1

امیرحسین صدیق روی آنتن زنده بیان کرد⇐نفهمیدم چرا از فصل دوم «کتاب باز» حذف شدم؟؟/سیاستهای تلویزیون باعث شد «خندوانه» از شکل اصلیش دور شود/طرح «دورهمی» از مهران مهام و برداشتی از یک مسابقه هندی بود!!/برای اجرای «دورهمی» بهم پیشنهاد دادند اما گفتم مردم فحشم می‌دهند و نرفتم!!/اینکه با تماشای «ماه عسل» خودمان را به سمت بدبختی و زجر هل دهیم خوب نیست!!/به‌خاطر ساختن یک خانه حوالی تهران، خیلی از کارها را به‌خاطر پول قبول کردم/اگر احمد پورمخبر در فیلمی باشد من در آن بازی نمی‌کنم/رامین رضاییان را به‌خاطر مدل موی عجیبش می‌شناسم!!

سینماروزان: امیرحسین صدیق از جمله بازیگرانی که سالها در گروه تولید محصولاتی بود که مرضیه برومند تولید میکرد و با همین محصولات هم بود که چهره شده به تازگی با حضور روی آنتن زنده شبکه اول و برنامه «فرمول یک» برخی نظرات خود درباره برنامه های مختلف تلویزیون را بیان کرد.

به گزارش سینماروزان علی ضیاء مجری «فرمول یک» در ابتدا از سالها فعالیت بی حاشیه صدیق ابراز تعجب کرد و این بازیگر پاسخ داد: اصولا حاشیه داشتن چیز عجیبی است نه اینکه حاشیه ای نداشته باشی!

صدیق در پاسخ به اینکه قبول دارد بازیگر فراموش شده ای است که در لیستها نیست، اظهار کرد: نمی دانم طبق چه این را دسته بندی میکنند. دو تا تعریف دارم که از خانم برومند یاد گرفتم که می گوید جایی را که ما داریم مردم به ما می‌دهند. با یک حکم حکومتی و نامه دولتی به ما نمی گویند تو الان رییس بازیگران معروف فراموش نشده ای! مردم اگر کارت را دوست داشته باشند هستی و نداشته باشند نه.

وی افزود: من سال 73 این شانس را داشتم که نقش آقای پدر را در زی زی گولو بازی کردم و در این 20 و چند سالی که کار حرفه ای ام بازیگری است گاهی اوقات پیشنهاداتی را که می شود سخت قبول می کنم. چون بین مردم آبرویی جمع کرده ام و موظفم این آبرو را حفظ کنم و مردم را از خودم ناامید نکنم. البته کارهای بد هم داشتم. خیلی کارها را به خاطر پول کردم؛ داشتم خانه ای اطراف تهران می ساختم و پولم که تمام میشد به کارگرها می گفتم من می روم تهران کار می کنم و پول درمی آورم و دوباره خبرتان می کنم.

بازیگر «بیست و یک روز بعد» یادآور شد: نمی توانم از هیچ کدام نام ببرم چون مثلا درباره یکی از کارهایی که من از آن متنفر بودم فهمیدم که مردم چقدر دوستش دارند و سلیقه آنها است. به هر حال در هر کاری که رفتم سعی کردم سلیقه ام را اعمال کنم. گاهی به من گفته اند خودخواهی اما من می خواستم سلیقه مردم را هم در نظر بگیرم.

صدیق در این باره که آیا هیچوقت به سوپراستار بودن فکر نکرده، تصریح کرد: زمان زی زی گولو من 22 ساله بودم و وقتی سربازی ام تمام شد سر این کار آمدم. سه چیز ظرفیت می خواهد؛ شهرت، ثروت و قدرت. اگر آدم ظرفیتش را نداشته باشد شبیه بادکنک قرمز بزرگی است که از دور خیلی چشمگیر است اما تمامش به یک سوزن بند است. بنابراین بنایی نیست که آدم بخواهد زندگی اش را بر مبنای آن بگذارد.

وی ادامه داد: با احترام به تمام سوپراستارها، تاپ استارها و مگا استارها و با علم به اینکه ما احتیاج داریم آدمهای خوشگل و جذاب بیایند هنرپیشه و خواننده شوند، خودم زندگی ام را بر این مبنا نگذاشتم. زمانی که مرا به عنوان آقای پدر می شناختند در خیابان های غریبه از دست مردم فرار کردم و می ترسیدم که چطور در یک جای غریبه مرا می شناسند. من از تئاتر و کانون پرورش فکری شروع کردم و زی زی گولو که کار شد فکر نمی کردم بازیگری یک شغل است و فکر می کردم عشقی مثل تئاتر با حقوق کم بود. اما بعد دیدم مدام به من پیشنهاد می شود و از این راه زندگی می کنم. در حالی که قبلا این فکر را نمی کردم و آن را به عنوان شغل نگاه نمی کردم.

بازیگر «میم مثل مادر» در خصوص مصاحبه ای که درباره احمد پورمخبر کرده بود، توضیح داد: خبرنگارها وقتی ضبط نمی کنند می گویند داریم یادداشت می کنیم اما آن چیزی که دوست دارند به رشته تحریر در می آورند! ما در تلویزیون و سینما موظفیم قدری سطح سلیقه مردم را رعایت کنیم. در دوره ای که از چند سال پیش شروع شد به برنامه های تلویزیونی و فیلمهای سینمایی سخیف نگاه شد. با ورود برخی دوستان این اتفاق افتاد. آقای پورمخبر هم جزو همین ها بود. شغل من بازیگری است و اگر خودم به شغلم احترام نگذارم نمی توانم از بقیه انتظار داشته باشم. استفاده نابجا از این دوستان باعث شد سطح برخی کارها پایین بیاید.

صدیق تاکید کرد: انتخاب پورمخبر توسط رضا عطاران درست و در جایگاه درستی بود اما حضورهای بعدی که در امتداد آن اتفاق افتاد نادرست بود و من اگر او در فیلمی باشد در آن بازی نمی کنم. خانمی هم بود که لهجه ترکی{حلیمه سعیدی؟} داشت و اسمش را بلد نیستم.

وی در پاسخ به سوال برنامه که آیا تیم ملی فوتبال قهرمان آسیا می شود، بیان کرد: اگر حواشی برای تیم ملی نسازند و امکان تمرکز و تمرین داشته باشند و مربی ها کارشان را درست انجام دهند می توانند موفق شوند. اسم بازیکنان را نمی دانم فقط می دانم بیرانوند دروازه بانمان است. رامین رضاییان را هم به خاطر موهایش که عجیب بود و مثل شیر شده بود یادم می آید.

مجری سری اول «کتاب باز» درباره تجربه اجرا گفت: قبل از این هم با رامبد جوان برنامه ای به نام «امشب» را در شبکه دو داشتم و او از همان زمان درباره «خندوانه» و فرهنگ خندیدن ایده برنامه سازی در ذهن داشت. سالها قبل از «کتاب باز» آن را اجرا کرده بودم. همچنین برنامه ای به نام «آفتابگردان» را هم در شبکه دو داشتم. ماجرای «کتاب باز» هم این بود که حسین کرمی مدیر شبکه نسیم به دلیل کارهای فرهنگی که من کرده بودم از جمله «کتابفروشی هدهد» که با خانم برومند داشتم می خواستند من برنامه را اجرا کنم.

صدیق ادامه داد: من هم رفتم و سعی کردم با تهیه کننده جوانی که آنجا بود به همفکری برسیم. فصل اول را کار کردم و به نظرم تا اندازه ای به ایده آل هایم نزدیک شدم. گذشت تا اینکه زمان ساخت فصل دوم رسید و سروش صحت به من زنگ زد و گفت من برای «کتاب باز« قرارداد بسته ام. عیبی ندارد؟ گفتم حالا که قرارداد بسته ای نه!  دوست داشتم با تهیه کننده حرف بزنم و بدانم چرا از «کتاب باز» حذف شدم؟ الان که گاهی برنامه را دنبال می کنم می بینم چه خوب است که من نبودم چون در ذهنم این بود که می خواهیم برنامه ای را بسازیم که عامه مردم را در روستا و شهرهای دورافتاده به کتاب خواندن ترغیب کنم اما الان شکلی نیست که بتواند این کار را انجام بدهد.

وی درباره برنامه «خندوانه» اینطور اظهارنظر کرد: رامبد پنج سال قبل از آن خندوانه را در ذهنش داشت که قابل تقدیر و کار درستی بود. حالا هم هرکسی انتقاد می کند به او این را می گویم. به دلایل شرایط و سیاست های خاص تلویزیون و مشکلات مملکت شکل اصلی برنامه تغییر کرده…

بازیگر «همه بچه های من» درباره «دورهمی» گفت: این برنامه را تک و توک و تکه پاره دیده ام. طرح آن از مهران مهام و برداشتی از یک مسابقه هندی بود. به من هم برای اجرا پیشنهاد دادند که گفتم مردم فحشم می دهند و نرفتم. گاهی نگاه می کردم به خاطر اینکه دوستانم در بخشهای نمایشی آن کار می کردند و آقای مدیری را به عنوان بازیگر می شناسم. اما جزو کسانی نبودم که ساعت کوک کنم و هر شب آن را نگاه کنم.

صدیق درباره «ماه عسل» هم این چنین نظر داد: با اینکه یک شب مهمان احسان علیخانی بودم تقریبا هیچ قسمتی را ندیدم. اصولا همه مان حالمان آمادگی بد شدن را دارد اینکه با تماشای برنامه های این چنینی خودمان را به سمت غم و غصه و بدبختی و زجر هل بدهیم خوب نیست.

وی در پایان گفت: دو سه ماه است برای یک مستند در شهرستانهای مختلف هستم و تهران نبودم. دیشب که بعد از چند ماه برای خرید رفته بودم و یک شیشه آبلیمو و روغن کنجد خریدم، پول زیادی شد. آن زمان احساس اصحاب کهف به من دست داد.




سروش صحت در گفتگویی تفصیلی بیان کرد⇐ بعد از «شمعدوني» احساس کردم ديگر نمي‌توانم کار طنز انجام بدهم چون فکر مي‌کردم ديگر با چه چيزي مي‌توان شوخي کرد؟/وقتی مجددا خواستم کار طنز انجام دهم ناچار شدم با همین اتفاق که نمی‌شود با هیچ کس شوخی کرد، شوخی کنم/ با بسياري ازچهره‌ها مثل تاج، کفاشيان، خياباني، احسان عليخاني، فرزاد فرزين و… شوخي کرديم و هيچ‌کدام واکنش بدي نشان ندادند/به‌زودي ساخت يک اثر سينمايي طنز را شروع خواهم کرد

سینماروزان/بهناز شیربانی: «ليسانسه‌ها»، تجربه ديگري از سروش صحت و حاصل نگارش او و ايمان صفايي است؛ تجربه‌اي که به زعم صحت، تابه‌حال موفقيت‌آمیز بوده و قرار است ادامه‌دار شود.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «شرق» سریال «ليسانسه‌ها» برخلاف ٢٤ قسمت اول که موافقان زیادی داشت، اين‌بار بسياري از تغيير لحن و به‌نوعي کم‌شدن بار کمدي کار صحبت مي‌کنند و دو‌پاره‌شدن سريال را يکي از نقاط ضعف آن مي‌دانند.

سروش صحت درباره عکس‌العمل‌هاي مخاطبان سريال و کارهاي اخيرش صحبت کرده است.

  مقايسه بين فصل اول و دوم سريال «ليسانسه‌ها»تابه‌حال بيشترين بحث و نظر را ميان مخالفان و موافقان اين مجموعه داشته است؛ مخالفان اين فصل از جذابيت‌هاي سري اول صحبت مي‌کنند که به مرور کم‌رنگ شده و قصه در فصل دوم کشش لازم را ندارد و برخي ديگر از جزئياتي در کار حرف مي‌زنند که در فصل گذشته نبوده، البته با اين پيش فرض که طبق صحبت‌هاي پيشين شما اساسا نمي‌توان اين مجموعه را به دو فصل تفکيک کرد و درواقع تنها بين زمان پخش فاصله افتاده است.
بله. نکته اصلي اين است که اصلا دو فصل وجود ندارد. درحقيقت «ليسانسه‌ها» از ابتدا يک سريال ٦٠ قسمتي بود و با همين ذهنيت که سريال بايد در اين تعداد قسمت ساخته شود کار را شروع کرديم. زماني که ٢٤ قسمت از مجموعه آماده شد، شبکه اعلام کرد که اين تعداد قسمت آماده شده و پخش شود و ما همچنان بدون تعطيلي به کارمان که ساخت سريال بود، ادامه داديم، اما نکته اينجاست؛ زماني که قرار بود با وقفه‌اي ادامه سريال پخش شود، پاياني براي آن در نظر گرفتيم و اين پايان هم به‌گونه‌اي بود که داستان همچنان ادامه دارد، چراکه طبعا نمي‌شد مجموعه تا پخش قسمت‌هاي بعد به همين شکل رها شود. بنابراين صحبت‌هايي که درباره فصل دوم سريال مي‌شود درست نيست، چراکه فاصله‌اي به‌لحاظ نگارش و ساخت بين اين دو وجود نداشت. براي ما کار پيوسته ادامه داشت، اما چون مي‌دانستيم قطعا اين تصورات پيش خواهد آمد، در بخش دوم، مواردي را در اجرا اضافه کرديم؛ مثل برخي موتيف‌هاي فانتزي يا تاش‌هاي فانتزي که مي‌بينيد؛ اينکه خواننده‌اي داريم و نکته‌هايي که حال‌وهواي اين بخش را از بخش قبل متمايز مي‌کند. طبعا اگر قرار بود فصل بعدي ساخته شود، بايد شخصيتي کم يا زياد مي‌شد يا گسست زماني اتفاق مي‌افتاد و قصه بايد از منظری ديگر و از جاي ديگري شروع مي‌شد. طبعا اگر ساخت «فوق‌ليسانسه‌ها» را آغاز کنيم همه‌چيز تفاوت خواهد داشت.
  البته شايد همين تغييرات جزئي است که عکس‌العمل‌ها نسبت به اين بخش را متفاوت کرده و برخي از کم‌شدن بار کمدي سريال صحبت مي‌کنند… .
روزي که بخش‌هاي فانتزي را به مجموعه اضافه مي‌کرديم، هم من و هم ايمان صفايي حدس مي‌زديم که به سمت چيزهايي حرکت مي‌کنيم که مردم خيلي به آن عادت ندارند. مي‌دانستيم مخاطبان ما دو گروه خواهند شد؛ عده‌اي که خيلي بيشتر از قبل سريال را دوست خواهند داشت، يک‌سري هم که همه‌چيز را مثل قبل مي‌پسندند. دقيقا همين اتفاق افتاد و قابل پيش‌بيني بود. طبيعي است براي هر کاري که مورد قبول واقع مي‌شود، وقتي تغييراتي ايجاد شود، عده‌اي که به ساختار پيشين عادت کرده‌‌اند معترض خواهند شد و مقايسه مي‌کنند.

 جدا از فصل‌بندي‌ها و واکنش‌هاي متفاوتي که مخاطبان در اين مدت داشته‌اند، نکته جالبي درباره اين مجموعه وجود دارد. به نظر مي‌رسد به مرور طي ساخت اين مجموعه به زبان جديدي در گفتار طنز رسيديد که کمترين انتقادها را در تلويزيون داشت. شايد بتوان از اين زاويه نگاه کرد که «ليسانسه‌ها» با دست‌مايه‌قراردادن انتقادهاي مرسوم در تلويزيون، توانست توجه بيشتري را جلب کند.  
بعد از «شمعدوني» احساس کردم ديگر نمي‌توانم کار طنز انجام بدهم. با ايمان صفايي تصميم گرفتيم چيز ديگري بنويسيم و طرح سريال ملودرام در ذهنمان بود، چون فکر مي‌کردم ديگر با چه چيزي مي‌توان شوخي کرد؟ در حقيقت با هيچ‌چيز و با هيچ‌کس نمي‌توان شوخي کرد. آن‌قدر احساس فشار مي‌کردم و حس مي‌کردم دست‌وپايم بسته است که اصلا به ساخت سريال طنز فکر نمي‌کردم. بسياري از کارگردان‌هاي خوبي که پيش از اين در تلويزيون آثار کمدي جذابي مي‌ساختند ديگر در تلويزيون کار نمي‌کنند. مهران مديري مدل کارهايش را عوض کرده است، رضا عطاران و رامبد جوان هم در سينما فعاليت مي‌کنند و ساختارهاي سريالي کم شده. من هم حس کردم شايد ديگر نمي‌توان مثل سابق در تلويزيون کار کمدي ساخت، ولي وقتي که از ما خواسته شد دوباره کار طنز بسازيم، با ايمان فکر کرديم درباره هرچيزي که صحبت کنيم به کسي بر خواهد خورد، بنابراين فکر کرديم همين موضوع را وارد ساختار قصه کنيم، پس با همين اتفاق شوخي کرديم و خداراشکر جواب داد و کار پخش شد. مي‌بينيد که با بسياري از شخصيت‌ها و مشاغل شوخي شد، بدون اينکه واکنش تندي به‌همراه داشته باشد.
  جالب است که اين ساختار را، هم مردم پذيرفتند و هم تلويزيون… .
من، هم از مردم متشکرم و هم از تلويزيون.
  پس شايد از ديدگاه شما بتوان اين‌طور تفسير کرد که هنوز هم فضا براي ساخت مجموعه‌هاي طنز در تلويزيون وجود دارد و بايد به فکر ساختارهاي متفاوت‌تر بود.
شرايط با گذشته تفاوت دارد، اما من اميدوار شدم که مي‌توان در اين مديوم کارهايي انجام داد. در «ليسانسه‌ها» ما با خيلي از وزارتخانه‌ها و وزرا شوخي کرديم و پخش شد.
نيروي انتظامي سعه‌صدر نشان داد، ما اجازه پيدا کرديم با نيروي انتظامي با مديران و مسئولان يا با خود تلويزيون شوخي کنيم و اين براي من جذاب بود، فکر مي‌کردم ديگر کار طنز انجام نمي‌دهم، الان بعد از استقبالي که از کار شد، به ايده‌هاي ديگري در ارتباط ‌با ساخت مجموعه طنز
فکر مي‌کنم.
  يک‌سري از عوامل، خصوصا بازيگران در مدت پخش مجموعه واکنش‌هاي متفاوتي به عملکرد تلويزيون داشتند و در صفحات شخصي‌شان انتقادهايي را نسبت به رويکرد تلويزيون در پخش سريال مطرح مي‌کردند. بيشترين حجم مميزي‌هايي که به سريال آسيب رساند، چه بود؟
طبعا در هر رسانه‌اي که کار مي‌کنيم، محدوديت‌هاي خاص خودش را دارد. اما بايد با ديدگاه متفاوتي به اين محدوديت‌ها نگاه کرد، بايد ديد نسبت قبل و بعد اين محدوديت‌ها چطور بوده است؟ بله طبعا محدوديت‌هايي بوده، بخش‌هايي از سريال حذف شده، اما من را خيلي اذيت نکرد و از برايند کار راضي و خوشحالم. کليت اتفاقي که قرار بود ساخته شود برايم اهميت بيشتري داشت، اينکه توانستيم با خيلي‌ها شوخي کنيم و شوخي‌ها پذيرفته شد و مردم به آن خنديدند و حس نکردند به کسي توهين شده است، اتفاق مهمي بود. ما با بسياري ازچهره‌ها مثل آقايان تاج، کفاشيان، خياباني، احسان عليخاني، فرزاد فرزين و… شوخي کرديم و هيچ‌کدام واکنش بدي نشان ندادند. رضا صادقي بخش‌هايي را که با او شوخي شده، روي صفحه شخصي‌اش گذاشته است. اين اتفاق خوبي است که شوخي توهين نيست و حس مي‌کنم پذيرفته شده است.
  از شرايط حال حاضر تلويزيون صحبت کرديد، به نظر مي‌آيد حجم قابل توجه ساخت آثار کمدي در سينما چشمگيرتر است و قطعا سال آينده با درصد بالاتري از فيلم‌هاي کمدي روبه‌رو خواهيم شد. به عنوان کارگرداني که به‌زودي ساخت فيلم کمدي را آغاز خواهيد کرد، چه نگاهي به اين بخش داريد؟
اساسا ساخت تعداد زيادي از آثار کمدي در سينماي ايران تابع شرايط خاصي است؛ مثل اينکه مردم به دنبال فضايي هستند که فارغ از تمامي مسائل و مشکلات بخندند و خودشان را رها کنند. طبعا فيلم‌هاي کمدي پرفروش مي‌شود چون مردم اين فضا را مي‌خواهند. در اين مدت فيلم‌هاي کمدي خوبي ساخته شد، فقط اميدوارم پرفروش‌شدن فيلم‌هاي کمدي باعث نشود کمدي‌ها دم‌دستي شوند. در اين مدت کارهاي کمدي خوب ديده شدند و فروش خوبي هم داشتند. برخي هم ممکن است از هر ابزاري براي خنداندن مخاطب استفاده کنند، اشکالي هم ندارد؛ همه جاي دنيا اين هست که فيلم‌هاي خيلي خوب و خيلي بد کم است و اکثر فيلم‌ها متوسط هستند و نمي‌توان گفت کاري کنيم که ديگر فيلم متوسط و بد ساخته نشود. اما اميدوارم همين‌طور که فيلم‌هاي کمدي خوب مي‌فروشد، باعث نشود سينماي کمدي کم‌اهميت شود و جدي به آن نگاه نشود؛ چه از طرف سازندگان آثار و چه از نظر مخاطب. من هم به‌زودي ساخت يک اثر سينمايي طنز را شروع خواهم کرد تا پيش از اينکه سريال «فوق‌ليسانسه‌ها» را بسازم و تصور مي‌کنم تا آخر عمر حتي اگر يک درام تلخ بسازم، باز هم رگه‌هايي از طنز در آن پيدا خواهم کرد و مايلم به اين شکل فيلم بسازم.

مدت‌هاست مشغول کار در تلويزيون هستيد، در کنارش اجراي برنامه «کتاب باز» را انجام مي‌دهيد و به نظر مي‌رسد در حال حاضر فعاليت در تلويزيون را ترجيح مي‌دهيد، همين‌طور است؟  
چيزي که در حال حاضر برايم اهميت دارد و دوست دارم مردم هم به آن برسند، آرامش و رضايت دروني است. اميدوارم کمي همديگر را بفهميم و خيلي ببخشيم. اين روزها بيشتر از قبل آرامش دروني دارم و سعي مي‌کنم کارهايم را با آرامش پيش ببرم؛ علاوه بر اينکه براي کارهاي آينده برنامه‌ريزي کرده‌ام.
  برنامه «کتاب باز» از ابتداي پخش توانسته مخاطبانش را با خود همراه کند و از سوي ديگر تصور مي‌کنم علاقه‌مندي شخصي شما به کتاب و کتابخواني اتفاق بهتري براي برنامه‌اي است که نمونه‌اش را در رسانه ملي کمتر سراغ داريم. چقدر روند اين برنامه براي شما راضي‌کننده است؟
برنامه «کتاب باز» را دوست دارم. اساسا چند چيز را خيلي دوست دارم؛ دوستانم را دوست دارم و بسياري از ميهمانان برنامه، کم يا زياد از دوستاني هستند که با آنها آشنايي دارم و اين برايم دلنشين است، حرف‌زدن و حرف‌شنيدن را دوست دارم، اين برنامه هم گفت‌وگومحور است و از اين جهت هم برايم جالب است. موضوع برايم مهم است و يکي از موضوعات مورد علاقه من کتاب است. هرکسي در زندگي علاقه‌مندي‌هايي دارد و يکي از علاقه‌مندي‌هاي من هم کتاب است و تصور کنيد هر آنچه من دوست دارم در اين برنامه وجود دارد و چه بهتر از اين؟ و اتفاقي که افتاده اين است كه خيلي بيشتر از چيزي که ما فکر مي‌کرديم، برنامه ديده شد و بازتاب داشت و اين انرژي من را براي ادامه روند اجراي برنامه زياد مي‌کند. بسياري از افرادي که روزانه با آنها معاشرت مي‌کنم، همان‌قدر که در مورد «ليسانسه‌ها» حرف مي‌زنند، درباره «کتاب باز» هم صحبت مي‌کنند، بسياري باز به کتاب‌خواندن علاقه‌مند شدند، حتي پيغام‌هاي بسياري از خارج از ايران داريم و همه اينها خوشحالم مي‌کند.
  چرا کمتر بازي مي‌کنيد؟
سعي مي‌کنم نوشتن، بازي، کارگرداني و کارهاي مطبوعاتي را در کنار هم پيش ببرم و هيچ‌کدام را کنار نگذارم. در حال حاضر ترجيح مي‌دهم کارهايي را انجام دهم که بيشتر دوست دارم. اساسا بازيگري نيستم که براي هر نقشي مناسب باشم و براي بعضي نقش‌ها مناسب هستم، وقتي متوجه مي‌شوم انتخاب مناسبي براي نقشي نيستم، بازي نمي‌کنم. قبلا اين‌طور نبود؛ مي‌رفتم و بازي مي‌کردم. از طرف ديگر بازيگري هستم که حتما بايد کارگردان بالاي سرم باشد و هدايتم کند، درحال‌حاضر به اين چيزها بيشتر دقت مي‌کنم، طبعا وقتي مشغول کار هستم و کارگرداني مي‌کنم، فرصت بازي‌کردن ندارم.
نمي‌گويم بازيگر گزيده‌کاري هستم، اما سعي مي‌کنم حواسم را جمع کنم. خيلي‌وقت‌ها حتي با حواس جمع هم اشتباه مي‌کني، چه برسد به اينکه روي برخي مسائل بيشتر دقت کني، اما سعي مي‌کنم به نسبت گذشته بيشتر دقت کنم.
  ظاهرا تجربه نويسندگي مشترک با ايمان صفايي موفقيت‌آميز بوده و ادامه‌دار خواهد شد.
بله. اميدوارم تا آخر عمرم هر کاري که در حوزه نمايشي می‌نويسم با ايمان مشترک باشد. اين تجربه آن‌قدر برايم جذاب بود که تصور مي‌کنم من و ايمان تبديل به يک نفر شده‌ايم و فيلم‌نامه‌نوشتن با او برايم جذاب است، با این حال هرکدام از ما علاقه‌مندي‌هاي خاص خودمان را داريم و مثلا به‌تنهايي داستان مي‌نويسيم، اما قطعا در حوزه نمايش، فيلم‌نامه سريال يا سينمايي يا نمايش‌نامه تجربه همکاري مشترک اتفاق بهتري است.
  ترکيب بازيگران «ليسانسه‌ها» از نقاط قوت کار بود. در ادامه ساخت «فوق‌ليسانسه‌ها» هم همين ترکيب را خواهيم ديد؟
هميشه براي من بخش انتخاب بازيگر مهم و هيجان‌انگيز و با ريسک همراه است. خوشحالم که مردم هم از اين انتخاب راضي هستند. الان که بازي‌ها را مي‌بينم، غير از سه شخصيت پسر سريال که بسيار درخشان بازي کردند، چقدر بازيگران ديگر خوب و عالي بودند. در مدتي که به بازيگران اين مجموعه فکر مي‌کردم برايم مهم بود که هم فيزيک بازيگران و هم شيمي آنها مخاطب را جذب کند و به نظرم اين اتفاق رخ داد و همه‌چيز درست پيش رفت، اما در «فوق‌ليسانسه‌ها» طبعا به دليل اينکه مجموعه ديگري است، شايد تغييراتي ايجاد شود و بازيگران کم يا زياد شوند.