امیرحسین صدیق روی آنتن زنده بیان کرد⇐نفهمیدم چرا از فصل دوم «کتاب باز» حذف شدم؟؟/سیاستهای تلویزیون باعث شد «خندوانه» از شکل اصلیش دور شود/طرح «دورهمی» از مهران مهام و برداشتی از یک مسابقه هندی بود!!/برای اجرای «دورهمی» بهم پیشنهاد دادند اما گفتم مردم فحشم میدهند و نرفتم!!/اینکه با تماشای «ماه عسل» خودمان را به سمت بدبختی و زجر هل دهیم خوب نیست!!/بهخاطر ساختن یک خانه حوالی تهران، خیلی از کارها را بهخاطر پول قبول کردم/اگر احمد پورمخبر در فیلمی باشد من در آن بازی نمیکنم/رامین رضاییان را بهخاطر مدل موی عجیبش میشناسم!!
سینماروزان: امیرحسین صدیق از جمله بازیگرانی که سالها در گروه تولید محصولاتی بود که مرضیه برومند تولید میکرد و با همین محصولات هم بود که چهره شده به تازگی با حضور روی آنتن زنده شبکه اول و برنامه «فرمول یک» برخی نظرات خود درباره برنامه های مختلف تلویزیون را بیان کرد.
به گزارش سینماروزان علی ضیاء مجری «فرمول یک» در ابتدا از سالها فعالیت بی حاشیه صدیق ابراز تعجب کرد و این بازیگر پاسخ داد: اصولا حاشیه داشتن چیز عجیبی است نه اینکه حاشیه ای نداشته باشی!
صدیق در پاسخ به اینکه قبول دارد بازیگر فراموش شده ای است که در لیستها نیست، اظهار کرد: نمی دانم طبق چه این را دسته بندی میکنند. دو تا تعریف دارم که از خانم برومند یاد گرفتم که می گوید جایی را که ما داریم مردم به ما میدهند. با یک حکم حکومتی و نامه دولتی به ما نمی گویند تو الان رییس بازیگران معروف فراموش نشده ای! مردم اگر کارت را دوست داشته باشند هستی و نداشته باشند نه.
وی افزود: من سال 73 این شانس را داشتم که نقش آقای پدر را در زی زی گولو بازی کردم و در این 20 و چند سالی که کار حرفه ای ام بازیگری است گاهی اوقات پیشنهاداتی را که می شود سخت قبول می کنم. چون بین مردم آبرویی جمع کرده ام و موظفم این آبرو را حفظ کنم و مردم را از خودم ناامید نکنم. البته کارهای بد هم داشتم. خیلی کارها را به خاطر پول کردم؛ داشتم خانه ای اطراف تهران می ساختم و پولم که تمام میشد به کارگرها می گفتم من می روم تهران کار می کنم و پول درمی آورم و دوباره خبرتان می کنم.
بازیگر «بیست و یک روز بعد» یادآور شد: نمی توانم از هیچ کدام نام ببرم چون مثلا درباره یکی از کارهایی که من از آن متنفر بودم فهمیدم که مردم چقدر دوستش دارند و سلیقه آنها است. به هر حال در هر کاری که رفتم سعی کردم سلیقه ام را اعمال کنم. گاهی به من گفته اند خودخواهی اما من می خواستم سلیقه مردم را هم در نظر بگیرم.
صدیق در این باره که آیا هیچوقت به سوپراستار بودن فکر نکرده، تصریح کرد: زمان زی زی گولو من 22 ساله بودم و وقتی سربازی ام تمام شد سر این کار آمدم. سه چیز ظرفیت می خواهد؛ شهرت، ثروت و قدرت. اگر آدم ظرفیتش را نداشته باشد شبیه بادکنک قرمز بزرگی است که از دور خیلی چشمگیر است اما تمامش به یک سوزن بند است. بنابراین بنایی نیست که آدم بخواهد زندگی اش را بر مبنای آن بگذارد.
وی ادامه داد: با احترام به تمام سوپراستارها، تاپ استارها و مگا استارها و با علم به اینکه ما احتیاج داریم آدمهای خوشگل و جذاب بیایند هنرپیشه و خواننده شوند، خودم زندگی ام را بر این مبنا نگذاشتم. زمانی که مرا به عنوان آقای پدر می شناختند در خیابان های غریبه از دست مردم فرار کردم و می ترسیدم که چطور در یک جای غریبه مرا می شناسند. من از تئاتر و کانون پرورش فکری شروع کردم و زی زی گولو که کار شد فکر نمی کردم بازیگری یک شغل است و فکر می کردم عشقی مثل تئاتر با حقوق کم بود. اما بعد دیدم مدام به من پیشنهاد می شود و از این راه زندگی می کنم. در حالی که قبلا این فکر را نمی کردم و آن را به عنوان شغل نگاه نمی کردم.
بازیگر «میم مثل مادر» در خصوص مصاحبه ای که درباره احمد پورمخبر کرده بود، توضیح داد: خبرنگارها وقتی ضبط نمی کنند می گویند داریم یادداشت می کنیم اما آن چیزی که دوست دارند به رشته تحریر در می آورند! ما در تلویزیون و سینما موظفیم قدری سطح سلیقه مردم را رعایت کنیم. در دوره ای که از چند سال پیش شروع شد به برنامه های تلویزیونی و فیلمهای سینمایی سخیف نگاه شد. با ورود برخی دوستان این اتفاق افتاد. آقای پورمخبر هم جزو همین ها بود. شغل من بازیگری است و اگر خودم به شغلم احترام نگذارم نمی توانم از بقیه انتظار داشته باشم. استفاده نابجا از این دوستان باعث شد سطح برخی کارها پایین بیاید.
صدیق تاکید کرد: انتخاب پورمخبر توسط رضا عطاران درست و در جایگاه درستی بود اما حضورهای بعدی که در امتداد آن اتفاق افتاد نادرست بود و من اگر او در فیلمی باشد در آن بازی نمی کنم. خانمی هم بود که لهجه ترکی{حلیمه سعیدی؟} داشت و اسمش را بلد نیستم.
وی در پاسخ به سوال برنامه که آیا تیم ملی فوتبال قهرمان آسیا می شود، بیان کرد: اگر حواشی برای تیم ملی نسازند و امکان تمرکز و تمرین داشته باشند و مربی ها کارشان را درست انجام دهند می توانند موفق شوند. اسم بازیکنان را نمی دانم فقط می دانم بیرانوند دروازه بانمان است. رامین رضاییان را هم به خاطر موهایش که عجیب بود و مثل شیر شده بود یادم می آید.
مجری سری اول «کتاب باز» درباره تجربه اجرا گفت: قبل از این هم با رامبد جوان برنامه ای به نام «امشب» را در شبکه دو داشتم و او از همان زمان درباره «خندوانه» و فرهنگ خندیدن ایده برنامه سازی در ذهن داشت. سالها قبل از «کتاب باز» آن را اجرا کرده بودم. همچنین برنامه ای به نام «آفتابگردان» را هم در شبکه دو داشتم. ماجرای «کتاب باز» هم این بود که حسین کرمی مدیر شبکه نسیم به دلیل کارهای فرهنگی که من کرده بودم از جمله «کتابفروشی هدهد» که با خانم برومند داشتم می خواستند من برنامه را اجرا کنم.
صدیق ادامه داد: من هم رفتم و سعی کردم با تهیه کننده جوانی که آنجا بود به همفکری برسیم. فصل اول را کار کردم و به نظرم تا اندازه ای به ایده آل هایم نزدیک شدم. گذشت تا اینکه زمان ساخت فصل دوم رسید و سروش صحت به من زنگ زد و گفت من برای «کتاب باز« قرارداد بسته ام. عیبی ندارد؟ گفتم حالا که قرارداد بسته ای نه! دوست داشتم با تهیه کننده حرف بزنم و بدانم چرا از «کتاب باز» حذف شدم؟ الان که گاهی برنامه را دنبال می کنم می بینم چه خوب است که من نبودم چون در ذهنم این بود که می خواهیم برنامه ای را بسازیم که عامه مردم را در روستا و شهرهای دورافتاده به کتاب خواندن ترغیب کنم اما الان شکلی نیست که بتواند این کار را انجام بدهد.
وی درباره برنامه «خندوانه» اینطور اظهارنظر کرد: رامبد پنج سال قبل از آن خندوانه را در ذهنش داشت که قابل تقدیر و کار درستی بود. حالا هم هرکسی انتقاد می کند به او این را می گویم. به دلایل شرایط و سیاست های خاص تلویزیون و مشکلات مملکت شکل اصلی برنامه تغییر کرده…
بازیگر «همه بچه های من» درباره «دورهمی» گفت: این برنامه را تک و توک و تکه پاره دیده ام. طرح آن از مهران مهام و برداشتی از یک مسابقه هندی بود. به من هم برای اجرا پیشنهاد دادند که گفتم مردم فحشم می دهند و نرفتم. گاهی نگاه می کردم به خاطر اینکه دوستانم در بخشهای نمایشی آن کار می کردند و آقای مدیری را به عنوان بازیگر می شناسم. اما جزو کسانی نبودم که ساعت کوک کنم و هر شب آن را نگاه کنم.
صدیق درباره «ماه عسل» هم این چنین نظر داد: با اینکه یک شب مهمان احسان علیخانی بودم تقریبا هیچ قسمتی را ندیدم. اصولا همه مان حالمان آمادگی بد شدن را دارد اینکه با تماشای برنامه های این چنینی خودمان را به سمت غم و غصه و بدبختی و زجر هل بدهیم خوب نیست.
وی در پایان گفت: دو سه ماه است برای یک مستند در شهرستانهای مختلف هستم و تهران نبودم. دیشب که بعد از چند ماه برای خرید رفته بودم و یک شیشه آبلیمو و روغن کنجد خریدم، پول زیادی شد. آن زمان احساس اصحاب کهف به من دست داد.