1

ادعای مدیر کاخ جشنواره درباره کودتا علیه وی!

سینماژورنال: بهروز غریب پور کارگردان تئاتر که سابقه خوبی در اجرا و راه اندازی سازه های هنری مانند فرهنگسرای بهمن دارد امسال به عنوان مدیر کاخ جشنواره فیلم فجر فعالیت می کرد.

به گزارش سینماژورنال غریب پور حین حضورش در مقام مدیر کاخ سعی زیادی کرد که نظمی نسبی به کاخ بدهد اما شاید کم تجربه بودنش در این حیطه باعث شد نتواند چنان که باید از پس کار برآید.

بهروز غریب پور در تازه ترین گفتگویش با “اعتماد” که به بهانه چرایی جدایی اش از تیم اجرایی بازسازی تئاتر شهر بوده است از این گفته که به همراه همسرش مشغول فراهم آوردن مقدمات بازسازی تئاترشهر بود که به ناگاه کودتایی علیه وی صورت گرفته و برکنار شده است.

سینماژورنال متن کامل گفتگوی غریب پور درباره کنار گذاشته شدنش از روند بازسازی تئاتر شهر را ارائه می دهد:

يكي از اتفاقاتي كه بسياري معتقد بودند اگر بهروز غريب‌پور مي‌بود به شكل ديگري رقم مي‌خورد اتفاقاتي بود كه براي تئاتر شهر افتاد. اما شما ظاهرا پيشنهاد بازسازي تئاتر شهر را رد كرده بوديد؟
گزارش غلطي است. من شش ماه تمام در تئاتر شهر مستقر شدم. در دوره مديريتي آقاي پارسايي. خودم به دليل مسووليت‌هايي كه داشتم نظارت عالي مي‌كردم و همسرم به عنوان فرد مستقر سر پروژه بودند و ايشان دو كار بسيار عمده كردند. يكي اينكه با تمام كساني كه در تئاتر شهر كار مي‌كردند يا كار كرده بودند، مصاحبه كردند كه محيط كار شما چه اشكالاتي دارد و چه امتيازاتي بايد داشته باشد تا شما احساس آرامش كنيد. منهاي مسائل مربوط به حقوق و دستمزد و كار دوم جمع‌آوري همه اطلاعات فني در سرتاسر كشور و كاتالوگ‌هاي خارجي كه ما چه سيستم‌هايي را در ايران مي‌توانيم تامين كنيم و چه سيستم‌هايي را از خارج از كشور. نظارت تيم فني هم با خود من بود كه ما چه بكنيم كه تئاتر شهر از اين مشكل عمده رهايي پيدا كند. اين مربوط به سال ٨٥ است.


درباره خود بناي تئاتر شهر هم كاري انجام داديد؟
مفصل! با گروهي فني طراحي كه مي‌كرديم. آسيب‌شناسي تئاتر شهر را هم داشتيم. آسيب‌شناسي خود تئاتر شهر كه يك ساختمان زيباست اما ناكارآمد است. چون تئاتر شهر معماري خيلي خوبي دارد اما ناكارآمد است. بارها گفتم كه تئاتر شهر، ساز زيبايي است كه صداي بدي دارد. وقتي داخل سالن مي‌نشينيد رديف اول و دوم مجبورند سرشان را بالا بگيرند. صحنه عمق ندارد. در رديف‌هاي كنار آگوستيك بسيار كم است و راه‌حل‌هاي مقطعي هم ديگر جواب نمي‌دهد. و ناگهان يك كودتا شد و مرا كنار گذاشتند!

از كجا فهميديد كودتاست؟!
شما وقتي مي‌بينيد تيم ديگري آمده‌اند و دارند كار مي‌كنند كودتاست ديگر! من يك كتابچه درباره آسيب‌هاي تئاتر شهر ارايه كرده بودم، پيش‌بيني‌هايي كه كرده بودم و همه اينها در صورتي بود كه ما اصلا قرارداد نداشتيم. نه قرارداد داشتيم نه دستمزد دريافت كرديم.


پس چرا اين كار را كرديد؟
چون عشقم تئاتر است!


شما پروژه به اين بزرگي را بدون قرارداد و دستمزد انجام داديد؟
يك ريال هم نگرفتيم!


فقط براي عشق به تئاتر؟
دقيقا! حتي همان‌طور كه گفتم همسرم را هم درگير كار كردم. براي اينكه ايشان مدير فوق‌العاده‌اي هستند و من هم گفتم براي كاري كه عشق من است و به نوعي همه دغدغه زندگي من به آن تعلق دارد ايشان هم كمك مي‌كنند. بنابراين حداقلش اين بود كه محترمانه به من مي‌گفتند شما ديگر در پروژه نيستيد اين هم دستمزد شما!


اين كودتا به قول خودتان تصميم چه كساني بود؟ يا چه عواملي باعث آن شد؟
خانواده تئاتر هم موثر بودند كه چو انداختند بهروز غريب‌پور و حسين پارسايي مي‌خواهند سه ميليارد و چهارصد ميليون به جيب بزنند!
غير منصفانه و كاملا غلط بود! گزارشات مكتوب و اسناد هست مي‌توانند مراجعه كنند و ببينند كه ما چنين پولي نگرفته بوديم. موقعي كه زلزله بازسازي در دوره آقاي جنتي به راه افتاد، طبيعي است كه اگر شرايط تغيير كرده بود از ما مي‌پرسيدند شما تا كجا پيش رفتيد؟چرا متوقف شد؟ چه ميزان از اين بازسازي‌ها را قبول داريد يا نداريد؟ اما دوباره سراغ يك تيم ديگر رفتند.


ولي ظاهرا از شما خواسته شده بود كه همكاري كنيد.
عرض مي‌كنم. وقتي در مصاحبه‌هاي مطبوعاتي دوستان گفتند هيچ گزارشي وجود ندارد من معترض شدم و گفتم به كتابچه مراجعه كنيد. حتي شيت‌هاي معماري وجود دارد. آقاي معمار، مدير كل اداره ساختمان وزارت ارشاد با من صحبت كردند كه اگر نظري داريد بفرماييد، ما در خدمت هستيم. خانم مقتدي هم همين را گفتند. گفتم من داراي شأنيتي هستم! اين‌طور نيست اگر نظري داشته باشيم بيايم! طبعا اگر با من قرارداد نبنديد، اگر از من دعوت نكنيد به معناي كسي كه در راس كار است حاضر نيستم مشاور باشم و بنابراين به كرات هم گفته‌ام كه من حاضر نشدم همكاري كنم. من قول داده بودم تئاتر شهر را چنان بازسازي كنم كه تا ٤٠ سال آينده نيازي به تعمير نباشد مگر تعميرات جزيي كه در هر ساختماني به وجود مي‌آيد و آسيب‌هاي جدي تئاتر شهر را از بين ببرم.


واقعا در شرايط كنوني مي‌توانيد چنين تضميني بدهيد؟
ادعا كردم و ادعا مي‌كنم هيچ كس به اندازه من نه صحنه را و نه سالن را مي‌شناسد. براي اينكه سالن‌هاي متعدد ساختم، سال‌ها روي صحنه نفس كشيدم، مشكلات را مي‌دانم، تئاتر شهر را مي‌شناسم و در آن زندگي كرده‌ام. الان هم من نمي‌دانم چه اتفاقي خواهد افتاد. يكي از عكاسان معتبر به من گفت براي عكاسي به سالن اصلي رفته بودم و موقع عكاسي آنقدر به پاي اين و آن خوردم كه به جاي عكس گرفتن فقط در حال عذرخواهي بودم. بنابراين اعتقادم بر اين است كه حركت كاملا غيرحرفه‌اي و غلطي انجام شد.


در جريان كم و كيف بازسازي كنوني هستيد؟
نه، من در جريان نيستم! اما اين را مي‌توانم بگويم كه نخستين شرط من اين بود كه تئاتر شهر به مدت شش ماه تا يك‌سال بايد تعطيل شود. كامل! تا تداخلي وجود نداشته باشد و بازسازي با آرامش خيال، بدون رفت و آمد، بدون مزاحمت هر تيم براي تيم ديگر انجام شود. اين كاري است كه در همه ساختمان‌هاي دنيا انجام مي‌شود. مثال زدم «بالشوي تئاتر» كه ويترين دوره تزاري، ويترين دوره اتحاد جماهير شوروي و حتي ويترين دوره فروپاشي اتحاد جماهير شوروي است وقتي قرار شد بازسازي شود، سه سال و نيم تعطيل بود. در حالي كه بالشوي تئاتر خارج از روسيه و از يك‌سال قبل برنامه‌هايش رزرو مي‌شود. تا اين حد اهميت جهاني دارد. اينكه يك گروه بروند مزاحم تيم بازسازي شوند كاملا غلط است و اصلا با اين قضيه شوخي نداشتم.


خب با چنين استدلالي نخستين چيزي كه به شما مي‌گويند اگر تئاتر شهر را تعطيل كنيد ما كجا اجرا كنيم، در اين مورد چه بايد كرد؟
بله ما آلترناتيو نداريم. مثلا تئاتري براي سالن اصلي پيش‌بيني شده، خب كجا برويم اجرا كنيم. اما خب مي‌شود آلترناتيو جور كرد. اما شما با ساختماني كه مي‌تواند كاراتر، درست‌تر و مفيد‌تر باشد، صرف اينكه با يك نفر قرارداد بستيد و اينگونه رفتار مي‌كنيد و همه را در معرض خطر قرار مي‌دهيد. مثل اتفاقي كه حين نمايش “ترور” رخ داد. فرض كنيد اصلا بد طراحي شده، وقتي داريد بازسازي مي‌كنيد سعي و خطاست. ممكن است فرو بريزد و دوباره تلاش مي‌كنيد. اما وقتي يك نفر دارد بازسازي مي‌كند، يك نفر تعمير مي‌كند و يك نفر تئاتر اجرا مي‌كند خب طبيعي است كه تداخل مي‌كند و در عمل چيزي كه من پيش‌بيني كرده بودم به وجود آمد.


نكته اينجاست كه مهم‌ترين سالني كه دغدغه بازسازي را ايجاد كرد سالن اصلي بود. ولي بلافاصله سالني كه از فرآيند بازسازي خارج شد سالن اصلي بود و از سالن‌هاي كوچك‌تر شروع كردند. اما اين داستان سوي ديگري هم دارد. آثاري كه در طول اين يك‌سال در سالن اصلي اجرا شدند جز در موارد محدود به هيچ‌وجه شأنيت سالن اصلي را نداشتند…
دقيقا! مديريت جامع يعني همه ابعاد را نگريستن. يك: چرا تئاتر شهر و سالن اصلي بازسازي شود؟ چون ويترين تئاتر كشور است. اگر ويترين تئاتر كشور نيست خب تئاتر پارس هم رو به موت است به آنجا هم برسيد. شما بايد در تعيين استراتژي مديريت و نوع آثاري كه به صحنه مي‌رود تجديد نظر كنيد، و من به عنوان يك تئاتري نمي‌رفتم تنها مانند يك مهندس معمار بازسازي كنم و به امان خدا رهايش كنم، من شرط و شروط داشتم. اگر رفتم جايي بدون حتي يك برگ قرارداد به اين دليل بود كه مي‌گفتم خانه خود من بايد تعمير شود. اينكه قرار باشد هر چيزي را در سالن اصلي تحت عنوان نمايش روي صحنه ببرم قطعا با اين روند مخالف بودم.


در عمل هم اين كار را انجام مي‌داديد؟ چون خيلي‌ها اين حرف را مي‌زنند.
من نشان دادم اصلا و ابدا با هيچ كسي تعارف ندارم. من با خانواده تئاتر هم تعارف نداشتم. من از اصول حرفه‌اي حرف مي‌زنم. مي‌توانيد حرفم را در تريبون جهاني منتشر كنيد اگر يك نفر كه مرمت كرده، بازسازي كرده، حرف‌هاي مرا به سخره گرفته و گفت اشتباه است من حرفم را پس مي‌گيرم. خب دوستان تجربه ندارند. من مرمت كاخ سابق شهرباني را مديريت كردم و با اينكه وزارت امور خارجه پافشاري مي‌كرد كه زودتر كار تمام شود به تيم خودم گفته بودم مادامي كه اين مرمت باب طبع و مديريت و نام من نباشد به هيچ كس اجازه بهره‌برداري نمي‌دهم. و اجازه ندادم. با وزارتخانه‌اي روبه‌رو بوديم كه هم قدرتمند است و هم از جنس عشق و علاقه من نيست. حالا چطور است كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي كه از جنس تمايلات و علايق من است، حرف مرا جدي نمي‌گيرد.


چرا؟
مديركل ساختمانش به من «زنگ مي‌زند» كه شما هم اگر نظري داريد بفرماييد! اين شوخي گرفتن تخصص است! شوخي گرفتن تجربه است!سرانجامش هم همين مي‌شود! قطعا به شما خواهم گفت هيچ كدام از اين آقايان راه‌حلي را كه من به ذهنم رسيده بود كه چطور عمق سالن اصلي را بيشتر كنيم به ذهن‌شان خطور نكرده بود.