱ کاندیداتوری برای فیلمهای تهیه‌کننده منسوب به قالیباف+ ۸ کاندیداتوری برای فیلم خواهرزاده یکی از اعضای هیأت داوران!!

سینماروزان: نامزدهای دریافت سیمرغ جشنواره سی و ششم فجر درحالی اعلام شدند که سهمی ویژه از کاندیداتوری ها به فیلمهای ارگانی تعلق گرفته است!

«تنگه ابوقریب» و «مغزها…» هر کدام با 11 کاندیداتوری پیشتاز هستند که در این میان «تنگه…» محصول سازمان هنری-رسانه ای اوج است.

«دارکوب» محصول تهیه‌کننده فیلم 3ارگانی «ماجرای نیمروز» و «بمب» محصول آقازاده مدیرعامل بانک آینده هر کدام با 10 نامزدی در رده بعدی کاندیداتوریها قرار گرفته اند.

فیلم «عرق سرد» که با شراکت نوری پیکچرز متعلق به کتایون شهابی خواهرزاده فرشته طائرپور از اعضای هیأت داوران تولید شده به همراه «به وقت شام» از دیگر محصولات اوج و همچنین فیلم 3ارگانی «سرو زیر آب» هر کدام در 8 رشته کاندیدای دریافت جایزه‌اند. جالب است که یکی از نامزدیهای «عرق سرد» به بهرام دهقانی تدوینگر کار تعلق دارد که برادرش خسرو دهقان در هیأت داوران است!!! جالبتر اینکه این فیلم در بخش بازیگری مکمل نامزد دریافت 3 جایزه شده است!!!

فیلمهای نومیدکننده «کامیون» و «شعله ور» هر کدام با 6 نامزدی مرتبه بعدی نامزدیها هستند.

«سوءتفاهم» سومین محصول سازمان اوج هم در 5 رشته کاندیدای دریافت جایزه است؛ اتفاقی به شدت عجیب به خصوص با توجه به افشای کپی کاری سازنده از «پرده آخر»واروژ کریم مسیحی!!! و با این حساب دقیقا 24 کاندیداتوری نصیب فیلمهای اوج شده است!

«ماهورا» از محصولات فارابی نامزد دو جایزه شده و «لاتاری» دیگر فیلم تهیه کننده 3ارگانی نزدیک به شهردار سابق هم در یک رشته کاندیدا شده است تا آمار کاندیداتوری فیلمهای این تهیه کننده روی هم به 11 برسد.

اسباب تأسف است که حتی فیلمی مانند «امپراطور جهنم» که از منتهی‌الیه راست تا چپ مورد نقد قرار گرفته یک کاندیداتوری دارد اما هیچ کدام از محصولات مستقل سینمای ایران و مثلا آثاری همچون «کار کثیف» و «امیر» و «اتاق تاریک» جایی در میان نامزدها ندارند و این خود گواهیست بر محفلی بودن جوایز جشنواره فجر؛ اتفاقی که سالهاست در حال رخ دادن است و به نظر میرسد با تغییر دبیر هم نمیتوان جلوی آن را گرفت!!

فهرست کامل نامزدهای جشنواره سی و ششم فجر به شرح زیر است:

–نامزدهای بهترین فیلم:

1- بمب به تهیه‌کنندگی پیمان معادی و احسان رسول‌اف

2- به وقت شام به تهیه‌کنندگی محمد خزاعی

3- تنگه ابوقریب به تهیه‌کنندگی سعید ملکان

4- دارکوب به تهیه‌کنندگی سیدمحمود رضوی

5- سرو زیر آب به تهیه‌کنندگی سیدحامد حسینی

6- کامیون به تهیه‌کنندگی کامبوزیا پرتوی

7- مغزهای کوچک زنگ‌زده به تهیه‌کنندگی سعید سعدی

–نامزدهای بهترین کارگردانی:

1- به وقت شام به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا

2- تنگه ابوقریب به کارگردانی بهرام توکلی

3- دارکوب به کارگردانی بهروز شعیبی

4- سرو زیر آب به کارگردانی محمدعلی باشه آهنگر

5- کامیون به کارگردانی کامبوزیا پرتوی

6- مغزهای کوچک زنگ‌زده به کارگردانی هومن سیدی

–نامزدهای بهترین فیلمنامه:

1- بمب (پیمان معادی)

2- سرو زیر آب (محمدعلی باشه آهنگر،  حامد باشه آهنگر)

3- شعله‌ور (هادی مقدم‌دوست، حمید نعمت‌اله)

4- کامیون (کامبوزیا پرتوی)

5- مغزهای کوچک زنگ‌زده (هومن سیدی)

–نامزدهای بهترین نقش اول مرد:

1- امیر جدیدی برای فیلم‌های تنگه ابوقریب، عرق سرد

2- امین حیایی برای فیلم شعله‌ور

3- بابک حمیدیان برای فیلم سرو زیر آب

4- رضا عطاران برای فیلم مصادره

5- سعید آقاخانی برای فیلم کامیون

6- نوید محمدزاده برای فیلم مغزهای کوچک زنگ‌زده

–نامزدهای بهترین نقش اول زن:

1- باران کوثری برای فیلم عرق سرد

2- سارا بهرامی برای فیلم دارکوب

3- شبنم مقدمی برای فیلم خجالت نکش

4- ماهور الوند برای فیلم چهارراه استانبول

5- مهناز افشار برای فیلم دارکوب

6- هانیه توسلی برای فیلم سوء تفاهم

–نامزدهای بهترین نقش مکمل مرد:

1- پژمان جمشیدی برای فیلم سوء تفاهم

2- جمشید هاشم‌پور برای فیلم دارکوب

3- سیامک انصاری برای فیلم بمب

4- فرهاد اصلانی برای فیلم مغزهای کوچک زنگ‌زده

5- مسعود کرامتی برای فیلم چهارراه استانبول

6- نوید پورفرج برای فیلم مغزهای کوچک‌ زنگ‌زده

–نامزدهای بهترین نقش مکمل زن:

1- سحر دولتشاهی برای فیلم‌های عرق سرد، چهارراه استانبول

2- لیلی رشیدی برای فیلم عرق سرد

3- نگار عابدی برای فیلم دارکوب

4- هدی زین‌العابدین برای فیلم‌ عرق سرد

–نامزدهای بهترین فیلمبرداری:

1- بمب (محمود کلاری)

2- تنگه ابوقریب (حمید خضوعی ابیانه)

3- سرو زیر آب (علیرضا زرین‌دست)

4- عرق سرد (فرشاد محمدی)

5- مغزهای کوچک‌ زنگ‌زده (پیمان شادمانفر)

–نامزدهای بهترین تدوین:

1- به وقت شام (مهرداد خوشبخت)

2- دارکوب (فرامرز هوتهم)

3- عرق سرد (بهرام دهقانی، محمد نجاریان)

4- کامیون (مصطفی خرقه‌پوش)

5- مغزهای کوچک زنگ‌زده (مهدی سعدی و هومن سیدی)

–نامزدهای بهترین جلوه‌های بصری:

1- بمب (محمد لطفعلی)

2- به وقت شام (سیدهادی اسلامی)

3- تنگه ابوقریب (حسن ایزدی، جواد مطوری، محمد برادران، محسن خیرآبادی)

4- چهارراه استانبول (فرید ناصر فصیحی)

5- سرو زیر آب (محمد خاکزاد)

6- لاتاری و ماهورا (سینا قویدل)

–نامزدهای بهترین جلوه‌های ویژه میدانی:

1- بمب (عباس شوقی)

2- به وقت شام (محسن روزبهانی)

3- تنگه ابوقریب (محسن روزبهانی)

4- سرو زیر آب (محسن روزبهانی)

5- ماهورا (حمید رسولیان)

–نامزدهای بهترین چهره‌پردازی:

1- تنگه ابوقریب (سعید ملکان)

2- چهارراه استانبول (عباس عباسی)

3- دارکوب (فاطمه کمالی، زهرا کمالی)

4- شعله‌ور (مهرداد میرکیانی)

5- کامیون (بابک اسکندری)

–نامزدهای بهترین طراحی لباس:

1- بمب (سارا خالدی‌زاده)

2- خجالت نکش (رعنا امینی)

3- سوء تفاهم (سارا سمیعی)

4- شعله‌ور (سوسن نوروزی)

5- مغزهای کوچک زنگ‌زده (مارال جیرانی)

–نامزدهای بهترین طراحی صحنه:

1- بمب (محسن شاه‌ابراهیمی)

2- تنگه ابوقریب (محمدرضا شجاعی)

3- دارکوب (آیدین ظریف)

4- سرو زیر آب (عباس بلوندی)

5- سوء تفاهم (کیوان مقدم)

–نامزدهای بهترین صدابردار:

1- بمب (ایرج شهزادی)

2- به وقت شام (طاهر پیشوایی)

3- تنگه ابوقریب (رشید دانشمند)

4- سوء تفاهم (مهران ملکوتی)

5- مغزهای کوچک زنگ‌زده (مهران ملکوتی)

–نامزدهای بهترین صداگذار:

1- امپراطور جهنم (بهمن بنی‌اردلان)

2- به وقت شام (علیرضا علویان)

3- تنگه ابوقریب (امیرحسین قاسمی)

4- شعله‌ور (امین شریفی، بابک شکیبا)

5- مغزهای کوچک زنگ‌زده (علیرضا علویان)

–نامزدهای بهترین موسیقی متن:

1- به وقت شام (کارن همایونفر)

2- بمب (النی کاریندرو)

3- تنگه ابوقریب (حامد ثابت)

4- دارکوب (بهزاد عبدی)

5- شعله‌ور (سهراب پورناظری)

6- عرق سرد (کارن همایونفر)

 




آیا داوران فجر اعتبار خود را خرج سازمان ارزشی-متمول اوج خواهند کرد؟؟

سینماروزان: در فاصله ای کوتاه تا معرفی نامزدها، برگزاری اختتامیه و اعلام نام برندگان جشنواره سی و ششم فجر شایعاتی جدی شکل گرفته پیرامون تخصیص بخش عمده نامزدیها و جوایز به دو فیلم ارگانی “به وقت شام” و “تنگه ابوقریب”.

به گزارش سینماروزان هم “به وقت شام” و هم “تنگه ابوقریب” از محصولات سازمان هنری-رسانه ای اوج هستند ولی هیچ کدام نتوانستند نگاه مثبت مخاطبان را به خود جلب کنند و کار به جایی رسیده که با برپایی نمایشهای خصوصی برای امثال عزت الله ضرغامی و قاسم سلیمانی است که اسباب خبرسازی پیرامون این آثار ایجاد می‌شود.

این اتفاق در حالی رخ داده که بودجه قابل توجه صرف شده برای این آثار اصلا قابل مقایسه نیست با رقبایشان در جشنواره و مثلا فیلمی مانند “مغزهای کوچک زنگ زده” که به لحاظ استانداردهای سینمایی دو سور به همه رقبا زده است!

هیأت داوران فجر چه خواهد کرد؟

آیا اعتبار خود را خرج فیلمهای ارگانی خواهد کرد؟ یا می‌کوشد با حاکم ساختن منطق بر اعلام کاندیداها، مجالی ایجاد کند برای تنفس غیرارگانیهای مستعد؟؟




معرفی هیأت داوران جشنواره سی و ششم فجر⇐عیال مدیرعامل ۱۲شغله خانه سینما+شریک فیلمیران+کارگردان «مارمولک»+۱منتقد بازنشسته+۱بازیگر+۱فیلمبردار+۱مدیر

سینماروزان: با حکم ابراهیم داروغه‌زاده دبیر سی و ششمین جشنواره فیلم فجر اعضای هیأت داوران این جشنواره مشخص شدند.

بهرام بدخشانی،  کمال تبریزی، حسن خجسته، خسرو دهقان، رسول صدرعاملی، فرشته طائرپور و محمدرضا فروتن به عنوان اعضای هیأت داوران مسابقه سینمای ایران در این دوره جشنواره معرفی شدند.

در میان اعضای هیأت داوران فرشته طائرپور همسر منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما که اخیرا فهرست مسئولیتهایش به 12 مورد رسید(اینجا را بخوانید) به چشم میخورد که پیشتر هم رسانه ها از حضور وی در هیأت داوران خبر داده بودند؛ گویا در این ملک هیچ محفل سینمایی بدون ایشان و همسرش امکان برگزاری ندارد!!؟

بهرام بدخشانی فیلمبردار باسابقه، کمال تبریزی کارگردان «مارمولک»، رسول صدرعاملی کارگردان شریک موسسه فیلمیران و محمدرضا فروتن بازیگر، سینماگران حاضر در هیأت داوران هستند. خسرو دهقان از منتقدان بازنشسته در کنار حسن خجسته از مدیران فرهنگی سالیان گذشته و حال، دیگر اعضای هیأت داوران هستند.

 




حال حسابی هیأت داوران جشنواره متبوع شهرداری به فیلم ۳ارگانی نمایندۀ انتخاباتی شهردار⇔منوچهر محمدی، فریدون جیرانی، فرهاد توحیدی، مازیار میری و محمد احسانی از جمله اعضای هیأت داوران این جشنواره بوده‌اند+فهرست کامل نامزدیها

سینماروزان: هرچقدر هم که دست اندرکاران جشنواره متبوع شهرداری یعنی جشنواره شهر ادعا کنند بر رعایت استانداردها در برگزاری و کیفیت انتخاب فیلمها و داوریها، اعلام نامزدهای مهمترین بخش این جشنواره که بخش سینمایی باشد فقط و فقط نقض ادعاها را زیر سوال می برد.

به گزارش سینماروزان اینکه در روالی کاملا قابل پیش بینی نام فیلم 3ارگانی «ماجرای نیمروز» که توسط نماینده سینه‌چاک شهردار در انتخابات96 تولید شده است با 5 نامزدی در رأس فهرست کاندیداها باشد نشانگر آن است که بنا نبوده در این جشنواره و برای جلوگیری از ایجاد شائبه هم که شده روالی منطقی تر چیده شود.

در کنار این فیلم 3ارگانی که به غیر از تصویرشهر وابسته به شهردار، حوزه هنری و فارابی در تولید آن مشارکت داشته اند فیلمهای «سدمعبر»، «برادرم خسرو» و «فراری» دیگر پیشتازان تعداد نامزدیها هستند که در این بین حضور «سدمعبر» و «فراری» به واسطه تصویرسازی استاندارد از شهر منطقی می‌نماید اما فیلمی مانند «برادرم خسرو» که فیلمیست درباره اختلالات روانی چرا باید در محفل فیلمهای شهری تا این حد مورد توجه قرار گیرد؟

از آن سو  با بی توجهی کامل به فیلمی مانند «کارگر ساده نیازمندیم» روبروییم که کاملا محترمانه و به دور از چرک نگاریهای مرسوم در قالب یک درام معمایی به آسیب شناسی ورود مهاجران به بطن جامعه شهری افسارگسیخته سالهای اخیر می پردازد؛ این فیلم فقط در یک رشته آن هم بازیگری کاندیدا شده است اما فیلمی مانند «برادرم خسرو» که بخش عمده آن در لوکیشنهای داخلی منفک از شهر می‌گذرد در 5 رشته کاندیدای دریافت جایزه شده است!!!

می خواهید بدانید چه افرادی چنین انتخابهایی را کرده اند؟ نام اینها به عنوان هیأت انتخاب آمده است: فریدون جیرانی، مازیار میری، منوچهر محمدی، فرهاد توحیدی، فرشاد محمدی، محمد احسانی و فاطمه گودرزی.

— بهترین اثر با محوریت تهران نگاری

جهانگیر کوثری/ فراری، بهمن کامیار و محسن قرائی/ سد معبر، سعید ملکان/ ابد و یک روز، رضا درمیشیان/ لانتوری، علیرضا قاسم خان/ ایستگاه اتمسفر، سید محمود رضوی/ ماجرای نیمروز

–بهترین فیلم برای تهیه کننده

سعید ملکان/ ابد و یک روز و برادرم خسرو،  جهانگیر کوثری/ فراری، سید محمود رضوی/ ماجرای نیمروز، بهمن کامیار/ سد معبر

— بهترین  کارگردانی

ابراهیم حاتمی کیا/ بادیگارد، سعید روستایی/ ابد ویک روز، محمدحسین مهدویان/ ماجرای نیمروز، احسان بیگلری/ برادرم خسرو، محسن قرایی/ سد معبر

 –بهترین دستاورد فنی یا هنری

محسن روزبهانی و سید هادی اسلامی/ جلوه های بصری بادیگارد، محسن روزبهانی/ طراحی صحنه ماجرای نیمروز، عبدالله اسکندری و مهرداد میرکیانی/ چهره پردازی لانتوری، محسن دارسنج / چهره پردازی ماجرای نیمروز، محمدرضا دلپاک/ صدا گذاری لانتوری

 –بهترین فیلمنامه

سعید روستایی/ ابد و یک روز و سد معبر، امیر عربی / آخرین بار کی سحر را دیدی، کامبوزیا پرتوی/ فراری، احسان بیگلری و پریسا هاشم پور/ برادرم خسرو

— بهترین بازیگر مرد

نوید محمد زاده/ ابد و یک روز، ناصر هاشمی/ برادرم خسرو، هادی حجازی فر/ ماجرای نیمروز، شهاب حسینی/ برادرم خسرو، حامد بهداد/ سد معبر، بهرام افشاری/ کارگر ساده نیازمندیم

— بهترین بازیگر زن

ترلان پروانه / فراری، پردیس احمدیه / لاک قرمز، پریناز ایزدیار/ ابد و یک روز، باران کوثری/ شنل، مریلا زارعی/ زیر سقف دودی، فاطمه معتمد آریا/ آباجان




نوشابه هایی که مهمترین داور دوپاسپورته جشنواره برای همکارانش باز کرده⇐ اکثریت دوپاسپورته‌ها افرادی شریف، دانا و متخصص هستند/من خودم دانشجوي شهرام اسدی{دوپاسپورته} بودم/در اين ١٠ شبانه‌روز اقرار مي‌کنم فردي مثل آقاي هنرمند{دوپاسپورته} را كشف كردم/خانم رویا نونهالي{دوپاسپورته} هم بازيگر خيلي خوبي هستند و در بحث‌ها هم مشاركت فعال داشتند/ بیش از اسلاف خود آسیب دیدیم ولی باکی نیست!!!

سینماروزان: بالاخره مهمترین دوپاسپورته هیأت داوران جشنواره سی و پنجم فیلم فجر محمدمهدی دادگو لب به سخن گشود و درباره حضور در تیم داوری جشنواره امسال سخن گفت؛ اما نه در گفتگویی پیگ پنگی و چالشی بلکه در گفتگو با رسانه اصلاح طلب «شرق» که از همان لید گفتگو در منازعه میان هیأت داوران و منتقدان خود را کنار داوران قرار میدهد.

به گزارش سینماروزان البته دادگو که سالهاست در کانادا زندگی می کند نیز از فرصت این گفتگو استفاده میکند و تا میتواند برای خودش و همراهانش در هیأت داوران جشنواره و تصمیماتشان نوشابه باز میکند و برای همه تصمیمات از چینش غریب کاندیداتوریها تا فهرست نهایی برندگان توجیهات خود را ارائه میکند و به مانند همه تشنگان خدمت در انتهای گفتگو هم از این میگوید که هرچند بخاطر حضور در هیأت داوران آسیب دیده اما باکی نیست چون به فکر سینمای ملی است.

متن کامل گفتگوی محمدمهدی دادگو را بخوانید:

امسال در سي‌وپنجمين جشنواره ملي فيلم فجر، بحث درباره عملکرد هيئت انتخاب و هيئت داوران در رسانه‌ها و شبکه‌هاي اجتماعي خيلي داغ بود که البته اعتراضات زيادي هم به آن شد. برخي از اعتراضات بجا و برخي از آن هم جنبه سهم‌خواهي و فرصت‌طلبي داشت. شما كه در هيئت داوري حضور داشتيد،‌ بگوييد اصل ماجرا چه بود؟
هر سال سنت جشنواره اين بوده كه از طريق هيئت برگزاري، دبير و رئيس جشنواره كه معمولا رئيس سازمان سينمايي است فهرستي تهيه مي‌شود از كساني كه واجد شرايط داوري هستند. در درجه‌اول كساني که فيلمي در جشنواره نداشته باشند. دوم اينكه سوابق‌شان بيانگر شناخت از سينماي ايران است و در يك يا چند رشته سينمايي متخصص باشند و ديگر اينكه مقبول عام سينما باشند نه مقبول دارودسته يا گروه و نحله فكري خاصي! اعضاي هيئت انتخاب هم كه بايد از قوانين و مقررات جشنواره و مسائل مربوطه مطلع باشند متشکل از اعضاي شوراي پروانه ساخت يا نمايش و متخصصان هستند. بنده سال‌ها از دور و نزديك در جريان سينماي ايران هستم. هم توليدات سينما را زير نظر دارم، هم گاهي فيلم‌نامه‌ها را مي‌خوانم و هم مي‌دانم در توليد و عرضه در سينماي ايران چه مي‌گذرد. چون به قول «مارشال مک‌لوهان» در دهكده جهاني هستيم و اگر در دورترين نقطه دنيا هم باشيم، مي‌توانيم ‌از همه‌چيز مطلع باشيم. اصل ماجرا به اين شکل بود که چند ماه قبل از برپايي جشنواره از من دعوت كردند. من هم در هر قدمي که براي سينماي ملي ايران باشد و بدانم مؤثر واقع مي‌شوم قطعا جواب مثبت مي‌دهم. بعد از آن درباره ساير داوران پرسيدم که خوشبختانه متوجه شدم كساني كه به عنوان داور انتخاب شده‌اند هم سابقه طولاني در بخش‌هاي توليد، سياست‌گذاري، ارتباط با عوامل و سازندگان فيلم‌ها و خلاقان سينماي ملي ايران دارند و هم آنها را مي‌شناسم. براي مثال، شهرام اسدي در فيلم «روز واقعه» اولين كسي است كه نگاه سيستماتيك به سينما داشته و طراح فرم «منشي صحنه» در تشكيل مجدد سينما در بنياد سينمايي فارابي بوده، ضمن اینکه انسان بامرام و باسواد و خوش‌نظري است.
البته در تحصيلات و سواد آقاي اسدي شکي وجود ندارد. من خودم دانشجوي ايشان بودم و يادم هست آن زمان تازه از آمريکا آمده بودند، در به‌کارگيري آخرين تحولات سينمايي، ‌فني،‌ فيلم‌برداري و… در سینما اطلاعات ارزشمندي به دانشجويان ارائه مي‌دادند.
در اين ١٠ شبانه‌روز اقرار مي‌کنم فردي مثل آقاي هنرمند را كشف كردم. قبلا به ايشان ارادت داشتم. اما از نزديک ديدم اين آدم چقدر مطمئن، دانا و تقريبا بر رشته‌هاي سينمايي از موسيقي تا كارگرداني و فيلم‌برداري تسلط دارند. آقاي ايرج رامين‌فر هم از بزرگان سينما در رشته طراحي هنري هستند که به نظرم گستردگي تسلط‌شان در سطح بين‌المللي است و اساسا عضو گروه و دسته‌اي نيست و خارج از حوزه تخصصي خود كه همانا سينماست، نظري نمي‌دهند. آقاي نبوي در عين اينكه نويسنده فيلم‌نامه است منتقدي هست كه با فيلمي يا كسي رودربايستي ندارد. شاهد بودم هيچ وقت در طول اين جلسات نخواست نظر خودش را تحميل كند. اگر با قاطعيت و صراحت نظر مي‌دهد با همان صراحت هم مي‌پذيرد كه درست است يا نه. تكليفش با خودش مشخص است. آن زمان كه در ارتباط بوديم احساس مي‌كرديم اختلاف نظر داريم. همان تفاوت نظري كه بين نوع سينماي بنياد فارابي و حوزه هنري بود. با كساني مثل محمدرضا تخت‌كشيان هم بازآشنايي مجدد كردم و فهميدم به همین دلايل بود كه دوستش داشتم. ايشان كم و گزيده حرف مي‌زند. در نظراتش مصلحت سينماي ملي را در نظر مي‌گيرد. خانم نونهالي هم بازيگر خيلي خوبي هستند و در بحث‌ها هم مشاركت فعال داشتند، باوجود شايعاتي که مي‌گفتند ايشان فيلم‌ها را جاي ديگر مي‌بينند يا اصلا نمي‌بينند! ايشان وظيفه‌شناس بودند، به جمع خيلي احترام مي‌گذاشتند و به‌موقع هم اظهارنظر مي‌كردند.
  شيوه داوري چگونه بود؟
نظرات جمع، معدل نظرات بود. يعني هر کس نظر خود را بيان مي‌کرد و درنهايت رأي‌گيري مي‌کرديم.
 آيين‌نامه چه مي‌گفت؟‌
ما طبق آيين‌نامه پيش مي‌رفتيم. وقتي همه ما آيين‌نامه را پذيرفتيم، ‌نمي‌توانيم ديگر قواعد را برهم بزنيم. گفتيم بهتر است فيلم‌به‌فيلم هركس نظرات خودش را در شاخه‌هايي كه آيين‌نامه گفته، ارائه دهد. به نظر جمعي و اجمالي مي‌رسيديم و دست آخر آن را مكتوب مي‌كرديم كه در جمع‌بندي نهايي به كار آيد.
 منظورتان اين است كه درباره جزئيات تک‌تک فيلم بحث کرديد؟
بله، درباره هر فيلم بحث كرديم. تعداد فيلم‌ها زياد بود و نمي‌شد بعد از ديدن همه فيلم‌ها، درباره فيلم‌ها صحبت کنيم. چون ممکن بود جزئيات در خاطر‌مان نمانده باشد. ضمن اينكه كار هر كسي نيست جزئيات ٣٣ فيلم را به ذهن بسپارد. بنابراين بعد از ديدن هر فيلم، جلسه‌اي درباره آن فيلم داشتيم. اين مقياس‌ها گاهي خيلي جزئي بود.
مثلا درباره بازيگري چگونه داوري کرديد؟‌
هركدام از داوران معيار و سنجش خود را داشتند و يادداشت مي‌كردند و نمره مي‌دادند. مثلا من در مورد هر بازيگر عناصري همچون درك شخصيت،‌ نقش، اجرا، ‌بازي با صورت و اندام، صدا، اجراي ديالوگ، فهم ديالوگ و كنش و واکنش‌هاي بازيگر در برابر بازيگر مقابل را مورد بررسي و امتيازدهي قرار مي‌دادم.
 يکي از اعتراضات به نحوه انتخاب بهترين بازيگران بود که گفته شد داوران «دوبين» بودند! نظرتان چيست؟
برخي به كور و كري هم اشاره كردند! به‌هرحال ما سن‌مان بالاست و ممكن است با عينك نگاه كنيم. به قول مولانا «پيش چشمت داشتي شيشه کبود/زان سبب عالم کبودت مي‌نمود». اما به نظر مي‌رسد برخي از آن دوستان تعمدا لنزي گذاشته‌اند که داستان را گونه‌اي وارونه ببينند! به نظرم اگر قدری به ساحت آينده سينماي ايران نظر مي‌کردند، اين‌قدر تحقيرآميز و توهين‌آميز به سينماي ملي و عواملش نمي‌نگريستند ! به هرحال، در تمام اين مدت كوشش ما اين بود كه كاملا ايزوله باشيم و ارتباطات‌مان را با بيرون از سينما قطع کنيم و بدون «نام‌ها» به ارزيابي «فيلم‌ها» بپردازيم. ما فيلم‌ها را تا انتهاي عنوان‌بندي آخر آنها ديديم.
 برسيم به جزئيات. مي‌گويند فيلمي که موسيقي نداشته، چرا وارد فهرست نامزدها شد؟
درباره موسيقي فيلم، هيئت داوران اعلام کرد: «با تشكر از آقاي پيمان يزدانيان و همفكرانش در فيلم «بدون تاريخ، بدون امضا» به دليل حفظ رويكرد متناسب و جسورانه در استفاده ميني‌مال از عناصر موسيقايي مورد نياز فيلم و دوري از هياهو و خودنمايي بي‌مورد»، سيمرغ بلورين بهترين موسيقي فيلم را به آقاي کريستف رضاعي براي فيلم «نگار» اهدا مي‌كند.
 دلیل‌تان برای اين حرکت چه بود؟‌
موسيقي فيلم «بدون تاريخ، بدون امضا» فشرده و خلاصه «انتقال» حس فيلم در كوتاه‌ترين زمان بود. معادل بازيگري‌اش را در فيلم «بوي كافور، عطر ياس» شاهد بوديم که خانم نونهالي در اين فيلم يک سکانس کوتاه بيشتر بازي نداشت. اما براي همان زمان کوتاه جايزه بهترين بازيگر نقش مكمل را دريافت کرد.
البته نمونه جنجالي آن هم در تاريخ موسيقي جهان اثري از «جان کيج» است. معروف‌ترين اثر او «چهار دقيقه و سي‌وسه ثانيه» است که در آن نوازندگان بدون نواختن حتي يک نت روي صحنه، سکوت مي‌کنند و حاضران در سالن را به شنيدن صداهاي داخل سالن مثل چرخش پره‌هاي پنکه و… سوق مي‌دهند!
(مي‌خندد) بله. البته اين مثال براي نوع صحنه‌اي موسيقي است. به‌هرحال تعريف از موسيقي فيلم متريک نيست. اصلا بهترين موسيقي، ‌موسيقي‌اي است که با فيلم همراهي مي‌كند و حتي مستقلا در فيلم شنيده نشود. اين فيلم حدود ٣,٥ دقيقه موسيقي دارد كه كاملا رساناي حس فيلم است و از نظر معدل آرای داوران، شايسته نامزدشدن بود.
خروج پیش از موعد اسامي برخي از برگزيدگان به وسیله يک سايت سينمايي، اين شائبه را دامن زد که در اعلام رسمي برگزيدگان از سوی هيئت داوران، ‌اسامي جابه‌جا شده است. به‌طوري‌که کسي مثل امير آقايي اميدوار شد. چرا؟
ايشان بازي بسيار خوبي داشتند. وقتي در مسابقه‌اي ٣٣ فيلم شركت كرده‌اند که با ٧٠٠ عنوان سروکار داريم، به‌مرور اين ٧٠٠ عنوان بايد ٩٠ عنوان شود. يعني ٦١٠ عنوان مي‌توانند ادعا کنند حق‌شان ناديده گرفته شده. ما ناچار بوديم درنهايت ١٨ نفر را انتخاب کنيم. اينكه يك سايت سينمايي روز قبل از اختتاميه اقدام به انتشار نهايي بعضي برندگان كرد کاری ژورناليستي و به‌اصطلاح سينمايي‌ها «بفروش» بود، البته در نوع ژورناليستي كه براي جذب خواننده هر كار غيراخلاقي و دروغي را هم «راست» جلوه مي‌دهد و هيجان كاذب ايجاد مي‌كند! اساسا داوران نتايج نهايي و تعيين برندگان سيمرغ را در همان روز پنجشنبه (اختتاميه) از صبح تا ظهر انجام دادند و قطعي كردند. اين شگرد كوركورانه كه چند نام و اسم اعلام مي‌كنم با اين قيد كه اينها برندگان قطعي هستند و اگر تغيير دهند در لجاجت با ماست! وگرنه بايد همين باشد ولاغير! به نظرم براي آن سايت سينمايي بازي برد- برد است. چون در هر صورت مي‌تواند بگويد ما كه نوشته بوديم! جالب است مخالفان سينماي ايران، ‌در تمام عرصه‌هاي داخلي و خارجي به يك شيوه به تخطئه دست مي‌زنند. داوران كوشيدند فارغ از اين جنجال‌آفريني، ‌جمع‌بندي نظريات خود را در تصميم‌گيري نهايي، ‌آن هم ساعاتي قبل از مراسم به دبير جشنواره ارائه كنند.
به نظرم يكي از فيلم‌اولي‌هاي خوب «ويلايي‌ها» بود. چرا دست‌کم در بخش كارگرداني نامزد نشد؟ مگر مي‌شود فيلمي در هيچ‌يک از بخش‌هاي کارگرداني و فيلم نامزد نشود. ولي درنهايت جايزه استعداد درخشان را دريافت کند؟
نكته ديگري كه بايد بر آن تأكيد كنم موضوع «اخلاق حرفه‌اي» و تواضع هنرمندانه است. در تاريخ فرهنگ و هنر ايران‌زمين هنرمندان بنام ما همواره از فروتني و تواضع برخوردار بوده‌اند. نمونه معاصر ما، علي حاتمي است. حاتمي سبك و شيوه‌ منحصري دارد كه نشانه واقعي «سينماي ملي» است. در تمام سال‌هاي جشنواره فجر هرگز به او سيمرغي تعلق نگرفت! سينمايي‌ای مانند «حاجي واشنگتن»، «كمال‌الملك»، «مادر» و« دلشدگان» را حتما ديده‌‌ايد. اعتراضي از او شنيده‌ايد؟ فروتني هنرمندانه و شناخت جايگاه «خود» در تاريخ سينما موجب شد كه «حاتمي» به سينماي ملي اعتبار دهد نه سينما به «او». متأسفانه نسل جديدي از راه نرسيده با يكي دو اثر، كه البته داراي امتيازاتي است، همه‌چيز را با هم مي‌خواهد. البته «اطرافيان» هم بي‌تأثير نيستند! «اخلاق» گوهر گمشده‌اي است كه مبتلابه «سينما» و منحصر به آن نيست.
«ويلايي‌ها» به عنوان فيلم‌اولي در چند رشته کانديدا شد. به‌اضافه اينكه وقتي فيلمي، فيلم اول است نبايد انتظار داشته باشد در همه رشته‌ها برنده سيمرغ شود! درنهايت هم متوجه شديم درمجموع از نقطه‌نظر كار اول، تنها فيلمي است كه مي‌تواند به عنوان «استعداد درخشان» سيمرغ بلورين دريافت كند.
خانم قيدي در اظهارنظري گفت اين جايزه خلق‌الساعه را قبول نمي‌کند. نظرتان چيست؟
درباره اين جايزه لطفا همان آيين‌نامه جشنواره را که هنگام تقاضاي شركت در جشنواره امضا کرده‌اند، بار ديگر بخوانند. در آن آيين‌نامه به سيمرغ بلورين بهترين استعداد درخشان (فيلم اول) صريحا اشاره شده. پس من‌درآوردي نيست!! بازار اعتراضات غيرمنصفانه به همراه استدلال‌هاي عجيب‌وغريب و غيرمستند امسال رواج بيشتري داشت.
 معمولا هر سال ديپلم افتخار اهدا مي‌شد. چرا امسال نداشتيم؟
در آيين‌نامه ممنوع شده بود. درحالي که هيئت داوران تأكيد داشتند براي بازيگران نقش اول مرد و چند بخش‌ ديگر ديپلم افتخار اهدا كنند.
برسيم به هجمه‌هايي كه در برنامه « هفت» شد. از جمله اين موارد ناديده گرفته‌شدن «ماجراي نيمروز» و بحث دوتابعيتي داوران بود. واکنش شما چيست؟‌
شخصا عقیده دارم این هجمه از قبل برنامه‌ریزی‌شده و ادامه هتک حرمت سینمایی ملی بود. چرایی‌های آن را باید در سابقه امر جست‌وجو کرد. نقد فیلم اصولی علم و فنی دارد. در نقد هنر، فرهیختگان اهل نظر نقاط مثبت و منفی اثر را کالبدشکافی می‌کنند، حرمت کلام زیربنای بحث فرهنگی است. اگر منتقد قصد ارتقای کار آتی هنرمندان را داشته باشد «شخص» را تخطئه و تحقیر نمی‌کند، بلکه «اثر» را می‌شکافد. بدیهی است با رعایت عزت سازنده، می‌شود او را متوجه لغزش‌ها و نابلدی‌ها کرد. تأثیر منتقد بر سازنده در چنین شرایطی نقد علمی را عملی و به هدف آن نزدیک می‌کند. به‌رخ‌کشیدن سینمای آمریکا و مقایسه آن با سینمای ایران، قیاس مع‌الفارق است. اتفاقا سینمای ایران تنها سینمایی است که عملا خود را از تأثیرات سینمای آمریکا جدا کرده است. آنان که می‌کوشند آن سینما را وارد چرخه نمایش عمومی سینمای ملی کنند، اول از سرکوفت به سینمای ملی آغاز می‌کنند. داشتن سینما افتخار ماست و سینماگران ما اعم از سینماگران جوان و سینماگران کارآزموده و مجرب دراین‌میان سهم بزرگی دارند.
اما پاسخ پرسش مربوطه به فیلم «ماجرای نیمروز» و داستان دوپاسپورته‌ها؛ ماجرای نیمروز از نظر من فیلم جذاب و جسوری است که در رقابت کاملا سینمایی و در گونه داکيودراما (مستند داستانی) خود را در نگاهی به تاریخ معاصر به موضوعی ملتهب و پر از سؤال تاریخی نزدیک کرده است؛ داستانی که عناصر مستند تاریخی و تقویمی را در خود دارد و کارگران بدون آنکه مماس با واقعه‌ شود با عکس‌نویسی دقیق تماشاچی را به تعقیب قصه – مستند می‌کشاند. همه عوامل سازنده در این مسیر حرفه‌ای عمل می‌‌کنند. داوری درباره این فیلم خاص شاید طولانی‌تر و کامل‌تر از سایر فیلم‌ها صورت گرفت. این اتهام که طرح شد قصدی جز ارعاب نداشت. مانند همان موضوع اعلام نتایج یک روز قبل از داوری نهایی! معدل رأی داوران درباره این فیلم در پایان نمایش‌های داوری «بهترین فیلم» بود، همان آرا اعلام شد. در کلاس درس هم شاگرد اول که معدل کل‌اش از همگان بالاتر است، لزوما در همه دروس ممتاز نیست! بهترین فیلم یعنی بالاترین معدل. الباقی نقد نیست نوعی بهانه‌گیری است.
تعداد نامزدها و سیمرغ‌ها و به‌ویژه سیمرغ بهترین فیلم نمایانگر نظریه نهایی داوران بود؛ نظریه‌ای که نه تحمیل شد و نه در حوزه شجاعت یا ترس و ارعاب معنادار است!
اما درباره موضوع مطرح‌شده «دوپاسپورته»بودن. من درباره خودم حرف می‌زنم. اکثریت ایرانیان خارج از کشور (که شما دوپاسپورته! و… می‌نامید) افرادی شریف، دانا و متخصص هستند. سال‌ها گذشته است. نسل‌های دوم و سوم ایرانیان هنوز درون‌مایه و نماد ایرانی‌بودن خود را حفظ کرده‌اند؛ زبان فارسی عشق به تاریخ ایران و ایران‌ِ امروز. انگار که ایرانی‌بودن کاملا «موروثی» است. هر جای جهان که ایرانی پاک‌نهاد وجود دارد همان‌جا ایران است. چرا آنان را می‌ترسانید؟ و از چه چیز؟ و با چه مقصودی؟ بسیاری از آنان هر از چند گاهی به ایران می‌آیند، برای دیدار از سرزمین مادری. بسیاری که صاحب دانش، هنر و تخصص‌اند برای خدمت‌‌رسانی، سمینار، گردهمایی علمی و… به وطن می‌آیند. سال‌ها گذشته است. پرونده‌سازی از این دست دیگر خریدار ندارد. وقتی «فرهادی» اسکار می‌برد، جامعه ایرانیان سراسر جهان می‌جوشد و نام «ایران» سراسر فضای مجازی و واقعی رسانه‌ای را پر می‌کند. وقتی می‌کوشند نام مجعولی برای خلیج‌فارس بگذارند، همین ایرانیان نسل‌های دوم و سوم در اقدامی گسترده و هماهنگ برمی‌توفند و هرچه دشمنان ایرانی رشته‌اند و نقشه کشیده‌اند، برهم می‌ریزند. آقایان نمی‌دانند یا نمی‌خواهند بدانند آن دوران سپری شده است. نسلی دیگر برآمده است، مانند وضعیت اجتماعی ایران، نسل‌های تازه و آرمان‌های نو. ایرانیان خارج از کشور عمدتا محترم، غیرسیاسی و اگر هم در مواردی معترض‌اند، مانند ایرانیان داخل کشور اعتراض دارند.

شگفت آنکه از آنتن زنده رسانه ملی رسما تحریک صورت می‌گیرد اگر کسی بازمانده است، این گوی و میدان! فلان کس از فیلمی علیه شما طرفداری کرد، بشتابید که غفلت موجب پشیمانی است. دلیل این دشمنی آشکار چیست؟ چرا یک «فیلم‌ساز» در سطح مجری یک برنامه به این‌گونه متزلزل می‌شود و مسائل شخصی دیگران را با عقاید شخصی خودش تبلیغ و تحریک می‌کند؟ در کانادا (شهرهای تورنتو، ونکوور، مونترآل) هر هفته یا بیشتر فیلم‌های ایرانی، همان سینمایی که در ایران نمایش داده می‌شود، در سالن سینما به نمایش می‌رسد. جوانان باذوقی این موضوع را پی می‌گیرند. جمعیت ایرانی هم معمولا استقبال می‌کند. سلیقه بصری تماشاگر ایرانی در تهران و تورنتو یکی است! ازدحام می‌شود. فیلم می‌بینند و هرگز حتی موردی از این قبیل که روی آنتن رسانه ملی اظهار شد، پیش نیامده است.

حدود سي‌واندي سال از سال ٥٧ به بعد در همه صحنه‌هاي سينماي كشور از سياست‌گذاري تا اجرا، شركت مستقيم و فعال داشتم. من اهل خانواده‌ام و به‌شدت به مباني اخلاقي و خانوادگي اعتقاد دارم. آخرين فيلمي كه كار كردم، در دوران آقاي احمدي‌نژاد بود و ديدم بهتر است خودم را بازنشسته كنم؛ ولي با سينماي ايران قطع‌رابطه نكردم. فيلم‌نامه و طرح مي‌خوانم و دوستان تهيه‌كننده‌ام با من در ميان مي‌گذارند و همه فيلم‌ها را هم مي‌بينم. به دوستان نظرم را درباره فيلم‌ها مي‌دهم و با سينماي ايران همراهي مي‌كنم و دلم هم مي‌تپد. کسي هم در سينماي ايران نيست كه نداند من بخشي از سال را پس از بازنشستگي در كانادا مي‌گذرانم. پس اين كشف جديدي نيست؛ اما چنين اظهارنظرهایی مبني بر ترساندن ايراني‌ها، بيشتر شبيه تخيل است كه اگر به كانادا برويم فلان مي‌شود. عاشوراي امسال در بلندترين خيابان جهان به نام «يانگ استريت» در تورنتوي کانادا، شيعيان ايراني دسته‌هاي عزاداري راه انداختند. دسته‌اي منسجم كه سنج، طبل،‌ شيپور و پرچم عزا داشت و مرد و زن هم بودند. فقط پليس مراقب بود ترافيك ايجاد نشود. درمجموع در اين مسير جلوي يك مغازه ايراني ١٥، ١٦ نفر در دو گروه با پرچم شيروخورشيد و پرچم داس‌وچکش كمونيست‌ها حضور داشتند که يك گروه شعار ضد«جمهوري اسلامي ايران» مي‌دادند و كمونيست‌ها هم به ساحت دين مقدس اسلام توهين مي‌کردند. آن دسته بزرگ به مقصد رسيد و در ظهر عاشورا جمعيت زيادي نماز خواند و بعد هم غذاي قيمه ميان جمعيت عزادار پخش شد. حالا سؤال من اين است که چرا اين جمعيت بزرگ را نديدند!!! گفته بودند به آقای افخمی تعرض شده است، آن‌هم از سمت كمونيست‌ها. ايشان حتما مي‌دانند كه مطابق قوانين كانادا، فرياد و اعتراض و… با هماهنگي پليس امكان‌پذير است؛ ولي تعرض، ضرب‌وشتم و… عواقب وخيمی دارد و اساسا اتفاق نمي‌‌افتد.
البته نه‌تنها در اظهارات آقاي افخمي،‌ اغلب ‌در اظهارات افرادي مانند آقاي ابوالقاسم طالبي هم شنيده‌ايم که معتقدند دوتابعیتي‌ها از ترس اقامت‌شان در کشورهاي غربي، ‌فيلم‌‌هايي با مضامين انقلاب اسلامي را ناديده مي‌گيرند. آيا اين‌گونه است؟ مثلا در كانادا چنين قوانيني وجود دارد كه شما به عنوان يك شهروند دوتابعیتي از فيلم‌هايي با مضامين ضداستعماري و انقلاب اسلامي مانند «ماجراي نيمروز»، «قلاده‌هاي طلا» دفاع کنيد و ‌زندگي‌تان در تورنتو مختل شود؟‌
تصور چنين چيزي محال است. هيچ‌وقت چنين چيزي را نشنيده‌ام. من «ماجراي نيمروز» را فوق‌العاده دوست دارم و به نظرم فيلم مهمي است. نزديك‌شدن به نقاط ملتهب تاريخ معاصر به‌هرصورت كه باشد بايد ارج‌گذاري شود. اصلا خوش‌آمدن يا بدآمدن از چيزي جزء اتهامات در آن طرف دنيا نيست. تازه معمولا هر دو هفته در تورنتو و ونكوور فيلم‌هاي سينمايي ايراني روز اكران مي‌شود. فيلمي جبهه‌دارتر از «سيانور» نسبت به مجاهدين كه نداريم. اما همين فيلم را هم اكران مي‌كنند و مردم مي‌بينند. سابقه کاري من هم گواهي مي‌دهد به تاريخ معاصر علاقه دارم. مثلا همين آقاي طالبي فيلم «يتيم‌خانه ايران» را ساخته‌اند که فيلم لازم و درستي است و به موضوع ملتهبي نزديك شده كه بايد نزديك مي‌شد و اين فيلم را دوست دارم.
الان كه از «يتيم‌خانه ايران» دفاع مي‌كنيد به شما اجازه ورود به انگلستان را مي‌دهند؟‌
(مي‌خندد) مگر مي‌شود؟! اين حرف‌ها كاربرد دعواهاي داخلي را دارد.
 واقعيت دارد آقاي نبوي يكي از مخالفان سرسخت «ماجراي نيمروز» بود و طبق تحليلي كه آقاي افخمي دادند، باعث شده در همه بخش‌ها كانديدا نشود؟
اين فيلم در ٩ بخش كانديدا شد. با هم توافق كرديم كه به‌‌هيچ‌وجه نظرات شخصي خودمان را در زمان تحليل به بيرون ارائه ندهيم. آنچه بيرون آمده نظرات جمعي ماست و از اين نظرات دفاع مي‌كنيم.
بااين‌حال كدام يك از نقدهايي كه به هيئت داوران وارد شده را منصفانه مي‌دانيد؟
مگر مي‌شود در داوري نقطه ضعف نداشت و مگر همه ما مصون از خطا هستيم؟! نقد اول اينكه ٣٣ فيلم براي بخش مسابقه خيلي زياد است. بعد از اين نبايد اين تعداد فيلم شركت داده شود. مورد ديگر اينكه در يكي، دو بخش بايد كانديداهاي بيشتري معرفي مي‌كرديم و امكان اهداي ديپلم افتخار هم داشتيم. در چند مورد كانديداهايمان بيشتر از پنج مورد بود که ناچار به حذف شديم. ديگر اينكه بايد يك سيمرغ بلورين به «هنر و تجربه» مي‌داديم كه آيين‌نامه اجازه نداد. مورد ديگر اينكه بايد از همان ابتدا كانديداهاي سيمرغ بلورين بخش «استعداد درخشان» را اعلام مي‌كرديم.
 جايزه به فيلم كوتاه درابتدا در آيين‌نامه نبود. اما با ورود آقاي ايوبي به اين موضوع بعد از بسته‌شدن چارچوب جشنواره، ‌انجام شد. آيا اين حرکت خلاف آيين‌نامه نبود؟
جواب اين سؤال به هيئت داوران بخش سيمرغ مربوط نمي‌شود. چون ديدن فيلم كوتاه جزء وظايف ما نبود.
به نظر شما حضور فيلم‌هاي مستند با وجود جشنواره مهمي مثل سينما – حقيقت در جشنوار ه فيلم فجر اضافه نيست و جشنواره را حجيم نمي‌کند؟ چون بنا بر گواه خود مستندسازان حاضر در جشنواره امسال کسي فيلم‌هاي آنها را در سالن‌هاي جشنواره نديد!
پرداختن به سينماي مستند در همه‌جاي دنيا وظيفه اصلي شبكه‌هاي تلويزيوني است. متأسفانه مجموعه رسانه ملي نسبت به اين موضوع بسيار جدي نيست. برنامه پخش مي‌كند اما به تنوع مستندسازي در زمينه‌های انساني، تاريخي، ابنيه، سنت‌ها، ‌موسيقي و… توجه نمي‌شود. به‌همين‌دليل با گفته شما موافقم که مستند در جشنواره تخصصي خودش بيشتر مورد توجه قرار مي‌گيرد. بهتر است هر جشنواره‌اي مثل مستند، انيميشن، فيلم كوتاه و بلند و… با گونه‌هاي خودش مورد قضاوت قرار گيرد. اما در غيبت رسانه‌هاي مؤثر، مستندسازان ميل به ديده‌شدن فیلم‌هایشان در «سانس‌ها» و تمايل دارند در سطح سينماي حرفه‌اي و جشنواره‌اي ديده شوند. اينها همه ناشي از كمبود عرصه عرضه و پخش ويژه فیلم‌های «مستند» است.
در سينماي جهان به‌ویژه آمريكا تنوع ژانر وجود دارد. ولی برخلاف آن در سينماي ايران ٨٠ درصد فیلم‌ها ملودرام هستند. با اين نگاه محتواي جشنواره در آينده چگونه پر خواهد شد؟
همان‌طور كه جشنواره فجر از اول محركی شد و انگيزه ايجاد كرد، همين نكته كه شما مي‌گوييد هم در آینده عامل انگيزه خواهد شد. امروز مثلا «ژانر وحشت» ما از بين رفته است. همين گونه‌گونگي را مي‌توانيم با بخش جشنواره – جشنواره‌ها و… تقويت و ترغيب کنيم.
سيمرغ بلورين بخش « عكس» اهدا شد درحالی‌که میان نامزدها، نام مريم تخت‌كشيان بود ولی آقاي تخت‌كشيان به دلیل داوربودن، از ارزیابی کار دخترش در اين بخش انصراف داد. آیا نمي‌توانستيد نامزد دیگری جايگزين بگذاريد ضمن اينکه چرا اجازه دادید تا حق دختر ايشان هم به عنوان يک هنرمند ضايع شود؟
روزي كه انتخاب عكس‌ها صورت گرفت و مي‌خواستيم رأي‌گيري کنيم براي اولين‌بار آقاي تخت‌كشيان غايب بود و حتی به تلفنش هم جواب نمي‌داد. هنگام داوری هم هيچ‌كدام از عكس‌ها نام عكاس نداشت و فقط اسم فيلم‌ها نوشته شده بود. اول ١٠ سري را جدا كرديم. بعد از دو كارشناس عكاسي كمك گرفتيم. عكس فيلم حتما بايد فيلم را تبليغ كند. داوري عكس بعد از پايان نمايش فيلم‌ها بود. پنج سري عكس از پنج فيلم را به عنوان نامزد جدا كرديم. تا آن زمان نمي‌دانستيم يكي از عكاسان اين سري‌ها دختر آقاي تخت‌كشيان است. به احتمال قوي ايشان اطلاع داشت قرار است عكس‌ها را ببينيم. داوري كه تمام شد فرداي آن روز قرار بود نامزدها را اعلام كنيم. ايشان گفت من امضا نمي‌كنم چون يكي از ايشان، دختر من است. ما هيچ نامزدي را عوض نكرديم.
پس ايشان از اول واكنشي نشان نداده بود. چون ممكن بود دخترش در ميان نامزدها نباشد؟
بله. ايشان گفت صورت‌جلسه را به اين دليل كه دخترم در فهرست كانديداها است، امضا نمي‌كنم. باور كنيد از بهترين عكس‌هايي كه نسبت به فيلم‌هاي ديگر وجود داشت، عكس‌هاي فيلم «نگار» بود؛ اما به درخواست ايشان آن را حذف كرديم.
چرا جايگزين نكرديد؟
وقتي كانديداها اعلام شده بود، ديگر تغيير‌دادن و كم‌و‌زيادكردن درست نبود! آقای تخت‌کشیان در جلسه تعيين سيمرغ اعلام كرد: خواهش مي‌كنم اسم دخترم را از قضاوت‌تان خارج كنيد. درخواست كتبي داد و همه هيئت قبول كردند.
مگر دختر ايشان حق نداشت؟
خب فضا را به اندازه كافي مسموم كرده بودند.
مریم تخت‌کشیان خودش بايد انصراف مي‌داد نه پدرش! مگر در عرصه «هنر» هم دختران بايد قيم داشته باشند؟‌
هنوز به مريم تخت‌كشيان احساس دِين مي‌كنيم. هيچ فشاري روي ما تأثير نگذاشت. در‌اين‌باره به دليل فشار محمدرضا تخت‌كشيان به دليل شخصيت و احترام فوق‌العاده‌اي كه برايش قائل هستيم و اينكه انسان بامرامي است، به خواسته‌اش تن داديم.
درباره بهترين جلوه‌هاي ويژه بصري و ميداني موضوع ارشا اقدسي را كه همه ما می‌دانیم. آیا در زمان ديدن فيلم، به تيتراژ دقت نكرديد؟
مي‌توانيد از بقيه داورها بپرسيد. من يك بار به اعتراض به آپاراتچي سینما گفتم به‌هيچ‌وجه چراغ‌ها را تا لحظه‌اي كه آخرين تشكر و تاريخ ادامه دارد، قطع نكن! چون ما بايد همه‌چيز را ببينيم. در اين حال اطلاعات اصلي كه در فرم‌هاي رسمي از سوي تهيه‌كننده درج و به ما اعلام شده، مدنظر داوران قرار داشته است.
 يعني كساني كه خودشان ثبت‌نام كرده‌اند مرتکب خطا شده‌اند که به نظرتان تقلب نيست؟
خير؛ سازنده تقلب نكرده. عرض كردم كه آنالوگ منقرض و ديجيتال جايگزين آن شد. دوران استحاله و گذار است كه با خودش تنش‌ها و رعشه‌هايي همراه دارد. اين رعشه‌ها از‌جمله در نوع پرداخت، ساخت و همه موارد، تأثيرگذار است. سينماي ما هنوز نتوانسته ديجيتال را كامل هضم كند و نيازمند مناسبات جديدي است. به عنوان كارشناس در زمان ديدن فيلم متوجه مي‌شويد تدوين اشكال دارد؛ اما اشكالش از تدوينگر نيست؛ اشكال به خاطر نبود وقت است و اگر وقت داشت، مي‌دانست اين نوع تقطيع، فيلم را از ريتم طبيعي‌اش جدا مي‌كند. صدا و جلوه‌هاي ويژه وقت نداشته، پس گروه انتخاب جاي جلوه‌هاي ويژه پرده سبز مي‌بيند. درباره ارشا اقدسي، در تيتراژ بود و ديديم يكي از مشكلاتش اين است كه عضو انجمن نيست. انجمن اعتراض كرد. صاحب فيلم هم گفت نبوده؛ اما در فهرستی كه داده بود…، تهيه‌كننده هم دچار اين اشتباه شده بود. وقتي ٣٣ فيلم باشد ممكن است فرم پركردن با سرعت انجام شود و اشتباهاتي رخ داد. به نظرم درشت‌كردن اين اشتباهات، منشأهاي ديگري دارد.
سيمرغ بلورين بهترين جلوه‌هاي ويژه به آرش آقابيگ تعلق گرفت براي فيلم‌هاي «خفگي»، «رگ خواب»، «يك روز بخصوص» و چندين فيلم ديگر. آقاي جيراني قبل از جايزه‌گرفتن ايشان، به‌طعنه گفتند خيلي خوشحالم بالاخره هيئت داوران برف فيلم را ديد! مي‌گفتند اين فيلم جلوه‌هاي ويژه نداشته و بيشتر بصري بوده تا ميداني.
وقتي فیلم‌های مختلف آقابيگ را ديديم، متوجه شديم در بسياري از فيلم‌ها كار كرده‌ و حضور دارند که حتما به دليل تخصص‌شان است. كسي كه واجد شرايط دريافت سيمرغ بلورين و به نظر رسيد خودش رقيب خودش است! به همين دليل ايشان به دليل مجموعه كارهايش، مستحق دريافت سيمرغ بلورين شد. در علت اين ارائه هم «به خاطر مجموعه فيلم‌هاي ايشان» را ذكر كرديم. نام فيلم‌ها هم آمد. «خفگي» هم از آن زمره بود. جاي نوشتن تمام فيلم‌ها نبود. اين نام هم آمد! داستان پريدن گوسفند شد از جوي/ خوشحالي بزغاله از مچ‌گيري!
 درباره دو سيمرغ بلوريني كه به دو بازيگر زن فيلم اهدا کردید، بگوييد. دلیل آن چه بود؟
خيلي‌ها گشته‌اند، نقاطي را پيدا كرده‌اند و گفته‌اند طبق آيين‌نامه جشنواره دو سيمرغ به يك كار داده نمي‌شود. البته يك بند را نخوانده‌اند كه دبير جشنواره مي‌تواند تصميم بگيرد. فيلم‌هاي «رگ خواب» به دليل بازي خانم حاتمي و «زير سقف دودي» با بازي خانم مريلا زارعي را دو بار ديديم و بقيه را هم مقايسه كرديم. امسال سال زنان بود. درباره مردها هم بحث‌هاي زيادي داشتيم؛ ولي به دوباره ديدن نرسيد و در عرصه‌هاي نقش اول و دوم زنان، طراحي لباس، كارگرداني و… همه‌جا زن‌ها درخشيدند و معدل زن‌ها خيلي بالاتر از مردان سينما بود. خيلي هم از اين بابت خوشحاليم. خانم‌ها حاتمي و زارعي دو نقش داشتند كه نقش كاملا محوري بود  از نظر بازي، درك شخصيت، برون‌داد شخصيت…. يادمان باشد بازيگران زن، بازي‌‌اي كه مي‌توانند بكنند بيشتر در صورت است نه اندام. مردها مي‌توانند ري‌اكشن‌هاي زيادي داشته باشند؛ اما زن‌ها محدوديت دارند و درآوردن اين دست نقش‌ها با اين محدوديت‌ها، واقعا «هنر» است. درست است كه خانم زارعي در «اسرافيل» هم بازي خوبي دارد؛ اما در «زير سقف دودي» در نقش زني است كه خود را از‌دست‌رفته مي‌پندارد. اين قصه به‌شدت نزديك به نقطه ملتهب زندگي خانوادگي شهري شده است. پوران درخشنده با درايت و تسلط آن را ساخته و خانم زارعي، زن اين نقش را كاملا درك كرده و در آنجا افتاده است. به همين جهت هر دو ايشان را واجد جايزه دانستيم.
 در‌واقع موضوع را با آقاي حيدري مطرح كرديد؟
پيشنهاد كرديم و قبول کردند.
چرا اين موضوع را در بيانيه‌ خود نياورديد؟
يادتان باشد بيانيه را قبل از تعيين‌ سيمرغ‌ها نوشتيم و نشر داديم. روز قبل از تعيين سيمرغ‌ها، بيانيه منتشر شده است. بيانيه را اصلا بر اساس سيمرغ‌ها ننوشتيم. بيانيه ما تحليل‌شده درباره كل ماوقع است.
بعضي‌ها اين شائبه را به وجود آورده‌اند كه سيمرغ بلورين متعلق به خانم حاتمي بود و اگر به خانم زارعي داده شد، به اين دلیل بود كه طبق فهرست منتشرشده، اسامي بهترين بازيگر زن و مرد كه امير آقايي و ليلا حاتمي بودند، لو رفته بود؟!
اين شيوه ايذايي بود. این دوره با دوره‌ها و داوری‌هاي قبل فرق چندانی نداشت. معمولا سال‌های آخر انتخاباتی، انگیزه‌های مختلفی خودنمایی می‌کند و مراتب خاصی را به نمایش می‌گذارند که چندان ربطی به «سینما» و «داوری» ندارد. شدت حملات و تهمت‌ها بیشتر بود.
در آخر بگویم که فیلم‌های سینمایی امسال را در کل دوست داشتم. سینمای شریف و سالمی داریم و امیدوارم سینماگران ما در اندازه و قامت آثارشان باشند و نه کمتر. داوران امسال بیش از اسلاف خود آسیب دیدند؛ ولی باکی نیست. هرچه برای سینمای ملی ایران انجام دهیم، حق فرهنگ خودی را رعایت کرده‌ایم.
 جمع‌بندی‌تان از اعتراض‌ها چیست؟
آنچه طراحی و اجرا شد و در شکل رسانه‌ای و اخبار واکنش پیدا کرد، اساسا به ‌نفع «سینما» نبود. می‌شد تحلیل کرد و نظر داد. با هیاهو و تهمت فقط آب را گل‌آلود می‌کنند. کهنه‌کاران نقادی می‌دانند که نقد همه فیلم‌های جشنواره قواعدی دارد؛ نخست آنکه همه فیلم‌ها را دیده باشی. دوم آنکه زمانی از دیدن بگذرد تا مقایسه صورت گیرد. مقایسه یعنی «داوری» و اهلِ نقد و نظر «داوری» نمی‌کنند؛ بلکه نقد هنری، تکنیکی، علمی و فرهنگی یک «فیلم» را انجام می‌دهند. اهلِ نقد مستقل چنین‌ هستند. آن دسته که «سیاست‌باز» هستند و صاحب گروه و دسته، کارشان معلوم است و در هر کاری که باشند، آن کار درست است و در هر گروهی که نباشند، آن را می‌کوبند؛ کاری به سینمای ملی و آبروی اشخاص و… ندارند. بعد با کمال تعجب می‌گویند: «چرا فیلم‌سازان از انتقاد گریزانند؟!!». گروهی هم در فضای مجازی به دنبال «خبرسازی» و جنجال و به قول خودشان «مصاحبه‌های پرتیتر»! هستند. اساسا عاشق «رسوایی»‌اند و امسال جهان به کام‌شان بود.
«من» در سینمای «ما» بسیار مهم شده است. «من»های زیادی را می‌بینید که در همه عرصه‌های سینمای ملی از مدیریت، جشنواره، برنامه‌های کلان، عرضه فیلم، نمایش، بین‌المللی و… ، صاحب نظریه و تئوری هستند. این «من‌»ها فرصت «ما»‌شدن را به سینما نمی‌دهند؛ البته ابایی ندارند در جشنواره فجر با هجمه‌ها هماهنگ شوند و بتازند و حتی به «نامزدها» که بخشی از پیکره سینما هستند، توهین کنند. بحران نقد، بحران مناسبات جدید و محتوم تغییر ماهیتی سینما، بحران جوان‌گرایی سینمای ملی و ضرورت تدارک روانی و روحی اهل سینما، از‌جمله مواردی است که در بستر این جشنواره نمودي خاص یافت.




روی آنتن زنده بیان شد⇐بدنه مدیریتی دهه ۶۰ منتقد اصلی جشنواره فجر بودند!/دشمن خطاب کردن رسانه‌های شفاف‌ساز، بزرگترین اشتباه هیأت داوران بود

سینماروزان: با گذشت بیشتر از یک هفته از پایان جشنواره سی و پنجم فجر همچنان تحلیلهای متفاوت نسبت به این رویداد است که در کانون توجه قرار دارد.

به گزارش سینماروزان از جمله تحلیلهای اخیر نسبت به جشنواره فجر پنجشنبه شب در شبکه خبر انجام شد و در برنامه ای زنده به نام «شهرفرنگ»؛ جالب اینجا بود که کیوان امجدیان مهمان حاضر در این برنامه ادعایی را بیان کرد درباره منتقدان جشنواره؛ ادعایی با این مضمون که افرادی نزدیک به بدنه مدیریتی دهه 60 سینما بزرگترین منتقد جشنواره امسال فجر بودند. امجدیان البته از هیأت داوران هم گلایه کرد که چرا فضای مجازی و رسانه های شفاف ساز این فضا را دشمن خود قلمداد کرد.

کیوان امجدیان منتقد و فعال رسانه‌ای گفت: امسال باتوجه به نزدیک بودن جشنواره به یک انتخابات مهم، فکر می‌کنم نسبتا خوب مدیریت شد تا جشنواره محل رسیدن به مطامع سیاسی جناح‌ها و گروه‌ها نشود و به هر روی این جشنواره هم جشنواره‌ای بود مثل جشنواره های گذشته. با همه نقاط قوت و ضعف آن. این هم که می‌گویند بدترین جشنواره بود و …فکر می‌کنم صرفا عده ای دارند مشکلات را آگراندیسمان می‌کنند.

وی درباره چرایی بوجود آمدن این حواشی گفت: چند ماه قبل از جشنواره ، آقای حیدری تصور می‌کرد با منتقدان سنتی خود روبرو خواهد بود. منتقدانی که به واسطه اختلاف مبنایی در نوع نگاه فرهنگی و سیاسی با طیف او از همان ابتدا معلوم بود به مخالفت با این جشنواره برخواهند خواست. اما اینطور نبود. اتفاقا افرادی که از بدنه مدیریت سینمایی نزدیک به جریان متنفذ دهه 60 بودند قرار بود مهمترین منتقدان جشنواره  باشند. جریانی که پیش از جشنواره به شدت به آنها حمله شده بود و حالا می‌خواستند با ضعیف نشان دادن این دوره مدیریتی، وجهه خود را ترمیم کند.

او افزود: متاسفانه با حرکتی که در سالهای قبل داشتیم حالا دیگر فیلمسازان به دو سیمرغ و 3 سیمرغ قانع نیستند و مدام اعتراض دارند که نه‌امین سیمرغ را چرا ندادند و دهم‌این هم حق ما بود و …از سوی دیگر بعضی منتقدان باسابقه هم به‌عوض آن‌که به دنبال اصلاح و نقد باشند متاسفانه جایگاه خود را فراموش کردند و تصور کردند هرچه آنها می گویند باید عملی شوند. در نتیجه بجای اینکه منتقد باشند توهم مدیریت و راهبری سینما برای آنها ایجاد شد و در نتیجه فضای نقد سالم، محدود شد. هرجا هم که نقد کم شود، بی اخلاقی زیاد می‌شود و جای آن را می‌گیرد. متاسفانه عملکرد بعضی منتقدان در این جشنواره خوب نبود.

وی همچنین گفت: در نامزدی و داوری اشتباهات و حواشی پیش آمد که البته مسبوق به سابقه است و این بار آگراندیسمان شد. واقعیت این است که هر تیم داوری دیگری هم می‌آوردند کمی بهتر یا کمی بدتر می‌شد چرا که اصلا ساختار جشنواره و داوری غلط است و باید تغییر کند.

امجدیان درباره ساختار جشنواره فیلم فجر توضیح داد:  ساختار کنونی جشنواره مربوط به زمانی است که ما 40 فیلم در سال تولید می‌کردیم. کلا هم یک یا دو جشنواره بیشتر نداشتیم. اما حالا 200 فیلم در سال تولید می‌کنیم و بیش از 100 جشنواره داریم. طبیعتا دیگر آن ساختار و آن شکل انتخاب و داوری جواب نمی‌دهد. شما هرچقدر هم تلاش کنید ، چون ساختار غلط است، باز هم حاشیه ایجاد می شود. حالا وای به حال اینکه عده‌ای هم ( ظاهرا همسو) با قصد قبلی برایت شمشیر تیز کرده باشند.

وی با اشاره به شفاف سازی صورت گرفته از سوی رسانه های غیررسمی افزود: یکی از اشتباهات هیئت داوران این بود که رسانه های رسمی و غیررسمی را به عنوان یک دشمن قلمداد کردند و حتی در بیانیه هم به آن اشاره کردند و فضاسازی ها را به همین رسانه های غیررسمی نسبت می دادند که اشتباه بود. از سوی دیگر به نظر من در داوری به فیلمی مثل «21 روز بعد» اجحاف شد. فیلم «ویلایی‌ها» آنگونه که باید دیده نشد و بعضی فیلم‌ها مثل «خفگی» یا «سوفی و دیوانه» هم در بعضی بخش‌ها می‌توانستند مطرح شوند که نشدند. اما با تمام این حرفها فکر می‌کنم باوجود اختلاف سلیقه و انتخاب، باید به قانون تمکین کنیم.




داور دوپاسپورته جشنواره⇔کارگردان پروژه استراتژیک سازمان ارزشی اوج

سینماروزان: انتشار گزارشی درباره حضور 5 داور دوپاسپورته در هیأت داوران جشنواره فیلم فجر(اینجا را بخوانید) سبب ساز انتقادات بسیاری از سوی رسانه های ارزشی شد و آنها این مسأله را عاملی کردند برای انتقاد از دبیرخانه جشنواره فجر.

به گزارش سینماروزان حالا رسانه اصولگرای «مشرق» خبر داده که یکی از همان داوران دوپاسپورته که محمدرضا هنرمند باشد به عنوان کارگردان سریال استراتژیک «صدام» انتخاب شده که بناست با بودجه سازمان هنری-رسانه ای اوج تولید شود.

سریال «صدام» را پیشتر در برهه هایی بنا بود سیروس مقدم و محمدحسین مهدویان بسازند. مقدم ترجیح داد به سراغ الگوریتم امتحان پس داده «پایتخت» برود و با حمایت مالی اوج فصل پنجم این سریال را بسازد.

مهدویان هم که با حمایت اوج در «ایستاده در غبار» توانسته بود خودی نشان دهد در ماههای اخیر روابط نزدیک سابق را با مدیران اوج از دست داد و برای همین در نهایت این محمدرضا هنرمند کارگردان «آشپزباشی» بود که به کارگردانی «صدام» منصوب شد!!!

«صدام» که نام تازه اش «خانه عنکبوت» بوده و منوچهر محمدی تهیه کننده سینما به عنوان تهیه کننده آن حضور دارد، با محوریت جنایات صدام حسین و سرگذشت زندگی‌اش از تولد تا اعدام این روزها به مرحله نهایی فیلمنامه رسیده است.

این سریال در 40 قسمت تولید خواهد شد و آن طور که رسانه اصولگرای «مشرق» خبر داده است مرتضی سرهنگی، ابراهیم حاتمی‌کیا و سردار قاسم سلیمانی هم روی نگارش فیلمنامه نظارت دارند و به عنوان مشاور در کنار سازندگان این اثر خواهند بود.

محمدرضا هنرمند بعد از «عزیزم من کوک نیستم» حدودا 15 سالی میشود که در سینما کارگردانی نکرده است و آخرین تجربه تلویزیونی او هم سریال «آشپزباشی» مربوط به 7 سال قبل است.

مشخص نیست حضور یک سینماگر دوپاسپورته در مرکزیت ساخت یک سریال استراتژیک آن هم از محصولات یک سازمان ارزشی چه واکنشی را از سوی رسانه های داعیه ارزشمداری به دنبال خواهد داشت؟ آیا آنها همچون مورد جشنواره سی و پنجم جرأت نقد از سازمانی همسوی خود به خاطر واگذاری کار به یک دوپاسپورته را خواهند داشت؟




یک مستندساز در گفتگو با «کیهان»: دوتابعیتی‌های جشنواره باعث شدند آثار بین‌المللی رأی نیاورند!/سینماروزان: اولا دوپاسپورته و نه دوتابعیتی! ثانیا کدام اثر بین‌المللی؟ واضحتر بگویید

سینماروزان: وجود 5 داور دوپاسپورته در میان هیأت داوران جشنواره فیلم فجر نکته ای بود که زودتر از بسیاری رسانه های دیگر در سینماروزان طرح موضوع شد.

به گزارش سینماروزان این نکته که بعدتر به کلیدواژه مجری برنامه سینمایی شبکه سوم هم بدل شد در روزهای اخیر و بخصوص بعد از جشنواره مجالی شده است برای طرح ادعاهایی که بعضی از آنها واقعا به شوخی می ماند.

از جمله این ادعاها از سهیل کریمی مستندسازی بیان شده که به «کیهان» گفته است:  غلبه سلیقه و گرایش سیاسی دوتابعیتی‌های جشنواره فجر باعث شد که برخی از آثار با شاخص‌های بین‌المللی هم در عرصه مستند و هم داستانی دیده نشوند و رأی نیاوردند.

در اینکه دوپاسپورته بودن و نه به زعم این مستندساز دوتابعیتی بودن، عنصری منفی برای هیأت داوران مهمترین جشنواره وطنی است شکی وجود ندارد اما ادعای ایشان مبنی بر اینکه دوپاسپورته ها باعث شدند آثار بین المللی دیده نشوند و رأی نیاورند کاملا محل تردید است.

کدام اثر در استانداردهای بین المللی در جشنواره امسال وجود داشت که به فهرست نامزدیها راه نیافت؟

اشتباه نشود؛ منکر ایرادات داوریها نیستیم و به وقتش هم در این باره و اینکه نگاه داوران دوپاسپورته به حمایت از تهیه کنندگان و کارگردانان دوتابعیتی بوده نوشتیم اما اینکه این مستندساز ادعا کرده اند دوپاسپورته ها باعث شدند آثار با شاخص بین المللی دیده نشوند واقعا غریب به نظر می رسد.

ای کاش یاد بگیریم کنار طرح ادعا، شاهد مثال هم بیاوریم تا مخاطبان حس مخالف خوانی ولوبه هر قیمت بهشان دست ندهد.




بازیگران سینما خوشحال باشند که صنفشان چنین رییسی دارد؟⇐امین تارخ هیأت داوران جشنواره را «پخته»، «باشرف»، «منصف» و «مستقل» خواند و منتقدان را «مریض»!!!

سینماروزان: امین تارخ رییس انجمن بازیگران سینمای ایران که در جشنواره امسال فجر به عنوان بازیگر اثری کشدار و خسته کننده به نام «بن بست وثوق» حاضر بود که شباهت دیالوگهای کاراکترهایش به دیالوگ فیلمهای کیمیایی اسباب خنده مخاطبان را موجب شد با نگارش یادداشتی به تعریف و تمجید از هیأت داوران جشنواره امسال فجر پرداخت.

به گزارش سینماروزان تارخ با استفاده از صفتهایی مانند «پخته»، «باشرف»، «منصف» و «مستقل» به استقبال از هیأت داوران رفته است و منتقدان آنها را «مریض» خوانده است!

متن تقدیرنامه تارخ بر هیأت داوران را بخوانید:

چه نشانه و اتفاق خوبى، داوران حرفه اى و منصف ما، با انتخاب پنج بازيگر ، نشان دادند كه ريزبينند و با شرف! همه پخته تر و مستقل تر از آنند كه به نظرات مريض اين و آن بيانديشند.  پس پاى گزينش خويش ايستادند و شهامتى لازم را در ابراز نظر اعلام كردند. به عزيزانم در هيئت داورى و همكارانم كه سيمرغ بر شانه هايشان آرام گرفته تبريك ميگويم.




هیأت داوران جشنواره فجر با ادبیاتی دهه شصتی بیانیه ۱۲بندی داد⇐بیانیه‌ای که در آن از گسترش فضای مجازی گلایه شده!!! و بر ربع قرن افتخارآفرینی هیأت داوران در سینمای ایران تأکید گردیده!!!

سینماروزان: بیانیه هیأت داوران بخش سودای سیمرغ سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر در آستانه برگزاری مراسم اختتامیه منتشر شد.

به گزارش سینماروزان هیأت داوران فجر که 5 نفر از اعضای آن دوپاسپورته هستند و به خاطر انتخابهای غریب خود در مظان انتقاد قرار دارند در بیانیه خود بر سوابق ربع قرن افتخارآفرینی در سینمای ایران تأکید کرده اند بدون اینکه از فعالیتهای دهه اخیرشان بگویند و همچنین گلایه آشکار خود را از فضای مجازی که باعث شده گافهای آنها بیشتر به چشم بیاید اعلام کرده اند بدون اینکه یادشان باشد آنها هستند که باید خود را همراه تحولات رسانه ای کنند و نه اینکه به سبک دهه 60 انحصار رسانه ای عاملی شود برای تصمیم گیریهای بی منطق و بدون حساب و کتاب.

متن بیانیه هیأت داوران فجر به شرح زیر است:

1-هیات داوران با متوسط ربع قرن افتخار حضور در عرصه سینمای ملی علیرغم سابقه پرتنش نقدها، بداخلاقی ها و ناروایی ها نسبت به داوران دوره های پیشین، پیشنهاد دبیر محترم جشنواره را برای انجام این امر خطیر پذیرفت و با اذعان به دشواری کار که نهفته در امر داوری است، متکی به شناخت وضعیت خاص سینمای کشور با اعتقاد و اطمینان و همراهی و همدلی توام با بحث و جدل فرهنگی ما بین اعضای هیات داوری به نتایج مشترک تعیین نامزدهای هر رشته رسید.

2- بسیار گفته شده و درست است که امر داوری در هر عرصه ای به ویژه در میدان هنر، فرهنگ و سینما امری نسبی و مقایسه ای است و بین «داوری» و «نقد و تحلیل هنری و علمی» آثار تفاوت بنیادین و معناداری وجود دارد. در عین حال، هیچ داوری مصون از خطا نیست و نمی تواند مدعی معصومیت باشد.

3- هیات داوران عدم دخالت رئیس و دبیر جشنواره در امر داوری را پاس می دارد و مسئولیت تحلیل منطقی و هنری از نتایج آراء را خود بعهده می گیرد. بدیهی است که در قامت ادبیات متناسب با کار فرهنگی به این مهم مبادرت ورزیده و خارج از منافع شخصی و گروهی و عنادورزی های آسیب زننده به حوزه تحلیل و بررسی، خود را ملزم به پاسخگویی به ساحت محترم سینمای ملی می داند.

4- هیات داوری کلیه فیلم های سودای سیمرغ را مشاهده و در مورد هر فیلم در مرحله نخست ارزیابی اولیه و نمره گذاری کرده و در پایان کلیه نمایش ها، امر مقایسه ای برای هر رشته را با دقت و ممارست انجام داد.

بدیهی است که در بخش های تالیفی و خلاقه و هنری این گفتمان و ارزیابی طولانی تر و در عین حال جزئی تر انجام شد و در بخش های فنی به صورت جداگانه ارزیابی تخصصی تر صورت گرفت. به عنوان مثال در زمینه «جلوه های بصری» ارزیابی در طی نمایش انجام نشد، بلکه پس از تماشای همه ی فیلم ها از مجریان جلوه های بصری خواسته شد امور انجام یافته را به صورت «قبل» و «بعد» از اجرا برای داوران بفرستند تا امکان دقیق تری برای ارزیابی وجود داشته باشد.

همانطور که مقررات هر ساله جشنواره تعیین نموده است ملاک شناخت حرفه ها و اسامی افراد و مجریان و تعیین نقش اول و دوم بر اساس فرم تکمیل شده تهیه کنندگان و کارگردانان است و بدیهی است که داوران حق تغییر در این اعلام را ندارند.

5- پر روشن است که با اقبال جوانان هنرمند و صاحب ذوق و حضور مغتنم آنان در عرصه سینمای ملی، ضمن احترام به بزرگان سینما و سعه صدری که در آنان سراغ است، انتظار داشته باشیم که جوانان مایل اند بیشتر «دیده» شوند.

جوان با ویژگی آرمان طلبی و زیاده خواهی، میل به خودنمایی و بالندگی دارد، بر این نکته  واقف بودیم و نسبت به چنین شور و تمایلی که لازمه رقابت و عنصر محرکه رشد سینمای ایران توسط جوانان است احترام تمام داشته ایم و داریم. اما تمایل به زیاده خواهی و حضور نامزد در تمام رشته های سینمایی به بهای حذف دیگران امری عقلانی و عادلانه نیست و ما نیز چنین نکردیم.

6- گسترش امکانات فضای مجازی و بوجود آمدن فرصت برای قلم زدن در این حوزه ی همگانی به تولید اخبار کذب و شایعات، بداخلاقی و عدم مسئولیت در انتشار هر موضوع غیرواقعی یا بدون تحقیق، شرایط آشفته ای را فراهم می آورد که خارج از ضوابط فرهنگ گفتگو و داد و ستد معناست. می توان از دخالت دادن سلیقه های شخصی چشم پوشید و در جهت مصالح سینمای ملی نقد سالم و سازنده داشت. هیات داوران کوشیدند چنین عمل کنند و انتظار داشتند که داوری آراء داوران نیز چنین مختصاتی داشته باشد.

7- همگان اذعان دارند که وجود انواع گونه های سینمایی در یک سبد رقابتی، از انیمیشن، کمدی، درام، تراژدی و … و قضاوت بر کلیت و اجزای آن وقت و تسلط نیاز دارد. بازیگری، چهره پردازی، کارگردانی، فیلمبرداری، موسیقی، تدوین و … به فراخور مضمون و زیبایی شناسی ساختاری، قطعا متفاوت و در خدمت آن معنی دار است. درچنین شرایطی بروشنی می توان دریافت که داوری مقایسه ای با این وجوه و در این حجم و تعداد، چندان سهل و ساده نیست.

8- ما به آینده سینمای ایران بسیار امیدواریم و خانواده سینمای ملی را که خود عضوی از آن هستیم محترم میداریم. طبیعت کار داوری تمییز دادن است. پر روشن است که از بین حدود 700 نام فعال در عرصه 33 فیلم بخش سودای سیمرغ، برگزیدن 160 نام ، مداقه و بررسی جدی می طلبد. همسان سازی تحلیل ها، سلایق، عقاید و یگانه کردن نظرات  متنوع در هر مورد مسیری می طلبد که نهایتا به یک نتیجه برسد.

ما بر این مسیر طی شده و حصول به نتیجه مورد قبول اکثریت داوران در حدبضاعت، شناخت و تجربه خود اعتقاد داریم.

9- ما به بسیاری از منتقدان باسواد، صاحب قلم و سینمادوست حق می دهیم که بر روی اسم یا اسامی  مورد نظرشان با بهره گیری از اصول نقد و مقایسه و ادبیات مرسوم در فرهنگ ایران زمین به توضیحات لازم و نقد داوری در هر رشته و بخش بپردازند اما هرگز خود را ملزم به پاسخگویی به کسانیکه با شایعه پراکنی و بکار بردن ادبیات سخیف و تهمت و افترا دست می یازند نمی دانیم. اساسا مرعوب نمودن داوری از شکل قضاوت تخصصی و هنری و تبدیل آن به اشکال سیاسی و سیاست زدگی، محفلی و باندی را امری فرهنگی نمی بینیم.

10- هیات داوران اعتقاد دارد که جشنواره فیلم فجر بازمانده از دوران گذشته سینمای ایران است و پیش تر از این، (با تغییرات اساسی در مناسبات تولید و نمایش) باید تغییر ماهیت می داد. سینمای دیجیتال در کلیه عرصه های کمی و کیفی و محتوایی و اجرایی و حتی زیبایی شناسی، رفتارها و مناسبات دیگری را  می طلبد. ماموریت و ماهیت جشنواره فیلم فجر با هدف ایجاد انگیزه برای تولیدات سینمایی بیشتر و باکیفیت تر مدتهاست تغییر یافته ولی شکل ظاهری آن باقی است.

11- هیات داوران نگرانی خود را از این منظر اعلام می کند که اگر کماکان سنت رایج کنونی اعتراض و هیاهو ادامه یابد، دیگر اهل هنر و فرهنگ و سینما امر داوری را نپذیرند و داوری از حوزه سینما خارج و به دیگران سپرده شود.

12- در پایان لازم می داند که متذکر شود جلسه هیات داوران برای  تعیین برندگان سیمرغ ، صبح روز پنجشنبه 21 بهمن انجام و پس از تصمیم گیری بصورت محرمانه به دبیر محترم جشنواره فجر تقدیم می‌شود.

محمدمهدی دادگو، محمدرضا تخت کشیان ، شهرام اسدی ، محمدرضا هنرمند، اکبر نبوی، ایرج رامین فر و رویا نونهالی- داوران بخش سودای سیمرغ سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر




پرسشهایی متعاقب داوریهای غریب جشنواره امسال⇐چرا موقعیت مکانی فیلم دیدن هیأت داوران جشنواره مشخص نیست؟ آیا داوران در کنار هم فیلم دیده‌اند یا به‌صورت انفرادی؟ چرا رویا نونهالی به‌جای قرارگیری در کنار هیأت داوران در کاخ جشنواره فیلم می‌دید؟ چرا هیچ تصویری از فیلم دیدن اعضای هیأت داوران در کنار هم منتشر نشده؟

سینماروزان: حواشی مرتبط با داوریهای غریب و شگفت انگیزی که هیأت داوران جشنواره سی و پنجم انجام داد پرسشهای فراوانی را موجب شده است.

به گزارش سینماروزان فارغ از سینماگرانی که به دلیل نادیده گرفته شدن فیلمشان در داوری زبان به انتقاد گشوده اند برخی گافهای داوری حتی آنها که نامزد بوده اند را هم به اعجاب انداخته است.

یکی از مهمترین پرسشهای پیرامون داوری امسال جشنواره فجر می تواند این باشد که موقعیت مکانی فیلم دیدن هیأت داوران کجا بوده است و آیا اعضای هیأت داوران همه در کنار هم فیلم دیده اند یا آن که جداگانه و به صورت انفرادی؟ این پرسشها وقتی جدی تر می شود که شایعه تقسیم کار میان هیأت داوران و اینکه هر کدام فقط بخشهایی از فیلمها را دیده اند در میان سینماگران توسعه یافته باشد.

اینکه یکی از اعضای هیأت داوران به نام رویا نونهالی مدام در کاخ جشنواره حضور می یافت و فیلم میدید آن هم در روزهای کاری هیأت داوران چه معنایی می تواند داشته باشد؟

هیأت داوران فجر به طور رسمی از 8 بهمن ماه  کار خود را آغاز کرد و تا 18 بهمن ماه یعنی زمان اعلام نام کاندیداها حدودا 10 روزی وقت داشته‌اند فیلمها را ببینند. به عبارت بهتر فرصت کافی برای دیدن 33 فیلم بخش مسابقه برایشان وجود داشته است.

سوال اینجاست که چرا رویا نونهالی همراه با هیأت داوران فیلم ندیده است؟ آیا میان او و برخی اعضای هیأت داوران مشکلی وجود داشته؟

پرسش بعدی آن است که سالنی که برای فیلم دیدن هیأت داوران درنظرگرفته شده بود دقیقا کجا بود؟ انتخابهای هیأت داوران در بخشهای تکنیکی آثار و از جمله صداگذاری، جلوه های ویژه و موسیقی و گریم آن قدر عجیب است که این شائبه پیش می آید نکند سالن نمایش فیلمها سالن استانداردی نبوده است؟

چرا مختصات سالن نمایش هیأت داوران علنی نمی شود؟ چرا تصویری از سالنی که داوران در آن فیلم دیده اند ارائه نمی شود؟ و مشخص نمی‌گردد که سرور سالن، سرور دیجیتال بوده است و این سالن مجهز به صدای دالبی بوده است یا خیر؟

نکند فیلمها به صورت انفرادی و با ارسال دی.وی.دی در خانه داوران دیده شده؟؟ نکند داوران 33 فیلم را میان خود تقسیم کرده اند و هر کدام فقط بخشی از فیلمها را دیده اند؟ نکند…




خبر یک رسانه فرهنگی⇐۵ داور جشنواره فجر «دوپاسپورته» هستند!!!+عکس

سینماروزان: در روزهایی که ابلاغیه دونالد ترامپ رییس جمهور جدید ایالات متحده در جلوگیری از ورود اتباع هفت کشور و از جمله ایران به کشورش مورد بحث قرار گرفته و به تحریم اسکار از سوی اصغر فرهادی منجر شده است پایگاه خبری «فرهنگ نیوز» در گزارشی پیرامون هیأت های انتخاب و داوری جشنواره از دوپاسپورته بودن 5 داور از هفت داور جشنواره سخن گفته است.

به گزارش سینماروزان هیأت داوران جشنواره امسال شامل محمدرضا تخت کشیان، اکبر نبوی، رویا نونهالی، محمدمهدی دادگو، ایرج رامین فر، شهرام اسدی و محمدرضا هنرمند است و گویا 5 نفر آخر دوپاسپورته هستند!!!

متن گزارش «فرهنگ نیوز» در این باره را بخوانید:

نکته مهمتر درباره هیأت داوران جشنواره سی و پنجم فجر دوپاسپورته بودن 5 داور جشنواره است؛ محمدمهدی دادگو و ایرج رامین فر و محمدرضا هنرمند و رویا نونهالی اقامت کانادا را دارند و شهرام اسدی هم اقامت آمریکا را.

اینکه بیشتر از نصف داوران مهمترین جشنواره وطنی ما دوتابعیتی هستند می تواند فی نفسه نکته ای مثبت برای جشنواره باشد؟

اگر این اقامت در کانادا و امریکا در جهت تجربه نوعی جدید از فعالیت سینمایی و حتی فراهم آوردن زمینه تولید محصولات مشترک بود قطعا می‌توانستیم این حضور را مثبت بدانیم اما وقتی می بینیم یکی از همین دوپاسپورته ها مشغول کارهای عمرانی در کاناداست و بقیه هم بیشتر برای تفریح و گذران اوقات فراغت از تابعیت دوم سود می جویند قطعا باید نگران وجه ملی مهمترین جشنواره وطن مان باشیم…

هیأت داوران جشنواره فجر
هیأت داوران جشنواره فجر



آقای علیخانی! اعضای هیأت داوری را معرفی کن

سینماژورنال: در یک اقدام جالب ارزیابی کارنامه 94 تلویزیون از طریق برنامه «سه ستاره» به تهیه‌کنندگی و اجرای احسان علیخانی صورت خواهد گرفت.

به گزارش سینماژورنال این برنامه از روز شنبه پانزدهم اسفند روی آنتن شبکه سه می‌رود.

آن طور که عنوان شده مانند «سه ستاره» سال 92 این بار نیز هیأت داوری شامل برخی از اهالی رسانه، هنرمندان، صاحب‌نظران و کارشناسان تشکیل شده تا شاخص ترین آثار و عوامل آنها را مشخص و کاندیداهایشان را اعلام کنند، پس از آن مردم با آرا و نظراتشان که در طول این شب‌ها به سامانه پیامکی مورد نظر شبکه ارسال می‌کنند منتخبین را مشخص می‌کنند تا درنهایت در برنامه سال تحویل شبکه سه برگزیدگان معرفی شوند و مورد تقدیر قرار بگیرند.

قرار است در هشت بخش اصلی که شامل «مجری»، «برنامه های ورزش و سرگرمی»، «برنامه های تخصصی»، «تیتراژ آثار تولیدی»، «گزارشگران برنامه ای»، «مجموعه‌های داستانی و نمایشی»، «بازیگران مرد»، «بازیگران زن» و دو بخش جنبی متشکل از «ورزشکاران برتر زن و مرد» است، بهترین ها با اعلام کاندیدهای رسمی این ده شاخه انتخاب بشوند.

لزوم شفاف سازی درباره هیأت داوری احسان علیخانی برای ارزیابی کارنامه تلویزیون در سال 94

در مفیدفایده بودن انتخاب بهترین های تلویزیون شکی نیست اما نکته ای که باید به آن توجه شود این است که شفاف سازی لازم درباره هیأت داوری صورت گیرد.

الان مشخص نیست هیأت داورانی که انتخابهای اولیه را انجام می دهند چطور گزینش شده اند و صرفا عبارت کلی “برخی از اهالی رسانه، هنرمندان، صاحب‌نظران و کارشناسان” برای توصیف هیأت داوران به کار رفته است.

سوال این است که این برخی از اهالی رسانه و هنرمندان و کارشناسان چگونه انتخاب شده اند؟

آیا از میان افرادی انتخاب شده اند که در رسانه های متبوع صداوسیما یا محصولات تولیدی این رسانه مشغول فعالیت بوده اند؟

یا آن که علیخانی کوشیده دایره افراد حاضر در این هیأت داوری را گسترده تر کرده و رسانه ها و هنرمندان و کارشناسان منتقد رسانه ملی در سالهای اخیر را نیز وارد هیأت داوران کند.

به نظر می رسد بد نیست با روی آنتن رفتن این برنامه از ساعت 20 شنبه پیش رو احسان علیخانی به طور صریح به شفاف سازی درباره این هیأت داوری هم بپردازد تا جای هر گونه شک و شبهه در انتخابهای نهایی را از بین ببرد.