1

اظهارات صریح سیروس تسلیمی درباره تبعیض در اکران و ورود پولشویان به سینما⇐یک دهه قبل وقتی فلان شرکت پخش خاص شکل گرفت حمایتهای همه جانبه‌ای از سوی مدیرکل نظارت و ارزشیابی نثارش شد!!!/در آن زمان بسیاری از تهیه کنندگان به واسطه همان مدیر سوق داده شدند به سمت واگذاری پخش فیلمشان به آن شرکت خاص/نقدهایم بر یک شرکت پخش خاص باعث شد حتی سینماداران از تسویه حساب با فیلمهای من سرباز زنند/مدیران سینمایی علاقه‌ای ندارند بدانند در حیطه پخش چه فجایعی در حال رخ دادن است/اتفاقی که برای تهیه کننده «شهرزاد» رخ داد باید آینه عبرت تمامی تهیه کنندگان و کارگردانان ایرانی باشد/بیزنسمن‌های دوپاسپورته سراغ من هم آمدند…

سینماروزان: سیروس تسلیمی تهیه کننده، فیلمنامه نویس و البته پخش کننده سینمای ایران سالهاست مدیریت دفتر پخش امیدفیلم را برعهده دارد و طی این سال‌ها توانسته بسیاری از فیلمهای مطرح را پخش کند با این حال فعالیت دفتر پخش امیدفیلم در ماههای اخیر کمتر شده است و این برای شرکتی که مدیرش سال‌ها در صنف پخش کنندگان هم حضور فعال داشته عجیب است.

به گزارش سینماروزان سیروس تسلیمی در تازه ترین گفتگوی خود که با «فرهنگ نیوز» انجام شده با اشاره به مافیای برآمده از یک شرکت پخش در اکران اظهار داشت: من جزو پخش کنندگانی بوده‌ام که بار‌ها ناسالمی‌های عرصه اکران را نقد کرده‌ام و قطعا دلیل اول کم کاری‌ام همین نقدی بوده که از انحصارگرایی حاکم در اکران داشته‌ام یعنی این اواخر می‌دیدم حتی سینماداران حامی یک پخش کننده خاص از تسویه حساب فیلمهای من سرباز می‌زنند و مرتب این امر را به تأخیر می‌اندازند.

وی ادامه داد: من نزدیک به ۶۰ تا ۷۰ فیلم از بهترین‌های سینمای ایران را در سالهای مختلف پخش کردم اما در پنج سال اخیر پخش فیلمهای مطرح مونوپل یکی دو شرکت پخش خاص است که ارتباطات خاص یا پشتیبانی دولتی دارند و به این ترتیب فیلم دندان گیری برای شرکتهای مستقل نمی‌ماند و همین می‌شود که شرکتهای پخش مستقل رفته رفته ورشکسته می‌شوند.

روی پرده فیلمی را داریم که بیشتر از ۱۰۰ سالن دارد و فیلمی هم هست که ۵ سالن هم ندارد

سیروس تسلیمی در پاسخ به این سوال که چطور می‌شود شرکت پخشی که در همین یک دهه اخیر راه افتاده به چنان جایگاهی برسد که باسابقه‌های حیطه پخش هم به ورشکستگی برسند اظهار داشت: سالیانی نه چندان دور اختلافاتی میان تهیه کنندگان ایجاد شد که نوعی دسته گرایی و گعده بازی را شکل داد و از آن سو پخش کنندگان هم چون اتحادیه منسجم و قدرتمندی نداشتند متأثر از این دسته گرایی‌ها چندتکه شدند و نتیجه‌اش هم شد اینکه روی پرده فیلمی را داریم که بیشتر از ۱۰۰ سالن دارد و فیلمی هم هست که ۵ سالن هم ندارد و کمتر صدای اعتراضی از پخش کنندگان بلند می‌شود. جالب است که آن فیلم ۱۰۰ سالنی را دو ماه روی پرده نگه می‌دارند و فیلم ۵ سالنی را سر سه هفته پایین می‌کشند!

وی با اشاره به مراودات برخی پخش کنندگان با مدیران سینمایی خاص خاطرنشان ساخت: یک دهه قبل وقتی فلان شرکت پخش خاص شکل گرفت حمایتهای همه جانبه‌ای از سوی مدیرکل نظارت و ارزشیابی نثارش شد و بسیاری از تهیه کنندگان به واسطه همین مدیر سوق داده شدند به سمت واگذاری پخش فیلمشان به آن شرکت خاص. در ادامه طبیعی بود شرکتی که توانسته فیلمهای بهتر و با گیشه پرسود‌تر را مالک شود بتواند زود‌تر از بقیه شرکت‌ها، حق پخش فیلمهای دیگر را هم از آن خود کرده و در نتیجه بقیه شرکت‌ها چیزی نصیبشان نشود جز فیلمهایی که حتی در جشنواره هم خمیازه سازند تا اشتیاق برانگیز. این امر در درازمدت سینمای ایران را به جایی رسانده که می‌بینید یعنی شرکتی خاص به صورت حبابی رشد کرده و شرکتهای قدیمی به ورشکستگی رسیده‌اند.

مدیران سینمایی علاقه ندارند بدانند در حیطه پخش فیلم چه فجایعی رخ می‌دهد
سیروس تسلیمی با بیان وضعیت اکران فیلم در شهرستان‌ها گفت: در شهرستان‌ها هم اغلب سینماداران فقط با یکی دو تا پخش کار می‌کنند و مابقی دفا‌تر پخش خیلی که هنر کنند بتوانند یک سالن برای یک هفته بگیرند!

تسلیمی ادامه داد: آخرین فیلمی که خودم پخش کردم «پایان خدمت» بود که بد‌ترین موعد اکران یعنی شب عید روی پرده رفت و آن هم در حالی که اغلب سالن‌ها در اختیار فیلمهایی از‌‌ همان شرکتهای خاص بود و طبیعی بود که این روند با انتقاد من مواجه شود اما گویا مدیران سینمایی علاقه‌ای ندارند بدانند در حیطه پخش چه فجایعی در حال رخ دادن است.

بیزنسمن‌های دوپاسپورته سراغ من هم آمدند…
تهیه کننده «پرنده کوچک خوشبختی»، «میکس» و «پرنده آهنین» با اشاره به اینکه شرایط طوری پیش می‌رود که بخش خصوصی واقعی نه در حیطه پخش و نه در حیطه تولید نتواند امتداد حیات دهد گفت: واقعیت است که فعالیت در بخش خصوصی و متکی بر بازگشت سرمایه گیشه‌ای دشوار‌تر از همیشه شده است. هستند پولشویانی که به سراغ تهیه کنندگان مدعی کار در بخش خصوصی می‌روند و شرایط تولید محصولات سینمایی بدون گیشه را فراهم می‌کنند تا از معافیتهای مالیاتی استفاده کنند اما شخصا وارد این بازی‌ها نمی‌شوم.

سیروس تسلیمی با اشاره به سرنوشت تهیه کننده «شهرزاد» اظهار داشت: اتفاقی که برای سرمایه گذار و تهیه کننده آن سریال پرهیاهوی شبکه خانگی رخ داد باید آینه عبرت تمامی تهیه کنندگان و کارگردانان ایرانی باشد که سراغ سرمایه‌های مشکوک نروند. کم بیزنسمن‌های دوپاسپورته که اقامت دو کشور را دارند برای سرمایه گذاری سراغ من نیامدند اما خیلی زود ردشان کردم چون می‌دانستم فارغ از اهداف سوداگرایانه اقتصادی، برای تولید هنری هم کمترین ارزشی قائل نیستند.

وی ادامه داد: صاحبان پولهای بی‌مسئولیت به سینما و شبکه خانگی می‌آیند تا از یک طرف معافیتهای مالیاتی را داشته باشند و از طرف دیگر حواشی خاصی که سال‌ها بیرون از سینما درباره آن شنیده بودند را از نزدیک لمس کنند! معلوم است که چنین سرمایه گذارانی عاقبتی خوش برای سینما رقم نخواهند زد.




مسعود ده‌نمکی با انتقاد از ورود آقازادگان به عرصه فرهنگ بیان کرد⇐هنرمند ما با افتخار دست دراز می‌کند که از آقازاده‌ها پول بگیرد تا فیلم جنگی بسازد!!!/وابستگی خیلی از روزنامه‌ها و سایت‌ها به آقازاده‌هایی که تا دیروز تفریح‌شان جت‌اسکی بود و امروز اداره کردن رسانه و ساختن فیلم و سریال، عیان است!!!/به جای اینکه بگویند این پول کثیف که حاصل پول‌شویی است و با آن سریال می‌سازند و تهیه‌کننده فلان سریال به زندان رفت، از کجا آمده است {برای بازداشت تهیه‌کننده} ماتم سر داده‌اند!/آن فیلم متوسلیان که بخواهد با پول این آقازاده‌ها ساخته شود چه تأثیری روی مخاطب خواهد داشت؟

سینماروزان: مسعود ده نمکی کارگردانی که همواره چه در آثار سینمایی و تلویزیونی اش و چه در سخنانش از عدالتخواهی دم می زند در تازه ترین گفتگوی تلویزیونی خود که در برنامه “جهان آرا”ی شبکه “افق” انجام شده طعنه های تندی زده است به آقازادگانی که در سالهای اخیر فارغ از عرصه های اقتصادی و صنعتی وارد فرهنگ هم شده اند و بسیاری از هنرمندان را هم به خدمت خود درآورده اند.

به گزارش سینماروزان مسعود ده نمکی با اشاره به روند سیاستگذاریهای دو دهه قبل بیان داشت: یک جامعه قناعت‌محور را تبدیل به یک جامعه مصرف‌محور کردند یعنی یک مدل اقتصادی لیبرال آوردند و فقط یک اسم اسلامیت کنار آن گذاشتند. تبعات و عوارض آن همین است. خیلی‌ها می‌گفتند ما یک بخشی از اقتصاد کاپیتالیستی را وارد می‌کنیم و به مسائل فرهنگی آن تن نمی‌دهیم! شما چطور می‌توانید به مسائل فرهنگی آن تن ندهید؟ اگر بحث خصوصی‌سازی را به این شکل که طرف مثلاً می‌تواند پالایشگاه داشته باشد پذیرفتید، آن‌وقت فرزند او در خیابان حتماً مازراتی سوار می‌شود.

وی ادامه داد: این جامعه را دچار پارادوکس می‌کند. دوربین‌های عدالت‌خواهی در خیابان‌ها راه بیفتند و از مانور تجمل فیلم بگیرند، آن وقت سیاست‌گزاری کلان را نادیده بگیرند که این سیستم سیاست‌گزاری اقتصاد است که خروجی آن فرزندان آقایان می‌شود.

کارگردان سری “اخراجیها” خاطرنشان ساخت: بدتر از آن این است که در جامعه‌ای که این‌گونه ثروت‌ها شکل گرفت اگر تا دیروز این ثروت‌ها صرف اشرافیت به شکل تفریح و تفرج می‌شد، امروز پول این آقازاده‌ها و طبقه جدیدی که شکل گرفته است، صرف مسائل فرهنگی می‌شود و این ثروت را حق خودشان می‌دانند. طرف در تریبون مجلس سهم‌خواهی می‌کند و می‌گوید سهم زحمات ما است. یکی دیگر می‌گوید آیا به جرم اینکه پدر من مسئول بوده است نباید کار کنم؟! این را نمی‌گوید اگر پدر تو فلانی نبود آیا می‌توانستی این‌قدر پول داشته باشی؟ این پول کجا می‌رود؟ به سیستم رسانه‌ای ما.

مسعود ده نمکی با اشاراتی غیرمستقیم به ماجرای بازداشت تهیه کننده سریال “شهرزاد” تأکید کرد: وابستگی خیلی از روزنامه‌ها و سایت‌ها به همین آقازاده‌هایی که تا دیروز تفریح‌شان جت‌اسکی بود و امروز اداره کردن رسانه و ساختن فیلم و سریال است عیان است. الان گفتند فلان کس را به خاطر فلان مسئله اقتصادی گرفتند، ماتم سر داده شده است. یعنی به جای اینکه بگویند این پول کثیف که حاصل پول‌شویی است و با آن سریال می‌سازند و تهیه‌کننده فلان سریال به زندان رفت، از کجا آمده است، دغدغه مردم این شده است که سرنوشت این سریال چه می شود! از طرف دیگر اینها اسپانسر انتخابات‌ها می‌شوند یا در سیستم سینما نفوذ می‌کنند.

کارگردان “رسوایی” تأکید کرد: بخش زیادی از این پول‌ها صرف ساخت فیلم‌های سینمایی از سمت اشراف و طبقه جدیدی که شکل گرفته است می‌شود. هنرمند ما با افتخار دست دراز می‌کند که از او پول بگیرد تا فیلم جنگی بسازد! بچه رزمنده سراغ دارم از طیف همین بچه‌های عدالت‌خواه که پول بدهید من راجع به متوسلیان فیلم بسازم! آن متوسلیان یا امام حسین یا معصومی که بخواهد با پول این آقازاده در مملکت ساخته شود چه تأثیری روی مخاطب خواهد داشت؟ عادی‌سازی این روابط و حاکم شدن این اپیدمی در جامعه به این برمی‌گردد که تا دیروز متهم داستان بودند و امروز در دانشگاه سخنرانی می‌کنند و دانشجوی مملکت و دفتر تحکیمی که دو دهه قبل در خیابان داد می‌زد «آنان که در خانه شاهانه‌اند/ از درد ملت همه بیگانه‌اند»، امروز ستاد حمایت برای آقای فلانی تشکیل می‌دهد. چرا؟ چون بودجه فلان تشکیلات به او بسته است! همان دانشجو را هم جذب می‌کند و به او روزنامه هم می‌دهد. خیلی از سردبیران و روزنامه‌نگاران از کجا سر در آوردند؟ از استعدادهایی که از همین جنبش‌های دانشجویی شکار شدند. جنبش دانشجویی‌ای که به خاطر اینکه یک زمانی نقد اشرافیت فلان آقازاده را انجام می‌داد وقتی دچار سرخوردگی شد می‌شود سمپات همین جریان و در انتخابات در کنار همین افراد قرار می‌گیرد.