1

درگذشت نویسنده “جوجه فکلی”+عکس

سینماروزان: رضا عقیلی فیلم‌نامه‌نویس، دستیار کارگردان و کارگردان درگذشت.

رضا عقیلی برادر مرتضی عقیلی بازیگر شناخته شده سینمای قبل از انقلاب بود.

رضا عقیلی در میانه دهه پنجاه یک فیلم با عنوان “خداحافظ کوچولو” را با بازی مرتضی عقیلی و فروزان کارگردانی کرده بود.

رضا عقیلی در دهه پنجاه به عنوان نویسنده در نگارش آثاری همچون “تنها مرد محله”، “مغربی”، “ناجورها”، “جوجه فکلی”، “آقا مهدی وارد میشود” و “به دادم برس رفیق” نقش داشت.

“تنها مرد محله”، “شورش”، “آقای جاهل” و “فراشبافی” فیلمهایی بودند که رضا عقیلی به عنوان دستیار کارگردان در آنها حضور داشت.

 

رضا عقیلی(چپ) در کنار مرتضی عقیلی

 




بعد از تاخت و تاز رسانه‌های اصولگرا، حالا حمله رسانه اصلاح‌طلب به پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران⇐«هزارپا» معلول معلولیت فرهنگ ماست و ناشی از سرخوردگیهای این سالها!/در سکانس‌هایی، از «گنج قارون»سیامک یاسمی کپی کرده و در سکانس‌هایی دیگر از «کما»ی پویافیلم!/این فیلمفارسی معلول به‌مراتب از «خانم دلش موتور می‌خواد» هم خطرناک‌تر است!/آیا اگر کسی به غیر از ابوالحسن داوودی از عبارت «برو یه جای دیگه بزن» در دیالوگهایش استفاده می‌کرد باز به راحتی مجوز می‌گرفت؟؟/کارگردان، فیزیک نعیمه نظام‌دوست را مورد تمسخر قرار داده و بازیگر چاره‌ای جز تن‌دادن به این حقارت ندارد!

سینماروزان: این خاصیت اغلب رسانه های اصولگراست که نویسندگانش حتی اگر در خلوت خویش عاشقان پروپاقرص فیلمفارسی باشند و یک شب بدون جویدن یکی از فیلمفارسیها به رختخواب نروند اما آشکارا نه فقط مدام به فیلمفارسی فحش میدهند بلکه رویه ای تهاجمی با محصولات سرگرمی ساز سینمای ایران دارند.

«هزارپا» از جملات کمدیهای سرگرمی ساز ماههای اخیر سینمای ماست که علیرغم فروش بالا از همان ابتدای اکران با تهاجم این رسانه ها مواجه شد و جملگی بر آن تاختند اما حتی یکی از این رسانه ها هم نیامد بگوید چرا مخاطبان مشتاق تماشای فیلمی هستند که آنها به آن میتازند و محصولات متبوع جریان آنها که اتفاقا کلی هم هزینه شان میشود نمیتوانند حتی به اندازه نیمی از «هزارپا» مشتری داشته باشند.

این رویه رسانه های اصولگراست که حین نگارش، خط و ربط سیاسی را ارجح میدانند بر هر چیز اما اینکه رسانه اصلاح طلب «شرق» هم بعد از رکوردشکنی «هزارپا» در یادداشتی سراسر انتقاد به آن بتازد قابل تأمل است و اینکه در گذر از میانه دهه نود چقدر رسانه های چپ و راست همپوشانی دارند.

متن یادداشت «شرق» را بخوانید:

یک: دوستان منتقدم از «چیزی» که دیده‌ام و نمی‌دانم چیست، اما خوب می‌دانم که «فیلم» نیست، بسیار تعریف کرده بودند. به تماشایش که نشستم، هیچ ندیدم جز یک‌سری شوخی‌های جنسی مصور که به‌جای تابوشکنی – که اصلا هم رویکرد بدی نیست- بی‌اخلاقی و بی‌فرهنگی را ترویج می‌دهد. دروغی هم نیست که بگویم هیچ‌کس از شوخی‌هایش به خنده نیفتاد که تقریبا همه در حال قهقهه بودند؛ اما آیا صرفا «خنده» معیاری است برای ارزش‌گذاری یک اثر کمدی؟ آقای کارگردانش و نویسندگان نه‌تنها خلاقیتی در بیان حرف‌های تابوشکنانه به خرج نداده‌ بودند که از وضعیت اجتماعی و فرهنگی خاص ایران امروز تا می‌توانستند سوءاستفاده کردند و البته تمام تقصیرها گردن آنها نیست که وقتی دولتمردان و دولتمندان سفت‌وسخت بگیرند، روزی آثارش از یک جایی بیرون خواهد زد و کجا بهتر از حوزه فرهنگ امروز ما! چنین می‌شود که سرتاسر «هزارپا» را یک مشت جملات عریان و غیرنمایشی جنسی دربر گرفته و خنده‌ها نیز نشان از سرخوردگی‌های این تماشاچيان بی‌گناه دارد؛ تماشاچياني که استقبالش از سینما را در هیچ تحلیل جامعه‌شناختی‌ای نمی‌توان دریافت که پُرشدن سالن‌ها نه به‌خاطر «عطاران» و کلیشه سوپراستار و نه به علت شناخت قبلی از کارنامه کارگردانِ فجربُرده است. «مردم» صرفا می‌روند سینما تا دمی خودشان را و شرایط‌شان را فراموش کنند؛ اما – در مورد «هزارپا» و آثار نظیرش- نمی‌دانند با ورود به سالن تاریک، به کجا پرتاب می‌شوند و در مدت دو ساعت، اثر کاری می‌کند با آنها که فحش‌های رکیک رایج کوچه و خیابان نمی‌کند. «هزارپا» معلولِ معلولیت فرهنگ دهه 90 ایران است؛ فیلمی است مروج بی‌فرهنگی و رده‌بندی سنی‌اش (عدم نمایش برای افراد زیر 15 سال) نیز یک رویکرد تبلیغاتی است و مخاطبان اصلی‌اش هم همان «تین‌ایجر»ها هستند. برگردم به واژه – این روزها گره‌گشای- «مردم». کدام مردم؟ مگر در سطح پایتخت چند سالن و با چه ظرفیتی وجود دارد که روزانه از پس «مردم» برآید؟ چندبار شنیده‌اید «مردم» به دلیل «سولدآوت»های زودهنگام مانده باشند پشت درهای بسته سینما؟ «مردم» واژه‌ای است که تهیه‌کنندگان برای توجیه کیفیت فیلم سطح‌ پایینشان از آن استفاده می‌کنند وگرنه «هزارپا» هم مانند دیگر آثار سینمای ایران، مخاطبانی دارد – نسبت به جمعیت کشور- معدود. مسئله اما این است که اگر وضعیت اجتماعی مساعد بود، آیا باز هم تماشاگران به بی‌فرهنگی‌های جاری در اثر می‌خندیدند؟

یک‌ونیم: یک سؤال: چطور دیالوگ‌های فیلم – که همگی با قسمت خاصی از آناتومی انسان سروکار دارد- مجوز نمایش می‌گیرد، اما «دلم می‌خواد برقصم» توقیف می‌شود و در انتها به «دلم می‌خواد» تغییرنام می‌دهد؟ یعنی رقصیدن از فعل‌های رایج در «هزارپا» خطرناک‌تر است؟

دو: «هزارپا» از همان فرمول «فیلمفارسی» استفاده می‌کند؛ فرمولی نام‌آشنا که الگوهای بعد از انقلاب آن «نان، عشق و موتور1000» (از آقای کارگردان) و «کُما» – به‌عنوان اصیل‌ترین فیلمفارسی بعد از انقلاب- هستند. بگذارید پیش از نتیجه‌گیری درباره جایگاه فیلمفارسی «هزارپا» این نکته را یادآوری کنم که بخش مهمی از ساختمان فیلمفارسی را صحنه‌های غالبا رقص‌هاي بی‌ارتباط با داستان و صرفا برای دگرگون‌سازی احوال تماشاگر تشکیل می‌داد که پس از انقلاب و با حذف این صحنه‌ها از فیلمفارسی‌های جدید، سینما با «چیزی» ابتر، ناقص و معلول طرف بود و حالا دقت در «هزارپا» موجب این نتیجه‌گیری – و این سرخوردگی- می‌شود که سینمای بعد از انقلاب، پس از حدود 40 سال از ساخت «فیلمفارسی»های معلول، و پس از حدود 15 سال از ساخته‌شدن «نان، عشق…» و «کما» (آرش معیریان) همچنان طبق همان فرمول پیشین پیش می‌رود تا این جایی که برخی صحنه‌ها را می‌توان با فیلم‌ها مطابقت داد؛ مثلا کلیشه مرد فقیر و دختر پولدار و عشقی که سروکله‌اش در نیمه دوم فیلم پیدا می‌شود، پیش از این در «گنج قارون» رواج داشته و در دو اثر نام‌برده نیز، داستان اصلی را تشکیل می‌دهد.
یا مثلا صحنه رقص «عطاران» و «عزتی» که -بی‌ارتباط با پیرنگ داستانی- جایگزین حرکات موزون در فيلم‌هاي گذشته شده است، از همان فرمول پس از انقلابی رقص «گلزار» و «حیایی» در «کما» الگوبرداری می‌کند. به قول «سعید عقیقی»: «قانون بقای فیلمفارسی مثل قانون بقای ماده و انرژی است: از بین نمی‌رود و نابود نمی‌شود، فقط شکلش تغییر می‌کند». ضمن اینکه نبود صحنه‌های بی‌ربط مغازله و رقص‌های زائد -که لااقل هرچه بود، مروج بی‌اخلاقی نبود و صرفا یک عمل کاملا عادی اما نامربوط به داستان را به معرض نمایش می‌گذاشت- جای خود را به دیالوگ‌های مردانه ضدزن داده است؛ بنابراین این «فیلمفارسی»های معلول به‌مراتب از «خانم دلش موتور می‌خواد» خطرناک‌تر هستند و «هزارپا» نیز یکی مثل همین‌هاست.

دوونیم: سؤالی دیگر: آیا هرکسی می‌تواند فیلم‌نامه‌ای مثل «هزارپا» را به ارشاد ارائه دهد و مطمئن باشد که با پروانه ساخت مواجه می‌شود؟ اینکه وزارت ارشاد به این فیلم پروانه ساخت داده، اصلا بد نیست، و وظیفه آن وزارت، صدور پروانه‌ها است. اما اگر این رویکرد، شامل همه اهالی سینما  شود و اکران فیلم‌ها معلول مسائل پشت پرده نباشد. آیا همه می‌توانند چنین دیالوگی را که یکی به دیگری می‌گوید: «بزنم؟» و دیگری می‌گوید: «تو چرا همه‌ش می‌خوای بزنی؟ برو یه جای دیگه بزن!»، وارد متن‌شان کنند و آبی از آب هم تکان نخورد؟ قطعا چنین نیست. برای تابوشکنی هم باید در دسته آشناها قرار گرفت. حالا می‌شود یکی از مهم‌ترین علت‌های اضمحلال کمدی در سینمای ایران و تقلیلش به دیالوگ‌های عمدتا عریان جنسی را دریافت: وقتی تابوها را خود ساکنان وزارت ارشاد به وجود آورده‌اند و خود نیز کارگردان تابوشکن پرورش می‌دهند، وضعیت بهتر از این نمی‌شود.

سه: متن «هزارپا» دارای یک قصه ساده است که به دلیل ناتوانی در بسط‌دادن نویسندگان (!) چند موقعیت مختلف و با لحن‌هایی متفاوت وارد داستان شده. «رضا‌هزارپا» می‌خواهد دوباره از پای مصنوعی‌اش پول دربیاورد و این‌بار عملیات کلاه‌برداری پیچیده‌تر است و گیر یک خانم سخت‌گیر (با بازی بی‌رمقِ بازیگرش: سارا بهرامی) افتاده. این قصه‌ای است که می‌توانست موقعیت‌های جذابی تولید کند؛ اگر یک نویسنده کاربلد در میان بود و  موقعیت‌های فرعی حول روایت داستان اصلی ایجاد مزاحمت نمی‌کرد و اگر لحن غالب را مخدوش نمی‌کرد‌. مثلا قضیه کیف ربوده‌شده چه بود؟ چه داخل کیف بود که موجب این همه همهمه و هیاهو شد؟ نکند کیف «مک‌گافین» ِ آقای کارگردانش بوده؟ این وسط «مجاهدین» چه‌کاره بودند؟ چرا و به چه جرمی «منصور» (جواد عزتی) در انتها بازداشت شد؟ تمرکز کارگردان بر ماشین «دایی‌کامران» چه تأثیری در قصه اصلی داشت؟ درواقع تقریبا همه موقعیت‌های فرعی را می‌توان حذف کرد بی‌آنکه لطمه‌ای به داستانِ کوتاه اصلی وارد شود: قضیه خرید و فروش مشروبات الکلی، رابطه مادر «منصور» (شهره لرستانی) و «دایی‌کامران»، حسادت پسرعموی «الهام» (سپند امیرسلیمانی) نسبت به «رضا‌هزارپا»، عشق خانم «کمالی» (نعیمه نظام‌دوست) به «رضا» و… همگی قابل حذف هستند. مشکل اصلی متن مخدوش «هزارپا»، نبود یک پیرنگ است. اگر متن دارای یک پیرنگ درست بود، موقعیت‌های فرعی- و متناسب با پیرنگ اصلی- از خلال آن بیرون کشیده می‌شد؛ اما متن بیش از حد ناشیانه نوشته شده و حاصلش موقعیت‌های متضاد فراوان است که در یک مؤلفه با هم اشتراک دارند: رفتارها و حرف‌های جنسی سطح پایین و عصبیت من جایی به اوج رسید که دیدم آقای کارگردانش با «نعیمه نظام‌دوست» همان کاری را کرده که «رضا عطاران» با «سوسن پرور»؛ یعنی یک بازیگر را به سبب فیزیک یا چهره‌اش مورد تمسخر قرار می‌دهند و بازیگر هم چاره‌ای  جز تن‌دادن به این حقارت ندارد. 

سه‌ونیم: «هزارپا» فارغ از ارزش‌های سینمایی، اثری است که به‌وضوح نشان می‌دهد ساکنان وزارت ارشاد هیچ آیین‌نامه‌ای و  معیاری برای سانسور و توقیف فیلم‌ها ندارند؛ مگر حواشی پشت پرده و تفاوت‌های آشنا میان نزديكان و غيرنزديكان. هرچند پیش از نمایش این «چیز» هم با این معیارها آشنا بودیم، اما «هزارپا» دوباره -و این‌بار به‌صراحت- موضع ارشاد را عیان کرد، ضمن آنکه «هزارپا» مدام  بیماری فرهنگی و اجتماعی ایران امروز را یادآوری می‌کند؛ یک بیماری همه‌گیر که ناشی از سرخوردگی‌های این سال‌هاست و حالا در بستری از كاري سطح پايين، برون‌ریزی می‌کند و می‌خنداند. «هزارپا» معلول معلولیت فرهنگ ماست و همه‌چیز هست جز یک اثر سینمایی؛ یک فیلم. 




اکشن‌سازی کارگردان «خالتور» و «آس و پاس»

سینماروزان: آرش معیریان که بیش از هر چیز به ساخت محصولات تجاری شناخته می‌شود بعد از اکران آخرین ساخته هایش «خالتور» و «آس و پاس» که جزو پرفروشهای اکران بوده‌اند تصمیم به ساخت یک اکشن گرفته است.

به گزارش سینماروزان معیریان که یک محصول تجاری دیگر به نام «دم سرخها» را آماده اکران دارد با اعلام خبر ساخت یک اکشن-تریلر به «صبا» گفت: در حال حاضر در انتظار دریافت پروانه ساخت فیلمنامه جدیدم که در ژانر سینمای اکشن-تریلر هست، هستم که اگر شرایط فراهم شود و پروانه ساخت را دریافت کنیم به زودی تولید آن را آغاز خواهیم کرد.

معیریان که پیش از این قرار بود کارگردانی فیلم سینمایی «برمودا» را برعهده داشته باشد در خصوص انصراف خود از این پروژه توضیح داد: باتوجه به اینکه فیلمنامه این فیلم پس از چندماه بانویسی و‌ وقت گذاشتن روی متن آن به نتیجه  دلخواه من نرسید، ترجیح دادم از حضور در این پروژه انصراف دهم و روی پروژه دیگری مانور دهم.




حسین فرحبخش: افرادی وارد سینما شده‌اند که نامشان تهیه‌کننده است اما گوش دولت را می‌برند و از رانت استفاده می‌کنند!/بعد از ۳۵ سال تهیه‌کنندگی نه سر کسی کلاه گذاشتم و نه حتی یک ریال از دولت گرفته‌ام/نیاز داریم به پالایشی برای جدایی تهیه کننده‌های حرفه‌ای سینما از تهیه‌کننده‌نمایان!

سینماروزان: سینما و تلویزیون و اخیرا شبکه خانگی به واسطه اینکه مجالی را ایجاد میکند برای در کانون توجه قرار گرفتن و کسب اشتهار همواره مورد علاقه سرمایه گذارانی بوده که به بهانه سرمایه گذاری در تولید محصول فرهنگی اما برای پر کردن عقده «دیده نشدن» وارد این فیلد میشوند.

به گزارش سینماروزان ماجرای بابک زنجانی و راه اندازی دفتر فیلمی با نام «سورینت» و تولید آثاری همچون «هیچ کجا هیچ کس»، «سیزده» و «نقش نگار» شناخته شده ترین نمونه سرمایه هایی است که توسط آدمهای بی ربط وارد این فیلد شد.

این روال در این سالها با سرمایه گذاری برخی آقازادگان سیاسی در سینما و شبکه خانگی امتداد یافت؛ سرمایه گذارانی که برخی از آنها درگیری پرونده هایی مانند اختلاس از صندوق ذخیره فرهنگیان شدند و بازداشت گردیدند و جالب اینجا بود که برخی از این سرمایه گذاران بازداشتی از تشکلهایی که توسط برخی از مدعیان حرفه‌ای‌گری راه‌اندازی شده(!!!) کارت تهیه کنندگی گرفته بودند!

حسین فرحبخش از تهیه کنندگان قدیمی سینمای ایران که سالهاست به همراه عبدالله علیخانی موسسه تولید و پخش پویافیلم را اداره میکند با اشاره به ورود بی حساب و کتاب برخی سرمایه گذاران به سینما به «جام جم» گفت: من سال 1361 و در 23 سالگی با تهیه‌کنندگی فیلم «ریشه در خون» به کارگردانی سیروس الوند، کار خودم را در سینمای حرفه‌ای شروع کردم. چه قبل از انقلاب و چه پس از انقلاب اسلامی، تهیه‌کننده‌ای نداشته‌ایم که با این سن، فعالیت تهیه‌کنندگی خود را شروع کند.

وی ادامه داد: به هیچ وجه مخالف ورود جوان‌ها به این مسئولیت مهم نیستم و حتی از این موج تازه استقبال هم می‌کنم، منتهی تفاوت‌هایی میان من و برخی جوانان تهیه‌کننده که در این چند سال در سینما فعالیت می‌کنند، وجود دارد؛ اول این که از همان اولین تهیه‌کنندگی، پول و سرمایه فیلم را خودم آوردم و برای جذب سرمایه فیلم نه سر کسی کلاه گذاشتم و نه از دولت حتی یک ریال کمک گرفتم و نه از رانت بهره بردم. بعد از آن هم مسیر تهیه و ساخت فیلم را بدون کمک دولت تا امروز ادامه داده‌ام.

تهیه کننده «آواز قو» و «دو روی سکه» افزود: این که تهیه‌کننده جوانی وارد سینما شود، هیچ ایرادی ندارد، به شرطی که تجربه و توان لازم برای این کار را داشته باشد. من قبل از این که کار تهیه‌کنندگی را شروع کنم، فیلم‌های هشت میلی‌متری می‌ساختم و به صورت کامل با این کار و حرفه سینما آشنایی داشتم. تحقیقات و تجاربی در سینما داشتم و یک سری آدم‌های این حرفه را می‌شناختم، اما برخی جوانانی که امروز وارد کار تهیه‌کنندگی سینما می‌شوند، نه تحقیق دارند و نه تجربه و حتی آن پول و سرمایه‌ای هم که برای ساخت یک فیلم می‌آورند، متعلق به خودشان نیست یا اینکه پول فیلم را از پدرشان می‌گیرند یا برای جذب سرمایه فیلم، گوش دولت را می‌برند و از رانت استفاده می‌کنند. بعد هم همان اثری که می‌سازند، فیلم اول و آخرشان می‌شود! با وجود این، اسم خودشان را تهیه‌کننده می‌گذارند و می‌گویند ما سال‌ها تهیه‌کننده بوده‌ایم.

فرحبخش که این روزها کمدی «پا تو کفش من نکن» را روی پرده دارد خاطرنشان ساخت: اشکال کار اینجاست، وگرنه کسی با جوانگرایی و نیروی جوانی مشکلی ندارد و فکر و اندیشه جوان بازتر است و می‌تواند با بهره‌گیری از تجربیات باتجربه‌ها، فعالیت موثر و شایسته‌ای در سینما داشته باشد. سن و سال کم در زمینه تهیه‌کنندگی چندان ملاک نیست، حتی سن بالا لزوما دستاورد محسوب نمی‌شود، چون در همین سینما تهیه‌کننده‌ای داریم که بعد از 40 سال حضور، معطل است و بهتر است که نباشد. تاکید می‌کنم که مهم تجربه، توان و تخصص لازم در این زمینه است.

این تهیه کننده تأکید کرد: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی باید نظارت درستی بر کار این تهیه کنندگان داشته باشد و پالایشی برای جدایی تهیه کننده‌های حرفه‌ای سینما با تهیه‌کننده‌نمایان انجام دهد و همه تهیه‌کننده‌ها را با عنوان یک صنف واحد ساماندهی کند، نه این که شاهد گروه‌های مختلفی در این خصوص باشیم که به هر کس پروانه ساخت بدهد. در چنین شرایطی افراد و جوانانی بی‌دلیل موجه وارد سینما و عرصه تهیه‌کنندگی می‌شوند و خسارات عمده‌ای به سینما وارد می‌کنند. اگر این روند مبنا قرار گیرد، شاهد همین بساط در سینما هستیم که می‌بینید.

 




پیمان معادی با حضور در «خندوانه» بیان کرد⇐ چنان برای فرزندم نقش دایناسور را بازی کردم که دچار شب‌ادراری شد!/«بمب» را بعد از تأمین سرمایه تا یک ماه دیگر می‌سازم/به فرزندانم اجازه ندادم فیلمهایم را ببینند

سینماروزان: پیمان معادی سناریست آثاری نظیر «کما» و «کافه ستاره» که با ایفای نقش در «درباره الی» و بعدتر «جدایی…» فرهادی توانست تا کارگردانی اولین فیلم خودش «برف روی کاجها» پیش برود با حضور در «خندوانه» هم درباره فیلمنامه ای به نام «بمب» که بنا بود سال قبل آن را بسازد و نشد سخن گفت و هم نحوه ارتباط با فرزندان و هم توصیه ای را کرد به مدیران مملکتی.

به گزارش سینماروزان معادی درباره «بمب» که داستانش در دهه 60 میگذرد گفت: آماده می شویم که تا یک ماه دیگر تولید «بمب» را شروع کنیم. البته عوامل و همه مسایل فیلم آماده است و فقط بخشی برای تامین بودجه فیلم به روش مورد نظر من باقی مانده است و اگر امسال این فیلم را بسازم در جشنواره ۹۶ فیلم فجر حضور دارد.

معادی درباره علایق سینمایی فرزندانش گفت: من هنوز اجازه ندادم فرزندانم فیلم‌هایم را ببینند. چون به نظرم هنوز برای سن آنها مناسب نیست. تنها فیلمی که باران 12 ساله من تا به الان دیده، «درباره الی» است. آن را هم تازه دیده است!
پیمان معادی برای آن که عیار بالای بازیگری خود را نشان دهد به خاطره ای از دایناسوربازی برای پسر 6 ساله اش چنین اشاره کرد: رایان علاقه زیادی به دنیای دایناسورها دارد. یک روز به شدت مشغول نوشتن فیلمنامه‌ام بودم که اصرار کرد با هم دایناسوربازی کنیم. من هم قبول کردم. چنان در قالب نقش دایناسور فرو رفتم که از حرکات من رایان ترسید و به شدت دچار مشکلات روحی و روانی و حتی شب ادراری شد. این کار اعتراض همسرم را به دنبال داشت که چرا در زمان بازی با کودکان هم سخت فیلم بازی می‌کنم و این‌قدر جدی!

معادی در بخشی از این برنامه در پاسخ به درخواست رامبد جوان درباره اینکه اگر به خودش در ۱۲ سالگی بخواهد توصیه ای داشته باشد، چه خواهد گفت، بیان کرد: می گویم اصول خودت را پیدا کن و روی آنها بایست و آن کاری را که فکر می کنی درست است انجام بده و اینکه هدفت را مشخص کن و جسارت داشته باش، ممکن است که مردم مسخره ات کنند و یا حتی مسخره و اشتباه باشد اما خودت باید بفهمی که اشتباه بوده است و تجربه کنی.

وی در این برنامه درخواست کرد که هر مدیر یا رییس جمهوری به سخن مردم گوش دهد و بیان کرد که رییس جمهور بودن و مدیریت در این وسعت کاری بسیار سخت است.




مهناز افشار و امین حیایی باز هم همبازی شدند+عکس

سینماروزان: امین حیایی و مهناز افشار که در مدت زمانی بیش از یک دهه در آثاری همچون «کما»، «چه کسی امیر را کشت»، «تله»، «آکواریوم» و «پوپک و مش ماشالله» سابقه همکاری داشته اند در تازه ترین تجربه کار مشترک در «دارکوب» بهروز شعیبی جلوی دوربین رفته اند.

به گزارش سینماروزان اولین عکس‎ها از فیلم سینمایی «دارکوب» به کارگردانی بهروز شعیبی در حالی منتشر شده است که فیلمبرداری فیلم تا بعد از تعطیلات نوروز ادامه دارد.

در روزهای قبل و در لوکیشنی در غرب تهران، مهناز افشار، امین حیایی و سارا بهرامی جلوی دوربین علیرضا برازنده به ایفای نقش مشغول بودند. همچنین در روزهای آتی، بازیگران دیگر نیز جلوی دوریین می‌روند.

تاکنون نیمی از فیلمبرداری «دارکوب» به کارگردانی بهروز شعیبی و تهیه‌کنندگی سیدمحمود رضوی انجام شده است. پیش‌بینی می‌شود این فیلم تا بعد از تعطیلات نوروز جلوی دوربین علیرضا برازنده باشد.

مهناز افشار، سارا بهرامی، جمشید هاشم‌پور، هادی حجازی‌فر، طوفان مهردادیان، نگار عابدی، شادی کرم رودی، ثریا حلی، آتیه جاوید، عليرضا كي منش و امین حیایی بازیگران «دارکوب» هستند.

فیلمنامه «دارکوب» توسط حسین تراب‌نژاد و آزیتا ایرایی بر اساس طرحی از بهروز شعیبی به نگارش درآمده است. این فیلم داستانِ اجتماعيِ روابط انساني افراد جامعه را در رو در رويي با معضلات اجتماعي و اعتياد، با نگاهي متفاوت روايت مي‌كند.

برخی از عوامل تولید فیلم سینمایی «دارکوب» عبارتند از: نویسنده: حسین تراب‌نژاد و آزیتا ایرایی بر اساس طرحی از بهروز شعیبی، کارگردان: بهروز شعیبی، مدیر فیلمبرداری: علیرضا برازنده، صدابردار: کامران کیان ارثی، طراح صحنه و لباس: آیدین ظریف، طراح گریم: فاطمه کمالی و زهرا کمالی، بازیگردان: علی صلاحی، دستیار اول کارگردان: صالح غربی جوان، مدیر برنامه‌ریزی: امیر سلیمانی، مدیر تدارکات: امیر اسکندری، جانشين تهيه: فياض هوشيار پارسيان، دستيار تهيه: محسن خواجه افضلي، جلوه‌های ویژه میدانی: آرش آقابیک، عکاس: مریم تخت‌کشیان، مشاور رسانه‌ای: سیدمحمدصادق لواسانی، مدیر تولید: کامران حجازی و تهیه‌کننده: سیدمحمود رضوی.

دارکوب
دارکوب
دارکوب
دارکوب




حسین فرحبخش صریحتر از همیشه بیان کرد⇐اگر رییس دولت اصلاحات سر کار بود محال بود خواهرزاده اش که تابش باشد را رییس فارابی کند!/آدمهایی مانند مسعود احمدیان که نه فیلمنامه‌نویسی بلد هستند و نه سینما را می‌فهمند در فارابی چه کار می‌کنند؟/فارابی را تعطیل کنید، هزینه بازخرید کارمندانش با من/ مدیران دهه ۶۰ هم مسعود کیمیایی را نابود کردند و هم تقوایی را!/فیلمهای تجاری‌مان را برای پخش در دانشگاه هاروارد تولید نکردیم؛ تولید کردیم فقط برای سرگرمی!/الان کار کردن با امثال الوند و افخمی فقط ضرر را نصیب تهیه‌کننده می‌کند/من که شهرداری و فارابی هوایم را ندارند؛ ارشاد هم که ازم پشتیبانی نمی‌کند؛ پس چرا باید بر پروژه‌هایی پول بگذارم که شکست‌شان حتمی است؟

سینماروزان: حسین فرحبخش تهیه کننده و کارگردانی که در انتظار دریافت پروانه نمایش پنجمین تجربه کارگردانی اش «سازش» است همچنان صریح و سرراست حرفهایش را می زند.

به گزارش سینماروزان تازه ترین گفتگوی فرحبخش که با برنامه اینترنتی «کات» انجام شده نیز به مانند همیشه صراحت دارد و شفافیتی که متأسفانه در میان بسیاری از سینماگران پیشکسوت ما به دلایل مختلف که یکی از آنها ملاحظه کاری برآمده از درگیری در معادلات ارگانی است دیده نمی شود.

بخشهای خواندنی گفتگوی فرحبخش را بخوانید:

سالهاست که از فارابی انتقاد می کنید. اوضاع کنونی فارابی را چطور می بینید؟

بنیاد فارابی لانه ی فساد است! لانه ی فساد فکری است. در راس آن فردی است به اسم احمد شاه! (علیرضا تابش)… فردی که چیزی از سینما نمیفهمد چرا باید رییس بنیاد فارابی باشد؟ چون فامیل رییس جمهور محترم سابق است؟ اگر خود رییس جمهور سابق الان سر کار بود این آقا را می انداخت بیرون. عده ای الان در فارابی نشسته اند و شبیه عمروعاص شده اند! مسعود احمدیان در فارابی چه کار میکند؟ نه فیلمنامه نویسی بلد است نه سینما میفهمد.

 فارابی باید کلا بسته شود. باز بودنش به چه درد میخورد؟ این همه آدم آنجا کار میکنند برای چه؟ اگر فارابی را ببندند چه مشکلی برای سینما پیش میاید؟ اگر مشکل شان برای تعطیل کردن فارابی حضور آن همه کارمند است و حقوقشان است، من همین جا میگویم که خودم، و جامعه صنفی تهیه کنندگان همه با هم پول می گذاریم به ارشاد می دهیم تا همه ی کارمندان فارابی را بازخرید کند!

این موازی کاری های فارابی مسخره است. عده ای می گویند چرا تلویزیون به بعضی از فیلم هایی که از وزارت ارشاد مجوز دارند روی خوش نشان نمی دهد؟ خوب حالا بیایند ببینند فارابی ای که زیر مجموعه خود وزارت ارشاد است همین کار را میکند. به مجوزهای ارشاد بی توجه است! باز تلویزیون از ارشاد جداست، فارابی که زیر مجموعه ی خود ارشاد است. به بعضی از فیلم های دارای مجوز بودجه میدهند و به بعضی ها نه. از بعضی ها حمایت می کنند و از بعضی ها نه. اصلا بعضی از فیلم ها را کلا قبول ندارند. تو چه کاره ای که قبول نداری؟ اگر پولی دست تو داده اند برای کمک به سینما، باید به همه ی فیلم های مجوز دار کمک کنی. کم و زیاد ندارد. باید به همه وام بدهی. نظر شخصی خودت را حقنه نکنی.

 فارابی امسال از فیلم هایی حمایت کرد و بهشان وام داد که دارید می بینید. تهش به کجا ختم شد؟ از دل این فیلم ها چه چیزی در آمد؟ همه اش از سلیقه ی شخصی و بی سوادی میاید. چند نفر نشسته اند آنجا همینطور نظر بیخود میدهند. باز بودن فارابی فقط به ضرر سینمای ایران است.

 مدیران دهه 60 مسعود کیمیایی را نابود کردند. تقوایی را نابود کردند. آقای عبدالله اسفندیاری در برنامه شما گفت ما در دهه شصت هوای کیمیایی را داشتیم و حمایتش کردیم. دروغ میگوید. آنها دشمن کیمیایی بودند. از خود کیمیایی بپرس چقدر اذیتش کردند تا به شما بگوید چه بلاهایی سرش آوردند. مدیران دهه شصت کارشان دروغ گویی است. اگر کاری هم برای کیمیایی کردند برای آن بود که کیمیایی دیگر خودش نباشد! بشود شبیه همان مدیران. خواست آنها نابودی کیمیایی بود و همه ی زورشان را هم زدند.

من شخصا با قسمت هایی از حرفهای تان موافقم، اما این حرفها و انتقادات اجتماعی-فرهنگی درست شما، چرا در آثارتان مشخص نیست؟ چرا فیلم هایتان جور دیگری است؟ صادقانه بگویم، من بعضی مواقع شرم میکنم تعدادی از کارهای شما را ببینم. خجالت آور است.

چی خجالت آور است؟

 اینکه بعضی از کارهایتان نه فیلمنامه ای دارد و نه کارگردانی و ساختاری و از اول تا آخر عده ای بازیگر از پسر جوان تا مرد 70 ساله میریزند جلوی دوربین فقط میزنند و میرقصند و روو به دوربین قر میدهند بدون هیچ منطق و دلیلی. همینطور بیخود. این سینما نیست.

اینطور نیست کدام آدم 70 ساله در فیلم من رقصیده؟

 کم نیستند. در همین فیلمتان بی خود و بی دلیل شریفی نیا با آن سن و سال میزند میرقصد. چرا؟ کجای اقتضای قصه و درام این را میدهد؟ منظورم از شرم آور این است.

اولا شریفی نیا نمیرقصد دوما شریفی نیا 70 سالش نیست! سوما شما چرا فیلمهای جدی من را اسم نمیبری؟ چرا از «آواز قو» و «خصوصی» و «آبنبات چوبی» نمیگویی؟ چرا این پکیج را با هم نمی بینی؟ من فیلمهای اجتماعی و سیاسی کم نساختم. آن فیلم هایی هم که شما می گویی شرمت میاید حتی نگاه کنی برای حوزه ی اندیشه و پخش از دانشگاه هاروارد که ساخته نشده. برای تحلیل جامعه شناسانه مردم که نساختم. ساخته شده تا همه با خانواده شان بروند سینما فیلم ببیند و سرگرم شوند و حالشان عوض شود. همین. فقط سرگرم شوند.

باور کنید هزار جور میشود سرگرم کرد. این بیش از آنکه سرگرمی باشد لوده بازی های لوس و سطح پایین عده ای آدم چیپ است. من حتی از دیدن آنونس فیلم «آس و پاس» اذیت شدم. نتوانستم ببینم. ده ثانیه بیشتر نگاه نکردم. اینها واقعا چیست؟!

این نظر توست. خیلی هم محترم. اما نظر مردم این نیست. مردم مثل تو فکر نمی کنند. مثل تو نمی بینند هی نگو واقعا شرم آور است. از نظر تو شرم آور است از نظر مردم خیلی هم خوب است و شرم آور نیست. من اگر بروم «زندگی خصوصی» بسازم و مثل آن موقع عده ای آدم بریزند فیلم را از پرده پایین بکشند خوب است؟ آن وقت پول زندگی ام را تو میدهی؟ من باید بیزنس کنم. من دنبال گیشه هستم چرا باید به غیر گیشه فکر کنم؟ فیلم غیر شرعی نساختم و نمیسازم. مردم را سرگرم میکنم. یادم است سر فیلم «شارلاتان» بود که…

ببخشید وسط حرفتان می آیم! گفتید شارلاتان. تنها سکانسی که از فیلم یادم است این است که چند نفر بازیگر همینطور الکی میرفتند هوا پرواز می کردند بعد برمی گشتند زمین یهو شلوارهایشان از پایشان در میامد! باز هم بدون هیچ منطقی. فاجعه بود آن فیلم…

فاجعه نبود و بسیار هم ساختار خوبی داشت و برو ببین چقدر شبکه خانگی فروش کرد. مردم عاشق «شارلاتان» هستند. آن فیلم ساختار و سر و شکل داشت و خیلی هم فیلم خوبی بود. جوری میگویی شلوارهایشان در آمد انگار برهنه بودند! اینها همه اش کارتونی بود و چیز زشت و قبیحی نبود. اتفاقا الان می خواستم همین را بگویم. سر فیلم «شارلاتان» بود که یک نفر از چهره های سرشناس، فیلم را دیده بود و وقتی از سالن آمده بود بیرون نمی خواست پول ما را بدهد. من آنجا بودم. گفتم چه شده؟ نمی دانست فیلم مال من است گفت واقعا فیلم مزخرفی بود! گفتم مزخرف خود تویی! پول فیلم را بده بیاد!.. من فیلم نساختم در کتابخانه ها و انجمن ها تحلیل و تمجید بشود. تو اگر در سالن زمان دیدن فیلم سرگرم شدی و اعصابت خرد نشد و خسته نشدی و تا آخر با اشتیاق فیلم را دیدی، من به خواسته ام رسیدم.

شما در دهه 60 و 70، با فیلمسازهای مطرحی کار کردید. مثل افخمی و الوند و افراد دیگر. چرا در این سالها دیگر با آنها کار نکردید؟ چرا اکثرا پی جوان های تازه وارد رفتید؟

چون الان کار کردن با آن اسم و رسم دارها سودی ندارد. فقط ضرر است. من چرا الان باید به افخمی پول بدهم که برود “روباه” بسازد؟ معلوم است من برای روباه چند میلیارد خرج نمیکنم که تهش چند میلیون توی گیشه فروش کند. من که مثل بعضی ها بیلبوردهای شهری ندارم. به من که پیام بازرگانی مفت و مجانی تلویزیون بهم نمی دهند. من که شهرداری و فارابی هوایم را ندارند. ارشاد هم که ازم پشتیبانی و حمایتی نمیکند. روباه افخمی را چه کسی می بیند؟ من برای فیلم بی مخاطب چرا باید پول خرج کنم؟

می گویند شما به این دلیل با چهره های سرشناس کار نمی کنید چون همیشه عادت دارید در کار فیلمسازها دخالت کنید و خودتان بالای سر کار می ایستید و می خواهید کار را سریع جمع کنند تا هزینه ی تولید پایین بیاید. به همین خاطر با فیلمسازهای مطرح به مشکل می خورید و با جوان های تازه وارد راحتید.

اصلا این حرفها نیست. دروغ است. من نه خودم را از کسی بالاتر میدانم که در کارش دخالت کنم و نه حرف های غیرکارشناسانه میزنم که فیلمسازان، حتی چهره های مطرح بتوانند ایراد بگیرند و بگویند داری اذیت میکنی. من اگر با آنها کار نمیکنم، چون نه پول مفت دارم خرج کنم نه دنبال ساخت فیلم های کم فروشم. اصغر نعیمی را شما میشناسی. پسر فوق العاده ای است. خیلی دوستش دارم. قلم فوق العاده ای دارد و نقدهای سینمایی اش هم از همه بهتر بود. من اصغر را وارد عرصه فیلمسازی و سینما کردم و خودش استعداد داشت و ترقی کرد و بالا رفت. من وقتی فیلم «سلام بر عشق» را برایش تولید کردم و پولش را دادم، برو ببین چقدر هوایش را داشتم. بهترین بازیگرها را آوردم و بهترین امکانات را بهش دادم. اما همین اصغر نعیمی اگر از من می خواست فیلم «سایه های موازی» اش را تهیه و تولید کنم قبول نمیکردم. چون من اصلا این نوع سینما را قبول ندارم. چرا باید پول خرج این چیزها کنم؟ هنوز «سایه های موازی» را ندیدم اما ندید میگویم این فیلمی نیست که برایش سرمایه گذاری کنم. من میخواهم فیلم پرفروش بسازم.




واکنش حسین فرحبخش به فروش بالای فیلم هندی گلزار داد⇐”کما” را دو میلیون نفر دیدند و “سلام بمبئی” را نهایتا یک میلیون و پانصد هزار نفر!

سینماروزان: فروش بالای فیلم هندی پر رقص و آواز “سلام بمبئی” که برخی بخشی از آن را مرهون حضور گلزار می دانند باعث شده حسین فرحبخش که فیلمهایی مانند “کما” و “کلاغ پر” را با حضور گلزار تولید کرده در گفتگو با “هفت صبح” در این باره حرف بزند.

فرحبخش با مقایسه “کما” و “سلام بمبئی” گفته است: الان “سلام بمبئی” خیلی خوب می فروشد اما باز هم فروش آن با “کما” در دهه هشتاد قابل مقایسه نیست. چون بلیت آن زمان 800 تومان بود و “کما” یک میلیارد و هشتصد هزار تومان فروخت یعنی حدود دو میلیون نفر آن را دیدند اما حالا فیلم با بلیت ده هزار تومانی به فروش میلیاردی میرسد که نهایتا تعداد بیننده میشود یک میلیون و پانصد هزار نفر.




بعد از لغو کنسرت بهشهر⇐حمید عسکری تحت تعقیب قضایی قرار گرفت

سینماژورنال: حمید عسکری خواننده موسیقی پاپ که کنسرت اخیرش در بهشهر به دلیل همزمانی با تشییع پیکر یک شهید لغو شد در ادعایی عجیب در صفحه اجتماعی خود از لغو کنسرت به دستور مقامات قضایی خبر داد!

به گزارش سینماژورنال این ادعا خیلی زود با واکنش علی صداقت دادستان عمومی و انقلاب شهرستان بهشهر مواجه شد که از  تعقیب قضایی خواننده نامبرده به دلیل نشر اکاذیب خبر داد.

علی صداقت با زیر سوال بردن ادعای حمید عسکری به “میزان” گفت: هیچ دستور قضایی مبنی بر لغو این کنسرت صادر نشده است.

وی توضیح داد: با توجه به همزمانی برگزاری این کنسرت و تشییع پیکر جانباز شهید حاج احمد عموزاده خلیلی با صلاحدید اداره ارشاد و فرماندار این شهرستان تصمیم گرفته شد که کنسرت مذکور لغو شد.

این مقام قضایی در پایان اظهارکرد: خواننده این کنسرت به دلیل نشر اکاذیب در صفحات مجازی، تحت تعقیب قضایی قرار خواهد گرفت.

 این خواننده در صفحه‌ شخصی‌ خود نوشته بود: کنسرت بهشهر که قرار بود امشب برگزار بشه به دستور مقامات قضایى لغو شد.




ادعای یک تجاری‌ساز خالص و محصول مکتب پویافیلم: فیلم تازه‌ام ترکیبی از ژانرهای مختلف است؛ از ملودرام تا اکشن و فانتزی و کودک!!!

سینماژورنال: آرش معیریان از جمله کارگردانانی است که تقریبا عمده فعالیتهایش در سینمای بدنه و ساختن فیلمهای تجاری بوده است و البته که اغلب آثارش هم در دفتر پویافیلم با همراهی حسین فرحبخش-عبدا.. علیخانی تولید شده است.

به گزارش سینماژورنال معیریان که سالها مدرس دانشگاه بود و همین تجاری‌سازی باعث شد قید تدریس در دانشگاه را هم بزند در همه این سالها کوشیده نوعی خاص از سینمای تجاری که رگه‌هایی از فیلمفارسی و مشتقاتی از سینمای بالیوود در آن وجود دارد را عرضه کند.

تازه ترین محصول این کارگردان “آس و پاس” که باز هم محصولی از پویافیلم است به زودی اکران خواهد شد. معیریان در گفتگویی که درباره این فیلم با “نسیم” داشته ادعا کرده این فیلم ترکیب از ژانرهای مختلف است؛ از ملودرام تا اکشن و فانتزی و کودک!

نگاهم همچنان به مخاطب عام است

معیریان درباره تازه ترین وضعیت اکران «آس و پاس» گفت: نسخه نهایی فیلم آماده شده و منتظر فرصتی هستیم برای اکران آن. در این فیلم هم به مانند فعالیتهای قبلی ام نگاهم به تماشاگر عام است چون فکر می کنم سینما با مخاطب است که معنا پیدا می کند و بدون مخاطب حلقه ای از زنجیره سینما کم می شود.

تجربه ای جدید و ترکیبی از ژانرهای مختلف
معیریان در توصیف فضای کلی «آس و پاس» بیان داشت: این فیلم تجربه جدیدی است در سینمای ایران. جدید از منظر استفاده از تروکاژهای رایانه ای و ویژوال افکتی که پیشتر بخصوص در سینمای تجاری مردم پسند تجربه نشده بود.

آرش معیریان در پاسخ به این پرسش که آیا استفاده از تروکاژهای رایانه ای برای توصیف یک داستان فانتزی است اظهار داشت: «آس و پاس» فیلمی است که مایه های مختلفی دارد؛ هم زمینه ملودرام دارد و هم زمینه اکشن و هم زمینه فانتزی دارد و هم زمینه های مناسب برای کودک و نوجوان. شخصا آن را ترکیبی از ژانرهای مختلف با زیربنای سرگرم سازی مخاطب می دانم.

آرش معیریان که سابقه تولید آثاری در ژانرهای مختلف هم دارد و از جمله یکی از آثار ترسناک استاندارد سینمای ایران با عنوان «احضارشدگان» را ساخته است در چرایی عدم رجعت دوباره به این ژانر پرمخاطب در سینمای دنیا بیان داشت: این برمی گردد به شرایط تولید سینمای ایران در ژانرهای مختلف و چیزی نیست که کارگردان بتواند شخصا به سراغش برود. این تهیه کنندگان هستند که معمولا به کارگردانها پیشنهاد همکاری می دهند و وقتی پیشنهاد در این ژانر به ما نمی شود ترجیحا نمی توانیم چنین فیلمی بسازیم.

 تمامی ژانرها را تجربه کرده ام
وی با اشاره به سوابق کاری اش گفت: من سعی کرده ام تمامی ژانرهای سینمایی را در حد وسعت سینمای ایران کار کنم. از فیلمی کودکانه مثل «فیتیله و ماه پیشونی» گرفته تا یک درام خانوادگی مثل «ساعت شلوغی» و یک فیلم ترسناک مثل «احضارشدگان» و حتی یک مجموعه ماجرایی مثل «رالی ایرانی» که در شبکه خانگی تجربه شد.

معیریان ادامه داد: در تمامی این تجربه ها هم به لحاظ تکنیکی سعی کردم کار استاندارد کنم ولی مشکل اینجاست که غلبه نوعی نگاه ساده انگاری در بدنه شبه‌روشنفکران باعث می شود این طور متبادر شود هر که فیلم برای مردم و مخاطب عام می سازد سطحی قلمداد شود و هر که فیلم جشنواره ای بی مخاطب بسازد، عمیق! در صورتی که اتفاقا همه جای دنیا سختترین کار تولید محصول برای مخاطب عام است وگرنه اینکه با بودجه دولت فیلم کم مخاطب بسازیم واقعا سودی ندارد.

محمدرضا شریفی نیا و حسام نواب صفوی در نمایی از "آس و پاس"
محمدرضا شریفی نیا و حسام نواب صفوی در نمایی از “آس و پاس”



بازیگر زن “آواز قو” به کما رفت+عکس

سینماژورنال: ثریا حکمت بازیگر زن سینما و تلویزیون که در سالیان اخیر مرتب از مشکلات گریبانگیرش به خاطر فقر سخن گفته بود به دلیل عوارض برآمده از یک مسمومیت دارویی به کما رفت.

به گزارش سینماژورنال ثریا حکمت اوایل امسال به دلیل مسمومیت دارویی به بیمارستان منتقل شد و بعد از چند روز بستری شدن مرخص شد اما صبح امروز دوشنبه شانزدهم فروردین ماه دچار تشنج و دوباره به بیمارستان منتقل شد.

بنا به گفته پزشکان وی به دلیل ایجاد لخته خون در مغزش به کما رفته و وضعیت خوبی ندارد.

از “ناجورها” تا “آواز قو”
ثريا حكمت متولد 32 شهر آذری خوی بود و کار بازیگری را با تئاتر آغاز کرد. حکمت از اوایل دهه 50 و با بازی در “ناجورها”ی سعيد مطلبي کار سینما را آغاز کرده و حدودا سه دهه در سینما حضور داشت.

«نقطه ضعف»، «تصویر آخر»، «خواستگاری» و «نیش»  ار جمله مهمترین آثار سینمایی حکمت بوده اند.

او در مجموعه های تلویزیونی نظیر “آپارتمان”، “بر سر دوراهی” و “فاصله” هم بازی کرده بود.

آخرین تجربه بازیگری حکمت به یک دهه و نیم قبل بازمی گشت یعنی ایفای نقش در درام پرتعقیب و گریز “آواز قو”ی سعید اسدی.

در این فیلم ثریا حکمت ایفاگر نقش مادر جوان اول فیلم “پیمان فدایی” بود؛ نقش پیمان را بهرام رادان ایفا می کرد و ثریا حکمت هم نقش مادر او را بازی می کرد. جمشید اسماعیل خانی هم نقش همسر حکمت را بازی می کرد.

 بهرام رادان و ثریا حکمت در نمایی از "آواز قو"/جمشید اسماعیل خانی هم در کماست
بهرام رادان و ثریا حکمت در نمایی از “آواز قو”/جمشید اسماعیل خانی هم در کماست




۱۲ سال بعد از فیلم پرفروش”کما”؛ امین حیایی و محمدرضا گلزار باز هم همبازی می‌شوند

سینماژورنال: امین حیایی و محمدرضا گلزار حدودا 12 سال قبل و در فیلمی به کارگردانی آرش معیریان با نام “کما” در برابر هم ایفای نقش کردند.

به گزارش سینماژورنال “کما” که از محصولات پویافیلم بود در نوروز روی پرده رفت و فروش فوق العاده ای هم داشت.

بعد از آن گلزار و حیایی در آثاری چون “شش و بش” و “ساخت ایران” هم در برابر یکدیگر ایفای نقش کردند اما هیچ کدم از این آثار موفقیت “کما” را تجربه نکردند.

همکاری با کارگردان “من و زیبا” و تهیه کنندگان “ساخت ایران”
حالا و در یک اتفاق تازه “بانی فیلم” خبر داده که احتمالا این دو در تازه ترین فیلم فریدون حسن پور در کنار هم ایفای نقش خواهند کرد.

پیش تولید فیلم سینمایی “ناردون” به کارگردانی و نویسندگی فریدون حسن پور به تازگی آغاز شده و طبق برنامه ریزی ها فیلمبرداری اوایل آبان در شمال کشور آغاز خواهد شد.

تهیه کنندگی “ناردون” را امیر پروین حسینی و منصور سهراب پور برعهده دارند که پیشتر با همین زوج بازیگری سریال “ساخت ایران” را تولید کردند.

آخرین فیلم این کارگردان “من و زیبا” بود که البته موفقیت قابل ملاحظه ای را در گیشه تجربه نکرد.




گلزار در کنار رفیق هندی‌اش+عکس

سینماژورنال: در حالی که ابتدای هفته جاری “پهلاج نیهالانی” مدیر شرکت موشن پیکچر بالیوود به ایران آمده است که بناست وی با همراهی جواد نوروزبیگی فیلمی به نام “سلام بمبئی” را کارگردانی کند.(اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال این پروژه که از حضور محمدرضا گلزار به عنوان بازیگر اصلی خود سود می برد، داستانی عاشقانه را روایت می کند.

پیش از این از حضور تعدادی بازیگر سرشناس هندی در این پروژه که کارگردانی آن را قربان محمدپور برعهده دارد صحبت شده بود.

محمدرضا گلزار که آخرین کار سینمایی اش “خشکسالی و دروغ” بوده به تازگی تصویری از خود را در کنار یک همتای هندی منتشر کرده و ذیل آن به ذکر عنوان “سلام بمبئی” بسنده کرده است.

محمدرضا گلزار
محمدرضا گلزار در کنار رفیق هندی



تبلیغ مسواک آمریکایی توسط گلزار+عکس

سینماژورنال: محمدرضا گلزار بازیگر خوش چهره سینمای ایران به تازگی بازی در درام اقتباسی “خشکسالی و دروغ” را پشت سر گذاشت.

به گزارش سینماژورنال در این درام که توسط پدرام علیزاده کارگردان جوان سینمای ایران ساخته شده است گلزار در برابر بازیگرانی چون علی سرابی، آیدا کیخایی و پگاه آهنگرانی ایفای نقش کرده است.

در کنار فعالیت بازیگری گلزار اخیرا قراردادی را با گروه بهداشتی “سان استارز” منعقد نموده است و به عنوان یک چهره معروف برای این گروه آمریکایی که با نشان تجاری “جی.یو.ام” شناخته می شود تبلیغ می کند.

پایه گذاری در شیکاگو

گروه سان استارز در 1923 توسط یک دندانپزشک به نام “جان اُ. باتلر” در شیکاگو بنیان گذاری شد و دیری نگذشت که به عنوان یکی از شرکتهای مهم تولید محصولات بهداشتی دهان و دندان در بیش از 90 کشور دنیا معرفی شد.

این گروه بهداشتی بیش از هر چیز به واسطه مسواکهای خود شهره است؛ بسیاری از دندانپزشکان، مسواکهایی که این گروه تولید می کند را در جهت تسهیل پاکیزگی کامل دندان به بیماران خویش معرفی می کنند.

محمدرضا گلزار اولین تصویر تبلیغاتی خود با برند این شرکت را به تازگی در صفحه اجتماعی خود منتشر کرد.

محمدرضا گلزار
محمدرضا گلزار با تبلیغ برند “جی.یو.ام”