بر کیومرث پوراحمد چه گذشت از #پرونده_باز_است تا #ویلای_ساحلی!؟
|
سینماروزان/حامد مظفری: #کیومرث_پوراحمد در سالهای انتهایی عمر خویش سعی زیادی کرد علیرغم عوض شدن بازی ارگانها همچنان فیلم بسازد و در دور فیلمسازی بماند و فارغ از ساختار، سوژه هایی برای آثار آخر خود تدارک دید که از سوءرفتارهای والد-مولود تا فسق والده و درنهایت قصاص نوجوان، سوژههایی خط قرمزی بودند. او با کمک علی قائممقامی تهيهکننده فیلمهای آخرش که از مدیران تولید باسابقه بود، با حداقل ممیزی برای آثارش پروانه گرفت و آنها را ساخت ولی نه جشنواره های فجر با او مهربان بود و نه ساختار پخش و…
البته همین ماندن در دور فیلمسازی بود که باعث شد چندین بار وعده حمایت از تولید سریال را به او بدهند ولی چون بازی شبکه های سفارش دهنده هم عوض شده بود و پوراحمد تن به این بازیها نمیداد نتوانست حتی فصل دوم همان سریال مخاطبپسند #سرنخ را تولید کند ولی او تا روزهای انتهایی عمر درگیر فیلمسازی بود و آخرین فیلمش در جشنواره مهجور فجر۴۱ هم به نمایش درآمد ولی متاسفانه ورای بایکوت پوراحمد حتی برخی بازی های خوب فیلم و ازجمله بازی علی باقری و چند نوجوان اصلی فیلم نادیده گرفته شد.
این روزها فیلم آخر پوراحمد #پرونده_باز_است به اکران آنلاین رسیده و تازه برخی فهمیده اند رجوع پوراحمد به فضاهای نوجوانانه سابقش در بطن سوژه ای خط قرمزی، فیلم قابل تحملی ساخته.
در سوی مقابل فیلم یکی دیگر از فیلمسازان رشد کرده در بعد از انقلاب یعنی کیانوش عیاری با عنوان #ویلای_ساحلی نیز روی پرده رفته؛ فيلمي که علیرغم خستگی در دکوپاژ باز فرازهایی دارد مثل همان ورود کیومرث پوراحمد در نقش خودش در فیلم که نبض تازه ای به انتهای فیلم میدهد و ای کاش عیاری این تکه را جلوتر میآورد و داستان پردازی را حول یک فیلم در فیلم پیش میبرد تا دوز کمدی از نوع سیاه، بیشتر هم شود.
آنچه در قیاس نگاه پوراحمد در کارگردانی پرونده باز است با بازیگری در ویلای ساحلی میبینیم نوعی نگاه عاقل اندر سفیه است؛ نگاه کنید به آنجا که پوراحمد بعد از پسند کردن ویلای اجاره ای دو شارلاتان، سرش را پایین میندازد و میرود و فقط به دستیار، اشاره ای گذرا میکند که یعنی شد شد، نشد نشد!
این فلسفه زور نزدن برای تغییر سرنوشت در پایان پرونده باز است هم محسوس است و آن دستنوشته پوراحمد که بیخیال ذبح فیلم در فجر، به فکر نجات حتی یک نوجوان از قصاص باشید نیز شاهد مثال.
بعد از انتحار پوراحمد فراوان متل و مثل و خاطره و کاریکلماتور و حدیث نفس و… درباره علت مرگ عنوان شد و حتی منتقدنمایانی که روزگاری روی گرده پوراحمد کلی یارانه کاغذ و ویژه نامه های کیلویی و… به بدن زدند اما این اواخر حتی نوشتههایش را چاپ نمیکردند نیز شدند عاشقان مرام کیو!
ولی هیچ کس نگفت پوراحمد اگر میماند چه میشد؟ وقتی حتی بعد از مرگ و هنگام اکران سینما یا اکران آنلاین، یک مدیر پیدا نشد که پنج بیلبورد برای معرفی آخرین یادگاری او تخصیص دهد؟؟ پوراحمد اگر میماند و این ناملایمات را میدید، چه میکرد؟ احتمالا پوزخندی میزد و میرفت سر سوژه بعدی!
همین دیگر! گاهی دانستن راز و رمز حیات بیشتر از کشف رمز انتحار، موثر است البته اگر در انتظار انتحار بعدی نباشیم!
ردّصلاحیتشدگان مجلس در یادبود پوراحمد!+عکس
|
سینماروزان/مهدی فلاح صابر: شامگاه دوازده مرداد ماه مراسم یادبود کیومرث پوراحمد و نمایش فیلم “پرونده باز است” آخرین یادگاری این فیلمساز، با حضور پرشمار چهرهها در پردیس ملت برگزار شد.
اجرای این مراسم بر عهده امیرمحمد زند بود.
سیروس الوند و علیرضا زرین دست با ذکر خاطرات و خصوصیات اخلاقی پوراحمد، یاد این کارگردان فقید را گرامی داشتند.
نسیم ادبی به نمایندگی از بازیگران “پرونده باز است” از خصوصیات حرفه ای پوراحمد هنگام تولید “پرونده باز است” مطالبی را بیان کرد.
علی مطهری و محمود صادقی نمایندگان سابق مجلس که به دلیل رد صلاحیت نتوانستند در آخرین دوره انتخابات مجلس شرکت کنند ازجمله مهمانان سیاسی یادبود پوراحمد بودند که بعد از تماشای فیلم پرونده باز است از مضمون مبتلابه آن گفتند.
در این مراسم چهره هایی همچون مسعود جعفری جوزانی، علیرضا زرین دست، کیانوش عیاری، ابوالفضل پورعرب، سیروس الوند، هارون یشایایی، غلامرضا موسوی، محمدرضا دلپاک، اصغر هاشمی، بهاره رهنما، شهره سلطانی، احمد امینی، بهزاد عبدی، حسن زاهدی، احمد رمضانزاده، دانش اقباشاوی، اصغر نعیمی، فرهاد قائمیان، قربان محمدپور، نفیسه روشن، هدیه آزیدهاک، المیرا دهقانی، علی ژکان، آرش برومند، محمدرضا غفاری، نسیم ادبی، شادی مختاری، روانبخش صادقی و… حضور داشتند. کامران ملکی از مدیران صنفی خوشنام سینما و سعید خانی مدیر پخش خانهفیلم از دیگر حاضران این اکران مردمی بودند.
در خلاصه “پرونده باز است” به تهیهکنندگی علی قائم مقامی آمده است: فرهاد نوجوان ۱۵ ساله ناخواسته مرتکب قتل می شود و حالا منتظر حکم دادگاه است.
عکس: عباس بغدادی
علی قائممقامی تهیهکننده آخرین فیلم کیومرث پوراحمد در گفتگویی تفصیلی بیان کرد: فیلم را ندیدند و قصدشان این بود که پوراحمد را بزنند!/پوراحمد یازده سال قبل میخواست #پرونده_باز_است را بسازد ولی مجوز ندادند!/در این سالها فراوان وعده پوچ به پوراحمد دادند…/هیچ نهادی در تولید #پرونده… مشارکت نکرد!!/برخی که در زمان فوت پوراحمد، مدام در حال استوری بودند درزمان اکران، سکوت کردند!/سینمای اجتماعی در حال حذف شدن از چرخه اکران است!/ فقط حوزه هنری است که از اکران آثار اجتماعی حمایت میکند!/چگونه ممکن است فیلمی که قوه قضاییه آن را تایید کرده، ایراد حقوقی داشته باشد؟؟
|
سینماروزان: قبول دارم «پرونده باز است» بیاشکال نیست اما آنچه برای این فیلم در جشنواره فجر۴۱ اتفاق افتاد و هجمههایی که به این فیلم شد حق پوراحمد نبود. جدای از نقدهای حرفهای در این عرصه افرادی به اهانت پرداختند که البته معتقدم فیلم را درست ندیدند و قصدشان این بود که پوراحمد را بزنند.
علی قائم مقامی تهیهکننده آخرین فیلمهای پوراحمد با بیان مطلب فوق به خبرگزاری تسنیم گفت: پوراحمد دوست داشت این فیلم ساخته شود. یازده سال قبل قرار بود با تهیه کننده دیگری این کار را بسازد. به دنبال مجوزهایش رفتند ولی نتوانستند بگیرند. در سال ۹۳ پروانه ساخت گرفتیم که این فیلم را باهم بسازیم اما شرایط به سمت دیگری رفت و پوراحمد گفت فیلمنامه دیگری دارد به نام «کفشهایم کو» که درباره آلزایمر بود و ما روی این فیلم متمرکز شدیم. بعد تیغ و ترمه را ساختیم. من مشغول یک کار کودک به نام گل به خودی شدم چون کارگردان فیلم کار اولی بود نیاز به مشاور کارگردان داشت او پذیرفت مشاور شود. بعد وارد تولید «پرونده باز است» شدیم. من گفته بودم هر کاری پوراحمد بسازد همراهش هستم چون به هر حال یک شخصیت بزرگ است. در نهایت پاییز 1400 تصمیم گرفتیم این فیلم را بسازیم. با تلاشهایی که کردیم دیدیم کار به جشنواره نمیرسد و دوباره در تابستان 1401 پیش تولید را شروع کردیم.
وی ادامه داد: در این سالها تعدادی افراد به ایشان وعده و وعید دادند که فیلم هایش را سرمایه گذاری یا تهیه میکنند اما این حرف ها پوچ بود و دریغ از هزار تومان کمک! هربار فیلمی که تمام میشد، علیرغم اختلاف نظرهایی که داشتیم فیلم بعدی را تولید میکردیم. سه سال قبل فیلمنامهای نوشته بود به نام “مادر من” قرار بود باهم کار کنیم ولی نشد…
قائم مقامی افزود: سه فیلمی که در سالهای اخیر با پوراحمد ساختیم با منابع محدود مالی تولید شد چون تهیه کننده ارگانی نیستم و تهیه کننده بخش خصوصی هستم. بله اگر حمایت دولتی و بودجه خوبی داشتیم وضع فرق میکرد. به هر حال این فیلمسازان قدیمی علاقهمند به کار هستند و پوراحمد بارها گفته بود اگر فیلم نسازم افسردگی میگیرم کار دیگری بلد نیستم و باید سر صحنه بروم.
علی قائم مقامی با ردّ شایعات حمایت هنگفت از تولید پرونده باز است، بیان داشت: هیچ نهادی در تولید این فیلم مشارکت ندارد اما با موافقت مدیر عامل وقت فارابی فقط مبلغی قرض دادند که باید پس داده شود.
این تهیهکننده درباره اوضاع اکران فیلم اظهار داشت: به هر حال سینماداران بخش خصوصی به فروش فکر میکنند و میگویند هزینهها بالاست البته تا حدودی هم حق دارند که کمدی اکران کند. شورای صنفی نمایش تلاش میکند وضعیت اکران بهتر شود ولی شرایط اکران پیچیده است. البته سینماهای دولتی و حاکمیتی مثل حوزه هنری با آثار اجتماعی همراهی بیشتر میکنند اما در مجموع سینمای اجتماعی در حال حذف شدن از چرخه اکران است. برخی که در زمان فوت، مدام در حال پست و استوری و مصاحبه بودند درزمان اکران و کمک به بهتر دیده شدن فیلم، از یک اظهار نظر کوچک دریغ و کامله سکوت کردند!
قائم مقامی با تاکید بر ریزه کاری های حقوقی فیلم گفت: در تولید این فیلم قوه قضائیه واقعا همراهی معنوی داشت. در ایام جشنواره برخی از افراد که در هر زمینهای اظهار نظر میکنند، انتقاد میکردند که مسائل حقوقی و قضایی در فیلم رعایت نشده. چطور ممکن است فیلمنامهای که کارشناسان قوه قضائیه آن را خوانده و فیلم نهایی را هم دیده و تایید کردهاند، ایراد حقوقی داشته باشد؟
هنرمند، آدم اضافی است مگر آن که مُرده باشد؟!/اصغر نعیمی نویسنده و کارگردان مطرح کرد
|
سینماروزان: اصغر نعیمی نویسنده و کارگردان سینما در یادداشتی با عنوان #آدم_اضافی به انتقاد از ساختارهایی پرداخت که به جای توجه به هنرمندان راستین به کاسبکاران غیرمتخصص بها میدهد و نتیجه آن هم سرخورده شدن بسیاری از هنرمندان اصیل و گاهی مرگ خودخواسته…
متن یادداشت اصغر نعیمی را بخوانید:
خودکشی سه نفر از اهالی سینمای ایران در چند ماه اخیر در کنار آمار بالای سکتههای قلبی منجر به فوت در میان هنرمندان جوان و شیوع گسترده روحیه یاس و نومیدی، حاصل سیاستهای مخرب و غیرعادلانهای است که در این سالها اهالی سینما را گرفتار خود کرده و هنرمند را نه به مثابه انسانی آزاد بلکه فردی وابسته و تسلیم اوامر آمرانه بالادستیها میخواهد.
از کیومرث پوراحمد به ظاهر موفق که تقریبا هر سال فیلم میساخت اما در شرایط نابسامان و احتمالا با مضامینی نه چندان دلخواه تا محسن جعفری راد منتقد و مستندساز که درمانده معیشت روزانه بود تا صدابردار کاربلدی همچون مازیار شیخ محبوبی با دورههای طولانی بیکاری و عسرت و مرگهای نابهنگام دیگر، همه محصول فقدان یک ساز و کار درست برای حراست از استعدادها و سرمایههای فرهنگی کشوری است که نه فقط در بخش هنر و سینما، که در تمام شئون اجتماعی، مردمش به حال خود رها شدهاند.
موفقیت سرش را بخورد، شوربختانه در دورانی به سر میبریم که حتا کار شرافتمندانه و تامین معاش، نه در گرو سلامت، تخصص، استعداد یا سختکوشی که وابسته به عواملی غیرمعمول و خارج از کنترل آدمی است که اگر جز این بود اینهمه آدم کم استعداد، ناسالم و غیرمتخصص فربه، موفق و پرکار نبودند.
مشخص است که در سینمای امروز، و البته در سطح وسیعتر در جامعه، برای موفقیت و حتی زنده ماندن فقط داشتن استعداد سازگاری با قدرت کافی است. در چنین احوالی زرنگها به هزار ترفند و زد و بند میزنند و میبرند و آنها که ساده، به ظاهر بی دست و پا، آسیبپذیر، حساس یا فاقد توان سازگاری هستند جا میمانند، زیر پای زرنگها له میشوند و میمیرند یا گرفتار افسردگی و انزوا، با آرزوی مرگ، منتظر آن میمانند. البته در روزگاری به سر میبریم که متاسفانه اینها عارضهای عمومی است اما شدت آسیبهای آن در میان هنرمندان شدیدتر است چرا که فعالیت هنری و کار سینما علاوه بر معیشت، جنبههای ذوقی و روانی فرد را هم درگیر خود میکند تا حدی که اختلال در آن عملا به یک بحران در هویت و فروپاشی کامل روحی میانجامد.
این میان توقع بیهوده و سادهلوحانهای است که از مدیران و مسئولان توقعِ تلاش یا عزمی برای تغییر این روند مخرب داشته باشیم. آنها که سکان مدیریت و مسئولیت را بر عهده دارند خود برای بقا، سیاست اتحاد با زرنگها را پیشه کردهاند و به نظر میرسد حوصلهشان از طیف وسیع آدم معمولیها سر رفته.
کاهش منابع و بحران اقتصادی این ترجیح را به وجود آورده که هر چه کمتر، بهتر. در برنامههای اصلاح نژادی هم سیاست این بود که افراد پیر، بیمار، ضعیف زودتر حذف شوند. در چنین محاسبهای هنرمند و در اینجا سینماگر اساسا آدم به دردنخوری است، مگر اینکه هنرش در خدمت منافع باشد یا با آن برایمان پول بسازد. جز این اگر بود، مردهاش بهتر است تا اینکه زنده باشد الکی نق بزند و با انتظاراتش دست و پاگیر به دردبخورها و پولسازها باشد.
در این تفکر هنرمند و روشنفکر آدم اضافی و مزاحمی است. برای همین سینماگری که خودکشی میکند یا میمیرد ناگهان ارج و احترام ویژه میابد، چون در این معادله هنرمند خوب، هنرمند مرده است.
آخرین یادگاری #پوراحمد به سینماها میاید+پوستر
|
سینماروزان/مهدی فلاح صابر: شورای صنفی نمایش مقرر کرد آخرین فیلم “زنده یاد کیومرث پوراحمد” از روز چهارشنبه ۱۴تیر در سینماهای سراسر کشور اکران شود.
پوستر افتتاحیه فیلم با طرحی از زنده یاد کیومرث پوراحمد منتشر شد.
در خلاصه داستان آمده است: فرهاد نوجوان 15 ساله ناخواسته مرتکب قتل می شود و حالا منتظر حکم دادگاه است.
بازیگران :
پژمان بازغی ، محمدرضا غفاری ، نسیم ادبی ، حسین پاکدل ، شادی مختاری ، علی باقری ، رها فریدونی ، اعظم عرفانی و با حضور سام قریبیان ، مه لقا باقری ، جواد طوسی
کارگردان : کیومرث پوراحمد
تهیه کننده : علی قائم مقامی
طراح پوستر: محمد موحدنیا
پخش از خانه فیلم
صدور پروانه #پرونده_باز_است؛ آخرین یادگاری پوراحمد
|
سینماروزان/کیوان بهارلویی: شورای پروانه نمایش فیلمهای سینمایی با صدور پروانه نمایش یک فیلم موافقت کرد.
شورای پروانه نمایش فیلمهای سینمایی در جلسه اخیر با صدور پروانه نمایش برای فیلم «پرونده باز است» به تهیهکنندگی سیدعلی قائم مقامی و کارگردانی کیومرث پوراحمد موافقت کرد.
#پرونده_باز_است آخرین فیلم خالق قصه های مجید است که در جشنواره فجر۴۱ رونمایی شد ولی با بایکوت غیرمنتظره توسط هیات داوران مواجه گردید.
بازی های بازیگران نوجوان فیلم و کنار آن ایفای نقشهای متفاوت علی باقری و پژمان بازغی در این فیلم حداقل لایق کاندیداتوری فجر بود ولی حاشیه بر متن غلبه کرد و…
این فیلم بازگشت پوراحمد به فضای نوجوانانهای است که سالها در آن کار کرده بود با مضمونی درباره قصاص نوجوانی که ناخواسته یکی از رفقای خویش را به قتل رسانده.
پخش #پرونده_باز_است به خانهفیلم سپرده شده و آخرین یادگاری پوراحمد به زودی اکران خواهد شد.
خدمات متقابل پوراحمد و نظام!
|
سینماروزان/حامد مظفری: بالاگرفتن تب پوراحمدشناسی بلافاصله بعد از مرگ دردناک این فیلمساز، و انواع و اقسام اظهار نظرها و شایعات مانند هر رخداد اجتماعی این روزها ، کم کم رو به نشیب گذاشته و به مانند هر جوزدگی دیگر بزودی جای خود را به تبی تازه در فضای مجازی خواهد داد و…
یکی از آفات جوزدگیهای این چنینی قلب واقعیات تاریخی به گونهای است که اغراض سیاستزده گعدههای دخانی را ارضا کند و ازجمله در این مورد خاص توصیف پوراحمد در قامت یک کارگردان مبارز و معترض و یک چریک پیر است!
در سالگرد شهادت سیدمرتضی آوینی ورای مرور مسیری که پوراحمد پیمود، تمرکز بر خدمات متقابل پوراحمد و نظام میتواند تلاشی باشد برای آشکار شدن اینکه اتفاقا پوراحمد نه تنها علاقه ای به مبارزه با سیستم نداشته که اتفاقا در ساختار نظام و حمایت ارگانهای مختلف توانست آثاری متنوع بسازد.
نخست باید بدانیم او دست پرورده ی نادر ابراهیمی است و طبق اظهاراتش در تاریخ شفاهی موزه ی سینما، خود را در زندگی فقط مدیون او میداند، نادر ابراهیمی تقریبا تنها سینماگر پیش از انقلاب بود که ارتباط وثیقی با انقلابیون و حتی بخش های فرهنگی و هنری حوزه ی علمیه داشت و برخلاف ماه عسل مسعود کیمیایی مدیر شبکه ی دوم انقلاب که با اعدام قطبزاده شکرآب شد ، ابراهیمی به تربیت نسل جوان هنرمند برای انقلاب پرداخت و نیروهای تازه نفس انقلابی را وارد عرصه کرد.
از این رو پوراحمد نیز به تاسی از استاد فرصت را برای تحقق آرزوی دیرینش، فیلمسازی مناسب و مهیا دید و در نخستین سال دهه ی شصت در رادیکال ترین حالت سازمان صدا و سیما در اوج پاکسازی ها و درگیری های حاد سیاسی موفق به ساخت سریال #تابستان_سال_آینده در مقام کارگردان و تهیه کننده شد.
او سپس در نهاد دیگری که موسس آن ملکه ی سابق ایران بود و رییس سابقش دوست نزدیک ملکه و از عجائب روزگار، هنرمندانش غالبا چپ(!!!) مشغول به کار شد؛ «کانون پرورش فکری…» که به خاطر موسس و رییس و اعضایش پاکسازی کامل شده بود.
او در کانون فیلم های کوتاه کودکانه ساخت و سپس یک فیلم ضد حکومت پهلوی با نام #تاتوره. او در مصاحبه ی شفاهی موزه ی سینما صراحتا میگوید اولین فیلم بنیاد فارابی را من ساختم ، این حمایت در دهه شصت همچنان ادامه داشت و پوراحمد با حمایت مدیران وقت فارابی توانست به عنوان یک جوان تحتالحمایه جمهوری اسلامی رشد کند و فیلمهایی مانند بی بی چلچله، لنگرگاه و شکار خاموش را بسازد.
در دهههای هفتاد و هشتاد پوراحمد به غیر از ساخت سریالهایی نظیر قصههای مجید و سرنخ و پرانتز باز برای سیمای جمهوری اسلامی، فیلم دفاع مقدسی #اتوبوس_شب را ساخت؛ اتوبوس شب یک تلهفیلم برای سیمافیلم نهاد وابسته به صدا و سیما به تهیه کنندگی ریاست روایت فتح بود که به عنوان یک فیلم سینمایی عرضه و به خاطر مضمون دفاع مقدسی مورد توجه اربابان جشنواره در دوره ی استیلای راست گرایان افراطی قرار گرفت.
پوراحمد برای حوزه هم کار کرد. او که زمانی دستیاری کیارستمی را در «خانه دوست کجاست»کرده بود و در مدح استادش ستایش نامه ها مینوشت و حتی تحت تاثیر افراطی از فیلمسازی استاد ، فیلم #گاویار را برای تلویزیون ساخت، بعد از آشنایی با مرتضی آوینی و تحت تاثیر مواضع آن زمان حوزه و آوینی ، همانند اربابان حوزه علیه کیارستمی ، سینمایش و نحوه ی فیلمسازی اش مطالبی را منتشر کرد ، او مدتی بعد از شهادت آوینی فیلم #مرتضی_و_ما را در باره ی اندیشه های او ساخت که لحنی ضد جریان موسوم به روشنفکری را در آن می شد پی گرفت.
پوراحمد بعد از شهادت آوینی و با جدایی شماری از یاران آوینی از حوزه تحت مدیریت زم، همچنان در حوزه ماند و با حمایت محمدعلی زم کار خود را ادامه داد و ابتدا فیلم آیینی #به_خاطر_هانیه و سپس #خواهران_غریب را با مشارکت حوزه ساخت که در جشنواره فجر۱۴ با حضور برج مینو، بوی پیراهن یوسف، بازمانده، چهره، سفر به چزابه، لیلی با من است، نون و گلدون و…، به غیر از پنج کاندیداتوری، سیمرغ کارگردانی! را گرفت؛ در نخستین جشنواره ای که جناح راست افراطی در تاریخ سینما برگزار کردند در زمان وزارت مصطفی میرسلیم و معاونت سینمایی عزت ضرغامی!
پوراحمد بعد از تحسین و تقدیر فراوان بابت تولید خواهران غریب با شراکت حوزه هنری، میخواست با حمایت بنیاد روایت #فیلم_کابینه را در نقد پهلوی دوم بسازد که روی پرده عریض به نتیجه نرسید و به شکل مکتوب به دست دوستدارانش رسید و درنهایت درونمایه ی کابینه که بر فساد دربار و خاندان سلطنت متمرکز بود، شد سریال معمای شاه. این اواخر و در دهه نود هم که پوراحمد فیلم دفاع مقدسی پنجاه قدم آخر را با حمایت روایت فتح ساخت که در زمره آثار مطلوب تماشاگران عام و خاص نبود.
پوراحمد در سالهای اخیر تحت حمایت علی قائممقامی- از متنفذین صنف منسجم تولید سینما و از اعضای ادوار هیأت مدیره خانه سینما- سه فیلم کفشهایم کو، تیغ و ترمه و پرونده باز است را ساخت. #تیغ_و_ترمه در مذمت مشروبخواری و الکلیسم وتقبیح سبک زندگی های آزاد و غربگرایانه بود، #کفشهایم_کو به آلزایمر از دید عاطفی میپرداخت و در فیلم آخر #پرونده_باز_است از منظر مضمونی مماس بر خط قرمزهای متداول مرتبط با مضمون قصاص نوجوانان پیش رفت ولی نه تنها آثارش با حداقل ممیزی در جشنواره ی فجر اکران شد که در تولید این آثار همراهی تلویحی ارگانهای مختلف از بنیاد فارابی تا دستگاه قضا وجود داشت.
باری پوراحمد نه تنها هیچ وقت با آثارش دغدغه تقابل با ساختار را نداشت که منطبق با موازین ساختار، فیلمهایش را ساخت و حمایتهایش را دریافت کرد- که بعضا حقش هم بود- چنانکه در این مسیر فیلم خوبی مثل #شب_یلدا را هم به تهیه کنندگی موسسه فرهنگ تماشا که احمدرضا درویش جزو شرکای اصلی آن بود ساخت که به کل کارنامهاش میارزد. اما حتی در آن عاشقانه زیبا هم هیچ رگه ی اعتراضی جدی در آن سالهای رادیکال و پر افت و خیز سیاسی نمیبینیم، به یاد بیاورید صحنهی مواجههی عطوفانه و منطقی پلیس با مرد جوانی که به خاطر شکست عشقی خود را در خانه زندانی کرده است؛ آن هم در زمانی که سینمای اجتماعی حتی در آثار تجاری خود همانند #آواز_قوی سعید اسدی از محصولات پویافیلم بسیار معترضتر و جسورتر از این بودند.
خلاصه از پوراحمد نمی توان صمد بهرنگی ثانی درست کرد چرا که با اندکی مطالعه در منابع، فراز و فرود زندگی همه به معرض تماشا و قضاوت گذاشته شده و حتی اگر اغلب دچار نسیان شوند ، باز گفتگوهای شفاهی و تیتراژ فیلم های ساخته شده و انبوهی سند و مدرک دیگر موجود است.
می ماند گفتگوهایی که او معترضانه سخن می راند و شکوه می کند! چه کسی است نداند چنین هنرمندانی که نه در آثار و حوزه ی تفکری که در میتینگ های انتخاباتی داخل نظام به وقت انتخابات با دستبند سبز و بنفش و سفید حرفهای معترضانه میزنند و بر شور و شوق جوانان می افزایند و تنور انتخابات را گرم میکنند تا چه حد مطلوب نظامند و شبهاپوزیسیون برخاسته از دل میتینگ ها بلافاصله با پروژه ای از روایت فتح یا دفتر سینمایی یکی از سرداران قدیمی عرصه ی سینما ، به محصول مصلحت، به بار خواهند نشست!؟
و یک نکته در پایان که ممکن است نقدی باشد که ای برادر چهل سال پیش همگان طور دیگری فکر میکردند و همه باورهایی دگر داشتند و اصلا چهل سال پیش ، فارابی و کانون و تلویزیون ، نه، کجای دیگری بود برای فیلمسازی ؟ آن موقع چاره ی دیگری نبود …
اما جوابی که به روشنی پیش چشمان همه است؛ بسیاری همان موقع رفتند و به بهای فیلمساز شدن پای در این نهاد ها نگذاشتند و یا پس از یادگیری و سفت شدن جای پایشان رخت خویش را از ورطه ی فیلمسازی دولتی بیرون کشیدند اما آن مرحوم پس از چند دهه روبه دوربین برنامه خندوانه می گوید: مسئولان به سراغ ما نمی آیند؛ من فیلم کودک خوب میسازم، فیلم جنگی میسازم، فیلم خانوادگی عاطفی می توانم بسازم اما کسی سراغ ما را نمی گیرد!
این یعنی خود پوراحمد فیلمسازی خود را جدا از حمایت های معنوی و مادی دولتی و مسئولان نمیداند. شاید دو فیلم #گل_یخ و #نوک_برج که برای او شکست همه جانبه محسوب می شدند ، علت هراس او از بخش خصوصی و پناه گرفتن در مأمن دفاتر ارگانی روایت فتح و سیما فیلم بود..
در این شرایط برساختن هر پرسونای دیگری جز فیلمسازی خاطرهساز که ابایی نداشت با حمایت ارگانهای دولتی یا سرداران دیرین سینما، فیلم بسازد، خطاست….و ایضا او را فیلمساز معترضی که صدای اعتراض نسل خویش در هر دهه و برهه ای بود خواندن، جفا نیست به پرویز صیاد ، رضا علامه زاده، مسعود اسداللهی، زکریا هاشمی و کوچندگان دیگر از عالم هنر وسینما در دهه های بعد …؟؟؟
مرگ کیومرث پوراحمد؛ خالق #قصههای_مجید و #شب_یلدا
|
سینماروزان/مهدی فلاح صابر: کیومرث پوراحمد فیلمساز باسابقه سینما و تلویزیون در ۷۴ سالگی از دنیا رفت.
کیومرث پوراحمد متولد سال ۱۳۲۸ در نجف آباد استان اصفهان بود و از اوایل دهه پنجاه با دستیاری نادر ابراهیمی در سریال آتش بدون دود کار حرفه ای خود را شروع کرد.
پوراحمد فعالیت مستقل خود به عنوان کارگردان را از اوایل دهه شصت و با فیلمهایی نظیر تاتوره و بیبیچلچله استارت زد و سپس لنگرگاه و شکار خاموش را ساخت.
پوراحمد از جمله نویسندگان سالهای دور مجله فیلم بود و این سابقه باعث شد اغلب آثار اولیهاش و حتی کمدی شکست خورده شکار خاموش، توسط این مجله مورد توجه قرار گیرد یا فیلم میانه لنگرگاه او انتخاب منتقدین شد در جشنواره ای که فیلم سرب کیمیایی را داشت!!!
به جز این فعالیت هایش در گونه کودک نوعی قرابت حرفهای میان او و فرشته طائرپور ایجاد کرد و به یکی از فیلمسازان محبوب فارابی دهه شصت، بدلش نمود.
شهرت برای پوراحمد با ساخت سریال قصه های مجید رقم خورد و هم او و هم مادرش پروین دخت یزدانیان را شهره ایران کرد. پوراحمد یک دهه بعد از قصه های مجید بار دیگر با ساخت فیلم عاشقانه شب یلدا توجهات را به خود جلب کرد و پس از آن نیز با فیلم جنگی اتوبوس شب.
سریالهای سرنخ و پرانتز باز و فیلمهای نوک برج، خواهران غریب، به خاطر هانیه، تیغ و ترمه و کفشهایم کو از جمله آثار پوراحمد بودهاند.
پوراحمد سال گذشته فیلم پرونده باز است را ساخت که در جشنواره فجر شرکت داشت ولی متاسفانه از سوی هیات داوران فجر۴۱ کاملا بایکوت شد و نه بازی های نوجوانان فیلم تقدیر شد و نه نگاه نوی سازنده به مقوله قصاص!
منوچهر پوراحمد بازیگر سینمای قبل از انقلاب و کارگردان، برادر بزرگتر کیومرث پوراحمد بود. پوراحمد یک دختر به نام مریم پوراحمد داشت با دامادی فرانسوی!
درباره علت مرگ پوراحمد حرف و حدیث فراوان است؛ تهیهکننده فیلمهای متاخر پوراحمد از سکته قلبی گفته ولی برخی از نزدیکان، شبهه انتحار را طرح کردهاند؟؟!!
پرسشهای روزنامه کیهان از کیومرث پوراحمد: مگر در اوج آشوبهای امسال، با حمایت قوه قضائیه امکان تصویربرداری فیلم #پرونده_باز_است در زندان قزل حصار را نیافتید؟/چطور ممکن است هم از لطف و حمایت قوه قضائیه بهره ببرید و هم ژست داغداری بگیرید؟/چرا همان زمان که در قزلحصار فیلمبرداری میکردید ژست داغداری نگرفتید؟/اگر این رفتارها، #نمایشی نیست پس چیست؟
|
سینماروزان/روحالله نشیبا: کیومرث پوراحمد سازنده آثاری همچون شب یلدا و قصههای مجید امسال در جشنواره فجر فیلم #پرونده_باز_است را داشت که با وجود نگاه متفاوت به پدیده قصاص و بازی قابل تأمل بازیگران نوجوان از سوی هیات داوران کاملا بایکوت شد.
روزنامه کیهان در گزارشی با عنوان جنبش ریاکاران، به پوراحمد خرده گرفته که چرا با حمایت قوه قضائیه فیلم ساخته ولی در عین حال در مهمترین جشنواره حاکمیتی مملکت حضور نیافته؟
متن گزارش کیهان درباره پوراحمد را بخوانید:
کیومرث پوراحمد از جمله سینماگرانی است که در جریان آشوبهای امسال به زندان رفت؛ البته نه برای مجازات، بلکه برای استفاده از حمایت قوه قضائیه و سازمان زندانها جهت ساخت فیلم، گذرش به زندان افتاد!
پوراحمد امسال با فیلم «پرونده باز است» در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر شرکت کرد اما در جشنواره حضور نیافت و طی بیانیهای اعلام کرد: «تهيهكننده و بعضى عوامل فيلم مايل بودهاند فیلم «پرونده باز است» در جشنواره باشد، اما من، نويسنده و كارگردان… با اين همه داغى كه بر دل داريم ديگر چه جشنى، چه جشنوارهاى!؟»
اما دلیل اصلی پوراحمد از نیامدن به جشنواره این بوده که احتمالا خودش از قبل میدانسته چه افتضاحی ساخته و فیلمش با موج انتقاد منتقدان و اهالی رسانه مواجه خواهد شد. چون پوراحمد در شرایطی اینگونه حالت مخالف گرفته و خود را داغدار این روزها معرفی کرده که وی دقیقا در اوج آشوبهای امسال، با حمایت قوه قضائیه امکان تصویربرداری فیلم جدیدش در زندان قزل حصار، کانون اصلاح و تربیت و دادگستری تهران را یافته است.
جای سؤال است که چطور ممکن است یک فیلمساز، هم از لطف و حمایت قوه قضائیه بهره ببرد و فیلمش را با حمایت نهادهای حاکمیتی چون مرکز رسانهای قوه قضائیه و سازمان زندانها بسازد و به بهانه داغدار بودن در یک رویداد هنری چون جشنواره فیلم فجر حضور نیابد؟
اینکه اقدام پوراحمد را #نمایشی مینامیم دقیقا به همین خاطر است که او در زمانی که آشوبها در جریان بوده مشغول رایزنی و همکاری با قوه قضائیه بوده است.
در آن ایام او تصمیم نمیگیرد که قطع همکاری کند چون منافعی برای خودش در آن زمان متصور نبوده اما در ایام جشنواره، هم به آن دلیل که از حمایت و همکاری با قوه قضائیه نهایت استفاده را کرده و فیلمش را به سرانجام رسانده و هم به این خاطر که در روزهای جشنواره اقدام او مورد توجه واقع میشود و از طرفی چون پس از اتمام کار پیش از هرکس دیگری به ضعفهای فاحش اثرش پیبرده لذا به قول معروف «روغن ریخته را نذر امامزاده» کرده است.
#پرونده_باز_است(کیومرث پوراحمد/علی قائم مقامی)؛ قصاص، مرخصی نداره!
|
سینماروزان/حامد مظفری:
+شروع خوب و ورود بهموقع به ماجرا
+انعکاس واقعگرای حس و حال دارالتادیب و تصویر قابل قبول از زندگی جماعت دربند
-شاید فضای داستانی روزآمد نباشد و قدری تداعی کانونیهای دهه شصت باشد
+تجربه قبلی در ساخت آثار نوجوان اسباب تسلط در کار با بازیگران نوجوان شده
+بازی علی باقری در نقش پدر قاتل؛ چه خوب و بی اغراق پیرمردی دچار لکنت را اجرا کرده! باقری آن قدر در نقش فرورفته که در نماهای نهایی اشک مخاطب را درمیآورد؛ اگر انصاف باشد، باید کاندیدای سیمرغ شود.
+به جای حرّافی به سبک موسوم تلاش کرده تا میتواند پلان بگیرد برای آنچه بر سر نوجوانش رفته…
-اغراق بیهوده محمدرضا غفاری و شادی مختاری در القای حس
+بازی های بهاندازه بازیگران دارالتادیب که کنترل شده و بهانداره و بی ادا و اطوار، کار خود را انجام میدهند
+رفت و برگشتهای متعدد به علقه موسیقی با حضور حمیدرضا یراقچیان به عنوان استاد
+بازگشت کارگردان به فضایی تینایجری که تجربهاش را در لنگرگاه، شرم، صبح روز بعد و قصه های مجید داشته باعث گردیده قابل تحمل پیش برود.
+چرکی سوءرفتارهای درون دارالتادیب را با بردن دوربین به درون تداعی کرده، بیپروا از ممیزی
-جواد طوسی در نقش قاضی چرا شبیه فیلمهای کیمیایی حرف میزند؟
+پایانبندی تامل برانگيز درباره قصاص با فریاد #تمامش_کنید؛ حضور اصغر رفیعیجم با کولهبار تجربه، اینجا خودش را نشان داده
–پرسش
–نماهای متعدد و متنوع دارالتادیب و قزلحصار کاملا در لوکیشنهای واقعی ضبط گردیده! این، امکانی است که برای همگان فراهم است یا ویژه خواص؟
واکنش لاله اسکندری به چرایی ایفای یک مادر بدکاره در “تیغ و ترمه”پوراحمد⇐آن تصویر کلیشهای که تاکنون از مادر ایرانی دیدهایم در جامعه امروز، نیست یا کمتر شده!/مادر بدکاره “تیغ و ترمه” به زن امروز جامعه ما نزدیکتر است!!/قداستزدایی پوراحمد از مادر ایرانی برایم جذاب بود!
|
سینماروزان: تازهترین فیلم کیومرث پوراحمد با نام “تیغ و ترمه” اکران آنلاین خود را تجربه میکند و از همان اوان اکران، تصویری هیولایی که پوراحمد از مادر ایرانی در این فیلم ارائه داده با تعجب روبرو شده؛ بهخصوص که لاله اسکندری این نقش را ایفا کرده که کلی ایفای نقش زنان نجیب را درکارنامه دارد.
پوراحمد پیشتر و در “شب یلدا” هم تصویری تیره از یک زن-مادر خائن (با بازی الهام چرخنده) را در نقشی مکمل ارائه داده بود ولی در “تیغ و ترمه” تاکید بر بدکارگی مادر ایرانی است که محور داستان است.
لاله اسکندری در چرایی ایفای یک مادر بدکاره در “تیغ و ترمه” به ایلنا گفت: چیزی که در این فیلم برایم جذاب بود، این بود که کسی که سریال «قصههای مجید» را ساخته که شخصیتی همچون بیبی در آن معرفی میشود، به اثری رسیده که پرداخت متفاوتی به شخصیت زن دارد. چراکه شخصیت بیبی برای ما سمبل نوستالژیکی از مادربزرگهایی است که نسل من آن را تجربه کرده و همیشه در ذهن و داستانهای ما آن مدل، سمبل یک زن ایرانی بوده است. شخصیت لیلی که مادر قصه «تیغ و ترمه» است، یک شخصیت کاملا متفاوت است. در واقع یکی از بیشترین انتقادهایی هم که در جشنواره به پوراحمد شد، این بود که چطور کسی که خالق آثاری همچون «قصههای مجید» و «خواهران غریب» است، حال مادر را به این صورت در فیلم خود تصویر میکند.
اسکندری ادامه داد: به هر ترتیب ما زندگی با مادرهایی همچون بیبی قصههای مجید را تجربه کردیم ولی واقعیت این است که مادرهایی از جنس لیلی هم در جامعه امروز ما کم نیستند. اما همیشه راجع به این آدمها سکوت کردیم و ترجیح دادیم که آن تصویر نوستالژیک از زن و مادر ایرانی را نشکنیم. به نوعی همیشه از مادر قداستی تصویر کنیم که مثل همان فیلمها باشد ولی این قداستزدایی که مرهون شرایط جدید است را کمتر دیدهایم. شاید اگر هر کدام از ما دور و اطراف خود را نگاه کنیم، مشابه شخصیت لیلی که در فیلم «تیغ و ترمه» تصویر میشود را بینیم. به نوعی در جامعه مادی و ماشینی امروز ما از این جنس مادرها کم نیستند.
لاله اسکندری خاطرنشان ساخت: اگر از نقطه دیگری به شخصیت لیلی نگاه کنیم به این میرسیم که شاید او هم تفکر دیگری داشته و دنبال تجربه کردن در زندگی بوده و دلش نمیخواسته عمرش را تلف کند. حتی تا پایان فیلم هم ما نمیفهمیم که این نگاهی که دختر به مادرش دارد، چقدر واقعی است. اما چیزی که قطعی است این بوده که لیلی با مادر ایرانی که پیش از این در بسیاری از آثار تصویر شده و به کلیشه نزدیک بوده، متفاوت است. در واقع به همین دلیل نقش سختی بود. چون باید به گونهای بازی میشد که اغراق نداشته باشد.
اسکندری افزود: از نظر من لیلی شخصیت سیاهی نبوده و خاکستری است و شاید بتوان گفت این مادر بدکاره به زن امروز جامعه ما نزدیکتر است. البته شخصا رفتار کاراکتر را تایید نمیکنم و قصدم نیست که بگویم این تصویر واقعی زن ایرانی است. در واقع میگویم آن تصویر کلیشهای که ما از مادر ایرانی دیدیم در جامعه امروز که در آن زندگی میکنیم، نیست یا کمتر شده. به هر حال میزان طلاق، نوع معاشرتها و اتفاقات امروز جامعه نشان میدهد که آدمهایی از این دست در زندگی ما کم نیستند.
اسکندری تاکید کرد: خودمان خیلی از چیزها را میدانیم ولی وقتی همانها به تصویر کشیده میشود، نسبت به آن گارد میگیریم. در حالی که باید این موضوع را بررسی کنیم که چه اتفاقی رخ داده که جامعه ما به این سمت رفته است. وقتی کسی مثل کیومرث پوراحمد که کارنامه مشخصی دارد، جسارت به خرج داده و در دهه هفتاد زندگیاش دست روی همچین موضوعی میگذارد، در واقع بر مبنای دیدههای خود عمل کرده است. به نوعی جسارت ایشان هم قابل تحسین است که نمیخواهد تجربههای موفق قبلی خود را تکرار کند و به سراغ تجربه فرم تازهای رفته است.
بهخاطر ممنوعیت نمایش نسخه اصلی در سینماهای ارگانی؟؟⇐تعلیق اکران فیلم تازه پوراحمد
|
سینماروزان: اکران تازهترین فیلم کیومرث پوراحمد با عنوان “تیغ و ترمه” که قرار بود از روز چهارشنبه 20 آذر در سینماهای سراسر کشور آغاز شود، معلق شد!
تعلیق اکران “تیغ و ترمه” از سوی سازندگان فیلم به شرایط نامناسب وضعیت اکران فیلمها و عدم نمایش این فیلم در برخی سینماها و همچنین تقاضای بررسی مجدد برخی نهادهای(!) سینمادار برای در اختیار گذاشتن سالن به این فیلم، اعلام شده است.
هرچند سازندگان “تیغ و ترمه” به صراحت اعلام نکردهاند که کدام نهادهای سینمادار خواستار تماشای مجدد فیلم شدهاند تا برایش مجوز صادر کنند ولی از میان ارگانهای متنفذ فقط حوزه، تصویرشهر، بنیاد۱۵خرداد و فارابی هستند که سینماداری میکنند.
فیلم سینمایی “تیغ و ترمه” با حضور دیبا زاهدی، پژمان بازغی، لاله اسکندری، مهران رجبی، کوروش سلیمانی، آویسا سجادی، شراره رنجبر و هومن برقنورد ساخته شده و روایتی است ملتهب از زندگی یک مادر خطاکار که دخترش، رسوایش میکند.
خالق “قصه های مجید” در چرایی خداحافظی مطلق با داستان نویسی⇐نمیخواهم مانند آن رفیق کارگردان(!) شوم که فیلم میسازد بلکه با درآمدش به دیدار فرزند خارج نشین خود نائل آید!
|
سینماروزان: هوشنگ مرادی کرمانی خالق “قصه های مجید” که با کارگردانی کیومرث پوراحمد تصویری شد بعد از انتشار مجموعه داستان “قاشق چایخوری” به طور مطلق دور داستان نویسی را خط کشیده و خود را بازنشسته کرد.
مرادی کرمانی در چرایی این بازنشستگی به “اعتماد” گفت: به گمانم يك پايان غمانگيز بهتر از يك غم بيپايان است. شكل غمانگيزتر اين است كه يك نويسنده با نوشتن به هرشكلي بخواهد وقت و انرژي افرادي كه به او اعتماد كردهاند هدر بدهد. من 50سال است كه مينويسم و دلم نميخواهد كار به جايي برسد كه مانند دوستي كه نميخواهم نامش را ببرم، درگير سروكله زدن با خودم يا ديگران باشم كه كارم را براي انتشار نپذيرفته. اين دوست عزيز من زماني نامهاي براي من نوشته بود و توضيح داده بود كه دوسال است كتابم را براي هرناشري ميفرستم منتشر نميكند. حقيقت اين است كه يك نويسنده نبايد اجازه بدهد كارش به اينجاها بكشد. به گونهاي كه ديگران بگويند اي كاش اين كار را نميكرد واي كاش اينمطلب يا آن داستان را نمينوشت.
این نویسنده ادامه داد: نميخواهم به روزمرگي دچار شوم چون در غير اين صورت به عاقبت همان كشتيگير معروف دچار خواهم شد كه دوستانش از او خواهش ميكردند ديگر كشتي نگيرد اما گوش نكرد و رفت و ضربهفني شد و يك عمر اعتبار را از دست داد. آدم خودش بايد براي خودش دوران تقاعدي قائل باشد و بداند كه از اين پس بايد به شكلي ديگر عمل كند و عرصه را به جوانان واگذار كند. خدمتتان عرض كردم كه براي نوشتن مجموعه «قاشق چايخوري» خيلي زحمت كشيدم و بارها به خودم گفتم فلاني! ديگر تمامش كن.
مرادی کرمانی افزود: اگر قرار باشد چيزي ازمن به يادگار بماند در همين حد كافياست. واقعا فكر ميكنم كه سهم ما از آب درياها و اقيانوسهاي جهان درحد يك قاشق چايخوري است و بيشازآن نه امكانپذير است و نه قابل دسترسي. روزي در اتوبوس ايستاده بودم كه جواني گفت: پدرجان! بنشين. خستهميشوي! و من به خودم گفتم اي داد و بيداد. خبر ندارم كه پير شدهام. حكايت آدمي همين است. پيرميشود ديگر و اين پيري فقط جسمانينيست. وقتي يك رفیق كارگردان سينما ميگويد ميخواهم فيلمي بسازم كه با دستمزدش بروم خارج و مثلا به دیدار فرزندم نائل. آیم، من به اين فكر ميكنم كه ديگر همهچيز او در سينما تمام شده و حكايت آن است كه يك نفر جلوي چشمهاي خودش بميرد. رسيدن به اين مرحله يعني رسيدن به آخر خط. مرگ هركسي دراين است كه به قول كرمانيها متوجه شود «بيلش ديگر گلي برنميدارد.
کیومرث پوراحمد که تازه ترین فیلمش درجه ۱۵+ گرفته با حضور در “قم” (!!)بیان کرد⇐تهیه کنندگان نابلد و دلال مسلک با زدوبندهای مافیایی نفس سینما را گرفته اند!/سستی موسسات دولتی هم بر دامنه گرفتاریهای سینما افزوده!
|
سینماروزان: شهر “قم” در ماههای اخیر به واسطه کلید خوردن توفیف برخی فیلمهای روی پرده از این شهر و به واسطه فشارهای برخی فیلمسازان مقیم این شهر در کانون توجه قرار گرفته است.
بعد از پایین کشیدن “رحمان1400” از سینماهای قم و در نهایت پایان اکران آن بخاطر عدم تطابق با نسخه مجاز اخیرا “دختر شیطان” هم ابتدا با توقیف در قم و سپس محدودیت بی سابقه اکران در کل کشور مواجه شده!
در این شرایط اینکه کیومرث پوراحمد- که فیلم تازه اش “تیغ و ترمه” بخاطر نمایش عریانی فساد درجه 15+ گرفته- از قم سر برآورده و از آنجا به مافیای سینما حمله کند جالب به نظر میرسد.
پوراحمد با حضور در نشستی در مدرسه اسلامی هنر قم گفت: فرصتی برای عرضه توانمندیها و تداوم فعالیتهای سینمایی ندارم چون شرایط فعالیت مستقل روزبروز سختتر میشود.
این کارگردان ادامه داد: برخی از تهیهکنندگان نابلد و دلال مسلک با زد و بندهای مافیایی نفس سینما را گرفته اند. سستی مؤسسات وابسته به دولت هم بر دامنه گرفتاریهای سینما افزوده تا جایی برای عرض اندام فیلمسازان باسابقه وجود نداشته باشد!
کارگردان فیلم سینمایی “اتوبوس شب” در چرایی بیتوجهی به سینمای دفاع مقدس گفت: الآن تهیه کنندگان روی فیلمهایی سرمایهگذاری میکنند که برگشت مالی داشته باشند در حالی که بهترین فیلم دفاع مقدس هم درآمدزا نیست.
پوراحمد افزود: تولید فیلم جنگی هزینه زاست و بخش خصوصی جرأت هزینه کردم را ندارد. بخش دولتی هم که فقط با آدمهای گوش به فرمان کار میکند!
در روزهایی که کمدیهای مملو از اشارات اروتیک، بی درجه بندی روی پرده اند⇐پروانه نمایش ملودرام کیومرث پوراحمد با درجه ۱۵+ صادر شد!
|
سینماروزان: در روزهایی که همچنان کمدیهایی پر از اشارات اروتیک پذیرای همه جور مخاطبی از کودک تا بزرگند مجوز نمایش فیلم تازه پوراحمد با درجه 15+ صادر شد!!!
به گزارش سینماروزان شورای پروانه نمایش فیلم هاي سینمایی در جلسه اخیر که با حضور اکثریت اعضا برگزار شد، مجوز نمایش فیلم “تيغ و ترمه” به تهیه کنندگی علي قائم مقامي و کارگردانی و نویسندگی كيومرث پور احمد را با درجه بندي سني ١٥+صادر کرده است!!
“تیغ و ترمه” که دو ورسیون مختلف از آن در جشنواره سی و هفتم فجر رونمایی شد متأثر از یک اتفاق واقعی روایتی ارائه میدهد از برملا شدن پشت پرده زندگی یک مادر بدنام!!
لاله اسکندری و دیبا زاهدی نقشهای اصلی فیلم را ایفا میکنند و پژمان بازغی و هومن برق نورد و کوروش سلیمانی از بازیگران مکمل این فیلمند.
«کیهان» خطاب به سینماگرانی که مدعیند «۴۰ سال است یک روز خوش ندیدهاند»⇐اگر انقلاب نشده بود محال بود بتوانید در برابر فعالان سینمای قبل از انقلاب، عرض اندام کنید/قبل از این چهل سال، در حد و اندازه یک دستیار جزء یا بازیگر دست چندم تئاترهای پرت و گمنام هم نبودید!!/ به واسطه انقلاب بود که بیشترین کارهای تولیدی و پروژههای میلیاردی در اختیارتان قرار گرفت!!/مگر در اوج اتفاقات ۸۸ سریال میلیاردی به شما واگذار نشد؟؟/مگر در اوج بیکاری بدنه سینما، مرتب دستمزد نجومی نگرفتنید؟
|
سینماروزان: ژست شبهروشنفکرانه برخی چهره های سینمایی باعث شده که در عین برخورداری از مواهب دولتی و شبهدولتی مدام به نقد و گلایه از ساختار موجود دست زنند و این تناقض رفتاری در روزگار غلبه سایبر بر زندگی ایرانیان به شدت زیر سوال میرود.
فاطمه معتمدآریا، رضا کیانیان و کیومرث پوراحمد از جمله سینماگرانی هستند که قرارگیری در مسیر رشد و اشتهار را مدیون ساختار حاکم بر ایران بعد از انقلاب اسلامی هستند و البته که در ادوار مختلف نیز از مواهب همکاری با محصولات ارگانهای متمول بهره برده اند. با این حال کنایه هفته های اخیر اینها به اوضاع بعد از انقلاب به شدت تناقض ساز شده است.
روزنامه اصولگرای «کیهان» در نوشتاری با مرور ادعاهای چنین چهره هایی، پرسشهایی کلیدی را درباره کارنامه آنها بیان کرده است.
متن تحلیل «کیهان» را بخوانید:
«40 سال است که یک روز خوش ندیدیم»
«در طی این چهل ساله برایم توقف ایجاد کردند».
«در این 40 سال گذشته، کدام روز ما روز خوبی بوده»
تکرار اینگونه جملات که چندبار از سوی معدودی به اصطلاح هنرمندان ما در موقعیتهای مختلف که میکروفونی بدست آورده، در مراسمی چه جشن یا عزا بیان شده، دیگر به تدریج گوشهای مخاطبان را حساس کرده است. جملاتی یکسان با یک نوع ادبیات و لحن بیانی و یک موتیف خاص، آن هم از سوی کسانی که قبل از این 40 سال و در دوران پیش از انقلاب در عرصه هنر و تلویزیون و سینما اصلا محلی از اِعراب نداشتند و در نهایت در حد و اندازه یک دستیار جزء یا بازیگر دست چندم تئاترهای پرت و گمنام فعالیت میکردند.
واقعا این جملات از کجا در دهان این افراد نهاده و بر زبانشان جاری میشود که اینقدر کپی شده به نظر میرسد؟ آیا بخشنامه یا سناریو و یا طرحی است که در چهلمین سالگرد انقلاب، همراه با خیل عظیم تبلیغات رسانههای بیگانه و دشمنان تاریخی این ملت، تعدادی معدود از به اصطلاح هنرمندان را هم به میدان کشیده و با خود همراه سازند؟
مگر در طول همین 40 سال که این حضرات ادعا دارند یک روز خوش ندیده و در واقع آنها را متوقف کردند!! بیشترین کارهای تولیدی در حد بازیگران نقش اول و درجه یک و انواع و اقسام فیلم و سریال و پروژههای میلیاردی و جایزه و تقدیر و تجلیل و… در اختیار این افراد قرار نگرفت و تقریبا در حالی که بسیاری از هنرمندان سینما و تلویزیون ما بیکار بوده و یا به ندرت دعوت به کار برای فیلم یا سریالی میشدند، این حضرات مدام یا سر صحنه سریال یا فیلمهای سینمایی بودند و یا سریال و فیلمهایی در دست ساخت داشتند و دستمزدهای نجومی دریافت میکردند، بارها و بارها از جشنوارههای مختلف و همین تلویزیونی که ادعا دارند، نگاه نمیکنند، جایزه گرفتند و حتی در اوج اتفاقات فتنه 88 علیرغم فعالیت برای فتنهگران اما پروژه سریال میلیاردی به آنها واگذار شد. آیا اینها نشانه روزهای ناخوشی بوده که این افراد مدعیاش هستند؟!!
به راستی اگر انقلاب نشده بود، این مدعیان هنر، کجای آن شبه هنر شاهنشاهی قرار داشتند؟ در آن فضای ابتذال فیلمفارسی و سوپربازیگرانی که به هر حال در آن فضا جا افتاده و میدانی برای خود برپا کرده بودند، این افراد کجا میتوانستند اساسا عرضاندام بکنند و حتی اگر رنگ آن جماعت را هم میپذیرفتند، در نهایت بیشتر از یک وسیله صحنه، بهحساب نمیآمدند!
دیروز یکی از همین افراد که فیلمهای اخیر وی با تمسخر منتقدان روبهرو شده است، در مراسم تشییع خشایار الوند، بدون مقدمه و مناسبتی بیان کرده است که «در این 40 سال گذشته کدام روز ما روز خوبی بوده؟»!
او درحالی چنین حرفی را به زبان آورده که در 40 سال اخیر از مواهب تلویزیون، بنیاد فارابی، بنیاد روایت فتح و… بیشترین بهره را برده است.
«تیغ و ترمه (کیومرث پوراحمد)⇐پله پله تا فرمت کامل خاطرات خوب ملت از آق مجید باقربیگی!
|
سینماروزان/مسعود احمدی:
مثبت: قابهای یکدست و ملون علیرضا زرین دست در دقایق ابتدایی‼️ که البته فقط هنر دست خودش است و از “مزارشریف” تا “سرو زیر آب” دیده میشود بی کمترین ربطی به کارگردان!
منفی: اما افسوس که درام آن قدر متشتت و تکه پاره است که زرین دست هم از دقیقه ده بیخیال ظرافت شده و گذاشته نمایش رادیویی پوراحمد خودگردان پیش رود!
منفی: پایان بندی سرهم بندی شده ای که به کمدی ناخواسته بدل شده حکایت دارد از پایان عمر هنری پوراحمدی که با این اصرار بر ادامه فیلمسازی قصد دارد خاطرات خوب ملت از “قصه های مجید” را کلا فرمت کند!!
مثبت: توانایی تهیه کننده مستقل(!!؟) در جلب حمایت سرمایه گذاری گمنام به نام امیر مرسل وند و البته همراهی متروی پایتخت+رستوران کنزو+باغچه اقدس خانم+برلیانس پارس خودرو+…
*گاف
خوابیدن ترمه در قبری که با کلی بلوک بالا آمده در حالی که درون گورهای طرفین هیچ بلوکی نیست!!!
*دیالوگ
-دوست پسرت بهم پیشنهاد داد
–پیشنهاد چی؟
-پیشنهاد دعای کمیل!
-اونی که سواری میده همونقدر مقصره که سوارکار!
-خیانت زمانی رخ میده که غرق شدی تو اعتماد!
*جوک
-شباهت گریم لاله اسکندری به گریم هالکگونه نابازیگر فیلم “تختی”
–آواز کوچه بازاری “ماشین مشدی ممدلی” با صدای لاله اسکندری
-سبیل ابلهانه ای که بر پشت لب هومن برق نورد گذاشته اند تا بشود عموی ترمه!!!
-کفش پاشنه بلندی که در پای لاله شده نماد چیست؟ حمایت از کفش ملی؟؟
یک عضو هیأت انتخاب جشنواره فجر بیان کرد⇐فیلمسازان مطرح جشنواره با گذشته خودشان فاصله دارند!⇔پرسش: منظور این عضو هیأت انتخاب کیست؟ صدرعاملی؟ هنرمند؟ جیرانی؟ میرکریمی؟ یا پوراحمد؟؟
|
سینماروزان: بلافاصله پس از اعلام فهرست فیلمهای بخش مسابقه جشنواره فجر گفتگوهایی مختلف از اعضای هیأت انتخاب فجر منتشر صد که جملگی سعی در تأکید بر انتخابهای درست خویش داشتند و حتی یکی کار را به جایی رساند که علنا به تبلیغ مستقیم برخی آثار پرداخت.
حسین کرمی مدیر سیمافیلم از جمله اعضای هیأت انتخاب جشنواره فجر است که به نوبه خود از کیفیت بالای آثار و بخصوص فیلمهای اول جشنواره حرف زده ولی آثار فیلمسازان مطرح را نقد کرده.
حسین کرمی درباره وجه کیفی فیلمهایی که دیده به “جوان” گفت: به عنوان کسی که به انتخاب مجموعهای از فیلمها کمک کرده است و یک کار تیمی با دوستان انجام دادیم تا ۲۰ الی ۳۰ فیلم انتخاب شوند نمیتوانم به صراحت بگویم که خوب بوده است یا خیر. در میان کارهای اول کارهای درخشان دیده میشود، اما برخی فیلمسازان مطرح ما هنوز با گذشته خودشان فاصله دارند.
به گزارش سینماروزان اگر بخواهیم بر اساس فیلمهایی که به بخش مسابقه راه پیدا کرده اند درباره فیلمسازان مطرحی که کرمی از آنها یاد کرده است، گمانه زنی کنیم به کیومرث پوراحمد(تیغ و ترمه)، فریدون جیرانی(آشفتگی)، رسول صدرعاملی(سال دوم دانشکده من)، محمدرضا هنرمند(سمفونی نهم) و رضا میرکریمی(قصرشیرین) برمیخوریم!!
منظور کرمی از فیلمسازان مطرحی که با گذشته فاصله دارند، کدامیک از اینهاست؟؟
طعنه رندانه علیرضا تابش خطاب به کیومرث پوراحمد⇐از تهیهکنندهتان بخواهید برایتان سرمایهگذار پیدا کند!!+گزارش یک رسانه مستقل از حمایتهایی که در سالیان مختلف از فارابی تا حوزه و از سیمافیلم تا موسسه رسانههای تصویری نثار پوراحمد شده!!
|
سینماروزان: کیومرث پوراحمد که در سالهای اخیر از روزگار اوجش فاصله گرفته و فیلمهایی ساخته مثل «پنجاه قدم آخر» و «کفهشایم کو؟» که اقبالی در مخاطبان برنینگیخته علیرغم حمایتهایی که در برهه های مختلف از ارگانهای مختلف داشته ولی اغلب حضورش در محافل عمومی را مجالی میکند برای انتقاد از این ارگانها.
به گزارش سینماروزان کیومرث پوراحمد در تازه ترین انتقاداتش که در جشن منتقدان خانه سینما مطرح شد از این گلایه کرد که چند سال پیش در بنیاد فارابی به تهیه کننده فیلم او گفته اند برای تامین بخشی از هزینه ساخت فیلمش باید سرمایه گذار داشته باشد!!
در پی این اظهارات علیرضا تابش مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی خطاب به این کارگردان گفت: آقای پوراحمد زادروزتان دو روز پیش بود که به شما و همسرتان تبریک می گویم، ما متولدین دهه ۵۰ با فیلمها و آثار شما در دوران نوجوانی مان خاطرات زیادی داریم، شما حق بزرگی به گردن همه بچه ها دارید. آقای پوراحمد شما جزو سرمایههای نمادین سینمای ایران هستید و اگر من (بطور مثال) تهیه کننده فیلم شما بودم حتما از سرمایه معنوی شما برای تامین بخشی از سرمایه فیلم تان به درستی استفاده میکردم؛ البته بنیاد سینمایی فارابی هم مثل سابق تمام همت خود را می گمارد که برای تولید فیلم جدید شما، در کنار شما باشد.
این همه واکنشها به اظهارات پوراحمد نبوده است. پوراحمد در جشن منتقدان بی نام بردن از شخصی خاص گفته بود: طرف سی سالش است اما دفترش به اندازه زندگی من است!
این اظهارات، گزارش رسانه مستقل «امپایرمدیا» را به دنبال داشته که از پوراحمد خواسته از مختصات زندگی خودش هم بگوید و از حمایتهای مختلفی که از فارابی و حوزه تا رسانه های تصویری و تلویزیون نثارش شده. این رسانه نوشت: کیومرث پوراحمد به تازگی از فردی نام برده که سی سالش است اما دفترش به اندازه کل زندگی وی است!! آیا کسی میداند طول و عرض و ارتفاع زندگی پوراحمد چقدر است؟؟ پوراحمد همان کارگردانیست که در عین ژست اصلاح طلبی با حمایت میلیاردی نهادی منسوب به اصولگرایان یعنی انجمن دفاع مقدس “پنجاه قدم آخر” را ساخت و فیلمش در گیشه 50 میلیون هم نفروخت و باز رسانه های تصویری 170 میلیون بابت رایت همین فیلم پرداخت کرد!!!
این رسانه ادامه داد: پوراحمد همان کارگردانیست که تسهیلات نیم میلیاردی فارابی را برای ساخت “کفشهایم کو” داشت و فیلمش در بهترین موعد اکران که نوروز باشد از آخر اول شد و در قعر جدول فروش قرار گرفت!!اصلا مهمترین محصول پوراحمد “قصه های مجید” با بودجه کجا تولید شد؟ با بودجه همین رسانه ملی؟ مگر ایشان با بودجه رسانه ملی “اتوبوس شب” را نساخت؟؟ بودجه تولید “خواهران غریب” را هم که حوزه هنری داد!! جز این است؟؟ تنها تجربه محسوس پوراحمد در بخش خصوصی بازسازی “سلطان قلبها” با نام “گل یخ” بود که آن هم با سر در گیشه شکست خورد. این است بخش عمده زندگی حرفه ای پوراحمد!! کارگردانی که در دهه های مختلف بهره مند از حمایتهای دولتی بوده و باز به جای حرف زدن از عایدیهایش برای دیگران طعنه میفرستد. یکی بگوید چرا؟
کیومرث پوراحمد در آستانه تولید درامی ملتهب با مضمون «دختران خاص» اظهار داشت ⇐رییس سازمان سینمایی باید «آدم» باشد و به میزش نچسبد!!/رییس سینما دنبال باندبازی نباشد!/رییس سازمان سینمایی طرفدار شکمسیران و فیلمسازان ارگانی نباشد!/رییس سینما باید به سینماگرانی فکر کند که محتاج نان شب خود هستند!
|
سینماروزان: کیومرث پوراحمد کارگردانی که زمانی با «قصه های مجید» شهره شد و با «شب یلدا» و «اتوبوس شب» توانایی خود در سینما را نشان داد این روزها درگیر پیش تولید فیلمیست با نام «تیغ و ترمه»؛ یک درام ملتهب زنانه که آسیب شناسی ویژه ای دارد بر زندگی «دختران خاص»!
پوراحمد در دل پیش تولید «تیغ و ترمه» در گفتگویی با اشاره به تغییر و تحول در رأس سازمان سینمایی به «اعتماد» گفت: قبل از هر چيز و اصل اساسي در انتخاب رييس سازمان سينمايي و كسي كه قرار است به مدت سه سال آينده رياست اهالي سينما را بر عهده ميگيرد اينكه اين شخص «آدم» باشد، آدميت مهمترين نشانه و ويژگي يك مدير برجسته است.
او به نكته ديگري اشاره کرد و اظهار داشت: در مرحله بعد به عنوان يك سينماگر از رييس سازمان سينمايي انتظار دارم كه ريز جزييات سينماي ايران را از شرايط توليد گرفته تا توزيع، پخش و همه ابعاد آن را بشناسد؛ به تعبيري سينماشناس خوبي باشد.
کارگردان «لنگرگاه» درباره توصيه مهمي كه به رييس سازمان سينمايي جديد دارد گفت: به ميزش نچسبد و به آن دل نبندد، اما بااينحال طرفدار سينما و سينماگران واقعي آن باشد. به آن دسته از اهالي سينما كه به نان شب خود محتاج هستند و تمام هستي و عمر و زندگيشان را براي سينما گذاشتهاند فكر كند.
پوراحمد با نقد آفت توجه مدیران دولتی سینما به سینماگران متصل به نهادها و ارگانها خاطرنشان ساخت: رییس سینما باید به آنهايي كه سالهاست نتوانستهاند در سينما كاري براي خود دستوپا كنند توجه كند؛ والا فيلمسازان با بودجههاي ميلياردي كه همچنان در هر دوره كار ميكنند. رييس سازمان سينمايي طرفدار شكمسيران نباشد.
كيومرث پوراحمد تأکید کرد: نكته مهم ديگر كه از مدير جديد سينما انتظار دارم براي اهالي سينما كلاس نگذارد و دنبال باند و باند بازي و ياركشي در سينماي ايران نباشد خلاصه كنم اينكه آدم سلامت باشد به لحاظ روح و روان و تفكر.